جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "روش شناسی" در نشریات گروه "علوم انسانی"
-
مطالعه زیست جهان آسیب دیدگان و پیروان جریان ها و فرقه های انحرافی نیازمند روش و اصول منسجمی است تا درمانگر را در مرحله پیشادرمان یاری کند. زیست جهان یا جهان زندگی همان ذهنیت ها و آگاهی هایی است که در واکنش به حوادث و اقتضائات زمان در نهان انسان ساخته شده است و با فراهم کردن زمینه و بافتارها، رفتارهای بعدی انسان را مدیریت خواهد کرد. درمانگر برای آنکه اطلاع کافی از زمینه و علت های انحراف یا بیماری اندیشه ای به دست آورد، ابتدا ملزم به مطالعه زیست جهان بیمار به مثابه انجام آزمایش یا عکس برداری در علوم پزشکی است. در این فرایند، جهان درمانگری، جهان بیمار، جهان تعارضات، جهان اشتراکات و دیگرجهان به منزله جهان زندگی فرقه ای، به طور دقیق مطالعه می شوند. آنچه در دیگرجهان، به منزله جهان پنجم مورد مطالعه قرار می گیرد، مطالعه نوع بیماری پس از مطالعه زمینه و علل بیماری است. همه این مراحل، مقدمه و بستر مناسبی برای آغاز روند درمانی توسط درمانگر است. پس از پذیرش ضرورت مطالعه زیست جهان آسیب دیدگان فرقه ای برای استفاده در روند درمانی، چگونگی این مطالعه، پرسش اصلی نوشتار حاضر را شکل داده و در قالب پژوهش کاربردی - توسعه ای در پی پاسخ به آن است.
کلید واژگان: روش شناسی, زیست جهان, فرقه, جریان, انحراف, آسیب دیدگانStudying the lifeworld of victims and followers of deviant movements and sects requires a structured methodology and principles to assist therapists in the pre-treatment phase. The "lifeworld" refers to the mental frameworks and awareness formed in response to events and temporal circumstances, which create the contexts and foundations that govern an individual's subsequent behaviors. To gain sufficient insight into the causes and contexts of ideological deviation or illness, the therapist must first study the patient's lifeworld, akin to conducting tests or imaging in medical sciences. In this process, various dimensions of the lifeworld are examined in detail: the world of therapy, the world of the patient, the world of conflicts, the world of commonalities, and "the other world" as the sectarian lifeworld. The "other world," considered the fifth world, focuses on analyzing the type of illness after understanding its causes and context. These steps provide the foundation and framework necessary for the therapist to initiate the treatment process. Acknowledging the importance of studying the lifeworld of sectarian victims as a prerequisite for effective therapeutic intervention, this article addresses the central question of how such a study should be conducted. Employing an applied-developmental research approach, it seeks to provide answers to this critical inquiry.
Keywords: Methodology, Lifeworld, Sect, Movement, Deviation, Victims -
ژوهش حاضر درصدد بررسی «روش شناسی حکمت عملی تدبیر معماری در فرهنگ ایرانی اسلامی» است. زیرا به یک معنا، معماری را می توان در زمره «حکمت» به حساب آورد؛ زیرا هم در بستری از «دانش» تحقق می یابد و هم نیازمند «تدبیر» است؛ معماری ظهور سنخی از جهان نگری است که محصول فرهنگ جوامع انسانی تلقی می شود و همزمان «انتقال دهنده فرهنگ» نیز می باشد. سئوال اصلی تحقیق حاضر آن است که مکتب حکمی، جهان نگری و نظام ارزشی اسلامی با چه روشی امر معماری را در فرهنگ ایرانی در دو حوزه نظر و عمل تدبیر کرده است؟ در پاسخ، فرهنگ اسلامی، معیارهایی برای حکیمانه بودن امور مربوط به زیست انسانی تعیین کرده است که قاعدتا امر معماری نیز نمی تواند فارغ از آن معیارها باشد؛ از یک سو متعالی بودن حکمت به اتصال آن به عالم امر و دریافت افاضه و رحمت الهی تلقی شده است و از سوی دیگر با جریان های رقیب خود درگیر می شوند و نظام تدبیری خاصی را پیش می کشند. سازگاری عقل و وحی از مشخصه های حکمت عملی اسلامی در تدبیر امر معماری تلقی می گردد. نظام تدبیری که بر اثر اتصال به منظومه ی معرفتی وحیانی تعارضی با دستاوردهای عقلانی بشری پیدا نمی کند. به طور خاص، در ایران به دلیل عقبه شیعی خود و حوزه تعامل بین نقل و عقل و شهود که حکیمان مسلمان، دائما آن را تئوریزه کرده و حکمت را در ابعاد مختلف حیات انسانی امتداد داده و با آن زندگی کرده اند ظرفیت قابل توجهی را برای پی افکندن تدابیر حکیمانه زیست انسانی پیش روی نظام حکمرانی جامعه اسلامی قرار داده است.در این پژوهش به روش شناسی حکمت عملی تدبیر معماری در فرهنگ ایرانی اسلامی می پردازیم..
کلید واژگان: روش شناسی, حکمت عملی, تدبیر معماری, فرهنگ ایرانی اسلامی, معماری ایرانی اسلامیIranian Studies, Volume:14 Issue: 3, 2024, PP 97 -112The current research aims to investigate the "methodology of architectural planning in Iranian Islamic culture". Because in a sense, architecture can be considered as "wisdom"; Because it is realized both in the context of "knowledge" and it requires "planning"; Architecture is the emergence of a worldview that is considered a product of the culture of human societies and at the same time it is also a "transmitter of culture". The main question of the current research is that, in what way has Islamic school of thought, worldview and value system devised the matter of architecture in Iranian culture in two fields of opinion and practice? In response, Islamic culture has determined criteria for the wisdom of matters related to human life, which, as a rule, architecture cannot be independent of those criteria; On the one hand, the transcendence of wisdom is considered to be its connection to the world of affairs and the receipt of God's grace and mercy, and on the other hand, they are involved with their rival currents and propose a special planning system. The compatibility of reason and revelation is one of the characteristics of Islamic practical wisdom in planning. It is considered an architectural matter. A strategic system that does not conflict with human rational achievements due to its connection to the epistemic system of revelation. In particular, in Iran, due to its Shiite background and the field of interaction between narration, reason and intuition, which Muslim sages have constantly theorized and extended wisdom in different dimensions of human life and lived with it, it has a significant capacity to find measures. Wisely, human life has placed before the governance system of Islamic society. In this research, we will discuss the practical wisdom of architectural planning in Iranian Islamic culture
Keywords: Methodology, Practical Strategy, Architectural Planning, Iranian Islamic Culture, Iranian Islamic Architecture -
هدف این پژوهش، توسعه سناریونگاری به عنوان روشی برای آزمایشگاه سیاستی است. به این منظور ساختار نهادی سیاست علم و فناوری در ایران به عنوان مورد مطالعه، انتخاب و با 20 نفر از خبرگان و مطلعین سیاست علم وفناوری در ایران، مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شد. همچنین برای سناریونگاری از روش هشت مرحله ای شوارتز استفاده شد. بر این اساس، دو عدم قطعیت کلیدی، 1- ساختار (باز/ بسته) و 2- قواعد رفتار (مشارکت همکارانه و مجادله منازعانه) و چهار سناریوی، 1- شبکه سیاستی مشارکتی، 2- نظام دولتی، 3- رویکرد رفع تکلیفی و 4- ساختار جزیره ای، شناسایی شد. همچنین پیامدهای هر سناریو، احصا و سناریوی مطلوب (سناریوی شبکه سیاستی مشارکتی) انتخاب شد. به این ترتیب، نشان داده شد که سناریونگاری به عنوان یک روش متداول در مطالعات آینده پژوهی می تواند با شناسایی پیامدهای یک سیاست، به مثابه روشی برای آزمایشگاه سیاستی نیز مورد استفاده قرار گیرد. این ادعا از طریق بررسی یک مورد واقعی (ساختار نهادی سیاست علم وفناوری در ایران) به آزمایش گذاشته شد. به این ترتیب، مفهوم آزمایشگاه سیاستی به لحاظ روش شناسی، توسعه پیدا کرد. بر این مبنا، توصیه می شود که سیاست گذاران علم و فناوری پیش از اجرای هر سیاست در گستره جامعه و آزمون و خطای آن در عرصه عمومی، به ارزیابی پیامدهای آن در آزمایشگاه سیاستی، به روش های مختلف ازجمله روش سناریونگاری بپردازند.
کلید واژگان: آزمایشگاه سیاستی, سناریونگاری, روش شناسی, سیاست علم وفناوری, ساختار نهادیThis study aims to develop scenario planning as a method for policy laboratories. The institutional structure of science and technology policy in Iran was selected as the case study, with in-depth, semi-structured interviews conducted with 20 experts and informants in Iranian science and technology policy. Schwartz’s eight-step scenario planning method was applied. Based on this, two key uncertainties—1) Structure (open/closed) and 2) Rules of Conduct (collaborative participation vs. contentious dispute)—were identified, leading to four scenarios: 1) Collaborative Policy Network, 2) Government System, 3) Obligation-Relief Approach, and 4) Island Structure. The outcomes of each scenario were evaluated, and the most desirable scenario, the Collaborative Policy Network, was selected. This study demonstrates that scenario planning, a widely used method in foresight studies, can also function as a policy laboratory by assessing the potential consequences of a policy. It is recommended that science and technology policymakers evaluate policy outcomes in a policy laboratory through methods like scenario planning before implementing them broadly and subjecting them to public trial and error.
Keywords: Policy Laboratory, Scenario Planning, Methodology, Science, Technology Policy, Institutional Structure -
پژوهش حاضر با روش توصیفی، تحلیلی انتقادی و براساس یافته های کتابخانه ای مدعای «تجربه انگاری وحی» آقای سروش در کتاب «کتاب بسط تجربه نبوی»را از منظرروش شناختی، مورد ارزیابی قرار می دهد. ازجمله محورهای نقد و بررسی یک نظریه، کشف روش طرح و اثبات نظریه و مقایسه آن با روش علمی متناسب با تبار مسئله پژوهش است.این نظریه اگرچه با نقدهای گوناگونی مواجه شد، اما تاکنون از منظر روش شناسی، بررسی نشده است. بررسی ها نشان می دهد عبدالکریم سروش برای اثبات «تجربه انگاری وحی» از روش علمی مناسب با موضوع استفاده نکرده است. استدلال دراین باره باید یافته ای عقلی یا گزاره ای نقلی باشد و از سرچشمه حجت درونی یا بیرونی جوشیده باشد، اما ایشان، با بکارگیری مقبولات و مسلمات و یا شبه مقبولات، از روش جدلی و خطابی با هدف اسکات و اقناع مخاطب، بهره برده و در این راستا، دچار مغالطاتی نظیر«تفسیر نادرست»، «بزرگ نمایی»، «بستن راه استدلال»، «دلیل نامربوط» شده است.
کلید واژگان: وحی, تجربه نبوی, عبدالکریم سروش, کتاب بسط تجربه نبوی, روش شناسیThe present research evaluates the claim of "experientiality of revelation" by Mr. Soroush in the book " Basti Tajribiyi Nabavi" from a methodological point of view, using a descriptive, critical and analytical method and based on library findings. Among the axes of criticism and review of a theory is the discovery of the method of design and proof of the theory and its comparison with the scientific method appropriate to the origin of the research problem. Investigations show that Soroush did not use the appropriate scientific method to prove the "experimentality of revelation". Argument in this regard should be a rational finding or a narrative statement and it should be derived from the source of internal or external evidence, but he, by using pubilikly accepted or quasi-accepted, used polemic and address method with the aim of persuading the audience and in this direction, has used fallacies such as "false interpretation", "exaggeration", "blocking the path of reasoning", "irrelevant reason".
Keywords: Revelation, Prophetic Experience, Abdol Karim Soroush, Book Basti Tajribiyi Nabavi, Methodology -
پژوهشنامه متین، پیاپی 104 (پاییز 1403)، صص 81 -110با عنایت به اهمیت و جایگاه محوری اندیشه امام خمینی بر ساخت نظم سیاسی پسا انقلاب اسلامی و نیز شخصیت علمی ذو ابعاد ایشان، در این تحقیق بر آن هستیم تا با مراجعه به متن اندیشه عرفانی، اخلاقی و فلسفی، به این پرسش پاسخ دهیم که مبانی عرفانی، اخلاقی و فلسفی در نظم فکری امام خمینی چیست؟ یافته این پژوهش که با استفاده از کاربست نظریه هرمنوتیک قصدگرای اسکینر به دست آمده دلالت بر آن دارد که امام در مسئله شناخت، قائل به ذومراتب بودن شناخت است و با عنایت به محدودیت شناخت انسان به عالم طبیعیات، بر ضرورت دین و وجوب ارسال انبیا معتقد است و درنتیجه این نگرش، قائل به طیف گسترده ای از منابع شناخت اعم از منابع عقلی، متن مقدس و شهودی است. درزمینه هستی شناختی نیز در زمره قائلین به فلسفه متعالیه صدرایی بر وجود یک نظم سلسله مراتبی در عالم باور دارد و همه موجودات را مظهر و اسم خداوندی می داند که بر فطرت الهی مخمر گشته اند و درزمینه انسان شناسی نیز انسان را در عالی ترین مرتبه خود، در مقام کون جامع، خلیفه الله و مظهر انسان کامل یاد می کند و با طرح نظریه دو فطرتی در وجود انسان، یعنی فطرت مخموره محجوبه در حجاب طبیعت و فطرت مخموره غیرمحجوبه اولی را از جنود جهل و منشا شقاوت و دیگری را از جنود عقل و عامل سعادت انسان عنوان می کند. درزمینه روش شناسی نیز ایشان قائل به تکثر روش و استفاده از هر یک از روش های شناخت در محدوده کاربست پذیری آن است.کلید واژگان: امام خمینی, انسان شناسی, روش شناسی, معرفت شناسی, هستی شناسیMatin, Volume:26 Issue: 104, 2024, PP 81 -110Given the pivotal significance of Imam Khomeini’s thoughts in the development of post-Revolution political order and his multifaceted scientific personality, in this research study we intend to review his mystical, ethical and philosophical works to find an appropriate answer to the following main question: What are the mystical, ethical and philosophical fundamentals in Imam Khomeini’s intellectual system? The findings of this paper obtained through Skinner's Methodology of Intentional Hermeneutics indicate that in his analysis of epistemology, Imam Khomeini considers it as a graded phenomenon. Since mankind’s scope of epistemology is restricted to natural science, he believes in the necessity of religion and the need for sending messengers. As a result of this attitude, he believes in a wide spectrum of sources for cognition such as rational sources, sacred text and intuitional sources. In terms of ontology, Imam Khomeini follows Mulla Sadra’s transcendental philosophy and a graded order in the universe. He considers all creatures as manifestations of God created in His name and based on Divine fitra (nature). As in terms of anthropology, Imam Khomeini addresses human being in his highest ever stage, i.e. most perfect creature, vicegerent of God on earth, and manifestation of a perfect human. Introducing a double-fitra theory in man’s self, i.e. spiritual fitra veiled in nature and unveiled spiritual fitra, he argues that the first is one of the armies of ignorance and the source of wickedness and the latter is an army of reason and a factor for human salvation. In methodology, too, Imam Khomeini believes in multiple methods and using each method of epistemology within its scope of applicability.Keywords: Imam Khomeini, Epistemology, Ontology, Anthropology, Methodology
-
پژوهشنامه معارف قرآنی، پیاپی 58 (Autumn 2024)، صص 103 -137
قصه آدم از جهات گوناگون، محل تضارب آرای دین پژوهان بوده و هست. در این میان، بررسی نحوه مواجهه مفسران با متن و تبیین منطق فهم آنها، جایگاه مهمی در شناخت چگونگی سیر تفکر در مسیر تفسیر دارد. مطالعه سه گانه شناختی آیت الله جوادی آملی در تناظر بر شناخت«جهان، انسان و معرفت» ذیل آیات 34-30 می تواند ما را به این مهم سوق دهد. تمرکز سه گانه منطق فهم در این داستان، بر انسان شناسی و تعیین مختصات انسان کامل در ارتباطات وی با خدا به عنوان جاعل خلیفه و با فرشتگان در مرتبه شاگردان خلیفه است. از این نظرگاه، قوه علم به اسماء که منشاء خلافت است در تمام انسان ها به ودیعت نهاده شده و اراده، عامل شکوفایی مراتب انسانی در کرامت یا پنهان سازی آن و سقوط به حیوانیت و شیطنت است. این صحنه در دیدگاه جهان شناسی، فرازمانی و فارغ از امکان خطاست و نقطه مقابل آن، عالم ماده به مثابه جایگاه بدن عنصری انسان و مبداء حرکت تکاملی اوست. در بعد معرفت شناسی، مفسر قائل به وجود مراتب شناخت برمبنای جنس متعلق معرفت در عوالم طولی ست که بنا به این بیان، عالم اعلام در عوالم عقلی و وجود حقوقی انسان در مرتبه موجود مستکفی و عالم نفس قرار می گیرد. در نگاه ایشان داستان آدم، قضیه شخصی خارجی ست و از سنت مستمر الهی در جعل خلیفه بر ارض خبر می دهد. عبور ایشان از نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء در تشریح عوالم نفس نیز در این داستان قابل توجه است. در اظهارات مفسر، اثرپذیری از فحوای روایات شیعی و کاربست آموزه ها و پیش فرض های عرفانی و فلسفی بارز است.
کلید واژگان: جوادی آملی, منطق فهم, تفسیر تسنیم, روش شناسی, داستان آدمThe story of Adam has been and is the place of the contradiction of the religion. In the meantime, examining how the commentators are exposed to the text and explaining the logic of their understanding is an important place in understanding how to think in the course of interpretation. Ayatollah Javadi Amoli's trilogy study of the knowledge of "world, human and knowledge" under the verses of 34-34 can lead us to this important. The triple concentration of the logic of understanding in this story is on anthropology and the determination of the coordinates of the perfect human being in his relationship with God as the caliph and with the angels in the rank of the disciples of the caliph. From this point of view, the name of science, which is the source of the caliphate, has been inflated in all human beings, and the will is the cause of human flourishing in its dignity or hidden and the fall of animal and evil. This scene, in the viewpoint of cosmology, is transcendent and apart from the possibility of error, and the opposite is the material world as the position of the elemental body of man and the origin of his evolutionary movement. In the epistemological dimension, the interpreter believes in the knowledge of the basis of the gender of knowledge in the longitudinal worlds, in which the world of declarations in the intellect and the legal existence of human beings fall into the existence of the existence of self -sufficiency.
Keywords: Javadi Amali, Logic Of Understanding, Tasnim Interpretation, Methodology, Adam's Story -
کتاب ها رسانه ای برای پیگیری دانش و نشر حقیقت اند و جایگاه اندیشگانی والایی در علوم انسانی و طبیعی و سایر رشته ها دارند. هر ساله کتاب های زیادی در ایران و سراسر جهان منتشر می شوند. در حالی که دستیابی به همه این کتاب ها و مطالعه آنها عملا برای هیچ کس میسر نیست، یک گونه علمی به نام «مرور و نقد کتاب» نه تنها اطلاعات مناسبی از دنیای کتاب های علمی و غیرعلمی فراهم می آورد بلکه موتور اصلی تغییر در تاریخ اندیشه بشری خوانده شده است. در مقاله حاضر، با روش مرور روایی، به روش شناسی نگارش مقاله های علمی «مرور و نقد کتاب» پرداخته شده است. در این زمینه سابقه، فایده، انواع، روش ها، میزان مطالعه، دستورالعمل های پیشنهادی و گام های نگارش مقاله های «مرور و نقد کتاب» بررسی و معرفی شدند. این مقاله ضمن ترسیم تصویر نسبتا کاملی از چند و چون نگارش گونه علمی «مرور و نقد کتاب»، توجه به این دست مقاله ها را در توسعه دانش بشری لازم می شمارد.کلید واژگان: کتاب, اطلاع رسانی, مرور و نقد کتاب, روش شناسیBooks are a medium to pursue knowledge and truth and occupy a significant intellectual space in the humanistic and natural sciences as well as other fields. Every year numerous books are being published in Iran and throughout the globe. While nobody could possibly access and read all of these books, a scientific genre called “book review” exists that not only provides appropriate information on scientific and non-scientific books but also has been called that principal engine of change in the history of human thought. Using narrative review method, this paper looks into the methodology of writing scientific book reviews. In doing so, history, usage, types, methods, frequency of being read, recommended guidelines, and steps in writing “book reviews” have been investigated and discussed. This paper illustrates a relatively complete picture of how to write the scientific genre of “book review” and call upon paying attention to such papers in promoting knowledgeKeywords: Book, Communication, Book Review, Methodology
-
زمینه و هدف
تحقیق و گفتگو پیرامون انسان همواره در طول تاریخ محل بحث و مناقشه بوده است. علوم اجتماعی در این میان مسئولیت مطالعه و بررسی رفتارها و کنش های تغییرپذیر انسانی را عهده دار بوده است. به دلیل قابلیت کنشگری خلاقانه انسان در کنار فعالیت های عقلانی وی، حصول شناخت کامل در این حوزه بسیار مورد تردید قرار می گیرد. از جانب دیگر، علوم اجتماعی نیز به نوبه خود محدودیت ها و اریب هایی در ذات خود نهفته دارد که مربوط به نقش محقق در تحقیق است. به همین دلیل اندیشمندان زیادی به این روند انتقاد کردند و سعی نمودند انواع متفاوتی از روش های تحقیق در علوم اجتماعی را ابداع نمایند. در این مسیر، مردم نگاری انتقادی از جمله کارآمدترین و جدیدترین روش های موجود در علوم اجتماعی به شمار می رود. در این مقاله سعی می شود بنیان های هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی این روش بررسی شود.
روش و داده ها:
روش مورد استفاده در این پژوهش از نوع مطالعه اسنادی است.
یافته هامردم نگاری انتقادی و به خصوص روش ویژه کارسپیکن، فرصتی را برای به کارگیری طیف وسیعی از روش های جمع آوری داده ها، از عکاسی و رسانه های ترکیبی گرفته تا روش های تحلیل گفتمان ارائه می دهد. این بدان معناست که نه تنها محقق می تواند روش هایی را که ترجیح می دهد انتخاب کند، بلکه ممکن است رویکردی باشد که به احتمال زیاد بینش های جدید و جالبی را ایجاد می کند و می تواند به طور متفاوت برای پروژه های مختلف به کار گرفته شود.
بحث و نتیجه گیریبا کاربرد روش مردم نگاری انتقادی، محقق علوم اجتماعی سعی می کند بین پارادایم های غالب حرکت کند و از توانایی آنها با بندزنی های پراگماتیستی، از رویه های اتیک و امیک استفاده کند و در نهایت به فهم و بینش جامعه شناختی بیفزاید که البته این بینش سراسر انتقادی است.
کلید واژگان: مردم نگاری انتقادی, چارچوب کارسپیکن, مشاهده مشارکتی, پژوهش در علوم اجتماعی, روش شناسیBackground and AimResearch on human bahavoir and attitudes has always been the subject of debate throughout history. The social sciences undertake the study of the ever-changing nature of human behaviors and actions. Due to the human's creative agency alongside their rationality, attaining a comprehensive understanding in this domain is often met with skepticism. Moreover, the social sciences have inherent limitations and uncertainties, particularly concerning the researcher's role within the rsearch process. Consequently, many scholars have criticized prevailing methodologies, prompting the development of diverse research techniques within the social sciences. Among these, critical ethnography emerges as a particularly potent and innovative method. This article attempts to examine the ontological, epistemological, and methodological foundations of critical ethnography.
Methods and Data:
This study employs a documentary research methodology.
FindingsCritical ethnography, with its distinctive technique of participant observation, opens avenues for a broad spectrum of data collection methods, ranging from photography and mixed media to discourse analysis. This flexibility allows researchers to select methods that align with their preferences and project needs, fostering the potential for new and intresting insights.
ConclusionThe application of critical ethnography enables researchers in the social sciences to maneuver among dominant paradigms and leverage their capabilities through pragmatist insights, utilizing ethical emic approaches, thereby enhancing sociological understanding and insight, which, of course, is entirely critical in nature.
Keywords: Critical Ethnography, Carspecken's Framework, Participant Observation, Social Sciences Research, Methodology -
موقعیت جدید اسلام در عصر حاضر و ضرورت نقش آفرینی آن به عنوان منبعی غنی در سامان هویتی و تمدن جهانی، در پرتو علوم مبتنی بر معرفت دینی و قرآنی از سویی و بازتولید متونی با جهت گیری های غیردینی و گاه متعارض با دین و اندیشه توحیدی در حوزه علوم انسانی، در کشورهای اسلامی از سوی دیگر، به مسئله «روش و روش شناسی» به واسطه نقش درخور توجهی که در تولید علوم و معارف انسانی ایفا می کند، جایگاه ویژه ای بخشیده است. با وجود زحمات فراوانی که در حوزه مطالعات روان شناختی از حیث روشی انجام شده است؛ اما همچنان چالش های روشی در چنین مطالعاتی مطرح است. این تحقیق با رویکرد مطالعات میان رشته ای قرآن بنیان درصدد است تا با روش فراترکیب ضمن بررسی روش های رایج، طرحی نو دراندازد. بدین منظور در این پژوهش با بهره گیری از روش فراترکیب (مرور نظام مند کیفی) به تحلیل نتایج و یافته های پژوهشگران قبلی پرداخته شده است. در این راستا ابتدا اطلاعات روش شناختی استخراج شده از مطالعات روان شناختی قرآن بنیان، در قالب ساختاری که شباهت ها و تفاوت ها را پررنگ می کند نمایش داده شد و به بازخوانی آثار موجود در این عرصه همت گمارده و در ادامه باتوجه به نقاط قوت و ضعف روش های موجود، روش مطلوب ارائه شده است. یافته های تحقیق بیانگر وجود روشی بنیادین در تحلیل محتوای آیات روان شناختی است که ضمن فهم و کشف معانی، با تدبر، معانی روان شناختی آیات قرآن کریم را زمینه ساز تحول در دانش روان شناسی کند. درنتیجه نگاه جامع به متون وحیانی، با راهبردی همه زمانی، همه مکانی و همه افرادی گزاره های روان شناختی قرآن را استخراج کرده و با نگاه کاربردی مهارتی، در جهت معرفت افزایی و دانش افزایی، با رویکرد میان رشته ای، قرآن و علوم روان شناختی را از حیث روشی معرفی کند.کلید واژگان: روش, روش شناسی, روان شناسی, مطالعات میان رشته ایThe current relevance of Islam as a vital resource for identity development and global civilization is highlighted by the interplay of religious and Quranic knowledge on one side, and the reproduction of texts with secular perspectives—often conflicting with religious and monotheistic principles—in the humanities within Islamic nations on the other. This dynamic has elevated the importance of "method and methodology," particularly in the context of producing knowledge in the humanities. Despite significant efforts in the methodological aspects of psychological research, challenges remain. This study employs an interdisciplinary approach grounded in the Quran, aiming to innovate through a meta-synthesis method while critically assessing existing methodologies. The research utilizes meta-synthesis (systematic qualitative review) to evaluate the outcomes and insights of prior studies. Initially, it presents methodological insights derived from Quran-based psychological research within a framework that delineates both similarities and differences. Existing literature in this area is revisited, leading to the proposal of an improved method that leverages the strengths and addresses the weaknesses of current practices. The findings reveal a foundational methodology for analyzing psychological verses, which, through deep contemplation and meaning exploration, can enhance psychological knowledge. Ultimately, a holistic view of revealed texts—employing a timeless, universal, and inclusive approach—can extract psychological insights from the Quran while methodologically integrating Quranic wisdom with psychological sciences, focusing on applied skills to foster knowledge and understanding through an interdisciplinary lens.Keywords: Method, Methodology, Psychology, Interdisciplinary Studies
-
از دوره ناصری تاکنون، بدن همواره محل مناقشات، کشمکش ها و رقابت میان گروه های اجتماعی، احزاب سیاسی و گفتمان های مختلف در ایران بوده است. مقاله حاضر قصد دارد با ارائه تحلیلی از رویکردها، روش ها، مسائل، و یافته های حاصل از این مطالعات، و نقد و بررسی نقاط ضعف و قوت تحقیقات موجود، فضاها و زمینه های مغفول مانده در این حوزه را شناسایی کرده و به فهم عمیق تری از مسئله بدن به عنوان برساخته ای اجتماعی و سیاسی در مدرنیته ایرانی دست یابد. بنابراین، با اتکا به تحلیل محتوا و مضامین منابع موجود، به دنبال تحلیلی نظام مند از مسئله مندی، سنت مطالعاتی و روش شناختی این مطالعات هستیم. یافته های مقاله نشان می دهد سنت جامعه شناسی با دو رویکرد نظری پساساختارگرایانه و ساختارگرایانه رویکرد مسلط در مطالعات سیاست و بدن در علوم اجتماعی ایران طی دو دهه اخیر است. بدین لحاظ، در این تحقیقات اولویت اساسی با ساختار است و سوژه و کنش گر ایرانی، اگر هم دارای نقشی موثر باشند، تنها در درجه دوم اهمیت قرارمی گیرند. در این معنا، اولویت تاثیر در حوزه بدن همواره با سیاست است و در اغلب مواقع، جبر ساختار بر اراده گرایی کارگزار غلبه می کند. به لحاظ روش شناسی نیز، رویکرد اغلب محققان رویکردی تاریخی است که داده های خود را براساس اسناد آرشیوی و منابع تاریخی به دست آورده اند. همچنین، در اغلب این پژوهش ها روش تحلیل گفتمان و تبارشناسی فوکویی در تفسیر داده ها و یافته های موجود استفاده شده است. اما در بیشتر موارد، گفتمان های موجود در حوزه بدن با تقلیل به دو گفتمان حاکم و گفتمان رقیب، یکسان انگاری شده اند. درواقع، اغلب این مطالعات گرفتار نوعی روایت کلان از مدرنیته ایرانی به طورعام و رابطه و نسبت میان سیاست و بدن در ایران به طورخاص بوده اند.
کلید واژگان: روش شناسی, سنت های مطالعاتی, سیاست, مرور نظام مند, مضامین, مطالعات بدنFrom the Naserite era until now, the body has always been the issue of disputes, conflicts and competition between social groups, political parties and different discourses in Iran. Despite this, studies of the body, in general, the relationship between the political system and the body in Iran, in particular, is a new domain that has not received serious attention from academic circles in the country. The present article is a systematic review of the researches accomplished in this field over the last two decades. Such a study, in addition to providing an analysis of approaches, methods, issues, and findings of these studies, and reviewing the weaknesses and strengths of the existing research, can identify the neglected fields in this domain and lead to a deeper understanding of the issue of the body as a social and political construct in the contemporary Iranian society. As such, relying on the analysis of the content and themes of the available sources, we are looking for a systematic analysis of the problematic, study tradition and methodology of these studies. The findings show that the most basic problem of these researchers is to study the role and place of the body in the process of nation building and modernity in Iran, or the body as a factor of conflict between power (political sovereignty) and Iranian social groups and activists. Also, the tradition of sociology with two theoretical approaches, post-structuralist and structuralist, can be considered as the dominant approach in the studies of politics and the body in Iranian social sciences during the last two decades..
Keywords: Study Traditions, Policy, Systematic Review, Themes, Body Studies -
فصلنامه شیعه شناسی، پیاپی 82 (تابستان 1402)، صص 159 -190جامعه لبنان در خاورمیانه به خاطر زیست بوم پیروان ادیان مختلف، جامعه ای متکثر محسوب می گردد و این فرصتی مناسب برای شناخت شهروندان و پیروان ادیان، مذاهب و اقوام از یکدیگر است . از سوی دیگر این جوامع مستعد تنش ها و منازعه های دینی، مذهبی و قومی نیز هستند. از دیگر ویژگی های این جوامع، داشتن شکاف های متراکم اجتماعی است. نقش نخبگان فکری و مذهبی در ایجاد تعامل، هم افزایی و همزیستی مسالمت آمیز یا به عکس ایجاد تقابل، منازعه و فرسایش منابع بالفعل و بالقوه جامعه، بسیار مهم و اساسی است. امام موسی صدر یکی از شاخص ترین رهبران شیعه در تاریخ معاصر است که با اتکا به سازوکار «اجتهاد پویا» و به کارگیری روشی جدید در قرآن پژوهی و ارائه تفسیرهای اجتماعی - سیاسی از قرآن، علاوه بر هویت بخشی به شیعیان لبنان در سطح ملی، منطقه ای و بین المللی، به تعامل، هم افزایی و گفت وگو بین ادیان، مذاهب و اقوام همت گماشت و تجربه ای موفق و قابل تعمیم به جهان اسلام و در سطح جهان ارائه داد. ایشان الگوی تعاملی خود را بر اساس تفسیر عقلانی از قرآن و بر اساس نیازها، معضلات و مسئله های جهان اسلام و جامعه لبنان راهبردی کرد. با چنین رویکردی پرسش اصلی این است که روش قرآن پژوهی و راهبرد قرآنی امام موسی صدر برای توسعه جامعه لبنان، جامعه شیعیان و جهان اسلام چیست؟ مدعای مقاله این است که مهم ترین راهبرد قرآنی ایشان گفت وگوی دائمی در عرصه عمومی و استفاده از تجربه زیسته بشر در گستره تاریخ اجتماعی انسان، برای تبدیل پیام های اجتماعی قرآن به نهادهای راهبردی در جامعه است؛ از جمله مسئله احسان اجتماعی، دفاع مشروع، نقش برابر همه اقوام و ادیان در اداره جامعه و به تعبیر دیگر، حکمرانی بر اساس خرد و مشارکت جمعی و چگونگی فعال کردن ظرفیت های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی جامعه برای بهبود و ارتقای سطح زندگی و توانمندسازی مردم.کلید واژگان: قرآن پژوهی, روش شناسی, تفسیر سیاسی, جامعه متکثر, امام موسی صدرShiite Studies, Volume:21 Issue: 82, 2024, PP 159 -190The Lebanon, due to being the habitat of followers of various religions, is considered a plural society in the Middle East; and this is a proper opportunity for mutual familiarity of the citizens and followers of various religions, denominations and ethnic groups. On the other hand, these societies are prone to religious, denominational, and ethnic tensions and conflicts. The dense social schisms are among other features of these communities. The role of the intellectual and religious elites in creating interaction as well as the synergism and peaceful coexistence or, vice-verse, creating conflicts and struggles for eroding the actual and potential resources of the society is much important and fundamental. Imam Musa Sadr was one of the most prominent Shiite leaders in the contemporary history, who relied upon the mechanism of dynamic legal reasoning and adopting the new method in interpreting the Quran to grant identity to the Shi’as of the Lebanon in the national, regional and international levels, and to create interaction, synergism and dialogue among religions, denominations and ethnic groups to present a successful model and experience in the Islamic world to be extended to the whole world. He made his interactive strategic model based on the rational interpretation of the Quran and the needs, issues and problems in the Islamic world and the Lebanese society. With such an approach, the main question is posed as follows: “What is Imam Musa Sadr’s method of studying the Quran and the Quranic strategy for development of the Lebanese society, the Shiite society and the Islamic world?” This article claims that his most important Quranic strategy is perpetual dialogue in the public sphere and making use of the lived experienced of humanity in the sphere of the human’s social history for turning the Quran’s social messages into strategic institutions in the society, among which are the followings: social benevolence, legitimate defense, equal role of all ethnic groups and religions in administration of the society and, in other words, governance based on collective reason and participation as well as the way of activating economic, social, and political capacities of the society for improving and promoting the level of people’s life and abilities.Keywords: Quran Study, Methodology, Political Interpretation, Plural Society, Imam Sadr
-
بیش از یک سده است که اندیشمندان مسلمان به ضرورت تفسیر دوباره متون اسلامی و بهره مندی از دست آوردهای آکادمیای علوم انسانی در فهم، تفسیر و تبیین متون اسلامی برای انسان معاصر پی برده اند. البته بهره مندی از روی کردهای مختلف هرمنوتیکی مخالفانی نیز در میان عالمان جهان اسلام داشته است. ازدیگرسو این اقتباس ها نیز معمولا از مبانی نظری مستدلی بهره مند نبوده اند. اسکینر، چهره شاخص مکتب کمبریج، روش جدیدی در تفسیر متون بازنموده که در محافل دانشگاهی مختلفی مورد توجه بسیار قرار گرفته است. در این مطالعه به معرفی روی کرد اسکینر و مزیت کاربست آن در مطالعات اسلامی پرداخته می شود. برای این هدفی با روش تحلیلی مقایسه ای نظریات اسکینر در سطوح معرفت شناسی و روش شناسی طرح و بررسی، و زمینه تناسب آن برای کاربست در سنت اسلامی بازنموده خواهد شد. بنا ست نشان داده شود که اسکینر با پرهیز از نظریه پردازی در مباحث متافیزیکی و الهیاتی و به دلیل ویژگی های خاص در حوزه معرفت شناسی و روش شناسی مانند قصدگرایی و پرهیز از نسبی گرایی معرفتی، نه تنها تضاد قابل توجهی با میراث فکری فرهنگی و اسلامی ندارد، بل که نگاه وی برای کاربست در حوزه مطالعات اسلامی مناسب است و به علت توجه توام به متن و زمینه، افزوده های بسیاری به لحاظ تفسیری، استدلالی و شناخت شناسی می تواند به هم راه داشته باشد. فرضیه این مطالعه آن است که روش اسکینر علاوه بر کاربست برای مطالعه آثار اندیشمندان مسلمان، مشخصا در مطالعه متون مقدسی هم چون قرآن و حدیث نیز کاربرد دارد؛ زیرا به هرحال آن ها نیز در شرایط و زمینه ای خاص ارائه شده اند و مانند دیگر متون دارای رقبائی بوده اند و به تصرف در هنجارهای ایدئولوژیک دست زده اند.
کلید واژگان: کوئنتین اسکینر, معرفت شناسی, روش شناسی, مطالعات اسلامی, تفسیر, هرمنوتیکFor over a century, Muslim scholars have recognized the necessity of reinterpreting Islamic texts and utilizing the achievements of the humanities to understand, interpret, and explain these texts for contemporary humans. However, the use of various hermeneutical approaches has faced opposition among Islamic scholars; on the other hand, these adaptations have often lacked well-founded theoretical bases. Quentin Skinner, a prominent figure of the Cambridge School, has proposed a new method of text interpretation that has garnered significant attention in academic circles. This research introduces Skinner's approach and demonstrates its advantages for application in Islamic studies. The article analytically and comparatively examines Skinner's theories at the levels of epistemology and methodology, showing their suitability for application in the Islamic tradition. Ultimately, it was found that Skinner, by avoiding theorizing in metaphysical and theological debates and due to specific features in the fields of epistemology and methodology, such as intentionalism and avoidance of epistemic relativism, not only does not significantly conflict with our intellectual and cultural Islamic heritage, but his perspective is also suitable for application in Islamic studies. Due to his simultaneous attention to text and context, it can bring many interpretive, argumentative, and epistemological additions. Skinner's method, in addition to being applicable to the works of Muslim thinkers, is specifically applicable to sacred texts such as the Quran and Hadith, as they were also presented in specific conditions and contexts and, like other texts, have engaged in ideological norm-setting.
Keywords: Quentin Skinner, Epistemology, Methodology, Islamic Studies, Interpretation, Hermeneutics -
منحصر کردن خاستگاه اندیشیدن و پژوهش، به مواضع ایجاد سوال و به عبارتی، مسئله محور بودن یک پژوهش، همیشه راهگشا نیست. این مسئله در خصوص پژوهش در مواجهه با متون دینی به ویژه در مواردی که خوانش گر، احساس دل آسودگی بیشتری از فهم معنای متن می کند؛ می تواند آسیب زا باشد. از این رو و با توجه به این که متون دینی، خاستگاه اصلی معارف و آموزه های دینی تلقی می شوند؛ ارتباط بین این آموزه ها و متون، نیازمند نکته سنجی بیشتری است. صرف نظر از مقبول بودن یک معرفت و آموزه خاص، اما مستند کردن آن به یک متن دینی خاص، نیازمند دقت بیشتری است. در حوزه تفسیر متن و به ویژه تفسیر قرآن کریم، بدیهی انگاری معنای متن و در وجهه بارز آن، فارسی شدگی معنای متن، آسیبی جدی در این خصوص است. چه آن که بسیاری از مضامین، اگرچه نامقبول نیستند، اما انتساب و استناد آن به متن دینی، قابل دفاع نیست. به طور کلی عدم توجه به تفاوت ادبیات زمان خوانش متن و زمان صدور متن، موجب ایجاد آسیب بدیهی انگاری در ترجمه متن است. در این میان، باید از تسری مفهوم امروزین یک اصطلاح تاریخی به گذشته (استصحاب تاریخی قهقرایی) پرهیز کرد. در نهایت، دستاورد این پژوهش آن خواهد بود که در مواجهه با متن دینی، لازم است که متن از جهت اثرپذیری از انگاره های خوانش گر متن، مورد آزمون قرار گیرد.
کلید واژگان: متون دینی, روش شناسی, تفسیر قرآن, بدیهی انگاری, انگارهLimiting the origin of thinking and research to the positions of creating questions and in other words, being problem-oriented in research is not always a solution. This problem is related to research in dealing with religious texts, especially in cases where the reader feels more comfortable understanding the meaning of the text, it can be harmful. Therefore, considering that religious texts are the main origin of religious knowledge and teachings, the relation between these teachings and texts needs more careful analysis. Regardless of the acceptability of a certain knowledge and teaching, documenting it with a specific religious text requires more precision. In the field of interpretation of the text and especially the interpretation of the Holy Qur'an, the self-evident meaning of the text, and in its obvious aspect, the Persianization of the meaning of the text, is a serious harm in this regard. Although many themes are not unacceptable, their attribution and reference to religious texts cannot be defended. In general, not paying attention to the difference in literature between the time of reading the text and the time of issuing the text causes self-evident damage in the translation of the text. Meanwhile, one should avoid extending the current concept of a historical term to the past. Finally, the achievement of this research will be that when facing a religious text, it is necessary to test the text in terms of its influence on the ideas of the reader of the text.
Keywords: Divine Text, Methodology, Qur'anic Interpretation, Self-Evident, Deconceptualization -
نقش تمدن سازی علم بر کسی پوشیده نیست و علوم انسانی، نرم افزار ایجاد تمدن به شمار می رود. ازاین رو، تحقق تمدن جدید اسلامی از یک سو، وابسته به علوم انسانی اسلامی است و از سوی دیگر، ریشه در عقلانیت و خردورزی دارد. بنابراین، نقش تمدنسازی این علوم به عقلانیت همه جانبه آن منوط است. مراد از عقلانیت همه جانبه علم، حجیت و اعتبار در سطح گزاره ها، نظریه ها و نظام های معرفتی (دیسیپلینها) است که معیارهای هریک متفاوت است. حجیت در سطح گزاره ها، از سنخ حجیت معرفت شناختی است که از آن به معرفت شناسی گزاره ها یاد می شود؛ اما در سطح نظریه ها و نظام های معرفتی که از سنخ حجیت علم شناختی است، افزون بر معیارها و قواعد معرفت شناختی، دارای معیارها و شاخص های دیگری نیز است که فلسفه علم و جامعه شناسی علم عهده دار آن است. مقاله حاضر می کوشد با روش عقلی و نقلی -به ویژه روش وحیانی- معیارهای حجیت و عقلانیت این علوم را در سه سطح یادشده بررسی کند. از یافته های مقاله می توان به انواع معیارهای حجیت در سطوح یادشده، تفاوت آنها و همچنین برخی از نتایج روشی -نظیر واقعگرایی روش شناختی، تکثر روشی، و منطق توجیه گزاره ها و نظریه ها- اشاره کرد.
کلید واژگان: علوم انسانی, اعتبارسنجی, قرآن کریم, عقلانیت, روش شناسیThe role of science in building civilization is not hidden from anyone, and in this, humanities are the software for creating civilization; Therefore, on the one hand, the realization of modern Islamic civilization is dependent on Islamic human sciences, and on the other hand, it is rooted in rationality and wisdom; Therefore, the role of civilization of these sciences is subject to and conditioned by its all-round rationality. It means comprehensive rationality of science, authenticity and credibility at the level of propositions, theories and epistemic systems (disciplines) and the criteria of each are different. Validity at the level of propositions is of the epistemological validity, from which it is referred to the epistemology of propositions; But at the level of theory and disciplines, which is part of scientific authority, in addition to epistemological criteria and rules, it also has other criteria and indicators that philosophy of science and sociology of science are responsible for. This article tries to examine the criteria of validity and rationality of these sciences in the mentioned three levels with a rational and narrative method, especially the verses of the Holy Quran. From the findings of the article, we can refer to the types of validity criteria at the mentioned levels and their differences, as well as some methodological results, such as methodological realism, methodological pluralism, the logic of justifying propositions and theories, and the like.
Keywords: Humanities, Validation, Holy Quran, Rationality, Methodology -
ابن تیمیه شخصیتی شناخته شده در تاریخ عقاید است و تاثیرگذاری او بر برخی گروه های تکفیری امری پوشیده نیست. موضوع این پژوهش نیز بررسی و نقد نگاه وی به اثبات عقاید مبتنی بر عقل است. این امر با شناسایی نگاه وی به روش های عقلی در میان آثار مکتوبش صورت گرفته و این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخ به این سوال است که نگاه ابن تیمیه به روش های اثبات عقلی عقاید چگونه بوده و چه نقدهایی بر آن وارد است؟ وی با حصر استدلال عقلی در قیاس و تمثیل و استقراء مخالف است و بیش از تعریفی مختصر به روش استقرایی نپرداخته اما مفصل به روش قیاس و تمثیل پرداخته و کارکرد قیاس منطقی یا قیاس شمولی به تعبیر خودش را انکار می کند و به عکس قائل به حجیت تمثیل و قیاس الغائب علی الشاهد است و تلاش می کند عموم صاحب نظران را در قبول حجیت تمثیل با خود همراه کند. در مقام نقد نیز آنچه وی روش استدلال عقلی غیر از قیاس و تمثیل و استقراء عنوان می کند، در واقع به یکی از این سه روش باز می گردد و انکار کارکرد قیاس نیز روا نیست. تمثیل هم هرچند از روش های اثبات عقلی است ولی یقین آور نیست.
کلید واژگان: روش شناسی, ابن تیمیه, اثبات عقاید, عقلThe subject of this research is to examine and critique Ibn Taymiyyah's view on the proof of beliefs based on reason. This has been done by identifying his perspective on rational methods in his written works, and this research, using a descriptive-analytical method, seeks to answer the question of how Ibn Taymiyyah's view on the methods of proving rational beliefs was and what criticisms are made of it.He opposes restricting rational reasoning to analogy, similitude, and induction, and has only briefly defined the inductive method, but has discussed the method of analogy and similitude in detail, and denies the function of logical analogy or universal analogy, as he calls it, and on the contrary, accepts the authority of similitude and analogy of the absent to the witnessed, and attempts to make most experts accept the authority of similitude.In the critique, what he calls the method of rational reasoning other than analogy, similitude, and induction, in fact, goes back to one of these three methods, and the denial of the function of analogy is also not valid. Similitude, although it is one of the methods of rational proof, is not a definite proof.
Keywords: Methodology, Ibn Taymiyyah, Proof Of Beliefs, Reason -
پندارها و پنداشت ها در فضای مهدویت، که راقم مناسبات اجتماعی منتظر با مقوله مهدویت است، نیازمند وضعیت سنجی بوده و در دو قالب تطبیق با واقع و تبیین حقایق، امکان بررسی دارد. باورهای غیر قطعی یا انگاره ها در مهدویت، قابلیت آن را دارد تا در سه محور اساسی مورد مطالعه قرار گیرند که عبارتند از: 1- مطابقت انگاره با واقع و حقیقت 2- احتمال القاء حقیقت در تاریخ 3- پیامد سنجی و برداشت ها. مطالعه این سه محور نیازمند روش متمایزی است تا انگارگی موضوع را از قطعیت آموزه تشخیص دهد. این روش در شش مرحله انجام میشود که شامل: 1- انگاره یابی 2- جمع آوری منابع 3- ارزیابی منابع 4- ارزیابی متن 5- تحلیل محتوا 6- پیامد سنجی خواهد بود و مجموع مراحل ششگانه، در مقام پاسخ به چگونگی مطالعه تاریخ انگاره ها در مهدویت قرار یافته اند. با استفاده از روش مطالعه تاریخ انگاره ها، تمامی گزاره های یک انگاره در مهدویت مورد مطالعه قرار میگیرد تا ضمن کشف مبدا پیدایش انگاره، تاثیریافتگی آن از شرایط و نیروی اجتماعی و نیز پیامدهای تهدیدگون آن مورد بررسی قرار گیرد.
کلید واژگان: روش شناسی, تاریخ, انگاره, مهدویتUncertain beliefs and thoughts in the atmosphere of Mahdism, which is full of social relations with the category of Mahdism, need to be assessed and can be investigated in two formats: matching with reality and explaining the facts. Uncertain beliefs or concepts in Mahdism have the ability to be studied in three basic axes These are: 1- Conformity of the image with reality and truth 2- Possibility of induction of truth in history 3- Consequence measurement and impressions. The study of these three axes requires a distinctive method to distinguish the conceptuality of the subject from the certainty of the doctrine. This method is carried out in six stages, which include: 1- Ideation 2- Gathering sources 3- Evaluation of sources 4- Evaluation of text 5- Content analysis 6- Consequence measurement and the sum of the six stages is the answer to how to study. The history of images are placed in Mahdavitism. Using the method of studying the history of concepts, all propositions of a concept in Mahdism are studied in order to discover the origin of the concept, its impact from social conditions and forces, and its threatening consequences.
Keywords: Methodology, History, Concept, Mahdism -
این مقاله در پی ارائه ی پاسخ به این پرسش اصلی است که با رویکرد مطالعات میان رشته ای و با استفاده از الگوی خادم - مخدوم، چگونه می توان از نقاط مشترک و دستاوردهای میان مطالعات گفتمان (به مثابه خادم) با دانش فقه (به مثابه مخدوم) سخن گفت؛ بر این پایه، مطالعات گفتمان در توسعه ی دستگاه روش شناختی اصول فقه می تواند موثر باشد، از جمله در شناخت فرآیند تکون معرفت در منطق فهم دین و توسعه ی معنایی مبحث دلالت، موجب توسعه ی مباحث و استفاده از ظرفیت های این مطالعات شود. مطالعات گفتمان، امکان توسعه ی فقه اجتماعی را با تمرکز بر شناخت تغییرات اجتماعی، توسعه ی شناخت عرف و توسعه ی موضوع شناسی فراهم خواهند کرد. این مقاله با طرح «شان گفتمانی ولی فقیه» به مهم ترین دستاوردهای مطالعات گفتمان در فقه حکومتی پرداخته است.
کلید واژگان: منطق فهم دین, روش شناسی, روش شناسی ارتباطات, مطالعات گفتمان, فقه, فقه حکومتی, مطالعات میان رشته ایThis article addresses the main question that by using the service provider-served model in interdisciplinary studies, how can we talk about common areas and achievements between discourse studies (service provider) and Fiqh (served) knowledge.Based on this, discourse studies can be effective in the methodological development of the principles of jurisprudence, including in understanding the process of creating knowledge in the logic of understanding religion and the semantic development of the subject of denotation. Discourse studies will enable the development of social jurisprudence by focusing on the recognition of social changes, the development of the knowledge of customs and the development of thematics.This article has discussed the most important achievements of discourse studies in governmental jurisprudence by stating discourse creation in the theory of Guardianship of the Fiqh (Islamic Jurist).
Keywords: Discourse Studies, Jurisprudence, Governmental Jurisprudence, Interdisciplinary Studies -
هدف پژوهش حاضر که به روش توصیفی صورت پذیرفت، نقد و بررسی آثار و اندیشه های میشل فوکو بود. پژوهش حاضر ابتدا به برسی زندگی نامه، آثار و وضعیت سیاسی اجتماعی دوران معاصر فوکو پرداخت. در ادامه به بررسی روش شناسی، دیرینه شناسی و تبارشناسی و اندیشه های فکو پرداخت و اندیشمندان موثر در شکل گیری تفکر وی را مورد توجه قرار داد. در حوزه دیدگاه های اصلی فوکو به فلسفه زبان، گفتمان، اپیستمه، قدرت، سوژه، تکنولوژی، دانش و حقیقت، مناسبات دانش و قدرت پرداخته شد. در این پژوهش به نقد های وارده به تفکر فوکو نیز پرداخته شد. و نهایت نیز به تاثیری که فوکو بر سایر اندیشمندان داشته، پرداخته شد.
کلید واژگان: میشل فوکو, نقد و بررسی آثار, روش شناسی, دیرینه شناسی و تبارشناسی -
آینده پژوهی از حدود یک دهه پیش توجه پژوهشگران داخلی را به خود جلب کرده است. این دانش به دلیل عدم تعمیق آن در لایه های سیاستگذاری، برنامه ریزی و تنظیم گری و فقدان زیرساخت های فکری و فرهنگی موردنیاز، هنوز به شکلی شایسته در کشور نهادینه نشده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نظام مند مطالعات داخل ایران به ارائه ابعاد و شاخص های آینده پژوهی پرداخته است. این پژوهش از نظر هدف، در گروه تحقیق های کاربردی قرار دارد و از نظر نوع و ماهیت داده ها، کیفی است. پژوهشی توصیفی تحلیلی بوده و با رویکرد فرامطالعه انجام شده است. در این رویکرد ابتدا مطالعات و پژوهش های داخلی علمی پژوهشی بررسی شده و تعداد 66 مقاله نهایی انتخاب گردید. پس ازآن اطلاعات مناسب متون با استفاده از روش تحلیل مضمون در قالب کدگذاری های باز و محوری استخراج شده و به تجزیه و تحلیل و ترکیب و مقایسه یافته های کیفی می پردازد، درنهایت با استفاده از کدهای استخراج شده حاصل بررسی نظام مند مقاله های منتخب، چارچوب آینده پژوهی شهری ارائه شده است. در این چارچوب چهار رهیافت اصلی شناسایی شده است. رهیافت فرایندی و مشارکت پذیری به دنبال افزایش مشارکت و همکاری ذی نفعان و ذی نفوذان می باشد. رهیافت کل نگر و بلندمدت به دنبال خلق برنامه های منعطف، تاب آور و کاربردی تر و تولید دانش در برنامه بلندمدت و میان مدت است. رهیافت تصمیم گیری و برنامه ریزی جامع و منعطف به دنبال شناخت و تحلیل دقیق از محیط برنامه ریزی و در نهایت رهیافت آمادگی در برابرآینده های ممکن به دنبال درک آینده های محتمل و آمادگی بهتر برای رویارویی با آینده می باشد.
کلید واژگان: آینده پژوهی, فرامطالعه, تحلیل مضمون, مطالعات شهری, روش شناسیFuture studies have attracted the attention of domestic researchers since about a decade ago. This knowledge has not yet been properly institutionalized in the country due to the lack of deepening it in the layers of policy-making, planning, and regulation and the lack of the necessary intellectual and cultural infrastructure, unlike developed countries, its importance and necessity have not been realized. This research aims to review Iranian researchers' studies and identify future studies' indicators. In terms of the type and nature of this research, it is qualitative. It is descriptive and analytical research and has been carried out with a meta-study approach. In this approach, domestic studies and research were first reviewed and 66 final articles were selected. After that, these sources and research were analyzed to select appropriate information. The main information of the texts is extracted in the form of coding and combined with the qualitative findings. Finally, using the extracted codes, the framework of urban future studies is presented. In this framework, four main approaches are identified. A process approach and participatory approach seek to increase the participation and cooperation of stakeholders and advocacies. The holistic and long-term approach seeks to create flexible, resilient, and more practical programs and produce knowledge in the long-term and medium-term programs. A comprehensive and flexible decision-making and planning approach is based on detailed knowledge and analysis of the planning environment. Finally, the approach of preparation for possible futures is based on understanding possible futures and better preparation to face the future.
Keywords: Future Study, Meta-Study, Theme Analysis, Urban Studies, Methodology -
تحقیق حاضر براساس نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و با روش تحلیل منطقی به روش شناسی تعریف مفاهیم اعتباری پرداخته و پانزده قاعده روش شناختی در باب تعریف مفاهیم اعتباری را عرضه کرده است. روش تعریف این مفاهیم به روش تحلیل مفهومی است و قواعد عرضه شده برخی به مبانی تعریف، برخی به اقسام آن و برخی نیز به روش هایی برای کشف مولفه های مفهومی مفاهیم اعتباری اختصاص دارد. با توجه به این روش ها می توان مولفه های این مفاهیم را کشف کرد و در تعریف به روش تحلیل مفهومی از این مولفه ها بهره برد. البته باید توجه داشت مهم ترین مولفه یک مفهوم اعتباری غرض آن است، که باید در هر تعریفی به کار گرفته شود. به کارگیری دیگر مولفه ها در تعریف با توجه به هر مفهوم ممکن است متغیر باشد. نظر به تقسیم تعریف مفاهیم به هنجاری و غیرهنجاری، در تعاریف هنجاری به معنای توصیه ای نیز لازم است مولفه های مفهومی یک مفهوم اعتباری به دقت مورد توجه قرار گیرد و متناسب با غرض آن مفهوم در آن اخذ شود.
کلید واژگان: روش, روش شناسی, تعریف, مفاهیم اعتباریBased on Tabatabai’s theory and the method of logical analysis, the present research has dealt with the methodology of defining conventional concepts and presented fifteen methodological rules. The method of defining these concepts is the method of conceptual analysis, and some of the presented rules are dedicated to the basics of definition, some to its types, and some to methods for discovering the conceptual components of conventional concepts. According to these methods, it is possible to discover the components of these concepts and use these components in the definition using the method of conceptual analysis. Of course, it should be noted that the most important component of a conventional concept is its purpose, which must be used in any definition. The use of other components in the definition may vary according to each concept.
Keywords: Method, Methodology, Definition, Conventional Concepts, Social Sciences
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.