به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "عیسی (ع)" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • هدایت نقوی*

    شاعران برای تداعی معانی آنی ،خلق مضامین بکر ونغز، روح نواز وآرامش بخشیدن به دل های معرفت دوست وحقیقت طلب ؛از آیات قرآن ،احادیث،داستان های تاریخ،شخصیت های شاخص تاریخی، داستان های مشهور مثل داستان پیامبران استفاده می کنندواین تکنیک در آرایه های ادبی برای اثربخشی درذهن مخاطب وتجسم پردازی اتفاقات در متون واشعار به نام تلمیح شناخته شده است.تعالی بخشیدن به محتوی سلوک عرفانی وگذاشتن نعلین جای نعلین سنایی در حوزه معرفت وعرفان کیمیاگری به تمام عیار فرید بود وفرید. کیماگری را از او آموخت وحق استادی را بجای آورد..این کیمیا گر پیر در سرودن اشعار واثارش از مضامین مذکور بی بهره نمانده است.در این مقاله برآنیم چهره عیسی (ع) وفرهنگ مسیحیت در آثار عطار را به طالبان راه حقیقت بنمایانیم وهدف توضیح تلمیح نیست بلک اساس کار عطار را که نشان دادن پیکره عرفان مسیحییت وعیسی (ع) در شعرش جلوه پیدا کرده نشان دهیم.

    کلید واژگان: عیسی(ع), مسیحیت, عرفان اسلامی, عطار وآثار او
    Hedayat Naghavi*

    Poets use Qur'anic verses, hadiths, historical stories, historical figures, famous stories such as the stories of the prophets to evoke immediate meanings, to create pristine and enigmatic, soulful and soothing themes for the hearts of knowledge-loving and truth-seekers. The audience and visualization of the events in the texts and poems is known as hint. Exalting the content of the mystical conduct and replacing the soles of Sana'i soles in the field of knowledge and mysticism of alchemy was completely unique. He learned alchemy from him and fulfilled the right of a teacher. This old alchemist did not benefit from the mentioned themes in writing his poems and works. In this article, we aim to show the face of Jesus (pbuh) and the Christian culture in Attar's works to the Taliban, and the aim is to explain the hint. It is not necessary to show the basis of Attar's work, which shows the figure of Christian mysticism of Jesus (PBUH) in his poetry.

    Keywords: Jesus (Pbuh), Christianity, Islamic Mysticism, Attar, Her Works
  • امیر خواص*

    حضرت مریم (س) به سبب جایگاه مادری حضرت عیسی (ع) از جایگاه ویژه و ممتازی در اسلام و مسیحیت برخوردار است، اما با بررسی آیات قرآن کریم روشن می شود که این بانوی گرامی از منظر قرآن کریم، جدا از ویژگی مادر بودن برای حضرت عیسی (ع)، خود دارای صفات برجسته انسانی و طهارت ویژه بوده است، اما در عهد جدید شخص ایشان مقام چندان بلندی ندارد و گاهی در حد و اندازه شان یک انسان معمولی نیز با وی مواجهه صورت نگرفته است. پس از چند قرن، به مرور در سنت کلیسایی توجه ویژه ای به او معطوف شده است و تا حد پرستش او پیش رفته اند؛ گویا در جهان مسیحیت پس از یک مواجهه تفریط گونه با این شخصیت مطهره در سده اول، به سوی یک تلقی افراطی از شخصیت و جایگاه او تا رساندن وی به مقام شایسته پرستش در سده های بعدی گام برداشته اند. در این پژوهش برآنیم که به صورت مقایسه ای، با روش تحلیل محتوا، شخصیت و جایگاه حضرت مریم (س) را در قرآن کریم و عهد جدید و الهیات مسیحی بررسی کنیم و نشان دهیم که توصیف حقیقی از این بانوی گرامی، در قرآن کریم صورت گرفته است. در ضمن، نقدگونه ای نیز به باورهای سنت کلیسایی درباره شخصیت و مقام حضرت مریم (س)، ارائه خواهیم کرد.

    کلید واژگان: مریم (س), عیسی (ع), مادر خدا, کلیسا, شایسته پرستش
    Amir Khavas*

    Hazrat Maryam (PBUH) has a special and privileged position in Islam and Christianity due to her role as the mother of Jesus (PBUH), but in the Quran, apart from being the mother of Jesus (PBUH), this honorable lady had outstanding human qualities and special purity. On the other hand, in the New Testament, her character does not have a very high status and sometimes she has not been confronted with the dignity of an ordinary person. After several centuries, special attention has been paid to him in the church tradition and they have progressed to the point of worshiping him; It seems that in the world of Christianity, after a trivial encounter with this purified personality in the first century, they have taken a step towards an extreme perception of her character and position until she was brought to a position worthy of worship in the following centuries. Using the content analysis method, this research aims to compare the personality and position of Maryam in the Holy Quran, the New Testament and Christian theology to show that the true description of this honorable lady has been made in the Holy Quran. At the same time, we will present a critique of the beliefs of the church tradition about the character and position of Maryam (PBUH).

    Keywords: Maryam (PBUH), Jesus, Mother Of God, Church, Worthy Of Worship
  • سید حسین بیریایی*

    با اندک مراجعه ای به آثار عیسی پژوهان مسیحی و مسلمان روشن می گردد غالبا سعی دارند تا با اختیار رویکردی مدافعه جویانه و جدلی، قرائت خویشتن را از مسیحیت، مستند و دیگر خوانش ها را نامعتبر و مردود اعلان کنند. دور از انتظار است که خروجی اینگونه پژوهش ها به اتحاد و همدلی پیروان ادیان ابراهیمی بینجامد؛ ضرورتی که همگان لزوم پیگیری آن را در راستای برقراری صلح جهانی، فهم و اذعان می کنند. بر همین اساس، مقاله پیش رو کوشیده است با استفاده از ابزار گردآوری اسنادی کتابخانه ای و روش تطبیقی تحلیلی، ضمن گونه شناسی اخبار عیسی (ع) در عهد جدید و روایات شیعی و تعیین موضع اصلی بحث، گزارش های ناسازگارنمای این دو منبع مقدس را با اختیار رویکردی همدلانه، همسو و سازگار کند. به نظر می رسد استفاده از سایر داده های معتبر در اسلام و مسیحیت، توجه به علم لغت و تامل در ترجمه متون، التفات به فضای صدور گزاره ها و در مقام بیان بودن متکلم و نیز جمع تبرعی و بهره گیری ابزاری از آن، جملگی راهکارهایی به شمار می رود که می تواند در قلمرو اخبار ناسازگارنما گره گشایی کند. پژوهش حاضر در ادامه تلاش کرده است تا به عنوان مرکزی عیسی (ع) در عهد جدید و قرآن و روایات شیعی دست یابد و سپس دلیل احتمالی آن را تبیین کند. یافته ها نشان می دهد وی در عهد جدید دارای عنوان خاصی نیست، ولی «ابن مریم» عنوان اصلی او در قرآن و «روح الله» عنوان مرکزی اش در روایات شیعی است. این واژگان احتمالا با اندیشه بنیادین «توحید» در اسلام و آموزه «حکومت آخرالزمانی» در تشیع بی ارتباط نیست.

    کلید واژگان: عیسی (ع), عهد جدید, قرآن, روایات, شیعه, تاریخ
    Seyyed Hossein Biriyai *

    With little reference to the works of Christian and Muslim scholars, researching about Jesus, it becomes clear that they often try to declare their own interpretation of Christianity as valid and dismiss other readings as invalid and rejected in a defensive and argumentative approach. It is not expected that the output of such research would lead to unity and harmony among the followers of the Abrahamic religions; a necessity that everyone acknowledges as essential for achieving global peace, understanding, and reconciliation. Based on this, the present article attempts to reconcile the conflicting reports of these two sacred sources in a harmonious, favorable, and compatible manner using the tools of documentary-library collection and a comparative-analytical method, while classifying the reports on Jesus in the New Testament and Shia narratives and determining the main position of the discussion. It seems that the use of other valid data in Islam and Christianity, attention to lexicography, contemplation in text translation, consideration of the context in which statements are made, the role of the speaker, as well as collective brainstorming and utilizing tools from it, are among the solutions that can help unravel the conflicting reports. This research has attempted to reach Jesus (AS) as a central figure in the New Testament and the Quran and Shia narratives, and then explain its possible reasons. The findings indicate that he does not have a specific title in the New Testament, but "Son of Mary" is his main title in the Quran and "Spirit of Allah" is his central title in Shia narratives. These terms are likely not unrelated to the fundamental concept of "Tawhid" in Islam and the doctrine of "End Time Reign" in Shiism.

    Keywords: Jesus, New Testament, Quran, Hadiths, Shia, History
  • شهزاد حسین آبادی*، علی قانعی اردکان

    در اندیشه شیعی، امامت جایگاهی رفیع و منحصر به فرد دارد، به گونه ای که امام به مثابه محور و قطب عالم هستی در نظام توحیدی تلقی می شود. از طریق واسطه امام، مخلوقات مشمول رحمت الاهی شده و به سوی حق هدایت می یابند. با عنایت به اهمیت و جایگاه والای امامت در اسلام، و وجود دیدگاه های گوناگون در تبیین مفهوم آن، این پژوهش با هدف پاسخ به این پرسش تدوین شده است که: شیخ طوسی و علامه طباطبایی چه تعریفی از «امامت» ارائه می کنند؟ روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی-توصیفی بوده و یافته ها حاکی از آن است که: شیخ طوسی، امامت را زعامت و رهبری عمومی در امور دین و دنیا می داند. علامه طباطبایی، امامت را ایصال به مطلوب و هدایت تام و تمام معنا می کند. بر اساس دیدگاه هر دو اندیشمند، با استناد به آیه 124 سوره بقره، امام دارای منزلتی فراتر از نبی است.

    کلید واژگان: مریم(س), دائرهالمعارف قرآن لیدن, عیسی(ع), باربارا استواسر, مستشرقان
    Shahzad Hussain Abadi *, Ali Ghanei Ardekan

    The personality, traits, and roles of Mary (PBUH) are among the subjects examined in the entry "Mary" by Barbara F. Stowasser, professor of Arabic literature at Georgetown University, USA. This article was published in the fifth volume of the Leiden Encyclopedia of the Quran, pages 101 to 109. Given that encyclopedias are now regarded as primary and essential sources of information on various topics, referring to them is necessary. In her article, this American scholar addresses topics such as the birth, life, and guardianship of Mary (PBUH) and the birth of Jesus (PBUH). This present paper, through a descriptive-analytical method and using library data, particularly Shia interpretations, analyzes, evaluates, and critiques the aforementioned article. The findings of this research indicate that although the reviewed article has some strengths, the author’s sources are predominantly Sunni, which leads to many of her judgments regarding the key figures discussed, including Zachariah, Joseph the Carpenter, Mary, and Fatima Zahra (PBUH), being open to criticism. Six major points of critique are highlighted in this paper.

    Keywords: Mary (PBUH), Leiden Encyclopedia Of The Qur’An, Jesus (Pbuh), Barbara Stowasser, Orientalists
  • سلطان مراد میری، محمدابراهیم مالمیر*، فاطمه کلاهچیان
    زمینه و هدف

     یکی از ویژگیهای فکری شعر مولوی بکارگیری مفاهیم قرآنی ازجمله بهره گیری از شخصیتهای قرآنی است. مولوی صرفا در بکارگیری اعلام قرآنی، نگاه تلمیحی اقتباسی ندارد؛ بلکه او با نگاه هرمنوتیکی، عناصر قصه های قرآنی بویژه شخصیت پیامبران را تاویل میکند. مولانا در این فرایند خلاقانه عمل میکند و تصاویر بلاغی از تاویلات خود میسازد.

    روش مطالعه

     نگارندگان این پژوهش با توصیف و تحلیل داده ها بعد از بیان کلیات، انواع تشبیه تاویلی فشرده برخاسته از قصه قرآنی عیسی (ع) را تحلیل میکنند تا رابطه معنادار بسامدها مشخص گردد.

    یافته ها

    در این پژوهش پربسامدترین نوع تشبیه، تشبیه فشرده (بلیغ) اضافی است که مولانا ابتدا قصه یا آیه قرآن را بر مبنای قاعده جری و تطبیق و رهیافت به باطن تاویل میکند؛ آنگاه طبق شیوه بلاغی خود، تصاویر بدیعی همچون عیسی روح، مریم عشق، گهواره قالب، دجال غم، مریم نی و... می آفریند و این بیانگر آن است که مولوی با رویکردی درونی و معرفتی به قصص و شخصیتهای قرآنی مینگرد و نگاه نو به شخصیت پیامبران ازجمله حضرت عیسی (ع) دارد.

    نتیجه گیری

     مولانا قصه عیسی (ع) را که امری بیرونی است با ذهنیات و مشرب ذوقی خود می آمیزد و با چشم اندازی عرفانی آن را تاویل میکند و این باب را بر مخاطب گشوده است که هرکسی به فراخور فهم و نگرش خود میتواند تصاویر و ترکیبات نغز و بلاغی در سایه تاویل ایجاد نماید. در این مقاله نگارندگان شکلهای تشبیه فشرده را بلحاظ نوع تاویل و ابداعی و تقلیدی بودن و نیز حسی و عقلی بودن تبیین کرده اند.

    کلید واژگان: تاویل, جری و تطبیق, تشبیه فشرده, شعر مولوی, عیسی (ع)
    Soltan Morad Miri, MohammadEbrahim Malmir *, Fatemeh Kolahchian
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    One of the intellectual characteristics of Molavi"s poetry is the use of Quranic concepts, including the use of Quranic characters. Molavi does not merely adopt a suggestive view in using the Quranic declaration; Rather, he interprets the elements of the Qur"anic stories, especially the character of the prophets, with a hermeneutic view. Rumi acts creatively in this process and creates rhetorical images from his interpretations.

    METHODOLOGY

    The authors of this research, by describing and analyzing the data, after stating the generalities, analyze the types of intensive interpretative similes arising from the Quranic story of Jesus (PBUH) in order to determine the meaningful relationship of the frequencies.

    FINDINGS

    In this research, the most frequent type of simile is the compressed (eloquent) additional simile, in which Rumi first interprets a story or a verse of the Qur"an based on the rule of running and applying and reaching the interior; Then, according to his rhetorical style, he creates original images such as Jesus of the Spirit, Mary of Love, the cradle of mold, the antichrist of grief, Mary of straw, etc., and this shows that Molavi looks at the stories and characters of the Qur"an with an internal and cognitive approach and a new look at It has the character of prophets including Jesus (pbuh).

    CONCLUSION

    Rumi mixes the story of Jesus (pbuh) which is an external matter with his mentalities and tastes and interprets it with a mystical perspective and he has opened this chapter to the audience that everyone can use images and combinations according to their understanding and attitude. To create poetry and rhetoric in the shade of interpretation. In this article, the authors have explained the forms of intensive simile in terms of the type of interpretation, creativity, and imitativeness, as well as sensory and intellectuality.

    Keywords: interpretation, translation, comparison, compact simile, Molavi's poetry, Jesus (pbuh)
  • حسین فرجی آهق*، محمدعلی دولت

    این مقاله با روش توصیفی و تحلیل یافته های حاصل از مطالعات کتابخانه ای، به بررسی تطبیقی مبانی گفتمانی نظریه «فدا» به عنوان محوری ترین آموزه الهیات مسیحیت با گفتمان منطقی اسلام پرداخته و به این پرسش پاسخ می دهد که دیدگاه قرآن کریم درباره آن چیست؟ در عهد جدید، خطای آدم گناهی تلقی شده که از راه جسم به نسلش منتقل شده و برای نجات انسان ها از گناه ناخواسته شان، راهی جز ایمان به عیسی (ع) به عنوان فدیه خدا وجود ندارد. اعتقاد به تثلیث و شان فرزندی عیسی برای خدا، انتقال گناه آدم به نسلش و انسداد باب نجات از آن، عدم تاثیر شریعت در نجات، به صلیب کشیده شدن عیسی (ع) به عنوان خدای متجسد، مبانی پشتیبان این نظریه محسوب می شود. اما منابع اسلامی، گناه آدم را ترک اولی می داند، گناه را تسری پذیر نمی داند تا بنی آدم ناخواسته گنهکار تلقی شوند، تثلیث را نمی پذیرد و اعتقاد به فرزند برای خدا را کفر می داند، عیسی (ع) را بنده و فرستاده خدا معرفی می کند که تمام صفات بشری را داشت و در نهایت، کشته نشد و به آسمان برده شد و شریعت را برای همگان، حتی شخص پیامبر، لازم الاجرا می داند.

    کلید واژگان: عیسی(ع), نظریه فدا, تثلیث, گناه آدم, نجات
    Husayn Faraji Aheq *, MuhammadAli Dowlat

    This article, with the descriptive method and analysis of the findings from library studies, deals with the comparative examination of the foundation of discourse theory of fidā’ (sacrifice) as the most central doctrine of Christian theology with the logical discourse of Islam and answers the question, “What is the viewpoint of the Holy Qur’an about it?” In the New Testament, Adam’s fault is considered a sin that is passed on to his generation through the body, and there is no other way to save people from their unwanted sin except by having faith in Jesus (A.S.) as God’s fidya (ransom). Belief in the Trinity and the status of Jesus as the son of God, the transmission of Adam’s sin to his generation and the blocking of salvation from it, the lack of the effect of the Sharī’a on salvation, the crucifixion of Jesus (A.S) as God incarnate are the foundations for supporting this theory. However, the Islamic sources consider Adam’s sin as abandoning the preferable (tark-i ūlā), do not consider sin to be contagious so that the human beings are unintentionally considered as sinners, do not accept the Trinity, view belief in God having a son as blasphemous, introduce Jesus (A.S.) as the servant and the messenger of God that enjoyed all human qualities who, in the end, was not killed and was taken to heaven, and consider Sharī’a to be applicable to everyone, even to the Prophet himself.

    Keywords: Jesus (A.S), ransoming theory, Trinity, sin of Adam, Salvation
  • سید هادی دادگر*

    انجیل یعقوب یکی از اناجیل معروف غیررسمی (آپوکریفا) است. در آن به ولادت و کودکی مریم و عیسی (ع) به تفصیل پرداخته شده است. مطالعه و بررسی تطبیقی این دو داستان در انجیل یعقوب با قرآن کریم از جهات مختلفی حایز اهمیت است. توضیحات این دو داستان در انجیل یعقوب شباهت هایی با روایت قرآن دارد و از آن چه در اناجیل رسمی آمده، به قرآن نزدیک تر و با آن هماهنگ تر است. مطالعه این اناجیل که به هر علتی در دنیای مسیحیت کم تر مورد توجه قرار گرفته اند و مقایسه آن ها با قرآن می تواند روابط بینامتنی قرآن با متون دینی پیش از خود را بازنماید؛ آن سان که بتوان دریافت مخاطبان قرآن احتمالا با ذهنیتی که در اثر آشنایی با چنین متونی شکل گرفته بود، خود را نیازمند دریافت وحی به پیامبر (ص) برای حل چه مشکلاتی و کشف چه ابهاماتی احساس می کرده اند. در مطالعه پیش رو بنا ست با مرور داستان های ولادت و کودکی مریم و ولادت عیسی (ع) در قرآن، اناجیل رسمی و انجیل یعقوب از شباهت بیش تر داستان قرآنی با انجیل یعقوب در قیاس با اناجیل رسمی دفاع کنیم.

    کلید واژگان: انجیل یعقوب, آپوکریفا, اناجیل رسمی, مریم بنت عمران (س), عیسی (ع)
    Seyyed hadi Dadgar *

    The Gospel of Jacob is one of the famous unofficial gospels (Apocrypha). In it, the birth and childhood of Mary and Jesus Christ have been discussed in detail. Studying and comparing these two stories in the Gospel of Jacob with the Qurʾān is important in many ways. The explanations of these two stories in the Gospel of Jacob have similarities with the narration of the Qurʾān and are closer to the Qurʾān and more harmonious with it than what is stated in the official Bibles. The study of these gospels, which for whatever reason have received less attention in the Christian world, and their comparison with the Qurʾān can reveal the intertextual relationships between the Qurʾān and previous religious texts; As it can be understood, the audiences of the Qurʾān probably felt the need to receive revelation from the Prophet Muḥammad in order to solve what problems and discover what ambiguities. In the upcoming study, by reviewing the stories of the birth and childhood of Mary and the birth of Jesus Christ in the Qurʾān, the official Gospels and the Gospel of Jacob, we will defend the greater similarity of the Quranic story with the Gospel of Jacob in comparison with the official Gospels.

    Keywords: Gospel of Jacob, Apocrypha, Official Gospels, Maryam ibna ʿImrān, Jesus Christ
  • محمود دیانی*، رمضان مهدوی آزادبنی

    در انجیل یوحنا و قرآن و نیز برخی متون دینی یهودیت، مسیحیت و اسلام، از عیسی(ع) به «کلمه» تعبیر شد. اگر «کلمه» را تعبیر دیگری از «لوگوس» بدانیم، آن گاه می توان حکم داد که در سپهر ادبیات دینی-فلسفی یهودی و مسیحی، دست کم با سه تلقی از این تعبیر مواجه هستیم: کلمه نه به مثابه مخلوق و نه به مثابه نامخلوق(ابزار خدا)، کلمه به معنای مخلوق(پسر خدا)، کلمه به معنای خدا(خدای پسر). تلقی اول را می توان در آراء فیلون یهودی، تلقی دوم را در اناجیل هم نوا و تلقی سوم را در اولین فرازهای انجیل یوحنا پی جویی نمود. این که از حیث هستی شناختی، این تلقی ها تا چه میزان متاثر از مفهوم لوگوس در ادبیات فلسفی دینی یونانی است و یا فیلون چه تاثیراتی بر یوحنا و آباء کلیسا داشته از عهده این پژوهش بیرون است؛ اما قرآن کریم در سپهر مفهوم شناختی و وجودشناختی خود، مراد مشخصی از کاربرد «کلمه» دارد. آیه های 39 و 42 آل عمران، 171 نساء و نیز 34 مریم و 12 تحریم در قرآن درباره اطلاق «کلمه» بر عیسی (ع) سخن به میان آورده اند. اکنون سه پرسش مطرح است: مقصود قرآن از «کلمه» چیست؟ چرا قرآن در میان پیامبران، «کلمه» فقط بر عیسی(ع) اطلاق شد؟ منظور قرآن تا چه میزان منطبق با برخی تفسیرهای یهودی و مسیحی است؟ تتبع در اقوال کلامی مفسران قرآن و نیز توجه به هستی شناسی قرآنی «کلمه»، اشعار به جنبه مخلوقیت عیسی(ع) و تعریض به عقایدی دارد که در آن، عیسی (ع) پسر خدا(فیلون و اناجیل هم نوا)، خدای پسر(انجیل یوحنا) غیرمخلوق و غیرجسمانی و مواردی از این دست، معرفی شد.

    کلید واژگان: : قرآن, کلمه‏‏, عیسی (ع), لوگوس, فیلون, اناجیل هم نوا, انجیل یوحنا
    Mahmood Dayyani *, Ramezan Mahdavi Azadboni
  • ولی عبدی، محمد ایلخانی*، فاطمه لاجوردی

    در صدر مسیحیت زنان نیز در کنار مردان در گسترش و تبلیغ این دین نقش به سزایی ایفا کردند. برخی از زنان از نظر مالی، شاگردان عیسی (ع) را حمایت کردند. برخی دیگر، به همراه شاگردان وی از روستایی به روستایی و از شهری به شهری پیام فرا رسیدن «ملکوت الهی» را به گوش دیگران رساندند. بنابراین، در الهیات مسیحی از زنان متعددی با عنوان مبلغان دین، رسولان، معلمان و نبیه نام برده می شود. در این میان، مریم مجدلیه در آثار مختلف مسیحی از همان ابتدا همواره به مثابه یار و یاور عیسی (ع) به چشم می خورد. در متون مسیحیت او کسی است که در هنگام تصلیب عیسی (ع) برخلاف حواریون که پا به فرار گذاشتند، تا آخرین لحظه در کنار استاد خود؛ یعنی عیسی مسیح باقی ماند و همچنین نخستین شخصی است که رستاخیز وی را دید و خبر آن را به دیگر شاگردان عیسی (ع) رساند. افزون براین، در نوشته های پدران کلیسا از او با عنوان حوای جدید، رسول و حتی حواری یاد می شود؛ ما در نوشتار حاضر برآن هستیم تا با بررسی عهدجدید وآثار پدران کلیسا تصویری از سیمای مریم مجدلیه تا پایان قرون وسطی به دست دهیم و رابطه وی با عیسی (ع) را بیان کنیم.

    کلید واژگان: مریم مجدلیه, سنت یونانی, عیسی(ع), پدران کلیسا, حواریون
    Vali Abdi, Mohammad Ilkhani *, Fatemeh Lajevardi

    In the early Christianity, women alongside men continued to spread new religion across the world. Some of them supported Jesus’s disciples in economic terms, and some others, traveled from village to village, from town to town in order to proclaim “the kingdom of God”. Thus, several women have been figured out as missionaries. Meanwhile, throughout early Christian writings, Mary the Magdalene is known as the companion (Σύντροφος) of Jesus. According to Christian writings, she witnessed the Crucifixion, and contrary to the disciple who fled, she remained faithful to her master (διδασκάλος) until the last breath, and she was the first one who saw the resurrected Jesus and began to report the disciples. Moreover, Gnostic gospels and Church fathers have cited her as an apostle (απόστολος) and even as a disciple. Particularly, Gnostic writings refer to a considerable intimacy between her and Jesus Christ. In ongoing research, by exploring the New Testament, Gnostic treatises, and the writings of Church fathers, we will examine her role and image in Christianity up until the end of Middle Ages, and will refer to Mary and Jesus’s relationship. Additionally, we will concentrate on the main fact whether one can regard her as an apostle.

    Keywords: Mary the Magdalene, Gnostic gospels, Jesus Christ, Church fathers, disciples
  • مهدی بهنیافر*، فاطمه السادات حسینی محمود آبادی

    کیفیت حیات حضرت عیسی (ع) همواره یکی از بحث برانگیزترین مباحث حتی در میان مسیحیان است. در این مقاله ابتدا با تحلیل اسنادی و مبتنی بر نصوص اولیه مسیحی، به دسته بندی سه دیدگاه قابل استخراج از این نصوص درباره سرشت الوهی یا طبیعی عیسی (ع) پرداخته ایم  و سپس این موضوع را از دیدگاه قرآنی بررسی کرده ایم. سه دیدگاه سرشت الهی، سرشت الهی انسانی و سرشت انسانی و طبیعی عیسی (ع) در نصوص مسیحی و نیز سرشت غیرالوهی عیسی (ع) دیدگاه هابی هستند که در اندیشهقرآنی بررسی شده اند در ادامه، با تحلیلی فلسفی و کلامی به پارادوکس ها و برخی دشواری های نظری و کلامی پیش روی برخی دیدگاه های مسیحی در حوزه هایی نظیر «پرستش»، «وحدت ذات خداوند»، مسئله هدایت و نیز مسئله فهم پذیری فعل خداوند پرداخته ایم. در این میان به مسئله «هدایت» به عنوان یکی از کلیدی ترین اهداف نبوت توجه شده است؛ این که تجانس زیستی نبی با جامعه مخاطبان وی، اساسا هدایت را ممکن می سازد و سپس در دل این امکان، احتمال تحقق اهداف نبوت و اقبال به نبی، تحقق هدایت را افزایش می دهد؛ تجانسی که از قرآن کریم و در باب پیامبر اسلام (ص) و انبیای سلف از جمله عیسی (ع) نیز قابل استخراج است و بر این اساس، دعوت انبیا از دید قرآن با اقبال مواجه بوده است؛ اما برخی دیدگاه های مسیحی که تمام یا وجهی از سرشت عیسی (ع) را الوهی می دانند، به لحاظ نظری و کلامی،  تحقق تدریجی رستگاری و مفهوم «هدایت» در طول تاریخ، نقش اراده انسانی مومنان در تحقق این امر و نیز توفیق انبیا در این امر را با چالش مواجه می سازند؛ رویکرد قرآنی با این چالش مواجه نیست.

    کلید واژگان: عیسی(ع), الوهیت, حیات طبیعی, سرشت الهی انسانی, هدایت
    Mahdi Behniafar *, Fatemossadat Hosseini Mahmoudabadi

    The quality of life of Jesus has always been one of the most controversial issues even among Christians. In this paper, first, by documentary analysis and based on the early Christian scriptures, we have categorized three extractable views of these scriptures on the divine or natural nature of Jesus (PBUH), and then examined the perspective on Islamic scriptures. The divine nature, the divine-human nature, and the human natural nature of Jesus (PBUH) are three views that have been examined in Christian scriptures as well as the non-divine nature of Jesus (PBUH) that have been examined in Qur'anic thought. continuing with philosophical and theological analysis, we have addressed the paradoxes and some theoretical and theological difficulties facing some Christian views in areas such as "worship", "unity of the divine nature", the question of guidance, and the question of the intelligibility of God's action. The issue of "guidance" has been considered as one of the key goals of prophecy; that the biological propriety of the prophet with his audience essentially make guidance possible, and then at this possibility, it increases the possibility of fulfilling prophecy goals and favoring prophet and then the guidance, which can be extracted from the Holy Qur'an on the Prophet of Islam and the Prophets including Jesus (PBUH), and accordingly, the Prophet's invitation to the Qur'an was favored. But some Christian views that regard all or part of the nature of Jesus as divine are, theoretically and theologically: 1.the gradual realization of salvation and the concept of "guidance" throughout history, 2. the role of the human will of believers in the realization of this, and 3.The successes of the prophets are challenged in this regard, a challenge we have shown that the Qur'anic approach does not face

    Keywords: Jesus (PBUH), Divinity, Natural Life, Divine-Human Nature, Guidance
  • محمدهادی منصوری، مبشره نصیری*
    در معارف وآموزه های مسیحیت و اسلام، حضرت عیسی(ع) جایگاه ویژه ای دارد و رخداد رجعت ایشان در آخرالزمان به عنوان امری حتمی پذیرفته شده است. اما همانگونه که دیدگاه اسلام در کیفیت صعود حضرت با دیدگاه تحریف شده مسیحیت متفاوت است، در چرایی، چگونگی و کارآمدی بازگشت ایشان نیز اختلافات قابل توجهی دیده می شود.
    نوشته پیش رو تلاشی است در کیفیت سنجی بازگشت عیسی(ع) و تحلیل گستره و ابعاد نقش آفرینی عیسی(ع) در عصر ظهور که با روش توصیفی _ تحلیلی به مسئله می پردازد و حضور مسیح را در ابعاد اعتقادی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، نظامی و اقتصادی حکومت قائم (عج) برمی رسد.
    بر اساس آموزه های اسلامی، بازگشت عیسی(ع) حکیمانه و در راستای جهانیسازی دین توحیدی و نصرت منجی حقیقی است. از سویی، این بازگشت به عنوان یکی از شروط قیامت، به تقویت باور ظهور منجی و بینشزایی و بصیرتافزایی پیروان میانجامد. اقتدای مسیح به حضرت مهدی(عج) در نماز طلیعه ظهور، نمونه ای است از کنشی برخاسته از ولایت پذیری که در ارائه الگو به پیروان مسیح نقش بسزایی دارد. وزارت عیسی(ع) ، شکستن صلیب، حضور چشم گیر ایشان در نابودی دشمنان مهدی (عج) و اعتلای کلمه توحید در جهان، ریشه کن کردن فقر و... از ابعاد نقش آفرینی حضرت مسیح (عج) در عصر ظهور است.
    کلید واژگان: رجعت, عیسی (ع), کارآمدی رجعت, عصر ظهور
    Dr. Mohammad Hadi Mansuori, Mobashereh Nasiri*
    Prophet Jesus has a special station in the teachings of Islam and Christianity. His reappearance at the End of Times is accepted as an imminent matter. But as the view of Islam in terms of his Ascent is different from the distorted view of Christianity, there’s also significant differences of opinion in how and why his reappearance will be.
    This writing is an effort in examining the quality of the reappearance of Jesus, peace be upon him, and analysis of the dimensions of his role at the time of reappearance with analytical-descriptive approach and explores the religious, cultural, social, political and economic aspects of the administration of Imam Mahdi, peace be upon him.
    According to Islamic teachings, the reappearance of Jesus, peace be upon him, is wise and in line with making the monotheistic religion international and helping the true savior. On one hand, the reappearance as one of the conditions of the Hereafter, helps the belief in the reappearance of the savior and giving insight to its followers. Jesus Christ praying behind Imam Mahdi, peace be upon him, is an action coming out of obedience in Wilayah, which has a significant role in introducing a role model to the followers of Jesus Christ, peace be upon him. The ministry of Jesus, breaking the cross, his presence in killing the enemies of Imam Mahdi, peace be upon him, and promoting the word of Monotheism in the world, eradicating poverty and … are all of the role of Jesus, peace be upon him, at the time of reappearance.
    Keywords: Reappearance, Jesus, peace be upon him, effectiveness of return, the time of Reappearance
  • آسیب شناسی جامعه منتظر در مواجهه با موعود / (مقایسه موردی تعامل یهودیان با دو پیامبر موعود خود)
    پرویز آزادی*، صغری رضوانی
    جامعه منتظر در کنار سایر جوامع بشری، آسیب های ویژه خود را دارد. شناسایی این آسیب ها سبب آشنایی منتظران با نقاط ضعف خود می شود که در هنگام ابتلا، از آن سربلند بیرون آیند. چگونگی رویارو شدن با موعودی انکارناپذیر، یکی از این ابتلاهاست. این رویارویی می تواند آسیب هایی جبران ناپذیر برای جامعه منتظران به بار آورد. در این نوشتار، تلاش می شود علل عدم پذیرش موعود منتظر _ آن هم موعودی که آن را کاملا پذیرفته اند _ بررسی می شود.
    در این پژوهش، یک جامعه در دو موقعیت مشابه از نظر موضوع، ولی متفاوت از نظر زمانی و مکانی مورد مطالعه قرار می گیرد. یهودیان از جوامعی هستند که پیامبران بسیاری برای آن ها ارسال شده است. در این میان، دو مورد از پیامبران یهودیان، حضرت مسیح(ع) و حضرت محمد(ص) بسیار دارای اهمیت اند؛ چرا که همواره وعده آمدن آن دو پیامبر در آموزه های یهود وجود داشته و یهودیان، منتظر ظهورشان بوده اند. در این نوشتار، چگونگی رویارو شدن یهودیان با این دو پیامبر (ع) که نشانه هایشان را داشتند، انتظارشان را می کشیدند و هنگام ظهور نیز آنان را به خوبی شناختند _ بررسی می شود.
    کلید واژگان: جامعه منتظر, موعود, یهودیان, عیسی(ع), حضرت محمد(ص), قرآن, تورات
  • محمد علی یوسفی
    زندگی انبیاء الاهی آن گونه که در کتاب های مقدس، روایات و قصص به تصویر کشیده شده، همواره زمین های مساعد برای بیان اندیشه ها و مضامین عرفانی بوده است. جیلی که خود از شاگردان مکتب عرفانی ابن عربی است به زندگی انبیاء الاهی از جمله موسی و عیسی (ع) نظر داشته، به تاویل و تطبیق آیات، روایات و حوادث زندگی آنان با حوادث نفسانی پرداخته است. جیلی در مجموع مباحث خود درباره زندگی موسی، بر فنای نفس بشری، حقیقت واحد الاهی، رفع دو گانگی و دوئی در نسبت وجود حقی و خلقی و در نهایت بر وحدت انسان کامل با خداوند تاکید دارد. او تورات را از تجلیات اسماء صفاتیه حق و انجیل را از تجلیات اسماء ذات می داند. خداوند تورات را در نه لوح بر موسی نازل کرد و او مامور به ابلاغ هفت لوح بود و دو بود در حوزه تبلیغ موسوی قرار نداشت، بلکه متعلق به عیسی بود و «قدرت و ربوبیت» لوح پایانی که لوح از سوی عیسی بود که موجب شد قوم عیسی به تثلیث قائل شوند و به «قدرت و ربوبیت» همین ابلاغ الواح قول جیلی و ابن عربی به گمراهی (ضلال) و خطا (اعتقاد نادرست) بیافتند. جیلی بر این باور است که انجیل ظاهری دارد و باطنی. ظاهر انجیل عبارات آغازین انجیل است که به نام است. قوم عیسی ظاهر این «بسم الله الرحمن الرحیم» شروع می شود، همچنان که اول قرآن «اب، ام و ابن» کلام را گرفتند و آن را بر عیسی، مریم و روح تطبیق دادند و از حقیقت انجیل که ظهور حضرت حق را در خلق و قیام ناموس لاهوتی را در وجود ناسوتی نشان می دهد غفلت کردند و به تجسیم و حصر منتهی شدند.
    کلید واژگان: موسی (ع), عیسی (ع), جیلی, انسان کامل, تورات, انجیل
    The life of the prophets, as described in religious texts, was always an intersting subject of mystical thinking. Jīlī, who was a student of Ibn Arabī’s mystical school, studied the life of the divine prophets such as Moses and Jesus, which were revealed in Quranic verses and with allegorical interpretation he compared these stories with mental attitudes. Considering Moses’ life, Jīlī emphasizes the annihilation of human soul, unique truth of divinity, unveiling of duality in Divine creative being and at last the union of perfect man with God. He believes that Torah was the manifestation of qualitative names of God, while Gospel was the manifestation of essential name of God. God revealed Torah to Moses in nine tablets. He was permitted to preach seven tablets, but the other two tablets which were ''Power and Lordship'', belonged to Jesus. Jesus preached these two tablets to his people and as a result his people believed in Trinity and went astray. Jīlī believes that Gospel has esoteric and exoteric characteristics. According to him, the beginning verse of the Gospel, i.e. In the name of Father, Mother and Son, are the exoteric one. It could be compared with the beginning verse of Quarn, i.e. In the name of Allah, Most Beneficent, Most Merciful. The people of Jesus only comprehended the exoteric meaning of the verse and identified it with Spirit, Mary and Jesus. They ignored the esoteric meaning of the Gospel, that is the appearance of God in creation and the manifestation of divine names in bodily beings. Therefore they believed in anthropomorphism and restriction of the Infinite.
    Keywords: Moses, Jesus, Jīlī Perfect Man, Torah, Gospel
  • علی اسدی
    امام معصوم(علیه السلام) حجت خدا و داناترین مردم است. بر این اساس گستره دانش او افزون بر کتاب و سنت، دیگر کتاب های آسمانی را نیز دربر می گیرد. استدلال های امام رضا(علیه السلام) به تورات، انجیل و زبور در مناظره با علمای اهل کتاب، از نمونه های شنیدنی در این زمینه است. مواردی از کتاب مقدس، که امام(علیه السلام) در ارتباط با برخی مسائل بدان استناد جسته اند، از حیث انطباق با نسخه های موجود آن و نیز دلالت بر مدعای آن حضرت، چند دسته هستند: بخشی کاملا روشن و گویاست و در کتاب مقدس موجود نیز آمده، برخی دیگر دارای مفهوم کلی، ولی با قراین موجود مدعای امام را تایید می کند. دسته دیگر، دارای زبانی نمادین است، و تنها با تفسیر امام، بر مدعای ایشان دلالت دارد. برخی نیز در ترجمه های فارسی و عربی یافت نمی شوند. بخشی نیز در متن کتاب مقدس مورد استناد قرار نگرفته اند، ولی به صورت مبسوط در عهد قدیم، جدید و قرآن روایت شده اند.
    این مقاله، نمونه های مهمی از موارد یاد شده را در نسخه های فارسی و عربی موجود از عهدین بررسی می کند.
    کلید واژگان: قرآن, کتاب مقدس, عهد عتیق, عهد جدید, تورات, انجیل, امام رضا (ع), عیسی (ع)
  • ابوالفضل روحی
    بر اساس گزارش قرآن کریم، حضرت عیسی علیه السلام به آمدن پیامبری پس از خود به نام «احمد» بشارت داده است. آنچه هر پژوهشگری را به تامل و پژوهش بیشتر وامی دارد، یافتن پاسخ به این پرسش هاست که این بشارت در کجا بیان شده است و حضرت عیسی علیه السلام با چه تعبیری از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهیاد کرده است؟ آیا در اناجیل موجود می توان نشانه هایی از این بشارت یافت؟ این نوشتار با بررسی آیه بشارت عیسی علیه السلام تلاش کرده است به پرسش های بالا پاسخ دهد و آیات احتمالی را که در آن عهدین به نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اشاره کرده اند، جمع آوری کند. اگرچه با توجه به محرف بودن عهدین نمی توان به صورت یقینی ادعا کرد آنچه در این کتاب آمده است همان بشارتی است که قرآن کریم آن را گزارش کرده است.
    کلید واژگان: احمد (ع), عیسی(ع), فار قلیط, قرآن, عهدین
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال