به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « هفت گنبد » در نشریات گروه « ادبیات و زبان ها »

تکرار جستجوی کلیدواژه « هفت گنبد » در نشریات گروه « علوم انسانی »
  • فرزانه مهریار، شهرزاد نیازی*، مرتضی رشیدی آشجردی
    سه نگاره مربوط به گنبدهای زرد و سبز و سرخ در منظومه هفت پیکر از نسخه خطی مصور خمسه نظامی موجود در کتابخانه مدرسه عالی شهید مطهری، چنان به یکدیگر شبیهند که به صورت برگردان یکدیگر دیده می شوند. هدف این پژوهش آن است که علت این شباهت را در ارتباط با متن منظومه نشان دهد. در روش نقد ساختارگرایانه، منظومه داستانی هفت پیکر، از واحد روایی واحدی برخوردار است که این ساختار روایی واحد، در کل منظومه به ویژه هفت گنبد تکرار می شود و این واحد روایی تکرارشونده، حامل پیام داستان هفت پیکر، یعنی بن مایه آزمون و تکامل معنوی بهرام گور است. با فرض این که تکرار ساختار نگاره ها و مشابهت ساختاری آن ها با تکرار بن مایه داستان در ساختار واحد متن هفت پیکر، ارتباط دارد، اجزای نگاره های مذکور با شاخصه های ساختاری منظومه هفت پیکر در داستان های هفت گنبد، مطابقت داده می شود و ارتباط نگاره های مربوط به گنبدهای زرد و سبز و سرخ در نسخه مذکور با مفهوم داستانی منظومه، به روش توصیفی- تحلیلی بررسی می گردد، تا به چرایی مشابهت در ساختار این نگاره ها و منظور نگارگر از این طراحی پی ببرد و نتیجه می گیرد، نگارگر با وقوف به پیام منظومه، هم در جهت انتقال پیام منظومه و تاکید بر آن، این نگاره ها را مشابه طراحی نموده و هم برای نشان دادن عظمت دربار صفوی، مقطع آغازین هر گنبد را در سه نگاره، تکرار کرده تا شوکت دربار را تصویر نماید.
    کلید واژگان: نگاره, ساختار, هفت پیکر, هفت گنبد, نسخه مصور, مدرسهشهیدمطهری}
    Farzaneh Mehryar, Shahrzad Niazi *, Mortaza Rashidi Ashjerdi
    The three paintings related to the yellow, green and red Gonbads in the Haftpeykar’s collection of the illustrated manuscript of KhamsehNezami in the library of ShahidMotahari School are so similar to each other which are seen as photocopies of each other.The purpose of this research is to show the reason for the similarity of the illustrated. In the method of structuralist critique, the Haftpeykar narrative system has a single narrative unit that is repeated throughout the story, especially the seven Gonbads and this repetitive narrative unit carries the message of the story, which is the basis of BahramGour's test and spiritual evolution. Assuming that the repetition of the structure of the illustrateds is related to the repetition of the story representation in the single structure of the text of the poem, the components of these illustrated is compared to the structural features of the story and the relationship between the mentioned illustrates and the narrative concept of the system is investigated by a descriptive-analytical method to understand a similar concept in the structure of the illustrateds and the purpose of the painter of this design and concludes that the painter recognizing the message of the system, in order to convey the message of the system, designed similar drawings to emphasize the message of the story and To show the greatness of the Safavid court, he repeated the initial section in three drawings to depict the glory of the court.
    Keywords: Illustrated, structure, haftpeykar, Gonbad, manuscript, shahidmotahari’s school}
  • نسرین شکیبی ممتاز*

    می توان هفت پیکر نظامی را کتاب یگانگی قهرمان و پیوند مقدس او با آنیما دانست که در گستره نمادها یا استعاره هایی معنادار به نوعی «خویشتن شناسی» منجر می شود. جلوه کهن الگوهای ناخودآگاه جمعی موجود در این کتاب، آن را در هاله ای از ابهاماتی قرار می دهد که جز با راهکارهای روان شناختی اسطوره قابل درک و تبیین نیست. کهن الگوی «زن نخستین» یا «مادر ازلی» در سفر سمبلیک بهرام و در مراحل آزمون های خودشناسی او، حرکتی از اعماق سیاهی به دل روشنایی است. در داستان های این کتاب، نقصان و کمبودی در روان تمامی قهرمانان، موجبات حرکت و سفر آن ها را برای گشودن دریچه های ناشناخته فراهم می سازد. زندگی پر رمز و راز شاه در گزارش نظامی از او یک قهرمانان اسطوره مند ساخته که در فرجام زندگانی خویش به عنوان یک انسان آگاه به شعور شورمند خویش به نوعی فردانیت متافیزیکی دست می یابد. مساله اصلی پژوهش در این مقاله، سیر بهرام است که خود در قالب سفری به قصد نوزایی رخ می دهد و تسلسل وقایع و ارتباط درونی آن ها با یکدیگر فرایند خویشتن شناسی قهرمان را تقویت می کند. هدف این است تا با نشان دادن رویکرد روان شناختی اسطوره با واکاوی عناصر نمادین موجود در قصه های هفت گنبد، ارتباط درونی آن ها با داستان اصلی بررسی شود و تمامی کنش ها و واکنش های داستانی را در جهت استعلای متافیزیکی قهرمان معنا بخشد. گفتنی است که شیوه تحقیق در این مقاله، تحلیلی- توصیفی است.

    کلید واژگان: بهرام گور, هفت پیکر, هفت گنبد, آنیما, خویشتن, مادر مثالی, یونگ}
    Nasrin Shakibi Momtaz *

    It could be said that Nezami’s Haft Peikar is a book about the unity of Hero and his holy joining to his Anima which leads to a sort of self-awareness according to a variety of symbols or meaningful metaphors. The appearance of collective unconscious archetypes of this book put it in an aura of ambiguity that cannot be understood unless by psychological approaches to myth. The archetype of “archetypal woman” or “archetypal mother” in symbolic travel of Bahram and his different steps of self-awareness examinations is a movement from the deepest layer of darkness to the heart of lightning. In the stories of this book, some kind of deficiency and lockage in Hero’s psych cause him to move and travel to open the unknown windows. According to Nezami’s report, the mysterious life of Bahram changed him into a mythical hero that at the end of his life was an aware man who reached a kind of metaphysical individuation. The main concern of this article is the Bahram’s travel which happened in order to reach a kind of regeneracy and the consequence of events and their internal connections empower the self-awareness process of the Hero. The aim, by revealing the psychological side of myth and analyzing the symbolic elements in HaftGonbad’s stories, is to investigate the internal connections between stories and make all fictional actions and reactions meaningful in line with improving the Hero’s metaphysical side. It should be said that the approach of this article is analytical-descriptive.

    Keywords: Bahrame gour, Haft Peikar, anima, self, Jung}
  • لیلا نیک نسب*، طیبه پرتوی راد

    در این پژوهش دو داستان از مجموعه هفت گنبد نظامی - داستان شاهزادگان- بررسی می شود. در این داستان های منظوم، انواع آرایه های ادبی از قبیل تشبیه، استعاره، کنایه، ایهام، تلمیح، و بسیاری دیگر به چشم می خورد. از این میان تلمیح که نوعی بینامتنیت به شمار می آید، و معانی بسیاری از ابیات در این تلمیحات نهفته، انتخاب شده است. بدین منظور، برخی از تلمیحات این دو داستان -گنبد سیاه و سفید- استخراج شده و متن اصلی با این دو ترجمه انگلیسی بررسی می شود تا مشخص گردد که آیا معانی تلمیحات به خوانندگان زبان مقصد منتقل شده اند یا خیر. راهکارهای پیشنهادی لپیهالم برای ترجمه عبارات تلمیحی در این پژوهش بکار رفته است. یافته ها نشان می دهد که راهکار ترجمه تحت اللفظی توسط دو مترجم بیشترین فراوانی را داشته اند. اگر چه مترجم نخست در ترجمه برخی ابیات به بعضی از این تلمیحات اشاره کرده و توضیحاتی افزوده است اما در کل می توان گفت مترجمان به دلیل برگرداندن تحت اللفظی این شعرها به زبان انگلیسی تقریبا معانی نهفته در بیشتر ابیات را نادیده گرفته اند و در نتیجه در تاثیرگذاری بر مخاطب زبان مقصد چندان موفق ارزیابی نمی شوند.

    کلید واژگان: تلمیح, بینامتنیت, راهکارهای ترجمه, هفت گنبد}
    Leila Niknasab *, Tayyebeh Partovirad

    Allusions in literary texts are among the elements which can cause intercultural misunderstanding. In this study, the translation of the  allusions of two narrative poems selected from Nizami’s The seven Images (Haft Gonbad) were studied. To this end, the frequent types of implicit allusions were extracted from the poems: The Black Dome and The White Dome. Next, the original text was compared with its English translations to identify whether these allusive meanings were found and transferred in their translations. To achieve this goal, Leppihalm’s (1997) model of translation strategies for key-phrase (KP) allusions was employed. The findings indicated that the most frequent strategy selected by the translators is literal translation. Rendering the poems into English literally, the translators ignored the implicit meanings underlying the allusions. The findings can have implications for translating literary texts.

    Keywords: allusions, intertextuality, The Seven Images, translation strategies}
  • قهرمان شیری*

    بدون تردید منظومه هفت پیکر، بهترین اثر داستانی در کارنامه نظامی است که در آن یک ماجرای تاریخی با مجموعه ای از داستان های خیالی درهم آمیخته است. در این داستان نیز مانند خسرو و شیرین و هزار و یک شب، زن ها با دو نقش راوی و شخصیت، جز در نقش حکومت گری، در همه جای جامعه مانند مردها وظایف عمده ای برعهده دارند. کارکرد داستان های فرعی در این روایت، آگاهی بخشی و سرگرم کنندگی است و در سیر روایت که ساختاری همسان با هفت خان حماسه ها یافته است، طیف متنوعی از ماجراها و مضمون ها در برابر دیدگان شخصیت اصلی قرار می گیرد و او به شکل همزمان با عوالم طبیعی، اجتماعی و فراطبیعی آشنا می شود تا بتواند از مهارت لازم برای راهبری و مدیریت جامعه دربرابر بحران های مختلف برخوردار شود. ساختار استوار و ریاضی وار هفت پیکر و دقت نظری که در آفرینش داستان های هفت گنبد به کار گرفته شده است، این منظومه را نیز مانند هزار و یک شب نیازمند بررسی های مختلف کرده است. در این مقاله تلاش بر آن است تا با گزارشی تحلیلی از ساختمان کلی روایت و ارتباط آن با پاره ای از مضمون ها، شناخت مخاطب را از ظرفیت ها و ظرافت های موجود ادبی در هفت پیکر افزایش دهد.

    کلید واژگان: نظامی, هفت پیکر, هفت گنبد, داستان, شیوه ی روایت}
    Ghahraman Shiri *

    Undoubtedly Haft Peykar is recognized as the best fiction poem of Nezami in which a historical story is mixed with a collection of fictional stories. Like Khosrow va Shirin and Hezar-o-yek-shab, women appear in two roles, narrator and character, who, except for the governmental role, have main responsibilities the same as men. The function of minor stories in this tale is instructing and entertaining and make the readers experience a various spectrum of events and contents which is the same as Haftkhan in epics structurally. Indeed, the reader is getting acquainted with natural, social and supernatural worlds simultaneously in order to be able to have necessary skills to manage the society against different crises. Like Hezar-o-yek-shab, Heft Peyker worth studying due to not only its consistent and mathematical structure but also that kind of creativity which is seen in composing different stories. In this article, the author aims to present an analytical report of general structure of narration and its relation with some contents in order to increase reader's understanding from capacities and literal details in Haft Peykar.

    Keywords: Nezami, Haft Peykar, Haft Gonbad, Story, Narration}
  • محمد فشارکی، محبوبه خراسانی، فزونه دوانی
    سرزمین ایران متشکل از اقوام مختلف با قدمتی دیرین و سرشار از باورهای عامیانه و نابی است که بازتاب آنها را می توان در ادبیات عامیانه یا فولکلور ایرانی مشاهده کرد. این نوع ادبی در درون خود دردها، آرزوها، جشن ها، آداب اجتماعی و مذهبی را پرورانده است؛ مجموعه بزرگ فرهنگی که بخش قابل توجه ای از آن را داستان های عامیانه شفاهی تشکیل می دهد که با گذر زمان به ادبیات رسمی و سنتی راه یافته اند و دست مایه بسیاری از آثار ماندگار در عرصه فرهنگ و ادب گردیدند. نظامی را می توان در جایگاه فرهنگ شناس مردمی در نظر گرفت که با بهره گیری از قصه های عامیانه شفاهی یا ثبت شده، میراثی جاودان و ارزشمند به نام هفت پیکر را بجا گذاشت که مشحون از باورهای عامیانه و آیینی گوشه گوشه این مرز و بوم است. اندیشه های یک ملت که در روایت هایی دلکش انسان را به جهان رمزها و نمادها می برد؛ جهانی که در آن اسطوره ها به واقعیت می پیوندند و در قالب داستان های نمادین، از رهگذر تصویرها و نشانه ها توجیه و تفسیر می شوند. با چنین جهان بینی ای است که انسان ترس ها و آرزوهایش را معنا می بخشد. هفت پیکر مجموعه ای از باورهای عامیانه مانند اسطوره های شب چله، جدال نیروهای اهریمنی با اهورایی، نیایش های باران خواهی و سنت های نوروزخوانی است که به زیباترین شکل به تصویر کشیده شده است.
    کلید واژگان: هفت گنبد, اسطوره در غنا, ادبیات عامیانه, کوسا, آتش افروز}
  • یوسف گل پرور، محمدحسین محمدی
    شناختن اندیشه های اخلاقی و تعلیمی بزرگان ادبی جز با مطالعه آثار به جا مانده از آنان امکان پذیرنیست. اندیشه های بزرگان ادبی و شعرا، گاه در پرده نثر نمایان است و گاه در میان نظم. نثر یا نظم، گاه شکل داستانی به خود می گیرد. نظامی گنجوی یکی از برترین داستان سرایان منظوم بازبانی پویا و تصویری است. هنر داستان پردازی نظامی در هفت پیکر و برجسته ترین بخش آن هفت گنبد، جلوه ای بی بدیل دارد. در این مقاله کوشش شده است ضمن ارائه تعاریف روشن و جامع از عناصر داستانی، با شیوه توصیفی - تحلیلی قواعد حاکم بر ساختار قصه های هفت گنبد بررسی گردد. برای تحقق این هدف، ابتدا به بیان ویژگی های زبان داستانی نظامی و سپس به معرفی مختصر هفت پیکر و شخصیت بهرام پرداخته شده است. آنگاه با تعریفی کوتاه از عناصر داستان، هریک از قصه های هفت گنبد بر اساس عناصر داستانی نظیر پیرنگ، صحنه پردازی، درون مایه، شخصیت، لحن و حقیقت مانندی تحلیل و از نظر فنی ارزش گذاری شده است. این مقاله بر اساس تحلیل عناصر برجسته داستانی، می دارد که نظامی در داستان نویسی از سنت قصه در قصه گفتن بهره می برد و برای تازگی بخشیدن به داستان خویش، از شگرد صحنه پردازی های پویا، توصیفات بیرونی حیرت انگیز و گره افکنی های متعدد در پیرنگ استفاده کرده است. در دیگر عناصر، داستان های نظامی عموما از ویژگی های قصه های کهن برخوردار است.
    کلید واژگان: نظامی, هفت پیکر, هفت گنبد, عناصر داستانی}
    Yousef Golparvar, M.H. Mohammadi
    Recognition of ethical and educational thoughts of the nobles of literature is impossible unless we study their works. The thoughts of nobles of literature and poets appears sometimes in the veil of prose and sometimes within verse poetry and prose take the form of fiction occasionally. One of the most outstanding verse fabulists(storytellers)is Nezami-e-Ganjavi with a dynamic and figurative language. Nezami’s art of storytelling glamorizes in Haft-Pekar and the most outstanding part of it Haft-Gonbad. So in order to become familiar with these educations and access to the manner of storytelling and techniques of Nezami’s storytelling and his unique methods, in this article while presenting clear and comprehensive definition of the fictional elements, effort have been made to investigate rules governing the structure of stories of Haft-Gonbad with a descriptive –analytic procedure. To achieve the goal, first we express characteristics of Nezami’s fictional language and then we introduce briefly Haft-Peykar and the personality (character)of Bahram. Then with a short definition of fictional elements, each of the stories of Haft-Gonbad of the basis of fiction of fictional elements such as plot, scenery, theme, character, theme, tone and factuality has been analyzed and evaluated in regard to technical value. Finally, at the end of article on the basis of analysis of outstanding fictional elements it has been stated that Nezami had been using tradition of story in narrating for fiction writing and for the purpose of renovating his story he used dynamic scenery, marvelous external description and numerous Knotting in the plot. With respect to other elements, Nezami’s stories have the characteristics of ancient stories generally.
    Keywords: Nezami, Haft, peykar, Bahram, Haft, Gonbad, Fictional elements}
  • نسرین علی اکبری، مهرداد حجازی
    در این مقاله بر اساس نظریه دریافت (reception theory) هفت پیکر نظامی تحلیل شده است. زمینه این دریافت تلفیق اسطوره و عرفان است که در زبانی رمزی شکل گرفته است. ویژگی آن برداشت استعلایی متن است که در فرایند تعامل میان خواننده و متن شکل گرفته و محتوای آن آگاهی قابل ادراک و شهود متن است که به وسیله خواننده دریافت شده و از آن به نگاه مقدس نظامی به هستی تعبیر شده است.
    هفت پیکر نظامی به عنوان یک پدیده زبانی امری ظاهری فرض شده که باطن (محتوای) خود را آیینه وار منعکس می کند. به عبارت دیگر، این صورت مظهر و مجلای آن باطن است، که خود آن باطن حکایت از الگویی آسمانی دارد، و بدون این ظاهر، آن محتوا آشکار نمی شود. ظاهر چیزی کمتر از آن است که در پس آن پنهان است و باطن بزرگتر و فراتر از ظاهر است. ظاهر چون کوچکتر است، نمی تواند باطن را به تمامی و چنان که هست منعکس سازد، ولی می تواند آیینه آن باشد و آن را رمزگونه در خود بازتاباند. با همین چشم انداز، گنبد آیینهآسمان (هفت سیاره) فرض شده است. برای تعیین این آیینگی عناصر هم پیوند از قبیل مکان (آسمان، گنبد، هفت پیکر و مرکز)، عدد (هفت)، نور، رنگ، جنس سیاره و شخصیت (بهرام، شیده و سنمار) تحلیل شده است.
    کلید واژگان: الگوی آسمانی, هفت اقلیم, هفت گنبد, انسان کیهانی, سیاره, نظامی}
    N. Aliakbary, M. Hejazi
    'Nizami''s 'Haft Paykar' has been anslysed based on reception theory in this paper. The background of such a reception is the combination of myth and gnosis in a symbolic language. Its characteristic is the transcendent understanding of the context through interaction between the reader and the context and its content is the perciptable and clear awareness of the reader and it is interpreted as Nizami's sacred observation of creation.Nizami's Haft Paykar as a lingual phenomenon has been assumed the external that reflects its interior (content) similar to a mirror. In other words, the appearance is the manifestation of its interior, which in turn represents a heavenly prototype; the content cannot be manifested without its appearance. The appearance is smaller than its interior; thus, it cannot reflect the whole interior but it can be the mirror and manifest it symbolically. From such a viewpoint dome is assumed as the mirror of heaven (seven planets). In order to explain such a reflection correlated elements such as location (heaven, dome, Haft Paykar and centre), number (seven), light, color, the material of planet and personality (Bahram, Shideh and Semenar) have been analyzed.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال