به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « موازنه از راه دور » در نشریات گروه « علوم سیاسی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «موازنه از راه دور» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • ناصر هادیان جزمی*، عیسی عادلی
    کلان راهبرد «موازنه از راه دور» یکی از راهبردهای بزرگ سیاست خارجی امریکاست که در نقطه مقابل راهبرد بزرگ «چیرگی» می تواند برای رسیدن به هدف انزوا یا برعکس حفظ هژمونی دنبال شود. اهداف اصلی کلان راهبرد «موازنه از راه دور» در سه دوره ریاست جمهوری جورج بوش، باراک اوباما و دونالد ترامپ دگرگون شد. هدف اصلی این پژوهش پاسخ دهی به دو پرسش زیر است: 1. تا چه اندازه رفتار سیاست خارجی و اقدامات امریکا در خلیج فارس در دوران ریاست جمهوری بوش، اوباما و ترامپ متفاوت بودند؟ 2. با وجود تفاوت هایی بین این سه رییس جمهور، چرا رفتار سیاست خارجی و اقدام های امریکا در خلیج فارس بر پایه یک کلان راهبرد مشابه استوار بود؟ در این پژوهش استدلال می شود که تفاوت هایی در ویژگی های شخصیتی، سبک سیاست گزینی و ارزیابی تهدیدهای امنیتی این سه رییس جمهور بر دگرگونی سیاست خارجی امریکا تاثیر داشته اند، ولی هر سه آنها از راهبرد «موازنه از راه دور» به عنوان یکی از اشکال موازنه قوا پیروی کرده اند. برای آزمون این فرضیه، داده های گردآوری شده با رویکردی کیفی و با استفاده از روش تحلیل رویدادهای تاریخی بررسی می شوند. روشن می شود که اگرچه از 2006 «موازنه از راه دور» کلان راهبرد امریکا در خلیج فارس بوده، اهداف آن بر پایه شرایط مختلف دگرگون شده بود. بوش در دو سال پایانی ریاست جمهوری خود تحت تاثیر ناآرامی های عراق در پی ایجاد موازنه با هدف حفظ هژمونی بود. با هدف انزوا، اوباما این کلان راهبرد را برای کاهش هزینه دنبال کرد تا بتواند پیامدهای بحران مالی 2008 در اقتصاد امریکا را مدیریت کند. در دوره ترامپ این کلان راهبرد همراه با واقع گرایی از ایده «بازگشت عظمت امریکا» تاثیر پذیرفت.
    کلید واژگان: خلیج فارس, سیاست خارجی امریکا, کلان راهبرد, موازنه از راه دور, هژمونی
    Nasser Hadian *, Issa Adeli
    In contrast to the strategy of preponderance, the grand strategy of offshore balancing can be pursued to achieve the goals of isolation or hegemony. The U.S. foreign policy in the Middle East has been changing from preponderance to offshore balancing, which has occasionally (and erroneously) been interpreted as the US isolationist tendency to begin the total withdrawal of its forces from the Middle East, followed by the decline of its influence in the region. The authors investigate why and how George W. Bush (2001-2009), Barack Obama (2009-2017), and Donald Trump (2017-2021) followed a similar strategy of offshore balancing, despite all their differences. The study intends to answer the following research questions: 1. To what extent were the US foreign policy strategies and its actions in the Persian Gulf different during the presidencies of Bush, Obama, and Trump? 2. Why did the three presidents follow the same grand strategy, despite the apparent differences, particularly in their worldview, leadership style and personality traits? In the research hypothesis, it is postulated that even though the U.S. pursued the strategy of offshore balancing during the presidencies of Bush, Obama, and Trump, differences in personality, policy-making style, and security threat assessments of these presidents have had an impact on the transformation of the U.S. foreign policy in the region. With a qualitative approach, the method of events and historical data analysis is used to test the hypothesis. The U.S. policies and reactions to the recent events such as the rivalries between Iran and the southern Persian Gulf countries, the political instability of Syria, Iraq and Lebanon, the great powers competition in the region are examined.International relations scholars have different ideas regarding what the strategy of offshore balancing represents, and whether a given U.S. president is an offshore balancer or not. The present study views these differences as an indication of the variations of this strategy. First, one needs to present an inclusive definition of offshore balancing, and for such a definition, one needs to identify the common elements of the various definitions given by different scholars. Different policy goals and means of implementation of offshore balancing have been discussed, but most scholars agree on two points: First, offshore balancing emphasizes the use of naval and air forces, while ground forces should be used only in very special circumstances and on a temporary basis. Second, offshore balancing assigns roles to regional actors, whether allies or competitors which must contribute to the cost of collective defense in the region on the basis of a burden and responsibility sharing formula. Variation in offshore balancing occurs at different levels; for instance, between defensive versus offensive realism, between pursuing a more offshore presence versus a more favorable balance of power.In conclusion, the authors argue that offshore balancing has been the U.S. grand strategy in the Persian Gulf since 2006, but its goals have changed in response to the need to react to different circumstances. In the last two years of Bush presidency, he was under pressure to find a balance of power arrangement that would end the war in Iraq, while achieving the hegemonic goal of democratization. The cost of upholding the current liberal global order and providing American security guarantees for US allies have adversely affected the prosperity of American people, who expect their politicians to give priority to the economic national interest. Because of the slowdown in the U.S. economy as a consequence of the 2008 financial crisis and military interventions in Afghanistan and Iraq, Obama followed the strategy of offshore balancing with the goal of reducing the costs of the U.S. foreign policy adventures, and finally ended up being more in favor of an ‘offshore than balanced’ strategy. During the Trump era, offshore balancing was more influenced by the idea of “make America great again,” with its touch of realism. Bush had to deal with the security implications of the September 11 attacks, and acted on the basis of offensive realism and the logic of hegemonism. Obama sought isolationism based on defensive realism, while Trump returned to offensive realism.
    Keywords: grand strategy, Hegemony, offshore balancing, Persian Gulf, U.S. foreign policy
  • مهدی محمد نیا*، عبدالمجید سیفی

    امروزه منطقه ایندو-پاسیفیک به عرصه قدرت نمایی ایالات متحده و چین به ویژه بعد از خروج آمریکا از افغانستان تبدیل شده است. ادراک تصمیم گیرندگان آمریکایی این است که تداوم خیزش چین می تواند تهدید مستقیمی را در بلندمدت در برابر موقعیت هژمونیک این کشور ایجاد نماید. امضای پیمان آکوس بین سه کشور آمریکا، بریتانیا و استرالیا که برای اولین بار به یک کشور غیرهسته ای اجازه داشتن زیردریایی هسته ای می دهد، گویای راهبرد «بازداردگی چند جانبه» آمریکا در برابر تهدید چین است. مقاله حاضر تلاش دارد با توجه به رسمیت شناختن آشکار آکوس به عنوان یک «توافق نامه امنیتی»، جایگاه و ضرورت استراتژیک آن را در راهبرد امنیتی آمریکا مورد مطالعه قرار دهد و در عین حال اهمیت این توافق را برای بریتانیا و استرالیا توضیح دهد. این مقاله به روش کیفی مبتنی بر تحلیل توصیفی به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است که توافق نامه آکوس چه جایگاهی در راهبرد امنیتی ایالات متحده دارد؟ فرضیه مقاله این است که «توافق نامه آکوس با احاله بخشی از مسیولیت مهار چین به بریتانیا و ایجاد زمینه برای موازنه گری مستقیم استرالیا، در چارچوب راهبرد کلان موازنه گری از دور ایالات متحده در قبال چین تعریف می گردد». شیوه جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای، استفاده از مجلات تخصصی و سایت های معتبر اینترنتی بوده است.

    کلید واژگان: آکوس, موازنه از راه دور, چین, ایالات متحده, استرالیا
  • ناصر هادیان جزئی، مهدی بازوند*

     روابط هند و آمریکا از سال 2001 به بعد شاهد یک چرخش اساسی از سوی دو کشور بوده است. بسیاری از تحلیگران رشد چین را یکی از اصلی ترین عوامل تغییر سیاست خارجی هند و آمریکا در مقابل یکدیگر می دانند. با توجه به این مسئله پژوهش حاضر در صدد پاسخ به این سوال است که چرا رشد چین منجر به نزدیکی بین هند و آمریکا شده است؟ نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می-دهد که با توجه به اینکه چین به طور فزاینده ای به دنبال دست اندازی به منافع ملی هند است استراتژی موازنه دهی در نتیجه رشد چین به یک الزام برای سیاست خارجی هند تبدیل شده است. از سوی دیگر انتخاب استراتژی موازنه از راه دور ایالات متحده برای جلوگیری از به وجود آمدن هژمون منطقه ای در شرق و جنوب آسیا منجر به نزدیکی آمریکا و هند شده است. درچنین شرایطی ایالات متحده می-تواند با استفاده از تقیسم بار استراتژیک با شرکای خود به کاهش هزینه های خود برای مقابله با قدرت نوظهور چین بپردازد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است.

    کلید واژگان: ایالات متحده آمریکا, چین, هند, سیاست خارجی, موازنه از راه دور
    Naser Hadian Jazy, MEHDI BAZVAND *

     Since 2001, the relationship between India and the United States has been witnessing a fundamental shift from both sides. Many analysts see the rise of China as one of the main reasons for the positive shifts in the foreign policy of the United States and India towards each other. Given this point, this study seeks to answer the question of why the rise of China has led to a rapprochement between India and the United States. The results of this study show that as China increasingly seeks to undermine India's national interests, balancing strategy has become a requirement for India's foreign policy toward China. On the other hand, the choice of off-shore balancing by the United States to prevent the emergence of a regional hegemon in East and South Asia has led to a rapprochement between the United States and India. Under such circumstances, the United States could reduce its costs of dealing with the emerging power of China by burden sharing with its partners

    Keywords: United States, China, India, Foreign policy, offshore balancing
  • مهدی آهویی*
    از دوران جنگ سرد اتحادها و ائتلاف های متعددی در منطقه خاورمیانه میان برخی بازیگران منطقه ای و یکی از قدرت های بزرگ فرامنطقه ای شکل گرفته اند. اکثر این اتحادها بر اساس تئوری توازن تهدید استفان والت قابل توضیح بوده اند. در دوران پس از جنگ سرد، آمریکا با حضور نظامی مستقیم در منطقه تلاش کرد تا توازن مطلوب خود را برقرار نماید – امری که هزینه های سنگینی بر آن کشور تحمیل کرده و سرانجام بی نتیجه بوده است. در شرایط بی نظمی کنونی در منطقه، به نظر می رسد هزینه حفظ اتحادهای سنتی برای آمریکا سنگین تر از منافع آن شده است. رئیس جمهور جدید آمریکا نیز آشکارا فوائد چنین هزینه هایی در دوره های قبل از خود را زیر سوال برده است. با توجه به ظهور بازیگران غیردولتی و تعدد و پیچیدگی منابع تهدیدکننده منافع آمریکا، ایالات متحده ناگزیر باید به سوی مدل جدیدی برای کسب حداکثر منافع در عین کاهش هزینه های خود در منطقه حرکت کند. پرسش اصلی پژوهش حاضر این بوده که پارادیم اتحادهای ایالات متحده در منطقه خاورمیانه چرا و به چه سمتی در حال تحول است و گزینه های جایگزین آمریکا در منطقه به ویژه در ارتباط با ایران چیست؟ فرضیه پژوهش این است که پارادایم اتحادهای آمریکا در منطقه به شکلی در حال تغییر است که احتمالا به استراتژی موازنه از راه دور با هدف توازن قدرت در منطقه روی آورده و نوعی توازن فرساینده در خاورمیانه برقرار خواهد کرد که طی آن، از قدرت همه بازیگران منطقه ای به جز اسرائیل کاسته شده و هزینه مشکلات منطقه برای سایر قدرت های فرامنطقه ای همچون چین افزایش خواهد یافت. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوا به بررسی برخی اسناد تازه منتشر شده از سوی اندیشکده های آمریکایی پرداخته است. این اسناد به گونه ای انتخاب شده اند که معرف سلائق و گرایش های گوناگون در سیاست خارجی آمریکا باشند. در شرایط حاضر هیچ گونه اجماعی در میان نخبگان و سیاستمداران آمریکایی به چشم نمی خورد و دولت ترامپ نیز هنوز هیچ استراتژی جهانی مشخصی را تدوین و اعلام نکرده است. با این حال می توان تصور کرد که اتخاذ راهبرد موازنه از راه دور احتمالا در سال های آینده طرفداران بیشتری در واشنگتن خواهد یافت. این تصور درواقع فرضیه پژوهش را تشکیل داده و بیانگر آن است که هدف مطلوب آمریکا در این مدل،توازن قدرت فرساینده میان ایران، ترکیه و عربستان در عین افزایش هزینه ها برای سایر قدرت های رقیب به ویژه چین است. لذا در دوره جدید، این اهداف از طریق تلفیقی پارادوکسیکال از حفظ حضور نظامی و ظاهر تهدیدکننده همزمان با کاهش درگیری عملیاتی آمریکا در خاورمیانه تامین خواهد شد.
    کلید واژگان: خاورمیانه, سیاست خارجی ایالات متحده, توازن تهدید, توازن قدرت, موازنه از راه دور
  • مجید فرخی چشمه سلطانی، سعید عطار
    غرب آسیا از نظر ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک اهمیت ویژه‏ای برای قدرت‏های بزرگ دارد؛ از این رو تاریخ یک سده اخیر این منطقه فراز و نشیب بسیار داشته است. پژوهش حاضر به روش تحقیق ترکیبی و با ابزار مطالعات اسنادی و مصاحبه می‏کوشد به این پرسش پاسخ دهد که با توجه به اسناد امنیت ملی ایالات متحده و نظر کارشناسان، راهبرد آتی آمریکا در غرب آسیا چه خواهد بود؟ برای پاسخ به این سوال سه سناریو بررسی شده است: «تداوم حضور در غرب آسیا» ، «کاهش حضور در غرب آسیا» و «خروج کامل از غرب آسیا».
    بررسی اسناد سیاست خارجی و اسناد امنیت ملی آمریکا نشان می دهد راهبرد جدید غرب آسیای این کشور تغییر کرده است و دیگر تمایلی ندارد همچون گذشته بیشتر تمرکز خود را روی این منطقه معطوف کند که به معنای کاهش اهمیت غرب آسیا برای آمریکا و تمایل این کشور به استفاده از راهبرد «مدیریت از راه دور» و «عدم مداخله مستقیم» در قالب سناریوی «کاهش حضور در غرب آسیا» ست. در حالی که نتایج به دست‏آمده از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفر از متخصصان حوزه آمریکا خلاف مطالعه اسنادی را نشان می‏داد. 55 درصد از مصاحبه‏شوندگان به استمرار وضع موجود و حضور ایالات متحده یعنی سناریوی «تداوم حضور در غرب آسیا» رای دادند. نکته مهم اینکه تقریبا همه مصاحبه‏شوندگانی که سناریوی استمرار حضور را محتمل‏ترین سناریو می‏دانستند، استمرار حضور به شیوه پرهزینه گذشته را ناممکن دانستند و درباره تغییر شیوه حضور آمریکا در منطقه هم‏نظر بودند.
    کلید واژگان: غرب آسیا, ایالات متحده آمریکا, آینده‏پژوهی, موازنه از راه دور, تهدیدزایی
  • فرزاد محمدزاده ابراهیمی، محمدرضا ملکی، سید جواد امام جمعه زاده
    از راهبرد خاورمیانه ای باراک اوباما انتقادهای فراوانی شده و به زعم برخی فاقد چشم انداز راهبردی عنوان شده است. بررسی راهبرد خاورمیانه ای ایالات متحده در دوره ریاست جمهوری اوباما از منظر واقع گرایی نوکلاسیک نه تنها این دیدگاه را تایید نمی کند؛ بلکه مبین این نکته است که اوباما از آغاز، راهبرد منسجم و روشنی را در قبال خاورمیانه درپیش گرفته و بر همین اساس نیز توانسته است اقدامات درخور توجهی را در راستای ارتقای امنیت ملی امریکا انجام دهد. از این رو، پاسخ به این سوال مهم است که اوباما در قبال خاورمیانه چه راهبردی را اتخاذ و بر اساس آن، چه روندی را طی کرده است؟ پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، نشان می دهد راهبرد خاورمیانه ای ایالات متحده در دوره اوباما با واگذاری مسوولیت به متحدان منطقه ای خود در قالب موازنه از راه دور آغاز شده و باگذشت زمان به سمت تقبل محدود مسوولیت حرکت کرده است. با توجه به نزدیکی اصول سیاست خارجی دولت اوباما به نظریه واقع گرایی، ازنظر نویسندگان مقاله، این نظریه می تواند تبیین مناسب تری از سیاست خارجی ایالات متحده در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما ارائه دهد.
    کلید واژگان: واقع گرایی نوکلاسیک, راهبرد خاورمیانه ای اوباما, تحولات بهار عربی, موازنه از راه دور, داعش
    There has been much criticism about Obama’s Middle East strategy and some believe that it lacked strategic prospect. An examination of the Middle East strategy of the United States under Obama administration from the viewpoint of neo-classic realism not only does not approve this view but also indicates that Obama has adopted a coherent strategy from the beginning of his presidency towards the Middle East and on this basis he has made significant efforts to promote the United States national security. So it is interesting to answer this question as to what strategy Obama adopted vis-à-vis the Middle East and what policies was pursued to achieve those goals? The present article by a descriptive-analytical method wants to show that the Middle East strategy of the United States under Obama administration started with assigning responsibility to its allies within the framework of balancing from remote distance and by the passage of time moved to accept limited responsibility. Taking into consideration the closeness of Obama’s administration foreign policy to realism theory, the authors of the article believe that this theory can better explain the foreign policy of the United States under Barack Obama presidency.
    Keywords: Keywords: Neoclassical Realism_Obama's Middle East strategy_Arab Spring developments_balancing from a distance_Islamic State of Iraq_Syria (ISIS)
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال