به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "snake" در نشریات گروه "ادبیات و زبان ها"

تکرار جستجوی کلیدواژه «snake» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • مریم ارجمندی *، مهدی ظرافتکار

    هر شعر فاخری یک ایده مسلط دارد که بر سراسر اثر سایه افکنده است. شاعر این ایده را در لابه لای فرم و ساختار، یک جمله و یا یک واژه پنهان می کند. بعد با هنرمندی برخی واژه ها را نشان دار می کند تا مخاطب از طریق آنها ایده مسلط را شناسایی نماید. آیا سیمین بهبهانی در شعرمن آن روز... از این کارکرد هنری بهره برده است؟ به نظر می رسد؛ برای رسیدن به پاسخ مناسب، بهره مندی از نظریه نشانه شناسی مایکل ریفاتر بیش از هر نظریه ای مناسب است. با توجه به این سنخیت، مقاله حاضر بر مبنای نظریه نشانه شناسی این اندیشمند و با روش توصیفی- تحلیلی شعر سیمین را بررسی نموده است. پس از بررسی عناصر غیر دستوری نتایج بیانگر آن است که انباشت هایی با معنا بن مار، ضحاک و ترس با بسامد بالادر شعر حضور دارند. پس از بررسی منظومه های توصیفی با رویکرد خوشه های استعاری و با هسته های جامعه سنتی، خوی اهریمنی و جامعه شبه مدرن هیپوگرام های شعر مشخص شد که مهم ترین آنها عبارت بودند از: مار نماد خوی اهریمنی انسان هاست و در نظام های مرد سالار، بیشتر در وجود جنس مذکر تجلی می یابد. هم چنین مقایسه انباشت ها، منظومه های توصیفی و هیپوگرام ها با رویکرد بینامتنیت، ماتریس ساختاری زیر را در ذهن نویسندگان ایجاد کرد: خوی اهریمنی نظام مرد سالار در جوامع سنتی از طریق بازی های فولکلوریک، ستم پذیری را به دختران القا می کند. در جامعه شبه مدرن آموزش ستم پذیری با روش های مدرن ادامه می یابد. تا وقتی که این خوی اهریمنی در ذهنیت جامعه وجود داشته باشد، ترس زنان ادامه دارد.

    کلید واژگان: نشانه شناسی, ریفاتر, سیمین بهبهانی, مار, ضحاک, زن.
    Maryam Arjomandi *, Mehdi Zerafatkar

    Every glorious poem has a dominant idea that overshadows the whole work. The poet hides this idea in the form and structure of a sentence or a word. He then artistically marks some words so that the audience can identify the dominant idea through them. Has Simin Behbahani used this artistic function in the poem "I was that day ..."? It seems; To get the right answer, the benefit of Michael Rifater's theory of semiotics is more than any suitable theory. Due to this similarity, the present article has examined Simin's poetry based on the semiotic theory of this thinker and with a descriptive-analytical method. After examining the non-prescriptive elements, the results indicate that there are accumulations with the meanings of "snake", "laughter" and "fear" with a high frequency in the poem. After examining the descriptive systems with the approach of metaphorical clusters and with the nuclei of "traditional society", "demonic temperament" and "quasi-modern society", the hypograms of poetry were identified, the most important of which were: the symbol snake The demonic temperament of human beings and in patriarchal systems is most manifested in the existence of the male sex. Also, the comparison of accumulations, descriptive systems, and hypograms with the intertextual approach created the following structural matrix in the minds of the authors: The demonic temperament of a patriarchal system in traditional societies through folk games, oppression. It inspires girls. In a quasi-modern society, the teaching of oppression continues with modern methodses

    Keywords: Semiotics, Refater, Simin Behbahani, Snake, Zahak, Woman
  • بهزاد اتونی*

    «پری مار» ترکیبی غریب است که سنایی غزنوی و خاقانی شروانی با استفاده از آن، معشوقکان زیبا روی دیوسیرت را به آن تشبیه کرده اند. برخی شارحین و مفسرین اشعار این دو شاعر، بی هیچ توضیح و تفسیری، از کنار این ترکیب گذشته اند؛ آن دسته از شارحینی نیز که در توضیح و واکاوی آن کوشیده اند، معنای درست و به قاعده ای از «پری مار» به دست نداده اند و گویی در تحلیل آن، دچار ابهام و سردرگمی شده اند. به باور نویسنده این جستار، ترکیب «پری مار»، سرنوشتی اسطوره ای و افسانه ای را از سر گذرانیده است؛ زیرا با بررسی اساطیر و افسانه ها، می توان بر آن بود که سرنوشت پریان (زن ایزدان کهن کامکاری و باروری) و ماران، از کهن ترین زمان ها، به عللی مانند قمری بودن آنها، پیوندشان با زایندگی و کامکاری، ارتباطشان با جادوگری، و پیوستگی شان با آب، به هم گره خورده و در پیوند بوده است. این ارتباط که حتی پس از دین آوری زرتشت و اصلاحات دینی او ادامه می یابد، سبب شده است ترکیبی اساطیری به نام «پری مار» در قالب یکی از «اسطوره های ترکیبی پیکرگردانی» ایجاد شود که هم نماد زیبایی و کامرانی و هم نمادی اهریمنی است؛ و سنایی معشوقکان کامران و شهوت ران را به آنان تشبیه کند.

    کلید واژگان: پری, مار, اساطیر, سنایی, پری مار
    Behzad Atooni *

    "Fairy Snake" is a peculiar expression that has been used by Sanayi Ghaznavi and Khaghani-e Shervani among other Persian poets. They have likened beautiful and disloyal lovers to it. The exegetes and commentators of the poems of Sanayi Ghaznavi and Khaghani-e Shervani have not yet given the correct meaning to and a true concept about this expression and composition, thus being confused about its analysis. According to the author, the combination of fairy with snake showed a mythical and legendary fate because by examining and studying the myths and legends, it could be said that the fate of the fairy as Goddess of debauch and fertility and that of the snake as a mysterious animal were caused by their very natures attributed to the moon, their correlation with debauch and fertility, and their connection with water, as well as magic and witches from the earliest times. This relationship, which continued after the Zoroastrian Religion and Zoroaster's religious reform caused the creation of a mythological-legendary expression called the "Fairy Snake" in the form of one of the mixed myths of transformation, which is a symbol of both debauch and devil. Sanayi Ghaznavi likened the beautiful and disloyal lovers to that strange and hybrid creature.

    Keywords: Fairy, snake, Myth, Sanayi, fairy snake
  • مریم ارجمندی، مهدی ظرافتکار*

    هر شعر فاخری یک ایده مسلط دارد .شاعر این ایده مسلط را در لابه لای ساختار شعر یا یک جمله و گاهی حتی یک واژه در درون شعر پنهان می کند. بعد با هنرمندی برخی واژه ها را نشان دار می کند تا مخاطب از طریق آنها ایده مسلط شعر را شناسایی کند. آیا سیمین بهبهانی در سرایش شعر «من آن روز...» از این کارکرد هنری بهره برده است؟ برای رسیدن به پاسخ به نظر می رسد؛ بهره مندی از نظریه نشانه شناسی مایکل ریفاتر بیش از هر نظریه دیگری مناسب تر باشد. مقاله حاضر بر مبنای نظریه نشانه شناسی این اندیشمند و با روش توصیفی- تحلیلی، شعر سیمین را بررسی کرده است. پس از بررسی عناصر غیر دستوری شعر مذکور، نتایج تحقیق بیانگر آن است که انباشتهایی با معنا بن «مار»، «ضحاک» و «ترس» در شعر «من آن روز...» بسامد بالایی دارد. با بررسی منظومه های توصیفی شعر، خوشه های استعاری با هسته های «جامعه سنتی»، «خوی اهریمنی» و جامعه شبه مدرن» به دست آمد و به کمک همین خوشه های استعاری، هیپوگرامهای شعر نیز مشخص گردید که مهم ترین آنها عبارتند از: مار نماد خوی اهریمنی انسانهاست که در نظامهای مرد سالار بیشتر در وجود جنس مذکر تجلی می یابد. هم چنین مقایسه انباشتها، منظومه های توصیفی و هیپوگرامها با رویکرد بینامتنیت، ماتریس ساختاری زیر را در ذهن نویسندگان این مقاله ایجاد کرد: خوی اهریمنی نظام مرد سالار در جوامع سنتی از طریق بازیهای فولکلوریک، ستم پذیری را به دختران جامعه القا می کند. در جامعه شبه مدرن آموزش ستم پذیری با روش های مدرن تری مانند نمایش، طناب بازی و... ادامه می یابد.

    کلید واژگان: نشانه شناسی, ریفاتر, سیمین بهبهانی, مار, ضحاک, زن
    Maryam Arjomandi, Mehdi Zerafatkar *

    Every glorious poem has a dominant idea that overshadows the whole work. The poet hides this idea in the form and structure of a sentence or a word. He then artistically marks some words so that the audience can identify the dominant idea through them. Has Simin Behbahani used this artistic function in the poem "I was that day ..."? It seems; To get the right answer, the benefit of Michael Rifater's theory of semiotics is more than any suitable theory. Due to this similarity, the present article has examined Simin's poetry based on the semiotic theory of this thinker and with a descriptive-analytical method. After examining the non-prescriptive elements, the results indicate that there are accumulations with the meanings of "snake", "laughter" and "fear" with a high frequency in the poem. After examining the descriptive systems with the approach of metaphorical clusters and with the nuclei of "traditional society", "demonic temperament" and "quasi-modern society", the hypograms of poetry were identified, the most important of which were: the symbol snake The demonic temperament of human beings and in patriarchal systems is most manifested in the existence of the male sex. Also, the comparison of accumulations, descriptive systems, and hypograms with the intertextual approach created the following structural matrix in the minds of the authors: The demonic temperament of a patriarchal system in traditional societies through folk games, oppression. It inspires girls. In a quasi-modern society, the teaching of oppression continues with modern methodses.

    Keywords: Semiotics, Refater, Simin Behbahani, Snake, Zahak, woman
  • کبری جلیلی موخر، حمیدرضا فرضی*، ابراهیم پوردرگاهی
    درخت از همان آغاز خلقت به نوعی با زندگی انسان پیوند خورده و در اساطیر، آیین ها و باورهای مردم نقش مهمی داشته است؛ و به دلیل ارتباط ادبیات با اساطیر در متون ادبی نیز بازتاب داشته است؛ یکی از متون ادبی فارسی که درخت بازتاب وسیعی در داستان های آن داشته مرزبان نامه است. در این مقاله مفاهیم اساطیری و نمادین درخت در مرزبان نامه مورد بررسی قرار گرفته است. فرض نویسندگان بر این بوده است درخت در داستان های مرزبان نامه علاوه بر کارکرد ادبی، دارای کارکرد اساطیری و اعتقادی و آیینی است. مبتنی بر ایده مذکور و با تحلیل محتوایی داستان ها این فرضیه اثبات شده است؛ با این توضیح که ده ویژگی اساطیری درباره درخت در مرزبان می توان مشاهده کرد؛ از قبیل درخت کیهانی، اشراق (آگاهی بخشی)، شفادهی و درمان بخشی، ارتباط درخت با پریان، ارتباط با مار، نقش درخت در تعیین سرنوشت، پناهگاه بودن درخت، ارتباط درخت با نسب شناسی، پرستش درخت، سخنگویی درخت. کاربرد گسترده مفاهیم اساطیری درخت در مرزبان نامه فرضیه تالیف شدن کتاب در عهد ساسانیان و در زمان انوشیروان ساسانی را تقویت می کند. به علاوه مقدس و محترم بودن درخت در نظر انسان ها و حضورش در زندگی آنها ناشی از نیاز انسان ها به درخت به عنوان منبع غذایی و دارویی بوده است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و از نظر فضای انجام کار کتابخانه ای است.
    کلید واژگان: اساطیر, درخت, اشراق, پریان, مار, نسب شناسی, مرزبان نامه
    Cobra Jalilimoakher, Hamidreza Farzi *, Ebrahim Poordargahi
    From the very beginning of creation, the tree has somehow been linked to human life and has played an important role in the myths, rituals and beliefs of the people; Because of the relationship between literature and mythology, the tree has also been reflected in literary texts;Marzbanameh is one of the Persian literary texts in which the tree has a wide reflection. In this paper, the mythological and symbolic concepts of the tree in Marzbanameh are studied. The authors hypothesized that the tree in Marzbanameh stories had a mythological, religious function in addition to its literary function.Based on the aforementioned idea and by analyzing the content of the stories, this hypothesis has been verified. It must be explained that ten mythological attributes of the tree Marzbanameh can be observed, such as the cosmic tree, Illumination (awareness), healing, the relationship between the tree and the fairy, relationship with the snake, the role of the tree in determining the fate, the shelter role of the tree, the relationship of the tree with the genealogy, the worship of the tree, the speaking tree. The widespread application of the mythological concepts of the tree in Marzbanameh reinforces the hypothesis that the book was written in the Sasanian era and in the time of Anushirvan. In addition, the tree's sacredness and respect for humans and its presence in their lives have been due to humans' need for the tree as a food and medicine source. The research method is descriptive-analytical in terms of library work space.
    Keywords: Mythology, Tree, awareness, Fairy, Snake, genealogy, Marzbanameh
  • منصور علیزاده، خدابخش اسداللهی*، ابراهیم رنجبر، بیژن ظهیری ناو
    موضوع مقاله حاضر بررسی تصویرهای مار، اژدها و متعلقات آن‌ها در دیوان شمس است که مولانا به‌وسیله آن‌ها بسیاری از مفاهیم انتزاعی را برای مخاطبان می‌شناساند. برای این منظور، ابتدا مطالب مقدماتی با عنوان‌های تجربه و تصویر، مفاهیم و تصاویر شعری و نیز تصاویر حیوانی در شعر تبیین شده است. در بخش اصلی پژوهش، رابطه 24 مشبه نظیر معشوق، عاشق، انسان، مانع، دوگانگی، جهان، نفسانیات، رنج و بلا، گرفتار بلا، هجران، زبان، امل، سیم و زر، شب، غذا، نومیدی، عنایت حق و... با مشبه‌به محدود مار و اژدها همراه با 25 مورد وجه‌شبه نو از قبیل نابودگری، بی‌قراری، گزندگی، ممانعت، تعلق داشتن، دوگانگی، بی‌تعلقی، تواضع و تسلیم، زندگی و مرگ، نیرومندی، دون‌‌همتی، پلیدی، هیجان و آبستنی، حرکت و تلاش و... مجسم و عینی شده است که از حفظ الگوهای عمیق اساطیری، مذهبی و عرفانی مولوی حکایت دارد. از آنجا که تصاویر اژدها و مار در دیوان شمس، حامل و متضمن معانی دوگانه مثبت و منفی، سرکشی و تسلیم، لطف و قهر، امید و نومیدی، رنج و خوشی و... است از تجارب والای روح و درون پردغدغه و هیجان‌زده مولانا و نیز کمال‌نگری، وسعت اندیشه، بهره‌گیری از تناقض‌‌گویی و خوش‌بینی وی حکایت دارد. خواننده از راه مواجهه با دیدگاه مثبت مولانا نسبت به «مار» برخلاف تجربه پیش پاافتاده، متوجه نگرش حکیمانه این شاعر بزرگ مبنی بر سودمندی و لازم بودن همه موجودات در نظام احسن الهی می‌شود.
    کلید واژگان: مولوی, غزلیات شمس, بلاغت, تصویرسازی, ‌ مار
    Mansor Alizadeh, Khodabakhsh Asadollahi *, Ebrahim Ranjbar, Bizhan Zahirinav
    The subject of the present article is to study the images of the snake, dragon and their belongings in the Shams' Sonnets that Mowlavi introduces by these images and many complex concepts. For this purpose, first introductory material has been expressed with the titles of experience and image, the concepts and images of poetry and animal images. In the main part of the research, the relation of twenty four comparisons such as the beloved, lover, human, barrier, duality, world, sensuality, suffering and disaster, trapped, separation, language, wish, silver and gold, night, food, despair and God's attention are embodied with the limited component of the snake and dragon along with twenty five common similarities, such as destruction, fidget, sting, prevention, belongingness, duality, independency, humility and submission, life and death, strength, dignity, filth, excitement and pregnancy, movement and effort, and that it shows the maintaining deep mythological, religious and mystical patterns. Since the images of the dragon and the serpent in the Shams' sonnets, carries the dual meaning of positive and negative, rebellion and submission, grace and Fierce, hope and disappointment, suffering and happy, from the spirit and soulful experiences of excited and stressful of Mowlavi; This matter states the perfectionism, the breadth of thought, the exploitation of his contradictions and optimism. Unlike the banal experience, the reader based on Mowlana's positive view of the snake, understands the wise vision of this great poet, that all creatures are necessary in the best system of God.
    Keywords: Mowlavi, Shams' Sonnets, Rhetoric, illustration, snake
  • افسانه سعادتی جبلی
    مار، یکی از پیچیده ترین و چند سویه ترین و در عین حال پرکاربردترین رمز ها در سراسر دنیاست. این نماد رمز آلود، پیچیده با مفاهیم گسترده در بسیاری از فراز های مثنوی با باورهای مذهبی، عرفانی و اسطوره ای تلفیق شده است. مولوی برای مار معانی نمادین بسیاری بیان کرده است که برخی از آن ها ارتباط عمیقی با ویژگی های فیزیکی این جانور دارد. در مثنوی غالبا از مار به بدی یاد شده است و مولوی آن را دارای چهره و نمایی زشت و سیاه و ترسناک دانسته که قادر به کارهای فوق طبیعی است. وی در پرتو بینش عرفانی خویش بیشتر از مار مفهومی، انتزاعی و دینی برداشت کرده و آن را سمبل نفس اماره، شهوت، ابلیس، دشمنی، پلیدی، شومی، تباهی، سیاهی، حیله گری، نابودی و... قرار داده است. نگارنده در صدد است تا در حد توان و درک علمی خود، ابعاد مختلف معانی نمادین مار را به طور مبسوط و گسترده در مثنوی استخراج کند و با ارایه شبکه های تصویری، مفاهیم ذهنی مولوی را عینی تر و ملموس تر سازد. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای است.
    کلید واژگان: مثنوی, نمادشناسی, مار, تصویرهای شاعرانه
    Afsaneh Saadatijebeli
    The snake is one of the most complex and multi-threaded, and yet the most prolific symbol of the world. This mysterious, complex mysterious symbol has been integrated with many concepts in many of Masnavi's ups and downs with religious, mystical and mythological beliefs. Rumi has expressed many meanings for the serpent, some of which have deep connection with the physical characteristics of the beast. In Mathnavi, the snake is often referred to as a bad one, and Rumi has a ugly, black and horrible face and look that is capable of supernatural work. In the light of his mystical insight, he has taken more than a conceptual, abstract, and religious snake, and constitutes it as a symbol of self-esteem, lust, devil, hostility, filth, deceit, ruin, blackness, cunning, annihilation, and so on. The author intends to extract the various dimensions of the semantic meanings of the snake exponentially and extensively in Masnavi, in terms of his ability and understanding, and by presenting visual networks, Rumi's mental concepts become more objective and tangible. The research method in this paper is descriptive-analytic and based on library studies.
    Keywords: Mathnavi, Rumi, Symbol, Snake
  • سمیه سادات طباطبایی
    در این جستار هدف آن بوده که نشان داده شود دو تعبیر استعاری کلیدی در دیباچه رساله الغفران برآمده از بافت فرهنگی ذهن ابوالعلاء است. نگارنده برای رسیدن به این هدف پس از بیرون آوردن استعاره های زبانی «دل درخت حماطه است» و «دل مار است» و بررسی استعاره های مفهومی هر کدام، به کاوش در زیرساخت های فرهنگی هر یک پرداخته تا از رهگذر تحلیل شالوده های فرهنگی، گوشه ای از بافت فرهنگی ذهن معری و نگرش او را آشکار سازد و نشان دهد که رشته های پیوند میان این تعابیر استعاری و فرهنگ چنان در هم تنیده است که فهم درست و کامل آن ها بدون آشنایی با زیرساخت های فرهنگی شان میسر نیست. از جمله نتایج این پژوهش آن بوده که ذهن معری در پردازش استعاره های پیش گفته از روایت توراتی داستان هبوط آدم، آموزه های اسلامی در این باره که خود انباشته از تعالیم یهودی است و نیز باورهای عامیانه مرتبط با پیوند میان مار و درخت حماطه و پیوند میان مار و زن تاثیر پذیرفته است.
    کلید واژگان: استعاره شناختی, فرهنگ و استعاره, لیکاف و جانسون و کوچسس, ابوالعلاء معری, رساله الغفران, دل و حماطه و مار
    Soamayeh Tabatabaei
    The purpose of this research is trying to show two key metaphorical phrases in the preamble of Risala-Alqofran is based on the cultural context of Abulalaʼs mind. Achieving this goal Writer has probed the cultural substructures of conceptual metaphors: "Heart is Hamate tree" and "Heart is snake" to reveal a part of the cultural context of Maaryʼs mind and his attitude, through the analysis of cultural foundations. Also we want to show that correlation between these metaphorical phrases and culture is so interconnected that the correct and complete understanding of both is not possible without awareness of its cultural substructures. One of the results of this study was that Maaryʼs mind in the processing of previous metaphors has impress by the story of Adam descent and Islamic teachings about it, which is accumulated from Jewish teachings, and also the popular beliefs, associated with the connection between snake and Hamate tree and between snake and woman.
    Keywords: Cognitive metaphor, Culture, Metaphor, Likoff, Johnson, KÖvecses, Abulala Maarri, Risala Alqofran, Heart, Hamate, Snake
  • حمید ایاز، سهیلا موسوی سیرجانی *
    نماد علامت، اشاره، کلمه، یا چیزی است که یک ویژگی چنان در آن بارز باشد که بتوان آن را نماینده ی آن ویژگی دانست و هدف از کاربرد آن، انتقال پیامی ورای مفهوم ظاهری خود است. این پژوهش با روش کتابخانه ای و شیوه ی توصیفی تحلیلی نوشته شده است و هدف آن بررسی تطبیقی مفاهیم تمثیلی و نمادین مار در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامه ی فردوسی، خمسه ی نظامی و مثنوی مولوی) است. ابتدا مفاهیم تمثیلی و نمادین این جانور در حیطه های حماسه، غنا و عرفان بیان می شود. سپس درصد تطبیق مفاهیم تمثیلی و نمادین در دو یا هر سه اثر و درصد کاربرد مفاهیم نمادین مار در هر اثر تعیین می گردد. نتیجه ای که از این مقاله به دست آمده، این است که 5/37 درصد مفاهیم مار (فرومایگی، آزاررسانی و پیچش) در هر سه اثر و 5/37 درصد (قدرتمندی، پاسبانی و تاریکی) در دو اثر مطابقت دارند؛ 25 درصد مفاهیم نیز فقط در یکی از سه اثر به کار رفته اند. نیز 5/12 درصد مفاهیم در حیطه ی حماسی و 25 درصد مفاهیم در حوزه ی عرفانی است. برای مار هیچ مفهومی در حوزه ی غنایی نیامده است. 5/62 درصد مفاهیم در دیگرحیطه ها می گنجند.
    کلید واژگان: نماد, تمثیل, مار, فردوسی, نظامی, مولوی
    Hamid Ayaz, Soheila Mousavi Sirjani *
    Symbol is a sign, point, word, or something which has such a clear and bright feature that it can represent that property. The aim of using symbol is that a message be sent beyond its outward meaning. In this study, we investigate symbolic concepts of snake in epic, lyric, and gnostic works (on the basis of The Shah-Nameh by Ferdowsi, The Khamseh by Nizami, and The Masnavi by Molavi) comparatively and according to the library method and descriptive-analytic method. At first, symbolic concepts of this creature in epic, lyric, and gnostic domain will be expressed. Then, we will determine the percentage of collation of the symbolic concepts in two or all three works and percentage of usage of snake symbolic concept in each work.The outcome of this article is this point that 37.5 percent of this creature’s concepts (baseness, hurtfulness and twisting) in all three works and 37.5 percent (strength, guarding and darkness) in two of them are conformed; 25 percent of the concepts are used only in one of them. In addition, 12.5 percent of concepts are in epic domain, and 25 percent are in gnostic one. There is no concepts in lyric domain for snake. 62.5 percent of concepts are in other domains (besides epic, lyric, and gnostic).
    Keywords: symbol, allegory, snake, Ferdowsi, Nizami, Molavi
  • فرزاد قائمی

    ضحاکمحوری ترین موجود اهریمنی شاهنامه و معادل اژی دهاک اوستایی و اژدهای سه سر هند و ایرانی است که یکی از بارزترین موجودات زیان کار در نوشته های مزدیسنا بشمار می رود. تفسیرهایی متعدد از اسطوره ضحاک انجام شده است که با توجه به تازی بودن ضحاک در شاهنامه و یک سان پنداشتن دشت سواران نیزه گذار با صحاری عربستان، برخی از تفسیرها اسطوره ضحاک را یادمانی از پیکارهای مهاجران با تیره های سامی نژاد چون آشوری ها، سومری ها و بابلی ها دانسته اند. در این جستار، ضمن نقد تفسیرهای دیگر، نشان داده شده که اسطوره ضحاک می تواند با اسطوره خدای ماردوش زیر زمین در فرهنگ های بومی فلات ایران و سرزمین های مجاور مربوط باشد. مطابق این اسطوره، بهترین جوانان، قربانی خدای مالک دوزخ (قعر زمین) می شدند و اسطوره اژدهاکشی، نه یادمانی از یک نبرد تاریخی، که نمادی برای پایان این سنت خونین پیشاتاریخی بوده است.

    کلید واژگان: ضحاک, مار, اژیدهاک, اژدها, فلات ایران, قربانی, میانرودان
    Farzad Ghaemi

    Zahhak, the most central demonic creature in Shahnameh, equivalent to Avestic Azdyhak and the three headed dragon of Indo-Iranian origin is one of the most distinct evil creatures in Mazdisna writings. Numerous interpretations of the Zahhak’s myth were made and considering the fact that Zahhak is of the Arab origin in Shahnameh, and assuming that the plain where horsemen fight with spears (Dashte Savarane Nayzehgozar) a place within Iraj’s domain in Shahnameh is one with the Arabic Sahara, certain interpretations regard the Zahhakk’s myth as a legacy of the migrants’ battles with the races of the Sami origin such as Assurians, Sumerians, and Babylonians. While criticizing other interpretations this research shows that Zahhak’s myth could be related to the Underworld Serpent God in the ethnic cultures of Iran’s plateau and its adjacent lands. According to this myth, the best youth were sacrificed for the God of the Underworld and the dragon killing myth is not a relic of a historic battle, but a symbol to end this bloody tradition of the prehistory.

    Keywords: Zahhak, snake, Azdyhak, Dragon, Iran’s plateau, sacrifice, Mesopotamia
  • Mohammad Taghi Rashed Mohasel, Fahimeh Shakiba
    The snake, well-known reptile, is an animal which is worth considering in the mythology of many tribes and nations in various forms. In Iran, a large part of designs is allocated to snake. Although the ancient people painted and carved the snake image on the artworks and reliefs, it seems that it has a certain meaning; symbolized something and connected with religion and beliefs. This point drew the researcher's attention to the application of the snake role in the remaining works of Elam and neighboring areas, such as Jiroft, and generally their differences with the Zoroastrian religion. The design of the snake in Elam reveals more than anything its connection with God, water, fertility and the other world, while in Jiroft we observe the design of interconnected, intertwined and closed loop snakes and even the strife between snakes and other animals. Afterwards, with the influence of Zoroastrian religion in Iran, this animal finds a new role which is completely different, so far as it is introduced as an evil creatures.
    Keywords: snake, Elam, Jiroft, the Zoroastrian religion (Avestan, Pahlavi texts)
نمایش نتایج بیشتر...
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال