به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "motif" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • محمود فضیلت، رحیم پاک نژاد*
    از وجوه تمایز انسان از دیگر موجودات، فهم فضائل و رذائل اخلاقی است که از دیرباز تاکنون به عنوان سنگ محکی برای سنجش رفتارها و سلوک بشری به کار می رود. نظر به اهمیت این موضوع، شاعران و نویسندگان ملل مختلف از دیرباز این دوگانه را دستمایه ای برای آفرینش های ادبی قرار داده اند تا بدین وسیله توجه مخاطبان خود را به آن جلب کنند. تزویر یکی از این رذیلت هاست که با توجه به تاثیرات منفی آن در سطوح فردی و اجتماعی، مورد مذمت آفرینندگان ادبی قرار گرفته است. صادق هدایت در داستان «مردی که نفسش را کشت» و قاسم حریری در «مقامه صنعانیه» با محور قرار دادن شخصیتی با رفتارهای دوگانه، آسیب های این کژتابی رفتاری را در بستر دو گونه ادبی مقامه و داستان با خوانندگان خود در میان می گذارند. در پژوهش حاضر به نقد تطبیقی ساختار دو متن یادشده می پردازیم و نشان می دهیم که ساختار این دو اثر، علی رغم فاصله زمانی بین آنها نهایتا چه کمکی به پروراندن بن مایه تزویر کرده است. شباهت های این دو متن در فضاسازی و شخصیت پردازی نیز درخور اعتنا و  تفاوت مقامه صنعانیه و داستان هدایت در کاربست بن مایه تزویر، معطوف به نوع پایان بندی آنهاست که تفاوت جهان بینی حریری و هدایت را نشان می دهد. نویسنده مقامات در سپهر اندیشگی خداباورانه اش نشان می دهد که شخصیت های مزور و منفی هم نهایتا می توانند به توفیق توبه دست پیدا کنند، و هدایت پایان داستانش را با نفس کشی شخصیتی رقم می زند که اعتمادش را به اشخاص صوفی مآب از دست داده است. داده های این پژوهش به روش اسنادی فراهم آمده و رویکرد نگارندگان تطبیقی تحلیلی است.
    کلید واژگان: تزویر, بن مایه, مقامه صنعانیه, صادق هدایت, پایان بندی
    Mahmoud Fazilat, Rahim Paknejad *
    One of the important factors that distinguishes mankind from other creatures is the recognition of moral virtues and vices, which are consistently used as standards for judging human behavior. Due to the importance of this topic, many poets and writers from different nations have used these two elements as the basis of their literature to draw the attention of their audience to this issue. Deception is one of these vices which due to its negative effects on both individual and society level, has been condemned by authors. Hedayat in one of his stories called "The man who killed his passion" and Hariri in "Sanaaniyeh" maqama, shared the harms of this immorality with their readers in the form of two different genres of literature (namely Maqama and story) by focusing on a hypocrite character and his behaviors. In this study, we are doing comparative criticism of deception in the two mentioned texts which, although they are far apart in terms of time, seem to have similarities worthy of attention in terms of substance, characterization, and ambience. The difference between utilizing the motif of deception can be seen in their endings, which shows the difference between Hariri's and Hedayat's worldviews. The author of Maqam in his theological worldview shows that villainies characters can finally achieve repentance, and on the other hand Hedayat end his story with the suicide of a character who has lost his trust in mystical characters. The data is provided in a documentary way and our approach is comparative-analytical.
    Keywords: Deception, Motif, Sanaaniyeh, Sadeq Hedayat, Closure
  • مریم بیرامی جوبند، مریم محمدزاده *، رضا آقایاری زاهد

    منطقه ارسباران، در استان آذربایجان شرقی، شاعران متعددی دارد. در این مقاله با معرفی ادبیات این منطقه و نگاهی کلی به جایگاه شعر در آن، موتیف های زیبایی شناسی در شعر پنج شاعر معاصر این منطقه: سالک اهری تبریزی (1271 1358اهر)، مرتضی موسوی (1321 1354اهر)، حامد اهری (1338 اهر)، امامویردی سامانی (1325 کلیبر) و اسماعیل سلطانی (1335 اهر) بررسی شده است. روش بررسی با مطالعه کتابخانه ای است و نگارش مقاله توصیفی تحلیلی می باشد. سالک اهری و مرتضی موسوی از شاعران دوره پهلوی و حامد اهری، امامویردی سامانی و اسماعیل سلطانی از شاعران بعد از انقلاب اسلامی هستند. هر پنج شاعر به موتیف های محتوایی و بلاغی شعر کلاسیک علاقه دارند و تحولات عناصر خیال و تصویرسازی معاصر در شعرشان کمتر دیده می شود.چنانکه شعرشان را باید ادامه جریان سنت گرایان معاصر نامید. نتایج بررسی زیبایی شناسی شعرشان نشان می دهد: استفاده از عناصر خیال کلاسیک، توجه به عناصر تصویرسازی معاصر و منطقه ارسباران، صورخیال ساده و عاری از تکلف و استفاده از آرایه های برتر بلاغت قدیم، از جمله جناس، تکرار، تشبیه، تلمیح، موتیف های زیبایی شناسی شعر آنها می باشد که در محتوای غنایی و عرفانی و اجتماعی استفاده کرده اند. در موتیف اجتماعی معاصر از عناصر خیال تازه و آرایه نماد استفاده کرده-اند اما در مقایسه با موتیف های شعر کلاسیک و زیبایی شناسی بلاغت ادبیات کهن، نگاه نو در شعر این منطقه کمتر است و یک بخش شعر فارسی آنها در ادامه شعر کلاسیک می باشد.

    کلید واژگان: ارسباران, شعر, زیبایی شناسی, موتیف, خیال
    Maryam Bairami Joband, Maryam Mohammadzadeh*, Reza Aghayari Zahed

     Arsbaran (Qaradağ (region, in East Azarbaijan province, has many poets. In this article, by introducing the literature of this region and examining the place of poetry in it, the aesthetic motifs in the poetry of five contemporary poets of this region are analyzed: Salek Ahri Tabrizi, Morteza Mousavi, Hamed Ahri, Imamvirdi Samani and Ismail Soltani. he research method is library study and the writing of a descriptive and analytical article. Salek Ahri and Morteza Mousavi are among the poets of the Pahlavi period, and Hamed Ahri, Imamvirdi Samani and Ismail Soltani are among the poets after the Islamic Revolution. Five poets have used the content and rhetorical motifs of classical poetry, and there are few changes in contemporary Imagination and aesthetic elements in their poetry. The results show: The elements of classical Imagination, simple and free images and Stylistic device of ancient rhetoric, such as puns, repetition, simile, allusion, are the aesthetic motifs of their poetry and they have used them in lyrical and mystical content. In the social motif, elements of contemporary Imagination and Stylistic device of symbols have been used, but compared to the motifs of classical poetry and the aesthetics of the rhetoric of ancient literature, the elements of new Imagination are less in the poetry of this region. In general, their Persian poetry is a continuation of classical poetry.

    Keywords: Arsbaran, Poetry, Aesthetics, Motif, Imagination
  • بتول علامت ساز، احمد زارع زردینی*، کمال صحرایی اردکانی، سید محمد موسوی بفروئی

    یکی از گونه های پرکاربرد سخن در قرآن کریم، قصه است. قصص قرآن کریم گنجینه ای بس غنی از معارف ایمانی و اخلاقی و رفتاری است که آن ها را در عمل مجسم می کند و به تصویر می کشد تا قابلیت «تاسی» و «اقتدا» را برای دیگران مهیا سازد. ازسوی دیگر، در یک بازخوانی جامعه ساز از قصص انبیا در قرآن، اولین گام ها یافتن مضامین پرتکرار در روایت خداوند از آموزه ها و عملکرد انبیای الهی در قرآن کریم است. رویکردهای مضمون شناسی در دانش های ادبی، از جمله روایت شناسی، ابزارهای علمی دارای روایی و پایایی ارائه نموده است که می تواند به ما در این مسیر یاری رساند. براین اساس، نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با الگوی کاربست عنصر نقش مایه در دانش روایت شناسی، بخشی از داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم را بازخوانی کرده است. یافته های پژوهش نشان از نقش مایه هایی همچون تثبیت نگرش عقلانی تمدن ساز در پرتو نقش مایه محاجه، تثبیت کوشش و مجاهدت در بسط امر تمدنی با نقش مایه ابتلا و دغدغه تداوم تمدنی در نسل های آینده با نقش مایه دعا برای فرزندان در داستان ابراهیم (ع) دارد.

    کلید واژگان: قرآن کریم, خوانش تمدنی متون دینی, داستان ابراهیم (ع), نقش مایه, محمدباقر بهبودی
    Batool Alamatsaz, Ahmad Zarezardini *, Kamal Sahraei Ardakani, Sayyed Mohammad Musavi Bafrouei

    One of the frequently used forms of discourse in the Holy Quran is storytelling. The Quranic stories are a rich treasure trove of faith-based, ethical, and behavioral teachings, which are vividly portrayed to provide models for others to emulate. In a civilization-building rereading of the stories of the prophets in the Quran, the first step is to identify the recurring themes in God's narrative of the teachings and actions of the prophets. Approaches to thematic analysis in literary sciences, such as narratology, offer scientifically valid and reliable tools that can assist in this process. Accordingly, this article adopts a descriptive-analytical method and uses the motif element from narratology to reinterpret part of the story of Prophet Ibrahim (AS) in the Holy Quran. The findings of this study reveal motifs such as the establishment of a rational civilization-building mindset through the motif of debate, the affirmation of effort and struggle in the expansion of the civilizational mission through the motif of trial, and the concern for the continuation of civilization in future generations through the motif of prayer for offspring in the story of Ibrahim (AS).

    Keywords: Holy Quran, Civilizational Reading Of Religious Texts, Story Of Ibrahim (AS), Motif, Mohammad Baqir Behbudi
  • مریم بیرامی جوبند، مریم محمدزاده *، رضا آقایاری زاهد

    منطقه ارسباران استان آذربایجان شرقی ، شاعران متعددی دارد که در شعر آن ها موتیفها و مضامین برجسته ادبیات فارسی تکرار شده است . در این مقاله با معرفی ادبیات این منطقه و نگاهی کلی به جایگاه شعر در آن ، زبان شعر این منطقه در دیوان شش شاعر معاصر آن: سالک اهری تبریزی ، مرتضی موسوی ، حامد اهری ، امام ویردی سامانی ، اسماعیل سلطانی و حسین دوستی بررسی شده است . نتایج بررسی زبان شناختی نشان میدهد ؛ زبان شعر آن ها تحت تاثیر عناصر و واژه های خاص موتیفهای غنائی، عرفانی ، حماسی ادبیات کلاسیک است . قالب شعرشان غزل ، قصیده ، رباعی و دوبیتی است ، فقط موسوی در قالب شعر نو ، چند شعر دارد . تاثیرپذیری از زبان شعر شاعران کلاسیک در شعر این منطقه به ویژه در شعر سامانی دیده میشود . در موتیفهای عرفانی و غنائی کلاسیک ، واژه های عرفان و غنا فراوانی دارند . واژه های غنائی در شعر همه آن ها آمده و واژه های عرفانی در شعر سلطانی ، سالک اهری و حامد اهری شاخصه یافته است . در موتیف وطنخواهی زبان و لحن حماسی در شعر حسین دوستی آمده است . در کلیت زبان شعرشان ساده و عاری از تکلف است اما از میان شاعران پژوهش ، شعر اسماعیل سلطانی دشوار و ادامه شعر متکلفانه شعر کلاسیک است .

    کلید واژگان: ارسباران, شعر, زبان, موتیف, واژه
    Maryam Bairami Joband, Maryam Mohammadzadeh *, Reza Aghayari Zahed

    Arsbaran )Qaradağ( region of East Azarbaijan province has many poets in whose poems prominent motifs and themes of Persian literature are repeated. In this article, by introducing the literature of this region and taking a general look at the place of poetry in it, the language of poetry of this region has been examined in the divan of six contemporary poets: : Salek Ahari Tabrizi, Morteza Mousavi, Hamed Ahari, Imamvirdi Samani and Ismail Soltani and Hossein Dosti. research method is library study and the writing of a descriptive and analytical article. Salek Ahri and Morteza Mousavi are among the poets of the Pahlavi period, and Hamed Ahri, Imamvirdi Samani and Ismail Soltani and Hossein Dosti are among the poets after the Islamic Revolution. The motifs of classical (lyrical and mystical) and contemporary literature (social criticism, homeland, Islamic revolution and The Sacred defense) can be seen in the poetry of this region, and the linguistic evolution of their poetry is related to the poetic motifs. The results of the linguistic analysis of their poetry show: the language of their poetry is influenced by the elements and special words of the lyrical, mystical, and epic motifs of classical literature, but Arabic words and Macaronic language by Turkish are less frequent. The form of their poetry is ghazal, ode, Rubaʿi and Two-Couplet, only Mousavi has a few poems in the form of new poetry. Influence of the language of classical poets can be seen in the poetry of this region, especially in Samani poetry. In classical mystical and lyrical motifs, there are many words of mysticism and Lyric. Lyrical words are found in the poetry of all of them, and mystical words are prominent in the poetry of Soltani, Salek Ahri, and Hamed Ahari. the motif of Homeland is found in epic language In Hossein Dosti's poem. In general, the language of their poetry is simple, but among the research poets, Ismail Soltani's poetry is difficult and the continuation of the complex poetry is a classic poem.

    Keywords: Arsbaran, Poetry, Language, Motif, Word
  • محمود فضیلت*، عبدالرضا سیف، آراد غلامی
    ادبیات از آن رو که تجلی گاه و بازتاب دهنده واقعیت های زندگی و آرمان های انسان است، پیوسته تحت تاثیر تاریخ قرار می گیرد؛ از این رو، می توان ریشه بسیاری از داستان ها و روایت های ادبی را در حوادث و روایت های تاریخی جست و جو کرد. در این پژوهش، بر چهار روایت تاریخی و ادبی که نوع خاصی از نیرنگ و فریب که با آسیب رساندن به خود همراه است، بن مایه یا موضوع مکرر آن ها به شمار می آید، تمرکز می کنیم: روایت تاریخی زوپیر مربوط به عصر هخامنشی، روایت تاریخی رزم پیروز با هپتالیان مربوط به دوران ساسانی، داستان زاغان و بومان در کلیله و دمنه بهرام شاهی و داستان شاه نصرانی گداز در دفتر نخست مثنوی معنوی. در راستای به دست دادن یک دید جامع، در ابتدا خلاصه ای از هر یک از این چهار روایت بیان می نماییم (سطح توصیفی پژوهش) و سپس به تبیین اشتراکات و افتراقات آن ها می پردازیم (سطح تحلیلی پژوهش). گردآوری داده ها در پژوهش حاضر، متناسب با موضوع و روش آن، به شیوه کتابخانه ای صورت پذیرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهند که توطئه اصلی در این چهار روایت یکسان است؛ اما پردازش آن ها متفاوت است. افزون بر این، می توان روایت تاریخی زوپیر را منبعی کهن برای سه روایت دیگر دانست؛ منبعی که تا کنون مورد غفلت واقع شده است.
    کلید واژگان: بن مایه, تحلیل تطبیقی, زوپیر, کلیله و دمنه, مثنوی, نیرنگ
    Mahmoud Fazilat *, Abdolreza Seif, Arad Gholami
    The roots of many literary stories can be found in historical narratives. In this research, we focus on four historical and literary narratives that have a special type of deception as their motif. At first, we give a summary of each of these four narratives (descriptive level) and then we explain their commonalities and differences (analytical level). The first narrative is about a Persian man named Zopyrus, who helped Darius the Great to conquer Babylon. The second narrative tells the story of a man from the companions of the ruler of the Hephthalites, who led to the defeat of the Sassanid army by gaining the trust of Peroz I. The third narrative depicts the conflict between crows and owls which ends in favor of the first group with the cleverness and cunning of a crow. The fourth narrative is the story of a Jewish king who, with the trick of his minister, causes internal conflict and mass killing of Christians. In all these narratives, gaining the enemy’s trust by harming oneself is used as a motif, but the method of processing this motif is different in the aforementioned stories. This research, according to its topic and method, is conducted as library research. The findings of this research show that the main plot is the same in these four narratives, but their processing is different. In addition, the historical narrative of Zopyrus can be considered an ancient source for three other narratives; a source that has been neglected until now.
    Keywords: Comparative Analysis, Deception, Kelileh Va Demneh, Masnavi, Motif, Zopyrus
  • زینب قاسمی، سید محمد راستگوفر *، علیرضا فولادی
    زمینه و هدف

     نعمتخان عالی شیرازی از شاعران ایرانی تبار ساکن سرزمین هند در سده یازدهم و دوازدهم است. وی گرچه در سرودن انواع شعر طبع آزمایی نموده، در سرودن غزل مهارت بیشتری داشته است و در لفظ و معنی از نمونه های برجسته غزل سبک هندی است. در این جستار هدف ما افزون بر معرفی این شاعر، غزلهای او را نیز از نگاه سبکشناسی بررسیم و بویژه موتیفهای برجسته سروده های او را نشان دهیم؛ موتیف که از اصطلاحات بلاغی فرنگی است واژه یا ترکیب یا تصویر یا مضمونی است که به صورت چشمگیر تکرار و برجسته میشود و دغدغه های ذهنی و فکری شخص را تا حد زیادی نشان میدهد. از همین روی موتیف در نقد ادبی و تجزیه و تحلیلهای ساختاری و محتوای یک اثر ادبی یا هنری اهمیت ویژه ای دارد.

    روش ها

     این پژوهش، مطالعه ای نظری است که به شیوه پژوهش کتابخانه ای انجام شده است. محدوده مطالعه، دیوان نعمتخان عالی شیرازی است که به صورت دستنوشت باقی مانده و نویسندگان، آن را در دست تصحیح و تعلیق دارند.

    یافته ها

     شعر نعمتخان سرشار است از شگردهای هنری و بلاغی که سبک و ساختار شعر او بر آنها بنیاد دارد. از برجسته ترین این شگردها موتیف است که به صورتهای گوناگون در شعر نعمتخان بازتاب یافته است: موتیفهای معنایی و مضمونی چون عشق، اخلاق، رندی و...، موتیفهای بلاغی چون تشبیه، استعاره، پارادوکس و...، موتیفهای واژگانی چون عشق، دل، شب، روز،گل، بلبل، آهو، و...

    نتیجه گیری

     نعمتخان بر بنیاد دغدغه های فکری و به قصد هنرنمایی و مضمون پردازی ازشگردهای گوناگون هنری و بلاغی چون تشبیه، استعاره، تلمیح، پارادوکس بهره برده است. نیز واژگان و ترکیبات گوناگونی را به صورت موتیف تکرار کرده است و برخی از اندیشه ها و احساسات خود را برجسته ساخته و هم تنوع رنگارنگی به سخن خویش داده است.

    کلید واژگان: سبک شناسی فکری, سبک شناسی ادبی, موتیف, نعمتخان عالی شیرازی, نسخه خطی
    Zainab Ghasemi, Seyed Mohammad Rastgoofar *, Alireza Fouladi
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

     Nematkhan Aali Shirazi is one of the Iranian poets who lived in India in the 11th and 12th centuries. Although he has experimented in composing all kinds of poetry, he has been more skilled in composing sonnet, and he is one of the prominent examples of Indian style sonnet in terms of wording and meaning. In this essay, in addition to introducing this poet, our goal is to examine his sonnets from a stylistic point of view, and especially to show the prominent motifs of his compositions; Motif - which is one of the rhetorical terms - is a word or combination or image or theme that is repeated and highlighted in a significant way and shows a person"s mental and intellectual concerns to a great extent. Therefore, the motif is especially important in literary criticism and structural and content analyzes of a literary or artistic work.

    METHODOLOGY

     This research is a theoretical study that was conducted in the library research method. The scope of the study is Diwan Nemat Khan Aali Shirazi, which remains in the form of a manuscript and the authors are in the process of correcting and suspending it.

    FINDINGS

     Nematkhan"s poetry is full of artistic and rhetorical techniques, which are the basis of the style and structure of his poetry. One of the most prominent of these techniques is the motif, which is reflected in Nematkhan"s poetry in various forms: semantic and thematic motifs such as love, morality, randy, etc., rhetorical motifs such as simile, metaphor, paradox, etc., lexical motifs such as love, heart, night, day, flower, nightingale, deer, and...

    CONCLUSION

     Nematkhan has used various artistic and rhetorical methods such as simile, metaphor, hint, paradox based on his intellectual concerns and with the intention of creating art and creating themes. He has also repeated various words and combinations in the form of motifs and highlighted some of his thoughts and feelings and has given his speech a colorful variety.

    Keywords: Intellectual Stylistics, Literary Stylistics, Motif, Nematkhan Ali Shirazi, Manuscript
  • ساحل عرفان منش*، ابوالقاسم نعمت شهربابکی

    از جمله مراسمی که در دهه محرم در بسیاری از شهرهای ایران برگزار می شود، مراسم «پوش کشی» است. در شهر اصفهان در گذشته صحن بسیاری از حسینیه ها و تکایا با پارچه ای قلمکار پوشانده می شد و این رسم امروزه در برخی از این مکان ها، از جمله «حسینیه هارون ولایت» باقی مانده است. از دوره قاجار تا کنون بر روی صحن حسینیه در روزهای عاشورا و تاسوعا پوش مزین به متن کلامی و دیداری کشیده می شود. با توجه به آنکه این مراسم چند سده است در یک روز خاص و در این مکان برگزار می شود، هدف از این پژوهش رابطه معنای این نقوش و مراسم با این مکان و ارتباط آنها با یکدیگر است. بنابراین سوال این پژوهش آن است که پوش منقش «حسینیه هارونیه» چه تاثیری بر عزاداری و بر مکان دارد و دربردارنده چه معنایی است؟ داده های پژوهش به روش میدانی و اسنادی گردآوری شده و روش پژوهش «توصیفی - تحلیلی» است. یافته های پژوهش نشان می دهد همنشینی نشانه های کلامی و دیداری قیام کربلا و زیر بیرق امام حسین (علیه السلام) بودن را راهی برای سیر در عالم بالا می داند و مطالعه این نقش مایه ها ریشه های عرفانی و معرفتی مراسم را آشکار می کند.

    کلید واژگان: پوش کشی, محرم, حسینیه هارون ولایت, نقش مایه, نماد
    Sahel Erfanmanesh *, Abolghasem Nemat Sharbabaki

    Among the ceremonies held in some great cities of Iran during Muharram is a ceremony called pūsh-kashī (pūsh = cover; kashī= extension). In Isfahan, in the past, the courtyards of hussainiyyas and tikyas were covered with painted fabrics, and this ceremony is still held in some of those sites including the hussainiyya of Hārūn Vilāyat. Since Qajar period, a fabric ornamented with verbal and visual texts and images were extended over the courtyard in Tasu‘a and Ashura days (9th and 10th days of Muharram). Because this ceremony has been held and those motifs have been used for some centuries in this site on a certain day, the present study aims at finding the semantic relation of those motifs and ceremonies with this site and with one another. Thus, the research question is as follows: “What is the effect of engraved covers of Hārūniyya hussainiyya on mourning ceremonies and on the site, and what meanings does it contain?” The data of the study were gathered through field study and documentation, and the research method was descriptive-analytical. The findings of the study show that the association of the verbal and visual signs consider the ‘Karbala rising’ and ‘being under Imam Hussein’s flag’ as ways to have a journey in the heavens, and studying these motifs reveals the mystical and epistemic origins of the ceremony.

    Keywords: cover-extension, Muharram, hussainiyya Ḥārīn Vilāyat, motif, symbol
  • راحله محمودی*، نعمت الله ایران زاده
    نمادپردازی یکی از ویژگی های مهم و برجسته غزل اجتماعی معاصر است. در این اشعار برخی از بن ما یه ها به دلیل چندمعنا بودن از نقش بن مایه صرف فراتر رفته و به نماد تبدیل شده اند. با توجه به اهمیت نمادها و بن مایه ها در تحلیل آثار ادبی و مطالعات سبک شناسی، شناخت درست این بن مایه های نمادین ما را با زاویه دید شاعر، ذهنیت و روحیه او، سطح فکر و اندیشه و وضعیت سیاسی- اجتماعی دوره تاریخی زندگی او آشنا می کند. یکی از کهن ترین موتیف هایی که به دلیل تاثیرگذاری عمیق آن بر انسان، از گذشته های دور مورد توجه بشر بوده مرگ است و هنرمندان، آثار هنری فراوانی درباره موتیف مرگ خلق کرده اند. از مجموع 1236 غزلی که در بین سال های 1350 تا 1384 سروده و در کتاب غزل اجتماعی معاصر گردآوری شده اند، بن مایه 308 غزل یعنی 25 درصد غزلیات، «مرگ» است. طبق بررسی های سبک شناختی، واژه های «شب»، «روز و صبح»، «خاموشی و سیاهی»، «بهار»، «خزان و زمستان»، «درخت»، «باغ»، «باد»، «خاک»، «آتش» و «خورشید و آفتاب» بن مایه هایی هستند که از طبیعت گرفته شده و به دلیل تکثر معنایی، کارکرد نمادین پیدا کرده و به نماد تبدیل شده اند. این مقاله می کوشد این بن مایه های نمادین را با روش توصیفی- تحلیلی بررسی کرده و معنای آن ها را در بخشی از غزل های اجتماعی معاصر بیان کند.کلیدواژگان: بن مایه شناسی، بن مایه نمادین، غزل اجتماعی معاصر، مرگ، موتیف، نماد
    کلید واژگان: بن مایه, بن مایه نمادین, غزل اجتماعی معاصر, مرگ, موتیف, نماد
    Raheleh Mahmoudi *, Nematollah Iranzadeh
    Symbolist is one of the important and outstanding features of contemporary social sonnets. In these poems, some of the motifs have multiple meanings so they have became to symbols. Symbols and motifs are significant in analysis of literary works and stylistic studies, so by correct understanding of these symbolic motifs we will understand the perspective of the poet, his mentality and spirit, the level of thought and the political-social situation of his life period. Death is one of the oldest motifs that has been in the center of attention for a long time due to its tremendous impact on a person, and many works of art have created about that. From the total of 1236 sonnets written between 1350 SH to 1384 SH and collected in the book of Contemporary Social Sonnets, “death” is the motif of 308 sonnets, i.e. 25% of them. According to stylistic studies, the words "night", "day and morning", "silence and darkness", "spring", "reservoir and winter", "tree", "garden", "wind", "soil", "fire" " and "sun and sunshine" are motifs that came from the nature. Because of their multiple meanings, this motifs have symbolic function. This article tries to analyze these symbolic motifs with a descriptive-analytical method and express their exact meaning in some verses of contemporary social sonnets. Keywords: contemporary social sonnets, death, motif, motifology,
    Keywords: contemporary social sonnets, Death, motif, motifology, Symbol, symbolic motif
  • سمیه آقابابایی*، آرمین زارع

    موتیف از جمله اصطلاحات رایج در علوم مختلف از جمله ادبیات، نقد، نقاشی و دیگر هنرها است. این اصطلاح در بحث درون مایه شناسی یکی موارد قابل توجه است. با استخراج موتیف ها و تحلیل معانی ضمنی برآمده از کابرد آنها در آثار شعری و داستانی می توان به درک بهتری از مشخصه ها و مولفه های سبکی متن دست یافت. اشعار محلی یکی از شاخه های بسیار مهم ادبیات است که بررسی و تحلیل متون نظم و نثر این گونه ادبی سبب آشنایی با ویژگی های سبکی جدید خواهد شد. در این مقاله با روش کیفی و کمی به بررسی بن مایه و موتیف های مختلف شعر فرج االله کمالی، شاعر دشتستانی ، پرداخته شده است تا با بررسی موتیف ها و معانی ضمنی برآمده از آنها در دو مجموعه شعری او سبک فکری، تاثیرپذیری او از مسایل اجتماعی، نوع جهان بینی و نگرش خاص او به جهان و مسایل آن مشخص و تحلیل شود. همچنین در پی بررسی موتیف های پربسامد در این مقاله، نوع کاربرد صناعات ادبی و همچنین ارتباطات میان متنی موتیف های اشعار کمالی با دیگر شاعران در راستای مشخص کردن سبک فردی کمالی بررسی شده است. با بررسی درون مایه های اشعار کمالی مشخص می شود که وی به عنوان شاعری محلی سرا مخاطب خود را محدود به منطقه ای خاص ندانسته است. صناعات ادبی سنتی در بیان موتیف خاص با زبان محلی به شکل نشاندار صورت جدیدی به خود گرفته است. مفاهیم و موتیف های بنیادین تکرارشونده در اشعار او گاهی برای بیان احساسات عاطفی و همچنین دغدغه های سیاسی و اجتماعی است. زبان انتقادی کمالی در بیان موتیف ها با کاربرد و هنجارگریزی های سبکی، سبک خاص او را ایجاد کرده است.

    کلید واژگان: موتیف, هنجارگریزی سبکی, سبک فردی, اشعار محلی دشتستان, فرجاالله کمالی
    Somaye Aghababaei *, Armin Zare

    Motif is one of the common terms in various sciences including literature, criticism, painting and other arts. This term is one of the notable cases in the discussion of terminology. In this article, qualitative and quantitative methods have been used to examine the theme and various motifs in the poetry of Farajullah Kamali, a poet from Dashtestani, in order to determine the style of thought and the impressionability by examining the motifs and the implicit meanings arising from them in his two poetry collections. His social issues, his type of worldview and his special attitude to the world and its issues should be identified and analyzed. Also, following the examination of frequent motifs in this article, the type of use of literary industries as well as the intertextual connections of the motifs of Kamali's poems with other poets have been investigated in order to determine Kamali's individual style. By examining the themes of Kamali's poems, it is clear that he, as a local poet, did not consider his audience limited to a specific region. In his poems, the traditional literary industry has taken a new form in the expression of a specific motif with the local language in a symbolic form. The fundamental recurring concepts and motifs in his poems are sometimes used to express emotional feelings, personal issues, as well as political and social concerns. Kamali's critical language in expressing motifs with the use of stylistic norms has created his special style.

    Keywords: Motif, stylistic deviance, individual style, local poems of Dashtestan, Farajullah Kamali
  • حامد پورحشمتی درگاه *

    نقش مایه اصطلاح غربی در حوزه هنر و ادبیات است که نقش اساسی در تصویرشناسی ترکیب بندهای هنری و شناخت سیر اندیشه و دغدغه های اصلی هنرمند ایفا می نماید. کارتون و کاریکاتور به عنوان هنری توام با تصاویر اغراق آمیز و مضحک با برجسته نمایی برخی ویژگی های افراد یا اشیاء گاهی در زنجیره ای از تصاویر تکرارشونده فرو می رود که نه تنها دال بر یک نواختی و جمود فکری اندیشه های هنرمند نبوده، بلکه روزنه ای هوشمندانه و انگیزه ای متفکرانه در شناسایی عمق مضامین اجتماعی است که یک تصویر هنری می تواند در خود داشته باشد. هادی حیدری، کاریکاتوریست معاصر ایرانی است که علاوه بر توجه به چالش های سیاسی و اجتماعی روزمره که درون مایه بیشتر آثار وی را تشکیل می دهد، گاهی با استفاده از یک طرح تمثیلی یا کنایه آمیز، آن چنان موضوعات و چالش های اجتماعی را با عناصری تکرارشونده در می آمیزد که در کنار خنداندن بیننده، سعی بر تاثیرگذاری بیشتر بر اندیشه و شمول جهان بینی وی نیز دارد. این پژوهش با در پیش گرفتن روش توصیفی-تحلیلی در پی شناخت عناصر تکرارشونده و کشف مضامین پنهان در لابه لای معنای اشارات بی کلام هادی حیدری است که در این میان به 15 نقش مایه موضوعی و مضمونی دارای ابعاد مختلف واقع گرایی همچون سانسور، خردگرایی، آزادی، چالش هویت و... در نقاشی های وی دست یافته که برخی از آنها از بسامد بیشتری نسبت به بقیه برخوردار است که هر کدام در پس تعاریف و کارکردهای اجتماعی مشخص در آثار کارتونی وی منبع الهامی برای بیان واقعیت های موجود در زبان دیداری این هنرمند می باشد.

    کلید واژگان: هنر, نقش مایه, جامعه نگری, کارتون, هادی حیدری
    Hamed poorheshmati *

    Some of the ideas and events serve a prominent position in human life, as though they lead humans to insistence and repetition by becoming a part of the concerns. Ultimately, they have emerged as personally permanent characteristics in humans' conscious and unconscious imagery. But, constant iterations of the mentioned imagery represent subjects that no information about its reality is available under normal circumstances. Notwithstanding, repetition is a linguistic-criticism phenomenon, sometimes it is offered as a motif appearing in the context of essential elements within a poem's text, signs and implications in which the poet uses codes and poetic images among them in order to add beauty and attraction to his/her text. Cartoon Art, as a picture, exaggerated and ridiculous traits offer outstanding design of people or objects and, using an analogy or a metaphor for a plan that sometimes combines with recurring elements and laughs along with the audience, the thoughts and feelings affect his. Thus, this study aims to examine cartoon images Hadi Heidari, the function is studded motif in his works uncover. Methods this cross-sectional study that deals with the depiction of certain objects to reveal the secrets that can mingle with forms of visual elements in his work to understand. Ultimately, they have emerged as personally permanent characteristics in humans' conscious and unconscious imagery.

    Keywords: Art, Motif, Sociology, Cartoon, Hadi Heidari
  • سکینه پیرک*

    لالایی ها یکی از شاخه های ادبیات عامه و اولین نغمه هایی هستند که از حیث پرداختن به مسایل کودکان در زیرمجموعه ادبیات کودک گنجانده می شوند. با آنکه سرایندگان اولیه لالایی ها گمنام هستند، اما سادگی زبان و کاربردی بودن لالایی ها در میان مردم، یکی از رازهای ماندگاری این اشعار زیباست. مضمون لالایی های اقوام مختلف، بازتاب افکار و تاملات درونی، دغدغه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و مذهبی مردمان آن جامعه است که بررسی این مضامین ما را با عواطف و افکار فردی و جمعی آن اقوام و شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی آن جامعه بیشتر آشنا می کند. پژوهش حاضر به شیوه  توصیفی تحلیلی 120 مورد از لالایی های رایج آذری را که در قالب بایاتی سروده شده است، مورد بررسی قرار می دهد تا ضمن شناساندن این لالایی ها، تاملات درونی، احساسات فردی و اجتماعی، اندیشه های دینی، شرایط اجتماعی و فرهنگی مادران آن روزگار را نیز به تصویر بکشد. در این جستار، لالایی ها براساس مضمون به پنج دسته: مضامین دینی و مذهبی، طبیعت، آرزوهای مادرانه، درون مایه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، خانواده و خویشاوندان تقسیم می شوند؛ که مضمون طبیعت با 42 مورد و آرزوهای مادرانه با 28 مورد، بیشترین بسامد را در بین این مضامین دارند. نتایج پژوهش نشان می دهد که این مضمون ها دورنمایی از جهان بینی گویندگان لالایی ها، دیدگاه خاص آن ها به زندگی و انسان و آشکارکننده ویژگی های شخصیتی و حساسیت های سرایندگان آن ها هستند که شناخت و تحلیل این مضامین، باعث درک درست مختصات اصلی و زوایای پنهان مفاهیم لالایی ها می شود.

    کلید واژگان: آذربایجان, ادبیات عامه, لالایی, مضمون
    Sakineh Pirak*

    Various studies have been conducted on lullabies, and the lullabies of different ethnic groups have been examined from different aspects, for example, the article "Lullaby, the oldest enchanting whisper of the mother" by Moghaddasi (2013) which deals with the structure and topic of lullabies. The article "Lullaby, the music of woman’s role in the transmission of oral culture" by Vodjani (2004) which refers to the role of woman in the transmission of oral culture. "Investigation of lullabies between three folks of Azari, Kurdish and Gilak" by Haghgou (2013) examines and compares the theme of lullabies among these ethnic groups. In the article "Taking a Look at the origin and themes of Iranian lullabies" by Hasanli (1999) investigates at lullabies as one of the poetic types of children's literature. The article "Motifs in Sabzevari lullabies" by Vahdanifar and Davari (2021) specifies the way of motif formation in Sabzevari lullabies, and introduces the most common motifs used. Studying the background of the research shows that researchers have often collected and categorized lullabies in different dialects and geographical regions, but so far there has been no independent research on Azari lullabies and analysis of their themes and motifs.Research goal and questionsThe present study focuses on the necessity of paying attention to popular literature, especially Azari lullabies, and while protecting this treasure, it examines and analyzes the motifs in the lullabies in order to make the reader more familiar with the cultural, economic and social attitudes and beliefs, religious identity and customs of the people of the region. In this research, we seek to answer these questions:1. What is a motif?2. How are motifs formed in the investigated lullabies?3. What are the most common motifs used in these lullabies?

    Discussion

    Lullabies are one of the branches of folk literature and the first songs for children, which are included under the children's literature category in terms of dealing with children. Although the original composers of the lullabies are unknown, the simplicity of the language and the practicality of the lullabies among people is one of the secrets of the durability of these beautiful verses. The themes of lullabies are echoes of thoughts and spiritual reflections, social and political concerns, individual and collective emotions and desires that can be affected by the geographical, cultural, social, and political conditions of the society. In this research, an attempt has been made to analyze 120 common Azeri lullabies using the descriptive-analytical method. The aim was to introduce the lullabies of these people, to reflect on their inner reflections, individual and social emotions, religious thoughts, and social and cultural conditions of the mothers of that time. We divided the lullabies into five categories based on the theme: religious motifs, nature motifs, maternal wishes and threatening their child's enemy’s motifs, cultural and social motifs, and family and relative motifs. Among these motifs, the motif of nature with 42 items and the motif of maternal wishes with 28 items had the highest frequency. The results of the research show that the composers of the lullabies have used various motifs to enrich their lullabies’ themes and without knowing and analyzing these themes, it is not possible to know the main concerns of the concepts of these lullabies."A motif is a word, a sentence, a state, an image or an idea that is repeated in a literary work and plays a special role" (Zeitouni, 2002, p. 69). Since every repetition is of interest in stylistics, the motif as an important repeated element in literature can also be considered for stylistic review and criticism. Motifs that the author is aware of repeating and uses as a literary skill to express an opinion and draw the reader's attention to a specific topic, enriching the creation of atmosphere, characterization, coherence and thematic dimension of his work, are called self-conscious motifs. However, motifs that originate from the individual and collective experiences of the author and appear and repeat in the works of the author or poet in a completely random manner without any preparation, are unconscious motifs. Since the human mind has two conscious and unconscious parts, depending on which part the motif is present in, it is considered a conscious or unconscious element (Dehghan et al. 2011, p. 93-4). While examining the motifs in the lullabies, we noticed that some motifs are repeated accidentally and unconsciously, without their composers having a specific meaning for these repetitions. But in many motifs, the repetitions are purposeful and their composers have consciously used the format of lullabies to impress the audience and promote their ideas and thoughts. In other words, it can be said that: "lullabies carry with them a kind of narrative trick from the perspective of the audience. Because in lullabies, the mother addresses her child, but what she says has nothing to do with the child, and these narratives are her or other mothers' wishes that have been institutionalized in the heart of popular speech" (Salajegheh, 2008, p. 424).

    Conclusion

     As a part of the oral literature of the society, lullabies are derived from the mentality of the mass of people and indirectly convey various concepts to the mind of the listener. In the current research, we first investigated the formation of motifs in lullabies using the content analysis method, and then we identified frequent motifs in Azari lullabies and classified them. In this research, 120 Azari lullabies were examined and it was observed that in terms of motifs and recurring themes, Azari lullabies can be divided into five general categories: religious motifs, nature motif, cultural, political and social motifs, maternal wishes and family and divided relatives’ motifs. In examining the motifs, we notice that some of them are repeated accidentally and unconsciously, without their composers having a specific meaning for these repetitions. But in many cases, most of the motifs are purposeful works that their composers have consciously repeated to prove and promote their worldview and beliefs to the readers. Deep thinking about the content of the lullabies shows that most of the lullabies have common features despite the geographical and dialectal differences, among them simplicity and fluency, collective character, imagination, similarity of theme, consecration of beauty and goodness, etc. can be mentioned. Mothers convey their emotions and feelings to the audience through lullabies in the form of simple motifs, and this simplicity of expression makes the audience interested and therefore, the motifs have a greater effect on them.

    Keywords: folk literature, lullaby, Azerbaijan, motif
  • بهاره جهانمرد*، مهدی محمدزاده
    نقوش سردر بناهای تاریخی اصفهان در حکم دیدن معنایی فراتر از زیبایی ظاهری و تمثیلی از فضایی بهشت گونه در نمای بناها است که با اساطیر، نمادها، باورها و عقاید مردم روزگارشان درآمیخته اند و از اجزای لاینفک تزیینات معماری هستند. هدف این پژوهش آن است تا بر اساس مطالعات کتابخانه ای و با روش توصیفی -تحلیلی، سیر تحول نقوش بناهای اصفهان را نشان دهد که در طی چند سده با رویارویی سنت های صفوی در کنار مدرنیته پهلوی به شکلی هماهنگ موجب گسترش و غنی تر شدن نقش مایه ها شده است. این مقاله رهیافتی جهت مطالعه نقوش سردر بناهای مذهبی و غیرمذهبی شهر اصفهان و سیر تحول آن از دوره صفوی تا پهلوی  و  در پی پاسخ به این سوالات اساسی است که کدام نقش ما یه ها در سردر بناها بیش تر به کاررفته و از دوره صفوی تا پهلوی، چه تغییر و تحولی یافته اند و هرکدام چه مفاهیمی دارند؟ یافته های مقاله نشان می دهد که نقوش گیاهی و هندسی بیش ترین نگاره ها بر تن سردر بناهای اصفهان (200 مورد مطالعاتی) هستند و از اواخر دوره  قاجار و پهلوی نقوش جانوری و انسانی نیز به میزان چشمگیری نمای بناها را زینت بخشیده اند. سردر بناهای اصفهان، برگرفته از مکتب اصفهان، تصویری زمینی از عالم مثال و تعادل با عالم زمینی پدید می آورد و به پیروی از جهان بینی حاکم، به وحدت بیان دست می یابد و مدخلی از بهشت گمشده می شود.
    کلید واژگان: سردر ورودی, نقش مایه, گرافیک محیطی, مکتب هنر و معماری اصفهان
    Bahareh Jahanmard *, Mehdi Mohammadzadeh
    The designs featured on the entrance façades of historical monuments in Iṣfahān convey a meaning beyond external beauty. They are allegorical of a heavenly atmosphere in the building’s entrance, incorporating the myths, symbols, beliefs, and ideologies of their contemporary people, and are inseparable components of architectural ornamentation.  The present study aims at tracing the evolution of these designs using library research and the descriptive-analytical method. With this aim in mind, the paper presents how centuries of encounter between Șafavīd tradition and Pahlavī modernity has concordantly expanded and enriched the designs and their motifs. The study tries to investigate the designs featured on the entrance façades of religious and non-religious buildings in Iṣfahān in an attempt to answer these key questions: Which motifs are most frequently used on the entrances? How have the motifs transformed from the Șafavīd era into the Pahlavī era? And what concepts do these motifs incorporate?Results demonstrate that floral and geometric patterns most frequently feature on the entrances of Iṣfahān’s monuments (among 200 case studies). Human and animal figures have also increasingly featured on the entrances since late Qājār and Pahlavī periods.The entrances of Iṣfahān’s monuments, originating from the Iṣfahān School, create an earthly image of the world of the Forms in balance with the terrestrial world and reach unity of expression as an entry into the lost paradise following the dominant worldview.
    Keywords: entrance façades, Motif, environmental graphic design, Iṣfahān school of arts, architecture
  • بهزاد اتونی*
    جنیدنامه یکی از قصه های بلند عامیانه است که به تقلید از حمزه نامه، و به عنوان پیش درآمدی بر ابومسلم نامه به رشته تحریر درآمده است. از این اثر فقط دو نسخه بر جای مانده است: یکی به زبان ترکی و دیگری به زبان فارسی؛ که نسخه دستنویس فارسی آن متعلق به اواخر حکومت قاجاریه است که توسط حسین اسماعیلی تصحیح گردیده و در ابتدای کتاب ابومسلم نامه به چاپ رسیده است. هرچند جنیدنامه از قصه های تخیلی دینی عاشقانه ادبیات عامه به شمار می آید، ولی نکته مهم و قابل ذکر درباره آن، این است که ساختار و زبانی نزدیک به روایات و طومارهای نقالی شاهنامه دارد؛ به گونه ای که از میان انبوهی از قصه های عامیانه بلند پارسی چون داراب نامه، سمک عیار، اسکندرنامه، حمزه نامه، ابومسلم نامه و...، شبیه ترین قصه به طومارهای نقالی شاهنامه است. نگارنده در این مقاله که از روش توصیفی تحلیلی بهره جسته، سعی نموده است تا این تاثیرپذیری جنیدنامهاز طومارهای نقالی شاهنامه را از منظر ساختار زبانی (با تاکید بر گزاره های قالبی)، بن مایه های داستانی، الگوبرداری های داستانی، نسب تراشی برای شخصیت های قصه، و الگوبرداری از داستان های شاهنامه و ساخت قصه های جدید (به روش طومارهای نقالی) مورد واکاوی و بررسی قرار دهد.
    کلید واژگان: جنیدنامه, قصه های عامیانه, طومار نقالی, بن مایه
    Behzad Atooni *
    Jonayd-nameh is one of the long folk tales that was written in imitation of Hamzeh-nameh and as a prolgue to Abu Moslem-nameh. There are only two copies of this work: one in Turkish and the other in Persian; The Persian manuscript of which belongs to the end of the Qajar rule, which was edited by Hossein Ismaili and published at the beginning of the book of Abu Moslim-nameh. Although Jonayd-nameh is one of the religious-love fiction of popular literature, the important and noteworthy point about it is that its structure and language are close to Shahnameh narrative scrolls. In such a way that among the group of long Persian folk tales such as Darab-nameh, Samak Ayyar, Eskandar-nameh, Hamzeh-nameh, Abu Moslem-nameh, etc., this story is the most similar to Shah-nameh scrolls. In this article, using the descriptive-analytical method, the author has tried to analyze the influence of Jonayd-nameh from the Shahnameh scrolls ,from the perspective of language structure (with emphasis on formal sentences), story motifs, story models, establishing a kinship relationship for the characters of the story, and modeling of The stories of the Shahnameh and create new stories (in the manner of scrolls) .
    Keywords: Jonayd-nameh, folk tales, narrative scroll, Motif
  • مریم بیرامی، مریم محمدزاده، رضا آقایاری زاهد
    زمینه و هدف

    منطقه ارسباران، در استان آذربایجان شرقی، شاعران متعددی دارد که در شعر آنها چندین موتیف در دوره های مختلف تکرار شده است. در این مقاله با هدف معرفی ادبیات این منطقه و نگاهی کلی به جایگاه شعر در آن، موتیفها و مضامین اشعار فارسی شش شاعر آن از دوره بازگشت تا امروز بررسی شده است.

    روش مطالعه

    گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای انجام شده است و روش نگارش مقاله توصیفی تحلیلی میباشد. جامعه آماری تحقیق شامل اشعار فارسی هفت شاعر منطقه ارسباران ابوالقاسم نباتی، عباس بارز، سالک اهری تبریزی، مرتضی موسوی، امام ویردی سامانی، اسماعیل سلطانی و حسین دوستی است.

    یافته ها

    از موتیفها و مضامین پرتکرار ادبیات کلاسیک فارسی، مضامین غنایی، عرفانی، اخلاقی، و دینی و از مضامین معاصر مضمون اجتماعی، اشعار وطنی، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در شعر شاعران منطقه آمده است. در شعر غنایی، نگاه سنتی به عشق و معشوق وجود دارد. علاوه بر موتیف عشق، مضامین اندوه، و فخریه تکرار شده است. در شعر عرفانی و اخلاقی، مطابق عرفان عاشقانه، مضامین رندی، قلندری، نقد زهد ریایی، نکوهش دنیا و توصیه به موازین اخلاقی آمده است. در موتیف دین، منقبت ایمه اطهار بویژه منقبت امام علی (ع) شاخصه سبکی یافته است. در شعر اجتماعی، نقد جامعه پهلوی، توصیف خفقان و استبداد، فقر و نابسامانیهای اجتماع آمده است. وصف وطن، ستایش زادگاه، منطقه ارسباران، توصیف انقلاب اسلامی، ستایش امام خمینی (ره)، نکوهش دشمنان، و وصف شهید از اشعار انقلابی این شاعران است.

    نتیجه گیری

    در شعر منطقه ارسباران، مضامین کلاسیک و معاصر با موتیفها و مضامین غنایی، دینی، عرفانی، تعلیمی و انقلاب اسلامی تکرار شده است. شاعران ارسباران همگام با تحولات مضمون در شعر معاصر به مضامین نو گراییده اند، اما همچنان به موتیفهای شعر کلاسیک توجه دارند.

    کلید واژگان: موتیف, مضمون, ارسباران, عشق, دین, عرفان, انقلاب اسلامی
    M. Beyrami, M. Mohammadzadeh*, R. Aghayari Zahed
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    Arasbaran region, in East Azarbaijan province, has many poets in whose poetry several motifs are repeated in different periods. In this article, with the aim of introducing the literature of this region and a general look at the place of poetry in it, the motifs and themes of the Persian poems of six of its poets from the return period until today have been examined.

    METHODOLOGY

    The collection of information has been done by the library method and the method of writing the article is descriptive-analytical. The statistical community of the research includes the Persian poems of seven poets of Arasbaran region, Abolqasem Nabati, Abbas Barez, Salek Ahari Tabrizi, Morteza Mousavi, Imam Virdi Samani, Ismail Soltani and Hossein Doosti.

    FINDINGS

    Lyrical, mystical, moral, and religious themes are among the motifs and themes of classical Persian literature, and social themes, patriotic poems, Islamic revolution, and holy defense are among the contemporary themes in the poetry of the poets of the region. In lyric poetry, there is a traditional view of love and the beloved. In addition to the motif of love, themes of sadness and pride are repeated. In the mystical and moral poetry, according to romantic mysticism, there are themes of Randy, Qalandari, criticism of hypocritical asceticism, condemnation of the world and advice on moral standards. In the motif of religion, the moqbat of the pure Imams, especially the manqebat of Imam Ali has found a stylistic feature. In social poetry, there is a criticism of the Pahlavi society, a description of oppression and tyranny, poverty and social disorder. The description of the homeland, the praise of the birthplace, the region of Arasbaran, the description of the Islamic revolution, the praise of Imam Khomeini (RA), the condemnation of the enemies, and the description of the martyr are some of the revolutionary poems of these poets.

    CONCLUSION

    In the poetry of Arasbaran region, classical and contemporary themes are repeated with lyrical, religious, mystical, educational and Islamic revolution motifs and themes. Arasbaran poets have turned to new themes along with the changes in themes in contemporary poetry, but they still pay attention to the motifs of classical poetry.

    Keywords: motif, theme, Arasbaran, love, religion, mysticism, Islamic revolution
  • سمیره همتی
    زمینه و هدف

     مضمون شهادت در عرصه علوم قدیم چون فقه، عرفان و فلسفه و دانشهای نو چون جامعه شناسی و حقوق، موضوع مباحثات فراوان بوده و هست؛ ولی در این مبحث ادبی، شهادت از منظر اسطوره مرگ‌آگاهی برای درک جاودانگی و کنش خودقربانی ‌کردن، و شهید در شمایل کهن‌الگوی قهرمان بررسی میشود. ردیابی موتیف شهادت از ادبیات گذشته باستانی و اسطوره ای تا دوران تاریخی و روزگار کنونی در متون مرجع، شامل آثار حماسی، غنایی، حکمی و عرفانی قابل پژوهش است. مسیله اصلی در این مقاله یافتن عناصر و موضوعات قدیم و پیش‌آمده تا اکنون (تکرارشونده) در بستر و جریان ادبیات قهرمانانه و شهادت‌خواهانه در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی است که از آن تعبیر به دوره نوزایی انقلابی شده است. این پژوهش بنحوی شناخت جامع و تعریف کاملی از این گونه ادبی اسلامی ایرانی به دست میدهد.

    روش مطالعه

     در این پژوهشی به شیوه توصیفی- تحلیلی اشعار و دفاتر شعری یازده شاعر انقلاب مورد بررسی قرار گرفته و موتیفهای موجود در آن از حیث معنای شهادت احصا و تحلیل شده است.

    یافته ها

     بر پایه این پژوهش ادبیات شهادت از عناصر تکرارشونده مشخص در طول تاریخ آفرینشهای ادبی برخوردار و دارای ویژگیهای قابل تشخیص است.

    نتیجه گیری

     تمامی عناصر متنی (تاریخی) و ادبی (خیالی) شهادت از گذشته دور تا امروز تکرار شده اند؛ جزآنکه در بافت زمانی یا مکانی خاص رنگ باخته اند و دوباره در موقعیت نو رنگ و روشنی گرفته اند. بنمایه جاودانگی عنصر بنیادین و دال مرکزی در پدیده شهادت است و بازتابش آن در ادبیات بیش از دیگر موتیفها مشهود است.

    کلید واژگان: ادبیات شهادت, اسطوره, موتیف, انقلاب اسلامی
    S. Hemmati
    BACKGROUND AND OBJECTIVES

    The theme of martyrdom in the field of ancient sciences such as jurisprudence, mysticism and philosophy and new sciences such as sociology and law has been and is the subject of many debates. But in this literary topic, martyrdom is examined from the perspective of the myth of death awareness to understand immortality and the act of selfsacrifice, and the martyr in the image of the archetypal hero. Tracing the motif of martyrdom from the ancient and mythological past literature to the historical era and the present day in the reference texts, including epic, lyrical, religious and mystical works can be researched. The main issue in this article is to find old elements and themes that have appeared until now (recurring) in the background and flow of heroic and martyrdom literature in the period after the victory of the Islamic Revolution, which has been interpreted as the period of revolutionary renaissance. This research provides a comprehensive understanding and a complete definition of this Iranian Islamic literary genre.

    METHODOLOGY

    In this research, the poems and poetry notebooks of eleven poets of the revolution were examined in a descriptive-analytical way, and the motifs in them were counted and analyzed in terms of the meaning of martyrdom.

    FINDINGS

    Based on this research, martyrdom literature has certain repetitive elements throughout the history of literary creations and has recognizable characteristics.

    CONCLUSION

    All textual (historical) and literary (imaginary) elements of martyrdom have been repeated from the distant past until today. except that they have lost their color in a specific time or place and have regained color and brightness in a new situation. The symbol of immortality is the fundamental element and central signifier in the phenomenon of martyrdom, and its reflection is more evident in literature than other motifs.

    Keywords: martyrdom literature, myth, motif, Islamic revolution
  • جواد امین خندقی، فهیمه خیابانی فرد*

    طلسم بخشی از علوم غریبه است که در تمدن اسلامی، ریشه دینی دارد. از این رو، در عموم نقوش طلسم، آیات قرآن، اسامی یا صفات خدا درج شده است. یکی از مهم ترین موارد کاربرد طلسم ها، پوشاک و زیورآلات به شمار می رود. پوشاک و زیورآلات سرآمد مهم ترین وسایل کاربردی بشر از گذشته تاکنون بوده است و دارای کارکرد حفاظتی و همچنین بازتاب دهنده اندیشه مذهبی هر شخص است که در قالب پوشاک نمایان می شود. این امر در جغرافیای فرهنگ کردنشین خراسان جایگاه ویژه ای دارد. بر این اساس، این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که چه گونه هایی از نقوش طلسم در پوشاک و زیورآلات اقوام کرد شمال شرقی خراسان رضوی (روستاهای کلات، لایین و زاوین) وجود دارد؟ این پژوهش توصیفی - تحلیلی است و در آن، برای گردآوری از شیوه کتابخانه ای و مشاهدات میدانی و برای تحلیل، از شیوه کیفی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که از مجموع نمونه های بررسی شده، نه مورد نقش اصلی طلسم در روستاهای کلات، لایین و زاوین وجود دارد. نقوش در آثار مورد مطالعه را می توان به سه دسته طلسم هندسی، جانوری و کیهانی طبقه بندی نمود. همچنین می توان گفت که نقوش بر اساس تخیلات و علوم غریبه برخاسته از دل اعتقادات و باورهای این اقوام بوده که بار معنای نمادین همان فرهنگ را دارند.

    کلید واژگان: نقش, طلسم, پوشاک, زیورآلات, اقوام کرد خراسان رضوی
    Javad Amin Kandaqi, Fahime Khiabany Fard *

    The talisman is a part of foreign sciences with religious roots in Islamic civilization. Hence, in most of the spell motifs, verses of the Qur'an, names or attributes of God are included. One of the essential uses of spells is clothing and jewelry. Unique clothing and jewelry have been the most critical human practical items from the past until now and have a protective function and reflect each person's religious thought. This subject has a special place in the Kurdish cultural geography of Khorasan. Accordingly, this study seeks to answer what types of spell patterns are present in clothing and jewelry of the Kurdish tribes of northeastern Khorasan Razavi (Kalat, Lain, and Zavin villages)? This research is descriptive-analytical. The collection method is library and field observations, and the analysis method is qualitative. This study studied nine cases of spell motifs of Kalat, Lain, and Zavin villages. This study shows that we can classify motifs into three categories: geometric, animal, and cosmic talismans. Also, this paper shows that the motifs are based on the imaginations and sciences of strangers arising from the beliefs of these tribes, which have the symbolic meaning of the same culture.

    Keywords: Motif, Talisman, Clothing, jewelry, Kurdish tribes Khorasan Razavi
  • مهدی احمدی خواه*، علیرضا شوهانی
    مطالعه در فرهنگ و ادب عامه و بررسی سویه های مختلف اعتقادی، تاریخی و ادبی آن منجر به شناخت بیشتر از چگونگی شکل گیری نوع نگرش و سیر تحول فکری و اجتماعی جوامع است. از مهم ترین سویه های اعتقادی در فرهنگ و ادب عامه، موضوع دعا و نفرین است. دعا و نفرین در فرهنگ و ادب عامه کلهری نمود و کاربرد فراوانی دارد. پژوهش حاضر برآن است با استفاده از رویکرد مصاحبه و روش تحلیلی- توصیفی به بررسی گزاره های زبانی دعا و نفرین در گویش کلهری بپردازد. مهمترین هدف پژوهش حاضر یافتن پاسخ های اقناعی برای سوالات پژوهش می باشد، که عبارتند از: 1- دعا و نفرین چه جایگاهی در نوع نگرش کردهای کلهر دارد؟ 2- این دعا و نفرین ها ریشه در کدام بخش از فرهنگ دیرینه کلهری دارند. 3- شان بیان این دعا و نفرین ها چیست؟ از مهمترین یافته های پژوهش آن است که گویشوران کلهری اغلب به دعا و نفرین و عواقب آن معتقدند. بن مایه های دعا و نفرین در گزاره های فرهنگ کلهری در سه مقوله باورهای دینی، روابط و مناسبات اجتماعی و مضامین تاریخی جای دارند. بالاترین بسامد از آن بن مایه های دینی و کمترین فراوانی مربوط به بن مایه های تاریخی است. همچنین بسامد دعا و نفرین های حاصل از مناسبات اجتماعی در مرتبه دوم است.
    کلید واژگان: دعا و نفرین, بن‎مایه, ادب عامه, کردی کلهری
    Mehdi Ahmadikhah *, Alireza Shohani
    Studying common culture and literature and investigating its different religious, historical, and literary strains lead to a better understanding of how perspectives are formed and the course of intellectual and social evolution of societies. One of the important beliefs in common culture and literature is the topic of prayer and cursing. Prayer and cursing have many uses in Kalhuri culture and literature. The present study aims to investigate the linguistic propositions of prayer and cursing in Kalhuri dialect by using the interview approach and analytically-descriptive method. The main questions include: What is the role of prayer and cursing in the attitude of Kalhur Kurds and what is the purpose of expressing each of these prayers and curses? One of the findings of the research is that Kalhuri speakers often believe in prayers and curses and their consequences. Another finding is that the essences of prayer and cursing in the linguistic statements of Kalhuri culture are organized in three categories: religious beliefs, social relationships, and historical themes. The highest frequency belongs to the religious sources and the lowest frequency is related to historical sources. The frequency of prayers and curses resulting from social relations is on the second place.
    Keywords: Prayer, Cursing, Motif, Common Culture, Kalhuri Kurdish
  • فاطمه میرزایی، آمنه مافی تبار*

    سوزن دوزی بلوچ، صورت برجسته ای از هنرهای سنتی است که با استان سیستان و بلوچستان، به ویژه نواحی سرحد و مکران تناسب پیدا می کند. هدف این مقاله، طبقه بندی نقوش اصیل و پرکاربرد در بلوچی دوزی جهت دستیافتن به معانی نمادین آنهاست. بدین قیاس پرسش آن است: چگونه می توان با نظر به اسلوب هنرهای سنتی، نسبت به تحلیل و طبقه بندی موضوعی نقش در سوزن دوزی بلوچ اقدام نمود؟ با این نگاه، پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی تحلیلی و با نظر به اطلاعات میدانی (مبتنی بر مشاهده و مصاحبه) و البته مطالعات اسنادی (فیش برداری و تصویرخوانی) به شیوه نمونه گیری احتمالی از نقوش سوزن دوزی بلوچ شکل گرفت و تحلیل داده ها بر مبنای طبقه بندی موضوعی برآمده از اسلوب هنرهای سنتی دنبال شد. نتیجه پژوهش در چهل و چهار نقش نشان داد: نقوش سوزن دوزی بلوچ بر مبنای طبقه-بندی موضوعی هنرهای سنتی ایران قابل تقسیم هستند. نقوشی که در عین حال که اغلب به صورت تجریدی و با اشکال شکسته و هندسی تصویر می شوند، بر صور و اجزاء انسانی، جانوری، گیاهی و جمادی همچون زیورآلات، اشیاء مصرفی زندگی و مکان ها دلالت می کنند و واقعیت زندگی مردم بلوچ، اعتقادات و باورهای ایشان را به تصویر درمی آورند.

    کلید واژگان: سیستان و بلوچستان, هنرهای سنتی, سوزندوزی بلوچ, بلوچی دوزی, نقش
    Fatemeh Mirzaei

    Associated with Sistan and Baluchestan Province in Iran, specifically Sarhad and Makran, Baluchi needlework is a prominent form of traditional arts. The purpose of this study was to classify original and frequent motifs found in Baluchi-Duzi (Baluchi embroidery) to discover their symbolic meanings. The central question was how could the motifs in Baluchi needlework be analyzed and thematically classified according to the Iranian traditional arts model. In this descriptive-analytical study, probability sampling was utilized to select Baluchi needlework motifs through field research (observation- and interview-based) and library research (indexing and image analysis). The data were analyzed by thematic classification derived from the Iranian traditional arts model. Examination of forty-four motifs demonstrated that Baluchi needlework motifs are geometrical in the main that can be classified into signify human, animal, plant and object (such as jewelry, everyday items, and places) shapes and components. These represent the realities of the Baluchis’ life and beliefs.

    Keywords: Sistan, Baluchestan, traditional arts, Baluchi Needlework, Balochi embroidery, Baluchi-Duzi, Motif
  • سعید رحیمی*، علیرضا امامی

    بن مایه ها یکی از مهم ترین مولفه های ساختاری و وحدت بخش آثار هنری هستند. در حوزه ادبیات نیز، بن مایه ها به عنوان عناصر تکرارشونده سبک ساز، ازجمله عناصر مهم بسیاری از متون، اعم از شعر و داستان، هستند. با مطالعه دقیق تر شعر دوره صفویه، موسوم به شعر سبک هندی، درمی یابیم که کاربرد بن مایه ها بسامد بالا و معنی داری یافته است. شاعران این دوران علاوه بر استفاده فراوان از این عنصر ادبی، در جهت ایجاد تمایز بین سخن خود و سنت شعر فارسی، تغییراتی را نیز در بن مایه ها ایجاد کردند. یکی از مهم ترین این شاعران، صایب تبریزی، شاعر سده یازدهم، است. وی تمایل زیادی به مضمون پردازی ازطریق کاربرد بن مایه های شعری دارد. جدا از آن، آنچه دیگر شاخصه شعر او را رقم می زند، تغییراتی است که در دلالت بن مایه ها به نسبت شعر پیش از خود ایجاد می کند. در تحقیقات ادبی فارسی، از این دلالت های بن مایه ها با عنوان تداعی یاد شده است. در تحقیق حاضر کوشش شده است، با تطبیق مفهوم اصطلاح تداعی با اصطلاح انگیزش در آثار ژرار ژنت، نظریه پرداز معاصر فرانسوی، تحول بن مایه های شعری از دیدگاهی جدید بررسی شود. درنهایت با مبنا قرار دادن بن مایه سرو و قمری/ فاخته، در غزلیات صایب تبریزی، این نتیجه حاصل شده است که یکی از ویژگی های سبک فردی صایب و در سطحی کلی تر، سبک دوره ای وی این است که تمایل فراوان ایشان به خلق انگیزش های جدید و بدیع برای بن مایه های شعری، سبب ویژگی ای شده است که در تحقیق حاضر «سیالیت بن مایه ها» نامیده شد. این ویژگی در موارد بسیار باعث شده است، انگیزش های متعدد و گاه آشفته و متناقض برای بن مایه ای واحد انتزاع شود. درواقع می توان سیالیت بن مایه ها را روی دیگر افراط در مضمون پردازی و تخیل های مهارگسیخته در شعر دوره مورد نظر دانست و واکنشی به فقدانی احتمالی که شاعران این دوره در نگاه به شاعران بزرگ پیش از خویش احساس می کرده اند.

    کلید واژگان: شعر فارسی, سبک هندی, صائب تبریزی, بن مایه, تداعی, انگیزش
    Saeed Rahimi *, Alireza Emami

    Motifs are one of the most important structural and unifying elements in artistic and literary works. In the field of literature, motifs are among the important elements of many texts, both poetry and fiction, as recurring stylistic elements. Of course, there are differences in the definition and role of motifs in poetry and fiction, and in this research, motifs are considered in their poetic function. In the history of Persian poetry, from the beginning, poets have used various motifs; For example, "candle and butterfly" and "flower and nightingale" are among the oldest motifs of Persian poetry. Some poets are more related to the use of motifs, and some have a special relationship with one or more specific motifs. With a more detailed study of the poetry of the Safavid period, known as Indian style poetry, we find that the use of motifs in the works of most of the poets of this period has a high frequency and significance. In addition to using this literary element a lot, the poets of this era also made some changes in the motifs in order to differentiate between their poems and the tradition of Persian poetry. One of the most important of these poets is Saeb Tabrizi, a poet of the 17th century and one of the most famous poets of the Indian style. He has a great tendency to thematize through the use of poetic motifs. Apart from that, the other characteristic of his poetry is the changes he makes in the meanings of the themes compared to their common and conventional meanings in the previous poems. In Persian literary research, these symbolic meanings are referred to as associations. In the present research, an attempt has been made to examine the evolution of poetic themes from a new perspective by matching the concept of the term association with the term motivation in the works of Gérard Genette, a contemporary French theoretician. In the end, by basing the theme of cypress and lunar/cuckoo in Saeb Tabrizi's sonnets, it has been concluded that one of the characteristics of Saeb's individual style and on a more general level, his period style is that his great desire to create new and original motivations for Poetic themes have caused a feature that was called "fluidity of motifs" in the present research. In many cases, this feature has led to the abstraction of multiple and sometimes chaotic and contradictory motivations for a single motif. In fact, the fluidity of the motifs can be seen as the excess of thematization and unbridled imaginations in the poetry of the period in question and a reaction to the possible loss that the poets of this period felt when looking at the great poets before them.

    Keywords: Persian Poetry, Indian style, Saeb Tabrizi, motif, association, Motivation
  • آزاده حیدرپور *، کتایون فکری پور

    نقش ‎مایه ها‎ی حک شده بر سکه‎های ساسانی حاوی مضامینی هستند که بیانگر فرهنگ، هنر و باورهای رایج درآن دوره‎ است. این نقش‎ مایه ها که نمادهای ایزدان باستانی ایران یا برآمده از باور های اساطیری- دینی و هنری آن دوره هستند، به دنبال یک رخ‎داد سیاسی، به صورت کاملا" نمادین، بر تاج های پادشاهان ساسانی ظاهر شده‎اند. هدف از این پژوهش بررسی نقوش جانوری و گیاهی بر سکه‎های نخستین پادشاهان ساسانی و مطالعه و تفسیر نمادین این نقوش است.برخی از پرسش‎های مرتبط با این پژوهش به شرح ذیل است: تصویرپردازی‎های اساطیری گیاهی و حیوانی در سکه‎های نخستین شاهان ساسانی چه جایگاهی در باورهای دینی این دوره داشته اند و ارتباط نمادین این نقوش با ایزدان باستانی چیست؟ با بررسی این نقوش می توان نتیجه گرفت که تحولاتی که در تصویر‎پردازی سکه های ساسانی به وجود آمده‎اند ناشی از رویدادهای سیاسی-تاریخی آن دوره اند. تصویرپردازی های حیوانی نیز که در واقع مظاهری از ایزدان زرتشتی چون ورثرغنه، آناهیتا و... بودند، از زمان بهرام دوم به بعد بر تاج‎های شاهان ساسانی نمایان و به یکی از خط مشی های اصلی هنر ساسانی تبدیل شدند. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه‎ای و میدانی انجام شده است.

    کلید واژگان: نقش‎مایه, آناهیتا, فره ایزدی, عقاب, گراز
    Azadeh Heidarpour *, Katayoun Fekripour

    The motifications carved on Sassanid coins contain themes that reflect the culture, art and mythological and religious beliefs common in that era. These motifications are manifestations of ancient deities such as Ahura Mazda, Anahita, Mehr, etc. They are humanistically depicted in Sassanid coins or are a visualization of deep mythological-artistic beliefs and thoughts that seek a social event (internal or external) symbolically, in the form of animal motifs on the crown of the Sassanid king. The first Sassanid coins were multiplied by the role of Ardeshir I's right profile on the coin and the role of the firekeeper behind the coins, the rotation of the Shah's profile to the right was a visualization of the great change that occurred in the iconography pattern of Sassanid coins compared to the iconography pattern of Parthian coins, and behind the Sassanid coins, the role of the fireman replaces the role of the Parthian archer. This motification is preserved with little transformation until the end of the Sassanid era as the fixed role behind the coins. Some of the questions related to this research are as follows: What is the meaning of the anthropological depictions of ancient deities on Sassanid coins? When did animal motifs enter the Sassanid coinage art? One of the main objectives of this study is to investigate the deep themes and beliefs that lie in the coins of Sassanid first kings. By examining these motifs, it can be concluded that the changes that have occurred in the depiction of Sasanian coins are caused by the political-historical events of that period. This research was done by descriptive-analytical method and based on library and field studies.

    Keywords: motif, Anahita, Farrah, Eagle, Boar
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال