به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « شاه » در نشریات گروه « تاریخ »

تکرار جستجوی کلیدواژه «شاه» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • نقش شاه در ساختار دربار هخامنشیان
    ژامک خادمی، ناصر جدیدی*، احمد کامرانی فر

    ساختار دربار و تشکیلات سیاسی حاکم بر قلمرو گسترده تحت سلطه هخامنشیان اهمیت بسیار زیادی در تداوم این حکومت داشت. دربار هخامنشیان با ساختاری شامل: مادرشاه، ملکه و ولیعهد، شاهزادگان، سران خاندانها، خواجه سرایان، مقامی شبیه به وزیر بزرگ - نظام جاسوسی(معروف به گوش ها و چشمهای شاه) و... در تمامی تحولات سیاسی این سلسله نقش داشت. یکی از مباحث مهم در بررسی این ساختار نقش شاه در این تشکیلات است. بنظر می رسد هخامنشیان در ایجاد تشکیلات و ساختار دربار در شاهنشاهی هخامنشی خود از تمدنهای کهن بین النهرین خصوصا تمدن آشور و تمدن بابل تاثیر پذیرفته اند. علاوه بر تمدن آشور، حکومت های ماد و ایلام باستان نیز الگوهای مناسبی در اختیار حکمرانان این سلسله قرار دادند، روش پژوهش حاضر از جنبه توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج بدست آمده حاکی از آن است که هسته اصلی قدرت در دربار هخامنشی در دستان شاه بوده است و قدرت شاه مطلقه و نامحدود بود و شاه نمادی از مالکیت تمام عیار جامعه ایرانی و صاحب اختیار تمام دارایی ها و ثروت های مردم بوده است. آنچه مسلم است مطالعه این ساختار اطلاعات ارزشمندی درباره نقش شاه در هرم قدرت سیاسی دربار هخامنشی در اختیار پژوهشگران تاریخ قرارخواهد دهد.

    کلید واژگان: کوروش, هخامنشیان, دربار, شاه, هرم قدرت سیاسی}
    The role of the king in the structure of the Achaemenid court
    Zhamak Khademi, Naser Jadidi *, Ahmad Kamranifar

    The structure of the court and the political organization that ruled the vast territory under Achaemenid rule were of great importance in the continuation of this rule. The Achaemenid court with a structure including: mother king, queen and crown prince, princes, heads of families, eunuchs, a position similar to the great minister - the spy system (known as the corners and eyes of the king) and ... in all political developments of this dynasty Was involved. One of the important issues in examining this structure is the role of the king in this organization. It seems that the Achaemenids in influencing the organization and structure of the court in their Achaemenid Empire were influenced by the ancient civilizations of Mesopotamia, especially Assyria and Babylon. In addition to the Assyrian civilization, the ancient Median and Elamite governments also provided suitable models for the rulers of this dynasty. It was and the power of the Shah was absolute and unlimited and the Shah was a symbol of the full ownership of the Iranian society and the owner of all the property and wealth of the people. What is certain is that the study of this structure will provide valuable information about the role of the Shah in the pyramid of political power of the Achaemenid court to historians.

    Keywords: Shah, Cyrus, Court, Achaemenids, Pyramid Of Political Power}
  • سید ابوالفضل رضوی*
    با تاملی در اسطوره ها و البته برهه هایی از تاریخ ایران، چنین به نظر می رسد که اهتمام به مردم و اعتنای به دادگری در جهت مصالح رعیت، در تکوین نظام قدرت و جایگاه مشروع پادشاهان سهم به سزایی داشت و فره ایرانی، موجبات فره شاهی را فراهم می آورد. شاه تا زمانی که در کنار مردم و مردم مدار بود از فره مندی و اقتدار لازم برخوردار بود. در این نگاه، پیدایش نهاد شاهی، برآیند کنش و جمع آرای مردمی بود و نظام قدرت ماهیتی عرفی و در ادامه هاله قدسی داشت. اقبال جمعی ساکنان ایرانشهر به شاه دادگر و خردمند در مانایی قدرت او موثر بود و ادبار و بغض مردمی نیز در زوال جایگاه او، سهمی اثرگذار داشت. بر این اساس، نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی، ضمن بررسی جایگاه مردمی حکومت و کارکرد نهاد شاهی در ایران، این مسئله را در بینش تاریخ نگارانه ابوحنیفه دینوری مورد تامل قرار می دهد. براساس انگاره های ایرانی در تاریخ نگاری ابوحنیفه دینوری، به نظر می رسد مورخ مذکور، به عنوان یکی از پیشگامان تاریخ نگاری اسلامی، با ابتنای به ضرورت اعتنای به مردم از سوی حاکمان، مناسبات جامعه و حکومت را رخدادگویی کرده است. دینوری در وجه اسطوره ای، هم نوایی جامعه و حکومت را به نحوی تبیین می کند که جایگاه مردمی و وجاهت عرفی- قدسی حکومت در آن مبرهن است. افزون بر آن در ساحت تاریخی نیز انگاره های هم گرایانه قابل توجهی در تاریخ نگاری خود ارائه می دهد.
    کلید واژگان: ایران, ایرانشهر, شاه, حکومت, فره ایرانی, فره شاهی, ابوحنیفه دینوری}
    Sayyed Abolfazl Razavi *
    By reflecting on the myths and pivotal moments in Iranian history, it becomes apparent that in the establishment of the power structure and the Legitimacy of the kings, consideration for the people and a commitment to justice for the welfare played a significant role, and the divine Farrah confirmed the principles of royal Farrah. As long as the king was on the side of the people and focused on their needs, he possessed the required nobility and authority. In this perspective, the establishment of the royal institution was the outcome of public action and consensus, and the power system had a traditional nature and a sacred significance. The support of the residents of Iranshahr for the fair and wise king contributed to the reduction of his power, while the tyranny and animosity of the people also played a significant role in his decline. Based on this premise, the present article takes a descriptive-analytical approach to examine the public Legitimacy of the government and the function of the royal institution in Iran. It reflects on this issue from the perspective of the historian Abū Ḥanīfa Dīnawarī. According to the Iranian historiography of Abū Ḥanīfa Dīnawarī, it appears that the historian, as one of the early Islamic historiographers, documented the events related to the interaction between society and the government, emphasizing the importance of rulers paying attention to the needs of the people. He explains the harmony of society and the government in a mythological manner, highlighting the position of the people and the secular-sacred aspect of the government.
    Keywords: Shahriar, Abū Ḥanīfa Dīnawarī, Shah, Legitimacy of a King, the royal farrah}
  • خاطره اسمی زاده*، علی قاسمی، علی بحرانی پور
    از اقدامات مهم و حیاتی هر سلسله ایجاد امنیت و ثبات است. در ایران نیز سلسله های حکومتگر برای برقراری امنیت و تداوم سیاسی اقداماتی را انجام می دادند و طبیعتا پدیده هایی چون شورش های اجتماعی و یا اقداماتی که امنیت شخص شاه را به خطر می انداخت مجازات سختی را در پی داشت. یکی از این مجازات که غالبا در مورد شاهزادگان یاغی به اجرا درمی آمد، مجازات میل کشیدن و نابینا کردن بود که در منابع متقدم ایران دوره ی اسلامی و قبل از آن بسیار به چشم می خورد. این نوع شکنجه تا اواسط دوره ی قاجار ادامه پیدا کرد. با بررسی شرایط سیاسی و فرهنگی در تاریخ ایران می توان گفت که ازآنجاکه شخص شاه مبدا اکثر تصمیم گیری ها بود و دستگاه قضایی مدرن وجود نداشت اکثر مجازات بدون ضابطه مشخص و به شیوه های گوناگون از سوی شاه اجرا می شد. این مقاله با الگو گیری از نظریه مراقبت و تنبیه میشل فوکو می کوشد تا ضمن رمزگشایی تاریخی روند مجازات میل کشیدن، فرضیه زیر را تعیین تکلیف کند که به نظر می رسد با توجه به میزان ناامنی و شورشی که در آن برهه وجود داشت این شیوه (با معیارهای فرهنگی گذشته) در پیشگیری از شورش و ناامنی توسط شاهزادگان امری منطقی به حساب می آمده است. پژوهش تاریخی حاضر، به روش توصیفی - تحلیلی انجام گرفته است.
    کلید واژگان: میل کشیدن, شاهزادگان, مجازات, حکومت, نابینا کردن, شاه}
    Khatere Esmizade *, Ali Ghasemi, Ali Bahrani Pour
    One of the most important and vital measures of any series is to create security and stability. Similarly, in Iran, dynasties took steps to establish security and political stability. Hence, activities such as social unrest that endangered the security of the Shah were severely punished. Among these punishments, which were often applied to rebellious princes, were abacination and blinding, which are noted recurrently in the early Iranian references of the Islamic period and before. These types of torture continued until the middle of the Qajar period. Via examining the political and cultural circumstances in the history of Iran, it can be inferred that since the Shah himself was the actual decision-maker and there was no modern judiciary, most of the punishments were executed on behalf of the Shah without any specific rules. While decoding the history of abacination, this article attempts to draw on Michel Foucault's theory of care and punishment to determine the hypothesis that considering the degree of insecurity and rebellion that existed at that time (By the cultural standards of the past) it was a logical reaction against princes to prevent rebellion and insecurity. The present historical study was completed through descriptive-analytical research method..
    Keywords: abacination, princes, Punishment, reigns, blinding, king}
  • پرویز کریمیان راوندی، علی بیگدلی*، سینا فروزش

    دخالت متنفذان دربار نقش موثری در سقوط دولت مصدق داشت. فعال ترین و بانفوذترین آنان مادر شاه و خواهر دوقلوی او اشرف پهلوی بودند. به ویژه اشرف که شبکه ای گسترده از افراد بانفوذ تشکیل داده بود که به «دار و دسته» اشرف معروف بودند. از آغاز زمامداری مصدق این دو زن فعالانه با او مبارزه می کردند. مصدق و سایر رهبران نهضت ملی بارها از طریق واسطه هایی تلاش کردند تا شاه جلو فعالیت های سیاسی آنان را بگیرد، اما موفق نشد. و به رغم اقدامات سخت گیرانه مصدق بر ضد دربار و وادار نمودن اشرف به خارج شدن از ایران باز این زن دست از توطیه برنداشت و در پاریس مشغول خیانت به نهضت م نفت ایران بود و هم او بود که در نزدیکی های کودتای28 مرداد به تهران آمد و پیام سیا» را به برادرش تحویل داد.پرسش اصلی مقاله: رویارویی دکترمحمد مصدق با قانونی گریزی دربار، در راستای بازگشت به مشروطهیا اشتباه راهبردی در محاسبات و تصمیم گیری های سیاسی بود؟ این تحقیق به دلیل ابتناء بر Grounded Theory و اکتشافی بودن، فاقد فرضیه است و تحقیق حاضر، پرسش محور و نظریه یاب خواهد بود.شواهد و مستندات تاریخی نشان می دهد که تقابل مصدق با قانون گریزی دربار در راستای تداوم نظام مشروطه-خواهی در ایران بوده است. بی اعتنایی شاه و درباریان به قانون اساسی و انحلال قوه مقننه توسط دکتر مصدق و انعطاف ناپذیری وی، دو کفه ترازویی بودند که در عرض هم، پایه های نظام دموکراتیک را در ایران تضعیف کردند و زمینه نفوذ بیگانگان را در اخذ تصمیمات کلان و سرنوشت ساز برای ایرانیان فراهم ساختند.

    کلید واژگان: شاه, مصدق, کاشانی, قوام, مجلس شورای ملی}
    Parviz Karimian Ravandi, Ali Bigdeli *, Sina Forozesh

    The involvement of influential people in the court played an important role in the fall of Mossadegh's government. The most active and influential of them were the Shah's mother and his sister Ashraf Pahlavi. Ashraf in particular, which formed a vast network of influential people known as Ashraf's "gang." From the beginning of Mossadegh's rule, these two women actively fought against him. Mossadegh and other leaders of the national movement repeatedly tried to mediate their political activities through intermediaries, but failed. Despite Mossadegh's harsh actions against the court and forcing Ashraf to leave Iran, the woman did not give up her conspiracy and was betraying the Iranian oil movement in Paris. He came to Tehran and delivered the "CIA message" to his brotherThe main question of the article: Was Mohammad Mossadegh's confrontation with the lawlessness of the court in order to return to the constitution a strategic mistake in political calculations and decisions? This research lacks hypotheses due to its grounded theory and exploratory nature, and the present study will be question-based and theory-finding.Historical evidence shows that Mossadegh's opposition to the lawlessness of the court was in line with the continuation of the constitutionalist system in Iran. The Shah and the courtiers' disregard for the constitution and the dissolution of the legislature by Mossadegh and his inflexibility were two scales that, at the same time, undermined the foundations of the democratic system in Iran and allowed foreigners to influence major decisions. provided a decisive factor for the Iranians.

    Keywords: king, Mosadegh, Kashani, consistency, National Assembly}
  • مهدی نورایی

    از آخرین تلاش های شاه برای حفاظت از سلطنت، تشکیل «شورای سلطنت» بود. شاه پس از تعیین شاپور بختیار به عنوان نخست‌وزیر، اقدام به تعیین اعضای شورای سلطنت کرد. در این میان برخی مدعی عضویت آیت‌الله مطهری در این شورا و نقش‌آفرینی او در تشکیل آن بوده‌اند. این موضوع بار ها در سال‌های نخست انقلاب اسلامی در برخی رسانه های مطرح شد. در این مقاله ابتدا مسایل مربوط به تشکیل شورای سلطنت در سال 1357 و سابقه تاریخی و ریشه‌های آن در قانون اساسی مشروطه مورد بررسی قرار گرفته است و در نهایت به بررسی و تحلیل ادعای عضویت آیت‌الله مطهری و نقش آن در شورای سلطنت پرداخته است. نتیجه به‌دست آمده نشان می‌دهد که آیت‌الله مطهری نه تنها عضو این شورا نبوده، بلکه نقشی هم در تاسیس یا تعیین و پیشنهاد اعضای آن نداشته است.

    کلید واژگان: شورای سلطنت, آیت الله مطهری, امام خمینی, شاه, مشروعیت سیاسی, شورای انقلاب اسلامی}
  • علی اکبر ندایی*

    در تاریخ گذشته ایران، بخش‌های زیادی از خاک کشور به واسطه جنگ‌ها و منازعات گوناگون از دست رفت، اما این واگذاری‌ها همیشه با جنگ و خونریزی همراه نبود. یکی از آن بخش‌های مهم بحرین بود که استان چهاردهم کشور در دوران پهلوی به شمار می‌آمد. این پژوهش با به‌کارگیری «نظریه پیوستگی جیمز روزنا»  به شناخت عوامل جدایی بحرین از ایران در دو سطح داخلی و نظام بین‌الملل می‌پردازد. پرسش اصلی تحقیق این است که عوامل داخلی و بین‌المللی در جدایی بحرین از ایران چه بوده‌اند؟ فرضیه محوری مقاله نیز این است که جدایی بحرین از ایران منطبق بر دکترین دو ستونی نیکسون و موافقت شاه با هدف و انگیزه پذیرش نقش ژاندارمی منطقه خلیج فارس بوده است. لذا سعی شد بر اساس این نظریه عوامل دخیل در هر دو سطح مذکور به صورت مجزا بررسی شود. در این اثر، متغیرهای نظریه پیوستگی روزنا، بر اثر میزان اثرگذاری رده‌بندی شده‌اند. ابتدا متغیر نظام بین‌الملل و عوامل آن، سپس متغیر فرد، متغیر بوروکراتیک یا حکومتی، متغیر اجتماعی و در نهایت متغیر نقش، بر اساس تفکیک عوامل دخیل در قالب هر متغیر و میزان اثرگذاری، آمده است.

    کلید واژگان: بحرین, شاه, آمریکا, دکترین نیکسون, ژاندارم منطقه}
  • فاطمه حاجی پور لاطرانی، رضا شعبانی صمغ آبادی*، آذرتاش آذرنوش

    در اواخر دوره ساسانی، یزدگرد سوم (631-651م) در آخرین تلاش ها برای حفظ ملک و ملک پادشاهی، راهی خراسان شد. او قصد داشت نزد کنارنگ توس رود، اما حاکم توس کافی نبودن جا را بهانه کرد و نپذیرفت و او به سوی کنارنگ مرو رهسپار شد. رد پای کنارنگ ها در دوره ایران باستان و دوره اسلامی و داستان های شاهنامه فردوسی دیده می شود. نگارندگان این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش بوده‌اند که کنارنگ ها چه کسانی بودند؟ چه مناصب کشوری و لشگری داشتند؟ و در کدام منطقه جغرافیایی ایران حکمرانی می کردند؟ به منظور پاسخ به این پرسش‌ها، آثار مورخان سده های نخستین و همچنین مورخان معاصر مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و معلوم شد واژه کنارنگ به معنای نگهدار کرانه ها، والی و خداوند زمین است و در گزارش های کتب تاریخی در مفهوم مناصب لشکری و کشوری همچون شاه، فرمانروا، مرزبان و صاحب‌ طرف، سردار و سپهبد آمده است. کنارنگ‌ها از صفت پهلوانی و عدل و داد برخوردار بودند و حوزه جغرافیایی حکمرانی شان بیش از همه مختص شهرهای خراسان، نظیر مرو، نساء، توس و ابرشهر نیشابور و در دوره ای طبرستان بوده است. آنها همنشین خاندان های نامدار پارتی و ساسانی بودند و با گذشت زمان شکل خاندانی و موروثی پیدا کردند و در سده های نخستین اسلامی کم‌وبیش به حیات خود ادامه دادند.

    کلید واژگان: کنارنگ, شاه, مرزبان, خاندان, خراسان}
    Fatemeh Hajipour Latarani, Reza Shabani samqabadi*, Azartash Azarnoosh

    At the end of the Sassanid period, Yazdgerd III (631-651 AD) left for Khorasan after his last efforts to preserve the kingdom's property. He intended to go to Konarng Toos, but the ruler of Toos rejected him, based on this reason that there is not    enough space. Then,  Yazdgerd left for Konarng Marv. Footprints still can be seen and also in the stories of Ferdowsi's Shahnameh mentions this event. The authors of this research with a descriptive-analytical approach have sought to answer the question that who were the side effects? What were their national and military positions? And in which geographical area of ​​Iran did they rule? In order to answer these questions, the works of historians of the first centuries as well as contemporary historians were examined and analyzed, and it was found that the word Konarang means guardian of the shores, governor and lord of the earth. In the historical books, this word explain as an army and a country such as the king, the ruler, the frontier and the owner of the side, the commander and the general. Konarang implies heroism and justice, and the geographical area of ​​their rule was most specific to the cities of Khorasan, such as Mearv, Nisa, Toos and the metropolis of Neishabour. They were the companions of famous Parthian and Sassanid families, and over time they took on a family and hereditary form and continued to live more or less in the first centuries of Islam.

    Keywords: Konarng, Shah, Marzban, Family, Khorasan Ancient Iran, Islamic Iran}
  • اکرم کرمعلی، مجتبی ذهابی*، مینا معینی

    روایت مورخان دوره ی صفویه از  نخستین مواجهه ی شاه- قزلباش در دوره ی شاه طهماسب، روایتی ست نسبتا واقع گرایانه و البته نه چندان صریح از افول زودهنگام یک ساختار مقدس در یک صورت بندی غیر تقدس گرایانه. بنابراین هر چه از مرحله ی جنبش اولیه ی صفویان فاصله میگیریم روایت مورخان از محتوایی تقدس گرایانه، به جانب نوعی واقع گرایی معطوف می شود. بر اساس این، روایت مورخان از نخستین مواجهه شاه- قزلباش از دو منظر روش شناختی و محتوایی، قابل تامل است. از نظر روش شناختی، اگر چه روایت این مورخان ماهیتی نسبتا توصیفی دارد اما کمتر به جانب تقدس گرایی معطوف می شود. از نظر محتوایی این بازخوانی، تاکیدی ست بر افول جایگاه مریدی امرای قزلباش تحت تاثیر مطالبه گری فزاینده ی اقتصادی و عطش سیاسی روزافزون آنان، تاکید بر نقش آن ها در به چالش کشیدن زود هنگام الوهیت نهاد شاهی و در نهایت نیز برساختن چهره ای قهرمانانه از شاه به عنوان پیروز نهایی این جدال. این پژوهش در صدد است به روشی توصیفی- تحلیلی، عناصر شکل دهنده روایت مورخان از نخستین مواجهه ی شاه- قزلباش در ابتدای عصر شاه طهماسب را مورد واکاوی قرار دهد.

    کلید واژگان: تاریخنگاری, روایت, شاه, قزلباش, صفویان, مواجهه}
    Akram Karamali, Mojtaba Zahabi*, Mina Moeini

    The narration of Safavid historians of the first Shah-Ghezelbash confrontation during the reign of Shah Tahmasb is a relatively realistic and, of course, not very clear account of the early decline of a sacred structure in a non-sacred formulation. Therefore, the farther we go from the stage of the early Safavid movement, the historians narrative of a sacred content turns to a kind of realism. According to this, the narration of historians from the first encounter between Shah and Ghezelbash can be considered from two methodological and content perspectives. Methodologically, although the narrative of these historians is relatively descriptive, it is less focused on holiness. In terms of the content of this re-reading, the emphasis is on the decline of Ghezelbash disciples under the increasing demands of the economy and their growing political thirst, emphasizing their role in challenging the theology of the monarchy and ultimately building it. The heroic faces of the king as the ultimate winner of this controversy. This research seeks to explore in a descriptive-analytical way the elements that shape the narrative of historians from the first confrontation between Shah and Ghezelbash at the beginning of Shah Tahmasbc era

    Keywords: Historiography, Narrative, Shah, Ghezelbash, Safavids, Confrontation}
  • سمیه حمیدی*، جواد شایسته راد

    سیاست خارجی به فعالیت های برون مرزی یک دولت در ارتباط با سایر واحدهای سیاسی در نظام بین الملل اطلاق می شود . سیاست خارجی ایران با پایان جنگ جهانی دوم بر مبنای سیاست های متفقین تعیین و اجراء می شد. پس از کودتای 28 مرداد، سیاست ناسیونالیسم مثبت در پرتو اتحاد و ایتلاف با آمریکا، مبنای سیاست خارجی حکومت پهلوی قرار گرفت. پس از کودتا، نقش شاه در عرصه سیاست ایران پررنگ تر شد؛ به گونه ای که او خود سکان سیاست خارجی را به دست گرفت. نوشتار حاضر می کوشد تا با اتکاء به نظریه هالستی و تحلیل سخنان و مکتوبات پهلوی دوم، برداشت او از نقش ملی و جایگاهش در جهت دهی سیاست خارجی ایران را نشان دهد. وی با برگزیدن استراتژی اتحاد و ایتلاف با آمریکا و در پیش گرفتن نقش ژاندارمی منطقه، سیاست خارجی وابسته و دست نشانده ای در جهت منافع این کشور اتخاذ نمود.

    کلید واژگان: رژیم پهلوی, شاه, سیاست خارجی, دست نشانده, فروپاشی, نقش ملی}
  • عبدالله مرادی*

    نهاد سلطنت به عنوان قدرت مطلقه حاکم بر کشور و شخص پادشاه، یکی از مهمترین متغیرهای موثر بر سیاست خارجی دوره پهلوی دوم بوده است. به ویژه اینکه نقش شاه در ساختار قدرت سیاسی به شکل مستمر افزایش یافته، تا جایی که رژیم پهلوی در دو دهه پایانی، واجد مولفه های یک نظام سلطانی بوده است. به همین جهت باید انتظار داشت که نگرش های فردی و ایستارهای شخصی شاه، تاثیری اساسی بر فرایند تصمیم گیری در سیاست خارجی داشته باشد. بر همین پایه، هدف اساسی پژوهش حاضر، بررسی تاثیرات شخصیت پهلوی دوم بر روند سیاست خارجی ایران است. لذا پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چگونه مولفه های روان شناختی وی، روابط خارجی ایران با قدرت های بزرگ در سال های 1320 تا 1357ش. را تحت تاثیر قرار داد؟ برای پاسخگویی به این پرسش، روانشناسی شخصیت شاه مورد بررسی قرار گرفته و برای تبیین جایگاه متغیر وی در سیاست خارجی ایران، از رویکرد سلطانیسم ماکس وبر و نیز پیش نظریه سیاست خارجی جیمز روزنا استفاده شده است. همچنین روند ساخت شخصیت شاه و تاثیرات آن بر سیاست خارجی، از طریق مطالعه قرینه های گفتاری او صورت گرفته است و بر همین اساس سیاست خارجی دوره پهلوی به ادوار مختلفی تقسیم بندی شده است.

    کلید واژگان: دوره پهلوی, شاه, سیاست خارجی, قدرت های بزرگ, روان شناختی}
  • فرشید نادری *
    اشکانیان در هنگامه حساسی پادشاهی خود را بنیان نهادند. سلوکیان به عنوان جانشینان اسکندر، بخش بزرگی از آسیا را در تصرف خود داشتند و یونانی گری یا همان «هلنیسم» در اجزای گوناگون زندگی ازجمله سیاست، فرهنگ و هنر نفوذ کرده بود. در چنین شرایطی اشکانیان که دارای ریشه های قبیلگی استواری بودند، تلاش خود را به منظور بیرون راندن سلوکیان از سرزمین ایران و بنیان نهادن یک دودمان شاهی نوین آغاز کردند. در این میان، ارشک، بنیادگذار پادشاهی اشکانی نقش اساسی و سرنوشت سازی را برعهده داشت. پادشاهی نوبنیاد اشکانی نیازمند کسب وجهه و مشروعیت سیاسی بود. در این فرایند با توجه به زمانه حساس و دشوار اشکانیان، مبانی و ریشه های مشروعیت پادشاه به آرامی در حال شکل گرفتن و تکوین بود. مقاله پیش روی در تلاش است اجزای پیچیده، درهم تنیده و چندوجهی مشروعیت سیاسی در دوره اشکانی را مورد بررسی قرار دهد. براساس نتایج به دست آمده، مهم ترین مبانی و بنیان های مشروعیت و مقبولیت پادشاه در دوره اشکانی عبارت بودند از: سنت های قبیلگی و دودمانی که بازتاب اساسی آن را در شخصیت ارشک می توان جست، سنت های کهن ایرانی و به شکل مشخص خود سنت های شاهانه هخامنشی و سنت های مشروعیت بخش یونانی و به تعبیر درست تر آن سلوکی.
    کلید واژگان: اشکانیان, شاه, مشروعیت, سنت های هخامنشی, سنت های سلوکی, ارشک یکم}
    Farshid Naderi *
    Arsacid dynasty was established in a tumultuous time. Seleucid Empire, as the successor of Alexander, had conquered a large part of Asia and Hellenism had spread into various aspects of life like politics, culture and art. It was under these circumstances that Arsacids with their robust tribal background tried their best to drive the Seleucids out of their motherland, Persia, and establish a new kingdom. Arsaces, the founder of dynasty, had a substantial and determining role. The newly founded kingdom needed political legitimacy and reputation, and given the difficult and tumultuous time Arsacids were living in, the principles and roots of king’s legitimacy were still in the making. The present paper tries to study the complex, interwoven political legitimacy of the Arsacid dynasty. According to results, the most important principles in this period were the tribal and dynastic traditions, the reflection of which can be found in Arsaces’ character, in Persia’s long-standing tradition—not least the kingship tradition of Achaeminds—and in Greek legitimating traditions or, more appropriately, Seleucid traditions.
    Keywords: Arsacid dynasty_legitimacy_Achaemenid traditions_Seleucid traditions_Arsaces I}
  • احد نوری اصل*، طهماسب علیپوریان، حیدر شهریاری

    برنامه اصلاحات ارضی که از دهه 40 آغاز گشت و تا قبل از انقلاب سه مرحله را پشت سر گذراند موضوعی است که می توان ابعاد مختلف ان را از منظرهای متفاوت علمی بررسی نمود. به لحاظ اقتصادی برهم زدن تغییر شیوه تولید سنتی، به لحاظ جامعه شناختی تغییر در بافت و سلسله مراتب قدرت در جامعه روستایی و در نتیجه مهاجرت روستائیان به شهرها و شکل گیری جامعه توده ای (یکی از منابع مهم انقلاب اسلامی) و به لحاظ تاریخی، مرحله نوینی را در تاریخ معاصر ایران پدید آورد. اما با این حال اصلاحات ارضی با وجود موفقیت هایی در ان مقطع، به اهداف مورد نظر نائل نیامد. در این راستا سوال مطرح شده ان است که چرا اصلاحات ارضی با وجود موفقیت هایی فراوان به اهداف مطلوب خود نرسید؟ به عبارت دیگر چرا برنامه فوق مطابق با برنامه و اهداف از پیش تعیین شده ی ان، آنگونه که باید و شاید، به هدف مورد نظر نرسید؟ فرضیه مطرح شده ان است که فقدان بسترهای فرهنگی-اجتماعی (یا ساختارها) از یک سوی و نیز عدم همکاری مناسب کارگزاران (یعنی مالکان، دهقانان و شاه) از سوی دیگر باعث گردید تا برنامه اصلاحات ارضی با وجود موفقیت هایی به اهداف مطلوب نرسد. پژوهش حاضر با استفاده از روش و نظریه ساختار-کارگزار (ساخت یابی) به این مهم دست یافته است که ضعف کناکنش دو سطح ساختار (عدم آمادگی شرایط فرهنگی-اجتماعی) و کارگزار (عدم همکاری مالکان، دهقانان و شاه) موجب نرسیدن برنامه اصلاحات ارضی به اهداف مطلوب شده است.

    کلید واژگان: اصلاحات ارضی, ساختار-کارگزار, بسترهای فرهنگی-اجتماعی, شاه, دهقانان و مالکان}
    Ahad Noori Asl *, Tahmasp Alipuryan, Heidar Shahriari

    The land reform program that began in the 40s, and passed three stages before the Islamic revolution, is something that its aspects could be surveyed from different scientific views. It changed traditional product way in respect to economy, it changed the power hierarchy of rural society and so provided migration of rurals to cities and emerging mass society (one of the important source of Islamic revolution) in respect to history, and emerging new stage in contemporary iran history. though the land program gained some successes but it didn’t reached the observed aims? In other words, why the above program didn’t gain its aims according to scheduled aims and programs? The hypothesis proposed is that the lost of social-cultural bases (or structure) and the lost of proper cooperation among agencies (like proprietors, peasants and king) caused that the land reform program not reaching its aims and encountered breakdown, in spite of many successes. This research by the method and theory of structure-agency (Structuration) has concluded that the flaw of interaction between structure level (the lost of social-cultural conditions) and agency level (the lost of cooperation among proprietors, peasants and king) induced that The land reform program to not reach its propitious aims.Keywords: land reform, structure-agency, social and cultural bases, king, proprietors and peasants

    Keywords: Lland Reform, Structure-Agency, Social, Cultural Bases, King, Proprietors, Peasants}
  • محسن بهشتی سرشت، غلامرضا یوسفی، محمد محمدپور *، معصومه خازنی
    واکاوی علل و چگونگی اعلام بی طرفی ارتش در آخرین روز حیات رژیم پهلوی (22 بهمن57) از سوی ارتشبد قره باغی و تسلیم وی در برابر منطق انقلاب، مورد توجه این مقاله بوده است. بر اساس نتایج به دست آمده، علت این امر، ریشه در رویکرد معقولانه او در برابر حوادث مهمی بود که در قبل از انقلاب در فرایند آن ها قرار گرفته بود، که برخی از آن ها عبارت بودند از: اجازه دفاع علنی به سران نهضت آزادی در جلسه محاکمه دادگاه، انتقاد از ارتشبد اویسی به علت وقوع حادثه 17 شهریور، و برقراری ارتباط و مذاکره با انقلابیون در جهت کاهش تنش در کشور، که این امر، پیش زمینه اتخاذ چنین تصمیم مهمی از سوی او در 22 بهمن 57 شد.
    کلید واژگان: قرهباغی, ارتش, شاه, بیطرفی ارتش}
    Mohsen Beheshtiseresht, Gholamreza Yousefi, Mohammad Mohammadpour*, Masoomeh Khazeni
    The main focus of this paper is to study the reasons for Army’s neutrality in the last day of Pahlavi Regime announced by General Gharah Baghi. The findings of this paper show that his reasonable stances towards the important events in the course of the Revolution was the main reason for Army’s neutrality. These approaches included holding open session trials for the leaders of the Freedom Movement of Iran, criticizing General Oveysi because of committing the September 8 massacre, and establishing ties and negotiating with the revolutionaries for decreasing the tensions in the country.
    Keywords: Gharah Baghi, Army, Shah, army's neutrality}
  • علی باقری دولت آبادی، سارا اکبری
    اگرچه تاریخ روابط ایران و آمریکا به قرن نوزدهم و سال 1883 بازمی گردد اما باید اذعان نمود که بعد از جنگ جهانی دوم و متاثر از بحران اشغال ایران توسط شوروی، حضور آمریکا در سیاست خارجی ایران پررنگ گردید؛ به نحوی که منجر به مداخله آمریکا در امور کشور و سرنگونی حکومت قانونی دکتر محمد مصدق شد. سرنگونی مصدق زمینه ای را فراهم ساخت تا نه تنها حضور آمریکا در سیاست ایران با راه اندازی دستگاه ساواک تقویت گردد بلکه به واسطه سهم 40 درصدی آمریکا در کنسرسیوم نفتی، نقش آفرینی این کشور در اقتصاد ایران نیز پررنگ گردد.
    سوال اصلی پژوهش حاضر، این است که مجالس نوزدهم و بیستم چه مواضعی را در قبال توسعه روابط ایران و آمریکا اتخاذ نمودند؟ فرضیه اصلی پژوهش به این نکته اشاره دارد که با توجه به مردمی نبودن هر دو مجلس و حضور عناصر وابسته به شاه در آن، این مجالس به تایید سیاست خارجی مورد نظر شاه می پرداختند. برای انجام این پژوهش از روش اسنادی بهره گرفته خواهد شد؛ بدین صورت که با تکیه بر مشروح مذاکرات مجلس و منابع کتابخانه ای، موضوع مورد تحلیل قرار خواهد گرفت.
    کلید واژگان: مجلس نوزدهم, مجلس بیستم, شاه, آمریکا, سیاست خارجی}
    Ali Baqeri Dolat, Abadi, Sara Akbari
    The history of Iran-US relations dates back to the nineteenth century and the year 188, however, following the Second World War and the crisis of the Soviet invasion of Iran, the presence of the US in the foreign policy of Iran became stronger; a presence that led to the US intervention in Iran’s affairs and the overthrow of the legitimate government of Dr. Mohammad Mosaddegh. The downfall of Mosaddegh paved the way for a stronger presence of the US in the Iran’s policy through the setup of the SAVAK (Organization of the National Security and Intelligence) apparatus. Further, the forty percent share of the US in the oil consortium strengthened the role of the US in the economy of Iran. The main question of the present study is: What stances did the nineteenth and the twentieth parliaments take to extend the Iran-US relations? The core hypothesis is that these parliaments approved of the foreign policy of the Shah due to the unpopularity of both parliaments and due to the presence of Shah-related elements. The study will be carried out through a documentary method in which the subject of the research will be analyzed by resorting to the library resources and the detailed accounts of the parliamentary negotiations.
    Keywords: the nineteenth parliament, the twentieth parliament, the Shah, the United States, foreign policy}
  • امیر آغایلی، مرتضی دهقان نژاد
    در اکثر مقاطع دوران حکومت پهلوی دوم، نظام سیاسی به منظومه ای بدل گشته بود که شاه در مرکزیت آن، تاثیرگذارترین عامل تولید و توزیع قدرت بود. وزیر دربار در چارچوب وظایف قانونی و گاه فراقانونی، با فراهم ساختن زمینه ی ارتباط و تعامل شاه با سایر کارگزاران سیاسی، یکی از اصلی ترین اهرم های شاه در ایجاد و حفظ نظام مزبور بود. نقش و کارکرد اصلی وزارت دربار، در قالب کنش های وی در ایجاد ارتباط میان کارگزاران سیاسی جلوه گر بود. در این ارتباطات، وزارت دربار با مرتبط ساختن شاه با سایر رئوس هندسه ی سیاسی نظام، نقش قابل توجهی در شکل گیری ارتباط میان بازیگران سیاسی ایفا می نمود. به دلیل همین تماس های مستمر و ارتباطات ریشه دار میان شاه و وزیر دربار، پدیده ی جابجایی پیاپی میان متصدیان مناصب نخست وزیری و وزارت دربار پدید می آید. از همین روی، این نوشتار مخاطب را در درک و کسب شناختی عمیق تر از نظام پهلوی دوم و نظام های مشابه یاری می نماید، اهمیت و لزوم پژوهش مزبور را منعکس می سازد. بررسی منطق حاکم بر روابط وزیر دربار، شاه و سایر کارگزاران سیاسی ضمن کمک به درک جایگاه بی بدیل و کار ویژه های خاص وزارت دربار، کارکرد و کنش های متقابل اجزای سیاسی جامعه ی پهلوی را پدیدار می سازد. بررسی تحولات عرصه ی قدرت وزرای دربار، به آشنایی با منطق توزیع و تولید قدرت و اقتدار در رژیم های مشابه منجر می شود. این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی، اسنادی و با محوریت استفاده از منابع کتابخانه ای در پی تحلیل ماهیت و نقش سیاسی وزارت دربار می باشد.
    کلید واژگان: وزارت دربار, نظام سیاسی پهلوی, شاه, نخبگان سیاسی}
    Amir Aghayali, Dr Morteza Dehghannezhad
    Shah، the main in political system of second Pahlavi era was the most effective person ordaining and distributing the power. The Minister of Court within the legal and extrajudicial duties was one of the main levers of the Shah in establishing and maintaining the system، providing the interaction between Shah and other political agents. The main function of the court was manifested in the form of his action to make a relationship between political brokers. Court minister made a good effort linking Shah and other vertices of the political system heads، which plays a significant role in shaping communications. Because of this constant contact and communication between Shah and the court minister، the displacement between successive positions of prime minister and minister of the court clerks could happen. Severe fluctuation of power of the court ministers was another phenomenon in second Pahlavi era caused by historical circumstances and personal capabilities of the ministers. The subject of this paper is to deepen the understanding of the Pahlavi regime and similar systems. Study of the logic of the relations between the court minister، Shah and other political agent also help to understand the unique and specific functions of the court، and reveals the functioning of the mutual interaction of political components. The study of the court power transformation leads to understand the logic of production and distribution of power and authority in the same regime. This research uses descriptive- analytical and attributive method and using library resources to find the political role of the court.
    Keywords: court minister, the political system of Pahlavi, the Shah, political elite}
  • مهرناز تیموری
    از دوره ساسانیان بیشتر ازسی وسه نقش برجسته باقی مانده است که اکثر آن ها در استان فارس قرار دارند و بقیه در ری، آذربایجان و در نهایت گروه کوچک و مهمی از آن ها در طاق بستان کرمانشاه دیده شده اند. تعدادی از این نقش برجسته ها نقش زنانی از خانواده شاهی مشاهده می شود که نشانگر اهمیت جایگاه زنان دردربار می باشد.زیرا در دوره ساسانیان همسر شاه و مادرشاه در میان زنان درباربالاترین جایگاه را داشتند. زنان شاه در مقام اعضای دربار در اجتماع حاضر می شدند، در رکاب شاه سفر می کردند و در مناسبت های رسمی دربار حضور داشتند. نام آن ها را بر آتشکده ها می گذاشتند و همانطوریکه از سکه ها مشخص است، در کنار شاه به ادای مناسک دینی می پرداختند.
    تصویرزنان نیز درنقش برجسته های شاهی قرار گرفته است که از جمله می توان به حضور آن ها در صحنه های اعطای مناصب و نقش برجسته هایی که ظاهرا صحنه های خصوصی شاه و همسرانش را به نمایش می گذاشت، اشاره کرد. نخستین حضور زن ساسانی در نقش برجسته های این دوره از نقش رجب اردشیر اول در استان فارس شروع می شود. بهرام دوم، دومین شاه بعد از اردشیر اول است که تصویر خانواده خود رادر سه نقش برجسته (سرمشهد، نقش رستم، برم دلک) به تصویر کشیده است. در نقش برجسته نرسی (نقش رستم) ما تصویر زن را به صورت آناهیتا مشاهده می کنیم که نرسی حلقه سلطنت را از او می گیرد. حضور این ایزد بانو در نقش برجسته خسرو پرویز در طاق بستان نیز تکرار شده است. در این پژوهش تلاش بر این است تا با بررسی ومعرفی برخی از نقش برجسته های دروه ساسانی که در آن ها تصویر زنان به نمایش گذاشته شده است به جایگاه نقش زنان دردوره ساسانی پرداخته شود.
    کلید واژگان: نقش برجسته, ساسانیان, اردشیر, زنان, شاه}
  • محمد احمدی منش*

    شورش بر ضد امتیازنامه ی تنباکوی شرکت رژی نقطه تحولی هم در مبارزه ضد استعماری مردم ایران و هم در رقابت استعماری دو دولت روسیه و انگلستان در ایران به شمار می رود. امتیازنامه رژی به خودی خود اوج نفوذ سیاسی و اقتصادی انگلستان در ایران بود؛ و جنبشی که بر ضد این امتیازنامه برپا شد و به برچیده شدن آن انجامید این نفوذ را به یکباره و به سود روسیه به مقدار زیادی سست کرد. در خیزش بزرگ مردم و علمای ایران بر ضد امتیازنامه تنباکو، روس ها نیز با تحریک و آغالش ناراضیان و با توسط برخی عوامل بانفوذ خود در به راه انداختن اعتراض ها و یا جهت دهی آنها دخالت داشتند. این نوشتار بر آن است که به بررسی و ارزیابی فعالیت های روسیه در جنبش تنباکو بپردازد و دامنه های تلاش آنها برای تاثیرگذاری بر روند جنبش - بی آنکه درباره میزان این تاثیرگذاری رای قاطع بدهد - را بررسی نماید.

    کلید واژگان: روسیه, شرکت رژی, شاه, انگلستان, امین السلطان}
    Mohammad Ahmadi Manesh*
  • علی اصغرمیرزایی
    سلسله جنگ های ایران و یونان و عناصر و عوامل مؤثر در کشورگشایی هخامنشیان، مورد توجه زیادی قرار گرفته، اما آنچه در این میان تا حدودی نادیده گرفته شده، تبلیغات از سوی دو رقیب است. سنگ نوشته های شاهان هخامنشی و گزارش های مورخان یونانی نشان می دهند که پارسیان و یونانیان در سطوح گوناگون در مقابل یکدیگر، از به کار بردن شیوه های تبلیغاتی و ضد تبلیغاتی غافل نبودند. پارسیان در کشورگشایی هایشان تلاش می کردند تا در اشکال گوناگون، اقوام زیردست را تحت تاثیر اقتدار و عظمت امپراتوری شان قرار دهند. آنها در طی لشکرکشی هایشان به یونان، نشان دادند که چقدر می توانند از شیوه های تبلیغاتی برای تضعیف دشمن و جلب متحدان یونانی بهره ببرند. فرستادن پیک هایی برای کسب اطلاعات، برقراری روابط مناسب با نیروهای تاثیرگذار همچون پرستشگاه های یونانی برانخید، دلفی و مگنسیا، تبلیغ قدرت و برازندگی شاه، شمار فراوان سپاه شاهی، شرکت بیشتر اقوام و ملل در لشکرکشی ها، برگزاری مسابقات جنگی گوناگون، سان دیدن از سپاه در محل های گوناگون، صدور بیانیه و برپایی ستون های سنگی در مناطق گشوده شده و غیره، نمونه هایی تبلیغاتی هستند که شاهان هخامنشی به کار می گرفتند. بر این اساس، این نوشتار بر آن است تا با بررسی عناصر و شیوه های تبلیغاتی پارسیان، سیاست تبلیغاتی آنها را در جنگ های مدیک تبیین و تشریح نماید.
    کلید واژگان: شاه, ایدئولوژی شاهی, سپاه شاهی, تکنیک های تبلیغاتی, مبلغان, پیشگویی ها}
    Dr. Ali Asghar Mirzaei
    The series of wars between Persia and Greek, and the effective elements and factors in Achaemenid conquests, have received a fair deal of scholarly attention. However, what generally has been neglected is the propaganda used by both rival sides. The Achaemenid inscriptions and accounts of Greek historians suggest that the Persians and Greeks were not negligent in applying propaganda and anti- propaganda methods in different levels against together. The Persians in their conquests attempted, on various levels, to influence the subject of ethics and nations by the authority and greatness of their empire. The Greeks, particularly, were not an exception; the Persians in their expeditions to Greek showed that how much the use of propaganda manners can weaken the enemy and calling up the Greek allies. Sending messengers for gathering of information, to contact with effective forces such as the Greek temples Delphi, Branchidai, Magnesia, to propagandize the power and gracefulness of the Great King, the numerous number of royal army, sharing of more ethics and nations in expeditions, the celebration of various warlike matches, to review army in different places, the issuance of declaration and establishment of the steles in coquetted areas are propaganda cases that the Achaemenid used both in their conquests. Accordingly, this paper studies the Persian’s propaganda policy through survey of elements and ways of their propaganda in the Medic wars.
  • روزبه دهگان
    بررسی و نقد مطالب ایران شناختیک در کتب مرجع سایر کشورها به زبان هایی به جز فارسی امری است بسیار ضروری، که تا کنون در میهن ما به آن بسیار کم پرداخته شده است. مقاله رودر رو نشان می دهد که چگونه کتب مرجعی مانند دایره المعارف جدید کوچک بریتانیکا، با بیش از دو قرن سابقه انتشار، و فرهنگ کوچک مصور لاروس، با بیش از یک قرن سابقه انتشار، هر یک با توجه به حجمش، در مدخل خود در مورد محمد مصدق، مرتکب اشتباهات متعدد شده است. اکثریت قریب به اتفاق مراجعه کنندگان به این دو مرجع، در کشورهای مختلف دنیا، در گذشته و حال، در مورد صحت مطالبشان تردید به خود راه نمی دادند و هنوز راه نمی دهند، و هر دو مرجع در محافل علمی دنیا بسیار شناخته شده هستند و بسیار مورد تحسین واقع شده و می شوند. موضوعی که پوشیده است این است که چه معیارهایی برای گزینش نویسندگان مداخل این دو مرجع جهانی لحاظ گردیده و می گردد.
    کلید واژگان: محمد مصدق, دایره المعارف بریتانیکا, فرهنگ لاروس, شاه, محمدرضا پهلوی, قانون اساسی مشروطه, کودتا, مدخل, مقاله, اشتباه}
    Dr. Roozbeh Dehgan
    Analysis and criticism of the subjects on Iran in reference books of other countries in languages apart from Farsi is a crucial subject which has not been dealt with in our country. The very article shows how reference books such as Britannica’s New Concise Encyclopedia, with over two centuries of publication, and Larose, with over a century of publication, each concerning its volume has made numerous mistakes in their entries. Most of the readers of these two reference books in different countries have never doubted their authenticity. These two reference books are well-known and admired worldwide; what is unknown is their criterion to choose the writers of the entries for these two reference books.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال