جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "جنبش های اجتماعی جدید" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «جنبش های اجتماعی جدید» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
اعتراضات 1401 یکی از رخدادهای سیاسی و اجتماعی ای بود که فضای جامعه را در مقیاسی وسیع متاثر کرد. هدف این تحقیق واکاوی ریشه های اجتماعی حضور زنان در اعتراضات پاییز 1401 و نشان دادن پیامدهای آن برای جامعه و حکومت است. اگرچه خیزش اعتراضی 1401 لایه های اعتراضی مختلفی داشت، تمرکز این مطالعه بر کنش ورزی زنان در لایه مدنی این اعتراضات است.به این منظور با مطالعه کیفی و روش نظریه زمینه ای و نمونه گیری نظری، با 28 زن کنشگر سیاسی و اجتماعی مصاحبه شد. داده های گردآوری شده براساس کدگذاری باز، محوری و انتخابی کدگذاری و تحلیل شدند.مقوله ها و مضامین استخراج شده از دل مصاحبه ها نشان داد در اعتراضات 1401، گسست میان «ذهنیت زنان» و «عینیت حقوقی و اجتماعی» آنان اهمیت دارد. تغییرات ارزشی و نگرشی در زنان و پذیرش نیافتن آن از سوی حکومت به همراه چند دهه کنترل پوشش و سبک زندگی زنان و گره زدن آن با هویت سیاسی حکومت، تقابل آنان با نظام سیاسی را تشدید کرده است. این اعتراضات پیامدهای جنسیتی، اجتماعی و فرهنگی برای جامعه دارد و درعین حال پوشش زنان را مسئله ای جدی برای حکومت کرده است.این لایه اعتراضی، اعتراضی زنانه مبتنی بر بازپس گیری سبک زندگی و از نوع جنبش های اجتماعی جدید بود و به کسانی که تجربه «کنترل» و «تحقیر» در تجربه زیسته شان دارند، مربوط است. تکرارشدن شعار «زن، زندگی، آزادی» در این جنبش، مطالبه «آزادی اجتماعی و فرهنگی» و اعتراض به زندگی دستوری و حکومتی است که ماهیتی هدایت گرایانه دارد.
کلید واژگان: اعتراضات 1401, جنبش های اجتماعی جدید, زنان, سبک زندگی, نظریه زمینه ایOne of the political and social events that significantly influenced the societal ambiance was the 2022 protests. This study aims to examine the social underpinnings of the presence of women in the protests of the fall of 2022 and to demonstrate the repercussions on society and the government. This study concentrates on the civil layer of the 2022 protest uprising, despite the fact that it encompassed various layers of protest. For this purpose, 28 interviews were conducted with female political and social activists using the qualitative study and grounded theory method and theoretical sampling. The collected data were coded and analyzed based on open, central and selective coding.The categories and themes that were extracted from the interviews demonstrated the significance of the disparity between the “women’s mentality” and their “legal and social objectivity” in the protests of 2022. The political system has been further exacerbated by the non-acceptance of women by the government, as well as the control of women’s attire and lifestyle, which has been linked to the political identity of the government for decades. This has resulted in a shift in value and attitude. These protests have had significant societal, social, and cultural repercussions, and they have also elevated the government’s concern regarding women’s attire.This protest layer was a women’s protest that was centered on the reclamation of the lifestyle and the type of new social movements. It is related to those who experience “control” and “humiliation” in their lived experience. The movement’s reiteration of the slogan “woman, life, freedom” is a protest against thedirective character of orderly and governmental life and a demand for “social and cultural freedom.”
Keywords: 2022 Protests, Lifestyle, Grounded Theory, New Social Movements, Women -
جنبش های اجتماعی پدیده های فراگیری در دهه اخیر بوده اند و به واسطه ماهیت شبکه ای و متفاوتی که داشته اند لقب جنبش های اجتماعی جدید را با خود همراه کرده اند. مقاله حاضر تلاش کرده است با استعانت از صورتبندی نظری میگل ابنسور و توصیفات نظری نظریه پردازان جنبش های جدید از این جنبش ها، با ارایه یک تیپ ایده آل نظری از انواع کنش های اعتراضی به عنوان یک ابزار تحلیلی، تعریف مشخصی از تمایز بین جنبش های زندگی / دموکراسی شورشی، با لحظه انقلابی / دموکراسی قیام طلبانه و اصلاحات / دموکراسی تضادآمیز به دست دهد. برای رسیدن به این ابزار کارهای نظری انجام شده درباره جنبش ها مرور شده و به لحاظ تجربی از تحلیل محتوای متون تولید شده درباره اعتراضات 1401 ایران بهره برده است. در ارایه تمایزهای نظری سه دسته فوق، موضوع ایران در حاشیه قرار گرفته و تمایز نظری این سه دسته از منظر شاخص هایی چون نقطه آغاز، پیام، ماهیت، سازماندهی، سازمان (گروه های شکل دهنده)، رهبری و نمایندگی، محل های درگیر، ابزار و رسانه و هدف عرضه شده است.
کلید واژگان: جنبش های اجتماعی جدید, دموکراسی شورشی, انقلاب, دموکراسی قیام طلب, اصلاح, جنبش زندگیSociological Review, Volume:30 Issue: 62, 2023, PP 293 -312Social movements have been pervasive phenomena in the last decade and have been called new social movements because of their networked and different nature. The current article has tried to provide a theoretical ideal type of protest actions as an analytical tool, by using the theoretical formulation of Miguel Ebensor and the theoretical descriptions of the theorists of the new movements. From the distinction between life movements / insurgent democracy, with the revolutionary moment / Insurrectionary democracy and reforms / Conflictual democracy. In order to reach this tool, the theoretical works done about the movements have been reviewed and empirically, it has benefited from the content analysis of the texts produced about the 1401 protests in Iran. In presenting the theoretical distinctions of the above three categories, the issue of Iran has been marginalized and the theoretical distinction of these three categories has been presented from the point of view of indicators such as starting point, message, nature, organization, forming groups, leadership and representation, involved places, Media and purpose.
Keywords: New Social Movements, Revolution, insurgent democracy, reform, life movement -
برخلاف تصور رایج که خاستگاه حرکت های زیست محیطی را طبقه متوسط شهری می داند تجربه های تاریخی متفاوت نشان می دهد که این تصور از محیط زیست گرایی بسیار محدود است و چنین جنبش هایی ممکن است در وضعیت های جغرافیایی غیرشهری و پیرامونی یا از درون طبقات و گروه های اجتماعی مختلف غیر از طبقه متوسط نیز ظهور کنند. یکی از دلایل آن هم این است که ساختارهای پیرامون ساز دولت و سرمایه بیشترین حجم تخریبات زیست محیطی را در مناطق پیرامونی انجام می دهند و جدیترین تهدیدهای محیط زیستی نیز متوجه همین مناطق و گروه های اجتماعی ساکن در آن ها است. بنابراین جنبش های محیط زیستی در این وضعیت ها بیش از هر جای دیگری با زندگی و سیاست درهم تنیده اند و شرایط امکان ظهور نیز دارند. در این مقاله با مرور پژوهش های تجربی مربوط به موضوع جنبش های محیط زیستی در ایران نشان داده شد که اغلب این پژوهش ها بر کلان شهرهای مرکز ایران متمرکز بوده اند، از این رو در قالب رویکردهای جریان اصلی و رایج قرار می گیرند و نتایج آن ها کمک چندانی به توضیح محیط زیست گرایی در پیرامون ایران نمی کند. موارد معدودی از پژوهش ها نیز وجود دارند که اگرچه برخی از نتایج آن ها برای پژوهش حاضر قابل پذیرش بود اما به دلیل فقدان چهارچوب مفهومی برای توضیح محیط زیست گرایی در پیرامون که هدف این مقاله است مورد نقد قرار گرفته اند. در ادامه با خوانشی تلفیقی از نظریه های مرکز-پیرامون، محیط زیست گرایی فرودستان و جنبش های اجتماعی جدید چند مفهوم اساسی مانند «استعمار داخلی»، «محیط زیست گرایی فرودستان»، «اکوناسیونالیسم»، «شیوه درونی کنش» و «شیوه بیرونی کنش» معرفی و به طرزی نظرورزانه و با الهام از رویکرد «تعین چند بعدی» آلتوسر صورت بندی شده است. بر این اساس برای تبیین عوامل ساختاری و بسترهای ظهور محیط زیست گرایی در پیرامون ایران با تاکید بر کردستان یک چهارچوب مفهومی متشکل از مفاهیم فوق پیشنهاد شده است.
کلید واژگان: مدل مرکز-پیرامون, جنبش محیط زیستی, محیط زیست گرایی در پیرامون, اکوناسیونالیسم, جنبش های اجتماعی جدیدContrary to the common wisdom that traces the origin of environmental movements to the urban middle class, the existing empirical findings imply that such an account of environmentalism fails to provide a further approach. Environmental movements may emerge from non-urban settings or within different social classes and groups beyond the middle class. Since the state’s marginalizing structure and capital provoke environmental damage in peripheral regions, the social groups living there have been also put in jeopardy. In this respect, it is not coincidence that these peripheral settings are at the core of a variety of environmental movements, which are intricately linked to life and politics. This article, by reviewing the empirical research on environmental movements in Iran, shows that the majority of existing studies focus on the large cities in Iran. As they fall into the mainstream approach to environmental movements, their outcomes remain limited in understanding the inquiries on environmentalism in the periphery of Iran. Even if few studies provide some pertinent results to this research, they lack a conceptual framework to describe environmentalism in the periphery, which is at the hub of this paper. Through the consolidated reading of "center-periphery," "subaltern environmentalism," and "new social movement" theories, some key notions such as "internal colonialism," "subaltern environmentalism," "eco-nationalism," "internal mode of action," and "external mode of action" are then introduced and articulated in a speculative manner, drawing on Althusser's "overdetermination" approach.
Keywords: Center-Periphery Model, environmentalism in the periphery, environmental movement, Eco-Nationalism, New Social Movements -
فناوری های نوین ارتباطی در دهه 1990، به افزایش قدرت جنبش های اجتماعی جدید، در شکل دهی و هدایت افکار عمومی جهانی، اعتراض ها و ایجاد چالش های جدی برای حکومت ها انجامیده اند. چنان که می توان گفت جنبش های اجتماعی جدید با بهره گیری از فناوری های جدید رسانه ای، نقش بسیار مهمی در تحولات جامعه مدنی جهانی ایفا می کنند.
در این مقاله، نخست، به کارکردهای مهم اینترنت در جنبش های اجتماعی، از حیث نظری پرداخته می شود و سپس، به منظور تایید بحث های نظری، جنبش های اجتماعی زاپاتیستا، جنبش های اعتراضی علیه سازمان تجارت جهانی و گروه 8 و نیز جنبش های صلح طلبانه، به اجمال بررسی می شوند. نتایج این مطالعه نشان می دهد، از نیمه دوم دهه 1990 به بعد، اینترنت با قابلیت هایی همچون پست الکترونیک، وب سایت ها، اطلاع رسانی گسترده، شبکه سازی و هویت سازی، بر موفقیت این جنبش ها در تشویق و بسیج اعتراض ها در سطح جهانی، تاثیر قابل توجهی داشته استکلید واژگان: اینترنت, جنبش های اجتماعی جدید, جنبش های ضد جنگ, زاپاتیستا, سازمان تجارت جهانی, گروه 8Modern communication technologies in 1990s gave rise to new social movements and shaped and directed world public opinions, protests and created serious challenges for governments. So much so that it could be said through these technologies new social movements have played a key role in the civil developments across the world. The present article, first, looks into the important functions of the internet in social movements in terms of theory, and then, to substantiate the relevant theories, it examines Zapatista social movements, protests against World Trade Organization (WTO) and G-8 as well as peaceful movements. The findings show that from the mid-1990s onwards, the internet, through a range of capabilities including e-mail, websites, networking and shaping identity, has had remarkable effects on these movements’ success in mobilizing and encouraging rallies across the world. -
این مقاله تلاش دارد با مطالعه شرایط مشترک مؤثر در وقوع انقلاب های مخملی در کشورهای هدف، با استفاده از رهیافت روش «توافق» جان استوارت میل، به مؤلفه های علی مشترک دست یابد. جنبش های اجتماعی، نهادهای مدنی، احزاب، فرهنگ سیاسی حاکم بر جامعه، ساختار و موقعیت ملی و بین المللی دولت حاکم و میزان مداخله قدرت های هژمونیک، هر کدام در تحقق انقلاب های مخملی نقش تعیین کننده ای دارند. در این پژوهش، با استفاده از نظریه های جنبش های اجتماعی کلاسیک و جدید، نظریه های رفتار جمعی، نظریه های انقلاب، و نیز در پرتو تحلیل تطبیقی، نقش و جایگاه مؤلفه های تاثیرگذار در انقلاب های مخملی در کشورهای هدف و وضعیت همان مؤلفه ها در شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه ایران مورد مقایسه قرار گرفت. فقدان اعتماد و روحیه کار جمعی در فرهنگ سیاسی جامعه ایرانی، منع گسترش نهادهای مدنی، تجربه ناکام نوسازی معلول عدم آمادگی جامعه ایران برای پذیرش تغییرات بنیادی، جایگاه بی ثبات احزاب در ساخت سیاسی، وجود سطحی از انسجام ملی در جامعه، فقدان اپوزیسیون منسجم و قدرتمند، عمق نفوذ استراتژیک ایران در منطقه و اقتدار سیاسی نظامی دولت، جملگی شاخص ها و مؤلفه هایی هستند که در شرایط موجود احتمال انقلاب مخملی را در ایران منتفی می سازند. از سویی، حضور پتانسیل های تهدیدکننده ای چون چالشگری ایران علیه منافع آمریکا و اسرائیل در منطقه، ضعف حوزه عمومی و نهادهای مدنی، تراکم شکاف های اجتماعی سیاسی، برخورد جناحی و سلیقه ای جناح حاکم با رقیبان سیاسی اش درون نظام، اقتصاد تک محصولی، افزایش میزان تورم، کاهش سطح اشتغال و افزایش جمعیت جوان کشور، مؤلفه های تهدیدکننده ای است که در شرایط حضور یا فقدان یک عامل ناشناخته (x)، ممکن است زمینه ای برای ظهور انقلاب مخملی در ایران باشد.
کلید واژگان: جنبش های اجتماعی کلاسیک, جنبش های اجتماعی جدید, رفتار جمعی, انقلاب, انقلاب مخملیToday’s study of the common effect condition on color revolution in target countries is one of the important issues on political sociology. In this paper, we used the John Stewart Mill’s method for finding the common cause factors. These factors are social movement, civil institutions, political culutres in societies, structures, national and international situation of government and hegemony power inventing. They have an important role in the of achievement color revolution. In this paper, we used new social movement theories, mass public behavioral theories and revolution theories through comparative analysis of the most important factors in color revolution on target countries. Then we compared the same factors in the condition of Iranian society. The results indicated that Iranian society suffers for the following: miss trust, lock of team work behavior, weakness of civil institutions development, incomplete modernization expeperience, and lack of preparedness for accepting the structural changes. Also, due to lack of strong opposition power and other factors, the probability of color revolution in Iran is very weak. -
طرح مساله: هدف این مقاله ارزیابی تغییر چشم اندازهای رفاه اجتماعی با ظهور جنبش های اجتماعی جدید می باشد. سوال اصلی پژوهش این است که آیا پیدایش جنبش های جدید به معنای فراموشی مبارزه برای رفاه و سیاست اجتماعی می باشد؟روشپژوهش حاضر برای ارزیابی رابطه جنبش های اجتماعی جدید و مقولات رفاه و سیاست اجتماعی، روش های مطالعه اسنادی و استدلال تحلیلی را به کار می برد. این مقاله با طرح دیدگاه های تبیینی در رابطه با ظهور جنبش های جدید و رابطه آن با زوال ساختاری دولت رفاه می کوشد با روش تحلیلی، انواع ارتباطات مفهومی و کنشی بین دو مقوله جنبش های جدید و سیاست های رفاه اجتماعی را طبقه بندی و ارایه کند.
یافته ها ونتایجاین نوشتار بر اساس دستاوردهای مفهومی و تحلیلی خود امکان سازگاری، هم افزایی و تعامل بین دیدگاه های نظریه پردازان جنبش های اجتماعی جدید و پژوهشگران رفاه و سیاست اجتماعی را مطرح می کند: این جنبش ها با ایجاد سه دسته از چرخش های فرهنگی، سیاسی و مفهومی بر ابعاد مغفول رفاه بشری دست نهاده اند، روش های نوینی را برای تاثیرگذاری بر تدوین و اصلاح سیاست ها و برنامه های رفاهی پیش گرفته اند و بر درک مقولات رفاهی و گشودن چشم اندازهای تازه برای پژوهش های رفاه و سیاست اجتماعی موثر بوده اند.
کلید واژگان: جامعه پسا صنعتی, جنبش های اجتماعی جدید, دگرگونی در چشم اندازهای رفاه, مفاهیم جدید رفاه و سیاست اجتماعیObjectiveThis article bring into focus the role of new social movements in the contemporary welfare landscape. It intends to analyze the problematic relationships between new social movements and welfare and social policy categories. Old social movements, or labour parties and movements, were, in the late modernity or in the industrial societies, the most important actors for influencing on the processes of formulation and reform of welfare and social security policies, but in recent post – industrial societies, new social movements have emerged that their focuses lay on identity and cultural concerns. Some of authors believe on fundamental difference between movement and class, and tell about the end of struggle for welfare and social policy in the new social movements. According to their points, class and labour movement fighted for improving the condition on life especially for labour and unprivileged class but new social movement are interested in cultural and identity problem. The main questions of this paper are as follow: what are the causes of formation of new social movements and consequences of them in the filed of social welfare; do new social movements theorists and actors dismiss the problems of poverty and unequality; In the context of globalization of unequality and decline of welfare state and in the age of inability of working class for self-organization and shift in intellectuals and theorists concerns and interests, thinking in poverty problem and actoring for redeem of unjustice on the level of new social movements in ending.MethodThe main methods of this article for the assessment of the compatibility between new social movements and welfare aims are documentary study and analytical argumentation. This article for answering its questions and evaluating of relations between new social movements and welfare and social policy, in the first place, review the related theorists thoughts and then examine the most important sociological explanations of new social movements emergence, and simultaneous changes in social welfare landscape and policies. This theoretical and conceptual study provides necessary condition for understanding the different approaches of new social movements to objects and policies of social welfare.FindingsNew social movements could be distinguished in term of different organizations, policies, goals and methods in comparison to old social movement. Leading theorists of new social movements like Ingelhart, Habermas, Giddens, Touraine and Castels examine emergence of new social movements in relation to welfare categories. These different theories have a common idea about important influences of new social movements in formation new perspective in recent societies for integrating of social welfare in a more broder and more humanistic framework. Welfare state's deterioration coincides with a cultural change, or what Ingelhart named silent revolution, and the process of post-modernization. In later process with development of welfare and improvement of economic conditions, gradual passage from survival value toward self-expression values have occurred. This cultural space could change, or was parallel to, the new political atmosphere. These transformation induced new modes of thinking about and struggle for human condition's upgrading. New theory and action landscape has been reflected in new social movements.There are cultural, political and conceptual shifts in analysis and activities for regarding welfare and social policy, by theorists and activists of new social movements.Resultfinal section of this article, based on conceptual and analytical analysis and argumentations in the process of the whole body of the paper, propose the possibility of reconciliation and interaction between new social movements theorists and welfare and social policy's researchers. new social movements do not overlook the welfare problems but open new windows for seeing the neglected aspects of human welfare. They bring new methods and procedures into focus for formulating and reforming the welfare categories, and develop new perspectives for research on these affairs. According to final conclusion of our paper, new social movements can be compatible with the reflection and contemplation for finding new modes of policies in favour of human welfare.Keywords: New Social Movements, New Welfare Concepts, Post, Industrial Society, Shifts, Welfare Landscape -
سازمان های غیردولتی پدیده ای جدید در حیات اجتماعی جوامع محسوب می شوند که رشد شتابان آن ها از نیمه دوم قرن بیستم و در پی مسایل ناشی از جهانی شدن و بحران دولت رفاه آغاز شده است. این سازمان ها به دنبال بسیج نیروهای مردمی و داوطلب برای بهبود وضعیت جامعه، رفع کاستی ها، بروز و ظهور دیدگاه ها و دست یابی به توسعه پایدار هستند. این مطالعه به دنبال بررسی عوامل اجتماعی موثر بر مشارکت جوانان در سازمان های غیر دولتی است.بدین منظور با بررسی نظریه های مختلف جامعه شناسان کلاسیک و نظریه های انجام اجتماعی، جنبش های اجتماعی جدید و سرمایه اجتماعی به بیان نظری مسئله تحقیق پرداخته شده است. در این پژوهش، سازمان های غیر دولتی نمود جنبش های جدید پنداشته شده و با توجه به الگوی فرانظری کلمن ارزش های فرامادی و نیز سرمایه اجتماعی افراد بر مشارکت آن ها در این سازمان ها موثر فرض شده و با روش پیمایش فرضیات بررسی شده اند. جامعه آماری جوانان 14 - 30 ساله ساکن مناطق مختلف شهر تهران می باشند و حجم نمونه 375 نفر است. اطلاعات مورد نیاز با کاربرد پرسشنامه جمع آوری شده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته اند. نتایج نشان می دهد که هر چه ارزش های فرامادی در جوانان بیشتر باشد، سرمایه اجتماعی در آنان بیشتر و مشارکت آن ها در سازمان های غیردولتی بیشتر است. جوانان دارای پایگاه اجتماعی اقتصادی بالاتر و دارای تحصیلات بیشتر مشارکت بیشتری در این سازمان ها دارند. همچنین مشارکت دختران جوان کمتر از پسران جوان بوده است. پایگاه اجتماعی اقتصادی بالاتر با داشتن ارزش های فرامادی و سرمایه اجتماعی بیشتر همراه است. دانشجویان و دانش آموزان نیز ارزش های فرامادی و سرمایه اجتماعی و در نتیجه مشارکت بیشتری در سازمان های غیر دولتی جوانان داشته اند.
کلید واژگان: سازمان های غیر دولتی, جوانان, مشارکت, سرمایه اجتماعی, ارزش های پسامادی, جنبش های اجتماعی جدید
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.