جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "اسماعیلیه" در نشریات گروه "علوم سیاسی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «اسماعیلیه» در نشریات گروه «علوم انسانی»جستجوی اسماعیلیه در مقالات مجلات علمی
-
هدفبررسی کنش های سیاسی گروه های شیعی یمن، دغدغه اصلی این مقاله است. گروه های شیعی یمن بویژه امامیه، اسماعیلیه و زیدیه بخش وسیعی از شیعیان یمن را شامل می شوند. آنان بیش از هزار سال حکومت را در این کشور در دست داشتند، ولی در سال 1962 با کودتایی که با حمایت و تحریک کشور مصر انجام گرفت، قدرت را از دست دادند.روشروش انجام گرفته در این پژوهش تحلیل محتوا با بهره گیری از نظریه «کوینتین اسکینر» است.یافته هایافته ها نشان می دهد در یمن، اثنی عشریه و اسماعیلیه زیر چتر حمایتی زیدی ها قرار دارند و بستر اجتماعی یمن به گونه ای بوده که منجر به ظهور شخصیت ها و جریان های فکری متنوعی در میان شیعیان زیدیه گردیده است.نتیجه گیرینتایج به دست آمده نشان می دهدتفسیر زیدیه از مفهوم امامت هر چند در حوزه نظری، ایشان را در مقایسه با سایر فرق شیعی رویکردی معتدل بخشیده است اما در عمل و کنش های سیاسی، به سمت و سوی اقدامات رادیکال و عمل گرایی سیاسی کشانیده و حاصل این اقدامات متاثر از زمینه ها و بسترهای فکری در گذشته آنان بوده است.کلید واژگان: کنش سیاسی, شیعیان یمن, زیدیه, اسماعیلیه, امامیه, فرقه و جنبش انصارالله یمنObjectiveExamining the political actions of Yemeni Shiite groups is the main concern of this article. Yemeni Shiite groups, especially the Imams, Ismailis and Zaydis, make up a large part of the Yemeni Shiites. They ruled the country for more than a thousand years, but lost power in 1962 with a coup sponsored by Egypt.MethodThe method of this research is content analysis using Quentin Skinnery's theory.ResultsFindings show that the Twelvers and the Ismailis are under the umbrella of the Zaidis in Yemen, and the Yemeni social contexthas been such that led to the emergence of different characters and various currents of thoughts among the Zaydi Shiites.ConclusionThe results show that Zaydi's interpretation of the concept of Imamate, although in the theoretical field has given him a moderate approach compared to other Shiite sects, but in political actions has led to radical actions and political pragmatism. The result of these actions has been influenced by their background and thought context in the past.Keywords: Political Action, Yemeni Shiites, Zaydis, Ismailis, Imams, Yemeni Ansarullah sect, movement
-
فرقه های تصوف در افغانستان کمتر از منظر جایگاه سیاسی آن مورد توجه قرار گرفته اند. این نوشتار به دنبال تبیین و تحلیل سلسله هایی از تصوف در افغانستان است که از عمارت خانقاه بیرون آمده اند، وارد عرصه سیاست و قدرت شده اند و جریان های فکری-سیاسی خاصی را پدید آورده اند. با توجه به حضور سه فرقه نقشبندیه، قادریه و اسماعیلیه در فضای صوفیگری و باطنی گری افغانستان، بحث جریان شناسی فکری- سیاسی تصوف در سلسله نقشبندیه را می توان منتهی به جریانی دانست که خاندان مجددی رهبری معنوی و سیاسی آن را بر عهده داشته و سازمان سیاسی آن «جبهه ملی نجات» است؛ سلسله قادریه را می توان جریانی دانست که خانواده گیلانی در آن پیر طریقت و زعیم سیاست شناخته می شود و «حزب محاذ ملی اسلامی» پایگاه سازمانی آن است. فرقه اسماعیلیه که به دلیل مشرب صوفی گرایانه اش در زمره متصوفه قرار گرفته، به جریانی کوچک اما منسجم ختم می شود که رهبری آن را خاندان سادات نادری برعهده دارد و «حزب پیوند ملی» به عنوان بازوی سیاسی آن عمل می کند.کلید واژگان: اسماعیلیه, پیران گیلانی, تصوف, حضرات مجددی, سادات نادری, قادریه, نقشبندیهTypology of political Sufism is complex. Analysis as an intellectual movement - contemporary Afghanistan is essential . The main idea of this paper is to analyze groups of Sufism in Afghanistan come out of their houses of worship were entered politics.
In this regard, they have created a particular intellectual and political currents.This study analyzes three sects Naqshabandiya, Qaderieh, and Ismailis in Afghanistan.
Sufis in Afghanistan, although politically were active in the past and and may have been united with the government, but the political activity of Sufism in the late decades has been significant.Keywords: Sufism, Naqshabandiya, Qaderieh, Ismailia, Mogaddadi family, Gilani family, Naderi amily -
اسماعیلیان معتقد به امامت اسماعیل فرزند امام جعفر صادق (ع) می باشند، آنان ابتدا در مصر به قدرت رسیدند و پس از آن حکومت فاطمیان مصر را تاسیس کردند.
پس از مرگ المستنصربالله هشتمین امام فاطمی در سال 487 ه. ق، وزیر المستنصربالله مانع از آن شد تا نزار، فرزند ارشد المستنصر، به حکومت برسد و موجب به وجود آمدن انشعابی بزرگ در درون فرقه اسماعیلیه گردید.
المستعلی فرزند کوچکتر المستنصر و شوهر خواهر وزیر، با کمک وزیر به قدرت رسید. پس از آن، اسماعیلیان به دو گروه نزاریان و مستعلویان تقسیم شدند.
ایرانیان نیز که معتقد به خلافت نزار بودند به «نزاریان ایران» معروف شدند.
در میان این گروه، حسن صباح شخصیتی برجسته، پیچیده و همچنین مرد وطن خواهی بود که پس از فتح قلعه الموت، خط و مشی مسلحانه را برای مبارزه با سلجوقیان به کار گرفت و آدمکشی را به عنوان شیوه ای برای رسیدن به اهداف سیاسی و نظامی اتخاذ کرد. وی دیدگاه خاصی نسبت به شریعت داشت و آن را در جهت منافع قدرت خود تفسیر می کرد.
خشونت حسن صباح موجب گردید که از این دوره به عنوان «دوران خشونت» اسماعیلیان یاد شود. پس از آن دوره و از بین رفتن الموت، توسط «خشونت مغولان، اسماعیلیان آقاخانی، به عنوان شاخ های از اسماعیلیان نزاری، به دلیل آنکه در گذشته اسماعیلیه از نظر سیاسی شکست خورده و حتی ترور هم نتوانسته بود خواسته های آنان را برآورده سازد، راهی متفاوت را در پیش گرفتند و تجددگرایی را به عنوان راهبردی جدید برگزیدند، لذا این دوره میتواند با عنوان «دوران تجدد» اسماعیلیه نامیده شود.
در این دوران، آقاخان سوم، امام اسماعیلیان به عنوان یک سیاستمدار اصلاحطلب از شخصیتی بین المللی برخوردار شد و آقاخان چهارم، امام کنونی علاوه بر ادامه راه پدر بزرگش، با بسط شبکه های توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به دنبال تحکیم موقعیت خود از طریق تجددگرایی است. در واقع، اسماعیلیان نزار جهت دستیابی به قدرت و مبارزه با تسلط مذهبی- سیاسی را به کار بردند، اما چون شکست «خشونت» عرب و ترک در یک دوره راهبرد خوردند راهبرد تجددگرایی توسط شاخه آقاخانی نزاریان سرلوحه عمل قرار گرفت.
این مدعا با بررسی تاریخچه نهضت اسماعیلیه نزار و تشریح راهبردهای ایشان جهت دستیابی به قدرت و مبارزه با تسلط مذهبی- سیاسی عرب و ترک و با بهرهگیری از روش در سطح توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانهای پی گرفته خواهد شد.کلید واژگان: اسماعیلیه, نزاریه, سلسله آقاخان, خشونت گرایی و تجددگراییThe Ismailites believed in the imamate of Ismail, son of Imam Ja’far Sadiq (pbuh). At first, they rose to power in Egypt and after that they established the Egyptian government of the Fatimid. After al‐Mustansir Billāh, the eighth Fatimid caliph died, his vizier stopped Nizar, his oldest son, from ascending to the throne, causing a deep division in the Isma’ilite. Al‐Mosta’la, the younger son of al‐Mustansir Billāh, and the husband of the vizier’s sister, could ascend to the throne with the help of the vizier. Following that, the Isma’ilites divided into the Nizarite and Mosta’valite. The Persians who believed in Nizar’s caliphate became known as the Persian Nazirites. In that sect, Hassan bin Sabah, a leading, complicated figure and a patriot as well, took a military stance to fight the Seljuk after the conquest of the Alamut castle, and adopted murdering as a method for meeting political and military goals. He had a particular perspective on the Islamic canon law and interpreted it in favor of his power interests.
The brutality by Hassan bin Sabah caused that period to be known as the violent era of the Isma’ilites. After that period and the annihilation of the Alamut castle by the Mongols, Aqa‐khani Isma’ilites, a branch of Nizarite Isma’ilites, took a different way and adopted modernity as a new strategy because they were defeated, from a political point of view, and even assassination could not help reach their wants. Hence, the period can be called the Isma’ilite era of modernity.
In that period, as a reformist politician, the third Aqa‐khan, the Isma’ilites’ imam, became an international figure, and the fourth Aqa‐khan, besides following on his father’s footsteps, strengthened his position with modernity by expanding networks of social, economic and cultural development. In fact, the Nizarite Isma’ilites took a violent strategy in order to gain power and fight the Arab and Turks’ religiopolitical domination; however, because they were defeated, a modernist strategy was pursued by their Aqa‐khani branch.
This claim is investigated with a descriptive‐analytic method and by means of library resources through analyzing the history of the movement of Nizarite Isma’ilites and explaining their strategies to gain power and fight the Arab and Turks’ religio‐political domination.Keywords: Isma’ilites, Nizarites, the Aqa?khani dynasty, barbarism, modernism -
فرقه دروزیه یکی از فرقه های منشعب از فرقه اسماعیلیه است. نام این فرقه از فردی به نام درزی که در تاریخ به عنوان موسس فرقه شناخته می شود، گرفته شده است؛ در حالی که پیروان این نحله خود را موحدون می نامند. بستر اصلی این فرقه از حیث اعتقادی غلو در حق رهبران و برزگان این نحله بخصوص امام اسماعیلی الحاکم بامر الله بوده است. از دیگر اعتقادات آنها همچون دیگر جریان های اسماعیلی باطن گرایی و در مواردی ترک و نسخ شریعت و تاویل گرایی در احکام شرعی و همچنین طبق ادعای پژوهشگران تناسخ می باشد. همچنین این گروه از لحاظ جغرافیایی در منطقه شامات که شامل لبنان، سوریه و فلسطین اشغالی باشد، حضور دارند. آنها دارای طبقه بندی اجتماعی، کتاب مقدس و اعمال و مناسک ویژه خود می باشند.
کلید واژگان: دروزیه, غلو, حاکم بامر الله, اسماعیلیه, باطن, نقض شریعتDurozier sect is a branched sect of the Ismaili sect. The name of the sect is taken from the individual's name Darzi, which is known in history as the founder of the sect; while the followers of these movements call themselves Movahhedun. The original context of sect in terms of belief is exaggerating their leaders, particularly Imam Ismaili by The ruling of Allah. Inward oriented and in some cases leaving and making the Shariah disused and interpretation oriented in the Religious injunctions and also according to the researchers claim transmigration are their beliefs like other Ismaili. Also this group geographically exists in the Damascus region, including Lebanon, Syria and the occupied Palestinian territory. They have their own social classify, practices, rituals and Bible.Keywords: Drvzyan, Exaggeration, by The ruling of Allah, Ismailia, Inward, the Shariah violations -
فقه و شریعت را می توان یکی از زیر ساخت های هر دین و مذهبی دانست. فرقه اسماعیلیه و انشعابات آن همچون طیبیان و بهره ها به عنوان یک فرقه مذهبی از فقه و شریعتی متمایز برخوردار هستند. جایگاه فقه و شریعت نزد فرقه های گوناگون اسلامی همچون اسماعیلیان، پژوهشگر را برآن داشته است تا ضمن واکاوی التزام و عدم التزام به فقه و شریعت توسط بخشی از فرقه اسماعیلیه به نام بهره ها، به دنبال پاسخ این سوال باشد که: جایگاه فقه و شریعت در منظر بهره های اسماعیلیان چگونه بوده است؟ در پاسخ به این سوال، فرضیه بدین شرح است که: بهره ها چون قائل بودند که دوره قیامت و ترک شریعت و توجه به باطن - که یکی از عقاید اصولی مورد نظر تمامی اسماعیلیان است- فرا نرسیده است، به شریعت پایبند ماندند. دراین تحقیق از روش توصیفی، تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و فیش برداری استفاده شده است. دستاورد این پژوهش روشن شدن وضعیت بهره های اسماعیلی در رعایت و عدم رعایت شریعت است، به طوری که نتیجه این گونه شد که، مستعلویان و طیبیان ادامه دهنده ی سیره و روش شاخه شریعت مدار اسماعیلیان یعنی فاطمیان، در التزام داشتن و توجه به شریعت بودند.
کلید واژگان: فقه, شریعت, اسماعیلیه, مستعلویه, بهره ها, طیبیانJurisprudence and Shariah (Divine law) can be onsidered as one of the infrastructures of any religion. Ismaili ect and its branches like Tayebis and Bohras, have distinct theology and Shariah as two religious sects. The position of Jurisprudence and Shariah for different Islamic sects such as Ismailis, motivated me to explore commitment and lake of commitment to Jurisprudence and Divine law by Bohras as a branch of Ismaili sect, and then to ask: what is the position of Jurisprudence and Divine law for Ismaili’s Bohras? In answering this question, the hypothesis is: because Bohras believed that the period of Judgment and leaving the Shariah and favoring Batin (conscience) – which is one of the fundamental beliefs of all Ismailis - has not come yet, they remained committed to Divine law. The method of this research is descriptive, analytical and data collection via library study and taking notes. This study as a result clarifies the status of Ismaili’s Bohras regarding compliance and non-compliance with Shariah, so the result is that Mustalis and Tayebis, regarding commitment to Shariah, continue the method of Fatimis, the Shariah-centered branch of Ismailis.Keywords: Jurisprudence, Shariah, Ismailism, Mustalis, Bohras, Tayebis -
اسماعیلیه شاخه بزرگی از تشیع به شمار می رود که در آسیای مرکزی به صورت بومی حضوری دیرینه دارد. شمار پیروان آن اگر چه به نسبت اندک است، اما به علت انسجام درونی جماعت و ارتباط با امامی که در اروپا به سر می برد و محور اصلی مذهب را تشکیل می دهد، اهمیت فراوان دارد. به ویژه که امام آنان، پرنس کریم آقاخان چهارم، دارای وجهه جهانی و ثروت افسانه ای است. وی ضمن آشنایی کامل با فرهنگ غرب به امور پیروانش، به خصوص در این منطقه، علاقه مند می باشد و از طریق شبکه ای فراملی اداره جوامع اسماعیلی را رهبری می کند. این مقاله بر آن است تا به معرفی اسماعیلیان آسیای مرکزی از طریق معرفی زیستگاه ها، معیشت، جمعیت، نژاد، زبان، سابقه تاریخی، ویژگی های اعتقادی و سرانجام موقعیت آنان در منطقه بپردازد. در این مقاله علاوه بر استفاده از منابع و مآخذ چاپی و خطی از شیوه مطالعه میدانی نیز استفاده شده است.
کلید واژگان: اسماعیلیه, بدخشان, پامیر, آسیای مرکزی, آقاخانIsmailieh is a big branch of Shia religion. It has a long local history in the Central Asia. Despite the relatively, few numbers of it's followers, because of the good solidarity of the community and their relationship with their Imam, who as the leader of the religion, is living in Europe, should be considered as an important community. Their Imam, Prince Karim Aga khan IV particularly for his global fame and mythical wealth, is an important figure. He, in addition to having good knowledge of the Western culture is interested in affairs of his followers, especially in Europe, and through transnational networks, manages and controls the Ismailia community. This article is to introduce the Ismailias of the Central Asia through the places they live in, their livelihood, population, ethnicity, language, historic backgrounds, beliefs and their situation in the region. Keywords: Ismailieh, Badakhshan, Pamir, Central Asia, Aga Khan
نکته
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.