جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "دولت رفاه" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «دولت رفاه» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
تاب آوری اقتصادی، قدرت تحمل تکانههای اقتصادی در مواجهه با مخاطراتی ناگهانی است. صندوقهای بیمه از اجزای اصلی مقاومت جوامع در سطح کلان و خرد است. «بیمه تابآور» یکی از مهمترین ارکان نظام تامین اجتماعی در دستیابی به اهداف توسعه از جمله رشد اقتصادی پایدار، حمایت اجتماعی قلمداد میشود. هدف پژوهش تحلیل جامعهشناختی مفهوم، ابعاد و شاخصهای تابآوری اقتصادی صندوقهای بیمهای است. روش کیفی و با استفاده از مصاحبههای دلفی انجام گردید. 12 مصاحبه با شیوه نمونهگیری « هدفمند» صورت گرفت. حجم نمونه مبتنی بر اشباع نظری بود. یافتههای پژوهش نشان داد که اقتصاد ایران ترکیبی از 2 رویکرد اقتصادی نئولیبرالیستی و دولت رفاه است. شاخصهای تابآوری صندوقهای بیمه شامل پابرجایی، افزونگی، تدبیر، واکنش به مخاطره، احیاء هستند. از میان مولفههای مربوط به شاخص تابآوری اقتصادی، مولفه افزونگی و قابلیت احیاء از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. صندوقهای بیمه در سه ویژگی پایداری، کفایت مزایا و کیفیت حکمرانی به شدت دچار چالش هستند. وضعیت شاخصهای مربوط به این سه ویژگی سبب شده تا «تابآوری» صندوقها به مخاطرهای جدی تبدیل شود. صندوقهای بازنشستگی در ایران از یک طرف با محدودیت سرمایهگذاری روبهرو هستند چراکه ارتباطی با بازارهای مالی جهانی ندارند و از طرف دیگر با تحمیل سیاسی در حوزه مدیریت واحدهای اقتصادی خود مواجهاند. این دو ویژگی آنها را در حوزه سرمایهگذاری نسبت به همتایان متمایز میکند. تابآوری اقتصادی صندوقهای بیمه متاثر از اقتصاد مقاومتی بوده و خود این موضوع وجه تمایز بارزی با سایر کشورها است. میتوان گفت که وضعیت کنونی تابآوری صندوقهای بیمه آنچنان مطلوب نیست. به عنوان نتیجه میتوان اظهار کرد که درخصوص سازمان تامین اجتماعی میتوان تابآوری را با محاسبات اکچوئری سنجید و بر این اساس با وارد کردن شوکهای مختلف به سازمان، پیامدهای مالی آن را ارزیابی کند. بدون در نظر گرفتن این محاسبات و با در نظر گرفتن شاخصهای کلیدی مانند نسبت پشتیبانی، نرخ بازده سرمایه، منابع در دسترس و وضعیت مالی دولت به نظر میرسد صندوق تامین اجتماعی را نیز صندوقی شکننده باید توصیف کرد.
کلید واژگان: تابآوری اقتصادی, اقتصاد مقاومتی, رویکرد اقتصادی نئولیبرالیستی, دولت رفاه, نظام تامین اجتماعی, صندوقهای بیمه.Economic resilience is the ability to withstand economic impulses in the face of sudden risks. Insurance funds are one of the main components of society's resistance at the macro and micro levels. "Sustainable insurance" is considered one of the most important pillars of the social security system in achieving development goals, including sustainable economic growth and social support. The aim of the research is sociological analysis of the concept, dimensions and indicators of economic resilience of insurance funds. The qualitative method was conducted using Delphi interviews. 12 interviews were conducted with "purposive" sampling method. The sample size was based on theoretical saturation. The findings of the research showed that Iran's economy is a combination of 2 neoliberal economic approaches and the welfare state. Resilience indicators of insurance funds include sustainability, redundancy, tact, reaction to risk, recovery. Among the components related to the economic resilience index, the component of redundancy and revivability has been of special importance. Insurance funds are severely challenged in the three characteristics of sustainability, adequacy of benefits and quality of governance. The status of the indicators related to these three characteristics has caused the "resilience" of the funds to become a serious risk. On the one hand, pension funds in Iran are facing investment restrictions because they are not connected to global financial markets, and on the other hand, they are facing political imposition in the management of their economic units. These two features distinguish them from their peers in the field of investment. The economic resilience of insurance funds is affected by the resistance economy, and this issue is a clear distinction from other countries. It can be said that the current situation of resilience of insurance funds is not so favorable. As a result, it can be stated that regarding the social security organization, resilience can be measured with actuarial calculations and based on this, by introducing different shocks to the organization, its financial consequences can be evaluated. Without considering these calculations and taking into account key indicators such as support ratio, capital return rate, available resources and the government's financial situation, it seems that the social security fund should also be described as a fragile fund.
Keywords: Economic Resilience, Resistance Economy, Neoliberal Economic Approach, Welfare State, Social Security System, Insurance Funds -
در این پژوهش، تاثیرگذاری گرایش سیاسی و میزان دینداری شهروندان بر احساس عدالت توزیعی در برنامه های رفاهی دولت مد نظر است. این پنجره و منظر، از آن جهت اهمیت دارد که حاکمیت سیاسی کشور در پیوندی جدایی ناپذیر با دین، تلاش می کند نگرش متفاوتی به مقوله رفاه و عدالت اجتماعی بر اساس مفاهیم دینی داشته باشد. چارچوب نظری این پژوهش بر مبنای نظریههای نقد دولت رفاه و نظریه بوردیو تدوین شده است. این تحقیق به صورت پیمایشی و با ابزار پرسش نامه در بین شهروندان خرم آبادی در پایان سال 1399 و آغاز 1400 انجام یافته است. نمونه گیری پژوهش با تلفیقی از نمونه گیری خوشهای و طبقه بندی نامتناسب طراحی شد و حجم نمونه 400 نفر بود. نتایج نشان می دهد شهروندان دیدگاه یکسانی به برنامه های رفاهی دولت ها ندارند. آنها در میان سه دولت پیشین، برنامه های رفاهی دولت خاتمی را بهتر و دولت روحانی را ضعیف تر ارزیابی کرده اند. در امید به برنامه های رفاهی دولت آینده نیز اکثریت جمعیت معتقد به ثبات یا حتی بدتر شدن وضعیت هستند. نتایج پژوهش حاکی از تاثیرگیری ارزیابی برنامه های رفاهی دولت از میزان تعهد شهروندان به شعایر دینی و نوع گرایش سیاسی آنهاست؛ در این معنا افراد با گرایش اصولگرا و اعتقادات دینی بیشتر، ارزیابی بهتری از عدالت توزیعی دارند. نتایج پژوهش موید این است که ارجحیت گرایش ها و نگرش ها موجب وابستگی/ طرد ذهنی شهروندان نسبت به نهادهای دولتی شده و ارزیابی نیازهای اجتماعی و توزیع عدالت توزیعی برنامه های رفاهی دولت را سوگیرانه و به نفع یا علیه آنها تغییر می دهد.
کلید واژگان: عدالت توزیعی, رفاه اجتماعی, دولت رفاه, توسعه, نیازThe present research aimed at studying the effects of religiousness and political orientation on justice feeling among Iranian citizens regarding Iranian government´s welfare plans. This perspective is important because the political sovereignty of Iran with an inseparable tie with religion tries to have a different attitude towards social welfare and justice based on religious concepts. The present research framework was developed based on the theories of criticizing the government of welfare and Bourdieu´s theory. The present research was carried out by survey method and using questionnaire administered among Khoramabad citizens in 2021. The research sampling was designed through integrating cluster sampling and disproportionate stratified sampling with 400 as the sample volume. The results showed that Khorramabad citizens have not an equal attitude towards Iranian governments´ social welfare plans. Regarding the three previous governments, Khoramabad citizens assessed welfare plans of Khatami´s government as higher than that of Rohani´s government. Regarding their hope for the next government´s welfare plans, majority of the population predict the same or worse conditions. The research results showed that their commitment towards religious rituals and political orientations have effects on their assessment of a government´s welfare plans, i.e., the individuals with fundamentalist orientation and religious believes assess plans for distributive justice higher. The results also showed that priorities in the individuals´ orientation or attitude resulted in accepting or rejecting governmental institutions in their minds; moreover, the individuals assess securing the social needs and distributive justice in the governments´ welfare plans as biased for or against them.
Keywords: Distributive Justice, Social Welfare, Government Of Welfare, Development, Needs -
پژوهش حاضر تلاش می کند ضمن مرور رویکردهای مختلف در باب رابطه توسعه، عدالت توزیعی، و رفاه اجتماعی با اتخاذ رویکردی جامعه شناختی احساس عدالت توزیعی شهروندان خرم آبادی در برنامه های رفاهی دولت را بررسی نماید. این تحقیق به صورت پیمایشی و با ابزار پرسش نامه در بین شهروندان خرم آبادی در پایان سال 1399 و آغاز 1400 انجام یافته است. نمونه گیری پژوهش با در نظر گرفتن میزان برخورداری از رفاه اجتماعی مناطق شهری خرم آباد با تلفیقی از نمونه گیری خوشهای و طبقه بندی نامتناسب طراحی شد و حجم نمونه 400 نفر بود. نتایج پژوهش نشان می دهد میزان احساس عدالت توزیعی در رفاه اجتماعی شهروندان خرم آبادی پایین و فقط 2.4 درصد از افراد، این احساس را بالا تلقی نموده اند. در میان ابعاد مختلف نیز آنها در توزیع فرصت های کار و اشتغال و حکمروایی، احساس تبعیض بیشتری را احساس می کنند، اما در ابعاد آزادی های فردی و بهره مندی از رسانه ها و ارتباطات، این احساس به حداقل می رسد. بررسی فرضیه ها نشان داد متغیرهای نیازمندی های رفاهی اجتماعی، میزان اعتماد به برنامه های رفاهی دولت، و میزان سرمایه اقتصادی دارای همبستگی قوی تری با متغیر احساس عدالت توزیعی در برنامه های رفاهی دولت هستند. یافته های تحلیل رگرسیون حاکی از آن است که متغیرهای مستقل، 8/50 درصد از واریانس متغیر میزان احساس عدالت توزیعی در برنامه های رفاه اجتماعی دولت را پیش بینی می کنند. در این میان اثر خالص متغیر نیازمندی های رفاهی بیش...
کلید واژگان: عدالت توزیعی, رفاه اجتماعی, دولت رفاه, توسعه, نیاز, سیاستگذاری اجتماعیBy adopting a sociological approach, the present research tries to study distributive justice feeling among Khorramabad citizens regarding welfare programs of the Iranian Government; meanwhile, it reviews different approaches to relationship between development, distributive justice, and social welfare. The present research was carried out by survey method and using questionnaire in March, 2022. By considering social welfare levels in different urban regions in Khorramabad, the research sampling was designed through integrating cluster sampling and disproportionate stratified sampling with 400 as the sample volume. The results showed that the distributive justice feeling of Khorramabad citizens regarding social welfare was low, and only 2.4 % of the people considered this feeling high. And, regarding its different dimensions, i.e., distribution of job opportunities, employment, and governance, they felt more discrimination, and the feeling came to the lowest point regarding the dimensions of individual freedoms and their use of media and communications.Examining the hypotheses, the results showed that the variables social welfare needs, trust level for welfare programs of the government, and the amount of economic capital are more interdependent with the variable distributive justice feeling regarding governmental welfare programs. The regression analysis findings showed that independent variables predict 50.8 % of the variable variance of distributive justice feeling level regarding social welfare programs of the government. Among them, the net effect of the variable welfare needs ...
Keywords: Distributive Justice, social welfare, Welfare state, Development, demand, social policymaking -
این مقاله با رویکردی تحلیلی و با طرح این پرسش که هم گرایی مددکاری اجتماعی و سیاست اجتماعی چگونه ممکن می شود؟، به بررسی نقشی که مددکاری اجتماعی در توسعه سیاست اجتماعی دارد و نیز تاثیری که ایدیولوژی های رفاهی و در پی آن سیاست های اجتماعی بر مددکاری اجتماعی دارند، می پردازد. در این مقاله، زمینه های مورد توجه برای بیان این رابطه را در دو نقش محوری شناسایی و مفهوم پردازی کرده ام. 1) نقش حداقل گرا که در آن مددکار اجتماعی صرفا به عنوان مجری سیاست اجتماعی است. در این موقعیت، مددکار اجتماعی در نقش اجراکننده سیاست های اجتماعی در سازمان ها و مراکز ارایه دهنده خدمات اجتماعی ظاهر می شود و 2) نقش حداکثرگرا که مددکار اجتماعی به عنوان اصلاح گر سیاست اجتماعی عمل می کند. در این موقعیت، مددکار اجتماعی همزمان با اجرای سیاست های اجتماعی در جهت تعیین دستور کار برای اجرا یا ممانعت از اجرای یک سیاست، تحلیل مساله موجود، ارایه پیشنهاد پژوهش و حتی برای تصویب سیاست اقدام می کند. با این نقش، مددکار اجتماعی در تعاملی دوسویه با سیاست اجتماعی هم به توسعه مددکاری اجتماعی موثر کمک می کند و هم در پیوندی ارگانیک به پویایی و تحول سیاست اجتماعی زمینه مند یاری می رساند. برهم کنش هم افزایی که ضرورتی برای مددکاری اجتماعی روزآمد و سیاست اجتماعی علمی و کاربردی در زمینه ایران است.
کلید واژگان: سیاست اجتماعی, مددکاری اجتماعی, تحلیل سیاست, دولت رفاه, اقدام سیاستیUsing an analytical approach and proposing the question: How is the convergence of social policy and social work possible? this study aims to investigate the role of social work in social policy development and the effect of welfare ideologies, and consequently social policies on social work. This paper identifies and conceptualizes the areas of interest to express this relationship in two axial roles: 1) the minimalist role in which the social worker is only the executor of social policy. In this situation, the social worker appears in the role of social policy executor in organizations and centers that provide social services, and 2) the extremist role in which the social worker acts as the social policy reformer. In this situation, the social worker embarks on a plan to analyze the existing problem, to present a research proposal, and even approve the policy at the same time with implementing the social policies to determine the agenda for implementing or preventing the implementation of a policy. In this role, the social worker both helps with developing the effective social work in a two-way interaction with social policy and help with the dynamicity and evolution of the social policy in an organic connection; the synergy interaction which is considered as a necessity for up-to-date social work and applied social policy in Iran.
Keywords: social policy, Social Work, social policy analysis, Welfare state, policy action -
نشریه مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی، سال سوم شماره 3 (پیاپی 12، پاییز 1399)، صص 23 -34
در چند دهه اخیر، پیامدهای افزایش مخارج دولتی به سبب فعالیت تام دولتها در تدارک و تهیه خدمات رفاهی و هزینه های مربوط به تامین اجتماعی، ساختار اقتصادی بسیاری از کشورها را با چالش روبرو کرده؛ بطوری که میتوان گفت روشنترین وجه غالب بر سیاست اجتماعی در آغاز قرن جدید حرکت به سمت خصوصی سازی و تالش برای کاهش هزینه ها بوده است. از سویی دیگر، تحوالت اجتماعی و افتصادی شتابان در خارج از حوزه رفاه نیز، بر لزوم گسترش مشارکت نهادهای مختلف از جمله فعالیت جامعه مدنی و بخش خصوصی افزوده است. هدف اصلی این مقاله شناخت علل و تحلیل ضرورتهای اجتماعی و اقتصادی است که مشارکت بخش خصوصی در حوزه رفاه اجتماعی را الزم میداند. توصیف چگونگی فعالیت و ایفای نقش بخش خصوصی در پی فرایند خصوصی سازی نظامهای رفاهی هدف دیگری است که این پژوهش در پی رسیدن به آن است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات تبیینی است که با استفاده از روش مطالعه اسنادی کتابخانهای و استدلال تحلیلی، علاوه بر توصیف نحوه فعالیت بخش خصوصی در عرصه های مختلف رفاهی، به بررسی و تحلیل عوامل ضرورتسازی میپردازد که در آن مشارکت بخش خصوصی در این حوزه را تبیین میکند.
کلید واژگان: رفاه اجتماعی, بخش خصوصی, دولت رفاه, خصوصی سازی, رفاه تجاری -
با عنایت به اهمیت مطالعات تطبیقی در زمینه بهره گیری از تجربیات و دستاوردهای دیگر جوامع در حوزه سیاست ها و برنامه های مرتبط با رفاه اجتماعی، مقاله حاضر به دنبال ارائه چارچوبی برای این مطالعات از طریق شناسایی و معرفی مهم ترین نظام های رفاهی موجود در جهان می باشد. برای این منظور، ابتدا مهم ترین تلاش های نظری و تجربی برای ارائه گونه شناسی از نظام های رفاهی طی دو دهه گذشته مرور شده و کشورهای واقع در هر یک از گونه ها نیز تعیین شده اند. همچنین، عملکرد نظام های رفاهی گوناگون نیز بر اساس سه شاخص کاهش فقر، حمایت در برابر مخاطرات بازار کار و پاداش برای مشارکت در بازار کار مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه بر این، ویژگی های نظام های رفاهی در کشورهای در حال توسعه و کم تر توسعه یافته نیز بررسی شده و گونه های مختلف ترتیبات رفاهی این کشورها نیز معرفی شده اند. در پایان مرور مختصری نیز بر ویژگی های نظام رفاهی ایران بر اساس مفاد قانون اساسی و تحولات سال های اخیر صورت گرفته است.
کلید واژگان: رفاه اجتماعی, نظام رفاهی, دولت رفاه, گونه شناسی, مطالعه تطبیقیGiven the importance of comparative studies in order to utilize the experiences and achievements of other societies in the field of welfare policies and programs, the present paper is intended to provide a suitable framework for such studies by identifying and introducing the most prominent welfare systems around the world. To this end, firstly the most outstanding theoretical and empirical efforts in the field of welfare systems typology in the past two decades are reviewed and various countries which fall in each category are identified. Moreover, performance of various welfare systems is evaluated according to three indicators, namely: reduction in poverty, protection against labor market risks, and rewards for labor participation. Besides, characteristics of welfare systems in developing and less developed countries are studied and existing welfare arrangements in these countries are addressed. The paper ends with a brief review of the characteristics of the Iranian welfare system according to various provisions of the Iranian Constitution as well as the main developments in the welfare system of the country in recent years. -
طرح مساله: این مقاله می کوشد با طرح دیدگاه های کلاسیک دولت رفاه، تناقضات ذاتی و پیامدهای منطقی آنها را نشان دهد و نظریه دولت رفاه پوپر را در مقابل این دیدگاه ها صورت بندی نماید و سپس آراء منتقدان معاصر دولت رفاه را مطرح کرده و میزان توانایی پاسخگویی هر کدام از مبانی فلسفی دولت رفاه را در مقابل نقد ناقدان به محک گذارد. و در ادامه به سوال هایی که در پی می آید، پاسخ دهد:الف: رفاهی که مدنظر پوپر است، چگونه تحقق می پذیرد؟
ب: مبنای نظری پوپر برای ساخت «دولت رفاه» چیست؟روشروش مطالعه در مقاله حاضر، روش اسنادی و استدلال تحلیلی می باشد.یافته هاپوپر برخلاف بنتام و میل که بیشترین خیر را برای بیشترین افراد خواستار بودند، عقیده داشت که می بایست فشار و رنج قابل اجتناب را به حداقل برسانیم.نتایجپوپر وجود دولت را در جامعه ضروری می داند و حتی بر این عقیده است که در بعضی از مواقع باید اختیارات خاصی را به دولت بدهیم تا دولت از پس اهداف رفاهی خود برای افراد جامعه برآید. این در حالی است که فیلسوفانی نظیر «جرمی بنتام» و «جان استوارت میل» هر چند وظایف زیادی را از دولت انتظار داشتند، در عین حال شعار کوچک تر کردن دولت را سر می دادند. این مساله یکی از تناقض های دیدگاه هایشان بود. همچنین این نظر پوپر در مقابل همان مساله ای است که «مایکل اوکشات» و «رابرت نازیک» به آن بی توجه اند. آنها به آزادی مطلق برای انسان اعتقاد دارند و هیچ گونه اختیاری را برای دولت قائل نیستند که در مقاله نشان داده شده است اولا، آزادی های بی حد وحصری که این دو برای انسان قائل اند در نهایت به عدم آزادی منجر می شود و در ثانی مشکلات جدی جامعه از قبیل فقر، تضاد و تبعیض گسترش می یابد در حالی که راه حل پوپر، واقعگرایانه و به منظور کاهش مشکلات از طریق دادن برخی قدرت ها به دولت در جهت کاهش مصائب اجتماعی است. در نهایت راهبردی را که پوپر برای رسیدن به اهداف دولت رفاه پیشنهاد می کند همان «مهندسی اجتماعی تدریجی» است که روشی برای جستجو و مبارزه با بزرگترین و عامترین بدی های گریبانگیر جامعه است.
کلید واژگان: ابطال گرایی, رفاه, دولت رفاه, مطلوبیت گرایی, مهندسی اجتماعی تدریجیObjectiveThis study is going to show the inherent contradictions and logical results of welfare state regarding to classical attitudes and to list Popper’s theory of welfare state against these attitudes. Then the view points of modern critics will be discussed and the response ability of each philosophical bases of welfare state will be tested. Then the following questions will be replied: 1- how welfare will be realized in Popper’ s view? 2- what’ s the theoretical base of making welfare state in Popper’ s view?Methodthis study has been done by referring to studies and documents in library.FindingsBentham and Mill’s welfare theory has been based on providing more welfare for more people in society. Disagreed with these classic philosophers and agreed with M.Oakeshott and R.Nozick, Popper believes that determining any welfare for people is a great mistake that leads to autocratic governments and since it is too difficult to determine welfares for people in a society, there is no general agreement on it and most of them aren’t the same and sometimes they are even contradictory. But on the contrary with welfare state opponents, Popper doesn’t consider welfare state extermination as a solution, but provides a more reasonable solution. He believes that instead of increasing welfare for more people, avoidable suffering and stress should be decreased.ResultsAccording to Popper, the state is a necessity, also he believes that the state should be authorized in some cases in order to cope with its welfare aims for society. While some philosophers such as Bentham and Mill expected the state to do a lot of duties but chanted slogan of reducing the state. Also this Popper’s view is against what hasn’t been considered by M.Oakeshott and R.Nozick. They believe in absolute freedom of human and consider no authority for the state. But according to Popper’s attitude, there are two basic problems: firstly, boundless freedom of human finally will lead to lack of freedom and secondly, some social problems such as poverty, contrast and discrimination will be increased. But Popper solution is more realistic and will decrease social problems by giving more authorities to the state. Finally Popper suggests Graduate Social Engineering to achieve welfare state aims which is a way to find and overcome more general and main problems of the society.Keywords: Refutability, Welfare, Welfare state, Utilitarianism, Gradual Social Engineering -
در این نوشتار نویسندگان، به بررسی تغییراتی می پردازند که در طول زمان در مورد ایدئولوژی حرفه ای جرم شناسان اتفاق افتاده است. منظور از ایدئولوژی حرفه ای، مجموعه ای از باورهای زیر بنایی ست که موجب جهت گیری متفکران دانشگاهی در مسیر خاصی می گردد. تا اواخر دهه 1960 میلادی، جرم شناسان بر این باورند که مطالعه علمی علل جرم، مبنایی برای فردی کردن رفتار با بزه کاران ایجاد خواهد کرد که به نوبه خود موجب کاهش تکرار جرم آنها خواهد شد. در اواسط دهه 1970 میلادی، این دیدگاه دچار افول شد و ایدئولوژی حرفه ای جایگزین آن گردید که تاکید می نمود «هیچ چیز در نهادهای اصلاحی درمانی موثر نیست»، علل بزه کاری، عللی ساختاری اند و جرم، تنها از رهگذر عدالت اجتماعی می تواند کاهش یابد. اگر چه نویسندگان این نوشتار به فوائد این ایدئولوژی حرفه ای نیز اشاره می کنند، اما اظهار می دارند که ایدئولوژی حرفه ای مذکور این نتیجه نامطلوب را به دنبال داشته است که موجب توجیه «تخریب دانش» (نشان دادن آنچه موثر نیست) به عنوان تنها توصیف عقلانی از جرم شناسی شده است؛ به گونه ای که منجر به تضعیف تلاش های انجام شده جهت «تولید دانش» (نشان دادن آنچه موثر است) گردیده است. با وجود این، جنبشی در خصوص «سنجش میزان اثر بخشی برنامه های اصلاحی درمانی» در حال رشد به عنوان ایدئولوژی حرفه ای جایگزین است که یک بار دیگر بر استفاده از علم جهت حل مسائل مربوط به جرم تاکید می نماید. نویسندگان بر این باورند که این دیدگاه در صورت فراگیری، موقعیت جرم شناسی را به عنوان یک رشته مطالعاتی بهبود خواهد بخشید و نسبت به اندیشه «هیچ چیز موثرنیست»، نفع عمومی بیشتری را برای بزه کاران و نظم عمومی به همراه خواهد داشت.
کلید واژگان: بازپروری بزه کاران, برنامه های اصلاحی - درمانی, جرم شناسی, دولت رفاه, دولت سزا گر -
در دهه 1930 و به دلیل اعتقاد به توانایی نیروهای چپ در ارایه راه حل برای مقابله با مصائب و بدبختی هایی که در اثر بحران اقتصادی دامن گیر مردم در جوامع صنعتی شده بود، همچنین فقر گسترده، گرسنگی و بیماری های همه گیر که میلیون ها انسان را به ورطه ناامیدی و یاس کشانده بود، ایده تامین رفاه همگانی و دولت رفاه در کشورهای صنعتی پدید آمد. در ابتدا دولت های رفاهی با موفقیت های چشم گیر روبرو شدند اما در پایان قرن بیستم افول این دولت ها آغاز شد. ایرادهای اساسی که منتقدان به دولت های رفاه داشتند بیش از هر چیز بنیان های فلسفی دولت های رفاه را نشانه رفته بود، زیرا مبانی تئوریک دولت های رفاه از تناقض های ذاتی رنج می برد که بنیان گذاران آن مرتکب شده بودند. در این مقاله کوشش شده است ابتدا به بررسی مبانی تئوریک دولت های رفاه پرداخته شود و تناقض ها و مشکلات منطقی آن ها آشکار گردد. سپس بر اساس دیدگاه فلسفی و همچنین اندیشه های اجتماعی پوپر به صورت بندی مبانی تئوریک دولت رفاه در تقابل با اندیشه های «جرمی بنتام» و «جان استوارت میل» پرداخته شده است. در پایان نشان داده شده است که پوپر برخلاف بسیاری دیگر از لیبرال ها که با هرگونه پدرسالاری دولت مخالفت می کنند، بر آن است تا وجوهی ازآن را که برای ایجاد جامعه ای کمتر محروم لازم است، حفظ شود. پوپر وجود دولت را ضروری می داند و حتی بر این عقیده است که در بعضی از مواقع باید اختیارات خاصی را به دولت بدهیم. تا دولت از پس اهداف رفاهی خود برای افراد جامعه برآید. اوبرخلاف بنتام و میل که بیشترین خیر را برای بیشترین افرادخواستاربودند، عقیده داشت که می بایست فشار و رنج قابل اجتناب رابه حداقل برسانیم. او برای رسیدن به این اهداف استراتژی «مهندسی اجتماعی تدریجی» را پیشنهاد می کند.
کلید واژگان: ابطال گرایی, رفاه, دولت رفاه, مطلوبیت گرایی, مهندسی اجتماعی تدریجیIn 1930s, the idea of providing general welfare and welfare state appeared in industrial countries due to the belief in the ability of left forces in solving misfortunes that people entangled in; because of financial crisis in industrialized societies, expanded poverty, starvation and epidemic diseases which led millions of people to the hopelessness. Welfare states achieved outstanding success at the beginning but they started to move down at the end of the 20th century. Since theoretical basis suffered from inherent contradictions of its founders, critics pointed at the philosophical basis of welfare states. This article studies the theoretical basis of welfare states and reveals their contradictions and problems. Then according to the Popper’s philosophical point of view and his social attitudes, the theoretical basis of welfare states will be listed in comparison with Bentham's and Mill's thoughts. The writers of this study have attempted to show that unlike many other liberalists who disagree with any state patriarchy, Popper intends to maintain some dimensions of it which are necessary to make a less deprived society. According to Popper, state is a necessity; also he believes that government should be authorized in some cases in order to cope with its welfare aims for society. Unlike Bentham & Mill who believe in more welfare for more people, Popper proposes to minimize the avoidable stress. To achieve his aim, Popper suggests Graduate Social Engineering. -
هدف اصلی این مقاله ارائه تحلیلی کلی از موانع توسعه سیاست اجتماعی در دوره برنامه های توسعه بعد از انقلاب اسلامی است. مقاله این بحث را دنبال می کند که در این برنامه ها بیش از هر زمانی در گذشته بر موضوعات مختلف در سیاست اجتماعی به ویژه در مورد حمایت اجتماعی از گروه های آسیب پذیر تاکید شده است؛ زیرا قانون اساسی دولت را دولت رفاه می داند. مقاله این استدلال را مطرح می کند که علی رغم اینکه تلاش تصمیم سازان بر این بوده است تا برای اطمینان از رفاه و بهزیستی تمام شهروندان، سیاست اجتماعی را در دستور کار قرار دهند، اما برنامه ها از نبود یک سیاست اجتماعی جامع، به این معنا که گفتمان مستقل سیاست اجتماعی به عنوان پیش زمینه برنامه ریزی برای این نوع سیاست ها برای پرکردن شکاف نظر و عمل وجود ندارد، رنج می برند. بنابراین، چالش های پیش روی دولت برای تدوین یک برنامه سیاست اجتماعی جامع این است که چگونه ذی نفعان واقعی را، چه در بخش سوم جامعه، چه گروه های اجتماعی، نظریه پردازان، صاحب نظران و سیاست گذاران، در بحث های گروهی دسته جمعی و کارگاه های تدوین برنامه عمل برای طراحی و انتخاب های موجود در سیاست اجتماعی گرد آورد. در این مقاله ما سعی می کنیم تا بر نقش این ذی نفعان در بخش های مختلف و در گروه های اجتماعی متمرکز شویم تا ویژگی های برنامه سیاست اجتماعی اجراشدنی و واقع گرایانه را با تمرکز بر نقاط قوت و ضعف برنامه های اجتماعی و تعیین اولویت های سیاست های اجتماعی روشن کنیم. فرض ما بر این است که می توان از تجربیات تدوین سیاست اجتماعی در سایر کشورهای دنیا، دولت رفاه های کلاسیک و بحران های اخیر آن برای انجام هر دستورالعمل بومی استفاده کرد. این مسئله را ما در بررسی برنامه های توسعه اجتماعی و تمایز آن با برنامه سیاست اجتماعی در برنامه های توسعه بعد از انقلاب نشان خواهیم داد.
کلید واژگان: سیاست اجتماعی جامع, دولت رفاه, نظم و توسعه اجتماعی, بخش سوم جامعهThe aim of this paper is to have a general analysis of the obstacles to the development of a social policy in the post-revolutionary Iran by emphasizing on the places of social policy in the development plans. The paper argues that these plans, more than anytime in the past insist on focusing on the different issues in social policy and welfare in different parts, particularly on social protection issues, as by the post revolutionary constitutional law the state is defined as a welfare state. The paper also argues that despite the fact that the decision makers try to bring social policy to be higher up the agenda, to ensure the well-being of all of their citizens, the plans suffer the lack of a comprehensive social policy in the sense that there is no social policy discourse to fill the gap between theory and practice. Thus, the challenges facing the government in order to develop such a policy program in terms of social policy choices is how to bring together real stakeholders, whether the third sector in the society or social groups, theoreticians, elites and policy makers, to discuss the subject matter within focus groups and workshops. In addition, the paper tries to focus on the role of the stakeholders in the various sectors, i.e., public, private and voluntary sectors, and social groups to draw a realistic and accomplishable social policy program, a focus on the strengths and weaknesses of such programs and making priorities in the social policy. We suppose that we have to learn lessons by classical welfare states and their recent crisis which led to the argument of the end of the welfare state but we need an Iranian style of social policy in order to target the main challenges facing the state and the society by taking our opportunities. -
اعتماد سیاسی به رابطه مردم و دولت می پردازد. تحقیقات صورت گرفته حکایت از روند نزولی اعتماد سیاسی در ایران از اول انقلاب تاکنون دارد. از جمله عوامل مؤثر بر اعتماد سیاسی که در تئوری های جامعه شناسان کلاسیک و معاصر و نظریه پردازان سرمایه اجتماعی بر آن تاکیدشده، دین است. این عامل در کشورایران که حکومت دینی برقرار است و دخالت دین در سیاست واضح و آشکاراست، بیشتر قابل بررسی است. گیدنز، تاثیر دین براعتماد سیاسی را از ویژگی های جوامع سنتی می داند و تعهدات دینی مسوولین در جوامع سنتی، عملکرد نقاط تماس، اعتماد بنیادی و تلاش دولت برای تامین رفاه اجتماعی اقتصادی مردم را از دیگر عوامل تاثیرگذار بر اعتماد سیاسی ذکر می کند. برای بررسی اعتماد سیاسی در سه حوزه اعتماد به نظام سیاسی، نهادهای سیاسی و کنشگران سیاسی به روش پیمایشی از 630 نفر از افراد 20 سال به بالای تهرانی که به روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب شده بودند، اطلاعات جمع آوری گردید. نتایج تحقیق نشان داد که اعتماد به نظام سیاسی بیشتر از اعتماد به نهادها و کنشگران سیاسی است. میزان دینداری پاسخ گویان و نیز اعتماد بنیادی آنان، رضایت از عملکرد نقاط تماس، برداشت از میزان تعهدات مذهبی مسوولان و نیز تلاش دولت برای تامین رفاه اجتماعی اقتصادی مردم بر اعتماد سیاسی تاثیر دارد. بیشترین تاثیر متعلق به برداشت پاسخ گویان از تلاش دولت برای تامین رفاه مردم است.
کلید واژگان: اعتماد سیاسی, دینداری, اعتماد بنیادی, دولت رفاه, نقاط تماس -
طرح مساله: در این مقاله سعی شده است به تفاسیر بعضی از متفکران مدرن کلاسیک و قرن بیستم در مورد عدالت اجتماعی بپردازیم. در این راستا اندیشه های هابز و کانت به عنوان دو نظریه مهم مدرن کلاسیک مورد بررسی قرار می گیرد، سپس اندیشه رالز در مورد عدالت و مخالفان او همانند هایک بررسی می گردد.روشاین مطالعه از نوع کتابخانه ای بوده ودر آن تلاش می شود با مرور منابع عمده و تحلیل نظرات، جمع بندی روشنی از راهبردهای ارائه شده ومتناسب با جامعه ایران ارائه شود.یافته هانظرات رالز به عنوان نظرات جامعی می تواند عدالت را به طور همه جانبه توضیح دهد، لذا با توجه به مباحث مرتبط یا دولت رفاه و دیدگاه های اصلاحی آن و نهایتا رویکردهای اقتصادی رشد و باز توزیع درآمد سه راهبرد «تقدم رشد نسبت با باز توزیع درآمد»، راهبرد «تقدم باز توزیع در آمد نسبت به رشد» و راهبرد «رشد توام با باز توزیع در آمد» مورد بررسی و بازبینی قرار گرفته اند.نتایجراهبرد رشد توام با توزیع درآمد برای حل مسائل رشد و عدالت اجتماعی بهتر می تواند رشد و عدالت را به همراه داشته باشد. سه عامل عدالت رالزی، جامعه رفاهی و جامعه ریسکی و راهبرد رشد توام با باز توزیع درآمد در یک راستا می توانند راهبرد رشد توام با باز توزیع درآمد را توضیح دهند.
کلید واژگان: باز توزیع درآمد, دولت رفاه, رشد اقتصادی, عدالت اجتماعیObjectivesThis paper is primarily devoted to review the ideas and views of some of the modern classic and twentieth century scholars on "Social Justice". Then, it is discussed on the relationship between these theories and welfare state, strategies of economic development and social justice.FindingsReflections of Hobbes and Kant are reviewed as two important modern classic theories. Hobbes believes that human being by nature seeks his/her profits and acts based on the natural rights which is a tendency toward self-interests. He emphasizes that state is the only social regulator which establishes social justice. Individuals comply with the regulations of the state just because of the advisability and fear from anarchy.Therefore, according to Hobbes, justice is impossible without state hence justice is a by product of the state not people.On the contrary, Spinoza does not consider human being profit-seeking by nature.Kant also believes human being can not function on the basis of its self-essence and can not achieve justice and virtue this way.He furthermore elaborates that justice is solely achievable through rational demands. Accordingly Kant unlike Hobbes denies the relation between rationality and profit by the decree of intellect.In twentieth century, two major schools of thoughts of John Rawls and Amartya Sen are reviewed in this article. Rawls believes justice is the piety of social system, he thinks justice is the righteous choice when there is maximum freedom and inequality is justified as long as it is not threatening the interests of the low-income social group, In fact Rawls set up a fair-choice system before us and indicates that society can not establish justice unless it first achieves the civil-law which guarantees the fair-choice to people.Amartya Sen considers freedom of choice and socio-political participation of people as a prerequisite to development and justice. Rawl's ideas as comprehensive thoughts to explain justice thoroughly is reviewed in this article. Subsequently, the welfare state and its reformist changes are discussed. In this section some of the criticisms to the welfare state are mentioned and two approaches of "welfare society" and "risk society" are considered as amending revisions to the welfare state which emphasize on more participation of people in the social risks and benefits. In this paper challenges of economic growth and redistribution are discussed and the three strategic of "growth then redistribution", "redistribution then growth" and "growth with redistribution" are considered in more details. It is concluded that the third strategies approach, "growth with redistribution", is the approach of choice for resolving the concerned issues in this regard.The three approaches are considered in three different periods: eight years of the imposed war, eight years of post-war reconstruction period, and eight years of subsequent reformist government. It is concluded that the strategy of "redistribution then growth" was implemented during the Iran-Iraq war and the strategy of "growth then redistribution" was the major approach during reconstruction period and the first four-year of reform, and the strategy of growth with redistribution was taken during the second four-year of reform.ResultsFinally, with respect to the social and political demands of the Iranians, the growth with redistribution is concluded to be best instrumental for securing growth and social justice in Iran.The article studies the three factors of Rawl's justice, welfare society, and risk society in line with the " growth with redistribution" approach in order to better explain the "growth with redistribution" strategy.Keywords: Economic Growth, Redistribution, Social Justice, Welfare State -
در این مقاله ، به موضوع گسترش خدمات اجتماعی در ژاپن به مثابه مفهوم وسیع رفاه شرقی پرداخته می شود. کانون توجه در این جا نقش های مثبت و منفی است که شیوه غربی در بنیان و ارائه خدمات اجتماعی فردی در ژاپن گذارده است، نه فقط در شکل مشاوران خارجی در دوره میجی (Meiji) و نیز بعد از جنگ، بلکه همچنین به طور استعاری، بعنوان یک «مدل» برای سیاست گذاران اجتماعی ژاپنی، خواه برای تقلید کردن یا اجتناب کردن. این مدل به ویژه برپایه نظام مامورین داوطلب رفاه، به نام مینسیین سیدو(Minseiiin Seido) و اینکه چگونه نقش آنها به طور گسترده در سایه ایده هایی که رفاه اجتماعی در ژاپن گسترش یافته و باید در آینده در مقایسه با جوامع غربی توسعه یابد، به طور وسیع مورد تفسیر واقع شده است. اهمیت این مباحث ورای مبحث رفاه مطرح شده و ایده های اساسی درباره نقش و ماهیت «فرد»، «خانواده» و «جامعه» بررسی می شوند، به همان اندازه مفاهیمی چون «وظایف شهری»، «حقوق» و «شهروندی» مورد توجه قرار می گیرند و اینکه چطور این مفاهیم در ژاپن و آمریکای شمالی و جوامع اروپای غربی تفاوت دارند، به ایده های اجتماعی خیلی متفاوت درباره «رفاه» منجر می شوند.کلید واژگان: دولت رفاه, نظام مینسیین, تامین اجتماعی, خدمات اجتماعیThis paper explores the development of social services in Japan in terms of the broader concepts of welfare Orientalism and Occidentalism . The focus of this paper is on the roles-both negative and positive-played by the "West" in the construction of Japanese social service provision, not only literally in the form of foreign advisers in the early Meiji and post-war Occupation periods, but also metaphorically as a "model" for Japanese social policy makers either to emulate or to avoid . It concentrates in particular on the system of voluntary welfare commissioners called the minseiiin seido and how their role has been variously integrated in the light of ideas about how social welfare has 'developed, and should develop, in the future in Japan in comparison with "Western" societies . The significance of these debates extends beyond welfare since, underlying them, are fundamental ideas about the role and the nature of the "person", the "family", the "community", and as well as the concepts of "civic duties", "rights" and "citizenship", and how these may differ in Japan and North American and West European societies, leading thereby to very different social ideas about "welfare" .Keywords: welfare state, minseiiin system, social security, social services
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.