جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "لکان" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"
تکرار جستجوی کلیدواژه «لکان» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
از مفاهیمی که در متون عرفانی، به ویژه در اندیشه و آثار مولوی جایگاه مهمی دارد، درد و رنج است. نیز باید اذعان داشت که در دانش روانکاوی و در اندیشه های ژاک لکان به دو مفهوم مذکور توجه ویژه ای شده است. لکان توانست با بازخوانی آرای فروید، تقریر نوینی از مفهوم فراسوی اصل لذت داشته باشد که با نام ژوئیسانس شناخته می شود. در این پژوهش کوشیده ایم مفهوم رنج و درد را در اندیشه مولوی با نظرداشت مفهوم ژوئیسانس به شیوه لکانی بازخوانی و نسبت بین ژوئیسانس و فالوس را با تکیه بر سالک به مثابه سوژه روان نژند و مولوی در جایگاه پیر یا مرشد به منزله سوژه مراقب و حضرت حق به منزله دیگری بازنمایی کنیم. این پژوهش به شیوه تحلیل کیفی انجام شده است و با توجه به قراین به دست آمده، نشان داده ایم نخست این که، سالک باید نفس خود را به مثابه اگوی بیگانه کننده شناسایی کند. دوم این که ژوئیسانس درد توام با لذتی است که به صورت سیمپتوم ظاهر می شود. بستر بروز چنین تجربه ای شطحیات سالک و حیرت همراه با سکوت وی است. سوم این که گفتمان عرفانی بازنمایی کننده گفتمان ارباب است؛ زیرا سالک در این گفتمان ملزم به اطاعت از میل دیگری است. چهارم این که سالک به عنوان سوژه روان نژند و مولوی در جایگاه پیر به منزله سوژه مراقب اند.کلید واژگان: لکان, مولوی, روانکاوی, درد و رنج, ژوئیسانسOne of the concepts that has an important place in mystical texts, especially in the thought and works of Molavi, is pain and suffering. Also, special attention has been paid to these two concepts in the knowledge of psychoanalysis and in Jacques Lacan's thoughts. By rereading Freud's opinions, Lacan was able to have a new interpretation of the concept beyond the principle of pleasure, which is known as jouissance. In this research, we have tried to reread the concept of suffering and pain in Molavi's thought by considering the concept of jouissance in the Lacanian way, and the relationship between jouissance and phallus by relying on the holy traveller as a psychotic subject and Molavi in the position of an elder or mentor as a pervert subject and the God as a Let's represent another. This research has been conducted in the qualitative analysis method and according to the evidence obtained, we have shown that, first, the holy traveller must identify his ego as an alienating ego. Second, jouissance is pain combined with pleasure that appears as a symptom. The source of such an experience is the holy traveller's ecstatic and astonishment along with his silence. The third is that the mystical discourse is representative of the master's discourse; Because the holy traveller in this discourse is required to obey the will of another. Fourthly, the holy traveller as a psychotic subject and Molavi in the position of an master as a pervert subject.Keywords: Lacan, Molavi, Psychoanalysis, Pain & Suffering, Jouissance
-
پدری که نه مرده است نه زنده؛ تحلیل جایگاه پدر نمادین در داستان های چوب خشک بلوط و حصار و سگ های پدرم«پدرکشی» از اسطوره هایی است که در دانش روانکاوی فروید و به تبع آن لکان به آن توجه شده و از آن به ویژه با عنوان «عقده ادیپ» یاد می شود. به سبب این که نویسندگان داستان نویس نیز به اسطوره های گوناگون توجه ویژه ای داشته اند، به بازتاب آنها در آثار داستانی برمی خوریم. اسطوره پدرکشی نیز از این امر مستثنی نیست. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل کیفی و کمی و با تکیه بر آموزه های روانکاوانه لکان کوشیده ایم، ابتدا تفوق دال بر مدلول را به میانجی نمونه هایی از داستان چوب خشک بلوط و حصار و سگ های پدرم و در وهله بعد، حضور قوی تر پدر نمادین از پدر فیزیکی و طبیعی را در داستان های مذکور نشان دهیم. قراین به دست آمده نشان می دهد: 1- تکه به سبب حفاظت از نام پدر سوژه منحرف و فرزندان پیربابا به سبب آرزوی نابودی و رهاکردن پدر، دارای سوژه وسواسی هستند. نیز پسر ارشد خانواده به سبب قتل پدر سوژه وسواسی و پدر به سبب حفاظت از قانون یا میل پدر، نخستین سوژه منحرف است. 2- فرزندان پیربابا و پسر ارشد خانواده گمان می کنند با کشته شدن پدر، به آزادی می رسند، غافل از آن که با حذف دال، دال دیگری جایگزین پدر فیزیکی می شود و آن دال از نام پدر محافظت می کند. 3- اعضای درون حصار، آزادی به مثابه ژوییسانس را زمانی تجربه کرده بودند که به گفته راوی به صورت «دزدکی»، یعنی دور از نگاه خیره، از میل دیگری بزرگ تخطی نموده بودند.کلید واژگان: لکان, محمود دولت آبادی, شیرزاد حسن, چوب خشک بلوط, حصار و سگ های پدرم"Patricide" is one of the myths that has been focused on in Freud's psychoanalytic knowledge and subsequently by Lacan, particularly referred to as the "Oedipus Complex." Because writers of fiction have also paid special attention to various myths, we see their reflection in literary works. In this study, using qualitative and quantitative analysis methods and relying on Lacanian psychoanalytic principles, we first aim to show the superiority of the signifier over the signified through examples from the stories Dry Oak Wood and My Father's Yard and Dogs. And then, we demonstrate the presence of a stronger symbolic father figure than the physical and natural father in these stories. The findings indicate 1. Teke is a pervert subject because of protecting his father's name, and Pirbaba's children are obsessive subjects because of their desire to destroy and abandon their father. Also, the eldest son of the family is the first pervert subject due to the murder of the father, and the father is the first pervert subject due to the protection of the law or the desire of the father; 2. The children of Pirbaba and the eldest son of the family are believed to be freed when the father is killed, unaware of the fact that when the sign is broken, another sign replaces the father and protects the father's name; 3. The members inside the yard had experienced freedom as "juissance" only when, according to the narrator, they had transgressed the desire of a great other in a "sneaky" way i.e., bypassing the gaze and deviating from another grand desire.Keywords: Lacan, Mahmoud Dolatabadi, Shirzad Hassan, Dry Oak Wood, My Father's Fence, Dogs
-
علی رغم تکیه بشر به زبان به عنوان وسیله انتقال پیام و ابزاری به ظاهر رفع کننده نیازهای عمده، لکان باور داشت که زبان نه تنها برای انسان در مقام سوژه میل ورز کفایت کننده به شمار نمی آید، بلکه می تواند سبب دورماندن او از مقصود و مطلوب گمشده اش شود. به عقیده لکان، زبان عرصه ناخودآگاه است؛ ازاین رو، نه تقاضای اگو بلکه میل دیگری بزرگ را برآورده می کند؛ بنابراین برای بازتولید خود باید بر روی دو عنصر برسازنده، یعنی فقدان و مازاد تکیه کند تا پایدار بماند. در این پژوهش به روش تحلیل کیفی و کمی و با خوانش روانکاوانه لکانی داستان های قصر پرندگان غمگین بختیار علی و سکته قبلی محمد سهرابی نشان داده ایم که 1- سوژه عدم داشتن فالوس را در نزد خود پذیرفته و به اختگی نمادین تن در داده است. این امر درباره کامران، خالد آمون و منصور اسرین و راوی سکته قبلی صادق است. 2- هدف سوسن از فرستادن خواستگاران خود به سفر و خروج از شهر، تبدیل نمودن آن ها به سوژه ای میل ورز است. 3- برای سوسن شهر و جنگ و دال هایی که به آن ارجاع می دادند، به منزله ژوییسانس و بازنمایی کننده مازاد میل است. 4- راوی سکته قبلی به میانجی قسم یادکردن می کوشد فقدان در دیگری را به مثابه فقدان در کلام پر کند. البته، فقدان در کلام هرگز پر نمی شود؛ زیرا کلام همواره از مقصود وی فراتر می رود.کلید واژگان: لکان, بختیار علی, محمد سهرابی, قصر پرندگان غمگین, سکته قبلی, کلامDespite human reliance on language as a means of conveying messages and a tool that apparently satisfies major needs, Lacan believed that language is not only insufficient for human being as a subject of desire, but can also cause him/her to stay away from his/her lost purpose and desire. According to Lacan, language is the realm of the unconscious. Hence, it satisfies not the demand of the ego but the desire of The Other; Therefore, for its reproduction, it must rely on two constructive elements, "lack" and "excess", in order to remain stable. In this research, through qualitative and quantitative analysis and a Lacanian psychoanalytical reading of the stories Bakhtiar Ali’s Palace of Sad Birds and Mohammad Sohrabi’s The Previous Stroke, the following results are shown: The subject has accepted the lack of a phallus in his presence and has given himself to symbolic castration. This is true for Kamran, Khaled Amon, Mansour Asreen and the narrator of The Previous Stroke. Also, Susan's purpose in sending her suitors to travel and leave the city is to turn them into subjects of desire, For Susan, "the city", "war" and signifiers that referred to it are jouissance and representatives of excess desire. The narrator of The Previous Stroke tries to fill the lack of the other as the lack of speech through swearing. Of course, the lack is never filled in speech because the speech always exceeds his intention.Despite human reliance on language as a means of conveying messages and a tool that apparently satisfies major needs, Lacan believed that language is not only insufficient for human being as a subject of desire, but can also cause him/her to stay away from his/her lost purpose and desire. According to Lacan, language is the realm of the unconscious. Hence, it satisfies not the demand of the ego but the desire of The Other; Therefore, for its reproduction, it must rely on two constructive elements, "lack" and "excess", in order to remain stable. In this research, through qualitative and quantitative analysis and a Lacanian psychoanalytical reading of the stories Bakhtiar Ali’s Palace of Sad Birds and Mohammad Sohrabi’s The Previous Stroke, the following results are shown: The subject has accepted the lack of a phallus in his presence and has given himself to symbolic castration. This is true for Kamran, Khaled Amon, Mansour Asreen and the narrator of The Previous Stroke. Also, Susan's purpose in sending her suitors to travel and leave the city is to turn them into subjects of desire, For Susan, "the city", "war" and signifiers that referred to it are jouissance and representatives of excess desire. The narrator of The Previous Stroke tries to fill the lack of the other as the lack of speech through swearing. Of course, the lack is never filled in speech because the speech always exceeds his intention.Keywords: Lacan, Bakhtiar Ali, Mohammad Sohrabi, Palace of Sad Birds, previous stroke, speech
-
لکان نه تنها ناخودآگاه را دارای ساختار زبان، بلکه آن را زاییده زبان می داند. مهم ترین کلیدواژه نظریه «ناخودآگاه زبانی» مفهوم زبان شناختی «دیگری بزرگ» است که در سایه نظام سه گانی ساحت های «واقعی، خیالی، نمادین» مفاهیم روانکاوانه بنیادینی چون ناخودآگاه، اگو، میل وغیره... را بازتعریف می کند. دیگری بزرگ دلالت بر نظم نمادینی دارد که خود را بر فرایند سوبژکتیویته تحمیل می کند. از آنجا که هم رویکرد ناخودآگاه زبانی، هم متن «یک داستان محشر» بر فرایند تحمیلی تکوین سوژه تمرکز دارند، لذا آن رویکرد برای تحلیل این متن اختیار شده است. با التفات به اینکه رویکرد ناخودآگاه زبانی، روشی پساساختگرا است و هدف پساساختگرایی، دگرخوانی متن، هدف از پژوهش حاضر دگرخوانشی است که از تلاقی بایسته های روانکاوانه این نظریه با رهیافت های استعاری نهفته در متن حاصل می آید. از آنجا که لکان استعاره و مجاز را مجرای تحقق سوژه می داند، پژوهش پیش رو به روش تحلیلی توصیفی، ضمن کشف استعارات و مجازهای مرتبط با سوبژکتیویته، در پی چگونگی نقش این استعاره ها و مجازها در بازخوانی روان کاوانه متن می باشد. کم توجهی پژوهشگران ادبیات کودک به رویکردهای بین رشته ای، نگاه تک بعدی و صرفا آرایه ای آن ها به استعاره، و نیز تغافل از خوانش های نشانه شناختی داستان ضرورت پژوهش را انکارناپذیر می نماید. این پژوهش برای نخستین بار از نظریه لکان برای خوانش بینامتنی دو متن نوشتاری و تصویری بهره می گیرد.
کلید واژگان: ناخودآگاه زبانی, لکان, نقد پساساختگرا, داستان کودک, سوبژکتیویته, استعاره, نشانه شناسیJacques Lacan knows the language as the “Trojan horse” which is given to us by the “other,” but within it, there are some soldiers hiding and occupying all our existence. He not only considers a linguistic structure for the unconscious, but also believes that it is born of language. Unlike Freud’s theory of the unconscious, which is based on biological drives, the most important paradigm of Lacanian “linguistic unconscious” is the concept of “meta other,” which, during the child’s development, spreads in the imaginary order, symbolic order, and real order respectively and overshadows the existence of fundamental concepts such as unconscious, language, superego, ego-ideal, and desire. Since applying the theory of the linguistic unconscious to literature is a post-structuralist approach and the purpose of post-structuralism is to reread the text, the purpose of this study is to reread Phoebe Gilman’s Something from Nothing based on the paradigms of this theory and the metaphors in the visual text and written text of the book. Critics’ neglect of interdisciplinary approaches to children’s literature, their one-dimensional and merely figurative view of metaphor instead of using it to analyze stories, and most importantly, the scarcity of research in the field of analytical critique of children’s literature in Iran, call for research in this field. Thus, the present study employs Lacanian psychoanalysis to answer two fundamental questions regarding Something from Nothing: What are the metaphors and tropes based on the linguistic unconscious that make rereading of the text possible? Through what mechanisms do these metaphors and tropes lead to the production of meaning?
Keywords: linguistic unconscious, Post-structuralist Criticism, Lacan, Child's story, subjectivity, Metaphor, Semiotics -
امروزه استفاده از نظریات روانشناسی برای تحلیل ادبیات و آثار ادبی کارایی قابل ملاحظه پیدا کرده است در این میان، نظریه ی روانکاوی ژاک لکان با تکیه بر عناصر سه گانه، مشهور به نظم های سه گانه از قبیل نظم خیالی، نظم نمادین و نظم واقع در دوره ی اخیر به یکی از پرکابردترین نظریات برای نقد و بررسی فرآورده های ادبی تبدیل شده است. این نظریه در تحلیل شخصیت های روانی و سوژه هایی که مسیر تکاملی خاصی را می پیمایند، مفید و موثر است و برای تحلیل همه جانبه ی چنین شخصیت هایی به کار می آید. در میان قصائد عربی برخی از آن ها ممتاز و در درجه ی اولی اهمیت قرار می گیرد، از جمله ی آن ها قصیده ی البحار و الدرویش خلیل حاوی است که به گونه ای نمادین از رابطه ی میان شرق و غرب با توجه به به کارگیری دو شخصیت بحار و درویش سخن می گوید. از این رو پژوهش حاضر سعی دارد با روش توصیفی – تحلیلی و تکیه بر نظریه ی لکان و عناصر سه گانه در نظریه ی او به تحلیل قصیده ی بحار و درویش از خلیل حاوی بپردازد. نتیجه نشان می دهد که شاعر به عنوان روایتگر شخصیت های نمادین دریانورد و درویش آن ها را به سرعت از ساحت خیالی بیرون آورده و وارد ساحت غیر ممکنات یا نظم واقع قرار داده است و در طی این مرحله کنش های شخصیت را برای دسترسی به ناپیداها و امور غیر ممکن که در امر نمادین اتفاق می افتد به تصویر کشیده است. سرانجام قصیده با مرگ که از عناصر ساحت واقع است پایان می پذیرد و این ساحت پر بسامدترین ساحت در قصیده مورد نظر است.کلید واژگان: لکان, خلیل حاوی, قصیده ی بحار و درویش, نظم های سه گانه, امر واقعToday psychological theories have come to be considered as remarkably efficient means of analyzing literary works. In particular Jacques Lacan's psychological theory has recently become one of the most widely used tenets for critical study of literary works. In most of the Lacanian studies of literary works, Lacan’s notion of three orders (the imaginary, the symbolic and the Real) is utilized. This psychological notion is useful and effective for the psychological analysis of fictional characters which have been set to experience particular evolutionary paths. Moreover, this theoretical framework is especially effective in presenting scholars with a comprehensive framework for analyzing fictional characters of literary works. Among Arabic odes, some odes such as Khalil Havi’s “The Sailor and the Pious Man” are notably distinguished and important. This ode depicts a symbolic representation of the relation between the East and the West through two characters: the Sailor and the Pious Man. Considering this symbolic representation, the present study analyzes Havi’s ode through utilizing Lacan's psychological notion of the three orders. The study claims that the ode’s poet - as the narrator of the symbolic characters of the Sailor and the Pious Man - quickly pulls them out of the imaginary order, and puts them in the Real. Throughout this stage, the poet narrates the characters’ actions which are taken for achieving the unseen and the impossible. The nature of both the actions and their purpose can be psychologically situated in the Lacanian Real. Apart from referring to the nature of actions and their purpose, it needs to be mentioned that the ode is filled with references to death; a concept which constitutes the semantic identity of the Real. Keywords: The Sailor and the Pious Man, The Three Orders, The Real, Lacan, Khalil Havi.Keywords: The Sailor, the Pious Man, The Three Orders, The Real, Lacan, Khalil Havi
-
رمان های عامه پسند عاشقانه،به عنوان یکی از رسانه های فرهنگی، سال هاست که در کنج امن خود به تولید و بازتولید ایدئولوژی جنسیتی دامن می زنند.نفی و نادیده انگاشتن این گونه آثار، منجر به خروج آنها از بوته نقد می گردد؛ حال آنکه آگاهی بخشی به مخاطب، مستلزم نقد علمی است. واکاوی و تحلیل این گونه آثار به دلیل فروش زیاد و جذب مخاطب نوجوان و جوان بسیار ضروری به نظر می رسد. نقدهای بینارشته ای، ازجمله نقد روان کاوانه لکانی، یکی از رهیافت های کارساز در این زمینه است. این جستار با بهره گیری از تئوری لکانی رشد روانی سه گانه امر واقعی، نظم خیالی و نظم نمادین به خوانش رمان عامه پسند عاشقانهپریچهر مودب پور پرداخته است. فرایند پژوهش گویای آن است که این اثر عامه پسند، با ترسیم جهانی آرمانی مبتنی بر گفتمان مردسالارانه، مرحله نظم خیالی (آینه ای) را نمایندگی و در برساخت اگو (من آرمانی) مخاطب نقش ایفا می کند.کلید واژگان: رمان عامه پسند, هویت, لکان, پریچهر, مودب پور
-
مقاله حاضر، مفهوم عشق را مطابق با مدل نظری لکان در شعر «بر سرمای درون» سروده احمد شاملو بررسی می کند. لکان، علاوه بر دو ساحت «نمادین» و «خیالی» که پیش از او فروید بدان پرداخته بود، ساحت جدیدی می افزاید که همان امر «واقع» است. ازنظر او عشق، متعلق به امر واقع است و ما تنها قادریم عشق را در ساحت نمادین تجربه کنیم؛ بنابراین تجربه ما از عشق، تجربه ای ناقص است؛ چراکه ما در امر نمادین دچار فقدان هستیم. لکان از دیگر سو «دیگری بزرگ» را نیز وارد این نظریه می کند؛ بدین معنا که ما در عشق به یک معشوق واقعی، هم زمان در ورای او به چیزی بزرگ تر عشق می ورزیم. چیزی که غیرممکن می نماید و همواره از دالی به دال دیگر درحرکت است، بدون آنکه به مدلول مشخصی برسد. در این شعر، شاملو میل به مادر را که میل به محارم است به خاطر ترس از «اختگی» ، سرکوب می کند و به ناخودآگاه می فرستد؛ اما این میل هیچ گاه او را رها نمی سازد. بنابراین از فرایند «جابجایی» استفاده می کند. میل به مادر را متعالی و تلطیف (تصعید) می کند و ابژه دیگری کوچک «معشوق» را جایگزین معشوق-مادر در امر خیالی می کند. سوژه/ شاعر می خواهد در این رابطه عاشقانه، نقش و جایگاه معشوق را داشته باشد و آزاد و بی قید و رها باشد. عشقی از نوع «اکیپ» که محبتی یک سویه، مراقبت گونه، نارسیسی و به سود خویش است؛ ترکیبی از «اروس» و «استورگ». سوژه/ شاعر، دسترس ناپذیری معشوق گمشده را نمی پذیرد تا به ساحت نمادین و سمبولیک لکانی وارد شود. پناه بردن سوژه به عشق به نوعی پشت پا زدن به «قانون پدر» ، اجتماع و جهان سمبولیک لکانی است. او دنیای پر از تنهایی و انزوا را برمی گزیند و در این راه خواننده را با خود همراه می کند و اشتیاق و آرزو را در او نیز برمی انگیزد.
کلید واژگان: لکان, شاملو, بر سرمای درون, معشوق -
مفهوم «دیگری»، از وجوه ممتاز و واسازانه دستگاه نظری ژاک لکان و یکی از مهم ترین فراروی های او از اندیشه فرویدی است. دستگاه فکری فروید بر مفهوم «خود» بنا شده بود. وی بخش اعظم مباحث مربوط به ناخودآگاهی روان را در رابطه با «خود»ی تعریف کرده بود که ذاتی روشن و قوام یافته داشت و حدفاصل «نهاد» و «فراخود» بود، اما لکان از همان آغاز در تعریف وجودی «خود» شک کرد و نشان داد در مراحل رشد روانی انسان، هیچ گاه تصویری یکه و همگن از «خود» وجود ندارد. به تعبیر لکان، «خود» همان دیالکتیک «خود-دیگری» شکل گرفته در مرحله خیالی و نمادین است. «دیگری» بخش وجودی «خود»، و از همان آغاز آمیخته با آن است. «دیگری» به طرق مختلف درونی می شود و آمیخته با «خود» همیشه در روان حاضر است (حتی برداشت و تصویر از «خود» نیز آمیخته «دیگری» ذهنی است). زمانی که «دیگری» به مثابه متعینی بیرونی وجود دارد، ممکن است به شدیدترین شکل ممکن درونی سازی و همذات پنداری شود و حیاتی ذهنی یابد؛ همان چیزی که در رابطه شمس و مولانا شاهدش هستیم: دو روح سرگشته ای که هریک امکانات ذهنی و روانی خود را در دیگری می بیند و هردو در طول فرایند کشف یکدیگر، مرتبا دیالکتیک «خود-دیگری» ذهنی شان را بر هم اعمال می کنند. اگر از منظر شمس به این رفت وبرگشت های روانی بنگریم، درمی یابیم که اساس رابطه او و مولانا، جابه جایی های مکرر موقعیت ذهنی عاشقی و معشوقی برای هردو آن هاست؛ به گونه ای که در تمثیل های مختلف تکرارشونده می توان وجوهی از این آیینه گردانی ها را در مقالات شمس یافت.کلید واژگان: لکان, دیگری, خود, شمس تبریزی, مولویThe concept of the other is one of the outstanding features of Jacques Lacan's theory, and his major departure from Freudian thought. The basis of Freud's system of thought was based on the concept of ego. He defined a great deal of issues related to mental sub-consciousness in relation to ego; an agent in the psychic apparatus which enjoys a clear and structured nature and mediates between id and super-ego. Nevertheless, Lacan was dubious about the definition of ego from the outset, and showed that there is never a single and homogeneous image of ego in the development of human psyche. In Lacan's words, ego is the ego-the other dialectics formed in an imaginary and symbolic stage. The other is an essential part of ego and is integrated with it from the beginning. The other is internalized in different ways, and is always present in the psyche with the ego; even the impression or image of ego is mixed with the other. When the other has got an outside manifestation, it might be internalized and identified with, to the greatest possible extent, and find a mental life. This is what we see in the relationship between Shams and Rumi; two wandering spirits each seeing their mental and psychological capabilities in the other, and during the process of discovering each other, they continually apply their ego- the other dialectics. If we consider this metal reciprocation from the viewpoint of Shams, we realize that the basis of his relationship with Rumi is on repeated, mutual moves of the metal states of the lover and the beloved. Facets of this mirroring could be seen in various, repeated parables in Maqalat (papers) of Shams.Keywords: Lacan, the other, ego, Shams Tabrizi, Rumi
-
تقریبا در تمام آثار کوندرا، نویسنده چک، نوعی احساس نفرت مبهم و همه جا حاضر در آگاهی شخصیت ها ظاهر می شود. اگر چه خود آشکارا اقرار نمی کنند، رفتار این شحصیت ها نسبت به جسم خود و جسم دیگری به گونه ایست که بیانگر نوعی احساسی عمیق از نفرت و بیزاری نسبت به جسم و جسمانیت است. این بیزاری از جسم تا اندازه ای ریشه در پدیده خوارانگاری کریستوا و نیز در تضاد میان من وجسم دارد. در حقیقت می توان گفت که کوندرا به عمد شخصیت هایش را در موقعیت هایی قرار می دهد که به ناگزیر با جسم شان روبرو شوند و از این طریق رابطه شان را با جسم مورد پرسش قرار می دهد. این رویارویی گاه حالتی خشونت آمیز به خود می گیرد. در این مقاله ما بر آنیم که دو نمونه از ریشه های خشونت نسبت به جسم را در آثار کوندرا و بر اساس نظریه های کریستوا و لاکان مورد بررسی قرار دهیم. اولی در رمان “زندگی جای دیگریست” و در فصول مربوط به ملاقات نقاش و مادر یارومیل اتفاق می افتد. مورد دوم نیز در رمان “جاودانگی” است یعنی در جایی که دخترک قصد خودکشی در بزرگراه را دارد.کلید واژگان: کوندرا, کریستوا, لکان, جسم, خشونت, خوار انگاریDans presque toutes les uvres de Milan Kundera, l'écrivain tchèque, un sentiment de haine vague mais omniprésent apparaît dans la conscience des personnages. Bien quils ne le confessent pas ouvertement, la manière dont ils traitent leur corps et les corps des autres révèle un sentiment profond de dégout et dabjection envers celui-ci. Cette haine du corps est en partie enracinée dans le phénomène inconscient de labjection ainsi que dans le conflit entre le moi et le corps. En effet, on pourrait dire que dans ses uvres, Kundera confronte intentionnellement les personnages à des situations où ils doivent faire face à leur corps, remettant en question leur rapport avec celui-ci. Cette confrontation prend parfois une forme violente. Dans cet article nous allons examiner psychologiquement les origines de cette violence daprès les idées de Kristeva et Lacan, dabord dans le roman La vie est ailleurs dans les chapitres concernant la rencontre de la mère avec le peintre, puis dans Limmortalité, là où la fille tente de se suicider sur lautoroute.Keywords: Kundera, Kristeva, Lacan, le corps, la violence, labjection
-
سهراب سپهری، شاعر و نقاش ایرانی، اشعار خود را در هشت کتاب گردآورده و بیش تر، از لحاظ نوع نگاهش به زندگی، طبیعت، خدا، نیک و بد، زشت و زیبا و...، مورد توجه منتقدان بوده است. «حجم سبز» و «ما هیچ، ما نگاه»، دو دفتر پایانی هشت کتاب، بدان جهت که در سیر تکامل شعر و اندیشه، پخته تر هستند، اهمیت بیش تری دارند. هدف از نوشتن این مقاله، نقد و بررسی شعر «ندای آغاز» سهراب سپهری است. بدین منظور نگارنده نظریه ی روان کاوی لکان را در نقد شعر به کار بسته و سعی کرده است این شعر را بر اساس نظریه ی یادشده، بسنجد و بر اساس آن به درون-مایه ی شعر، دست یابد. بررسی شعر «ندای آغاز» نشان می دهد سپهری علاوه بر عرفان شرق و ذن بودیسم، به مدد فلسفه و روان-کاوی غرب، به ویژه روان کاوی لکان، سعی در شناخت حقیقت دارد. «واژه»، مجازا زبان، نماینده ی ساحت نمادین در تعابیر لکان، است. ترکیب «وسعت بی واژه»، توصیفی از «آغاز» (beginning) و مقصد راوی شعر، نشانه ای از دوره ی پیشازبانی است که با ساحت واقع در تعابیر لکان انطباق دارد و تاکید راوی شعر برای رفتن به «وسعت بی واژه» این معنی را القا می کند که واژه(زبان) مانعی در راه شناخت است و راوی شعر، سعی دارد آن را از سر راه خود بردارد.
کلید واژگان: زبان, ساحت خیالی, ساحت نمادین, ساحت واقع, سپهری, لکانSohrab Sepehri (1307-1359), the Iranian poet and painter collected his poems in a book entitled Eight Books. His view towards God, nature, good and evil, fair and foul has attracted the attention of critics. "The Green Space" and "Us Nil, Us a Look", the two last volumes of Eight Books, are more important since, in the development of his poetic process, they are considered as his mature works. The aim of this paper is to analyze Sepehri's "The Primeval Call" based on Lacan's psychological theory. The analysis of "The Primeval Call" shows that Sepehri has tried to recognize the truth with the help of not only the Oriental Mysticism and Zen Buddhism but also the western philosophy and psychology, especially of Lacan's psychological theories. Language represents Lacan's symbolic order and the combination of "wordless expansion" representing the beginning and the narrator's end represents the pre-language period, which very well corresponds to Lacan's theory. The emphasis of the narrator of the poem to go to the "wordless expansion" implies that word or language is a hindrance in the way of recognition; thus the narrator tries to remove it.Keywords: Lacan, Sepehri, the imaginary order, The symbolic order, the real order, Language -
در این پژوهش برپایه نظریه روانکاوی ژاک لکان، روانکاو پساساختارگرای فرانسوی، رمان شازده احتجاب هوشنگ گلشیری تحلیل و بررسی می شود. پس از طرح مباحثی نظری درباره چند اصطلاح رایج در نظریه لکان (حیث واقع، ساحت خیالی، ساحت نمادین، نام پدر و نگاه خیره، در خوانشی نقادانه از شازده احتجاب گلشیری چگونگی کارکرد این مفاهیم سنجیده خواهد شد. نگارندگان این پژوهش کوشیده اند به دو پرسش اساسی پاسخ دهند: رمان شازده احتجاب در کدام ساحت لکانی روایت می شود؟ و علت عمده گسستگی و عدم انسجام ساختار «خود» شازده احتجاب و ساختار روایی این رمان چیست؟
کلید واژگان: شازده احتجاب, لکان, ساحت نمادین, نام پدر, نگاه خیرهThis article, following the theory of Lacan, studies Shâzde Ehtejâb, a novel by Hooshang Golshiri. First, through explaining some basic terms of this post structural psychologist such as The Real, The Imaginary, the Symbolic, Name-of-the Father, Gaze, a critical reading of the novel will be carried out. The article aims at responding two questions: What Lanian area is the novel narrated at? What is the reason for the incoherence of the novel’s narrative structure and disruption of Shâzde Ehtejâb as a “self”.Keywords: Shâzde Ehtejâb, Lacan, The Symbolic, Name, of, the, Father, Gaze
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.