به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « بررسی تطبیقی » در نشریات گروه « تاریخ »

تکرار جستجوی کلیدواژه «بررسی تطبیقی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • تکتم یارمحمدی*، جمشید نوروزی
    خراسان بزرگ به عنوان یکی از مناطق مهم دنیای اسلام و ایران در دوره ی تیمور گورکانی و فرزندش شاهرخ، دو دوره ی متفاوت را تجربه کرد. تیمور با تکیه بر حمایت امرای نظامی الوس جغتایی، دست به فتوحات گسترده ای در غرب آسیا زد. در پی این فتوحات شهرهای خراسان نیز مانند بیشتر نقاط مفتوحه، شاهد قتل و غارت و ویرانی بود. بعد از مرگ تیمور و روی کار آمدن شاهرخ، رونق و آبادانی تا حد زیادی به خراسان بازگشت و این مناطق از زیر فشار دوره ی تیموری بیرون آمد. این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای قصد دارد عملکرد تیمور و شاهرخ در خراسان را مورد بررسی قرار دهد. یافته های پژوهش حاکی از این است که تیمور با توجه به منافع خود و تعلق خاطری که به آبادی پایتختش- سمرقند- داشت، تلاش نمود منابع اقتصادی و ظرفیت های انسانی و فرهنگی مناطق مفتوحه به ویژه خراسان را صرف رونق و شکوفایی ماوراءالنهر نماید. نگاه تبعیض آمیز تیمور به خراسان، باعث ایجاد نابسامانی در این ولایت و تکرار بلایی شد که پیش تر مغولان بر سر خراسان آوردند. در مقابل، شاهرخ به عللی چون دلبستگی به خراسان، تکیه بر دیوانسالاران ایرانی و تعلق خاطر به قوانین اسلامی، تلاش قابل توجهی برای آبادانی خراسان به کار گرفت.
    کلید واژگان: تیمور, شاهرخ, خراسان, ماوراءالنهر, بررسی تطبیقی}
    Toktam Yarmohamadi *, Jamshid Noroozi
    Great Khorasan, as one of the important regions of the Islamic world and Iran, experienced two different periods during the period of Timur Gourkani and his son Shahrukh. Timur relying on Alus Joghtaei’s support of the military commanders made extensive conquests in West Asia. Following these conquests, the cities of Khorasan, like most of the conquered places, faced with murder, looting and destruction. After Timur’s death and Shahrukh’s accession, prosperity returned to Khorasan and these areas came out from under the pressure of the Timurid period. This research aims to analyze Timur and Shahrokha’s actions in Khorasan with descriptive analytical method and using library sources. The findings indicate that Timur, considering his own interests and attachment to his capital, Samarkand, tried to use the economic resources and human and cultural capacities of the conquered regions, especially Khorasan, for the prosperity of Mavara- al- Nahr. Timur's discriminating view of Khorasan caused chaos in this province and repeated the calamities that the Mongols brought upon this region. On the other hand, Shahrukh made a significant effort to develop Khorasan due to his attachment to it, reliance on Iranian bureaucrats, and adherence to Islamic laws..
    Keywords: Timur, Shahrokh, Khorasan, Mavara- al- Nahr, comparative study}
  • قاسم قریب*

    رژیم های استبدادی فرانسه و ایران به ترتیب در انقلاب های 1789م و 1906م به حکومت مشروطه سلطنتی تبدیل شدند. انقلابیون در هر دو کشور خواهان تحدید قدرت نامحدود شاه و ایجاد مجلس قانونگذاری بودند. تاسیس پارلمان در ساختار هر دو حکومت ایران و فرانسه، مقدمه ای بر تدوین قانون اساسی نظام مشروطه بود که چالش های فراوانی به همراه داشت. پژوهش پیش رو با هدف بررسی تطبیقی میان روند تدوین نخستین قانون اساسی در جریان دو انقلاب مشروطه ایران و فرانسه انجام شده است. نتیجه این بررسی مقایسه ای نشان می دهد که در جریان تدوین قانون اساسی در ایران و فرانسه در چهار حوزه تدوین کنندگان قانون اساسی، منبع اصلی تدوین، مخالفان و موافقان آن و در نهایت نوع واکنش مردم، تمایزهای آشکاری وجود داشت که به تفاوت های فرهنگی و سیاسی دو جامعه ایران و فرانسه در آن عصر مرتبط بود. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات تاریخی است و با شیوه تطبیقی و مبتنی بر داده های کتابخانه ای به نگارش درآمده است.

    کلید واژگان: انقلاب مشروطه ایران, انقلاب کبیر فرانسه, قانون اساسی, بررسی تطبیقی}
    Ghasem Gharib *

    The autocratic regimes of France and Iran respectively in 1789 and 1906 changed to the constitutional governments. The revolutionaries in both countries demanded the imposition of unlimited powers of the king and the establishment of parliament. The establishment of a parliament in the structure of both the governments of Iran and France led to constitutional legislation. The present study seeks to make a comparative study of the process of legislation of constitutional constitution during the two Iranian and French revolutions. In each revolution, the process of legislation the constitution is carried out by the constituent assembly. The drafters of the constitution, the sources of adaptation of the laws, the spectrum opposed to the proposed constitution and finally the role played by the revolutionaries and people's actions are four important factors that affect the constitution. In the present article, the four factors mentioned compared in the two constitutional revolutions of Iran and France. The comparison result showed that In France, unlike Iran, the constituent editors represented a distinct social class and in their adopted laws the class interests of the makers were clearly achievable. The main source of the constitution of Iran was the translation of the laws of the western countries but the constituent assembly in France, in addition to the adoption of the laws of other countries, adopted most of its laws based on the needs and conditions of the French community.

    Keywords: Constitutional Revolution of Iran, The Great French Revolution, Constitution, comparative study}
  • مژگان رکن الدینی*، حمید بصیرت منش

    پژوهش حاضر به صورت توصیفی به آرا و نظرات دوره ده ساله رهبری امام خمینی و مقایسه آن با سیاست های اقتصادی دوران حکومت پیامبر (ص) و امام علی (ع) پرداخته است. این پژوهش در پی پاسخ  به این پرسش است که سیاست های اقتصادی دوران ده ساله رهبری امام خمینی  با سیاست های اقتصادی دوران حکومت پیامبر (ص) و امام علی (ع) چه نسبتی دارد؟ و بر این مدعاست که هر سه حکوت شیوه تسویه ای را در برنامه خود داشته اند. یافته این پژوهش نشان می دهد که امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب اسلامی ایران، الگوی جمهوری اسلامی را برگرفته از حکومت صدر اسلام می دانند و در معرفی الگوی انقلاب اسلامی به حکومت موفق صدر اسلام اشاره می کند و تمام هدف خود را از تشکیل حکومت برقراری عدالت اجتماعی می داند. بنابراین طبق بررسی های انجام شده هدف هر دو حکومت برقراری عدالت اجتماعی در جامعه بوده هر چند این دو حکومت از نظر زمانی و مکانی و بافت جامعه، ساختار و نوع حکومت و تامین منابع مالی و روش های اقتصادی با هم تفاوت دارند. اما از نظر محتوایی هردو حکومت یک راه را دنبال می کردند و با توجه به یافته های به دست آمده، پژوهش مدعای خود را اثبات می کند.

    کلید واژگان: سیاست مالی, پیامبر(ص), امام علی (ع), امام خمینی, بررسی تطبیقی}
    Mozhgan Roknadini *, Hamid Basiratmanesh

    This paper studies in a descriptive way Imam Khomeini’s ten-year views on economic policies as compared with related policies in the tenure of Prophet Muhammad (pbuh) and Imam Ali (pbuh). This study intends to find an answer to the question of “What similarities are there between Imam Khomeini’s ten-year leadership and the tenure of Prophet Muhammad (pbuh) and Imam Ali (pbuh) in terms of economic policies?”, claiming that the three governments resorted to settlement method. Findings of this paper indicate that Imam Khomeini, as the Founder and Leader of the Islamic Revolution, has set the model of Islamic Republic based on early Islamic government. In introducing the model of Islamic Revolution, Imam Khomeini points to the successful early Islamic government and underscores his entire objective behind establishment of the government as social justice. Therefore, based upon the studies, both governments have sought establishing social justice in the society, although the two governments are different in terms of time and pace, social fabric, structure and type of the government, ways for financing the government and their economic methods. However, the two governments have contextually followed one similar path. Resorting to its findings, the paper proves its hypothesis.

    Keywords: Financial Policy, Prophet (PBUH), Imam Ali (PBUH), Imam Khomeini, comparative study}
  • شهلا آبیار، مهدی دهباشی*، سید حسین واعظی
    اخلاق نقش مهمی در به کمال رساندن انسان دارد و نفس انسان موضوع علم اخلاق است. اخلاق دینی باید مبتنی بر خاستگاه توحیدی باشد و این نوع اخلاق نیازمند شریعت و آیین الهی است، خواجه نصیر محور تمام مسایل و اساس همه خیرات را نفس می داند. خواجه غایت علم اخلاق را سعادت ، و سعادت دارای مراتبی است که بالاترین آن نیل به قرب الهی است و سعادت را بدنی- مدنی- نفسانی می داند. خواجه اخلاق را به عنوان یک دستورالعمل کاربردی در زندگی و اجتماع به کار می برد و همه علوم را در خدمت جامعه و اصلاح خلقیات افراد جامعه بکار می گیرد . خواجه اختیار- تربیت - ایمان- تقوی - تحصیل و اکتساب- سیاست مطلوب...را از مبانی اخلاق دینی دانسته در مواردی مانند اختیار- مساله حسن و قبح- مبدا افعال با دوانی دارای اختلاف است ، در نظریه اخلاقی دوانی انسان مدنی بالطبع است و زندگی او بدون مشارکت و معاونت با همنوعانش امکان پذیر نیست زمانی که نیاز به مشارکت باشد نیاز به عدالت آشکار می شود،عدالت یا در اموری است که میان بنده و خداست یا در اموری است که میان افراد و نوع انسانی است. دوانی اخلاق را در برخی موارد تغییر پذیز و گاهی تغییر ناپذیر می داند در امواری مانند ذات انسان- نفس ناطقه- جامعیت دین- با خواجه دارای اشتراکاتی است ، در اندیشه و آثار دوانی عقل ملاک فضیلت است به گونه ای که همه قوا مطیع و منقاد عقل باشند حتی فرد شجاع را کسی می داند که افعال شجاعت به مقتضای عقل و به حکم عقل از او صادر شود، هر دو معتقدند انسان ذاتا موجودی دو بعدی است این دو بعدی بودن دو گونه حرکت و راه برای انسان به همراه خواهد داشت راه خیر و شر. و دین دارای جامعیتی است که همه ابعاد زندگی مادی و معنوی انسان را شامل می شود.
    کلید واژگان: اخلاق, مبادی اخلاق دینی, بررسی تطبیقی, خواجه نصیر, دوانی}
  • علی درزی*، محمدحسین دانش کیا

    انحطاط تمدن اسلامی ایرانی از دیر باز مورد توجه اندیشمندان بوده است. تحقیق حاضر با تکیه بر آثار منتشره از این دو اندیشمند با روش مطالعه تطبیقی در صدد مقایسه دیدگاه آنان درخصوص عوامل انحطاط تمدن اسلامی ایرانی و راهکارهای برون رفت از آن می باشد. یافته ها نشان می دهد، آنها عوامل انحطاط را به دو دسته درونی و بیرونی تقسیم کرده اند. و در معرفی عناصری مانند حاکمیت استبداد و استعمار به عنوان عوامل انحطاط اشتراک دارند، اما در برخی موارد نیز اختلافاتی دارند. در بخش عوامل داخلی شهید مطهری بر عواملی مانند تحریف تعالیم اسلام، حمایت زیان بار از دین و... تاکید دارد و نصر بر مواردی ازجمله انحطاط در نهاد دین، انحطاط نهادها و... . ودر بخش عوامل خارجی شهید مطهری به نقش غیر مسلمانان، سلطه و استعمار سیاسی اشاره اما نصر تاثیرگذاری علم و فناوری غربی و آسیب های فرهنگی در پرتو جهانی سازی را متذکر می شود. در بخش راهکارها نیز هر یک نظرات خود را دارند.

    کلید واژگان: تمدن اسلامی ایرانی, عوامل انحطاط تمدن, بررسی تطبیقی, راه های برون رفت از انحطاط تمدن, مرتضی مطهری, سید حسین نصر}
    Ali Darzi, Mohammad Hossein Danesh Kia

    The decline of Islamic-Iranian civilization has long been considered by the thinkers. The present study, based on the published works of these two thinkers with the method of comparative study, seeks to compare their views on the causes of the decline of Islamic-Iranian civilization and ways out of it. The findings show that they have divided the degenerative factors into two categories: internal and external. They share in introducing elements such as authoritarian rule and colonialism as factors of degeneration, but in some cases they also have differences. In the section on internal factors, Shahid Motahari emphasizes on factors such as distorting the teachings of Islam, harmful support of religion, etc., and Nasr emphasizes on issues such as the decline of the institution of religion, the decline of institutions, and so on. In the section on external factors, Shahid Motahari mentions the role of non-Muslims, domination and political colonization, but Nasr mentions the influence of Western science and technology and cultural damage in the light of globalization. In the solutions section, each of them has their own opinions.

    Keywords: Islamic-Iranian civilization, Factors of the Decline of Civilization, Comparative Study, Ways out of the Decline of Civilization, Morteza Motahari, Seyyed Hossein Nasr}
  • شهلا آبیار، مهدی دهباشی*، سید حسین واعظی
    اخلاق نقش مهمی در به کمال رساندن انسان دارد و نفس انسان موضوع علم اخلاق است. خواجه نصیر محور تمام مسائل و اساس همه خیرات را نفس می داند ،خواجه اختیار- تربیت - ایمان- تقوی - تحصیل و اکتساب- سیاست مطلوب...را از مبانی اخلاق دینی دانسته در مواردی مانند اختیار- مساله حسن و قبح- مبدا افعال با دوانی دارای اختلاف است ، دوانی اخلاق را در برخی موارد تغییر پذیز و گاهی تغییر ناپذیر می داند در امواری مانند ذات انسان- نفس ناطقه- جامعیت دین- با خواجه دارای اشتراکاتی است ، هر دو معتقدند انسان ذاتا موجودی دو بعدی است این دو بعدی بودن دو گونه حرکت و راه برای انسان به همراه خواهد داشت راه خیر و شر. و دین دارای جامعیتی است که همه ابعاد زندگی مادی و معنوی انسان را شامل می شود.
    کلید واژگان: اخلاق, مبادی اخلاق دینی, بررسی تطبیقی, خواجه نصیر, دوانی}
  • سیدمحمود سامانی *
    دوران حیات امام هادی (ع) ، با اواخر عصر اول و اوایل عصر دوم عباسی که هریک ویژگی خاصی دارند، هم‎زمان بود. معتصم و واثق در عصر نخست، و متوکل، منتصر، مستعین و معتز در عصر دوم عباسی از خلفای معاصر آن حضرت بودند. سیاست های هریک از آنان، بنا به تناسب و اقتضائات زمان متغیر بود؛ البته همه آنان به حضرت به دیده دشمن می نگریستند و از جایگاه وی هراس داشتند. با توجه به شهادت امام در عصر معتز و سیاست سخت گیرانه متوکل در برابر آن امام، این پرسش به نظر می رسد که خلفای قبل از آن دو، در قبال امام چه رفتاری در پیش گرفته بودند؟ آیا رفتار آنان با یکدیگر تشابه و تفاوت هایی داشته است؟ علل تنوع برخورد، ناشی از چه بوده است؟
    پژوهش حاضر، با روش توصیفی تحلیلی و پس از بررسی تطبیقی، به این نتیجه دست یافت که تفاوت عمده ای میان سیاست های کلی عباسیان وجود نداشته است؛ اما متوکل و معتز، به دلایلی در برابر امام هادی (ع) سخت گیرانه تر عمل کردند و در نهایت، معتز به شهادت آن حضرت دست یازید.

    کلید واژگان: امام هادی (ع), معتصم, واثق, متوکل, معتز, بررسی تطبیقی, رفتار خلفای عباسی}
  • علیرضا کریمی
    مبحث توسعه همیشه نکته مورد توجه مردم به ویژه در تاریخ معاصر بوده است. نگاه تاریخی به مقوله توسعه یکی از رویکردهای صاحبان دغدغه در این خصوص بوده است. ما نیز در اینجا با این دغدغه و با این رویکرد و به روش توصیفی و تحلیلی بدان پرداخته و تلاش کرده ایم تا به گونه ای تطبیقی و مقایسه ای پاسخهائی برای سوالات مربوط به علل تاریخی توسعه نیافتگی در حوزه تجارت ارائه نمائیم. پیشرفت و توسعه در هرجائی ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ توسعه آنجا داشته است. صفویان همزمان باشروع توسعه در اروپا به قدرت رسیدند و تلاشهائی برای احیاء اقتدار کهن ایران از سوی آنها صورت گرفت. آنها به دلایل نظامی و سیاسی مقدم اروپائیان را در ایران گرامی داشتند. اما هیچگاه آنها را در زمینه های مختلف توسعه به خصوص برخورداری از فرهنگ مادی توسعه مورد توجه قرار ندادند. ایرانیان در عرصه تجارت و لوازم آن نظیر راه های آبی و خشکی، پول، دریانوردی و آزادی تجاری و تشکیل شرکتهای بزرگ تجاری، اروپائیان را الگوی خود قرار ندادند. بی تردید ابتدا لازم بود فرهنگ توسعه از سوی حاکمیت صفوی مورد پذیرش قرار گیرد و سپس در جامعه ایجاد و تقویت گردد. اما این اتفاق هرگز نیفتاد و ایران صفوی هرگز گام در راه توسعه نگذاشت چراکه نه تنها این فرهنگ را در خود نداشت بلکه حتی علی رغم ارتباط گسترده ای که با اروپا و اروپائیان برقرار ساخته بود اقتباس صحیحی از آنها ننمود. در این مقاله سعی شده است تا فرهنگ مادی توسعه در اروپای معاصر صفویان بررسی و آن با وضعیت موجود در ایران عصر صفوی مقایسه گردد.
    کلید واژگان: صفویه, ایران, اروپائیان, تجارت, توسعه, فرهنگ, بررسی تطبیقی}
    Alireza Karimi
    The development has always been a point of interest for people, especially in recent history. The historical review of the concept of development has been one of the approaches those interested in the issue of the causes of underdevelopment. We have also pay attention to it with this approach and analytical method and we have tried to answer to some of questions about the causes of undevelopment In the field of trade in Iran. Progress and development in every country there have had total cultural immersion with the culture of development. The safavids in Iran came to power coincided with the start of development in Europe and they were attempts to revive the ancient Iranian authority. The safavids welcomed political and military reasons from arrival of Europeans in Iran. But the Safavids never used from this opportunity for to know the material culture of develop in Europe. Iranians did not follow Europeans in the field of trade and its industries such as waterways and land roads, money, navigation, freedom of trade and commercial corporations. Safavids Despite extensive relations established with Europe and Europeans, they did not adopt No element of material culture of development in Europe .In this article we have tried to review the material culture development in Europe and to compare that with the situation of Iran in the Safavids period.
    Keywords: Safavid Iran, the, Europeans, Trade, development, culture, comparative Study}
  • شهین فارابی، مهری ادریسی
    به رغم آگاهی های موجود در باب اجتماع عصر صفوی، که عمدتا از سفرنامه ها و گزارش های اروپاییان معاصر حکومت صفوی فراهم آمده است، ممکن است بتوان در تواریخ محلی و سلسله ای نیز شواهدی از موضوعات اجتماعی یافت. به لحاظ تاریخ نگاری، در عصر شاه عباس، دو دسته از منابع - تواریخ محلی و سلسله ای - به نگارش درآمده اند. در پژوهش کنونی، گزیده ای از گزارش های اجتماعی مشترک در این تواریخ، بررسی تطبیقی شده است. رویکرد هر یک از مورخان به بحث طبقات اجتماعی، روابط شاه و حاکمان محلی با مردم، پیامدهای اجتماعی رویدادهای نظامی - همچون حمله ازبکان به شرق ایران- و یا بلاهای طبیعی - ازجمله قحطی، سیل و زلزله و عواقب اجتماعی آن- مسئله توجه به خرافات و... ازجمله مسائلی است که در این مقاله، به چگونگی بازتاب آن در تواریخ محلی و سلسله ای عصر شاه عباس اول توجه شده است.
    نوع و میزان بازتاب پدیده های اجتماعی، در آثار یادشده و نیز تاثیر خاستگاه اجتماعی و جایگاه شغلی نویسندگان هر یک از آنها در نوع این بازتاب، مسئله اساسی این پژوهش حاضر است. مقاله بر آن است به این پرسش ها پاسخ دهد که هر یک از تواریخ یادشده در موضوعات اجتماعی مورد نظر، به چه نکاتی توجه داشته اند؟ این توجه به چه سبب و با چه ملاحظاتی بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که میزان گزارش های اجتماعی مندرج در تواریخ محلی بیش از تواریخ سلسله ای است و نوع آن گزارش ها نیز، با توجه به جایگاه شغلی مولفانشان، با هم متفاوت است.
    کلید واژگان: عصر صفویه, شاه عباس اول, مسائل اجتماعی, بررسی تطبیقی, تواریخ محلی, تواریخ سلسله ای}
    Despite public awareness about the Safavid era, mostly inferred from contemporary European writers and reports of the Safavid dynasty, a series evidence of social issues can be found in dynastic local histories. Concerning the historiography in the era of Shah Abbas, two types of sources had been written (local and dynastic histories) that in the present article a selection from the common social reports in these histories were studied comparatively. the approach of each of the historians about the issue of social classes, relationships of Shah and local governors and people, social consequences of military events such as the invasion of Uzbaks to the east of Iran or natural disasters such as famine, floods and earthquakes and its social consequences, superstition issues etc., are among the issues of the focus of this article that shows how they are reflected in local histories and dynastic era of Shah Abbas I. The type and amount of reflection of social phenomena in those works, as well as the impact of social and occupational status of their authors in the type of each of these reflections, is the essential issue of the present study. This article attempts to answer these questions that each of the histories on social issues, in what points has shown interest? What was the reason of the considerations? Research findings show that the amount of social reports contained in the local histories is more than dynastic histories and the type of those reports considering the occupational positions of their authors are different from each other.
    Keywords: Safavid Era, Shah Abbas I, social issues, comparative study, local histories, dynastic histories}
  • محمدرضا بارانی*، محمد دهقانی
    در سایه رواداری مذهبی و دوری از تعصب است که اندیشه های مختلف و گاه متضاد اجازه ظهور پیدا می کنند و زمینه شکوفایی علمی و فرهنگی فراهم می شود. رواداری عامل پویایی، بالندگی و رشد اندیشه های مختلف است و باعث بالا بردن ظرفیت پذیرش و تحمل عقاید مختلف جامعه در معرض تضارب آرا می شود. نقش رواداری مذهبی در توسعه علم و فرهنگ و مراکز علمی و فرهنگی و در پی آن وضعیت عالمان در دو دوره آل بویه و سلاجقه برجسته می باشد. این نوشتار با رویکرد تطبیقی و مقایسه ای بر آن است ضمن واکاوی، توصیف و تحلیل عناصر برجسته و اثرگذار، رواداری مذهبی در امور علمی و فرهنگی را در دو دوره آل بویه و سلاجقه مورد بررسی، مقایسه و سنجش قرار دهد.
    کلید واژگان: رواداری مذهبی, آل بویه, سلاجقه, بررسی تطبیقی, امور علمی, امور فرهنگی}
    Mohammadreza Barani*, Mohammad Dehghani
    It is under the conditions of religious tolerance and avoiding prejudices that different thoughts and sometimes the opposite ones could be appeared and accordingly، context of scientific and cultural efflorescence could be created. Tolerance is the factor of dynamism، development and growth of different thoughts and enhances the admission capacity and tolerance of different ideas of the societies subjected to conflicting ideas. Religious tolerance has a significant role in development of science، culture، and scientific and cultural centers and consequently، conditions of scholars in two Alebouyeh and Seljuk periods. Having a contrastive and comparative approach، the present paper analyzes، compares and evaluates religious tolerance in scientific and cultural affairs during two Alebouyeh and Seljuks periods.
    Keywords: Religious Tolerance, Alebouyeh, Seljuks, Comparative Analysis, Scientific Affairs, Cultural Affairs}
نمایش نتایج بیشتر...
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال