فهرست مطالب

مطالعات ایرانی - پیاپی 46 (پاییز و زمستان 1403)

مجله مطالعات ایرانی
پیاپی 46 (پاییز و زمستان 1403)

  • تاریخ انتشار: 1403/10/01
  • تعداد عناوین: 24
|
  • حمیدرضا اردستانی رستمی* صفحات 1-37
    زمینه/ هدف

    اشکانیان برخلاف ساسانیان، گویا زردشتی نبودند و کیش مهری داشتند؛ از این روی، ساسانیان بزرگ دارنده دین زردشتی کوشیدند اندیشه مهری روزگار اشکانی و مظاهر آن را از متن بهمن یسن (متنی متعلق به دوره اشکانی) محو کنند که گویا یکی از این مظاهر، سیاوش بامی بوده است و به جای آن شخصیتی در پیوند کامل با دین زردشتی و از سرتباران خودشان، یعنی پشوتن فرزند گشتاسپ را قرار دهند.

    روش/ رویکرد: 

    در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته، درباره چرایی و چگونگی این موضوع سخن گفته شده است.

    یافته ها/ نتایج

    از آن جا که سیاوش بنا بر برخی روایت ها، سرتبار اشکانیان معرفی شده و میان او با ایزد مهر و یکی از شخصیت های مهری، یعنی جم، همسانی های بسیار وجود دارد، می توان بر آن شد که او منجی آخر زمان در متن اشکانی بهمن یسن بوده است. در این متن، در کنار اسکندر که اشکانیان دشمن جانشینان او بودند، از افراسیاب یاد شده که طبیعی است در تقابل با این شخصیت هم، سیاوش را به یاد آوریم. همچنین، در همین متن، از یک سو لقب «بامی» سیاوش به پشوتن سپرده شده و از سوی دیگر، کنگ دژ سیاوش که آن را رونوشتی از ور جم کرد و همسان با جایگاه مهر و جم دانسته اند، جایگاه خیزش پشوتن در پایان جهان می بینیم. در این متن، مظاهر مهری (نام جم، قربانی گاو هدیوش به دست سوشیانت که رونوشتی از قربانی گاو به وسیله مهر و جم تلقی شده و...) هم محو شده که آن نشانی است بر دست برد در این متن؛ از این روی، می توان بر آن شد سیاوش که آمیزه ای است از مهر و جم، بوختار متن بهمن یسن بوده که به واسطه اغراض سیاسی و دینی، به دست ساسانیان پس زده شده و پشوتن که در متن های تحریف ناشده، برجستگی چندانی ندارد، به جای او در این متن آخرالزمانی نهاده شده است.

    کلیدواژگان: زند بهمن یسن، مهر و جم و سیاوش، اشکانیان، پشوتن، ساسانیان
  • نفیسه ایرانی، محمد شادروی منش صفحات 39-59
    زمینه/ هدف

    روزنامه واژه ای فارسی است که از ادوار کهن از پهلوی (روزنامگ) وارد زبان عربی شد و در آن زبان به صورت «الروزنامج» و «الروزنامجه» در متون به کار رفت. در زبان فارسی نیز گونه های روزنامج، روزنامجه، روزنامچه رایج بوده و شواهد بسیار دارد. ازآنجاکه آنچه در فرهنگ های عمومی درباره معنی اصطلاحی و دیوانی روزنامه آمده است، غالبا خالی از تسامح نیست، در این مقاله کوشش شده تا اصطلاح روزنامه با توجه به منابع دست اول استیفا تعریف و ویژگی ها، مولفه ها و مشخصات ظاهری و کاربردی آن با توجه به شیوه رایج روزگار، به ویژه در دوره مغول و تیموری، بررسی و تحلیل شود. همچنین با همین رویکرد سعی شده است تفاوت دفتر روزنامه با دیگر دفاتر مشابه دیوانی مانند دفتر قانون، دفتر اوارجه و دفتر توجیهات بیان شود. همچنین به نحوه نگارش و بایدها و نبایدهای مربوط به نگارش آن، با توجه به منابع استیفای دوره مغول و تیموری پرداخته و اشاره ای مختصر به تغییرات آن در دوره صفوی و قاجار شده است.

    روش/ رویکرد: 

    روش تحقیق در مقاله حاضر، توصیفی و از طریق تحلیل محتواست و شیوه گردآوری منابع در این پژوهش کتابخانه ای است.

    یافته ها/ نتایج

    «دفتر روزنامه» مهم ترین و اصلی ترین دفتر دیوانی بود که همه روی دادهای روز، مانند مداخل، مخارج و اموری مانند واگذاری مسئولیت ها و شکایت ها و اتفاقات و احکام صادرشده، به ترتیب و روزبه روز، همراه باجزئیات آن ها در آن نوشته می شد.  نگارش این دفتر مستلزم دقت و احتیاط ویژه ای بوده است؛ زیرا در صورت بروز خطا، حک و اصلاح یا جدا کردن برگه از آن روا نبوده و برای نشان دادن اصلاحات تنها ترقین جایز بوده است.

    کلیدواژگان: اصطلاحات استیفا، روزنامج، روزنامجه، روزنامچه، روزنامه
  • امین بابادی* صفحات 61-80
    زمینه/ هدف

    هرودوت در گزارش کوتاه خود درباره تاریخ ماد از «دیوکس» به عنوان بانی پادشاهی مادی سخن می گوید که طی فرایند پیچیده ای که توسط هرودوت یا منابع او ساده سازی شده است، موفق به تشکیل یک پادشاهی پویا و نیرومند می شود. پژوهشگران زیادی در تلاش برای تفسیر داده های هرودوت با توجه به الگوهای رایج تشکیل حکومت در خاورمیانه باستان بودند، اما تقریبا همه نقش دین زردشتی را در این فرایند نادیده گرفته اند. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که گزارش هرودوت از روند قدرت گیری دیوکس و تشکیل پادشاهی مادی نشانگر چه ایدئولوژی حکومتی است؟

    روش/رویکرد: 

    در مقاله حاضر با استفاده از روش کتاب خانه ای اطلاعات مورد نظر گردآوری شد و سپس با استفاده از شیوه تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج به شکل توصیفی-تحلیلی ارائه شد.

    یافته ها/ نتایج

    یافته های پژوهش نشان می دهد که هرودوت در توصیف خود از روند قدرت گیری دیوکس محورهایی چون دادگری، سازندگی، تقدس شاه و مردم داری را مطرح می کند که همه از مولفه های اصلی شخصیتی یک شاه آرمانی، از منظر دین زردشتی هستند. بنابراین می توان دین زردشتی را منبع راویان گزارش هرودوت دانست و حتی یک گام فراتر رفت و ادعا کرد که دین زردشتی محرک اصلی تشکیل پادشاهی مادی در سده 7 ق.م. بوده است.

    کلیدواژگان: دیوکس، هرودوت، پادشاهی ماد، دین مادی ها
  • معصومه باقری حسن کیاده، حوریه گرامی* صفحات 81-105
    زمینه/ هدف

    «مرگ» اندیشه ای است که همواره ذهن آدمی را به خود مشغول داشته و برای چاره جویی در برابر این پدیده ناگزیر انبوهی از آداب و باورها شکل گرفته و تبدیل به یکی از مهم ترین آیین های تشرف در تاریخ زندگی بشریت گردیده است. اصطلاح رازآموزی یا تشرف بر مجموعه ای از مناسک و آموزش هایی گفته می شود که تکرار کهن الگوهای ذهنی هر جامعه ای است و در نهایت موجب ایجاد تغییر و تحولی بنیادی در وضعیت جسمانی، فرهنگی، دینی و اجتماعی فرد مشرف یا رازآموخته می شود. گرچه مناسک مربوط به تشرف در گذر زمان دست خوش دگرگونی شده، ولی کماکان تا به امروز به حیات خود ادامه داده است و در تمامی لحظات برجسته و حساس زندگی آدمی از زمان تولد، بلوغ، ازدواج تا مرگ اجرا می گردد.

    روش/رویکرد:

    این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی بر پایه داده های گرد آمده از کند و کاو در لابه لای متون و اسناد برجای مانده و مصور در بین زرتشتیان معاصر و شرکت در آیین های ویژه پرسه و سوگواری آنان، به روش استقرایی، بر پایه مشاهده جرییات و ارتباط آن ها با یکدیگر جهت رسیدن به قوانین کلی انجام شده است.

    یافته ها/ نتایج

    این مقاله برای نخستین بار با نگاهی تحلیلی به بررسی آیین های تشرفی مرگ در باور زرتشتی پرداخته است و مشخص نموده است که مراحل سه گانه «گسست، گذار و پیوست» که در تمامی آیین های تشرفی قابل تشخیص است، در مناسک زرتشتی مربوط به مرگ تفاوت اندکی به خود گرفته که البته می تواند ناشی از اندیشه دوگانه باور ایرانی باشد: بنابر پژوهش حاضر می توان هر یک از مراحل گسست، گذار و پیوست را در آداب زرتشتیان به دو بخش «گسست نخستین وگسست نهایی، گذار دووجهی، پیوست نخستین و پیوست نهایی» دسته بندی نمود.

    کلیدواژگان: تشرف، رازآموزی، مرگ، ایران، زرتشتیان
  • الهه پنجه باشی* صفحات 107-137
    زمینه/ هدف

    هنر کاشی کاری یکی از مهم ترین تزیینات برای بنا در دوره قاجار است. یکی از خصوصیات بارز در کاشی کاری این دوره استفاده از نقوش و رنگ های متنوع است. این پژوهش به کاشی هایی از موزه ویکتوریا و آلبرت در انگلستان می پردازد که به لحاظ تنوع طرح و رنگ نسبت به کاشی های این دوره محدودتر بوده است و تعداد مشخصی داشته و محدوده زمانی 1850-1870 م را در برمی گیرد؛ لعاب دار بوده و مختص تهران و بدون رقم هنرمند است. کاربرد این کاشی ها در اکثر مواقع، کف و در موارد دیگر، محدود به استفاده از دیوار بوده است. در مجموعه موزه ویکتوریا و آلبرت صد و پنجاه و چهار کاشی قاجار که توسط کارگزار «موزه ویکتوریا و آلبرت» خریداری شده قرار دارد که بخشی از آن ها کاشی کف زمین بوده که از آن به عنوان کاشی های مدرن قاجار نام برده می شود. پژوهش حاضر با تکیه بر نمونه های این نوع کاشی در موزه ویکتوریا و آلبرت انگلستان می کوشد ویژگی ها و زیبایی های این نوع کاشی در دوره قاجار را بررسی کند. هدف از این پژوهش مطالعه ساختار، رنگ و طرح کاشی های این مجموعه در طرح های ساده تا طرح های گل و گلدانی در زمینه طرح و نقش و رنگ است. سوالات اصلی این پژوهش به این قرار است: سبک کاشی های کف قاجاری دارای چه ساختاری است و چگونه می توان طرح و نقش آن را تبیین نمود؟

    روش/رویکرد: 

    روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع توصیفی- تحلیلی است و داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای جمع آوری شده و تصاویر از نمونه های موزه ای گرفته شده است.

    یافته ها/ نتایج

    در بررسی کاشی های مدرن دوره قاجار مشخص شد که این کاشی ها از سادگی طرح و نقش برخوردار بوده و در سه طیف تقسیم بندی می شوند و از سادگی بیشتری نسبت به کاشی های این دوره در کاشی کاری برخوردارند. طراحی ساده طرح و رنگ در طیف اول، استفاده از رنگ های محدود در ترکیب با نقوش در فضای هندسی در طیف دوم، استفاده از تنوع طرح و رنگ بیشتر، دقت در جزییات و پرداختن به نقوش گل و گلدان از ویژگی های کاشی های طیف سوم در این دوره است.

    کلیدواژگان: قاجار، کاشی کف، کاشی مدرن، نقش در کاشی کف قاجاری
  • سرور خراشادی* صفحات 139-162
    زمینه/ هدف

    هنر یادمانی ساسانی با اتکا به سنت "واقع گرایی" و "مقامی" تشخص یافته است؛ هرچند واقع گرایی آن نه به معنای چهره پردازی دقیق، بلکه در قالب تقید به جامگان، نشانگان، رمزگان و سلسله مراتب به عینیت درآمده که حاصل آن متنی رمزآلود و مستلزم معناکاوی ست. هدف این جستار، ارزیابی آن است که تا چه حد می توان هر نشانگانی را به زبان نمادین هنر یادمانی ساسانی تعبیر کرد؛ برای مثال در این آثار و به ویژه در نگارکندهای صخره ای با دو نحوه حمل شمشیر مواجیهم که از منظر رمزگان رفتاری می تواند به طرح این پرسش بیانجامد: چرا در آثار یادمانی ساسانی، نحوه حمل شمشیر توسط صاحب منصبان حکومتی در مقابل خدایگان شاهنشاه متفاوت است؟

    روش/رویکرد: 

    جستار پیش رو به مطالعه رمزگان هدف با رویکرد "بافت گرایی" و "پیوستار متنی" پرداخته است. روش پژوهش نیز مبتنی بر مطالعه تطبیقی متون تاریخی با شواهد باستان شناختی در قالب "رهیافت تاریخی" است.

    یافته ها/ نتایج

    نتیجه مطالعات، این تفاوت را در وهله نخست ناشی از جایگاه لشکری و کشوری صاحب منصبان می داند؛ هرچند دو انگاره خفیف تر را نیز می توان پنداشت که یکی حمل شمشیر به صورت عمود و یا نهادن دست ها در مقابل بدن را سنتی دیگر از ادای احترام به "تبار برتر" و همتای حرکت احترام آمیز "برافراشتن دست و خمودن انگشت" می داند و آن دیگری، این حرکت  را نه به نشان احترام به "تبار برتر"، بلکه به عنوان ادای احترام به مقام "شاهنشاه" می انگارد که تنها مختص اعضای خاندان سلطنت بوده است. قدرمسلم آن است که هریک از انگاره های فوق می تواند بر شخصیت شناسی، تبارشناسی و منصب شناسی پیکره ها و به تبع آن، بازشناخت ماهیت نظام سیاسی ساسانیان تاثیر نهد.

    کلیدواژگان: آثار یادمانی، حمل شمشیر، رمزگان رفتاری، زبان بدن، ساسانی
  • حدیث کجوری، علیرضا خسروزاده، زهرا فدائی صفحات 163-183
    زمینه/ هدف

    گورهای سنگ چین جنوب و جنوب غرب به دو شکل پشته سنگی استوانه ای و پشته سنگی ساده دیده می شوند. این گورها از نظر ساختار و شکل ظاهری مشابه یکدیگر و معمولا روی ستیغ های سنگی و صخره ای ایجاد شده اند. شمار زیادی از این گورها در ارتباط با محوطه های استقراری نزدیک آن ها هستند. مبنای تاریخ گذاری این گورها، سفال است، ضمن این که در شماری از این گورها مواد فرهنگی دیگر از جمله شیشه، فلز، اشیا و ظروف سنگی، نیز یافت می شود. مشابه گورهای سنگ چین زاگرس مرکزی از جنوب شرقی ایران و خارج از مرزهای ایران در پاکستان، افغانستان، آسیای مرکزی و حوزه جنوبی خلیج فارس نیز گزارش شده است. هدف پژوهش حاضر توصیف، طبقه بندی و گونه شناسی گورهای سنگ‏چین زاگرس مرکزی (جنوب و جنوب غرب) ایران براساس نمونه های به دست آمده از شهرستان فارسان است.

    روش/رویکرد: 

    در تحقیق حاضر با انجام بررسی میدانی و پیمایش در منطقه (فارسان)، قبور مورد نظر شناسایی و با ارائه مستندات باستان شناسی از قبیل طبقه بندی ساختار قبور و مقایسه گونه شناختی نمونه های سفالین به معرفی، دسته بندی و ارائه گاه‏نگاری نسبی این سنت تدفین پرداخته شد.

    یافته ها/ نتایج

    یافته‏ها حکایت از تشابه طراحی این گونه گورها با سایر موارد کشف شده در نقاط مختلف ایران داشت. نکته مهم آن که اغلب گورهای سنگ‏چین منطقه فارسان دچار دستبرد و تخریب شده بودند، از این رو امکان تعیین دقیق جهت طراحی وجود نداشت. اما براساس مواد فرهنگی به دست آمده، به نظر می‏رسد این گونه گورها مربوط به دوره آهن 3، هخامنشی، اشکانی و ساسانی هستند.

    کلیدواژگان: زاگرس مرکزی، فارسان، گور سنگ چین، تدفین پشته سنگی، استوانه ای
  • منصور کلاه کج*، فاطمه دست افکن صفحات 185-212
    زمینه/ هدف

    با به حکومت رسیدن صفویان، تغییرات چشمگیری در زمینه موسیقی و نگارگری به وجود آمد که بازتاب این تغییرات در نگاره های به جای مانده از این عصر دیده شده است. در برخی از این نگاره ها تصاویری از زنان خنیاگر در قالب نوازنده و رقصنده وجود دارد که زیر نظر دربار فعالیت داشته اند. از سوی دیگر، در دوره شاه عباس اول در نتیجه ورود سیاحان و سفرنامه نویسان به ایران، اطلاعات مهمی از زنان خنیاگر برجای مانده است. مسئله این پژوهش چیستی نسبت روایت نگاره ها و سفرنامه ها از زنان خنیاگران صفوی و چگونگی این روایت هاست. هدف این پژوهش تکمیل حلقه اطلاعات فرهنگی ایران عهد صفوی است.

    روش/رویکرد: 

    پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی و از نظر رویکرد کیفی است که با تحلیل و توصیف نشانه شناسانه تصاویر، نگاره ها و بهره گیری از منابع کتابخانه ای و پایگاه های اطلاعاتی علمی، یافته های آن ارائه می شود.

    یافته ها/ نتایج

    تحلیل نگاره ها در این پژوهش نشان داد که پوشش ظاهری زنان خنیاگر عصر صفوی مناسب و سرشار از تجمل بوده و دلیل آن وضعیت مطلوب حقوق و مزایای این زنان بوده که تاریخ نویسان و نیز سفرنامه نویسان بر مطلوب بودن عایدی این گونه زنان صحه گذاشته اند. همچنین نگاره های عصر صفوی تکمیل کننده و تداوم روایات منابع مکتوب هستند و با روایات مکتوب هم دوره خود هم خوانی داشته و این دو گانه می تواند منبعی قابل اعتنا برای شناخت فرهنگی ایرانی، عصر صفوی باشد.

    کلیدواژگان: ایرانشناسی، دوره صفوی، موسیقی، زنان خنیاگر، نگارگری، سفرنامه ها
  • سجاد رحمتیان * صفحات 213-243
    زمینه/ هدف

    در درازنای تاریخ چند هزار ساله ایران، پیرامون هیچ یک از شخصیت های تاریخی آن، به اندازه بزرگمهر بختگان، وزیر فرزانه خسرو انوشیروان، هاله ای از ابهام، افسانه و اقوال گوناگون و احیانا متضاد را فرانگرفته است. به طوری که در چیستی نام، نشان و حتی در وجود تاریخی اش نیز میان تاریخ شناسان و محققان، اتفاق نظر وجود ندارد. عمده مطالب و آگاهی ما در مورد بزرگمهر، علاوه بر پندنامه ای که از دیرباز به نام و خامه او شناخته می شود، همان اطلاعاتی است که از وی در کتب تاریخی و ادبی دوره اسلامی آمده و بیشتر آن را نیز آموزه های اخلاقی و پندها و اندرزهای او شامل می شود.

    روش/رویکرد: 

    در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای سعی شده است تا با مطالعه و بررسی متن ها و نوشته هایی که در آن ها به بزرگمهر و اندرزهای او اشاره شده است و کندوکاو در آن پندها، از زاویه ای دیگر به فهم شخصیت وی پرداخته شود.

    یافته ها/ نتایج

    از مهم ترین یافته ها نیز می توان بدین نکته اشاره کرد که بزرگمهر، دست کم در یک دوره زمانی، به جامعه روحانیان (اندرزگوی) دوره ساسانی تعلق داشته و از رهگذر آن به اندرزگویی و نگارش رسالات تعلیمی، آن هم به صورت ویژه و در مقیاس قابل توجهی پرداخته است.

    کلیدواژگان: پیش از اسلام، اندرز، موبد، وزیر، بزرگمهر بختگان
  • زهره رضوی، سعید خیرخواه برزکی*، سید عبدالله رضوی صفحات 245-263
    زمینه/ هدف

    یکی از موضوعات علم اقتصاد نظریه معمای خست یا معمای صرفه جویی است. آن چه در اقتصاد متعارف درخصوص این نظریه مطرح می شود، آموزه های اقتصادی قناعت را در مثنوی معنوی به چالش می کشد؛ برمبنای این نظریات، توصیه مولانا به قناعت عملا جامعه را از رشد اقتصادی بازمی دارد.

    روش/رویکرد:

     این مقاله قصد دارد با روش کتابخانه ای و توصیفی به این سوال که"تفاوت نظریات اقتصاد متعارف و قناعت در مثنوی چیست؟" پاسخ دهد.

    یافته ها/ نتایج

    یافته های این پژوهش نشان می دهد که برخلاف آنچه در خصوص مثنوی به وسیله نظریات یاد شده مطرح گردیده است، دعوت مولانا به قناعت در سطح فردی موجب کاهش مصرف در سطح کلان نمی شود. مفهوم قناعت در مثنوی علاوه بر این که بر آسایش و رفاه در زندگی دنیوی و آرامش دلالت دارد، در مواردی مشوق افزایش میل نهایی به مصرف است؛ مثلا مولانا در مثنوی به انفاق، بخشش، زکات و غیره اشاره کرده است که موجب افزایش مصرف دیگران و گردش مالی می شود.

    کلیدواژگان: مولوی، قناعت، خست، اقتصاد، مثنوی
  • بررسی اوضاع ادبی قلمرو سلجوقیان کرمان با تکیه بر متون تاریخی و دواوین اشعار (583-442ه.ق)
    جمشید روستا، سحر پورمهدی زاده صفحات 265-285
    زمینه/ هدف

    با تامل در متونی همچون بدایع الازمان فی وقایع کرمان، عقدالعلی للموقف الاعلی و دیوان اشعار شاعران کمتر شناخته شده ای همچون ازرقی هروی، ابواسحاق ابراهیم غزی، عبدالملک برهانی نیشابوری، ابوالهیجا مقاتل بن عطیه بکری و حکیم سراج الدین ابومحمد عثمان مختاری می توان به مطالب ارزشمندی در باب کرمان طی قرون پنجم و ششم هجری قمری و همچنین مدح برخی از دولتمران سلجوقی کرمان دست یافت. حکومتی که اگرچه نسبت به سلسله قدرتمند سلجوقیان بزرگ در ایران، کمتر شاخته شده و بر روی آن پژوهش های مختصری صورت گرفته است، اما بعضی از دولتمردانش حامی زبان و ادبیات فارسی بوده و در رواج بازار شعر و ادب فارسی در سرزمین کرمان نقشی اساسی داشته اند.

    روش/ رویکرد: 

    مقاله حاضر با استفاده از روش بررسی های تاریخی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی در پی اثبات اوضاع ادبی کرمان در دوران سلجوقیان است. در همین راستا پرسش اصلی نوشتار حاضر، عبارت است از اینکه نوع رویکرد دولتمردان سلجوقی کرمان نسبت به شعر و ادب فارسی چگونه بوده و شاعران و مداحان دربار آنان چگونه از این دولتمردان یاد کرده اند؟

    یافته ها/ نتایج

    یافته های پژوهش حاکی از آن است که برخی از دولتمردان سلجوقی کرمان و به ویژه وزیر کاردان این حکومت، صاحب ناصرالدین ابوعبدالله مکرم بن علاء، ضمن فراهم ساختن امنیت، آرامش و رفاه عمومی، نقشی برجسته و چشمگیر در رشد، شکوفایی و اعتلای جایگاه زبان و شعر فارسی در دربار و قلمرو حکومت مزبور داشته اند. مساله ای که موجبات ورود بسیاری از ادبا و شاعران به کرمان را فراهم نموده و آنان نیز در متون نثر و دیوان اشعار خود به مدح دولتمردان سلجوقی پرداخته اند.

    کلیدواژگان: کرمان، سلجوقیان، متون تاریخی، شعر فارسی، شاعران، ممدوحان
  • سیده فاطمه زارع حسینی، وجیهه ابهری مارشک * صفحات 287-308
    زمینه/ هدف

    یکی از مناسک دیرند و ماندگار در دین زردشتی زیارت است. باورمندان به این دین به زیارت آتشکده و اماکن مقدسی که عناوینی چون "پیر" یا "بانو" را در پیش و پس نام خود دارند، می روند و به ستایش و نیایش و خواهش نزد یزدان می پردازند. برخی آتشکده های کهن همچون آتشکده آدریان یزد و مکان هایی چون پیر سبز، پیر هریشت، پیر نارکی و... در شمار مهم ترین زیارتگاه های زردشتی هستند. از دیدگاه مومنان زردشتی آتشکده هم نیایشگاه است و هم زیارتگاه و در آنجا در کنار پرستش خداوند می توان به زیارت آتش مقدس- که نمود زمینی اهوره مزداست- رفت و آن را پاس داشت. به دلیل پیوند بسیاری از اماکن زیارتی زردشتی با عنصر "آب" و "ایزدبانو آناهیتا"، که به طور معمول در دامنه کوه ها، در جنب چشمه ها یا رودخانه ها دیده می شوند، می توان احتمال ارتباط بین زیارت و عنصر زن در دیانت زردشتی را مطرح کرد. از سوی دیگر، زنان مراجعان همیشگی و وفادار زیارتگاه ها بوده اند که با نیات مختلفی چون درخواست باروری و فرزندآوری، همسریابی، طلب رزق، رفع مشکلات خانوادگی، دفع بلایا و بیماری ها، طلب آمرزش و... رهسپار زیارت می شده اند و امروزه نیز زنان زردشتی این سنت را حفظ کرده اند.

    روش/ رویکرد:

     در این جستار برآنیم تا با مراجعه به منابع مرتبط و با روش توصیفی- تحلیلی، با رویکردی نو پیوند و نسبت بین زن و زیارت در دین زردشتی را وارسیم و در وهله نخست دریابیم که در زیارتگاه های این دین چه منشا زنانه و کدام عناصر مرتبط با زن و زنانگی را می توان یافت. در وهله بعد به آداب زیارت و کارکردهای آن برای زنان اشاراتی خواهیم کرد.

    یافته ها/ نتایج

    هم حضور زنانی از دربار ساسانی در روایت های مربوط به چگونگی پیدایش برخی زیارتگاه ها و هم مجاورت شان در کنار آب و کوه و درخت و پیوند این عناصر طبیعی با ایزدبانوان به ویژه آناهیتا بر ارتباط این مکان های زیارتی زردشتی با زن و عناصر زنانه مهر تایید می زند. همچنین، درخواهیم یافت که زنان زردشتی همواره در رفتن به مزارها، آماده سازی خوراک های نذری و آیینی، انجام مراسم زیارتی و حتی خدمت به زیارتگاه ها نقش برجسته ای داشته و دارند.

    کلیدواژگان: زیارت، دین زردشتی، زن، زیارتگاه، پیر، آناهیتا، آتشکده
  • علی اکبر سام خانیانی، محمد بخشایی زاده * صفحات 309-337
    زمینه/ هدف

    دیوان شمس الدین محمد حافظ شیرازی، سندی ارزشمند در اخلاق، رفتار اجتماعی و آموزه های تمدنی ایران است. یکی از مفاهیم کانونی دیوان حافظ گفتمان تساهل، و مدارا است. هدف این پژوهش تحلیل، تفسیر و تبیین ابعاد و تجلیات این گفتمان است.

    روش/رویکرد:

     در این پژوهش از روش تحلیل گفتمان سه بعدی نورمن فرکلاف و نظریات تئون وندایک درباره ایدئولوژی و شناخت استفاده شده است. در این روش داده های متنی در سه ساحت کاربردشناسی زبان، بازشناسی گزاره های مفهومی و ایدئولوژیک و کردارشناسی گفتمانی صورتبندی شده است.

    یافته ها/ نتایج

    نتایج به دست آمده نشان می دهد که حافظ هماره از زبان محترمانه و پاکیزه و گاه طنز بهره گرفته است که تجلی گفتارشناختی تساهل و مدارا است. محوریت عشق در ایدئولوژی و جهان بینی، نسبیت فلسفی حقیقت، تکثرگرایی، تصریح به پنهان بودن حقیقت و شمول گرایی، باور به رحمت عام پروردگار، رواداری و امیدواری به لطف خدا و هستی، توصیه به مروت و مدارا از گزاره های مفهومی گفتمان تساهل و مدارا در دیوان حافظ هستند. همچنین تحلیل کردارشناختی نشان می دهد تاکید شاعر بر اخلاق خوب، همزیستی مسالمت آمیز، پوشاندن عیب و خطای دیگران، نکوهش عیب جویی و آزار، تصویر شخصیت آرمانی پیر مغان و خلق شخصیت رازناک رند نیز از جمله تجلیات تساهل و مدارا هستند.

    کلیدواژگان: تساهل، و مدارا، فلسفه اخلاق، تحلیل گفتمان، حافظ شیرازی، فرهنگ ایران
  • حسین عرب نژاد زرندی، محمد نصیری * صفحات 339-363
    زمینه/ هدف

    عینی سازی فرهنگ معیار در جامعه، مبتنی بر شناخت آسیب ها و راهکارهای فرهنگی است. مبانی فرهنگ معیار به عناصر ریشه ای فرهنگ در قالب نظام بینش ، ارزش و گرایش ها ناظر است به گونه ای که پراکندگی در ساحت این نظامات را تفرقه فرهنگی دانسته اند. مساله اصلی پژوهش، شناسایی بسترهای پیدایش و مصادیق تفرقه فرهنگی در دوره قاجار است. قاجاریان برای رسیدن به دنیای متمدن، شکل دهی به روابط خارجی و انجام تغییرات بنیادین را در دستور کار قرار دادند. ارتباط با غرب، محیط اجتماعی آن دوره را آماده ظهور و رشد افکاری تازه نمود. افکار و عقائد جدید و تغییرات حاصل از آن که با پشتوانه بینشی و گرایشی شاهان قاجار دنبال می شد، در منش و رفتار اجتماعی آن عصر آسیب زا ظاهر گردید.

    روش/رویکرد:

     در پژوهش پیش رو، این آسیب ها با عنوان تفرقه فرهنگی شناسایی و به روش توصیفی - تحلیلی مورد بررسی قرار می گیرد.

    یافته ها/ نتایج

    بر اساس یافته های این پژوهش، غرب گرایی و غرب زدگی، نوگرایی و خودباختگی، مشروطه طلبی و عدالت خواهی، پراکندگی قدرت و سلطه بیگانگان بر نظام حکمرانی از بسترهای پیدایش تفرقه فرهنگی و پیدایی گفتمان روشن فکری، نفوذ افکار روشن فکران غرب گرا، سنت زدایی تحصیل کردگان غرب زده، وابستگی سیاسی، نظامی و اقتصادی ایران از جمله مصادیق تفرقه فرهنگی در دوره سلطه شاهان قاجار بر ایران است.

    کلیدواژگان: بسترشناسی، تفرقه فرهنگی، فرهنگ معیار، قاجار، غرب گرایی، غرب زدگی
  • ساحل عرفان منش*، علیرضا طاهری صفحات 365-384
    زمینه/ هدف

    نگاره های شاهنامه های عهد تیموری دربردارنده جنبه های هنری ویژه ای هستند که از حیث نشانه شناسی بصری و کلامی به تفاوت های معناداری منجر می شوند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تفاوت های بین پیرامتن های دیداری و صفحات آغازین و نقش آن ها در خوانش متن اصلی بر مبنای سه شاهنامه بایسنقری، ابراهیم سلطان و محمد جوکی است.

    روش/رویکرد: 

    به منظور دستیابی به تاثیر پیرامتن های تصویری در خوانش متن، از دیدگاه ژرار ژنت، با استفاده از رویکرد ترامتنیت گونه پیرامتنیت و روش توصیفی-تطبیقی بهره گرفته شده است.

    یافته ها/ نتایج

    دوره تیموری از جمله ادواری است که بیش از سایر دوره ها شاهنامه به صورت گسترده ای در آن دوره مصور شده است؛ از این رو سه شاهنامه مصور بایسنقری، ابراهیم سلطان و محمد جوکی حاصل این دوره است. آنچه در این شاهنامه ها مورد توجه است، علاوه بر مصورسازی متن شاهنامه، تصاویر موجود در صفحات آغازین یا آستانه ورودی متن اصلی است. از آنجایی که هر متن، به وسیله پیرامتن ها با ذهن مخاطب و جهان بیرون ارتباط برقرار می کند، شاهنامه ها قابلیت بررسی پیرامتن را دارا می باشند، زیرا دارای ویژگی های شاخص هستند. پیرامتن های شاهنامه های ابراهیم سلطان و بایسنقری شامل نگاره هایی از شکارگاه، بار عام شاه و سفارش دهنده است، در حالی که شاهنامه محمد جوکی فاقد پیرامتن است و با نگاره ای از فردوسی و شعرای غزنین آغاز می شود. با تحلیل و بررسی پیرامتن ها و متن های آغازین سه شاهنامه، می توان به این نتیجه رسید که نقش شاه در شکارگاه یا بار عام در پیرامتن علاوه بر آن که به جایگاه سفارش دهنده یا حامی اشاره می کند، به عنوان عامل نشان دهنده موقعیت شاه یا حکمران در جامعه از منظر نگارگر، بر متن اصلی نیز حاکم است.

    کلیدواژگان: پیرامتنیت، شاهنامه بایسنقری، شاهنامه ابراهیم سلطان، شاهنامه محمد جوکی
  • امیرعباس عزیزی فر، فاطمه امیری کله جوبی * صفحات 385-407
    زمینه/ هدف

    در داستان هایی که دارای مایه های اساطیری-رمزی و حماسی هستند، قهرمانان «رسالت محوری» دارند که برای پیشبرد اهداف خود و رستن از تنگناها، از ابزارها، اشیا و عوامل جادویی و گاه موروثی بهره می برند که از طریق واسطه هایی بدانان اعطا می شود.

    روش/رویکرد:

     این جستار با روش توصیفی-تحلیلی-اسنادی از طریق مطالعه منابع کتابخانه ای و بهره گیری از داده های پایگاه های اینترنتی درپی آن است تا دریابد که گذارنده، گزارنده و گیرنده این ابزارها و عوامل چه کسی/ کسانی هستند، نوع ابزارها چیست، نقش این ابزارها در پیشبرد اهداف گیرنده چیست، چه تفسیرهایی از این ابزارها می توان به دست داد و چه نوع دسته بندی ای از این ابزارها می توان گزارش کرد.

    یافته ها/ نتایج

    پس از بررسی دریافتیم که بیشتر گذارندگان این ابزارها شخصیت های حماسی و سپس دینی-مذهبی هستند، گزارنده یا واسطه ها ارباب معرفت (زاهد و پارسا، حکیم یا فیلسوف) هستند، گیرنده شخصیتی حماسی و گاه تاریخی است که رسالتی دارد و نکته همین جاست که تنها قهرمانان رسالت محور از این ابزارها دریافت می کنند. نوع ابزارها بیشتر سلاح های جنگی و رزمی است که به دلیل جادوی «مسری/ مجاورت» خاصیت اثرگذاری شگرف یافته است. جدای از سلاح های رزمی، «کلام/ کلمه» یا دعاها هم کارگشا هستند. از برخی از این ابزارها می توان تفسیر روان شناسانه هم به دست داد؛ مثلا گرز، شمشیر و به ویژه کمان می تواند نماد «مردی» و قدرت نرینگی هم باشد و این که این ابزارها و عوامل را در سه دسته تقسیم کردیم: نخست ابزارهای جنگی و رزمی مانند زره، کمان، نیزه، رکاب و عمود، ددیگر عناصر طبیعی مثل سنگ، یاقوت، گندم، خاک، پر سیمرغ و سدیگر عوامل معنوی-فرهنگی (کتاب/ کلمه/ لوح)، مانند لوح مسی تهمورث.

    کلیدواژگان: ادبیات داستانی عامه، ابزار موروثی- جادویی، فیتیش، داراب نامه، طرسوسی
  • فردین عینی، حبیب شهبازی شیران*، سید مهدی حسینی نیا، محدثه امینی صفحات 409-434
    زمینه/ هدف

    آرامگاه شاه اسماعیل اول دارای یک فضای تقریبا مربع شکل کوچکی است و میان حرم خانه و آرامگاه شیخ صفی الدین اردبیلی قرارگرفته است. هدف اصلی از این پژوهش بررسی تغییرات کالبدی و فضایی آرامگاه بر اساس مطالعات میدانی و طرح های مرمتی و حفاظتی بنا در سال های گذشته است.

    روش/رویکرد: 

    روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و تفسیری بوده و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی است.

    یافته ها/ نتایج

    آرامگاه یک بنای مستقل است که بعدها در فضای خالی مابین مقابر شیخ صفی و حرم خانه ساخته شده و بعد از فوت شاه اسماعیل به عنوان مقبره ایشان مورداستفاده قرارگرفته است. مقبره دارای گنبد سه پوش است که پوش بیرونی از نوع شبدری پاتوپا است. تزیینات ساقه و گنبد بنا، در دوره های بعد تغییریافته است. شکل آرامگاه، کوچک و ساده است و ارتفاع گنبد نیز نسبت به گنبدهای دیگر مجموعه کمتر است؛ اما معمار برای اینکه به گنبد دید بصری بیشتری بدهد، با استفاده از ساق بلند، ارتفاع گنبد را تااندازه ای افزایش داده تا کوچک بودن بنا را تا حدی تحت شعاع قرار دهد.

    کلیدواژگان: اردبیل، آرامگاه، گنبد، صفویه، بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی، آرامگاه شاه اسماعیل اول
  • مجاهد غلامی صفحات 435-453
    زمینه/ هدف

    ابوالفضل بیهقی (385-470 ه.ق)، برای ایرانیان کتابی را به یادگار نهاده که جدا از ارزش های تاریخی و ادبی، از نگرگاه های دیگر و از جمله از نگرگاه اندیشه سیاسی و رهنمونی به آیین ملک داری در یکی از برهه های مهم تاریخ ایران پس از اسلام هم بسی قابل دیدن و بررسیدن است. از این رو، در  جستار  پیش رو با هدف آشنایی با نگرش بیهقی در علت یابی اتفاق های تاریخی به بررسی تقدیرگرایی و باور به نقش آفرینی چون و چرا ناپذیر قضا و قدر در رقم خوردن رویدادها در تاریخ بیهقی پرداخته شده است.

    روش/ رویکرد:

     این جستار از گونه پژوهش های توسعه ای است و در آن به روش توصیفی-تحلیلی به بازخوانی تاریخ نگری تقدیرگرای ابوالفضل بیهقی پرداخته شده است. منابع مورد استفاده نیز منابع کتابخانه ای بوده اند.

    یافته ها/ نتایج

    از جمله نتیجه ها و یافته های پژوهش آن است که در تاریخ بیهقی اتفاق های اصلی چونان کلان روایت، به تقدیر نسبت داده می شود و در پیوند با این امر، اتفاق های فرعی که منطقا بدان اتفاق اصلی منجر توانند شد نیز یکسره به پای تقدیر نوشته می شوند. برتخت نشستن سلطان مسعود و شکست او از سلجوقیان، دو کلان روایت در تاریخ بیهقی اند که با ارائه تفسیری تقدیرگرا از به وقوع پیوستن شان، دیگر اتفاق های بازبسته بدانها نیز شان تقدیری یافته اند. با انتساب سلطنت به اراده لایتغیر الهی، بدان مشروعیت دهی می شود و در پیوند بدان اتفاق هایی چون بشارت پیشاپیش توسط چهره ای قدسی بر شکل گیری آن سلطنت ساخته می شود. همچنین وقتی شکست در جنگ ها به خواست الهی و در راستای انتقال قدرت بر حسب صلاحدید آسمانی باشد، رقم خوردن یک سری اتفاق ها بنا به قضای الهی ناگزیر خواهد بود و خرده گرفتن بر پادشاه و متهم نمودنش به کوتاهی در تدبیر امور، وجهی ندارد.

    کلیدواژگان: اندیشه سیاسی، تقدیرباوری، کلان روایت و خردروایت، مشروعیت، تاریخ بیهقی، حکومت غزنوی
  • سمیه فتحی شوب، فرانک جهانگری، سیروس نصرالله زاده، علیرضا شعبانلو صفحات 455-478
    زمینه/ هدف

    یکی از مظاهر تمدن، فرهنگ و ادبیات هر ملت، مثل ها، جمله های پندآموز و عبارت های حکمت آمیزی است که از اذهان بزرگان علم و ادب و یا مردم عامی آن دیار تراوش کرده و نسل به نسل به آیندگان رسیده و آن ها را با فرهنگ، ادب، عادات و رسوم، شیوه های زندگی، عواطف و طرز تفکر پیشینیان خود آشنا می کند. از دیدگاه هلیدی الگوهای تجربه و مفاهیم ذهنی خالقان آثار در قالب فرایندهای فعلی نقش اندیشگانی نمود پیدا می کند.

    روش/رویکرد: 

    نوع مطالعه و روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی و شیوه اجرای آن توصیفی (شامل بررسی چگونگی آرایش فرایندهای نقش اندیشگانی) و تحلیلی (شامل کاوش زمینه ها و چرایی شکل گیری خاص آن فرایندها) است.

    یافته ها/ نتایج

    در ساختار متنی امثال و حکم مورد بحث، به ترتیب فرآیندهای رابطه ای (39%)، فرآیندهای مادی (24%) و فرآیندهای ذهنی (21%) بیشترین میزان بسامد را دارند. اغلب این عبارات، ساختاری توصیفی دارند که تلاش می کنند به صورت غیرمستقیم، اندیشه مدنظر را به مخاطب ابلاغ کنند. شیوه کاربرد افعال در ساختار این مثل ها غالبا مجهول است و از طریق اشاره به اشخاص نکره، کلیت امر و جهان شمولی آن ها تقویت شده است. در ساختار این مثل ها، بیشتر بر رفتار، خلق وخو و منش افراد تاکید شده و از کاربرد استعاره ها و کنایه های پیچیده و دور از ذهن پرهیز شده است. مشارکان اصلی این مثل ها عبارت اند از اشخاص، حیوانات، عناصر طبیعی و اشیا که در ساختار این فرآیندها غالبا نقش های معنایی کنشگر و حامل را بر عهده دارند.

    کلیدواژگان: امثال و حکم، فرانقش اندیشگانی، فرآیندهای زبانی، نقش های معنایی
  • سکینه مرادی بجستانی، علی زارعی * صفحات 479-504
    زمینه/ هدف

    یکی از موضوعات شایان توجه در مطالعه هنر فلزکاری، جایگاه حکاکی خطوط روی ظروف فلزی است. کاربرد خط و حکاکی با خط کوفی و تبدیل آن به اشکال تزیینی پیچیده همراه با مرصع کاری روی ظروف فلزی در دوره سلجوقی جنبه تزیینی پیدا کرد. در دوره صفوی این جنبه هنری با تغییر نوع خط تشدید شد و به شکوفایی رسید. آثار فلزی مورد مطالعه در این مقاله، شامل تعداد (20) عدد ظرف فلزی از دو دوره سلجوقی و صفوی از موزه های (ملی ایران، متروپولیتن، ویکتوریا و آلبرت، بریتانیا، بوستون، آرمیتاژ) هستند. خوش نویسی روی این ظروف بیانگر تاریخ ساخت، نام سازنده، سفارش دهنده و مبین وقایع مهم در آن دوره و مضامین دعایی، عناوین و القاب صاحب اثر بوده است. پرسش اصلی این پژوهش به این صورت تبیین می شود: هنر حکاکی خطوط، روی ظروف فلزی در طول دو دوره سلجوقی و صفوی با توجه به آنالیز خطوط چه تغییراتی کرده است؟ هدف از این پژوهش، مقایسه هنر حکاکی خطوط در دو دوره سلجوقی و صفوی روی ابریق های فلزی، موجود در موزه های ذکر شده، به لحاظ کتیبه نگاری و نوع خط است.

    روش/رویکرد:

     روش تحقیق حاضر تاریخی- تحلیلی و از نوع کیفی و شیوه جمع آوری داده ها کتابخانه ای است.

    یافته ها/ نتایج

    نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد کتیبه نگاری روی ظروف فلزی در دوره سلجوقی بیشتر به خط کوفی تزیینی، گل و برگ دار و گاهی تزیین با نقش چهره و سر انسان حکاکی شده، که جنبه بصری و زیبا شناختی آن تشدید شده است. در دوره صفوی خطوط کتیبه با خط فارسی از انواع (ثلث، نسخ، رقاع و شکسته نستعلیق) و ظرافت بیشتر به صورت اشعاری زیبا محاط در نقش ترنج، بر بخش فلزی ظرف حکاکی شده است. هنر خوش نویسی علاوه بر خط، به عنوان نقش تزیینی و حتی معنایی فراتر از آن جنبه عرفانی و عاشقانه یافته، که جنبه معنوی آن افزایش یافته است.

    کلیدواژگان: حکاکی، کتیبه نگاری، فلزکاری، دوره سلجوقی، دوره صفوی
  • مجتبی نوروزی، محمدعلی کاظمی تبار*، محمد مکفی صفحات 505-526
    زمینه/ هدف

    هیچ زبان زنده ای در دنیا وجود ندارد که کلماتی از زبان های دیگر به آن راه نیافته باشد. زبان عربی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و وام دار زبان های دیگر از جمله زبان فارسی است؛ زیرا تعدادی از کلمات آن زبان در قرآن کریم به کار رفته است. یکی از این کلمات، واژه «نمارق» است که یک مرتبه در آیه 15 سوره غاشیه به کار رفته است. عالمان لغت درباره ریشه، خاستگاه و اصالت آن دیدگاه یک سانی ندارند. اهمیت و ضرورت این پژوهش از آن جهت است که فهم ریشه و معنای این کلمات تاثیر زیادی بر فهم و درک کلام الهی دارد.

    روش/رویکرد:

     این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی به دنبال پاسخ به این سوال است که معنا و مفهوم «نمارق» در قرآن چیست؟ اصل این واژه چیست و سیر تحول معنایی آن در زبان عربی کدام است؟

    یافته ها/ نتایج

    نتایج این پژوهش حاکی از آن است که کلمه «نمارق»، از واژه های فارسی اصیل است که پس از تعریب و قلب، به زبان عربی راه یافته، در اشعار و روایات و در قرآن کریم به کار رفته است. این واژه، جمع کلمه «نمرق» و دارای اصالت فارسی است؛ زیرا در زبان ایران باستان، کلمه «نمر: "namr"» به معنای نرم وجود داشته و بعدها به «نرم» و «نرمک» تغییر یافته است. توضیح این که واژه نرمک ابتدا به دلیل تعریب به نرمق، تبدیل شده و با گذشت زمان و در اثر فرایند قلب، به شکل «نمرق» درآمده است. معنای این واژه را لغت نویسان و مفسران بالش، پشتی و تکیه گاهی که بر زین اسب قرار داده می شود، بیان نموده اند.

    کلیدواژگان: نمارق، بالش، پشتی، تبارشناسی، کاربست تاریخی، معرب فارسی
  • منصور نیک پناه*، جلال الدین گرگیچ صفحات 527-547
    زمینه/ هدف

    طومارهای نقالی شکلی مکتوب از روایات حماسی عامیانه قوم ایرانی هستند؛ روایاتی که عمدتا در عصر صفویه و قاجار به کتابت درآمده اند، اما اصل روایات مربوط به پیش از اسلام است. با وجود آنکه این روایات مربوط به چنین برهه ای از زمان هستند، کاتبان، بخش قابل توجهی از فرهنگ اسلامی را وارد این روایات کرده اند.

    روش/رویکرد: 

    نگارندگان این جستار، فرهنگ اسلامی موجود در طومار نقالی موسوم به شاهنامه هفت لشکر را استخراج و دسته بندی کرده اند. علت انتخاب این متن جامع بودن آن در بیان روایات متعدد حماسی و نیز برجستگی آن در متاثر بودن از مضامین اسلامی است.

    یافته ها/ نتایج

    یافته های پژوهش نشان می دهد فرهنگ اسلامی در این طومار به چند وجه تجلی یافته است: ایجاد ارتباط بین این روایات با روایات پیامبران، وجود عبارات عربی-اسلامی در سخن شخصیت های روایات، وجود اندیشه های اسلامی شیعی در این روایات و مسلمان بودن/ شدن برخی از شخصیت های روایات. بر مبنای این بررسی روشن شد روایتگر، ایرانیان پیش از اسلام را مسلمان و لشکر آنان را لشکر اسلام تلقی نموده است. شخصیت های ایرانی گسترش دهنده دین اسلام هستند و در مبارزات خود دشمنان را به اسلام فرامی خوانند و نیز بسیاری از دیوان در نبرد با ایرانیان، به اسلام می گروند. شخصیت های داستان ها همواره به یاد خدا هستند و تضرع و زاری به درگاه او را از یاد نمی برند. روایتگر و نقال این طومار، روایاتی را که مربوط به ادوار پیش اسلامی هستند، در بستری اسلامی تئوریزه کرده و رنگ و بویی اسلامی به آن ها بخشیده است.

    کلیدواژگان: طومار نقالی، هفت لشکر، اسلام آوردن دیوان، اندیشه های شیعی
  • مهدیه ضیاءالدینی دشتخاکی، مجتبی یزدانپناه * صفحات 549-570
    زمینه/ هدف

    هدف از انجام این پژوهش واکاوی ساختاری، طبقه بندی و تحلیل فرم ظروف سنگ کلریت (سنگ صابون) در حوزه تاریخی هلیل رود و پی بردن به چگونگی شکل گیری و نوع تفکر ساخت در این اشیاست.

    روش/رویکرد:

     روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای است.

    یافته ها/ نتایج

    کاوش ها در منطقه هلیل رود در سال 2001 میلادی (1382 شمسی) از کشف تمدنی خبر داد که می تواند نقطه آغازی برای تمدن شرق باشد. این ناحیه از بزرگترین مراکز تجاری و صنعتی در شرق باستان است و در زمینه تولید و صدور صنایع دستی از جنس سنگ صابون، مرمر و مفرغ به سایر مناطق، چون بین النهرین، شهره بوده است. در این میان، آثار ساخته شده از سنگ کلریت توجه بسیاری از محققان حوزه هنر و تمدن را به خود جلب کرده است؛ اما با وجود اهمیت این منطقه تاریخی، بسیاری از جنبه های آثار به دست آمده از این منطقه کمتر شناخته شده و یا ناشناخته باقی مانده و نیاز به بررسی بیشتر و مطالعات دقیق تری دارد. فرم اشیای سنگ صابونی نشان از تنوع انبوهی در حجم سه بعدی و شکل این آثار و تزیینات دارد. بررسی رابطه فرم اشیا با عملکرد، ابزار و متریال، تناسب اجزا با کل اثر و سایر ویژگی ها و تناسبات نشان می دهد که ساخت اشیای سنگ صابونی در این منطقه، توسط انسان هلیل رود کاملا هوشمندانه و هدفمند صورت گرفته است و بین فرم های متنوع در بدنه اشیا و عملکرد آن ها ارتباطی معنادار وجود دارد.

    کلیدواژگان: کلیدواژه ها: هلیل رود، جیرفت، فرم، سنگ صابون، تمدن
|
  • Page 0
  • Hamidreza Ardestani Rostami * Pages 1-37
    Purpose

    Unlike the Sassanids, the Parthians were apparently not Zoroastrians and adhered to the Mithraic religion. Therefore, the Sassanids, who were great preservers of the Zoroastrian faith, attempted to erase the ideas and representations of Mithraism of the Parthian era from the text of the Wahman Yasn (a text fundamentally associated with the Parthians). One of these representations appears to be “Syāwaxš-e Bāmī” (Radiant Syāwaxš), and in his place, they inserted a figure completely aligned with the Zoroastrian faith and of their own lineage, namely Pēšyōtan, son of Wištāsp. 

    Method and Research: 

    In the following essay, considering these distortions in the Wahman Yasan text, the author will use a descriptive-analytical method to answer the question of why Syāwaxš should be considered the eschatological savior of the Wahman Yasan text, and will answer the reasons for the selection of Pēšyōtan by the Sassanian Zoroastrians in place of Syāwaxš in the current distorted text of the Zand ī Wahman Yasan.

    Findings and Conclusions

    Since Syāwaxš, according to some narratives, is introduced as the ancestor of the Parthians and shares many similarities with the deity Mithra and a Mithraic figure, Jam, it can be deduced that he was the savior of the end times in the Parthian text of the Wahman Yasn. In this text, alongside Alexander, whom the Parthians are considered the enemy of his successors, Afrāsyāg is also mentioned. It is natural to recall Syāwaxš in opposition to this character. Furthermore, in this text, Syāwaxš’s title "Bāmī" (Radiant) is attributed to Pēšyōtan, and Syāwaxš’s Kangdiz, considered a replica of Jamshid's Var and the residing abode of Mithra and Jam, is seen as the location of Pēšyōtan's resurrection at the end of the world. In this text, Mithraic representations (such as the name Jam, the sacrifice of the bull Hadayōš by Sōšāns, which is regarded as a replica of the bull-sacrifice by Mithra and Jam, etc.) have also been erased, indicating tampering with the text. Therefore, it can be concluded that Syāwaxš, who is a blend of Mithra and Jam, was the Bōxtār (Savior) of the Wahman Yasn text. Due to political and religious motives, he was pushed aside by the Sassanids, and Pēšyōtan, who does not hold much prominence in untampered texts, was placed in this eschatological text in his stead.

    Keywords: Zand Ī Wahman Yasn Mihr, Jam, Syāš Parthians Pēšyōtan The Sassanians
  • Nafiseh Irani, Mohammad Shadrooymanesh Pages 39-59
    Purpose

    Ruznāme/ruznāma is a Persian word that entered the Arabic language from Pahlavi ruznāmag in ancient times and was used in texts in that language as Al-Ruznamaj and Al-Ruznāmajah. In Persian, the varieties of Roznāmaj, Ruznāmje, and Ruznāmcheh were also common and had many examples.

    Method and Research: 

    The research method in this article is description and through content analysis and the method of collecting sources in this library research. The "daftar-e ruznāme" was the most important and main Divāni tome where all the daily events, such as interventions, expenditures, and matters such as handing over responsibilities, complaints, events, and decrees issued, were written in order and day-by-day, along with their details.

    Findings and Conclusions

    Since what is said in general cultures about the idiomatic and legal meaning of ruznāmje is often not accurate. In this article, an attempt has been made to define and analyze the term "ruznāme" according to the first-hand sources of Estifā (Bureaucratic science) and its features and characteristics. Also, with the same approach, it has been tried to express the difference between the Daftar-e ruznāme and other similar Divāni tomes.

    Keywords: Estifā Terms, Bureaucratic (Divāni) Terms, Ruznāme, Ruznāmaj, Ruznāmje, Ruznāmcheh
  • Amin Babadi * Pages 61-80
    Purpose

    Herodotus in his brief report on the history of Media, speaks of a person named Deioces as the founder of the Median kingdom, who succeeded in forming a dynamic and powerful kingdom through a complex process that was simplified by Herodotus or his sources. Many researchers tried to interpret the data of Herodotus according to the common patterns of state formation in the ancient Middle East, but almost all of them ignored the role of Zoroastrianism in this process. The main question of the current research is that Herodotus's report on the process of gaining power of the Deioces and the formation of the Median kingdom indicates what State ideology?

    Method and Research: 

    the research method of this article is descriptive-analytical.

    Findings and Conclusions

    The findings of the research will show that Herodotus, in his description of the process of gaining power of the Deioces, puts forward the Components such as justice, constructiveness, the sanctity of the king and the people, which are all the main components of the personality of an ideal king, from the perspective of the Zoroastrianism. Therefore, the Zoroastrian religion can be considered as the source of the narrators of Herodotus's report and even went one step further and claimed that the Zoroastrian religion was the main driver of the formation of the Median kingdom in the 7th century BC.

    Keywords: Deioces, Herodotus, Median Kingdom, Religion Of The Medes
  • Masoumeh Bagheri Hassankiyadeh, Hoorieh Gerami Pages 81-105

    Propose: 

    "Death" is an idea that has always occupied the human mind and to find a solution to this inevitable phenomenon, a multitude of rituals and beliefs have been formed around it and it has become one of the most important initiation rituals in the history of human life. The term “initiation” refers to a set of rituals and teachings that are repetitions of the mental archetypes of any society and ultimately bring about a fundamental change in the physical, cultural, religious, and social status of an apprentice. Although the rituals related to “initiation” have changed over time, but they have continued to this day and are performed in all the prominent and sensitive moments of human life from birth, puberty, and marriage to death.

    Method and Research: 

    This research has been done by library method and document analysis, by an inductive method based on the observation of events and their relationship with each other to reach general rules.

    Findings and Conclusion

    This article, for the first time, takes a closer look at the rituals of death in Iranian belief and has shown that the three stages of "separation, transition and connection" that can be recognized in all rituals, are slightly different in the rituals of death in Iranian belief, which, of course, can be the result of Iranian dualistic thought: According to the present study, each of the stages of separation, transition and connection in Iranian rituals can be classified into two parts: "first separation and final separation, two-period transition, first connection and final connection."

    Keywords: Initiation, Mysterious Rituals, Death, Iranian Thought, Zoroastrians
  • Elaheh Panjehbashi * Pages 107-137
    Purpose

    Painting is one of the most important decorations for buildings in the Qajar period. One of the distinctive characteristics of the tiling of this period is the use of various patterns and colors. This research deals with tiles from the Victoria and Albert Museum in England, which are more limited in terms of variety of designs and colors compared to the tiles of this period, and have a specific number and cover the time range of 1870-1850; It is glazed and is unique to Tehran without the artist's name. The use of these tiles has been limited to the floor in most cases and the wall in other cases. There are 154 Qajar tiles in the collection of the Victoria and Albert Museum, which were purchased by the broker "Victoria and Albert Museum", some of which are floor tiles, which are called modern Qajar tiles.

    Method and Research: 

    The present research method is qualitative and descriptive-analytical, and the data were collected using library resources and images were taken from museum specimens.

    Findings and Conclusions

    The results of this research in the examination of the modern tiles of the Qajar  period show that these tiles have a simple design and pattern and are divided into three ranges and are more simple than the tiles of this period in tile work. Simple design and color in the first spectrum, use of limited colors in combination with motifs in the geometric space in the second spectrum, use of more variety of designs and colors, attention to detail and dealing with flower and vase motifs are the characteristics of the third spectrum tiles in This is the course

    Keywords: Qajar, Floor Tile, Modern Tile, Pattern On Qajar Floor Tile
  • Sorour Khorashadi * Pages 139-162
    Purpose

    Two features of Sassanid commemorative art are "realism" and "respect for hierarchy". Far from being an accurate portraiture, realism here refers to paying attention to signs (such as clothing, symbols, taking into account the hierarchy of positions), which together create a cryptic context in need of interpretation. The purpose of this essay is to assess the extent to which any sign can be interpreted in the symbolic language of Sassanid commemorative art, especially in the rock reliefs. To narrow it to one example, we are faced with two ways of representing “carrying the sword” by the figures in the presence of the king, which may raise the following question: why do they carry the sword differently in front of the king of kings?

    Method and Research: 

    The research approach is semiotics and research method is the comparative study of historical texts with archaeological evidence.

    Findings and Conclusions

    The central response of this paper is to show that the difference in sword-carrying is primarily due to the difference in the hierarchy of power. Regarding this matter, there might be two subsidiary hypotheses which can be put forward in the following way: First, carrying the sword vertically and/or placing the hands in front of the body can be interpreted as the respect for "superior lineage"; These representations are equivalent to the respectful movement of "raising the hand and bending the index finger." The second subsidiary hypothesis interprets the figures at stake, not as respect for "superior lineage" but as paying exclusive respect to "Shahanshah [the King of kings]", done by the royal family. It is clear that each of the hypotheses put forward can have an impact on the way to understand the characterology, genealogy, and position of the figures, and consequently, it can also be helpful in understanding the nature of the political system of the Sassanids.

    Keywords: Commemorative Works, Carrying The Sword, Behavioral Codes, Body Language, Sassanid
  • Hadis Kojouri, Alireza Khosrowzadeh, Zahra Fadaei Pages 163-183
    Purpose

    The Cairn Burial (stone graves) of south and southwest of Iran can be seen in two forms: Cylindrical and Simple stone pile. These graves are similar in terms of structure and appearance and are usually created on stone and rock pillars. A large number of these graves are related to the settlements near them. The basis of dating these graves is pottery, while other cultural materials such as glass, metal, objects and stone vessels are also found in a number of other sites. Similar to south and southwest stone graves, other graves have been reported from the southeast of Iran and outside the borders like Pakistan, Afghanistan, Central Asia and the southern area of the Persian Gulf.

     Method and Research:

     The aim of the current research is to describe, classify and typology of the stone graves of South and Southwest of Iran based on the samples obtained from Farsan.

     Findings and Conclusions

    The results indicated the similarity of these stone graves design with other cases discovered from different parts of Iran. The most of the Cairn Burial of central Zagros were vandalized and destroyed, and therefore it was not possible to determine the exact direction of the design. But based on the obtained cultural materials, it seems that such graves belong to the Iron 3, Achaemenid, Parthian and Sasanian periods.

    Keywords: Central Zagros, Farsan, Cairn Burial, Stone Graves, Cylindrical, Simple Stone Pile
  • Mansour Kolahkaj*, Fatemeh Dastafkan Pages 185-212
    Introduction

    with Safavid coming to power, noticeable changes happened in the field of music and miniature art, which has been reflected in the remaining miniatures of this period. Some of these miniatures show female musicians and dancers, working under the supervision of the court. On the other hand, during the reign of Abbas I, much important information about female artists resulted from travelers and travelogue writers coming to Iran. According to what has been told, this research aims to point out the relation between the narrative of miniatures and travelogues, and the manner of the narrative. The purpose of this research is to complete the circle of cultural information from the Safavid period in Iran.

    Method and Research: 

    this research has a fundamental purpose and a qualitative approach, and presents its findings, by semiotic analysis of the pictures and miniatures, and utilization of library resources and scientific database.

    Findings and Conclusions

    The analysis of miniatures in this research shows that female artists of the Safavid period were paid high wages and had suitable and luxurious outfits, which is a fact confirmed by many historians and travelogue writers. The Persian miniatures of the Safavid period complete the narrative of written sources. They are aligned with the written narratives of the same period, and this can be a considerable source of cultural knowledge of the Safavid period in Iran.

    Keywords: Iranology, The Safavid Period, Music, Female Artists, Persian Miniature, Travelogues
  • Sajjad Rahmatian Pages 213-243
    Purpose

    In Iran's long history of several thousand years, none of its historical figures has been surrounded by such an aura of ambiguity, legends and various and possibly contradictory sayings as Bozorgmehr-e Bokhtagan, the wise minister Khosrow Anoushirvan. As a result, there is no consensus among historians and researchers about the meaning of the name, the surname, or even its historical existence. Most of our information and knowledge about Bozorgmehr, in addition to the Pandnameh that has been known by his name and work for a long time, is the same information that has been written about him in the historical and literary books of the Islamic period and most of it also includes his moral teachings and advices.

    Method and Research: 

    therefore in this research an effort has been made to understand his personality from a different angle by studying and examining the texts and writings in which Bozorgmehr and his advices are mentioned and meditating on these advices.

    Findings and Conclusions

    Among the most important findings is that Bozorgmehr belonged, at least for a time, to the community of clergy (advisers) of the Sassanid period, through which he gave advice and wrote didactic treatises in a special way and on a significant scale.

    Keywords: Before Islam, Advice, Mobad, Minister, Bozorgmehr-E Bokhtagan
  • Zohre Razavi, Saeed Kheirkhah Barzoki, Seyyed Abdollah Razavi Pages 245-263
    Purpose

    One of the subjects of economics is the theory of the fatigue puzzle or the thrift puzzle. What is raised in conventional economics regarding this theory challenges the economic doctrines of contentment in the spiritual Masnawi; Based on these theories, Rumi's advice to contentment actually prevents the society from economic growth.

    Method and Research: 

    This article aims to answer the question, "What is the difference between conventional economic theory and contention in the Masnavi?"

    Findings and Conclusions

    With a descriptive and library method. to answer The findings of this research show that contrary to what has been suggested about the Masnavi by the mentioned theories, Rumi's call to contentment at the individual level does not reduce consumption at the macro level. The concept of contentment in the Masnavi, in addition to implying comfort and well-being in worldly life and peace, in some cases encourages the increase of the final desire to consume; For example, in Masnavi, Rumi has mentioned charity, charity, zakat, etc., which increase the consumption of others and financial circulation

    Keywords: Rumi, Contentment, Fatigue, Economy, Masnavi
  • Investigating the Literary Situation of the Kerman Seljuk Sultanate based on the Historical Texts and Poetry Divans of Poets (442-583 AH)
    Jamshid Roosta, Sahar Pourmehdizadeh Pages 265-285
    Purpose

    By reflecting on the historical Texts such as Badaye’ al-azman fi vaqaye’-e Kerman and eqd-al-ula I'il-mowqef- al-a'la and poems of lesser-known poets such as Azraghi Heravi, Abu Ishaq Ibrahim Ghazi, Abd -al Malik Burhani Neishabouri, Abul Hija Ibn Bakri and Hakim Siraj al- Din Abu Mohammad Othman Mokhtari; You can find valuable information about Kerman during the 5th and 6th centuries AH, as well as the praises of some of the Seljuk rulers of Kerman. A government that, although compared to the powerful dynasty of the great Seljuqs in Iran, is less branched and a brief research has been done on it, but some of its statesmen supported the Persian language and literature and played an essential role in the spread of Persian poetry and literature in the land of Kerman.

    Method and Research: 

    This article seeks to prove it by using the method of historical studies and descriptive-analytical approach. In this regard, the main question of the present article is, what was the approach of the Seljuk statesmen of Kerman towards Persian poetry and literature, and how did the poets and praisers of their court mention these statesmen?

    Findings and Conclusions

    The findings of the research indicate that some of the Seljuk statesmen of Kerman, and especially the Minister of this government, Sahib Nasir al-Din Abu Abdullah Mokram Ibn Alaa; In addition to providing security, peace and well-being of the people, they have played a significant and undeniable role in elevating the status of Persian language and poetry in the court and territory of the said government. This caused many writers and poets to enter Kerman, and they also praised the Seljuk statesmen in their historical Texts and poems.

    Keywords: Kerman, Seljuqs, Historical Texts, Persian Poetry, Poets, Panegyrists
  • Seyyede Fateme Zare Hoseini, Vajihe Abhari Mareshk Pages 287-308
    Purpose

    Pilgrimage is one of the oldest and lasting rites in Zoroastrianism. Believers of this religion go to visit fire temple and holy places that have titles such as "Pir" or "Banū" before and after their names, and praise, pray, and supply to Yazdan. Some ancient fire temples, such as Adrian fire temple of Yazd and places like Pir Sabz, Pir Hrisht, Pir Naraki, etc. are among the most important Zoroastrian shrines. From the point of view of Zoroastrian believers, the fire temple is both a place of prayer and a place of pilgrimage, and there, besides worshiping God, one can visit the holy fire- which is the earthly manifestation of Ahura Mazda- and keep it. Due to the connection of many Zoroastrian pilgrimage places with the element "Water" and "Goddess Anahita", which are usually seen in the foothills of mountains, next to springs or rivers, there is a possibility of a connection between pilgrimage and the woman in Zoroastrianism. On the other hand, women have been regular and faithful visitors to the shrines, who go on pilgrimage with various intentions such as asking for fertility and having children, finding a wife, asking for sustenance, solving family problems, warding off disasters and diseases, asking for forgiveness… and Zoroastrian women have preserved this tradition even today.

    Method and Research: 

    In this research, by referring to related sources and using a descriptive-analytical method, with a new approach, we will study the relationship between women and pilgrimage in Zoroastrianism and first of all find out what is the feminine origin of the pilgrimages of this religion and which elements related to women and femininity can be found. In the next place, we will refer to the rituals of pilgrimage and its functions for women.

    Findings and Conclusions

    Both the presence of women from the Sassanid court in narratives related to the origin of some shrines and their proximity to water, mountains and trees and the connection of these natural elements with goddesses, especially Anahita, give a seal of approval on the connection of these Zoroastrian pilgrimage places with women. We will also find that Zoroastrian women have always played a prominent role in going to the Pirs, preparing votive and ritual foods, performing pilgrimage ceremonies and even serving the shrines.

    Keywords: Pilgrimage, Zoroastrianism, Woman, Shrine, Pir, Anahita, Fire Temple
  • Aliakbar Samkhaniani, Mohammad Bakhshayezadeh * Pages 309-337
    Purpose

    Divan Shams-al-Din Mohammad Hafez Shirazi is a valuable document in ethics, social behavior and civilization teachings of Iran. The Purpose of this research is to analyze, interpret, and explain the dimensions and manifestations of Tolerance and Compromise in Hafez Shirazi’s Poetry Divan.

    Method and Research: 

    we have used Norman Fairclough's three-dimensional discourse analysis method as well as Theon Van Dijk's theories about ideology and cognition. In this method, we have structured the textual data in three levels: language usage, recognition of conceptual and ideological propositions, and discourse ethics.

    Findings and Conclusions

    Linguistic usage shows that Hafez has always used respectful and clean and sometimes humorous language, which is a rhetorical manifestation of tolerance. The centrality of love in ideology and worldview, the philosophical relativity of truth, pluralism, specifying the hiddenness of truth and inclusiveness, belief in the general mercy of God, tolerance and hope for the grace of God and universe, advice for forgiveness and tolerance from the conceptual set of the discourse of tolerance in Hafiz's Divan. Also, the behavioral analysis of the discourse shows that the poet's emphasis on good morals, peaceful coexistence, covering the faults and mistakes of others, condemning blatant exposing of defects and abuse, the image of Pir Moghan's ideal character and the creation of Rand's mysterious character are also among the manifestations of tolerance and tolerance.

    Keywords: Tolerance, Admittance Of Others, Discourse Analysis, Hafez Shirazi
  • Hossein Arabnejad Zarandi, Mohammad Nasiri Pages 339-363
    Purpose

    The standard culture is objectified in the community based on the recognition of cultural solutions and problems. The foundations of the standard culture refer to the fundamental elements of culture in the form of the system of vision, value and disposition. Thus, the discrepancy in the construction of these systems is considered a cultural division. To reach the civilized world, the Qajars focused on the development of foreign relations and fundamental changes. The connection with the Western world made the social context in that period receptive to the emergence and growth of new ideas. The new thoughts and beliefs and the resulting changes, which were followed with the support of the Qajar kings' vision and tendency, appeared to be traumatic in the character and social behavior of that era. Accordingly, the main objective of this study was to identify the origins and implications of cultural division in the Qajar period.

    Method and Research:

     Using a descriptive-analytical design, the present study identified the origins and implications of cultural division in the Qajar period.

    Findings and Conclusions

    The findings indicated that Westernism and Westernization, modernism and self-loss, constitutionalism and justice, the dispersion of power and the domination of foreigners over the governance system were the origins of cultural division. Moreover, the emergence of the Roshan Fekri (enlightenment) discourse, the influence of enlightened ideas of western-oriented thinkers, de-traditionalization of Westernized students, as well as political, military and economic dependence of Iran are some implications of cultural division during the rule of Qajar kings over Iran.

    Keywords: Identifying The Origins, Cultural Division, Standard Culture, Qajar, Westernism, Westernization
  • Sahel Erfanmanesh, Alireza Taheri Pages 365-384
    Purpose

    This research aims to address the difference between visual paratexts and entry pages to verify their role in the interpretation of the main text

    Method and Research: 

    To study the effect of visual paratexts on the interpretation of the main text, the idea of Gerard Genette, and the concepts of paratextuality and transtextuality based on a descriptive-comparative method were applied.

    Findings and Conclusions

    The Timurid era is one of the historical times in which writing copies of Shahnameh was highly flourished. The three illustrated copies of Shahnameh: Bayasanghuri, Ibrahim Sultan, and Mohammed Juki are examples of these works. The noticeable point in this manuscript in addition to the illustrated text is the pictures on the entry pages before the main text. Since every text communicates with the mindset of the audience and the external world through paratexts, Shahnamehs can be examined by these parts, because to enter the realm of the text, it is required to pass through the entry pages or the paratexts. In copies of Ibrahim Sultan and Baysanghur paratext includes pictures of the hunting scene, and the court of the supreme king, while in Shahnameh of Mohammad Juki, the book has no paratext and initiates with a picture of Ferdowsi and the poets of Ghazni.By analyzing and reviewing the paratexts and the entry texts of three copies of Shahnameh, it is concluded that, the role of the king in the hunting scene or royal court, besides point to the position of the ruler or one who ordered the work, indicates the place of the king in the society which rules over the main text.

    Keywords: Paratext, Shahnameh Of Baysanghur, Shahnameh Of Ibrahim Sultan, Shahnameh Mohammed Juki
  • Amirabbas Azizifar, Fateme Amiri Kolajoobi Pages 385-407
    Purpose

    This research, try to find out who is/ are the senders, receiver and receivers of these tools and agents. What are the types of tools, what is the role of these tools in advancing the receiver's goals, what interpretations can be given from these tools and what kind of classification of these tools can be reported?

    Method and Research:

     This paper done with the descriptive-analytical-documentary method, through the study of library resources and the use of internet databases.

    Findings and Conclusions

    After investigation, we found that most of the transmitters of these tools are epic and then religious characters, the transmitters or mediators are masters of knowledge (ascetics and pious, sages or philosophers), the recipient is an epic and sometimes historical character who has a mission and the point This is where only mission-oriented heroes receive these tools. The types of tools are mostly war and combat weapons, which have become extremely effective due to "contagious/proximity" magic. Some of these tools can be interpreted psychologically; For example, a mace, a sword, and especially arc can be a symbol of "manhood" and masculinity.

    Keywords: Folk Story Literature, Hereditary-Magical Tools, Fetish, Darab-Nameh, Tarsusi
  • Fardin Eyni, Habib Shahbazi Shiran, Seyed Mehdi Hosseyni Nia, Mohaddese Amini Pages 409-434
    Purpose

    The tomb of Shāh Ismāil I has a small square-shaped space and is located between the shrine and the tomb of Sheikh Safi al-din Ardabili.

    The main purpose of this research is: 

    The examination of the physical and spatial changes of the tomb is based on field studies and restoration and protection plans of the building in the past years.Method and Research: The research method is descriptive-analytical & interpretative and it is the collection of library information and field investigations.

    Findings and Conclusions

    The mausoleum is an independent building that was later built in the empty space between the tombs of Sheikh Safi and the Haram-Khāneh, and after the death of Shāh Ismāil, it was used as his tomb. The mausoleum has a three-layered dome, the outer layer of which is Patupa clover. The decorations of the stem and the dome of the building have been changed in later periods. The shape of the tomb is small and simple, and the height of the dome is lower than other domes in the complex. But in order to give the dome a more visual appearance, the architect has increased the height of the dome by using a long leg to reduce the smallness of the building to some extent.

    Keywords: Ardabil, Tomb, Dome, Safavid, Sheikh Safi-Al-Din Ardabili Mausoleum, Shāh Ismāil I Tomb
  • Mojahed Gholami Pages 435-453
    Purpose

    Abulfazl Beyhaghi (385-470 AH) has left a book as a souvenir for Iranians, which can be examined from other aspects in addition to its historical and literary values. For example, from the point of view of political thought and showing the traditions of statehood in one of the important periods of Iran's history after Islam. Therefore, in this essay, with the aim of getting to know Beyhaghi's attitude in finding the causes of historical events, the fatalism in Beyhaghi's history and belief in the role of fate in shaping events have been examined.

    Method and Research:

     In fact, this research is A developmental research and in it, the deterministic attitude of Abulfazl Beyhaghi in historiography has been investigated by descriptive-analytical method. The sources used were also library sources.

    Findings and Conclusions

    Some of the conclusions and findings of the research are: In History of Beyhaghi, the main events as "macro-narratives" are attributed to destiny. In connection with this, the secondary events that can logically lead to the main event are also considered due to fate. Sultan Masoud's reign and his defeat of the Seljuqs are two macro-narratives in History of Beyhaghi. By providing a deterministic interpretation of the occurrence of these two events, other events related to them also have a deterministic aspect. The reason for the monarchy is only God's will, and this is how it is given legitimacy. In this way, some events are also formed: for example, a holy figure predicts that reign. Also, when the defeat in wars is due to the will of God and the transfer of power is tied to fate, the reason for a group of events is fate. Therefore, one should not blame the king and accuse him of failing to do things and being imprudent.

    Keywords: Political Thought, Fatalism, Macro-Narrative, Micro-Narrative, Legitimacy, History Of Beyhaghi, Ghaznavid Government
  • Somayyeh Fathishoub, Farnak Jahangard, Siros Nasroallzadeh, Alireza Shaebanlu Pages 455-478
    Purpose

    Proverbs, wise sayings, and aphorisms, emanating from the minds of great scholars, writers, and the general public, are a manifestation of the civilization, culture, and literature of every nation. They have been passed down from generation to generation, acquainting future generations with the culture, literature, customs, traditions, lifestyles, emotions, and thought processes of their ancestors. According to Halliday, the patterns of experience and mental concepts of the creators of works are manifested in the form of current processes of ideational function. Therefore, by examining the types of processes, the factors, and the situations that shape them, one can gain insight into the thoughts and experiences of the creators of literary works. This research seeks to answer the following main question: Given the instructive-persuasive structure of common Persian proverbs, what role does each type of linguistic process play in conveying the intended ideas in these expressions?

    Method and Research: 

    This study is descriptive-analytical, and the execution method is descriptive (involving an examination of the arrangement of ideational metafunction processes) and analytical (involving an analysis of the reasons for the specific formation of these processes). The statistical population includes common Persian proverbs that adhere to the standard language structure.

    Findings and Conclusions

    The findings show that in the textual structure of the studied proverbs, relational processes (39%), material processes (24%), and mental processes (21%) have the highest frequency. The frequency of these processes indicates that most of these expressions have a descriptive structure that indirectly conveys the intended idea to the audience. The use of verbs in these proverbs is often passive, and the generality and universality of the statements are strengthened by referring to indefinite persons. The focus in these proverbs is primarily on the behavior, temperament, and character of individuals, avoiding the use of complex and abstract metaphors. The main participants in these proverbs include people, animals, natural elements, and objects, which often assume the semantic roles of actor and carrier in the structure of these processes.

    Keywords: Proverbs, Ideational Metafunction, Linguistic Processes, Semantic Roles
  • Sakineh Moradi Bajestani, Ali Zarei * Pages 479-504
    Purpose

    One of the fascinating aspects of studying metalworking art is the status of script engraving on metal vessels. Engraving of Kufic script adorned with complex decorative forms and inlay on metal vessels was widespread in the Seljuk period. In the Safavid era, artistic aspects flourished alongside a change in font style.

    Method and Research: 

    This article studies 20 metal vessels from the Seljuk and Safavid periods, sourced from various museums such as the National Museum of Iran, Metropolitan, Victoria and Albert, Britain, Boston, and Hermitage museums. The calligraphy on these vessels displays the manufacturing date, the creator and customer's name, the significant events of that period, prayer themes, and the owner’s titles. The main question is: How did the art of engraving scripts on metal vessels change based on script analysis during the Seljuk and Safavid periods? This study aims to compare the art of engraving scripts in the Seljuk and Safavid periods on metal vessels available in mentioned museums, focusing on inscriptions and script types.

    Finding and Conclusion

    In the Seljuk period, inscriptions on metal vessels were mainly adorned with decorative Kufic script, flowers, leaves, and sometimes human faces, intensifying their visual and aesthetic appeal. In the Safavid period, inscriptions were elegantly engraved in various styles of Persian script (such as Thuluth, Naskh, Raqa', and Shekasteh Nastaliq). Beautiful poems were presented surrounded by Toranj motifs on the metal part of the vessel. In addition to scripting, the art of calligraphy has found a decorative role and even carries a meaning beyond that: mystical and romantic aspects with an increased spiritual facet.

    Keywords: Engraving, Inscription, Metalworking, Seljuk Period Safavid Period
  • Mojtaba Noroozi, Mohammadali Kazemi Tabar, Mohammad Mokfi Roodi Pages 505-526
    Purpose

    Naghali scrolls represent a written form of the Iranian people's folk epic narratives, primarily transcribed during the Safavid and Qajar eras, although the origins of these tales predate Islam. Despite their antiquity, scribes have integrated a substantial amount of Islamic culture into these narratives.

    Method and Research: 

    This study extracts and categorizes the Islamic culture present in the Naqali scroll known as the Shahnameh Haft Lashkar. The scroll was chosen for its comprehensiveness in recounting numerous epic narratives and its prominence in being influenced by Islamic themes.

    Findings and Conclusions

    Research findings indicate that Islamic culture manifests in this scroll in several ways: establishing connections between these narratives and the stories of prophets, the presence of Arabic-Islamic phrases in the characters' speech, the existence of Shi'ite Islamic thought within these narratives, and the conversion or portrayal of certain characters as Muslims. Based on this analysis, it becomes evident that the narrator has perceived pre-Islamic Iranians as Muslims and their army as an Islamic force. Iranian characters are depicted as propagators of Islam, inviting their enemies to embrace the faith during their battles, and many adversaries convert to Islam while confronting the Iranians. The characters in these stories are consistently mindful of God and frequently supplicate to Him. The narrator and Naghali of this scroll have theorized narratives from pre-Islamic periods within an Islamic framework, thus imparting an Islamic character to them.

    Keywords: Namareq, Pillow, Poshti, Etymology, Historical Application, Arabic Persian
  • Mansour Nikpanah, Jalal-Al-Din Gorgich Pages 527-547
    Purpose

    Naqali scrolls are a written form of Iranian folk epic narratives, primarily transcribed during the Safavid and Qajar eras, although the original narratives predate Islam. Despite their pre-Islamic origins, scribes incorporated a significant amount of Islamic culture into these narratives.

    Method and Research: 

    This study extracts and categorizes the Islamic culture present in the Naqali scroll known as the Shahnameh of Seven Armies. The scroll was chosen for its comprehensiveness in recounting numerous epic narratives and its prominence in being influenced by Islamic themes.

    Findings and Conclusions

    The research findings reveal that Islamic culture manifests in this scroll in several ways: connecting these narratives to the stories of prophets, incorporating Arabic-Islamic phrases into the characters' speech, embedding Shi'a Islamic ideas within the narratives, and portraying some characters as Muslims or converting to Islam. Based on this examination, it is evident that the narrator considered pre-Islamic Iranians to be Muslims and their army to be the army of Islam. Iranian characters spread Islam and call their enemies to Islam in their battles, and many of the demons convert to Islam in their fight against the Iranians. The characters of the stories are always mindful of God and never forget to supplicate and lament to Him. The narrator and storyteller of this scroll has theorized and Islamicized narratives that belong to pre-Islamic eras.

    Keywords: Naqali Scroll, Haft Lashkar, Conversion Of Demons To Islam, Shi'a Ideas
  • Mojtaba Yazdanpanah*, Mahdieh Ziaadini Dashtkhaki Pages 549-570
    Purpose

    Explorations in the Halilroud region in 2001 AD revealed the discovery of a civilization that excelled in producing and exporting handicrafts made from soapstone, marble, and inlaid work to other regions. Among these, the artifacts made from chlorite stone have garnered more attention due to their high production volume. Although this historical region is of great importance, many aspects of the artifacts obtained from this region have received less attention or remain unknown. For example, there have been few studies on the form of these artifacts, with most research focusing on the patterns of these productions. This research aims to investigate the structural composition, classification, and formal analysis of chlorite stone vessels in the historical area of Halilroud, and to understand the formation process and the type of construction thinking in these objects.

    Method and Research: 

    The research method is descriptive-analytical, and the data collection method is library-based.

    Finding and Conclusion

    The results of examining the relationship between the form of objects and their performance, tools, materials, and the proportion of components to the overall effect, as well as other characteristics and relationships, indicate that the construction of soapstone objects in this region by the human Halilroud has been carried out in a completely intelligent and purposeful manner, and there is a meaningful connection between the various forms in the body of the objects and their performance

    Keywords: Halilroud, Jiroft, Form, Soapstone, Civilization