جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "multilevel analysis" در نشریات گروه "علوم انسانی"
-
هدف اصلی مقاله حاضر ارایه الگوی چندسطحی واکاوی نمرات آزمون سراسری ورود به دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و توصیفی است که به دنبال تحلیل و تبیین عوامل موثر بر نمره کل داوطلبان در آزمون ورود به دانشگاه ها است. در این خصوص اطلاعات آزمون سراسری سال 1398 شامل داده های مربوط به موقعیت اجتماعی اقتصادی خانواده داوطلبان و متغیرهای آموزشی، بهداشتی، فرهنگی و اقتصادی مربوط به شهرستان ها و استان های کشور را بکار گرفتیم و برای برآورد مدل های چندسطحی از نرم افزار HLM استفاده شد.مقادیر همبستگی درون گروهی و پایایی الگوی مولفه واریانس ساختار سلسله مراتبی داده ها را به صورت تجربی تایید کرد. تخمین الگوی سه سطحی نشان داد که 6/94 درصد از تغییرات نمره کل به تفاوت در ویژگی های فردی و خانوادگی داوطلبان مربوط می شود. 6/3 درصد از تغییرات نمره کل به عامل های آموزشی، بهداشتی و فرهنگی شهرستان و 8/1 درصد به نرخ مشارکت اقتصادی استان مربوط می شود. با استفاده از تخمین الگوی چندسطحی به صورت تجربی نشان داده شد که واریانس سطح اول که شامل متغیرهای موقعیت اجتماعی اقتصادی داوطلبان است بیشترین سهم را در واریانس نمره کل دارد و با توجه به اینکه 4/5 درصد از تغییرات نمره کل مربوط به موقعیت جغرافیایی است، می توان اذعان داشت تفاوت در نمره کل داوطلبان، نه تنها ریشه در موقعیت اجتماعی اقتصادی آنها دارد، بلکه تاثیر همزمان این موقعیت با سطح برخورداری شهرستان های کشور از منظر عوامل آموزشی، بهداشتی، اقتصادی و فرهنگی نیز در تشدید تفاوت در نمره کل ها سهیم است.
کلید واژگان: تحلیل چندسطحی, آزمون سراسری, موقعیت اقتصادی اجتماعی خانواده, منطقه جغرافیاییThe main goal of this paper is to present a multi-level model for analyzing the scores of the national entrance exam to universities and higher education institutions.Based on its objective, this research is an applied and a descriptive research for analyzing and explaining the factors influencing the total score of the candidates participating in the university entrance exam. We used data of the 2019 year exam which include information on socio-economic status of the candidates' including educational, health, cultural and economic variables at individual level as well as at the level of counties and provinces of the country and We used the HLM software to stimate the multilevel models.The estimation of the three-level model showed that 94.6% of the changes in the total test score were due to the differences in the individual and family characteristics of the candidates. 3.6% of the changes in the total score were related to the educational, health and cultural factors of the city and 1.8% to the economic participation rate of the province. Cosidering that 5.4% of the changes in the total score are related to the geographical location, it can be acknowledged that the difference in the total score of the candidates is not only rooted in their socio-economic status, but the simultaneous effect of this situation with the level of prosperity of the cities from the perspective of educational, health, economic and cultural factors also contributes to the intensification of the difference in the total score.
Keywords: multilevel analysis, national exam, socio-economic status of the family, geographical region -
هدف
هدف پژوهش حاضر احصاء مجموعه عواملی است که بر مشارکت دانش آموزان در المپیادهای علمی تاثیرگذار است. عطف به هدف فوق، چارچوب نظری مسیله در سطوح خرد، میانی و کلان شکافته شده و تعامل آنها با هم مورد مداقه قرار گرفت.
روش پژوهش:
در این پژوهش از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه استفاده شد. تکنیک آماری به کار رفته در این روش، تحلیل تشخیصی بود. برای احصاء روایی ابزار پرسشنامه از اعتبار صوری و برای محاسبه پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده شد. روش انتخاب نمونه هدفمند بود و به منظور امکان مقایسه بین دو مجموعه موارد (شرکت کنندگان و عدم شرکت کنندگان) جامعه آماری همگنی انتخاب شده و 384 نمونه بر اساس شیوه علمی نمونه گیری مورد مطالعه قرار گرفت.
یافته ها:
این مطالعه که به دنبال دستیابی به تابعی برای تعیین اهمیت هر متغیر مستقل در تمیز گروه ها از همدیگر بود، توانست تفاوت های معنی دار بین این دو گروه را شناسایی کرده و بر اساس تمایزی که در متغیرهای مستقل ایجاد شد، پیش بینی کند که مشارکت کنندگان در المپیاد در متغیرهای مستقل تفاوتی با مشارکت نکنندگان دارند. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای کیفیت آموزشی مدرسه، پایگاه اقتصادی و اجتماعی والدین، جو المپیادی مدرسه، نظام ارزشگذاری دانش آموز، توانایی و قابلیت وی و همچنین تشویق والدین قادر به پیش بینی عضویت دانش آموزان در دو گروه مشارکت کننده/ عدم مشارکت کننده هستند. در تحلیل معادله به دست آمده می توان گفت که مشارکت کنندگان در المپیادهای علمی کشور در ارتباط با این متغیرها، تفاوت معنی داری با مشارکت نکنندگان داشته و تابع تشخیصی برآورد شده می تواند عضویت افراد را در دو گروه متفاوت به درستی پیش بینی نماید.
نتیجه گیری:
با توجه به نتایج کسب شده می توان گفت که یافته های تجربی مبین چارچوب نظری پژوهش است. یعنی در مشارکت/ عدم مشارکت دانش آموزان در المپیاد علمی عوامل متعددی در سطوح خرد و میانی تاثیر دارد. عواملی که از کیفیت عاملان کنش شروع شده و حمایت های خانواده و مدرسه را در سطح نهادی دربرمی گیرد.
کلید واژگان: المپیاد علمی, مشارکت, تحلیل چند سطحی, تحلیل تشخیصیObjectiveThe purpose of this study is to enumerate a set of factors that affect students' participation in scientific olympiads. Turning to the above goal, the theoretical framework of the problem was explored at the micro and messo levels and their interaction with each other was examined.
MethodsIn this research, survey method and questionnaire were used. The statistical technique used in this method was diagnostic analysis. In order to calculate the validity of the questionnaire tool, face validity was used and to calculate its reliability, Cronbach's alpha was used. The sample selection method was purposeful and in order to compare between the two sets of cases (participants and non-participants) the homogeneity statistical population was selected and 384 samples were studied based on the scientific method of sampling.
ResultsThis study, which sought to obtain a function to determine the importance of each independent variable in distinguishing groups from each other, was able to identify significant differences between the two groups and, based on the distinction made in the independent variables, predict that Participants in the Olympiad are different from non-participants in independent variables.The results showed that the variables of school educational quality, parents' economic and social status, school olympiad atmosphere, student evaluation system, his ability and ability as well as parents' encouragement were able to predict students' membership in two groups of participants / non-participants
ConclusionAccording to the obtained results, it can be said that the experimental findings are a kind of indicative of the theoretical framework of the research. In other words, several factors affect the participation / non-participation of students in this scientific competition at the micro and intermediate levels. Factors that start with the quality of the actors and include school and family support at the institutional level
Keywords: Scientific Olympiad, Participation, multilevel analysis, diagnostic analysis -
مقدمه
پژوهش ها نشان داده اند دانش آموزان با موقعیت هایی رو به رو می شوند که در آنها نمی توانند خواسته های خود را برآورده کنند و برای انجام تمرینات خود به کمک دیگران نیاز دارند. مطالعه حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر کمک طلبی دانش آموزان در دو سطح دانش آموز و والدین انجام شد.
روش کاردر قالب یک مطالعه همبستگی 400 دانش آموز دختر دوره متوسطه نخست در پایه های هفتم و هشتم در سال تحصیلی 1398-1399 به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از 16 کلاس در مدارس مختلف شهر یزد انتخاب شدند. دانش آموزان، پرسشنامه های کمک طلبی Rya و Pintrich و جهت گیری هدفی دانش آموزان و والدین Midgley و همکاران را تکمیل نمودند. از تحلیل دو سطحی (دانش آموز و والدین) با نرم افزار HLM برای تحلیل داده ها استفاده شده است.
یافته هایافته های حاصل از تحلیل چند سطحی و بر اساس مدل غیرشرطی، 27 درصد از واریانس کمک طلبی توسط عوامل سطح خانواده و 73 درصد توسط عوامل سطح دانش آموز تبیین شد که نشان دهنده تغییرپذیری کافی متغیر وابسته در بین سطوح مختلف است، اما با ورود پیش بین ی های سطح دانش آموز و خانواده و بررسی رابطه آنها با متغیر وابسته، میزان تبیین در مدل کامل در مورد متغیرهای سطح دانش آموز به 6 درصد و در مورد سطح خانواده به 18 درصد تغییر یافت. در سطح دانش آموز، متغیرهای جهت گیری هدفی تبحری و اجتناب عملکرد به طور معناداری کمک طلبی را پیش بینی کرد (001/0>P). جهت گیری هدف تبحری و عملکردی والدین در سطح خانواده پیش بین معناداری برای کمک طلبی در این سطح بود (001/0>P).
نتیجه گیریبه دلیل معناداری مثبت جهت گیری هدف تبحری والدین، شایسته است تا در خانواده ها شرایطی فراهم شود تا دانش آموزان بر جهت گیری هدف تبحری تاکید کرده و در مواجهه با تکالیف یادگیری دشوار از کمک طلبی بهره بگیرند.
کلید واژگان: کمک طلبی, تحلیل چند سطحی, جهت گیری هدف دانش آموزان, جهت گیری هدف والدینIntroductionOne of the self-regulated learning strategies that are essential due to their executive role is the academic help-seeking strategy. Help-seeking is an active effort to use the opportunities available to achieve success. Students not only reduce academic problems when they need help and demand help but also acquire the knowledge and skills that help them solve problems. Help-seeking behavior has been studied in the research literature under the two headings of avoidance of help-seeking and acceptance of help-seeking. Avoidance of help-seeking refers to a behavior in which the student who needs help refuses to receive help. Conversely, acceptance of help-seeking refers to a behavior in which the student requests hints (clues) and explanations about the problem's solution, which will help the student solve the problems better. Based on classroom observations, help-seeking behavior is divided into three types: a) partial hints or clues, b) confirmation of previous performance, and c) receiving the answer to the problem from another person. Newman (2000) basically distinguishes between executive help-seeking and instrumental help-seeking (6). Individuals in executive help-seeking prefer that others solve the problem for them. In instrumental help-seeking, the requested assistance is in the field of clarifying problem-solving methods, which leads to mastery of the task and supports the individual's mastery in the future. Goal orientation is one of the motivational theories in which students' academic help-seeking is understood and conceptualized. Goal orientation means a coherent model of beliefs, attributions, and emotions that directs a person's behavior and shows different approaches, engaging and responding to tasks in progress situations. Midgley et al. (2000) considered three types of goal orientation, including mastery goal orientation, performance-approach goal orientation, and performance-avoid goal orientation (29). Mastery goal orientation is associated with academic self-efficacy, striving for success, problem assignment selection, perseverance in the face of difficulties, intrinsic interest in learning, application of deep processing strategies, and higher academic achievement. Such people believe that success can be achieved through effort. Performance-approach goal orientation reflects a focus on demonstrating competence and ability and how an individual's ability will be evaluated compared to others. This type of goal orientation is associated with trying to outdo normative performance, striving for the best, using social comparison criteria, and avoiding undesirable judgments about ability or low self-esteem. In performance-avoid goal, orientation is the fear of failure and seeming inadequacy that motivates people to strive. In other words, while the person does not want to be the best, he does not want to fail. In addition to the role of individual goal orientation on learning, the perception of parent goal orientation is also noteworthy. Research shows that when students think their parents emphasize new skills, deep learning, and personal growth, they are more likely to achieve these goals, and when faced with negative experiences, they use adaptive coping strategies. Conversely, when students feel that their parents emphasize scoring and displaying abilities, as well as avoid looking incapable, they are more likely to have a performance-approach goal orientation and use maladaptive coping strategies against negative academic experiences. The purpose of this study was to investigate the factors affecting students' help-seeking at two levels of student and parent goal orientation.
MethodsThis study was a correlational study. The statistical population of female students in the first round of high school (seventh and eighth grade) in the academic year of 2019-2020 was studying in Yazd. For this purpose, 400 students in 16 different school classes were selected by multi-stage cluster sampling. Students completed the Ryan and Pintrich (1997) Help-Seeking Questionnaire and the Student and Parental Achievement Goal Orientation Questionnaire Midgley et al. (2000). Data analysis was performed in HLM software using the multilevel analysis method.
ResultsFindings from multilevel analysis and according to the unconditional model revealed that 27% of the variance of help-seeking is explained by family-level factors and 73% by student-level factors, which indicates sufficient variability of the dependent variable between different levels and applications. The multilevel analysis method is necessary and valuable for the data, but with the entry of student and family-level predictors and examining their relationship with the dependent variable, the rate of explanation in the complete model for student-level variables to six and family-level to 18 changed. However, the significance of the width tests from the origin and variance between class and within the classroom showed that help-seeking both before the entry of variables and after the entry of two-level variables has sufficient variability. At the student level, the variables of mastery and performance-avoidance goal orientation significantly predicted help-seeking (P<0.001). Nevertheless, the relationship between the performance goal orientation variable and help-seeking was insignificant. Parents’ mastery and performance goal orientation at the family level was a significant predictor for help-seeking at this level (P<0.001).
ConclusionThe student goal orientation and student perception of the parents’ goal orientation affect the students' acceptance and avoidance of help-seeking. In mastery goal orientation, the emphasis is on developing new skills and improving the level of ability. Students who choose such a goal for themselves in the face of complex learning tasks while increasing their efforts are more likely to benefit from help-seeking. When students think their parents emphasize new skills, deep learning, and personal growth, they are more likely to achieve these goals. Due to the positive significance of parents’ mastery goal orientation, it is appropriate to provide conditions in families for students to emphasize mastery goal orientation and help-seeking in the face of complex learning tasks.
Ethical Considerations
Compliance with ethical guidelines
In order to comply with ethical principles, participants were informed before conducting the research that participation in the research is voluntary and that there is no coercion for it. Participants were reassured that their private and personal information would be protected and that the results would be interpreted if they wished. In case of any disturbance, the necessary instructions were provided to the participants to follow up. Participation in the research will not incur any financial burden for the participants. This study did not contradict the religious and cultural norms of the subject and society. This research is taken from a research project with the number 01/3522. In addition, the research method has been approved by the Ethics Committee (Ethics ID: 1399.029IR.UT.PSYEDU.REC).Authors' contributions
The first author did study design, data analysis, and manuscript preparation, and the second and third authors did data collection and preparation.
Funding
This article is written at personal expense.
AcknowledgmentsWe sincerely thank all those who helped us in conducting this research.
Conflict of interest
The authors declared no conflict of interest.
Keywords: Help-seeking, Multilevel analysis, Student goal orientation, Parent goal orientation -
نظام های ارزشی در حال تغییری که در حوزه ی خانواده بر آن ها تاکید شده و تحت عنوان ارزش های خانوادگی مدرن نام برده می شوند، در کنار ارزش های خانوادگی سنتی قرارگرفته و جوامع را با تردید در عقاید و ارزش های تشکیل دهنده ی هویت فرهنگی جامعه مواجه می سازند. به دلیل اهمیت این مسیله، موضوع مقاله ی حاضر بررسی عوامل موثر بر ارزش های خانوادگی در ایران است، این بررسی به شیوه چندسطحی با تمرکز بر تحلیل ثانویه ی داده های پیمایش وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی جامعه ی ایران و همچنین نتایج حاصل از سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1395 و با بررسی عوامل موثر بر ارزش های خانوادگی در دو سطح خرد و کلان انجام گرفته است. واحد مطالعه در سطح خرد فرد بوده و در سطح کلان استان به عنوان واحد مطالعه انتخاب شده است. بر اساس نتایج مطالعه، بین متغیرهای اعتماد اجتماعی، استقلال فردی، مصرف رسانه و پایگاه اقتصادی اجتماعی با ارزش های خانوادگی مدرن، رابطه مثبت و معنی دار بوده و رابطه ی بین دین داری با ارزش های خانوادگی مدرن نیز منفی و معنی دار بوده است. نتایج تحلیل چندسطحی نیز نشان داد که تفاوت معنی داری در ارزش های خانوادگی مدرن بین استان های کشور وجود دارد. به این معنا که تفاوت میانگین بین استان های کشور ناشی از تصادف نبوده و تابعی از متغیر سطح کلان، یعنی میزان توسعه یافتگی است.کلید واژگان: : توسعه یافتگی, ارزش های خانوادگی, اعتماد اجتماعی, تحلیل چندسطحی, ایرانNational Studies, Volume:22 Issue: 4, 2021, PP 163 -185This paper uses a meta-analysis to comparatively evaluate the factors related to childbearing in Iran studies. The analysis is based on 26 studies, which 16 are about fertility desires and 10 are about childbearing attitudes. The results suggest that several factors have negative effect on fertility desires named: education, marriage age, and number of children, social-economic participation, and individualism, attitude to employment, foreign media and internet. As well as, age, rural living, income, religiosity, social protection, number of siblings, and life quality have positive effect on fertility desires, which among them individualism (-0/296) and number of children (-0/224) have the most effect sizes. The results also suggest that income and age difference between spouses have positive effect on childbearing attitude and cultural investment, education, social-economic status, age, and virtual networks have negative effect on childbearing attitudes, which income (0/272) and age (0/258) have the most effect sizes. Therefore there are a lot of social factors which have important role in determining childbearing in Iran and social planners should pay attention to them.Keywords: Development, FamilyValues, Social trust, Multilevel Analysis, Iran
-
هدف این پژوهش تبیین روابط چندسطحی پیشایندهای اشتیاق شغلی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی همبستگی بود. با توجه به چندسطحی بودن این پژوهش، جامعه آماری آن در دو سطح سازمان و فرد مورد بررسی قرار گرفت؛ در سطح سازمان، تعداد بیست شرکت پتروشیمی مستقر در منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر با روش سرشماری انتخاب شدند و در سطح فردی نیز جامعه آماری پژوهش 17000 نفر از کارکنان شرکت های مذکور بودند که تعداد 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS 24 و SMART PLS 3 و HLM استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که در سطح فردی سرمایه روان شناختی بر سلامت روان شناختی و اشتیاق شغلی تاثیر مثبت و معناداری داشت. همچنین سلامت روان شناختی بر اشتیاق شغلی تاثیر مثبت و معناداری را نشان داد. به علاوه، نقش متغیر میانجی سلامت روان شناختی در رابطه بین سرمایه روان شناختی و اشتیاق شغلی تایید گردید. همچنین، نتایج تحلیل در سطح سازمانی نشان داد مدیریت منابع انسانی تعهد محور بر سرمایه روان شناختی و اشتیاق شغلی تاثیر مثبت و معناداری داشت، اما تاثیر مدیریت منابع انسانی تعهد محور بر سلامت روان شناختی در جامعه ی مورد بررسی تایید نگردید.
کلید واژگان: اشتیاق شغلی, سلامت روان شناختی, سرمایه روان شناختی, مدیریت منابع انسانی تعهدمحور, تحلیل چندسطحیThe purpose of this study was to explain the multilevel relationships of job motivation antecedents. The method of the present study was descriptive-correlation. Due to the multilevel nature of this research, its statistical population was examined at both organizational and individual levels. At the organizational level, twenty petrochemical companies located in Mahshahr Special Economic Zone were selected by census method, and at the individual level, the statistical population of the study was 17,000 employees of the mentioned companies, of which 384 were selected as a sample. SPSS 24, SMART PLS 3 and HLM software were used for data analysis. The results showed that at the individual level, psychological capital had a positive and significant effect on psychological health and job motivation. In addition, psychological health showed a positive and significant effect on job motivation. In addition, the mediating role of psychological health in the relationship between psychological capital and job motivation was confirmed. Moreover, the results of analysis at the organizational level showed that commitment-based human resource management had a positive and significant effect on psychological capital and job motivation, but the effect of commitment-based human resource management on psychological health in the study population was not confirmed.
Keywords: Work Engagement, psychological well-being, psychological capital, high-commitment HRM, Multilevel analysis -
این پژوهش باهدف بررسی تحلیل چند سطحی راهبردهای تاثیر رسانه های اجتماعی بر عملکرد شغلی کارکنان انجام شده است زیرا سازمان ها سیستم های چند سطحی هستند امروزه با گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات، رسانه های اجتماعی یکی از مهم ترین ابزار مورد استفاده سازمان ها قرار گرفته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش پژوهش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کارکنان سازمان جهادکشاورزی استان قزوین است. از طریق نمونه گیری طبقه ای20 نفر مدیر و 194 کارمند مورد ارزیابی قرارگرفته اند. پایایی کل پرسشنامه با محاسبه عدد 88/0 مورد تایید قرار گرفت و روایی آن با روش های روایی محتوا، روایی همگرا و واگرا تاییدشده است. نتایج پژوهش نشان داد رسانه های اجتماعی بر سرمایه انسانی در سطح سازمانی و در نهایت برعملکرد شغلی در سطح فردی اثر مثبت و معناداری دارد. تجزیه و تحلیل اثرگذاری سرمایه انسانی (در سطح سازمانی) بر متغیر سطح فردی یعنی عملکرد شغلی کارکنان به کمک روش های عادی رگرسیونی امکان ناپذیر است و به همین دلیل برای شناسایی این اثرگذاری در دو سطح مختلف از تجزیه وتحلیل چندسطحی استفاده گردید. داده ها همچنین به کمک نرم افزار تحلیل خطی سلسله مراتب تحلیل شده اند خروجی نرم افزار تاییدکننده روابط چندسطحی متغیرهای پژوهش است. همچنین اثر متغیرهای میانجی با استفاده از آزمون سوبل و شدت آن با آزمون واف سنجش شد. نتایج پژوهش نشان می دهد، سرمایه انسانی بر عملکرد شغلی تاثیر معناداری دارد، همچنین نتایج تاثیر متغیرهای میانجی را تایید کرد.
کلید واژگان: تحلیل چندسطحی, رسانه های اجتماعی, عملکرد شغلی, سرمایه انسانی, سرمایه اجتماعیAim and introductionThis study aims to investigate the multilevel analysis of social media impact strategies on employees' job performance because organizations are multilevel systems. Today, with the development of information and communication technology, social media has been used as one of the most important tools by organizations. Social media is widely used within organizations and they are used as a tool to communicate between employees, and given that the use of social media facilitates the transfer of information resources within the organization and also creates close and dynamic relationships in among employees, the organization's social media is very important. The sharing of rich information by social media within the organization has raised the level of measures related to knowledge sharing within organizations, and on the other hand, these media have tremendous effects on socialization and entertainment of employees. In fact, technological innovations such as social media strengthen organizations. And have enhanced their capabilities in a variety of areas, from creating business models and marketing techniques to improving demand forecasting, the possibility of new management and training applications, and improving creativity, knowledge sharing, collaboration, and communication. But despite all this, so far few studies have been done on the effects of social media on employees' job performance and how this impact has been done. On the other hand, human resources of any organization is considered as the most important element in achieving sustainable and effective competitive advantage for the organization. In such a situation, the human capital within any organization, which indicates the amount of knowledge, technical skills, creativity and experience of any organization, is very important. In this regard, social media as one of the tools that promotes the human capital of the organization they count. In fact, people who make the most of social media gain information and knowledge that they can use to solve problems that colleagues and others face, thereby improving their job performance and organizational performance.
MethodologyThe present study is descriptive-correlation in terms of applied purpose and in terms of data collection method, which is based on structural equation modeling. Gathering the information needed to conduct this research includes two sections: library and field. The study population consisted of 300 employees of Qazvin Agricultural Jihad Organization. The number of samples was determined based on Morgan table 169 people, in which 250 questionnaires were distributed and finally 194 questionnaires were collected. Also, for multi-level analysis of the second level questionnaire (organization), 20 managers of this organization were measured. Which is a whole number and the whole community of managers were examined
FindingsThe total reliability of the questionnaire was confirmed by calculating the number 0.88 and its validity was confirmed by content validity, convergent and divergent validity methods. The significance coefficient of the path among all research variables is more than 1.96, which indicates the significant effect of social media on human capital and social capital, as well as the significant effect of human and social capital on performance at the 95% confidence level and confirms this. It is hypothesized that social media has a significant effect on social capital, human capital and ultimately on performance. The standardized coefficient of path (β) between the social media and human capital variables (0.645) indicates that it explains 65% of the changes in human capital. While this coefficient is between human capital and performance (0.560), the standardized coefficient is the path between the social media variable and social capital (0.633), which means that social media determines 63% of the changes in the performance variable. And the standardized coefficient is the path between the social capital variable and job performance (0.442), which means that social capital determines 44% of the changes in the performance variable.
Discussion and ConclusionThe results showed that social media has a positive and significant effect on human capital at the organizational level and finally on job performance at the individual level. Analysis and analysis of the impact of human capital (at the organizational level) on the individual level variable, ie job performance of employees Regression is impossible and therefore multi-level analysis was used to identify this effect at two different levels. The data are also analyzed using Hierarchical Linear Analysis (HLM) software. The output of the software confirms the multilevel relationships of the research variables. Also, the effect of mediating variables was measured using the Sobel test and its intensity was measured by the Waf test. The results show that human capital has a significant effect on job performance, also confirmed the results of the effect of mediating variables.
Keywords: Multilevel Analysis, Social Media, job performance, Human capital, Social Capital -
رشد روزافزون دستاوردهای فضایی حاصل از توسعه محصولات جدید و افزایش سطح بهره برداری از یافته های آن، باعث شده تا حوزه فضایی نقش موثری در توسعه اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی کشورها داشته باشد. بررسی پیشینه تحقیق بیانگر تاثیر عوامل سه سطح صنعت(بالاترین سطح)، بنگاه (سطح میانی) و فرآیند(سطح عملیاتی) در تحقق محصول جدید است و صنعت فضایی نیز تابع این دسته بندی می باشد. کنش های ساختاری سطوح حوزه فضایی طی دهه اخیر، مشکلاتی در حوزه پرتابه ها و ماهواره ها ایجاد کرده است که به عنوان یک دغدغه در این حوزه قابل تامل است. در این تحقیق با تمرکز بر سطح صنعت فضایی، ابتدا شناسایی موقعیت مساله زا از روش اظهاری و اسنادی انجام و صحه گذاری نتایج با ایجاد گروه کانونی، توسط خبرگان صورت گرفت. با بررسی پیشینه تحقیق، 34 عامل مرتبط با توسعه محصول جدید این سطح شناسایی و در ارزیابی میزان تاثیر آنها در تحقق اهداف فضایی کشور با روش وزن دهی ساده از تصمیم گیری چند معیاره، پنج عامل موثر بر توسعه محصول جدید به عنوان پیشران انتخاب شد. سپس ارزیابی تاثیرمتقابل عوامل با نرم افزار میک مک انجام و در تحلیل ساختاری عوامل، روابط بین عوامل اولویت بندی گردید و مشخص شد عامل ساختار و روابط سازمانی در این سطح، تاثیر مستقیم بر تعیین زمان ورود محصول جدید به بازار دارد که نیاز است حاکمان حوزه فضایی توجه ویژه ای به آنها داشته باشند. در نهایت، اولویت ها، الزامات و پیشنهادات بهبود تصمیمات در این سطح برای توسعه محصول جدید ارایه گردید.
کلید واژگان: تحلیل چند سطحی, توسعه محصول جدید, ارزیابی تاثیرمتقابل, تحلیل ساختاریThe increasing growth of space achievements, which is the result of the NPD and the increase in the level of exploitation of its findings, has made the space sector an effective role in economic development and increasing GDP and the space industry is also subject to this category. Structural actions in space have created problems in the field of rockets and satellites as a concern in space over the past decade. A review of the research background reveals the impact of three levels of industry, firm and process on NPD. In this research, the problematic situation in the space industry was identified, through interviews and documentation, and the results were validated by creating a focus group. 34 factors related to NPD at this level were identified by reviewing the research background. The extent of their impact on achieving the country's space goals was assessed by the SAW method of MADM and five factors affecting NPD were selected. Then, the interaction of factors was evaluated with Micmac software. Relationships between factors were prioritized by structural analysis of factors. It was found that the factor of structure and organizational relationships at the level of the space industry has a direct impact on the time of new product entry into the market. Therefore, the rulers of the space sector should pay special attention to them. Finally, priorities and suggestions for improving decisions for NPD were presented.
Keywords: Multilevel Analysis, new product development, Cross Impact Analysis, structural analysis -
رسانه های اجتماعی پتانسیل بالایی در خصوص حمایت از ارتباطات دوجانبه میان سازمانها و مشتریانشان، با هزینه نسبتا پایین و سطوح بالایی از کارایی را دارا می باشند، از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیرات ناشی از ابعاد استفاده از رسانه های اجتماعی (شامل ابعاد اجتماعی، سرگرمی، شناختی) بر ابعاد تشکیل دهنده مدیریت دانش مشتری صورت گرفته است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، پژوهشی توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل37 مدیر و تمامی مشتریان بانک کارآفرین در سطح شهر تهران می باشد و 400 نفر به عنوان نمونه براساس روش احتمالی تصادفی از بین جامعه آماری انتخاب و پرسشنامه پژوهش میان آنها توزیع شده است داده ها به وسیله نرم افزارهای SPSS و Amos تحلیل شدند. درنهایت فرضیه های تحقیق براساس نتایج بدست آمده از تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) مورد آزمون تجربی قرار گرفتند. براساس این نتایج، استفاده از محتوای اجتماعی و لذت جویانه رسانه های اجتماعی تاثیر مستقیم معناداری بر روی همه ابعاد مدیریت دانش داشته اند. اما استفاده شناختی از رسانه های اجتماعی تنها روی بعدهای دانش از مشتری و دانش برای مشتری تاثیر مستقیم معناداری داشته و تاثیر آن بر روی بعد دانش درباره مشتری غیرمعنادار بوده است. رسانه های اجتماعی در سطح سازمانی و در نهایت بر مدیریت دانش مشتریان در سطح فردی اثر مثبت و معناداری دارد .تجزیه و تحلیل اثرگذاری رسانه اجتماعی (در سطح سازمانی) بر متغیر سطح فردی یعنی مدیریت دانش به کمک روش های عادی رگرسیونی امکان ناپذیر است و به همین دلیل برای شناسایی این اثرگذاری در دو سطح مختلف از تجزیه و تحلیل چند سطحی استفاده گردید. داده ها همچنین به کمک نرم افزار تحلیل خطی سلسله مراتب(HLM) تحلیل شده اند خروجی نرم افزار تاییدکننده روابط چند سطحی متغیرهای پژوهش می باشد.
کلید واژگان: مدیریت ارتباط با مشتری, رسانه های اجتماعی و مدیریت دانش مشتریان, تحلیل چندسطحیSocial media has a high potential to support two-way communication between organizations and their customers, at a relatively low cost and high levels of efficiency, so the present study aims to investigate the effects of social media use on the dimensions of customer knowledge management. The aim of the present research is practical application and the research method is descriptive-survey and the research data collection tool is a standard written questionnaire. The statistical population of this study includes all customers of the Entrepreneurship Bank in Tehran and 400 people were selected from the statistical population as a sample based on a possible random method and a research questionnaire was distributed among them. The obtained data were analyzed by SPSS and Amos software. Finally, the research hypotheses were tested experimentally based on the results of structural equation modeling (SEM) analysis. Based on these results, the use of social and hedonistic content of social media has had a significant direct impact on all aspects of knowledge management. But cognitive use of social media has had a significant direct effect only on the dimensions of knowledge of the customer and knowledge for the customer and its effect on the dimension of knowledge about the customer has been non-significant.
Keywords: Customer Relationship Management, Social Media, Customer Knowledge Management, multilevel analysis -
ایران از دهه 1380 تاکنون در زمره کشوهای با سطح باروری زیر سطح جانشینی قرار گرفته است. رفتارهای باروری با طیف گسترده ای از عوامل خرد و کلان مرتبط و همبسته می باشند. این مقاله با هدف بررسی عوامل فردی و استانی موثر بر باروری در ایران با استفاده از یک رویکرد تحلیل چندسطحی انجام شده است. داده های خرد سرشماری سال 1395 برای نمونه 7000 نفری از زنان 49-15 ساله برای 31 استان کشور با استفاده از نرم افزار HLM مورد تحلیل قرار گرفت. رفتار باروری براساس شاخص تعداد فرزندان زنده بدنیا آمده (CEB) اندازه گیری شد. نتایج نشان داد متغیرهای سطح فردی شامل تحصیلات، اشتغال، و محل سکونت شهری روستایی بطورمعناداری با رفتار باروری رابطه دارند. در سطح استانی عواملی نظیر میزان شیوع روش های پیشگیری از بارداری، ضریب نفوذ اینترنت، و شاخص توسعه یافتگی با باروری رابطه معناداری دارند. نفوذ و اثرگذاری عوامل فردی (به ویژه تحصیلات) بر رفتار باروری قوی تر از عوامل سطح استانی می باشد. در نهایت، کاربرد نتایج مقاله در درک پویایی باروری در ایران و سیاستهای جدید افزایش باروری به بحث گذاشته شده است.
کلید واژگان: باروری, عوامل سطح فردی, عوامل سطح استانی, تحلیل چندسطحی, ایرانIran has been among the countries with below replacement fertility levels since the 2000s. Fertility behaviors are determined by a broad variety of micro and macro factors. Thus, this study aims to examine the individual and provincial -level determinants of fertility in Iran using a multilevel approach. The 2016 micro-census data from Iran were analyzed for 7000 married women 15-49 years old using HLM software. Fertility behavior was measured as the number of children ever born (CEB). The results indicated that various individual-level variables, namely, education, employment, and rural-urban residence place were significantly associated with CEB. Provincial-level factors such as contraceptive use, internet coverage, and development level index were significantly correlated with fertility. The influence of individual-level factors (especially education) on fertility behavior appears stronger than that of provincial-level factors. We discuss the implications of our findings for the understanding of dynamics of fertility and new pronatalist policy in Iran.
Keywords: Fertility, Individual –level factors, Provincial –level factors, Multilevel Analysis, Iran -
هدف از اجرای این پژوهش، تبیین تاثیر شایستگی های دانشجویان و جوسازمانی بر پیشرفت تحصیلی آنها با رویکرد چندسطحی بود. شایستگی های دانشجویان در سطح اول و جوسازمانی در سطح دوم مورد تحلیل قرار گرفت. روش پژوهش با توجه به هدف از نوع کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش را دانشجویان (13000=N) و اعضای هیئت علمی در سمت مدیر گروه های مختلف آموزشی (57=N) دانشگاه شهید باهنر کرمان تشکیل می دادند. نمونه مورد مطالعه شامل 1140 دانشجو و 57 عضو هیئت علمی دانشگاه با روش تصادفی طبقه بندی، انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها سه پرسشنامه شامل شایستگی های میان فردی، شایستگی های سیستماتیک و شایستگی های کاربردی اسمعیلی ماهانی و همکاران (1395) و پرسشنامه جو سازمانی هالپین و کرافت (2000) بود. همچنین برای ارزیابی پیشرفت تحصیلی دانشجویان معدل کل آنها بررسی شد. دامنه نوسان ضریب آلفای کرونباخ برای هر کدام از چهار مقیاس بین 0/55 تا 0/84 قرار داشت. نتایج تحلیل چندسطحی تاثیر متغیرهای مورد بررسی بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان با استفاده از ابزار مربوط نشان دهنده آن بود که جو دانشگاه در سطح دوم تحلیل بر میزان تاثیر شایستگی های دانشجویان بر پیشرفت تحصیلی آنها در سطح اول تاثیرگذار است.کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی, شایستگی های دانشجویان, جو سازمانی, تحلیل چندسطحیThe purpose of this study was to determine the impact of students' competencies and organizational climate on their academic achievement using a multilevel approach. In this analysis, students’ competencies and the organizational climate were analyzed at the first and second levels, respectively. Given the purpose of study, this was an applied research that was categorized among descriptive correlational research in terms of data collection method. The research population was consisted of students (N = 13000) and faculty members as Heads of different academic departments (N = 57) at Shahid Bahonar University of Kerman. The research sample included 1140 students and 57 faculty members who were selected and analyzed using stratified random sampling method. The data collection tools included three questionnaires, including Interpersonal Competencies Questionnaire, Systemic and Applied Competencies (Ismaili, Mahani, et al., 2016) and Organizational Climate Questionnaire (Halpin and Kraft, 2000). Students’ total grade point averages were also evaluated for their overall academic achievement. The fluctuation range of Cranbach’s Alpha Coefficient for each of the four scales was between 0.55 and 0.84. The results indicated that academic climate at the second level affected the impact of students' competencies on their academic achievement at the first level.Keywords: Academic achievement, students’ competencies, organizational climate, multilevel analysis
-
هدف مطالعه حاضر بررسی عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در دو سطح دانش آموز و مدرسه بود. بدین منظور 600 دانش آموز دوره متوسطه از 20 مدرسه، پرسشنامه های خودکارآمدی تحصیلی مورگان و جینگز (1999) ، جهت گیری اهداف پیشرفت شخصی و ساختار هدفی مدرسه میگلی و همکاران (2000) و دبیران این مدارس پرسشنامه کارآمدی جمعی معلم تشان-موران و بار (2004) را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل چند سطحی نشان داد در سطح دانش آموز متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی، جهت گیری هدفی تبحری، جهت گیری هدفی عملکردی-رویکردی و میزان مطالعه رابطه مثبت و معنادار با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارد. این رابطه برای جهت گیری هدفی عملکردی-اجتنابی منفی و معنادار به دست آمد. همچنین دانش آموزان دختر پیشرفت تحصیلی بالاتری نسبت به دانش آموزان پسر داشتند. در سطح مدرسه، نوع مدرسه و ساختار هدفی تبحری رابطه مثبت و معنادار با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان داشت. رابطه معناداری بین ساختار هدفی عملکردی- رویکردی و عملکردی- اجتنابی و خودکارآمدی جمعی معلمان با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به دست نیامد. پیش بین های سطح دانش آموز 49 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی را در سطح دانش آموز و پیش بین های سطح مدرسه 79 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی را در سطح مدرسه تبیین نمودند.کلید واژگان: پیشرفت تحصیلی, خودکارآمدی تحصیلی, اهداف پیشرفت, ساختار هدفی مدرسه, کارآمدی جمعی معلمان, تحلیل چند سطحیThis study aimed to investigate the factors affecting the academic achievement of students at both school and student levels. Therefore, 600 high school students from 20 schools completed student efficacy scale of Jinks and Morgan's (1999) and personal achievement goal orientation and school goal structure scales of Midgley et al. (2000). Also, the school teachers answered teacher's sense of efficacy scale developed by Tschannen- Moran and Hoy (2004). The results of multilevel analysis revealed that at the student level, there is a positive and significant relationship between academic self-efficacy, mastery goal orientation, performance-approach goal orientation, amount of study time and academic achievement. This relationship was negative and significant for the performance-avoidance goal orientation. Girls were found to have higher academic achievement as compared to boys. At the school level, school type and mastery goal structure had a positive and significant relationship with students’ academic achievement. No significant relationship was found among performance-approach, performance-avoidance goal structure, teacher’s collective self-efficacy and academic achievement of students. The level-1 predictors accounted for 49% of the student-level variance and the level-2 predictors accounted for 79% of the school-level variance.
Keywords: Academic Achievement, Academic Self-efficacy, Personal Achievement Goal, School Goal Structure, Teachers’ Collective Efficacy, Multilevel Analysis -
مطالعه حاضر با هدف یافتن نقش عوامل سطح دانش آموزی و سطح معلم بر پیشرفت تحصیلیانجام شد. جامعه پژوهشی شامل تمامی هنرجویان و هنرآموزان (معلمان) بود. از بین نواحی پنج گانه تهران، در مجموع 906 دانش آموز دختر و پسر پایه سوم و 123 نفر از معلمان آنان در نمونه حضور داشتند. داده ها از طریق پرسش نامه های استاندارد انگیزش تحصیلی AMS والرند و همکاران (1992) و درگیری تحصیلی MSLQ پینتریچ و دگروت (1994) و پرسش نامه های پژوهشگر ساخته دانش و مهارت های حرفه ای معلم و پرسش نامه ویژگی های بافتی- حرفه ای معلمی، یادگیری به کمک همسالان و کیفیت آموزشی هنرجویان همراه با مشاهده، اسناد و مدارک موجود در هنرستان ها جمع آوری شد. پیشرفت تحصیلی نیز از طریق میانگین 3 نمره محاسبه گردید. روایی پرسش نامه ها از طریق روایی محتوا و سازه و پایایی از طریق آلفای کرانباخ مشخص شد. از روش های ماتریس همبستگی و تحلیل چندسطحی برای پردازش داده ها استفاده شد. یافته های حاصل نشان داد در سطح کلاس (معلم)؛ متوسط پیشرفت تحصیلی هنرجویان کلاس های مختلف به طور معناداری با هم تفاوت دارد و اثر سابقه، جنس و تحصیلات هنرآموزان بر پیشرفت تحصیلی غیرمعنادار است؛ اما اثر کیفیت آموزشی بر پیشرفت تحصیلی مثبت و معنادار است و 27/7 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی در سطح دانش آموز و 28/22% در سطح معلم تبیین می شود. در مجموع، متغیرهای سطح دانش آموز و سطح معلم 30 درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی هنرجویان را تبیین می کند. یافته ها، اهمیت سطح معلم را به عنوان سطح بالاتر بر اثرگذاری متغیرهای مورد بررسی به عنوان پیش بینی کننده پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نشان می دهد.کلید واژگان: درگیری تحصیلی, کیفیت آموزشی, یادگیری به کمک همسالان, انگیزش تحصیلی, پیشرفت تحصیلی, تحلیل دوسطحیThe main objective of this study was to find out the role of student-level and teacher-level on academic achievement. Research population included students and teachers of Tehrans vocational and technical schools. 10 regions from 5 Tehrans educational districts and 2 schools from each region were selected, with a total of 906 third-grade students (girls and boys) from these schools and from 39 classes using multi-stage sampling. 123 teachers from the same classes and schools were also chosen for this study. Standard AMS and MSLQ questionnaires were used for academic motivation and academic engagement, respectively, as well as researcher-made questionnaires for knowledge and professional skills of teachers and professional- contextual characteristics questionnair, peer-assisted learning and quality of education. Reliability and validity of the questionnaires were assessed using Cronbach's alpha coefficient, content and construct validity (exploratory factor analysis). Academic achievement was calculated using the average of three grades including GPA (grade point average) of the previous year, GPA of three core courses and GPA of practical courses. Data was analyzed using descriptive statistics, correlation matrix, confirmatory factor analysis, and multi-level analysis. Results of multilevel analysis showed the average academic achievement of students in different classes (i.e. different teachers) was significantly different. In addition, the effect of experience, gender and education level of teachers on students academic achievement were insignificant. However, there was a positive and significant effect of quality of education on the academic achievement. At the whole classroom model, 7.27%, and 22.28% (nearly30%) of the variance for academic achievement were related to the student-level and teacher-level, respectively. Findings of the research show the importance of teacher level factors -at higher level- influencing other variables in predicting academic. achievement.Keywords: Academic Motivation, Academic Achievement, Aca-demic Engagement, Quality of Education, Peer-Assisted Learning, Multilevel Analysis
-
فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی، سال بیست و سوم شماره 4 (پیاپی 86، زمستان 1396)، صص 145 -162هدف از این پژوهش ارزیابی نرخ بازده خصوصی تحصیلات تکمیلی در ایران با استفاده از مدلهای چندسطحی بود و سعی شد با به کارگیری تابع دریافتی مینسر و روش تحلیل چندسطحی، میزان تاثیر تحصیلات تکمیلی دانشگاهی بر درآمد شاغلان با استفاده از آمارهای هزینه-درآمد خانوار در سال 1392 بررسی شود. در روش تحلیل چندسطحی به کار برده شده، گروه های عمده فعالیت به عنوان واحدهای سطح دوم در نظر گرفته شدند، ضمن آنکه سعی شد با اندازه گیری متوسط سالهای غیر شاغل بودن افراد بعد از اتمام تحصیلات و تعدیل سالهای فراغت از تحصیل، تخمین های مربوط به سالهای سابقه کاری به واقعیت نزدیک تر شود. مهم ترین نتایج تحقیق نشان داد که داده های مورد نظر ساختار سلسله مراتبی دارند. همچنین تحصیلات تکمیلی بر درآمد حاصل از شغل افراد تاثیر مثبت دارد و میزان این تاثیرگذاری برای هر سال اضافی تحصیلات تکمیلی حدود 3/12 درصد است که نرخی بیش از هزینه فرصت از دست رفته در نظر گرفته شده برای آموزش در کشورهای در حال توسعه (10 درصد) و میزان تاثیر تجربه کاری بر دریافتی ها (6/2 درصد) را نشان می دهد. این امر فارق از سایر انگیزه های ورود به این دوره ها، توجیه پذیری اقتصادی - از نظر فردی- این مقاطع را نشان می دهد. همچنین شاغلان دارای مدارک تحصیلات تکمیلی در شهرها 4/21 درصد بیش از گروه مشابه در روستاها دریافتی دارند که این امر می تواند توجیه کننده خروج نیروی انسانی با تحصیلات بالا از روستاها باشد. در نهایت، بازده هر سال اضافی تحصیلات تکمیلی از بازده هر سال اضافی آموزش عالی بیشتر است.کلید واژگان: تابع مینسر, بازده آموزش, تحصیلات تکمیلی, آموزش عالی, تحلیل چندسطحیThe purpose of this study was to examine graduate studies private rate of return in Iran by using multilevel models. Using latest statistics, applying a multilevel analysis and Mincer earnings function, the effect of university graduate education on employed earnings was investigated. In multilevel analysis method used, major groups activities are considered as second level units. Meanwhile, by measuring the average years of individuals unemployment after completing education and adjusting the years after graduation, the estimates of the years of work experience considered to be closer to reality. The most important results of the study showed that the data have a hierarchical structure. In addition, graduate studies have a positive impact on job earnings and the rate of the impact for each additional year of education is 12.3% - a rate that exceeds the opportunity cost of education in developing countries (10%). The study also indicated that the effect of work experience on earnings is 2.6%. This goes beyond the other incentives to enter graduate studies. This result showed the individual's economic justification. Employees earnings with graduate degrees in urban areas was 21.4% more than the same group in rural areas, justifying the migration of labor force with graduate degrees to urban areas. Lastly, the return of each additional year of graduate studies is more than the return of each additional year of higher educationKeywords: Mincer function, Return of education, Graduate studies, Higher education, Multilevel analysis, Iran
-
مجله مدیریت فرهنگ سازمانی، پیاپی 43 (بهار 1396)، صص 207 -223امروزه فرهنگ سازمانی به عنوان یک زیرساخت، نقش بسیار کلیدی در پیاده سازی مدیریت دانش در هر سازمان دارد. تحقیق حاضر برای بررسی تاثیر توانمندسازی بر تسهیم دانش بین کارکنان با درنظرگرفتن نقش فرهنگ سازمانی مشارکتی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران انجام گرفته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش پژوهش توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کارکنان اداری دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات به تعداد 700 نفر بود و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 248 نفر در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. برای گردآوری داده ها پرسشنامه به کار گرفته شد که پایایی آن با محاسبه آلفای کرونباخ و شاخص CRو روایی آن با روش های روایی محتوا، روایی همگرا و واگرا تایید شد. تجزیه وتحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار 3.2.6 SmartPLSانجام گرفت. نتایج نشان داد توانمندسازی کارکنان بر فرهنگ سازمانی مشارکتی (با ضریب 52/0) تاثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین، فرهنگ سازمانی مشارکتی بر تسهیم دانش کارکنان (با ضریب 92/0)، و توانمندسازی کارکنان بر تسهیم دانش (با ضریب 64/0) تاثیر معنادار می گذارند. به عبارت دیگر، موفقیت سازمان در اجرای هر استراتژی از جمله تسهیم دانش تا حد زیادی به توانمندسازی کارکنان بستگی دارد. در نهایت، اثرگذاری فرهنگ سازمانی مشارکتی بر تسهیم دانش در یک سطح و از طرفی تعداد افراد کارکنان دانشکده ها در سطح سازمانی بررسی شد. تاثیر کمی تعداد کارکنان بر افزایش تسهیم دانش با مدل سازی چندسطحی و نرم افزار HLM تایید شد.کلید واژگان: تجزیه ~ وتحلیل چندسطحی, تسهیم دانش, توانمندسازی, فرهنگ سازمانیThe organizational culture as an infrastructure, a key role in the implementation of knowledge management in organizations. In this regard, been done the present study we culture partnership organizational knowledge sharing as the independent variable and the dependent variable in Azad university of science and investigation of Tehran.
The population of this study is the administrative employees of Azad university of science and investigation of Tehran consisting of 700 people and the sample volume was considered 248 according to the Cocran model .We used a questionnaire which was measured in the sustainability and validity by the Cronbach alpha and reporters ideas to gather data .We used the cohesion method and regression model and spss software to analyze data. According to the analysis ,there is a positive and meaningful relationship between the organizational culture empowerment and the knowledge sharing.
The impact of organizational culture on a level of collaborative sharing On the other hand College variable number of employees at the organizational level using multilevel modeling and software HLM was approved.Keywords: Multilevel analysis, Organizational Culture, Knowledge Sharing, empowerment -
در سال های اخیر، فناوری اطلاعات تاثیر چشمگیری در کسب و کار بانکداری داشته است. روندهای آینده نیز نشان دهنده این است که کسب و کار بانکی و فناوری اطلاعات به نحو فزاینده ای با یکدیگر ترکیب خواهند شد و نوآوری و موفقیت اقتصادی در بانکداری بر پایه همزیستی کسب و کار بانکی و فناوری اطلاعات خواهد بود. از این رو، چگونگی این همزیستی و تعامل از موضوعات چالش برانگیز این حوزه است. این پژوهش با کاربرد استعاره زیستی هم تکاملی برای توصیف روابط میان بانکداری و فناوری اطلاعات و کاربرد روش تحلیل چندلایه ای، سعی در به تصویر کشیدن علل ناکامی های سیاست های ارائه شده برای هم تکاملی بانکداری و فناوری اطلاعات در کشور داشته است. بدین منظور در ابتدا مصاحبه باز با خبرگان بانکداری و فناوری اطلاعات صورت پذیرفته که پس از دسته بندی و تحلیل سه لایه ای آنها، فضای سیاستگذاری که موجب آشفتگی وضعیت شده تشریح شده است. در انتها، حوزه های سیاستگذاری برای بهبود وضعیت هم تکاملی بانکداری و فناوری اطلاعات، مشخص شده است. اعتباربخشی به نتایج و تکمیل مفاهیم، در گروه کانونی انجام پذیرفته است.کلید واژگان: تحلیل چندلایه ای, فناوری اطلاعات, بانکداری, تحلیل کیفی, هم تکاملیIt may be expected that the trend of industrialization in financial industry will still last a while. It is strongly connected to the developments in the IT industry. IT service providers increasingly offer complete services to banks a trend that will probably grow in intensity within the next years (Lamberti & Buger, 2009). So the effect of the policies on coevolution between information technology and banking is one the most important challenges for researches and practitioners in this era. Applying multilevel analysis, this study tries to shed light on the causes of the policy failure in coevolution between banking and information technology. 12 open interviews with the industry and academic experts were conducted and different layers of problem were identified. Focus group conducted to validate and complete the results.Keywords: Multilevel analysis, information technology, Banking, qualitative research, coevolution
-
مقاله حاضر در پی پاسخ به این سوال است که عامل «کیفیت ارائه شده» چه نقشی در سطح استفاده مردم از خدمات دارد. برای پاسخ به این سوال از اطلاعات گزارش های موجود و نظرسنجی استفاده شد؛ درنهایت با استفاده از نرم افزار HLM، مدل سازی و تجزیه وتحلیل چند سطحی فرضیه ها صورت گرفت. نتایج نشان داد، عوامل 25 گانه ای که برای اندازه گیری کیفیت خدمات استفاده شده اند بر رابطه بین رشد کمی زیرساخت های ارائه خدمت و سطح استفاده مردم اثرگذار هستند.کلید واژگان: کیفیت خدمات, سطح استفاده, تجزیه وتحلیل چند سطحیThis article seeks to answer the question of "quality delivered" What role is the use services to the people. To answer these questions, reports and survey data were used; and finally using the software HLM, modeling and analysis was performed multilevel theories. The results showed that 25 factors are used to measure the quality of service delivery and; level of use infrastructure on the relationship between quantitative growth are affecting people.Keywords: Service Quality, Level of Use, Multilevel Analysis
-
زمینهاعتبار تحلیل های چندسطحی با تاکید بر تفاوت های نظریه های اندازه گیری (رویکرد کلاسیک اندازه گیری و رویکرد نظریه جدید اندازه گیری (IRT)) به کمک داده های مختلف مورد پژوهشهای اخیر بوده است.هدفهدف از انجام پژوهش حاضر بدست آوردن میزان تاثیر مدارس بر نمرات کسب شده دانش آموزان شرکت کننده در آزمون تیمز پیشرفته 2008 بود.روشبرای دستیابی به هدف اصلی پژوهش از داده های مربوط به اجرای آزمون فیزیک تیمز پیشرفته 2008 که روند آموزش فیزیک پیشرفته دانش آموزان سال آخر متوسطه (پیش دانشگاهی) را مورد ارزیابی قرار می دهد، استفاده شد. جامعه آماری و گروه نمونه پژوهش حاضر، جامعه آماری و گروه نمونه پایه پیش دانشگاهی رشته ریاضی- فیزیک در آزمون فیزیک تیمز پیشرفته است که در سال تحصیلی 1387-1386 به اجرا در آمده است. حجم نمونه دانش آموزان ایرانی در این سنجش برابر 2556 نفر بوده است.یافته هانتایج تحلیل ها به طور کلی نشان داد که نخست تحلیل های چندسطحی نظریه سوال- پاسخ (MLIRT) نسبت به تحلیل های چندسطحی نمره واقعی (MLTS) از قدرت بیشتری در آشکارسازی تفاوت بین مدارس برخوردار است. دوم آنکه، میزان تفاوت بین مدارس شرکت کننده در آزمون ریاضیات تیمز پیشرفته که در شاخص ICC (همبستگی درون رده ای) منعکس شده است در تحلیل های MLIRT بسیار زیاد است.بحث و نتیجه گیرینخست آنکه، در نظر گرفتن خطای اندازه گیری تک تک سوالات در تحلیل ها در چارچوب بیزی و با استفاده از نمونه گیری گیبس به طور چشمگیری توانمندی تحلیل های چندسطحی را بهبود می بخشد و افزایش معنادار نسبت واریانس تبیین شده را در پی خواهد داشت. دوم آنکه، تفاوت و تبعیض آموزشی بین مدارس زیاد است که این امر عمدتا ناشی از متغیرهای در سطح مدرسه (نظیر متغیرهای مرتبط به معلم یا متغیرهای مرتبط به مدرسه) می باشد.
کلید واژگان: تحلیل چندسطحی, رویکرد بیزی, نظریه سوال, پاسخ (IRT), نظریه کلاسیک آزمون (CTT), آزمون تیمز پیشرفته (TIMSS), تحلیل حساسیتBackgroundValidity of the multilevel analyses with a focus on differences in learning theories (with both classis approach toward measurement and new approach toward measurement (IRT)) by means of various data has recently been studied.AimThis study is aimed at determining the level of impact of schools on the scores gained by students involved in advanced TIMSS’s 2008 test.MethodologyIn order to achieve the chief goal of the study, the researchers adopted the data relating to administration of advanced TIMSS’s 2008 physics test, which assesses the course of teaching advanced physics to the high school seniors (pre-university students). The population and sample group of this study comprise the pre-university candidates of mathematics and physics taking advanced TIMSS physics test administered in the academic year 2007-2008. The sample size of Iranian students involved in this measurement equaled 2556 subjects.FindingsResults of the analyses generally suggest that firstly multilevel IRT (MLIRT) analyses are more powerful than multilevel true scores (MLTS) analyses in clarifying school differences. Secondly, the level of difference in the schools involved in advanced TIMSS math test reflected in intraclass correlation (ICC) is high in MLIRT analyses. Discussion andConclusionFirst, considering measurement error of each item in analyses within Bayesian framework and by means of Gibbs sampling can remarkably improve the power of multilevel analyses and lead to a significant rise in the ratio of the explicated variance. Second, there is too much educational difference and discrimination among schools which is largely due to school-level variables (such as those relating to teacher or school-related variables).Keywords: Multilevel Analysis, Bayesian Approach, Item, Response Theory (IRT), Classical Testing Theory (CTT), Advanced TIMSS Test, Sensitivity Analysis -
هدف از این مقاله بررسی عوامل موثر در وقوع تولد اول در کوهورت ازدواجی 1379-1370 است. بدین منظور با استفاده از تحلیل ثانویه ی داده های طرح پیمایش جمعیت و سلامت سال 1379 و به کارگیری تکنیک تحلیل بقا و مدل های چند سطحی، عوامل موثر در فاصله ی ازدواج تا اولین تولد در دو سطح خرد و کلان بررسی می شود. بر اساس نتایج مطالعه، اصلی ترین تعیین کننده های زمان تولد اولین فرزند، سن ازدواج و دسترسی زنان به تحصیلات می باشد. نتایج تحلیل چند سطحی نشان داد که تفاوت معنی داری در رسیدن به تولد اول در یک فاصله ی پنج ساله از ازدواج بین استان های کشور وجود دارد. تفاوت مشاهده شده بین میانگین استان ها ناشی از تصادف نبوده و تابعی از متغیرهای سطح کلان است، لیکن متغیرهای کلان نظیر درصد باسوادی زنان، میزان باروری کل و درصد استفاده از وسایل پیشگیری، تاثیر معنی داری در تفاوت میانگین استان ها و همچنین تفاوت های درون استانی و ویژگی های سطح خرد ندارد.
کلید واژگان: سن ازدواج, تحصیلات, تولد اول, تحلیل بقا, تحلیل چند سطحی, ایرانThe purpose of this paper is to identify factors that can influence the marriage interval to first birth. Using the 2000 Iran Demographic and Health Survey (IDHS) and survival analysis in combination with multilevel analysis, this paper examines determine macro and individual level factors associated with risk of first birth. According tofindings, the first birth timing has mostly been affected by individuallevel characteristics such as educational attainment and the age of marriage. The results of multilevel analysis confirm significant variation in risk of first birth within five years of marriage in provincial level. The observed difference between the provinces is not by the accident and it is a function of macro-level variables. However the macro level factors such as total fertility rate, prevalence of contraceptive use and female literacy rate do not explain differentials observed neither at the provincial level, nor individual level.Keywords: Age of Marriage, Education, Firth birth timing, Survival Analysis, Multilevel Analysis, Iran
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.