به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "انزواگرایی" در نشریات گروه "علوم سیاسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «انزواگرایی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • مهدی هدایتی شهیدانی*، میلاد سلمانزاده، محمدرضا بابایی

    با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ به عنوان رییس جمهور آمریکا، بحران افغانستان که از سال 2001 بر سیاست خارجی واشنگتن سایه افکنده است، وارد مرحله جدیدی شد. نکته قابل توجه در این مرحله پذیرش رسمی طالبان به عنوان واقعیتی سیاسی و میدانی در عرصه قدرت در افغانستان است که آمریکا را در مدار رویکرد صلح با طالبان و به دنبال آن پایان دادن به جنگ در افغانستان قرار داده است. هدف اصلی در مقاله حاضر بررسی سیاست خارجی آمریکا در صلح با گروه طالبان است. بر این اساس با بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی و منابع کتابخانه ای، این سوال اصلی را مطرح می کند که سیاست خارجی ترامپ در صلح با گروه طالبان چگونه تبیین می شود و مهم ترین عوامل موثر بر آن چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که ترامپ در انعقاد توافق صلح با طالبان از رویکرد نوانزواگرایی بهره برد که نوعی بین الملل گرایی گزینشی است و یک سیاست خارجی منفعت محور را ارایه می دهد. در این چارچوب آمریکا در دوره ترامپ سعی کرد با کمترین هزینه ممکن در افغانستان حضور داشته باشد و بحران در این کشور را مدیریت کند. مهم ترین عوامل موثر بر صلح آمریکا و طالبان نیز در دو سطح تغییرات سیاست های آمریکا و وضعیت میدانی و سیاست های دولت افغانستان قابل بررسی است.

    کلید واژگان: افغانستان, سیاست خارجی آمریکا, انزواگرایی, ترامپ, طالبان
    Mehdi Hedayati Shahidani *, Milad Salmanzadeh, Mohammadreza Baba&#, I

    With the coming to power of Donald Trump as President of the United States, the Afghanistan crisis, which has overshadowed Washington's foreign policy since 2001, entered a new phase. The noteworthy point at this stage is the official acceptance of the Taliban as a political and field reality in the field of power in Afghanistan, which has put the United States in the orbit of a peace approach with the Taliban and subsequently ending the war in Afghanistan. The main purpose of this article is to examine US foreign policy in peace with the Taliban. Based on this, using descriptive-analytical method and library resources, it raises the main question of how Trump's foreign policy in peace with the Taliban is explained and what are the most important factors influencing it? The findings show that Trump used a neo-separatist approach in concluding a peace agreement with the Taliban, which is a selective internationalism that offers a utilitarian foreign policy. In this context, the United States during the Trump era tried to be present in Afghanistan at the lowest possible cost and manage the crisis in this country. The most important factors influencing the peace between the United States and the Taliban can be examined in two levels: changes in US policies and the field situation and policies of the Afghan government.

    Keywords: Afghanistan, US foreign policy, isolationism, Trump, Taliban
  • عبدالله قنبرلو*
    این مقاله به تحلیل تغییرات در خط مشی سیاسی- اقتصادی آمریکا در دوره پس از ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید می پردازد. ناسیونالیسم اقتصادی تفکری است که اساس روابط اقتصادی با کشورهای دیگر را بر مبنای اصل توسعه زیرساخت های اقتصادی داخلی از طریق حمایت گرایی هوشمند تعریف می کند. گرایش به ناسیونالیسم اقتصادی در برابر گلوبالیسم یکی از ویژگی های مهم دولت ترامپ بوده است. سوال اصلی مقاله این است که چرا آمریکا پس از به آغاز به کار دولت ترامپ به ناسیونالیسم اقتصادی گرایش یافته است. این مقاله برای پاسخ به سوال از یک زاویه تاریخی وارد بحث شده است. فرضیه این است که ناسیونالیسم اقتصادی نوین ریشه عمیقی در گذشته تاریخی آمریکا از شرایط دوره جنگ استقلال و پس از آن دارد. ظهور آن در سال های اخیر نتیجه پیروزی جریانی است که خواهان بازگشت کشورشان به سنت های سیاسی-اقتصادی قبل از جنگ جهانی دوم است. ناسیونالیسم اقتصادی در سال های بین استقلال آمریکا و جنگ جهانی دوم به صورت گفتمان غالب در این کشور عمل می کرده است. این مقاله از روش تاریخی-تحلیلی استفاده می کند و برای تایید فرضیه تلاش خواهد شد از شواهد و داده های معتبر تاریخی استفاده شود.
    کلید واژگان: آمریکا, ناسیونالیسم اقتصادی, دونالد ترامپ, حمایت گرایی, انزواگرایی, گلوبالیسم, نهادهای بین المللی
    Abdollah Ghanbarloo *
    This paper deals with the new changes in the economic and political policies of the US in the Donald Trump era. Economic nationalism refers to an ideology that favors smart protectionism over free market system in order to strengthen internal economic infrastructures. Rising of economic nationalism against globalism has been one of the main characteristics describing the Trump administration. The question is, why the US government has been returning to economic nationalism during the Trump era. The current economic nationalism has historical origins reaching back to America's War of Independence in the 18th century. It flourished during the 19th century and remained until the 1940s. There are many signs of American economic nationalism until the outbreak of World War II in spite of the first wave of globalization in the late 19th century. Donald Trump's election victory shows the fact that advocates of the return to American economic nationalism have been surprisingly growing during the last decade.
    Keywords: US, economic nationalism, Donald Trump, protectionism, isolationism, globalism, international institutions
  • خسرو دهقانی، محمد علی بصیری*، عنایت اللهیزدانی
    تحلیل تاثیر سیاست های دونالد ترامپ بر قدرت نرم ایالات متحده آمریکا چکیده خسرو دهقانی محمد علی بصیری عنایت الله یزدانی قدرت نرم از مولفه های مهم و تاثیرگذار در سیاست خارجی کشورها به شمار می رود. این مقاله تلاش دارد تا میزان تاثیر سیاست های دونالد ترامپ بر قدرت نرم آمریکا را بررسی نماید. در همین راستا سوال اصلی مقاله این است که سیاست داخلی و خارجی ترامپ چه تاثیری بر قدرت نرم ایالات متحده داشته است؟ در پاسخ به این پرسش، فرضیه مقاله عبارت از این است که سیاست های اعلامی و اعمالی ترامپ به ویژه با محوریت دکترین «نخست امریکا» باعث افول قدرت نرم آمریکا شده است. یافته های پژوهش با تکیه بر داده ها و شواهد موجود نشان می دهد رویکرد اقتصاد محور و تمرکزشدید بر منطق هزینه- فایده، اتخاذ سیاست های درون گرایانه و تجدید نظر یا خروج از برخی معاهدات منطقه ای و بین المللی باعث گردیده تا منابع قدرت نرم ایلات متحده از جمله سیاست خارجی و ارزش های سیاسی تحت تاثیر قرار گیرد. روش تحقیق در این مقاله تحلیلی - توصیفی است و برای تحلیل از نظریه قدرت نرم استفاده گردیده و ابزار گردآوری داده ها نیز مبتنی بر منابع کتابخانه ای و اینترنتی بوده است.
    کلید واژگان: قدرت نرم, دکترین نخست آمریکا, انزواگرایی, بین الملل گرایی, استثناگرایی آمریکایی, جامعه مدنی
    Khosrow Dehghani, Enayatollah Yazdani, mohamadali basiri*
    Analysis of the impact of Donald Trump's policies on USA soft power Abstract khosrow Dehghani Mohammad Ali Basiri Anayat Allah Yazdani Abstract Soft power is one of the most important and effective factors in foreign policy of countries. This article attempts to examine the impact of Donald Tramp's policies on American soft power. In this regard, the main question of the paper is that the domestic and foreign policies of Trump which have had effects on the soft power of the United States? In response to this question, the hypothesis of the article is that announcements and acts policies of Trump, in particular with the emphasis on the "First America", has led to the decline of American soft power.. Findings of the research, based on existing evidence and evidence, suggest that an economically oriented approach focused on cost-benefit logic, the adoption of intrinsic policies and renewal or the withdrawal of regional and international treaties has led to US soft power resources, including foreign policy And political values. The research method in this article is analytical-descriptive and is used for analyzing soft power theory and the data collection tool has been based on library and internet resources
    Keywords: Soft power, America first, Isolationism, Internationalism, American Exceptionalism, Civil Society
  • ناصر خورشیدی، محمد یوسفی جویباری، سعید کریمی، مهدی عباسی

    از منظر نظریه پیوستگی جیمز روزنا، پنج متغیر فردی، نقش، ملی، حکومتی و سیستمیک که هر دسته از آنها نیز خود تعداد زیادی از متغیرها را در بر می گیرند، سیاست خارجی کشورها را بطور کلی شکل می دهند. بر همین اساس از آنجایی که ایالات متحده امریکا دارای نظام سیاسی و اجتماعی باز، اقتصادی توسعه یافته، فرهنگی رسوخ پذیر و کشوری بزرگ از نظر قدرت نظامی به حساب می آید، در شرایط عادی انتظار می رود به ترتیب متغیر نقش، جامعه، حکومت، نظام بین الملل و متغیر فردی سیاست خارجی این کشور را تحت تاثیر قرار دهند. اما به دلیل اینکه میزان اثرگذاری هریک از متغیرها، علاوه بر موارد فوق الذکر به حوزه های موضوعی نیز بستگی دارد، از اینرو نمی توان ترتیب بندی فوق را در همه زمان ها و مکانها ثابت و پایدار قلمداد کرد. بنابراین در پاسخ به این سوال که میزان اثرگذاری و نفوذ کدامیک از مولفه های مورد نظر جیمز روزنا در اتخاذ استراتژی بین الملل گرایانه و سلطه جویانه در سیاست خارجی ایالات متحده امریکا بیشتر بوده است؟ به نظر می رسد که ترتیب بندی فوق به میزان قابل توجهی دستخوش تغییر و دگرگونی گردد. فرضیه پژوهش مدعای آن است که در دوره زمانی بین سال های 1917 تا 1989 به دلیل شرایط خاص حاکم بر نظام بین المللی، میزان اثر گذاری و نفوذ متغیرهای سیستمیک و فردی بیش از سایر متغیرها در سیاست خارجی این کشور بوده است.

    کلید واژگان: ایالات متحده امریکا, انزواگرایی, بین الملل گرایی, نظریه پیوستگی
  • علیرضا رضاخواه*، علیرضا آقاحسینی
    بررسی تاریخی کاربرد قدرت نرم در دستگاه دیپلماسی امریکا به عنوان یکی از ابزارهای پیشبرد سیاست خارجی نشان می دهد، این کشور از الگوهای متفاوتی برای بهینه سازی دستاوردهای خود در این رابطه بهره می گیرد. مقاله پیش رو می کوشد با بررسی «استثناگرایی امریکایی» به عنوان مهم ترین مولفه شکل دهنده به هویت سیاسی امریکا، به گونه شناسی قدرت نرم در این کشور بپردازد. در این پژوهش از الگوی تحلیلی والتر راسل مید در تبیین سنت های سیاسی امریکا، نظریه قدرت نرم جوزف نای و چهارچوب نظری سازه انگاری به ویژه نظریه های الکساندر ونت در زمینه هویت استفاده شده است.
    کلید واژگان: استثناگرایی امریکایی, هویت ملی, مداخله گرایی, انزواگرایی, سازه انگاری
    Alireza Rezakhah *, Alireza Aghahosseini
    A historical survey of soft power application in U.S. diplomacy, as a drive force for its foreign policy, indicates that the United States uses a spectrum of diversified models for optimization of its foreign policy achievements. This paper intends to study “American exceptionalism” as the most important component shaping U.S. political identity as an introduction to analysis of soft power typology in this country. The principal question this study embarks on answering is this: What role do the proponents of American exceptionalism play in shaping soft power model in the U.S.? To answer this question, we have tried to use Walter Russell Mead’s analytical model in clarification of the U.S. political traditions, Joseph Nye’s theory of soft power as well as theoretical framework of constructivist theory, Alexander Wendt in particular, on identity. We have hypothesized that the proponents of American exceptionalism play a key role in shaping the mindset and political identity of the U.S. leaders. An isolationist approach to exceptionalism will normally end in the two so-called Jacksonian-Jeffersonian school of thought that result in paradigmatic model of soft power. On the contrary, internationalist approach to American exceptionalism will end in two Wilsonian and Hamiltonian schools of thought that pursue a sort of interventionist model of soft power.
    Keywords: American exceptionalism, National Identity, Interventionism, isolationism, constructivism
  • غلامعلی زوارزاده، صادق زینالی، هادی تاجیک، مظاهر کروژده
    در نظریه های علوم سیاسی و روابط بین الملل، دولت رانتیر به دولتی اطلاق می شود که تمام یا بخش اعظم درآمدهای خود را از طریق منابع خارجی، فروش منابع زیرزمینی و دریافت کمک از بیگانگان بدست می آورد. فرض اصلی ما در نگارش مقاله حاضر این بود که چنین دولت هایی همانطور که دارای سیاست داخلی ویژه ای هستند احتمالامی بایست دارای نوع خاصی از سیاست خارجی باشند. بر همین اساس ایران را به عنوان نمونه از سال 1357 تاکنون به عنوان مورد تجربی برگزیدیم و تمرکز خود را بر روی نفت به عنوان مهمترین کالای رانتی آن قرار دادیم و با این سوال کار خود را آغاز کردیم که درآمدهای حاصل از رانت نفت چه تاثیری بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران داشته است؟در پاسخ به این سوال با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی با بررسی داده ها موجود به این امر دست یافتیم که درآمدهای رانتی حاصل از نفت عامل اصلی بین المللی گرایی و آرمان گرایی در سیاست خارجی ایران بوده و آن را از انزواگرایی، اقتصادگرایی و واقع گرایی دور کرده است.
    کلید واژگان: دولت رانتیر, بین المللی گرایی و آرمان گرایی, انزواگرایی, اقتصادگرایی و واقع گرایی
    Gholamali Zavarzadeh, Sadegh Zeinali, Hadi Tajik, Mazaher Korouzhdeh
    Rent and “Rentier States” are interesting topics in different fields of the social sciences. In political and International relations theories a “Rentier State” refers to a government that gets all or most of its income from foreign sources, selling natural resources and foreign aids. In this paper our main assumption is that such governments as a special domestic politics are likely to have a special type of foreign policy. Furthermore, Iran has been chosen as an example of a rentier state by selling oil as the most important commodity since 1978.
    The main question of this paper is “How revenues from oil selling has affected the foreign policy of the Islamic Republic of Iran?”. The possible answer is “Rentier income from oil is the major factor of internationalism and Idealism in Iran's foreign policy and distanced this country from isolationism, economism and realism.
    In conclusion, by examining data from 1978 to 2013 the results show that along with rising oil revenues, the governments tend to internationalism and realism in their foreign policy orientations and depending on the character of Cabinet leaders in each period, gain international prestige by economic and cultural tools.
    Keywords: Rentier State, Internationalism, Idealism, isolationism, Economism, Realism
  • احمد نقیب زاده
    انقلاب اسلامی 1357 در واقع ترجمان و تبلور احساسات ملی و تلاش پیوسته ای است که از قرن نوزدهم برای رهایی از سلطه خارجی در جریان بوده است. اقداماتی نظیر تلاش برای یافتن یک نیروی سوم در عصر ناصری، تلاش برای استقلال در عصر مشروطه و تلاش برای ایجاد یک موازنه منفی در دوره نهضت ملی شدن نفت، از جمله تلاش هایی است که برای رهایی از سلطه خارجی انجام شده. با این حال در انقلاب اسلامی، سیاست غرب گرایی و اتحاد با امریکا جای خود را به شعار نه شرقی و نه غربی داد. مردم ایران که فقط قدرت انقلابی خود را می دید دیگر نیازی به محافظه کاری نداشت و در نتیجه از موضع دفاع پیشینیان خود خارج و حالت تهاجمی گرفت. در اینجا بود که نوع دیگری از سیاست بی طرفی به ظهور رسید و در عین حال با نوعی سیاست جانبدارانه از سوی سایر ملت های مسلمان همراه شد که در راستای پیروی از سیاست وحدت جهان اسلام بود. اکنون و با گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی نیاز به بررسی سیاست ها و اقدامات گذشته و راه پیش رو احساس می شود.
    کلید واژگان: انقلاب اسلامی, سیاست خارجی, عقلایی سازی, بی طرفی فعال, انزواگرایی
    Ahmad Naghibzadeh
    The Islamic Revolution in 1979 was, in fact, the expression of national sentiments and continuous efforts of Iranian people pursued since the 19th century for emancipation on from foreign domination. Efforts such as trying to find a third force in the era of Nasser-Aldin Shah, struggling for independence during the Constitutional Revolution, and making attempts for creating a negative equilibrium in the era of oil nationalization movement, all aimed at the emancipation from foreign domination. However, after the Islamic Revolution, Western-oriented policies and the alliance with the U.S. were replaced with the neither East nor West slogan. Iranian people who relied upon their revolutionary zeal set aside every conservative tendency and took on an offensive stance. Meanwhile this policy was combined with supporting other Muslim nations along the line of the necessity of preserving the Islamic unity. Today, after 30 years from the victory of the Islamic Revolution, there is a pressing need for studying the past policies and imaginatively about the future courses of action.
  • سیدجواد امام جمعه زاده
    دولتمردان آمریکایی در طول حیات سیاسی این کشور، هفت دکترین موثر در زمینه امنیت ملی و سیاست خارجی را به اجرا گذاشته اند که می توان آنها را در سه دسته بندی استراتژی های انزواجویانه، توسعه طلبانه و جهان شمول جای داد. از این رو، ایالات متحده بنا به مقتضیات داخلی و تغییر در شرایط بین المللی اقدام به طرح و اجرای استراتزی هایی نموده که تحت تاثیر سه دسته از عوامل نیازهای داخلی، فشارهای بیرونی و شرایط بین المللی بوده است. درگذشته دو مولفه نیازهای داخلی و تغییر شرایط بین المللی تاثیر بیشتری بر راهبردهای سیاست خارجی این کشور داشته اند...
    کلید واژگان: ایالات متحده, دکترین, استراتزی, انزواگرایی, توسعه طلبی, جهان گرایی, جنگ پیشگیرانه
  • مهدی ذاکریان
    نظم و قانون دو شناسه دقیق و علمی از رابطه ایالات متحده آمریکا و سازمان ملل متحد در دوران ریاست جمهوری بوس است. طی هشت سال ریاست جمهوری بوش بسیاری از سیاستها و راهبردهای ایالات متحده از موضوع قانون به سوی موضوع نظم گرایش پیدا کرده و تغییر جهت دادند. در این زمینه راهبرد چند جانبه گرایی سازمان ملل متحد جای خود را به راهبرد یک جانبه گرایانه داد و همچنین...
    کلید واژگان: آمریکا, سازمان ملل, بوش, روابط بین الملل, دیوان کیفری بین المللی, یک جانبه گرایی, شورای حقوق بشر, انزواگرایی
  • مایکل روبرت هیکوک *

    تحولات صورت گرفته در ساختار قدرت جهانی متعاقب فروپاشی بلوک شر، به همراه جایگاه ویژه کشور ترکیه در این تحولات و برنامه نوسازی نظامی گسترده و بلندپروازانه این کشور توجه کارشناسان و صاحبنظران را به این کشور جلب کرده است . متن حاضر ترجمه مقاله یکی از برجسته ترین کارشناسان آمریکایی امور ترکیه می باشد. در این مقاله اصول کلی و جزییات فنی برنامه نوسازی دفاعی ترکیه به همراه تاثیرات و پیامدهای عمده داخلی و خارجی آن و نقش آن در جنگ آینده مورد توجه قرار گرفته است .

    کلید واژگان: نظام دوقطبی, بی ثباتی منطقه ای, قدرت منطقه ای, موازنه منطقه ای, بحرانهای منطقه ای, مدیریت بحرانها, اتحاد استراتژیک, محیط امنیتی, خوداتکایی, دفاع پیشگیرانه, ضربه درعمق, انزواگرایی, بازدارندگی, امنیت دسته جمعی, نوسازی نظامی
نمایش نتایج بیشتر...
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال