جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « ساخت موضوعی » در نشریات گروه « ادبیات و زبان ها »
تکرار جستجوی کلیدواژه «ساخت موضوعی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
افعال حسی طبقه مهمی از افعال در زبان های طبیعی اند که رویدادهای حسی و ادراکی مربوط به انسان و دیگر موجودات ذی شعور را بیان می کنند. هدف پژوهش حاضر این است که ساختار موضوعی افعال مربوط به حس شنوایی در زبان فارسی را در چارچوب دستور ساخت گلدبرگ (1995، 2006) بررسی نماید. داده های پژوهش مشتمل بر 320 جمله نوشتاری فارسی معیار است که از پیکره همشهری (نسخه دوم) استخراج شده اند. نتایج بررسی داده ها نشان می دهد که فعل بسیط «شنیدن» چندمعناترین فعل حسی شنوایی در زبان فارسی است که پنج معنای متفاوت دارد: شنیدن غیرارادی، شنیدن ارادی، مطلع شدن، اطاعت کردن و استشمام کردن. فعل «شنیدن» در این معانی پنج گانه در مجموع سه نوع ساختار موضوعی را از خود نشان می دهد: [فاعل + مفعول اسمی]، [فاعل + مفعول بندی] و [فاعل + مفعول حرف اضافه ای]. سایر افعال مربوط به حس شنوایی نیز دارای ساخت ساختار موضوعی خاصی هستند که تعیین کننده معنا و نحو آنهاست اما درجه چندمعنایی آنها کمتر از فعل «شنیدن» است. براساس رویکرد ساخت بنیاد می توان نتبجه گرفت که چندمعنایی این افعال از نوع چندمعنایی ساختی است که در سطح ساخت های کمابیش انتزاعی و طرحواره ای قابل تبیین است و نه در سطح واژه های عینی.
کلید واژگان: ساخت موضوعی, فعل حسی, دستور ساخت, دستور ساخت شناختی, رویکرد ساختیZabanshenakht, Volume:13 Issue: 1, 2022, PP 161 -190Perception verbs are important category of verbs in natural languages that express perceptual events related to human and other conscious creatures. The purpose of the present study is to explore the argument structure of perception verbs of hearing in Persian within the framework of Goldberg’s Construction Grammar (1995, 2006). The research data include a collection of 320 sentences of standard Persian extracted from the Hamshahri corpus, Persian Newspaper, (version 2). The results of the data analysis show that the perception verb ‘ʃænidæn’ (to hear), is the most polysemous Perception Verbs of Hearing in Persian that has 5 different meanings: hearing, listening, realizing, obeying, and scenting. In these different meanings, ‘ʃænidæn’ appears in 3 argument structure construction: [SUB + Nominal OBJ], [SUB + clausal OBJ], [SUB + Prepositional OBJ]. The other verbs of hearing also have their own argument structure construction which determines their semantics and syntax, but they are less polysemous than ‘ʃænidæn’. Based on the constructionist approach, it can be concluded that polysemy of the perception verbs of hearing is constructional polysemy which can be explained at the level of abstract and schematic constructions, rather than concrete words.
Keywords: argument structure, perception verb, construction grammar, cognitive construction grammar, constructional approach -
فعل های حسی طبقه مهمی از افعال در زبان های طبیعی اند که برای بیان رویدادهای حسی و ادراکی مربوط به انسان و سایر موجودات ذی شعور به کار می روند. مقاله حاضر به بررسی ساختار موضوعی مهم ترین فعل حسی در زبان فارسی، یعنی «دیدن»، در چارچوب دستور ساخت شناختی گلدبرگ (1995، 2006) می پردازد. داده های پژوهش شامل مجموعه ای بیش از 500 جمله نوشتاری فارسی معیار است که از پیکره همشهری استخراج شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که فاعل فعل «دیدن» از لحاظ معنایی نقش حسگر و مفعول آن نقش پدیده دارد که گاه به صورت گروه اسمی و گاهی به صورت بند پیرو ظاهر می شود. فعل «دیدن» از درجه بالایی از چندمعنایی برخوردار است و در این پژوهش 17 معنای مجزا برای آن کشف شده است که در هر یک از این معانی، ساختار موضوعی فعل از لحاظ ویژگی های صوری یا معنایی مفعول ویا از لحاظ تعداد متمم ها متفاوت است. در نتیجه می توان استدلال کرد که ساختار موضوعی فعل «دیدن» برخلاف دیدگاه رایج در رویکرد فرافکن گرا، وابسته به خود فعل نیست، بلکه وابسته به ساخت خاصی است که فعل در آن قرار می گیرد. این نتیجه گیری همسو با دیدگاهی است که در رویکرد ساخت گرا اتخاذ می شود و ساخت را به خودی خود واجد صورت و معنای مستقل می داند.کلید واژگان: ساخت موضوعی, فعل حسی, دستور ساخت, دستور ساخت شناختی, چندمعناییPerception verbs as important category of verbs are used to represent perceptual events related to human and other conscious creatures. This article examines the argument structure of the most important perception verb in Persian, i.e. “didæn’ (to see), within the framework of Goldberg's Construction Grammar (1995, 2006). The data includes a collection of 500 Persian sentences extracted from the Hamshahri corpus. The results show that the subject of “didæn’, semantically, plays the role of senser and its object plays the role of phenomenon that sometimes appears as a nominal phrase and sometimes as a subordinate clause. The verb "didæn" has a high degree of polysemy and in this study 17 different meanings have been detected. In each meaning, the argument structure differs in terms of formal or semantic properties of the object and/or the number of complements. Therefore, it can be argued that, in contrast to the projectionist approach, the argument structure of “didæn” is not dependent to the verb itself, but to a particular construction in which the verb occurs. This conclusion is in line with the constructionist approach that posits that a construction by itself has independent form and meaning.Keywords: Argument Structure, perception verb, construction grammar, cognitive construction grammar .polysemy
-
مسئله تناوب سببی و ضدسببی در کانون پژوهش های نظری در حوزه ساختار موضوعی در سطح روابط نحو و معناشناسی قرار دارد. در تبیین این تناوب، دو دیدگاه عمده گذرایی زدایی و سببی سازی بر این عقیده هستند که دو گونه این تناوب دارای مدخل های متمایز واژگانی نمی باشند. به عبارت دیگر، بر اساس این دو رویکرد، هر کدام از گونه های این تناوب از مدخل واژگانی گونه دیگر مشتق می شود. در این پژوهش با استناد به داده های زبان کردی گویش سورانی نشان می دهیم که در تناوب سببی و ضدسببی رابطه اشتقاقی دو طرفه وجود ندارد بلکه هر دو گونه از یک مدخل واژگانی خنثی مشتق می شوند. در لابلای این تحلیل، در سطحی زبان ویژه، به بررسی وجود تنوع ساخت واژی بر گونه های این تناوب ، محدودیت های فعلی انتخابی افعال در هر دو گونه و توزیع گروه حرف اضافه در ارتباط با موضوع بیرونی پرداخته می شود. در این پژوهش استدلال می شود که عاملیت و سببیت در سطوح مختلف به ساخت معرفی می شوند و تفاوت مجهول و گونه ضدسببی در فرافکن هسته جهت می باشد؛ به این صورت که مجهول دارای هسته جهت ولی ضدسببی فاقد این هسته می باشد.کلید واژگان: تناوب (ضد) سببی, (نا)گذرایی, ساخت موضوعی, مجهول, زبان کردیThe causative/anti-causative alternation has engendered theoretical interest within studies of argument structure at the syntax-semantic interface. The two prominanet appraoches to the syntax of the alternation, that is detransivitation and causation, do not posit distinct lexical entries for the alternation. In other words, these approaches build on the idea that one of the two alternants is derived from the other one. The purpose of this articl; however, is to show, based on Kurdish data, that there is not a derivational two-way relationship between the alternants in the alternation. Rather, it argues that both alternants are derived from a neutral single lexical entry. In so doing, evidence will be drawn from the existence of morphological variations on these alternations, verb selections and restrictions, and the contribution of prepositional phrase in relation to external argument. It will also be argued that agentivity and causativity are introduced to the structure as different projections, with the passive projecting a voice projection, while the anti-causative does not so.Keywords: (Anti)-causatiev, (In)-transitive, argument structure, passive, Kurdish
-
یکی از نظریه هایی که چگونگی تولید زبان با زبان آموز را تبیین می کند، نظریه پردازش پذیری (پینمان، 1998) است. این نظریه پیوست هایی دارد که یکی از آن ها فرضیه مبتدا است. این فرضیه به پیش بینی نحوه و روند مبتداسازی در مراحل گوناگون زبان آموزی اقدام می کند و آن را دارای سه مرحله می داند. براساس فرضیه مبتدا، زبان آموزان در مرحله اول تولید جملات به زبان دوم، تفاوتی میان نقش دستوری مبتدا و فاعل قائل نمی شوند. در مرحله دوم، افزوده ها در جایگاه آغازین ظاهر می شوند و در مرحله سوم، موضوع کانونی غیر فاعلی ای در این جایگاه قرار می گیرد. هدف از انجام پژوهش حاضر جلب توجه معلمان زبان فارسی به ضرورت آگاه کردن فارسی آموزان از ترتیب واژگانی کمابیش آزاد در جملات فارسی است. مسئله نوشتار پیش رو بررسی مبتداسازی در سطوح مختلف فارسی آموزی برمبنای فرضیه مبتداست. برای پرداختن به مسئله یادشده ، در ابتدا تعداد (48) فایل صوتی اجرای برخط آزمون تعیین سطح گفتار دو دوره دانش افزایی زبان و ادبیات فارسی براساس دستورالعمل ارزیابی تولیدات زبانی بنیاد سعدی سطح بندی شد؛ سپس تعداد (482) جمله دارای فاعل و ساخت موضوعی کامل از فایل های صوتی به منظور تحلیل استخراج شد. نتیجه تحلیل داده های نهایی این بود که فرضیه مبتدا درخصوص یادگیری زبان فارسی به تمامی صادق نیست.کلید واژگان: پردازش پذیری, مبتداسازی, فرضیه مبتدا, ساخت موضوعی, گفتارThe Processability Theory (Pienemann, 1998) is a theory that explains the way in which language is produced by the learner. It has extensions one of which is the Topic Hypothesis. The hypothesis predicts the manner and procedure of topicalization in different stages of language learning and posits three stages for it. According to the Topic Hypothesis, the learner does not differentiate between the grammatical function TOPIC and SUBJECT. At a later stage, adjuncts appear in sentence-initial position. Finally, the TOPIC function is assigned to a non-subject core argument. The aim of this study is to direct attentions to how significant it is to be conscious of the relatively free word order in Persian sentences. The problem of the study is to survey topicalization in different levels of Persian learning according to the Topic Hypothesis. To this end, 48 audio-files obtained from the online administration of the speaking placement test of two Persian Language and Literature Refresher Courses were first put into different levels. Then, 482 sentences involving subject and complete argument structure were extracted for analysis. Analyzing the final data indicated that the Topic Hypothesis was not fully supported against the development pattern of L2 Persian topicalization.Keywords: processability, topicalization, Topic Hypothesis, Argument Structure, speaking
-
از منظر توصیفی، فرایند الحاق به فرایندی نحوی- ساختواژی اطلاق می شود که در آن یک حرف اضافه با پیوستن به فعل موضوع جدیدی را به ساختار موضوعی فعل اضافه می کند و یا اینکه یک موضوع غیرمستقیم را به موضوع مستقیم فعل بدل می کند. موضوع الحاقی غالبا دارای یکی از نقش های معنایی بهره ور، ابزار، مکان و یا جهت می باشد. در پژوهش های زبانشناسی توصیفی/نظری، شناسایی، توصیف و تحلیل این فرایند و ساخت های مشتق از آن در زبان های ایرانی مورد غفلت قرار گرفته است و لذا این پژوهش نخستین گام جدی در راستای معرفی و بررسی این ساخت در یکی از زبان های ایرانی، کردی کلهری، می باشد. به طور مشخص، در این مقاله، ساخت الحاقی در زبان کردی کلهری با تکیه بر جنبه های توصیفی و نظری آن مورد کنکاش قرار می گیرد و از این رهگذر ملاک های تشخیص این ساخت و تحلیل ساز و کارهای نحوی دخیل در اشتقاق آن در انگاره زایشی کمینه گرا معرفی می گردند.کلید واژگان: الحاق, ساخت الحاقی, کردی کلهری, ساخت موضوعی, فعلApplication, descriptively speaking, is a grammatical term used to refer to a morphosyntactic process which affects the argument structure of a verb through either the introduction of a new argument to the argument structure of the verb or the promotion of an indirect argument with an oblique status to a direct argument status. Description, and let alone analysis, of application and the ensuing applicative constructions in Iranian languages have largely failed to draw the attention of researchers working on these languages; accordingly, the current research represents the first serious attempt to study application and the applicative constructions in an Iranian language, that is Kalhuri Kurdish. To be more specific, this papers aims at introducing a set of descriptive tools to characterize the applicative construction and at elaborating on the theoretical dimensions and implications of such constructions in the light of empirical findings from Kalhuri Kurdish. As such, the current research is setting a preliminary basis for further exploration of the properties of such constructions in Iranian languages.Keywords: application, applicative construction, argument structure, Kalhuri Kurdish, Verb
-
بررسی اصالت متون مختلف ادب فارسی با استفاده از الگوهای علمی و چارچوب های مشخص، می تواند از طرفی، معیاری واحد برای داوری درباره اصالت این متون به دست دهد، و از طرف دیگر، بسیاری از این متون را که هنوز اصالتشان مورد تردید است از بلاتکلیفی خارج کند. رباعیات خیام از جمله آثاری است که علی رغم پژوهش های فراوانی که درباره آن انجام شده است، هنوز بر سر آن اختلاف بسیاری وجود دارد و تعداد رباعیات اصیل این شاعر هم چنان نامشخص است. از این رو، در مقاله حاضر کوشیدیم تا با به کارگیری الگویی زبان شناختی، و با استفاده از روشی توصیفی-تحلیلی و آماری به بررسی و مقایسه 20 رباعی اصیل و 20 رباعی منسوب به خیام از منظر ساخت موضوعی بپردازیم، و پس از تجزیه و تحلیل داده ها دریافتیم که ویژگی رباعیات اصیل خیام سادگی بیش تر و استفاده کم تر از ساخت های پیچیده است، در حالی که رباعیات منسوب گرایش بیش تری به پیچیده گویی و استفاده از ساخت های نشان دار دارند. بدین ترتیب، با توجه به تفاوت قابل توجه دو پیکره از منظر ساخت موضوعی، به این نتیجه رسیدیم که رباعیات منسوبی که در مقاله حاضر بررسی شده اند، دست کم از این منظر، متعلق به خیام نیستند.کلید واژگان: خیام, رباعیات, زبان شناسی, ساخت موضوعی
-
بسیاری از زبان شناسان، ساخت موضوعی و تظاهر موضوع ها را در تناوب های سببی/ خودانگیخته ازمنظر رویکردهای واژگان گرا بررسی کرده اند. در مقاله حاضر، انشعاب های مختلف رویکردهای واژگان گرا را بررسی، نقد و مقایسه می کنیم و سپس فرضیه اصلی این رویکردها را مورد آزمایش قرار می دهیم. در این رویکردها، فرض این است که ویژگی های معنایی و واژگانی فعل تعیین کننده ساخت موضوعی و تناوب موضوعی است. در این مقاله، مبتنی بر داده های زبان فارسی نشان می دهیم که ویژگی های معنایی فعل نقشی اساسی در تعیین تناوب موضوعی ایفا می کنند؛ اما نمی توانیم شرکت یا شرکت نکردن فعل در تناوب سببی را تنها به محتوای واژگانی فعل نسبت دهیم. به طور کلی، یافته های این پژوهش بر نتایج پژوهش های پیشین سایه تردید می افکنند و نشان می دهند که عوامل دیگری ورای ویژگی های واژگانی فعل در تعیین ساخت موضوعی و شرکت فعل در تناوب سببی ایفای نقش می کنند. در این ارتباط، هدف دیگر این مقاله تعیین عوامل موثر بر شرکت افعال زبان فارسی در تناوب سببی است.ازمیان این عوامل می توانیم به عوامل بافتی، همچون ویژگی معنایی موضوع های فعل و سازه های غیرموضوع و همچنین دانش دایره المعارفی که در سطح بازنمون منطقی در تعامل با یکدیگرند، اشاره کنیم.
کلید واژگان: ساخت موضوعی, تناوب سببی, خودانگیخته, رویکردهای واژگان گرا, بافتMany linguists have studied argument structure and argument realization in causative/inchoative alternations within the framework of lexicalist approaches. In the present paper, we will study, criticize and compare various derivatives of lexicalist approaches. Subsequently, we will test the main hypothesis underlying the mentioned accounts. In these accounts it is assumed that the verb’s lexical semantic features determine its argument structure and alternation. In this paper, based on Persian data, we will show that verb’s lexical semantics plays an important role in determination of its alternation, but the verb’s participation in causative alternation cannot be attributed sole to the verb’s semantic content. Overall, the findings of this survey cast doubt on the results of previous researches and show that other factors which transcend the verb’s lexical features determine its argument structure and its participation in causative alternation. With this regard, the other aim of this paper is to specify the factors affecting Persian verbs’ participation in causative alternation. Amongst these factors one can point to contextual factors such as semantic features of verb’s arguments and non-arguments alongside encyclopedic factors which coalesce at the level of logical form of the utterance.Keywords: argument structure, causative, inchoative alternation, lexicalist approaches, context -
Persian language frequently uses compound verbs along with simple verbs as verbal predicates. In addition to compounding as a morphological process, metaphorization is a semantic change method applied to the verb formation. As a typological property, these two types of verb formation strategies are used in abundance in Persian language. In this study, the essential criteria for the definition of the sentence verb is based on both the argument structure and the different possible forms of event structure mentioned in the sentence. This is a semantic-based approach and explores formal diversities in order to discover the meanings hidden inside them. In this study at first we look at the definition of the verb and investigate its different forms and then compound and fragmented verbs are introduced as two forms of the verb in Persian.Keywords: compound verb, incorporation, fragmented verb, event structure, argument structure, metaphorization, aktionsart
-
در این مقاله با بررسی تناوب موضوعی برخی فعل های مرکب در زبان فارسی نشان می دهیم چگونه یک توصیف مبتنی بر زمینه های معنایی می-تواند به پرسش هایی در زمینه رفتار نحوی و ساخت های موضوعی مرتبط با این فعل ها پاسخ دهد. در زبان فارسی تعدادی از فعل های مرکب، می-توانند در تناوب سببی شرکت کنند. این فعل ها دارای گونه سببی و ضد سببی هستند. اما در برخی بافت ها، گونه ضد سببی پذیرفتنی نیست؛ در حالی که گونه سببی پذیرفتنی است. در این مقاله رفتار متفاوت این فعل ها را در بافت های مختلف در چارچوب نظریه «معناشناسی زمینه» (Vide. Fillmore & Atkins، 1992) توضیح داده و نشان می دهیم این فعل ها با دو زمینه معنایی مرتبط هستند. همچنین با استفاده از مفهوم زمینه معنایی (Vide. Fillmore & Baker، 2010) نشان می دهیم بر خلاف کریمی دوستان (2005) که معتقد است ساخت موضوعی فعل های مرکب به وسیله عنصر غیر فعلی تعیین می شود و نیز برخلاف عقیده فولی، هارلی و کریمی (2005) که مدعی اند همکرد و عنصر غیر فعلی در تعیین ساخت موضوعی فعل های مرکب موثر هستند، ساخت موضوعی این فعل ها به وسیله کل ساخت حاوی فعل تعیین می شود.
کلید واژگان: تناوب سببی, ساخت موضوعی, فعل مرکب, معناشناسی زمینهFocusing on the argument alternation of some Light Verb Constructions (LVCs) in Persian, we will show how a frame-based description of verbal polysemy may be used to answer some questions about syntactic behavior and argument structures associated with such verbs. In Persian, a number of LVCs consisting of a light verb and a preverb (PV) participate in causative alternation. The causative variant is formed with the LV ændaxtæn 'cause to fall', and the anti-causative variant is formed with oftadæn 'fall'. But in some cases, the anti-causative variant is not acceptable by native speakers of Persian, whereas the causative variant is acceptable. The peculiar behavior of these verbs in different contexts is explained in the framework of Frame Semantics (Fillmore & Atkins, 1992). We will argue that these verbs are associated with two semantic frames. Contrary to Karimi-Doostan (2005) who claims that the argument structure of LVCs is determined by PVs, and Folli, Harley & Karimi (2005) who propose that both PVs and LVs compositionally contribute to the A-structure of LVCs, using the notion of Frames (Fillmore & Baker, 2010), we propose that the whole construction including the LVC determines its A-structure.Keywords: Causative alternation, Argument structure, Light verb construction, Frame semantics -
فعل سبک فارسی یکی از مقولاتی است که پژوهش های قابل توجهی را در مباحثی چون فعل سببی، انضمام، فعل مرکب، ساختار موضوعی و ساخت مجهول به خود اختصاص داده است. در عموم بررسی هایی که در خصوص فعل سبک در افعال مرکب صورت گرفته است افزایش و کاهش ظرفیت فعل و ساختار موضوعی آن بیشتر مد نظر قرار گرفته است. یکی از جنبه های قابل بررسی در فعل سبک میزان واژگانی بودن این فعل در ترکیبات متفاوت است. این پژوهش می کوشد تا نحوه سبک شدن فعل سبک را در افعال مرکب مورد بررسی قراردهد. در این پژوهش فعل سبک از دو منظر هم نشینی با اجزاء غیرفعلی و جانشینی با صورت های متفاوت آن مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که افعال سبک فارسی نه تنها در مقایسه با هم به لحاظ واژگانی و سبک بودن بر روی یک پیوستار قرار می گیرند، به لحاظ هم نشینی با اجزاء غیر فعلی متفاوت نیز به صورت های متفاوت سبک شده اند. در این پژوهش طرحی موسوم به طرح بادبادکی ارائه شد که میزان سبک شدن فعل سبک فارسی را در دو محور افقی (هم نشینی) و عمودی (جانشینی عنصر غیر فعلی)، به تصویر می کشد.کلید واژگان: فعل سبک, فعل مرکب, گزاره های مرکب, ساخت موضوعی, انضمامPersian Light Verb (PLV) is of the chalengable issues in Persian Linguistics. Most of the studies on PLV are on its role in forming Noun Incorporation (NI) as well as Argument Structure. The present study has tried to investigate PLV in Persian complex predicates in terms of bleechness of the lexical meaning. In the study, it has been argued that the light verbs have been bleached distinctively in two vertical and horizontal continuemes. In horizontal continuem light verbs haven compared with each other, from the least to the most bleeched one, like xandan(to read), xordan(to eat), , zadan(to hit) and kardan t(to do). In vertical contiuem a specific Light verb have been investigated in relation to the lexical elements, noun or adjective, can be merged withto like kotak zadan(to hit), harf zadan(to talk), telephone zadan (to call, It has been also argued that there is a direct relationship between lexicality and specifity. More specific light verbs are more lexical ones.
In this study a kite shape design has been proposed to show bleechness of PLV in two dimensions.Keywords: Light Verb, Compound Verb, Complex Predicates, Argument Structure, Incorporation -
ساخت موضوعی به فهرست موضوع های یک محمول اطلاق می شود. مثلا، فعل «خورد» دو موضوع و فعل «داد» سه موضوع در ساخت موضوعی خود دارد. معمولا ساخت موضوعی افعال پس از افزوده شدن یک وند اشتقاقی به آنها تغییر می کند، به گونه ای که ساخت موضوعی مشتق حاصله با ساخت موضوعی کلمه پایه متفاوت است. در مقاله حاضر، ساخت موضوعی مشتقات فعلی زبان فارسی و تاثیر وند افزایی بر ساخت موضوعی کلمه پایه را مطالعه می کنیم. چارچوب نظری این مقاله نظریه لیبر است که ساخت موضوعی هر کلمه را فرافکنی از ساختار معنایی واژگانی آن می داند و معتقد است که، برای مطالعه ساخت موضوعی هر کلمه یا تغییرات وارده بر آن، باید ساختار معنایی واژگانی آن را مطالعه کرد. ما نیز تاثیر وندافزایی بر ساخت موضوعی کلمه پایه را از طریق بررسی تاثیر آن بر ساختار معنایی واژگانی آن کلمه مطالعه می کنیم و نشان می دهیم که فقط وندهایی ساخت موضوعی کلمه پایه را تغییر می دهند که در ساختار معنایی واژگانی آن کلمه تغییری ایجاد کرده باشند.
کلید واژگان: ساخت موضوعی, ساختار معنایی, واژگانی, موضوع, اشتقاقZabanshenakht, Volume:1 Issue: 1, 2010, PP 57 -74Argument Structure (AS) of a Predicate is a list of its arguments. For example the Persian verb xord (ate) in «Ali sib ra xord.» Has two arguments، while the verb dād (gave) in «Ali sib rā be Zahrā dād.» has three arguments: Ali، Sib، and Zahrā. The argument structure of a verb is usually changed by affixation، so that the argument structure of a derived word is different form that of the stem. This paper intends to study the argument structure of Persian verbal derivations and the effect of affixation on the argument structure of the base. The theoretical framework of this paper is Lieber''s view (1992) which states that the argument structure of each word is a projection of the Lexical Conceptual Structure (LCS) of that word. So the Study of AS of a word and the changes made in it must be done according to the LCS and the changes made in it. This paper studies the effect of affixation on the argument structure of a word through the changes it may have on the LCS of that word. It will also illustrate that only those affixes that changes the LCS of the word will affect the AS of the base; it means the affixes which do not have any effects on the LCS of a word have no changes on its AS.Keywords: argument structure, arguments, lexical conceptual structure, derivation -
این پژوهش درصدد است تا الگوی نوینی را برای تهیه خلاصه آراء قضایی به زبان ساده حقوقی ارائه دهد. در این مقاله، ضمن تحلیل زبان شناختی آراء قضایی، الگویی با عنوان «الگوی خلاق» معرفی می شود که براساس آن طی 5 مرحله مجزا می توان خلاصه آراء قضایی که حاوی کلان گزاره های متن است را به زبان ساده حقوقی و با تفکیک موضوع ارائه داد. پیکره زبانی پژوهش عبارتست از 50 دادنامه با موضوع کیفری و حقوقی که با روش تحلیلی- توصیفی از نوع تحلیل محتوا، تجزیه و تحلیل می شوند. پس از پیاده سازی آراء در «الگوی خلاق»، میزان جامعیت متن خلاصه رای و همچنین قابلیت درک و شفافیت بیان آن در مقایسه با متن اصلی به روش «بررسی مقایسه ای» و روش «گروه کانونی» مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج حاصل از این بررسی ها نشان می دهد که خلاصه آراء قضایی که از طریق «الگوی خلاق» به دست آمده، نه تنها نکات کلیدی متن اصلی را در برگرفته، بلکه در مقایسه با متن اصلی از قابلیت درک و صراحت بیان بیشتری برخوردار است.
کلید واژگان: زبان شناسی حقوقی (قضایی), زبان ساده حقوقی, ساخت موضوعی, نشانگرهای گفتمانی و قواعد کلان متنThis research intends to present a new pattern for providing the summary of judicial verdicts in a plain legal language. Further to linguistic analysis of the judicial verdicts, a new pattern, namely Khallaq Pattern, is introduced, by which we can produce the final summary of written judgments, including the key expressions and macro phrases of the original text, through five separate stages and in plain legal language. The linguistic corpus of the research contains 50 written judgments with both penal and legal subjects that are analyzed through the content analysis method, as a type of Descriptive-Analysis method. After implementation of the verdicts (linguistic corpus) in the Khallaq Pattern, in order to evaluate the comprehensibility and comprehensiveness of the attained summary in comparison with the relevant original text, two qualitative methods, i.e. “Comparative Study” and “Focus Group”, are employed accordingly. The obtained results indicated that the verdicts’ summary produced through the said pattern include the key expressions and elements of the original text. Further, it is more comprehensive than the main written judgment. -
هدف از نگارش این مقاله توصیف ساخت موضوعی اسم فعل ها در چارچوب دستور واژی-نقشی می باشد. نگارندگان در این مقاله به بررسی چگونگی نمود نقش های معنایی یک فعل در ساخت نحوی اسم فعل مشتق از آن فعل که حاصل فرایند اسم سازی هستند، می پردازند. تحلیل داده ها نشان می دهد که اصول انطباق در دستور واژی-نقشی به خوبی پیش بینی می کند که در زبان فارسی نقش معنایی عامل در اسم فعل های متعدی به صورت نقش نحوی متممی و در اسم فعل های لازم در جایگاه عنصر ملکی پس از اسم بازنمایی پیدا می کند، در حالی که نقش معنایی پذیرا و پذیرنده در اسم فعل های متعدی در جایگاه عنصر ملکی بازنمایی دارد. طبق اصول انطباق نقش معنایی عامل در اسم فعل های برگرفته شده از مجهول زبان فارسی می تواند به صورت نقش نحوی متممی نمود داشته باشد.
کلید واژگان: اسم فعل, ساخت موضوعی, دستور واژی, نقشی, اصول انطباق, نقش های نحوی, نقش های معناییThe aim of this study is to investigate the argument structure of deverbal nouns in Persian on the basis of Lexical Functional Grammar and to describe how the semantic roles of a verb can be represented in constituent structure of the equivalent deverbal noun. Data analyzes indicate that Mapping Principles in Lexical Functional Grammar can properly determine that in Persian the agent in transitive deverbal noun is realized as oblique and in intransitive deverbal noun as postnominal possessor. Whereas the semantic roles of patient and theme in transitive deverbal noun are realized as possessor. According to Mapping Principles the semantic role of agent in nouns which are derived frompassive construction can be realized as oblique in constituent structure -
مقوله فعل مرکب از جالب ترین، ظریف ترین و در عین حال پیچیده ترین بخش های پژوهش های نحوی است که توجه بسیاری از زبان شناسان و مدرسان آموزش زبان دوم /خارجی را به خود معطوف کرده است. این پژوهش سعی دارد با استفاده ازتحلیل ساختار فعل مرکب فارسی گفتاری معیار در چارچوب نظریه حاکمیت و مرجع گزینی و نیز با استفاده از شیوه های نوین و علمی آموزش زبان و واژه، راهکار علمی و کارآمدی جهت آموزش فعل مرکب فارسی به غیرفارسی زبانان به دست دهد. بر طبق این پژوهش، فعل های مرکب فارسی گفتاری معیار را می توان به لحاظ تعداد موضوع های آن به دو دسته یک موضوعی و چند موضوعی تقسیم کرد. برای آموزش فعل مرکب به غیر فارسی زبانان، بهتر است در سطح مبتدی از فعل های مرکب یک موضوعی و در سطوح بالاتر از فعل های مرکب با موضوع های بیشتر استفاده کرد. بعلاوه استفاده از متن های گفتاری که به صورت طبیعی و به منظور ایجاد ارتباط تهیه شده اند مناسب تر به نظرمی رسد.
کلید واژگان: فعل مرکب, نظریه حاکمیت و مرجع گزینی, ساخت موضوعی, زبان فارسی گفتاری معیار, راهکار آموزشیThe category of compound verbs is one of the most interesting, subtle and yet complex part of syntactic researches that has attracted the attentions of many linguists and teachers teaching a second/ foreign language. Analyzing the structure of compound verbs in spoken standard Farsi language in terms of Government and binding theory, and using a new scientific method of teaching language and vocabulary, the present research tries to provide a new practical and effective way of teaching Farsi compound verbs to the speakers of languages other than Farsi.According to the finding of the research, the compound verbs can be divided into two groups: one-argument verbs and multi-argument verbs. At elementary levels, it is better to start teaching with the first group. The second group should be taught at higher levels. Moreover, it seems appropriate to use spoken materials that have already been recorded in real communication contexts.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.