به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "frequency" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • مسعود فروزنده، مظاهر توفیقی*
    داستان های جشنواره ادبیات کودک و نوجوان رضوی از جمله آثار داستانی در رده سنی کودک و نوجوان هستند که بیشتر به صورت یک پی رفتی و تا حدودی مثبت نگر در دهه 80 و 90 نگاشته شده اند. محور اصلی این داستان ها را انتقاد از بیماری و فقر، ستایش توسل و امید، نوع دوستی، قدرشناسی و تلاش و پشتکار تشکیل می دهد. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با هدف معرفی بهتر این داستان ها و شناخت نوع نگاه نویسندگان آن ها که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، تلاش می کند عناصر مهم ساختاری و محتوایی این آثار را بررسی و تحلیل کند. بر اساس یافته های این جستار، در این داستان ها توصیفات واقعی بر تخیل نویسندگان غلبه دارد. در این داستان ها در نهایت، برتری با شخصیت های مثبت و نیروی خیر است و پایان به نسبت خوشی در انتظار قهرمانان و خوانندگان آن قرار دارد. غلبه فراوانی شخصیت های پویا نسبت به شخصیت های ایستا به دلیل نوع بحران ها در داستان و غلبه محتوا بر فرم، صحنه پردازی های توام با تشبیه و استعاره که در خدمت درون مایه داستان قرار دارد، از دیگر ویژگی های این داستان هاست. کم توجهی به فرهنگ ملی و اساطیری و یکسانی در زبان و گفتار شخصیت های داستان، از مهم ترین آسیب های این آثار است.
    کلید واژگان: داستان, جشنواره ادبیات کودک و نوجوان رضوی, تحلیل ساختاری و محتوایی, بسامد
    Masoud Foroozandeh, Mazaher Tofighi *
    Razavi’s children’s and adolescent literature festival stories are among the works of fiction in the age category of children and adolescents, which were mostly written in a one-sequence and somewhat positive way in the 2000s and 2010s.  The main focus of these stories is criticism of illness and poverty, praise of appeal and hope, altruism, gratitude, effort and perseverance.  This article tries to investigate and analyze the important structural and content elements of these works in a descriptive and analytical way, with the aim of better introducing these stories and knowing the viewpoints of their authors, which have been given less attention so far.  The findings of this research revealed that in these stories, the reality descriptions prevail over the imagination of the writers.  In these stories, in the end, superiority is with positive characters and the force of good, and the heroes and readers face relatively positive endings.  The predominance of dynamic characters over static characters because of the type of crises in the story and the predominance of content over form, scenes combined with similes and metaphors that serve the content of the story are other features of these stories.  Lack of attention to the national and mythological culture and uniformity in the language and speech of the story characters is one of the most important damages of these works.
    Keywords: Story, Razavi Children, Adolescent Literature Festival, Structural, Content Analysis, Frequency
  • Seyyed Abbas Farjad Pezeshk *, Sepideh Samvati Sharif

    This study aimed to compare plantar pressure distribution and muscle frequency between hydrodynamic and typical sports shoes. Twelve healthy adult males participated in this experimental study. The hydrodynamic shoe features an outer sole with a pathway for fluid flow. The typical sports shoe with Ethylene-Vinyl Acetate soles was used for the comparison. Plantar pressure distribution was measured using the Pedar insole system, and the results were analyzed using Pedar-X software. Electrical muscle activity of the Gastrocnemius, Soleus, Palmaris longus, and tibialis anterior were measured using the Myon electromyography system at a 1000Hz sampling rate. Subjects were randomly assigned to wear either hydrodynamic or typical sports shoes and walked through the end of the pathway five times at a self-selected speed. The plantar area was divided into eight regions, and plantar pressure variables were calculated within these areas. The frequency variable includes mean and median frequency, as well as the 99.5th percentile frequency, representing 99.5% of the signal. Additionally, the bandwidth frequency was calculated. Paired t-test was used for statistical comparison (p<0.05). The results indicated considerable pressure reduction in the heel, forefoot, and toe (P<0.05). However, there is no difference in the time and frequency content of muscle activity between conditions. Based on the results, it seems that hydrodynamic shoes could have an important effect on the reduction of plantar pressure without any change in muscle activity during the gait.

    Keywords: Plantar Pressure Distribution, EMG, Frequency, Hydrodynamic Shoe
  • تیمور مالمیر*، حسین اسدی جوزانی
    چراغ ها را من خاموش می کنم، نخستین رمان زویا پیرزاد است که موضوعش تنهایی و درون مایه آن ملال و کسالت ناشی از این تنهایی است. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی، به بررسی و تحلیل روایت و پیوند آن با درون مایه در رمان چراغ ها را من خاموش می کنم ،پرداخته است. شهرت و چاپ های پیاپی رمان چراغ ها را من خاموش می کنم ما را بر آن داشت تا این رمان را از نظر انتخاب و میزان تناسب مواردی همچون راوی، زاویه دید، کانونی شدگی، نظم، تداوم و بسامد با درون مایه بررسی کنیم. مقصود اصلی ما تبیین میزان نوآوری نویسنده در به کارگیری عناصر داستان و تبیین نسبت پیوند روایت و درون مایه رمان است. در بحث راوی و زاویه دید، به علت عدم دراماتیزه شدن متن، راوی، زمان حال روایتگری را با زمان کنش رخدادها می آمیزد. عرضه مستقیم اطلاعات به مخاطب، از نشانه های این آمیختگی است. نویسنده در پرداخت روایت دچار ضعف تالیف شده است. در پرداخت پیرنگ روایت نیز به صورت سنتی عمل کرده و درنهایت، پیرنگی ساده و سرراست ایجاد می کند که نشانی از نگاه نو در آن دیده نمی شود. بررسی نظم، تداوم و بسامد نشان می دهد روایت رمان جزء روایات کلاسیک و سنتی است. نویسنده نتوانسته است به سبب انتخاب ضرب آهنگ کند روایت، درون مایه رمان را به صورتی عمیق و هنری بازنمایی کند.
    کلید واژگان: زویا پیرزاد, چراغ ها را من خاموش می کنم, درون مایه ملال تنهایی, راوی و زاویه دید, بسامد و نظم در روایت
    Timoor Malmir *, Hosein Asadijozani
    Cheraghha Ra Man Khamoosh Mekonam (I Will Turn off the Lights) is Zoya Pirzad's debut novel revolving on the theme of loneliness and the boredom ensuing from this loneliness. This research is a descriptive-analytical investigation of Zoya Pirzad’s Cheraghha Ra Man Khamoosh Mekonam concerning the narrative and its connection with the theme. The popularity and consecutive editions of the novel prompted us to evaluate this novel in terms of selection and appropriateness of elements such as narrator, point of view, focalization, order, duration and frequency and theme. Our main purpose is to explain the author's level of innovation in using fictional elements and to explain the relationship between narrative and theme of the novel. Due to the lack of dramatization of the text, the narrator mixes up the present time of narration with the time of occurrence of the events. The direct delivery of information to the audience is one of the signs of this fusion. The weakness of authorship is revealed in the construction of the narrative. The writer has also chosen a traditional narrative construction and finally created a simple and straightforward plot which has no sign of a new perspective. Exploring order, duration and frequency shows that the narrative of the novel is one of the classical and traditional narrative types. Due to the slow narrative pace, the author has not been able to represent the theme of the novel in a deep and artistic way.
    Keywords: Zoya Pirzad, Cheraghha Ra Man Khamoosh Mekonam, the Theme of Boredom, Loneliness, Narrator, Point of View, Frequency, Order in the Narrative
  • پوپک دانانیانی، احسان سوره، بختیار محمدی*

    توفان های تندری یکی از پدیده های جوی هستند که در زمان رخداد آنها، اغلب بادهای شدید، همراه با بارش های سنگین و رعد و برق گزارش می شود. رخداد آنها در بسیاری از موارد همراه با خسارت های فراوان مالی و جانی است. این پژوهش با هدف بررسی مکانی- زمانی توفان های تندری و شناخت روند آنها در ایران انجام شد. بدین منظور از داده های ماهانه تعداد روزهای توفان های تندری 201 ایستگاه همدید ایران از بدو تاسیس تا سال 2010 استفاده گردید. ابتدا فراوانی رخداد ماهانه و سالانه توفان های تندری ایستگاه های همدید در گستره ایران محاسبه شد. همچنین روند توفان های تندری براساس آزمون ناپارامتری من-کندال بررسی و مقدار کاهش یا افزایش این پدیده به کمک آزمون برآورد کننده شیب سن مشخص شد. نتایج این پژوهش نشان داد که توفان های تندری از نظر مکانی در تمام گستره ایران رخ می دهند. با این حال فراوانی این پدیده در شمال غرب، جنوب غرب و جنوب شرق ایران بیش از سایر بخش های دیگر است. از نظر زمانی نیز در هر ماه از سال بخشی(هایی) از ایران به عنوان کانون بیشینه رخداد توفان های تندری است. به عنوان مثال در زمستان مناطق جنوب غرب، جنوب و جنوب شرق ایران، در اوایل فصل بهار، غرب و شمال غرب ایران، و در اواخر بهار جنوب شرق کشور، کانون اصلی رخداد این پدیده بوده است. در تابستان شمال غرب تا شمال شرق ایران و همچنین جنوب شرق و جنوب استان فارس مراکز اصلی شکل گیری توفان های تندری هستند. در آغاز فصل پاییز سواحل دریای خزر تا شمال خلیج فارس و به سمت شمال غرب ایران و در نوامبر و دسامبر نیز جنوب غرب و غرب ایران محل اصلی رخداد این پدیده جوی بوده است. نتایج دیگر این پژوهش نشان داد که روند توفان های تندری نیز در گستره ایران مشابه نبوده است. این پدیده در شمال غرب، جنوب غرب و نیمه جنوبی استان کرمان روند افزایشی معنی داری(بیش از 1 روز در سال) را در سطح اطمینان 99% را نشان داد. همچنین در جنوب شرق و بخش وسیعی از ایران مرکزی کاهش معنی دار(7/0 روز در سال) برآورد گردید. در سایر بخش های ایران کاهش یا افزایش توفان های تندری به صورت پراکنده مشاهده شده است که البته مقدار آن در سطوح اطمینان 99%، 95% و 90% معنی دار نبوده است.

    کلید واژگان: توفان تندری, همرفت, فراوانی, روند, ایران
    Popak Dananiyani, Ehsan Soureh, Bakhtiyar Mohammamdi*

    Thunderstorms are one of the atmospheric phenomena; when they occur, strong winds are often reported along with heavy rains and lightning. In many cases, their occurrence is accompanied by a lot of financial and human losses. This research was carried out to investigate the Spatio-Temporal of thunderstorms and understand their trends in Iran. For this purpose, the monthly data of the number of days of thunderstorms in 201 Synoptic stations in Iran from the beginning of establishment to 2010 were used. First, the frequency of monthly and annual occurrence of thunderstorms at Synoptic stations in Iran was calculated. Also, the trend of thunderstorms was investigated based on the non-parametric Mann-Kendall test and the amount of decrease or increase of this phenomenon was determined with the help of the Sen’s slope estimator test. The results of this research showed that thunderstorms occur in all areas of Iran. However, the frequency of this phenomenon is more in the North-West, South-West, and South-East of Iran than in other parts. In terms of time, in every month of the year, part(s) of Iran is the center of the maximum occurrence of thunderstorms. For example, in the winter of southwest, south, and southeast of Iran, in the early spring of west and northwest of Iran, and the late spring of the southeast of the country, the main focus of this phenomenon has been. In the summer, northwest to the northeast of Iran and southeast and south of Fars province are the main centers of thunderstorm formation. At the beginning of the autumn season, the coasts of the Caspian Sea to the north of the Persian Gulf and towards the northwest of Iran, and in November and December, the southwest and west of Iran were the main places of occurrence of this weather phenomenon. Other results of this research showed that the trend of thunderstorms was not similar in Iran. This phenomenon showed a significant increasing trend (more than 1 day per year) at the 99% confidence level in the northwest, southwest, and southern half of Kerman province. Also, a significant decrease (0.7 days per year) was estimated in the southeast and a large part of central Iran. In other parts of Iran, a decrease or increase in thunderstorms has been observed in a scattered manner, although the amount was not significant at the 99%, 95%, and 90% confidence levels.

    Keywords: Thunderstorm, convection, frequency, trend, Iran
  • ساره تنافرد*، علی اکبر کلانتری

     قرایت حفص از عاصم یکی از هفت قرایت رایج در جهان اسلام است که طی چند قرن اخیر به عنوان قرایت مشهور در اغلب جوامع اسلامی مطرح شده و نسخ قرآن بر بر اساس آن به چاپ می رسد. برخی با زیر سوال بردن وثاقت عاصم و حفص مدعی شده اند که این قرایت نمی تواند قرآن نازل شده از سوی خداوند بر پیامبر اکرم (ص) باشد. در این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی به معرفی عاصم و توصیف شخصیت رجالی او می پردازیم و مشاهده می کنیم که در منابع رجالی شیعه و سنی تنها موارد اندکی از تضعیف عاصم مطرح شده که با دلایلی به رد آنها پرداختیم و حتی به فرض پذیرش صحت آنها نیز مشاهده می شود که این مقدار جزیی در مقابل این حجم از توثیقات عاصم قابل توجه نبوده و حداکثر نتیجه ای که خواهد داد این است که عاصم در حوزه حدیث تمرکز نداشته و محدث شناخته نمی شده است و این نمی تواند ایرادی به قرایت او وارد کند.

    کلید واژگان: قرآن, اختلاف قرائات, عاصم, تواتر, قرائت مشهور
    Sareh Tanafard *, Aliakbar Kalantari

    The recitation of Hafs by 'Asim is one of the seven common recitations in the Islamic world, which has become a popular recitation in most Islamic societies during the last few centuries, and the copies of the Qur'an are published based on it. Some have questioned the authenticity of 'Asim and Hafs and claimed that this recitation cannot be the Qur'an revealed by Allah to the Holy Prophet. In this study, we introduce 'Asim and describe his Rijal (a branch of hadith sciences that discusses the qualities of the hadith transmitters, especially their reliability in hadith transmission) personality through a descriptive-analytical method, and we can see that only a few cases of 'Asim's shortcomings have been mentioned in Shia and Sunni religious sources, which we rejected with reasons. Even on the assumption of accepting their validity, it can be seen that this small amount was not significant compared to this validity of Asim's confirmations. The maximum result it will give is that 'Asim did not focus on the field of hadith and was not recognized as a muhaddith, and this cannot cause any problems in his recitation.

    Keywords: the Qur'an, different recitations, 'Asim, frequency, famous recitation
  • رضوان باغبانی*

    روایت زمان، یکی از مباحث مهم در علم روایت شناسی است. ژرار ژنت بزرگترین نظریه پرداز مبحث زمان در روایت، جامع ترین بحث را در این خصوص مطرح کرده است. وی مسیر گردش داستان از زمان تقویمی به زمان روایی را در سه مقوله «نظم»، «تداوم» و «بسامد» بررسی کرده است. پژوهش حاضر درصدد است تا به شیوه توصیفی تحلیلی مولفه های زمان روایی را در داستان زکریا (ع) در قرآن بررسی کند و چگونگی کاربرد عنصر زمان در این داستان را تبیین نماید. نتایج پژوهش نشان می دهد که در مولفه نظم، پیشواززمانی و بازگشت زمانی در داستان زکریا (ع) بسیار به کار رفته اند؛ اما پیشواززمانی نسبت به بازگشت زمانی، بیشترین میزان را به خود اختصاص داده است و در درجه اول قرار دارد. در مولفه تداوم نیز، گفتگو، خلاصه و حذف در داستان نمود بیشتری دارد و بسامد غالب در داستان، از نوع مکرر است.

    کلید واژگان: قرآن, زکریا (ع), زمان, نظم, تداوم, بسامد, روایت شناختی
    Rezvan Baghbani *

    Narration of time is one of the important topics in the science of narratology. Gerard Genette is the greatest theorist of the time in the narrative and has given the most comprehensive discussion in this regard. He distinguishes between the time of the story and the time of the text and examines the path of the story from the calendar time to the narrative time in three categories: "order, duration and frequency". The present study tries to examine the various components of narrative time in the story of Zakaria in the Holy Quran in a descriptive-analytical manner and using Gerard Genett's theory about narration time and explain how the element of time is used in this story. The results of the research show that in the component of order, prolepsis and analepsis have been used a lot in the story of Zakaria; But prolepsis has the highest rate compared to analepsis and is in the first place. In the duration component, dialogue, summary and omission are evident in the story. And the dominant frequency in the story is repetitive.

    Keywords: Holy Quran, Zakaria, Time, Order, Duration, Frequency, Narration
  • پرویز قاسمی، محمدرضا احمدخانی*، عالیه کرد زعفرانلوکامبوزیا

    هدف از نگارش این مقاله بررسی فرایند هماهنگی واکه ای در واژه هایی است که با وجود برخورداری از بافت واجی متناسب، در گفتار غیررسمی بدون انجام این فرایند تلفظ می شوند. هماهنگی واکه ای در گفتار غیررسمی گویشوران، در برخی از کلمات عمل نمی کند. برای بررسی علل عمل نکردن این فرایند 100 واژ رایج از زبان فارسی با بافت واجی متناسب، انتخاب و از 150 گویشور مسلط به زبان فارسی معیار خواسته شد تا این واژه ها را به سبک غیررسمی تلفظ کنند. سپس تلفظ گویشوران ثبت و واج نگاری شد تا عمل نکردن فرایند بررسی شود. این پژوهش به شیوه میدانی و تحلیل محتوای کیفی انجام شد و نتایج نشان داد که این فرایند در گفتار غیررسمی فارسی، فرایندی فعال است، اما عمل کردن آن با محدودیت هایی روبه روست. بسامد کاربرد واژه، تاثیر متغیرهای سن، جنس و تحصیلات گویشوران، گسترش کاربرد زبان نوشتار در گفتار، وام واژه بودن، بروز شباهت تلفظ به گویش یا لهجه های محلی، تعامل زمینه برچینی، مقوله دستوری کلمات با بافت متناسب و بسته بودن هجای واکه هدف، باعث عمل نکردن فرایند تحقیق بوده اند.

    کلید واژگان: ارتقای واکه, بسامد, واکه هدف, همگونی, هماهنگی واکه ای
    Parviz Ghasemi, Mohammad Reza Ahmadkhani *, Aliyeh Kord-E Zafaranlu Kambuziya

    The research aims at studying a frequent phonological process in Persian. A phonological process that is supposed to act in many Persian words, enjoying the respective phonological arrangements. As a content-oriented process, the vowel harmony may not act in certain Persian words even in the speakers' informal pronunciation. The research method is a survey, qualitative content analysis and the data included in 100 words, gathered by purposive sampling to make a questionnaire. The interviewees include 150 speakers who are fluent in standard Persian. They pronounced the words in an informal style. The findings show that the vowel harmony acts in many Persian words, while being encounter by some restrictions in many others. The frequency, the loanwords, the age, gender and education of the speakers, the vowel harmony output takes a similar phonetic representation to local dialects and accents, the amplification of using writing language in speaking, the required phonetic arrangement stands in two morphemes, bleeding, closed syllable, and sometimes the grammatical category of the words stimulated the vowel harmony and blocked it.

    Introduction

    The phonological processes usually act in words. The phonological arrangement of words may pave the way for a phonological act or may not. The researcher aimed at taking a comprehensive study on the subject for his dissertation. The current paper is a part of the study based on discovering the reasons and finding out the situations in which the vowel harmony does not take place. The question of the research is “how to find out the restrictions that prevent the process to cover all potential words?”

    Theoretical Framework

    The study is based on the generating morphology theory.

    Methodology

    The research method is a survey, qualitative content analysis and the data included in 100 Persian words gathered by purposive sampling from books and written documents to make a questionnaire. The interviewees are 150 Persian native speakers, including 78 men and 72 women, at the age range of 25 to 65. Their education ranked from diploma to Ph.D. They have been asked to pronounce the words in an informal style. The questionnaire also included in a self-statement form to be filled with name, age, sex and … . The researcher filled and completed the questionnaires by a field method all over Tehran.  

    Results & Discussion

    The research data included in two main groups. The first are the words taking the vowel harmony when pronounced by the speakers and the second are the words did not take any vowel harmony, while having the required phonological context. One of the probable processes is the vowel harmony between short vowels with the vowel /ɑ/. When one of the short vowels followed by /-ɂɑ/ or /-hɑ/, they will be assimilated by the vowel /ɑ/. The frequently used words like /lahɑf/, /tʃahɑr/, /nahɑr/ and /ʃahɑmat/ have taken the respective vowel harmony by more than 50% of the speakers. Meanwhile the words like /rahɑ/, /maɂɑd/, /saɂɑdat/, and /raɂɑjat/ have not taken the corresponding vowel harmony by more than 50% of the speakers. The reason for such a lack of vowel harmony partly relates to the fact that the output of the speakers' pronunciation may take a sort of similarity to other language types. For example, if they harmonize the vowel in /sefid/ and pronounce it as /sifid/, it can be similar to Azeri language type. In the word /dahɑn/, there is also the same situation and if vowel harmony takes place, the phonetic representation will be /dɑhɑn/ but it does not occure. The speakers pronounce it as /dahan/ in which two vowel shortenings take place instead of vowel harmony.
    Another koind of vowel harmony relates to the vowels of /e/ and /ɑ/. The word /ɂeltehɑb/ that takes less frequency, did not accompany with vowel harmony. The words /ɂemtehɑn/, /ɂeʃtehɑ/, /ɂentehɑ/ and /dehɑt/ harmonized a lot, while words like /ʃeɂɑr/, /ɂenʃeɂɑb/ and /ɂeltehɑb/ harmonized a little by the speakers.
    Another kind of vowel harmony deals with /o/ and /ɑ/. The words like /mohɑceme/, /mohɑsere/, /mohɑsebe/, and /moɂɑʃerat/ took a regressive vowel harmony by 69%, 65%, 52% and 49% respectively. In some Arabic word of the Mofa'ala infinitive, as in /mobɑhese/, if the vowel harmony take place, the output will be /mobɑhɑse/ in which a progressive harmony occurs. But a progressive vowel harmony is not probable in such words, since the harmony in the similar phonological context is regressive. In other words, the first prerequisite (regressive harmony) does not exist, while the second prerequisite (the glottal consonant /h/ between the vowels) exists. So in the first rule (R1) we have: 
    /# mo.bɑ.ha.sa#/
    mo.bɑ.ha.sa
    In the second rule (R2): 
    R2: a → e/ --- #
    R2: a → e/ c --- ce #
    In the third rule (R3) the vowel /a/ changes to /e/ in the final position. In the forth rule (R4) the penultimate vowel (before final /e/) harmonizes with the syllable nucleus of 4th syllable.
     
    /#mo.bɑ.ha.sa#/   UR
    R3:           mo.bɑ.ha.se
    R4:           mo.bɑ.he.se
    [mobɑhese]        PR
     
    Another kind of vowel harmony deals with those words in which the first syllable is a short CV with /e/ or /o/ in nucleus. In the second syllable nucleus there is a high vowel of /i/ or /u/. The results show that words like /sefid/, /resid/, /ceʃid/ and /ʃenid/ all enjoy such a syllable with /e/ in the second syllable nucleus. Persian speakers do not harmonize the vowel in /sefid/ and never pronounce it as /sifid/ in order to prevent any similarity of their pronunciation to other language type. Meanwhile the speakers harmonized the vowel /o/ to /u/ in the words like /sopur/, /ɂotu/, /dorus/, /ʃocuh/, /bolur/ and /vorud/.

    Conclusions & Suggestions

    The results showed that the sequence of the vowels with common features must be in accordance with the vowel harmony rules. The glottal consonants facilitate the vowel harmony, while the oral consonants block it. The frequency of a word regarded as the most important factor for taking the vowel harmony rules. The next factor is the kind of consonant stands between the vowels, because in some vowel harmonies, the glottal consonants play a critical role. In the vowel harmony, corresponding to the vowel raising, the process is just probable in simple words enjoying a target short syllable of CV. Otherwise the syllable is not short and the words are not simple as in /xod.dʒuʃ/, /xoʃ.puʃ/, /por.mu/, and /por.ʃur/, and vowel harmony does not occur. The Arabic loanwords frequently used in Persian may not follow the progressive vowel harmony.

    Keywords: Assimilation, frequency, target vowel, vowel harmony, Vowel Raising
  • سید عبدالرحیم حسینی، سید مصطفی ملیحی*

    مبانی و اصول آموزه های اعتقادی به اعتباری سه قسم اند: اول؛ دلیلی که همه مقدمات آن عقلی است، اگر همه مقدمات دلیل عقلی یقینی باشد نتیجه حاصل از آن ها نیز به طور قهری یقینی خواهد بود. دوم؛ دلیلی که همه مقدمات آن نقلی است. فرض نقلی بودن همه مقدمات دلیل براساس تلقی مشهور ناممکن می نماید. سوم؛ دلیلی که  مقدمات آن ترکیبی از عقل و نقل است. بسیاری از ادله باب اعتقادات از قبیل قسم سوم اند آیا ادله نقلی حدیثی مفید یقین اند یا نه؟ پاسخ های ارایه شده برای این سوال مختلف و گوناگون است. نظریه غالب این است که دست یابی به یقین اعتقادی از طریق احادیث و ادله نقلی فرقی با راه عقل و کشفیات عقلانی ندارد لیکن در کیفیت تبیین این قاعده و شرایط آن نظرات مختلف است، مقتضای تحقیق متکلمان متمایل به نصوص دینی این است که ادله نقلیه در مواردی مفید یقین اند، به خصوص در حالتی که نقل توام با شواهد قطعی و یقینی باشد یا نقل متواتری در بین باشد که احتمالات منافی با آن را منتفی سازد. با بررسی به عمل آمده مقاله بر این نظریه تاکید دارد که اصولا تبار و سنخ علم اعتقادی حاصل از نقل و حدیث را نباید منحصر به چارچوب های کلامی و فلسفی مصطلح بدانیم، زیرا وسعت معارف حدیثی و مفاهیمی که در اختیار انسان قرار می دهند بسیار فراتر از ضوابط تدوین شده بشری است.

    کلید واژگان: اعتقاد, حدیث, تواتر, عقل, دلیل, علم اعتقادی
    Seyyed AbdulRahim Hoseini, Sayyed Mostafa Malihi*

    The foundations and principles of religious teachings are of three types: First; The reason that all its premises are rational, if all the premises of a rational reason are certain, the result of them will also be certain. Second; The reason for which all the premises are anecdotal. It is impossible to assume that all the preliminaries of the reason are anecdotal, according to the famous saying. Third; A reason whose premises are a combination of reason and narration. Many of the reasons for Chapter of Beliefs are similar to the third part. Are the narrations and hadith evidences reliable or not? The answers provided for this question are different. The prevailing theory is that achieving religious certainty through hadiths and narrative evidence is no different from the way of reason and intellectual discoveries, but there are different opinions on the quality of the explanation of this rule and its conditions. The necessity of the research of theologians who are inclined to religious texts is that the narrative evidences are certain in some cases, especially in the case that the narration is accompanied by definite and certain evidence or there is a more frequent narration that excludes the possibility of contradicting it. Based on the research done, the article emphasizes this theory that basically, we should not consider the origin of religious science derived from narrations and hadiths to be exclusive to the theological and philosophical frameworks of the term, because the amount of hadith knowledge and the concepts that they provide to man is far beyond the human standards.

    Keywords: Belief, Hadith, Frequency, Reason, Proof, Belief Knowledge
  • حسن یوسف زاده*

    سبک زندگی به معنای امروزd آن اگرچه پدیده ای نو و محصول شرایط زندگی مدرن است لکن در قالب ادبیاتی دیگر دیرینه ای طولانی دارد و مفاهیم مرتبط با آن را می توان در آیات قرآن کریم پیدا کرد. در علوم اجتماعی برای بررسی موضوع سبکزندگی از مفاهیمی هم چون توسعه، تمدن، فرهنگ، طبقه، هویت و مانند آن استفاده شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی سبکزندگی در قرآن کریم به این پرسش پاسخ می دهد که واژگان مربوط و مرتبط با سبک زندگی در قرآن کدامند و بسامدی آن در این کتاب مقدس چگونه است؟ با استفاده از روش اسنادی در مرحله اول و تحلیل بسامدی یا فراوانی در مرحله دوم، این نتیجه حاصل شد که حداقل 10 واژه در قرآن کریم دارای قرابت معنایی با سبک زندگی است و با استفاده از این واژگان می توان تصویری از سبک زندگی اسلامی مبتنی بر قرآن کریم ارایه کرد. علاوه بر واژه دین که درتعریف آن به روش زندگی نسبت این همانی با سبک زندگی دارد، واژگانی همچون سنت، ملت، منهاج، صراط، طریق، حیات طیبه، داب، سیره و مانند آن نیز مشعر به سبک زندگی هستند. چنان چه سبک زندگی را به همه سطوح و عرصه های حیات جمعی و فردی تسری بدهیم، مفاهیمی چون «دین»، «سنت» و «ملت» نزدیک ترین واژه ها به سبک زندگی خواهند بود. در تلقی از سبک زندگی به مثابه روش زندگی، واژ ه هایی هم چون «منهاج»، «سیره» مناسب تر هستند؛ لکن اگر بنا باشد هم چون برخی ادبیات موجود، سبک زندگی را به سطوح رویین زندگی مربوط بدانیم، معادل های دیگری مانند «شاکله» و «داب» سنخیت بیشتری با موضوع بررسی دارند.

    کلید واژگان: بسامدی, قرآن, سبک زندگی, سبک زندگی اسلامی, دین, سنت
  • کامران اویسی*
    معرفت بخشی خبر متواتر از مباحثی است که بیش از آنکه در دانش علوم حدیث به آن پرداخته شود، در منطق و به میزان کمتر در اصول فقه بدان پرداخته شده است. بن مایه های مطالعه معرفت شناختی خبر متواتر نشان می دهد معرفتی که عرف آن را پذیرا باشد، برای تحقق معرفت بخشی متواتر از راه کثرت مخبران و عدم امکان عادی تبانی بر دروغ، کافی است. تقسیم دوگانه تواتر به لفظی و معنوی و زیر مجموعه آن با نگاه به نوع معرفت دلالت آن در قالب تطابقی و تضمنی و التزامی محدوده معرفت شناختی حاصل از خبر متواتر را توسعه خواهد داد. این نوشتار تلاش دارد با روش توصیفی- تحلیلی عدم دستیابی به یقین از راه تواتر را چنان که فخر رازی ادعا نموده به چالش کشد و اثبات کند برای مخبران خبر متواتر که از اهالی عرف محسوب می شوند، یقین روانشناختی و اطمینان مفید و کافی خواهد بود. بدیهی یا نظری بودن علم حاصل از تواتر مهم نیست؛ زیرا با توجه به نظریه احتمالات شهید صدر یا تدریجی الوصول بودن علم مذکور در نگرگاه غزالی، بدیهی یا نظری بودن آن علم قابل جمع است. همچنین شبهات مطرح در حسی بودن علم مخبر تواتر از قبیل تغییرپذیر بودن محسوسات، با قایل شدن به تفصیل در مساله قابل پاسخ است.
    کلید واژگان: تواتر, حدیث, خبر, علم بخشی, معرفت شناسی
    Kamran Oveisi *
    Knowledge of hadith is one of the topics that has been discussed more in logic and to a lesser extent in the principles of jurisprudence than in the science of hadith. The basis of the epistemological study of frequent news shows that the knowledge that is accepted by custom is sufficient to realize the knowledge of frequent news through the plurality of informants and the normal impossibility of collusion on lies. The dual division of Tawatar into verbal and spiritual and its subset will develop the epistemological scope resulting from the news of Mawatar by looking at the type of knowledge of its hearts in the form of matching, guaranteeing, and commitment. This article tries to use the descriptive-analytical method to challenge and prove the non-achievement of certainty through frequency as claimed by Fakhr Razi, and to prove that psychological certainty and confidence will be useful and sufficient for the informants of frequent news who are considered to be common people. It is not important whether the knowledge resulting from frequency is obvious or theoretical, because it can be gathered according to the probability theory of Martyr Sadr or the gradualness of the said knowledge in Ghazali's perspective. Also, the doubts raised about the sensibility of frequent informant science, such as the changeability of sensations, can be answered in detail in the issue.
    Keywords: frequency, Hadith, Science, report, Epistemology
  • الهام خدایی*، ماندانا نوربخش
    مینجایی نام عمومی گویش هایی از زبان لری است که به صورت پراکنده با نام های لری خرم آبادی، بالاگریوه ای، سیلاخوری، بروجردی، ملایری و غیره شناخته می شوند. هدف این مقاله تعیین مقدار پارامترهای صوت شناختی همچون بسامد سازه های اول و دوم واکه های ساده، تاثیر جنسیت و نوع هجا بر این پارامترها و در نهایت ارایه نمودار فضای واکه ای گویش خرم آبادی و بالاگریوه ای است. در کل 1217 نمونه آوایی گردآوری شده از 18 گویشور زن و مرد حاوی واکه های ساده (i، ɪ، ʏ، e، ø، a، ə، u، o، ɑ)، با استفاده از نرم افزار PRAAT مورد بررسی قرار گرفت. سپس نتایج آن، با استفاده از نرم افزار SPSS در دو بخش آمار توصیفی و تحلیلی گزارش شد. با توجه به مقدار به دست آمده از بسامد سازه اول، واکه های /a/ و /i/ به ترتیب بازترین و بسته ترین واکه اند. واکه /i/ بیش ترین بسامد سازه دوم را نشان داد و پیشین ترین واکه ساده لری مینجایی است. این در حالی است که واکه /ɑ/ در گویشوران مرد و واکه /o/ در گویشوران زن پسین ترین واکه اند. نوع هجا در میزان بسامد سازه های اول و دوم تاثیر دارد. بسامد سازه های اول و دوم در گویشوران مرد پایین تر از گویشوران زن است.
    کلید واژگان: آواشناسی صوت شناختی, لری مینجایی, واکه های ساده, سازه, بسامد
    Elham Khodaee *, Mandana Nourbakhsh
    Minjaee is the general name of some dialects of Luri that are known as Khorramabadi, Balageriveie, Silakhori, Boroujerdi, Malayeri, and so on. This study presents the acoustic parameters such as the first formant frequency and second formant frequency of Minjaee Luri monophthongs. As well it aims at studying the effect of gender and syllable (open and close) on these parameters. Finally, it is possible to obtain the vowel space diagram of Khorramabadi and Balageriveie dialects. The acoustic parameters of Minjaee Luri vowels /i/, /ɪ/, /ʏ/, /e/, /ø/, /a/, /ə/, /u/, /o/, /ɑ/, have been studied according to totally 1217 phonetic samples, produced by 18 participants (12 males and 6 females). Phonetic samples were analyzed by using PRAAT and the results were analyzed by SPSS. The study results were reported in two parts of descriptive and analytical statistics. According to the first formant frequency, vowels /a/ and /i/ are the highest and lowest vowels, respectively. Vowel /i/ shows the highest second formant frequency and is the frontest vowel in this dialect. While vowel /a/ in males and vowel /o/ in females are the most back ones. The vowel roundedness was investigated; it reduces the second formant of vowels. Men’s first and second formant frequencies are lower than women’s.
    Keywords: Acoustic phonetics, Minjaee Luri, monophthongs, formant, Frequency
  • رضا پیش قدم، آیدا فیروزیان پوراصفهانی*، آیلین فیروزیان پوراصفهانی
    در گذشته، فرهنگ های لغت صرفا به عنوان ابزارهایی تکنیکی در یافتن معانی واژگان به یاری خوانندگان و نویسندگان می شتافتند، اما امروزه علاوه بر اینکه حاوی حجم بیشتر و دقیق تری از اطلاعات واژگانی هستند، ضرورت دارد در زمینه های اجتماعی، روانشناختی و فرهنگی نیز ایفای نقش نمایند. این فرهنگ ها به مثابه آینه ای تمام نما، باید بتوانند تمامی رفتارهای زبانی، اجتماعی و هیجانی گویشوران یک زبان را به تصویر کشند. به بیان دیگر، تا چندی پیش، مطالعات فرهنگ نویسی بدون توجه به ماهیت اجتماعی زبان و بار احساسی واژگان صورت می گرفت، اما در سال های اخیر، فرهنگ نویسی در ایران جان تازه ای یافته است. امروزه، تقریبا همه متخصصان معترف اند که تهیه و تدوین فرهنگ های لغت بدون توجه به ابعاد اجتماعی-فرهنگی واژگان غیرممکن به نظر می رسد. فرهنگ نویسی به عنوان یک دانش میان رشته ای، ضرورت دارد علاوه بر دستاوردهای حوزه زبانشناسی، از دستاوردهای سایر حوزه های مرتبط چون جامعه شناسی و روانشناسی نیز بهره گیرد. بر این اساس، جستار کنونی بر آن بوده است تا در پرتوی الگوی هیجامد (هیجان+ بسامد حواس) و با بهره گیری از مفهوم نوظهور وزن فرهنگی، پیشنهاداتی برای تالیف و تهیه فرهنگ های لغت فارسی ارایه دهد که به نظر می رسد تاکنون مورد کم توجهی یا بی توجهی مولفان این فرهنگ ها واقع شده اند. به بیان دقیق تر، در این جستار سعی بر آن بود تا با تاکید بر ضرورت درج اطلاعات روانشناختی فرهنگی مداخل واژگانی در فرهنگ های لغت، لزوم ثبت مولفه هایی نظیر «بسامد»، «هیجان»، «حس» و در نهایت «هیجامد» برای واحدهای واژگانی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
    کلید واژگان: بسامد, حواس, فرهنگ نویسی, هیجامد, هیجان
    Reza Pishghadam, Aida Firooziyan Pour Esfahani *, Ailin Firooziyan Pour Esfahani
    A dictionary is a repository of various kinds of linguistic information about words. It presents general information about words such as the words’ meaning, pronunciation, etymology, and the syntactic category to which it belongs, collocational or idiomatic structures in which it may be found. Given the significance of linguistic information presented in the dictionaries, Persian dictionaries suffer from lack of psycho-cultural information which reflects and presents the culture of a society and as the result, should necessarily be included in them. Keeping the importance of this kind of information in mind, and considering the significance of psychological factors in speakers’ knowledge of the world as well as considering sensory experience as the cornerstone of emotional and cognitive abilities and believing that reality is relative, drawing upon the newly proposed sensory concept of emotioncy, this study attempts to introduce emotioncy and its components (emotion, sense and frequency) as useful tools in dictionary making. To this end, the present study will shed some light on sensory and emotional experiences of words of the languages so as to ultimately uncover the origins of the gap in the current dictionaries and enrich them by adding some missed but important and useful information about the words of the languages. Finally, although the findings of the present study is suggestive, further research into the this may help develop it in a broader empirical framework.
    Keywords: Lexicography, Emotioncy, emotion, Frequency, sense
  • Brahim Ait Hammou *, Mohammed Larouz, Mustapha Fagroud, Fouad Akki

    Knowledge of verb-argument constructions (VACs) has been examined in a variety of contexts where English is mostly taught from the early stages of their schooling. No study has so far examined EFL learners’ knowledge of VACs in a context where English as a foreign language is taught only late at the secondary school level. The current study fills this gap by exploring construction knowledge in a context where teaching EFL is postponed until other languages have been introduced to learners. Using written essays of 180 students of 3 different proficiency groups, three indices of syntactic sophistication (i.e. the frequency of the Verb-argument constructions, the frequency of the verb-construction combinations and the verb-construction strength of association) were examined for their development across the three grade levels. As a second objective, this study examined the ability of these indices to predict students’ writing quality, through their grades. The results suggest that while the higher proficiency group showed a significant improvement in the rareness of their VACs, the three groups showed slow progress in the use of less frequent and less strongly associated verb-construction combinations. Similarly, only the index of construction sophistication (i.e. rareness) correlated significantly with and could predict variance in the writing score. This suggests that EFL learners follow a ‘necessary first’ principle in their learning of constructions. Similarly, these results indicate that the use of rare constructions enhances raters’ judgements of students’ writing quality.

    Keywords: Verb-Argument Constructions (VACs), Frequency, Strength of Association, Assessment, Writing
  • لیلا قلی پور حسن کیاده، فروغ کاظمی*
    نظام های صرفی زبان های مختلف تمایل دارند از اصول خاصی پیروی کنند، شفافیت یکی از این اصول مهم است. جستار حاضر، به بررسی شفافیت نشانه های تصریفی فارسی و انگلیسی براساس نظریه صرف طبیعی پرداخته است. مسیله اصلی آن است که شفافیت در وندهای تصریفی این دو زبان از منظر صرف طبیعی چگونه بازنمایی می شود. داده های فارسی از پیکره پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و داده های انگلیسی از پایگاه پیکره انگلیسی آمریکایی معاصر به روش نمونه گیری تصادفی)و بر مبنای تعداد واژه های مساوی) انتخاب شده، سپس براساس دیدگاه درسلر و مایرثالر موردبررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در فارسی صورت های تصریفی -ها و -ون جمع ساز، -ترین صفت عالی ساز، ت- و -اد گذشته ساز، و ن- منفی ساز و در انگلیسی صورت های ‘s- مالکیت، -est صفت عالی ساز و -en صفت مفعولی ساز، شفاف و باقی نشانه ها غیرشفاف اند. یافته ها حاکی از آن است که شفافیت مقوله های اسم و فعل در فارسی بیش از صفت است اما شفافیت مقوله های اسم و صفت در انگلیسی بیش از شفافیت فعل است. این امر یکی از وجوه افتراق نظام صرفی این دو زبان است. همچنین، میان ملاک شفافیت و بسامدوقوع نشانه تصریفی رابطه مستقیمی وجود ندارد. در نظام صرفی هر دو زبان بین مقوله دستوری و شفافیت رابطه مستقیمی وجوددارد. اما این رابطه درخصوص شفافیت هریک از نشانه ها با بسامد وقوعشان لزوما صدق نمی کند.
    کلید واژگان: ارزش های تصریفی, بسامد, شفافیت, فارسی و انگلیسی, نظریه صرف طبیعی, وندهای تصریفی
    Leila Gholipour Hsasnkiadeh, Foroogh Kazemi *
    The morphological systems tend to follow certain principles, transparency is one of these important principles. This study examined the transparency of Persian and English inflectionals based on natural morphology. The main issue is how transparency is represented according to natural morphology. Persian data are selected from Institute of Humanities and Cultural Studies Corpora and English data are extracted from Corpus of Contemporary American English through random sampling (and based on equal number of words). Afterwards, they were analyzed based on Dressler and Mayerthaler’s approach. The results indicate, in Persian, the plural markers –ha,-un, the superlative adjective marker -tarin, past tense suffixes –t, -ad, and negation prefix n-, and in English, the genitive marker -'s, superlative adjective marker -est and past participle -en are transparent and the rest is opaque. Findings indicate the transparency of nouns and verbs in Persian is more than adjectives; however, in English, it′s not true. This is one of the differences of two morphological systems. Also, there is no direct relationship between transparency and frequency of inflectional affixes. Indeed, there is a direct relationship between grammatical categories and transparency of inflectional affixes. This relationship doesn’t necessarily apply to the transparency of each affix with its frequency.
    Keywords: frequency, Inflectional Affixes, Inflectional Values, Natural Morphology Theory, Persian, English, transparency
  • مهدی نظامی، فرید پروانه*

    تحلیل طیف در مورد بررسی آثار فرهنگی به جا مانده از گذشته، بسامد و پسماند از وقایع تاریخی است که به وسیله ی آن آفرینش ذهنیت های جدید صورت می گیرد. تحلیل طیف همانند تحلیل گفتمان میشل فوکو باعث تجسم و عینیت بخشی وقایع گذشته می گردد که با تحلیل ذهنیت های فردی و اجتماعی حاصل می شود. ژان فرانسوا لیوتار نیز با مطرح نمودن شرایط پسانوگرا بر این موضوع فرهنگی صحه می گذارد. بسامد، دامنه ، تلفیق ، اعوجاج ، و اختلال ، از موارد مهم در تحلیل طیف هستند. رمان های وی (1963) و اعلام قطعه 49 (1966) اثر تامس پینچن منتشرکننده ی طیف های وسیع تاریخی هستند که تحلیل وسیعی از تاریخ را در بر دارند. هوفله و کوپنفلز 14 بیان می دارند که پسماند تاریخی در رمان به مثابه محرکی برای تولید سطوح جدیدی از فرهنگ داستانی است. ژان بپتیست ژوزف فوریه (1830-1768) فیزیکدان فرانسوی دریافت که امواج با دوره تناوب را می توان با معادلات ریاضی تفکیک نمود به طوری که هر موج تناوبی مجموعه ای بی نهایت از ترکیب امواج با دامنه، بسامد و تقدم و تاخر است. تامس راگلز پینچن (-1937) نویسنده ای آمریکایی و خبرنگار گریز است. بنا بر نظر منتقدینی نظیر کوچ فقط در رمانهای پینچن شخصیت های روانی منطبق بر اصول ریاضی می توان یافت که نسبت موج عاری از اختلال به موج مختل شده را بررسی نمود. این پژوهش به بررسی نسبت خلوص موج ذهنیتی حاکم بر دو رمان برگزیده ی پینچن می پردازد.

    کلید واژگان: پسماند های تاریخ, بسامد, تامس پینچن, تحلیل طیف, دامنه
    Mahdi Nezami, Farid Parvaneh *

    Spectrum analysis revolves around the cultural works of the past that is due to the frequency and the residues of the past events. Spectrum analysis of the selected two novels, V. and The Crying of Lot 49, by Thomas Pynchon in the light of Michel Foucault’s Discourse Analysis and Jean Francois Lyotard’s Postmodern Condition is distilled due to the notions of harmonics introduced by Jean Baptiste Joseph Fourier. The parameters such as frequency, amplitude, modulation, distortion and noise are among the most important matters for analyzing the trajectory of the cultural and historical spectra. Background StudiesOnly Pynchon’s novels presents mathematical-neurological characters to be subject to spectral analysis that submerge into pure noise that is liquidate the signal-to-noise ratio (Koch, 354). The signal to noise ratio measures the ability to reproduce the spectrum from the same sample, the same condition. (Saptari, 11). Schetzina sees contradiction and writes that Pynchon blames science at one side, and puts his works on the burdens of science at the other side (Schetzina, 63).MethodologyThis research is an attempt of spectrum analysis in the light of the philosophical notions introduced by two French philosophers, Foucault and Lyotard, as Discourse Analysis and Postmodern Condition Approach for the two selected novels by Pynchon, V. and The Crying of Lot 49. ConclusionThe spectra of harmonics of the past events such as World War II and its consequences as the traumas, the roles of superstition, education, and discrimination and racism are studied as like as mechanical waves.

    Keywords: Amplitude, Frequency, Historical Residues, Spectrum Analysis, Thomas Pynchon
  • Davoud Amini*, Mahdieh Mamizadeh, Kazem Pouralvar

    Emotional words are assumed to have a processing advantage over neutral words due to their emotional content. Meanwhile, this advantage depends on other  word features such as frequency and the characteristics of the processor and context of learning. Accordingly, the current study investigated the simultaneous impacts of L2 words’ emotional valence and frequency, and L2 user’s gender on word recognition time in a natural reading context. 43 intermediate EFL learners  read 36 sentences in a coherent text for comprehension while their eye movements were recorded by eye-tracker. The findings revealed that participants processed the positive, negative, and neutral words identically based on eye fixation time. However, the frequency effect was attained for both valenced and neutral words. Also, no significant gender differences were approved in terms of recognition time though male participants tended to process all word types slightly faster than female ones. The lack of processing difference between valenced and neutral words is attributed to the disembodiment of L2 emotional words and learning experience of the participants as late EFL learners. These learners have been deprived of affective socialization and the affective sensory experience in their development of L2 emotional words. The absence of valence/frequency interaction is attributed to the L1/L2 relationship in terms of the target words. Although witnessed gender effect did not reach a significance level, it is suggested that the processing of emotional words be viewed in a multidimensional framework where the characteristics of the word, the processor, and the learning context are taken into account

    Keywords: emotional words, eye tracking, frequency, gender, lexical processing, valence
  • فراست دژداه *، داوود محمدی

    در دهه‌های اخیر روایت و روایت‌شناسی، به بحث‌های نسبتا نوینی در نقد ادبی تبدیل شده است. کسانی مانند ولادیمیر پراپ، ای. جی گرماس و تزوتان تودورف پیشگامان رویکرد ساخت‌گرا هستند. بر نظریه-پردازانی مانند ژرار ژنت تاثیر گذاشته‌اند. نظریه ژنت بر پنج مفهوم محوری که شامل نظم، تداوم ، بسامد، وجه و لحن استوار است. این پنج اصل ژنت را بر داستان شمسه و قهقهه- از کتاب محبوب القلوب - به عنوان یکی از متون داستانی قرن دهم، با شیوه کتابخانه‌ای و تحلیلی بررسی نمودیم. تا قابلیت‌ و شگردهای روایی را با بررسی و تحلیل متن کشف نماییم و به ساختار منسجم و دقیق روایت اثر پی ببریم. نتایج این پژوهش بعد از بررسی و تطبیق متن با نظریه ژنت، بدین شرح است که، این متن از نظر زمانی عدول از روال خطی را ندارد، روایت گذشته‌نگر است، حوادث با شخصیت‌ها پیش می‌رود. در بحث تداوم به علت توجه نویسنده در همه قسمت‌های داستان به درنگ توصیفی و شرح وقایع با جزییات، شتاب منفی است و این روند تا پایان داستان ادامه می‌یابد. بسامد نیز از نوع مکرر است که تاکیدی بر اهداف نویسنده در درون‌مایه داستان است. راوی دانای کل است، نوع کانونی‌شدگی آن متغیر و به شخصیت‌های داستان وابسته است. در ابتدا داستان ، لحن اول شخص دارد ، اما در حکایت‌های اپیزودی با روایت‌های سوم شخص ادامه می‌یابد.

    کلید واژگان: شمسه و قهقهه, روایت شناسی ژنت, زمان و تداوم, بسامد, وجه و لحن
    ferasat dezhdah*, davood mohammadi

    In recent decades, narrative and narrative have become a relatively new debate in literary criticism. People like Vladimir Prop, uh. Jay Gromas and Tzutan Todorov are pioneers of the constructivist approach. Influenced theory-writers such as Gerard Gent.. The theory of genes is based on five pivotal concepts that include order, continuity, frequency, aspect and toneWe examined these five principles of genius on the story of lullaby and lilac-from the popular book of Al-Qalub - as a narrative of the tenth century, with a library and analytical approach. To discover the feasibility and validity of narratives through the analysis and analysis of the text, and to grasp the coherent structure of the narrative of the effect. The results of this study, after reviewing and adapting the text to Genet's theory, state that, in terms of time, the text is not linear, the narrative is straightforward, events are going on with characters. In the discussion of continuity, due to the attention of the author in all parts of the story, the description of events and the detailed description of events are negative, and this trend continues until the end of the story. . Frequency is also frequent, which emphasizes the goals of the author in the story of the story. The narrator is the wise, the type of focalization of that variable and the personality of the story is dependent. At first, the story has the first person tone, but in episodic narratives it continues with third person narratives.

    Keywords: Sparkle, Laugh, Genetic narration, Time, Continuity, Frequency, Face, Tone
  • عیسی علیزاده منامن، سید حسن عاملی، علی غفاری*، رامین محرمی

    زاویه دید زمانی، به بررسی زمان در روایت را بحث و در آن از سه جنبه اصلی ترتیب، دیرش و بسامد مطرح ‏می‏ ‏شود که باید آنها را در کل متن و نه دریک جمله بررسی کرد؛ این نوشتار به صورت توصیفی و تحلیلی به بررسی ‏‏زاویه دید زمانی در داستان حضرت ابراهیم و لوط در دو کتاب مقدس قرآن کریم و عهد عتیق پرداخته است، ‏نتایج ‏بدست آمده نشان می‏ دهد که اندیشه کلی حاکم بر دو کتاب بر زوایه دید زمانی تاثیر مستقیم داشته است؛ ‏ترتیب در ‏داستان عهد عتیق بارزتر از قرآن کریم می ‏باشد و زمان قرایت با زمان روایت نسبت هماهنگ‏تری در قران ‏کریم بر ‏عهد عتیق دارد و نیز بسامد در قرآن کریم مکرر و در عهد عتیق در اغلب از نوع مفرد است، این موارد از ‏ایدیولوژی ‏قرآن که هدایتی و تربیتی است و در عهد قدیم تاریخی است، را نشات گرفته و به صورت کلی سعی در بیان آن را ‏دارد.‏

    کلید واژگان: زاویه دید, ترتیب, دیرش, بسامد, قرآن کریم, عهد عتیق‏
    Isa Alizadeh, S.Hasan Ameli, Ali Ghaffari *, Ramin Moharami

    Temporal point of view examines time in the narrative and the three ‎main aspects of order, duration and frequency are discussed in it, which ‎should be examined in the whole text and not in one sentence. This article ‎descriptively and analytically examines the temporal point of view in the ‎story of Abraham 7 as the ancestor of the monotheistic religions and Lot 7 ‎as his cousin and that the story is intertwined in the two holy books of the ‎Holy Quran and the Old Testament. The results show that the general ‎ideology that dominates both of these books has a direct effect on their ‎temporal point of view. The order in the story of the Old Testament is ‎more prominent than the Holy Quran and the time of recitation is more in ‎harmony with the time of narration in the Holy Quran than the Old ‎Testament. Also, the frequency is repetitive in the Holy Quran whereas in ‎the Old Testament it is often singular. These cases originate from the ‎ideology of the Quran, which is directional and educational, while the ‎Old Testament is historical, and tries to express it in general‏.‏

    Keywords: point of view, Order, Duration, frequency, Holy Quran, Old Testament‏.‏
  • راضیه کاشفی خویشان، مریم ایرجی*

    فشرده‏سازی از دیدگاه بایبی به فرایندی گفته می‏شود که در آن، واژه‏ها دچار کاهش می‏شوند و این کاهش به صورت حذف یا ادغام در واج‏ها رخ می‏دهد. بسامد این فرایند در رویکرد بایبی بین شخصیت‏ های مختلف در  گفتمان محاوره فیلم‏های فارسی جایگاه پر‏رنگی دارد. در ادوار مختلف تاریخ، «زن» به واسطه پایگاه اجتماعی‏اش در مقایسه با «مرد» همواره کم تر تمایل به استفاده از فارسی غیرمعیار داشته است.  هدف از نگارش این مقاله تحلیل واج شناختی تغییرات آوایی ناشی از روند فشرده سازی در فیلم های زبان فارسی در دو بافت متمایز فرهنگی اجتماعی  است. داده ‏های پژوهش حاضر شامل تمامی موارد صرفی حذف و ادغام مشاهده شده در دو فیلم قدیمی گنج قارون (سیامک یاسمی، 1344) و قیصر (مسعود کیمیایی، 1348) و دو فیلم جدید  لاتاری (محمدحسین مهدویان، 1397) و ابد و یک روز (سعید روستایی، 1394) بوده که پس از گردآوری در چارچوب واج شناسی شناختی بایبی (1999) به روش توصیفی مورد ارزیابی کمی و تحلیل واقع شده ‏اند.  نتایج این پژوهش، به عنوان نخستین کار فارسی در چارچوب واج‏ شناسی بایبی، تمایز دوگانه فرهنگ و اجتماع را به خوبی در گفتمان فیلم‏های این دو دوره تاریخی آشکار می‏سازد. درواقع، مطالعه حاضر نشان می‏دهد که فشرده‏سازی به عنوان یک امر اجتماعی، خاستگاه فرهنگی دارد و همین خاستگاه فرهنگی آن است که تعبیرش در سبک زبانی یا در سبک گفتمانی اشخاص با پایگاه‏ های اجتماعی مختلف را منعکس می‏سازد.  همچنین مشخص می‏شود که مطالعه صورت‏های فشرده‏ سازی شده فقط به تصمیم‏گیری در نوع کوتاه‏ سازی محدود نمی‏شود و تفاوت‏های موجود میان صورت‏های فشرده شده به لحاظ ساختاری در اغلب موارد پدیده‏ای صرفا ‏صرفی نیست و در برخی موارد به ملاحظات کاربردی و اجتماعی نظیر نوع جنسیت نیز بستگی دارد.

    کلید واژگان: بسامد, جنسیت, فشرده سازی, واج شناسی شناختی, بایبی
    Razieh Kashefi Khishan, Maryam Iraji*

    Frequency of compression process in Bybee Approach plays a vital role between different characters in dialogues of Persian films. In various historical periods, considering her social status, “woman” less likely has used non-standard Persian language compared to “man”. The main issue of this study is about the frequency of compression process in Bybee approach between two male and female sexes in Persian Movies. Which one of Persian language’s elements has been shown more in studied movies in opinion of Bybee? How the language can challenge the system of feminine and masculine relationships in performances? What is the cultural function of identity in this field? This study was conducted to analyze the phonology of phonetic changes caused by compression in Persian language within two different cultural and social fields. Such differentiation is well revealed in dialogues of movies associated with abovementioned historical periods. In fact, this study indicates that compression has a cultural origin as a social issue and such cultural origin that indicates itself in linguistic or discursive styles of individuals with different social classes. Moreover, study of compressed forms is not just limited to making decision about summarization so that the differences between compressed forms are not just structurally a morphological phenomenon; sometimes, it depends on some functional and social considerations such as gender type.

    Keywords: Frequency, Gender, Compression, Cognitive Phonology, Bybee Approach
  • طاهره جهانتاب، احمدرضا حیدریان شهری*، بهار صدیقی، سید حسین سیدی

    از جمله شاخصه های بارز متون روایی معاصر، کاربست فنون روایی چندلایه در آن است. رمان «سیدات القمر» جوخه الحارثی نمونه ای درخشان از این دست رمان ها است. مخاطب پس از مطالعه صفحات آغازین رمان درمی یابد با اثری چندلایه مواجه است که جهت ورود به دنیای آن باید خود به عنوان کنشگر ثانویه متن با در کنار هم چیدن بخش های مختلف رمان، به آن راه جوید. پژوهش حاضر بر آن است تا به شیوه تحلیل محتوا به بررسی ساخت مایه های روایی و به طور اخص شگردهای زمانی این رمان بپردازد. انتخاب این موضوع برای نویسندگان از آن جهت اهمیت داشته که حارثی با دقت و موشکافی فراوانی، به پرورش عنصری پرداخته که ژرار ژنت، نظریه پرداز فرانسوی با دقت فراوانی تمامی جوانب آن را بررسی کرده است. از این رو بر آن شدیم تا این مولفه را در رمان مزبور براساس نظریه روایی ژنت تحلیل و واکاوی نماییم. بررسی ها نشان داد که نویسنده با قرار دادن طرح روایت بر ساختاری غیرخطی و به کمک تکنیک هایی همچون زمان پریشی و سیلان ذهن توانسته است رمانی مدرن و چندلایه خلق کند. در این رمان نویسنده به اقتضای مقاصد خویش از کمیت های نوشتاری متفاوتی برای بیان ابژه ها استفاده کرده است. بسامد مکرر، بیش از دیگر بسامدها به کار رفته و به نوعی به سبک نگارش نویسنده بدل گشته است.

    کلید واژگان: رمان, روایت, راوی, زمان, بسامد, شتاب, ژنت
    Tahere Jahantab, Ahmadreza Heidaryan *, Bahar Seddighi, Seyed Hosein Seyedi

    As of outstanding indicators of contemporary narrative texts is the function of complicated narrative techniques in it. As in first reading of these novels, Addressee become astray in involute corridor of the novel and even misunderstand Sayyiedat el-Qamar novel of Jokha Al-harti is a vivid example of these novels. After reading the first pages of novel, Addressee understand. He accost with multilayer opus that for entrée to its world he-as the second agent of text-should carry awareness light and by putting together the different parts of that novel he can enter its world. Deals with the narrative structures and especially the temporal techniques of this novel. The choice of this subject was important for the authors because Al-harti has cultivated this element with great care and scrutiny, an element which the French theorist Gerard Genette has studied with great care. Therefore, we decided to analyze this component in the novel based on Genet's theory of narrative theory. Studies have shown that: by putting plan of narrative in nonlinear framework and using techniques such as anachronies and stream of consciousness, the author could create a modern multiple novel. According to her goals At this novel was used a constant written quontity for declaration of issues. Frequent frequency used more than other frequencies, Continual frequency became the genre depiction of the author.

    Keywords: novel, Narrative, Narrator, time, Frequency, duration, Genette
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال