به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

zahra zeinaddiny meimand

  • ایوب عبدالهی، ویدا اندیشمند*، آناهیتا بحرینی زاده، زهرا زین الدینی میمند
    این پژوهش با هدف بررسی الگوی برنامه درسی مبتنی بر سواد فرهنگی در آموزش و پرورش انجام شد. این پژوهش کیفی با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفت. جامعه آماری اسناد موجود در پایگاه ها و وب سایت های معتبر در فاصله زمانی سال های 8811 الی 8041 و 8818 الی 1410 بودند که جهت انتخاب نمونه پس از انتخاب متون یاد شده از نمونه گیری هدفمند ملاک محور استفاده گردید. با بررسی و واکاوی مقالات پژوهشی مرتبط با سواد فرهنگی در حوزه آموزش و پرورش، نمونه گیری انجام شد و تا سر حد اشباع ادامه یافت. برای جمع آوری داده ها از ابزار فیش برداری از کتاب ها، مقاالت، اسناد و متون مرتبط با سواد فرهنگی استفاده شد. سپس با استفاده از کد گذاری باز، کدگذاری محوری و کد گذاری گزینشی به ترتیب داده ها تلخیص شده و در قالب مفاهیم قرار گرفتند. نتایج نشان داد در واقع الگوی برنامه ریزی درسی مبتنی بر سواد فرهنگی در آموزش و پرورش شامل 04 مولفه است که به دسته های مختلف تقسیم میشوند. دسته اول؛ مولفه های ارزیابی که شامل ارزیابی انتقادی، ارزیابی شخصی، ارزیابی فرهنگی و ارزیابی محیطی می شود. دسته دوم؛ اهداف که شامل :اهداف اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، بهداشت و سالمت، پرورشی و زیست محیطی است. دسته سوم؛ دانش شامل اجتماعی، تاریخی، زیستمحیطی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی. دسته چهارم راهبردهای یادگیری شامل: ادبیاتی، اقتصادی، انگیزشی، بازی محور، تجربی، تحلیلی، تربیتی، تعاملی، تفکر محور، تکنولوژی محور، خالقیت محور، فرهنگی . دسته پنجم؛ عناصرشامل: اجتماعی، ارتباطی، اطالعاتی، پرورشی، شناختی، مهارتی
    کلید واژگان: الگو, الگوی برنامه درسی, سواد فرهنگی, آموزش و پرورش
    Ayoub Abdollahi, Vida Andishmand *, Anahita Bahreinizadeh, Zahra Zeinaddiny Meimand
    This research was conducted with the aim of investigating the curriculum model based on cultural literacy in education. This qualitative research was conducted using the qualitative content analysis method. The statistical population was the documents available in reliable databases and websites between the years 8811 to 8041 and 8818 to 1410, and criteria-based targeted sampling was used to select the sample after selecting the mentioned texts. By reviewing and analyzing research articles related to cultural literacy in the field of education, sampling was done and continued until saturation. To collect data, the tool of extracting books, articles, documents and texts related to cultural literacy was used. Then, using open coding, central coding and selective coding, the data were summarized and put into concepts. The results showed that the lesson planning model based on cultural literacy in education includes 04 components which are divided into different categories. the first category; Assessment components that include critical assessment, personal assessment, cultural assessment and environmental assessment. the second category; Goals that include: social, economic, educational, health, educational and environmental goals. the third category; Knowledge including social, historical, environmental, political, cultural, religious. The fourth category of learning strategies includes: literary, economic, motivational, game-oriented, experimental, analytical, educational, interactive, thinking-oriented, technology-oriented, creativity-oriented, cultural. the fifth category; Including elements: social, communication, informational, educational, cognitive, skill
    Keywords: Model, Curriculum Model, Cultural Literacy, Education
  • مرضیه گنجوی، علیرضا منظری توکلی*، زهرا زین الدینی میمند
    مقدمه

    بزهکاری یک چالش جدی برای نوجوانان است و تاثیرات منفی اجتماعی قابل توجهی می گذارد. هدف اصلی این پژوهش، مدل یابی معادلات ساختاری برونگرایی و اختلال سلوک با بزهکاری: نقش میانجی هوش اخلاقی در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت شهر کرمان بود.

    روش کار

    این پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان کانون اصلاح و تربیت شهر کرمان به تعداد 80 نفر تشکیل دادند که با استفاده از جدول مورگان نمونه 66 نفره به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه های تیپ شخصیتی هانس آیزنک (1963)، پرسش نامه اختلال سلوک گودمن (1997)، پرسش نامه بزهکاری نوجوانان آیتی (1393) و پرسش نامه هوش اخلاقی لینک و کیل (2005) استفاده شد. برای تجزیه تحلیل داده ها از ضریب همبستگی Pearson، رگرسیون و مدل سازی معادلات ساختاری مورد استفاده قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج این تحقیق نشان داد که بین برونگرایی با بزهکاری نوجوانان رابطه ی مستقیم و مثبت معنی داری وجود دارد (0/564 = r، 0/001 = P). بین اختلال سلوک با بزهکاری نوجوانان، رابطه مستقیم و مثبت معنی داری وجود دارد (0/541 = r، 0/001 = P). بین برونگرایی با هوش اخلاقی نوجوانان، رابطه مستقیم و مثبت معنی داری وجود دارد (0/473 = r، 0/001 = P). بین اختلال سلوک با هوش اخلاقی نوجوانان، رابطه مستقیم و منفی معنی داری وجود دارد (0/863 - = r 0/001 = P). بین هوش اخلاقی و بزهکاری، رابطه مستقیم منفی وجود دارد (0/536- = r، 0/001 = P). بین برونگرایی با بزهکاری نوجوانان با نقش میانجی هوش اخلاقی، رابطه ای وجود نداشت. بین اختلال سلوک با بزهکاری نوجوانان با نقش میانجی هوش اخلاقی رابطه ای وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج حاصل، می توان اذعان داشت که هوش اخلاقی به عنوان مولفه ای اثرگذار بر بزهکاری متاثر از برونگرایی و اختلال سلوک در نوجونان می باشد. بنابراین برنامه های تربیتی و آموزشی برای تقویت هوش اخلاقی در مدارس و خانواده ها اجرا شود، چون این برنامه ها می توانند مهارت های اخلاقی و قدرت تصمیم گیری اخلاقی را در نوجوانان تقویت کنند و به کاهش اختلال سلوک و در نتیجه بزهکاری کمک نمایند.

    کلید واژگان: برونگرایی, اختلال سلوک, بزهکاری, هوش اخلاقی, نوجوانان
    Marzieh Ganjavi, Alireza Manzari Tavakoli*, Zahra Zeinaddiny Meimand
    Introduction

    Delinquency is a serious challenge for teenagers and has significant negative social effects. The main goal of this research was to find out the structural equation modeling of extraversion and delinquent behavior disorder: the mediating role of moral intelligence among the juveniles of Kerman Correctional Center.

    Methods

    This was a descriptive correlational research of structural equation model type. The statistical population of this research was made up of 80 juveniles of Kerman Correctional Center, who were selected and studied by simple random sampling using Morgan's table. To collect information, Hans Eysenck's (1963) Personality Type Questionnaire, Goodman's Conduct Disorder Questionnaire (1997), Aiti Juvenile Delinquency Questionnaire (2013) and Link and Keel's Moral Intelligence Questionnaire (2005) were used. Descriptive and inferential statistics (structural equation modeling) were used for data analysis through SPSS-28 and Smart PLS-3 software.

    Results

    The results of this research showed that there is a direct and positive relationship between extraversion and juvenile delinquency. There is a significant direct and positive relationship between conduct disorder and juvenile delinquency. There is a direct and positive relationship between extroversion and moral intelligence of teenagers. There is a significant direct and negative relationship between conduct disorder and moral intelligence of adolescents. There is a direct negative relationship between moral intelligence and delinquency. There was no relationship between extraversion and juvenile delinquency as a mediator of moral intelligence. There was no relationship between conduct disorder and juvenile delinquency with the mediating role of moral intelligence.

    Conclusions

    According to the results, it can be acknowledged that moral intelligence is an effective component of delinquency affected by extroversion and behavior disorder in teenagers. Therefore, education and training programs should be implemented to strengthen moral intelligence in schools and families, because these programs can strengthen moral skills and moral decision-making power in teenagers and help reduce behavioral disorders and, as a result, delinquency.

    Keywords: Extroversion, Behavior Disorder, Delinquency, Moral Intelligence, Teenagers
  • مریم اصحاب صحف، ویدا سادات رضوی نعمت اللهی*، مهشید تجربه کار، زهرا زین الدینی میمند
    زمینه و هدف

    پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای آموزش های تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی برحافظه کلامی و دیداری دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه به اجرا درآمد.

    روش پژوهش: 

    مطالعه حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و با گروه گواه طراحی و اجرا گردید. آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. داده ها با استفاده از آزمون حافظه وکسلر که به صورت فردی اجرا گردید، به دست آمد. سپس گروه جلسات تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی هدایت شده سیمونتن (به نقل از کرمی و مرادی، 2009) طی 8 جلسه 90 دقیقه ای در معرض آموزش های متفاوت قرارگرفتند، درحالی که گروه گواه بدون هیچ گونه مداخله ای باقی ماند. پس از پایان گرفتن آموزش های گروه های آزمایشی، مجددا از 3 گروه آزمون وکسلر به عمل آمد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکررو آزمون تعقیبی بن فرونی و نرم افزارSPSS23 تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان دادند تاثیر آموزش های تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی بر حافظه کلامی و دیداری مثبت و معنادار است و با توجه به سطح معناداری این آزمون 699/0 =p ، استنباط می گردد که بین تاثیر آموزش های تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی برحافظه کلامی و دیداری دانش آموزان تفاوت معناداری وجود ندارد.

    نتیجه گیری

    آموزش شیوه های متفاوت یادگیری در دانش آموزان با توجه به حساسیت بیشتر به این قشر از جامعه سهم بسزایی در پیشرفت آموزشگاهی آنها خواهد داشت.

    کلید واژگان: یادگیری, سوگیری شناختی, تصویر سازی ذهنی, حافظه دیداری, حافظه کلامی
    Maryam Ashab Sohof, Vida Sadat Razavi Nematollahi*, Mahshid Tajrobehkar, Zahra Zeinaddiny Meimand
    Background and Aim

    The present study was carried out with the aim of a comparative study of cognitive bias adjustment training and mental imagery on the verbal and visual memory of female students of the first year of high school.

    Methods

    The present study was designed and implemented as an experimental study with a pre-test and post-test design and with a control group. Subjects were randomly replaced in two experimental groups and one control group. The data was obtained using the Wechsler memory test, which was performed individually. Then, the group of cognitive bias adjustment sessions and Simonton's guided mental imagery (Karami and Moradi, 2009) were exposed to different trainings during 8 90-minute sessions, while the control group remained without any intervention. After the training of the experimental groups, the Wechsler test was again performed on the 3 groups. The data were analyzed using repeated measure analysis of variance, Bonferroni post hoc test and SPSS23 software.

    Results

    The results showed that the effect of cognitive bias adjustment training and mental imagery on verbal and visual memory is positive and significant, and according to the significance level of this test (p=0.699), it can be concluded that there is a difference between the effect of cognitive bias adjustment training and mental imagery on memory. There is no significant difference between students verbally and visually.

    Conclusion

    Teaching different ways of learning in students will have a significant contribution to their school progress due to the greater sensitivity to this segment of the society.

    Keywords: Learning, cognitive bias modulation, mental imagery, visual memory, verbal memory
  • ویداسادات رضوی نعمت اللهی*، مریم اصحاب صحف، مهشید تجربه کار، زهرا زین الدینی میمند
    مقدمه

    پژوهش حاضربا هدف بررسی اثربخشی و ارزشیابی تعدیل سوگیری شناختی و تصویر سازی ذهنی بر حافظه دیداری و کلامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه در شهر یزد می باشد.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون  و با گروه کنترل طراحی و اجرا گردید.چهار دبیرستان از ناحیه دو آموزش و پرورش یزد به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و از هر دبیرستان 15 نفر به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند.درابتدا برروی تمامی آزمودنی ها آزمون حافظه وکسلراجرا گردید.سپس آزمودنی ها طی 8 جلسه درمعرض آموزش های متفاوت قرارگرفتند:(گروه آزمایشی1:گروه آموزش تعدیل سوگیری شناختی)،(گروه های آزمایشی2:گروه آموزش تصویرسازی ذهنی) و(گروه های آزمایشی 3:گروه آموزش تعدیل سوگیری شناختی و آموزش تصویرسازی ذهنی)درحالیکه گروه گواه بدون هیچ گونه مداخله ای باقی ماند.پس از پایان گرفتن آموزشهای گروه های آزمایشی، مجددا از4  گروه آزمون وکسلر بعمل آمد.
    یافته ها:آموزش تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی به صورت معناداری برحافظه بینایی(001/0(P=،  (24/264=F)، موثر بود(57%)، در حالی که تاثیرآموزش تعدیل سوگیری شناختی و تصویر سازی ذهنی برحافظه کلامی(053/0(P=،)2/ 726 =F)به سختی معنادار بوده (13%). بنابراین تایید می شود، که آموزش تعدیل سوگیری شناختی و تصویرسازی ذهنی موجب افزایش کارکردحافظه بینایی و کلامی یادگیرندگان می شود.

    نتیجه گیری

    مداخلات این چنینی می تواند سهم عظیمی در یادگیری وراندمان کاری آموزشگاهی و  درمان های بالینی پزشکی داشته باشد.

    کلید واژگان: یادگیری, تعدیل سوگیری شناختی, تصویر سازی ذهنی, حافظه دیداری, حافظه کلامی
    Vidasadat Razavi Nematollahi*, Maryam Ashabsohof, Mahshid Tajrobehkar, Zahra Zeinaddiny Meimand
    Introduction

    The present study aims to investigate the effectiveness of cognitive bias modification and mental imagery on visual and verbal memory of female high school students in Yazd city.

    Methods

    The present experimental study was conducted based on a pretest-posttest pre-posttest design along with a control group. Four high schools from district 2 education of Yazd were selected by cluster sampling method and 15 students from each high school were randomly selected and placed into three experimental and a control group. Initially, all subjects were tested by Wechsler memory scale. The subjects were exposed to eight different educational sessions. The experimental groups included (Experimental group 1: Cognitive bias modification training group), (Experimental group 2: Mental imagery training group), and (Experimental groups 3: Cognitive bias modification and Mental imaging training). The control group had no intervention. After completing the experimental group training, the 4 groups were tested by the Wechsler memory scale.

    Results

    cognitive bias modification training and mental imagery training significantly affected visual memory (P = 0.001, F = 24.264) and this effect was 57%, while the effect of cognitive bias modification training and mental imagery had a significant effect on verbal memory (P = 0.053, F = 2.7226) and had an effect of 13%. It is therefore confirmed that cognitive bias modification training and mental imagery enhance learners' visual and verbal memory performance.

    Conclusion

    Such interventions can have a significant contribution in learning, school efficiency, and medical clinical treatments.

    Keywords: Learning, Cognitive Bias Modification, Mental Imagery, Visual Memory, Verbal Memory
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال