به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « برهان وجودی » در نشریات گروه « علوم انسانی »

  • فرح رامین*

    مقاله حاضر دو هدف را پی می گیرد: نخست ارایه تبیین و تحلیلی از برهان وجودی آنسلم و پلانتینگا بر اساس تقریر «ویلیام رو»-خداناباور معاصر-و دوم تعیین جایگاه مغالطه «پنداشت پرسش» در این استدلال. «رو» پس از طرح نقدهایی که بر تقریر آنسلمی این استدلال وارد شده است، قرایت موجهاتی پلانتینگا را قانع کننده ترین روایت برهان می داند و معتقد است که تقریرهای پیشین با تکیه بر این اصل که «وجود در واقعیت» ویژگی برتری بخش است، گرفتار مغالطه منطقی هستند. تقریر پلانتینگا نیز بر این مقدمه که خدا «موجودی ممکن با حداکثر کمال است»، استوار است و این گزاره تنها در صورتی صادق است که خدا در جهان واقعی، وجود داشته باشد. در این پژوهش، با روشی تحلیلی-انتقادی نشان می دهم روایت آنسلمی و بازسازی این روایت از طریق پلانتینگا مغالطه آمیز است و روایت موجهاتی پلانتینگا نیز گرچه دارای ضرورت منطقی است؛ اما ضرورت وجود خداوند در خارج را اثبات نمی نماید؛ زیرا کمال در این برهان به گونه ای تعریف شده که به مغالطه «پنداشت پرسش» دچار است.

    کلید واژگان: آنسلم, برهان وجودی, پلانتینگا, مغالطه پنداشت پرسش, ویلیام رو}
    Farah Ramin *

    This paper has two objectives first, to provide an explanation and analysis of Anselm and Plantinga's ontological argument based on the interpretation of William Rowe, a contemporary atheist, and second, to determine the place of the fallacy of " begging the question" in this argument. After presenting the criticisms of Anselm's interpretation of the argument, Rowe considers Plantinga's modal version to be the most convincing version of the argument and believes that previous interpretations, based on the principle that "existence in reality" is a superior property, are caught in a logical fallacy. Plantinga's interpretation is also based on the premise that God is "a possible being with maximum perfection," and this proposition is true only if God exists in the real world. In this research, using an analytical-critical method, I show that Anselm's interpretation and Plantinga's reconstruction of it are fallacious, and although Plantinga's modal interpretation has logical necessity, it does not prove the necessity of God's existence in the external world. This is because perfection in this argument is defined in a way that falls into the fallacy of "begging the question”.

    Keywords: Ontological argument, Anselm, Plantinga, William Rowe, Fallacy of Begging the Question, Modal Interpretation, Perfection}
  • امیرحسین قنبرزاده دربان*، احمد کریمی
    برهان وجودی آنسلم از براهین بحث انگیز اثبات وجود خداوند است که مورد توجه فیلسوفان غربی و اندیشمندان اسلامی واقع شده است. در این پژوهش، با تلاش برای نسبت سنجی میان تقاریر ارایه شده در غرب و میان مسلمانان، اولین تقریر منسجم از هر دو گروه، یعنی آنسلم و نراقی، با یک دیگر مقایسه شد و مشابهتی تام در هر دو تقریر یافت شد. تلقی از خداوند در مقام موجودی که بزرگ تر و برتر از او نمی توان تصور کرد نقطه عزیمت صورت بندی این برهان است و مورد پذیرش نراقی نیز قرار گرفته است. پژوهش در جست وجوی مبنای مشترک معرفتی میان دو اندیشمند، که منتج به مشابهت تقاریر شده، نشان داد وجود خداوند برای هر دو و به شکل پیشینی به منزله حقیقتی ثابت و تردیدناپذیر بوده و قبول همین معرفت فطری به خداوند در تثبیت مقدمه برهان نقش کلیدی داشته است. بنابراین، می توان پاره ای از اشکالات افرادی همچون گونیلو را ناشی از بی توجهی به خاستگاه معرفتی این برهان دانست و بدان پاسخ داد.
    کلید واژگان: آنسلم, برهان وجودی, فطرت, معرفت پیشینی, نراق}
    Amirhossein Ghanbarzadeh Darban *, Ahmad Karimi
    The ontological proof of God's existence is a highly controversial argument sought after by Western philosophers and Islamic thinkers. To compare the discourse between the Western and Muslim perspectives, this research examines the initial coherent statements of Anselm and Naraghi, finding complete similarity in both propositions. The starting point of this argument is the concept of God as a being beyond which nothing greater or superior can be imagined, a premise accepted by Naraghi as well. The research seeks a common knowledge basis between these two thinkers, revealing similarities that demonstrate the existence of God as an inherent and unquestionable truth for both. Acknowledging this innate knowledge of God plays a crucial role in establishing the argument's premise. By neglecting the epistemological origin of this argument, certain challenges raised by individuals like Gunilo can be addressed and resolved.
    Keywords: Ontological argument, Anselm, Naraghi, Nature Rationalists, Prior knowledge}
  • محمدامین مدهوشی مزرعی*

    پژوهش پیش رو در صدد بیان خوانشی از نوآوری و تقریر برهان صدیقین از منظر امام خمینی(ره)  و مقایسه آن با برهان وجودی آنسلم و دکارت است. پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی و کتابخانه ای است. یکی از اشکالات اساسی برهان وجودی آنسلم-دکارت خلط بین مفهوم و مصداق یا حمل اولی و شایع صناعی است؛ این در حالی است که برهان صدیقین چه به تقریر سینوی و چه به تقریر صدرایی دچار چنین خبطی نیست. اما اصل بنیادی که امام خمینی(ره) را قادر می سازد تا روح جدیدی در براهین اثبات خدا بدمد این است که ایشان با مبانی استوار به بیان دیدگاه و خوانش خود از برهان صدیقین می پردازد و آن خروج از معنای مصطلح و الفاظ نظری در بیان برهان اثبات خداوند متعال است. ایشان معتقد است که اساسا برهان صدیقین مبتنی بر معرفت و شهود است و نیازمند مقدمات برهانی و فلسفی نیست.

    کلید واژگان: برهان صدیقین, امام خمینی(ره), برهان وجودی, آنسلم, دکارت}
    Mohammad Amin Madhooshi Mazarei *

    This paper aims to explain an innovative formulation of the argument of the Righteous (burhān Ṣiddīqīn) from Imam Khomeini’s point of view and to compare it with the existential argument of Anselm and Descartes. This was done using a descriptive-analytical and a library research method. One of the basic shortcomings of the Anselm-Descartes existential argument is the confusion between the concept and the referent, or between primary essential predication and common technical predication, while burhān Ṣiddīqīn does not suffer from such a fault, in neither of its Avicennian or Sadrian formulations. However, the fundamental principle that enables Imam Khomeini to give a new spirit to the arguments for the proof of God is that he expresses his view and reading of burhān Ṣiddīqīn with solid foundations, and that is departure from the canonical meanings and theoretical words in proving the existence of God. He believes that the argument of the Righteous is basically grounded on intuition and does not require argumentative or philosophical preliminaries.

    Keywords: the argument of the Righteous (burhān Ṣiddīqīn), Existential Argument, Anselm, Descartes}
  • محمدرسول احمدی*

    برای اثبات وجود خداوند، برهان های متعدد با تقریرهای متفاوت اقامه شده است. از مهم ترین آن ها «برهان وجودی» است که دو تقریر مهم آن توسط لایب نیتس و علامه طباطبایی ارایه شده است. بر اساس تقریر لایب نیتس، تصور موجود مطلقی که بزرگ تر از آن در ذهن قابل تصور نیست، امکان دارد. پس چنین موجودی بالضروره باید وجود داشته باشد که همان خدا است. علامه طباطبایی از طریق اثبات حقیقت عینی وجود، وجود واجب الوجود را اثبات می نماید. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی به مقایسه برهان وجودی لایب نیتس و برهان وجودی (صدیقین) علامه طباطبایی پرداخته است. هر دو برهان، تشابه ها و تفاوت هایی دارد. در اندیشه لایب نیتس، موجودی که بالاتر و کامل تر از آن قابل تصور نیست، چنین موجودی باید در خارج هم ممکن باشد و الا بزرگ تر و کامل تر نخواهد بود. پس آن موجود خداوند است. در اندیشه علامه طباطبایی، بر اساس اصول تحقق واقعیت عینی، امتناع تناقض و زوال ناپذیری واقعیت عینی، ضرورت ازلی خداوند اثبات شده است و سایر موجودات به عنوان آثار و قایم به وجود واجب الوجود، اثبات شده است.

    کلید واژگان: لایب نیتس, علامه طباطبایی, برهان وجودی, برهان صدیقین, امکان}
  • رضا اسکندری

    الحاد طبیعی بر دو مسئله «مفهوم خدا» و «حوزه تبیینی علم و دین» بنا شده است. مفهوم خداوند در لسان الحاد جدید با مفهوم مطرح‌شده در ادیان ابراهیمی بالاخص اسلام متفاوت است. همچنین علم و دین دو حوزه متفاوت‌اند و از حیث تبیینی، تفاوت ماهوی دارند. از گذشته شیوه‌های گوناگونی برای اثبات وجود واجب به کار گرفته می‌شده که یکی از آنها ابتنا بر نفس «مفهوم وجود» است؛ یعنی تبیین فلسفی وجود خدا به نحو «پیشینی». ریچارد داوکینز معتقد است که «برهان وجودی» چیزی نیست جز بازی با کلمات و کانت این برهان را رد کرده است. البته تقریری جدید نیز دکارت ارایه داد که داوکینر کاملا به آن تقریر بی‌اعتنا بوده است. این نوشتار درصدد است عبارت داوکینز در کتاب پندار خدا را توضیح داده و نقد کند تا نشان دهد نقدی که داوکینز به برهان هستی شناختی آنسلم وارد می‌سازد، به هیچ وجه صادق نبوده و نوعی تلقی نازل از این برهان به شمار می‌آید.

    کلید واژگان: ریچارد داوکینز, کتاب پندار خدا, برهان وجودی, آنسلم, دکارت, کانت}
    Reza Iskandari

    The natural atheism is based on two items: “the concept of God” and “the explanatory realm of science and religion”. The concept of God in new atheism is different from that in Abrahamic religions, especially Islam. Besides, the science and religion are two different spheres and are, as far as explanation is concerned, essentially different. Since past, various methods have been used to prove the existence of the Necessary Being, one of which is founded on the very “concept of existence” itself; that is, the philosophical explanation of God’s existence a priori. Richard Dawkins maintains that the “ontological argument” is nothing except a word game, and Kant has rejected that argument. Descartes, however, presented a new exposition which was totally ignored by Dawkins. This article seeks to explain and review Dawkins’ statement in The God Delusion to show that Dawkins’ critique of Anselm’s ontological argument is by no means right and is a cheap reading of that argument.

    Keywords: Richard Dawkins, the God Delusion, ontological argument, Anselm, Descartes, Kant}
  • محمد مشکات*

    برهان وجودی در فلسفه اسلامی معاصر، بر مبنای یکی از ابتکارات و نوآوری های موجود در این فلسفه، نقد شده است. این نوآوری مربوط به بحث گزاره ها و تقسیم آنها و شرط تناقض است. این نقد، بیشتر ناظر به برهان وجودی آنسلم است؛ اما سایر روایت های برهان وجودی، به ویژه دکارت را نیز در بر می گیرد. جوادی آملی، یکی از شارحان و پیروان صدرالمتالهین شیرازی، نقد مزبور را انجام داد. مسئله اصلی این تحقیق، تحلیل و ارزیابی این نقد است. برای ارزیابی دقیق تر نقد جوادی آملی بر برهان وجودی، علاوه بر نقد و ارزیابی نگارنده، نقد و ارزیابی یکی از نویسندگان نیز مطرح و از سوی نگارنده نقد و ارزیابی شده است. مسئله این پژوهش هرچند به ظاهر دارای دو جزء ارزیابی نگارنده از دیدگاه جوادی آملی و نیز ارزیابی نگارنده از نقد یکی از نویسندگان بر جوادی آملی است، این دوگانگی صرفا ظاهری است و مسئله تحقیق واحد است: تحلیل و ارزیابی نقد جوادی آملی بر برهان وجودی بر مبنای تفاوت دو حمل. در نتیجه این ارزیابی، میزان نیازمندی این نقد به بازبینی و در عین حال، پایداری آن در برابر انتقادهای برآمده تبیین می شود.

    کلید واژگان: حمل, حمل اولی ذاتی, حمل شایع صناعی, برهان وجودی, آنسلم, جوادی آملی}
    Mohammad Meshkat *

     The existential argument in contemporary Islamic philosophy has been criticized on the basis of one of the initiatives and innovations in this philosophy. This innovation is about discussing propositions and their division and the condition of contradiction. This critique is more concerned with Anselm's argument. But it also includes other narratives of the existential argument, especially Descartes. Javadi Amoli, one of the commentators and followers of Sadr al-Muta'allehin of Shiraz, made a relevant criticism. The main aim of the present study is to analyze Javadi Amoli's critique of the existential argument, in addition to the author's critique and evaluation. One of the authors' critiques and evaluations has also been proposed and criticized by the author of this study. Although the aim of this study apparently has two components: the author's evaluation from Javadi Amoli's point of view and the author's evaluation of one of the author's critique of Javadi Amoli, this duality is purely apparent and the research problem is the same. The study confirms Javadi Amoli's critique of the existential argument based on the difference between the two predictions. As a result of this evaluation, the extent to which this critique needs to be reviewed and, at the same time, its resilience to criticism is explained.

    Keywords: Predication, Primary, Essential Predictions, Common Technical Predication, Existential Argument, Javadi Amoli}
  • فرح رامین*

    برهان آنسلم یکی از بحث انگیزترین براهین وجودی و خاستگاه سایر براهین وجودی است. از نظر گراهام اپی، این برهان، می تواند در گروه براهین وجهی، ماینونگی و یا مفهومی قرار گیرد. وی معتقد است که یکی از منابع تفکر آنسلم، در ارایه برهان وجودی، برهان وجودی وجهی ابن سینا است. در این پژوهش برآنیم تا به این پرسش-هاپاسخ دهیم: آیا می توان برهان صدیقین سینوی را گونه ای برهان وجودی دانست؟ و آیا برهان آنسلم، یک استدلال با دو تفسیر متفاوت می باشد، یا وی در پی طراحی دو استدلال جداگانه بوده است؟ هدف از این پژوهش، آن است که با روش توصیفی- تحلیلی به مقایسه برهان آنسلم با برهان صدیقین ابن سیناست. یافته های پژوهش نشان می دهد که از منظر اپی، آنسلم در رساله پروسلوگیون، تنها یک برهان بر وجود خدا بنا نهاده است. این برهان، اگرچه در پیشینی بودن، الهام از کتاب مقدس و طی طریق از خدا به خدا به برهان صدیقین شباهت دارد، اما تفاوت ماهوی بین دو استدلال به حدی است که می توان، از این مشابهت ها صرف نظر نمود. برهان وجودی از «نفس مفهوم وجود» آغاز می کند، در حالی که برهان سینوی براساس «نفس حقیقت وجود» پی ریزی می شود و این امر سر آغاز تفاوتهای مهمی بین این دو استدلال است.

    کلید واژگان: برهان وجودی, برهان صدیقین, ابن سینا, آنسلم, گراهام اپی, کتاب اشارات و تنبیهات}
    Farah Ramin *

    Anselm's argument is one of the most controversial ontological arguments. According to Oppy،, this argument,, can fall into the category of modal,,meinonigian, or conceptual arguments. He believes that one of the sources of Anselm's thought in presenting the ontological argument is the ontological argument of Ibn Sina. In this study, we seek to answer these questions:Can the argument of Sinian Srddighin proof be considered as a kind of ontological argument? And is Anselm's argument an argument with two different interpretations, or are we confronted with two arguments? The purpose of this study is to compare Anselm's argument with Sina's proof. The findings of the study show that, from Oppy's point of view, Anselm has based only one argument on the existence of God in Proslogion's treatise.Although this argument is similar to the Siddighin proof in its a priori, inspired by the holy book and come to God through God, the essential difference between the two arguments is so great that these similarities can be overlooked. The ontoligicall argument begins with the " the concept of existence," while Seddighin proof is based on the " the truth of existence."And this is the beginning of the important differences between the two arguments.

    Keywords: ontological argument, Seddighin proof, Ibn Sina, Graham Oppy, Iaharat va Tanbihat book}
  • فرح رامین*، فریده محمدزمانی

    در تاریخ فلسفه، کمتر استدلالی است که همچون برهان وجودی نظر متفکران را به خود جلب کرده باشد. گراهام اپی، فیلسوف دین معاصر استرالیایی، خداناباوری است که با بررسی انواع برهان های وجودی، کوشیده است نقاط ضعف آنها را بنمایاند. در این پژوهش، در پی پاسخ به این پرسش هستیم که اپی چگونه برهان وجودی را صورت بندی کرده است و انتقادهای وی بر هر یک از این صورت بندی ها چیست؟ هدف این نوشتار آن است که با روشی تحلیلی، رده بندی و انتقادهای اپی بر برهان های وجودی را تبیین نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که روایت های متعددی هستند که ذیل عنوان برهان وجودی قابل دسته بندی اند. از نظر اپی، ویژگی اصلی این استدلال ها آن است که باید پیشینی باشند تا تحت عنوان برهان وجودی قرار گیرند. عام ترین انتقادهای اپی بر این رده بندی های هشت گانه، مصادره به مطلوب بودن، ارزش معرفتی نداشتن، انکار وقوع تناقض در فرض نبود خدا در خارج و عدم تصور موجودی با اوصاف لایتناهی می باشد. نتایج برگرفته از تحقیق آن است که با توجه به چالش های فرا روی برهان های وجودی برای اثبات وجود خداوند، این گونه استدلال ها، توانایی های مورد انتظار از یک برهان اثبات وجود خدا را برآورده نمی سازند؛ هرچند که الحاد اپی و تصور وی از وجود و اوصاف خداوند قابل پذیرش نیست.

    کلید واژگان: گراهام اپی, برهان وجودی, وجود خدا, مصادره به مطلوب, ضرورت وجود}
    Farah Ramin*, Farideh Muhammad Zamani

    In the history of philosophy, very few arguments have grabbed the attention of intellectuals as strongly as ontological arguments have. Graham Oppy, the contemporary Australian philosopher of religion, is an atheist who has considered different versions of ontological arguments in order to uncover their weakness. In this paper, we deal with how Oppy has formulated ontological arguments and what his objections to them are. The paper deploys an analytic method in order to elaborate Oppy’s classification and objections. It turns out that there are several versions of what might be called the “ontological” argument. For Oppy, these arguments are characterized by a priority. The most general objections leveled by Oppy at his 8 versions of the argument consist in: question begging, lack of epistemic value, denial of possible contradictions in case God does not externally exist, and inconceivability of an entity with infinite attributes. We conclude that given challenges of ontological arguments for the existence of God, they fail to serve as arguments for God, although Oppy’s atheism and his conception of God and His attributes are not acceptable.

    Keywords: Graham Oppy, ontological arguments, existence of God, question begging, necessity of existence}
  • حامد قدیری*

    برهان وجودی آنسلم از همان بدو معرفی، هم از حیث تصوری که از خدا ارائه کرده و هم از حیث استدلالی که برای وجود او به دست داده، معرکه ی آرا بوده است. سنخی از نقدها معتقدند که الف) خدای آنسلمی مستلزم خدای مطلق است؛ اما ب) خدای مطلق ناممکن است. یوجین ناگاساوا، فیلسوف دین معاصر، در پاسخ به این نقدها معتقد است که حتی اگر (ب) صادق باشد، باز هم به سبب کذب (الف)، نقصی بر برهان آنسلم نیست؛ زیرا خدای آنسلمی نه مستلزم خدای مطلق، بلکه مستلزم خدای بیشینه است. اولا نشان خواهم داد که ناگاساوا معتقد است که در سناریوهایی که خدای مطلق، ازلحاظ متافیزیکی ناممکن است، نمی توان او را تصور کرد؛ ثانیا استدلال خواهم کرد که چنین ادعایی مخدوش است و خدشه ی به آن، استدلال ناگاساوا را از پا می اندازد؛ ثالثا استدلال خواهم کرد که با یک تعدیل مختصر، یعنی فراسازدانستن امکان، می توان این خدشه را برطرف کرد و استدلال ناگاساوا را دوباره سر پا کرد.

    کلید واژگان: برهان وجودی, آنسلم, یوجین ناگاساوا, صورپذیری}
  • محمد علی عبداللهی، مهدی خیاط زاده*

    محقق اصفهانی، فیلسوف نو صدرایی معاصر است که برهانی وجودی برای اثبات خداوند اقامه کرده است. این برهان در تفکر اسلامی، کم نظیر بوده و مورد توجه متفکران معاصر واقع شده است. در مجموع، پنج تقریر در سه محور کلی برای این برهان بیان گردیده است: محور اول، مفهوم واجب الوجود ازاین جهت که مفهومی ذهنی است؛ محور دوم، مفهوم واجب الوجود ازاین جهت که از امری ورای خود حکایت می کند و در نهایت، حقیقت واجب الوجود یا موجود بذاته در خارج. هر کدام از این تقریرها با اشکال هایی مواجه شده است. دکتر مهدی حائری یزدی چهار اشکال به این تقریر از برهان وارد ساخته است. اشکال نقضی، مصادره مطلوب، خلط بین گزاره های بتیه و غیر بتیه از جمله این اشکال ها هستند. این اشکال ها با انتقادهایی از سوی مدافعان برهان وجودی مواجه گردیده اند. بیشتر این انتقادها صحیح نبوده و ناشی از عدم توجه منتقدین به معقول ثانی بودن مفاهیمی نظیر «واجب الوجود»، «خدا» و «شریک البارئ» است. بنابراین، عمده اشکال های دکتر حائری بر برهان محقق اصفهانی صحیح بوده و این برهان در اثبات وجود خداوند ناکارآمد است.

    کلید واژگان: محقق اصفهانی, مهدی حائری, برهان وجودی, اشکال ها, پاسخ ها}
    Mohammad Ali Abdllahi, Mahdi Khayatzadeh *

    As a contemporary neo-Sadraian philosopher, Muhaqeq Isfahani has proposed his own account of the ontological argument for the existence of Allah. This account of the argument is unprecedented and has caught the attention of many contemporary thinkers. There have been proposed five accounts of this argument upon three pivots. First is the concept of necessary being as a mental concept. Second is the concept of necessary being so far as it denotes something beyond the concept. And third is the very reality of necessary being existing by itself in the outside world. Each of the above accounts is open to some criticisms. Prof. Mahdi Ha’iri Yazdi has leveled four criticisms at that account of the argument such as counter-argument, begging the question, the confusion of categorical proposition with non-categorical one. The proponents of ontological argument have raised objections to Ha’iri’s criticisms. Most of those objections are not valid for they stem from the insufficient consideration of the fact that concepts such as “necessary being”, “God”, “partner of Creator” and the like are philosophical secondary intelligible. Accordingly, most of Prof. Ha’iri’s criticisms against Muhaqeq Ishafani are valid and thus the ontological argument fails to prove the existence of Allah.

    Keywords: : Muhaqeq Isfahani, Mahdi Ha’iri, the ontological argument, criticisms, answers}
  • رضا حصاری*، سید مجتبی میردامادی، ابوالفضل رضایی

    برای اثبات وحدت شخصی وجود، براهین مختلف و گوناگونی اقامه شده است. بیشتر این براهین که توسط عارفانی همانند داود قیصری، حمزه فناری و ابن ترکه بیان شده اند، با اشکالاتی مانند خلط میان مفهوم و مصداق مواجه است. در این میان حکیم محمدرضا قمشه ای در حاشیه خویش بر کتاب تمهید القواعد و ذیل مبحث براهین اثبات وحدت شخصی وجود، برهانی ارائه کرده که اثبات ضرورت ازلی خداوند را بهمراه دارد. در عین حال، چهار اشکال به این برهان وارد شده است. اشکال نخست در مورد معنای طبیعت اطلاقی وجود است که بصورت مبهم بیان شده است. اشکال دوم درباره خلط میان مفهوم و مصداق است. بخش نخست اشکال سوم، به تمامیت این برهان بر مفروض بودن تحقق اصل طبیعت باز میگردد و بخش دوم اشکال، سازگاری تحقق اصل طبیعت وجود با وجودهای مقید را هدف قرار داده است. اشکال چهارم، به نبود نوآوری و ابتکار در ارائه این برهان پرداخته است. مقاله حاضر با روش تحلیلی تطبیقی، هر یک از این اشکالات را بررسی نموده و به سه اشکال نخست پاسخ داده است. از این جهت، برهان حکیم قمشه ای تمام و صحیح تلقی میشود که در این نوشتار بتفصیل تبیین شده است.

    کلید واژگان: حکیم قمشه ای, وحدت شخصی وجود, برهان وجودی, ضرورت ازلی}
    Reza Hesari*, Mojtaba Mirdamadi, Abolfazl Rezai

    Several arguments have been adduced on demonstrating the individual unity of being. Most of these arguments, which have been presented by such gnostics as Dāvood Qayṣarī, Ḥamzah Fanārī, and Ibn Turkah, suffer from some defects in terms of a confusion of concept and referent. In his glosses on Tamhīd al-qawā’id (the section on the arguments on the demonstration of the individual unity of existence), Ḥakīm Moḥammad Rezā Ghomsheī has presented an argument which demonstrates the pre-eternal necessity of God. However, three criticisms have been advanced against it. The first concerns the meaning of the absolute nature of being, which has been stated ambiguously. The second criticism questions the confusion of concept and referent. The first part of the third criticism targets the whole argument, based on the presupposition of the realization of the essence of nature, and its second part objects to the consistency of the realization of the essence of the nature of existence with limited existences, as acknowledged in Ghomsheī’s argument. Finally, the fourth focuses on the absence of any kind of innovation in this argument. Following an analytic-comparative method, this paper examines all these criticisms and responds to the first three of them. Accordingly, the authors acknowledge the truth of Ḥakīm Ghomsheī’s argument by presenting a detailed discussion in this paper.

    Keywords: Ḥakīm Ghomsheī, individual unity of being, ontological argument, pre-eternal necessity}
  • احمد قطبی*، حبیب الله دانش شهرکی، فرح رامین

    در مقاله حاضر برهان وجودی و برهان صدیقین به این دلیل مورد بررسی مقایسه ای قرار می گیرند که هریک نظرگاه مابعدالطبیعی خاصی (اصالت ایده و اصالت وجود) را نمایندگی می کنند. فرض بر این است که با لحاظ این نمایندگی تصور صحیح تری از نسبت میان این دو برهان حاصل می شود. با توجه به ابتنای برهان وجودی بر اصالت ایده، و با توجه به تحول بنیادین اصالت ایده در دوران جدید نسبت به پیش از آن، تقریری که از این برهان در دو دوره ی مذکور ارائه می شود متفاوت خواهد بود و بر این اساس نمی توان غایات واحدی را به هردو تقریر از برهان وجودی نسبت داد. از این رو در بررسی مقایسه ای میان برهان صدیقین و برهان وجودی لحاظ این نکته ضروری است. طرح دو تقریر متفاوت از برهان وجودی به ما کمک میکند تا نحوه تناظر و تباعد میان این دو برهان را بهتر به فهم آوریم و همچنین فهم بهتری از بنیانهای مابعدالطبیعی برهان وجودی پیدا کنیم. بر این اساس تباعد میان برهان وجودی با تقریر آنسلمی و تقریر هگلی آشکار خواهد شد و همچنین به تناظر برهان صدیقین با برهان وجودی آنسلمی و تباعد آن با برهان وجودی هگلی پی خواهیم برد.

    کلید واژگان: اصالت ایده, اصالت وجود, برهان صدیقین, برهان وجودی, صیرورت, امر مطلق}
    Ahmad Ghotby *, Hbibollah Danesh Shahraki, Farah Ramin

    In this paper, we compare between Ontological Argument and Seddiqin Argument and we assume that these Arguments represent two metaphysical point of view (Idealism and Originality of Being) and we assume that with regarding this representation, we can thought on these argument in more correct way. In our view, Ontological Argument  is based on Idealism, and Idealism gone a fundamental change from premodern to modern period, for this reason, Ontological argument gone a fundamental change  and this change entails to fundamental different  in  the  sense of final consequence of this argument and by this reason, it is necessary  that we regard this difference. Given that Presentation of two readings of ontological argument, we can find which reading of ontological argument Correspondence with seddiqin argument and which one diverge from it. Meanwhile, Given that different bases in Ontological Argument and Seddiqin Argument, we can obtain a more correct understand of  metaphysical background of Ontological argument.

    Keywords: Idealism, Originality of Being, Seddiqin argument, ontological argument, Becoming, absolute}
  • روح الله فروغی *
    یکی از مشهورترین براهینی که بر وجود خداوند اقامه شده، برهان مرحوم شیخ محمدحسین غروی اصفهانی است. این برهان مورد توجه صاحب‏نظران پس از ایشان قرار گرفته و درباره آن گفت‏وگو شده است. برخی آن را برهانی تام شمرده و در اثبات وجود خداوند موفق دانسته اند و برخی دیگر با نقد آن، برهان مذکور را در اثبات وجود خداوند ناتمام شمرده و به نقد آن پرداخته اند. در این برهان با استفاده از طبیعت واجب الوجود، وجود خداوند اثبات شده است و این مسئله سبب اختلاف درباره مفهوم‏محور بودن یا نبودن این برهان گردیده است. برخی این برهان را مصداق برهان وجودی یا مفهوم‏محور دانسته اند که از راه مفهوم واجب الوجود، به اثبات مصداق آن می پردازد و برخی صاحب‏نظران دیگر، آن را برهانی وجودی ندانسته، نقش محوری مفهوم را در این برهان انکار می کنند و برهان ایشان را برهانی وجودی نمی دانند، بلکه بر این عقیده اند که ایشان از طبیعت واجب الوجود کمک گرفته که اقتضای چنین طبیعتی وجوب وجود است. صاحبان هر دو دیدگاه تقریر خود را از برهان محقق اصفهانی ارائه می‏کنند و با تمسک به عبارات ایشان، درصدد ترجیح تفسیر خویش هستند. در این نوشتار سعی شده تقریرهای مختلف برهان محقق اصفهانی و ادله هریک از طرفین بر وجودی یا ناوجودی بودن برهان مذکور، نقل و ارزیابی گردد که حاصل آن، ناتمامی ادله وجودی بودن برهان محقق اصفهانی و اثبات غیروجودی بودن این برهان است. در پایان به اشکالات تقریر غیروجودی بودن برهان مذکور در کتاب براهین صدیقین پاسخ داده شده است؛ بنابراین، می توان این برهان را یکی از موفق ترین براهین بر اثبات خداوند دانست
    کلید واژگان: مفهوم وجود, برهان وجودی, حقیقت واجب الوجود, محکی بالذات, برهان صدیقین}
    Roohollah Forooghi *
    As one of the most famous argument for the existence of God, late Sheikh Muhammad Husain's argument has been focused on by the scholars who emerged after him. Some have dealt with it as a perfect argument for the existence of God whereas others have considered it as an imperfect one insufficient to prove the existence of God. This argument proves the existence of God through invoking the nature of the necessary being – a thing that has raised controversy about it as to whether or not it is concept-centered. Terming it as concept-centered, some scholars have pointed out that this argument aims to prove the existence of God by relying on the concept of necessary being. Others have regarded it as non-ontological denying the centrality of the role of the necessary being in this argument. Each group presents its own arguments for the choice it makes. This article aims to relate and evaluate the reasons whether or not this argument is ontological. The evaluation shows that the reasons presented are not sufficient to show it is ontological. Answering the objections against non-ontological formulation, it indicates that the argument is among the most successful ones.
    Keywords: concept of being, ontological argument, nature of necessary being, mahki be al-dat (primarily revealed), argument of the truthful ones}
  • محمد محمدرضایی، مهدی خیاط زاده *

    شیخ محمدحسین غروی اصفهانی بر وجود خداوند استدلالی را اقامه کرده است که در در زمره براهین وجودی و صدیقین به شمار می رود. این برهان، در میان اندیشمندان معاصر، طرفداران و منتقدان جدی داشته و در مجموع پنج تقریر برای آن بیان گردیده است. در مقاله پیش رو، تقریرهای پنجگانه ای که برای برهان ایشان بیان گردیده است، در سه محور کلی مورد بررسی واقع شده است: محور اول، مفهوم واجب الوجود از این جهت که مفهومی ذهنی است؛ محور دوم، مفهوم واجب الوجود از این جهت که از امری ورای خود حکایت می نماید؛ و در نهایت، حقیقت واجب الوجود یا موجود بذاته در خارج. بعد از بیان هر تقریر، همخوانی آن با بیان محقق اصفهانی مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت بین تقریرهای مختلف از جهت همخوانی با متن کلام ایشان داوری انجام شده است. نتیجه نهایی که در این مقاله گرفته می شود این است که تقریر برهان بر اساس محور دوم تنها تقریری است که با ابیات محقق اصفهانی همخوانی دارد.

    کلید واژگان: محقق اصفهانی, برهان وجودی, برهان صدیقین, مفهوم واجب الوجود}
    Mohammad Mohammadrezai *, Mahdi Khayatzadeh

    Ayatollah Muhammad Hussein Gharawi Isfahani (Muhaqqiq Isfahani) presented an argument for the existence of God which is classified among ontological arguments. Among contemporary thinkers in Iran, this argument has attracted serious supporters and critics alike. Overall, five readings have been put forth for this argument. In the present study, these five readings have been analyzed in three main frameworks including (1) the concept of the Necessary Being as a mental concept, (2) the concept of Necessary Being as representing something out of itself and finally, (3) the reality of the Necessary Being or the objectivity of the Being by Itself. After presenting each reading, its compatibility with Isfahani’s argument will be analyzed. It will be shown that Isfahani's argument should be regarded as an argument in the second framework.

    Keywords: Muhaqqiq Isfahani, Ontological Argument, Proof of the Righteous (Burhan, e Seddiqin), the Concept of Necessary Being}
  • آروین آذرگین*
    کانت به طور کلی براهین نظری دال بر وجود باری را در سه دسته برهان وجودی، جهان شناختی و نظم جای می دهد. در نگاه او، چون وجود یک محمول واقعی و تعین بخش نیست، نمی تواند در تعریف شیء حاضر باشد و بنابراین برهان وجودی عقیم است. این مقاله، همگام با کانت و بنت، می کوشد تا نشان دهد که وجود نه مایه کمال و نه محمولی تعین بخش است. نیز بر خلاف نظر بنت، که دلایل کانت را ناکافی می داند، ادعا می شود که کانت مغالطه بنیادینی را که در برهان وجودی نهفته است پیدا و هویدا کرده است. به زعم کانت، خطای برهان جهان شناختی وابستگی آن به برهان سست بنیان وجودی است. بنت به درستی، ابهام و سستی این وابستگی را مورد توجه قرار می دهد. با این حال، کانت در فرصتی دیگر، با نقدی قوی، استدلال جهان شناختی را از اعتبار ساقط می کند. در مرحله آخر، کانت با همه دلبستگی ای که به برهان نظم دارد، آن را مبتنی بر برهان معیوب جهان شناختی توصیف می کند. نقد بنت در این مرحله، از ارتباطی ذاتی که میان برهان جهان شناختی و نظم وجود دارد غفلت می ورزد.
    کلید واژگان: کانت, بنت, برهان وجودی, برهان جهان شناختی, برهان نظم}
    Arvin Azargin
    Kant categorizes the arguments for the existence of God into ontological, cosmological, and design arguments. He holds that whereas existence is not a real and determining predicate, it is not allowed to be a part of object’s definition and so the ontological argument is fruitless. Along with Kant and Bennett, I shall try to show that existence is not a perfection nor a determining predicate. Besides, contrary to Bennett, who assesses Kant's reasoning insufficient, I argue that Kant finds the fallacy hidden in the argument and argues that the flaw of cosmological argument is its dependence on the insecure ontological argument. While Bennett truly notices the ambiguity and weakness of this relation, Kant, by appealing to a strong criticism, destructs the cosmological argument later. Finally, despite his interest in the argument from design, Kant asserts that it is based on the invalid cosmological argument. In this stage, Bennett criticism neglects the inherent connection between design and cosmological argument.
    Keywords: Kant, Bennett, Ontological Argument, Cosmological Argument, Argument from Design}
  • علی افضلی
    «برهان وجودی» برهانی در اثبات وجود خداست که نه بر اساس هیچ موجود خارجی و یا بعضی ویژگی های آنان، بلکه تنها برپایه «مفهوم» یا «تعریف» ذهنی خدا، وجود او را در عالم خارج اثبات می کند. سنت آنسلم (1033 - 1109) نخستین کسی است که در فلسفه غرب، چنین برهانی را در اثبات وجود خدا ابداع کرده است. اما در فلسفه اسلامی نیز حکیمانی بوده اند که بدون اطلاع از فلسفه غرب، برهانی را به همان سبک «برهان وجودی» اقامه کرده اند. اگر تقریر فارابی را از برهانی که در بعضی آثارش آورده است، بتوانیم با قطعیت، از مصادیق «برهان وجودی» بدانیم، وی را باید مقدم بر آنسلم، نخستین مبتکر این برهان در جهان فلسفه دانست. اما ملا محمد مهدی نراقی و غروی اصفهانی براهینی اقامه کرده اند که دقیقا از مصادیق «برهان وجودی» است. بنا بر تعریف های مختلفی که از خدا ارائه می شود، این برهان نیز تقریرهایی گوناگون می یابد. یکی از این تقریرها بر اساس تعریف خدا به عنوان «واجب الوجود» اقامه می شود که تقریر این سه حکیم، به ویژه نراقی و غروی مبتنی بر آن است. این مقاله به معرفی و بررسی برهان این سه حکیم مسلمان می پردازد.
    کلید واژگان: خدا, واجب الوجود, برهان وجودی, فارابی, ملا محمد مهدی نراقی, غروی اصفهانی}
  • محمد معارفی*، محسن فیض بخش
    از زمانی که گودل تلاش کرد صورت بندی ای منطقی از برهان وجودی ارائه دهد، بحث های قابل توجهی درباره اعتبار برهان وی صورت گرفته است. برای مثال، سوبل تلاش می کند کاستی های برهان گودل را نشان دهد. پتر هایک، منطق دان و ریاضی دان اهل جمهوری چک، تلاش می کند برهان وجودی گودل را به نحوی بازسازی کند که از انتقادات سوبل در امان باشد. به باور او، اگر برهان در سیستم موجهه S5 با اندکی تفاوت بازسازی شود، می تواند از انتقادات سوبل در امان بماند. در عین حال، هایک معتقد است اثبات اعتبار برهان وجودی ارتباطی به اثبات وجود خداوند ندارد. در این نوشته، ابتدا شرحی از بازسازی هایک از برهان وجودی ارائه و این نکته نشان داده می شود که چگونه این نسخه هایک از برهان مسئله شکست وجهی برهان را که نسخه گودل با آن مواجه است حل می کند. آنگاه تلاش می شود ادعای اخیر هایک درباره بی ارتباطی الهیاتی برهان در قالب دعاوی فیلسوفانی نظیر ویلیام رو و باس ون فراسن فهمیده و ارزیابی شود. در اینجا نشان خواهیم داد که در فرض خاصی می توان نشان داد که چنین برهانی می تواند به اثبات وجود خدا مرتبط باشد.
    کلید واژگان: برهان وجودی, کورت گودل, پتر هایک, جردن هاوارد سوبل}
    Mohammad Maarefi *, Mohsen Feyzbakhsh
    Since 1970, when Gödel tried to provide a new articulation of the so called ontological argument, many considerable discussions has been emerged due to assessment of his argument's validity and soundness. For example, Sobel tries to show some defects of Gödel's argument. Petr Hájek, the eminent logician and mathematician, tries to save this argument from Sobel's critiques by some small amendments. According to him, if we articulate this argument in S5 system of modal logic with a few changes, we can have a safe argument. Besides, Hájek believes that this argument is of little interest from theological perspective. In this article, after a survey of Hájek’s work, we shall try to put this later claim under scrutiny and show the theological relevance of the argument. Finally, we show that despite the fact that Hájek and many other logicians consider Gödel's argument just as a "formal model" of an ancient argument, this argument seems a bona fide and justified argument for God’s existence.
    Keywords: ?ontological argument, Kurt G?del, Petr H?jek, Howard Sobel}
  • محمدحسین وفاییان*
    بخش اول از نخستین خطبه نهج البلاغه، بیانی برهانی در توصیف و تبیین مراتب دین، معرفت، اخلاص و توحید باری تعالی است. امیر المومنین علیه السلام در عبارت «کمال معرفته التصدیق به» از این خطبه، به بیان رابطه معرفت باری تعالی با تصدیق او می پردازد.
    پژوهش جاری در صدد است تا با روی آورد تحلیلی - منطقی و ابزارهای مخلتف آن، چگونگی ارتباط و انسجام «معرفت باری تعالی» با «تصدیق او» در گزاره مذکور از نهج البلاغه را توصیف و تبیین نماید. ره آورد تحلیل این گزاره، نشان از تشکیک پذیری معرفت، و عینیت - و نه صرفا استلزام - «کمال معرفت تصوری» با «معرفت تصدیقی» باری تعالی دارد. امکان عینیت دو نوع معرفت تصوری و تصدیقی، تنها در بستر مبانی معرفت شناختی حکمت متعالیه قابل ارائه و تقریری صحیح است. گزاره مذکور از نهج البلاغه، همچنین قابلیت تبدیل به گونه ای از برهان وجودی بر اثبات باری تعالی را دارا است. نقد «خلط مفهوم و مصداق» و «عدم امکان راهیابی از معرفت تصوری به معرفت تصدیقی» بر این گزاره و دیگر براهین وجودی نیز، مردود بوده و سعی می گردد تا پاسخی صحیح برای آن ارائه گردد.
    کلید واژگان: نهج البلاغه, معرف تصوری, معرفت تصدیقی, برهان وجودی}
    Mohammad Hossein Vafaiyan*
    The first part of the first sermon of Nahjul Balagha is a discursive proposition of description and explanation of different levels of faith, knowledge, purity and unity of the Almighty God. In the statement "Kamalo Marefatehi Al-Tasdiqo bih" (Knowing Him perfectly means confirming Him) in this sermon, Imam Ali (PBUH) talks about the relationship between knowing the Almighty and confirming him.
    Adopting a logico-analytical approach and its various tools, this study aims to describe and explain how "Knowledge of the Almighty God" and "His confirmation" in the above mentioned statement are related and integrated. The result of the analysis of this proposition suggests the disputability of knowledge, and identification – not just entailment – of "conceptual knowledge" with” assertive knowledge" of the Almighty God. The possibility of the identicality the two types of knowledge – conceptual and assertive – could only be presented in the context of epistemological principles of transcendental philosophy, which is a true account. The above-mentioned statement in Nahjul Balagha could also be turned into a kind of existential proof for proving the Almighty God. The criticisms of "the confusion of concept and instance" and "the impossibility of obtaining assertive knowledge through conceptual knowledge" leveled against this proposition and other existential proofs are refuted and appropriates explanations are provided in this regard.
    Keywords: Conceptual Knowledge, Assertive Knowledge, Nahjul Balagha, Existential Proof}
  • توحید عبدی*
    برهان صدیقین ازجمله براهین فلسفی برای اثبات وجود خدا است که از زمان پیدایش آن در دامن فلسفه اسلامی، روایت ها و تقریرهای متعددی از آن ارائه شده است. علامه طباطبایی، فیلسوف بزرگ معاصر، ازجمله کسانی است که در آثار خود، دو گونه تقریر از این برهان ارائه می کند. ایشان در دو اثر بدایه الحکمه و نهایه الحکمه روایتی از این برهان ارائه می کند که مشابه براهین پیشینیان است؛ ولی در تعلیقه بر اسفار و اصول فلسفه و روش رئالیسم روایت ویژه ای از آن ارائه می کند که برهان ابتکاری ایشان به شمار می رود و بر هیچ مقدمه نظری و هیچ مبدا تصدیقی از مبادی فلسفی مبتنی نیست.
    کلید واژگان: برهان, برهان صدیقین, علامه طباطبایی, برهان وجودی, مفهوم خدا}
    Touhid Abdi*
    Seddiqin reasoning is among the philosophical proofs to prove the Godexistence having been narrated and asserted variously since its emergence within the fieldof Islamic philosophy. The great contemporary philosopher, Allameh Tabatabaie, hasproposed two types of assertions from this reasoning in his works. He has proposed anarration of this reasoning in two of his books Bedayat Al-Hikmah and Nahayat Al-Hikmah being similar to the proofs of the predecessors while in the commentary on Asfarand Philosophy Principles and Realism Method he has proposed a particular narrationbeing considered to be his innovative reasoning and it is not based on any theoreticalbackground and authenticated origin from philosophical principles.
    Keywords: Reasoning, Sediqain Reasoning, Allameh Tabatabaie, Existential Reasoning, the Concept of God}
  • حسینعلی شیدان شید*، علی شیروانی
    برهان وجودی به آن دسته از براهین اثبات وجود خداوند می گویند که در آنها به نحوی کاملا پیشین، با تمسک به صرف مفهوم و بدون استناد به هیچ امر عینی، وجود خداوند اثبات شود. این نوع برهان را در مغرب زمین و الهیات مسیحی آنسلم قدیس (1033 یا 10341109م) مطرح ساخت و از آن زمان تاکنون مخالفان و طرف داران مهمی داشته است؛ اما در فلسفه و کلام اسلامی این نوع برهان جایگاه برجسته ای نداشته است؛ هرچند در عبارات گذشتگان و از همه پیش تر فارابی می توان نشانه هایی از توجه به آن را مشاهده کرد. در عین حال در نیم قرن اخیر توجه به این نوع برهان رو به فزونی نهاده است؛ گروهی آن را پذیرفته و گروهی آن را نفی کرده اند. در این مقاله پس از بیان سیر اجمالی تطور این برهان در غرب، دیدگاه برخی از فیلسوفان مسلمان را درباره این برهان مطرح ساخته ایم و سپس با بازسازی برهان صدیقین علامه طباطبائی، تقریری جدید از برهان وجودی عرضه داشته ایم که از نقدهای وارد بر برهان وجودی آنسلم با روایت های گوناگونش مصون است.
    کلید واژگان: برهان وجودی, فلسفه دین, الهیات, علامه طباطبائی, واجب الوجود}
    Hossein, Ali Sheidanshid*, Ali Shirvani
    Ontological arguments are arguments to prove the existence of Allah, in which His existence is proved, a priori, through a mere concept and without adherence to any objective entity. In the west, St. Anselm (1109-1033 or 1034) proposed this kind of argument in the Christian theology, and ever since it has had leading opponents and proponents. In the Islamic philosophy and theology, the argument has not had an outstanding place; however, in the words of the predecessors, and of Farabi as a frontrunner, traces of attention to this argument can be noticed. But, during the last half century, the attention to it is increasing. Some have accepted it, and some have negated it. In this article, after a brief review of the development of the ontological argument in the west, we have posed some Muslim philosopher’s views on the argument. Then, reconstructing Allameh Tabataba’i’s “argument of the truthful ones”, we suggest a new exposition of the ontological argument, which is immune from the critiques presented to Anselm’s ontological argument and its different narrations.
    Keywords: ontological argument, philosophy of religion, theology, Allameh Tabatabai, the Necessary Being}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال