جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "محراب" در نشریات گروه "تاریخ"
تکرار جستجوی کلیدواژه «محراب» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
شهر تبریز به عنوان یکی از شهرهای مهم با بناها و آثار تاریخی ارزشمند در حفظ و تداوم غنای تاریخی و فرهنگی کشور تاثیر بسیار زیادی داشته و دارای کهن الگوهای متعددی است. یکی از این بناها مسجد جامع تبریز است که دارای محرابی تاریخی با تزیینات ارزشمند متعلق به دوره ایلخانی است. این مقاله با بررسی نقوش و کتیبه های این اثر ارزشمند تاریخی، کهن الگوهای موجود در آن را بازخوانی کرده و الگوهای مهم را استخراج کرده است تا ابزاری برای پیوند گروه های اجتماعی آینده باشد. پس از مطالعه منابع کتابخانه ای و انجام فعالیت های میدانی به ویژه عکاسی به روش توصیفی- تحلیلی، کهن الگوهای مشاهده شده در تزیینات محراب را بر اساس دسته بندی نگارندگان، از جنبه ظاهری، مفهومی و... در 7 دسته کهن الگوهای انسانی، طبیعی، موقعیتی، عددی، هندسی، کالبدی و حیوانی بررسی کرده و سپس اطلاعات که در جداولی منظم ثبت شده اند، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در کهن الگوهای هندسی ماندالا و اسپیرال، تعداد نوع استفاده شده زیاد بوده و تعداد تکرار هر نوع غیرقابل شمارش است. همچنین کهن الگوی درخت و بهشت نیز با در نظر گرفتن نقوش گیاهی، در کل محراب به صورت درهم تنیده و پیچیده وجود دارند.کلید واژگان: کهن الگو, نمادشناسی, تزیینات, محراب, مسجد جامع تبریز, عصر ایلخانیHistory & Culture, Volume:55 Issue: 1, 2024, PP 89 -116The city of Tabriz, a significant city with valuable monuments and historical sites, has had a major impact on the preservation and continuity of Iran’s historical and cultural richness. It possesses numerous archetypes. One is the Grand Mosque of Tabriz, with its historical Miḥrāb and valuable ornaments dating back to the Ilkhanate era. This article investigates the patterns and inscriptions on this historical site in order to re-interpret the existing archetypes with the aim of using them as tools for connecting future social groups. After conducting a study of library resources and field research (especially photography using the descriptive-analytical method) the archetypes observed in the Miḥrāb decorations were classified into seven categories according to the painter, visual aspects, concepts, etc. The seven categories include: Humanistic, natural, situational, numerical, geometric, corporeal, and animalistic archetypes. The information was recorded in charts and analyzed accordingly. Among the geometric mandala and spiral archetypes, numerous types of patterns were used, making it impossible to count the number of repetitions for each type. In addition, the archetypes of tree and heaven are entwined within the entire Miḥrāb design, considering botanical patterns as well.Keywords: Archetypes, Semiotics, decorations, Miḥrāb, The Grand Mosque of Tabriz, Ilkhanate era
-
از منظر نویسنده کتاب معماری اسلامی، ساخت مساجد اسلامی و اجزاء آن، مانند: محراب، منبر، گنبد و مناره، از مسیحیت سرچشمه می گیرد. وی سعی کرده با آوردن مثال هایی برای هر جزیی از عناصر مساجد، ابتدا آن را با معابد و کلیساهای یونانی رومی و مسیحی مقایسه کند و بگوید از آنجا نشیت گرفته است. هدف اصلی او در این کتاب، آن است که منشا معماری اسلامی را مسیحیت معرفی نماید. نویسنده برای رسیدن بدین مقصود، بسیاری از واقعیت های مساجد مسلمانان را نادیده گرفته است. هدف عمدی وی در این میان، برجسته ساختن عملکرد گونه های اصلی ساختمان سازی اسلامی در جامعه قرون میانی است که منجر به پدید آوردن آن بناها شده است. ازاین رو، بررسی محتوایی و ساختاری کتاب مذکور، می تواند راهگشای بعضی از ناگشوده ها در آن باشد.
کلید واژگان: هیلن براند, معماری اسلامی, مسجد, محراب, مقصوره, منبر, مناره, گنبدFrom the point of view of the author of the book, imposing the concept of the origin of the construction of Islamic mosques and its components such as altar, pulpit, dome, minaret, etc. originates from Christianity. With giving examples for each part of the elements of mosques, he first tried to compare it with Greek-Roman and Christian temples and churches and say that it originated from there. His main goal in this book is to believe that the origin of Islamic architecture is Christianity, and to achieve this goal, the author has ignored many facts of Muslim mosques. His major goal is to highlight the performance of the main types of Islamic construction in the medieval society, which led to the creation of those buildings. Therefore, examining the content and structure of the mentioned book can solve some of the unsolved problems in it.
Keywords: Helen Brand - Islamic architecture - Mosque - Mihrab - Maqsura - Pulpit - Minaret, dome -
در ادواری که اندیشه های عارفانه در بطن جامعه رواج بیشتری داشته است، در کنار متون ادبی-عرفانی که به فراوانی به رشته تحریر درآمده اند، می توان نشانه های مادی از نگرش های عارفانه را نیز دید. از جمله این شواهد می توان به کتیبه هایی اشاره کرد که بر آثار و ابنیه تاریخی نقش بسته اند. از جمله مهم ترین بسترهایی که اندیشه ها و باورهای مذهبی در آنها به نمایش گذاشته شده است، محراب ها و سنگ قبرهایند که بیشترین پیوند را با اعتقادات معنوی مردم داشته اند. در این آثار به وضوح و به منظور بیان اندیشه های عارفانه، کلمه «لا» در بیشتر موارد بدون داشتن ارتباط با کتیبه اصلی اثر، به روش های خاص و چشمگیری به نگارش درآمده است. از جمله دلایل این موضوع و در کنار ساختار بصری این کلمه، می توان به اهمیت عرفانی آن اشاره کرد. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سوال است که چرا در بیشتر سنگ قبرها و محراب های کتیبه نگاری شده قرون میانه اسلامی، کلمه «لا» با وجود اینکه در متن آیه و یا حدیث وجود نداشته، بر روی اثر نگاشته شده است؟ فرض غالب این است که با توجه به شهادت متون ادبی-تاریخی، این کلمه جانشین عرفانی عبارت توحیدی «لا اله الا الله» بوده و در اعصار گذشته با هدف تصویرگری اندیشه عارفانه و توحیدی، در آثاری که بیشترین ارتباط معنوی را با مردمان داشته، نقش بسته است.کلید واژگان: عرفان, عارف, لا, کتیبه, سنگ قبر, محرابIn times when mystical thoughts were more widespread in society, we can see material evidence of mystical attitudes in addition to literary mystical texts that were written in abundance. Among this evidence are the inscriptions engraved on historical works and buildings. Among the most important platforms on which religious ideas and beliefs are depicted are altars and tombstones, which have the most to do with people's spiritual beliefs. In order to express mystical thoughts, the word "la" is written on these works in a special and impressive way, in most cases without any connection with the main inscription of the work. One of the reasons for this, besides the visual structure of this word, is its mystical meaning. The present study tries to answer the question why "on the inscriptions of most tombstones and altars of the Islamic Middle Ages the word "La" (no) is written, although it does not appear in the text of the verse or hadith? the prevailing assumption is that, according to the testimony of historical literary texts, this word is a mystical substitute for the monotheistic phrase "There is no god but God" and played a role in the past ages with the aim of representing mystical and monotheistic thought in the works that had the most spiritual connection with peopleKeywords: Mysticism, Mystic, No, Inscription, Tombstone, altar
-
با آنکه در منابع اسلامی، سفارشی درباره ساخت محراب و مناره مساجد نیست، چرا این دو پدیده در معماری عبادتگاه مسلمانان وارد گردیده است؟ در این نوشتار با روش کتابخانهای، چگونگی ورود محراب و مناره در معماری مساجد سده نخست اسلامی و فرضیه این که محراب و مناره برگرفته از آیین ایران باستان، مردم جزیره العرب و معابد یهودیان و مسیحیان است، بررسی خواهد شد. بررسیهای تاریخی نشان میدهد در سده نخست اسلامی این دو بخش، به معماری مساجد افزوده شده و مساجد جامع؛ فلسطین، کوفه، مدینه، دمشق، قیروان و فسطاط در سده نخست دارای محراب طاقنما بوده و مساجد جامع؛ بصره، فسطاط، دمشق، مدینه، قصبه در رمله فلسطین و قیروان در سده نخست دارای مناره بودهاند. مناره در گذشته چهارگوش، حلزونی و استوانهای ساخته میشدند و مواد به کاررفته در آن در شرایط اقلیمی و فرهنگ معماری مناطق متفاوت بوده وسپس منارهها بلندتر و باریکتر شده و به عنوان ماذنه کاربرد خود را از دست داده است.
کلید واژگان: محراب, مناره, سبک معماری, مسجد جامع, مقصوره, قبلهAlthough in Islamic sources, there is no order regarding the construction of the Mihrab and minaret of mosques, why are these two phenomena included in the architecture of Muslim places of worship? In this article, in a library method, followings are discussed: - How the Mihrab and minaret entered the architecture of the first century Islamic mosques? - The hypothesis that the Mihrab and minaret are derived from the religion of ancient Iran, the people of the Arabian Peninsula and the temples of Jews and Christians. Historical studies show that in the first century of Islam, these two sections(Mihrab and minaret) were added to the architecture of mosques and Grand mosques: Palestine, Kufa, Medina, Damascus, Qairwan and Fustat in the first century had arched Mihrab and Grand mosques: Basra, Fustat, Damascus, Medina, Qasba in Palestine and Qairwan in the first century had minarets. In the past, minarets were made in rectangles, spirals and cylinders shape, and the materials used in them varied in climatic conditions and architectural culture of the regions, and then the minarets became taller and narrower and lost their use as a minaret.
Keywords: Mihrab, minaret, architectural style, Grand Mosque, Cella, Qibla -
اگرچه کاشان در عصر ایلخانی یکی از مهم ترین مراکز تولید کاشی های زرین فام در جهان اسلام بود، از نیمه سده هشتم هجری این صنعت در این شهر دچار رکود شد. پس از آن، از اواخر سده نهم هجری مجددا شاهد رواج ساخت کاشی های زرین فام در کاشان اما با فرم و محتوای متفاوت هستیم. این زرین فام ها کاربردهایی نظیر لوح مزار، محراب و وقف نامه دارند و بیشتر معطوف به افراد و مراکز محلی در کاشان و اطراف آن است. در این مقاله پانزده نمونه از این کاشی ها که در خلال سال های 883 تا 967 هجری تولید شده اند، معرفی می شود. تصاویر آنها از منابع مکتوب مانند آثار پژوهشگران و کاتالوگ حراجی ها و موزه ها و مطالعات میدانی به ویژه در محل اصلی تهیه شده است. این نوشتار با بهره گیری از جستجوی میدانی و مطالعه کتابخانه ای، ضمن معرفی دو لوح زرین فام ناشناخته، برای اولین بار به بازخوانی محتوا و انتشار تصاویر تمام نمونه های شناخته شده پرداخته و بررسی می کند که این کاشی ها به لحاظ فرم و صورت چه ویژگی هایی دارد؟ و محتوای این الواح چه ارتباطی با باورهای مذهبی مردم ایران، به ویژه کاشان در آغاز عصر صفوی دارد؟ نتایج نشان می دهند که زرین فام های این دوران تابع فرم و شکل کلی تقریبا یکسانی هستند و محتوای آنها تحت تاثیر باورهای شیعی و محوریت صلوات بر چهارده معصوم است.
کلید واژگان: لوح مزار, محراب, صلوات کبیره, زرین فام کاشان, هنر شیعیAlthough Kashan was one of the main centers of lusterware production in the Islamic world during the Ilkhanid period, from the middle of the fourteenth century this industry declined in the city. Afterwards, at the end of the fifteenth century, once again, we witness the prevalence of making luster tiles in Kashan, but with different forms and contents. This article introduces 15 tiles which were produced between the years 1478 and 1560. These tiles were generally in the form of inscribed tablets with such functions as tombstone and mihrab, and were installed on the walls of religious buildings such as mosques and shrines. This paper, besides introducing two unknown luster tiles, surveys the content of all the known samples. It also tries to determine the difference between the luster tiles of this period and the Ilkhanid samples in terms of form, use, and content. Moreover, the relationship between the content of these tiles and the religious beliefs of the Iranian people at the beginning of the Safavid era has been addressed. The results show that in contrast to the Ilkhanid samples in which Quranic phrases constitute the main content, the luster tiles of this era are influenced by Shiite beliefs.
Keywords: tombstone, Mihrab, Kashan, Lusterware, Shiite Art -
واژه «محراب» پیش از اسلام وجود داشت. محراب پس از فتوحات اسلامی، یکی از مولفه های اصلی مساجد اسلامی شد. تغییر در ساختار و کارکرد محراب در این دو دوره به شیوه های گوناگون قابل بررسی است. بررسی تحولات مفهومی یکی از روش های مطالعات تاریخی است. این نوشتار بر آن است تا از طریق استخراج داده های منابع اسلامی اعم از کتاب های لغت، تفسیر، منابع تاریخی و جغرافیایی قرن سوم و چهارم که این واژه بارها در آنها به کار رفته، بخشی از تحولات مفهومی آن را که منعکس کننده تحولات کارکردی و ساختاری محراب درگذر زمان است، بررسی کند. در این پژوهش از روش مطالعه زمان گذر (معناشناسی تاریخی) استفاده شده است. این روش تحولات معنایی را در چهار نوع تخصیص، توسیع، تنزل و ترفیع مطالعه می کند. کاربرد این روش در بررسی تحولات معنایی واژه محراب در متون نشان می دهد که این واژه از دلالت بر کل به دلالت بر جزء؛ از معنای عام به خاص (تخصیص معنایی) و همچنین از معنای غیردینی به معنای صرفا دینی (ترفیع معنایی) تغییر یافته است.
کلید واژگان: مسجد, محراب, معناشناسی تاریخی, معماری اسلامیMihrab existed before Islam. This word became one of the main components of Islamic mosques after the Islamic conquest. Structure and function changes of Mihrab during these two periods could be considered in various methods. Considering conceptual changes is one of the historical studies methods. This article aims to investigate a part of conceptual changes that reflects Mihrab’s structural and functional changes over time through collecting Islamic sources data such as dictionaries, interpretive texts, geographical and historical sources of the third and fourth centuries AH in which this word has been used many times.In this research, the method of studying time passage (historical semantics) has been used that study semantic changes in four types of narrowing, widening, degeneration and elevation. Using this method in studying semantic changes of the word Miharb in texts indicates that this word has changed semantically from implication of the whole to implication of the component, from general meaning to specific meaning (semantic allocation), and also from secular meaning to merely religious one (semantic promotion).
Keywords: Mosque, Mihrab, Historical semantics, Islamic architecture -
در مطالعه ی هنر اسلامی، دو روش شناخته شده وجود دارد که هر کدام از آن ها با محوریت قرار دادن برخی عوامل به تجزیه و تحلیل هنر اسلامی به طور عام، و عناصر آن به طور خاص، پرداخته اند. در روش اول (سنت گرایی) بر حقایق فرازمانی و فرامکانی اسلام تاکید می شود و آثار هنر اسلامی بازتاب این حقایق تلقی می شود. در روش دوم (تاریخی نگرانه) به جای تاکید انحصاری بر اعتقادات دینی بر عوامل مختلفی چون جغرافیا، فرهنگ بومی، تاثیر از هنر تمدن های دیگر تاکید می شود و بر همین اساس اعتقاد بر آن است که هنر در سرزمین های اسلامی در اشکال گوناگون و متناسب با شرایط اقلیمی، فرهنگی آن مناطق شکل گرفته است. مساله اصلی این نوشتار، ارزیابی دیدگاه سنت گرایان و تاریخی نگران در مورد محراب است. پس سوال اصلی مقاله، بررسی میزان توجیه پذیری رویکردهای مذکور در مورد هنر اسلامی، به طور کلی و محراب، به طور خاص است. بررسی کلی هر دو دیدگاه بسیار انتزاعی به نظر می رسد. از همین روی انتخاب موضوعی خاص (محراب به عنوان یکی از عناصر اصلی معماری مسجد) بهتر می تواند زوایای پنهان روش های موجود در مطالعه ی هنر اسلامی را تبیین نماید. فرض اولیه، عدم کفایت هر دو روش یاد شده است. نگارندگان معتقدند باوجود آن که هر دو دیدگاه از ویژگی های قابل ملاحظه ای بهره مند اند، اما برخورد یک سو نگرانه با عناصر هنر اسلامی (به طور خاص محراب) نمی تواند تمامی خصوصیات و ویژگی های زیباشناختی و رمزی آن را تبیین نماید. آن چنان که اکتفا به مبانی روش سنت گرایانه سبب غفلت از انگیزه های حسی و عاطفی هنرمند، قابلیت های فرمال و زیباشناختی و بسیاری از اطلاعات تاریخی و اجتماعی خواهد شد و تکیه ی انحصاری به رویکرد تاریخی نگرانه نیز سبب غفلت از برخی حقایق فرازمانی و مکانی و اعتقادای می شود که ممکن است در روند تبدیل محراب به یک نماد در معماری اسلامی نقش داشته باشد.کلید واژگان: سنت گرایی, تاریخی گرایی, محراب, هنر اسلامیThere are two methods studying the Islamic art; of them is to study the Islamic art and its elements, in certain point of view. In the first method (Traditionalism) is to emphasize on ultra-temporal truths (Islamic principles). This approach believes that Islamic works reflects these truths. Titus Bokhart, Seyyed Hussein Nasr and Rene Genon are the most famous and best known thinkers of traditionalism thought. Second method (historicism), instead of exclusive emphasize on the Islamic principles, emphasizing on different factors such as geographical, cultural and international. This approach believes that art in the Islamic lands, on the basis of theirs environmental and cultural conditions has been established in various forms. Grabar, Ethinghausen, Terry Allen are the most famous and best known Historicism scholars. In this essay, we want to deal with the evaluation of two interpretations on Mihrab, as one of the mosque elements. Historicism Method justifies and explains the Mihrab by Historic, Geographic and social information and by this way points to Islamic artists recourses to other artistic and religious traditions. In this approach Mihrab is originally not an Islamic element, and its function merely was royal and regal. In contrast, traditional approach emphasizing the ultra-temporal truths in art, believes that sometimes Mihrab was the symbol of gate and entrance of paradise, sometimes was the symbol of Kaba, sometimes was the symbol of war and Jihad location (Crusade). We should be careful that the symbol for the traditionalism has special meaning. In fact, for them all of existential forms in universe (cosmos) are the forms that point to divine truths and meaning. So Islamic artworks which created in this tradition all are full of symbolic expression of these truths. In the traditionalism method symbol is not conventional, and is not human thing, but it has ontological aspect and it is context for presentation of meaning and truths running in all parts of universe. In this perspective Mihrab as the one of the mosque elements has symbolical relation with Kaba, Mohammedan truth and revelation of existence. Traditionalisms unlike what historicists think, did not deny influence of other cultures and traditions upon Islamic art, but they believe that there is a mysterious relation between Mihrab and all religions. We should remember that in the method of historicism, although Mihrab be meaningful for the Muslims, but we cannot interpret it as symbol. Because Mihrab has not any Islamic acquaintance. It is seems that historicism view about Mihrab can be based upon this unsaid but admitted presupposition that if we cannot find any document directly about certain subject, we cannot call it Islamic feature. By this belief, they believe that the Islamic thought cannot accept any aesthetic theory. Believing in traditionalism only, we neglect sentimental and emotional drives and miss historical and social information. In fact from the historicism point of view, Mihrab is not especial to Muslims mosque. There is no essentiality for its existence. Mihrab has not any peculiar position in the Islamic mosque and there is no any explicit text which point to Mihrab in the text of Holy Groan. Historicists believe that only Kaba and sacred sanctum mentioned in Holy Groan. Even if we accept that calling Islamic mosques which made in Islamic lands, we can only present Mihrab as the displayer of Qeble (side of Kaba which Muslims prayed toward that) .By believing Historicism only, we neglect some ultra-temporal facts. We should not neglect that logically believing in tow approach (traditionalism and historicism) at the same time is not paradoxical. So believing to them is possible in the investigation of artistic subjects such as Mihrab; i.e., in the study and investigation of topics such as Mihrab, we can appeal to historical, empirical informations and artist believes, phenomenological and symbolical elements.Keywords: Traditionalism, Historicism, Mihrab, Islamic Art
-
محراب به عنوان عنصری ارزشی در بناهای مذهبی، همواره کانون توجهات هنرهای تزیینی هنرمندان بوده است. هنرمندان در هر برهه از دوران اسلامی، بهترین عناصر تزئینی (گچبری، آجرکاری، حجاری، کاشیکاری) را برای ساختن و تزئین محراب ها با نهایت دقت به کار برده اند. در طبقه دوم مسجد ملک کرمان، چهار محراب مربوط به نیمه دوم سده پنجم هجری وجود داشته که بقایایی از سه محراب گچبری آن باقی مانده است. محراب های مذکور از نظر اندازه و ابعاد، تقریبا در یک اندازه ساخته شده اند و با توجه به این که در رابطه با آن ها و اهمیت هنر گچبری شان تاکنون پژوهش مستقلی صورت نگرفته، مطالعه در این خصوص امری ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر، نخستین تلاشی است که در این زمینه، با هدف بررسی نقش های گچبری محراب ها و سبک هنری به کار رفته در آن ها صورت می گیرد. نتایج پژوهش نشان می دهد که شیوه گچبری این محراب ها به هم شباهت بسیار دارند و فقط از نظر نوع نقش با هم اختلافات جزئی دارند. تزئینات گچبری شامل گل و برگ های اسلیمی، نقش های اسلیمی دهن اژدری، نقش های هندسی و خطوط کوفی معقد و مشجر است. نقش های اسلیمی و کتیبه های به کار رفته در محراب ها برخلاف سبک های دوره های قبل، دارای نوآوری هایی است که آن ها را به لحاظ سبک هنری، ممتاز و برجسته می سازد.
کلید واژگان: محراب, مسجد ملک, تزئینات گچبری, دوره سلجوقی, هنر اسلامیMehrab as a valuable element in religious buildings is always located in the spotlight of decorative arts. At every stage of Islamic the period, artists used the best decorative elements like plasterwork, brickwork, tile work, carvings to build and decorate the mehrabs with extreme of accuracy. There existed four mehrabs on the second floor of the Malek mosque in Kerman related to the second half of the fifth century AH, the remains of three mehrabs with decorative plasterwork has been preserved. These mehrabs have been made in the same size and dimensions. Since there has not been any comprehensive study regarding these mehrabs and the importance of their plasterwork art, a new line of research about these mehrabs seems essential. The present study is done as a first attempt in this field with the aim of the investigating mehrab plasterwork design and their artistic style. The results show that the style of plasterwork in these mehrabs is very similar to each other and there are only minor differences between them in type of pattern. Furthermore, plasterwork decorations include flower and leave arabesques, mouth torpedoes Arabesque, geometric patterns and inscription of Moqaad and Moshajjar Kufic writing. Unlike previous period styles, Arabesque motifs and inscriptions used in these mehrabs have outstanding innovations that make them distinctive in term, of artistic style.To achieve appropriate and consistent results, textual sources and historical research were sued in this study.
Keywords: Mehrab, Malek Mosque, Decorative Plasterwork, Seljuk Period, Islamic Art
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.