به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "representation" در نشریات گروه "تاریخ"

تکرار جستجوی کلیدواژه «representation» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • حسن زین الصالحین*

    عکس های بسیاری از دوره قاجار وجود دارد که بخشی از آن ها متعلق به زنان، به خصوص زنان حرم ناصری است. فارغ از نوع پوشش زنان، بدن و چهره خاص برخی از آن ها مسئله ساز است. فربگی بدن و به ویژه ویژگی های چهره پرسش هایی را برمی انگیزد که نه پاسخ های ساده و سطحی، بلکه تحلیلی عمیق تر با توجه به تاریخ فرهنگی یا تاریخ فرهنگ دیداری ایران را می طلبد؛ بنابراین می توان پرسید چه تفاوتی میان بازنمایی زنان در نقاشی و عکس های دوره قاجار وجود دارد و موی پشت لب در چهره این زنان چه کارکردی داشته است؟ اینکه این ویژگی، صرفا امری زیباشناختی یا نوعی آرایش چهره بوده و قابل تعمیم به تمام زنان یا امری جنسی و متعلق به خواص است، فصل اختلاف با تحقیقات پیشین و دلیل بر ضرورت انجام این تحقیق است؛ بنابراین، موضوع را باید در حوزه «جنسیت» (سکسوالیته) صورت بندی کرد. این تحقیق از نوع کیفی و بنیادین بوده و رویکرد آن توصیفی- تحلیلی و به نحوی انتقادی کاربست یافته است. روش شناسی به مفهوم «تبارکاوی» و آراء فوکو و لکان برمی گردد که مبانی نظری تحقیق را در رویکردی «روان کاوانه» از حیث اجتماعی و ناخودآگاهی سامان می بخشد. یکی از تفاوت های فاحش میان چهره زنان بازنمایی شده در نقاشی و عکاسی این دوره همان شبه سبیل است که در یک جامعه مردسالار می توان آن را «نقابی» برای چیرگی بر «فقدان» و البته دال بر داشتن قدرت مردانه برای برخی از زنان حرم، تحت مفهوم «مذکر نمادین» در برابر دیگر زنان، مردان و جماعت در حاشیه یا قاعده هرم، ذیل عنوان «مونث نمادین» دانست.

    کلید واژگان: زنان قاجار, عکس, سبیل, جنسیت, بازنمایی, تبارکاوی
    Hassan Zeinolsalehin *

    There are many photos from the Qajar period, some of which belong to women, especially the women of the Naseri harem. Regardless of the type of women's clothing, the body and face of some of them raises question. Fatness of the body and especially the features of the face raises questions that do not require simple and superficial answers, but a deeper analysis with regard to the cultural history or the history of the visual culture of Iran; Therefore, we can ask: What is the difference between the representation of women in the paintings and photographs of the Qajar period, and what was the function of the hair behind the lips on the face of these women? That this feature is merely an aesthetic issue or a kind of facial makeup and can be generalized to all women or a sexual issue and belongs to nobles, is the chapter of disagreement with previous research and the reason for the necessity of conducting this research; Therefore, the issue should be formulated in the field of sexuality. This research is qualitative and fundamental, and its approach is descriptive-analytical and used in a critical way. The methodology goes back to the concept of “Gene-analysis” and the opinions of Foucault and Lacan, which organizes the theoretical foundations of research in a “psychoanalytic” approach in terms of social and unconsciousness. One of the major differences between the faces of women represented in paintings and photography of this period is the pseudo-mustache, which in a patriarchal society can be considered a “mask” to overcome “lack” and of course signifying the presence of masculine power for some women in the harem, under the concept of “Symbolic male” in front of other women, men and the congregation at the edge or base of the pyramid, under the title of “symbolic female”.

    Keywords: Qajar`S Women, Photograph, Mustache, Sexuality, Representation, Geneanalysis
  • جعفر نوری

    کتاب تاریخ 2 دوره ی دوم متوسطه، قرایتی از تاریخ ایران در دوره ی مغولان و ایلخانان به دست می دهد که بیش از اینکه ناظر بر یک بازنمایی هویت محور و مبتنی بر یک بازخوانی مسئله محور باشد و پیوندی میان آن تجربه های تاریخی با برخی مسایل روزگار کنونی برقرار کند، صرفا با رویکردی توصیفی و البته فشرده به رشته ی تحریر درآمده است. آن چه مشخص است اینکه دوره ی حکومت مغولان در ایران، از منظر تداوم انگاره ی هویت و فرهنگ ایرانی و نحوه ی گذار تدریجی ایران از این دوره، در زمره ی یکی از مهم ترین دوره های تاریخ ایران به شمار می رود. تاکید بر این اهمیت از برخی منظرهای هویتی- فرهنگی البته در حیطه ی نهاد آموزش و پرورش است؛ نهادی که مهم ترین و مقتدرترین نهاد در فرهنگ سازی و تقویت بن مایه های هویتی در جامعه محسوب می شود. در این پژوهش که با روش تحلیل محتوا انجام خواهد گرفت، تلاش می شود تا با تاکید بر مسئله ی هویت و پیوند آن با نهاد آموزش، نقدی بر محتوای کتاب درسی تاریخ 2 دوره ی دوم متوسطه از منظر بازنمایی و بازخوانی تاریخ ایران دوره ی ایلخانان مغول برود. فرضیه اصلی این پژوهش این است که محتوای توصیفی این کتاب در آن چه که به تاریخ مغولان مربوط می شود، نمی تواند بازنمایاننده ی مهم ترین مسایل هویتی- فرهنگی این دوره ی تاریخی باشد.

    کلید واژگان: کتاب درسی تاریخ 2, مغولان, ایلخانان, بازنمایی, هویت, فرهنگ
    Jafar Noori

    The history book of the second year of high school provides a reading of the history of Iran in the Mongol and Ilkhanid periods, which is more than an identity-based representation based on a problem-oriented re-reading and a link between that experience. -Historical histories with some issues of the present time, which has been written only with a descriptive and of course concise approach. What is clear is that the period of the Mongol rule in Iran is one of the most important periods in the history of Iran in terms of the continuity of the idea of Iranian identity and culture and the gradual transition of Iran from this period. Emphasis is on this importance from some identity-cultural perspectives, of course, in the realm of the institution of education; An institution that is the most important and powerful institution in creating culture and strengthening the foundations of identity in society.

    Keywords: History 2 textbook, Mongols, Ilkhans, Representation, Identity, Culture
  • اکرم کریم زاده اصفهانی*

    هر متنی با اغراض خاصی نوشته می شود و آگاهانه گفتمان، قدرت و سلطه خود را در بین خوانندگان و مخاطبان، رقیبان و مخالفان گسترش می دهد. متون داستانی نیز این گونه اند. از زمره این متون عالم آرای شاه اسماعیل است که روایت حماسی ویژه ای از نحوه به قدرت رسیدن شاه اسماعیل، روند پیوسته و سریع پیشرفت او و تبدیل شدنش به نمادی از قدرت و شجاعت است. یکی از ابزارهای پدیدآور چنین روایتی، نامه هایی است که در فحوای مطالب این کتاب مندرج اند و با بررسی دقیق آنها می توان به اغراض خاص و نحوه تفکر مولف پی برد. در این بررسی با الهام گیری از مدل تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف (در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین) و با توجه به بلاغت فارسی، مدلی با رویکرد بومی طراحی شده است؛ متن در سطح زبانی و بلاغی توصیف شده و با قیاس بین عالم آرا و دیگر منابع این دوره، میزان تاثیر و تاثر هدفمند آنها بررسی و سپس به تبیین اغراض مولف و نزاع های گفتمانی پرداخته شده است. در این نامه ها روند کسب و حفظ قدرت و منازعات میان صفویان با مدعیان داخلی سلطنت، تیموریان، ازبکان، گورکانیان و عثمانی بازنمایی شده است. از نتایج این پژوهش اثبات همبستگی منفی بزرگنمایی و اغراق در نشان دادن شایستگی های فرمانروایی در شاه اسماعیل و در مقابل کم رنگ سازی همین ویژگی ها در مخالفان و رقیبان وی است. روند صعودی قدرت گیری شاه اسماعیل، پس از شکست چالدران متوقف می شود و متن عالم آرا بیشتر به روایت ضعف رقیبان می پردازد. نامه های شخص شاه اسماعیل پس از این واقعه برای القای گفتمان صفوی به نحو چشمگیری کاهش یافته است.

    کلید واژگان: عالم آرای شاه اسماعیل, صفویه, بازنمایی, قدرت, نامه, تحلیل گفتمان
    Akram Karimzadeh Isfahahni *

    The texts are written for particular purposes and consciously spread their discourse, power, and mastery among audiences, competitors, and opponents. The same is true for fictional texts. AlamAra shah Isma'il is a special epic narrative of how he comes to power, his progress, and the continuous and fast process of his changing into a symbol of power and courage. One of the tools creating such a narrative is the letters in this book whose careful examination declares the author’s specific purposes and his point of view. In this study, inspired by Fairclough’s critical discourse analysis model (in three levels of description, interpretation, and explanation) and according to Persian rhetoric, a model with a native approach has been designed, the text is described at a linguistic and rhetorical level and by its comparing with other sources of the period, their purposeful impacts has been investigated and then the author’s purposes and discursive conflict has been explained. In these letters, the process of gaining power and conflicts between the Safavids and the internal claimants of the monarchy, Timurids, Uzbeks, Mughal Empire, and Ottomans are represented. This examination demonstrates the negative correlation between magnification and exaggeration in the merits of rule in Shah Isma'il and in contrast, the lack of these characteristicsin his opponents. The increasing power of shah Isma'il, after the defeat of Chaldiran, stops and the text further tells the story of his competitors’ weakness. The correspondence of the Shah Ismail to induce the Safavid discourse, after this incident, has significantly declined

    Keywords: AlamAra ye Shah Isma'il, Safavid, Representation, power, Letter, critical discourse analysis
  • فرزاد فیضی*، حبیب شهبازی شیران، کریم حاجی زاده

    بسیاری از مفاهیم و معناهای فرهنگی اجتماعی و گاه سیاسی موجود در بناهای تاریخی پس از آفرینش آثار و در فرایند ارتباط مخاطبان با آن آثار شکل گرفته، تاثیر خود را نهاده و در بیشتر موارد پنهان مانده است. این مقاله به روش تحلیل گفتمانی، فرایند معناپردازی در ارک/ارگ علیشاه تبریز را در دوره های گوناگون کاویده و به این پرسش پرداخته که چگونه با تغییر در بافت پیرامونی و عناصر مجموعه، معناهای ارک دچار تغییر شده است. مجموعه علیشاه در زمان ایلخانی بازنمودی از ارکان اصلی حکومت شامل قدرت سیاسی (کاخ ها)، قدرت مذهبی (مسجد جامع بزرگ و خانقاه)، قدرت اقتصادی (راسته اصلی بازار) بوده و در دوره تیموری میزان نشانگی آن با سایر آثار معماری (مجموعه مظفریه و مجموعه صاحب آباد) تعدیل و تقسیم شده است. در دوره صفوی ارک با دگرگونی در بافت اولیه و عناصر معماری، بازنمودی مجازی از قدرت نظامی، در دوره قاجار و هم زمان با افزایش حس مکان نمادی از مجاهدت های ملی و در دوره پهلوی مظهری از ترکیب سنت و مدرنیته بوده است. ارک در دوران پس از انقلاب اسلامی علاوه بر بازبافت گردانی (ساخت مصلی بزرگ به جای مسجد نخستین ایلخانی در محوطه شمالی ارک) کارکرد موزه ای و گردشگری پیدا کرده است.

    کلید واژگان: ارک, ارگ علیشاه, معناپردازی, نشانه شناسی, متن, بافت, بازنمود
    Farzad Feyzi *, Habib Shahbazi, Karim Hajizadeh

    Most of socio-cultural and even political concepts and meanings in historical monuments have formed after the creation of them and in the process of audience communication with those artifacts, influenced and hide in many cases. Therefore, in order to study the process of semantics in Alisha Ark of Tabriz from the time of its construction in the Il-khanate period to the present time has been used descriptive-analytical approach and semiotic methods. The question is how the meanings of Ark have transformed based on surrounding context and elements of the Compound Building. The results indicate that during the Il-khanate period, the Compound Building of Alishāh was a representation of the main foundations of government, including: political power (palaces), religious power (the grand mosque and monastery) and economic power (the main part of market). In the Timurid period, its semiosis criterion was modified and divided with other monuments (the Compound Building of Mozaffariyih and the Compound Building of Sāhib-Ābbād). During the Safavid period, the original context of the ark changed and the architectural elements became a virtual representation of military power. In the Qajar period, it became a symbol of national efforts and in Pahlavi period, it was a manifestation of tradition and modernity. In the period after the Islamic Revolution, the Ark has been made both recontextualization (construction of a large musallā instead of the first Il-khanate mosque in the northern part of Ark) and has found a museum and tourism function.

    Keywords: Ark Alishāh, Semantics, Semiotics, Text, context, representation
  • ثمینه نعمتی گیو، حمیدرضا قربانی *، علی زارع

    ازآنجاییکه آثار هنری و کلیت هنر از یکسو در راستای جامعه و از سوی دیگر از تمایلات ذهنی انسان نشات می گیرد، ‏باستان شناسی و حتی مردم شناسی بطور قطع و یقین نمی تواند حواس و ادراک حسی بشر را نمایان سازد، اما بر اساس ‏شواهد مادی برجای مانده، می توان نظریاتی را در این خصوص ارایه داد. در واقع شواهد باستان شناسی و مصنوعات ‏فرهنگی وظیفه ی انتقال اطلاعات را دارند. از اینرو مطالعه و مقایسه ی مواد فرهنگی محوطه های گوناگون، به عنوان ‏یکی از رهیافت های مفید و موثر در باستان شناسی و هنر در ردیابی و درک تاثیرات متقابل فرهنگی نسبت به هم، با ‏اهمیت جلوه می کند. در پژوهش حاضر تعداد 12 عدد نمونه ی سفالی منقوش از تپه پردیس و 6 عدد نمونه ی سفالی ‏منقوش از دوره های ‏II‏ ‏و ‏III‏ چشمه علی در فلات مرکزی ایران مورد فرابازنمایی قرار گرفته اند که بر این اساس میزان ‏تاثیرپذیری نقش های سفال منقوش تپه پردیس از نقش های سفال منقوش چشمه علی مشخص شود، زیرا نقش ها، یکی ‏از منابع اصلی در بازنمایی ها و فرابازنمایی ها هستند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که هنرمند سفالگر تپه ‏پردیس مبنای اصلی تزیینات سفالی خود را، نقوش چشمه علی در نظر گرفته است. این پژوهش به روش توصیفی-‏تحلیلی، مطالعات کتابخانه ای و بررسی نمونه های موزه ای صورت پذیرفته و نقوش در هر محوطه به صورت مجزا مورد ‏تحلیل قرار گرفته و در نهایت نقوش هر دو محوطه در کنار هم فرابازنمایی شده است.‏ ازآنجاییکه آثار هنری و کلیت هنر از یکسو در راستای جامعه و از سوی دیگر از تمایلات ذهنی انسان نشات می گیرد، ‏باستان شناسی و حتی مردم شناسی بطور قطع و یقین نمی تواند حواس و ادراک حسی بشر را نمایان سازد، اما بر اساس ‏شواهد مادی برجای مانده، می توان نظریاتی را در این خصوص ارایه داد. در واقع شواهد باستان شناسی و مصنوعات ‏فرهنگی وظیفه ی انتقال اطلاعات را دارند. از اینرو مطالعه و مقایسه ی مواد فرهنگی محوطه های گوناگون، به عنوان ‏یکی از رهیافت های مفید و موثر در باستان شناسی و هنر در ردیابی و درک تاثیرات متقابل فرهنگی نسبت به هم، با ‏اهمیت جلوه می کند. در پژوهش حاضر تعداد 12 عدد نمونه ی سفالی منقوش از تپه پردیس و 6 عدد نمونه ی سفالی ‏منقوش از دوره های ‏II‏ ‏و ‏III‏ چشمه علی در فلات مرکزی ایران مورد فرابازنمایی قرار گرفته اند که بر این اساس میزان ‏تاثیرپذیری نقش های سفال منقوش تپه پردیس از نقش های سفال منقوش چشمه علی مشخص شود، زیرا نقش ها، یکی ‏از منابع اصلی در بازنمایی ها و فرابازنمایی ها هستند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که هنرمند سفالگر تپه پردیس مبنای اصلی تزئینات سفالی خود را نقوش چشمه علی در نظر گرفته است.

    کلید واژگان: فرابازنمایی, بازنمایی, سفال منقوش, چشمه علی, تپه پردیس
    Samine Nemati, HamidReza Ghorbani*, Ali Zareie

    Since works of art and the universality of art originate on the one hand in line ‎with society and on the other from the human tendencies, so archeology and even ‎anthropology, certainly cannot express human's senses, but based on the material ‎evidences left, some ideas can be put forward. In fact, archaeological evidences ‎and cultural artifacts have the task of transmitting information. Therefore, ‎studying and comparing the cultural materials of different sites is important as one ‎of the most useful and effective approaches in archeology and art in tracking and ‎understanding the cultural interactions of one another. In the present study, 12 ‎samples of painted pottery fromTape Pardis and 6 painted samples from periods ‎II and III of Cheshmeh Ali in the central plateau of Iran were ‎metarepresentationed to identify the extent to which Tape Pardis's printed pottery ‎motifs are influenced by Cheshme-Ali's printed pottery motifs, because motifs are ‎one of the main sources in metarepresentations and over-representations. The ‎results of this study show that the pottery maker of Tape Pardis has considered ‎the main basis of his pottery decorations as Cheshmeh Ali motifs. This ‎descriptive-analytical research was carried out through library studies and ‎museum's specimen research. And the motifs in each area are analyzed separately ‎and finally the motifs of both areas are metarepresentationed together.‎ Since works of art and the universality of art originate on the one hand in line ‎with society and on the other from the human tendencies, so archeology and even ‎anthropology, certainly cannot express human's senses, but based on the material ‎evidences left, some ideas can be put forward. In fact, archaeological evidences ‎and cultural artifacts have the task of transmitting information. Therefore, ‎studying and comparing the cultural materials of different sites is important as one ‎of the most useful and effective approaches in‎

    Keywords: Metarepresentation, Representation, Painted Pottery, Cheshme Ali, Tape Pardis‎
  • امین آریان راد، علیرضا ملائی توانی*

    شیخ فضل الله نوری در تاریخ نگاری گفتمان مشروطه خواه به عنوان شخصیتی منفی بازنمایی شد که در آغاز به طرفداری از مشروطه پرداخت اما در نهایت اختلافاتش با دو رهبر روحانی دیگر مشروطه خواه، سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی، موجب شد به صف مخالفان مشروطه و طرفداران استبداد بپیوندد و به همکاری با محمدعلی شاه بپردازد، امری که از یک سو باعث دلگرمی شاه در کشتار و سرکوب مشروطه خواهان و از دیگر سو باعث محاکمه و اعدام شیخ شد. اما در دوره جمهوری اسلامی در تقابل با این بازنمایی، بازنمایی های دیگری ارایه گردید. مساله این پژوهش این است که در دوره جمهوری اسلامی چرا و چه بازنمایی های از شخصیت شیخ فضل الله نوری جایگزین بازنمایی یاد شده در تاریخ نگاری گفتمان مشروطه خواه گردید؟ در این راستا از روش تحلیل گفتمان انتقادی، به ویژه رویکرد گفتمانی-تاریخی وداک، استفاده خواهد شد. یافته های این پژوهش نشان خواهد داد در دوره جمهوری اسلامی متاثر از بافت سیاسی-اجتماعی که ویژگی ضد شاهنشاهی، ضد غرب و غربزدگی، ضد امپریالیسم و ضد روشنفکری داشت، شیخ فضل الله نوری به عنوان شخصیتی بزرگ و مثبت بازنمایی گردید که مستقل و طرفدار ولایت فقیه و حکومت اسلامی و طبیعتا مخالفت سلطنت و غربزدگی بود، همانند همه روحانیون به مبارزه بی امان با استعمار و استبداد پرداخت و به اشاره استعمار در این راه به شهادت رسید.

    کلید واژگان: بازنمایی, تاریخ نگاری, شیخ فضل الله نوری, مشروطه, پهلوی, جمهوری اسلامی
    Amin Arian Rad, Alireza Mollaiy Tavani*

    Sheikh Fazlollah Noori was represented as a negative figure in constitutionalism discourse’s historiography that defended the constitution revolution at the beginning but finally his disagreement with two other constitutionalist clergy leaders, Seyyed Mohammad Tabatabaei and Seyyed Abdollah Behbahani lead him to join anti-constitutionalists and advocates of despotism, and accompany Mohammad Ali Shah; the shift that at the one hand encouraged the Shah to murder and suppress constitutionalists, and at the other hand caused Sheikh to be on trial and execute. But during Islamic Republic reign, another representation had been presented against the representation. The research problem is that in the era of Islamic Republic which and why representations of Sheikh Fazlollah Noori personality did replace the noted representation in historiography of constitutionalism discourse? For this problem, Critical Discourse Analysis Method, specially Wodak’s Discourse Historical Approach, is applied. Findings show that in the period of Islamic Republic, influenced by social-political context which characterized as anti-monarchy, anti-West and Gharbzadegi (Westernized), anti-imperialism and anti-intellectual, Sheikh Fazlollah Noori was represented as a great and positive character who was independent, advocate of Velayat-e Faqih (Guardianship of the Islamic Jurist) and Islamic government, and obviously opposite of monarchy and West-struck-ness, like all clergymen resisted ceaselessly against colonization and despotism, and died a martyr in this way.

    Keywords: Representation, Historiography, Sheikh Fazlollah Noori, Constitution, Pahlavi, Islamic Republic
  • سمیه عباسی*، سید هاشم آقاجری، سیمین فصیحی

    خاطره نگاری به شکل زندگی نامه ی خودنوشت، از گونه های رایجی بود که میان زنان تاریخ معاصر ایران مقبول افتاد و عرصه ای برای نمایش «خود» در پرتو شناخت «دیگری» شد. این مقاله با رویکرد تفسیری هرمنوتیکی در چارچوب مفهومی «هویت روایی پل ریکور» در پی پاسخ به پرسش چگونگی بازنمایی «دیگری» در روایت زنان خاطره نگار خانواده ی عبدالحسین میرزا فرمانفرما برآمده تا نشان دهد که شرح دیگری چگونه بخشی از هویت روایی نویسنده را شکل داده است. از کاربست این چارچوب مفهومی چنین برداشت می شود که بازنمایی «دیگری»، ارتباطی مستقیم با منظومه ی گفتمانی مورد حمایت راویان داشته است؛ زیرا همان گونه که توصیف «دیگری» در خاطرات مریم فیروز، ارتباطی مستحکم با دیدگاه حزبی و ایدیولوژیک و هویت بازنمایی شده در پرتو آن دارد، در اثر ستاره فرمانفرماییان، هویت جنسیتی زن با بازنمایی خودپنداره ای متفاوت با واقعیت اجتماع مردسالار، ملاک توصیف بوده است. توصیفی که در اثر مهرماه فرمانفرماییان، فارغ از شدت تاثیر دو دیدگاه ذکرشده، در گفتمانی همدلانه با گذشته ی سپری شده، قابل مشاهده است.

    کلید واژگان: دیگری, هویت روایی, بازنمایی, زندگی نامه ی خودنوشت, زنان

    Recollection in the form of self-litigation was one of the common forms that was accepted among contemporary Iranian women and became an "arena" for displaying "self" in the light of the recognition of "another." This paper deals with a hermeneutical interpretation approach in the conceptual framework " Paul Rickworth's narrative identity "Following the answer to the question of how" another "is represented in the narrative of women, the memoir of the family, Abdul Hussein Mirza Farmanfarma, has come to show that another description forms a part of the author's narrative identity. From this conceptual framework such It has been argued that the "other" representation has a direct connection to the narrator's discourse system. The underlying reason is that the "other" description in the memoirs of Maryam Firooz has a strong connection with the party and ideological perspective and the identity represented in it. In the light of the star of the rulers, the gender identity of a woman, with her own representation of a different conception of the reality of the patriarchal community, The description that each month of the governors, regardless of the severity of the influence of the two views, can be seen in the sympathetic discourse with the past.

    Keywords: Another, narrative identity, representation, self-litigation, women
  • امیر رضایی پناه، سمیه شوکتی مقرب
    نهاد سلطنت در دولت ملی، مقتدر و دارای ایدئولوژی تمایزبخش صفویه که در شخص پادشاه نمود داشت، یکی از کانون های توجه سفرنامه نویسان خارجی آن روزگار است. پژوهش پیش رو، می کوشد با بهره گیری از روش شناسی تحلیل گفتمان انتقادی، به ویژه خوانش تئو فن لیوون از مفهوم بازنمایی، به بازنمایی تصویری بپردازد که گفتمان سفرنامه نویسی عصر صفوی از نهاد سلطنت ارائه می دهد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در این سفرنامه ها فراگرد بازنمایی شاه صفوی در دو زاویه به انجام رسیده است: نخست، بازنمایی نهاد سلطنت به عنوان امری ناظر بر متافیزیک و سنت، و دوم، بازنمایی مقام سلطنت به عنوان نهاد و جایگاهی معطوف به کارآمدی و کارایی. تصویر برآمده از بازنمایی در این سفرنامه ها، دایره ای گسترده ای از معنادهی و انتساب دال ها به مدلول ها و مصادیق را دربرمی گیرد. در این منطق، مقام سلطنت در عصر صفوی، دارای دو کیان مادی و فرامادی تصویر شده است. در این بازنمایی، شاه در نسبت با پنج منبع مشروعیت بخش این خاندان، یعنی: تصوف، تشیع، سنت ایران شهری (شاه آرمانی ایرانی)، خوانش ایرانی شیعی از خلافت اسلامی و امواج اولیه مشروعیت مبتنی بر کارآمدی برآمده از موج نوپدید مدرنیته غربی تصویر شده است. این سفرنامه نویسان، کوشیده اند تا در کنار وصف شخص شاه، کیفیت ارتباط وی با دربار، نخبگان و طبقات و شئون اجتماعی را نیز بازنمایی کنند. از دید آنان، رابطه میان نهاد سلطنت و دیگر طبقات، به جز سلسله علما و فقهای شیعه، عموما یک سویه، خطی و از بالا به پایین بوده است.
    کلید واژگان: عصر صفوی, سلطنت در ایران, تحلیل گفتمان انتقادی, بازنمایی, فن لیوون
    Amir Rezaee Panah, Somayyeh Shokatti Moqarrab
    The nature of monarchy in national, authoritative and ideological government was one of the significant issues attended by travel book foreign authors in Safavid era. Through the methodology of critical discourse analysis particularly the interpretation of Fan Liven from the concept of representation, the present research endeavors to represent an image presenting the discourse of travel book from the nature of monarchy in Safavid era. The findings of this research illustrates that in these travel books, the representation of Safavid king has been done from two dimensions: first, representation of monarchy as an issue observant on metaphysic and tradition, second, the representation of monarchy as a position and nature based on qualification. The image developed out of representation in these travel books includes a vast circle from the meaningfulness to the attribution of causes to effects.
    In this judgment, the status of monarchy in Safavid era has been illustrated with two material and non-material aspects. In this representation, king has been illustrated by five sources of this dynasty like Sufism, Shiism, and tradition of Iranshahri – Iranian ideal king, Iranian- Shiite interpretation from Islamic caliph as well as the early movements of lawfulness on the basis of qualification developed out of the new movement of western modernity. These authors have attempted to represent the quality of king’s relationship with the court, elites and classes and social states in addition to description of king. In their view, the relationship between the nature of monarchy and the other classes except Shiite scholars and jurisprudents has been generally linear and unidirectional.
    Keywords: Safavid Era, monarchy in Iran, critical discourse analysis, representation, Fan Liven
  • امیر رضایی پناه، رجب ایزدی
    انقلاب مشروطیت فصلی تازه در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران زمین به شمار می آید. در پی این انقلاب، انگاره هایی جدید در پهنه سیاسی کشور به میان آمد. انقلاب مشروطیت برایند خواست جامعه ایرانی است برای انضمامی کردن بسیاری از فراورده های ذهنی و ایده آل هایش. قانون گذاری و وکالت و یا نمایندگی انگاره ای بود که در سایه برپایی مجلس شورای ملی برجسته شد. مقاله پیش رو به دنبال بررسی و کندوکاو در بنیادها و ساختار این نظام از زاویه دید علمای مشروطه خواه این عصر است. برای سازمان دهی بیش تر این پژوهش، کوشش شده است تا کانون بحث بر آرای دو عالم برجسته این عصر، شیخ محمدحسین غروی نائینی با رساله تنبیه الامه و تنزیه المله، و شیخ اسماعیل محلاتی با رساله اللئالی المربوطه فی الوجوب المشروطه، استوار شود.
    کلید واژگان: انقلاب مشروطه, مجلس شورای ملی, قانون گذاری, وکالت و نمایندگی, علمای مشروطه خواه, نائینی, محلاتی
    Amir Rezaeipanah, Rajab Izadi
    Constitutional revolution is considered as a new stage in Iran's social and political history. Following this revolution, some modern notions and perspectives took place in the country's political arena. The constitutional revolution is the outcome of the will of the Iranian society in order to make most of its ideals and mental products concrete. One of these notions was the legislation and the other was the representation that in the shade of the establishment of the national council parliament became salient. This article aims at investigating this system's foundations and structure from the viewpoint of the recent parliamentarian scholars. So the centrality of this article, in order to have a better organization and objectivity, is on the views of two important current scholars who are sheikh Mohammad Hussein Gharovi Naeini and especially his book “tanbih alomma va tanzih alamella” and sheikh Esmaeel Mahallati and his book “al laeali almarbotah fi alvojob almashrootah”.
    Keywords: constitutional revolution, national council parliament, legislation, attorney, representation, parliamentarian scholars, Naeini, Mahallati
  • غلامرضا ظریفیان شفیعی، زهیر صیامیان گرجی

    بررسی متون تاریخ نگاری اسلامی، می تواند به عنوان مسیری برای فهم شیوه ی تفکر مسلمانان درباره ی گذشته در سده-های نخست اسلامی تلقی شود. برای این امر می توان با انتخاب رویکرد نظری تفسیرگرایی و ره یافت معناکاوی، منظری متفاوت به این متون داشت. بر این مبنای نظری، داده های مولفان این متون، «گزارشی از واقعه» بر مبنای تفسیر و درک آن ها از رویدادهای گذشته است که در قالب «گزارش واقعه» - با ادعای برابری با عینیت رویداد - به مخاطب منتقل می شود. بر این اساس، شیوه ی گزارش دادن آن ها از رویدادهای گذشته، نشان دهنده ی نظام ارزشی و باورهای ایشان و آن مقوله ای است که به یک معنا ایدئولوژی مورخ نامیده می شود. بدین ترتیب، این نگاه ایدئولوژیک از گذشته، تصویری خاص و معنایی ویژه از آن را به مخاطب منتقل می کند و تاریخ گذشته در این بازنمایی/بازسازی، معنایی دیگر به خود می گیرد. این عمل – آگاهانه یا غیر آگاهانه – بر اساس درک ضرورت و نیازهایی در زمانه و زمینه ای که مورخ در آن قرار دارد، انجام می شود. بدین سان، با بازشناسی معنا و مضمون بازنمایی مورخ از گذشته، می توان به درک دشواره/مسئله ی وی نزدیک شد،که محرک او برای مراجعه به تاریخ و نگارش آن بر اساس نگرش و روش معینی بوده است. از آن جا که هر مورخ، متعلق به یک بافت فکری و نیروهای اجتماعی باورمند به آن است، بنابراین، منافع و باورهای عقیدتی/سیاسی آن نیروها نیز در بازنمایی گذشته در نظر گرفته می شود. بنابراین، تاریخ از منظر روایتی که نیروهای اجتماعی از گذشته دارند، بازخوانی و بازنمایی می گردد.
    در این مقاله، کتاب تاریخ خلیفه بن خیاط، به عنوان نخستین نمونه ی تاریخ عمومی اسلام، بر اساس این رویکرد بررسی می شود. یافته های مقاله نشان می دهد، ابن خیاط بر مبنای شیوه ی تفکر اهل حدیث به تاریخ گذشته ی خلافت اسلامی نگریسته و به همین دلیل به حاشیه رانی، غیریت سازی و طرد خوارج، ایرانیان و ترکان در تاریخ خلافت پرداخته و هویت عربی/اسلامی و اقتدارگرایی خلافت اسلامی را برجسته ساخته است.

    کلید واژگان: تاریخ نگاری اسلامی, نیروهای اجتماعی, بازنمایی, فرهنگ سیاسی, ابن خیاط, اهل حدیث
    Gholamreza Zarifian Shafiei, Zohair Siamian Gorji

    Researching of Islamic historiography texts will be considered as a path for understanding Muslims thinking way about the past Islamic first centuries. For this issue we can have a different viewpoint to these texts, by selecting an interpretive theoretical and, a semantic approach. By this theoretical method, the data is a report of the past incidents to reader –with an equal claim to event objectivity- based on authors of these texts, understanding and interpreting. On this basis, their reporting way of the past events can indicate their believes, value system and what is named as a historian ideology‚ thus this ideological perceptive from the past, transfers a special meaning and image to reader and the past history gets another meaning in this representation and reconstruction. This action-consciously or unconsciously-is done in background of historian time's requirement and necessities. So, with the recognition of meaning and sense of historian's representation, we can understand the historian motive that propelled to return to history and write it with his attitude. Because a historian belongs to a specific intellectual context and social forces who believe that contexts, he considers their interests and ideological and political beliefs for representing. So, the history will be reviewed and represented from that social force view.In this article, the history book of Khaliphe-ibn-Khayat is investigated as the first sample of Islamic public history. The findings of the paper shows Ibn-e-Khayat has looked to the past history of Islamic caliphate based on ahle hadis view and for this reason he has pushed the Khavarej, Iranians and Turks to margin and has cosideres them aliens, and has given prominence to the Arabic/Islamic identity and Islamic caliphal authority.

    Keywords: Islamic Historiography, Social Forces, Representation, Political Culture, Ibn, E, Khayat, Ahle Hadis
  • مصیب عباسی
    پژوهش حاضر به بررسی مهمترین علل شکلگیری سازمان وکالت در زمان امام صادق و امام کاظم(ع) پرداخته است. مهمترین عوامل تشکیل سازمان وکالت از امام صادق(ع) تا حضرت مهدی(عج) عبارتند از: شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ائمه مقارن با حکومت عباسیان، دشواری ارتباط ائمه با شیعیان، به جهت حفظ جان ائمه و شیعیان و ممانعت از آوری وجوهات شرعی، ایجاد آمادگی در شیعیان برای حساسیت بیشتر حکومت، جمع ورود به عصر غیبت امام زمان(ع) این سازمان فعالیت خود را از زمان امام صادق(ع) آغاز کرد و تا پایان عصر غیبت صغری فعال بود. همچنین این سازمان در محدودهای وسیع شامل پرداخت. مناطق شیعه نشین حجاز،عراق،ایران وشمال آفریقا به انجام وظایف خود می پرداخت.
    کلید واژگان: وکالت, ائمه, عباسیان, شیعیان
    Mosayeb Abbasi
    The present study investigates the causes, functions and the domain of Representative Organization during Imam Sadegh and Imam Kazem(PBUT) era. The main reasons for establishing the organization beginning with Imam Sadegh and continuing to Imam Mahdi(PBHT) were as follow: social, political and cultural circumstances contemporary to the Abbassid government, the difficulty involved in direct contact between Imams and Shiites due to existing threats to their lives, the need to decrease sensitivity of governments to Imams’ activities, collecting religious taxes, preparing Shiites to experience Imam Mahdi’s(PBUH)Long Absence. Representative Organization started its activities during Imam Sadegh (PBUH) and continued until Imam Mahdi’s(PBUH)Short Absence. A wide area including Hejaz, Iraq, Iran, North Africa was covered by the Organization.
    Keywords: Representation, Imams, Abbassid, Shiites
  • محمدرضا جباری، محمد کاظم ملبوبی
    سازمان های دعوت عباسیان و وکالت امامیه، دو سازمان مخفی بودند که در مناطق مختلف سرزمین های اسلامی فعالیت می کردند. امامان شیعه(ع) در زمان حضور برای ارتباط با شیعیان از سازمان وکالت استفاده می کردند. عباسیان نیز برای گسترش دعوت خود از داعیان بهره می بردند. با بررسی تطبیقی این دو سازمان، داوری بهتر تاریخی درباره عملکرد امامان و شیعیان، و عباسیان و پیروانشان امکان پذیر می شود.
    پرسش اصلی در این مقاله آن است که این دو سازمان چه تفاوت ها و شباهت هایی در مرحله شکل گیری و عوامل پیدایش داشته اند؟ عباسیان وارث تشکیلات دعوت ابوهاشم بودند، ولی امامیه سازمان وکالت را خود تاسیس کرده بودند. تلاش برای رسیدن به اهداف، وجود اختناق، فعالیت جناح های رقیب، وجود زمینه های مساعد، لزوم ارتباط با پیروان و جمع آوری منابع مالی، از عوامل پیدایش هر دو سازمان بود، علاوه بر این، در سازمان وکالت، دشواری ارتباط امام(ع) با شیعیان و ایجاد آمادگی برای دوران غیبت نیز از عوامل پیدایش آن شمرده می شود.
    کلید واژگان: امامیه, وکیل, واکالت دهی, داعی, دعوت عباسی, عباسیان
    Mohammad Reza Jabbari, Mohammad Kazemmalboobi
    The Abbasid Dawat organization and the Representation Organization of the Twelvers were two secret organizations which were active in different regions of the Islamic territories. Shiite Imams, when alive, used to communicate with Shiites through the Representation Organization. The Abbasids, too, used emissaries to disseminate their ideas. An accurate historical judgment about the function of Shiite Imams and Shiites, and that of the Abbasids and their followers would be possible through a comparative analysis of these two organizations. The main question with which this paper concerned is: what are the differences and similarities between these two organizations with respect to the stages of formation and causes of emergence? The Abbasids were inheritors of Abu Hashim's Dawat Organization, while the Twelvers themselves established their own Representation Organization. Among the causes of emergence of these two organizations were the struggle to achieve their aims, suppression, the activities of the rivals, good paved grounds, necessity of communication with followers, and gathering finances.The difficulty of communication between Imam (A.S) and Shiites, and preparation for the occultation period were other causes of emergence of the Representation Organization.
    Keywords: Twelvers, representative, representation, emissary, dawat (invitation), the Abbasid, Abbasids
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال