جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "قطر" در نشریات گروه "علوم سیاسی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «قطر» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
تحلیل عاطفی پدیده های بین المللی رویکردی جدید در روابط بین الملل است که از آن به «چرخش عاطفی» تعبیر می شود. در این رویکرد، دولت ها کنشگرانی در نظر گرفته می شوند که انگیزه های عاطفی بر اقدام ها و رفتارهای آن ها اثرگذار است. در پژوهش حاضر تلاش شده است روابط عربستان سعودی و قطر با تمرکز بر بحران 2017 تا 2021م از زاویه ای عاطفی بررسی شود. براین اساس، پرسش پژوهش این است که درک عاطفی عربستان از رفتار منطقه ای قطر چگونه بر بروز بحران در روابط میان آن ها در بازه زمانی 2017 تا 2021م اثر گذاشته است؟ نگارندگان پاسخ به این پرسش را بر این مفروض بنا می گذارند که عربستان در منطقه خلیج فارس «منزلت» و «اعتباری» ویژه ای برای خود قائل است. ازاین رو، از سایر بازیگران عرب منطقه انتظار «تابع بودن» و حفظ «احترام» خود را دارد. مبتنی بر این مفروض، این فرضیه به آزمون گذاشته می شود که سیاست های مستقل قطر و تغییر مشی دوحه از بازیگری تابع به بازیگری فعال، درک عربستان را از خود، به عنوان دولتی دارای منزلت عالی و معتبر، خدشه دار ساخت و این کشور را وادار کرد سیاست تنبیهی علیه قطر در پیش گیرد. به عبارت دیگر، کنشگری مستقل قطر موجب شد عربستان منزلت خود را در مقام برادر بزرگ تر در معرض خطر برادری کوچک تر ببیند که حرمت وی را نقض کرده است. درنتیجه، در بازه زمانی مذکور، این ادراک به بروز بحران در روابط دو کشور منجر شد.کلید واژگان: احترام, تحلیل عاطفی, عربستان, غرور, قطر, منزلتEmotional analysis of international phenomena is a new approach in international relations, which is interpreted as an "emotional turn". This approach considers states as actors whose emotional motivations affect their actions and behaviors. The current research seeks to examine the relationship between Saudi Arabia and Qatar, focusing on the 2017-2021 crisis from an emotional perspective. Therefore, the question of the research is how Saudi emotional understanding of Qatar's regional behavior has affected the crisis in their relations in the period from 2017 to 2021. The authors present the answer to this question based on the assumption that Saudi Arabia has a special "dignity" and "credibility" for itself, and therefore expects "subordination" and "respect" from other Arab actors in the region. Based on this assumption, the article hypothesizes that the independent policies of Qatar and the change of Doha's policy from a subordinate actor to an active actor damaged Saudi Arabia's perception of itself as a state with high status and credibility and forced this country to adopt a policy punished against Qatar. In other words, Qatar's independent activism caused Saudi Arabia to see its status as an older brother in danger from a younger brother who violated his sanctity. As a result, this perception led to a crisis in the relations between the two countries in the mentioned period.Keywords: Arabia, Dignity, Emotional Analysis, Pride, Qatar, Respect
-
امروزه با تغییر اولویت های دستگاه دیپلماسی کشورها، تقویت شاخص های رشد اقتصادی از تقدم بالاتری نسبت به دیگر اهداف برخوردار است. در بسیاری از نظریه ها و تعریف های جهانی شدن، بر عنصر اقتصادی این فرایند تاکید شده و نظریه پردازان پرشماری، وجه غالب جهانی شدن را اقتصادی می دانند. هدف مقاله حاضر تحلیل و ارائه تجارب سایر کشورها در موضوع دیپلماسی اقتصادی است. سوال اصلی آن است که دیپلماسی اقتصادی دولت قطر چه مولفه هایی دارد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد قطر بر پایه یک اقتصاد دولت محور با تاکید بر تنوع بخشی اقتصادی در عرصه بین الملل و از طریق رشد تجارت خارجی، سرمایه گذاری در حوزه های گوناگون و در مناطق مختلف جهان و همچنین متقابلا در زمینه جذب سرمایه گذاری خارجی، الگوی خود را در حوزه دیپلماسی اقتصادی به نمایش گذارده است.کلید واژگان: انرژی, دیپلماسی اقتصادی, سرمایه گذاری خارجی, سیاست خارجی, قطرPolitical Knowlwdge, Volume:20 Issue: 2, 2024, PP 429 -454Today, with changing in the priorities of the diplomatic system of countries, strengthening the economic growth indicators has a higher priority than other goals. In many theories and definitions of globalization, the economic element of this process is emphasized and numerous theorists consider the dominant aspect of globalization to be economic. In general, in the era of globalization, economic diplomacy means the intersection of diplomacy and economic interests in line with national interests. Its successful application in the network of complex mutual relations will guarantee the provision of national interests only by presenting successful diplomacy. The purpose of this article is to investigate the dimensions and components of economic diplomacy of the Qatar government. The main question of this research is what is the economic diplomacy of the Qatari government and what dimensions and components does it have? In this research, based on the descriptive-analytical method and using the conceptual framework of economic diplomacy as one of the special tasks of the government in the age of globalization, the specific experience of Qatar in this field is investigated and analyzed. The findings of the research show that the developmental government of Qatar, with a detailed understanding of global developments centered on the economy and by using its ability in the field of economic diplomacy, especially in the field of energy and based on a state-oriented economy, with an emphasis on economic diversification in the international arena in order to secure national interests, it has been very active and has taken effective and useful steps through investment in various fields and in different regions of the world and also in the field of attracting foreign investment and has shown a very successful model of himself in the field of economic diplomacy.Keywords: Economic Diplomacy, Foreign Policy, Foreign Investment, Energy, Qatar
-
هدفاین مقاله بررسی الگوها و روندهای سیاست خارجی قطر و تاثیر آن در رابطه با ایران است. و تلاش دارد تا به این سوال پاسخ دهد که مهم ترین الگوهای سیاست خارجی قطر و تاثیر آن بر روابط با ایران چیست؟روشروش پژوهش در این مقاله تبیینی - تحلیلی است و برای گردآوری اطلاعات نیز عمدتا از روش کتابخانه ای و مطالعه سایت ها استفاده شده است.یافته هاقطر در طول دهه گذشته به عنوان یک بازیگر فعال در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا ظهور کرده است.بر اساس یافته های این پژوهش، قطر سعی نموده چهار الگو را در پیش بگیرد که عبارتند از: تاکید بر هویت اسلامی و دیپلماسی رسانه ای در جهان اسلام، تبعیت از سرمایه داری جهانی و وابستگی متقابل اقتصادی، توجه به ساختار نظام بین الملل (امنیتی-دفاعی و علمی-آموزشی)، موازنه هوشمند و میانجیگری فعال. از سوی دیگر این سیاست ها موجب شده است تا ایران نیز در مواقع لزوم مطابق با آن ها روابط خود با قطر را بررسی نماید.نتیجه گیریسیاست خارجی قطر از سال 2011 تا 2023 شاهد تحولات چشمگیری بوده است که تاثیرات قابل توجهی بر روابط این کشور با ایران داشته است. این دوره زمانی شامل رویدادهایی همچون بهار عربی، بحران دیپلماتیک خلیج فارس و تغییرات در سیاست های منطقه ای و بین المللی است که نقش مهمی در شکل گیری و تحول روابط دو کشور ایفا کرده اند. استقلال طلبی، دیپلماسی نرم، و سرمایه گذاری های استراتژیک از جمله الگوهای مهم سیاست خارجی قطر بوده اند که به تقویت روابط این کشور با ایران کمک کرده اند. با این حال، بحران های منطقه ای و تغییرات در سیاست های بین المللی نیز چالش هایی برای این روابط ایجاد کرده اند. در مجموع، سیاست های خارجی قطر در این دوره توانسته اند تعادل پیچیده ای را در روابط با ایران حفظ کنند و از این روابط به عنوان ابزاری برای افزایش نفوذ منطقه ای خود بهره برداری کنند.کلید واژگان: قطر, سرمایه داری, الگوی سیاست خارجی, موازنه هوشمند, میانجیگری فعال, ایرانPurposeThis article examines the patterns and trends of Qatar's foreign policy and its impact on Iran. And it is trying to answer the question: What are the most important models of Qatar's foreign policy and its effect on relations with Iran?MethodThe research method in this article is descriptive-analytical, and the library method and the study of sites were mainly used to collect information.FindingsDuring the last decade, Qatar has emerged as an active actor in the Middle East and North Africa region. Based on the findings of this research, Qatar has tried to adopt four models, which are: emphasis on Islamic identity and media diplomacy. In the Islamic world, compliance with global capitalism and economic interdependence, paying attention to the structure of the international system (security, defense, and scientific-educational), intelligent balance, and active mediation. On the other hand, these policies have caused Iran to review its relations with Qatar when necessary.ConclusionQatar's foreign policy has seen significant changes from 2011 to 2023, which have had significant effects on the country's relations with Iran. This period of time includes events such as the Arab Spring, the diplomatic crisis in the Persian Gulf, and changes in regional and international policies that have played an important role in the formation and evolution of relations between the two countries. Independence, soft diplomacy, and strategic investments have been among the important patterns of Qatar's foreign policy that have helped to strengthen the country's relations with Iran. However, regional crises and changes in international politics have also created challenges for these relations. In general, Qatar's foreign policies in this period have been able to maintain a complex balance in relations with Iran and exploit these relations as a tool to increase its regional influence.Keywords: Qatar, Foreign Policy Patterns, Capitalism, Smart Balance, Active Mediation, Iran
-
هند از جمله قدرت های نوظهور جهان است که در یک دهه گذشته روابط خود را با کشورهای منطقه غرب آسیا به شدت توسعه بخشیده است.تحولات غرب آسیا از 2010 به بعد هند را با معضلات مهم و جدی در فرمول بندی سیاست خارجی اش در منطقه غرب آسیا بر حسب انتخاب های استراتژیک منسجم از طریق پلکان پیچیده رقابت های قدرت های منطقه ایی و برگشت مداخله جویانه قدرت های بزرگ و سایه افکنی بر بازی قدرت در منطقه مواجه ساخت. قسمت اعظم روابط هند با کشورهای عربی منطقه غرب آسیا برمبنای منفعت اقتصادی گسترش یافته است،به گونه ایی که بیش از 10 میلیون هندی در کشورهای عرب خلیج فارس زندگی و کار می کنند و سالانه بالغ بر 40 میلیارد دلار به هند ارسال می کنند.از سوی دیگر کشورهای عرب منطقه بزرگترین تامین کننده انرژی مورد نیاز هند هستند.هند اگرچه بزرگترین دمکراسی جهان است اما نظام پادشاهی را در کشورهای عرب منطقه به عنوان اصل ثبات سیاسی پذیرفته است.با وجود بعضی اصول خاص سیاست خارجی هند،شاهد تحرک سیاست خارجی این کشور در طول 9 سال گذشته در قبال غرب آسیا هستیم. لذا این پرسش مطرح می شود که قطب عربی غرب آسیا از چه جایگاهی در سیاست خارجی دولت نارندرا مودی برخوردار است؟ سیاست خارجی هند بر مبنای دو برنامه دیپلماتیک - استراتژیک حول منطق و منفعت اقتصادی دو سویه با قطب عربی غرب آسیا شکل گرفته است که هدف غایی آن ایجاد ثبات در کل منطقه غرب آسیا است.
کلید واژگان: سیاست خارجی هند, نارندرا مودی, غرب آسیا, امارات, عربستان, قطرStrategic Environmental Journal of the Islamic Republic of Iran, Volume:8 Issue: 2, 2024, PP 71 -111India is one of the emerging powers of the world, which in the past decade has developed its relations with the countries of the West Asian region. The developments in West Asia since 2010 have presented India with important and serious problems in the formulation of its foreign policy in the Western region. In terms of coherent strategic choices, Asia faced the complex staircase of regional power competitions and the interventionist return of great powers and casting a shadow on the power game in the region.Most of India's relations with the Arab countries of the West Asian region have been expanded based on economic benefit, in such a way that more than 10 million Indians live and work in the Arab countries of the Persian Gulf and send more than 40 billion dollars to India annually. On the other hand, the Arab countries of the region are the biggest suppliers of energy needed by India.Although India is the largest democracy in the world, it has accepted the monarchy system in the Arab countries of the region as the principle of political stability. Despite some special principles of India's foreign policy, we have witnessed the movement of this country's foreign policy towards West Asia in the past 9 years.Therefore, the question arises, what position does the Arab pole of West Asia have in the foreign policy of the Narendra Moodi government? India's foreign policy is based on two diplomatic-strategic programs based on logic and bilateral economic benefits with the Arab pole of West Asia, whose ultimate goal is to establish stability in the entire West Asian region.
Keywords: Indian Foreign Policy, Narendra Modi, West Asia, UAE, Arabia, Qatar -
در دهه گذشته، قطر به عنوان بازیگری فعال در عرصه منطقه ای و بین المللی ظهور کرده و جایگاه ویژه ای در معادلات قدرت پیدا کرده است. یکی از ابزارهای اصلی سیاست خارجی قطر، قدرت نرم بوده است. قطر از طریق ابزارهای مختلف قدرت نرم، از جمله رسانه، ورزش، فرهنگ و دیپلماسی، به دنبال ارتقای وجهه خود در سطح بین المللی و پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود بوده است. ابزار قدرت نرم در بین سال های مورد مطالعه این پژوهش شامل سه مسیر اصلی بود؛ دیپلماسی رسانه ای تاثیرگذار و برندسازی دولتی و کمک های خارجی. سوال پژوهش؛ مهم ترین ابزارهای قدرت نرم در سیاست خارجی قطر در بین سال های 2011-2023 چیست؟ فرضیه پژوهش؛ بر اساس یافته ها فرض بر آن است، قطر سعی نموده از دیپلماسی رسانه ای، کمک های خارجی و برندسازی دولتی بهره گیری نماید و با توجه به این سیاست در سال های گذشته توانسته است جایگاه ویژه ای در منطقه و نظام بین الملل به دست بیاورد. همچنین استفاده قطر از قدرت نرم تاثیر مثبتی بر روابط این کشور با ایران داشته است. رسانه های قطر مانند الجزیره به پلتفرمی برای گفتگوی بین ایران و کشورهای غربی تبدیل شده اند. روش پژوهش؛ روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و برای گردآوری اطلاعات نیز عمدتا از روش کتابخانه ای و مطالعه سایت ها استفاده شده است.
کلید واژگان: دیپلماسی رسانه ای, کمک های خارجی و برندسازی دولتی, قطر, الجزیرهSoft Power, Volume:14 Issue: 36, 2024, PP 59 -83In the last decade, Qatar has emerged as an active actor in the regional and international arenas and has found a special place in power equations. One of the main tools of Qatar's foreign policy has been soft power. Through various instruments of soft power, including media, sports, culture, and diplomacy, Qatar has sought to enhance its image internationally and advance its foreign policy goals. Soft power tools included three main paths among the years studied in this research: Effective media diplomacy, government branding, and foreign aid. research question: What are the most important tools of soft power in Qatar's foreign policy between 2011 - 2023? research hypothesis: Based on the findings, it is assumed that Qatar has tried to take advantage of media diplomacy, foreign aid, and government branding, and due to this policy in the past years, it has been able to gain a special position in the region and the international system. Also, Qatar's use of soft power has had a positive effect on the country's relations with Iran. Qatari media such as Al Jazeera have become a platform for dialogue between Iran and Western countries.research method The research method in this article is descriptive-analytical, and the library method and the study of sites were mainly used to collect information.
Keywords: Media Diplomacy, Foreign Aid, Government Branding, Qatar, Al Jazeera -
نشریه تعاملات دیپلماتیک، پیاپی 4 (زمستان 1402)، صص 157 -193در جهان امروز دیپلماسی ورزشی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل و ابزار تولید قدرت نرم برای کشورها محسوب می شود. هدف این پژوهش مقایسه دیپلماسی ورزشی ایران و یکی از کشورهای منطقه خلیج فارس یعنی قطر است که در این زمینه دستاوردهای قابل توجهی داشته است. سوال اصلی این پژوهش این است که چه شباهت ها و تفاوت هایی بین دیپلماسی ورزشی جمهوری اسلامی ایران و قطر وجود دارد؟ این پژوهش با استفاده از روش مقایسه ای انجام شده و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای می باشد. مبانی نظری این پژوهش مبتنی بر قدرت نرم جوزف نای است. در واقع دیپلماسی ورزشی یکی از ابزار قدرت نرم به حساب می آید. یافته های پژوهش نشان می دهد که در زمینه سرمایه گذاری در ورزش، کشور قطر برای پیشبرد دیپلماسی ورزشی، هزینه های هنگفتی را انجام داده است، در حالی که وضعیت سرمایه گذاری و امکانات ورزشی و زیرساخت های کشور ایران شرایط نابسامانی را تجربه می کند. همچنین در زمینه قدرت و نفوذ در مجامع بین المللی ورزشی و در زمینه کسب امتیازات میزبانی مسابقات درجه یک و معتبر جهانی، کشور قطر نسبت به ایران شرایط ایده آل تری دارد؛ اما در کسب افتخارات بین المللی ورزشی، کشور ایران با توجه به جمعیت بالایی که نسبت به قطر دارد، بهتر عمل نموده است. در زمینه توسعه ورزش نیز کشور قطر نسبت به ایران پیشرفت و توسعه قابل توجه تری دارد و در نهایت کشور قطر از قدرت رسانه ای بهتری نسبت به ایران برای پیشبرد دیپلماسی ورزشی و کسب قدرت نرم بهره می برد.کلید واژگان: سیاست خارجی, قدرت نرم, دیپلماسی ورزشی, جمهوری اسلامی ایران, قطرIn today's world, sports diplomacy is considered as one of the most important factors for producing soft power for the countries. The purpose of this research is to compare the sports diplomacy of Iran and one of the countries of the Persian Gulf region, Qatar, which has made significant achievements in this field. The main question of this research is, what are the similarities and differences between the sports diplomacy of the Islamic Republic of Iran and Qatar? This research was done by using a comparative method, and the method of collecting information is the library. The theoretical foundations of this research are based on Joseph Nye's soft power, as the use of sports diplomacy is one of the tools of soft power. The Findings of this research show that in the field of investment in sports, the country of Qatar has made huge expenses to promote sports diplomacy. While the state of investment and sports facilities and infrastructure in Iran is experiencing disorder. In terms of power and influence in international sports forums and in terms of obtaining the privileges of hosting world-class and prestigious competitions Qatar has more ideal conditions than Iran; But in winning international sports honors, Iran has performed better due to its large population compared to Qatar. In the field of sports development, Qatar has more significant progress and development than Iran, and finally, Qatar benefits from a better media power than Iran to promote sports diplomacy and gain soft power.Keywords: Foreign Policy, Soft Power, Sports Diplomacy, Iran, Qatar
-
ارتباط میان تجارت و امنیت دغدغه بسیاری از پژوهشگران روابط بین الملل است و پژوهش های متعددی در رابطه با تاثیرات متقابل یا مجزای این دو مفهوم بر یکدیگر انجام شده است. اما هنوز این خلا در خصوص کشور قطر به وضوح مشاهده می شود. از این رو نویسندگان به دنبال بررسی این مسیله و پاسخ به این پرسش «اقدامات تجاری کشور قطر از سال 2008 تا 2020 چه تاثیری بر امنیت این کشور داشته است؟» می باشند. روش پژوهش کیفی، با تکنیک نمونه پژوهی و رویکرد تبیینی است که به وسیله آن اثر علی متغیرها مورد بررسی قرار می گیرد. داده ها به روش کتابخانه ای - اسنادی و از طریق منابع اولیه اسناد، گزارش ها، کتب، مقالات و سایت های اینترنتی گردآوری شده است. در مجموع هدف کلی این پژوهش بررسی تاثیر تجارت بر امنیت کشورها (مطالعه موردی قطر) است. برای تبیین موضوع از چارچوب نظری وابستگی متقابل که یکی از نحله های فکری لیبرالیسم است، استفاده می شود. نتایج کلی نشان می دهد بخش زیادی از امنیت فعلی کشور قطر به وسیله تکیه بر ایده وابستگی متقابل و سیاست های توسعه ای بلندمدت و نیز با یافتن شرکای قدرتمند سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و در سایه متنوع سازی اقتصاد به دست آمده است که در بعد نظامی منجر به توانمندسازی، در بعد اقتصادی ثبات و رفاه نسبی و در بعد انسانی و اجتماعی توسعه یافتگی شده است.
کلید واژگان: تجارت, امنیت, وابستگی متقابل, اقتصاد, همکاری, قطرThe relationship between trade and security is a concern for many international relations researchers, and numerous studies have been conducted on the mutual or separate effects of these two concepts on each other. However, this gap is still clearly visible in the case of Qatar. Therefore, the authors are looking to investigate this issue and answer the question "What impact have Qatar's trade actions had on its security from 2008 to 2020?" The research method is qualitative, using the sampling technique and explanatory approach to examine the causal effects of the variables under investigation. Data was collected through library-documentary methods and primary sources such as documents, reports, books, articles, and websites. Overall, the general aim of this research is to examine the impact of trade on the security of countries (a case study of Qatar). The theoretical framework of mutual dependence, which is one of the intellectual strands of liberalism, is used to clarify the subject. The overall results show that a significant portion of Qatar's current security has been achieved through reliance on the idea of mutual dependence and long-term development policies, as well as finding powerful political, economic, and cultural partners, and through economic diversification, which has led to military empowerment, economic stability and relative prosperity, and human and social development.
Keywords: Trade, Security, Interdependence, Economy, cooperation, Qatar -
الگوی همگرایی اقتصادی در چارچوب اقتصاد سیاسی تعاملی پراکنشی در جهان امروز الگویی نظم ساز در سیاست جهانی است که پیگیری آن به قدرت سازی و کسب اعتبار و وزن بین المللی کشورها کمک می کند. اقتصاد سیاسی تعامل محور و پراکنشی، از دهه 2000 میلادی در ساختار سیاسی قطر، به عنوان یک ضرورت گریزناپذیر در راستای تولید قدرت منطقه ای بین المللی مطرح شد. گزینش این رهیافت از سوی نظام حکمرانی قطر، به این معناست که این کشور می بایست با خوشه سازی ارتباطی و شبکه سازی در سطح منطقه و فرامنطقه، به اصل ارتباط پایدار اقتصادی و سیاسی برای تامین منافع و کسب وجهه بین المللی به عنوان یک کنشگر فعال و متوازن، عمل کند. اکنون پرسش این است که «الگوی اقتصاد سیاسی قطر، به عنوان مولفه تولید قدرت در نظام بین الملل، چگونه عمل کرده است؟» و «این الگو دارای چه ویژگی هایی است؟» پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و بررسی اطلاعات اقتصادی قطر در پی تبیین ژیواکونومی تعاملی قطر از منظر اقتصاد سیاسی، به عنوان پایه قدرت ساز این کشور در نظام بین الملل است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ابعاد تعاملی اقتصاد سیاسی قطر در پی انطباق گرایی و خودگسترشی در نظام بین الملل است.
کلید واژگان: اقتصاد سیاسی تعاملی - پراکنشی, ژئوپلتیک سازی قدرت, الگو های تعامل اقتصادی, خود گسترشی, قطرThe model of economic convergence in the context of interactive - Dissipated political economy in today's world is a model of order in world politics, and the pursuit of such a model helps to power - maker, gain credibility and international weight of countries. Interaction-oriented and diffuse political economy Since the 2000s, Qatar political construction has emerged as an inevitable necessity for the production of regional-international power. This approach by Qatar's system of governance means that the country must act as a viable and balanced actor in regional and supra-regional communication cluster-building and networking to a stable economic and political relationship to secure international interests and prestige. The question now is how Qatar's model of political economy has functioned as a component of power generation in the international system, and what are the characteristics of this model? Using descriptive-analytical method and relying on library resources and examining Qatar's economic information, this study seeks to explain Qatar's interactive geoeconomics from the perspective of political economy as the basis for power-building the country in the international system. The results show that the interactive dimensions of Qatar's political economy seek adaptation and self-expansion in the international system.
Keywords: Interactive – Dissipated Political Economy, Geopolitics – Building of Power, Patterns of economic interaction, self-expansion, Qatar -
قطر یکی از کوچکترین کشورهای حوزه خلیج فارس است که پیشرفتهای زیادی در زمینه توسعه زیرساختارها و صادرات ال ان جی به کشورهای اروپایی و آسیایی داشته است. مطالعات زیادی توسط پژوهشگران ایرانی و خارجی در مورد قطر انجام شده است اما کمتر به نقش گاز مایع شده -ال ان جی- قطر در بازارانگیس پرداخته شده است. سوال اصلی این پژوهش بر این امر استوار است که چه سیاستهایی را بازیگران قطری در قالب چارچوبهای ال ان جی در بازار انگلیس دنبال می کنند؟ و در کدام چارچوبها موثرترعمل کرده اند؟ فرضیه پژوهش این است که قطر در بازار ال ان جی انگلیس هدفهای تجاری و کسب درآمد را دنبال می کند. این پژوهش با بهره گرفتن از تیوری تحلیل چارچوبهای اروینگ گافمن به بررسی محدودیتها و موقعیتهای قطر در بازار ال ان جی انگلیس می پردازد و مسایل را از دیدگاه چارچوبهای منابع جغرافیایی، اقتصادی، سازمانی و محیط زیست تحلیل می کند. یافته های این پژوهش در زمینه به کارگرفتن یک دیدگاه چند رشته ای است تا پیچیدگیهای تجارت ال ان جی را ازجنبه های مختلف بررسی کند. نتایج تحقیق نشان می دهد که صادرات ال ان جی درآمد زیادی را برای قطر به همراه داشته و باعث پیشرفتهای اجتماعی در جامعه قطر در زمینه های آموزش و بهداشت شده است اما مسایل محیط زیست با اولویت کمتری دنبال می شود. ابزار گردآوری اطلاعات منابع کتابخانه ای و اینترنتی، و روش پژوهش کیفی بر اساس توصیفی-تحلیلی می باشد.
کلید واژگان: قطر, انگلیس, صادرات ال ان جی, تحلیل چارچوبهای انرژیQatar is one of the smallest countries of the Persian Gulf region, and has made considerable advances due to exporting liquefied natural gas (LNG). There exist a few studies on Qatar, but very few, on her LNG export to the British market. The main questions of concern here consist of: What are the policies and frames of Qatar energy actors in the British LNG market? and in which frame have they acted effectively? It is hypothesized that Qatar pursues her profit-interest and follow business frame. In this article the Erving Goffman’s frame analyses theoretical framework is applied in assessing the opportunities and constraints of Qatar energy actors in the Britain LNG market in their geographical resources, economic, institutional and environmental frames’ contexts. The result of this research is in applying a multi-disciplinary approach in assessing the complexities of LNG in the subject market. The findings indicate that Qatar has gained high LNG revenues and developed her socio-economic conditions, with less interest on the environmental issues. The tool for data collection is library and internet sources, and the qualitative research method is descriptive-analytical.
Keywords: Qatar, Britain, LNG Export, Energy Frame Analyses -
فصلنامه دولت پژوهی، پیاپی 32 (زمستان 1401)، صص 157 -188تنوع سازی الگو های اقتصادی ضرورت اجتناب ناپذیر برای کشور های دارای اقتصاد سیاسی تک وجهی است. اساسا تنوع اقتصادی به دولت ها این امکان را می دهد تا تهدیدات را به فرصت تبدیل نمایند و متغیر اقتصاد را در پرتو تولید قدرت به کارگیرند. به همین منظور، یکی از کشور هایی که تنوع بخشی در اقتصاد را در چارچوب الگوی اقتصاد دانش بنیان به کاربرده، قطر است. این کشور با تاکید بر همگرایی میان دولت، صنعت و نهاد دانشگاهی در یک چرخه سیستمی درصدد است تا ضمن تغییر رویکرد در اقتصاد سیاسی هیدروکربنی بر قدرت سیاسی خود نیز بیفزاید و به عنوان یک کنشگر انطباقی گزینه های متعددی برای قدرت سازی در اختیار داشته باشد و بستر ساز ایجاد یک دولت توسعه گرای مدرن شود. وجه همت این نوشتار پاسخ به این پرسش است که الگوی نوین قطر به منظور ساخت یک دولت توسعه گرای انطباق محور در نظام بین الملل چگونه است؟ فرضیه پژوهش بر این مبناست که قطر با تاکید بر الگوی اقتصاد دانش بنیان، رویکرد تنوع سازی اقتصادی و الگوی دیپلماسی نیچه ای را برای ساخت دولت توسعه گرا در پیش گرفته است. برای آزمون این فرضیه، موضوع در بستر مفهومی تیوری اقتصاد دانش محور قرارگرفته است. روش گرد آوری داده ها کتابخانه ای و روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که قطر با رویکرد اقتصاد دانش بنیان اکوسیستم توسعه گرایی جدیدی را برای تولید قدرت و ثروت به طور هم زمان در پیش گرفته است.کلید واژگان: اقتصاد دانش بنیان, تنوع اقتصادی, سیاست خارجی انطباق محور, قطرStudies the State, Volume:8 Issue: 32, 2023, PP 157 -188Diversification of economic models is an Inevitable Necessity for Countries with one-sided political economy. Essentially, economic diversity allows governments to turn threats into opportunities and to use economic variables in the Power manufacturing. For this purpose, one of the countries that has used diversification in the economy in the framework of the knowledge-based economy model is Qatar. Emphasizing the convergence between government, industry and academia in a systemic cycle, the country seeks to increase its political power while changing approach to the hydrocarbon political economy, and as an adaptive actor has multiple options for empowerment and lays the groundwork. Become a modern developmental government. The Purpose of this article is to answer the question to what extent does the knowledge-based economy, as a new and empowering approach to economics and politics, play a role in creating a compatible development-oriented government in Qatar? The research hypothesis is that Qatar government, Will emphasizing the knowledge-based economy, Economic diversification approach and the model of Niche Diplomacy in Foreign Policy to build a Developmental State has followed. To test this hypothesis, the subject is placed in the conceptual context of knowledge-based economics theory. The method of data collection is library and the method of research descriptive-analytical. Based on the hypothesis test, the research findings show that Qatar has adopted a new developmental ecosystem to produce power and wealth simultaneously with the knowledge-based economy approach.The Persian Gulf region has always had many valuable natural reserves such as oil and gas due to its geo-economic position, and the countries of the region have a hydrocarbon political economy due to these geo-economic drivers. In recent years, some countries in the region, such as Qatar, in order to diversify their economic models, transition from a single-product economy and reduce the vulnerability factor, have developed new strategies and perspectives for the development and change of economic approaches, and are trying to apply the knowledge-based economy model as a model and the new alternative has been a development with international perspectives. The focus of Qatar's leaders and internal institutions to change the approach of a single-product and oil political economy to a knowledge-based economy that includes cooperation between industry, academic institutions and the government has been established in the country's upstream documents and visions, such as the Qatar National Vision 2030 document. The path of development in a region with chaos and tension and emerging as an effective regional and international order-making power has been taken into consideration from this point of view.MethodologyThe present Article through an analytical process method, and Data collected based on the library one.Result and DiscussionConsidering the problem of improving the potential of their political economy, Qatari statesmen have offered programs based on good governance model and participation at regional levels as a peace-making mediator, in order to generate wealth in the economy, produce power in foreign policy and apply an adaptive model. Qatar, as a small state with great international ambitions to diversify its economy and become a regional power and an emerging global power, has followed such an approach, and this approach has paved the path of Qatar's development, which is drawn according to the 2030 vision.ConclusionThe findings show that the patterns of political economy are evolving and based on those countries have achieved new models of development. Today, Qatar in the Persian Gulf and the Middle East region has created a new level of development for the transformation of the State institution by emphasizing the knowledge-based political economy. Qatar, as a small state with great international ambitions to diversify its economy and become a regional power and an emerging global power, has followed such an approach, and this approach has paved the path of Qatar's development, which is drawn according to the 2030 vision. The approach of Qatar's knowledge-based economy, along with generating wealth in the field of economy, includes political activism in regional and international foreign policy.Keywords: Knowledge-Based Economy, Economic Diversity, Compatible Foreign Policy, Qatar
-
بحران در روابط سیاسی قطر با عربستان و سایر کشورهای عربی در روز 5 ژوین 2017 متعاقب صحبتهای امیر قطر مبنی بر اهمیت ایران و تعامل با آن و با قطع روابط دیپلماتیک 4 کشور عربی به محوریت عربستان سعودی با قطر به وقوع پیوست . در پی این بحران دولت ترامپ موضع میانه ای در پیش گرفت و ضمن تشویق قطر به پذیرش شروط عربستان به خصوص درباره روابط و تعاملات با ایران تلاش دیپلماتیک گسترده ای را برای کاهش بحران در پیش گرفت ولی تشتت و اختلاف در مواضع مقامات آمریکا مانند ترامپ، تیلرسون، پمپیو و سایر مقامات وزارت خارجه نوعی انفعال و عدم جدیت در پایان بحران بین دو کشور در راستای تامین منافع راهبردی آمریکا در منطقه را به ذهن متبادر می ساخت . با شکست ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری 2020 و روی کارآمدن دموکراتها و تغییر اولویتها در منطقه خلیج فارس و به خصوص در رابطه با ایران به نظر می رسد عملکرد دولت بایدن در زمینه بحران روابط عربستان و قطر متفاوت از دولت ترامپ باشد و نشانه های این تغییر را می توان در تغییر سطح بحران و کاهش تنشها مشاهده نمود.کلید واژگان: قطر, عربستان سعودی, خاورمیانه, بحران دیپلماتیک, ایالات متحده آمریکا, بایدنThe crisis in Qatar's political relations with Saudi Arabia and other Arab countries occurred on June 5, 2017, following the remarks of the Emir of Qatar about the importance of Iran and its interaction, and the severance of diplomatic relations between four Arab countries centered on Saudi Arabia and Qatar. In the wake of the crisis, the Trump administration took a moderate stance, encouraging Qatar to accept Saudi terms, especially on relations with Iran, and making extensive diplomatic efforts to reduce the crisis. Tillerson, Pompeo, and other State Department officials evoked a sense of inaction and lack of seriousness at the end of the crisis between the two countries in pursuit of US strategic interests in the region.With the defeat of Trump in the 2020 presidential election and the efficiency of the Democrats and the change of priorities in the Persian Gulf region, and especially in relation to Iran, it seems that the Biden administration's performance in the crisis of Saudi-Qatari relations is different from the Trump administration. Can be seen in changing the level of crisis and reducing tensionsKeywords: Qatar, Saudi Arabia, Middle East, Diplomatic Crisis, USA, Biden
-
داعش نام اختصاری گروه تروریستی عراق و شام از اسلام گرایان افراطی است. در جریان رشد داعش، سوریه با توجه به تحولات داخلی خود بستر مناسبی برای رشد و اعلام خلافت این گروه بوده است. با شروع بحران داخلی سوریه نقش برخی از بازیگران منطقه ای برای رشد داعش و تعمیق این بحران توجیه پذیر است. بازیگران منطقه ای دخیل در تحولات سوریه از جمله کشور های عربی که در راس آن ها عربستان سعودی و قطر بودند سیاست های متفاوتی را در قبال داعش در سوریه به کار گرفتند. این کشور ها از سیاست ها و ابزار های مختلفی برای حمایت از داعش استفاده کردند. برخلاف ادعای عربستان مبنی بر رد تروریسم و انواع آن، همواره شاهد استفاده از این موضوع در سیاست های این کشور در منطقه و تحولات آن هستیم. در کنار عربستان، قطر به عنوان کشوری کوچک علاقه زیادی به گسترش تاثیرات خود بر تحولات منطقه ای با استفاده از ابزار تروریسم و افراط گرایی اسلامی دارد. در این پژوهش به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که سیاست ریاض و دوحه در قبال داعش در سوریه چیست؟ در پاسخ این فرضیه مطرح است که این دو کشور در جریان تحولات سوریه با ابزارها و شیوه های مختلف از داعش در برابر دولت مرکزی سوریه حمایت های گسترده ای کرده اند. سیاست های عربستان و قطر با وجود شباهت، تفاوت های جزیی دارد. پژوهش حاضر به شکل مقایسه ای و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی نوشته شده است.
کلید واژگان: تروریسم, داعش, سوریه, عربستان سعودی, قطرJournal of Fundamental and Applied Studies of the Islamic World, Volume:4 Issue: 12, 2022, PP 61 -82ISIS is the short name of the terrorist group of extremist Islamists in Iraq and the Levant. During the growth of ISIS, Syria has been a suitable platform for the growth and declaration of caliphate of this group due to its internal developments. With the start of the internal crisis in Syria, the role of some regional actors for the growth of ISIS and the deepening of this crisis is justified. The regional actors involved in the developments in Syria, including the Arab countries, led by Saudi Arabia and Qatar, used different policies against ISIS in Syria. These countries used different policies and tools to support ISIS. Contrary to Saudi Arabia's claim of rejecting terrorism and its types, we always see the use of this issue in the policies of this country in the region and its developments. Along with Saudi Arabia, Qatar, as a small country, is very interested in expanding its influence on regional developments by using the tools of terrorism and Islamic extremism. One of the most important issues in the past few decades is the issue of the threat of terrorism, which is increasing in importance in political literature and international relations every day. Meanwhile, the Middle East region is very important. This region, due to the birthplace of Islam and its countries being Islamic, and most importantly, the extreme and deviant views of some Islamic groups on the Islamic religion, has caused us to witness extreme thoughts and ideologies and the emergence of various Islamic terrorist groups. After the terrorist incident of September 11, 2001 by the Al-Qaeda terrorist group, the Middle East region has faced many security challenges, the effects of which have long remained in the minds of the governments and especially the people of this region. Among the other terrorist groups formed in this region is the ISIS group, which research and investigation in the process of fundamental formation and existential philosophy of this terrorist movement is the ideology of Salafi jihadism Most of the activity of this group has been concentrated in Syria and parts of Iraq. Syria is an important country that is always of special importance in the world of politics. So that it is considered as the Achilles heel of the Middle East region. With the beginning of political unrest in Syria due to the protests of March 2011, which was caused by the political developments in the Arab countries, ISIS declared its existence as the most powerful terrorist group in the history of the Middle East. Kurdistan and by declaring and claiming the establishment of an Islamic government in Syria and cities from Iraq and by implementing measures, or better to say some crimes against humanity, it has placed its name at the top of the media and international news. During the rapid growth of ISIS and the deepening of the crisis in Syria, in addition to internal destabilizing factors, some external sources of support have made ISIS strong in this country. Also, the developments in Syria have provided a suitable platform for the exploitation of regional actors, including the Arab countries, led by Saudi Arabia and Qatar, which have used different policies and strategies in the form of support packages for the ISIS group in Syria, with Wahhabi Salafism becoming an official and political religion. Saudi Arabia (Alrebh, 2017: 28-279). This country has been at the forefront of supporting Salafi-Wahhabi groups, and all Sunni jihadist groups, ISIS, Al-Qaeda, Al-Nusra Front, are ideological children of Wahhabism that Saudi Arabia has injected into various countries . Along with Saudi Arabia, Qatar, unlike many Small countries have a great desire to expand their influence on developments abroad and always openly support moderate Islamic groups and sometimes with Islamic extremist thoughts. This country has had relations with groups such as Hamas, Hezbollah, and the Taliban . With the spread of unrest in Syria and the beginning of the political crisis, at first the role of internal factors seemed prominent, but a deeper look at this crisis shows that in addition to internal forces, external factors and sources of influence have intensified and deepened the Syrian crisis. So that after gaining power and declaring the self-proclaimed caliphate of the terrorist group Daesh in Syria, this country became the arena of conquest and exploitation of the policies of foreign actors. The main factor in the expansion of internal developments in Syria and turning it into a regional and international crisis is the strong presence of foreign actors and their alignment in this crisis. Each of the foreign actors involved in the crisis are looking for their own policies and interests. Accordingly, Saudi Arabia and Qatar are among the most important actors involved in the developments in Syria. Considering their political structure and identity, these two countries are looking for special political goals and interests in Syria, and at the beginning of the crisis, they confronted the government of this country and put the fall of Bashar al-Assad's government on the agenda of their foreign policy. At the beginning of the Syrian crisis and its developments, these countries provided extensive support to ISIS in various diplomatic, media, financial and logistical fields. The entry of these two actors in the Syrian crisis caused the prolongation of the civil war and played a destructive role and spread the war. The fact that Saudi Arabia and Qatar are on the same front shows that Riyadh and Doha agree against Bashar al-Assad. But this shared opinion does not mean complete unity and sharing of these two countries and they have had differences in goals with each other. The findings of the article show that the two countries of Qatar and Saudi Arabia differed on how to support ISIS and the difference in goals. So that Qatar's goal is to form an Ikhwani government in the Arab Middle East region, but Saudi Arabia's attitude in supporting the ISIS terrorist group is to confront Bashar al-Assad's government close to Iran and prevent Iran's regional hegemony and confrontation with Shiite intellectual foundations in the Middle East. Based on this, it can be said that the policy and performance of these two countries in the developments in Syria, despite many similarities, have slight differences and in some cases they are formal. Saudi Arabia and Qatar have played an undeniable role in strengthening and expanding ISIS in Syria. The main policy of these two countries in supporting ISIS has been to bring down and end the existing political system in Syria, weaken rival countries (Iran) in the Arab world and expand their influence in the region.
Keywords: terrorism, ISIS, Saudi Arabia, Qatar, Syria -
هدف
کشور پادشاهی قطر نیز یکی از کشورهای اسلامی پیشرو در زمینه توسعه است که تاکنون دو سند راهبرد توسعه ملی در دوره سال های 2011 - 2016 و نیز 2018 - 2022 تدوین کرده است. هدف از این نوشتار، ارایه پاسخی تحلیلی به این پرسش است که الگوی اسلام گرایی اخوانی چگونه بر فرایند ساخت الگوی توسعه ملی قطر به عنوان «نرم افزار» و «ایدیولوژی توسعه» نقش آفرینی داشته است؟
روشبا توجه به این که اخوان المسلمین در قطر از انتشار بسیاری از اسناد راهبردی خود خودداری کرده است و به نوعی اخوان در قطر در وضعیتی همچون یک جعبه سیاه قرار دارد؛ لذا وجه اکتشافی مقاله برجسته خواهد بود. از همین رو، در این مقاله از روش تحلیلی - توصیفی بهره گرفته شده تا توصیفی دقیق از نحوه تاثیرگذاری خوانش اسلام گرایانه اخوانی بر ساخت الگوی بومی توسعه در قطر ارایه شود.
یافتهیافته های پژوهش حکایت از آن دارد که اندیشه اخوانی در پنج حوزه «رویکرد به دین»، «رویکرد به پیشرفت»، «مبانی دینی پیشرفت»، «مصادیق دین در الگوی پیشرفت» و نیز «نقش بوم زیست بر الگوی توسعه»، توانسته است بر ساخت یابی الگوی توسعه در این کشور تاثیرگذار باشد و تلاش می کند که ارایه دهد.
نتیجه گیریبه نظر می رسد رهبران اخوان در قطر در تلاش هستند تا الگویی از زیست مومنانه سازگار با مقتضیات زیست مدرن را به دیگر جوامع اسلامی ارایه داده و از این رو، قطر را به عنوان یک الگو در زمینه خوانش اسلام گرایانه معرفی نمایند و از این طریق به تسری یابندگی آن به دیگر نقاط جهان اسلام کمک نمایند.
کلید واژگان: اخوان المسلمین, الگوی پیشرفت, قطر, یوسف القرضاوی, اسلام گرایی, اخوانیسمObjectiveThe Kingdom of Qatar is one of the leading Islamic countries in the field of development, which has so far drafted two national development strategy documents for the period 2011-2016 and 2018-2022. On the other hand, given the growing influence of the Muslim Brotherhood on the structure of politics and power in this country, the purpose of this article is to provide an analytical answer to the question of how the Brotherhood's Islamist model played a role in shaping Qatar's national development model.
MethodGiven that the Muslim Brotherhood in Qatar has refused to publish many of its strategic documents and the Brotherhood in Qatar is in a position like a black box, therefore, the exploratory aspect of the article will be prominent. The article uses an analytical-descriptive method to provide a detailed description of how the Brotherhood's Islamist reading influences the construction of a local model of development in Qatar.
ResultsThe findings of the study indicate that the Brotherhood thought in five areas: "approach to religion", "approach to progress", "religious foundations of progress", "examples of religion in the pattern of progress", and "the role of ecology on the pattern of development" is influential in building a model of development in this country and is trying to provide a model of bio-faith compatible with bio-modern requirements to other Islamic societies.
ConclusionIt seems that the Brotherhood leaders in Qatar are trying to introduce Qatar as a model in the field of Islamist reading and thus help it to spread to other parts of the Islamic world.
Keywords: Qatar Muslim Brotherhood, Model of Progress, Qatar, Yusuf al-Qaradawi, Islamism, Brotherhood -
قدرت نرم یکی از اشکال قدرت به شمار می آید. راهبردهای قدرت نرم معطوف به راه حل های مسالمت-آمیز بر ارزش های سیاسی مشترک و ابزارهای غیرخشونت آمیز جهت مدیریت مناقشات و همکاری اقتصادی، و راهبردهای قدرت سخت به مداخله نظامی، دیپلماسی قهرآمیز و تحریم های اقتصادی متمرکز هستند و به اتخاذ سیاست های تقابلی با کشورهای هدف منجر می شوند. از جمله مولفه ها و حوزه های مهم قدرت نرم، اقتصاد است. همچنین، از جمله نظریه های جدید توسعه، توسعه انسانی، و از دهه 1990 مورد توجه است که بر اساس آن، برخورداری انسان از زندگی طولانی، سالم و خلاق، هدف نهایی توسعه است. توسعه انسانی و تقویت آن، یکی از نمودهای قدرت نرم اقتصادی به شمار می رود و امروزه یکی از شاخص های سنجش سطح توسعه کشورهای مختلف، گزارش های ملی و بین المللی توسعه انسانی است. هدف ما در این پژوهش، بررسی وضعیت این دو کشور جمهوری اسلامی ایران و قطر از نظر شاخص توسعه انسانی و نیز چرایی آن است. در گزارش اخیر این سازمان (2020) ایران با کسب امتیاز 783/. رتبه 70 را کسب کرده، و کشور قطر با کسب امتیاز 848/. رتبه 45 را به خود اختصاص داده است. با توجه به رتبه بندی این دو کشور این سوال مطرح می شود که چه عواملی بیشترین تاثیر را بر توسعه انسانی این دو کشور داشته است؟ در این میان، جمعیت، امید به زندگی و درآمد ملی سرانه (متغیر مستقل)، وجه تمایز و عوامل تاثیرگذار بر رتبه و شاخص توسعه انسانی دو کشور (متغیر وابسته) را تشکیل می دهند.
کلید واژگان: قدرت نرم, توسعه انسانی, امید به زندگی, درآمد ملی سرانه, ایران, قطرSoft Power, Volume:12 Issue: 29, 2022, PP 91 -114The Soft Power is one of the Power shapes in international relations.The Soft Power strategies generally are based on peaceful solutions and instruments for the management of controversies and economic cooperations. In contrast, Hard Power strategies are based on military intervention, violent diplomacy, and economic sanctions. The Soft Power components and areas includes Economics. Next to this theme, Human Development is one of the most new and famous theories of development that accepted by international institutions and centers. In this theory, human is crucial, and final goal for development and state have a active role in improvement development approach. To day, one of the indicators for determine level of the counties development in national and international reports, is human development index. In this treatise, compare Iran and Qatar Human Development level, and study cause of differents in this framework. This research try to explain process of change in two countries.
Keywords: Soft power, Development, Human development, Iran, Qatar -
ورزش مدرن به طرز چشمگیری بینالمللی شده و استفاده استراتژیک، آگاهانه و هدفدار از ورزش توسط کشورها برای ایجاد تعامل، اطلاعرسانی و ایجاد نمایهای مثبت و افزایش اعتبار بینالمللی جهت افزایش کنشگری و پیگیری اهداف سیاست خارجی را میتوان به دیپلماسی ورزشی ربط داد. ورزش بهعنوان یکی از ابزارهای موجود در دیپلماسی و سیاست دارای نقشی مثبت است و دیپلماسی ورزشی به ابزاری برای دولتها تبدیل شده تا با استفاده از آن، جایگاه و اعتبار خود را بهبود بخشند؛ بنابراین مهم است به این موضوع پرداخته شود که علاوه بر قدرتهای نظامی یا سیاسی، راههای دیگر و کمهزینهتری نیز وجود دارد که کشورها بتوانند به اهداف خود برسند. قطر یکی از این کشورهاست که با وجود موقعیت جغرافیایی خاص آن، در حال استفاده از این نوع دیپلماسی برای رسیدن به اهداف منطقهای و بینالمللی خود است. در همین چارچوب، پرسش اصلی مقاله پیش رو اینگونه بیان شد که دیپلماسی ورزشی چگونه بر پرستیژ بینالمللی قطر تاثیرگذار است و با استفاده از روش تحلیلی توصیفی این فرضیه به دست آمد که قطر توانسته از طریق دیپلماسی ورزشی و در ذیل آن گرفتن حق میزبانی جام جهانی فوتبال در سال 2022، با چهار مولفه تبدیل شدن به یک بازیگر مهم منطقهای، فرصت مهم دیپلماسی عمومی و قدرت نرم، مشارکت در مورد صلح و امنیت و جذب افکار عمومی، نقشی جدی برای خود پیدا کند و در نهایت پرستیژ و اعتبار بینالمللی خود را افزایش دهد.
کلید واژگان: ورزش, سیاست, دیپلماسی ورزشی, جام جهانی فوتبال, قطرModern sport has been dramatically internationalized and the strategic, conscious and purposeful use of sport by countries to create interaction, information and positive indexing and increase international credibility to increase activism and pursue foreign policy goals can be attributed to related on sports diplomacy. Sport has a positive role as one of the tools in diplomacy and politics. Sports diplomacy has become a tool for governments to use to improve their positions and credibility. Therefore, it is important to address the issue that in addition to military or political power, there are other and less costly ways in which countries can achieve their goals. Qatar is one of these countries that, despite its special geographical location, is using this type of diplomacy to achieve its regional and international goals. In this regard, the main question of the forthcoming article was how sports diplomacy affects Qatar's international prestige. Using descriptive analytical method, it is hypothesized that Qatar has been able to host the 2022 FIFA World Cup through sports diplomacy, with four components: becoming an important regional player, an important opportunity for public diplomacy and power. Soft, participation in peace and security and attracting public opinion, play a serious role for itself and ultimately increase its international prestige and prestige.
Keywords: Sports, Politics, Sports Diplomacy, FIFA World Cup, Qatar -
سیاست خارجی بر آیند اقتدارگرایانه تخصیص ارزش ها در برخورد با یکدیگر است که در یک واحد سیاسی از مجموعه توانایی ها و قابلیت ها جهت افزایش بهره وری هنجارها و معیارهای مطلوب در بعد خارجی استفاده می کند .سیاست خارجی عربستان سعودی و قطر و جمهوری اسلامی ایران ، مانند هر پدیده و فرآیند سیاسی دیگر در خلا شکل نمیگیرد، بلکه معلول بستر، بافت و شرایط اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی و اقتصادی خاص این کشورهاست. بررسی سیاست خارجی کشورها معمولا با تاکید بر مولفه های متعددی انجام می گیرد .در راستای انجام این پژوهش که تحت عنوان واکاوی پیامدهای سیاسی امنیتی بحران قطر و عربستان سعودی و تاثیر آن بر سیاست خارجی ایران در منطقه خلیج فارس از 2010 تا 2022 نام دارد این سوال مطرح گردید است که بحران حاصله در روابط قطر و عربستان سعودی چه تاثیری بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس دارد ؟. یافته های تحقیق حاکی از آن است بحران ایجاد شده در روابط قطر و عربستان سعودی منجر به تقویت جایگاه جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس شده است . کلید واژه: سیاست خارجی ، جمهوری اسلامی ایران ، عربستان سعودی ، قطر ، بحران
کلید واژگان: حوزه خلیج فارس, منافع جمهوری اسلامی ایران, عربستان سعودی, قطر, بحران بین المللیForeign policy is the authoritarian result of assigning values in dealing with each other, which in a political unit uses a set of capabilities and capabilities to increase the productivity of desirable norms and standards in the foreign dimension. The political process no longer takes place in a vacuum, but is the result of the context, context, and social, cultural, geographical, and economic conditions specific to these countries. The study of countries' foreign policy is usually done with emphasis on several components. What is the impact of the crisis in the relations between Qatar and Saudi Arabia on the foreign policy of the Islamic Republic of Iran in the Persian Gulf region? The findings of the study indicate that the crisis in Qatar-Saudi Arabia relations has strengthened the position of the Islamic Republic of Iran in the Persian Gulf region.Key word:Foreign Policy, Islamic Republic of Iran, Saudi Arabia, Qatar, Crisis
Keywords: Foreign Policy, Islamic Republic of Iran, Saudi Arabia, Qatar, crisis -
قطر کشوری کوچک اما تاثیر گذار در سطح منطقه خاورمیانه و خلیج فارس است و به بازیگری مهم تبدیل شده است که می تواند در سرنوشت منطقه تاثیر پر رنگی داشته باشد. در عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی جدید منطقه، نقش قطر متمایز و متفاوت از دیگر بازیگران منطقه ای بوده است . انگیزه های قطر برای سیاست خارجی واسطه جویانه اش عبارتند از: حفظ امنیت و ثبات خود در منطقه ای با جغرافیای پر تنش؛ جلوگیری از درگیری و ورود به منازعات با انتخاب یکی از طرفین؛ تمایل به گسترش نفوذ خود به عنوان بازیگر منطقه ای به خصوص در برابر عربستان سعودی و اهرم نفوذ در جامعه بین الملل. در راستای انجام این پژوهش که به شیوه توصیفی - تحلیلی به رشته تحریر در آمده است این سوال مطرح شده است که روابط قطر و امریکا چه تاثیری بر امنیت منطقه خلیج فارس دارد ؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که گرایش قطر به سمت امریکا نشات گرفته از احساس ناامنی این کشور است و امریکا به نوعی حامی قطر در منطقه می باشد . نقشی که قطر در معادلات سیاسی دارد نشان دهنده آن است که دیگر منابع سنتی قدرت یعنی سرزمین، جمعیت و توان نظامی تنها اشکال قدرت نیستند و منابع جدیدی چون رسانه، هنجارها و تبدیل شدن به یک برند می تواند خود منبعی برای قدرت باشد.کلید واژگان: قطر, امریکا, خلیج فارس, دیپلماسیQatar is a modest but influential country in the Middle East that has evolved into a remarkable determinant that could leave crucial impacts upon the region's fate. Qatar's role has been distinguished from other regional actors in terms of foreign policy and new diplomacy in the region. Qatar's motives for adopting a mediating foreign policy are defined as maintaining its security and stability in areas with tense geography, contending and evading conflict by declaring for one of the parties, ambition to extend its influence as a regional determinant, particularly against Saudi Arabia, and as a bargaining chip in the international community. The question, “what is the impact of Qatar-US relations on the security of the Persian Gulf region?” has been raised to conduct this study, composed in a descriptive-analytical manner. Accordingly, the results of the study designate that Qatar's leaning towards the United States arises from its sense of insecurity and the fact that the United States acts as an advocate for Qatar in the region. Furthermore, Qatar's role in the political equation signifies that other conventional sources of power that include land, population, and military might, are not the sole forms of power, and novel sources such as the media, norms, and cultivating a brand can similarly serve as sources of power.Keywords: Qatar, USA, Persian Gulf, Region, .diplomacy
-
با قطع روابط عربستان و چند کشور منطقه با قطر در سال 2017، منطقه خلیج فارس وارد یک بحران پیچیده سیاسی شد. تحلیلگران، دلایل متعددی را برای بروز این بحران بیان می کنند؛ در این میان به نظر می رسد این اقدامات بیش از هر چیز نتیجه موفقیت های دوحه در سیاست خارجی خود و مطرح شدن این کشور به عنوان بازیگر مهم منطقه ای در کنار بازیگران سنتی خاورمیانه باشد. در پاسخ به این سوال که بهره-گیری قطر از قدرت نرم در سیاست خارجی، چه تاثیری بر شکل گیری بحران خلیج فارس داشته، این مقاله دریافته است که دولت قطر از 2011 به بعد توانسته با بهره گیری از قدرت نرم به عنوان ابزاری تاثیرگذار، سیاستی مستقل از قدرت های سنتی منطقه اتخاذ کند؛ موضوعی که سبب نارضایتی عربستان، به عنوان یکی از این قدرت ها شد. این پژوهش در تلاش است تا با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی با نگاهی به اختلافات قطر و عربستان و بررسی دقیق نقش قدرت نرم دوحه، به تحلیل ریشه ای عوامل شکل گیری و تشدید بحران در روابط قطر و عربستان سعودی بپردازد. یافته ها و نتایج پژوهش نشان می دهد که موفقیت قطر در به کارگیری قدرت نرم خود، یکی از مهم ترین عوامل اختلاف برانگیز دوحه-ریاض بوده است.
کلید واژگان: قدرت نرم, قطر, عربستان سعودی, بحران دیپلماتیک, خلیج فارسJournal of Fundamental and Applied Studies of the Islamic World, Volume:3 Issue: 8, 2022, PP 121 -148With the severance of ties between Saudi Arabia and several countries in the region with Qatar in 2017, the Persian Gulf region entered a complex political crisis. Analysts cite several reasons for the crisis; In the meantime, these measures seem to be, above all, the result of Doha's success in its foreign policy and its emergence as an important regional player alongside traditional Middle Eastern actor. In response to the question of how Qatar's use of soft power in foreign policy has affected the formation of the Gulf crisis, in this article we found that the Qatar government has been using soft power as an effective tool of politics since 2011. It is independent of the traditional powers of the region.Qatar is one of the countries that has been able to increase its importance and influence from a small country and a particle to an active level in the region and even effective participation in international coalitions in recent years, especially after 2011, and has played a role beyond its position and capacity, It has been able to play an active role at the regional level while ensuring its security and stability. The extent of events in the geographical area of the region indicates the influence of Qatar's foreign policy. In fact, given the inherent vulnerability of this country, including low population and manpower, small size and small Gulf countries under the protection of Saudi Arabia and its two strengths, namely wealth and media, we can say that this country has been able to achieve many successes. In recent years. In the last decade, Qatar has been able to make good use of its soft power components, such as funding, powerful tools of Al Jazeera television, active public diplomacy and strong ties with world powers, and despite its power constraints, it has emerged as a major regional player.. Of course, this active presence in regional crises and trends has also caused problems for this country, such as the severance of political relations and economic sanctions by several Arab countries in the region in 2017, which is referred to as the Persian Gulf crisis. According to many experts, the crisis in Qatar's relations with these countries is the result of its success in foreign policy and its transformation into an influential actor alongside other traditional actors in the region, including Saudi Arabia and the Foreign policy in which soft power is one of the most important tools. The question is, what tools and capacities does Qatar use to benefit from soft power? And what effect does Qatar's success have in using soft power tools which created a crisis in its relations with other Arab countries in the region? In this research, by descriptive-analytical method and with the assumption that Qatar accurately and calculated use of soft power tools, as one of the main reasons for the success of the country's foreign policy and consequently one of the main differences in Doha's relations with Riyadh and other Arab countries sanctioning Doha, let us analyze the reasons for the formation of these differences. It is important to answer this question in the light of the fact that research on the crisis in Saudi-Qatari relations has so far failed to address the extent to which Qatar enjoys soft power and its impact on the formation and intensification of the crisis.According to Joseph Nye, soft power has always been an important element of leadership. Leadership is intertwined with power, and leaders must have accurate estimates of the types of power they use. "Power has never been created from barrels of gunpowder," says Nye, a leader who ignores the importance of soft power. For a country like Qatar with low hardware capabilities, because of its small size and population, using soft power tools is the best choice to advance foreign policy. In general, the security forces, the traditional and great powers of the region, which themselves are competing with other great regional and supra-regional powers in order to advance the goals of national foreign policy, do not accept the presence of emerging powers. Qatar's entry into regional games, especially after the Islamic Awakening, and its success in advancing its goals through tools such as active diplomacy, the use of media, alliances with regional and supra-regional opposition poles, and financial support for opposition groups in any case. With the foreign policy of the traditional powers in the region, caused tensions between the country and Saudi Arabia. Of course, what happened in the form of the severance of relations between Saudi Arabia and several Arab countries with Qatar in 2017 was, above all, due to the ideological divide between the Salafis and the Brotherhood between the two countries. The division, which has manifested itself in the form of financial and media support, especially after 2011 in Qatar's support for Hamas in Gaza, Morsi in Egypt, pro-Turkish armed groups in Syria and Libya. Tensions that escalated into a political and economic crisis on the part of Saudi Arabia and several other countries eventually led to the severance of diplomatic relations. Investigating the causes of the crisis in Qatar-Saudi Arabia relations, some of which are referred to as the Persian Gulf earthquake, as well as looking at the conditions that these countries have set for the lifting of sanctions against Qatar, confirms well that Saudi Arabia wants to cut off soft power. Qatar is thereby removing the country from the regional equation as an emerging rival. This is primarily due to Qatar's success in using soft power tools to make it an important player in the tense Middle East region, as well as the importance of soft power as a powerful and effective tool in foreign policy, away from traditional power principles such as military sophistication and Shows large crowds.
Keywords: Soft power, Qatar, Saudi Arabia, Diplomatic Crisis, Persian Gulf -
فصلنامه روابط خارجی، پیاپی 51 (پاییز 1400)، صص 471 -498
روابط عربستان سعودی و قطر در سال های اخیر، از همکاری و تعامل به تقابل و تخاصم تغییر جهت داده است. پس از تحولات جهان عرب در سال 2011 اختلافاتی جدی روابط دو کشور را تحت تاثیر قرار داد و سرانجام در سال 2017 به قطع روابط آن ها منجر شد و علی رغم برقراری مجدد روابط بعد از نشست العلا در ژانویه 2021، دو طرف نتوانسته اند روابط خود را عادی سازی کنند. دشمنی دوحه و ریاض در سطوح همسایگی و منطقه ای بر اساس گزاره های نظری «سازه انگاری» قابل تحلیل است، چراکه برداشت متفاوت این دو بازیگر از هویت اسلامی و عربی و ساخت اجتماعی قبیلگی به عنوان عنصری کلیدی در قوام بخشی به همگرایی یا واگرایی این دو عمل کرده است. بر این مبنا، پرسش اصلی مقاله حاضر این بوده که «چگونه تصور و برداشت عربستان سعودی و قطر از مسایل و موضوعات ملی و منطقه ای به تغییر الگوی سیاسی روابط در دو بازه زمانی (2017-2011) و (2021-2017) منجر شده است؟» و در این ارتباط، این فرضیه به آزمون گذاشته شده که برداشت متفاوت عربستان سعودی و قطر از اسلام سیاسی، نقش منطقه ای و رقابت های بین خاندانی، آن ها را دچار چالش و تنش در حوزه مسایل هویتی، سرزمینی و منطقه ای با یکدیگر کرده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات لازم به روش کتابخانه ای یا از منابع اینترنتی گردآوری شده است.
کلید واژگان: عربستان سعودی, قطر, سازه انگاری, هویت عربی, اسلام سیاسیIn recent years, relations between Saudi Arabia and Qatar have shifted from cooperation and interaction to confrontation. The Disputes that seriously affected their relations after the evolution in the Arab world in 2011 until their severance in 2017. Despite the resumption of relations after the Al-Ula meeting in January 2021, the two sides have not been able to normalize their relations. The hostility between Doha and Riyadh at the neighborhood and regional levels can be analyzed based on structural theories propositions. Because the two actors' different perceptions of Islamic and Arabic identity and tribal social construction have acted as a key element in the consolidation or divergence of the two. Accordingly, the main question of the present article is "how the perception of Saudi Arabia and Qatar on national and regional issues has led to a change in the political pattern of relations in the two time periods (2017-2011) and (2021-2017)? In this regard, the hypothesis is that, the different perceptions of Saudi Arabia and Qatar of political Islam, their role in the regions and inter-family rivalries, have led them to challenge each other in the field of identity, territorial and regional issues. The present research is of descriptive-analytical type and the required information has been collected by library and internet methods.
Keywords: Saudi Arabia, Qatar, Structuralism, Arabic Identity, Political Islam -
در این پژوهش با استفاده از دو نظریه ساختار - کارگزار و هرم نیازها تلاش شده به این پرسش پاسخ داده شود که فرآیند آزادسازی سیاسی در قطر از 1995 به این سو چه دستاوردهایی داشته و با چه چالش ها یا موانع ساختاری و غیرساختاری مواجه بوده است؟ فرضیه پژوهش این است که جامعه قطر شاهد برخی دستاوردها و آزادسازی سیاسی اولیه در قلمرو رسانه ها به ویژه شبکه ماهواره ای الجزیره، انتخابات نسبتا رقابتی، آزادی بیان اولیه و اصلاحات در قانون اساسی و پارلمانی بوده است. با این وجود، به دلایل ساختاری همچون عدم وجود اراده سیاسی جدی در حاکمیت برای اصلاحات ژرف و پردامنه، ساخت محافظه کار اجتماعی و سیاسیجامعه و ریشه دار بودن هنجارهای فرهنگی و سنتی قوی و دلایل غیرساختاری همچون ضعف کنشگران و نهادهای مدنی و اولویت خواسته های رفاهی- معیشتی بر آزادسازی سیاسی در بین اکثریت جامعه با چالش های جدی مواجه بوده است. یافته کلی این پژوهش این است که ضمن عدم انکار پاره ای اصلاحات و آزادسازی سیاسی اولیه، این کشور به خاطر چالش ها و موانع ساختاری و غیرساختاری در سطح کنشگران و شهروندان با دموکراسی حداکثری و واقعی فاصله زیادی دارد.
کلید واژگان: آزادسازی سیاسی, موانع ساختاری, موانع غیرساختاری, خواسته های رفاهی- معیشتی, قطرIn this research by using two theories namely structure- agency and needs pyramid of Maslow, has been tried to answer this question: what are achievements and challenges of impediments of political liberalization in Qatar from 1995 onward? The research hypothesis is, Qatar society has been seen some achievements and primitive political liberalization such as in media sphere specially in Aljazeera satellite network, nearly competitive election, primitive expression freedom and reformation in constitution and parliament. But nevertheless have been had serious challenges in this process due to structural reasons such as absence of serious political willingness in sovereignty for deep and comprehensive reformation, socio-political conservative structure, mootness of strong traditional and cultural norms and non- structural reasons such as: weakness of civil agents and assemblies and priority of more people’s welfare-subsistence needs to political liberalization. The main finding of this article follows that: in spite of non-denying of some reformation and primitive political liberalization, this country has had more gap with real and consolidated democracy due to structural challenges and impediments and non- structural one’s among of agents and citizens.
Keywords: Achievements, challenges, Political Liberalization, Qatar
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.