جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "میترا" در نشریات گروه "علوم انسانی"
-
آیین مهر یکی از مذاهب دیرینه و شناخته شده ایران باستان است. آثار و شواهد برجای مانده این آیین، گستردگی از شرق تا غرب قلمرو آن را نشان می دهد؛ از این رو در دو سده پسین، همواره مورد توجه پژوهشگران حوزه های مختلف علمی قرار گرفته است. نبود منابع مستند و شواهد تجربی قاطع موجب شده است پژوهشگران فرضیه های متفاوتی در زمینه زادگاه آیین مهر و شیوه انتقال آن به دیگر مناطق ارائه دهند که هرکدام نیازمند تامل و بررسی فراوان است. نوشتار حاضر همه فرضیه های ارائه شده پژوهشگران این حوزه، افزون بر شواهد ابتدایی موجود و در ارتباط با آیین مهر را بررسی می کند. موارد نام برده برای دست یابی به پاسخی روشن و یافتن خانه بدوی مهرپرستی نقش بسزایی دارد. مشخص شدن زادگاه این آیین می تواند سرچشمه نخستین مهرپرستی یا میترائیسم غربی را آشکار کند که بی ارتباط با گونه شرقی آن نیست. در این مسیر با سه گروه از شواهد یا مدارک شامل گواهی های تاریخی، شواهد باستان شناختی و نظریه ها روبرو هستیم. با بررسی و تکیه بر آنها می توان منشا آیین مهر را به اقوام هندواروپایی ساکن در شرق باستان نسبت داد که پس از آمیختن با فرهنگ پارسی به صورت یک بریکولاژ مذهبی به سمت غرب روانه شده، در مسیر خود فرهنگ های مختلف را اکتساب کرده و سرانجام به شکل میترائیسم شناخته شده غربی در امپراتوری روم به حیات خود ادامه داده است.کلید واژگان: بریکولاژ, میترائیسم, آیین مهر, میترا, هومReligious Studies, Volume:12 Issue: 23, 2024, PP 159 -196The Cult of Mithras (Mihr) is an ancient religion that originated in Iran. Evidence of this cult's presence can be found across its historical realm, from east to west. Over the past two decades, scholars from various fields have focused on this cult. Due to the lack of documented sources and conclusive empirical evidence, researchers have proposed different hypotheses about the cult's origins and its spread to other regions, each meriting investigation. This article examines these hypotheses alongside the existing evidence related to the Cult of Mithras. Understanding the origin of this cult is crucial for revealing the roots of Western Mithraism, which is undoubtedly connected to its Eastern counterpart. To achieve this, we consider three types of evidence: historical, archaeological, and theoretical. By analyzing these sources, we can trace the origin of the Cult of Mithras to Indo-European ethnicities in eastern antiquity. These groups, after merging with Persian culture, moved westward, forming a religious bricolage. Along the way, they absorbed various cultural influences, eventually developing into the recognized form of Western Mithraism.Keywords: Bricolage, Cult Of Mithras, Mithraism, Haoma
-
هدف
هدف این پژوهش تحلیل زمین اسطوره های کهن ایرانیان به منظور به چالش کشیدن مطالعات گسترده مختلف قبلی در حوزه های باستان شناسی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی در مورد ایران باستان از یک سو و گشایش چارچوب های نظری دیگر برای مطالعات حوزه های مختلف مذکور از دیگر سو جهت آشکار ساختن وضعیت دیرینه زیستی و همچنین تحلیل ایران باستان از نظر محل جغرافیایی، زمان شکل گیری، فرهنگ دیرینه و جابه جایی استقرارگاهی آنان است.
روش و داده:
مبنای مطالعه، نمادشناسی و تحلیل نمادهای مطرح در روایت های اسطوره ای یا آنچه به شکل نثر و نظم در کتب دینی، آئینی و یا متون کهن برجای مانده و انطباق آن با یافته های دیرینه جغرافیایی عصر حاضر بوده است.
یافته هابر پایه زمین اسطوره های رایج ایرانی، زمان شکل گیری جوامع ایرانی دست کم به کواترنر پایانی و پس از افزایش دما در حدود 19000 سال پیش برمی گردد که در ایران مرکزی، شرق و جنوب شرق کنونی ساکن و توسعه پیدا کرده اند.
نتیجه گیریسرمای یانگر دریاس در حدود 13000 سال پیش آن ها را به سکونتگاه های زیرزمینی کشانده است. شرایطی که سبب شکل گیری میترائیسم و بعدتر ستایش آتش شده است. خشکی اولیه هولوسن نیز سبب انقباض جوامع ایرانی و خشکی حدود 4000 سال پیش با شدت بیشتر، آن ها را پراکنده و مجبور به کوچ به عرض های جغرافیایی بالاتر از جمله آسیای میانه و سرزمین های دوردست تر در جست وجوی آب نموده است. همین دوران، ایرانیان را به پرستش ایزدبانوی آب، آناهیتا یا تیشتر، سوق داده که همواره در حال مبارزه با اپوشه و اژی دهاک، اهریمنان خشکی، بوده است. شکل گیری این دو ایزد، حاکی از تغییرات شدید آب و هوایی و خشک شدن کره زمین در زمانی بوده است که جوامع متمدن ایرانی شکل گرفته و توسعه زیاد پیدا کرده بودند. بر اساس روایت ها احتمالا قبل از یانگر دریاس و در هولوسن میانی، جوامع ایران باستان شرایط بهینه زیستی را تجربه کرده و دامنه های جنوبی البرز، احتمالا سواحل دریاچه های ایران مرکزی ناحیه ثقل جوامع ایران باستان بوده است.
نوآوری:
این مقاله چارچوب جدیدی در حوزه علوم زمین فرهنگی می گشاید و به بیان یک نظریه جدید در ارتباط با جوامع باستانی ایران مبتنی بر اسطوره های مرتبط با زمین، به ویژه آن هایی که در آثار کتب و متون اولیه بر جای مانده آمده است، می پردازد.
کلید واژگان: اسطوره شناسی, زمین اسطوره شناسی, باستان شناسی, ایران باستان, آناهیتا, میتراAimThis study seeks to challenge many existing studies on ancient Iran in different areas such as archeology, history, culture, and society to set a new theoretical framework to study the abovementioned areas. It also aims to clarify the paleogeography of ancient Iran based on ancient Iranian mythological scripts and oral traditions.
Materials & methodsTo conduct this study, very ancient Iranian stories are investigated. These myths are extracted from the holy book of the Zoroastrians, Avesta, which belongs to 1000-1500 BC, or other books written 1000 to 2500 years ago, including Shahnameh, an Iranian epic, or past oral traditions.
FindingsThe results show that contrary to previous theories, the formation of those societies dates back to the late Quaternary, after a rise in temperature about 19000 years ago. At that time, people started residing in the center, south, and south-east of Iran.
ConclusionThe Younger Dryas, about 13000 years ago, forced them to dwell underground. Then, early Holocene droughts restricted them, and a long, severe drought about 4000 years ago scattered them and forced them to migrate. Based on some studies, it was in two time periods, probably before the Younger Dryas and in the mid-Holocene, that the ancient Iranian society experienced good ecological conditions.
Innovation:
This article opens a new framework in the field of cultural geosciences and expresses a new theory related to the ancient societies of Iran based on myths related to the earth, especially those left in the works of books and early texts.
Keywords: Mythology, Geomythology, Archaeology, Ancient Iran, Anahita, Mitra -
نام شناسی در آغاز به عنوان یک دانش درزمانی، به ریشه شناسی نام ها می پرداخت؛ اما به مرورزمان ، نقش عوامل فرازبانی ، مانند شرایط فرهنگی ، اجتماعی ، حقوقی و مذهبی نیز در آن مشخص گردید . پژوهش حاضر بر اساس نام شناسی واژه میترا است. هدف، ریشه شناسی این واژه در زبان های فارسی و هندی و بررسی درزمانی کاربرد آن به عنوان اسم خاص و عام است. دگرگونی آوایی، واژگانی و معنایی «میترا» در دوره های تحول زبان فارسی، به صورت تحلیل کیفی انجام و با زبان سنسکریت و هندی مقایسه شد . نتایج نشان داد ایزد آریایی میترا، از نظرجنس دستوری و زیست شناختی مذکر است؛ بدین ترتیب کاربرد شاخص«الهه» یا «ایزدبانو» برای نام اسطوره ای میترا نادرست است . «میترا» در ورود به دوره زبان های ایرانی میانه ، بر اثر تحولات آوایی ، تبدیل به «مهر» گردیده و معنای عام آن که در دوره باستان، دوستی و پیمان بود ، به خورشید تعمیم یافته است. «مهر» در زبان های ایرانی میانه و نو فارسی، در ترکیب ساخت نام ها تنوع زیادی دارد . بررسی نشان داد روش های ساخت واژه اسامی دوقسمتی در هند و ایران مشابه است. بعلاوه، عامل فرازبانی مذهب در نام گذاری میترا نشان داد که در ایران معاصر و بین مسلمانان هند، میترا نام دخترانه است؛ اما برای هندوها نام مشترک بین دختر و پسر است.
کلید واژگان: نام گذاری, میترا, مهر, جنسیت, زبان های هندوایرانیThis article is based on Mithra/Mitra onomastics. The purpose is a qualitative diachronic survey about changes in Mitra and Mehr words in Phonological, etymological, and semantic fields. The domain of research was Old Iranian languages along with Sanskrit; then Middle Iranian languages to New Persian. The analysis showed that Mitra is considered a male deity by grammatical and biological gender in Ṛigveda, Avesta, and other ancient texts. Accordingly, the deixis for Iranian Mitra is “god” and not “goddess’’. Due to phonetic evolution, Mitra became Mehr in the Middle Iranian languages period. Due to the broadening of the meaning, this word accepted a new meaning, “sun”, plus previous meanings (friendship, promise, and treaty). Mehr shows a vast variety in the structure of Middle and New Persian compound personal names. This study showed that methods of compound personal name formation in Hindi and New Persian are similar. Religion, as a non-linguistic element was observed in Mitra onomastics: In contemporary Iran and the Muslim community (Urdu speakers) of India, Mitra is a female name; but in the Hindu community it is unisex.
Keywords: Personal Name, Mithra, Mitra, Mehr, Gender, Indo-Iranian languages -
شکار از نخستین اعمالی است که بشر در طول تاریخ خود همواره سعی در تصویر آن داشته است. در ایران باستان شکار نقش دینی و آیینی داشته و از جایگاه مهمی برخوردار بوده است. در این میان، میتراییسم یکی از ادیانی است که به انگاره شکار از راه تصویر کردن آن استمرار بخشیده است. یکی از این تصاویر، صحنه شکار میترا در مهرابه دورااروپوس است. تکرار این انگاره را در تاق بستان در صحنه شکار شاه شاهد هستیم. در مقاله حاضر، برای مطالعه استمرار انگاره صحنه شکار (میترای شکارگر به شاه شکارگر)، از رویکرد شمایل شناسی اروین پانوفسکی استفاده می کنیم. باید گفت استمرار و تکرار تصویر، منطق درونی شمایل شناسی است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چرا نقش برجسته شاه شکارگر در تاق بستان تداوم یا استمرار مفهومی همان انگاره میترای شکارگر در نقاشی دیواری دورااروپوس است؟ روش تحقیق در این مقاله، توصیفی تحلیلی است و مطالب به طریق اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده اند. با توجه به دو تصویر مطالعه شده، می توان گفت انگاره شکار، عملی با هدف نمایش مبارزه بین میترا شاه و غلبه بر نیروهای شر بوده است و در این راه اعمالی چون آموزش اصول اشرافی گری، طی کردن مراحل جوانی عیاری، عمل قربانی، کشتن گراز و نماد همراه آن، پیوسته با عمل شکار هستند. مطالعه شمایل شناختی انگاره شکار نشان می دهد مفهوم شکار در کنار اینکه واجد ارزش تاریخی، فرهنگی، دینی سیاسی است، از معنای صرف آن فراتر رفته و در طول زمان استمرار یافته و در تصاویر دوره های مختلف ازجمله در تاق بستان تکرار شده است.کلید واژگان: شمایل شناسی, شکار, دیوارنگاره دورااروپوس, میترا, نقش برجسته تاق بستانThe hunting icon is one of the first function's that mankind has always tried to depict throughout its history. In ancient Iran, hunting has a religious role and has an important place. In the meantime, Mithraism is one of the religions that has perpetuated the notion of hunting through images. One of these images is the scene of Mithra hunting in the altar of Dura-Europos. We see the repetition of this image in Taq-I Bustan and in the hunting scene of the king. To study the continuity of the hunting scene image (the hunter Mithra to the hunter king), we have used the iconography approach of Erwin Panofsky.Continuity and repetition is somehow implied in the image-icon and is the internal logic of iconology, Iconology is one of the most important approaches that has been used in the study of image. That’s why we use this approach in the present study. The main question of the present article is why the bas-relief of the hunter-king in the Taq-I Bustan is the continuation or conceptual continuation of the same idea of the hunter Mithra on the wall painting of Dura-Europos? The research method of this article is descriptive-analytical and the materials have been collected through documents and libraries. According to the two images studied, it can be said that the idea of practical hunting is to show the struggle between Mithra-Shah and the forces of evil, in order to show the victory of good over evil, and in this way practices such as teaching the principles of aristocracy, passing stages of youth-practice, sacrifice, killing the boar and its associated symbol, etca are continuaously accompaniments of hunting action. The iconology of the idea of hunting shows that the concept of hunting has gone beyond hobby and its mere meaning and has taken on historical, cultural and religious-political values. Moreover it has continued over time and has been repeated and preserved in images like in Taq-I Bustan.Keywords: Iconology, Hunting, Dura-Europos Wall Painting, Mithraism, Taq-I Bustan Bas relief
-
"ایزدیان" مردمانی کرد زبان در دل کوه های سنجار و شهر و اطراف موصل، دارای آیین کهنه یکتا پرستی هستند. کتابهای "مصحف سیاه" و "جلوه" دو کتاب مقدس در میان ایزدیان، به اسطوره آفرینش جهان و انسان می پردازد. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به این سوالات است: 1. ایزدیها چه کسانی هستند و خاستگاه آنها به کجا بر می گردد ؟ 2. تحلیل اسطوره آفرینش ایزدیها، در دو کتاب مقدس، چگونه است ؟ یافته ی مورد پژوهش نشان می دهد که بنا به سرنوشت ایزدیها، چه از لحاظ مذهبی و چه از لحاظ آیینی، تاریخی نامحتوم دارند که وجود طیف گسترده ای از مطالعات و پرداختن به این کتابها از سوی غربیها در زمانهای استعماری، حاکی از جذابیت آنها نسبت به کشف دیدگاه آیین ایزدیها، در مورد چگونگی آفرینش جهان است و دیگر آنکه با توجه به یافته ها و وجود اشتراکات فراوان، وجه تفاوتش را با سایر تحقیقات در این زمینه، ربط دادن آیین ایزدیها بر اساس مستندات مشاهده شده به آیین قبل از اسلام یعنی "میترا" می داند. دوم آنکه تحلیل اسطوره آفرینش ایزدیها، مانند هر آیین دیگر، دارای خاستگاه ها و دیدگاه های مردمانش است که ریشه در باورهایشان دارد.
کلید واژگان: ایزدی, ملک طاووس, اسطوره, مصحف رش, جلوه, میتراreligionThe Yazidis, a Kurdish-speaking people in the heart of the Sinjar Mountains and the city and around Mosul, have a long history of monotheism. The books “Black Mus’haf” and “Jelveh”, two holy books among the Yazidis, deal with the myth of the creation of the world and man. This research seeks to answer the following questions in a descriptive-analytical way: 1. Who are the Yazidis and where does their origin go? 2. What is the analysis of the myth of the creation of the Yazidis in the two Bibles? The findings show that Yazidis, both religiously and ritual, have a history of uncertainty about the existence of a wide range of Western reading and dealing with these books during the colonial period. Discovering the views of the Yazidi religion is about how the world was created, and that, given the findings and the many commonalities, the difference between it and other research in this field is that the Yazidi religion is related to pre-Islamic documents. Mitra knows. Second, the analysis of the myth of the creation of the Yazidis, like any other religion, has its origins and the views of its people, which are rooted in their beliefs.
Keywords: Yazdi, Melek Taus, Myth, Blacka Mushaf, Jelveh, Mitra -
روشنایی بی هیچ گفت وگویی، مهم ترین ایزد در اساطیر هندواروپاییان است و چرخه بستن و گشودن روشنایی و تاریکی، مهم ترین مضمون در اساطیر این مردمان است. مردمان هندوایرانی نیز به سان دیگر هندواروپاییان، سرگذشت روشنایی را بنیاد اساطیر خویش نهادند. آفرینش، باروری، آب فزایی، پیروزی و دیگر اجزای هستی در باورهای آنان، اجراهای دیگرگون اسطوره روشنایی است. ایزد روشنایی در اساطیر ژاپنی نیز جای گاهی بنیادین دارد. آماتراسو، ایزدبانوی روشنایی در ژاپن، به سان ایزدان روشنایی آریایی، ایزد باروری و مایه خرمی کشت زارهاست و خاندان پادشاهی از نژاد اویند. داستان زندگانی او نیز توسعه یافته چرخه بستن و گشودن روشنایی و تاریکی است و مشترکات سرگذشت او با اسطوره ایزدان روشنایی هندوایرانی، بیش از آن است که اتفاقی انگاشته شود. پیش از این، جوانبی از ورود و تاثیر اساطیر آریایی به فرهنگ ژاپن، کاویده و معرفی شده است و در این مقاله نیز با روش توصیفی تحلیلی، مشترکات اساطیر ایرانی و هندوایرانی با اساطیر ژاپنی در حوزه ایزدان روشنایی بازنموده می شود. نتایج این بررسی، گویای آن است که با توجه به پیشینه تاثیر فرهنگ ایرانی بر فرهنگ ژاپنی، اسطوره آماتراسو در باورهای ژاپنی، ریشه هندوایرانی دارد. نیز قرن ها پس از ورود این اسطوره به فرهنگ ژاپن، هم زمان با موج تازه ورود عناصر ایرانی به ژاپن در نیمه قرن هفتم میلادی، امپراتوران ژاپن با الگوگیری از نظریه تبار ایزدی شاهان ایرانی، اسطوره آماتراسو را برای تبیین تبار ایزدی خویش به کار گرفتند.
کلید واژگان: اساطیر هندوایرانی, ژاپن, میترا, آماتراسو, جمBrightness is certainly the most significant god in the Indo European mythology, and the cycle of opening and closing of day is the main theme in the mythology of this people. Indo Iranian people have also based their myths upon the nature of light. Creation, fertility, abundance of water, victory, and other components of life in their beliefs are different manifestation of the brightness myth. Likewise in Japanese culture god of brightness plays a central role. Amaterasu, goddess of light is also responsible for abundance and fertility of pastures and the imperial dynasty comes from the same race. Her life story is the expansion of day and night cycle and resemblance of her life history with that of Indo Iranian people are far more than it could be assumed accidental. Beforehand instances of the influence of Arian myths over Japanese culture were studied and introduced. This article has made use of descriptive analytic method to represent common features of Iranian and Indo Iranian myths with the Japanese counterpart in terms of brightness Gods. The results obtained show that Amaterasu myth according to Japanese beliefs has its roots in Indo Iranian culture considering the historical influence of Persian culture over the Japanese one. Also centuries after the first entry of this myth to Japan in the second half of the seventh century AD, at the same time that cultural features of Iranians began to penetrate Japan Japanese emperors followed the example of Iranian kings who have long before established kinship to God. They used Amaterasu myth to legitimize their sovereignty.
Keywords: Indo Iranian mythology, Japan, Mithra, Amaterasu, Jam -
یکی از افسانه هایی که حول اسطوره «میترا» شکل گرفته، نبرد او با ایزد خورشید در شب میلاد است. در فصل سی و دوم سفر پیدایش عهد عتیق نیز افسانه ای از نبرد یعقوب با الوهیم (ایزد) نقل شده است که از نظر سبک، مضمون و ویژگی های نسبت داده شده به خداوند، قطعا به عهد عتیق تعلق ندارد؛ اما از نظر عناصر روایت، شباهت بسیاری با روایت «آیین مهر» دارد. برخی از این عناصر مشترک عبارت اند از: مبارزه با ایزد، شب (آغاز نبرد)، آب، خورشید و صبح (پایان نبرد). مهم ترین عنصر اساطیری مشترک در این دو روایت، اعطای فره (برکت) است. با این تفاوت که در برشیت، الوهیم برکت را به یعقوب اعطا می کند و در روایت افسانه ای «میترا»، مهر پرتوهای نور و فرمانروایی آسمان را به خورشید عطا می کند. در این مقاله به بررسی عناصر مشترک و تفاوت های این دو روایت خواهیم پرداخت. به علاوه، با توجه به اینکه چنین روایاتی نمی تواند محصول یک آیین توحیدی باشد، احتمال تاثیرپذیری از آیین های هم جوار، دور از ذهن نیست. لذا، در این مقاله تماس فرهنگی میان آیین میترا و یهود نیز از نظر تاریخی و جغرافیایی به صورت مختصر بررسی شده است.
کلید واژگان: افسانه, میترا, عهد عتیق, اسطوره, نبرد, کشتیOne of the stories about the myth of Mithra is her war with the god of sun on the birthday. On the other hand, one of the most questionable stories in Bible is the wrestling of Yaghoub with Elohim, the style, theme and features of which attributed to God does not certainly belong to the Old Testament. But so far as the elements of narrative are concerned, it is similar to the narrative suggested by Mehr religion. According to the similar fiction in the Mithra religion, this article suggested that the wrestling with the goddess has moved from oral fiction of Mithra religion to Judaism. We considered the historical study of cultural contact that seems to have started from the era of Huris rule and Nuz civilization. In addition, some common elements like night, water, the sun and the morning are also reviewed. The most important mythological element of this narrative is to grant Farrah (blessing); however, the difference is that in the genesis, Elohim grants the blessing to Yaghoub, while in Mithra, the Mehr grants the light beams and the rule of the heavens to the sun. This difference is due to the transfer of one mythic element from a non-monotheistic religion to a monotheistic one.
Keywords: Tale, Mithra, old testament, myth, war, wrestling -
کتاب اوستا، در شمار کهن ترین سرودها و متن های ایرانی است که روزگاری در شمار کتاب های آسمانی بوده و طی مراحل گوناگون، دست خوش تحولاتی بنیادین شده و آن را از بن مایه توحیدی اش دور ساخته است. ثنویت و تثلیث هر یک مبانی اعتقادی هستند که از دیرباز تاکنون در آیین ها و مذاهب الهی و غیرالهی نمود می یابند. پژوهش های انجام شده درباره اوستا، بیشتر معتقد به ثنوی گری با تاثیر از آیین «زروان» با محوریت دو قدرت «اهورامزدا» و «اهریمن» است و پژوهش های تاریخی در متون گوناگون، به مثلث قدرت اهورامزدا، آناهیتا و میترا تکیه دارد. این پژوهش به شیوه «توصیفی تحلیلی» می کوشد با استناد مستقیم به اوستا و غیرمستقیم به سایر منابع، بازتاب نقش روحانیان در تاریخ و نیز شاهان عصر هخامنشی و ساسانی را در اوستا بررسی می کند و شاخه ای از پوشش تفکر تثلیثی را در دین زرتشت نشان دهد که ریشه های آن را بیش و پیش از آنکه در زروانیسم بجوییم، باید در میتراییسم جست وجو کنیم.کلید واژگان: ثنویت, تثلیث, اهورامزدا, آناهیتا, میترا, اوستاAvesta is one of the oldest Iranian hymns and text, which was once among the heavenly books and at various stages, it undergoes fundamental changes and has separated it from its monotheistic foundations. Duality and Trinity are among the beliefs that have long been manifested in theistic and nontheistic rituals and religions. The research on Avesta shows that this book, centered on the two powers of "Ahura Mazda" and "Ahriman" is more inclined to dualism, which is influenced by the "Zurvanism". The historical research in various texts relies on the on the power triangle of Ahuramazda, Anahita and Mitra. Using a descriptive-analytical method and focusing on the Avesta and other sources, this paper seeks to study the role of clerics and kings of the Achaemenid and Sassanid era in Avesta along with a branch of the trinity in Zoroastrianism, which has its origins in Mitralism rather than in Zurvanism.Keywords: duality, trinity, Ahuramazda, Anahita, Mitra, Avesta
-
نقش پیکره درون ماه یکی از اسرارآمیزترین نقوش نمادین ایران باستان است که تاکنون بسیاری از پژوهشگران درباره هویت شناسی و خاستگاه آن اظهارنظر کرده اند. بااین حال هیچ گاه مدارک موجود، برای دستیابی به یک نتیجه گیری نهایی و قطعی کافی نبوده است. برخی از پژوهشگران پیشینه نقش پیکره درون ماه را به پیش از دوره هخامنشی رسانده و بر این باورند که هنر آشور نو خاستگاه این نقش بوده است. از طرفی این احتمال نیز وجود دارد که نقش پیکره درون ماه یک نقش مایه ابداعی کاملا ایرانی (ماد یا هخامنشی) باشد. به علاوه تاکنون گزینه های متنوع و متفاوتی چون اهورامزدا، خدای ماه، میترا، خورنه شاهی، شاه مرده یا زنده و... برای هویت نقش پیکره درون ماه پیشنهاد شده است. نوشتار پیش رو ضمن بررسی پیشینه نقش پیکره درون ماه و تجزیه وتحلیل آراء پژوهشگران پیشین درباره هویت آن، به این نتیجه منتهی شده است که در میان گزینه های متعدد پیشنهادی برای هویت نقش مذکور، دو گزینه بسیار محتمل وجود دارد؛ 1. شاه 2. خدایی غیر از اهورامزدا. در حالت اول محتمل ترین گزینه شاه مرده یا متوفی و در حالت دوم محتمل ترین خدای پیشنهادی، میترا خواهد بود.کلید واژگان: پیکره درون ماه, هخامنشی, قیزقاپان, شاه مرده, میتراThe Encircled Male Bust is one of the most mysterious symbols of ancient Iran and as yet, many researchers have commented on its identity and origin. However, the evidences have not been enough to achieve a certain, ultimate result. Some researchers relate the Encircled Bust to the pre-Achaemenid period and believe that its origin goes back to Assyrian art. On the other hand, there is the possibility that the Encircled Bust is a purely Iranian innovative motif (Median or Achaemenian). So far, there have been various hypotheses proposing that the Encircled bust could be Ahura-Mazda, the Moon God, Mithra, Xwarneh, or alive or dead king. Reviewing the history of the Encircled Bust and analyzing previous opinions, this research concludes that there are two candidates for the identification of this motif: 1. King, 2. a god other than Ahura-Mazda. In the first case, the most possible option is the dead king and in the second case the most possible case is the god of Mithra.Keywords: Encircled bust, Achaemenian, Qizqapan, dead king, Mithra
-
سروش از مهمترین ایزدان دین زردشتی است. این ایزد در سلسله مراتب ایزدان دین زردشتی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده، و از معدود ایزدانی است که نام او در سرودهای گاهانی آمده است. آنچه که در این پژوهش بدان پرداخته می شود، یافتن پرسشی برای این مساله است که ارتباط سروش با ایزدان دیگر زردشتی چیست؟ این ایزد در گاهان و متون دیگر اوستایی و پهلوی چه جایگاهی دارد؟ و خویشکاری او در وقایع مربوط به پس از مرگ انسان چیست؟ سروش در متون اوستایی و پهلوی ایزد اطاعت، فرمانبرداری و انضباط در دین مزدایی است؛ او پیام الهی را می شنود و از آن اطاعت می کند؛ او همواره بیدار است و مردمان را از آسیبهای اهریمن و دیوان محافظت می کند. این ایزد همچنین در انتقال روح انسان به جهان پس از مرگ، با دو ایزد میترا و رشن همکاری می کند. روش این پژوهش کتابخانه ای، و با تکیه بر متون اوستایی و پهلوی است.
کلید واژگان: روش, میترا, اهریمن, گاهان, ایزدان زردشتیSurūsh (Av. Səraoša), as one of the most venerated deities in Zoroastrian religion, holds a special position in the hierarchy of Zoroastrian deities. Surūsh is one of the few among Zoroastrian deities who are attested in the Gathas. These questions will be addressed in this research: What is the relation Surūsh with other Zoroastrian deities? What is Surūsh's status in Gathas and other Avestan and Pahlavi texts? What is his function in the events of after life? In Avestan and Pahlavi texts, Surūsh is the Deity of obedience and observance in the Mazdean tradition. Surūsh receives and obeys the divine instructions and is ever-vigilant to guard the people against the threats of Ahriman (angra Mainyu). Surūsh would evaluate the works of every person together with two other deities, Mithra and Rashnu, before the soul crosses the Chinvat Bridge. This research is based on the careful study of the Avestan and Pahlavi texts
Keywords: Surūsh, Mithra, Ahriman, Gathas, Zoroastrian deities -
نگارکندهای صخره ای ساسانی مصادیقی از تجلی آرمان سیاسی پیوستگی دین و شاهی اند. باوجود اصرار ساسانیان مبنی بر وحدانیت زرتشتی گری، شاهان این سلسله در مراسم دیهیم ستانی شان تثلیث اهورامزدا، میترا و آناهیتا را به تصویر کشیده اند. اردشیر، شاپور و بهرام یکم حلقه ی سلطنت را از دست اهورامزدا می ستانند؛ نرسه مقام شاهی خویش را مرهون اهورامزدا و آناهیتا است که هر یک جداگانه به وی دیهیم شاهی می بخشند؛ اردشیر دوم حلقه ی شاهی را در حضور میترا از دست اهورامزدا می ستاند و پیروز یکم مفتخر به اهدای دیهیم شاهی از سوی اهورامزدا و آناهیتا توامان با یکدیگر و در یک مجلس است؛ هرچند دست را به سوی حلقه ی اهدایی از سوی اهورامزدا دراز کرده است. نظر به این که بخشنده ی اصلی دیهیم شاهی در نگارکندهای ساسانی، اصولا خدای بزرگ اهورامزدا است، این پرسش به میان می آید که حضور میترا و آناهیتا در این مراسم چه توجیه مذهبی می تواند داشته باشد؟ نتیجه ی مطالعات حاکی از آن است که حضور این ایزدان بیش از آن که معرف نوسانات مذهبی در مقاطع مختلف تاریخ عصر ساسانی باشد، بازتابی از مسائل سیاسی و اجتماعی این دوران بوده است. روش پژوهش، مطالعه ی تطبیقی میان منابع تاریخی و شواهد باستان شناختی (رهیافت تاریخی) با رویکرد تحلیل تاریخی است.کلید واژگان: نگارکندهای ساسانی, مذهب ساسانیان, اهورامزدا, آناهیتا, میتراThe rock reliefs of Sassanid era are perfect examples of a political ideal, namely the unity between religion and kingdom. The religious elements and characters which are used in these rock reliefs, especially in the diadem gaining rites, are indication of Sassanian kings desire to emphasize on the unity between religion and kingdom. Although Sassanians emphasized on the Zoroastrian monism, Sassanian kings depicted the triangular relation between Ahura Mazda- Mithra- and Anahita in the rock reliefs of their diadem gaining rites. Ardeshir, Shapour, and Bahram I, all take the royal ring from Yazata, Ahura Mazda. Narseh owes his sovereignty to Ahura Mazda and Anahita which he gains his royal diadem from them, separately. Ardeshir II takes the royal ring from Ahura Mazda in the presence of Anahita; and Piruz I is honored to be in the presence of both yazatas, Ahura Mazda and Anahita, while taking the royal ring from Ahura Mazda by his right hand. Regarding the fact that the great Yazata, Ahura Mazda, was usually in charge of giving the royal diadem to kings in Sassanian rock reliefs, shall we ask what is the religious justification behind the presence of Anahita and Mithra in such representations? Shall we try to answer this question in a religious way? Were Anahita and Mithra of that high status which their presence in diadem - giving rites, along with Ahura Mazda could double the legitimacy of Sassanian kings? Or their presence in rock reliefs was the result of interconnection between existing social, political and economic issues with Yazatas individual actions? Also we should mention the presence of Yazata, Bahram, in Ardeshir I relief in Naqsh-e Rajab and alien goddess Nike. According to the historical and archaeological evidence, the presence of these two Yazatas was a reflection of social and political issues rather than a matter of religious fluctuations in different times of Sassanian era. To confirm this claim, we can mention two examples: first, the presence of Mitra in Ardeshir II rock relief and second, the presence of Anahita besides Ahura Mazda in Taq -e- Bostan, both appearing at first sight to be the two instances of Sassanian faith in religious trinity. Political, economic and cultural turmoil in different periods of Sassanid dynasty, sometimes forced Sassanian kings to resort to the most influencing state media, which were rock reliefs. Contrary to the putative interpretation, it seems more likely that Ardeshir II appealed to Mitra for the sake of political legitimacy and proving his royal authenticity. Likewise, Pirouz regained the social safety, balance, and security of his reign by his deliberate appeal to Anahita. Yazata, Bahram or Hercules, plays an important role in Bahram Is political game and this Sassanian king, Bahram I, could gain historical credit to his reign by mentioning the presence of Bahram in Ardeshir I, Bahram Is ancestor, rock relief. Foreign policies and honors found their way into reliefs too. For example, Shapour I, at the peak of his power and strength depicted Nike in his relief and with doing so, showed off his dominance over many important Aniranian realms. Even the emergence of Nike in Shapour I rock relief debts much to the political issues as well as Aniranian reflections in empire rather than changes in Sassanian religious system and dominance of foreignism. According to the historical and archaeological evidences, the presence of these two Yazatas was a reflection of social and political issues rather than a matter of religious fluctuations in different times of Sassanian Era. This research is used on comparative analysis of historical documents and archaeological data via Historical Analysis view.Keywords: Sasanian Rock Reliefs, Sasanian Religion, Ahura Mazda, Mithra, Anahita
-
ایران آریایی مهد دین کهن مهرپرستی است؛ دینی اسرارآمیز که مرزهای فرهنگی- دینی را درهم نوردید و در سراسر جهان گسترش یافت؛ به گونه ای که عقاید رازوارانه مهریان و بسیاری از آداب و رسوم برخاسته از آن باورها به بخشی از تاریخ و فرهنگ ایران و جهان بدل گردید. بازتاب اندیشه های این آیین دیرینه در آیین زردشتی، مسیحی و حتی عرفان اسلامی به خوبی نمایان است. ردپای ایزد باستانی مهر یا میترا، ایزد بزرگ ایرانی و پروردگار گرما و فروغ و روشنایی، در متون ادبی- تاریخی فارسی نیز بهوضوح مشاهده میشود. تاریخ بلعمی ازجمله آثاری است که در آن، باورهای میترایی با تاریخ بشری گره خورده است. بسیاری از مطالب این تاریخ پژواکی از فرهنگ و تمدن ایرانی و باورهای برخاسته از دین مهر است. هدف نگارندگان این پژوهش این است که با روش تحلیلی، ریشه بسیاری از اعتقادات و داستان های منعکسشده در این اثر را از این منظر شناسایی و بررسی کنند.کلید واژگان: مهرپرستی, میترا, باورهای میترایی, آسمان, تاریخ بلعمیAryan Iran is cradle of Mithraism; a mysterious religion that traversed the cultural and religious borders and spread in all of the world. So the mystical beliefs of Mithraists and many of their mores and cults become as a part of Iranian and world's people historical heritage and culture. The influence of this ancient religion on Zoroastrianism, Christianty and Islamic mysticism is well known. The traces of Mitra, the great Iranian ancient deity and the goddess of light, can be clearly seen in Persian historical and literary texts. Some of Mithraic thoughts are presented in Tarikh-e Balami (history of Balami), by Abu Ali Muhammad Balami. Many of issues about Iranian culture and civilization are widely reported in the book. By using analytic method, the present article tries to examine Mithraic themes in Tarikh-e Balami.Keywords: Mithraism, Mitra, Mithraic Beliefs, Sky, Tarikh-e Balami
-
عشایر کوچنده سنگسری یکی از کهن ترین اقوام ساکن در ایران هستند که بخش عمده معیشتشان بر پایه دامداری مبتنی بر کوچ استوار است و هنوز برخی از آن ها به این شیوه زندگی وفادار مانده اند. هدف از این مقاله بررسی تداوم فرهنگی از طریق ریشه یابی تاریخی نقوش اسطوره ای و نمادینی است که زنان ایل سنگسری بر روی انواع صنایع به ویژه دست بافته ها و زیورآلات سنتی خلق کرده اند. هویت فرهنگی هر ملتی دراساس امری تاریخی است و بحث محوری در این فرض، مفهوم تداوم است؛ بنابراین بدون دیرینه شناسی عناصر فرهنگی نمی توان هر فرهنگ را کامل و جامع شناخت؛ زیرا شناخت فرهنگ هر قوم یا گروهی مستلزم پژوهش های ریشه ای و تاریخی است. روش مطالعه این پژوهش مبتنی بر بررسی اسناد و متون و مشاهده مستقیم صنایع دستی مردم سنگسر است.کلید واژگان: ایل سنگسر, میترا, تداوم فرهنگی, اسطوره, ایزد بهرامThe nomadic clans of Sangesari are one of the most ancient Iranian peoples whose subsistence is predominantly based on wandering based pastoralism and some of them are still faithfully living in this manner. The goal of this essay is to assess the cultural perpetuation via historical and radical pursuit of the mythical and symbolic features that Sangesari women have traditionally created on many kinds of manual arts especially on woven and ornaments. The cultural entity of any people is substantially historic in which the main discussion is performed around the concept of continuity. Thus, without a paleontology of cultural elements, we cannot make a complete and comprehensive knowledge about culture, since the cultural cognition of any people or group depends on radical and historical investigations. The research method in this study is based on documents and texts and direct observations to Sangesari manual arts.Keywords: Sangesari tribe, Mitra, Cultural perpetuation, Myth, Izad Bahram
-
نشریه تاریخ، پیاپی 38 (پاییز 1394)، صص 79 -105اساطیر بخش جداناشدنی از زندگی ما به شمار می روند. آیین و سلوک دیروز مردان و زنان ایران، بسیاری از مفاهیم فرهنگی امروزه ما را ساخته است. میترا یکی از ایزدان ابتدایی در نزد ایرانیان، از زمان مهاجرت هند و اروپایی ها به شمار می رود. مفهومی که رفته رفته تبدیل به یک دین مستقل گردید. و مفاهیم زیادی را به وجود آورد که در فرهنگ و هنر زمان خویش تا به امروز کاربرد داشته است. در این مقاله سعی بر این شده تا با نگاهی کلی به آیین میترایی و مراحل هفت گانه تشرف، تاثیر آن بر هنرها و فرهنگ های بعد از آن بررسی شود.
نمادهایی که خاص میترا است و از سوی پیروان وی به کار می رفته، در ادیان بعد از خود (زرتشت گری - مسیحیت - اسلام) نفوذ کرده و گاه همان مفاهیم و گاهی فقط این نقشینه ها با تغییر مفاهیم تکرار شده. برخی از نمادهای وی هم، به دلیل مغایرت با فرهنگ های بعدی، به طور کل حذف گردیدند.
این پژوهش که به روش تحلیلی - توصیفی - تاریخی نوشته شده است، سعی بر آن دارد که این نمادها شناسایی گردد و ما دلیل بسیاری از مضامین فرهنگی امروزه خود را بدانیم تا بر دیرینه و ایرانی بودن آن پافشاری کنیم.کلید واژگان: آیین مهری, میترا, نمادهای مهری, هنر اسلامی -
بررسی و تحلیل دین باستانی ایران مستلزم آشنایی دقیق با دین و خدایان ایلامی است که از هزاره چهارم پیش از میلاد تا آغاز ورود آریایی ها نقش مهمی در شکل گیری برخی ایزدان دین ایرانی داشته اند. در این جستار، پیشینه دین ایلامی و ایزدان و ایزدبانوان مهم مورد پرستش ایلامیان تحلیل شده و مار به عنوان نقش مایه مهم آیین ایلامی مورد توجه قرار گرفته است. پی نیکر، ایزدبانوی آسمان برابر ایشتر بابلی است که بعدها کریریشا ایزدبانو مادر جای او را گرفت. هومبان و هوتران در هزاره دوم پ.م. پرستیده می شدند و اینشوشینک، خدای برتر شهر شوش، با این دو یک تثلیث ایزدی تشکیل داد که بسیار همانند تثلیث ایزدی ایرانیان مندرج در اوستای جدید بود؛ یعنی هرمزد- میترا- آناهیتا. شخصیت اینشوشینک بی شک در شکل گیری میترای ایرانی موثر بوده است. از تاثیرات دیگر دین ایلامی، نیروی کیدن است که در شکل گیری خورنه یا فره ایرانی تاثیر گذاشته است.
کلید واژگان: دین ایلامی, اینشوشینک, هرمزد, میترا, کیدن, خورنه یا فرهA survey and analysis of the ancient Iranian religion calls for a profound familiarity with the Elamite religion and its gods. Elamite beliefs played an important role in forming the Iranian religion between the 4th millennium BC and the advent of the Indo-Iranians on the Iranian plateau. In this paper، we examine the Elamite religious background and the major gods and goddesses that were worshipped in Elam. The central motif of the serpent in Elamite rites is also discussed. Pinikir، the goddess of heaven، corresponds to the Babylonian Ishtar. She was later replaced by the mother goddess Kiririsha. Humban and Hutran were worshipped in the 2nd millennium BC and Inshushinak، great god of Susiana، formed a divine triad with these two deities. This triad bears remarkable similarity to the Iranian godly triad of Hormazd-Mithra-Anahita، recorded in Later Avesta and Achaemenid inscriptions. The character of Inshushinak undoubtedly helped shape the Iranian figure of Mithra. Other Elamite religious influences include Kidenn or the divine Aura، which influenced the formation of the Iranian Xvarənah.
Keywords: Elamite religion, Inshushinak, Hormazd, Mithra, Kidenn, Xvarənah -
فتوت واژه ای عربی و در زبان فارسی به معنی جوانمردی است و فتی از نظر لغوی «جوان» است و به معنی کسی است که به کمال فطرت و آنچه کمال اوست رسیده باشد. با توجه به شواهد موجود و مقایسه فتوت در آیین مهر با فتوت پس از اسلام به نظر می رسد آیین جوانمردی پیش از اسلام نیز در ایران رایج بوده است. نوشیدن جام آب و نمک شبیه به مراسم مهرورزان است که در مراسمی آیینی، تازهواردان با نوشیدن جام شراب و خوردن نان، «مهر دین» محسوب میشدند. همچنین مهریان یکدیگر را «یار» و استاد خود را «مهیار» می نامیدند. عیاران نیز رئیس خود را «سرهنگ» می نامیدند و پیشوند «سر» که به معنی بزرگ و مهتر است، یادآور مهیار مهریان است. ضمن اینکه «عیار» همان یار است و بدین ترتیب ارتباط میان آنها آشکارتر میشود. یار در زمان ساسانیان لقبی درباری تشریفاتی بود که به دوستان و یاوران شاه اطلاق می شد.
ویژگی ها و منش اسواران ساسانی، یعنی صفات شجاعت، پهلوانی، ازخودگذشتگی و پایبندی به اصول اخلاقی و...، یادآور ویژگی های پهلوانی و عیاری است. آنها از محافظان و حامیان پادشاه بوده، کمر خدمت به بندگی او بسته بودند و خدمتگزاری شان با کمربندی که بر میان بسته بودند، مشخص می شد. این کمربند هم حمایل است و هم تعهد و خدمت گزاری را نشان می دهد.
بعد از اسلام، فتوت و عیاری به دو گروه جداگانه تقسیم می شود: سلحشوری و جنگجویی را در عیاران، و صفات پارسایی و نیک کرداری را در فتیان می یابیم. در کل می توان گفت جوانمردی این گروه ها بعد از اسلام به صورت صفاتی با معانی پارسایی، سخاوت، ایثار و شجاعت در می آید که البته هر دو گروه یعنی عیاران از اصول اخلاقی و فتیان از جنگاوری و سلحشوری بهره داشتند.کلید واژگان: آیین مهر, میترا, آیین فتوت, فتی و فتوت نامهFutuwwa is an Arabic word meaning ‘javanmard’ in Persian and ‘fata’ is literally a young man. From its meaning we envisage him as a person who has reached to the apogee of him life or the perfection in his life. According to the available evidences and in comparison to Mihr creed, it is considered that chivalry was prevalent in the pre- Islamic Iran. Drinking a cup of saltwater is similar to Mithra’s ceremony in which newcomers were considered a “newly converted” to Mithra by drinking a glass of wine and eating bread.Likewise, Mithraian called each other “Yaar” and their master “Mehyar”. Also, Ayyaran called their master “Sarhang” and the prefix ‘-sar’ meaning senior and great, remind us of “Mehyar”. Note that “Ayyar” is the popular “Yar” hence their relation becomes clearer. In Sassanid era, “Yar” was a ceremonial title given to king’s friends and helpers.The characteristics of Sassanid “Assvar” namely braveness, athletic, devotion and being bound to morality remind us of “Ayyari” and athletic traits. They were protectors of the king who were determined to do so, and their belt would present their serving the king. This belt was not only a piece of clothing, but also a sign of commitment.After Islam, “Futuwwat” and “Ayyari” divided to two distinct groups: chivalry and militancy is found in “Ayyaran” and piousness and modesty in Fetyan. Generally speaking, we can claim that chivalry of this group changed to characters meaning piousness, generosity, braveness after Islam, which of course, each group “Ayyaran” possessed morality and Fetyan had militancy.
Keywords: Mehr creed, Mithraism, Futuwwat, Fata, futuwwatnameh -
این مقاله، آن گونه که از نامش برمی آید، بررسی و بازتاب راز و رمزهای آیین میترایی بر اندیشه ها و غزلیات حافظ است که تلاش شده از منابع گوناگون اساطیری، تاریخی و ادبی در این زمینه استفاده و با کمک آن زوایای ناشناخته اشعار حافظ شناسایی گردد؛ چرا که دیوان او تنها یک مجموعه ادبی نیست، بلکه ویژگی های قومی، ملی و تاریخی در آن نهفته است که به خاطر آشنایی او با فرهنگ ریشه دار ایران زمین، از بسیاری از مظاهر و نمادهای فرهنگی ایران پیش و پس از اسلام بهره گرفته است. نخست برای آشنایی بیشتر با کیش میترایی به کلیاتی درباره آن اشاره و سپس تاثیر حافظ را از کیش مهر بررسی می کنیم.
این مقاله در سه بخش تنظیم و نوشته شده: بخش نخست: کلیاتی درباره میترا؛ بخش دوم: شناسایی راز و رمزهای آیین میترایی؛ بخش سوم: بازتاب نمادهای مهرپرستی در غزلیات حافظ.کلید واژگان: آیین مهر, میترا, مهرپرستی, خورشید, حافظ -
در طی دوره ی طولانی پیش از تاریخی که حدس می زنیم، ادبیات هر ملتی به تدریج با اسطوره ها، سنت ها و آداب و رسوم گروه های مختلف انسانی که در یک منطقه ی جغرافیایی گرد آمده اند شکل گرفته است. هنگامی که این قبایل که هریک اعتقادات مذهبی، آیین ها و اسطوره های خود را داشته اند تحت لوای یک سیستم سیاسی مذهبی متحد شده اند، میراث های فرهنگی شان اغلب در سیستم جدید به حیات خود ادامه داده است، بدین ترتیب با گذشت زمان، تاثیر متقابل هر یک از سیستم ها گاهی منجر به سنتزهای) الهی، عقیدتی، ادبی (عالمانه و پیچیده ای شده است. حماسه ی گیل گمش یکی از کهن ترین آثار ادبی شناخته شده ی جهان است که در منطقه ی بین النهرین نوشته شده است. با وجود این، کادر جغرافیایی ماجراجویی های گیلگمش و مناظر به تصویر کشیده ی آن بیشتر سرزمین های اطراف دریای خزر، رشته کوه البرز و کوه دماوند را متبادر می کنند تا دشت بین النهرین را. این مقاله با بررسی بعضی از بن مایه ها و تم های گیلگمش و رمان ویس و رامین، سعی بر این دارد که کهن الگوی قهرمان بین النهرینی را در اسطوره های ساکنین اولیه ی فلات ایران پیدا کند. یعنی در باورها و اسطوره های عیلامی ها که بسیار پیش از مادها و پارس ها ساکن فلات بودند.کلید واژگان: بین النهرین, فلات ایران, اسطوره, میترا, گیلگمشDuring the long period of prehistoric times, the literature of every society was gradually shaped by myths, customs and practices of different groups of people who had come together in one geographical area. When such ethnic groups, with their unique religious beliefs, rituals and myths, were unified under a single political and religious system, their cultural practices often persisted in the new system. Furthermore, as time went by, the mutual interaction between each system at times led to intellectual and complicated (theological, ideological, literary) syntheses. The Epic of Gilgamesh, an epic poem from Mesopotamia, is among the earliest surviving works of literature. However, it seems that the geographical framework of the adventures of Gilgamesh and the description of landscapes are more characteristics of the area surrounding the Caspian Sea and Mount Damavand rather than Mesopotamia. This article explores a number of themes and motifs in The Epic of Gilgamesh and the medieval Persian Romance, Vis and Rāmin, to locate the archetypal Mesopotamian hero in the myths of the early inhabitants of the Iranian plateau; that is, in the beliefs and the myths of the ancient Elamites who had populated the Iranian Plateau well before the Medes and the Persians.Keywords: Mesopotamia, Iranian Plateau, myth, Mithra, Gilgamesh
-
وستایی به معنی ستایش و پرستیدن است. ایرانیان باستان تا پیش از قرن yaz ایزد از ریشهسوم میلادی (آغازحکومت ساسانیان) چند خ دانگر بوده اند که این مسئله در ارمنستان تا پیشاز شیوع مسیحی ت مشاهده شده است و می توان تشابهاتی بین این ایزدان و پرستش آنها دراین دو سرزمین همیشه دوست و همسایه یافت . در این مقاله، نگارنده به بررسی سه ایزد ازایزدان ایران باستان یعنی اهورامزدا، مهر ، آناهیتا و همچنین سه ایزد متقابل آن که در ارمنستانباستان وجود داشته است یعنی آرامازد، آناهیت و واهاگن پرد اخته و نکات مشترک این ایزدانرا مطالعه و بررسی کرده است . یافته های تحقیق پیش رو می تواند بیانگر این باشد که ایزدستانارمنی باستان بسیار تحت تاثیر ایزدستان ایران باستان بوده و همواره با تغییر و تحولات وانطباق آن با منطق ه خود توانسته است یک فرهنگ اساطیری بسیار مشابه با فرهنگ اساطیریایران باستان برای خود رقم زند.
کلید واژگان: ارمنستان, آناهیتا, میترا, واهاگن, آرامازد -
اسطوره ها گنجینه ای رمزی و قدسی برای بررسی سرچشمه معنویت گرایی و حافظه جمعی انسان ها هستند و ایران به عنوان یکی از تمدن های باستانی، زادگاه اسطوره های بزرگ و بی مانند است که در دیگر فرهنگ ها نیز رسوخ نموده و تا به امروز عناصر هویت بخشی و فرهنگ سازی خود را حفظ کرده است. یکی از بن های اساطیر ایرانی مبانی رمزی و عرفانی است. در اسطوره های مهر، زروان، امشاسپندان، ضحاک، سوشیانت و مانند آن عناصر عرفانی، حکمت اشراقی و طریقت باطنی به چشم می خورد و به ظهور مکتب ها و طریقت های مختلف معنوی انجامیده است. هنگامی که اندیشه ورزی بشر با اسطوره آغاز گردیده است، پس ریشه های جریان های معنوی و عرفانی نیز در همین اسطوره ها قابل جستجو هستند.
کلید واژگان: اسطوره, عرفان و تصوف, زروان, میترا, امشاسپندان, ضحاک, سوشیانت, رمزMyths are the secret and divine treasures to study the origin of spirituality and collective memory of mankind. As one of the ancient civilizations, Iran is the birthplace of great and unique myths that have penetrated into other cultures and as of now it has sustained its elements of identification and culture making. One of the founders of the Iranian myths is secret and mystical fundamentals. In Mehr, Zervan, Amshasepandan, Zahhak, Soshiant, and the like there are some mystical elements, Ishraqi philosophy, and internal tariqa, leading to the emergence of schools of thoughts and various tariqas. Ever since the thinking of mankind began with myths, the roots of spiritual and mystical roots are also investigable within such myths.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.