به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "political instability" در نشریات گروه "تاریخ"

تکرار جستجوی کلیدواژه «political instability» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سمیه خانی پور*

    با حمله افغان ها به ایران در سال 1135 ه.ق و سقوط سلسله صفویه، وضعیت بسیار آشفته ای بر کشور حکمفرما شد. در آن زمان، به دلیل خلاء قدرت به وجود آمده، روس ها و عثمانی ها نیز از فرصت استفاده کرده و هر کدام بخش هایی از مناطق شمالی و غربی ایران را اشغال کردند و کشور به چند منطقه زیر سلطه بیگانگان و نیروهای شورشی تقسیم شد و تا زمان پیروزی نادر شاه بر این گروه ها و اخراج آنها از کشور، وضعیت بسیار آشفته و بحرانی بود. در این میان، روستاییان در زمان شورش و حمله افغان ها و دیگر گروه های مهاجم و دست به دست شدن قدرت در بین آنها، بیشترین آسیب را متحمل شدند و حیات اقتصادی و اجتماعی آنها با شرایط نابسامانی روبه رو شد. هدف پژوهش حاضر بررسی حیات روستایی ایران در دوره حکومت افغان ها در ایران در فاصله زمانی 1135 تا 1142 ه.ق است. این نوشتار با تکیه بر منابع اصلی دوره مورد نظر و با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد حمله افغان ها و دیگر مهاجمان به روستاها و قتل و غارت روستاییان، تخریب شبکه های آبیاری، گرفتن مالیات های سنگین از روستاییان، فقدان ثبات سیاسی، پیدایش مراکز متعدد قدرت و جنگ آنها با یکدیگر و کاهش جمعیت روستایی در نتیجه ی قتل و فرار آنها از روستاها،  منجر به رکود و انحطاط حیات روستایی ایران در دوره ی افغان ها شد.با حمله افغان ها به ایران در سال 1135 ه.ق و سقوط سلسله صفویه، وضعیت بسیار آشفته ای بر کشور حکمفرما شد. در آن زمان، به دلیل خلاء قدرت به وجود آمده، روس ها و عثمانی ها نیز از فرصت استفاده کرده و هر کدام بخش هایی از مناطق شمالی و غربی ایران را اشغال کردند و کشور به چند منطقه زیر سلطه بیگانگان و نیروهای شورشی تقسیم شد و تا زمان پیروزی نادر شاه بر این گروه ها و اخراج آنها از کشور، وضعیت بسیار آشفته و بحرانی بود. در این میان، روستاییان در زمان شورش و حمله افغان ها و دیگر گروه های مهاجم و دست به دست شدن قدرت در بین آنها، بیشترین آسیب را متحمل شدند و حیات اقتصادی و اجتماعی آنها با شرایط نابسامانی روبه رو شد. هدف پژوهش حاضر بررسی حیات روستایی ایران در دوره حکومت افغان ها در ایران در فاصله زمانی 1135 تا 1142 ه.ق است. این نوشتار با تکیه بر منابع اصلی دوره مورد نظر و با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد حمله افغان ها و دیگر مهاجمان به روستاها و قتل و غارت روستاییان، تخریب شبکه های آبیاری، گرفتن مالیات های سنگین از روستاییان، فقدان ثبات سیاسی، پیدایش مراکز متعدد قدرت و جنگ آنها با یکدیگر و کاهش جمعیت روستایی در نتیجه ی قتل و فرار آنها از روستاها،  منجر به رکود و انحطاط حیات روستایی ایران در دوره ی افغان ها شد.

    کلید واژگان: دوره صفویه, حمله افغان ها, حیات روستایی, بی ثباتی سیاسی
    Somayyeh Khanipour *

    The fall of the Safavid dynasty in 1135 AH, caused by simultaneous and related crises, opened the ground for the Afghans to seize power. The rule of Afghans over Iran was accompanied by unfortunate and negative consequences for the Iranian society and caused irreparable damage to all the country's pillars. Meanwhile, rural life in Iran was severely damaged. Based on the descriptive and explanatory method, this article examines the rural life of Iran during the Afghan period. The findings of the research show that the lack of political instability, the emergence of multiple power centers, the collection of heavy taxes, the insecurity of the roads, killings and looting, and the reduction of the country's active population have led to the stagnation and decline of rural life in Iran during the Afghan era.

    Keywords: Safavid Period, Afghan Attack, Rural Life, Political Instability
  • Ghorbanali Kenarroudi *, Taghi Latifisirdar

    Ghezelbash were an influential force in the formation and stabilization of the Safavid government.The gradual handing over of the states to the heads of Qezelbash clans, which was initially done in return for their military services, made the Safavid government aware of the danger of their rebellion. The Ghezelbash gradually increased their political and economic power by maintaining the military function, and this provided the ground for their intervention in political issues and as a result created problems for the Safavid government.Although the Safavid government was aware of the threat of increasing influence of Qezelbash from the beginning, but until the time of Shah Abbas (996-1038 AH), the policies implemented to reduce their influence and power did not have any results.Shah Abbas, while understanding the government’s need for the military services of the Qezelbash, sought to reduce and weaken their political and economic power. With a historical approach and a library method that relies on historical texts and analysis of source information, the present article aims to answer the following question, “With what measures did Shah Abbas reduce the growing power of Qezelbash”?

    Keywords: Safavid, Qezelbash, Local governments, Militaryforces, Political instability
  • مهدی ذوالفقاری*، ابوذر عمرانی، علی غلامعلی
    بی ثباتی سیاسی از مشخصات پایدار حیات سیاسی ایران در دوره معاصر بوده است. یکی از دوره های بی ثبات در تاریخ سیاسی ایران دوره مشروطیت است. انقلاب مشروطه با پشتیبانی بخش های زیادی از مردم و طبقات اجتماعی به پیروزی رسید، اما سیر حوادث نشان داد که نه تنها امنیت و قانون تحکیم نیافت، بلکه دوره ای طولانی از هرج و مرج و بی ثباتی سیاسی به وجود آمد. صاحبنظران شکاف های اجتماعی مختلف مانند شکاف دین و دولت، شکاف نسل ها و شکاف های قومیتی را از علل مهم بی ثباتی های این دوره ذکر کرده اند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش شکاف دین و دولت بر بی ثباتی سیاسی دوره مشروطه است. در این راستا این سوال مطرح می شود که شکاف دین و دولت چه تاثیری بر بی ثباتی سیاسی عصر مشروطه داشته است؟ در ادامه این فرضیه مطرح می شود که شکاف دین و دولت با بار شدن با شکاف نسل ها و شکاف های قومیتی، یکدیگر را تقویت کرده و به صورت متراکم در آمده است، از این رو باعث ایجاد بی ثباتی های سیاسی مهمی در این مقطع شده است. مقاله حاضر در نظر دارد با روش تبیینی- تحلیلی و با استفاده از داده های تاریخی، ضمن اشاره به شکاف نسل ها و شکاف های قومیتی، به بررسی نقش این شکاف در بروز بی ثباتی های دوره مشروطه بپردازد.
    کلید واژگان: عصر مشروطه, دوره قاجاریه, شکاف دین و دولت, بی ثباتی سیاسی
    Mahdi Zolfaghari *, Abouzar Omrani, Ali Gholamalipor
    The divide between religion and government and the political instability of the constitutional era Political instability has been an enduring feature of Iranian political life in the contemporary era. One of the unstable periods in Iranian political history is the constitutional period. The constitutional revolution succeeded with the support of many people, but the events showed that not only security and law were not consolidated, but also a long period of chaos and political instability. Experts have cited various social divisions, such as the divide of religion and the state, generational divisions and ethnic divisions as important causes of instability during this period. The purpose of this study is to investigate the role of religion and state in the political instability of the constitutional period. Does the question arise as to how the divide between religion and government has affected the political instability of the constitutional age? It is further hypothesized that the divide between religion and the state, reinforcing each other through generational divisions and ethnic divisions, will create political instability at this time. The paper intends to study the role of this gap in the constitutional period instability by using explanatory-analytical method and using historical data while referring to generational and ethnic divisions.
    Keywords: Constitutional Era, Qajar Period, Divide between State, Government, Political Instability
  • سمیه انصاری*، عطاءالله حسنی

    مجموعه عوامل ساختاری مانند ساخت اجتماعی اقتصادی حکومت، مبانی مشروعیت و تداوم کارایی آن، اوضاع فکری و فرهنگی جامعه، سپاه و دیگر عناصر در ایجاد ثبات و تداوم یک حکومت نقش دارند. در زمان حکومت صفویان ضعف عوامل ساختاری و تعارض‌ها که به مرور در طول حکومت رشد کرده و تکوین یافته بودند، در اواخر سلطنت (1077- 1135ق/ 1667-1722م) خود را آشکار ساختند. با کاهش قدرت پادشاه و واگذاری امور به درباریان و نظامیان، توازن ساخت سیاسی بر هم خورد و کشمکش و رقابت گروه های نظامی برای کسب مقام ها، منفعت‌طلبی و برتری‌جویی موجب ضعف کارکرد نهاد سپاه شد. چنانکه این نهاد در مواجهه و مقابله با بحران‌های سیاسی ناشی از حوادث داخلی و خارجی نتوانست موفقیت چشمگیری داشته باشد. بنابراین، می‌توان تعارض سپاهیان و درگاهیان را یکی از عوامل بی‌ثباتی سیاسی در اواخر دوره صفویه محسوب کرد. این پژوهش درصدد است با مطالعه کتابخانه‌ای و با تکیه بر داده های تاریخی، تاثیر تعارضات نهاد سپاه بر بی‌ثباتی سیاسی اواخر دوران صفویه را تحلیل و تبیین کند.

    کلید واژگان: تعارض, بی ثباتی سیاسی, صفویان, نهاد سپاه, درگاه, سلطنت
    somayeh Ansari*, Ataollah Hassani

    The military plays the main role in creating, stability and continuity of a government. The structure of Safavid's army had been formed by various groups such as Qizilbāsh amīrs, governors of province and Third Forces (Caucasian elements), etc. In the late Safavid's era (1677-1722), the conflict between different military groups in the pursuit of authorities, interests, superiority and military conquests broke out and in confrontation with political crisis, sprang from local and foreign events, caused to the weakness of performance and function of the military organization in a way that one can name it as a political factor of instability in the late safavids. This study seeks to analyze and explain the impact of the conflicts of the military forces on the political instability in the late Safavid era through a historical method and based on Historical sources.

    Keywords: Conflict, Political Instability, Safavids, Military, court, Monarchy
  • محسن لطف آبادی

    جامعه ایران، در نیمه دوم قرن نهم هجری، دوره بی‌ثباتی را در حوزه سیاست پشت ‌سر گذاشت. ذهنیت ایلی و بدوی، در این زمان بر بدنه ساختار سیاسی سیطره داشت و آن را به شرایط پیوسته در حال تغییری دچار کرده بود. حکومت‌ها و حاکمان این زمان، تحت تاثیر بحران گسترده جانشینی و حضور رقبای متعدد، به نزاع بی‌وقفه‌ای بر سر قدرت پرداختند. این مقاله با تکیه بر روش کیلومتریک در نظر دارد به بررسی آماری بی‌ثباتی حکومت‌های ایران، در نیمه دوم قرن نهم بپردازد.
    تحلیل‌های آماری نشان می‌دهد که حکومت‌های این زمان، در شاخصه‌هایی چون: میزان عمر، میانگین سلطنت حاکمان، شیوه مرگ و میانگین سن عمر آنها، وضعیت بی‌ثباتی دارند. در ارتباط با میزان عمر حکومت، دو دودمان ترکمان قراقویونلو و آق‌قویونلو، به‌ترتیب 63 و 36 سال فرمانروایی داشته‌اند که برای یک حکومت، اعداد پایینی هستند. در زمینه میانگین سلطنت نیز میانگین 8 حاکم تیموری در نیمه دوم قرن نهم، 7 سال‌ونیم، و میانگین سلطنت فرمانروایان آق‌قویونلو، 4 سال‌ونیم بوده است. از لحاظ شیوه مرگ نیز باید گفت بیش از نیمی از حاکمان این حکومت‌ها، سر سالم به گور نبرده‌اند. از 8 حاکم تیموری در نیمه دوم قرن نهم، 4 تن، از 4 حاکم قراقویونلو، 3 تن و از 8 حاکم آق‌قویونلو، 6 تن، در منازعات داخلی به قتل رسیده‌اند. در یک رابطه همبسته با این شاخصه‌ها، میانگین سن عمر حاکمان این حکومت‌ها نیز پایین بوده است.

    کلید واژگان: بی ثباتی سیاسی, نیمه دوم قرن نهم, تیموریان, قراقویونلو, آق قویونلو
    Mohsen Lotfabadi

    In the second half of the ninth century AH, Iranian society left behind a period of political instability. The tribal and primitive mentality, at this time, dominated the politic structure and was changing its conditions constantly. Governments and rulers of this time, under the influence of the widespread crisis of succession and for numerous rivals, engaged in a nonstop struggle for power. Based on the kilometric method, this article intends to statistically study the instability of Iranian governments in the second half of the ninth century.
    Statistical analysis shows that the governments of this time are in a state of instability in indicators such as life amount, average reign of rulers, death method and average of life. Regarding to the life of the government, the two Turkoman dynasties, the Qaraquyunlu and the Aqquyunlu, ruled for 63 and 36 years, respectively, which are low numbers for a government. In terms of the average monarchy, the average of the 8 Timurid rulers in the second half of the ninth century was 7 years, and the average reign of the rulers of Aghquyunlu was 4 years. In terms of the manner of death, it should be said that more than half of the rulers of these governments have been killed. Of the eight Timurid rulers in the second half of the ninth century, four were killed, three of the four Qaraquyunlu rulers, and six of the eight Aghquyunlu rulers were killed in civil struggles. In a correlated relationship with these characteristics, the average life of the rulers of these states, was also low.

    Keywords: Political instability, second half of the ninth century, Timurids, Qaraquyunlu, Aqquyunlu
  • محسن لطف آبادی*، اللهیار خلعتبری، عطالله حسنی
    قاضیان از موقعیت مهمی در نظام قضایی و اداری ایران در قرن هشتم قمری برخوردار بودند. آنان زیر نظر قاضی القضات و کارگزاران سیاسی به فعالیت می پرداختند. وظیفه آنها رسیدگی به دعاوی و مشکلات قضایی مردم بود. در این قرن، ایران برخلاف گذشته تمرکز و یکپارچگی سیاسی نداشت و گرفتار بی ثباتی شده بود. جدال همیشگی سلسله های محلی با یکدیگر، باعث گسترش ناامنی شده بود. شریان های اقتصادی از کار افتاده و ناهنجاری های اخلاقی و اجتماعی افزایش یافته بود. در این پژوهش، براساس منابع منظوم و با روش تبیین علی تلاش شده است به این مسئله پرداخته شود که ناپایداری سیاسی چه تاثیری بر مفاسد اجتماعی قاضیان ایران در قرن هشتم قمری داشته است؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که ناامنی نقطه عزیمت بسیاری از تحولات ایران در این قرن بوده و موجب چندگانگی و تضاد اجتماعی، واپس گرایی و گسترش انحرافات اخلاقی قاضیان شده بود. با توجه به نابسامانی سیاسی، مفاسد اجتماعی قضات بیشتر شد و باعث شده بود تا گروهی از قاضیان بی دانش، رشوه خوار، ریاکار و بی اخلاق روی کار آیند.
    کلید واژگان: ناپایداری سیاسی, ایران, قرن هشتم هجری, قاضیان, منابع منظوم
    Mohsen Lotabadi *, Allahyar Khal’Atbari, Ataollah Hassani
    Adjudication and Judiciary branch are one of the important institution in medieval history of Iran, especially in 14th century. Main task of the judiciary was review and settlement of people’s disputes according to Islamic jurisprudence, and appointments and removals in religious affairs. Duty of Judges alongside with governors was establishment of justice in society. In 14th century, Iran due to Moghol’s invasion, had no appropriate social and political conditions. In this Century, Local dynasties throughout Iran, were fighting against each other and created insecure situation. Economic infrastructures was broken down and moral and social abnormalities were increasing. We, in this research by causal approach, seek to find what were effects of political instability on social corruptions of judiciary in 14th Century? Findings of this research shows that insecurity had caused social contrast, retrogradation, and moral deviation among the judges. The political instability, induced in more social corruptions of judges and as we will see later, this led to appointment of illiterate, bribe taker, hypocrite and immoral judges.
    Keywords: Political Instability, Iran, 14th Century, Judge, Poetic literature
  • عابد اکبری، مجتبی اشرافی
    در این مقاله سعی شده است علت های اجتماعی بی ثباتی سیاسی با استفاده از روش تحلیل مقایسه ای کیفی فازی شناسایی شود. باتوجه به این که در علوم اجتماعی از یک سو، اغلب تئوری ها جنبه تعلیلی دارند و به دنبال علت پدیده های اجتماعی هستند و از سوی دیگر شناسایی علت پدیده های اجتماعی از طریق آزمون های همبستگی آماری میسر نیست، لذا برای غلبه بر این مشکل روش تحلیل مقایسه ای کیفی فازی برای شناسایی علت پدیده های اجتماعی در سال 2008 مطرح شد. در این روش که ریشه های کیفی دارد، علت لازم و علت کافی برای بروز پدیده اجتماعی آزمون می شود. باتوجه به این که برای بی ثباتی سیاسی علت های مختلفی ذکر شده است که اغلب آن ها ریشه در توسعه و تضادهای اجتماعی دارند، در این مقاله تلاش شده است که علت های اجتماعی بی ثباتی سیاسی شناسایی شوند. بدین منظور ابتدا طیف گسترده ای از متغیرهای اجتماعی موثر بر بی ثباتی سیاسی از تئوری های علوم اجتماعی احصاء شده، سپس این متغیرها در یک مطالعه بین کشوری با مقایسه 183 کشور جهان تحت آزمون تجربی قرار گرفته و علت های اجتماعی بی ثباتی سیاسی شناسایی شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که در بین 31 متغیر اجتماعی، چهار متغیر جهانی شدن اجتماعی، ناکارآمدی حکومت، امید کم تر به زندگی و سختی انجام کسب و کار علت های ایجاد بی ثباتی سیاسی هستند.
    کلید واژگان: بی ثباتی سیاسی, توسعه و تضاد, تحلیل مقایسه ای کیفی فازی, علت لازم, علت کافی
    Abed Akbari, Mojtaba Ashrafi
    In this paper, we tried to identify the social causes of political instability by using a comparative fuzzy qualitative analysis method. Considering that in the social sciences, on the one hand, most theories have a pedagogical aspect and seek the cause of social phenomena and, on the other hand, identification of the cause of social phenomena is not possible through statistical correlation tests. Therefore, in order to    overcome this problem, the fuzzy qualitative comparative analysis method to identify the cause of social phenomena was introduced in 2008. In this method, which has qualitative roots, the necessary cause and cause for social phenomenon are tested. Given that political instability has several causes, most of them rooted in development and social contradictions, this paper attempts to identify the social causes of political instability. To this end, a wide range of social variables affecting political instability have been counted from social science theories, then these variables were empirically tested in a cross-country study comparing 183 countries and the causes of social instability were identified. The results of this study showed that among the 31 social variables, the four variables of social globalization, government inefficiency, low life expectancy and difficulty in doing business are the causes of political instability.
    Keywords: political instability, development, conflict, fuzzy qualitative comparative analysis, necessary cause, enough cause.
  • قدیر نجف زاده شوکی*

    در تحقیق حاضر، با توجه به نظریات دیوید ساندرز درباره بی ثباتی سیاسی و شاخص های ارائه شده توسط وی، بی ثباتی سیاسی در دوره سلطان محمد خوارزم شاه، بر مبنای دو مفهوم اساسی تغییرات و چالش ها، تبیین و شاخص های آن طی چهار مقوله تغییر هنجار، تغییر مقامات اصلی اجرایی، تغییر مرزها، و چالش های خشونت آمیز مشخص شده است. با توجه به ماهیت استبدادی حکومت سلطان محمد خوارزم شاه و نقش کلیدی سلطان در ساختار حکومت خوارزم شاهی، فروپاشی ساختاری خوارزم شاهیان با بررسی نقش محوری سیاست های سلطان محمد در بی ثباتی سیاسی تحلیل شده است. با توجه به اینکه ضعف و سقوط زودهنگام حکومت سلطان محمد خوارزم شاه نتیجه چنین بی ثباتی سیاسی ای بوده است، بررسی و شناخت عوامل به وجودآورنده و تشدید کننده بی ثباتی سیاسی در آن برهه تاریخی واجد اهمیت بسیار است. با عطف نظر به این مهم، مقاله درصدد پاسخ به این پرسش است که بین سیاست های سلطان محمد خوارزم شاه و بروز بی ثباتی سیاسی در این دوره چه ارتباطی وجود داشته است. روش نگارنده در پاسخ به این پرسش، استفاده از نظریه دیوید ساندرز درباره بی ثباتی سیاسی بوده است. ماحصل تحلیل نویسنده آن بوده که یک همبستگی مثبت بین سیاست های سلطان محمد خوارزم شاه و بروز بی ثباتی سیاسی در برهه تاریخی زمان او وجود داشته است.

    کلید واژگان: سلطان محمد خوارزم شاه, بی ثباتی سیاسی, خوارزم شاهیان, خلافت عباسی, مغولان
    Ghadir Najafzadeh Shouki*

    In the present study, employing David Saunders's standpoints on political instability and its indicators, political instability at the period of Muhammad KhwarazmShah has been surveyed, based on two basic concepts of changes and challenges. The characteristics of political instability at the period mentioned have been identified in four categories of norm change, change of chief executive officers, change of boundaries, and violent challenges. Given the authoritarian nature of the sultanate of Muhammad KhwarazmShah and the key role of sultan in the structure of the Kharazmid government, the structural breakdown of the Kharazmid dynasty has been examined by investigating the central role of Sultan Muhammad's policies in political instability. Considering the weakness and the early collapse of the rule of Sultan Mohammad caused by such political instability, investigating and understanding the factors creating and exacerbating that political instability at that historical juncture is of great importance. With this in mind, the article seeks to answer the question that what the relationship between the policies of Sultan Muhammad KhwarazmShah and the emergence of political instability in that period is. The result of the author's analysis is that there has been a positive correlation between the policies of Sultan Muhammad and the emergence of political instability of his period

    Keywords: Sultan Muhammad KhwarazmShah, political instability, Kharazmids, Abbasid caliphate, Mongols
  • محسن لطف ابادی *، اللهیار خلعتبری، عطالله حسنی
    قرن هشتم در تاریخ ایران، قرن تشکیل سلسله های محلی است. در این قرن در چهار گوشه ایران، سلسله های مختلف همانند قارچ از زمین می روییدند و دیگر کشور توسط حکومتی متمرکز و یکپارچه اداره نمی شد. در این پژوهش با استفاده از روش کیلومتریک (Cliometrics)، میزان عمر حکومت ها، و میانگین سلطنت حکام، به عنوان یکی از مولفه های ناپایداری مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از رابطه همبستگی بین میانگین عمر حکومت ها و سلطنت حکام با شکل گیری شرایط ناپایدار بوده است. میانگین عمر پنج حکومت بررسی شده در این قرن، 51 سال بوده است که رقم پایینی است. در میان این پنج حکومت، هیچ حکومتی عمری بالای صد سال نداشته است و سه حکومت زیر 50 سال حیات داشته اند. میانگین سلطنت حکام، در نیمی از حکومت های این دوره نیز زیر 10 سال بوده است. حکومت های این قرن، بعد از تاسیس، دوره تثبیت کوتاهی داشته اند و حکام تثبیت کننده آنها از یک نفر فراتر نمی رفته است. حتی برخی حکومت ها نظیر سربداران، آل اینجو و آل چوپان، دوره تثبیت را سپری نکرده و بعد از تاسیس، وارد دوره افول شده اند. منازعات درونی و بیرونی بسیار زیاد در این حکومت ها، موجب می شد که اکثر حکام آنها، فرصت ایجاد دوران باثبات و بلندمدت را پیدا نکنند.
    کلید واژگان: ایران, قرن هشتم, سلسله های محلی, عمر حکومت ها, میانگین سلطنت, ناپایداری سیاسی
    Mohsen Lotfabadi *, Allahyar Khal’atbari, Ataollah Hassani
    14th century is the century of establishment of local dynasties. In this century, various dynasties proliferated throughout Iran, hence, there was not a central and integrate government. In this research, lifespan of governments and average time of monarchies examined by Cliometrica as one of the components of instability. As a result, there is a correlation between lifespan of governments and monarchies with creation of unstable conditions. Average lives of five monarchies in these centuries are 51 years that is a low number. Among these five monarchies, no Dynasties has lived for over a hundred years, three ones had less than 50 years age. Average of monarchies was under 10 years. Dynasties in these two centuries had a short age of stability and there was one stable monarch. Some dynasties like Sarbedaran, Injuids and Chupanids did not have stability and they entered into decline period after establishment. Many Internal conflict in these monarchies caused that majority of monarchs had not opportunity to create stable and long term government.
    Keywords: Iran, local dynasties, lifespan of governments, average period of monarchy, Political Instability
  • جمیله یوسفی *، اسماعیل حسن زاده
    غزنویان (360 431ق) از حکومت های دوره میانه با خاستگاه غلامی بودند که پس از برانداختن ولی نعمتان خود در شرق ایران به حکومت رسیدند. مالیات و خراج از منابع متعارف و سنتی اقتصاد این حکومت بود و از آن جایی که اقطاع داری به علت داشتن عوارض سیاسی هیچ گاه مورد توجه سلاطین غزنوی قرار نگرفت، دست یابی به غنایم هند به منبع درآمد لایزال این سلسله بدل شد که گرچه با تامین مخارج جاری حکومت، ارتش بزرگ و حرفه ای آنها را پیوسته فعال نگه می داشت، اما این غنایم، فیل ها و بردگان، بازخورد قابل انتظار را در تولید، توسعه و رونق اقتصادی غزنویان ایجاد نکرد و مسکوکات فراوان نیز با افزایش نقدینگی، ایجاد تورم و گرانی را رقم زد.
    در این مقاله به تاثیر لشکرکشی هند بر ایجاد قدرت گیری های مالی نهاد سپاه پرداخته ایم که چگونه آنها را از جنگجویان جسور و چابک به طبقه ای مرفه و عافیت طلب بدل کرد. این انحطاط سیاسی و اخلاقی موجب شد آنها با تحرکات ترکمنان درخراسان، دچار شکست پیاپی شوند و با غارت ایشان، توان مالی و نظامی خود را از دست بدهند. رعایای غزنوی نیز که پیش از این به دلیل لشکرکشی به هند، بارها طعم فشارهای مالیاتی را چشیده بودند، با دریافت مالیات های سنگین ایشان و پیدایش قحطی، رویکردی بی طرفانه یا حتی جانبدارانه نسبت به ترکمنان یافتند تا جایی که شکست نهایی غزنویان در نبرد دندانقان رقم بخورد.
    کلید واژگان: بحران اقتصادی, غزنویان, بی ثباتی سیاسی, خراسان
    Jamile Yousefi *, Ismail Hassanzadeh
    Ghaznavids (360 -431) were from the middle ages with the origin of the Gholami who came to rule after the abduction of their believers in eastern Iran. Taxes were comon and traditional sources of this government›s economy, and since the iqtas due to political problems were never considered by the Ghaznavid sultans, the achievement of India›s spoils became the source of the livelihood of this dynasty, which, though financed by the government, The great army were kept active, but these spoils, elephants and slaves did not create the expected results in the production, development and economic prosperity of the Ghaznavids, and the abundance of problems caused a rise in liquidity, inflation and high prices. In this article, we have been examining the effect of military expedition to India on the financial strength of the armies, that caused transformed them from brave and agile warriors to wealthy class. This political and moral degeneration caused failing the Ghaznavids against the Turkmen movements in Khorasan, and losing their financial and military powers by plunder. The Ghaznavid peasantries that because of the campaign to India, had received a lot of tax pressure, with heavy taxes and the emersion of famine, they gradually found an impartial or even biased approach to the Turkmen, where the ultimate defeat of the Ghaznavids was in the battle of the Dandanghan.
    Keywords: Economic crisis, Ghaznavian, political instability, Khorasan
  • حسین مفتخری، محمدحسن رازنهان، قدیر نجف زاده شوکی*، هاشم آقاجری
    ماهیت استبدادی حکومت پادشاهان سلجوقی و جایگاه بی بدیل سلطان در ساختار این حکومت، در تحلیل و بررسی علل فروپاشی سلجوقیان، واجد کمال اهمیت است و ضعف و زوال حکومت جانشینان ملکشاه نیز برآیند چنین بی ثباتی سیاسی بود. با عنایت به این امر، بررسی و شناخت عوامل پدیدآورنده و تشدیدکننده بی ثباتی سیاسی در این برهه تاریخی اهمیت بسیار می یابد. در این مقاله درصدد پاسخ بدین پرسش بوده ایم که میان سیاست های جانشینان ملکشاه از قبیل نزاع بر سر جانشینی، بی توجهی به امور رفاهی مردم، دمیدن به آتش جنگ های مذهبی و درگیری با خلافت و بروز بی ثباتی سیاسی در این دوره چه ارتباطی وجود داشته است؟ چارچوب نظری نگارندگان، نظریه دیوید ساندرز در باب بی ثباتی سیاسی است. بر این اساس، بی ثباتی سیاسی در دوره جانشینان ملکشاه بر مبنای دو مفهوم اساسی تغییرات و چالش ها تبیین و شاخص های آن طی چهار مقوله تغییر هنجار، تغییر مقامات اصلی اجرایی، تغییر مرزها و چالش های خشونت آمیز بازشناسی شده است. دستاورد این تحقیق حاکی از این است که همبستگی چشمگیری میان سیاست های جانشینان ملکشاه و بروز بی ثباتی سیاسی در این برهه تاریخی وجود داشته است.
    کلید واژگان: سلجوقیان, بی ثباتی سیاسی, جانشینان ملکشاه, خواجه نظام الملک
    Hosein Moftakhari, Mohammad Hasan Raznahan, Ghadir Najafzadeh Shavaki *, Hashem Aghajari
    The despotic nature of the government of Seljuk kings and the unparalleled status of the Sultan in the structure of this government are important in analyzing the causes of the Seljuk collapse. The weakness and decay of the successor of the Malikshah was also a result of such political instability. In this article, we seek to answer the question of what is the relationship between the policies of the successors of Malikshah, such as the struggle for succession, the lack of attention to people's welfare, the blowing up of religious wars, the conflict with the caliphate, and the rise of political instability in this period. The authors' theoretical framework is the theory of David Saunders about political instability. Accordingly, the political instability in the successor of Malikshah is based on two fundamental concepts of change and challenges, and its indicators have been identified through four categories of change of norms, the change in key executive positions, changing borders and violent challenges. The results of this study indicate that there has been a significant correlation between the policies of the successors of Malikshah and the emergence of political instability in this period.
    Keywords: Seljuk, political instability, Malikshah successors, Khwajda Nizam al-Mulk
  • Ghorban A. Kenarroudi*
    The second half of the 5th A.H., the age of stability and authority Seljuk rule in Iran and escalates again The Caliphate in Baghdad and also the hallmarks of the state and the development of political ideas and jurisprudential debate in line with the Monarchy and Caliphate on behalf of the people because of Imām Mohammad Ghazzāli and Khwādjeh Nizām-al-Mulk decline and degeneration of intellectual and spreading religious conflicts between the Islamic sects. Doubtless, one of the factors that leads to the instability across the Seljuk rule, the Ismailia measures in this time. The Ismailia measures in Iran Seljuk evening in creating the internal chaos in the Ismailia new and different areas of Iran and the character assassination of different political, jurisprudence and intellectual and military and it showed his Ismailia of martyrs. From the very beginning until the end of Seljuk rule created many problems Seljuk many Thrones efforts to combat and clashes with the Ismailia and this led to instability and chaos, political and social insecurity.
    Keywords: Ismailia, Seljukids, Assassination, Religious, Political instability
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال