به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "economic convergence" در نشریات گروه "علوم سیاسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «economic convergence» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی economic convergence در مقالات مجلات علمی
  • فائزه مرادی حقیقی*
    سازمان همکاری شانگهای با عضویت چین، روسیه، قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان، ازبکستان، هند و پاکستان در 17 سپتامبر 2021 با عضویت ایران در این سازمان موافقت نمود. پس از گذشت یک سال از تصویب مشروط عضویت ایران در سازمان شانگهای، در 17سپتامبر 2022 ایران رسما به عضویت کامل این سازمان درآمده است. ساختار سازمان همکاری شانگهای با غلبه گزاره های امنیتی و سیاسی، دارای ابعاد اقتصادی نیز می باشد که در صورت درک صحیح آن، فرصت هایی برای کشور در حوزه های اقتصادی و تجاری متصور می شود. بر این اساس تلاش شده است تا در قالب چارچوب نظری منطقه گرایی، امکان تحقق همگرایی ذیل این سازمان مورد بررسی قرار گیرد؛ طی این بررسی در پاسخ به این سوال که «آیا امکان همگرایی منطقه ای میان کشورهای سازمان همکاری های شانگهای و فراهم شدن فرصت هایی برای ایران ذیل این همکاری وجود دارد؟»، با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و گردآوری اطلاعات، به کمک منابع کتابخانه ای و اینترنتی و ذیل چارچوب تیوریک منطقه گرایی نوین، این فرضیه مطرح شده است که «سازمان همکاری شانگهای به دلیل اولویت اهداف امنیتی- سیاسی، عدم توافق اعضای اصلی در پیگیری اهداف اقتصادی و ضعف ساختارها و نهادها برای پیگیری برنامه های اقتصادی، از امکانات حداقلی برای تحقق همگرایی اقتصادی میان اعضا برخوردار است، اما در صورت رفع موانع تحریمی پیش روی ایران، فرصت هایی را در راستای اتحاد سیاسی و فراهم نمودن زمینه های برخورداری های اقتصادی برای کشور را فراهم خواهد کرد.»
    کلید واژگان: ایران, سازمان همکاری شانگهای, صادرات, واردات, همگرایی اقتصادی
    Faeze Moradi Haghighi *
    Shanghai Cooperation Organization with membership of China, Russia, Kazakhstan, Kyrgyzstan and Tajikistan, Uzbekistan, India and Pakistan, on September 17, 2021, agreed to Iran's membership in the organization. After a year passed since the conditional approval of Iran's membership in the Shanghai Organization, on 17 September 2022, Iran officially became a full member of this organization. The structure of the Shanghai Cooperation Organization, with the predominance of security and political propositions, also has economic dimensions, which, if properly understood, will create opportunities for Iran in the economic and trade fields. Accordingly, an attempt has been made to examine the possibility of convergence under this organization in the form of a theoretical framework of regionalism; In this study, in response to the question "Is it possible for regional integration between the SCO countries and provide opportunities for Iran under this cooperation?", Using descriptive-analytical method and data collection, with the help of library and Internet resources and under the theoretical framework of new regionalism, it is hypothesized that "the SCO, due to the priority of security-political goals, disagreement of key members in pursuing economic goals and the weakness of structures and institutions to pursue economic programs, has minimal potential for economic integration among its members, but in case of lifting the sanctions obstacles facing Iran, it will provide opportunities for political unity and economic opportunities for the country."
    Keywords: Iran, Shanghai Cooperation Organization (SCO), Export, Importation, Economic Convergence
  • افشین متقی*، ریحانه صالح آبادی، حامد رحمانی
    همگرایی اقتصادی و سیاسی در سطح منطقه و همسایگان را می توان ماهیت جدیدی از روابط بین کشورها، پس از جنگ سرد دانست. به این دلیل که برخی کشورها دیگر میل و رغبتی برای ادامه وضعیت وابستگی به بلوک غرب یا شرق را نداشته و در پی تجربه جدید در همکاری و نزدیکی با یکدیگر بودند. ایران و هند نیز از این قایله مستثنی نبودند. موقعیت ژیوپلیتیکی هند و شرایط عدم همگرایی سیاسی و اقتصادی با برخی همسایگان نزدیک این کشور را می توان به نحوی موقعیتی مناسب برای استفاده کشورهای دیگری همچون ایران دانست. از این رو این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی و با استفاده از منابع معتبر کتابخانه ای و اینترنتی در پی جواب این سوال است که از منظر ژیوپلیتیکی کشور هند چه نقشی می تواند در همگرایی اقتصادی با کشور ایران داشته باشد؟ نتایج تحقیق حاکی از آن است که سه عامل باعث شکل گیری همگرایی اقتصادی ایران و هند شده، که عبارت اند از: واگرایی هند با چین (اختلافات مرزی و دستیابی به سلاح های هسته ای تسلیحاتی)، واگرایی هند با پاکستان (درگیری کشمیر، مسیله آب رودخانه ها، درگیری کارگیل و نزاع در سیاجن) و موقعیت خاص ایران و بندر چابهار و عدم مداخله ایالات متحده آمریکا.
    کلید واژگان: واگرایی, همگرایی اقتصادی, موقعیت ژئوپلیتیکی, هند, ایران
    Afshin Mottaghi *, Reyhane Salehabadi, Hamed Rahmani
    Economic and political convergence at the level of the region and neighbors can be seen as a new nature of relations between countries after the Cold War. This is because some countries no longer have the desire to continue being dependent on the Western or Eastern bloc and were looking for a new experience in cooperation and closeness with each other. Iran and India were not exempt from this view. India's geopolitical position and the lack of political and economic convergence with some of its close neighbors can be seen as a suitable situation for other countries such as Iran. Therefore, this research with a descriptive analytical method and using reliable library and internet sources seeks to answer the question, what role can India play in economic convergence with Iran from a geopolitical perspective? The results of the research indicate that three factors have caused the economic convergence of Iran and India, which are: India's divergence with China (border disputes and access to nuclear weapons), India's divergence with Pakistan (Kashmir conflict, river water issue, conflict Kargil and the conflict in Siyajn) and the special situation of Iran and Chabahar port and the non-intervention of the United States of America.
    Keywords: Divergence, Economic Convergence, Geopolitical situation, India, Iran
  • آرش رئیسی نژاد، نسیم برنجی*

    منطقه گرایی از الگوهای تعامل در عرصه روابط بین الملل است که با گذر از یک سیر تحولی از الگوی کلاسیک اروپامحور به سوی مدل های نوین حرکت کرده است. نفتا، آسه آن و سازمان همکاری شانگهای نمونه هایی از منطقه گرایی نوین هستند که براساس شرایط، موقعیت و اقتضا های منطقه خود، الگو های ویژه ای را پیگیری کرده اند. در این پژوهش مدل منطقه گرایی سازمان همکاری شانگهای را بررسی می کنیم. پرسش اصلی این است که الگوی منطقه گرایی سازمان همکاری شانگهای و به طور مشخص الگوی تعاملی و سازوکارهای همگرایی آن چگونه است؟ برای پاسخ به این پرسش از راهبرد کاوش نظام مند و روش بررسی تاریخی استفاده می کنیم. یافته ها نشان داد که پس از پیوستن هند و پاکستان به این سازمان در سال 2017 سازمان همکاری شانگهای وارد دور جدیدی از منطقه گرایی شده است و با گذار از الگوی «هدایت شده» وارد الگوی «فراگیر» شده است و سازوکارهای همکاری سازمان همکاری شانگهای از ظرفیت های چشمگیری برای منطقه گرایی چندبعدی و تامین منافع اعضا برخوردار است. بر این اساس، نتیجه این پژوهش نشان داد که از زمان تاسیس سازمان همکاری شانگهای، مفهوم همکاری و سازوکارهای مشارکت، مداوم غنی تر و توسعه یافته تر شده است و سازمان از ظرفیت قوی برای اثرگذاری بر نظم نوین جهانی برخوردار است. اما با توجه به درگیری های درونی و نبود هویت جمعی، سازمان همچنان تا رسیدن به مرحله همگرایی فاصله زیادی دارد.

    کلید واژگان: سازمان همکاری شانگهای, منطقه گرایی, همگرایی اقتصادی, همگرایی امنیتی, همگرایی فرهنگی
    Arash Reisinezhad, Nasim Berenji *
    Introduction

    Regionalism has been introduced as a conventional model of interaction in international relations and it is also a different model of exercising power in international arena which is based on values such as cooperation, unity and peace. Regionalism has undergone a transformation since the Cold War. The classical model of regionalism was the European model and some developing countries tried to copy the European regionalism model and implement it in their regions. But the European regionalism model was based on the goals and needs of European countries and was not suitable for other regions so developing countries have designed and implemented new models of regionalism. Modern regionalism does not have the elements of the European-oriented model. Organizations such as NAFTA, ASEAN and the Shanghai Cooperation Organization are examples of new and different models of regionalism that have broken the monopoly of the European model of regionalism and have launched their own model of regionalism. The Shanghai Cooperation Organization is one of the important regional organizations that offers a new model of regionalism, and the Islamic Republic of Iran is also a member. In this article, we examined the interaction pattern of the members of the Shanghai Cooperation Organization, the mechanisms of convergence and the challenges and perspectives of the regionalism of this organization.Research Question: The main question of this research is what is the regionalism model of the Shanghai Cooperation Organization? What are the interactive patterns and mechanisms for convergence in the Shanghai Cooperation Organization?Research Hypothesis: Considering that in this research we have used the systematic exploration strategy and historical review technique, we have not presented a hypothesis for this research because the main question of this article is about the regionalism model of the Shanghai Cooperation Organization and the answer to this question is related to the issues objectives and existing mechanisms in the structure of the Shanghai Cooperation Organization. Therefore, the answer to such a question requires examining the structure of this organization, documents, reports and historical events related to the convergence of this organization, so in this research we did not pay attention to the hypothesis or its possible answer.

    Methodology (and Theoretical Framework if there are)

    To answer the main question in this research, the systematic exploration strategy and historical review technique have been used. In this strategy, the author does not provide any hypothesis for the main question and instead of checking the validity of the hypothesis, he directly refers to the evidence. Documents, reports, historical events, books and articles are the sources that are examined to answer the main question. Therefore, based on the historical study technique, we examined a historical period from 2001 until now, that is, since the establishment of the Shanghai Cooperation Organization until now and we examined the sources available in this historical period and we were able to identify the patterns of internal interaction, the mechanism to identify the convergences, challenges and perspectives of the regionalism of the Shanghai Cooperation Organization.

    Results and Discussion

    The findings show that since the establishment of the Shanghai Cooperation Organization, two different models of regionalism have been formed in this organization. The first model was common since the establishment of the organization until 2017, we call this model "guided", in fact, the structure of this regionalism model was "2 + 4". Two countries, Russia and China, were leading four other Central Asian countries towards regionalism. Russia and China provided financial support to the Shanghai Cooperation Organization and provided practical ideas and plans to strengthen regionalism. But after the two nuclear countries India and Pakistan joined this organization in 2017, the second model of regionalism began. In fact, the "guided" model was changed to the "pervasive" model. In this model, the "2 + 4" pattern has been changed and different branches have been created in the organization. The leadership role of Russia and China has decreased and each country is trying to independently use the regionalism capacities of this organization. Based on this pervasive model, Iran's permanent membership has been accepted and Turkey's permanent membership is also being considered. With the increase in the number of members and the diversity of their interests, the fields of activity of the organization have expanded and various mechanisms have been launched to strengthen convergence. These mechanisms work in different fields including security, economic and cultural. These mechanisms are the most important factors for the deepening of convergence in the Shanghai Cooperation Organization because they provide the conditions for mutual trust between the member countries of the organization and facilitate cooperation and participation.

    Conclusion

    The conclusion of this research is that the concept of convergence has been continuously enriched and developed since the establishment of the Shanghai Cooperation Organization. Convergence mechanisms have become more efficient and advanced and various fields of cooperation have expanded, so the possibility of cooperation in this organization has been facilitated and the motivation for the effective participation of the Shanghai Organization in global governance has increased. The organization now has the capacity to act as a driving force for the reconstruction of the new world order, but it should not be forgotten that the organization lacks a "strong collective identity", and there are many internal conflicts among members. The different religions, languages, cultures and histories of each of the member countries prevent the formation of a common identity and the conflicts between India and China, India and Pakistan, as well as Russia and China are so deep that we cannot easily ignore them. Therefore, the Shanghai Cooperation Organization does not have a sufficient condition (strong collective identity) to achieve complete convergence, but in general, the organization has been able to maintain mutual trust among members with agreements and annual meetings of the heads of member states and joint projects. Therefore, the Shanghai Cooperation Organization has the necessary condition (mutual trust) for regionalism.

    Keywords: Regionalism, Shanghai Cooperation Organization, Economic Convergence, Security Convergence, Cultural Convergence
  • همت ایمانی

    تمرکز این پژوهش بر امکان‏سنجی همگرایی اقتصادی در منطقه‏ی خلیج‌فارس (شامل ایران، عربستان سعودی، عراق، قطر، امارات متحده عربی، عمان، کویت و بحرین) و الزامات دستیابی به آن است. در این پژوهش همگرایی اقتصادی به‌عنوان فرایندی مدنظر است که، هدف آن دستیابی به صلح، امنیت و توسعه‌ی پایدار در منطقه است. براین‏اساس، سوالی که در این پژوهش مطرح می‌شود آن‏است‌که باهدف دستیابی به صلح، امنیت و توسعه‏ی پایدار، کشورهای حوزه‏ی خلیج‌فارس چگونه می‏توانند به همگرایی اقتصادی در منطقه دست یابند؟ در پاسخ این سوال، فرضیه پژوهش این‏است‏که؛ کشورهای منطقه‏ی خلیج‌فارس در راستای دستیابی به صلح، امنیت و توسعه‏ی پایدار، ضمن تکیه‌بر ترکیبی از ظرفیت‏های گوناگون اقتصادی، سیاسی، امنیتی و دینی- فرهنگی و غلبه بر عوامل واگرایان، باید الزامات رفتاری رسیدن به همگرایی اقتصادی را در تصمیم‏گیری‏های کلان ملی و هم‏چنین رویکرد سیاست خارجی خود، در پیش‏ بگیرند. روش تحقیق این پژوهش برحسب نیاز، ترکیبی از روش کیفی مبتنی بر اسناد کتاب‌خانه‏ای و روش کمی و آماری است. درنهایت این پژوهش مدل جامع شبکه‏ای برای دستیابی به صلح، امنیت و توسعه‏ی پایدار، از طریق همگرایی اقتصادی در خلیج‌فارس ارایه می‌دهد؛ که در آن ضمن رد نگاه سلسله‏مراتبی در اولویت‏بندی شاخص‏ها، بهره‌برداری هم‌زمان از مولفه‏های مختلف اقتصادی، سیاسی، امنیتی و دینی-فرهنگی در دستیابی به همگرایی اقتصادی را پیشنهاد می‌کند.

    کلید واژگان: چالش ها, ظرفیت ها, الزامات, همگرایی اقتصادی, مدل شبکه‏ ای, توسعه
    Hemmat Imani

    Achieving economic integration, security and sustainable development in the Middle East and the Persian Gulf has suggested as a considerable topic for many international relations' researchers. Reviewing the research literature, it can conclude that the researchers did not provide the same solutions on how to achieve regional convergence in the Persian Gulf. Instead, a variety of analysis, hypotheses and suggestions made in this regard. The study aims on the feasibility of economic integration in the Persian Gulf region (including Iran, Saudi Arabia, Iraq, Qatar, the United Arab Emirates, Oman, Kuwait and Bahrain) and the requirements for achieving it. Economic convergence considered as a process that aims to achieve peace, security and sustainable development in the region. Accordingly, the research question would be “How the Gulf States could achieve economic integration in order to achieve peace, security and sustainable development”. In order to achieve peace, security and sustainable development, the research hypothesis the Persian Gulf States should rely on a combination of various economic, political, security, and religious-cultural capacities. Then, overcoming internal, regional and visionary divergent factors must take into account the behavioral requirements of achieving economic and political-security cooperation (in the short and medium term) and economic convergence (in the long-term) in major national decisions as well as their foreign policy approaches. The research methodology, as needed, was a combination of qualitative method based on library documents and quantitative and statistical methods. The findings provide a comprehensive network model for achieving peace, security and sustainable development through economic integration in the Persian Gulf. While rejecting strategic hierarchy model in prioritizing the indicators, the simultaneous and interconnected use of different economic, political, security and religious-cultural components in achieving economic and political-security cooperation in the short and medium-term and economic convergence is proposed for long-term.

    Keywords: Challenges, Capacities, Requirements, Economic Convergence, Strategic Series Model, Network Model, Development
  • سعید جهانگیری *، احمد ساعی
    نخبگان چین با توجه به تغییرات ناشی از جهانی شدن، اولویت سیاستگذاری خود را بر افزایش رشد قدرت اقتصادی به عنوان محور قدرت ملی قرار داده اند. بر این اساس و در راستای استفاده از تمامی ظرفیت های ملی و بین المللی، سیاست خارجی چین در سه دهه گذشته نقشی کلیدی در ایجاد محیطی مناسب برای ارتقای جایگاه این کشور در نظام بین الملل ایفا نموده است. نتیجه این امر توجه به دیپلماسی اقتصادی به عنوان یک رویکرد اقتصاد محور به سیاست خارجی و به تبع آن توجه به الزامات رفتاری آن، همواره مد نظر مقامات این کشور بوده است. در راستای تجزیه و تحلیل این مسئله، مقاله حاضر با استفاده از روش تحقیق کیفی مبتنی بر اسناد تاریخی و کتابخانه ای و همچنین تکیه بر داده های آماری، به تبیین مفهوم، اهداف و عملکرد دیپلماسی اقتصادی در سیاست خارجی چین و نقش آن در قدرتمندی این کشور می پردازد. سوال اصلی مقاله این است که چین در راستای دستیابی به جایگاهی قدرتمند در اقتصاد جهانی، در عرصه سیاست خارجی چه رویکردی در پیش گرفته است؟ در پاسخ به سوال، فرضیه مقاله  این است که چین بعد از مائو، رویکرد دیپلماسی اقتصادی را با هدف قدرتمندی و ارتقای جایگاه جهانی اقتصاد این کشور به صورت فعالانه در پیش گرفته و در این راستا برنامه هایی چون جذب سرمایه گذاری خارجی، تسهیل فضای کسب و کار تجاری، رونق گردشگری، دستیابی به علم و تکنولوژی روز و بهبود تصویر کشور را به اجرا گذاشته است.
    کلید واژگان: سرمایه گذاری خارجی, سیاست خارجی چین, دیپلماسی اقتصادی چین, رشد اقتصادی
    Dr Ahmad Saee, Saeed Jahangiri *
    China's elites, with the nobility for the transformation of globalization, have placed their policy priorities on promoting economic power as the centerpiece of national power. Based on this and in order to utilize all national and international capacities, China's foreign policy has played a key role in creating the right environment for the country in the international system over the past three decades. As a result, attention has been paid to economic diplomacy as an economic-oriented approach to foreign policy and, consequently, to the consideration of its behavioral requirements. In order to analyze this issue, the present study uses a qualitative research method based on historical and library documents and also relying on statistical data to explain the concept, objectives and practice of economic diplomacy in China's foreign policy and its role in the country's potentiality. The main question of the article is that China has taken a foreign policy approach in order to achieve a strong position in the global economy. In response to the question, the research hypothesis is that China, after Mao, has actively pursued an economic diplomacy approach with the aim of strengthening its global position and has been actively pursuing its goals, including attracting foreign investment, facilitating the business environment, boom Tourism, the pursuit of science and technology, and the improvement of the image of the country.
    Keywords: Globalization, China's foreign policy, China's economic diplomacy, Foreign Investment, Economic Convergence
  • همت ایمانی *، فرشید دیلمقانی، حدیث روشنی
    امروزه تحت تاثیر فرایند جهانی شدن نه تنها امنیت کشورها بهبود نیافته، بلکه تهدیدات علیه امنیت ملی آن ها نسبت به قبل بیشتر و متنوع تر هم شده است. باید گفت که دیگر، دولت ها به طور یک جانبه قادر به تامین امنیت ملی نیستند. در بسیاری از موارد، رفع تهدیدات و تامین امنیت ملی صرفا از طریق سیستم امنیت جمعی و همکاری های چندجانبه امکان پذیر است. یکی از اساسی ترین تهدیدی که امروزه علیه همه کشورها وجود دارد، مسئله تروریسم است. در این پژوهش با استفاده از روش تحقیق کیفی مبتنی بر اسناد کتابخانه ای، رهیافت چندجانبه گرایی به عنوان رویکردی کارآمد برای مقابله با تروریسم و ریشه کنی تدریجی آن در جهان اسلام پیشنهاد می شود. بر این اساس، پرسش پژوهش عبارت است از اینکه با توجه به تهدیدات روزافزون تروریسم در جهان اسلام، کدام رویکرد برای مقابله با این پدیده کارآمدتر و جامع تر است؟ یافته پژوهش این است که درپیش گرفتن رویکرد چندجانبه گرایی و اقدامات مشترک کشورهای منطقه، کارآمدترین راه برای مبارزه با تروریسم در جهان اسلام است. کشورهای تاثیرگذار منطقه از جمله ایران، ترکیه، مصر، عربستان و دیگر بازیگران منطقه ای در چهارچوب روابط چندجانبه و نهادهای منطقه ای باید رویکرد مشترکی در خصوص مبارزه با تروریسم اتخاذ کنند. رویکرد چندجانبه باعث موثر واقع شدن اقدامات هماهنگ بازیگران منطقه ای، کاهش هزینه های مبارزه با تروریسم، کاهش دخالت بیگانگان در مسائل منطقه، حذف ریشه های شکل گیری گروه های تروریستی وغیره می شود و درنهایت اینکه برقراری امنیت و ثبات در منطقه زمینه توسعه همه جانبه را در جهان اسلام فراهم می کند.
    کلید واژگان: چندجانبه گرایی, تروریسم, جهان اسلام, منطقه گرایی, همگرایی اقتصادی
    Hemmat Imani *, Farshid Dilmoqani, Hadis Roshani
    Today, with regard to the influence of globalization process, not only the security of the countries has not been improved, but the threats against their national security have become more and more diversified than before. It should be said that governments, unilaterally, can’t provide their national security. In many cases, the elimination of threats and keeping safe the national security is possible only through the system of collective security and multilateral cooperation. The issue of terrorism is one of the most fundamental threats that all countries are facing. Currently, the phenomenon of terrorism affected by globalization and the spread of communications and information technology which has become much wider and more powerful day after day. It has many destructive effects than the past, which virtually no country is safe from its dangers, and no single country is able to deal with it lonely.
    The paper, using a library-based qualitative research method, Multilateralism is proposed as an effective approach to counteracting terrorism and its gradual extirpation in the Islamic world. Accordingly, the research question is, in view of the increasing threats of terrorism in the Islamic world, which approach is more efficient and comprehensive to deal with this phenomenon? The study findings showed that the most effective way to fight terrorism in the Muslim world is to develop a multilateral approach and joint efforts of the countries of the region (i.e. Middle East countries). The influential countries of the region, including Iran, Turkey, Egypt, Saudi Arabia and other regional actors, should adopt a common approach to confront terrorism in the framework of multilateral relations and regional institutions. The multilateral approaches promotes the effective coordination of regional actors, reduces the cost of fighting terrorism, decrease the involvement of foreigners in regional affairs, eliminates the formation roots of terrorist groups, and etc. It ultimately ensures the establishment of security and stability in the region for an all-embracing development in the Muslim world.
    Keywords: Multilateralism, Terrorism, Islamic world, Regionalism, Economic convergence
  • سید مسعود موسوی شفایی، همت ایمانی*
    در عصر جهانی شدن، معیار ارزیابی قدرت ملی کشورها دیگر همانند گذشته قدرت سخت نظامی نیست. امروزه مولفه ها و شاخص های قدرت ملی ابعاد جدیدی را در برمی گیرد که عمدتا مربوط به حوزه های اقتصادی، مالی، علمی- فناورانه و فرهنگی است. در دنیای حاضر، اهمیت مولفه های جدید قدرت (قدرت نرم) نسبت به مولفه های سابق (قدرت سخت) افزایش یافته است. با توجه به همگرایی و درهم تنیده شدن اقتصاد کشورهای مختلف، رویکردهای سیاست خارجی و دیپلماسی و تعیین اهداف و راهبردهای آن، نقش اساسی در توسعه قدرت ملی کشورها ایفا می کند؛ بنابراین در راستای استفاده از تمامی ظرفیت های ملی و بین المللی، سیاست خارجی ایران نقشی کلیدی در ایجاد محیطی مناسب برای ارتقای جایگاه کشور در نظام بین الملل بر عهده دارد. بر این اساس، توجه به دیپلماسی اقتصادی به عنوان یک رویکرد اقتصادمحور در سیاست خارجی ایران و توجه به الزامات رفتاری آن، اهمیتی ویژه یافته است. در راستای تجزیه وتحلیل این مسئله، پرسش اصلی مقاله این است که سیاست خارجی در دستیابی ایران به جایگاهی قدرتمند در اقتصاد جهانی چه نقشی می تواند بر عهده گیرد و تصمیم گیران کشور در راستای قدرتمندی ایران، چه مولفه هایی را باید محور برنامه ریزی خود قرار دهند؟ در پاسخ به این پرسش، فرضیه پژوهش این است که رهبران و تصمیم گیران در راستای قدرتمندی ایران و ارتقای جایگاه جهانی اقتصاد آن، باید دیپلماسی اقتصادی را محور سیاست خارجی ایران قرار دهند.
    کلید واژگان: دیپلماسی اقتصادی, قدرت ملی, انرژی, همگرایی اقتصادی, بخش خصوصی, تجارت الکترونیک, سرمایه گذاری خارجی, بهبود تصویر کشور
    Hemmat Imani *, Seyed Masuod Mosavi
    Unlike the traditional conceptualization of hard military power as a criteria for the assessment of national power, in globalization era the components and indicators of national power have extended to novel dimensions including economic, financial, scientific, technological, cultural, and the like. Nowadays, the significance of new components of power (soft power) has abundantly been increased compared to the traditional components of power (hard power). Considering the convergence and interconnectedness of the world economies, approaches of foreign policy and diplomacy and specifying their objectives and strategies, is of significant role in improving national power of any country including Iran. Therefore, the foreign policy of Iran plays a significant role in creating a proper environment so as to promote Iran’s international status. It can be claimed that foreign policy in a developed country should always serve the national development. Therefore, economic diplomacy as a developmentalist approach to Iran's foreign policy and, consequently, its behavioral imperatives is highly emphasized. The principal research question of the study is: What role can Iran's foreign policy play in order to achieve an influential status in the world economy? And what components and indicators should be underscored and included in decision-makers’ plans to promote Iran’s power? The research hypothesis is that Iranian leaders and decision makers should concentrate on economic diplomacy as an approach to Iran's foreign policy so as to promote Iran’s power and enhance its international economic status.
    Keywords: economic convergence, economic diplomacy, electronic marketing, energy foreign investment, national power, private sector, promoting country's image
  • ابراهیم متقی *
    الگوهای رفتاری آمریکا در قبال چین از دوران عادی سازی روابط تاکنون ترکیبی از تعامل سیاسی، همگرایی اقتصادی، به عنوان سیاست سفلی و الگوی دربرگیری استراتژیک، به عنوان سیاست والا است، برای تحلیل نظری رفتار آمریکا در قبال چین، بایستی گونه های متفاوت این رفتارها را از هم تفکیک کرد، در چارچوب روابط سیاسی- استراتژیک این پتانسیل وجود دارد که رفتار دو کشور به سمت همگرایی پیش رود یا این که به منازعه بینجامد، برای مثال، روابط آمریکا و چین بر سر مساله تایوان یک مساله غیر قابل گذشت است که در چهارچوب بازی حاصل جمع صفر قابل تحلیل است، ولی در مورد روابط اقتصادی دو کشور، اغلب تحلیل گران اقتصادی دنیا، بازی حاصل جمع غیر صفر را مرجح و عقلانی تر می دانند. زیرا هر دو کشور می توانند از مزیت های نسبی اقتصادی برای تحول بیشتر اقتصادی کشورشان سود ببرند.
    در این مقاله نویسنده سعی دارد تا به تشریح الگوهای رفتاری ایالات متحده در قبال چین، در چارچوب تحلیل های نظری متناسب و متداخل در فهم موضوع بپردازد.
    کلید واژگان: الگوهای رفتاری, تعامل سیاسی, همگرایی اقتصادی, احاطه استراتژیک
    Ebrahim Mottaghi *
    Science the normalization of ties up to now, the United States behavioral patterns about china has been a combination of political interaction, economic convergence as the alternative policy, and strategic in folding pattern as the prior policy. For a visionary analysis of the United States behavior about china, different types of these behaviors must be segregated. In the frame of political-strategic ties, the potential exist for the behaviors of the tow countries to converge or result in conflict. For example, the united state-china ties regarding to the Taiwan issue, is an irremissibly issue which can be analyzed in a zero sum game frame, but about the economic ties between the tow countries, must of the economic critics in the world, consider the non-zero sum game more preferable and rational. Because both countries can benefit from the relative economics advantages to develop economically.
    In this article, initially, I describe the three United States’ behavioral patterns regarding to china, and analyses and probe this patterns in the frame of the national patterns of experts.
    Keywords: Behavioral Patterns, Political Interaction, Economic Convergence, Strategic Enfolding
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال