به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "firm performance" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • علی خداپرست*، فرزین خوشکار

    هدف این پژوهش مطالعه ی بررسی تاثیر اهرم مالی و تمرکز مالکیت بر رابطه بین سرمایه گذاری تحقیق و توسعه و عملکرد شرکت می باشد. قابل ذکر است بازده زمانی در این پژوهش محدود به سال های 1392- 1400 می باشد، همچنین این پژوهش دارای سه فرضیه اصلی می باشد. پژوهش انجام شده از نظر نوع هدف جزء پژوهش های کاربردی است و روش پژوهش از نظر ماهیت و محتوایی همبستگی می باشد. انجام پژوهش در چارچوب استدلالات قیاسی- استقرایی صورت گرفته است و برای تجزیه و تحلیل فرضیه ها از تحلیل پانلی کمک گرفته شده است.

    کلید واژگان: اهرم مالی, تمرکز مالکیت, سرمایه گذاری تحقیق و توسعه و عملکرد شرکت
    Ali Khodaparast *, Farzin Khoshkar

    cpehdaf in pajoosh motaleh ye barresi tasir haram mali ve tamrakz malkit bar rabeteh bin sarmayeh gozari tahaqiq ve toseeh ve amolkard sharkat mi bashod. ghabel zekar est bazdeh zamani dar in pajoosh mahdud bah salenpehei 1392- 1400 mibashod, npamchenin in pajoosh daraye seh farzieh esli mi bashod. pajoosh enjam shodeh az nazar no cpehdaf joz pajoosh cpehei karbardi est ve rosh pajoosh az nazar manpanit ve mohtavayi npambastegi mi bashod. enjam pajoosh dar charchub estedelalat ghiasi- estegharayi sort garafteh est ve baray tajzyyeh ve tahlyle farzieh cpeha az tahlyle panely kamak garafteh shodeh est.

    Keywords: Financial Leverage, Ownership Focus, R&D Investment, Firm Performance
  • قاسم بولو*، منوچهر روستا
    هدف

    از آنجایی که مدیران مرکز ثقل نظریه های ریشه داری همچون نظریه نمایندگی، مباشرت و قراردادها محسوب می شوند، مفهوم اثرگذاری و اندازه گیری توانمندی مدیران، همواره در کانون توجه ویژه پژوهشگران قرار گرفته است. دیدگاه غالب طی سال های اخیر، تاکید دارد که توانمندی مدیران، خود را در عملکرد شرکت نمایان می سازد؛ بنابراین اندازه گیری توانمندی مدیران، به تفکیک عملکرد مدیر از عملکرد شرکت بستگی دارد و هر اندازه که سهم مدیر از عملکرد شرکت بیشتر باشد، توانمندتر شناخته می شود. پژوهش حاضر درصدد طراحی و اجرای مدلی برای اندازه گیری این مفهوم، بر اساس سازه های حسابداری با توجه به شرایط ویژه کشور برآمده است.

    روش

    به منظور طراحی مدل سنجش توانمندی مدیران، از روش های بررسی نظام مند ادبیات پژوهش، تحلیل تفسیری مصاحبه با خبرگان و روش توصیفی استفاده شده است. در روش پژوهش مرور نظام مند، از مطالعات و مقالات داخلی و خارجی و منابع و پایگاه های اطلاعاتی معتبر، براساس واژگان کلیدی مرتبط استفاده شده است. برای اجرای روش پژوهش تحلیل تفسیری، مصاحبه با خبرگان، مشتمل بر گروه های مدیران اجرایی، مدیران مالی، حسابرسان مستقل و داخلی و دانشگاهیان، به روش نمونه گیری هدفمند انجام شده است. به منظور اجرا و اعتبارسنجی مدل، از اطلاعات شرکت های حاضر در بازارهای بورس و فرابورس ایران، به عنوان جامعه آماری استفاده شده است که با در نظر گرفتن محدودیت ها، تعداد 158 شرکت، در قالب 12 صنعت، طی بازه زمانی 1391 تا 1400 انتخاب شده است. به منظور ارزیابی اعتبار پژوهش، بررسی چندجانبه لحاظ شده و از ابعاد روش، داده ها و پژوهشگر، رویکردهای متفاوت اجرا شده است.

    یافته ها

    براساس یافته های پژوهش، شاخص های عملکرد (متغیر وابسته) در سه حوزه عملیاتی، تامین مالی و تقسیم سود است. این شاخص ها، جنبه های متفاوت عملکرد یک شرکت را متناسب با فرایند تصمیم گیری مدیران و واقعیت های موجود در شرکت ها ارائه می دهند. متغیرهای اندازه شرکت، سن شرکت، درصد سهام داران نهادی فعال، فروش صادراتی و معاملات با اشخاص وابسته، به عنوان متغیرهای اثرگذار بر عملکرد در سطح هر شرکت (ویژگی های ذاتی هر شرکت متغیر مستقل) تعیین شد. در نظر گرفتن شرایط محیطی و شاخص های عملکرد، در تعیین این متغیرها حائز اهمیت است. با اجرای مدل رگرسیون توبیت، باقی مانده مدل به عنوان توانمندی مدیران شناخته می شود و به نوعی سهم مدیر از عملکرد شرکت اندازه گیری شده است. به منظور اعتبارسنجی، مدل طراحی شده با مدل دمرجیان و همکاران (2012) که بر اساس پیشینه پژوهش پرکاربردترین مدل است، از لحاظ آماره لگاریتم درست نمایی و معیارهای اطلاعاتی، از جمله معیار آکائیک، شوآرز و حنان کوئین، در سطح کلیه مشاهدات و هر صنعت مقایسه و مشخص شد که مدل طراحی شده از برازش مناسب تری برخوردار است.

    نتیجه گیری

    به طور کلی با توجه به ترکیب شاخص های عملکرد سه گانه عملیاتی، تامین مالی و تقسیم سود و لحاظ کردن تاثیر ساختار سهام داری و معاملات با اشخاص وابسته در مدل، سنجش توانمندی مدیران، به گونه ای مناسب تر اندازه گیری شده است و نتایج آن می تواند مبنایی برای انتخاب مدیران و تعیین روش های پرداخت به آن ها باشد.

    کلید واژگان: توانمندی مدیران, عملکرد شرکت, اثرگذاری مدیران
    Ghasem Blue *, Manuchehr Roosta
    Objective

    Given that managers play a crucial role in grounded and old theories such as agency theory, stewardship theory, and contracts theory, the concept of managerial ability and its measurement has attracted the researchers' attention. Recent dominant perspective emphasizes that manager's ability is reflected in the firm's performance. Therefore, measuring managerial ability depends on the separation of the manager's performance from the firm's performance, and the more the manager's contribution to the company's performance, the higher ability he/she has. The current study seeks to develop a model to measure managerial ability, taking into account the unique circumstances of the country in which the companies operate.

    Methods

    To develop a model for measuring managerial ability, a comprehensive approach is applied including systematic literature review, interpretive analysis of interviews with experts, and a descriptive method. In systematic literature review domestic and foreign studies and reliable information sources and databases is applied based on specific related keywords. Additionally, interviews with experts such as executive managers, financial managers, internal and external auditors, and academics were analyzed using interpretive analysis based on chain sampling. To run and validate the designed model, data from 158 firms listed on the Tehran Stock Exchange (TSE) across 12 industries from 2012 to 2021 is used. Triangulation was employed to evaluate the research validity, considering multiple dimensions including methodology, data, and the researchers. This rigorous approach ensures the reliability and robustness of the model developed for measuring managerial ability.

    Results

    According to the research findings, we focus on three areas of performance indicators (PI), namely operational, financing, and dividend performance indicators. The performance indicators, as dependent variable, represent different aspects of firm performance based on managers decision-making process and the status of firms in real world. Variables such as firm size, firm age, the percentage of active institutional shareholders, export sales, and transactions with related parties represent the inherent characteristics of each company as independent variables. Considering environmental conditions and performance indicators are very important in determining related variables. By running Tobit regression, the residual value is considered as managerial ability measurement or managers’ contribution in firm performance. Furthermore, the comparison of the designed model and the model developed by Demerjian et al. (2012), as the most widely used model in prior literature, in terms of log-likelihood and information criteria including Akaike Information Criterion (AIC), Schwarz Criterion (SC), and Hannan-Quinn Criterion (HQ) at the overall and industry-specific levels shows that our model has higher goodness-of-fit.

    Conclusion

    Generally, by combining operational, financing, and profit distribution indicators, as well as taking into account shareholder structure and intra-group transactions, this model provides a more proper measurement of managerial effectiveness and it can be a basis for selecting managers and determining appropriate remuneration methods.

    Keywords: Managerial Ability, Firm Performance, Managerial Impact
  • رضا منصوریان، سارا فراهانی*
    پژوهش حاضر به بررسی رابطه اعتماد بیش از حد مدیریت و عملکرد شرکت با دستکاری اقلام تعهدی و نقش تعدیل گری چرخه عمر شرکت در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد. این پژوهش از نظر ماهیت و روش توصیفی و از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی بوده و از آنجایی که در پژوهش حاضر وضعیت موجود متغیرها با استفاده از جمع آوری اطلاعات، از طریق اطلاعات گذشته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است، در ردیف مطالعات توصیفی و از نوع پس رویدادی گنجانده می شود. در مسیر انجام این پژوهش، هشت فرضیه تدوین و 131 شرکت از طریق نمونه گیری به روش حذف سیستماتیک برای دوره زمانی 8 ساله بین 1394 تا 1401 انتخاب شده و داده های مربوط به متغیرهای پژوهش بعد از گردآوری در نرم افزار اکسل با استفاده از نرم افزار آماری ایویوز نسخه 10 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فرضیات نشان داد: بین اعتماد بیش از حد مدیریت و عملکرد شرکت با دستکاری اقلام تعهدی رابطه مستقیم معناداری وجود دارد. همچنین چرخه عمر شرکت رابطه بین اعتماد بیش از حد مدیریت و عملکرد شرکت با دستکاری اقلام تعهدی را تعدیل می کند.
    کلید واژگان: اعتماد بیش از حد مدیریت, عملکرد شرکت, دستکاری اقلام تعهدی, چرخه عمر شرکت
    Reza Mansourian, Sara Farahani *
    The present study examines the relationship between management overconfidence and company performance with the manipulation of accruals and the moderating role of the company's life cycle in companies listed on the Tehran Stock Exchange. This research is an applied research in terms of its nature and descriptive method and in terms of its purpose, and since in the present research the current state of the variables has been analyzed by collecting information through past information, it is in the ranks of descriptive studies. And it is included after the event. In the course of conducting this research, eight hypotheses were formulated and 131 companies were selected through systematic elimination sampling for the 8-year period between 1394 and 1401, and the data related to the research variables were collected in Excel software using the software Amari Evioz version 10 were analyzed. The results of the hypothesis test showed that there is a significant direct relationship between the overconfidence of the management and the performance of the company with the manipulation of accruals. Also, firm life cycle moderates the relationship between management overconfidence and firm performance by manipulating accruals.
    Keywords: Management Overconfidence, Firm Performance, Manipulation Of Accruals, Firm Life Cycle
  • Md Maniruzzaman *, Mohammad Uddin, Md. Sayaduzzaman, Syed Hossain
    The study explored the affinity between corporate governance (CG) norms and bank financial performance using data compiled from the annual reports of Dhaka Stock Exchange-listed commercial banks in Bangladesh covering a period from 2016 to 2022. Both descriptive and inferential statistics capture the effects of CG norms on the financial performance of banks. The fixed effects model (FEM) results revealed that board independence, educational qualifications of CEOs, and long-serving CEOs are positively linked with the financial performance (measured as ROA) of banks in Bangladesh but are not statistically significant. The board meeting frequency is inversely and significantly related to ROA. Banks should ensure the enactment of sound CG norms to enhance banks' financial performance and protect the shelter less tiny shareholders. The regulatory authorities must ensure compliance with CG norms and enforce penalties for non-compliance to support the banking industry's growth. The study aspires to strengthen CG norms, which go beyond the rights and duties of various stakeholders in the management of a firm. The affinity between fund providers and the bank and its compliance with legal, ethical, and environmental needs, among other things, significantly contributed to expanding our knowledge base, both in theory and in reality.
    Keywords: Bangladesh, Corporate Governance, Dhaka Stock Exchange, Firm Performance
  • Fei Wan, Wei Ying Chong, Gholamreza Zandi *

    This paper provides a systematic review of the literature on big data capabilities, business model innovation, firm performance, and environmental uncertainty. It aims to establish a foundation for theoretical modeling, research proposition refinement, and the overall research framework by meticulously examining the theoretical backgrounds of existing studies and identifying research gaps. An initial search yielded 1,360 articles, which were filtered to remove duplicates and irrelevant studies, resulting in 475 articles for final analysis. These articles were classified into three main categories: the relationship between big data capabilities and business model innovation, the impact of business model innovation on firm performance, and the integrated relationship involving environmental uncertainty. Additionally, it examines the mediating role of business model innovation on firm performance as well as the moderating effect of environmental uncertainty on these relationships. Finally, the paper formulates research hypotheses and discusses identified research gaps, establishing a solid groundwork for methodological discussions in future research and contributing to the advancement of knowledge in the field.

    Keywords: Big Data Capabilities, Business Model Innovation, Firm Performance, Environmental Uncertainty, Micro, Small, And Medium Enterprises (Msmes)
  • Maryam Varmaghani, Azim Zarei *, Davood Feiz, Morteza Maleki Minbashrazgah
    Using intelligence in various aspects of business, including branding, allows organizations to reach a worthy competitive position in today's turbulent environment. However, researchers have not yet provided a scale to measure the level of brand intelligence. As a result, the purpose of this study is 1) to provide an operational definition of brand intelligence and 2) to develop a standard scale for measuring this variable. This study reports six studies on developing a brand intelligence scale based on a literature review and interviews with practitioners. This scale shows reliability, internal consistency, construct validity, and nomological validity. The findings show a 24-item measurement scale comprising seven dimensions: monitoring, brand research, predictability, reactivity, learning ability, ability to collaborate, and responsiveness. Also, the results showed that brand intelligence significantly affects market performance and financial performance. Finally, contributions, implications, limitations, and future research directions are discussed.
    Keywords: Brand Intelligence, Conceptualization, Firm Performance, Measurement
  • Mega Silvia *, Fei Guo
    Previous research found that companies that fail to mitigate carbon emissions will make higher carbon disclosures than companies that successfully mitigate carbon emissions, and companies will also make decisions that are relevant to applicable regulations and policies. This research will explore the stakeholder perspective in assessing the company. This stakeholder perspective will determine whether more adequate regulations are needed to address the problem of greenwashing and stakeholder protection. This research will also explore whether the transparency of carbon information carried out by companies is directly proportional to the accountability for mitigating carbon emissions and whether current environmental regulations are able to motivate companies to mitigate environmental pollution. The results of the study found carbon emission disclosures have a positive effect on financial performance. Carbon emission disclosure has a positive effect on green innovation. Carbon emission disclosure has a negative effect on the cost of debt. The period of ratification of Presidential Regulation No.98 can strengthen the relationship between carbon emission disclosure and financial performance as measured by return on equity (ROE), but not with financial performance as measured by Tobin's Q. The period of ratification of Presidential Regulation No.98 can strengthen the relationship between carbon emission disclosure and green innovation. The period of ratification of Presidential Regulation No.98 has no effect on the relationship between carbon emission disclosure and the cost of debt.
    Keywords: Environmental Accounting, Firm Performance, Government, green innovation, Policy, Regulation
  • پریسا سادات بهبهانی نیا*، اسماعیل صفرزاده، فاطمه مطهری
    حاکمیت شرکتی، کیفیت گزارشگری مالی و عملکرد در بورس اوراق بهادار تهران با تاکید بر همه گیری بیماری کروناچکیده: ویروس جدید کووید -19 به سرعت در سراسر کره زمین گسترش یافته است و باعث به وجودآمدن پاندمی کرونا شده است. بیماری کرونا در ایران نیز از بهمن ماه 1398 گسترش پیدا کرد. شیوع بیماری کرونا بر همه جنبه های زندگی و همچنین فعالیت های شرکت تاثیر گذاشته است. یکی از مهم ترین موضوعاتی که متاثر از شیوع بیماری کرونا شده است؛ عملکرد شرکت ها و کیفیت گزارشگری مالی آنها است. هدف از این مطالعه ارزیابی تاثیر کووید -19 بر ویژگی های حاکمیت شرکتی، کیفیت گزارشگری مالی و عملکرد شرکت است. جامعه آماری این مطالعه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. بدین منظور اطلاعات 180 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال 1397 تا 1400 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که حاکمیت شرکتی با عملکرد رابطه معناداری ندارد و حاکمیت شرکتی ارتباط مستقیم با کیفیت گزارشگری دارد. بعلاوه شیوع بیماری کرونا سبب منفی شدن رابطه حاکمیت شرکتی با عملکرد و کیفیت گزارشگری مالی شده است.
    کلید واژگان: کیفیت گزارشگری مالی, حاکمیت شرکتی, عملکرد شرکت, کویید-19
    Parisa Saadat Behbahaninia *, Esmaeel Safarzadeh, Fateme Motahari
    The novel Coronavirus (COVID-19) has rapidly spread all over the world. The first diagnosed cases in Iran were confirmed on 19th February 2020.The COVID-19 pandemic has a concentrated influence on all aspects of life as well as corporate activities; One of the most important issues that has been affected by the spread of the Corona disease is performance and financial reporting quality. The purpose of this study is to evaluate the effect of COVID-19 on corporate governance, financial reporting quality, and firm performance. For this purpose, the information of 180 companies listed on the Tehran Stock Exchange from 2019 to 2022, is reviewed. The study indicates no relationship between corporate governance and performance. And coronavirus make negative the relationship between corporate governance and performance and corporate governance and financial reporting quality. And coronavirus make negative the relationship between corporate governance and performance and corporate governance and financial reporting quality. and
    Keywords: Corporate Governance, Firm Performance, COVID-19, Financial Reporting Quality
  • مصطفی ابراهیم پور ازبری*، آیدا فلاح پور مبارکی
    یکی از انواع مدل هایی که برای سنجش کارایی و پشتیبانی تصمیم استفاده می شود، تحلیل پوششی داده ها است. اما با توجه به تمام محاسن، کاستی هایی از جمله ضعف تفکیک پذیری واحدها، رتبه بندی متفاوت رویکرد های مختلف و حساسیت نسبت به داده های پرت نیز دارد که سبب ایده ی تلفیق آن با شبکه های عصبی مصنوعی شده است. شبکه عصبی به صورت فزاینده ای در رویکرد های مبتنی بر مدل و داده برای غنی سازی قابلیت های تحلیلی و پیش بینی و در نتیجه بهبود تصمیم گیری استفاده می شود. پژوهش حاضر یک مدل برای ارزیابی کارایی واحدها با تلفیق شبکه های عصبی ارائه می دهد. بخش مورد مطالعه، شرکت-های دارویی فعال در بورس اوراق بهادار تهران است. ابتدا داده های هزینه، درآمد و سود شرکت های دارویی برای سال 1396 الی 1400 از سایت کدال جمع آوری و نرمال سازی شد. سپس برای ایجاد مدل، کارایی 4 مدل بازده به مقیاس متغیر شامل مدل BCC ورودی محور و خروجی محور، مدل SBM و مدلRAM تحلیل پوششی داده ها در طی سال های 1396 الی 1400 در گمز محاسبه شد و مقادیر کارایی این 4 مدل به عنوان بردار آموزش و داده های هزینه، درآمد و سود سال 1396 الی 1400 به عنوان ورودی شبکه عصبی وارد متلب شد. برای تعمیم آموزش، از داده های سال 1401 استفاده شد. نتایج نشان داد که مرز کارایی آموزش داده شده شبکه حاصل 4 مدل تحلیل پوششی داده ها، تقریب جامع تر و دقیق تری از کارایی را برای رتبه بندی شرکتهای دارویی نشان می دهد. نتایج این پژوهش به شرکت های دارویی در زمینه های سرمایه گذاری، تخصیص منابع، پیش بینی نتایج سیاست ها و برنامه ریزی به صورت شفاف و دقیق تر کمک می کند.
    کلید واژگان: تحلیل پوششی داده ها, شبکه عصبی مصنوعی, عملکرد شرکت, کارایی
    Mostafa Ebrahimpour *, Aida Fallahpoor Mobaraki
    One of the models that is used to measure the efficiency and decision support is DEA, but considering all the merits, it also has its own limitations, which has led to the idea of combining it with artificial neural networks. ANN is increasingly used in model and data-based approaches to enrich analytical and predictive capabilities and thus improve decision-making. The present research presents a model for evaluating the efficiency of units by integrating neural networks. The studied sector is the active pharmaceutical industry in the Tehran stock market. To create the model, the efficiency of 4 DEA models on a variable scale, including input-oriented and output-oriented BCC model, SBM model and RAM model during the years 2018 to 2022 was calculated in GAMS. The efficiency values of these four models were ANN'S education vector. Also cost, income and profit data from 2018 to 2022 was entered into MATLAB as ANN'S input. To generalize education, the data of 2023 was used. The results showed that the trained efficiency boundary shows a more comprehensive and accurate approximation of efficiency for the ranking of pharmaceutical companies. The results of this research will help pharmaceutical companies in the fields of investment, resource allocation, predicting the results of policies and planning.
    Keywords: Data Envelopment Analysis, Artificial Neural Network, Firm Performance, Efficiency
  • سهراب استا*، بهروز بادپا، سکینه نوروزی

    با توجه به نقش مهم مدیران در موفقیت شرکت ها، پژوهش حاضر به بررسی تاثیر توانایی و انگیزه های مدیریتی بر سودآوری و ریسک شرکت می پردازد. این مطالعه می تواند راهکارهایی را در مورد این که چگونه توانایی مدیریتی می تواند بر تصمیمات شرکت و سیاست های تجاری مربوطه آن تاثیر بگذارد، ارایه دهد. جامعه آماری این پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1395 تا 1399 و نمونه آماری شامل 140 شرکت می باشد. داده های پژوهش از نرم افزار ره آورد نوین استخراج گردیده و برای تخمین مدل از داده های تابلویی استفاده شده است. در این مطالعه توانایی مدیریتی (الگوی دمیرجان و مک وی، 2012) و انگیزه های مدیریتی (پاداش نقدی مدیرعامل) متغیرهای مستقل پژوهش و متغیر وابسته نیز عملکرد شرکت می باشد که شاخص های سودآوری و ریسک شرکت به عنوان معیارهای عملکرد در نظر گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان داد توانایی مدیریتی و پاداش نقدی مدیرعامل با سودآوری شرکت رابطه مثبت و معناداری دارند؛ به بیان دیگر، مدیران توانمندتر و با انگیزه های مدیریتی بالا می توانند سودآوری بهتری داشته باشند. هم چنین توانایی مدیران و پاداش نقدی مدیرعامل دارای تاثیر مثبت و معناداری بر ریسک شرکت هستند. ضرایب و سطح معناداری مربوط به متغیرهای کنترلی نیز نشان داد که اندازه شرکت، رشد فروش و رشد شرکت دارای تاثیر مثبت و معنادار بر سودآوری و ریسک شرکت هستند. بر اساس نتایج پژوهش، توانایی و انگیزه های مدیریت می تواند بر تصمیمات شرکت، سیاست های تجاری و عملکرد شرکت شامل سودآوری و ریسک شرکت تاثیر بگذارد.

    کلید واژگان: توانایی مدیریتی, انگیزه های مدیریتی, عملکرد شرکت, ریسک, سودآوری
    Sohrab Osta*, Behrooz Badpa, Sakine Nowrozi

    Considering the important role of managers in the success of firms, the present research investigates the effect of managerial ability and managerial incentives on the firm's performance. Specifically, this study investigates how the managerial ability factor can have a significant impact on the profitability and risk of firms. By doing so, this study can provide several policy implications about how managerial ability can influence a firm's decisions and its related business policies. The statistical population of this research is the firms admitted to the Tehran Stock Exchange during the period of 2015 to 2019 and the sample includes 140 firms. The data of the research was extracted from Rahvard Navin software and the panel data method was used to estimate the model. In this study, the independent research variable is the managerial ability (Demirjan et al. model, 2012) and managerial incentives (CEO cash bonus), and the dependent variable is the firm's performance, where the firm's profitability and risk indicators are considered as performance criteria. The results of the research show that the managerial ability and cash reward of the CEO have a positive and significant relationship with the firm's profitability, in other words, more capable managers with high managerial incentives can have better profitability. Also, the ability of the managers and the CEO's cash bonus has a positive and significant effect on the firm's risk. The coefficients and significance levels related to control variables also show that firm size, sales growth, and firm growth have a positive and significant effect on firm profitability and firm risk. Accordingly, management's ability and motivations can affect the firm's decisions, business policies, and the firm's performance, including the firm's profitability and risk.

    Keywords: Managerial Ability, Managerial Incentives, Firm Performance, Risk, Profitability
  • فریما محمدی، مهرداد حسینی شکیب*، فرزانه زنگنه
    پژوهش حاضر تاثیر رویکرد نوآوری بر عملکرد نوآوری و عملکرد سازمان را با نقش میانجی متغیرهای قابلیت برنامه ریزی بازار استراتژیک و قابلیت پیاده سازی بازاریابی استراتژیک بررسی کرده است. این پژوهش از نوع کاربردی، توصیفی و پیمایشی است.جهت جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه محقق ساخته با طیف پنج گزینه ای لیکرت استفاده شد که روایی آن بصورت محتوایی توسط متخصصان و اساتید این حوزه و تحلیل عاملی تاییدی و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ تایید گردید . جامعه آماری متشکل از 119 نفر کارکنان شرکت آریادیزل بوده که به صورت کل شمار مورد بررسی قرار گرفت و 115 پرسشنامه عودت داده شد. داده های پرسشنامه با کمک نرم افزار اس پی اس اس 25 و فرضیه ها با روش معادلات ساختاری از طریق نرم افزار ایموس 24 آزمون گردید. یافته های پژوهش نشان داد که رویکرد نوآوری بر قابلیت برنامه ریزی بازار استراتژیک و قابلیت پیاده سازی بازاریابی استراتژیک و عملکرد نوآوری تاثیر مثبت دارد. همچنین قابلیت برنامه ریزی بازار استراتژیک و قابلیت پیاده سازی بازاریابی استراتژیک اثر مثبتی بر عملکرد نوآوری دارند. از طرف دیگر قابلیت برنامه ریزی بازار استراتژیک در رابطه بین رویکرد نوآوری و عملکرد نوآوری اثر غیرمستقیم مثبتی دارد. در حالیکه قابلیت پیاده سازی بازاریابی استراتژیک در رابطه بین رویکرد نوآوری و عملکرد نوآوری اثر معناداری ندارد. همچنین نقش میانجی و تاثیر مثبت عملکرد نوآوری در رابطه بین رویکرد نوآوری و عملکرد سازمان بسیار قوی است. بر اساس نتایج پیشنهاد می شود که واحدهای مختلف شرکت در جهت توسعه نوآوری با هم بطور پیوسته تعامل و ارتباط داشته باشند و از تکنیک های مختلف (روش های حل مسئله، مهندسی همزمان، تیم های بین کارکردی و QFD) جهت خلق ایده های جدید استفاده شود.
    کلید واژگان: رویکرد نوآوری, عملکرد نوآوری, عملکرد سازمان, قابلیت برنامه-ریزی بازار استراتژیک, قابلیت پیاده سازی بازاریابی استراتژیک
    Farima Mohammadi, Mehrdad Hosseini Shakib *, Farzane Zangene
    This study examined the impact of innovation orientation on innovation performance and firm performance with the mediating role of strategic market planning capability and strategic marketing implementation capability. This is an applied, descriptive and survey research. A researcher-made questionnaire with a five-point Likert scale is used for data collection. To measure the questionnaire validity, formal and content validity and confirmatory factor analysis are used while Cornbrash’s alpha is utilized to measure the reliability. The statistical population consisted of 119 Ariadysel company employees which are evaluated in total and 115 questionnaires are returned. Questionnaire data are tested using SPSS 25 software and hypotheses are analyzed using Structural Equation Method by Amos 24 software. The findings showed that the innovation orientation has a positive impact on strategic market planning capability and strategic marketing implementation capability and innovation performance. Also, strategic market planning capability and strategic marketing implementation capability have a positive effect on innovation performance. On the other hand, strategic market planning capability have a positive indirect effect on the relationship between innovation orientation and innovation performance. However, strategic marketing Implementation capability have no significant effect on the relationship between innovation orientation and innovation performance. In addition, innovation performance has a mediating role and strong positive impact in the relationship between innovation orientation and firm performance. Based on the results, it is suggested that the different units of the company continuously interact and communicate with each other in order to develop innovation and use different techniques (problem solving methods, simultaneous engineering, cross-functional teams and QFD) to create ideas.
    Keywords: Innovation orientation, Innovation Performance, Firm Performance, Strategic market planning capability, strategic marketing implementation capability
  • ابراهیم جعفری منش*، سمانه غلامی

    ایران در زمره کشورهای در حال توسعه قرار داشته و همچون سایر کشورهای در حال توسعه از منظر سازوکارهای حاکمیت شرکتی جالب توجه است. واحدهای فعال در این کشورها صرفا از هنجارهای معمول پیروی نکرده و بازارهای ناقص کالا، سرمایه استعداد مدیریتی در این کشورها موج می زند. از اینرو محقق در پی بررسی ارتباط بین حاکمیت شرکتی و عملکرد واحد تجاری است. جهت بررسی اثر فوق نمونه ای در بردارنده 1،276 مشاهده سال شرکت از بابت 116 شرکت طی یک بازه 11 ساله است از سال 1389 الی 1399 انتخاب گردید. داده های مورد نیاز جهت محاسبه متغیرهای پژوهش، از صورت های مالی حسابرسی شده شرکت های بورسی و همچنین بانک های اطلاعاتی بین المللی از جمله بانک جهانی احصا شده است. برای اینکه نتیجه بدست آمده از اعتبار کافی برخوردار باشد، از هردو دسته معیارهای عملکرد مبتنی بر ارقام حسابداری (بازده دارایی ها و بازده حقوق صاحبان سرمایه) و عملکرد بازار (کیوتوبین) استفاده شده است. یافته های ما هیچ ارتباطی بین اندازه هییت مدیره و شاخص های ارزیابی عملکرد (چه مبتنی بر بازار یا مبتنی بر ارقام دفتری) را نشان نمی دهد. یافته دیگر پژوهش را ارتباط مستقیم نسبت اعضای غیر موظف هییت مدیره و عملکرد تشکیل می دهد. نهایتا نتایج پژوهش حاضر نشان از تعدیل منفی ارتباط عملکرد واحد تجاری و حاکمیت شرکتی در حضور متغیرهای نهادی دارد. برخی از عوامل اقتصادی و نهادی منجر به تعدیل منفی ارتباط بین عملکرد مبتنی بر ارقام دفتری و حاکمیت شرکتی شده و بکارگیری شاخص مبتنی بر بازار از بابت عملکرد نیز نتایج مشابهی را به دنبال داشتهاست.

    کلید واژگان: حاکمیت شرکتی, عملکرد واحد تجاری, عوامل نهادی, عوامل اقتصادی کلان
    Ebrahim Jafarimanesh*, Samaneh Gholami

    Our country is among developing countries which represent interesting in regard to corporate governance mechanisms, because operating firms in them don't follow usual norms and incomplete commodity markets, managerial intellectual capital is prolific in those countries. Therefore, our research intends to examine the relationship between corporate governance and firm performance. A sample consists of 1,276 company-year observations (for 116 companies during 11 years from- 2011 to 2021. The data is extracted from audited financial statements and macroeconomic indicators are obtained from international databases (for example: The World Bank). Both categories of book value (return and asset and return on equity) and market value (Q-Tobin) performance indicators are used in this research to increase result credibility . Our findings show no relationship between board size and performance indicators (both market based and booked value based). Other findings implicate positive relationship between non-executive boards and performance. Finally, research results suggest negative adjustments in presence of institutional macroeconomic factors, some economic and institutional factors had negative adjustment in presence of ROA and ROE. Using marketbased proxy for company performance provided similar results regarding negative adjustment of institutional macroeconomic factors.

    Keywords: Corporate Governance, Firm Performance, Institutional Factors, MacroeconomicFactors
  • الهام کوهی، مهدی حیدری، علی ابراهیم نژاد*
    مالکیت های هرمی و شبکه ای که کنترل بیشتر بر شرکت ها با داشتن سهم مشخصی از جریان نقدی آن شرکت را برای سهامداران فراهم می کند از ساختارهای رایج در بازار سهام ایران است. هدف از این پژوهش، بررسی رابطه ساختار مالکیت با عملکرد و بازده سهام شرکت ها است. بدین منظور ساختار مالکیت از چهار جنبه درصد مالکیت بزرگترین سهامدار عمده، انحراف بین حق کنترل و حق جریان نقدی بزرگترین سهامدار عمده، تفاوت حقوق جریان نقدی میان سهامداران عمده و نوع مالکیت، بررسی شده و ارتباط آن با عملکرد و بازده سهام 261 شرکت پذیرفته شده در بازار سهام ایران طی دوره زمانی 1394 تا 1398 مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمون فرضیه های تحقیقنشان داد که با آستانه مالکیت 15% رابطه مثبت و معناداری میان حق جریان نقدی بزرگترین سهامدار عمده و عملکرد بنگاه وجود دارد اما در ساختار مالکیت بنگاه هایی که تنها یک مالک دارند و حق کنترلی آن ها زیر 50% است رابطه معناداری بین حق جریان نقدی بزرگترین سهامدار عمده و عملکرد بنگاه وجود ندارد. انحراف بین حق کنترل و حق جریان نقدی بزرگترین سهامدار و همچنین تفاوت حقوق جریان نقدی میان سهامداران عمده با عملکرد بنگاه رابطه-ای ندارند. در ارتباط با نوع مالکیت نیز مالکیت شرکت های بیمه رابطه مثبتی با عملکرد شرکت دارد، در حالی که مالکیت شبه دولتی رابطه منفی با عملکرد دارد. با آستانه مالکیت 15% بین متغیرهای ساختار مالکیت با بازده سهام رابطه ای مشاهده نشد و تنها نوع مالکیت شرکت های بیمه با بازده سهام رابطه مثبت دارد.
    کلید واژگان: ساختار مالکیت, نوع مالکیت, سهامداری هرمی, عملکرد بنگاه, بازده سهام
    Elham Koohi, Mahdi Heidari, Ali Ebrahimnejad *
    Pyramidal and network ownership structures, which give ultimate owners greater control rights over companies than cash flow rights, are prevalent in the Iranian stock market. Given the complex shareholding networks and significant changes in the ownership structures of large Iranian firms over the past two decades, this study aims to examine the relationship between ownership structure and company performance. Four measures are used to analyze ownership structure: cash flow right of the largest shareholder, wedge between control right and cash flow right of the largest shareholder, difference in cash flow rights of the two largest shareholders, and type of ownership. The study investigates their relationship with the performance and stock returns of 261 listed companies during the period of 2015 to 2020. The results indicate a positive and significant association between the cash flow right of the largest shareholder and firm performance, but only when the largest shareholder owns at least 15% of the company's shares. For firms with only one owner and less than 50% in control rights, there is no significant correlation between the cash flow right of the largest shareholder and performance. The study also reveals that ownership by insurance companies has a positive correlation with firm performance, while quasi-governmental ownerships have a negative correlation with performance.
    Keywords: Ownership structure, Type of ownership, Pyramidal structures, Firm Performance, Stock Return
  • نرگس سرلک*، محمدجواد زارع بهنمیری، منیژه رامشه، بهاره میرزائی

    هدف از اجرای این پژوهش، استفاده از رویکرد فراتحلیل به منظور تحلیل و ترکیب نتایج متناقض و ناسازگار پژوهش های صورت گرفته در زمینه رابطه گزارشگری مسئولیت اجتماعی و عملکرد شرکت ها با در نظر گرفتن معیارهای مختلف اندازه گیری عملکرد است. این معیارها عبارتند از بازده حقوق صاحبان سهام، بازده دارایی ها، کیوتوبین، سود هر سهم و حاشیه سودخالص. برای دستیابی به این هدف با به کارگیری رویکرد لیپسی و ویلسون (2001) و همچنین اجرای آزمون های Q کوکران و اگر، 37 مطالعه شامل 7 مقاله داخلی در بازه زمانی 1378 تا 1401 و 30 مقاله خارجی در بازه زمانی 2000 تا 2023 مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعات گزارشگری مسئولیت پذیری اجتماعی به عنوان متغیر مستقل و عملکرد شرکت به عنوان متغیر وابسته مطرح شده بودند. طبق یافته های پژوهش، با فراتحلیل کلیه مطالعات واجدالشرایط و تجمیع همه شاخص های عملکرد بین گزارشگری مسئولیت پ ذیری اجتماعی و عملکرد شرکت ارتباط معناداری وجود ندارد. همچنین بین گزارشگری مسئولیت پذیری اجتماعی و دو شاخص ارزیابی عملکرد یعنی بازده حقوق صاحبان سهام و حاشیه سود خالص رابطه معناداری وجود ندارد. اما بین گزارشگری مسئولیت پذیری اجتماعی و عملکرد شرکت با سه شاخص کیوتوبین، بازده دارایی ها و سود هر سهم رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. با توجه به ارتباط معنادار گزارشگری مسئولیت پذیری اجتماعی با سه شاخص عملکرد مالی، به مدیران توصیه می شود به گزارشگری مسئولیت پذیری اجتماعی که پل ارتباطی بین واحد تجاری و ذینفعان است توجه بیشتری داشته باشند، زیرا بهبود گزارشگری مسئولیت پذیری اجتماعی می تواند منجر به بهبود عملکرد مالی شرکت ها شود.

    کلید واژگان: گزارشگری مسئولیت پذیری اجتماعی, عملکرد شرکت, فراتحلیل
    Narges Sarlak*, Mohammadjavad Zare Behnmiri, Manizhe Ramshe, Bahareh Mirzaee

    The purpose of this research is to use the meta-analysis approach in order to analyze and combine the contradictory and incompatible results of the studies conducted in the field of investigating the relationship between social responsibility reporting and corporate performance, taking into account different performance measurements. These measures include Return on Equity, Return on Asset, Tobin's Q index, Earnings per Share and Net profit Margin. To achieve this goal, by applying the approach of Lipsey and Wilson (2001) as well as the Q tests of Cochran and Egger, 37 studies including 7 domestic articles in the period of 1378 to 1401 and 30 foreign articles in the period of 2000 to 2022 were examined. In these studies, social responsibility reporting was considered as an independent variable and company performance as a dependent variable. According to the findings of the research, with the meta-analysis of all eligible studies and the compilation of all performance indicators, there is no significant relationship between social responsibility-reporting and company performance. Also there is no significant relationship between social responsibility reporting and the two indicators: Return on equity and Net profit Margin. However, there is a significant relationship between social responsibility reporting and three indicators: Tobin's Q, Return on Assets and Earnings per Share. Considering the significant relationship between social responsibility reporting and three financial performance indicators, managers are advised to pay more attention to social responsibility reporting, which is the bridge between business units and stakeholders, because improving social responsibility reporting can lead to improved firm financial performance.

    Keywords: Corporate Social Responsibility Reporting, Firm Performance, Meta-Analysis
  • میلاد بدیعی*، محمدحسن ابراهیمی سروعلیا، مصطفی سرگلزایی

    شکل گیری نظام جدید حاکمیت شرکتی پس از سقوط انرون و ورلدکام در سال های ابتدایی قرن بیست و یکم در سطح جهانی و سرعت گرفتن روند واگذاری دارایی های دولت همگام با توسعه بازار سرمایه و تقویت سرمایه گذاری نهادی در سطح کشور، مسیله مالکیت و تاثیر آن بر عملکرد شرکت ها را به موضوعی مناقشه برانگیز در حوزه ادبیات مالی بدل ساخته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه میان ساختار مالکیت با عملکرد مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. بر این اساس، پژوهش به بررسی اثر مالکیت نهادی و دولتی بر عملکرد مالی 146 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره 1400-1392 و با استفاده از روش پانل پویا پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از اثر مثبت مالکیت نهادی بر عملکرد شرکت های نمونه می باشند. همچنین سنجه های عملکردی مبتنی بر اطلاعات حسابداری، رابطه معنادار و منفی مالکیت دولتی بر عملکرد شرکت را نشان می دهند. سایر یافته های پژوهش بیانگر اثر مثبت اهرم مالی و نگاه مثبت سهامداران نسبت به سهام شرکت های بزرگ و رشدی در ارزیابی عملکرد مالی شرکت می باشند.

    کلید واژگان: روش پانل پویا, عملکرد شرکت, مالکیت دولتی, مالکیت نهادی
    Milad Badiei *, MohammadHasan Ebrahimi Sarve Oliya, Mostafa Sargolzaei

    The developmentof a new system of corporate governance after the collapse of Enron and WorldCom in the early years of the 21st century at the global level and the acceleration of the process of handing over government assets simultaneously with the development of the capital market and the strengthening of institutional investment at the country level, the issue of ownership and its impact has made the performance of companies a controversial topic in the field of financial literacy. The purpose of this research is to investigate the relationship between the ownership structure and the financial performance of companies listed in the Tehran Stock Exchange. Based on this, the research investigated the effect of the relationship between institutional and government ownership on the financial performance of 146 listed companies on the Tehran Stock Exchange from 2012 to 2021 using the dynamic panel(Panel GMM) method. The research results indicate the positive effect of institutional ownership on the performance of sample companies. Also, performance metrics based on accounting information show a significant and negative relationship between government ownership and company performance. Other findings of the research show the positive effect of financial leverage and the positive view of shareholders towards the shares of large and growing companies in evaluating the company's financial performance

    Keywords: Dynamic Panel, Firm Performance, Government Ownership, Institutional ownership
  • سیدعباس هاشمی*، علیرضا رهروی دستجردی، محمد حیدریان دولت آبادی
    هدف
    یکی از فرض های بسیار مهم فرضیه بازار کارا، عقلانیت سرمایه گذار است؛ در حالی که نتایج پژوهش های انجام شده در حوزه مالی رفتاری خلاف آن را نشان می دهد. عقلانی نبودن رفتار سرمایه گذاران، نشیت گرفته است از ریسک موجود در بازارهایی با کارایی کمتر که آن ها را به تصمیم گیری بر اساس احساسات خود وادار می کند. تصمیم گیری احساسی سرمایه گذاران نیز بر عملکرد شرکت اثر می گذارد. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر دوسوگیری رفتاری سرمایه گذاران، شامل «زیان گریزی» به عنوان شاخصی از احساسات منفی و «اعتمادبه نفس بیش ازحد» به عنوان شاخصی از احساسات مثبت بر عملکرد شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است.
    روش
    بر همین اساس دو فرضیه تدوین شد. با استفاده از روش غربالگری، نمونه ای متشکل از 156 شرکت از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی سال های 1392 تا 1399 انتخاب و برای آزمون فرضیه ها، از مدل رگرسیونی چند متغیره به روش داده های ترکیبی استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان دهنده ارتباط منفی زیان گریزی سرمایه گذاران با عملکرد اقتصادی شرکت و ارتباط مثبت اعتمادبه نفس بیش ازحد سرمایه گذاران با عملکرد بازار شرکت است. همچنین مشخص شد که در بازار سرمایه ایران، سوگیری اعتمادبه نفس بیش ازحد سرمایه گذاران بر سوگیری زیان گریزی آن ها به میزان چشمگیری غلبه دارد.
    نتیجه گیری
    سوگیری زیان گریزی، به عدم فروش سرمایه گذاری زیان ده به علت ترس از تحقق زیان منجر می شود. بدبینی و وضعیت نامطلوب بازار بورس اوراق بهادار، سرمایه گذار را در انتخاب های سرمایه گذاری استراتژیک خود، به سمت زیان گریزی سوق می دهد و موجب کاهش عملکرد اقتصادی شرکت می شود. همچنین سوگیری اعتمادبه نفس بیش ازحد، باعث می شود که سرمایه گذاران بدون دقت و توجه کافی و فقط بر اساس معیارهای ساده ای که در ذهن خود مدنظر دارند و مهم می پندارند، ریسک مرتبط با دارایی ها را دست کم بگیرند که به طور غیرمنطقی، باعث افزایش تقاضای آن ها برای اوراق بهادار پرخطر می شود. این افزایش تقاضا به افزایش قیمت اوراق بهادار و به دنبال آن، افزایش ارزش شرکت منجر می شود.
    کلید واژگان: تصمیم گیری احساسی, سوگیری رفتاری, زیان گریزی, اعتمادبه نفس بیش ازحد, عملکرد شرکت
    Seyed Abbas Hashemi *, Alireza Rahrovi Dastjerdi, Mohammad Heydarian
    Objective
    The efficient market hypothesis is based on the assumption that investors behave rationally, but studies in behavioral finance have contradicted this notion. The irrationality of investor behavior can be attributed to risk in less efficient markets, which can lead them to make decisions based on emotions. These emotional decisions impact firm performance. This study is to determine the influence of two investor behaviors, "loss aversion" and "overconfidence," on the performance of companies listed on the Tehran Stock Exchange. Loss aversion serves as an indicator of negative emotions, while overconfidence serves as an indicator of positive emotions. This study, to the best of our knowledge, is among the initial research in Iran's financial field to utilize loss aversion and overconfidence as indicators of negative and positive emotions, respectively.
    Methods
    Based on these objectives, two hypotheses were developed in this study. The statistical population of this research consists of companies listed on the Tehran Stock Exchange (TSE). Data required for the statistical analysis were obtained from various sources, including the Rahvard Novin software, the TSE Technology Management Company website, and the financial statements of the companies. To test these hypotheses, a sample of 156 companies, listed on the Tehran Stock Exchange between 2013 and 2020, was selected using the screening method. The research questions were answered using the panel data method, descriptive statistics, correlation analysis, and multivariate regression model.
    Results
    The findings shed light on the correlation between investors' behavior and the performance of companies on the TSE. The study reveals a strong negative correlation between investors' loss aversion and the economic performance of companies. This suggests that more loss-averse investors tend to contribute to the lower economic performance of companies. Furthermore, the study shows a positive correlation between investors' overconfidence and market performance. This suggests that companies with more confident investors tend to perform better in the market. Interestingly, the study also found that Iranian investors tend to be more overconfident than risk-averse, meaning that their overconfidence outweighs their tendency to be loss-averse. This generally optimistic attitude of investors in the TSE has a positive impact on the overall market performance by encouraging investment and boosting market confidence.
    Conclusion
    Loss aversion bias can lead investors to hold onto loss-making investments due to their fear of realizing losses. Pessimism and unfavorable stock market conditions may cause investors to prioritize avoiding losses over making strategic investment choices, ultimately reducing the economic performance of the company. Additionally, the overconfidence bias can cause investors to underestimate the risks associated with assets, leading them to base their investment decisions solely on simple criteria they deem important in their minds, without exercising sufficient care and attention. The rise in demand may lead to an increase in the securities' price, ultimately enhancing the overall value of the company.
    Keywords: Emotional decision-making, Behavioral Bias, Loss aversion, Overconfidence, firm performance
  • امین یوسفی قاسم خیلی، زهره عارف منش*، مهدی ناظمی اردکانی، محمدمهدی بزرگ
    هدف

    تحقیق حاضر به بررسی رابطه سن شرکت ها و منابع نامشهود بر رابطه بین جهت گیری کارآفرینی و عملکرد شرکت های شهرک صنعتی کلات مشهد پرداخته است.

    روش

    جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان مالی شهرک صنعتی کلات مشهد است. روش نمونه گیری پژوهش، نمونه در دسترس می باشد و با استفاده از فرمول کوکران تعداد نمونه 194 نفر تعیین شد. جهت سنجش متغیرها از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد. برای آزمون فرضیه ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس و پی ال اس بهره گرفته شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد کارآفرینی تاثیر معناداری بر عملکرد و منابع نامشهود شرکت دارد. منابع نامشهود نیز تاثیر معناداری بر عملکرد شرکت دارد. سن شرکت نقش تعدیلگر در رابطه بین کارآفرینی و عملکرد ندارد و منابع نامشهود نقش میانجی در رابطه بین کارآفرینی و عملکرد شرکت دارد.

    نتیجه گیری

    تقویت روحیه کارآفرینی و بهره گیری از منابع نامشهود همانند سرمایه انسانی و ساختاری و...، عملکرد شرکت ها را بهبود می بخشد، اما یافته های پژوهش از این دیدگاه که در شرکت های جوان تر رابطه کارآفرینی و عملکرد قوی تر هست حمایت نکرد.

    دانش افزایی:

     تاثیر سن شرکت و منابع نامشهود بر رابطه بین کارآفرینی و عملکرد شرکت های ایرانی پژوهش کمی صورت گرفته است. بنابراین، انجام این پژوهش بر غنای ادبیات پژوهشی خواهد افزود.

    کلید واژگان: سن شرکت, کارآفرینی, عملکرد شرکت, منابع نامشهود
    Amin Yousefi Ghasem Kheyli, Zohreh Arefmanesh *, Mahdi Nazemi Ardakani, MohammadMahdi Bozorg
    Purpose

    This study investigated the relationship between firm age and intangible resources on the relationship between entrepreneurial orientation and firm's performance in Kalat Industrial Town of Mashhad.

    Method

    The statistical population of this study includes financial staff of Kalat Industrial Town of Mashhad. The convenient sampling method is used and by using Cochrane formula, the sample size was determined 194 people. To measure the variables, standard questionnaires was used. To test the hypotheses, structural equation modeling method was used using Spss24 and SmartPLS3 software.

    Results

    The results indicate entrepreneurship has a significant impact on the firm performance and intangible resources. Intangible resources also have a significant impact on the firm performance. firm age does not have a moderating role in the relationship between entrepreneurship and firm performance and intangible sources have a mediating role in the relationship between entrepreneurship and firm performance.

    Conclusion

    strengthening the spirit of creativity and entrepreneurship and utilizing different types of intangible resources such as human and structural capital and Improves the firm performance. But the findings did not support the view that in younger companies the relationship between entrepreneurial orientation and performance is stronger.

    Contribution:

     There is little research on the effect of company age and intangible resources on the relationship between entrepreneurial orientation and the performance of Iranian companies. this research will be useful in increasing knowledge and filling the research gap.

    Keywords: firm age, entrepreneurship, Firm Performance, intangible resources
  • محمد عزیزی*، سحر علیپور دستجردانی، امیرحسین باقریه مشهدی
    هدف

    سطح بالای عدم قطعیت برای عملکرد شرکت های دانش بنیان نامطلوب است. ازاین رو مطالعه حاضر به بررسی نقشی که راهبردهای مدیریت منابع انسانی و گرایش کارآفرینانه می توانند در بهبود عملکرد شرکت های دانش بنیان در محیط های ناپایدار ایفا کنند، می پردازد.

    روش

    در این پژوهش ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه است که پایایی آن از راه ضریب آلفای کرونباخ و روایی آن از راه روایی محتوا، تحلیل عاملی تاییدی، روایی واگرا و همگرا مورد بررسی و تایید قرار گرفته است. پرسش نامه مذکور در بین 227 شرکت دانش بنیان در پارک علم و فناوری استان تهران مستقر در 9 پارک مختلف متناسب با سهم آنها از جامعه آماری با روش طبقه ای توزیع و به وسیله یک نفر از مدیران ارشد هر شرکت پاسخ داده شده است. داده های گردآوری شده نیز به روش مدلسازی معادلات ساختاری با نرم افزار ایموس تجزیه و تحلیل شده است.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد که راهبردهای مدیریت منابع انسانی تاثیر معناداری بر عملکرد شرکت با نقش میانجی گرایش کارآفرینانه دارد. همچنین نتایج نشان داد که جذب منابع انسانی، توسعه منابع انسانی و نگهداشت منابع انسانی بر عملکرد شرکت و نیز گرایش کارآفرینانه تاثیر مثبت و معناداری دارند و راهبرد خروج منابع انسانی بر عملکرد شرکت و بر گرایش کارآفرینانه تاثیر منفی و معناداری دارد. همچنین مشخص شد گرایش کارآفرینانه بر عملکرد شرکت تاثیر مثبت و معناداری دارد و در نهایت نتایج نشان داد محیط ناپایدار، تاثیر گرایش کارآفرینانه بر عملکرد شرکت را کاهش می دهد.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج پژوهش، بهبود عملکرد شرکت های دانش بنیان به میزان پذیرش و استقرار راهبردهای مدیریت منابع انسانی از جمله جذب، توسعه و نگهداشت دارد و گرایش کارآفرینانه در محیط ناپایدار برای عملکرد شرکت ها تاثیر منفی دارد.

    کلید واژگان: مدیریت منابع انسانی, گرایش کارآفرینانه, عملکرد شرکت, محیط ناپایدار
    Mohammad Azizi*, Sahar Alipour Dasjerdani, Amirhossein Bagherieh Mashhadi
    Purpose

    The High level of uncertainty is harmful to the performance of knowledge-based companies. Therefore, this study examines the role of human resource management strategies and entrepreneurial orientation that can play in improving the performance of knowledge-based companies in volatility environments.

    Methodology

    In this research, the data collection tool is questionnaire in which reliability has been evaluated by Cronbach's alpha and its validity has been evaluated by content validity, CFA, divergent and convergent validity. The questionnaire was distributed among 227 knowledge-based companies in Tehran Science and Technology Park and was answered by one of the senior managers from each firm. The collected data were analyzed by structural equation modeling with Amos software.

    Findings

    The results showed that human resource management strategies have a significant effect on firm performance by the mediating role of entrepreneurial orientation. The results also showed that human resource recruitment, human resource development and human resource retention have a positive and significant effect on firm performance and entrepreneurial orientation, while human resource exit strategy has a negative and significant effect on both firm performance and entrepreneurial orientation. It was also found that entrepreneurial orientation has a positive and significant effect on firm performance. Finally, the results showed that the volatility environment reduces the impact of entrepreneurial orientation on firm performance.

    Conclusion

    Based on the results, the improvement of the performance of knowledge-based companies depends on the degree of acceptance and establishment of human resource management strategies and entrepreneurial orientation by the companies. Also, the effect of entrepreneurial orientation on performance is stronger for companies operating in a less volatility environment.

    Keywords: Human Resource Management, Entrepreneurial Orientation, Firm Performance, Volatile Environment
  • بارانه رستمی نیا، مجید عظیمی یانچشمه، مریم فرهادی، مهنام ملایی

    وجود رابطه خطی بین اقلام تعهدی و متغیرهای مستقل یکی از اصلی ترین مفروضات در مدل های مورد استفاده در آزمون های سنجش مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی از جمله مدل جونز (1991) و جونز تعدیل شده (1995) است که در پژوهش های پیشین مورد استفاده قرار گرفته و این امر موجب سو گیری در سنجش مدیریت سود و برآورد اقلام تعهدی اختیاری است. از طرفی عدم کنترل اثرات رشد و عملکرد شرکت بر اقلام تعهدی، موجب افزایش نرخ خطای نوع اول در آزمون های مدیریت سود می شود. در پژوهش کوتاری، لیون و ویسلی (2005) به واپایش اثر کارکرد شرکت بر اقلام تعهدی اختیاری پرداخته شد. در پژوهش حاضر، ضمن در نظر گرفتن این متغیر، رابطه غیر خطی بین اقلام تعهدی اختیاری و متغیرهای رشد فروش بلندمدت و رشد شرکت بر مبنای مدل جونز (1991) و مدل جونز تعدیل شده (1995) مورد بررسی و تبیین قرار می گیرد. جامعه آماری مورد بررسی پژوهش، عبارت از 60 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1390 الی 1398 است. جهت سنجش روابط از کل اقلام تعهدی و اقلام تعهدی اختیاری استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اسناد کاوی صورت های مالی است. به منظور آزمون فرضیه ها از رگرسیون و ترسیم نمودار بهره برده شده است. یافته ها نشان می دهد که بین کل اقلام تعهدی و اقلام تعهدی اختیاری و رشد فروش بلند مدت، رشد و کارکرد شرکت رابطه غیرخطی و معناداری وجود دارد. چنین نتایجی حاکی از آن است که در نظر گرفتن رابطه غیرخطی بین اقلام تعهدی و متغیرهای مستقل موجب دستیابی به نتایج دقیق تر در مورد وجود یا عدم وجود مدیریت سود با استفاده از اقلام تعهدی می شود.

    کلید واژگان: اقلام تعهدی اختیاری, رابطه غیر خطی, رشد فروش بلندمدت, کارکرد شرکت, رشد شرکت
    Baraneh Rostaminia, Majid Azimi Yancheshmeh, Maryam Farhadi, Mahnam Molaie

    commonly used Jones-type discretionary accrual models applied in quarterly settings sujested liniear Relationship between Total and discretionary Accruals and independent variables. In addition These models applied in quarterly settings do not adequately control for nondiscretionary accruals that naturally occur due to firm growth. We show that the relationship between quarterly accruals and sales growth (measured over a rolling four-quarter window) is non-linear. Failure to control for the effects of firm growth and performance on innate accruals leads to excessive Type I error rates in tests of earnings management.Growth and accruals are fundamentally related. Our analysis shows that quarterly discretionary accrual models with return on assets (ROA) matching that have been used in much of the prior earnings management literature are considerably related in a non-linear manner with seasonally adjusted measures of sales growth and firm growth. Moreover, we show that seasonally adjusted sales growth and MB are correlated with partitioning variables in past research that are deemed to give rise to earnings management. . Thus we test and show that there is non-linear relationship between sales growth ، firm growth and performance and total Accruals and nondiscretionary accruals.

    Keywords: discretionary accruals, non-linear, Sale growth, Firm Performance, firm growth
  • میثم بابایی فارسانی*، مینا مرادی، سهیلا فتح اللهی چالشتری
    هدف
    هدف تحقیق حاضر، تحلیل ارتباط بین کیفیت نوآوری، رهبری دانش محور، مدیریت دانش مشتری و عملکرد شرکت های کوچک و متوسط است. به عبارت دیگر، پژوهشگر به دنبال بررسی تاثیر مدیریت دانش مشتری بر کیفیت نوآوری با تعدیل گری رشد رقابت و همچنین بررسی تاثیر مدیریت دانش مشتری بر کیفیت نوآوری از طریق نقش میانجی عملکرد شرکت می باشد.
    روش
    تحقیق حاضر از لحاظ روش تحقیق همبستگی و از لحاظ هدف از نوع کاربردی است. ابزار تحقیق براساس پرسشنامه های استاندارد دونات و پابلود (2015)، وانگ و وانگ (2012)، طاهرپور و همکاران (2015) و گریوال و تانسوهاج (2014) می باشد که پس از سنجش روایی همگرا (میانگین واریانس استخراج شده فرنل و لاکر)، واگرا (نرخ یگانه - دوگانه یا میانگین همبستگی ها) و اکتشافی (واریماکس) و پایایی (آلفای کرونباخ، ترکیبی و دایسترا)، که از ایده مثلث بندی متدولوژیکی تبعیت نموده است؛ از طریق مشارکت 96 نفر از مدیران شرکت های کوچک و متوسط فعال در صنعت غذایی استان چهارمحال و بختیاری که با روش نمونه گیری تصادفی و از طریق جدول مورگان، انتخاب شدند، اجرا گردید. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، در دو سطح توصیفی و استنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری) و از طریق نرم افزارهای «SPSS25» و «WarpPLS8» اجرا شد.
    یافته ها
    نتایج تحقیق نشان داد، شدت رقابت با ضریب بتای 0.00 و معناداری 0.49، رابطه بین مدیریت دانش مشتری و کیفیت نوآوری را تعدیل نمی کند؛ اما کیفیت نوآوری با مقدار معناداری Z=10.47، رابطه بین مدیریت دانش مشتری و عملکرد شرکت را میانجی گری نموده است. همچنین، رهبری دانش محور بر مدیریت دانش مشتری؛ مدیریت دانش مشتری بر کیفیت نوآوری؛ کیفیت نوآوری بر عملکرد شرکت و نهایتا مدیریت دانش مشتری بر عملکرد شرکت، تاثیر معناداری داشته است؛ اما رهبری دانش محور نتوانسته بر کیفیت نوآوری تاثیرگذار باشد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان می دهد که مدیریت دانش مشتری، به کیفیت نوآوری در شرکت های کوچک و متوسط کمک می کند. جمع آوری دانش از مشتریان ممکن است به ایجاد کیفیت نوآوری با ارایه دیدگاه های خارجی و ایده های عملی و خلاقانه تر برای توسعه محصولات یا خدمات در شرکت های کوچک و متوسط کمک کند. پژوهش حاضر شرکت های کوچک و متوسط را تشویق می کند تا با مصرف کنندگان خود نزدیک تر کار کنند؛ زیرا آنها کلید دستیابی به مزیت رقابتی هستند. مدیران و صاحبان مشاغل کوچک و متوسط از داشتن دانش در مورد مشتریان و دانش برای مشتریان سود خواهند برد. در نهایت، حل مشکلات مشتری نیز باید به طور کارآمد و موثر، یکی از عوامل کلیدی موفقیت شرکت های کوچک و متوسط برای به دست آوردن مزیت رقابتی باشد.
    کلید واژگان: کیفیت نوآوری, رهبری دانش محور, مدیریت دانش مشتری, عملکرد شرکت, استان چهار محال و بختیاری
    Meysam Babaee Farsani *, Mina Moradi, Soheyla Fathollahi Chaloshtori
    Objectives
    The purpose of this research is to analyze the relationship between the quality of innovation, knowledge-based leadership, customer knowledge management, and the performance of small and medium-sized companies. In other words, the researcher seeks to investigate the effect of customer knowledge management on the quality of innovation by moderating the growth of competition and also to investigate the effect of customer knowledge management on the quality of innovation through the mediating role of company performance.
    Methods
    The current research was applied in terms of correlational research method and in terms of purpose. The research tool is based on the standard questionnaires of Donat and Pablod (2015), Wang and Wang (2012), and Tahirpour et al. which after measuring convergent validity (average variance extracted by Fornell and Locker), divergent (Heterotrait-Monotrait Ratio) and exploratory (Varimax) and reliability (Cronbach's alpha, combined and Diestra), which follows the idea of methodological triangulation; It was implemented through the participation of 96 managers of small and medium-sized companies active in the food industry of Chaharmahal and Bakhtiari provinces, who were selected by random sampling and through Morgan's table. The method of data analysis was implemented at two descriptive and inferential levels and through "SPSS25" and "WarpPLS8" software.
    Findings
    The research findings showed that the intensity of competition with a beta coefficient of 0.00 and a significance of 0.49 does not moderate the relationship between customer knowledge management and innovation quality, But innovation quality with a significant value of Z=10.47 has mediated the relationship between customer knowledge management and company performance. Also, knowledge-based leadership on customer knowledge management; Customer knowledge management on the quality of innovation; The quality of innovation has had a significant impact on the company's performance, and finally, customer knowledge management has had a significant impact on the company's performance; But knowledge-oriented leadership has not been able to influence the quality of innovation.
    Results
    The research findings showed that the intensity of competition with a beta coefficient of 0.00 and a significance of 0.49 does not moderate the relationship between customer knowledge management and innovation quality; But innovation quality with a significant value of Z=10.47 has mediated the relationship between customer knowledge management and company performance. Also, knowledge-based leadership on customer knowledge management; Customer knowledge management on the quality of innovation; The quality of innovation has had a significant impact on the company's performance, and finally, customer knowledge management has had a significant impact on the company's performance; But knowledge-oriented leadership has not been able to influence the quality of innovation.
    Conclusions
    The results of this study show that customer knowledge management helps the quality of innovation in small and medium companies. Gathering knowledge from customers may help to create innovation quality by providing external perspectives and more practical and creative ideas for developing products or services in small and medium enterprises. This article encourages SMEs to work more closely with their consumers, as they are the key to achieving a competitive advantage. Managers and owners of small and medium-sized businesses will benefit from having knowledge about customers and knowledge of customers. Finally, solving customer problems efficiently and effectively should also be one of the key success factors for SMEs to gain a competitive advantage.
    Keywords: Quality of innovation, Knowledge-based leadership, customer knowledge management, Firm performance
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال