به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "شواهد باستان شناختی" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • مسلم رضایی*، حمیدرضا آریان فر
    مهرپرستی یکی از آیین های کهن ایرانی است که پیشینه آن برپایه اسناد و اطلاعات موجود، دست کم به هزاره چهارم ق. م می رسد. پژوهشگران معتقدند که این آیین را گروه هایی از قبایل آریایی به ایران آورده و سپس گسترش داده اند. نفوذ مهرپرستی یا مهرگرایی چنان بود که بعضی از باورها و آداب آن با ظهور زرتشت به تدریج به آیین زرتشتی وارد شد، طوری که در چند کتیبه از دوره هخامنشیان به اهورامزدا، مهر و ناهید سوگند یاد شده است. باتوجه به گسترش این آیین در نقاط مختلف فلات ایران و حتی اروپا، بسیاری از مظاهر آن همچنان موجود و قابل مطالعه است. مسئله اصلی این پژوهش چگونگی معماری و ساختار فضایی نیایشگاه های مهری (میترائیسم) است. به این منظور چهارده نیایشگاه مهری در محدوده جغرافیایی ایران باستان بررسی و مستندنگاری شده است. روش پژوهش تاریخی و براساس مطالعات کتابخانه ای و میدانی (باستان شناختی) است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که نیایشگاه های مهری ساختار فضایی صخره ای و زیرزمینی دارند و در کنار رودخانه ها و چشمه ها ساخته شده اند. طاق های این نیایشگاه ها گهواره ای و مزین به نقوش ستارگان است و در سقف آنها روزنه هایی کوچک با تزئیناتی ساده وجود دارد.
    کلید واژگان: ایران باستان, نیایشگا ه های مهری, صخره ای, زیرزمینی, شواهد باستان شناختی
    Moslem Rezaiee *, Hamidreza Aryanfar
    Mehr worship is one of the ancient Iranian rituals, whose history, based on the available documents and information, dates to at least the 4th millennium BC. M. Researchers believe that groups of Aryan tribes introduced this ritual was to Iran and then spread it.  However, there are signs of its very ancient and indigenous history. The influence of Mehrism or in other word, Mehrism was such that some beliefs and customs of Mehrism gradually entered Zoroastrianism with the advent of Zoroastrianism; As in several inscriptions from the Achaemenid era, "Ahuramazda, Mehr and Nahid" have been sworn. Due to the spread of this ritual in different parts of the Iranian plateau and even in Europe, many of its manifestations are still available and can be studied. Therefore, the main question of this article is that how many types of architecture the spatial structure of Mehri (Mithraism) shrines has? The purpose of this research is to investigate and document 14 Mehri shrines in the geographical boundaries of ancient Iran. The current research is based on the historical research method, based on library and field (archaeological) study. The results of the research show that Mehri shrines were built with rocky and underground spatial structure, next to rivers, springs, with cradle arches and, were decorated with star motifs, small openings in the roof and with simple decorations.
    Keywords: Ancient Iran, Mehri, Rock, Underground, Archaeological Evidence
  • سعید ستارنژاد، کریم حاجی زاده باستانی*، بهروز افخمی، حبیب شهبازی شیران
    مطالعات منابع مکتوب تاریخی و تطبیق با شواهد باستان شناختی، از روش های منسجم علمی در مطالعات باستان شناختی دوران اسلامی است؛ و نقش بسزایی در شناخت شهرها، مکان های تاریخی و ماهیت کارکردی بسیاری از فضاهای معماری دارد. در این میان مطالعه برروی یافتن مکان یک اثر تاریخی، از زمینه های موردعلاقه پژوهشگران است. منطقه شمال غرب ایران که در دوران اسلامی بانام «آذربایجان» شناخته شده، دارای آثار متنوعی از دوران اسلامی است. بخش زیادی از این آثار پابرجاست و برخی نیز اثری از معماری و ساختار کالبدی آن ها امروزه نیست و تنها در متون و منابع دوران اسلامی بدان ها اشاراتی شده است؛ ازجمله این آثار، مقبره بیست ونهمین خلیفه عباسی، یعنی «مسترشد بالله» است که تاکنون موقعیت و محل این مقبره در آذربایجان ایران، ناشناخته مانده است. مکان این مقبره در متون دوران اسلامی به صورت های مختلف ذکرشده است. در این منابع، موقعیت قرارگیری آن بیشتر در «بلده» مراغه قیدشده، بااین وجود موجودیت مکانی مقبره در مراغه تا به امروز کاملا مهجور واقع گشته است. پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی -تحلیلی و براساس مطالعات کتابخانه ای و نتایج بررسی های میدانی، به منظور مکان یابی و شناسایی محل دقیق مقبره مسترشدبالله به انجام رسیده و در این راستا به دنبال پاسخ منطقی برای این پرسش ها است: الف) براساس شواهد باستان شناختی و متون تاریخی، کدام یک از محله های شهر مراغه را می توان مکان مقبره و محل دفن خلیفه عباسی دانست؟ ب) شواهد کلی برای مکان یابی مقبره مسترشدبالله کدامند؟ نتایج به دست آمده از داده های میدانی و کاوش باستان شناختی و تحلیل متون تاریخی، موقعیت مکانی مقبره را در هسته تاریخی شهر مراغه، در محله اتابک (قضات) و کنار برج مقبره های کبود و مدور مطابقت می دهد.
    کلید واژگان: مراغه, مقبره مسترشدبالله, شواهد باستان شناختی, منابع مکتوب تاریخی, مکان یابی
  • رسول احمدی*، رضا مهرآفرین
    بنابر آموزه های دین زرتشت و به منظور جلوگیری از آلودگی چهار عنصر مقدس آب، خاک، باد و آتش، می بایست اجساد درگذشتگان در فضای باز و بر بلندی کوه ها توسط جانوران گوشت خوار دریده شده و استخوان های آن ها پس از جمع آوری درون استودان (استخوان دان)، دفن گردد. این روش که معمول ترین سنت تدفین زرتشتیان در دوران اسلامی بوده است درون سازه های مدور روبازی که بر بلندی کوه ها ایجاد شده بودند صورت می پذیرفت. در منابع مکتوب، این سازه ها دخمه و آیین مزبور نیز دخمه گذاری نامیده شده است. علی رغم تحقیقات پراکنده ای که در خصوص آیین دخمه گذاری و دخمه های زرتشتی صورت گرفته است، همچنان پرسش های مهمی در خصوص پیشینه تاریخی این سنت و قدمت سازه های تدفینی مرتبط با آن و همچنین سیر تحول ویژگی های معماری دخمه های زرتشتی در طول ادوار مختلف تاریخی پابرجاست. ازاین روی، پژوهش پیش رو کوشیده است با بهره گیری از مطالعات اسنادی و میدانی و تفسیر و تحلیل یافته های این مطالعات با «رهیافت تاریخی» به ابهامات موجود در این زمینه پاسخ مناسبی دهد. بر اساس نتایج، با استناد بر منابع تاریخی و شواهد باستان شناختی، سنت عرضه اجساد درگذشتگان به جانوران گوشت خوار که از دوران هخامنشی در میان مغان رسمی معمول برای تدفین درگذشتگان بوده است، در طول دوران اشکانی- ساسانی و با استفاده از دخمه های مدور، میان زرتشتیان ایران عمومیت یافته است. در ادامه ی روند مذکور و طی دوران اسلامی، آیین دخمه گذاری و استفاده از دخمه های مدور، با ایجاد تغییر و تحولاتی در نحوه اجرای مراسم و اجزای معماری سازه های تدفینی مرتبط با آن، تا عصر حاضر نیز استمرار داشته است.
    کلید واژگان: دخمه, دخمه گذاری, استودان, منابع تاریخی, شواهد باستان شناختی
    Rasoul Ahmadi *, Reza Mehrafarin
    According to the Zoroastrian religious teachings, and in order to prevent the contamination of the four sacred elements of water, soil, wind and fire, dead bodies should be put in an open area and on the top of mountains, should be consumed by carnivorous animals, and their bones should be buried in a specific place named Astodan (Ostekhandan). This method, which has been the most common burial tradition of Zoroastrians in the Islamic period, was carried out in the circular hypaethral structures built up on the top of mountains. These structures are called “Dakhma” and the mentioned ritual is called “Dakhmagozari.” Despite the research done on “Dakhmagozari” ritual and the “Zoroastrian Dakhma,” important questions about the historical background of this tradition and the history of the burial structures associated with it, and the evolution of the architectural features of the Zoroastrian Dakhma throughout the various historical periods still remain unanswered. So, the present research ties to answer these ambiguities by doing field studies and interpreting and analyzing the findings of these studies with a “historical approach.” According to the results obtained by referring to historical sources and archaeological evidence, the tradition of giving dead bodies to carnivorous animals, which has been a common burial tradition in Moqan since Achamenian periods, and using circular Dakhma, common throughout the Parthian-Sassanid period, have been popular among Iranian Zoroastrians. Following the mentioned trend during the Islamic period, the Dakhmagozari ritual and using circular Dakhmas have continued to exist up to the present time by going through changes in the way of performing the ceremonies and in the architectural components of the related burial structures.
    Keywords: Dakhma, Dakhmagozari rituals, Astodan, Historical sources, archaeological evidence
  • یونس یوسف وند، جواد نیستانی*
    مسیرهای تاریخی ولایت «طرهان/طرحان» در جنوب غرب استان لرستان، از راه های برون منطقه ایپرتردد و مهم بود. از مهم ترین این مسیرها، محور ارتباطی کرمانشاه به خوزستان در دوره ساسانی و سده های آغازین اسلامی است که آثار معماری ارزشمندی در آن ساخته شده است.اهداف پژوهش حاضر، مطالعه قابلیت های ارتباطی منطقه طرهان و بررسی تاثیر جغرافیا، اقلیم و آب و هوای منطقه در چگونگی انتخاب مسیرها و تحلیل سازمان فضایی بناهای مرتبط با آن است. رویکرد تحقیق تاریخی-تحلیلی است و گردآوری یافته ها با مطالعه میدانی و جست وجو در منابع کتابخانه ای انجام شده است.نتایج تحقیق نشان می دهد که وضعیت جغرافیایی و اقلیمی منطقه سبب شکل گیریدو مسیر بهاره و پاییزه در منطقه شده بود. این راه ارتباطی علاوه بر برقراری ارتباط خوزستان با مناطق شمال و شمال غرب ایران از طریق طرهان، نقش زیادی در برقراری امنیت ناحیه و پایداری استقرار های آن نیز داشته است. از دیگر نتایج این پژوهش، شناسایی بخش زیادی از جاده های سنگ فرش در مناطق کوهستانی، تعدادی قلعه -که به منظور حفاظت از راه ها و کاروان ها ساخته شده بودند-، ایستگاه های بین راهی با کارکرد خدماتی-رفاهی، آب انبار، کاروان سرا/ منزلگاه و همچنین کتیبه هایی از دوره اسلامی است که برای اولین بار در این پژوهش شناسایی و معرفی شده اند.
    کلید واژگان: طرهان, راه های ارتباطی, شواهد باستان شناختی, مسیرهای بهاره
    Younos Yousofvand, Javad Neistani *
    The historical roads of Tārhān district in the southwest of Lorestan province are the important and high-traffic inter-regional roads. One of its most important roads is the road between Susiana and Kermanshah that has been very significant in the Sassanid era and early Islamic centuries. Many architectural works such as bridges, caravansary, and castell and cobblestone roads have been remains in this district from Sassanid and early Islamic centuries which have not been studied carefully yet. The goal of this research is the study of the communication capabilities of Tārhān district through the identification of the archaeological evidence of this road and buildings alongside it. The research approach is Historical-analytical, and data are collected by field and library method. To achieve these goals, this road was surveyed from Saimare city to Holeilan valley. This survey was identified a large part of the paved roads in mountainous areas, bridges, caravansary, some castles to protect roads and caravans, buildings with service-welfare functions, reservoir, two urban settlements, and an inscription from the Islamic era. The research results show that geography and climate of the region have caused to establish two paths in this region; spring route and autumn route. Each of them was used in one part of the year. In addition to connecting Khuzestan to the north and northwest of Iran, this road has caused the safety and flourishing of its settlements.
    Keywords: Tarhān, Communication routes, Archaeological evidence, spring-route
  • احمد سهرابی نیا، عابد تقوی*
    یکی از شهر های مهم و معتبر ناحیه کرمان در قرون 7-8ه.ق شهر سیرجان بوده است که زیر نظر حکومت محلی قراختائیان و آل مظفر اداره می شد. از این شهر نه تنها در بسیاری از منابع تاریخی سخن به میان آمده، بلکه طی چند فصل نیز کاوش های باستان شناختی در بافت قدیم آن انجام پذیرفته است. در این میان، بیشتر مطالعات باستان شناختی در این شهر، محدود به اوایل دوران اسلامی تا دوره سلجوقی بوده و توجه کمتری به قرون میانی و به ویژه قرون 7-8ه.ق آن شده است. ازاین روی، هدف اصلی پژوهش حاضر بر این امر استوار است که جایگاه شهر در قرون 7-8ه.ق بر اساس شواهد تاریخی و باستان شناسی مورد ارزیابی قرار گیرد. این مقاله در روش با رویکرد توصیفی-تطبیقی و تحلیل تاریخی و نیز در گردآورری اطلاعات با بهره گیری از شیوه های اسنادی و مطالعات میدانی درصدد است که به این پرسش پاسخ دهد که مهم ترین تحولات تاریخی و باستان شناسی شهر سیرجان در قرون 7-8ه.ق چیست؟ با توجه به مطالعات انجام شده، مشخص گردید که شهر در فاصله قرون شش تا نه هجری از محدوده شهر قدیم فعلی چند کیلومتر به سمت غرب جابجا شده و در محدوده قلعه سنگ فعلی شکل گرفته و توسعه پیدا کرده است. شهر در این دوره همچنان موردتوجه حاکمان مختلف بوده و به دلیل اهمیت آن سازه های تدافعی مستحکمی دور تا دور شهر ایجاد کرده بودند. هم چنین با توجه به مطالعه گونه های متنوع سفال های این دوره شهر مشخص گردید که سیرجان همچنان از پویایی اجتماعی-اقتصادی برخوردار بوده و ساکنان آن طیف متنوعی از ظروف سفالین تولیدی منطقه و نیز مناطق گوناگون دیگر را استفاده می کرده اند. این موضوع نشان دهنده وجود روابط تجاری گسترده با مراکز شهری مختلف داخلی و احتمالا خارجی می باشد. ازجمله سفال های استفاده شده این دوره شهر نیز می توان به نمونه های شاخص زرین فام، سلطان آبادی، لاجوردینه و سلادن اشاره کرد.
    کلید واژگان: شهر قدیم سیرجان, دوره ایلخانی, قراین تاریخی, شواهد باستان شناختی, یافته های سفالی
    Ahmad Sohrabi Nia, Abed Taghavi *
    During the 7th-8th centuries AH, Sirjan was one the most important and valid cities in the Kerman region which was ruled by local states known as Qarakhtaian and Al Mozafar. Not only Sirjan is mentioned in many historical sources but also multiple excavations have been done in the city's old historical context. Most of the archaeological studies on this city are limited from early Islamic era until Saljooghi era and the middle centuries especially 7th-8th centuries AH are less concerned. Therefore, the main goal of this article is to evaluate the city's status during 7th-8th centuries AH based on historic and archaeological facts. In this research we used descriptive-comparative approach, historical analysis and in order to gather the essential data, we applied field studies and valid documents to answer this question: What were the most important historical and archaeological transformations in Sirjan during 7th-8th centuries AH? As a result of our studies, we found that between 6th and 9th centuries AH the old city was relocated and expanded towards west to the current Ghal-e Sang region. Nevertheless, the city was still considered by several governors and because of this matter, numerous defensive structures was built all around the city. Also by studying various types of potteries in this era of Sirjan, we found that the city enjoyed social-economic dynamism and the residents used diverse types of potteries; manufactured inside and outside the region. This point indicates the existence of an extensive commercial relations with other domestic urban centers and possibly with foreign cities. Some of the remarkable types of potteries in this era of Sirjan are Zarin Faam, Sultan Abadi, Lajevardineh and Seladon.
    Keywords: Ancient City of Sirjan, Ilkhani Era, Historical Evidence, Archaeological Facts, Pottery Findings
  • بهروز افخمی*، زینب خسروی، خاطره گلابی

    راه ابریشم یکی از مهترین دستاورهای بشری در طول تاریخ  برای ارتباط همه جانبه انسان ها و فرهنگ ها  در شرق و غرب دنیای باستان بوده است. موجودیت راه ابرایشم از دوره اشکانی قابل اثبات بوده که نه تنها حرکت و چرخش اقتصادی و اجتماعی را در دنیای باستان ممکن ساخته؛ بلکه به یکی از مهم ترین ابزار تبادل فرهنگ، هنر  و زبان نیز در طول مسیر شده است. جاده ابریشم طی قرون متمادی شاهراه ارتباطی میان شرق و غرب آسیا بوده  و سرزمین ایران به عنوان سرزمین واسط مبادلات بین المللی؛ تسهیلات، تاسیسات و امنیت را برای راه ابریشم، فراهم کرده است. این پژوهش با جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی - تحلیلی، مولفه های ابعاد اجتماعی راه ابریشم را بررسی کرده است.  برآیند نشان می دهد، تاثیر راه ابریشم جنبه های اقتصادی، فرهنگی را متاثر ساخته و در بعد اجتماعی منجر به رونق صنایع وایجاد اشتغال، استاندارسازی پول، افزایش درآمد به واسطه گمرک خانه ها، افزایش امنیت راه ها و ایجاد زیر ساخت ها  و... شده است.

    کلید واژگان: راه ابریشم, ابعاد اجتماعی, دوره اشکانی, شواهد باستان شناختی
    Behroz Afkhami *, Zeynab Khosravi, Khatereh Ghoulabi

    In ancient world, The Silk Road has been one of the greatest human achievements throughout history for the comprehensive communication of human beings and cultures in the East and West. Existence of Silk Road has proven Parthian period. In this era, Silk Road not only made possible the economic and social rotation in the ancient world, but also became one of the most important means of exchanging culture, art and language along the road. The Silk Road has been a crossroads between East and West Asia over the centuries, and the land of Iran as an intermediary land has provided of international exchanges, facilities, infrastructure and security for the Silk Road. This study, by collecting information in a library method and using a descriptive-analytic approach, has investigated the social dimension of the Silk Road. The results indicate that the effect of the Silk Road has affected the economic and cultural aspects and, in the social dimension, has led to the prosperity of industries and employment, the standardization of money, the increase of revenue through customs, the increase of road safety and the creation of infrastructure.

    Keywords: Silk Road, Social Dimension, Parthian Period, Archaeological Evidence
  • مهتاب اسلامی نسب، بهروز افخمی *، حبیب شهبازی شیران، رضا رضالو
    مطالعات باستان شناختی شهرهای کهن، نقش بسزایی در شناخت چگونگی شکل گیری، توسعه، سقوط و اضمحلالشان در ادوار مختلف تاریخی دارد. در این میان مطالعه بر روی یافتن مکان دقیق شهرهای باستانی، از زمینه های مورد علاقه ی پژوهشگران است. شهر باستانی شاپورخواست از شهرهای دوران اسلامی در غرب ایران بوده و بنیان آن منسوب به زمان شاپور اول ساسانی است که در اوایل دوران اسلامی گسترش یافت. نام این شهر در متون قرون 3 تا 8 ه‍. ق. به صورت مختلفی آمده و در این متون، موقعیت آن در منطقه ی جبال یا کوه های لر بر سر راه همدان به خوزستان قید شده است. با توجه به این که این شهر که یکی از شهرهای مهم غرب کشور در ادوار ساسانی-اسلامی به ویژه قرن 4ه‍. ق. بوده، بسیار مهجور واقع گشته و مطالعات اندکی از منظر باستان شناختی بر روی آن صورت پذیرفته، ضرورت بررسی و تحقیق بر روی آن احساس می شود. پرسش اصلی این پژوهش، مکان یابی دقیق این شهر و بررسی میزان تطابق داده های باستان شناختی با منابع تاریخی است. به استناد منابع مکتوب و بر اساس داده های حاصل از یک فصل کاوش در محوطه ی پامنار در جنوب شرقی شهر امروزی خرم آباد در سال های 86-1385 به وسیله ی اداره میراث فرهنگی استان لرستان، نتایجی درخصوص شهر شاپورخواست به دست آمد: 1. موجودیت شهر پیش از دوران اسلامی و رونق و اهمیت آن در دوره ی ساسانی و اوایل دوران اسلامی به ویژه قرن 4 ه‍. ق. ؛ 2. انطباق موقعیت جغرافیایی شاپورخواست عصر اسلامی با محله های قاضی آباد، کوی فلسطین و اطراف مناره ی آجری در جنوب شرقی شهر خرم آباد امروزی در دره ی خرم آباد؛ 3. افول شهر در دوره ی ایلخانی و به احتمال قرون 7 یا 8 ه‍. ق. ؛ لذا در این مقاله سعی شده است تا داده های حاصل از کاوش باستان شناختی در دره ی خرم آباد و منابع مکتوب قرون 3 تا 8 ه‍. ق. ، جهت مکان یابی دقیق این شهر مورد سنجش و تحلیل قرار گیرد.
    کلید واژگان: مکان یابی, شهر شاپورخواست, دره ی خرم آباد, شواهد باستان شناختی, متون تاریخی
  • علی اسدی
    محدوده جنوبی تختگاه تخت جمشید در سال 1391 با هدف بازکردن مسیر خروجی آبراهه های زیر زمینی این مجموعه مورد کاوش و بررسی گرفت. کاوش صورت گرفته این امکان را فراهم آورد که پس از گذشت سده ها و بلکه هزاره های متمادی،‏ آب های جمع شده حاصل از بارندگی در سطح بناهای تخت جمشید،‏ از دریچه خروجی این آبراهه ها خارج شده و ساز و کار دوره هخامنشی آنها دوباره احیاء گردد. برای رسیدن به هدف کاوش کارگاهی با طول حدود 100 متر و با جهت شمالی _ جنوبی ،‏در محدوده جنوب خاوری تختگاه تخت جمشید ایجاد گردید. در جریان کاوش و در امتداد دریچه خروجی،‏ به تدریج بخش هایی از آبراهی ساخته شده با سنگ های بزرگ و متوسط،‏ آشکار شد ( آبراه 1) که در فاصله 23 متری از دریچه خروجی،‏ به سمت دیواره باختری کارگاه متمایل شده،‏ و پس از این نقطه،‏ چگونگی ادامه مسیر آن نامشخص بازماند. سپس در فاصله حدودا 35 تا 40 متری جنوب دریچه خروجی آبراهه ها،‏ آثار دو آبراه دیگر ساخته شده با سنگ های لاشه متوسط و بزرگ ( آبراهه های 2 و 3) شناسایی شد. این آبراهه ها (بر خلاف آبراه نخست) دارای جهت خاوری باختری بوده و هر دو آنها در امتداد خود به سمت باختری به یکباره به پایان رسیده و یا تخریب شده بودند. با ادامه روند کاوش،‏ بخشی از یک آبراه دیگر (شماره 4) در نیمه جنوبی کارگاه و در فاصله 55 متری از دیواره تختگاه شناسایی شد. به نظر می رسید که جهت این آبراه نیز از شمال باختری به جنوب خاوری بوده است. آنچه در حال حاضر و با بررسی این سازه ها در ارتباط با وضعیت جنوب خاوری تختگاه تخت جمشید می توان عنوان کرد،‏ ساختارهایی ساده به منظور هدایت و ساماندهی آب های خارج شده از آبراهه های زیر تختگاه و همچنین سیلاب های دره واقع در جنوب این مجموعه است. همچنین به طور کلی جهت و امتداد به یکباره قطع شده آبراهه های شناسایی شده،‏ این احتمال را پدید آورد که بخشی از فضای جنوب خاوری تختگاه،‏ محل یک آبگیر فصلی و یا دائمی بوده است.
    کلید واژگان: آبراه, تختگاه تخت جمشید, شواهد باستان شناختی, محدوده جنوبی
    A. Asadi
    Persepolis annual rainfalls, sometimes had caused storing huge quantity of water in underground waterways and eventually damaging the waterways and palaces. The main aim of the excavation along the Persepolis canals outlet, (started from April 30, 2012 and continued for 112 days until August 20, 2012) was to open an urgent way ,among the mass of deposited soils of Persepolis previous excavations in south of the terrace, to led the stored water of annual rainfall in the underground canals, out of the Platform For the purpose of Excavation, a north - south trench (Started from outlet of the canals to the south where the soils of previous excavation was finished) with about 100 meters and with 4 meters width was designed. It was necessary to finish the operation in just one season of work, before that the annual rainfall of the region get started. With achieving to the main aim of the excavation in the end also a series of interesting findings, including new details on the Persepolis terrace wall and some waterways in the trench was detected. Starting from the north of the trench, with the removal of the upper layers of debris in the surrounding of the outlet, some new details of the terrace wall identified. The main discovery was to see the unfinished carving of the mountain rocks beyond of the terrace wall in both sides of the outlet. Here to guide the water stream of the canals, a path carved in the natural rock, which extends approximately 9 meters to the south was created. It was also detected that the south east corner of the terrace wall is finished exactly above the outlet. Further to the south in continuation of the rock carved path, a waterway with width between 60 to 75 cm and built by large and medium uncarved stones was uncovered. The waterway stretched 23 to the south where with getting close to the western bulk of the trench, its continuing was not clear. Although it seemed further evidence indicating waterways continue towards the southwest, however, there was also the possibility that original canal was not no longer stretches at all. At a distance of approximately 35 to 40 meters south of the outlet, evidence of two separate waterway (waterways 2 and 3 on the map), made up of large (waterway 2) and small stones (waterway 3) were identified .while unlike the first waterway (No.1), direction of these waterways was from East to West, stretches of both of them to the east have finalized or destroyed at once in the trench area. With continuing exploring, remains of another waterway (No. 4) was revealed in the southern half of the trench at a distance of 55 meters from the walls of the terrace. Identified approximately with southeast to northwest direction, recent waterway was made and partly covered with big carved block stones. Though, given the relatively similar levels of identified waterways with other Achaemenid structures in south area of the terrace and also due to the other discovered evidence, they can be dated to the Achaemenid era, it is difficult to understand their function and organization in south area of the terrace. Generally, discovered waterways can be considered as a part of Achaemenid structures system surrounding the Persepolis Platform. Nonetheless, it’s possible to say that Revealed evidence including direction of discovered canals and specially cut off waterways of No 2 and 3, perhaps indicating existence of a pond in south area of the terrace.
    Keywords: Archaeological evidence, Persepolis, Southern area, canals
  • حسن فاضلی نشلی، نادره عابدی
    ترکیب مدرک باستان شناختی ازجمله مفاهیمی است که تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است. باستان شناسان مکاتب فکری گوناگون، به روش های متفاوت، این مفهوم را به مثابه یک مدل و ابزار زبانی برای ارائه شواهدباستان شناختی مورد استفاده قرار می دهند. این گوناگونی ها منجر به شکل گیری دو مدل مختلف به نام مدل بافتی و مدل فیزیکی شده است که هر کدام، از مبانی نظری و استدلال های متافیزیکی ویژه ای برخوردارند.
    کلید واژگان: مدل بافتی, شواهد باستان شناختی, _ مدرک باستان شناختی, مدل فیزیکی
    Hassan Fazeli Nashli, Nadereh Abedi
    The archaeological record is an insufficiently defined concept. The concept is used by archaeologists as a model for their evidence. As a model, it brings metaphysical implications to archaeological theory. Some of the implications of the concept of the archaeological record show that there are actually two different models of archaeological evidence as a record: physical model and textual model. Different conceptions of the archaeological record disagree more fundamentally on the formation processes that have produced the record.
    Keywords: Archaeological record, Textual model, Archaeological evidence., Physical model
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال