به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "زن" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • طیبه نیک کار چنیجانی*
    هدف

    باروری و فرزندآوری به عنوان یکی از ارکان اساسی ایجاد تغییرات در وضعیت جمعیتی کشورها، توجه زیادی را در حوزه مسائل کلان مدیریتی، سیاسی، امنیتی و اجتماعی به خود جلب کرده است.

    روش شناسی پژوهش : 

    پژوهش حاضر به روش فراتحلیل انجام شده و پس از جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای، به تجزیه و تحلیل پرداخته شده است.

    یافته ها

    نتایج تحقیق نشان می دهد هجمه رسانه ها برای القای الگوپذیری از سبک غیرالهی زندگی از قبیل تشویق دختران و زنان به تجرد و فردگرایی، تجمل گرایی و اصالت مصرف، ارزش شدن کم فرزندی و نهادینه شدن آن، کاهش ارزش مادری، جایگزینی حیوانات خانگی به جای فرزند که همگی برخلاف دستورات دینی و فرهنگ اسلامی هستند، به عنوان اصلی ترین عوامل تقابل فرهنگ دینی و کنش رسانه های گوناگون به شمار می آیند.

    بحث و نتیجه گیری

    این در حالی است که اساس دین، بنا نهادن شاکله و آیین زندگی است و اسلام به عنوان کامل ترین دین، دربردارنده منظومه ای از راه های رسیدن به سعادت است.

    کلید واژگان: دین, اسلام, فرهنگ, ازدواج, زن, خانواده, فرزندآوری, رسانه های جمعی
    Tayyebeh Nikkar Chenijani *
    Objective

    Childbearing and fertility are fundamental elements in effecting demographic changes in countries, drawing significant attention in the areas of macro management, politics, security, and social issues.

    Research Methodology

    This study was conducted using a meta-analysis method, and after collecting information through library research, data analysis was performed.

    Findings

    The results indicate that media attacks promoting non-divine lifestyle models, such as encouraging girls and women towards singleness and individualism, materialism, and the normalization of low fertility, are the primary factors in the cultural conflict between religious values and various media actions. This includes the devaluation of motherhood and the replacement of children with pets, all of which contradict religious teachings and Islamic culture.

    Discussion and Conclusion

    While the essence of religion is to establish the framework and rituals of life, Islam, as the most complete religion, encompasses a system of pathways to achieve happiness.

    Keywords: Family, Childbearing, Mass Media, Religion, And Culture
  • حدیثه السادات موسوی*
    این جستار به بررسی طرح واره های نقش جنسیتی در دو رمان" کاش چیزی نمی ماند جز لحظات شیرین" اثر ویرژینی گریمالدی، نویسنده ی معاصر فرانسوی و "عادت می کنیم "از زویا پیرزاد، نویسنده ی معاصر ایرانی، بر پایه نظریه ی طرح واره های نقش جنسیتی جان استیونز می پردازد. ادبیات، به ویژه رمان، با توجه به اینکه، بیشتر نسل جوان را مخاطب قرار می دهد، نقش بسزایی در شکل گیری طرح واره های ذهنی نزد مخاطبین خود دارد. این دو نویسنده در آثار خود نمونه های بسیاری از طرح واره های نقش جنسیتی را در جوامع خود به تصویر کشیده اند. شخصیت های اصلی هر دو رمان نقش مادر میان سال را در جوامع خود ایفا می کنند. آنچه پژوهش حاضر را به عنوان یک ضرورت در ذهن نگارنده مطرح کرده است، بررسی تفاوت ها و شباهت های چالش های پیشروی زنان و مادران بدون همسر، و شیوه ی رویارویی با آنها در این دو فرهنگ است. پرسش اصلی در جستار حاضر این است که پربسامدترین طرح واره های جنسیتی در این دو رمان چه هستند و آیا این دو نویسنده موفق به درهم شکستن طرح واره های جنسیتی منفی زنانه - مادرانه شده اند؟ تحلیل رویدادها، رفتار، گفتمان و زندگی فردی و اجتماعی شخصیت های دو داستان بر پایه نظریه طرح واره های نقش جنسیتی استیونز نشان می دهد که گریمالدی، نویسنده ی معاصر فرانسوی در این زمینه موفق تر عمل کرده است. وی توانسته است با حفظ طرح واره های مثبت زنانه، طرح واره های منفی را در شخصیت اصلی داستان خود تعدیل و اصلاح کند. پیرزاد اگرچه کوشیده است با نسبت دادن چندی از طرح واره های فرعی و گاهی سطحی مردانه به شخصیت های اصلی رمان خود، دست به کلیشه زدایی بزند ولی درنهایت موفق به درهم شکستن طرح واره های منفی غالب زنانه نشده است.
    کلید واژگان: گریمالدی, پیرزاد, طرح واره نقش جنسیتی, استیونز, زن, مادر
    Hadisehalsadat Mousavi *
    This article examines the gender role schemas in Virginie Grimaldi’s And That Only the Sweet Moments Last (2020) and Zoya Pirzad’s We Will Get Used to It (2006) based on the theory of gender role schemas by John Stephens. Literature, especially the novel, has a significant role in the formation of mental schemas among its audience, considering that it addresses mostly the young generation. In the above-mentioned novels, these two contemporary authors depict many examples of gender role schemas in their society. The main characters of both novels play the role of middle-aged mothers in their communities. What has raised the necessity of writing the present article is the need for the examination of the differences and similarities of the challenges faced by women and single mothers and how to face them in these two cultures. The main question addressed in this article is what are the most frequent gender schemas in the two novels and have these two authors succeeded in breaking the negative feminine-maternal gender schemas? The analysis of the events, behavior, discourse, and personal and social lives of the characters based on Stephens’s theory of gender role schemas shows that Grimaldi has been more successful in fulfilling the task. She has been able to adjust and modify the negative schemas in the main character by maintaining positive female schemas. Although Pirzad has tried to de-stereotype by attributing several secondary, and sometimes superficial, male schemas to the main characters in her novel, she has not succeeded in breaking the dominant negative schemas of women.
    Keywords: Grimaldi, Pirzad, Gender Role Schema, Stephens, Stereotype, Wife, Mother
  • قاسم شبان نیا رکن آبادی*، ابوبکر صدیق ابوبکر صدیق

    حق تصدی زنان نسبت به مناصب اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی از مسائلی است که از دیرباز موردبحث فقیهان و اندیشمندان بوده است. یکی از این موضوعات تصدی زنان نسبت به مسئولیت های سیاسی برون مرزی همچون سفارت و ریاست هیئت های دیپلماتیک حکومت اسلامی در خارج از کشور است. در این زمینه این پرسش پیش می آید که از منظر شرعی فقیهان در خصوص تصدی گری ریاست هیئت دیپلماتیک و یا سفارت دولت اسلامی توسط زن چیست؟ آیا تصدی مناصب اجتماعی همچون سفارت همانند قضاوت (بر اساس دیدگاه مشهور فقیهان امامیه) نامشروع است یا خیر؟ در بدو امر ازآنجایی که مخاطب احکام محلله و محرمه الهی همه انسان ها (اعم از زن و مرد) است، باید گفت که همان گونه که مردان می توانند این مناصب را تصدی کنند، زنان نیز می توانند و این اهلیت را دارا می باشند؛ بااین وجود، این موضوع در بین اندیشه وران فقهی مخالفان سرسختی دارد که به آسانی نمی توان حکم به حلیت آن داد. آنچه از مطالعه دیدگاه فقیهان استنباط می شود، این است که اجماع مانع قول به حلیت تصدی زنان نسبت به مناصب اجتماعی می شود. ما در این نوشته کوشیده ایم که علاوه بر نقد ادله نقلی مخالفان، اجماع مورد استناد این دسته از فقیهان را موردبررسی و نقد قرار دهیم و درنهایت اثبات نماییم که در تصدی مناصب اجتماعی، زنان همانند مردان اهلیت تصدی این مناصب را دارا می باشند. این تحقیق، بر اساس روش تحلیلی و توصیفی و بر اساس مطالعه کتابخانه ای سامان یافته است.

    کلید واژگان: زن, حق, سفارت, فقه, مشروعیت, اهلیت
  • علی احمدپور*

    مادر و مادری هویت و منزلت والایی در آموزه های دینی دارد. توجه به نقش مادری زن که یک نقش خانوادگی تلقی می شود به عنوان یک راهبرد مهم و اساسی برای ساختن مدینه فاضله، از نوآوری های امام موسی صدر است. امام موسی صدر از جمله کسانی است که به منزلت مادر به عنوان رکن رکین خانواده توجه ویژه ای داشته و مهم ترین و اصلی ترین نقش زن در خانواده را مادری می داند که این امر نقش کلیدی در تربیت و سلامت خانواده و جامعه دارد. هدف از نگارش این مقاله که با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، نگاه نقادانه امام موسی صدر به افول منزلت مادری در تفکر مادی گرایانه غرب است. یافته ها و نتایج نشان داد که امام موسی صدر معتقد است حفظ منزلت زن و جایگاه مادری، نقش اساسی در قوام و استحکام خانواده و جامعه دارد و لازمه ی آن، انجام وظیفه مادری به شکل مطلق و نامحدود، کم رنگ نکردن بعد مادرانه و تجاری نساختن آن است. اما در دوره ی جدید تمدنی و جوامع مادی گرا، مادری کردن به تجارتی تبدیل شده است که با استخدام خدمتکار و دایه، حس مادری تشریفاتی، جایگزین حس مادرانه فطری و واقعی می شود.

    کلید واژگان: مادر, زن, تفکر مادی گرایانه, منزلت مادری, امام موسی صدر
    Ali Ahmedpour *
    Purpose

    The purpose of writing this article, which is done with a descriptive-analytical method, is Imam Musa Sadr's critical view of the decline of maternal dignity in the materialistic thinking of the West; Because in the position and position of mother, the type of civilization and worldview and attitude have a great impact. Three important issues are noteworthy in Sadr's works: First, he criticizes Western civilization in detail. The second issue is that the desired civilization of Sadr is based on religious teachings. His interpretation of the desired civilization is "religious and eastern civilization", which is different and distinct from the western civilization in terms of themes and content. The third point is that the agent of civilization is the human being who moves towards civilization with his own will.

    Methodology

    The research method in this article is descriptive-analytical and critical, in which, by using the method of document study, the foundations and intellectual system of Imam Musa Sadr and Western civilization were first discussed, then by referring to opinions, opinions, writings and speeches. Imam Musa Sadr, the position and status of women as mothers in Islamic and Western civilizations have been investigated, explained and criticized.

    Findings

    Looking at the motherly role of a woman, which until now was considered a family role, is one of the innovations of Imam Musa Sadr as a basic strategy for building society. According to him, the societies that have suffered from intergenerational emotional breakdowns and have been attacked by moral crises have been deprived of ."maternal sense" and maternal affection In these societies, some have tried to replace this deprivation, to buy a sense of motherhood for them, and by hiring servants or institutions or nannies, to replace the sense of ceremonial motherhood. The historical root of the "commercialization" of the mother's position and the formation of "various companies" to replace the mother in the family is another issue that has received Sadr's attention. It should be noted that the deprivation of the family and society from the status of women and mothers is a great challenge of human material civilization. Sadr also points to the consequence of commercializing motherhood and ritualizing it, and that the new generation, who had little benefit from the sense of motherhood or the sense of motherhood was bought for them, when it was their turn, behaved in the same way for the next generations and There was no longer any hopeless service, God's infinite love, and deep and unbreakable affection. The maelstrom of material life drowns even the parents of the past generations in its waves, so that the new generation does not know them at all. Because of this, the generations were separated from each other and the emotional and intellectual connection between them was cut and the past and present were separated from each other.

    Conclusion

    The role of women in the family in the form of mother and maternal affection is actually a step to remove one of the main harms of the new civilization and move towards an ideal civilization, and it is on this basis that it can be said that Sadr has changed the perspective of the transverse relationship between the family and the society. To a longitudinal relationship and explanation of the motherly position of women in the family, in practice, the role of mother has been raised as a pillar of civilization. Depriving the family and society of the real capacity and status of women and mothers and their religious education is a great challenge of human material civilization. Getting rid of this great hardship and challenge that threatens the future of the entire civilization depends on the revival of the role of the mother and her motherly upbringing based on religious and Quranic principles. Therefore, Sadr believes that a woman, as a mother, is the main pillar of the family and society, and the responsibility of consolidating the family and the success of the family institution as a social responsibility rests with the woman.

    Keywords: Mother, Woman, Materialistic Thinking, Maternal Dignity, Imam Musa Sadr
  • مرتضی فلاح*، مجید پویان، محمدموسی شفق

    انسان در فرهنگ قبیله ای، بیشتر از هر فرهنگ دیگر، مورد تبعیض قرار می گیرد. روشن است که زنان در صف اول این قربانیان قرار دارند. در مناسبات چنین فرهنگی فرایند قربانی شدن، سیال و دگرگون شونده است. شناوری موقعیت افراد، تشخیص مقصر اصلی را در سطح جامعه دشوار می کند و اگر نگوییم ناممکن، حداقل پژوهشگر را دچار مغالطه می سازد؛ چون مشکل در گزاره های فرهنگی است که به افراد هویت می بخشد و نقش قطب نما را بازی می کند. کالاشدگی در مناسبات فرهنگ قبیله ای، سویه های متفاوت دارد. گاه فرد در حد پدیده های مادی تنزل ماهیت پیدا کرده، بسان کالا، مبادله جنس به جنس می شود. گاه انباشته از عقده و انتقام بوده، در چنین وضعیتی تهی از منطق و استدلال است. منتقم پوک شده از عقلانیت، بسان باروت عمل می کند و کارکرد تخریبی دارد یا در خوش بینانه ترین حالت، کتمان واقعیت می کند. کتمان واقعیت، منتج به جعل هویت می شود. فرهنگ قبیله ای از وارونه سازی ارزش ها تغذیه می کند. رمان «نقش شکار آهو»، موضوعات بالا را در حوزه زنان بازتاب داده است. شخصیت های این رمان، دو خواهر هستند که در زنجیره مناسبات قبیله ای، محروم از حقوق انسانی شان شده اند. این نوشتار، تلاش کرده است تا نشان دهد زنان در افغانستان، پیش از آنکه قربانی نگرش مردسالارانه باشند، در میان چرخه باورهای قبیله ای محروم از حقوق اولیه شان می شوند.

    کلید واژگان: خشونت, زن, شیءوارگی, فرهنگ قبیله ای, نقش شکار آهو
    Morteza Fallah *, Majid Pooyan, Muhammadmusa Shafaq

    More than any other culture, tribal culture discriminates against people. It's obvious that women make up the majority of these victims. In these cross-cultural interactions, victimization is a dynamic and ever-evolving process. The researcher is misled by the floating status of individuals, which makes it difficult, if not impossible, to pinpoint the primary offender at the level of society. The cultural ideals that serve as a compass and a source of identity for individuals are the problem. Tribal culture has several strains of commodities. A person can occasionally be brought to the level of material things and treated as a commodity that can be traded for one thing or another. It can frequently be illogical and unreasonable because it is filled with confusion and retaliation. Without reason, the avenger behaves like explosives and serves a terrible purpose. In the best-case scenario, it conceals the truth, and falsifying one's identity is the result of concealing reality. The reversal of values is a source of energy for tribal culture. The aforementioned issues with women are addressed in the book "The Role of Deer Hunting." Two sisters who are denied their human rights due to the knot of tribal ties are the book's main protagonists. This article has attempted to demonstrate how women in Afghanistan are denied their fundamental rights before they become victims of patriarchal mindsets and tribal cycles.

    Keywords: Depersonalization, Tribal Culture, Violence, Woman. The Role Of Deer Hunting
  • سکینه گنج خانلو*، محسن بدره
    یکی از اساسی ترین مقوله های حیات بشری مساله ی زنان است به میزان توجه به موضوع زنان، جامعه از سلامت و پویایی و تعالی برخوردار میگردد و بدون اهتمام و تلاش به مسایل این گروه امکان برخورداری از نسلی سالم، خلاق پرتحرک و پویا وجود ندارد ؛ چرا که زنان نیمی از پیکره ی جامعه هستند و تاثیری مستقیم در سعادت و شقاوت نیم دیگر این پیکره دارند لذا پرداختن به سیمای زن در آثار بسیاری از شاعران و نویسندگان دیده میشود زن به مثابه ی حقیقتی محض در سخن آنها تجلی بسیاری از اسطوره ها، مضامین و معانی وسیع همچون زیبایی عشق و نیمه ناتمام روح آدمی بوده است. از جمله نویسندگانی که توجه به موضوع زن و ترسیم سیمای زن در آثارش در ادبیات معاصر بسیار بارز است، نوال سعداوی و زینب الغزالی می باشد. به نظر این دو ، دلیل اصلی اسارت و زیر دست بودن زن عرب را مولود نظام طبقاتی مرد سالاری است. سعداوی و زینب الغزالی با طرح مساله ی زن، آن هم از دیدگاه جنسی که کمتر کسی به آن پرداخته بود ابداع کننده بحث جدیدی در بین محافل بوده اند. آنها با ارتباط دادن این مساله به دیگر جنبه های زندگی، اجتماعی گستره ی پهناوری را در چارچوب های نظری خودشان گنجاندند. در این تحقیق با روش تحلیلی توصیفی و به شیوه تطبیقی بررسی جایگاه زن در اسلام از منظر این دو خواهیم پرداخت و نکات اشتراکی آن دو که عبارتند از: سکسوالیته و بعد جنسی،زن و بیولوژی،زن و روان شناسی،زن و جامعه، زن و جنسیت و نقاط افتراقی اندیشه های آنها که شامل موارد زیر می شود: زن و آزادی و زن دین و اخلاق را روشن خواهیم ساخت.
    کلید واژگان: نوال سعداوی, زینب الغزالی, حقوق, جایگاه, زن
    Sakineh Ganjkhanlou *, Mohsen Badreh
    One of the most basic categories of human life is the issue of women. To the extent that the issue of women is paid attention to, the society will enjoy health, dynamism, and excellence, and without attention and effort to the issues of this group, it is not possible to have a healthy, creative, active and dynamic generation. ; Because women are half of the body of the society and have a direct effect on the happiness and misery of the other half of this body, therefore dealing with the image of women can be seen in the works of many poets and writers, women as pure truth in their words, the manifestation of many myths. It has broad themes and meanings such as the beauty of love and the unfinished half of the human soul. Saadawi and al-Ghazali are among the authors whose attention to the issue of women and the depiction of women's faces in their works are very evident in contemporary literature. According to these two, the main reason for Arab women's captivity and subjugation is the patriarchal class system. Saadawi and al-Ghazali have created a new discussion among the circles by proposing the issue of women, that is, from the point of view of sex, which few people have addressed. By relating this issue to other aspects of life, they included a wide range of social in their theoretical frameworks. The points they have in common are: sexuality and the sexual dimension, women and biology, women and psychology, women and society, women and gender, and the points of difference in their thoughts, which include the following: women and freedom, women, religion and ethics. We will clarify.
    Keywords: Nawal Saadawi, Zainab Al-Ghazali, Rights, Position, Woman
  • رقیه خدامی، مهناز رمضانی *، زهره سرمد

    استفاده از نقش مثبت و منفی شخصیت زن در ادبیات و آثار زبان فارسی همواره مورد توجه اهل ادب بوده است. زن در آثار نظم، گاه با چهره رمزآلود و عرفانی به تصویر کشیده شده است و گاه تنها خصلت های زمینی را آشکارمی کند. این پژوهش بر آن است که با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی جلوه های ادبیات عرفانی در آثار جامی با تکیه بر نقش زن در سه مثنوی «لیلی و مجنون، سلامان و ابسال و یوسف و زلیخا» بپردازد. تحقیق پیرامون سیمای زن در این مثنوی ها بیانگر آن است که جامی با ارائه تصاویر زن ستیزانه و زن ستایانه در هر سه داستان، از شخصیت زن برای تبیین مضامین عرفانی بهره برده است و زنان در این مثنوی ها رمز و نمادی عرفانی محسوب می شوند؛ چنانچه زلیخا، نماد و رمز سالکی است که از پل عشق مجازی به عشق حقیقی می رسد؛ لیلی، سمبل عشق الهی، و ابسال، مظهر تن شهوت پرستی است که میل به تعالی از راه کمالات عقلی را دارد.

    کلید واژگان: زن, جامی, لیلی و مجنون, سلامان و ابسال, یوسف و زلیخا, عرفان
    Roghayeh Khoddami, Mahnaz Ramezani*, Zohreh Sarmad

    The use of the positive and negative roles of female characters in the Persian literature and works has always been at the center of attention of literary scholars. In poetry, a women is sometimes portrayed by her mysterious and mystical face, and at times she only reveals earthly traits. This research aims to explore the manifestations of mystical literature in Jami's works by a descriptive-analytical method, relying on the role of women in “Leyli &Majnun”, “Salāmān & Absāl”, “Yusuf & Zulaikha”. Research on the image of women in the above masnavis shows that Jami has taken advantage of female characters to account mystical themes by presenting anti-feminist and pro-feminist images in all three stories, and woman in these masnavis is considered a mystical code and symbol; the same as Zulaikha is the symbol and code of a disciple who crosses the bridge of virtual love to true love; Leyli is the symbol of divine love, and Absāl is the embodiment of sensuality, whose desire for excellence is met through intellectual perfection.

    Keywords: Woman, Jami, “Leyli &Majnun”, “Salāmān & Absāl”, “Yusuf & Zulaikha”, Mysticism
  • محمدهادی رحمانی *، خلیل الله طاهری

    حجاب از مختصات جامعه اسلامی است که از دیرباز تاکنون متولیان و بزرگان دین را به خود مشغول کرده است.مرحوم علامه طباطبایی و آیت‎الله جوادی آملی ازجمله شخصیت‎های هستند که در این زمینه تاملاتی قابل توجه داشته اند. بدین جهت این نوشتار تلاش نموده است تا مسئله حجاب را از دیدگاه این دو بزرگوار موردبررسی قرار دهد. نظریات علامه طباطبایی و آیت‎الله جوادی آملی علیرغم نقاط مشترکی که در حکم وجوب حجاب و برخی مسائل دیگر آن باهم دارند، درعین حال تفاوت‎ها و اختلافاتی نیز در نوع نگاه و برداشت شان از آیات حجاب و روایات مربوطه و همچنین بر اساس اقتضائات متفاوت عصر و زمان هریک مشاهده می‎شود. دیدگاه این دو شخصیت در قالب دلایل عقلی و قرآنی و روایی پی گرفته شده و مدعایشان به اثبات رسیده است و در پایان، هردو دیدگاه در محک مقایسه قرارگرفته است.

    کلید واژگان: حجاب, زن, خمور, جیوب, جلباب
  • ندا رجبی منصور*، حمیدرضا شایگانفر، مهرانگیز اوحدی

    در تاریخ و هویت جمعی و ملی هر قومی زن عنصری تاثیرگذار است چنانکه خویشکار های زن به یک کهن الگو تبدیل شده است. زن با هر نقش و احساساتی بر محیط پیرامون خویش تاثیر می گذارد و یکی از این نقش های تاثیرگذار وفاداری زنان است. داستان های حماسی بازتاب عواطف و احساسات و نحوه تفکر انسان ها در دوره ای از تاریخ هستند. شاهنامه و رامایانا از حماسه های ادبی جهانی هستند که زنان در آن نقش بسزایی را ایفا می کنند. از صفات بارز و برجسته زنان در شاهنامه و رامایانا وفاداری آنان است و همین سبب می شود در انجام کارهای بزرگ تردیدی به خود راه ندهند و سلسله جنبان حوادث و اتفاقات بزرگی در حماسه ها شوند. تحقیق پیش رو با روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد تطبیقی بر آن است که به نمود وفاداری زنان در دو اثر حماسی و کلاسیک جهانی، شاهنامه و رامایانا بپردازد. حاصل مطالعه این پژوهش نشان می دهد که نمود وفاداری زنان در شاهنامه و رامایانا متفاوت است؛ این تفاوت ها ریشه در باورهای مذهبی، قومی و دیدگاه آنها نسبت به زن دارد. وفاداری زنان شاهنامه همراه با فداکاری، سنت شکنی، شجاعت و جسارت است، اما در رامایانا پایبندی به سنت ها و باورها و تسلیم محض بودن نشانه وفاداری است.

    کلید واژگان: ادبیات فارسی, ادبیات هندی, حماسه, شاهنامه, رامایانا, زن, وفاداری.
    Neda Rajabi Mansour *, Hamidreza Shayganfar, Mehrangiz Owhadi

    In the history and collective and national identity of every nation, women are an influential element, as women self-work has become an archetype. A woman affects her surroundings with every role and emotions, and one of these influential roles is women loyalty. Epic stories reflect emotions and feelings and the way people think in a period of history. The Shahnameh and the Ramayana are among the world literary epics in which women play a significant role. One of the prominent characteristics of the women in the Shahnameh and the Ramayana is their loyalty, and this is the characteristic of women loyalty that makes them not hesitate to do anything great. And the chain of incidents and big events in the epics. The present research with a descriptive-analytical and comparative method aims to deal with the expression of women loyalty in two epic works and world classics, Shahnameh and Ramayana. The results of this research show that the expression of women loyalty in Shahnameh and Ramayana is different. These differences are rooted in religious and ethnic beliefs and the nation view of women. Loyalty of Shahnameh women is associated with sacrifice, tradition, courage and bravery, but in Ramayana, adherence to traditions and beliefs and pure submission is a sign of loyalty.

    Keywords: Loyalty, Woman, Shahnameh, Ramayana, Epic
  • هادی یوسفی*، شیوا محمدی

    افسانه ها به عنوان یکی از اجزای مهم ادب عامه، دربرگیرنده فرهنگ و ابعاد آن شامل افکار، اعتقادات، قواعد عرفی و اخلاقی و نوع نگرش و جهان بینی جامعه اند که با بهره گیری از زبان و لحن ساده و قابل فهم به صورت مکتوب و شفاهی بخش مهمی از فرهنگ ملت ها را به آیندگان منتقل می کنند. زنان به عنوان بخشی از جامعه انسانی، همواره در عرصه افسانه ها حضوری فعال داشته و رفتارهایی را انجام داده اند و یا به آن ها نسبت داده شده است که در الگوی پراپ با نام خویشکاری از آن یاد می شود و مجموع این خویشکاری ها نشان دهنده سیمای زنان در افسانه های یک ملت است. نوشتار حاضر در پی آن است که به روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، سیمای زنان و خویشکاری های آنان در افسانه های کردی را با نگاه به الگوی ولادیمیر پراپ، بررسی و ریشه ها و عوامل نوع نگرش جامعه به زنان را از این منظر واکاوی نماید. بر اساس یافته های پژوهش، زنان در افسانه های کردی بر مبنای میزان حضور، به ترتیب در نقش های دختر، همسر، مادر، کنیز (کلفت)، پیرزن، نامادری (زن بابا)، زن همسایه، مادر شوهر، خاله و غیره ظاهر شده اند و در خویشکاری و کارکردهایی چون شریر، قهرمان، شاهزاده خانم، قهرمان دروغین، بخشنده، گسیل دارنده و یاریگر ایفای نقش می کنند. نقش «دختری» بالاترین بسامد را در میان شخصیت های افسانه های کردی دارد و در میان خویشکاری ها، بیشترین بسامد به «شرارت» تعلق دارد که نشانه نوع نگرش منفی جامعه به زنان و رفتارهای آنان است.

    کلید واژگان: پراپ, ریخت شناسی, افسانه کردی, زن, خویشکاری.
    Hadi Yousefi*, Shiva Mohammadi

    Myths, as one of the essential components of popular literature, encompass culture and its dimensions, including the thoughts, beliefs, customary and ethical rules, as well as the perspectives and worldview of society. They convey a significant portion of the culture of nations to future generations through written and oral forms, utilizing simple and comprehensible language and tone. Women, as part of the human community, have always played an active role in the realm of myths, engaging in behaviors that are either performed by them or attributed to them. These actions are referred to in Propp's model as "functions," and the totality of these functions reflects the image of women in the myths of a nation. The present writing aims to descriptively and analytically examine the image of women and their functions in Kurdish myths, drawing on Vladimir Propp's model, and to explore the roots and factors influencing societal attitudes toward women from this perspective using library resources. Based on the research findings, women in Kurdish myths appear in roles such as daughter, wife, mother, maidservant, old woman, stepmother, neighbor, mother-in-law, aunt, and so on, with frequency order according to their presence. In terms of functions and roles, they perform as malevolent, heroines, princesses, false heroes, benefactors, senders, and helpers. The role of "daughter" has the highest frequency among the characters in Kurdish myths, while "malevolence" ranks as the most frequent function, indicating the society's negative perception of women and their behaviors.

    Keywords: Propp, Morphology, Kurdish Myth, Women, Function
  • محمد نامداری*، فرهاد براتی

    چکیده ضرب المثل ها جزو منابع غنی فرهنگی هر قوم و ملتی هستند که تصویری از زندگی گذشتگان و نیاکان آن قوم را در برابر دیدگان نسل امروزی قرار داده است و یادگاری از هویت ملی جامعه و دربردارنده باورها و نوع نگرش مردم روزگاران خود هستند. زن به عنوان رکن رکین جامعه در جوامع مختلف همیشه در کانون توجهات بوده و هست، سنت شفاهی و به تبع آن ضرب المثل ها تصاویر متناقضی از زن ارائه داده اند،گاه تصویری زشت و نازیبا و گاه تصویری متعادل و زیبا از او به نمایش گذاشته اند، دو قوم بزرگ لر و عرب به دلیل نوع زندگی عشیره ای و قبیله ای مشترکات زیادی با هم دارند یکی از این وجوه اشتراک مضامین مشترکی است که در سنت شفاهی حاکم بر هر دو فرهنگ جاری است، در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و به صورت منابع کتابخانه ای و میدانی سعی شده است ضرب المثل های لری (استان کهگیلویه و بویراحمد) و عربی با محوریت زن به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار گیرد تا سیمای زن در آینه ضرب المثل های این دو قوم مشخص شود.

    کلید واژگان: زن, ضرب المثل, لری(استان کهگیلویه و بویراحمد), عربی
    Mohammad Namdari *, Farhad Barati

    Abstract Proverbs are among the rich cultural resources of every people and nation, which have presented an image of the life of the past and ancestors of that people in front of the eyes of today's generation, and they are a reminder of the national identity of the society and contain the beliefs and attitude of the people of their times. As a pillar of society, women have always been in the center of attention in different societies, oral traditions and proverbs have presented contradictory images of women, sometimes showing an ugly and ugly image and sometimes a balanced and beautiful image of her. And, the two great peoples, Lor and Arab, have a lot in common due to the type of tribal and tribal life. One of these common themes is the common themes that prevail in the oral tradition that governs both cultures. In this research, descriptive-analytical method And it has been tried in the form of library and field resourcesThe proverbs of Lori (Kohgiluyeh and Boyar Ahmad provinces) and Arabic proverbs centered on women should be analyzed in a comparative way to determine the image of women in the mirror of the proverbs of these two peoples.

    Keywords: Key Words, Woman, Proverb, Leri (Kohgiluyeh, Boyer Ahmad Province), Arabic
  • مرجان دانشور*
    هدف این پژوهش، بررسی جنسیت و برساخت هویت زنانه در ترانه های عاشقانه امروز بود. از آنجا که ترانه یکی از قالب های رسانه با بیان مضامین فرهنگی است و نسل نوجوان و جوان مصرف کننده اصلی موسیقی روز و ترانه های عاشقانه هستند، این تحقیق به مطالعه جنسیت و چارچوب نقشی زن در متن ترانه پرداخت. روش پژوهش کیفی و از دسته مطالعات تحلیل محتوا بود تا مولفه هایی که هویت و نقش جنسیتی زنانه را می سازند شناسایی شوند. جامعه آماری پژوهش، متن گزیده ای از ترانه های عاشقانه ایران بود و از میان آثار پرشمار خوانندگان مرد انتخاب شد. به عنوان جامعه آماری، بر آثار پرمخاطب تر در بازه سال های 1395 تا 1400 تمرکز شد و درنهایت پنجاه ترانه نمونه آماری این تحقیق را تشکیل دادند. در روند تحلیل محتوای مضمونی، کدگذاری حول مضامینی که جنسیت زنانه را بازنمایی می کند انجام گرفت و به جز نگارنده، دو کدگذار دیگر مشارکت کردند. برای بررسی پایایی بین کدگذاران از ضریب آلفای کریپندورف استفاده شد و این پایایی تصدیق شد. تحلیل محتوا از منظر برساخت جنسیت زنانه نشان داد موضوعیت زن در این ترانه ها که حاکی از عشق و دلبستگی مرد به زن است، با سه نقش جنسیتی برای زن برساخت می شود: 1. زن منفعل و گاه تحت سلطه، 2. ابژه جنسی و عشوه گر، 3. بی تعهد و اتکاناپذیر. نتایج گویای آن بود که در روایت جنسیت زنانه، کنش آگاهانه، قدرت و آزادی انتخاب برای زن متصور نیست و بازنمایی هویت زنانه، مصداق برساختی است که با گفتمانی هژمونیک و مردسالار همسویی دارد.
    کلید واژگان: جنسیت, روان شناسی رسانه, زن, موسیقی, هویت
    Marjan Daneshvar Kashkooli *
    The objective of this study was toexamine gender and the construction of feminine identity in contemporary love songs of Iran. The overall objective of this study was to examine the representation of femininity in Iranian songs, as songs are regarded as a significant artifact of media that has a significant cultural impact by attracting a large audience. In order to examine the paradigm of male-female roles that is embedded in the lyrics of the tracks, a qualitative approach was implemented, and the study is classified as a thematic analysis.A statistical society was established by selecting 50 songs from the tracks of more renowned singers as the statistical sample, from a vast array of tracks in the market that are all sung by male singers in accordance with governmental regulations within the five-year period of 2017 to 2022. Coding was employed to conduct thematic content analysis, which concentrated on the themes of linguistic descriptions of feminine roles. The coding processwas conducted by three programmers. The Krippendorff’s alpha coefficient was utilized to evaluate the reliability of coders, and the coding demonstrated sufficient reliability. The analysis of the sample of love songs in terms of feminine identity revealed that gender is constructed with three primary roles: 1. Passive and under control, 2. Sexual object and seductive, and 3. Unfaithful and negligent. The findings suggested that the feminine gender construction was devoid of any indication of conscious action, power, or autonomous choice on the part of the female gender. This suggests that femininity is depicted in accordance with the hegemony of a patriotic discourse.
    Keywords: Gender, Identity, Media Psychology, Women, Music
  • الهام نجفی، ظریفه جوادی

    جایگاه سیاسی-اجتماعی و خانوادگی زن از مباحثی است که در ادیان و مکاتب متعدد اهمیت دارد و در این مورد نظریه پردازی های زیادی صورت گرفته است. ازنظر اسلام، زن در خانواده درقالب همسر و مادر جایگاه خاصی نسبت به مردان دارد. زن در نقش همسری، حقوق و هویتی مستقل دارد و برابر با مرد است. در عرصه سیاسی و اجتماعی نیز حضور زنان همانند مردان مهم است و براساس تمایز جنسیتی و ظرفیتی که هردو جنس دارند حضور در این مجامع تاکید شده است. خداوند در یکی از مهم ترین منابع اسلامی (قرآن کریم) به آموزه های تربیتی و اخلاقی پرداخته است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی و بااستفاده از روش کتابخانه ای، جایگاه سیاسی-اجتماعی زنان را در آموزه های قرآنی بررسی نمود. همچنین باهدف تاکید بر تفاسیر متعدد به بازخوانی روح حاکم بر آیات مرتبط با حقوق فردی و شهروندی انجام و به بررسی و جست وجوی تفاسیر آیات قرآنی مرتبط با آموزه های تربیتی در حوزه خانوادگی و سیاسی و اجتماعی زنان می پردازد.

    کلید واژگان: زن, خانواده, اجتماع, سیاست, قرآن
  • مریم سلگی، سوده کریمی*

    رهبران کشورهای عضو سازمان ملل متحد، در سپتامبر 2015 متعهد شدند تااهداف دستورکار جهانی توسعه پایدار 2030 را در سیاستگذاری کلان ملی خود درنظر بگیرند. آموزش هدف چهارم این دستورکار میباشد. ازجمله اهداف آموزشی دربرنامه ملی آموزشی 2030 عبارت است از: توسعه پایدار و ارزشگزاری به هرنوع خانواده . این مقاله در دوبخش به بررسی مفهوم خاص خانواده و جایگاه آن درقوانین موضوعه جمهوری اسلامی ایران می پردازد و سپس باروش تحقیق توصیفی، انتقادی، تحلیل محتوا بااستفاده از تحلیل متن سند 2030 ، تمایزات مفاهیم مدنظر در این سند و خانواده به مفهوم ایرانی اسلامی را بررسی می نماید. نتایج حاصله از این پژوهش حاکی از این است که مولفان سند2030 درتالیف این سند بنیان های ایدئولوژیکی و فرهنگی خاص خود را داشته و روح این مساله در تدوین و تالیف این سند کاملا مشهود و موثر است، این بنیان ها و مبانی در برخی موارد در تعارض کامل با آموزه های فرهنگی و بومی و نیز اهداف الگوی نظام تربیتی - آموزشی ایران است. به عنوان مثال مفهوم خدامحوری در این الگو امری زیربنایی است که بااستمداد از مبانی اعتقادی عدالت تربیتی را در سیستم تربیتی و آموزشی به همراه دارد. معیار ارزش گزاری دراین الگو بر مبانی آموزه های فرهنگی، تربیتی و اعتقادی ایرانی- اسلامی است و خانواده ای محترم شمرده می شود که با عقد رسمی صاحب فرزند گردند. به همین سبب به نظر می رسد تفاوت در روح کلی حاکم براین سند و اسناد داخلی عدم امکان اجرایی سازی این سند را رقم می زند.

    کلید واژگان: خانواده, هم باشی, زن, سند ملی آموزشی 2030, جمهوری اسلامی ایران
    Maryam Solgi, Soode Karimi *

    The leaders of the UN member states pledged in September 2015 to include the goals of the Global Sustainable Development Agenda 2030 in their national macro-policy. Education is the fourth goal of this agenda. Among the educational goals in the National Educational Program 2030 are: sustainable development and valuation of any family. This article examines the specific concept of family and its place in the relevant laws of the Islamic Republic of Iran in two sections and then examines the differences between the concepts considered in this document and the family in the concept of Islamic Iran by descriptive, critical research, content analysis using text analysis of 2030 document. Seems. The results of this study indicate that the authors of the 2030 document have their own ideological and cultural foundations in compiling this document and the spirit of this issue is quite obvious and effective in compiling this document. These foundations and principles are in some cases in conflict. It is complete with cultural and indigenous teachings aswellas the goals ofthe model of Iran's educational system.For example, the concept of God-centeredness inthis model is an underlying issue that brings educational justice in the educational system basedon the doctrinal foundations. The evaluation criterion in this model is based on Iranian-Islamic cultural, educational and religious teachings and a family is considered to have a child by aformal marriage. Forthis reason, it seems that the difference in the general spirit of this document and the internal documents makes it impossible t implement thisdocument.

    Keywords: Family, Being Together, Woman, National Education Document 2030, Islamic Republic Of Iran
  • فریبا میرزایی نژاد اوجانی، مهناز رونقی*، حوریه دهقان شاد

    این مطالعه درصدد است به بررسی زن در سینمای کیارستمی در دوره های مختلف تاریخی و اجتماعی بپردازد تا الگوهای فرهنگی مسلط شده بر جامعه زنان را کشف و بازنمایی کند. در بر همین اساس، سه فیلم سینمایی شیرین، گزارش و ده، به عنوان میدان و نمونه مطالعه بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. چارچوب نظری این مطالعه مبتنی بر نظریه ی بازنمایی است و از روش تحلیل نشانه شناختی بارت برای تحلیل وتفسیر داده ها استفاده شده است. بر اساس نتایج پژوهش، از آنجا که قدرت به طور تاریخی، اجتماعی ونمادین در دست مردان است، بنابراین مفاهیم و مقولات فرهنگی بر اساس نظام مردانه تعریف شده ومفاهیمی ذاتا غالب اند.این مفاهیم و مقولات در (فیلم گزارش)، در سوژه هایی منفعل و خشونت پذیر برساخته شده، در (فیلم شیرین) ناتوان و البته قابل استفاده در برخی مواقع به نفع شرایط مردانه و در (فیلم ده)، وابسته به تصمیمات وترجیحات جامعه مردان، بازنمایی شده اند که در واقع، زنان را دارای هویتی تابع و غیر مستقل معرفی میکند.به این ترتیب، زنان برای پیشرفت وتغییر در زندگی خود نه تنها با موانع ساختاری و اجتماعی روبرو هستند، بلکه ساختار نظام مردسالاری همچون وجدان در اعماق ذهن و اندیشه آنها جای گرفته و حتی در زمان عدم حضور خود نیز پیام قدرتمندی برای زنان میفرستد وبه آنها یادآوری میکند که طبق دستورات عمل کنند.

    کلید واژگان: فرهنگ, الگوهای فرهنگی, زن, سینمای کیارستمی, بازنمایی
    Fariba Mirzayi Nezhad Ujani, Mahnaz Ronaghi *, Horieh Dehghanshad

    This study aims to investigate women in Kiarostami cinema in different historical and social periods to discover and represent the cultural patterns that have dominated women's society.On this basis, three sweet movies, Report and Ten, have been selected as the field and sample of the study based on the purposeful sampling method. The theoretical framework of this study is based on the theory of representation, and Barth's semiotic analysis method was used to analyze and interpret the data. According to the results of the research, since the power is historically, socially and symbolically in the hands of men, therefore, cultural concepts and categories are defined based on the male system and are inherently dominant concepts.These concepts and categories in (the film report) are made in passive and violent subjects, in (the film Shirin) they are incapable and of course can be used in some cases for the benefit of men's conditions and in (the film Ten), they are dependent on the decisions and preferences of men's society. , have been represented which, in fact, introduces women as having a subordinate and non-independent identity.In this way, women face not only structural and social obstacles for progress and change in their lives, but the structure of the patriarchal system, like conscience, is deeply rooted in their minds and thoughts, and even in their absence, it sends a powerful message to women and to them. He reminds them to follow the instructions.

    Keywords: Culture, Cultural Patterns, Women, Kiarostami Cinema, Representation
  • کوثر احسن مقدم*، عبدالله رادمرد، مریم صالحی نیا

    استعاره به مثابه زبانی نمادین و غیرمستقیم، حامل معناهای افزوده و پنهان است. ردپای استعاره ها و کلیشه های جنسیتیرا در روایت های تفسیری نیز می توان پی گرفت. در این پژوهش داستان های تفسیری سه تفسیر فارسی روض الجنان،جلاءالاذهان و منهج الصادقین مبنای کار قرار گرفت. در این مقاله ابتدا روایت هایی که از استعاره های جنسیتی استفادهکرده اند یا مضمون آن ها یادآور استعاره های جنسیتی است، انتخاب شد و سپس با روش تحلیل محتوای کیفی، بارامراه « ،» عروس قرآن « ارزشی این استعاره ها و ارتباط آن ها با کلیشه های جنسیتی بررسی شد. استعاره هایی نظیرنمونه هایی از استعاره های جنسیتی در این روایت ها است که برخی بار » دنیا « و » عتبه « ،» بیوت « ،» فراش « ،» کاعبارزشی مثبت و برخی بار منفی دارند. مهم ترین نتایج این تحقیق عبارت اند از اینکه اغلب استعاره های منفی درباره زنحول نقش زن به مثابه همسر یا شریک جنسی و با تاکید بر بعد جسمانی وی شکل گرفته است. این استعاره ها متاثر ازکلیشه های جنسیتی رایجی است که بار منفی دارند. در نقطه مقابل، بیشتر استعاره های مثبت حول نقش مادری وصفاتی نظیر مهربانی، خلق، اصل و ابتدا در نقش مادری شکل گرفته اند. همچنین این پژوهش نشان می دهد پیکر زننمود یافته است که پیکر بهشتی زن نماد التذاذ کامل و بهره مندی است و » پیکر دوزخی « و » پیکر بهشتی « در دو وجهپیکر دوزخی زن نماد فریبندگی، گناه، تمثل شیطان و زناکاری است. علی رغم تلاش شریعت در تقبیح نگرش هایزن ستیزانه، رواج استعاره های جنسیتی درباره زنان در دوره های تاریخی مختلف، در میان مفسران تفاوت چشمگیری نداشته است.

    کلید واژگان: زن, استعاره جنسیتی, روایت, تفسیر قرآن, کلیشه جنسیتی
    Kowsar Ahsanmoghaddam *, Abdollah Radmard, Maryam Salehi Nia

    Metaphor is a symbolic and indirect language that conveys concealed and supplementarymeanings. Interpretive narratives may also exhibit gender metaphors and stereotypes. Thework is founded on the interpretive accounts of three Persian interpretations of Rowz al-Jannan, Jala al-Azhan, and Manhaj al-Sadeghin in this research. This article has selectednarratives that have employed gender metaphors or whose content is reminiscent of gendermetaphors. Subsequently, the qualitative content analysis method has been employed toinvestigate the value of these metaphors and their correlation with gender stereotypes.Examples of gender metaphors in these narratives include “bed,” “Boyut,” “Atbah,” and“Denya.” While some of these metaphors have a positive connotation, others have a negativeconnotation. The most significant findings of this research are that the majority of negativemetaphors about women are based on the role of a woman as a wife or sexual companion,which emphasizes her physical appearance. These metaphors are influenced by prevalentgender stereotypes that are detrimental. On the contrary, the majority of positive metaphorsare centered on the role of the mother and the qualities of kindness, creation, origin, andcommencement that are associated with the mother. In addition, this research demonstratesthat the female body is depicted in two distinct ways: the “heavenly body” and the “infernalbody.” The female heavenly body is a symbol of complete delight and benefit, while thefemale infernal body is a symbol of deception, sin, Satan, and adultery.

    Keywords: Gender Metaphor, Narration, Qur'an Interpretation, Woman
  • حامد محمدی*، فاطمه عابدی

    برنامه های توسعه پنج ساله مسیر رشد و توسعه کشورمان را در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مشخص می کنند. این برنامه ها بر اساس قانون اساسی، سند چشم انداز 20 ساله کشور و سیاست های کلی ابلاغی مقام معظم رهبری تدوین می شوند. به دلیل جایگاه مهم و ارزشمند زنان در جامعه در تمام برنامه ها مفادی به مسائل زنان در تمام ابعاد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی اختصاص یافته است که اگرچه برخی از این مفاد مفید هستند ولی برای این حوزه کافی نیستند. لایحه برنامه هفتم توسعه نیز از این قاعده مستثنی نیست و علی رغم نکات خوبی که در آن مطرح شده با کاستی هایی نیز مواجه است. در این مقاله از روش تحلیل محتوای مقوله ای استفاده شده است و به مرور برنامه های توسعه قبلی پرداخته شده و سعی شده است با واکاوی مواد و بندهای مطرح شده در فصل 16 برنامه هفتم توسعه که به زنان، خانواده و جمعیت اختصاص داده شده است برای بهبود و تکمیل مواد مطرح شده، نکات، انتقادات و پیشنهاداتی ارائه گردد. در این برنامه، اگرچه در مورد جایگاه زن و خانواده نکات مثبت و بهتری را نسبت به برنامه های توسعه قبلی داریم ولی همچنان ارزیابی کلی احکام پیشنهادی در حوزه زنان، خانواده و جوانی جمعیت نشان از فقدان جامعیت در مسئله شناسی و فقدان اجماع گفتمانی در حوزه زنان و خانواده دارد. بر همین اساس تلاش شده متناسب با هر بند و چالش های احصا شده، احکام اصلاحی نیز ارائه شود.

    کلید واژگان: برنامه هفتم توسعه, زن, خانواده, جمعیت, توسعه پایدار, سیاستگذاری
    Hamed Mohammadi *, Fateme Abedi

    Five-year development plans determine the path of growth and development of our country in economic, social and cultural dimensions. These programs are compiled based on the constitution, the country's 20-year vision document and general policies announced by the Supreme Leader. Due to the important and valuable position of women in society, in all programs, there are provisions dedicated to women's issues in all cultural, social and economic dimensions. Although some of these provisions are useful, they are not enough for this area. The Seventh Development Plan Bill is not an exception to this rule and, despite the good points raised in it, it also faces shortcomings. In this article, the method of categorical content analysis has been used, and the previous development programs have been reviewed, and it has been tried to analyze the materials and clauses mentioned in chapter 16 of the seventh development program, which is dedicated to women, family and the population. To improve and complete the mentioned materials, provide tips, criticisms and suggestions. In this program, we have positive and better points regarding the status of women and family than in previous development programs, still the general evaluation of the proposed rulings in the field of women, family and the young people of the population shows the lack of comprehensiveness in problem analysis and the lack of discourse consensus in it has the field of women and family. So, it has been tried to provide corrective rulings in accordance with each section and the identified challenges

    Keywords: &Quot, Seventh Development Plan&Quot, Woman&Quot, Family&Quot, Population&Quot, Sustainable Development&Quot
  • فاطمه خلق احمدی

    زن به عنوان محور و یکی از ارکان اصلی خانواده در ارضای نیازهای عاطفی و جنسی همسر و برطرف کردن نیازهای عاطفی و تربیتی فرزندان و مدیریت اقتصادی اهل خانواده نقش اساسی دارد. چنانچه زن از عهده مدیریت خانواده چه از لحاظ همسری و چه مادری برنیاید کانون خانواده مرکز کشمکش و در نهایت سقوط خواهد شد و تاثیرات منفی که بر چنین خانواده ای وارد میشود، میتواند جامعه را نیز به سوی تباهی و شکست و جامعه ی ناهنجار سوق دهد. پژوهش حاضر که با روش نقلی وحیانی و به صورت گردآوری کتابخانه ای صورت گرفته در تلاش است به تبیین تاثیر وجودی زن در دو بعد تحکیم و تضعیف خانواده از جنبه اعتقادی، عاطفی و اقتصادی بپردازد. اگر زن در نقش همسری یا مادری دارای عقیده راسخ بوده و از مهرورزی دریغ نورزد و در اقتصاد جانب تعادل را نگه دارد و کمک کار خانواده در امر معاش باشد، می تواند بنیان خانواده را استحکام بخشد. چنانکه در مقابل اگر از اعتقادی استوار برخوردار نباشد و مهرورز نبوده و از تجمل گرایی و اسراف نپرهیزد موجب تضعیف بنیان خانواده می شود.

    کلید واژگان: زن, خانواده, تحکیم خانواده, تضعیف خانواده
  • منصور انصاری*

    از نیمه دوم قرن بیستم، زن در فلسفه سیاسی به یکی از مناقشه برانگیزترین مباحث تبدیل شده است. برخی از متفکران مطالعات زنانه مانند سوزان مولر اوکین و کارول پتمن، در تحقیقات خود نشان دادند که فلسفه سیاسی از اساس مردانه بوده است و لذا به محض این که در برابر زن برابر قرار می گیرد، چنان فرو می ریزد که چیزی برای استفاده باقی نمی ماند. بنابراین همزمان دو سوال بنیادین طرح می شود: نخست، مطالعات زنان برای طرح مباحث فلسفی خود چه باید بکند؟ و دوم، با سنت بزرگ فلسفه سیاسی چه باید کرد؟ تاکنون سه جواب به این دو سوال داده شده است: گریز از فلسفه، تاسیس فلسفه سیاسی فمنیستی و جنسیت زدایی از فلسفه سیاسی. لیکن همچنانکه نشان خواهیم داد این پاسخ ها در نهایت قانع کننده نیستند. در مقابل، در این مقاله ایده فلسفه سیاسی خنثی/ناخنثی را مطرح کرده ایم که با روش تحلیلی استنتاجی حاکم بر مباحث فلسفی، تلاش می کند تا هم راهی بیابد برای حفظ سنت بزرگ فلسفه سیاسی و هم این که بحث زن به لحاظ هستی شناختی امکان حضور و به رسمیت شناخته شدن را بیابد.

    کلید واژگان: «زن», «مرد», «جنسیت», «زن ستیزی», «فلسفه», «فلسفه سیاسی»
    Mansour Ansari *

    Since the second half of the 20th century, women have become one of the most controversial topics in political philosophy. Some thinkers of women's studies, such as Susan Muller Okin and Carol Pattman, showed in their research that political philosophy was originally male, and therefore, as soon as it is placed against women as equals, it collapses so much that there is nothing to use. It does not remain. Therefore, two fundamental questions are raised at the same time: First, what should women's studies do to raise its philosophical issues? And second, what to do with the great tradition of political philosophy? So far, three answers have been given to these two questions: escaping from philosophy, establishing feminist political philosophy, and de-gendering political philosophy. But as we will show, these answers are ultimately not convincing. On the other hand, in this article, we have put forward the idea of neutral political philosophy, which tries to find a way to preserve the great tradition of political philosophy with the inferential analytical method that governs philosophical debates, and that the discussion of women in terms of existence Cognitive find the possibility of being present and recognized.

    Keywords: Woman, Man, Gender, Misogyny, Philosophy, Political Philosophy
  • زهره اسدیان، مریم محمودی*، پریسا داوری
    ادبیات شفاهی هر منطقه نوعی از ادبیات عامیانه محسوب می گردد که می توان از طریق تحلیل و بررسی آن، به شناخت جنبه های مختلف فرهنگ و ادبیات حاکم بر آن منطقه و طرز تفکر مردمانش پرداخت. ضرب المثل یکی از اجزاء ادبیات عامه است. برخی از ضرب المثل ها سو گیری جنسیتی دارند. در هر فرهنگی ضرب المثل های جنسیتی، نشان دهنده موقعیت اجتماعی زن و مرد است. در این ضرب المثل ها توقعات و خواست های جامعه از هر جنس (زن و مرد) مشخص شده است. بررسی جایگاه زنان در ضرب المثل های رایج در شهر دهاقان - از توابع اصفهان- می تواند نشان دهنده تفکر و ذهنیت مردمان این منطقه درباره زنان باشد. هدف از این پژوهش که به روش کتابخانه ای - میدانی انجام شده بررسی این ضرب المثل ها بر بنیاد تحریف های شناختی است که زیر مجموعه خطاهای شناختی و جزء مباحث علم روانشناسی محسوب می شود. بررسی ضرب-المثل ها بر بنیاد مذکور، تاحدی درک و شناخت دقیقی از جایگاه زنان در این شهر ارائه خواهد داد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در شکل گیری ضرب المثل های جنسیتی در شهر دهاقان برخی از تحریف های شناختی دخیل بوده اند که عبارتند از: تفکر همه یا هیچ، تعمیم مبالغه آمیز، نتیجه گیری شتابزده، استدلال احساسی، بایدها و نبایدها، برچسب زدن.
    کلید واژگان: ادبیات عامه, ضربالمثل, زن, تحریف های شناختی, دهاقان
    Zohreh Asadian, Maryam Mahmoodi *, Parisa Davari
    The oral literature of each region is considered a type of folk literature, which can be used to understand the different aspects of the culture and literature ruling that region and the way of thinking of its people through its analysis and investigation. Proverb is one of the components of popular literature. Some proverbs have a gender bias. In every culture, gender proverbs indicate the social status of men and women. In these proverbs, the society's expectations and demands of each gender (male and female) have been specified. Examining the place of women in common proverbs in the city of Dahaqan - one of the districts of Isfahan - can show the thinking and mentality of the people of this region about women. The purpose of this research, which was conducted in the field-library method, is to examine these proverbs based on cognitive distortions, which are considered a subset of cognitive errors and part of the topics of psychological science. Examining the proverbs based on the above-mentioned foundation will provide a detailed understanding of the position of women in this city. The results of this research show that some cognitive distortions were involved in the formation of gender proverbs in the city of Dahagan, which include: all or nothing thinking, overgeneralization, hasty conclusions, Emotional reasoning, Should Statements, labeling.
    Keywords: Popular Literature, Proverbs, Women, Cognitive Distortions
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال