جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "شیراز" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"
تکرار جستجوی کلیدواژه «شیراز» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
خلاصه عقیدهء مذهبی حافظ به عنوان یک سنی شافعی در میان حافظ پژوهان مقبول و پذیرفته است. از سوی دیگر ، وجود ابیات شیعی در دیوان او که به لحاظ درونمایه حاکی از حالتی فراتر از ارادتمندی یک سنی شافعی نسبت به اهل بیت(ع) است ؛ تحقیق و بررسی دوباره پیرامون آن دسته از اشعار را می طلبد. مخصوصا که از چند قرن قبل از حافظ ، نوعی تفاهم و قرابت مذهبی میان تسنن و تشیع به وجود آمده بود که می توان از آن با عنوان (تسنن دوازده امامی) یاد کرد. علاوه بر این ، فضای فرهنگی شیعی زمان حافظ در شیراز ، و حضور چند شاعر شیعی و وجود بقعهء شاهچراغ (ع) و نیز رویکرد خاص برخی از بزرگان شیراز ، نسبت به تشیع ، از خانوادهء سلطان ابو اسحاق اینجوگرفته تا حاجی قوام ، بر رسی دوباره پیرامون اشعار شیعی حافظ ، در جهت رسیدن به یک قرایت جدید از تسنن حافظ را می طلبد.
کلید واژگان: تسنن, دوازده امامی, تشیع, شاهچراغ, شیراز, تاشی خاتون, حاجی قوام -
ادبیات داستانی معاصر نگاه ویژه ای به عناصر و مولفه های فرهنگ عامه شیراز در دوره پهلوی داشته است. در پژوهش حاضر با توجه به گستردگی مولفه های فرهنگ عامه، بازتاب ادبیات عامه شیراز از دریچه واکاوی بیست اثر داستانی شامل پانزده مجموعه داستان کوتاه و پنج رمان مورد بررسی قرار گرفته است. شیوه گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و روش تحقیق، توصیفی تحلیلی بوده است. نتایج پژوهش نشان میدهد استفاده از لهجه شیرازی، بهرهگیری از ضرب المثلهای شیرازی و غیر شیرازی، ترانه ها و تصنیفهای شیرازی در ادبیات داستانی معاصر فراوان بوده اما متلها و قصه ها حضور کمرنگی داشته اند. برخی تصنیفها و متلهای شیرازی به کار رفته، بیانگر برخی حوادث اجتماعی و تاریخی شیراز در دوران پهلوی از جمله ماجرای سیف القلم، متحدالشکل شدن لباسها و نیز وضعیت دستمزد کارکنان اولین کارخانه نساجی شیراز بوده است. به طور کلی با توجه به سبک نویسندگی و علایق بومی نویسندگان ادبیات داستانی، بازتاب ادبیات عامه شیراز در سووشون، شلوارهای وصله دار، شهری چون بهشت، کوچه زنبورک خونه، سنگ صبور، چراغ آخر، اجاق کور و بارونی نسبت به دیگر آثار ادبی پررنگتر بوده است.
کلید واژگان: شیراز, ادبیات عامه, لهجه, ترانه, ادبیات داستانیJournal of the stylistic of Persian poem and prose (Bahar Adab), Volume:13 Issue: 58, 2021, PP 203 -221>Contemporary fictional literature has had a special look at the elements and components of Shiraz folklore in the period of Pahlavi. In the present study, considering the extent of the components of folklore, the reflection of Shiraz has been studied popular literature through of analysis of 20 fictional works including fifteen collections of short stories and five novels. The collected data in this article based on library resources have been analyzed in a descriptive-analytical method. The results show that the use of Shirazi dialect, Shirazi and non-Shirazi proverbs and Shirazi songs and chansons have been abundant in Contemporary fictional literature, but fictions(Matal) and stories have had a small presence. Some of the used Shirazi chansons and fictions indicate some of the social and historical events of Shiraz during the period of pahlavi, such as the story of Saif al-Qalam, the uniformity of clothes, and the situation of the wage of employees of the first textile factory of shiraz. generally, according to the style of writing and indigenous interests of fiction writers, the reflection of Shiraz popular literature in Sou va shoun, patchy pants, a city like Behesht, the Alley of Zanboorakkhooneh, The Patient Stone, the last light, The extinguished oven and Barooni has been more considerable compared to other Literary works.
Keywords: Shiraz, folklore, dialect, song, fictional literature -
از جمله واژگانی که در برابر دگرگونی های زبان ایستادگی بیشتری از خود نشان می دهند و ساختار کهن آنان کمتر دستخوش تغییر می گردد جای نام ها و نام مکان ها در حوزه های جغرافیایی فرهنگی است. گسترش زبان فارسی معیار بسیاری از ساختار واژگان کهن را در نمودگاه زدایش و دگرسانی قرار می دهد؛ هر چند که نمی توان جای نام ها را از این روند جدا دانست، ایستادگی این واژگان در خاطره جمعی مردمان هر سرزمین ضامن ماندگاری آنهاست؛ نام هایی که از گذشته های دور با ما سخن می گویند. امروزه به خاطر عدم آشنایی با ساختار کهن چنین جای نام هایی، داستان ها و روایت های عامیانه ای پیرامون معنای آنها شکل گرفته است که می توان از آنها با عنوان ریشه شناسی عامیانه نام برد. پژوهش حاضر کوششی است در شناساندن، معرفی و بررسی ریشه شناختی پاره ای از جای نام ها در شهر شیراز که دارای ساختاری کهن هستند و هنوز در میان گویش وران این شهر به کار برده می شوند؛ نام هایی چون: بالاکفت، برم دلک، پای کتا، تاق اسکرو، تل پروست، تلخدش، دراک، درکی، ده کره، دزک، فهندژ، قلات، قمشه، کتس بس، کشن، کفترک و گویم. جای نام هایی که با وجود دیرینگی هنوز به همان شکل کهن در میان گویش وران شهر شیراز خوانش می شوند؛ هر چند که از معنای نهفته در آنها آگاهی چندانی وجود ندارد.کلید واژگان: شیراز, شیرازی قدیم, گویش شیرازی, جای نام, ریشه شناختی, زبانشناسی اجتماعیToponyms are among the words that have been more resistant to linguistic changes. It is a fact that the dominance of the Persian language has caused many alterations in the structure of some older vocabulary in the local dialects. Toponyms have also been undergoing such changes; however, they show more resistance in comparison to the other words because they have been dwelled in the collective memory of the locals, and it guarantees their survival. Due to the lack of familiarity with the ancient structure of such toponyms, there are many "folk etymologies" made to describe the origins of the toponyms. The present research is an attempt to introduce the following toponyms in Shiraz, as well as investigate the historical backgrounds of those words and suggest some probable etymologies for them: bâlâkaft, barmdelak, pâyēkutâ, tâq-e ōskurū, tul-ē parwast, talxdâš, derâk, dreky, dozak, fahandiž, qalât, qomšæ, katasbes, kušan, kaftarak and gūyum.Keywords: Shiraz, Old Shirazi, Shirazi dialect, toponyms, Etymology, sociolinguistics
-
از سده 19م. سیاست انگلستان در ایالت فارس، ایجاد امنیت در راه های ارتباطی با هدف توسعه تجارت بود. در این راستا دولت بریتانیا اقدام به تاسیس یکی از سازمان های هماهنگ کننده به نام «کنسولگری» کرد. این پژوهش برآنست با روش توصیفی-تحلیلی درپی پاسخ به این سوال باشد که کنسولگری بریتانیا در شیراز، درصدد دست یابی به چه اهداف و کارکردهایی بود و نحوه تعامل آن با کمپانی هند شرقی چگونه بود؟ یافته های پژوهش بیانگر آن است که قصور دولت مرکزی و فقدان قدرت محلی در فارس، باعث ایجاد ناامنی در راه ها شد که درنتیجه به تجارت بریتانیا زیان هایی وارد کرد. این مساله کنسول ها را بر آن داشت تا برای حفظ منافع خود و برقراری امنیت، دست به اقداماتی بزنند؛ ازجمله، دخالت در امور داخلی حکومت فارس، تصمیم به تجزیه آن، برقراری روابط مستقیم با سران قبائل و عشایر، اعزام قشون هندی، دادن اولتیماتوم به دولت مرکزی و اخطار به حکام محلی مبنی بر دخالت نظامی و تشکیل نیروی مستقلی به نام «پلیس جنوب». کنسولگری بریتانیا در شیراز در ماموریت خود از ظرفیت های نظامی، مالی و اداری کمپانی هند شرقی بهره می برد و تحت اداره کل سیاسی هند بود و سخنگوی کمپانی، در دستگاه اداری فارس استقرار داشت. صادرات به بمبئی و دیگر بنادر مهم هند، از طرف فارس صورت می گرفت.کلید واژگان: کمپانی هند شرقی, بریتانیا, کنسولگری, شیراز, تجارتIntroductionThis study investigated the British Consulate in Shiraz (in Fars Province) in the interval 1903-1925/1321-1344 AH. Iran is located in an area where European states had colonial objectives in the early nineteenth century. The strong economic-political rivalries between these European countries in that period caused them to expand their spheres of influence using tools including establishment of consulates. Therefore, it is important to demonstrate the role and the position of these consulates in changing the political attitude of Britain toward Iran and to show the guiding role of the Consulates in this relation. Study of practical measures taken and reports sent by the Consulates to the British government in London and to the British Raj reveals the important political-commercial objectives they followed and reported. The main purpose and question in the present research is to investigate the objectives and functions of the British Consulate in Shiraz. Although it is obvious that the British government established the Consulate in Shiraz, as one of its most important centers of influence, to promote its colonial objectives in this city, one of the main purposes of this research is to identify the colonial methods and the strategy the British government adopted for expanding its policy in the Fars region.MethodologyThis research addressed the rivalries between colonial states, especially Britain, and the establishment of the British Consulate in Shiraz in Iran in the framework of the theory of colonization. Therefore, the study was fundamental in purpose and analytical and descriptive in methodology. Obviously, it mainly employed a library- and document-based method to collect information and used first-hand historical sources, travelogues, the works of chroniclers, published correspondence of secret agents of foreign countries, and the Fars Weekly as its sources.FindingsThe Consulate in Shiraz was inaugurated by General George Graham and supervised by European officers (Lorimer, 2009:270; Rabino (1984:139). Up to the year 1925 /1344 AH, it had nine Consuls or Vice-consuls with the ranks of general, colonel, and captain and some with the titles of Major and Lieutenant (Rabino, ibid; The Discovery of English Tricks or Duplicity and Falsehood, based on British Secret Documents on Iran, Kianfar, Einollah and Estakhri, Parvin, 1984:133). When the British came to power in Fars Province, one of the publications with a high circulation named the Fars Weekly was published from 1916-1919/ 1335-1338 AH under the management of Mirza Fazlollah Banan, the secretary and translator of the Consulate. On the front page of the weekly was printed “This newspaper publishes the official news of the South Persia Rifles.” All official notifications of the civil and military representatives of the British Government and of the East India Company in Fars were printed in this weekly (the Fars weekly, 1916-1919/1335-1338 AH). During this period, trade was as important for the British government as the establishment of consulates and the appointment of consuls (Watson, 1961:99). The most important objective of the British government was to create order and security along the trade routes with the purpose of expanding trade. This policy inevitably influenced the situation in Fars. There were important trade routes in Fars that connected the trade areas of central Iran to India and to the southern margins of the Persian Gulf. The most famous one of these was the Bushehr-Shiraz road (Safiri, 1985:30). Shiraz also benefited greatly from this increase in trade activity both in terms of the connecting roads and with respect to consumer goods (Curzon, 2008:2/122-123). According to the report by Knox D’Arcy, the Vice-Consul in Shiraz Consulate from 1908 to 1912, there were 14 British Companies that engaged in trade in Fars (The Blue Book, 1984:1622-6/7). Moreover, trade documents of the British Consulate in Shiraz during 1913-1014 regarding trade benefits led to a substantial amount of correspondence between the Consulates in Shiraz and Bushehr and the governments in Delhi and London. In general, one basic issue was followed in all this correspondence: to drive out non-British trade from Iran (Kianfar, Einollah and Estakhri, Parvin, ibid, 1984:165). The Consuls also had general oversight of the financial affairs of Fars Province. From 1911/1329 AH onward, the provincial government in Fars became more dependent on yearly British financial aid to run its foreign affairs, and the British Consul became the honorary person in charge of supplies in Fars Province (Wright, 1979: 121-122). The Europeans in Shiraz were the heads of government offices in Shiraz and dictated without consulting with the Governor of Fars. Daryabeigi, the military commander, obeyed the Consul in the hope of becoming the ruler of the Southern Ports in the Persian Gulf. The telegraph offices, also supervised by the Consul, reported the daily events (Mokhber-ol-saltaneh, 1984:318-324).ResultsConsulates were one of the organizations that the British established in line with colonial rivalries to gain political-economic benefits. Therefore, as a vast Province in southern Iran with sensitive geographical position and an important position in world trade, Fars was the focus of attention for European Powers and became an arena of colonial rivalries. Shiraz attracted Britain’s attention because it was the trading center of southern Iran and played an active role in domestic and foreign trade. There were many British nationals in Shiraz. They took control of purchase and sale of various commodities with the establishment of the Consulate, trading houses and trading companies and extended their influence in this region. This consulate had extensive functions because of the weak central government, tactless local rulers, rivalries between the clans and tribes, and lack of suitable administrative organizations in the Province. The Consuls had general oversight of the telegraph offices, the Imperial Bank of Persia, the financial offices, the representatives of trading companies, the military and law and order affairs, and the communication of warnings issued by the British government regarding their interests. The Consulates also built infirmaries, collected manuscripts and antiques, carried out geographical, political, and economic mapping, became familiarized with the cultural-social affairs and cultures, and acquired information regarding military and financial resources. The Consuls gave consular support to those who took sanctuary and to religious minorities and provided medical services to the public to win people over on the one hand and followed the policy of sowing discord among the nomadic and tribal leaders on the other hand. They acted as kings without crowns, took measures and engaged in undiplomatic behavior (not only to appoint or dismiss rulers but also to meddle in all general and specific affairs in Fars Province), and dictated their wishes. The measures taken by Britain in Fars were mostly based on economic and commercial considerations, and their social-cultural and service provision activities were aimed at acquiring popularity, prestige, and influence. The value of this research lies in its functional aspects that can be useful for scientific-academic circles, the Ministry of Foreign Affairs, the National Security Commission, the Strategic, Security, and Economic Centers and, finally, for public enlightenment.References (in Persian)Amin, Abdul Amir, British interests in the Persian Gulf, translation by Ali Rajabi, Tehran: Amir Kabir, 1988. Anvari, Amirushang, Gulf, Tehran: House of History, 2011. Obun, Eugene, Iran Today, 1906-1907, translated by Ali Asghar Saeedi, Zwar, 1983 O’Connor, Frederick, Memories of Frederick O’Connor, translated by Hassan Zanganeh, Tehran: Shiraz Publishing House, 1997 Boroumand, Safoura, British Consulate General in Bushehr 1763-1914/1177-1332 AH, Tehran, Journal of the Center for Documentation and Diplomatic History of the Ministry of Foreign Affairs of the Islamic Republic of Iran, 2002 ..........British Consulate General in Bushehr, Foreign Relations History Quarterly, year 1, No. 1, winter 1999. pp.31-48. .......... British Consulate General and Arms Trade in the Persian Gulf (1890-1914), Foreign Relations History Quarterly (year 3, No. 1, spring 2002, pp. 75-86) Banan, Mirza Fazollah, the Fars Weekly. Year 2, No. 21, 1917/1336 AH.p.10. ......................................Year3, No. 22, 1918/1337AH.pp.11-12,No.20,pp.4-5,No,21.p.3,NO.23.p.12,No.25,p.8,No.26,p.12,No.32,p.12 ..................................... Year 4, No. 20, 1919/1338 AH.p.6. Hosseini Fasaei, Mirza Hassan, Farsnameh Naseri, corrected and annotated by Mansour Rastegar Fasaei, 2 volumes, Amirkabir Publications, 1997 Khalesi, Abbas, the History of Sanctuary and Taking Sanctuary, Tehran: Scientific and Cultural Publishers, 1987 Gustavo Domorini, Nomads of Fars province, translated by Jalaluddin Rafi Far, Tehran University Publications, 1996 Robino, Louis, Diplomats and Representatives of Iranian and British Consulates, translated by Gholam Hossein Mirza Saleh, Tehran: History of Iran, 1984 Wright, Dennis, the British among the Persians, translated by Manuchehr Tahernia, Tehran: Ashtiani Publications, 1985 .......... the British among the Persians, translated by Eskandar Deldam, Tehran: Nahal Publications, 2000 Raine, Esmaeil, Iranians on British Payroll, Tehran: Javidan Publications, 1977 Razi, Monireh, Southern Police, Tehran: Islamic Revolutionary Guards Documentation Center, 2002. -Roknzadeh Adamitat, Mohammad Hossein, Fars and the International War, two volumes, Tehran: Iqbal Publications, 1978 -Sykes, Sir Percy Mellsworth, History of Iran, translated by Mohammad Taghi Fakhr Dai Gilani, volume 2, Tehran: Scientific and Cultural Publishers, 1983 Saeedi Sirjani, Ali Akbar, Vaghaye Ettefaghiyeh, Reports of British secret agents, Tehran: Peykan Publications, 1982 Florida Safiri, the South Persia Rifles, translated by Mansoureh Ettehadiyeh and Mansoureh Jafari Fesharaki, Tehran: Publication of Iranian history,1985 Savori, Roger, Iran under the Safavids, translated by Kambiz Azizi, Tehran: Sahar Publications, 1987 Dagobert von Mikush, Wassmuss the German Lawrence, translated by Freshteh Azam Mirfakhrai, Tehran: Navisa Publications, 1996 Blue Book: The British Department of State’s Secret Reports on the Constitutional Revolution in Iran, complied by Ahmad Bashiri, volumes 1-8, Tehran, Nashrno, 1988 George Nathaniel Curzon, Persia and the Persian Question, translated by Gholamali Vahid Mazandarani, 2 volumes, Tehran: Scientific and Cultural Publishers, 2008 The Discovery of English Tricks or Duplicity and Falsehood, compiled by Kianfar, Einollah and Estakhri, Parvin, 1984 Gehrke, Ulrich, Ahead to the East, translated by Parviz Sadri, Book I, Tehran: Siamak Publications, 1998 Hugo de Groot, Travelogue, translated by Mohammad Jalilvand, Tehran: Markaz Publications, 1990 Philippe Graves, Cox Headquarters Mission in the Persian Gulf and Persia, translated by Hasan Zanganeh, Tehran: Behdad Publications, 2001 Ann KS Lambton, History of Islamic Persia, translated by Yaghoub Azhand, Tehran: Amirkabir Publications, 1984 J.G. Lorimer, Gazetteer of the Persian Gulf, Volume I, translated by Abdulhamid Ayati, Tehran: Iranian Studies Foundation Publications, 2001 Wilhelm Leiton, Iran’s Peaceful Influence to Mandate, translated by Maryam Mirahmadi, Tehran: Moeen Publications, 1988 Masaharu Yoshida, the Travelogues of Masaharu Yoshida, translated by Hashem Rajabzadeh, Mashhad Astan Quds Razavi Printing and Publishing, 1994 Majd, Mohammad Gholi, Persia in World War I and Its Conquest by Great Britain, translated by Mostafa Amiri Tehran: the Political Studies and Research Institute, 2011. Hedayat, Mehdi Gholi (Mokbbar-al-Saltanah), Memories and Risks, Tehran: Zavar, 2010. ------------------------------------------------------------Iran Report, Tehran: Silver, 1984. Watson, Robert Grant, A History of Persia in the Qajar Period, translated by Abbasgoli Azari, Tehran: Bina Publications, 1981 Wilson, Arnold, Wilson Travelogues, translated by Hossein Ali Sa ́adat Nouri, Vahid Publications, 1984.References (in latin)1- Bullard.R.The Middle East a political and economic survey, Oxford University press London New Toronto: 1951. 2- Degoey, Ferry. "The business of consuls, consuls and business men". Erasmus University Rotterdam. Faculty of his tory and art, 2010 3- Lorimer, J.G, Gazetter of the Persian Gulf, Oman, and Central Arabia, Completed and edited by R.L.Bird Wood, Calcutta, 1970. 4- Stebbin, H.L. (2009). British Consuls and “Local” Imperialism in iran, 1889-1921, phD Dissertation: University of Chicago. 5- -Windler, Chris. "Diplomatic History as Field for Cultural. Analysis: Muslim- Christian Relations in Tunis, 1700-1840 ". The Historical Journal 44: 1, 2001.Keywords: Great Britain, Consulate, Shiraz, Trade, Security
-
خراسان بزرگ و ادبیات فارسی پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارند. هرجا از ادبیات، شاعران، نویسندگان و آثار ادبی بزرگ، سخن باشد، بی شک نام شهری از خراسان نیز با آن همراه می شود. این قلمرو پهناور به دلیل ویژگی های طبیعی و موقعیت های خود بستر مناسبی برای رشد و شکوفایی و تکامل آثار و انواع ادبی بوده است. حماسه یکی از انواع ادبی است که زاییده و بالیده خراسان است و طوس مهد این نوع ادبی کهنسال بوده است. شیراز نیز شهری است که نامش با غزل همراه شده است و غزل فارسی با وجود شاعران بزرگی چون سعدی و حافظ در این شهر به اوج و اعتلا رسیده است. خراسان و شیراز در میان دیگر مناطق ادبی ایران بهترین مناطق برای تکوین و اعتلای حماسه و غزل بوده است. پژوهش حاضر به استناد قرآن کریم و نهج البلاغه و مبتنی بر نظرات دانشمندانی چون ابن سینا، ابن خلدون، مونتسکیو و... به شناخت تاثیرات محیط طبیعی خراسان و شیراز در تکوین حماسه و اعتلای غزل پرداخته است.
کلید واژگان: محیط, انواع ادبی, حماسه, غزل, خراسان, شیرازGreat Khorasan and Persian literature have an irrefrangible linkage. Wherever we talk about literature, poets, authors and great literary works, it is undoubtedly associated with one of the cities of Khorasan. This wide area is considered as a proper place for the growth, development and evolution of different literary works and literary genres due to its natural properties and special situation. Epic is one of the literary genres embedded in Khorasan, and Tous is considered as the cradle of this ancient literary type. Shiraz is also a city whose name is associated with sonnet and Persian sonnet due to great poets such as Sa’di and Hafiz reached its summit in this city. Khorasan and Shiraz are considered as the best places for formation and elevation of sonnet and epic in Iran. Based on Holy Qoran and Nahjol Belagheh and viewpoints of thinkers such as Ace Sina, Ibn – e Khaldoun, Montesquieu, the present study aims to explore the impact of natural environment of Khorasan and Shiraz on the evolution of sonnet and epic.
Keywords: environment, literary genres, epic, sonnet, Khorasan, Shiraz -
«یسنین» اوضاع حاکم بر شوروی را فاجعه بار و تراژدی زندگی ملی کشور و گفتگوی فرهنگ های شرق و روسیه را یکی از راه های برون رفت از این اوضاع می دانست. یسنین در کتاب «موتیوهای (بن مایه های) ایرانی» به جستجوی زیباشناختی تعالی ملی آینده روسیه و راه شرقی آن می پردازد. هدف از نگارش مقاله حاضر شناسایی و بررسی ابعاد شاعرانه «موتیوهای ایرانی» در فرایند آنالیز و تحلیل سیر تکاملی قهرمان لیریک این کتاب است که آرمان های فرهنگی دارد. قهرمان در بخش اول کتاب به عنوان گردشگر روسی متاثر از شرق و در بخش دوم به عنوان سیاح و شاعری که به زیبایی های زندگی شرقی و فرهنگ آن دل بسته است ظاهر می شود و در بخش سوم کتاب در شعر «کشوری به رنگ آبی و شاد. . .» که در آن در راه زندگی زیبای جدید «بلبل گل را در آغوش می گیرد» آورده شده است.کلید واژگان: یسنین, گفتگوی فرهنگ ها, شیراز, دشت های شهر ریزان, اشعار لیریک ایرانСовременная Есенину советская действительность осознавалась им как трагедия национальной жизни. Отсюда его поиски путей выхода из неё, один из которых поэт видел в диалоге культур Востока и России. Книга «Персидские мотивы» возникает в творчестве поэта как его эстетический поиск национального развития будущей России, её восточного пути. Целью нашего исследования является выявление поэтической концепции «Персидские мотивы» в процессе анализа эволюции лирического героя – носителя культурной идеи, который в первом разделе книги предстает русским путешественником, очарованным Востоком; во второй части он обретает облик странника и поэта, полюбившего живую красоту восточной жизни и культуры, в третий раздел вошло стихотворение «Голубая да веселая страна…», в которой за милые края новой жизни «обнимает розу соловей».Keywords: ??????, ?????? ???????, ?????, ????????? ????????, ?????????? ??????
-
In recent years, concepts such as space and place in the field of comparative literature have become very important. Among the approaches of comparative literature, one can refer to the geographical criticism and imagology that have been very promising and in line with scientific principles in examining the views of foreign tourists. Of the many itineraries, by writers who have traveled to Persia as tourists or diplomats in different centuries and visited various cities, we can mention To Isfahan (Vers Ispahan, 1904) by the French traveler Pierre Loti who traveled to Iran in the early 20th century. In his book he described different cities of Iran from the south to Isfahan. In this paper, using geographical criticism approach as a multilateral method in describing the city of Shiraz, we have made an attempt to present new aspects of the geographical perspective of this work. The authors spontaneous look passes all the frontiers of imagination and offers a new different image of reality.Keywords: Geographical Criticism, Imagology, Shiraz, To Isfahan, Loti, Polysensoriality, Stratigraphy
-
هنر دوره قاجار از لحاظ محتوا و ماده، همچنین موضوع و نحوه اجرا دارای ویژگی های متمایز و منحصر به فردی است. یکی از محصولات هنری در خور تامل عصر قاجار، کاشی نگاره های فضاهای خصوصی و نیمه خصوصی کاخ ها و خانه های اعیان و اشراف است که استفاده از آن به ویژه در دوره ناصری اوج گرفت. این کاشی نگاره ها نمایانگر علایق و سلایق دوران خود هستند و از لحاظ نحوه پرداخت به مضامین و شیوه اجرا و بیان در نقشمایه ها خصوصیات شایان توجهی دارند؛ به نحوی که با بررسی آنها شاهد حضور هویت ایرانی، اسلامی و فرنگی به طور هم زمان هستیم. درک این موضوع نیازمند شناخت مفهوم سراسطوره ها و عملکرد هم زمان اسطوره های چندگانه در فضای معناشناختی فرهنگ و هنر دوره قاجار است.
این مقاله به تبیین مفهوم سراسطوره و بررسی سراسطوره های غالب در فرهنگ و هنر دوره قاجار با استناد به مجموعه ای بی بدیل از اسناد تصویری، یعنی کاشی های آراینده خانه های به جا مانده از دوره قاجار در شیراز و مطالعه تحلیلی برخی از این کاشی نگاره های پر شمار، پرداخته است. هدف این پژوهش معرفی و ارائه مستندات تصویری است که نظریه معاصر سراسطوره ها را تشریح می کند.کلید واژگان: سراسطوره, کاشی نگاری قاجار, شیراز -
نشانه شناسی، مطالعه نظام مند نشانه هاست که به عنوان یکی از ابزارهای کارآمد امروز توانسته است در تحلیل بسیاری از متون موثر باشد و نشانه شناسی لایه ای به مثابه یک دیدگاه نظری، زمینه را برای تحلیل متون چندوجهی که شامل نشانه های زبانی و غیرزبانی است، فراهم می کند.
این پژوهش به تحلیل سنگ نوشته های قبور شهدا از منظر نشانه شناسی لایه ای پرداخته است. سنگ نوشته قبور شهدا به مثابه متون چندوجهی، حاوی نشانه های زبانی و غیرزبانی اند که کارکرد و نقش هر یک از این لایه های نشانه ای در این پژوهش، از منظر نشانه شناختی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. این پژوهش، نشان می دهد نقوش به کار رفته در سنگ نوشته ها و همچنین رنگ هایی چون سبز، قرمز و سیاه هرکدام در کنار نشانه های زبانی، نقش مهمی در انتقال مفهوم شهید و شهادت ایفا می کند؛ همچنین این پژوهش نشان می دهد که چگونه نشانه های زبانی در قالب شعر و نثرهای کوتاه در انتقال مفاهیم موردنظر موثر می باشند. نوع نشانه به کار رفته، انسجام ساختاری، روابط همنشینی بین نشانه ها و همچنین انسجام کارکردی و انسجام معنایی این نشانه ها، باعث شده است تا این سنگ نوشته ها به زیباترین شکل، پیام خود را به رهگذران القا کنند.کلید واژگان: نشانه شناسی, سنگ نوشته, شهدا, نشانه شناسی لایه ای, شیرازSemiotics is the systematic study of signs which has worked as an effective tool for analyzing many texts, and stratified semiotics, as a theoretical approach, sets the ground for the analysis of multi-dimensional texts composed of linguistics and non-linguistics signs.
This study investigates the epitaphs of the Shirazi martyrs of the Iran-Iraq war from the stratified semiotics perspective. Martyrs epitaphs consist of two strata: the linguistic stratum and the non-linguistic stratum. There are substrata in each stratum as well. Linguistic stratum consists of the opening writings and poetry, as well as the identity of martyrs and their wills. Non-linguistic stratum deals with the functions of the colors and images which are displayed in these strata from a semiotic perspective. This study indicates that both images and colors (such as red, black, and green) of the epitaphs crystallize the concepts of martyr and martyrdom. Moreover, it is indicated how the linguistic signs formed as poetry and short proses are effective in transferring the intended meanings. This study also asserts that it is possible to investigate these epitaphs from the stratified semiotic perspective because, as a theoretical perspective, stratified semiotics has a variety of functions in multimodal texts.Keywords: Semiotics, Multimodal (stratified) semiotics, Martyrs, Epitaphs, Shiraz -
انسان پس از دست یابی به پیشرفت های نوین، از زندگی روستایی دست کشید و در شهرها سکنی گزید. در هر دوره، شهرها کانون تحولات بشری بوده و کمابیش ویژگی های مشابه داشتند. پس از رنسانس، شهرها بیش از گذشته انسان را زیر چرخ دنده های خود فروبردند. این موضوع بیش از همه شاعران را آزار داد. در شهرها اوضاع سیاسی و اجتماعی خاصی حاکم و موجب غربت زدگی روحی و اجتماعی شاعران شد. در کشورهای عربی نیز پس از تحولات سیاسی و اجتماعی همین وضعیت به وجود آمد. ادبیات معاصر عرب تحت تاثیر ادبیات غرب، شهر و اثرش بر زندگی مردم را مورد انتقاد قرارداد. در شعر معاصر عرب، عبدالوهاب البیاتی بیش از دیگر همتایانش به این موضوع پرداخته است. در این پژوهش پس از بررسی شهر، به مهمترین مباحث مرتبط چون آرمانشهر وسیمای شهر در شمایل روسپی پرداخته شده است. در ادامه، با تکیه بر دیدگاه هنری البیاتی، شهرهای بغداد، بابل، نیشابور، پاریس و شیراز که در تجربه شعری وی اهمیت و بسامد بالایی دارند، بررسی شده اند. در پایان،این نکته تبلور می یابد که به جز شهر شیراز،ویژگی بارز تمامی شهرهای این شاعر سترگ، فساد، تباهی و ظلمت است. اما شیراز، لبریز از زیبایی و روشنایی و نقطه مقابل آن شهرها است.
کلید واژگان: شعر معاصر عرب, شهر, بغداد, عراق, شیراز, عبدالوهاب البیاتیAfter achieving many innovative developments, human beings left the villages and inhabited in cities. In every period in the history of mankind, cities have been the center of human evolutions and almost all cities have had similar features. After the Renaissance, cities, more than the past, took men into their gears. This issue hurt poets more than others. The dominance of certain socio-political conditions over the cities led to the spiritual and social alienation of poets. In Arab countries, too, after experiencing the socio- political changes, the same situation occurred for poets. The contemporary Arabic literature influenced by the Western literature, criticized city and its effects on people's lives. In contemporary Arabic poetry, Abdolvahhab Al-Bayati has dealt with this issue more than his counterparts. In the present research, after reviewing some points about city, the most important topics related to this word such as utopia and the appearance of city portrayed as prostitute are reviewed. Then, relying on Al-Bayati's political perspective, Baghdad, Babel, Neishabour, Paris and Shiraz, which in his poetries, have significance and high-frequency, have been studied. The findings of the study show that except Shiraz, the main characteristics of these cities are corruption, destruction, and darkness; and that only Shiraz is full of beauty and light and is the opposite point of those cities.Keywords: Arab contemporary poetry, Baghdad, Iraq, Shiraz, Abdolvahhab Al Bayati -
در این وجیزه به علل گمنامی مکتبی پرداخته شده است. چرا زندگی نامه او در هاله ای از ابهام قرار دارد؟ آیا ابیات تحریف شده در دیباچه منظومه اش عامدانه بوده، اگر آری علت چیست؟ این تحریفات چه تاثیری در انعکاس باورهای مکتبی داشته است؟ صدر، فخر العلمای مکتبی بوده یا نه؟ و اشاره ای به برخی اشتباهات منتقدان به سبب ضبط نادرست واژگان.
کلید واژگان: مکتبی, لیلی و مجنون, شیراز, صفویه, صدر, نظامیThis article deals with the reasons why Maktabi is anonymous and why his biography is shrouded in ambiguity. Were the lines in the preface to his book of poems purposely distorted? If yes, why? What effects have these distortions had on Maktabi’s beliefs? Was Sadr his teacher? -
امروزه موضوع برخورد با تغییرات گستردۀ کلانشهرها به منزله یک چالش اساسی در مباحث برنامه ریزی شهری و جغرافیای انسانی مطرح است و بسیاری از کشورهای در حال توسعه به طور مستقیم و غیرمستقیم با آن مواجه اند. در ایران نیز تغییرات عمده در ساخت کالبدی و اقتصادی اجتماعی شهرهای بزرگ به منزله یکی از مباحث مهم توسعه شهری مطرح و به دلیل وقوع تغییرات اساسی طی سه دهۀ گذشته اهمیت بیشتری یافته است. پدیدۀ بازساخت شهری بازتاب تغییراتی است که متفاوت از تغییرات جزئی در گذشته، ساخت اقتصادی اجتماعی و کالبدی شهرهای بزرگ را هدف خود قرار داده و تحت تاثیر آن ساخت جدیدی متفاوت با گذشته ایجاد می نماید. بررسی های انجام گرفته در محدودۀ شهری شمال غرب شیراز نشان می دهد که تغییرات ایجاد شده در ساخت کالبدی، اقتصادی اجتماعی این محدوده طی سه دهۀ گذشته ادامۀ تغییرات گذشته نبوده و به صورت پیش بینی نشده و بدون انطباق با سیاست های طرح جامع مصوب اتفاق افتاده است. همچنین فرایند تغییرات بازساختی این محدوده تحت تاثیر عوامل بیرونی و درونی چون سیاست های دولت، اقدامات بخش خصوصی و تصمیمات مدیران محلی قرار داشته است.
کلید واژگان: بازساخت شهری, ساخت شهر, تغییرات شهری, شیراز -
یک پرسش کهن از دیرباز، اندیشه پژوهشگران، ادیبان و انسانهای کنجکاو را به خود سرگرم داشته بوده است که: آیا می شود شعر را به زبانی دیگر ترجمه کرد؟ چنین پیداست که تا نیمه دوم قرن دوم هجری، دانشمندان جهان در این باره، سخنی دانشورانه نگفته اند. یکی از دانشمندان اسلامی سده دوم و سوم هجری، نخستین بار درباره ترجمه و مسایل آن، گفت و گو کرده است. عمروبن بحرالجاحظ از مردم بصره، دانشمند بزرگی است که با کنجکاوی و ژرفنگری به کنکاش در این موضوع رو می آورد و دیدگاه های روشن خود را درباره مسایل ترجمه بیان می کند. یکی از نمونه های زیبا و شایسته در این راستا، برگردان غزلیات خواجه حافظ شیرازی به زبان تازی است. ابراهیم امین الشواربی در ترجمه غزلیات حافظ، گرچه دچار پاره ای لغزشها گشته، ولی بر روی هم وی در این کار سترگ، به راستی موفق بوده و توانایی و هنر ادبی خود را نشان داده است.
کلید واژگان: شعر, ترجمه, الجاحظ, دیوان حافظ, طه حسین, الشواربی, اغانی, شیراز, یزید پسر معاویهSince antiquity an old question has preoccupied the mind of many researches, literates, and curious individuals, that is whether it is possible to translate a poem into another language. It seems obvious that until the second half of the second century A.H, the scientists have not uttered a wise word in this regard. One of the outstanding scientists, Amroben Bahrol Jahez, in the second and third century A.H. for the first time spoke thoroughly of translation and its problems. What escapes Jahez and other researchers is the fact that in translation of poetry, the meter of the Arabic poetry is lost. After Jahez, this problem has diverted from the outer into the inner structure of the poem, and translation became a new challenge for the scientists. Despite the fact that through translation aesthetic qualities and eloquence of the poem is lost, this should not prevent one from appreciating the art, knowledge, talents, and findings of other nationalities. For this reason the interest of the scientists towards the art of translation has augmented day by day. A good example in this regard is the translation of Hafez's lyrical poetry into Arabic by Ebrahim Amin Ashavarbi. Though not immaculate, altogether it is regarded as a prominent work, and he has well proved his competency in literary art.
Keywords: Poetry, translation, AlJahez, Diwan Hafez, Taha Hossein, Ashavarbi, Aghani, Shiraz, Yazid son of Moavieh
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.