به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "رسانه اجتماعی" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • جواد مشهدی زاده، فرزاد کریمی*، مجتبی آقاجانی

    هدف این تحقیق بررسی مدل ارتباطی از مشارکت مشتری و کسب و کار رقابتی با رسانه های اجتماعی بر پایه برند در شرکت های تولیدی و بازرگانی شهرستان اهواز می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نوع پژوهش های پیمایشی می‎باشد. جامعه آماری پژوهش شامل مشتریان شرکت های تولیدی و بازرگانی مواد غذایی در شهرک های صنعتی شهرستان اهواز می باشد که نمونه آماری با توجه به نامحدود بودن جامعه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر در نظر گرفته شد و در نهایت 312 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نمونه گیری در این پژوهش به صورت تصادفی در دسترس می باشد. ابزار گردآوری در تحقیق حاضر، پرسشنامه می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و PLS انجام گرفت. یافته ها نشان داد که عوامل شناسایی شده دارای تاثیر معناداری بوده است و شاخص کلی برازش (GOF) عددی برابر 661/0 به دست می آید که شاخصی قوی است و نشان از کیفیت بالای کلی مدل دارد.

    کلید واژگان: مشارکت مشتری, عملکرد رقابتی, برندسازی, رسانه اجتماعی
    Javad Mashhadizadeh, Farzad Karimi *, Mojtaba Aghajani

    The purpose of this research is to investigate the communication model of customer participation and competitive business with social media based on brand in manufacturing and trading companies of Ahvaz city. In terms of purpose, the current research is applicable, and of the survey research type. The statistical population of the research includes the customers of the food manufacturing and trading companies in the industrial towns of Ahvaz city. Due to the unlimited population, the statistical sample was considered to be 384 people using Cochran's formula, and finally 312 questionnaires were analyzed. Sampling in this research is available randomly. The collection tool in this research is a questionnaire. Data analysis was done using SPSS and PLS software. The findings showed that the identified factors had a significant effect, and the overall index of fit (GOF) was obtained as 0.661, which is a strong index and shows the overall high quality of the model.

    Keywords: Customer Engagement, Competitive Performance, Branding, Social Media
  • حوریه حسینی اکبرنژاد*

    کاربرد فناوری دیجیتال توسط مقام های دولتی در ارتباطات دیپلماتیک در نظام حقوق بین الملل، سبب شکل گیری مفهوم دیپلماسی دیجیتال شده است. از دیپلماسی دیجیتال به عنوان ابزاری مهم برای پیشبرد سیاست خارجی کشورها و تمهید امکان تعامل مستقیم و همکاری با دیگر دولت ها و همه مردم جهان اعم از شهروندان و سایر افراد استفاده می شود. یکی از موضوع های مهم در این چارچوب، جایگاه و نقش دیپلماسی دیجیتال در شکل گیری عرف بین الملل به عنوان یکی از مهم ترین منابع حقوق بین الملل در کنار معاهدات بین المللی است. تاثیر تحولات روزافزون در پرتو کاربرد فضای مجازی در برقراری ارتباطات، بر روند شکل گیری هنجارهای حقوق بین الملل موجب شده است تا ضرورت تغییر نگرش در شکل گیری منابع حقوق بین الملل خصوصا قواعد عرفی بین المللی بیش ازپیش مطرح باشد. در نظم حقوق بین الملل معاصر، این فرضیه مطرح است که اظهارات عمومی مقام های دولتی در فضای مجازی و در رسانه های اجتماعی تحت عنوان دیپلماسی دیجیتال، می تواند در صورت احراز شرایط به عنوان رویه دولت (عنصر مادی عرف) و یا دلیلی برای اثبات اعتقاد حقوقی (عنصر معنوی عرف) قلمداد شود. یکی از مهم ترین یافته های پژوهش حاضر این است که کنشگری مقام های دولتی در فضای مجازی، چنان چه به صورت «علنی و عمومی» باشد، می تواند به عنوان یک عنصر بالقوه در شکل گیری حقوق بین الملل عرفی مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: عرف بین الملل, دیپلماسی دیجیتال, رویه دولتی, اعتقاد حقوقی, رسانه اجتماعی
    Hoorieh Hosseini Akbarnekhad *

    Digital diplomacy has become a crucial instrument for advancing a nation's foreign policy, offering direct interaction and cooperation with foreign entities. Social media plays a pivotal role in achieving these objectives, facilitating rapid decision-making and action. This diplomacy transcends traditional boundaries, involving not only officials and diplomats but also individuals and groups worldwide. A primary advantage of digital diplomacy is its ability to strengthen and facilitate bilateral communication, fostering connections between nations and societies. In contrast to classical diplomacy, which was limited to official interactions, social media empowers diplomats and heads of state to expand their diplomatic reach and engage with a broader audience. This has elevated the status of non-state actors in the diplomatic arena and enabled global discussions on various issues. The proliferation of digital communication has significantly impacted the formation of international law norms, necessitating a revised approach to international law sources, particularly customary rules. In the contemporary international law system, public statements made by government officials on social media can be considered as government practice (material element of custom) or evidence of legal belief (spiritual element of custom), provided certain conditions are met. The digital realm has presented unique opportunities to re-examine the classical approach to compiling and developing sources of international law, especially regarding the proof of international customary rules. With respect to the material element of custom, the focus has shifted from solely physical actions to include any official government action, encompassing heads of state, government heads, foreign ministers, and other government officials. The spiritual element, belief in enforceability, can be verified through various government actions, such as statements, treaty accessions, multilateral conference statements, diplomatic statements, and international correspondence, all of which align with digital diplomacy. While there is no definitive framework for what constitutes government practice or evidence of legal opinion, the International Law Commission's report offers a broad range of possibilities, including official statements and public statements made by governments. However, not all statements can be considered as government practice or endorsements. Such statements must be public, consistent, general, continuous, and clear to be recognized as government practice or evidence of legal belief. Therefore, social media statements can potentially be considered as both government practice and legal opinion. The evidence base for customary international law is extensive and adaptable to government activity on social media. Statements made by heads of state in public speeches can serve as examples of government practice or evidence of legal opinion. Similarly, social media statements, if public, can be considered as potential elements in the formation of customary international law. The recognition of social media as a new form of communication and its role in public diplomacy and digital diplomacy necessitate a flexible approach to international law, which should not be indifferent to government communication through these channels. The customary law system must embrace government actions in the virtual space to formulate and develop laws, improve relations, and promote sustainable peace and security. One of the most significant challenges is the failure of government officials to adopt a transparent and interactive approach to using digital tools. Governments often underutilize the full potential of digital platforms, limiting their use to specific aspects or fields.

    Keywords: International Custom, State Practice, Opinio Juris, Social Madia, Digital Diplomacy
  • محمدرضا جلیلوند*، محمدمعین ضیادوست
    هدف

    اخیرا سبک های پوشش حرفه ای و مد در میان قشر مذهبی و محجبه نفوذ کرده است، و شاهد آن هستیم که بانوان مذهبی جامعه هم در کنار آنکه دغدغه پوشیدگی لباس خود را دارند، به دنبال ست کردن روسری، ساق دست و کیف و کفش خود هستند؛ این پدیده گاهی اوقات شکل افراطی به خود می گیرد. ریشه آن را می توان در جریان حجاب استایل ها و بلاگرهای حجاب جستجو کرد. جریانی که موجب شده بخشی از اقشار مذهبی هم از فلسفه حجاب فاصله بگیرند. حجاب استایل ها و بلاگرهای حجاب علاوه بر برنامه ریزی برای استحاله چادر و حجاب قشر مذهبی، اهداف سیاسی را نیز دنبال می کنند. بر این اساس، هدف از انجام مطالعه حاضر، واکاوی کنش ها و چالش های حجاب استایل ها در رسانه اجتماعی اینستاگرام است.

    روش شناسی:

     این مطالعه با رویکرد تفسیرگرا، از استراتژی پژوهش مردم نگاری شبکه ای (نتنوگرافی) برای واکاوی کنش ها و چالش های حجاب استایل های اینستاگرامی بهره می برد. در این راستا، کامنت ها و پست های منتشر شده در 6 ماه اخیر توسط 5 حجاب استایل اینستاگرامی با استفاده از نمونه گیری قضاوتی هدفمند گردآوری و تحلیل شد. افزون بر این، با 6 نفر از فعالین حوزه حجاب و عفاف نیز مصاحبه های بدون ساختاری صورت گرفت.   

    یافته ها

    مضامین شناسایی شده برای آسیب های حجاب استایل های اینستاگرامی مشتمل بر تغییر در مفهوم حجاب، استفاده ابزاری از حجاب، ترغیب به مصرف غیرعقلایی، استانداردسازی نامناسب، و شکل گیری تقابل و تفرقه بود. به علاوه، مضامین احصاء شده برای راهکارهای مواجهه موثر با حجاب استایل های اینستاگرامی شامل ارائه الگوی مناسب حجاب مطابق با ارزش های اسلامی، توسعه زیرساخت های اجتماعی و فرهنگی و قانون گذاری مناسب برای فضای مجازی بود.

    نتیجه گیری

    در ابتدا بلاگرهای حجاب، درصدد معرفی بعد اجتماعی حجاب بودند اما در عمل نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه تبلیغی نادرست از پوشش حجاب در عرف جامعه شکل گرفت. حجاب استایل ها با تبدیل حجاب به استایل و استفاده از عبا به جای چادر، به دنبال عادی سازی این نوع از پوشش هستند و فعالیت این بلاگرها نه تنها تاثیر مثبتی در پذیرش حجاب نداشته است بلکه ارزش های حجاب را دچار تغییرات منفی کرده است.

    کلید واژگان: اینستاگرام, حجاب استایل, مد حجاب, مردم نگاری شبکه ای, رسانه اجتماعی, تحلیل مضمون
    Mohammadreza Jalilvand *, Mohammadmoein Ziadost
    Purpose

    Recently, professional and fashion styles of clothing have become prevalent among religious and veiled women. Alongside their concern for modest dressing, religious women in society are also coordinating their headscarves, sleeves, handbags, and shoes. Sometimes, this phenomenon takes on an extremist form. Its roots can be traced back to trends in hijab styles and hijab bloggers, leading some religious groups to distance themselves from the philosophy of hijab. Additionally, hijab styles and bloggers pursue political goals. Based on this, the aim of this study is to explore the actions and challenges of hijab styles on the social media platform Instagram.

    Methodology

    This study adopts an interpretive approach and utilizes netnography to investigate the actions and challenges of hijab styles on Instagram. Comments and posts from the last 6 months by 5 Instagram hijab style influencers were collected and analyzed through purposive judgmental sampling. Additionally, unstructured interviews were conducted with 6 activists in the field of hijab and modesty.  

    Findings

    Themes identified for the damage of hijab styles on Instagram included changes in the concept of hijab, instrumental use of hijab, incitement to irrational consumption, inappropriate standardization, and the formation of confrontation and division. Additionally, topics identified for solutions to effectively address hijab styles on Instagram included presenting a suitable pattern of hijab in accordance with Islamic values, developing social and cultural infrastructure, and implementing appropriate legislation for the virtual space.

    Conclusions

    Initially, hijab bloggers aimed to introduce the social dimension of the hijab. However, this aim was not achieved, and instead, an erroneous promotion of hijab coverage emerged within society. Hijab styles aim to normalize this form of attire by transforming the hijab into a fashion statement and substituting the chador with the abaya. However, the activities of these bloggers have not only positively influenced hijab acceptance but have also negatively altered hijab values

    Keywords: Instagram, Hijab Style, Hijab Fashion, Netnography. Social Media, Thematic Analysis
  • محمدسعید کیانی*
    هدف

    ظهور اینترنت در محیط تجاری مدرن به حدی فراگیر شده است که هیچ شرکت بزرگ یا کوچکی نمی تواند نفوذ آن را نادیده بگیرد؛ بنابراین، هدف از پژوهش حاضر، بررسی نگرش به تبلیغات رسانه های اجتماعی بر قصد خرید محصولات بود.

    روش شناسی پژوهش:

     جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را دنبال کنندگان صفحات نمایندگی های فروش محصولات آدیداس در کشور تشکیل می دادند. جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد که در نهایت 342 پرسشنامه به صورت آنلاین جمع آوری گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها و بررسی فرضیه ها از نرم افزار اسمارت-پی ال اس استفاده شده است.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که اطلاع دهندگی تبلیغات، نقش و تصویر اجتماعی و خلاقیت در تبلیغات تاثیر مثبت و معناداری بر نگرش نسبت به تبلیغات رسانه های اجتماعی دارد. سرانجام، بین نگرش نسبت به تبلیغات رسانه های اجتماعی و قصد خرید تاثیر مثبت و معناداری یافت شد. بهبود نگرش کاربران اینستاگرام و افزایش اعتماد آن ها به نظراتی که در اینستاگرام مطرح می شود، باعث می شود که کاربران درباره محصولات و خدماتی که دریافت کرده اند، برای دوستان خود توضیح دهند و تبلیغ کنند.

    اصالت/ارزش افزوده علمی:

     با توجه به پیشرفت فناوری و گسترش فضای مجازی، این تبلیغات برای مصرف کنندگان، به شدت افزایش یافته است. از جمله موضوعاتی که مورد توجه ما قرار می گیرند، عبارت اند از: نحوه تاثیرگذاری رسانه های اجتماعی برای انتخاب محصولات ورزشی، عواملی که مصرف کنندگان را به خرید حرکت می کنند و نقش عوامل روان شناختی مانند اعتماد و شناخت در این روند. این تحقیق می تواند به تدوین های بهینه تر برای تبلیغات در رسانه های اجتماعی و بهبود عملکرد بازار محصولات ورزشی کمک کند.

    کلید واژگان: رسانه اجتماعی, تبلیغات, نگرش, قصد خرید, مدیریت ورزشی
    Mohammadsaeid Kiani *
    Purpose

    The emergence of the Internet in the modern business environment has become so pervasive that no large or small company can ignore its influence. Therefore, the purpose of this research was to investigate the attitude towards social media advertisements on the intention to buy products.

    Methodology

    A researcher-made questionnaire was used to collect information. A random sampling method was used to select the sample, and finally 342 questionnaires were collected online. In order to analyze the data and check the hypotheses, SmartPLS software was used.

    Findings

    The results showed that the informativeness of advertisements, social role and image, and creativity in advertisements have a positive and significant effect on the attitude towards social media advertisements. Finally, a positive and significant effect was found between attitude towards social media advertising and purchase intention. Improving the attitude of Instagram users and increasing their trust in the opinions that are raised on Instagram, makes users explain and promote the products and services they have received to their friends.

    Originality/Value:

     Due to the advancement of technology and the expansion of virtual space, these advertisements for consumer consumption have increased greatly. that move consumers to purchase, and the role of psychological factors such as trust and recognition in this process. This research can contribute to more optimal formulations for advertising in social media and improve the performance of the sports products market.

    Keywords: Social Media, Advertising, Attitude, Purchase Intention, Sport Management
  • محمدحسن بیلندی، علیرضا حدادیان*، محمد قاسمی

    رسانه های اجتماعی و خرید آنلاین از طریق آنها در سال های اخیر به یک روش خرید محبوب و در حال رشد تبدیل شده است. هدف از این مطالعه شناسایی اثرات متغیرهای انگیزشی شامل پاداش، اجتماعی و توانمند سازی بر قصد خرید آنلاین است. روش پژوهش، پیمایشی-تحلیلی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش، کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام و افرادی هستند که تمایل دارند محصولات پوشاک مورد نیاز خود را از صفحات رسانه اجتماعی اینستاگرام خرید کنند. طرح نمونه گیری، غیراحتمالی است و از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شده است. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از ابزار پرسشنامه استفاده شد. روایی و پایایی پرسشنامه با استفاده از روایی صوری و سازه و نیز آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. داده ها از 384 نفر از کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام که صفحات فروش پوشاک و مد را دنبال می کرده اند جمع آوری گردید و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آموس و اس پی اس اس 18 استفاده شد. نتایج نشان داد که انگیزه های پاداش، اجتماعی و توانمندسازی به طور مستقیم بر قصد خرید آنلاین خریداران پوشاک و همچنین به طور غیر مستقیم از طریق اعتماد تاثیر می گذارند. همچنین اعتماد به طور کامل رابطه بین انگیزه توانمندسازی و قصد خرید آنلاین کاربران را میانجی گری می کند.

    کلید واژگان: اعتماد آنلاین, رسانه اجتماعی, انگیزه اجتماعی, انگیزه توانمندسازی, قصد خرید آنلاین
    Mohammadhasan Bilondi, Alireza Hadadian *, Mohammad Ghasemi

    Social media and online shopping have become a popular and growing shopping method in recent years. Trust is one of the main factors that increase online shopping. Other components that contribute to the intention to buy online are motivators. Incentives encourage users to buy products online. The purpose of this study is to investigate the effects of consumer motivations, including reward, social and empowerment, on online purchase intention through trust in apparel and fashion retailers on social media. The research method is survey-analytical and applied. The population of this research is Instagram social network users and people who tend to buy from Instagram social media pages. The sampling plan is non-probability and available sampling method is used. A questionnaire was used to data gathering. Validity and reliability of the questionnaire have been confirmed using construct validity as well as Cronbach's alpha. The data has been collected using a questionnaire from 384 users of the Instagram social network who have followed clothing and fashion sales pages. Amos and SPSS 18 software were used for data analysis. The results showed that reward, social, and empowerment motives directly affect the online purchase intentions of apparel buyers and also indirectly through trust. Also, trust fully mediates the relationship between empowerment motivation and online purchase intention of users.

    Keywords: Online Trust, Social Media, Social Motivation, Empowerment Motivation, Online Purchase Intention
  • مهدی رضایی، ابراهیم زارع پور نصیرابادی*
    این پژوهش با هدف بررسی تاثیر ویژگی‏های افراد تاثیرگذار و صفحات آنها بر نیت رفتاری و قصد خرید افراد دنبال‏کننده در شبکه اجتماعی اینستاگرام انجام شده است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی است که با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام هستند که با استفاده از فرمول کوکران 385 نفر از آنها به صورت تصادفی انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده‏ها در این پژوهش پرسشنامه است. برای تجزیه و تحلیل داده های از همبستگی اسپیرمن، کولموگروف-اسمیرینف، بارتلت، تحلیل عاملی و مدل‏سازی معادلات ساختاری بوسیله نرم افزار آماری SPSS و SMART-PLS استفاده شده است. یافته‏ها نشان داد که نیت رفتاری و روابط فرا اجتماعی بر قصد خرید اثر مثبت دارد و نگرش هموفیلی بر قابل اعتماد بودن و تخصص درک شده اثر مثبت دارد. همچنین جذابیت فیزیکی بر روابط فرااجتماعی اثر مثبت دارد و جذابیت اجتماعی نیز بر قابل اعتماد بودن، تخصص درک شده و روابط فرااجتماعی اثر مثبت دارد. علاوه‏براین تعامل اجتماعی بر وضعیت جریان و کیفیت اطلاعات بر رضایت از صفحه اینستاگرام و محتوای بصری بر وضعیت جریان و رضایت از صفحه اینستاگرام اثر مثبت دارد. نتایج نشان داد که الگوبرداری از ویژگی‏های افراد تاثیرگذار در رسانه‏های اجتماعی می‏تواند نقش موثری در قصد خرید کاربران این رسانه‏ها داشته باشد.
    کلید واژگان: رسانه اجتماعی, قصد خرید, افراد تاثیرگذار, نیت رفتاری, اینستاگرام
    Mahdi Rezayee, Ebrahim Zarepoor Nasirabadi *
    This research was conducted to investigate the impact of the characteristics of influential people and their pages on the behavioral intention and purchase intention of followers on the Instagram social network. This research is applied with a survey method. The statistical population of this research is Instagram social network users, 385 of them were randomly selected using Cochran's formula. The data collection tool in this research is a questionnaire. Spearman, Kolmogorov-Smirinov, Bartlett correlation, factor analysis, and structural equation modeling by SPSS and SMART-PLS statistical software were used for data analysis. The findings showed that behavioral intention and extra-social relationships have a positive effect on purchase intention, and homophily attitude has a positive effect on perceived trustworthiness and expertise. Also, physical attractiveness has a positive effect on extrasocial relationships, and social attractiveness has a positive effect on trustworthiness, perceived expertise, and extrasocial relationships. In addition, social interaction positively affects the flow status and information quality satisfaction with the Instagram page, and visual content positively affects the flow status and satisfaction with the Instagram page. The results showed that modeling the characteristics of influential people in social media can play an effective role in the purchase intention of users of these media.
    Keywords: Behavioral Intention, Influential People, Instagram, Purchase Intention, Social Media
  • میثم احمدنیا، طاهر روشندل اربطانی، عباس نرگسیان*، سید مهدی شریفی، خه بات درفشی
    هدف

    برای کسب وکارها و شرکت ها ضروری است که مشتریان را درگیر روابط بلندمدت سودمند کنند. به تازگی تلاش های چشمگیری برای بهبود تجربه درگیرسازی مشتریان به صورت آفلاین و آنلاین توسط بازاریابان انجام شده است. از سوی دیگر، گسترش رسانه های اجتماعی فرصت مناسبی برای مدیران ایجاد کرده است تا با استفاده از تکنیک های جدیدی همچون داستان سرایی دیجیتال، فرایندهای ارتباطی و درگیرسازی مشتریان را تسهیل کنند. استفاده از داستان سرایی دیجیتال نوعی استراتژی تجاری و مدل تجاری در برندسازی، تبلیغات و بازاریابی محصولات است که به حفظ، وفاداری و درگیرسازی بهتر مشتری منجر می شود. پیش از این نیز فعالیت های درگیرسازی، خلاقانه و ابتکاری بوده اند؛ اما با پیدایش فناوری های جدید، پرداختن به پیامدهای درگیرسازی مشتریان برای اندازه گیری میزان اثربخشی این فعالیت ها الزامی است. ازاین رو هدف پژوهش حاضر، شناسایی پسایندهای درگیرسازی مشتری، مبتنی بر داستان سرایی دیجیتال در رسانه های اجتماعی در حوزه گردشگری کشور ایران است.

    روش

    فلسفه این پژوهش تفسیرگرایی، رویکرد پژوهش استقرایی قیاسی و راهبرد آن نظریه داده بنیاد با رویکرد چندگانه گلدکوهل و کرونهلم است. روش گردآوری داده ها استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته بوده است. بدین منظور از جامعه پژوهشی، شامل کلیه خبرگان متخصص در حوزه های گردشگری و بازاریابی در رسانه های اجتماعی ایران با استفاده از روش گلوله برفی، نمونه گیری صورت گرفت. تعداد افراد نمونه برای مصاحبه 18 نفر بود.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد که پسایندهای درگیرسازی مشتری را می توان به دو بخش پسایندهای درگیرسازی مثبت مشتری و پسایندهای درگیرسازی منفی مشتری دسته بندی کرد که در هر بخش، چهار دسته مقوله اصلی جای می گیرد که عبارت اند از: مشتری محور، سوژه محور، رسانه محور و محیط محور. در مجموع، یافته های پژوهش حاضر شامل 8 دسته مقوله اصلی بود که هر دسته نیز، چند مقوله فرعی داشتند.

    نتیجه گیری

    شرکت ها و کسب وکارها به منظور درگیرسازی مشتریان خود، باید از رسانه های اجتماعی بهره ببرند و از پیامدها و اثرهای این پدیده بر مشتریان، رسانه و محیط کلان آگاه باشند. شناخت و اندازه گیری پیامدهای درگیرسازی مثبت و منفی مشتری، به مدیران کسب وکارها کمک می کند تا برای مدیریت صحیح مشتریان، بتوانند استراتژی ها، روش ها و تکنیک های مناسبی را تعیین کنند و آن ها را به کار ببرند. مدیران با شناخت و توجه بیشتر به پیامدهای درگیرسازی منفی مشتری، می توانند با ایجاد تغییرات مطلوب در استراتژی ها و جایگزینی روش های مناسب، عوامل مولد منفی را کنترل و حذف کنند و از آسیب ها و پیامدهای مخرب آن که نتیجه اش، بازاریابی منفی و تخریب برند خواهد بود، جلوگیری به عمل آورند. این اقدام ها همچنین می تواند در نگهداشت و پیشگیری از کوچ مشتریان فعلی موثر واقع شود. آگاهی و توجه به پیامدهای درگیرسازی مثبت مشتری نیز، مدیران را به تقویت استفاده از شیوه ها و استراتژی هایی ترغیب می کند که این نوع درگیرسازی مشتری را شکل می دهد و این عمل نیز به جذب و وفادارسازی مشتریان جدید کمک می کند و در نهایت، ارزش اقتصادی و سودآوری بیشتری را برای کسب وکار به ارمغان می آورد.

    کلید واژگان: داستان سرایی دیجیتال, درگیرسازی مشتری, رسانه اجتماعی, نظریه داده بنیاد چندگانه
    Meysam Ahmadnia, Taher Roshandel Arbatani, Abbas Nargesian *, Seyed Mahdi Sharifi, Khabat Derafshi
    Objective

    Businesses and companies must establish enduring and advantageous relationships with their customers. Marketers have recently exerted considerable efforts to enhance the customer engagement experience in both the physical and digital realms. Concurrently, the rise of social media has presented an opportune platform for managers to facilitate communication and engage customers through innovative methods such as digital storytelling. Employing digital storytelling as a business strategy and model in branding, advertising, and product marketing results in improved customer retention, loyalty, and engagement. Despite the creative and innovative nature of engagement activities, it is crucial to address the repercussions of customer engagement to gauge the effectiveness of these initiatives in light of the emergence of new technologies. Consequently, this research aims to investigate the implications of digital storytelling-based customer engagement on social media within the tourism sector in Iran. 

    Methodology

    The current investigation adopted an interpretive research philosophy, an inductive-quantitative approach, and the grounded theory strategy developed by G. Goldkuhl and Stefan Cronholm. Data collection was carried out through semi-structured interviews. The research community, comprised of experts in tourism and social media marketing in Iran, was sampled using the snowball method, resulting in a sample size of 18 individuals. 

    Findings

    The study's results indicate that customer engagement can lead to either positive or negative outcomes, with each type encompassing four main categories: customer-oriented, subject-oriented, media-oriented, and environment-oriented. Overall, the research findings identify eight main categories, each with multiple subcategories. 

    Conclusion

    Companies and enterprises should leverage social media platforms to actively engage with their clientele while remaining aware of the repercussions and effects on customers, the media, and the broader environmental context. Business executives can seek guidance in identifying and evaluating the outcomes of both favorable and unfavorable customer interactions. This allows them to ascertain and implement appropriate approaches, methodologies, and tactics for effective customer management. Management personnel can mitigate and eliminate adverse influences by recognizing and addressing the aftermath of negative customer interactions. By making relevant adjustments to strategies and adopting suitable methodologies, they can avoid potential harm and negative impacts on marketing efforts and brand integrity. Such actions may significantly affect customer retention and prevent defection, prompting managers to consider the implications of positive customer interactions in enhancing the adoption of effective engagement techniques. Additionally, this approach can help acquire and retain new clientele, ultimately fostering increased economic value and profitability for the enterprise.

    Keywords: Customer Engagement, Digital Storytelling, Multi-Grounded Theory, Social Media
  • علی رستگار*، هادی خانیکی، حمیدرضا رحمانی زاده دهکردی
    توییتر از مهر 1397 به حذف محتوای هزاران کاربر منتسب به ایران، روسیه، چین، ونزوئلا، بنگلادش، کاتالونیا، عربستان سعودی، اکوادور، امارات متحده عربی، مصر و اسپانیا پرداخته است. در آخرین مرتبه توییتر در فوریه 2021 داده های حذف شده 238 کاربر منتسب به ایران را در تاریخ دسامبر 2020 منتشر کرده است. هدف از حذف این داده ها جلوگیری از تلاش ایران برای اثرگذاری بر انتخابات ریاست جمهوری 2020 آمریکا بیان شده بود.در این مقاله پس از بررسی ادبیات موجود درباره چگونگی تولید و نشر اخبار جعلی توسط انسانها و ماشینها، به شیوه های تشخیص ماشینی این محتوا می پردازیم. سپس با استفاده از داده های منتشر شده از 238 کاربر حذف شده منتسب به ایران توییتر در بازه دسامبر 2020، بررسی می کنیم که توییتر چه معیارهایی را برای تشخیص و حذف این داده ها به کار برده است؟ آیا میان نام و محتوای این کاربران اشتراک سبکی وجود دارد؟ شبکه روابط کاربران حذف شده چگونه بوده است؟ چه میزان از توییتهای منتسب به ایران فارسی است؟ چه میزان از آنها غیر فارسی و با هدف اثرگذاری بر مخاطب غیر ایرانی است؟ نتیجه نشان داد که شبکه روابط مشخصی میان کاربران حذف شده وجود دارد. همچنین تعدادی از این کاربران ادعای
    کلید واژگان: تحلیل شبکه اجتماعی, رسانه اجتماعی, توییتر, انتخابات, خبر جعلی
    Ali Rastegar *, Hadi Khaniki, Hamidreza Rahmanizadeh Dehkordi
    Starting October 2018, Twitter removed thousands of users attributed to Iran, Russia, China, Venezuela, Bangladesh, Catalonia, Saudi Arabia, Ecuador, United Arab Emirates, Egypt and Spain. In its last effort, on February 2021 Twitter released data from 238 deleted users attributed to Iran, while the data was collected on December 2020. The reason behind this deletion was claimed as Iran's attempts at affecting the 2020 US Presidential Elections.This article will review the mechanical and human methods used for creation and distribution of fake news and also the mechanical methods for recognizing such content. Then the data from 238 removed users attributed to Iran up to December 2020 was first processed using scripts written with Python and finally analyzed for Social Network Analysis using the Kumu visualization tool. Nodes and edges show that there is in fact strong relations within removed users. Analysis of user langauges and profile bios showed that kost of the removed users claimed to not be from Iran and some had political tweets regarding the US Presidential Elections.
    Keywords: Social Network Analysis, Social Media, Twitter, Elections, Fake News
  • علی شاکر*، محمدمهدی فرقانی

    شبکه های اجتماعی، این امکان را برای خبرنگاران فراهم می آوردند تا فارغ از برخی محدودیت های سازمانی بتوانند به انعکاس درگیری ها بپردازند. دغدغه اصلی این مقاله آن است که وقتی اعتراض به بی آبی و درگیری در غیزانیه اهواز شکل می گیرد، روزنامه نگاران چه قدر در انتشار اخبار آن نقش دارند و آیا از مولفه های حرفه ای روزنامه نگاری صلح برای تنش زدایی استفاده می کنند یا نه؟برای پاسخ به این پرسش ها از روش ترکیبی تحلیل شبکه و تحلیل مضمونی استفاده کردیم. یعنی پس از استخراج 51 هزار 169 توییت با موضوع غیزانیه در بازه ای 6 ماهه، بر اساس پارامترهای مرکزیت شبکه کاربران موثر در انتشار پیام ها مشخص شد. همچنین بر اساس شاخص ماژولاریتی سه خوشه ای که بیشترین درصد را داشتند استخراج کردیم. سپس با کمک روش تحلیل مضمونی گرایش ها و همچنین نوع اعمال خشونت این پیام ها را سنجیدیم تا مشخص کنیم آیا با معیارهای روزنامه نگاری صلح تطابق دارند یا نه.نتایج نشان می دهد، روزنامه نگاران جزو کاربران موثر در انتشار پیام ها داخل این شبکه نیستند و در عوض تمامی کاربران موثر با هویتی غیرواقعی توییت نوشته اند. توییت های با بیشترین مشاهده پذیری (Reach) از آن رسانه های فارسی زبان در اروپا و آمریکا بوده است.از طرف دیگر، گرچه کاربران در زمان بروز درگیری (سوم خرداد) بیشترین فعالیت را داشته اند اما توییت ها رویکردی کاملا رویدادمحور دارند که در عمل سازنده دو قطبی های دولت روحانی- سپاه پاسداران و حکومت- مردم هستند.همچنین بررسی ویژه روی توییت های روزنامه نگاران نشان می دهد این افراد نسبت به کاربران عادی رویکردی تحلیلی تر دارند و به جای دامن زدن به احساس گرایی، اطلاعات زمینه ای بیشتری به کاربران بدهند.

    کلید واژگان: روزنامه نگاری صلح, شبکه اجتماعی, رسانه اجتماعی, توییتر, صلح
    Ali Shaker *, MohammadMehdi Forghani

    Social networks based on Web 2 have provided some possibilities for reporters to cover conflicts, regardless of organizational constraints. The main concern of this article is how much the journalists are involved in covering the water conflict in Gheyzaniyeh, and did they use the peace journalism news values for conflict resolution?To answer these questions, we used a mixed-methods of network analysis and thematic analysis. Then, after extracting 51,169 tweets about Gheyzaniyeh in the period of six mounth we identified the users who spread messages. In the other words, we Identified Connectors, mavens, and salesmen.We also specified the three clusters with the highest percentage based on the modularity index. afterward, by the method of thematic analysis and based on the peace journalism model the forms of violence has specified.The results show that journalists are not the main actors in spreading messages within the network, and instead, all main users tweet with unknown accounts.mainstream accounts (like BBC Persian and Manoto TV) have the most reached tweets and the most posts have been tweeted at the time of the conflict (June 1) and they have a reactive-oriented approach, which in practice creates the polarised between the Rouhani government - the Revolutionary Guards and the State - people.Also, a special review of the tweets of journalists who have published tweets during this period, shows that they have a more analytical approach than ordinary users and try to give users more background information about what happened instead of emotional reaction.

    Keywords: Peace Journalism, Social Networking, Social Media, Twitter, peace
  • محمدحسین ساعی*، حامد عابدی

    این مقاله، با هدف معرفی و شناساندن الزامات طراحی شبکه اجتماعی مختص کودکان مبتنی بر شبکه گسترده مخاطبان کانال تلویزیونی نهال، برای نگهداشت و افزایش مخاطبان این شبکه و عمق بخشی به تعامل و نیز ایجاد تنوع ابعاد ارتباطی در فضای پر از رقابت و همگرای رسانه ای حال حاضر و فضای پرآسیب فضای مجازی و رسانه های اجتماعی برای کودکان نگاشته شده است.روش تحقیق به کار رفته، روش دلفی در سه راند، بوده که طی آن، الزامات طراحی یک شبکه اجتماعی مختص کودکان که مکمل شبکه تلویزیونی نهال نیز باشد، ارائه شده است؛ در راند اول، طی مصاحبه با 20 نفر از خبرگان، 87 گویه پایه برای طراحی نظام مدیریت پیام و مدیریت ارتباطات شبکه اجتماعی اختصاصی کودک به دست آمد که این گویه ها، در انتهای اجرای روش دلفی، گویه ها، به سه رویکرد الف) صیانت از کودک، ب) جذاب سازی شبکه برای کودک و ج) مفید بودن شبکه برای کودک تقسیم شدند؛ ذیل هر رویکرد، مراحل 5 گانه مدیریت پیام یعنی 1) تعیین و طراحی پیام، 2) تولید پیام، 3) توزیع پیام، 4) مصرف پیام و 5) بازخوردگیری از مصرف پیام دسته بندی گردید که هرکدام از این بخش ها به صورت جداگانه و تفصیلی برای I) کاربر و II) ساختار شبکه تعیین شد؛ به این صورت، با تقاطع دادن این موارد، طراحی مدیریت ارتباطات شبکه اجتماعی مختص کودک که هم حافظ امنیت وی باشد، برای کودک جذاب و همچنین مفید باشد، در قالب پاسخ به 30 بعد، به دست آمد.

    کلید واژگان: شبکه اجتماعی, کانال نهال, رسانه اجتماعی, مدیریت پیام
    Mohammadhossein Saei *, Hamed Abedi

    this article, was written, with the aim of introducing and identifying the requirements of designing a social network for children based on the wide network of audiences of Nahal TV channel, belongs to Islamic Republic of Iran Broadcasting, to maintain and increase the audience of this TV channel and deepen interaction and diversify communication tools in a competitive and converging media environment And the Harmful cyberspace and social media for children who need more care in this unsafe space.In this article, through discussing and obtaining the opinions of relevant experts and specialists in the form of Delphi method in three rounds, we have presented the requirements for designing a social network for children, which also complements the Nahal TV channel.In the first round of the Delphi method, during interviews with 20 experts, 87 items were obtained for designing the message management system and communication management of the child-specific social networks.These items were organized into three categories, using thematic analysis method a) child protection, b) attractiveness of the network for the child and c) usefulness of the network for the child. Under each approach, 5 steps of message management included Message design, Message generation, Message distribution, Message consumption and Message feedback were categorized. Each of these sections was defined separately and in detail for the user and the network structure.In this way, based on the results obtained, at the end of the article, suggestions for the establishment of a child-specific social networks for the audience of Nahal TV channel have been presented.

    Keywords: Social Network, Social Media, Nahal TV Channel, Message Management
  • مهدی کروبی، فاطمه خادم *

    تاثیر بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی بر رونق کسب و کار ها بر کسی پوشیده نیست. رسالت اصلی رسانه های اجتماعی به عنوان ابزاری قدرتمند، جستجوی بازار است. از این رو شرکت ها قادرند که مشتری های مورد نظرشان را از طریق کاربران خود، مطابق با درخواست کالاهای جدید از طریق سیستم آمارگیری، انتخاب کنند. از این رو هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل موثر بر بازاریابی رسانه های اجتماعی در توسعه پایدار کسب و کارهای گردشگری برای مطالعه ی موردی شرکت های خدمات مسافرتی و گردشگری شهر تهران با استفاده از رویکرد نگاشت شناختی فازی می باشد. پژوهش توصیفی پیمایشی است. 43 نفر از کارمندان آژانس های خدماتی مسافرتی و گردشگری در شهر تهران، به صورت غیر تصادفی انتخاب و مصاحبه شدند. داده ها و سناریوها با استفاده از تکنیک نگاشت شناختی فازی تحلیل و مدل پژوهش با استفاده از تحلیل شبکه های اجتماعی طراحی شدند. در این راستا، عوامل متعددی دخیل هستند که از این میان عوامل استفاده از دانش و نیروی تخصصی، ارتباط بلندمدت با گردشگران و مخاطب شناسی رسانه های اجتماعی به ترتیب بیشترین اهمیت را داشتند؛ زیرا از مرکزیت بیشتری برخوردار بودند. در نهایت با استناد به نتایج به دست آمده پیشنهاداتی ارایه شد.

    کلید واژگان: بازاریابی, رسانه اجتماعی, توسعه پایدار, کسب و کار گردشگری, شرکت های خدمات مسافرتی و گردشگری
    Mehdi Karoubi, Fatemeh Khadem *

    Today , with the advent of the digital age, new management approaches and methods are needed. One of the new communication methods to communicate in today's world is social media. Basically, marketing through social media has an impact on business growth. In fact, such media are a tool for market research and enable companies to select their desired customers through their users, according to the request for new products through the statistics system that has been proven in the world's economic forums. Therefore, the aim of the current research is to identify the effective factors on social media marketing in the sustainable development of tourism businesses (case of study: travel and tourism service companies in Tehran) using the fuzzy cognitive mapping approach. Descriptive research is a survey. 43 employees of travel and tourism service agencies in Tehran were randomly selected and interviewed. Data and scenarios were analyzed using fuzzy cognitive mapping technique and the research model was designed using social network analysis. In this regard, several factors are involved, among which the factors of using knowledge and specialized force, long-term relationship with tourists, and social media targeting were the most important; Because they were more central. Finally, some suggestions were made based on the obtained results.

    Keywords: marketing, social media, sustainable development, tourism business, travel, tourism service companies
  • علی جوادی، علی فلاح*، مهرداد متانی، محمدرضا باقر زاده

    پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی پیشایندهای محیط رسانه های اجتماعی با رویکرد اعتماد رسانه ای اجتماعی بر امنیت اجتماعی انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی است و با روش اجرا در قالب یک پژوهش توصیفی پیمایشی با رویکرد مقطعی انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندان شهر تهران بود که از این میان، نمونه ای متشکل از 200 نفر انتخاب شده است. برای محاسبه حجم نمونه از فرمول مختص معادلات ساختاری (5q<n<15q) استفاده شده است. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات جهت آزمون فرضیه ها پرسشنامه ای شامل 6 بعد و 26 سوال تنظیم شده است. روایی پرسشنامه با استفاده از روش روایی محتوا  و روایی همگرا و پایایی پرسشنامه با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تایید شد. فرضیه ها با تکنیک حداقل مربعات جزئی و نرم افزار اسمارت پی ال اس مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های تحقیق نشان داد که کیفیت اطلاعات تاثیر مثبت و معناداری بر اعتماد اجتماعی دارد؛ اعتبار اطلاعات تاثیر مثبت و معناداری بر اعتماد اجتماعی دارد؛ صداقت ادراک شده تاثیر مثبت و معناداری بر اعتماد اجتماعی دارد؛ اعتماد اجتماعی تاثیر مثبت و معناداری بر سرمایه اجتماعی دارد؛ اعتماد اجتماعی تاثیر مثبت و معناداری بر امنیت اجتماعی دارد؛ سرمایه اجتماعی تاثیر مثبت و معناداری بر امنیت اجتماعی دارد. درمجموع یافته های این تحقیق نشان می دهد که پیشایندهای محیط رسانه های اجتماعی از طریق تاثیرگذاری بر اعتماد و سرمایه اجتماعی می تواند نقش مثبتی در شکل گیری امنیت اجتماعی ایفا کند.

    کلید واژگان: رسانه اجتماعی, امنیت اجتماعی, اعتماد اجتماعی, اعتماد رسانه ای
    Ali Javadi, Ali Fallah *, Mehrdad Matani, Mohammadreza Bagherzadeh

    The present study aimed to design a model of social media environment antecedents with a socio-media trust approach to social security. This study is an applied goal in terms of implementation method in the form of a descriptive-survey research with a cross-sectional approach. The statistical population includes all citizens in Tehran, from which a sample of 200 people has been selected. In this study, a questionnaire including 6 dimensions and 26 questions was used to collect information to test the hypotheses. The validity of the questionnaire was confirmed using content validity method and convergent validity and the reliability of the questionnaire was calculated by calculating Cronbach's alpha coefficient and combined reliability. To test the hypotheses, the partial least squares technique and Smart PLS software were used. The results of testing research hypotheses showed that information quality has a positive and significant effect on social trust; Information credibility has a positive and significant effect on social trust; Perceived honesty has a positive and significant effect on social trust; Social trust has a positive and significant effect on social capital; Social trust has a positive and significant effect on social security; Social capital has a positive and significant effect on social security. Overall, the findings of this study show that the antecedents of the social media environment can play a positive role in shaping social security by influencing trust and social capital.

    Keywords: Social Media, Social security, Social trust, Media trust
  • هما درودی، هادی محمدی*

    امروزه رسانه های اجتماعی به بستر مناسبی برای تاثیرگذاری گسترده بر کاربران این رسانه ها تبدیل شده است. اینستاگرام به عنوان یکی از این رسانه ها به بستری برای اینفلوئنسرهای ایرانی تبدیل شده است که به صورت مداوم در حال تبلیغات و تاثیرگذاری بر قصد خرید دنبال کنندگان خود می باشند. از طرفی برای اجرای استراتژی بازاریابی اینفلوئنسر در رسانه های اجتماعی، تشخیص اینکه کدام ویژگی های اینفلوئنسر سبب تاثیرگذاری بر قصد خرید مخاطبان می شود از اهمیت به سزایی برخوردار است. در پژوهش حاضر ویژگی های اینلوئنسرها (نگرش همسوگرا، جذابیت فیزیکی، جذابیت اجتماعی، اعتبار اینفلوئنسر، آشنایی، تطابق، قابلیت اعتماد، تخصص درک شده، روابط فرا اجتماعی، نگرش به برند، نگرش به تبلیغ و نگرش لذت گرایانه) را به عنوان مقدمات قصد خرید در نظر گرفتیم. جامعه آماری این پژوهش کاربران رسانه اجتماعی اینستاگرام در ایران در سال 1401می باشد که تعداد آنها غیر قابل شمارش است. روش پژوهش، پیمایشی بوده و از ابزار پرسشنامه استفاده شده است که 400 پرسشنامه در بین کاربران در دسترس توزیع گردید. داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری بر مبنای روش حداقل مربعات جزئی تحلیل شد. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که تمامی ویژگی های اینفلوئنسرها در قصد خرید کاربران تاثیر معناداری دارد و استراتژی های بازاریابی اینفلوئنسر رسانه های اجتماعی باید بر اساس ویژگی های انواع اینفلوئنسرها تنظیم شوند. این پژوهش در نهایت تاثیر و رابطه بین انواع ویژگی های شخصیتی اینفلوئنسرها و نوع اینفلوئنسرها در بازاریابی اینفلوئنسر رسانه های اجتماعی را مشخص کرده و در پایان پیشنهادات کاربردی ارائه داد.

    کلید واژگان: ویژگی های شخصیتی اینفلوئنسرها, بازاریابی اینفلوئنسر, رسانه اجتماعی, قصد خرید, اینستاگرام, کاربران
    Homa Doroudi, Hadi Mohammadi *

    In today's digital age, social media has become a prominent medium for communication and exerting influence on its users. Influencers within these media, thanks to the compelling content they create, not only gain widespread recognition but also manage to amass a considerable following. This significant number of followers grants them a stronger position to shape the opinions and decisions of their audience. With the growing number of users on social media platforms, companies and marketers have been increasingly focusing on attracting customers from these mediums. The undeniable impact held by influencers is well recognized by marketers, leading many to rely on social media influencers to promote their products. On the other hand, possessing a thorough understanding of the types of characteristics of influencers and their effect on users, as well as having correct knowledge of how to effectively manage social media influencer marketing, can greatly enhance the effectiveness of product promotion and prevent wastage of time and resources. Today, given the increasing preference of individuals, particularly young people, for social media platforms like Instagram, the significance of conducting comprehensive research that encompasses all aspects of influencers, particularly in terms of their influence on user purchasing intent, becomes crucial. If the existing gap in research is not addressed, valuable marketing opportunities within these media will be squandered.  By bridging the research gap and effectively utilizing influencer marketing, companies can optimally allocate their marketing budget to reach Iranian users on platforms like Instagram. This can be achieved by understanding influencer characteristics, including attitude homophily, physical attractiveness, social attractiveness, influencer credibility, familiarity, compatibility, trustworthiness, perceived expertise, parasocial relationships, brand attitude, advertising attitude, and hedonistic attitude. Iranian users have wholeheartedly embraced Instagram, one of the most popular social media platforms, for its free photo and video sharing feature. Iranian influencers have effectively utilized Instagram to advertise and shape the purchasing decisions of their followers, with many even becoming influencers themselves. On the other hand, many users may not be fully aware of the various aspects of personality traits that directly impact behavioral intentions, thereby hindering their ability to make informed decisions for their business ventures. By gaining a deeper understanding of the desired characteristics and their influence on behavior, individuals can make more informed decisions in areas such as advertising and product sales, ultimately improving their business outcomes. The application of influencer marketing strategy within platforms such as Instagram has witnessed growth due to several reasons, including the capability for two-way interaction, access to consumer needs, and gathering feedback. Additionally, influencer marketing can help businesses to expand their following base, cultivate loyal customers, and ultimately boost sales, potentially converting occasional customers into regular patrons. On the other hand, it is crucial to consider that users often follow their favorite influencers on social media platforms based on the influencers' personality characteristics and the diverse areas in which they create content. In order to effectively implement an influencer marketing strategy in social media, it is essential to identify which characteristics of influencers have a significant impact on users' purchasing intentions. In this study, we have identified a set of characteristics of influencers as a preliminary factor that influences purchasing intentions among the audience – namely attitude homophily, physical attractiveness, social attractiveness, influencer credibility, familiarity, compatibility, trustworthiness, perceived expertise, parasocial relationships, brand attitude, advertising attitude, and hedonistic attitude. By taking these characteristics into account, businesses can strategically select influencers who resonate with their target audience and effectively boost purchase intentions through their marketing efforts. The primary objective of this research is to explore the factors influencing the purchase intent of users within the context of social media influencer marketing, focusing specifically on personality characteristics within the Iranian context. The research employs an applied approach and adopts a descriptive-analytical perspective, utilizing a survey research method to gather data and a causal approach to analyze the findings. The statistical population for this research comprises Instagram social media users in Iran in the year of 1401 (2022), whose exact number is uncountable. The research methodology utilized a combination of standard questionnaires and valid scientific articles as data collection tools. A total of 400 questionnaires were distributed among the available Instagram users. The hypotheses of the current research were tested using the structural equation modeling method based on the partial least squares approach (SEM-PLS). Two software programs were employed in data analysis: SPSS and SmartPLS3. The results of the study revealed that all the characteristics of influencers exhibited a significant impact on users' purchase intentions, suggesting that social media influencer marketing strategies should be tailored to the characteristics of different types of influencers for optimal effectiveness. Ultimately, this research examines the impact and relationship between the differing personality traits of influencers and the types of influencers in social media influencer marketing, which subsequently affects users' purchasing intentions. The study culminates by offering practical recommendations for maximizing the effectiveness of influencer marketing strategies in social media platforms.

    Keywords: Personality Traits Of Influencers, Influencer Marketing, Social Media, Purchase Intent, Instagram, Users
  • مونا جامی پور*، حسین معینی، حدیثه تیرم

    گسترش روزافزون رسانه های اجتماعی توسط مشتریان و نقش آن ها در توسعه بینش استراتژیک بازاریابی، به کارگیری رسانه های اجتماعی در بازاریابی را به اولویت سرمایه گذاری در حوزه بازاریابی دیجیتال تبدیل کرده است. علی رغم اینکه بازاریابی رسانه اجتماعی باید به عنوان یک استراتژی بازاریابی بلندمدت درنظرگرفته شود، پژوهش های محدودی از دیدگاه استراتژیک به این مقوله پرداخته اند؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر شناسایی مولفه ها و شاخص های بازاریابی استراتژیک رسانه های اجتماعی و در نهایت اولویت بندی مولفه ها می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و رویکرد پژوهش از نظر شیوه گردآوری داده ها آمیخته می باشد. روش پژوهش در بخش کیفی، راهبرد گروه کانونی و در بخش کمی، مدل سازی ساختاری - تفسیری می باشد. در مرحله اول پژوهش، به منظور شناسایی مولفه های بازاریابی استراتژیک رسانه های اجتماعی علاوه بر مرور ادبیات پژوهش از روش گروه کانونی متشکل از شش نفر از خبرگان بهره گرفته شده است. در مرحله دوم، با استفاده از روش مدل سازی ساختاری - تفسیری روابط بین مولفه های بازاریابی استراتژیک رسانه های اجتماعی مورد تحلیل قرار گرفت و اولویت بندی شدند. جامعه آماری هر دو مرحله پژوهش، صاحب نظران بازاریابی در حوزه رسانه های اجتماعی می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مدل بازاریابی استراتژیک رسانه های اجتماعی دربرگیرنده پنج مولفه شامل فرایند، بستر، قلمرو، حکمرانی و هم راستایی استراتژیک می باشد. مدل پیشنهادی دارای چهار سطح می باشد که بعد بستر به عنوان مبنای مدل است و بر کلیه ابعاد تاثیر می گذارد و دیگر ابعاد سطوح بالایی مدل را تشکیل می دهند. باتوجه به رشد سرمایه گذاری در این حوزه، کسب وکارها می توانند از یافته های پژوهش به عنوان اصول راهنمای برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی دیجیتال استفاده کنند.

    کلید واژگان: بازاریابی استراتژیک, رسانه اجتماعی, بازاریابی رسانه اجتماعی, بازاریابی استراتژیک رسانه اجتماعی
    Mona Jami Pour *, Hossein Moeini, Hadiseh Tirom

    The ever-increasing expansion of social media by customers and their role in the development of strategic marketing insight has made the use of social media in marketing a priority for investment in the field of digital marketing. Despite the fact that social media marketing should be considered as a long-term marketing strategy, limited research has addressed this category from a strategic perspective; Therefore, the purpose of this research is to identify the components and indicators of strategic marketing of social media and finally to prioritize the components. The current research is applied mixed method. The research method is the focus group strategy in the qualitative section and structural-interpretive modeling (ISM) in the quantitative section. In the first stage of the research, in order to identify the strategic marketing components of social media, in addition to reviewing the research literature, the focus group method consisting of six experts has been used. In the second step, using the structural-interpretive modeling method, the relationships between the strategic marketing components of social media were analyzed and prioritized. The statistical population of both phases of the research are marketing experts in the field of social media. The research results indicate that the strategic marketing model of social media includes five components including process, platform, territory, governance and strategic alignment. The proposed model has four levels, which is the substrate dimension as the basis of the model and affects all dimensions, and other dimensions form the upper levels of the model.

    Keywords: Strategic Marketing, Social Media, Social Media Marketing, Strategic Social Media Marketing
  • شایان بصیر، محمدرضا آزاده دل*، مریم اوشک سرائی

    هدف اصلی این مطالعه سنجش و تحلیل تاثیر رسانه ها بر تقویت و توانمندی نگرش ارباب رجوع و تمایل آنها به خدمات و محصولات همراه اول از منظر مصرف کننده است. مبنای پژوهش مقاله حاضر آزمون مدل مستخرج به روش تحقیق کیفی است. این مطالعه از نظر هدف کاربردی بوده که به روش توصیفی- همبستگی انجام شده است. جامعه آماری مطالعه را مشتریان شرکت همراه اول در استان گیلان تشکیل می دهند. از میان مشتریان این شرکت، تعداد 325 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای توصیف متغیرها از نرم افزار SPSS22 و آزمون فرضیه های مدل تحقیق از مدل سازی معادلات ساختاری، از نرم افزار Smart PLS8.5 استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که در رسانه سنتی بین عوامل علی و پدیده و بین راهبردها و پیامد رابطه وجود دارد. همچنین برای رسانه اجتماعی بین عوامل علی و پدیده، همه روابط به غیر از رابطه بین مقوله نقش و جایگاه رسانه با ویژگی رسانه تایید شدند. نتایج به صورت کلی بیانگر این است که پیامدهای استفاده از رسانه های سنتی و اجتماعی با هم بر نگرش ارباب رجوع در تمایل به مراجعه و استفاده از خدمات همراه اول موثر است. نتیجه مهم در این نوشتار بر اهمیت بیشتر رسانه سنتی در مقابل رسانه های نوین تاکید دارد و اینگونه می توان به مدیران جامعه آماری توصیه نمود که همزمان با انجام تعاملات رابطه مدار با ارباب رجوع در حوزه خدمات مربوطه جایگاه رسانه ها را بین آنان ترویج نموده و نگرش مصرف کننده از خدمات را در شرایط رقابتی سخت هدایت نمود.

    کلید واژگان: اثربخشی تبلیغات, تمایل به خرید, نگرش برند, رسانه اجتماعی, رسانه سنتی
    Shayan Basir, Mohammad Reza Azadehdel *, Maryam Ooshaksaraie

    The main purpose of this study is to measure and analyze the impact of media on strengthening and empowering the attitude of patrons and their desire for services and products from the perspective of consumers. This study is applied in terms of purpose, which was done by descriptive-correlation method. The statistical population of the study is made up of the customers of the IR-MCI . 325 people were selected as a statistical sample. Smart PLS8.5 was used to describe the variables using SPSS and to test the hypotheses of the research model from structural equation modeling. The results showed that in traditional media there is a relationship between causal factors and phenomena and between strategies and consequences. Also, for social media between the causal factors and the phenomenon, all relationships except the relationship between the category of role and position of the media were confirmed with the characteristics of the media. The results generally indicate that the consequences of using traditional and social media together are effective on the client's attitude in the desire to visit and use the services of the IR-MCI. The important result in this article emphasizes the greater importance of traditional media compared to modern media, and in this way, it is possible to recommend the managers of the statistical society to promote the position of the media among them at the same time as conducting relationship-oriented interactions with clients in the field of relevant services. Guided the consumer's attitude towards services in tough competitive

    Keywords: Advertising Effectiveness, Purchase Intention, Brand Attitude, Social Media, Traditional Media
  • رویا حجازی نیا*، سمیه احمدی سیدآبادی
    مقدمه

    اهمیت ارائه خدمات به صورت غیرحضوری ازیک طرف و ضریب نفوذ بالای رسانه اجتماعی در بین گروه های مختلف از طرف دیگر، ارائه خدمات مختلف به ویژه در حوزه سلامت و بهداشت بر بستر رسانه اجتماعی را ضروری ساخته است. براین اساس هدف پژوهش حاضر ارائه چهارچوبی جهت معرفی الزامات ارائه خدمات حوزه سلامت در بستر رسانه های اجتماعی (سلامت الکترونیک 2.0) در کشورهای درحال توسعه است.

    روش پژوهش: 

    پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل تماتیک در بازه زمانی 5ماهه (بهمن ماه 1400 تا تیرماه 1401) انجام شد. داده های موردنیاز پژوهش، با استفاده از ابزار مصاحبه های نیمه ساختار یافته و از بین جامعه آماری شامل متخصصان فناوری اطلاعات و پژوهشگران حوزه سلامت الکترونیک بودند که بر اساس معیارهای سابقه پژوهش، سابقه علمی (تحصیلات دانشگاهی مرتبط) و داشتن سابقه ی تجربی در حوزه ی فناوری اطلاعات و سلامت الکترونیک انتخاب شدند. به گونه ای که حداقل دو معیار از سه معیار مطرح شده را دارا بودند. همچنین از روش نمونه گیری هدفمند با تعداد نمونه آماری 22 نفری جهت دسترسی داده های پژوهش بهره برده شد.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد که الزامات ارائه خدمات سلامت در بستر رسانه اجتماعی (سلامت الکترونیک 2.0) برای کشورهای درحال توسعه شامل مواردی چون الزامات زیرساختی، سازمانی، محیطی و ارتباطی است.

    نتیجه گیری

    با بهره مندی از چارچوب الزامات سلامت الکترونیک 2.0 (الزامات زیرساختی، سازمانی، محیطی و ارتباطی)، مسیر مدیریت و برنامه ریزی جهت استفاده از رسانه های اجتماعی در بخش سلامت برای کشورهای درحال توسعه هموار شده و با توسعه دسترسی خدمت گیرندگان، امکان ارائه خدمات حوزه سلامت فارغ از مرزهای زمانی و مکانی فراهم می شود.

    کلید واژگان: سلامت الکترونیک, کشورهای درحال توسعه, رسانه اجتماعی, الزامات
    Roya Hejazinia*, Somayeh Ahmadi
    Introduction

    In contemporary society, the pervasive integration of information technology into the fabric of human existence has become a focal point for many healthcare service providers. This phenomenon has ignited significant interest and exploration, primarily due to the widespread embrace of innovative service models within the health sector. The advent of information technology has ushered in a transformative era, redefining the landscape of healthcare delivery. Adopting novel service styles has emerged as a cornerstone in enhancing the efficiency, accessibility, and overall quality of healthcare services. Electronic health records, telemedicine, and health monitoring applications are myriad manifestations of this technological revolution. These advancements streamline administrative processes and facilitate seamless communication between healthcare professionals and patients. Moreover, integrating data analytics and artificial intelligence has empowered healthcare providers with valuable insights, enabling personalized and proactive approaches to patient care. As technology advances, the symbiotic relationship between information technology and healthcare is poised to revolutionize the industry, fostering a future where precision medicine, remote patient monitoring, and virtual consultations become integral components of a patient-centric and technologically enriched healthcare ecosystem. This paradigm shift holds the promise of not only improving health outcomes but also democratizing access to quality healthcare services on a global scale. Among the various information technology facilities, social media, particularly social networks, is increasingly utilized by individuals and groups of varying types. Despite crises like the COVID-19 pandemic, service providers have been compelled to offer non-presential services by leveraging information technology platforms.Providing non-presential services, especially in the healthcare sector, plays a crucial role in crises and significantly influences the effectiveness of crisis management. This is evident in how these services efficiently address emerging healthcare needs. Social media, a prominent aspect of information technology, enjoys widespread popularity among individuals from diverse age groups. The extensive reach of social media platforms across various age demographics highlights their pervasive influence and underscores their potential as assertive communication and information dissemination tools during crises. The broad user base of these platforms further enhances their effectiveness in reaching and engaging different segments of the population, thus amplifying their impact on crisis communication and management strategies. The provision of services in a non-presential manner has become increasingly important, particularly in the health and hygiene sector. This is especially true in developing countries with significant disparities in healthcare facilities and uneven access to relevant amenities and professionals. Given the high influence of social media among diverse groups, delivering services through social media platforms has become imperative.In developing nations, social media platforms are often more accessible and user-friendly than other information technology facilities. As a result, these platforms can serve as practical tools for delivering health services. Addressing these countries' requirements and prerequisites for implementing this technology can significantly contribute to successfully establishing Electronic Health 2.0 services. The current study presents a framework for identifying the requirements for delivering health services through social media platforms (Electronic Health 2.0) in developing countries.of thematic analysis involved becoming familiar with the data through extensive readings of the text, identifying noteworthy codes by the researcher, generating preliminary codes, transforming the initial codes into organizing

    Methods

    This study was carried out utilizing a qualitative methodology. Thematic analysis was applied to analyze the data at three hierarchical levels: fundamental, organizing, and all-encompassing themes. The process themes, revisiting the codes, and categorizing them into overarching themes. Ultimately, a report presentation was drafted. Moreover, MAXQDA10 software was used for coding to facilitate the data analysis. The research took place over five months (from February 2021 to July 2021) in Iran, a developing country. The necessary data were collected through semi-structured interviews using purposive sampling from a population of IT professionals and researchers in electronic health. This group of experts had criteria such as research experience, academic background (relevant qualifications) , and a work history of over three years in information technology and electronic health. Individuals meeting at least two out of the three criteria were selected from this group. Additionally, the purposive sampling method was employed for the sampling process. Considering theoretical saturation in the twentieth interview and conducting two more interviews to ensure the results, a sample size of 22 participants was deemed sufficient to access the research data effectively.

    Findings

    In the initial phase, 70 fundamental themes were derived from the analysis of interviews. Subsequently, foundational codes were organized into 13 organizing themes and categorized into five overarching themes. The research results indicate that the requirements for providing healthcare services in the realm of social media (Electronic Health 2.0) for developing countries encompass infrastructural necessities (hardware provisioning and development, software provisioning and development, security provisioning, and data features) , organizational aspects (individual-level and managerial-level issues) , environmental considerations (attention to complexities, institutionalization, and development of the information society) , operational factors (provision and development of regulations, research execution,and development) , and communicative elements (development of interaction and participation, and access development).The technical requirements for developing Electronic Health 2.0 services in developing countries encompass infrastructure needs, particularly information technology. This is the basis for delivering services in the Electronic Health 2.0 domain. Addressing and developing various hardware requirements for Electronic Health 2.0 services, such as using local data centers for storage, having backup equipment for potential failures, improving bandwidth through fiber optic network development to enhance internet access, facilitating communication tools like smartphones, and emphasizing the use of information systems among healthcare providers are critical hardware needs for Electronic Health 2.0. Providing various applications for developing Electronic Health 2.0 capabilities, such as intelligent domain software for data analysis and service provision based on user activity history, utilizing local social networks for better management and control, and promoting user engagement in these networks, as well as leveraging the latest software advancements like IPv6 and 4G and 5G networks, will have a significant impact. In pursuing Electronic Health 2.0 services, seamless data and information transfer in all formats is essential. Ensuring accurate and up-to-date data transmission requires meticulous attention. Safeguarding data integrity from unauthorized changes is crucial. Security is a paramount requirement in the development of Electronic Health 2.0. The foundation of social media platforms poses significant risks to security and privacy. Therefore, deploying identity verification systems and data encryption is instrumental in preventing unauthorized access. Educating users about security issues, such as social engineering phenomena and various types of malware, is vital.Environmental requirements for developing Electronic Health 2.0 services in developing countries include community preparedness and strategies for institutionalizing these services. Institutionalization involves fostering trust, diverse media advertising, altering user perceptions, facilitating easy and swift access, delivering services according to user experiences, and creating a positive service experience. These efforts culminate in the institutionalization of Electronic Health 2.0 services. One of the critical requirements in developing Electronic Health 2.0 is establishing an information society. This involves educating various groups, especially healthcare specialists, to share their information on the Electronic Health 2.0 platform. Encouraging collaboration and sharing information to control information asymmetry contributes to developing an information society. The dynamic environment, characterized by constant technological advancements, poses challenges that require adaptive strategies. Aligning with new changes, addressing economic pressures, delivering cost-effective healthcare services, and relying on local health experts to manage political conditions, such as sanctions, can effectively address these complexities.The operational requirements for developing Electronic Health 2.0 in developing countries include preparing the necessary legal infrastructure and conducting feasibility research. As Electronic Health 2.0 moves towards a virtual space, designing long-term and short-term programs, revising or formulating new laws, and communicating changes clearly to users become pivotal. Establishing communication standards and guideline principles is highly significant. Research activities and leveraging successful experiences from leading countries inElectronic Health 2.0 are vital requisites. Conducting research, feasibility studies, and designing a maturity model to identify the current and desired state of Electronic Health 2.0 can effectively guide the development of these services. In conclusion, the multifaceted landscape of Electronic Health 2.0 demands a strategic approach to address data transfer, security, environmental readiness, information society development, and operational efficiency in developing countries.The organizational requirements for advancing Health Informatics 2.0 in developing countries encompass issues related to electronic health service providers. At the managerial level for government service providers, various obligations exist. Among these, crucialconsiderations include the need for altering existing workflows or designing new processes, transitioning organizational structures towards flat structures to harness all ideas, the significance of managerial support for new service delivery models, periodic evaluations, and facilitating access to data for transparency. Ensuring human resource requirements within Health Informatics 2.0 involves hiring specialized human resources in social media, conducting training courses to enhance electronic literacy, precisely defining responsibilities, and ultimately facilitating organizational learning.The communication requirements for developing Health Informatics 2.0 in developing countries involve fostering collaboration and communication among diverse groups in the new service delivery paradigm. Establishing mutual and collaborative partnerships in the healthsector through social media is considered crucial. The importance of developing collaborations across government and private health sectors is emphasized, enabling increased participation in service provision and involving various health domain experts for collective problem-solving. This approach relies on collective knowledge and facilitates quick feedback on provided services, highlighting the importance of timely responses to inquiries and consultations, along with easy tracking of submitted requests. Facilitating access to health and hygiene experts for consultations, 24/7 access to accurate and up-to-date health information, swift responses to questions and consultations, and ensuring easy tracking of submitted requests are among the essential requirements for E-Health 2.0.

    Conclusion

    In addressing the myriad challenges faced by developing countries in the realm of healthcare, it is imperative to acknowledge and tackle issues such as unequal access to information and healthcare facilities, socioeconomic class disparities, limited access to specialized medical professionals, and a general lack of awareness among citizens regarding healthcare matters. These challenges collectively hinder the adequate provision of healthcare services in these regions. A pivotal solution to these challenges lies in strategically utilizing information technology infrastructure. In particular, leveraging the high social media penetration rate emerges as a promising avenue for delivering healthcare services to diverse populations. Social media platforms can act as a robust and inclusive medium, bridging gaps in healthcare accessibility and promoting awareness among the populace. To streamline social media integration into healthcare services, an in-depth understanding and application of the Health Informatics 2.0 framework become paramount. This framework encompasses various dimensions, including infrastructural, organizational, operational, environmental, and communicative. By identifying and leveraging these components, policymakers, managers, and planners in developing countries can pave the way for a more seamless incorporation of social media in healthcare strategies. Enhancing access for service recipients is a central aspect of this approach. By doing so, the potential to provide healthcare services extends beyond temporal and spatial constraints. Using social media becomes a catalyst for transcending geographical barriers, offering healthcare solutions to individuals irrespective of their location and the limitations posed by traditional healthcare delivery models. In light of this, developing countries can embark on a trajectory of progress, armed with preparedness and a comprehensive understanding of the Health Informatics 2.0 model. This model serves as a guide, outlining the requirements for successful implementation. The strategic alignment with this model empowers nations to harness the benefits of information technology in healthcare, fostering improved outcomes and accessibility. For the effective implementation of the research outcomes and the successful adoption of Health Informatics 2.0, it is recommended to create awareness and education conditions for service providers and users. Empowering individuals with knowledge about the capabilities and advantages of this innovative healthcare approach is crucial for its widespread acceptance and utilization.Furthermore, a critical aspect of the research agenda involves directing attention toward formulating or modifying laws governing social media in the healthcare domain. Clear and supportive legal frameworks are essential for the ethical and secure use of social mediaplatforms in healthcare services. Simultaneously, ensuring a robust information technology infrastructure is pivotal for seamlessly integrating these services, ensuring data security, and facilitating efficient healthcare delivery.In conclusion, harnessing information technology, primarily through social media, presents a transformative solution to healthcare challenges in developing countries. Embracing the Health Informatics 2.0 framework, focusing on awareness, education, legal considerations, and infrastructure, nations can facilitate a paradigm shift towards inclusive and accessible healthcare delivery. This comprehensive approach enhances the reach and efficiency of healthcare services and fosters a sustainable foundation for addressing the unique healthcare needs of diverse populations in the developing world.

    Keywords: E-health, Developing Countries, Social Media, Requirement
  • معصومه بابایی، ابوالفضل دانایی*، فرشاد فائزی رازی

    پژوهش حاضر با نگاهی نو به طراحی یک مدل کاربردی در حوزه رسانه های اجتماعی با تمرکز بر نقطه تحول در منابع انسانی نگارش شده است. رویکرد پژوهش استفاده از یک مدل ترکیبی و تایید آن در طراحی مدل است. پژوهش در سه فاز انجام شده است. رویکرد فراترکیب در شناسایی شاخص های تحول رسانه های اجتماعی در منابع انسانی به شناسایی 98 پژوهش مرتبط با موضوع از سال 1975 تا 2021 و 34 شاخص انجامیده است. در فاز غربالگری محقق با رویکرد دلفی فازی و نظرات خبرگان تعداد 9 شاخص را در طراحی مدل تحول رسانه های اجتماعی در منابع انسانی ضروری دانستند. در همین فاز محقق با استفاده از رویکرد مدلیابی ساختاری- تفسیری، مدل پژوهش را طراحی کرده است. شاخص های حریم خصوصی، رسانه های تعاملی و اعتماد سازی بعنوان سنگ بنای مدل و تاثیرگذارترین شاخص ها شناسایی شدند. همچنین شاخص های تحول دیجیتال، مشارکت اجتماعی و ارتباطات نسلی در تحلیل MICMAC در ناحیه رابط قرار گرفته اند. نهایتا در فاز سوم محقق با استفاده از رویکرد اهمیت- عملکرد شکاف عمیقی را بین وضعیت موجود و مطلوب شناسایی کرده است. همچنین نتایج پژوهش به شناسایی چهار دوره مجزا در تحول رسانه های اجتماعی در منابع انسانی انجامیده است.

    کلید واژگان: رسانه اجتماعی, تحول, فراترکیب, مدلسازی ساختاری-تفسیری
    Masoumeh Babaei, Abolfazl Danaei *, Farshad Faezi Razi

    The present study is written with a new look at the design of an applied model in the field of social media with a focus on the turning point in human resources. The research approach is to use a hybrid model and validate it in model design. The research was conducted in three phases. The meta-combined approach in identifying indicators of social media evolution in human resources has led to the identification of 98 research-related studies from 1975 to 2021 and 34 indicators. In the screening phase, the researcher with the fuzzy Delphi approach and the opinions of experts considered 9 indicators necessary in designing the model of social media transformation in human resources. In this phase, the researcher has designed the research model using a structural-interpretive modeling approach. Privacy, interactive media and trust building indicators were identified as the cornerstone of the model and the most effective indicators. Indicators of digital transformation, social participation and generational communication are also included in the MICMAC analysis in the interface area. Finally, in the third phase, the researcher has identified a deep gap between the current and the desired situation using the importance-performance approach. The results of the study also identified four distinct periods in the evolution of social media in human resources.

    Keywords: Social Media, Transformation, meta-composition, structural-interpretive modeling
  • مهدی بیگدلو*

    توسعه رسانه های نوین به ویژه شبکه های اجتماعی تعاملی را می توان یکی از پدیده های ارتباطی دهه های اخیر در ایران و جهان دانست؛ رسانه هایی که با پررنگ نمودن نقش کاربران در روابط اجتماعی توانسته تغییرات محسوسی در حوزه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی آنان ایجاد نماید. اما اینکه در کنار پررنگ شدن نقش کاربران، این شبکه ها در مناطق کمتر برخوردار که با شکاف های اجتماعی زیادی مواجهند می توانند بر انسجام اجتماعی نیز تاثیرگذار باشند مسئله ای است که پژوهش حاضر با هدف پاسخ به آن انجام شده است. با گردآوری نظرات جوانان کاربر واتساپ در مناطق کمتر برخوردار شهر تهران به روش گلوله برفی و تحلیل آماری داده ها با آزمون آماری پیرسون این نتیجه حاصل شد که استفاده از واتساپ با هر دو مولفه انسجام اجتماعی (پایبندی اجتماعی و برابری اجتماعی) رابطه مثبت و معناداری دارد و می تواند بر آنها اثرگذار باشد. البته در این بین در مولفه احساس برابری بیشتری رابطه را با احساس مشارکت و در مولفه پایبندی اجتماعی بیشترین رابطه را با احساس پذیرش دارد و نتوانسته بر احساس هم سطحی در این مناطق نیز تاثیری بگذارد. بنابراین در کنار تقویت نقش آفرینی فردی لازم است آثار انسجام بخشی این شبکه نیز در سیاستگذاری های عمومی مورد توجه قرار گرفته و از این ظرفیت برای کاهش هزینه اجرای سیاست های فرهنگی- اجتماعی بهره لازم برده شود.

    کلید واژگان: همبستگی, انسجام اجتماعی, رسانه اجتماعی, واتساپ, ارتباط اجتماعی
    Mehdi Bigdeloo *

    The development of new media, particularly interactive social networks, has been one of the most significant digital phenomena over the past few decades both in Iran and globally. The media, via its emphasis on user participation in social relationships, has brought about considerable changes to cultural, political, and economic landscapes. However, while highlighting the critical role of users in social relations, these networks may also impact social cohesion in less privileged areas, which often face stark social disparities. Among the social networks, WhatsApp is one of the most popular platforms and is widely adopted due to its interactive capabilities and lack of restrictions. Its use has also grown in Iran, especially given its high capacity for user interaction. The researcher has employed a descriptive-analytical methodology and a theoretical framework to review the impact of WhatsApp on social cohesion among less privileged areas of Tehran through a survey-based approach. Based on the data collection through the snowball method and statistical analysis using Pearson's test, it was concluded that there is a positive and significant relationship between the use of WhatsApp and both components of social cohesion (social adherence and social equality) among young users in less privileged areas of Tehran. Although the use of WhatsApp has been found to be positively associated with social equality, the impact is primarily felt with the feeling of participation. On the social cohesion component, the feeling of acceptance is heavily influenced by the use of WhatsApp, but the feeling of equality remains unchanged in less privileged areas of Tehran. Therefore, in light of this finding, it is warranted to consider the holistic and cohesive effects of this network in societal policies to effectively utilize its capabilities for enhancing the individual role-playing and to employ that potential towards reducing the cultural-social policy implementation costs. IntroductionModern media and communication platforms can be regarded as critical tools for the expression of various subcultures, ethnic groups, and less-privileged economic and societal groups. They serve to amplify their voices, increase their social awareness, and represent their demands. In Iran, mobile social networks like Telegram, WhatsApp, and Instagram have gained prominence and have had a significant impact on various populations, especially the youth.Among the social networks, WhatsApp has become increasingly popular among Iranian users due to the ease of voice communication, low internet requirements, and the ability to manage voice messages; its unfiltered nature, in particular, has garnered significant support among Iranian users. However, WhatsApp usage among less privileged areas remains understudied, especially in relation to its influence on social cohesion. This social network has allowed its users to play a significant role in the interactive space and has opened up powerful possibilities for two-way communication. However, despite the diverse roles that WhatsApp plays in different societal spheres and user functions, it is unclear whether its increased individual roles, particularly in the social, economic, and political spheres, would be effective in less privileged areas, especially in relation to the sense of social equality of young users and improving their social adherence and increasing the level of social cohesion. The present research has sought to address this issue.Research Question(s):What is the relationship between using WhatsApp and social adherence?1.1. What is the relationship between the use of WhatsApp and the feeling of social belonging?2.1. What is the relationship between the use of WhatsApp and the feeling of social acceptance?3.1. What is the relationship between using WhatsApp and adhering to the law?What is the relationship between the use of WhatsApp and the feeling of social equality?1.2. What is the relationship between using WhatsApp and feeling privileged?2.2. What is the relationship between the use of WhatsApp and the feeling of participation?3.2. What is the relationship between using WhatsApp and feeling equal? Literature ReviewStudies by Shohani and Shohani (Winter 2018) have revealed a significant correlation between social networks and the development of social trust, social cohesion, solidarity, and even political participation, via strengthening the relationships between people in those societies. Gholami and Khaiti (Fall 2013) have found a close relationship between the two variables of physical identity and social cohesion, and Imam Jumezadeh et al. (Spring 2014) have found a significant correlation between media consumption and social cohesion, and according to Farahmand et al. (Spring and Summer 2014) justice variables Social, external media, internal media and age have been able to show 22% of the changes in social cohesion. MethodologyThis study aims to examine the relationship between two variables: WhatsApp use and social cohesion. The study employs a descriptive-analytical methodology and adopts the Theory of Bernard (1999) as its theoretical framework. In order to obtain a measure of social cohesion, Bernard (1999) has outlined several dimensions such as a sense of belonging-isolation, deprivation-privilege, participating-not participating, accepting-not accepting, law-abiding-not adhering to the law. Within this research, two components of social compliance (feeling of belonging-isolation, acceptance-rejection, law-abiding-not adhering to the law) and feeling of social equality (deprivation-privilege, participation-nonparticipation, equal-unequal level) have been explored.Due to the lack of accurate statistics on young WhatsApp users in the less privileged areas of Tehran, the sampling process employed a convenience sampling method. A research questionnaire was given to 1,200 young people in Tehran's less privileged areas, and a total of 726 participants were included in the study. After the survey was distributed to the intended participants, those who agreed to participate and answered the questions, the collected data was subjected to statistical analysis using Pearson's correlation test. ResultsWith regard to the relationship between WhatsApp use and social adherence, the analysis revealed that the components of social adherence, namely the feeling of acceptance, sense of belonging, and adherence to the law, presented the highest correlations with the use of WhatsApp. In order to examine the sub-hypotheses in detail, Pearson's correlation test was also used to measure the extent of the connection between the WhatsApp usage and the three components under the social adherence variable.The table below presents the findings of the Pearson's correlation test, in which the social adherence variable was taken as the dependent variable and the WhatsApp usage variable was taken as the independent variable. The values and significance levels of each correlation coefficient are also provided. In consideration of the fact that the p-value is lower than the 0.05 significance level, we reject the null hypothesis and conclude that there is a statistically significant relationship between the usage of WhatsApp and social adherence, with 95% confidence.Symmetric Measures ValueAsymptotic Standard ErroraApproximate TbApproximate SignificanceInterval by IntervalPearson's R.263.0347.345.000cOrdinal by OrdinalSpearman Correlation.260.0387.234.000cN of Valid Cases726   a. Not assuming the null hypothesis.b. Using the asymptotic standard error assuming the null hypothesis.c. Based on normal approximation.In terms of the relationship between WhatsApp use and the social equality variables, the analysis reveal that, while social participation and enjoyment present the highest levels of correlation, the feeling of equality can not be imagined. In other words, the feeling of equality cannot be inferred merely from people's WhatsApp usage.The results of the Pearson's correlation analysis shown in the table below reveal that while social participation and enjoyment present the highest levels of correlation with WhatsApp use, the feeling of equality cannot be inferred from WhatsApp usage alone. Furthermore, WhatsApp usage has a low level of correlation with the feeling of equality, indicating that the two variables cannot be deemed to have a strong connection. In light of the statistical findings presented in the table and the fact that the p-value has fallen below the 0.05 significance level, we reject the null hypothesis and concluded that there is a statistically significant relationship between WhatsApp usage and feelings of social equality, with 95% confidence.Symmetric Measures ValueAsymptotic Standard ErroraApproximate TbApproximate SignificanceInterval by IntervalPearson's R.307.0318.677.000cOrdinal by OrdinalSpearman Correlation.301.0358.508.000cN of Valid Cases726   a. Not assuming the null hypothesis.b. Using the asymptotic standard error assuming the null hypothesis.c. Based on normal approximation. ConclusionThe emergence and evolution of new media and especially social networks have become a phenomenon of recent years, having altered practically all aspects of modern human society, to the extent that their elimination is hardly imaginable in the aftermath of the COVID-19 outbreak, given their increased prominence. Indeed, the impact of these social networks is categorized on a spectrum of positive and negative effects, depending on the social conditions of the countries involved. However, it is vital to consider how people perceive the usage of these social networks, which is itself influenced by governmental actions, available social facilities, and other relevant factors. It is evident that people, especially the youth in our country, as the leading users of social media, have accepted the effects of various social networks as part of their everyday lives. As traditional values hold prevalence in Iranian society, social networks can have a mixed impact on its cultural fabric. While they are primarily perceived in contrast to the prevailing culture, their positive effects are often overshadowed by their negative aspects. Although widespread cultural resistance toward social media networks has often created a negative impression of their works, such a stance tends to overlook their potential capabilities, some of which remain unexplored. Among those capacities is their potential role in influencing social cohesion and solidarity, as demonstrated by the researcher.Recent economic challenges have exacerbated social inequality between different classes in Iranian society. This solidarity can act as a safeguard against potential unrest in less privileged areas, promote greater youth participation in social activities, and facilitate individual commitment and collective action, thereby forming a more cohesive society. In particular, the social fabric of the south and west areas of Tehran, which present lower levels of social and cultural facilities, as well as economic development, is vulnerable to social and economic inadequacies. This deficit of facilities constitutes a significant contributing factor to social tensions, particularly among the youth in these areas. The engagement of this population can therefore help offset the risk of social unrest.As the collected survey data indicates, the use of WhatsApp by users from less privileged areas of Tehran carries a positive and significant correlation with social adherence and social equality. However, when compared, users who employ WhatsApp extensively seem to possess a stronger social adherence compared to a higher feeling of social equality. This could be explained by the fact that WhatsApp's impact on communication may not sufficiently address the varying demands of social equality, particularly for users who reside in areas facing objective social and economic difficulties.

    Keywords: solidarity, Social Cohesion, Social Media, WhatsApp, Social communication
  • مهسا بقایی، داتیس خواجه ئیان*، محمدرحیم اسفیدانی

    محبوبیت و گستردگی استفاده از رسانه های اجتماعی آنها را به فضایی مناسب برای تبلیغات کالا و خدمات تبدیل کرده است. در کشور ما و در حال حاضر، اینستاگرام به دلیل تعداد کاربران بستر نمایش آگهی های کالا و خدمات شده است و با افزایش رقابت تبلیغاتی، افزایش اثربخشی این آگهی ها در جلب توجه کاربران هدف اهمیت حیاتی می یابد. پژوهش جاری با هدف شناسایی و ارزیابی عوامل انگیزاننده کاربران برای کلیک روی تبلیغات بنری پوشاک در اینستاگرام صورت گرفته است. برای این منظور پرسشنامه آنلاین به عنوان ابزار تحقیق طراحی شده و 414 نفر از کاربران ایسنتاگرامی صفحات پوشاک به عنوان نمونه آماری آن را پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش مدلیابی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزیی (PLS) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که انگیزه های مصرفی و تطابق مشتری، تاثیر مثبت و معناداری بر ارزش اطلاعاتی ادراک شده و سرگرمی ادراک شده دارند. همچنین ارزش اطلاعاتی ادراک شده و نگرش به تبلیغات در رسانه های اجتماعی تاثیر مثبت و معناداری بر کلیک های تبلیغاتی از سوی مشتریان دارد. همچنین تاثیر معنادار انگیزه های ارتباطی بر نطابق مشتری و تاثیر سرگرمی ادراک شده بر کلیک های کاربران تایید نشد.

    کلید واژگان: تبلیغات آنلاین, رسانه اجتماعی, اینستاگرام, کلیک های تبلیغاتی, عوامل انگیزاننده
  • علی جعفری، نازنین سادات جعفری ششمد*

    رسانه های اجتماعی به منبع سازمانی مشترک دولت ها و ادارات دولتی در زمینه های مختلف تبدیل شده اند. با این حال، درک موانع نهادینه سازی رسانه های اجتماعی در مدیریت دولتی باید توسعه یابد. هدف از مقاله بررسی چالش ها و موانع نهادینه سازی رسانه اجتماعی در سازمان های دولتی بوده است. تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش تحقیق از نوع توصیفی به روش کتابخانه ای انجام شده-است. با جستجوی کلیدواژه های «نهادینه سازی»، «رسانه اجتماعی»، «موانع» و «سازمان های دولتی» در مقالات فارسی و معادل انگلیسی آنها "Institutionalization"، "Social media"، "Barriers" و "Government organizations" در ژورنال های معتبر خارجی اطلاعات مرتبط جمع آوری شد. نتایج بررسی ها نشان داد چالش های نهادینه سازی رسانه های اجتماعی در سازمان های دولتی در درجه اهمیت اول، زمینه کلی سازمان است که شامل بی سوادی تکنولوژیک، عدم اعتماد شهروندان به موسسات یا ترس از برقراری ارتباط است و سپس به ترتیب چارچوب نهادی (از قبیل سرقت اطلاعات و هویت، مشکلات مربوط به مالکیت معنوی)، همکاری بین سازمانی، چالش های ساختار سازمانی (نظیر فرهنگ سازمانی انعطاف ناپذیر، تعادل منفی در تصمیم گیری هزینه فایده برای پذیرش، یا عدم آموزش و مشکلات نگهداری خدمات)، چالش های مرتبط با اطلاعات و داده ها (نظیر اعتبار اطلاعات یا ترس از دست دادن کنترل بر محتوای ارسال شده)، مشکلات مربوط به قابلیت های خود فناوری می باشد. سازمان های بخش عمومی باید این چالش ها را از طریق نهادینه سازی رسانه های اجتماعی، همسو کردن فرهنگ سازمانی یا استراتژی سیاسی خود با این مجموعه جدید از ابزارهای شبکه، مدیریت کنند.

    کلید واژگان: نهادینه سازی, رسانه اجتماعی, موانع, چالش ها, سازمان دولتی
    Ali Jafari, Nazanin sadat Jafari shshmad *

    Social media have become a common organizational resource of governments and government departments in various fields. However, the understanding of the barriers to the institutionalization of social media in public administration needs to be developed. The purpose of the article was to investigate the challenges and obstacles of social media institutionalization in government organizations. In terms of purpose, the research is applied, and in terms of the research method, it is descriptive and library-based. Related information was collected by searching the keywords "institutionalization", "social media", "barriers" and "government organizations" in Persian articles and their English equivalents "Institutionalization", "Social media", "Barriers" and "Government organizations" in foreign reliable journals. The results of the surveys showed that the challenges of social media institutionalization in government organizations are primarily the general context of the organization, which includes technological illiteracy, citizens' lack of trust in institutions or fear of communication, and then institutional framework (such as information and identity theft, problems related to intellectual property), inter-organizational cooperation, organizational structure challenges (such as inflexible organizational culture, negative balance in cost-benefit decision-making for adoption, or lack of training and service maintenance problems), challenges related to information and data. such as the validity of the information or the fear of losing control over the sent content), the problems are related to the capabilities of the technology itself. Public sector organizations must manage these challenges by institutionalizing social media, aligning their organizational culture or political strategy with this new set of networking tools.

    Keywords: Institutionalization, Social Media, Obstacles, Challenges, Government Organization
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال