به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "سیاست بین الملل" در نشریات گروه "علوم سیاسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «سیاست بین الملل» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • اینا کیریلکینا*، سرگئی کاروچکین

    در بسیاری از کشورها، فناوری هوش مصنوعی بر زندگی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تاثیر قابل توجهی داشته است. در این مقاله مروری با استفاده از روش توصیفی -تحلیلی تلاش شده است تا هوش مصنوعی در گفتمان علمی مدرن تعریف و دو حالت کاربردی از فناوری های هوش مصنوعی معرفی شود. همچنین، چالش ها و ریسک های اصلی هوش مصنوعی در جامعه مدرن تحلیل شده است؛ ازجمله ایجاد انگاره های جعلی، حباب های اطلاعاتی، اشباع و دیگر ابزارهای دستکاری که نخبگان تکنوکرات در تلاش برای تسلط به کار می برند. چالش مراکز توسعه هوش مصنوعی، توزیع و تمرکز بر حوزه های خاصی است که به افزایش نابرابری و تنش بین مناطق شمال و جنوب منجر می شود. کنترل حوزه هوش مصنوعی به منظور حفاظت از منافع ملی و حفظ روابط بین المللی مدرن، چالشی اساسی برای گروه های سیاسی و اقتصادی، موسسات و جامعه به شمار می آید. پژوهشگران پیش بینی هایی درباره تاثیربخشی انرژی کرده اند که با افزایش مصرف انرژی و رقابت بر سر عناصر کمیاب، شدت خواهد یافت. این تقاضای سریع و درحال رشد را نمی توان با «انرژی پاک» برآورده کرد. بنابراین، با استفاده از هوش مصنوعی ممکن است انتقال انرژی کند شود. در این پژوهش، اقدام هایی در سطح بین المللی برای کنترل، ارزیابی ریسک و تحلیل عمیق تاثیر هوش مصنوعی بر توسعه دیگر حوزه ها پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: امنیت, جهانی شدن, سیاست بین الملل, منطقه گرایی, هوش مصنوعی
    Inna Kirilkina *, Sergey Karochkin

    This article examines artificial intelligence technology as a modern and challenging phenomenon over the past decade. This technology has had a significant impact on the economic, political, and socio-cultural life in many countries. In this review article by using the descriptive-analytical method, the authors strive to define artificial intelligence within modern scientific discourse and introduce two practical applications of AI technologies. They discuss the "practical mode", which is used for effective management and accident prevention in industrial machinery, medicine, transportation, construction, oil and gas industries, mining, the nuclear sector, and more. Additionally, they introduce "generative AI", which is used for translating large texts, predicting business processes, evaluating financial and commodity markets, assessing societal feedback to any economic, political, and social changes, mastering risk management, and more. The article also explores the main challenges and risks of AI for modern society, including the creation of fake narratives, information bubbles, saturation, and other manipulation tools employed by technocratic elites in their quest for dominance. The concentration and distribution of AI development centers in specific areas could lead to increased inequality and tension between the North and South regions. Controlling the AI domain to protect national interests and maintain modern international relations poses a fundamental challenge for political and economic groups, institutions, and society. Researchers attempt to make predictions about the impact on energy, which will intensify with increased energy consumption and competition over rare elements. This rapidly growing demand cannot be met by "clean energy", so the energy transition might be slowed down by AI. This research proposes international actions for control, risk assessment, and an in-depth analysis of AI's impact on the development of other sectors.

    Keywords: AI, Globalization, Regional Policy, Regionalization, Security
  • فرهاد رهبری*، الئونورا مالیخینا
    بازار دارو یکی از صنایع مهم و پرسود در دنیای تجارت است. گسترش صادرات غیرنفتی و دورشدن از اقتصاد تک محصولی و مشکلات ناشی از آن (نوسان های شدید در بازار نفت و به تبع آن تحت تاثیر قرارگرفتن درآمدهای کشور، همچنین تحریم فروش نفت ایران از سوی غرب)، ضرورت افزایش صادرات محصولات دارویی ایران را اجتناب ناپذیر کرده است. این در حالی است که فدراسیون روسیه، به دلایل تاریخی و به علت هم جواری جغرافیایی دو کشور و امکان ارسال مستقیم کالا به روسیه از طریق دریای خزر، برای تبدیل شدن به یکی از مقاصد مهم محصولات دارویی ایران، ظرفیت زیادی دارد. فدراسیون روسیه با جمعیت 145 میلیون نفری و حجم بالای واردات دارو (بیش از 5/10 میلیارد دلار در سال 2018م) بازار مصرف بزرگی در کل منطقه است. در این مقاله، با استفاده از شاخص های مزیت نسبی آشکار نرمال شده، کسینوس و پلان تجاری، ظرفیت ها و موانع صادرات دارویی ایران به فدراسیون روسیه بررسی شده است. یافته های این مطالعه حاکی است برای صادرات محصولات دارویی ایران به بازار روسیه ظرفیت زیادی وجود دارد، این در حالی است که تولیدکنندگان و صادرکنندگان دارویی ایرانی یا از این بازار استفاده نکرده اند یا متوجه ظرفیت های این بازار بزرگ نیستند. در نتیجه گیری کلی، نویسندگان مقاله به فعالان این بخش توصیه می کنند که محصولات دارویی را در اولویت صادرات به بازار روسیه قرار دهند تا از ظرفیت تولیدی ایران در این زمینه استفاده کارآمدتری شود.
    کلید واژگان: امنیت, جهانی شدن, سیاست بین الملل, منطقه گرایی, هوش مصنوعی
    Farhad Rahbari *, Eleonora Malykhina
    The pharmaceutical market is one of the most important and lucrative industries in the trade world. The expansion of non-oil exports and shifting away from the mono-product economy and its problems (high volatility in the oil market and, consequently, the country's revenue, as well as the issue of sanctions on Iran's oil sales by the West) have made it inevitable for Iran to expand its export of pharmaceutical products. Meanwhile, the Russian Federation, for historical reasons, has a high potential to become a destination for Iran's pharmaceutical products due to the geographical proximity of the two countries and the possibility of direct shipment of goods to Russia via the Caspian Sea. Russia is a large consuming market with the population of 145 million and high volume of pharmaceutical imports (over 10.5$ billion in 2018). The article analyses the pharmaceutical export potential of Iran to the Russian Federation using the indicators of revealed comparative advantage index, cosine index and trade plan index. The findings of this study indicate the high potential of Iranian pharmaceutical products for export to the Russian consuming market and the lack of utilization and the neglect of the Iranian pharmaceutical manufacturers and exporters from the Russian market. As policy implications, the authors recommend making pharmaceutical products a priority for export to the Russian market, which will lead to more efficient use of Iran's productive potential.
    Keywords: Cosine Index, Export, Pharmaceutical Products, Revealed Comparative Advantage Index, Russian Market, Trade Plan Index
  • علیرضا رضایی*، مهدی اسکندری خوشگو
    در عصر کنونی، فناوری های نوین به ویژه بلاکچین می توانند تحولات قابل توجهی در ابعاد اجتماعی،اقتصادی و سیاسی ایجاد کنند.پژوهش حاضر به بررسی نقش فناوری بلاکچین در برقراری تعامل میان حقوق بین الملل و سیاست بین الملل می پردازد.هدف اصلی این پژوهش شناسایی و تحلیل کاربردهای بلاکچین در بهبود تعاملات میان نهادهای بین المللی، دولت ها و سازمان های غیر دولتی در زمینه های حقوق بشر،تجارت بین الملل و امنیت جهانی است.برای دستیابی به این اهداف، روش تحقیق توصیفی و تحلیلی اتخاذ شده است که شامل بررسی ادبیات موجود در زمینه بلاکچین و حقوق بین الملل و همچنین بررسی مطالعات موردی مرتبط می باشد.یافته های تحقیق نشان می دهد که بلاکچین با ارائه شفافیت، امنیت و قابلیت ردیابی بالا، می تواند به کاهش نقوص موجود در نظام حقوقی بین الملل یاری رساند و در عین حال،به تقویت روابط دیپلماتیک و اعتماد در سطح بین المللی منجر گردد. همچنین،چالش هایی همچون مسائل قانونی، فنی و اخلاقی که در مسیر پیاده سازی بلاکچین وجود دارد،مورد توجه قرار می گیرد.نتیجه پژوهش حاضر حاکی از آن است که فناوری بلاکچین به عنوان یک ابزار نوآورانه می تواند به طور قابل توجهی به ارتقای تعامل میان حقوق بین الملل و سیاست بین الملل کمک نماید.براین اساس، سیاست گذاران و محققان بایدبه بررسی عمیق تر چالش های موجود در این زمینه بپردازند و راهکارهای مناسبی برای بهره برداری موثر از این فناوری نوین ارائه دهند.
    کلید واژگان: تجارت بین الملل, حقوق بشر, حقوق بین الملل, سیاست بین الملل, فناوری بلاکچین
    Alireza Rezaei *, Mehdi Eskandari Khoshguo
    In the current era, novel technologies, especially blockchain, have the potential to bring significant transformations across social, economic, and political dimensions.This thesis investigates the role of blockchain technologyin establishing interactions between international law and international politics.The main objective of this research is to identify and analyze the applications of blockchain in improvinginteractions among international bodies, governments, and non-governmental organizations concerning human rights, international trade, and global security.The central research question is how blockchain can effectively contribute to these interactions.To achieve these objectives, a qualitative and analytical researchmethod was employed, including an examination of existing literature on blockchain and international law, as well as relevant case studies.The findings indicate that blockchain, by providing transparency, security, and high traceability,can help reduce the deficiencies in international legal systems while simultaneously enhancing diplomatic relations and trust at the international level.Furthermore, challenges such as legal, technical, and ethical issues inherent in implementing blockchain are also addressed.The conclusions drawn from this research demonstrate that blockchain technology can serve as an innovative tool significantly enhancing interactions between international law and international politics.Accordingly, policymakers and researchers should delve deeper into the existing challenges in this field and propose effective strategies for making the most of this novel technology.
    Keywords: International Politics, International Law, Blockchain Technology, Human Rights, International Trade
  • چالش های سیاست بین الملل در برابر ایران هسته ای 2021-1956
    فاطمه زهرا علی نژاد، اردشیر سنایی*، حبیب الله ابوالحسن شیرازی، سید علی طباطبایی پناه

    مفهوم ایران هسته ای به معنای ارتقای قابلیت های تکنیکی در جهت غنی سازی اورانیوم، بارگذاری صفحه سوخت و ذخیره سازی اورانیوم غنی شده برای مصارف صنعتی و راهبردی می باشد. بازیگران اصلی سیاست بین الملل که انحصار قابلیت هسته ای را در اختیار دارند، با افزایش قابلیت ایران مخالفت و مقابله داشته اند. این امر نشان می دهد که سیاست بین الملل، محور اصلی کنترل روابط خارجی بازیگران در نظام جهانی محسوب می شود. در نگارش نئورئالیسم تهاجمی مرشایمر، قدرت های بزرگ دارای سیاست خارجی تهاجمی بوده و تمایلی به تغییر در موازنه قدرت بازیگران منطقه ای ندارند. قدرت های بزرگ با هسته ای شدن اسرائیل به گونه ای دوفاکتو موافقت نموده در حالیکه همواره سیاست خارجی و راهبردی خود را در مقابله با ایران به کار گرفته و در برابر هرگونه قدرت سازی راهبردی و جهش ژئوپلیتیکی ایران در محیط منطقه ای خاورمیانه و جنوب غرب آسیا مقاومت و مقابله نموده اند. پرسش اصلی مقاله آن است که بازیگران اصلی سیاست بین الملل از جمله: چین، روسیه، ایالات متحده و کشورهای اصلی اتحادیه اروپا با چه اهداف و سازوکارهایی قابلیت هسته ای ایران را در سال های 2021-1956 محدود کرده اند؟ فرضیه مقاله به این موضوع اشاره دارد که هسته ای شدن ایران بر موازنه ژئوپلیتیکی محیط منطقه ای تاثیر به جا گذاشته و این امر منجر به محدودسازی، مهار و رویارویی با قابلیت هسته ای ایران از سوی بازیگران اصلی سیاست بین الملل گردیده است.

    کلید واژگان: سیاست بین الملل, کنترل منطقه ای, روند هسته ای شدن ایران, مهار, مقابله و رویارویی
    Challenges of international politics against nuclear Iran 2021 – 1956
    Fatemeh Zahra Alinejad, Ardeshir Sanaei *, Habibollah Abolhassan Shirazi, Seyed Ali Tabatabaeepanah

    The concept of a nuclear Iran means the improvement of technical capabilities in the direction of uranium enrichment, fuel plate loading and storage of enriched uranium for industrial and strategic purposes. The main actors of international politics, who have the monopoly of nuclear capability, have opposed and confronted the increase of Iran's capability. This shows that international politics is the main axis of controlling the foreign relations of actors in the world system. In Mersheimer's aggressive neorealism writing, great powers have an aggressive foreign policy and do not want to change the power balance of regional actors. The major powers have de facto agreed with the nuclearization of Israel, while they have always used their foreign and strategic policy to confront Iran and have resisted and opposed any strategic empowerment and geopolitical leap of Iran in the Middle East and Southwest Asia. The main question of the article is "with what goals and mechanisms have the main actors of international politics, including: China, Russia, the United States and the main countries of the European Union, limited Iran's nuclear capability in 1956-2021?" The hypothesis of the article refers to the fact that "Iran's nuclearization has left an impact on the geopolitical balance of the regional environment and this has led to limiting, restraining and confronting Iran's nuclear capability by the main actors of international politics."

    Keywords: International Politics, Regional Control, Iran&#039, S Nuclearization Process, Containment, Confrontation
  • سید حامد حسینی*
    در عصری که با پیشرفت های فن آورانه مشخص شده است، هوش مصنوعی به عنوان یک نیروی قدرتمند در عرصه سیاست بین الملل ظاهر شده است. پیشرفت های اخیر در عرصه هوش مصنوعی نشان می دهد که این فن آوری نوظهور تاثیری قطعی و دگرگون کننده بر سیاست خارجی، رقابت استراتژیک و امنیت بین الملل به طور گسترده تر خواهد داشت. سازگاری هوش مصنوعی که شامل خودکارسازی فرآیندهای سیاست گذاری و بهبود تحلیل های پیش بینی شده است، به سرعت شیوه های مشارکت کشورها در امور بین الملل را تغییر می دهد. تاثیر هوش مصنوعی به طور قابل توجهی در فعالیت هایی مانند تجزیه وتحلیل داده ها، ارزیابی سیاست ها، حل تعارض و امنیت سایبری مشاهده می شود که همگی فعالیت های دیپلماتیک را ساده می کنند و ارتباطات را افزایش می دهند. لذا، این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است فن آوری هوش چه جایگاهی در سیاست بین الملل دارد؟ هدف این مطالعه با تکیه بر روش تحقیق کیفی مبتنی بر رویکرد توصیفی-تحلیلی بر درکی از موقعیت هوش مصنوعی در حوزه سیاست بین الملل و چگونگی شکل دهی به آن تاکید می کند. فرضیه پژوهش استوار بر این استدلال است که هوش مصنوعی به صورت مشخص بر قابلیت های قدرت های بزرگ در عرصه بین الملل تاثیر گذاشته است اما این تاثیرات بنا بر ویژگی ها و محدودیت های خاص هر یک از بازیگران یکسان نبوده است و در روند بلندمدت، پویایی های قدرت را تغییر می دهد.
    کلید واژگان: هوش مصنوعی, سیاست بین الملل, دیپلماسی, رقابت, فن آوری
  • امیررضا محمودی، مریم بحرکاظمی*
    هوش مصنوعی به عنوان یک فناوری پیشرفته، تاثیرات گسترده ای بر سیاست بین الملل دارد. با توجه به پیچیدگی موجود در فناوری هوش مصنوعی، ممکن است ناپایداری در تصمیم گیری ها و رفتارهای کشورها افزایش یابد. این مسئله می تواند منجر به بروز بحران ها و تنش های بین المللی شود. همچنین استفاده نامتوازن از فناوری هوش مصنوعی می تواند منجر به افزایش نابرابری در سطح جهانی شود. در این پژوهش با تحلیل دقیق تاثیرات هوش مصنوعی بر سیاست بین الملل چالش های ناشی از آن را شناسایی کرده و راهکارهای مختلف برای رفع چالش های ناشی از تاثیر هوش مصنوعی بر سیاست بین الملل ارائه خواهیم کرد. هدف اصلی از این پژوهش فهم عمیق تر از روندهای جدید درسیاست گذاری بین الملل، تحلیل تاثیرات این فناوری بر روابط بین الملل و تبیین راهکارهای مناسب برای رفع خلا های ناشی از هوش مصنوعی بر سیاست بین الملل می باشد در این پژوهش در می یابیم هوش مصنوعی می تواند بهبود روابط بین المللی را تسریع بخشد و با استفاده از این تکنولوژی ، کشورها می توانند به طور موثر تر از منابع و داده های خود استفاده کنند و تصمیم گیری های بهتری انجام دهند و به دستیابی به راه حل های مشترک برای چالش های بین المللی کمک کنند، همچنین می توانند همکاری و تعامل را در حوزه های اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و سیاسی بهبود بخشند
    کلید واژگان: هوش مصنوعی, سیاست بین الملل, اقتصاد جهانی, فناوری نوین, دولت
    Amirreza Mahmoudi, Maryam Bahrekazemi *
    Artificial intelligence, as an advanced technology, has wide-ranging effects on international politics. Due to the complexity of artificial intelligence technology, instability may increase in decisions and behaviors of countries. This issue can lead to international crises and tensions. Also, the unbalanced use of artificial intelligence technology can lead to an increase in inequality at the global level. In this research, with a detailed analysis of the effects of artificial intelligence on international politics, we will identify the challenges caused by it and provide different solutions to solve the challenges caused by the impact of artificial intelligence on international politics.The main goal of this research is to gain a deeper understanding of the new trends in international politics, to analyze the effects of this technology on international relations, and to explain the appropriate solutions to eliminate the gaps caused by artificial intelligence on international politics. In this research, we find that artificial intelligence can improve international relations. and by using this technology, countries can use their resources and data more effectively and make better decisions and help achieve common solutions to international challenges, they can also cooperate and interact in economic fields. , improve security, social and political
    Keywords: Artificial Intelligence, International Politics, Global Economy, New Technology, Government
  • سید مصطفی میرمحمدی*، سید روح الله اخلاقی
    اهمیت نقش سازمان های منطقه ای در بازگرداندن صلح و امنیت منطقه ای انکار ناپذیر است. اتحادیه عرب به عنوان اولین سازمان منطقه ای در وضعیت سوریه پس از تحولات موسوم به بهار عربی متفاوت عمل کرده است. هدف اصلی پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش است که، این سازمان چگونه ظرفیت های خود را برای جلوگیری از تشدید بحران و بازگرداندن صلح و امنیت منطقه ای در وضعیت سوریه به کار بسته است؟ در این راستا و با روش توصیفی-تحلیلی، ضمن تاملی بر علل تداوم بحران در سوریه و سپس معرفی جامعه عرب، تصمیم ها و مواضع این سازمان در قبال سوریه همچون تعلیق عضویت این کشور و اعمال تحریم های سیاسی و اقتصادی از منظر تعهدات اساسنامه ای و زوایای سیاسی و حقوقی آن تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد تعلیق عضویت دوازه ساله سوریه، به عنوان یکی از دولت های موسس این اتحادیه، ضمن آنکه نشان از پیچیدگی و چندوجهی بودن این بحران در سطح منطقه ای و بین المللی دارد، ولی از نظر اهداف و اصول اساسی سازمان، رویکردهای آن بیشتر همسو با منافع دولت های قدرتمند غربی، توسعه طلبی های رژیم اشغالگر فلسطین و بر خلاف منافع منطقه ای عربی و اسلامی ارزیابی شده است. این سازمان اکنون با چالش هایی مانند رویکرد دوگانه، تصمیم گیری از سوی دولت های پرنفوذ با مواضع ضد ایرانی، بحران مهاجران و عادی سازی روابط با اسرائیل روبه روست. از منظر منطقه گرایی، کارنامه این اتحادیه به دشواری نشانه هایی به دست می دهد که بتوان به عنوان یک سازمان منطقه ای موثر در حل بحران داخلی دولت های عضو و یا بین المللی مانند وضعیت فلسطین- اسرائیل و نیز در جهت حفظ صلح و امنیت منطقه ای بدان امیدوار بود؛ بنابراین منطقه عربی و اسلامی همچنان به زیست خود در «منطقه بدون منطقه گرایی» ادامه می دهد.
    کلید واژگان: سوریه, اتحادیه عرب, سازمان های بین المللی, خاورمیانه, سیاست بین الملل, کشورهای عربی
    Seyed Mostafa Mirmohammadi *, Sayyed Roohollah Akhlaqi
    The significance of regional organizations in restoring regional peace and security is undeniable. The Arab League, as the first regional organization in the Middle East, exhibited diverse reactions to the situation in Syria following the events of the Arab Spring. The primary inquiry of this research focuses on how this organization utilized its capacities to prevent the escalation of the crisis and facilitate the restoration of regional peace and security concerning the situation in Syria. Using a descriptive-analytic approach, this article delves into the underlying causes of the prolonged crisis in Syria and subsequently analyzes the decisions and stances taken by the Arab League, such as the suspension of Syria's membership and the imposition of political and economic sanctions. These analyses are conducted through the lens of constitutional commitments as well as political and legal considerations. The findings indicate that the twelve-year suspension of Syria's membership, despite its status as a founding member of the Arab League, not only underscores the complexity and multifaceted nature of the crisis at regional and international levels but also suggests that, in line with the fundamental objectives and principles of the organization, its approaches largely align with the interests of powerful Western governments and the expansionist policies of the occupying regime in Palestine, while running counter to the interests of the regional Arab and Islamic communities. Presently, the Arab League faces challenges such as dual approaches, decision-making influenced by its anti-Iranian members, issues related to immigration crises, and normalization of relations with Israel. From a regional perspective, the league's track record hardly reflects its role as an effective regional organization capable of resolving domestic crises within its member states or addressing international crises such as the Palestine-Israel conflict in line with the preservation of regional peace and security. Consequently, the Arab and Islamic region may continue to exist in a "region sans regionalism."
    Keywords: Syria, Arab League, international organizations, Middle East, international politics, Arab countries
  • شهرام عسگری حصن

    پژوهش حاضر در پی تجزیه و تحلیل نوع جهت گیری راهبردی ایالت متحده آمریکا در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران،بطور خاص بعد از انقلاب اسلامی است.دیدگاه و منظر غالب در سطح جهانی و منطقه اینست که:«ایالات متحده در قالب موازی و ترکیبی رویکرد دوگانه لیبرالیسم و رئالیسم یا سیاست همآهنگ تنبیه و تشویق را در نوع مواجه با ج.ا.ایران اتخاذ کرده است».اما نگارنده تحقیق حاضر معتقد هست که رویکرد پایدار کلان ایالات متحده به شکل تقابل از نوع حاد با هدف تضعیف و تجزیه ج.ا.ایران است.در راستای اثبات فرضیه پژوهش،ضمن بهره گیری از نظریه رئالیسم تهاجمی الگوی رفتاری ایالات متحده مورد بررسی قرار خواهد گرفت.یافته های محوری پژوهش نشان می دهد رویکرد ایالت متحده از نوع لیبرالسم «ترغیب،تشویق و مشارکت حداکثری»،یا الگوی همآهنگ لیبرالیسم و رئالیسم«ایجابی و سلبی» نیست.بلکه نشانگر تداوم و تثبیت رویکرد رئالیسم تهاجمی،از نوع تقابل حاد گفتمانی،ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی در قالب«تهدید،تنبیه،تحریم» به شکل«موازنه سازی متنوع و پیچیده است».بنحویکه انطباق و پیوستگی گزاره های رئالیزم تهاجمی با رویکرد ایالات متحده در تقابل حاد با ج.ا.ایران واضح و مبرهن است.نگارنده نتیجه گیری می کنند که الگوی رفتاری ایالات متحده در قالب ثابت رئالیزم تهاجمی،بدون تغییر شیفت پارادایمی به لیبرالیسم است.و حتی گرایش به شیفت درون پارادایمی تئوریک رئالیزم تدافعی ندارد.هدف محوری آمریکا تبدیل ج.ا.ایران به بازیگر منزوی و قربانی در عرصه سیاست بین الملل می باشد.اینگونه بنظر میرسد: نخبگان سیاسی-امنیتی آمریکا راهبرد کلان خود در مواجهه با ج.ا.ایران را در قالب بازی با حاصل جمع منفی ارزیابی می کنند.و همواره تبعیت محض از رویکرد زرورگویی و سیاست بین الملل را در دستور کار خود دارند.در مقابل ج.ا.ایران از «رویکرد دولت مبتنی واقع گرایی ،مبتنی بر عقلانیت راهبردی و تبعیت از حقوق بین الملل»را برگزیده است.

    کلید واژگان: راهبرد کلان, رئالیزم تهاجمی, سیاست بین الملل, ایالات متحده امریکا, ج.ا.ایران
    Ali Bagheri Zadeh*

    The current research aims to analyze the type of strategic orientation of the United States of America in facing the Islamic Republic of Iran, especially after the Islamic Revolution. The dualism of liberalism and realism, or a policy of mutual punishment and encouragement, has been adopted in the face of J.A. Iran. A. Iran. In order to prove the hypothesis of the research, while using the theory of aggressive realism, the behavioral pattern of the United States will be examined. The main findings of the research show that the approach of the United States is of the type of liberalism of "encouragement, encouragement and maximum participation". Or the harmonious model of liberalism and realism is not "positive and negative". Rather, it indicates the continuation and consolidation of the approach of aggressive realism, of the type of acute discursive, geopolitical and geostrategic confrontation in the form of "threat, punishment, sanctions" in the form of "various and complex balancing". So that the conformity and consistency of aggressive realism propositions with the approach of the United States in the acute confrontation with Iran is clear and obvious. The authors conclude that the behavior pattern of the United States is in the fixed form of aggressive realism, without a paradigm shift to liberalism. And it doesn't even have a tendency to shift within the theoretical paradigm of defensive realism. The main goal of America is to turn Iran into an isolated and victimized actor in the field of international politics. They evaluate J.A.Iran in the form of a game with a negative sum. And they always have a pure compliance with the approach of slander and international politics in their agenda. based on strategic rationality and compliance with international law.

    Keywords: Grand Strategy, Offensive Realism, International Politics, United States Of America, J.A. Iran
  • علی رستمی فر*
    امروزه بسیاری از زیرساخت های حیاتی در زمینه های انرژی، سلامت، حمل ونقل (دریایی، هوایی، زمینی وحتی فضای ماورای جو) و مخابرات، به سیستم های رایانه ای و شبکه های اینترنتی وابستگی شدید دارند، چنین بستری مفاهیم حملات مسلحانه و زور را تغییر داده زیرا دولت های متخاصم عملیات خصمانه خود را در فضای سایبری انجام می دهند، این حملات در برخی موارد زیرساخت های یک کشور را نابود می کند و آثار مخرب چنین اقداماتی به مراتب بیشتر عملیات های نظامی خواهد بود، از اینرو اهمیت تدوین سازوکارهای بین المللی ضرورتی اجتناب ناپذیر می باشد، پرسش این است که قواعد فعلی حاکم بر روابط بین المللی با تکیه بر کدام گزاره ها امکان مقابله با عملیات های خرابکارانه را می دهد؟ و قواعد حقوق بین الملل ظرفیت این را دارد که حملات سایبری را به عنوان مصداق توسل به زور شناسایی کند یا خیر؟ به نظر می رسد پاسخ به پرسش های های مطروحه در گرو تحلیل واقعیت های موجود بین المللی است، تاکنون قواعد الزام آور بین المللی در این زمینه وضع نشده و دولت ها تنها براساس اصل دفاع مشروع پاسخ های لازم را به این عملیات می دهند اما در موضوع جبران خسارات و تفکیک مرز اقدامات مشروع و غیرمشروع هیچ قاعده ای وجود ندارد وآنگهی شناسایی حملات سایبری به عنوان مصداق زور دشوار می باشد، نگارنده در این مقاله سعی دارد تفسیری منطقی و توصیفی از قواعد حقوق بین الملل، کاربرد قواعد مذکور با تمرکز بر رویکرد ابزارگرا، هدف گرا و اثرگرا در فضای سایبری تحلیل نماید.
    کلید واژگان: امنیت بین الملل, سیاست بین الملل, فضای سایبری, حملات سایبری, جنگ اطلاعاتی
    Ali Rostami Far *
    Today, many critical infrastructures in the fields of energy, health, transportation (sea, air, land and even outer space) and telecommunications are highly dependent on computer systems and internet networks, Such a platform has changed the concepts of armed attacks and force as hostile states conduct their hostile operations in cyberspace, In some cases, these attacks destroy the infrastructure of a country, and the destructive effects of such actions will be far more than military operations, Therefore, the importance of developing international mechanisms is an inevitable necessity, The question is, based on which propositions do the current rules governing international relations make it possible to deal with subversive operations? And does international law have the capacity to identify cyber attacks as an example of resorting to force or not? It seems that the answer to the questions depends on the analysis of the existing international realities, Until now, binding international rules have not been established in this field, and governments only respond to these operations based on the principle of legitimate defense, However, there is no rule in the issue of compensation for damages and dividing the boundary between legitimate and illegitimate actions and it is difficult to identify cyber attacks as an example of force, In this article, the author tries to analyze a logical and descriptive interpretation of the rules of international law, the application of the said rules, focusing on the instrumental, goal-oriented and effect-oriented approach in the cyber space.
    Keywords: International Security, International Politics, Cyberspace, Cyber Attacks, Information Warfare
  • رسول نوروزی فیروز، محمدحسین فلاح*، حسن اسدالله پور

    هدف پژوهش حاضر تحلیل روند مناسبات کشورهای عرب خلیج فارس و اسراییل از واگرایی به همگرایی است. در این راستا بر اساس نظریه سیستمی، فرایند واگرایی به همگرایی میان کشورهای عرب خلیج فارس و اسراییل تبیین گردید و نتایج بررسی ها نشان داد که وابستگی و کنش متقابل برآمده از چالش ها و فرصت های مشترک کشورهای عرب خلیج فارس و اسراییل، در همگرایی آنان در ساحت های سیاسی، اقتصادی و دانشی موثر بوده است. البته تامین منافع سیاسی- اقتصادی قدرت های بزرگ بین ‎المللی در منطقه غرب آسیا نیز در حمایت و پشیبانی روابط مسالمت آمیز آنان نقش موثری ایفا کرد. مادامی که سیاست عادی‎سازی، تنها به عنوان یک سیاست تحمیلی از سوی دولت مردان جبهه غربی، عبری و عربی دنبال می شود، چشم انداز روشنی از روابط کشورهای خلیج فارس و اسراییل متصور نیست؛ بلکه نشانه ای از احتمال افزایش تنش میان آنان در منازعه های آتی اسراییل با فلسطین و لبنان است. افزایش سطح همکاری های ایران با کشورهای عربی خلیج فارس نسبت به اسراییل می تواند افزون بر موازنه در همگرایی، سبب موازنه در تهدید شود؛ به بیان دیگر، همگرایی ایران با کشورهای خلیج فارس در ساحت های امنیت، سیاست و اقتصاد می باید فراتر از وابستگی کشورهای عربی به اسراییل باشد تا ضمن اثربخشی بر محیط بین ‎المللی (منطقه ای- جهانی) و بر محیط ذهنی سیاست گذاران کشورهای عربی، محدوده رفتاری آنان را نیز تنظیم کند.

    کلید واژگان: کشورهای عربی, اسرائیل, روابط خارجی, سیاست بین الملل, فلسطین
    Rasoul Nowrozi Firooz, MohammadHossein Fallah *, Hasan Esdalahpour

    The present research aims to analyze the course of relations between Persian Gulf Arab countries and Israel, specifically focusing on their transition from divergence to convergence. Drawing upon the system theory, this study explains the development of their relations from divergence to convergence. The findings underscore the significant impact of interaction and interdependence arising from shared challenges and opportunities, leading to convergence in political, economic, and scientific domains. However, it is important to acknowledge that the support and establishment of peaceful relations between these nations have also been influenced by the economic and political interests of major international powers in the West Asian region. If the normalization policy between Persian Gulf countries and Israel is solely driven by external pressures from Western, Hebrew, and Arab statesmen, the prospects for their relations appear bleak. Instead, such a policy could potentially serve as an indicator of potential tensions in future conflicts involving Israel, Palestine, and Lebanon. The growing cooperation between Iran and Persian Gulf Arab countries, in comparison to their cooperation with Israel, has the potential to not only balance the convergence but also establish a balance in terms of threats. In other words, for Iran's convergence with Persian Gulf countries in security, politics, and economics to have a significant impact on the international environment (both regionally and globally) and influence the mindset of Arab officials, it must surpass the dependence of Arab countries on Israel and redefine their behavioral boundaries.

    Keywords: Arab countries, Israel, foreign relations, international politics, Palestine
  • خسرو وفائی سعدی *

    مقاله حاضر نسبت بین دکترین مقاومت با تحولات سیاسی ایران در حوزه سیاست خارجی و همچنین تحولات منطقه خاورمیانه و سیاست بین الملل را مورد بحث و بررسی قرار داده است . در این نوشتار ، پس از طرح مسئله ، که معطوف به بی ثباتی ، نا امنی ، و جنگ در خاورمیانه در مقطع زمانی قرن بیست و یکم است ، تاثیر جریانات سیاسی در تحولات این منطقه مورد پرسش قرار گرفته است . در پاسخ به این پرسش ، فرضیه ای چند لایه مطرح و طی سه گفتار توضیح داده شده است . بر اساس این فرضیه ، دکترین مقاومت اسلامی ، بعنوان مهمترین جریان سیاسی ، فرهنگی ، و نظامی ، توانسته است بر تحولات نظامی _ سیاسی تاثیر گزار باشد . در واقع تاثیر همه جانبه جریان مقاومت اسلامی بر سیاست خارجی ایران ، تحولات خاورمیانه، و تحولات سیاست و نظام بین الملل ، ساختار کلان این فرضیه را تشکیل میدهند . بسیج ، سازماندهی ، آموزش ، و بکارگیری نیروهای داوطلب از کشورهای اسلامی گوناگون ، در مقابل جبهه متجاوز و اشغالگر غربی با محوریت ایالات متحده آمریکا و متحدان منطقه ای همچون اسرائیل و عربستان سعودی ، مهمترین کارکرد جبهه مقاومت اسلامی بوده است . با تدوین استراتژی های کلان و میانبرد ، طراحی عملیات ، برنامه ریزی های بلند مدت ، و مدیریت کلان بزرگ استراتژیست قرن بیست و یکم شهید قاسم سلیمانی ، جریان مقاومت اسلامی توانسته است بر تهاجم سنگین و بیسابقه نظامی به منطقه خاورمیانه فائق آید و با تحمیل شکست های سنگین و پرخسارت بر جبهه دشمن ، پیروزیهای بزرگی در عرصه های منطقه ای و بین المللی بدست آورد .

    کلید واژگان: دکترین مقاومت, سیاست بین الملل, نظام بین الملل, موازنه قدرت, ثبات استراتژیک, ثبات هژمونیک
    Khosro Vafaei Sadi *

    This article discus the relationship between the Doctrine of Resistance and political developments in Iran's foreign policy, as well as in regional and international politics. It begins by discussing the issue of instability, insecurity, and war in the Middle East in the 21st century, and questions the influence of political movements on the region's developments. In response to this question, the article presents a multi-layered hypothesis, which is explained in three sections. The hypothesis suggests that the Islamic Doctrine of Resistance, as the most significant political, cultural, and military movement, has had a significant impact on military-political developments. In fact, the comprehensive impact of the Islamic Resistance movement on Iran's foreign policy, the developments in the Middle East, and international politics and system constitute the overall structure of this hypothesis. The mobilization, organization, training, and deployment of volunteer forces from various Islamic countries against the Western invading and occupying front led by the United States and regional allies such as Israel and Saudi Arabia have been the most important function of the Islamic Resistance front. Through the formulation of grand and shortcut strategies, designing operations, long-term planning, and overall management, the Islamic Resistance movement, led by the 21st-century strategist martyr Qasem Soleimani, has been able to overcome heavy and unprecedented military attacks on the Middle East and achieve significant victories in regional and international arenas, inflicting heavy losses on the enemy front.

    Keywords: Doctrine Of Resistance, International Politics, International System, Balance Of Power, Strategic Stability, Hegemonic Stability
  • ابراهیم انوشه *

    نسبت بین افکار عمومی و سیاست خارجی، همواره یکی از مباحثی بوده که دانشمندان و صاحب نظران علوم سیاسی و روابط بین الملل، دیدگاه های مختلفی نسبت به آن ارائه کرده اند. برخی از نظریه پردازان بر بی ثباتی افکار عمومی و هیجان آمیز بودن آن اشاره کرده اند و حتی عقیده دارند که در بسیاری از موارد افکار عمومی توسط دولتها و رسانه های وابته به آنها جهت داده می شوند و شکل می گیرند. لذا آنها بر این باور هستند به همین دلیل نمی توان در سیاست خارجی به افکار عمومی استناد کرد. اما در مقابل، گروهی دیگر بر این باور هستند که اتفاقا پژوهش ها، مطالعات و نظرسنجی ها انجام گرفته، معرف برخی از مولفه های باثبات و پایدار در افکار عمومی می باشد و در افکار عمومی جهت گیری های معنی داری وجود دارد. لذا نمی توان به سادگی از کنار افکار عمومی گذشت و افکار عمومی را در تصمیم گیریهای سیاست خارجی نادیده گرفت. لذا سیاستگذاران تصمیم گیرندگان سیاست خارجی باید افکار عمومی را بعنوان یک متغیر مستقل تاثیر گذار در سیاست خارجی مورد ملاحظه قرار دهند. این پژوهش بر اساس یک روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی انجام گرفته است. نویسنده به دنبال بررسی رابطه میان افکار عمومی و سیاست خارجی است و بعبارتی بهتر افکار عمومی چه نقش و تاثیری بر روی سیاست خارجی دارد؟ و اینکه افکار عمومی تا چه اندازه می تواند به عنوان یک متغیر مستقل بر روی سیاست خارجی تاثیرگذار باشد؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که افکار عمومی چه بشکل واقعی و چه بشکل هدایت و مدیریت شده توسط دولتها در فرایند تصمیم گیری سیاست خارجی مورد نظر قرار می گیرد. و تمامی دولتها خواه دموکرات و خواه غیر دموکرات سعی می کنند در ظاهر قضیه هم که شده، نقاب افکار عمومی را به صورت بزنند.

    کلید واژگان: افکار عمومی, رسانه ها, سیاست خارجی, سیاست بین الملل
    Ebrahim Anooshe *

    The relationship between public opinion and foreign policy has always been one of the topics that scholars and experts in political science and international relations have presented different views on. Some theorists have pointed out the instability of public opinion and its excitement, and they even believe that in many cases, public opinion is directed and formed by governments and affiliated media. Therefore, they believe that public opinion cannot be relied on in foreign policy. But on the other hand, another group believes that the researches, studies and surveys that have been conducted, represent some stable and stable components in public opinion and that there are significant trends in public opinion. Therefore, one cannot simply ignore public opinion and ignore public opinion in foreign policy decisions. Therefore, foreign policy decision makers should consider public opinion as an independent variable influencing foreign policy. This research is based on a descriptive-analytical method and using library and documentary studies. The author seeks to examine the relationship between public opinion and foreign policy, and in better words, what role and influence does public opinion have on foreign policy? And to what extent can public opinion influence foreign policy as an independent variable? The findings of this research show that public opinion is considered in the foreign policy decision-making process, both in real form and in the form of guidance and management by governments. And all governments, whether democratic or non-democratic, try to mask the public opinion.

    Keywords: Public Opinion, Media, Foreign Policy, International Policy
  • حمید احمدی نژاد*، غلامرضا کریمی

    احساسات اجتماعی وجود دارد که انسان به عنوان حیوانی سیاسی از طریق احساسات و کارکردهای درونی مغز انگیزه می گیرد و در نتیجه این تصمیم تصمیم گیری می کند. از این نظر، روانشناسی می تواند به عنوان دوربینی برای بررسی سیاست، بیشتر از هر رشته دیگری در روابط بین الملل واقع شود. در این میان، دیپلماسی به عنوان دانش ارتباط میان نمایندگان کشورها و قلب تپنده ی سیاست بین الملل در جهت حل و فصل اختلافات بیش از هر بعدی دیگری از این رشته نیازمند به روانشناسی است. در همین راستا این مقاله با هدف کاوش نقش و کارکرد روانشناسی سیاسی در دیپلماسی به دنبال پاسخ به این سوال است که؛ روانشناسی سیاسی چگونه و چرا می توانید در مراحل دیپلماسی یاور دیپلمات ها باشید؟.

    کلید واژگان: روانشناسی ‏سیاسی, سیاست بین‏الملل, مهارت‏های روانشناختی, دیپلماسی
    Hamid Ahmadinejad *, Gholamreza Karimi

    Today, there is a deep belief that man, as a political animal, is motivated by emotions and internal functions of the brain and makes decisions within the framework of these emotions. From this point of view, psychology can be more effective than any other field in international relations as a window to understand politics. In the meantime, diplomacy, as the knowledge of the communication between representatives of countries and the beating heart of international politics in order to resolve disputes, needs to be equipped with psychology more than any other aspect of this field. In this regard, this article, with the aim of exploring the role and function of political psychology in diplomacy, seeks to answer the question; How and why can political psychology help diplomats in the process of diplomacy? Using the descriptive-analytical method and based on documentary studies, this hypothesis was tested that the actions of all people in the world are directed by their perceptual-personal treasury and mental expectations. Therefore, the mind as an active mirror shapes the phenomena and concepts, and the diplomat, by mastering psychology and personality cult, can reflect what he wants in this mirror to a large extent.

    Keywords: Political Psychology, international politics, psychological skills, Diplomacy
  • بابک نبی زاده*، محمدرضا کمالی، امیرحسین الهامی

    حوزه خلیج فارس به دلیل ویژگی های ژیوپلیتیکی و اهمیت راهبردی آن در حوزه های چندگانه نظامی، سیاسی و اقتصادی همواره یکی از کانون های اصلی سیاست بین الملل و علایق ژیوپلیتیکی کشورها به عنوان مفهومی برای تبیین و پیگیری منافع ملی آنان در بسترهای جغرافیایی بوده است. در همین راستا، رژیم صهیونیستی به دلیل ویژگی های خاص (نامشروع) در زمان تاسیس، به شکلی مضاعف به ترسیم سیاست هایی در جهت افزایش فضای حیاتی و پیگیری منافع خود در جهت تحقق علایق ژیوپلیتیکی اقدام کرده است. یکی از بسترهای جغرافیایی هدف این رژیم از ابتدا حوزه ژیوپلیتیک خلیج فارس بوده است که با تحولات اخیر، امیدهای آن رژیم را برای عملی ساختن اهداف اولیه در جهت نفوذ در این منطقه افزایش داده است. با این مقدمات، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش اصلی ست که علایق ژیوپلیتیکی رژیم صهیونیستی در حوزه خلیج فارس شامل چه مواردی است؟ در همین راستا و با استفاده از روش آمیخته (کمی و کیفی) و از رهگذر ارایه ی پرسشنامه به جامعه آماری 39 نفر از صاحب نظران حوزه خلیج فارس و غرب آسیا، ضمن کدگذاری پرسشنامه ها با استفاده از نرم افزار spss، مهم ترین علایق ژیوپلیتیکی رژیم صهیونیستی در حوزه خلیج فارس به شرح ذیل اولویت بندی گردید:غلبه بر انزوای جغرافیایی راهبردی خود در منطقه، متنوع سازی و گسترده سازی بازار صادرات فناوری به کشورهای حوزه خلیج فارس، ایجاد عمق راهبردی در حوزه خلیج فارس، گسترش همکاری های اطلاعاتی-امنیتی با شیخ نشین های خلیج فارس در پوشش مبادلات ارتباطی-اطلاعاتی علیه جمهوری اسلامی ایران، تسلط بر منابع آبی خلیج فارس از طریق تاسیس منابع آب شیرین کن در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس و نظارت بر حوزه راهبردی آب.

    کلید واژگان: علائق ژئوپلیتیکی, خلیج فارس, رژیم صهیونیستی, جغرافیا, سیاست بین الملل
    B .Nabizadeh *, M.R. Kamali, A.H. Elhami

    Due to its geopolitical characteristics and strategic importance of the Persian Gulf area in multiple military, political and economic fields, It has always been one of the main centers of international politics and geopolitical interests of countries as a concept for explaining and pursuing their national interests in geographical contexts. In this regard, due to the special (illegitimate) characteristics at the time of its establishment, the Zionist regime has repeatedly drawn policies to increase the vital space and pursue its interests in order to realize geopolitical interests. One of the geographical bases of this regime's goal from the beginning has been the geopolitical area of the Persian Gulf, which with recent developments has increased the hopes of that regime to implement its primary goals in the direction of influence in this region. With these preliminaries, this study seeks to answer the main question, what are the geopolitical interests of the Zionist regime in the Persian Gulf region? In this regard, It uses mixed methods (quantitative and qualitative) and through presenting a questionnaire to the statistical population of 39 experts from the Persian Gulf and West Asia, while coding the questionnaires using spss software. The most important geopolitical interests of the Zionist regime in the Persian Gulf were prioritized as follows: overcoming its strategic geographical isolation in the region,diversification and expansion of the technology export market to the Persian Gulf countries,creating strategic depth in the Persian Gulf area,expanding intelligence-security cooperation with the sheikhdoms of the Persian Gulf under the cover of communication-information exchanges against the Islamic Republic of Iran, dominating the water resources of the Persian Gulf through the establishment of water desalination sources in the Arab countries of the Persian Gulf and monitoring the strategic water area.

    Keywords: “Geopolitical interests”, “Persian Gulf”, “Zionist regime”, “Geography”, “International politics”
  • علی جعفری

    با عنایت به نقش فزاینده قدرت نرم در سیاست بین الملل، شناسایی منابع موثر در قدرت نرم، به مثابه دغدغه اصلی بسیاری از کشورها مطرح است. در این پژوهش با توجه به تنوع و تعدد رسانه ها، محققان به طرح این پرسش پرداخته اند که تاثیر رسانه ها بر ابعاد قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران به چه میزان است؟ نویسندگان با استفاده از روش پیمایشی به ارایه پاسخ همت گمارده اند. جامعه آماری پژوهش شامل اساتید حوزه علوم سیاسی و علوم ارتباطات دانشگاه های در سال 1400 شهر تهران است. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد میانگین نمره کسب شده برای مولفه های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بالاتر از حد متوسط و برای مولفه علمی در حد متوسط است. این بدان معناست که رسانه ها در تقویت قدرت فرهنگی، اقتصادی و سیاسی تاثیر زیاد و در تقویت قدرت علمی تاثیر متوسطی داشته اند. همچنین تفاوت معناداری بین نقش رسانه های سنتی و رسانه های ترکیبی سنتی و نوین در تقویت ابعاد قدرت نرم وجود دارد.

    کلید واژگان: جمهوری اسلامی ایران, رسانه, سیاست بین الملل, قدرت اقتصادی, قدرت سیاسی, قدرت علمی, قدرت فرهنگی, قدرت نرم
    ali jafari

    This study aimed to investigate the role of the media in strengthening the soft power of the Islamic Republic of Iran in the international arena, which was conducted using a survey method. The statistical population of this research is the professors of political science and communication sciences in Tehran. After repeated studies and identification of professors who have more aristocracy to current issues of politics and media. Due to the limited number of the target population, 65 people were selected as the statistical sample. A questionnaire was used to collect data. The results of t-test showed that the average score obtained for the role of media in amplifying soft power was above average. Therefore, the media has a favorable role in strengthening soft power. The results of examining the role of media in strengthening the components of soft power showed that the average score obtained for economic, cultural and political components was above average and for the scientific component was moderate. This shows that the media in strengthening cultural power, Economic and political, has played a desirable and influential role and has played a relatively desirable or moderate role in strengthening scientific power. There was also a significant difference between the role of traditional media and traditional and modern hybrid media in strengthening soft power. Based.

    Keywords: Economic power, Cultural power, International politics, Islamic Republic of Iran, Media, Political power, Scientific power, Soft power
  • ناصر هادیان جزمی*، امیرهوشنگ کریمی

    ورزش مدرن، نقش و جایگاه مهمی در جهان معاصر دارد. با وجود گزاره مفروض «جدایی ورزش از سیاست»، باید اذعان کرد که رابطه دوسو یه استواری میان ورزش و سیاست در حوزه داخلی و عرصه خارجی برقرار است. پژوهش های زیادی درباره تاثیر متقابل ورزش و سیاست انجام شده و نظریه پردازان اجتماعی در قالب نظریه های «جامعه شناسی ورزشی» به این مقوله پرداخته اند. با این حال، در نظریه های روابط بین الملل در مورد رابطه «ورزش- سیاست خارجی» به لحاظ نظری کار پژوهشی چندانی انجام نشده است. از آنجایی که برای درک بهتر چرایی اهمیت ورزش در سیاست خارجی کشورها، وجود بستر نظری و چارچوب مفهومی لازم است، با طراحی یک مدل مفهومی با الهام از «نظر یه میدان» بوردیو، می توان به توصیف و تبیین تعامل میان ورزش و سیاست خارجی مبادرت ورزید. پرسش های اصلی پژوهش عبارت اند از: 1. ماهیت رابطه بین ورزش و سیاست خارجی چیست؟ 2. میزان تاثیرگذاری ورزش بر روابط دیپلماتیک، و پیشبرد صلح در نظام بین الملل چیست؟ در فرضیه پژوهشی استدلال می شود که ورزش بین الملل به عنوان ابزاری موثر در سیاست خارجی با ایجاد فرصت برای دیپلماسی عمومی و افزایش قدرت نرم کشورها، به انعطاف پذیری و پیشبرد صلح در روابط دیپلماتیک کمک می کند. با رویکردی کیفی و استفاده از روش تحلیل مقایسه ای دیدگاه های علمی و شواهد موجود در منابع مکتوب، و تاکید بر دو عنصر نظریه پی یر بوردیو یعنی «میدان و سرمایه» و تعمیم آن به عرصه جامعه بین الملل و کاربست مولفه های «قدرت نرم» و «دیپلماسی ورزشی»، رابطه ورزش با سیاست خارجی و چگونگی بهره گیری کشورها از میدان بین المللی ورزش در راستای اهداف سیاست خارجی تبیین می شود.

    کلید واژگان: دیپلماسی عمومی, دیپلماسی ورزشی, قدرت نرم, سیاست بین الملل, مدل مفهومی
    Naser Hadian *, Amir Houshang Karimi

    Modern Sport has a significant role and position in current international system, and can be considered a multi-faceted phenomenon with political, economic, cultural and geopolitical aspects and clear consequences for domestic and foreign policy of most states. In spite of the claim made by international  sport organizations about the separation of  sport and politics and the lack of political manipulation of sport events, one should acknowledge the substantial impact of internal-external politics on sport. Accordingly, modern sport has gradually played a significant role in all sorts of interactions among states. In fact, sport has become an international and global phenomenon which can be a large part of foreign policy agenda of most states. There has been a large number of studies, primarily conducted by sociologists regarding the nature and extent of relationship between sport and politics. In fact, there is a specific sub-discipline called sociology of sport, which aims at studying the social aspects of sport. However, a review of literature covering books and articles written by scholars concerning theories of international relations in the academia reveal that scant attention has been paid to the linkage between sport and foreign policy. In general, there has been a degree of inattention and neglect of the political aspect of the phenomenon of sport in the theories of international relations. Since a theoretical and conceptual framework is needed to better understand the importance of the role of sport in foreign policy, the authors design a conceptual model inspired by Bourdieu's field theory in their quest to describe and explain the nature of foreign policy-sport linkage. The main research questions are: 1. What is the nature of the relationship between sport and foreign policy? 2. To what extent can sport influence diplomatic relations, and the advancement of peace in the international system? In the research hypothesis, it is  postulated that international sport, as an effective instrument of foreign policy, contributes to goodwill and the advancement of peace in international system by creating opportunities for public diplomacy and shaping soft power of countries. For hypothesis-testing, the authors adopt a qualitative approach, and focus on sports as a political phenomenon. Based on a careful analysis of available evidence and written material, and the use of the two elements of "field and capital" in Bourdieu's theory, they explain how various governments may use sport diplomacy and soft power to achieve their foreign policy goals. The main conclusion of the research show that international sport has been used by states to fulfil their foreign policy objectives. The more successful countries are the ones which have endeavored to invest more in national capacity-building in order to become more competitive in international sports events, instead of stressing the use of force and coercion in their interactions with other international actors. They have reaped the benefit of increasing ‘capital’ (in the form of prestige, dignity, acceptability, attractiveness, influence and economic benefits), and then using the ‘capital’ to attain their goals and secure their national interests in an increasingly competitive international arena. No country should ignore the issue of sport, particularly international sport as a useful source of soft power. Furthermore, international relations scholar should be more attentive to the role of international sport in national foreign policy agenda settings, and international power politics.

    Keywords: sport diplomacy, Soft Power, International Relation Theory, Foreign Policy Instruments
  • گلاره رستگارنیا، افشین زرگر*، فخرالدین سلطانی
    در قرن بیست و یکم سیاست بین الملل به دنبال تغییر در ساختار، کنشگران و رویه ها دستخوش تحول قرار گرفته است. سیر چنین تغییراتی ضمن به نمایش گذاشتن درهم آمیختگی سیاست بین الملل و فضای ماورای جو، قابلیت نظریه های روابط بین الملل را در شرایطی به چالش دعوت می کند که تاثیر تحولات سیاست بین الملل بر پیکره جملگی آن ها نقش بسته است. این مقاله متکی به رویکردی کیفی و روش تحقیق نظری-کاربردی در پی پاسخ به این پرسش است که نظریه های روابط بین الملل در برخورد با سیاست بین الملل متحول شده متاثر از فناوری های فضایی چه وضعیتی دارند؟ یافته های پژوهش پس از پرداختن به استراتژی کلان فضایی و رویکرد نظریه های دسته بندی شده در قالب الف) کلاسیک: نوواقع گرایی و نولیبرالیسم، ب)تلفیقی: سازه انگاری و پست مدرنیسم و ج) نوین: پست مدرنیسم و محیط زیست گرایی بیان گر دیدگاه های متفاوت و گاه متضاد یک دیگر است. بررسی نظریه های منتخب در برخورد با سیاست بین الملل متحول شده ناشی از حضور و فعالیت در فضای ماورای جو بیانگر لزوم تقویت، اصلاح و تعدیل و یا حتی ناکامی آن هاست و تاکیدی است بر ارایه الگوی نظری نوینی که طیفی از بازیگران را در مرکز توجه خود قرار دهد، ساختارهای مادی و غیرمادی را در کنار هم دربرگیرد و فرایندهای ناشی از مجازی شدن واقعیت را مورد توجه قرار دهد که تحولات سیاست بین الملل در قرن بیست و یکم و متاثر از فضای ماورای جو را شکل می دهند.
    کلید واژگان: فضای ماورای جو, سیاست بین الملل, استراتژی کلان فضایی, نظریه های کلاسیک, نظیریه‎ های تلفیقی, نظریه های نوین
    Gelare Rastegarnia, Afshin Zargar *, Fakhreddin Soltany
    In the 21st century, international politics has evolved following changes in the structure, actors and procedures. such changes reflect the compound of international politics and new phenomena such as outer space. Furthermore, it challenges theories of international relations ability to explain, describe and predict in a situation where the impact of international politics changes has played a role in the bodies of all of them, and each of them has experienced the emergence, decline or evolution during the first space activities in the early space age and the innovative changes in space technologies and the continuation of activities in the new space age. This article relies on a qualitative approach and theoretical-applied method, seeks to answer this question, what is the status of theories of international relations in dealing with evolving international politics influenced by space technologies? The study of selected theories in dealing with the evolving international politics resulting from their presence and activity in outer space indicates the need to strengthen, modify, or even their failure and an emphasis on the presentation of a new theoretical model that focuses on a range of actors, including material and immaterial structures and consider the processes of virtualization of reality that shape international political developments in the 21st century.
  • رحیم بایزیدی*

    گروه ویژه اقدام مالی (FATF)، یکی از نهادهای مهم مالی جهان است که در ابتدا با هدف مبارزه با پول‌شویی از طریق تنظیم استانداردهای مالی و قانونگذارانه تاسیس شد و بعدها اهدافی همچون مبارزه با جرایم سازمان‌یافته فراملی، مقابله با تامین مالی تروریسم و اشاعه تسلیحات کشتار جمعی نیز به منظومه ماموریت‌های این نهاد افزوده شد. بن‌مایه فعالیت‌های گروه ویژه را چهل توصیه اصلی این نهاد تشکیل می‌دهد که متون تفسیری آنها نیز ضمیمه این توصیه‌ها شده است. مبنای مشروعیت توصیه‌های گروه ویژه را برخی کنوانسیون‌ها و قطعنامه‌های سازمان ملل تشکیل می‌دهد. این نهاد به‌خصوص پس از بروز حملات تروریستی یازده سپتامبر، قدرت بیشتری پیدا کرد تا جایی که از آن به‌عنوان یکی از مهم‌ترین رژیم‌های بین‌المللی در حوزه مالی و بانکی یاد می‌شود. پرسش اساسی که در این زمینه مطرح می‌شود، جایگاه گروه ویژه اقدام مالی در نظام اقتصاد جهانی و سیاست بین‌الملل و همچنین الگوی رفتاری آن در قبال ایران است. در پاسخ به این پرسش، این فرضیه طرح گردیده که گروه ویژه اقدام مالی بخشی از رژیم بانکی و مالی بین‌المللی است که با ارجاع به کنوانسیون‌های بین‌المللی و قطعنامه‌های سازمان ملل، ضمن کسب مشروعیت؛ حوزه اقتدار، اختیارات و اثرگذاری فراحاکمیتی خود را در عرصه‌های اقتصاد جهانی و سیاست بین‌الملل گسترش داده است. برای پرداختن به این مسیله، ابتدا به اسناد مهم بین‌المللی در زمینه مبارزه با پول‌شویی که زمینه‌ساز تشکیل گروه ویژه اقدام مالی بوده‌اند، اشاره شده است. در ادامه بررسی روندپژوهانه‌ای از تحول تاریخی گروه ویژه انجام شده تا با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی به جایگاه گروه ویژه اقدام مالی در اقتصاد جهانی و سیاست بین‌الملل پرداخته شود. درنهایت نیز تحلیل جامعی از الگوی رفتاری گروه ویژه اقدام مالی در مواجهه با ایران در طول دو دهه اخیر به‌عنوان مطالعه موردی ارایه شده است.
     

    کلید واژگان: گروه ویژه اقدام مالی (FATF), ایران, اقتصاد جهانی, سیاست بین الملل, رژیم های بین المللی
    Rahim Baizidi*

    The Financial Action Task Force (FATF) was initially established to combat money laundering, and later objectives such as combating transnational organized crime, countering the financing of terrorism, and the proliferation of weapons of mass destruction were added to its mission. The activities of FATF are based on the 40 main recommendations of this institution, the interpretive texts of which are also attached to these recommendations. The basis for the legitimacy of the FATF recommendations is some UN conventions and resolutions. This institution gained more power, especially after the 9/11 terrorist attacks, to the point where it is considered one of the most important international regimes in the field of financial and banking standards. The main issue in this regard is the position of the FATF in the global economic system, international politics and also its behavior pattern towards Iran. In response to this question, it has been hypothesized that the FATF is part of the international banking and financial regime, which, by referring to international conventions and UN resolutions, has increased its international legitimacy and sought to It has expanded its supranational authority and influence in the fields of global economics and international politics. To address this question, we first examine the important international instruments in the field of combating money laundering that led to the formation of the FATF. Following is a trend study of the historical development of the FATF to use the descriptive-analytical method to examine the position of the Financial Action Task Force in the global economy and international politics. Finally, a comprehensive analysis of the FATF's exposure to Iran over the past two decades is presented.

    Keywords: The Financial Action Task Force (FATF), Iran, GlobalEconomy, International Politics, International Regimes
  • فریبرز ارغوانی پیرسلامی*، مظفر حسنوند، محسن شکری
    تروریسم به عنوان پدیده ای اجتناب ناپذیر، کنشگران رسمی و غیررسمی سیستم بین الملل را به شکل مستقیم و غیرمستقیم درگیر خود کرده است و به تدریج گستره جغرافیایی اقدامات تروریستی بیشتر شده است. این مقاله با بررسی توان پاسخ دهی نظریه های مطرح در عرصه سیاست بین الملل نسبت به تحول مفهومی تروریسم، به دنبال ارایه پاسخ به این پرسش است که مهم ترین مشخصه های تحول نظری از تروریسم کلاسیک به مدرن کدامند؟ برهمین اساس با بیان اینکه، نظریات مطرح در عرصه سیاست بین الملل، نتوانسته تروریسم نوین را به خوبی تحلیل کنند، این فرضیه را مورد ارزیابی قرار داده است که براساس نگاهی سیستمی و چندسطحی باید گفت که به دنبال فرایند جهانی شدن و تغییر در نظام بین الملل، گسست و تحول نظری در مفهوم تروریسم نوین نسبت به نوع کلاسیک ایجاد شده است. برهمین اساس، مهم ترین مولفه های گسست و تحول نظری تروریسم کلاسیک به تروریسم نوین عبارتند از: افزایش تهدیدات، عمومیت یافتن و موسع شدن، تغییر در ماهیت و کارکرد، اهمیت یافتن تروریسم سازمانی، شبکه ای و سایبری، گستردگی جغرافیایی تروریسم بین المللی و تغییر در واکنش کنشگران نسبت به تروریسم بین المللی. این پژوهش از نوع نظری است و روش پژوهش، تبیینی و شیوه گردآوری داده ها مبتنی بر منابع کتابخانه ای و اینترنتی است.
    کلید واژگان: تروریسم کلاسیک, تروریسم نوین, تئوری, جهانی شدن, سیاست بین الملل
    Fariborz Arghavani Pirsalami *, Mozafar Hasanvand, Mohsen Shokri
    As an inevitable phenomenon, terrorism has directly and indirectly engaged the formal and informal actors of the international system, and has gradually expanded the geographical scope of terrorist acts. This research is intended to assess the capability of the theories of international politics to respond to the conceptual transformation of terrorism, and to try to provide an answer to this question: “What are the most important features of the theoretical transformation of classical terrorism to modern terrorism?” With this in mind, due to the fact that theories in the field of international politics have not been able to analyze modern terrorism well, we tried to test the hypothesis that, there is a theoretical rupture in the concept of modern terrorism compared to the classical type following the process of globalization and change in the system International on the basis of systemic and multilevel views. Accordingly, the most important components of the theoretical transformation and of classical terrorism compared to modern terrorism are: increase of threats, generalization and expansion, change in the nature and function, importance of organizational, networking and cyber terrorism, geographical spread of international terrorism and change in activists' reaction to international terrorism. This is a theoretical research following explanatory method whose data are collected on the basis of library and internet resources.
    Keywords: Classic Terrorism, Modern Terrorism, Theory, Globalization, International Politics
  • حمیرا مشیرزاده*

    روابط بین الملل صحنه ای از روابط و تعاملات اجتماعی و سیاسی است که در آن ناگزیر مسایلی چون عدالت و بی عدالتی، اخلاقی و غیراخلاقی، درست و نادرست مطرح می شود یعنی موضوعاتی که سنتا در حوزه نظریه سیاسی مورد بحث قرار می گیرند. هدف این مقاله بررسی رابطه رشته روابط بین الملل با نظریه سیاسی در ابعاد مختلف آن است. سیوال اصلی که در اینجا به دنبال پاسخ به آن هستیم این است که چگونه نظریه سیاسی و نظریه روابط بین الملل در پیوند قرار می گیرند؟ مقاله نشان خواهد داد که این پیوند از چند طریق صورت می گیرد: الهام بخشی و/یا مشروعیت بخشی نظریه سیاسی برای نظریه های بین الملل، ورود بحث های هنجاری نظریه سیاسی به نظریه های علم گرا و اثبات گرای روابط بین الملل و سرانجام ارایه نظریه های صراحتا هنجاری روابط بین الملل و امکان تلقی از بخشی از نظریه های متعلق به جریان اصلی روابط بین الملل به عنوان نظریه سیاسی بین المللی که به ویژه در مناظره میان اجتماع محوران و جهان وطن انگاران و در درون و میان واقع گرایان و لیبرال ها تجلی می یابد. این بررسی نشان می دهد که نظریه سیاسی همیشه در رشته روابط بین الملل حضور داشته و حتی در نظریه هایی که دعوی علم گرایی و پرهیز از ابعاد هنجاری در نظریه پردازی را دارند نیز ناگزیر جای پایی دارد. این امر حاکی از پایداری و اجتناب ناپذیری مباحث مرتبط با نظریه سیاسی در نظریه روابط بین الملل است.

    کلید واژگان: روابط بین الملل, نظریه سیاسی, اندیشه سیاسی, سیاست بین الملل, نظریه سیاسی بین المللی
    h.moshirzadeh*

    International relations as any domain of socio-political interactions faces with issues such just and unjust, moral and immoral, right and wrong, i.e., issues traditionally discussed in political theory. This article aims to examine the relationship between International Relations and political theory in its various aspects. The main concern here is to show how the two are tied together. It is argued that the connection is through three main ways: political theory is a source of inspiration and /or legitimization for theoretical claims of various IR theories; the presence of normative concerns usually associated with political theory in even the “positivist” or “scientific” theories of international relations; and finally the existence of international political theories with clear normative aspects especially as it has been reflected in communitarian/ cosmopolitan debate particularly between and among realists and liberals. This clearly shows the ever presence and inevitability of political theoretical notions and discussion for the theory of international relations.

    Keywords: International relations, political theory, political thought, International Politics, political international theory
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال