جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "دولت رفاه" در نشریات گروه "علوم انسانی"
-
تاب آوری اقتصادی، قدرت تحمل تکانههای اقتصادی در مواجهه با مخاطراتی ناگهانی است. صندوقهای بیمه از اجزای اصلی مقاومت جوامع در سطح کلان و خرد است. «بیمه تابآور» یکی از مهمترین ارکان نظام تامین اجتماعی در دستیابی به اهداف توسعه از جمله رشد اقتصادی پایدار، حمایت اجتماعی قلمداد میشود. هدف پژوهش تحلیل جامعهشناختی مفهوم، ابعاد و شاخصهای تابآوری اقتصادی صندوقهای بیمهای است. روش کیفی و با استفاده از مصاحبههای دلفی انجام گردید. 12 مصاحبه با شیوه نمونهگیری « هدفمند» صورت گرفت. حجم نمونه مبتنی بر اشباع نظری بود. یافتههای پژوهش نشان داد که اقتصاد ایران ترکیبی از 2 رویکرد اقتصادی نئولیبرالیستی و دولت رفاه است. شاخصهای تابآوری صندوقهای بیمه شامل پابرجایی، افزونگی، تدبیر، واکنش به مخاطره، احیاء هستند. از میان مولفههای مربوط به شاخص تابآوری اقتصادی، مولفه افزونگی و قابلیت احیاء از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است. صندوقهای بیمه در سه ویژگی پایداری، کفایت مزایا و کیفیت حکمرانی به شدت دچار چالش هستند. وضعیت شاخصهای مربوط به این سه ویژگی سبب شده تا «تابآوری» صندوقها به مخاطرهای جدی تبدیل شود. صندوقهای بازنشستگی در ایران از یک طرف با محدودیت سرمایهگذاری روبهرو هستند چراکه ارتباطی با بازارهای مالی جهانی ندارند و از طرف دیگر با تحمیل سیاسی در حوزه مدیریت واحدهای اقتصادی خود مواجهاند. این دو ویژگی آنها را در حوزه سرمایهگذاری نسبت به همتایان متمایز میکند. تابآوری اقتصادی صندوقهای بیمه متاثر از اقتصاد مقاومتی بوده و خود این موضوع وجه تمایز بارزی با سایر کشورها است. میتوان گفت که وضعیت کنونی تابآوری صندوقهای بیمه آنچنان مطلوب نیست. به عنوان نتیجه میتوان اظهار کرد که درخصوص سازمان تامین اجتماعی میتوان تابآوری را با محاسبات اکچوئری سنجید و بر این اساس با وارد کردن شوکهای مختلف به سازمان، پیامدهای مالی آن را ارزیابی کند. بدون در نظر گرفتن این محاسبات و با در نظر گرفتن شاخصهای کلیدی مانند نسبت پشتیبانی، نرخ بازده سرمایه، منابع در دسترس و وضعیت مالی دولت به نظر میرسد صندوق تامین اجتماعی را نیز صندوقی شکننده باید توصیف کرد.
کلید واژگان: تابآوری اقتصادی, اقتصاد مقاومتی, رویکرد اقتصادی نئولیبرالیستی, دولت رفاه, نظام تامین اجتماعی, صندوقهای بیمه.Economic resilience is the ability to withstand economic impulses in the face of sudden risks. Insurance funds are one of the main components of society's resistance at the macro and micro levels. "Sustainable insurance" is considered one of the most important pillars of the social security system in achieving development goals, including sustainable economic growth and social support. The aim of the research is sociological analysis of the concept, dimensions and indicators of economic resilience of insurance funds. The qualitative method was conducted using Delphi interviews. 12 interviews were conducted with "purposive" sampling method. The sample size was based on theoretical saturation. The findings of the research showed that Iran's economy is a combination of 2 neoliberal economic approaches and the welfare state. Resilience indicators of insurance funds include sustainability, redundancy, tact, reaction to risk, recovery. Among the components related to the economic resilience index, the component of redundancy and revivability has been of special importance. Insurance funds are severely challenged in the three characteristics of sustainability, adequacy of benefits and quality of governance. The status of the indicators related to these three characteristics has caused the "resilience" of the funds to become a serious risk. On the one hand, pension funds in Iran are facing investment restrictions because they are not connected to global financial markets, and on the other hand, they are facing political imposition in the management of their economic units. These two features distinguish them from their peers in the field of investment. The economic resilience of insurance funds is affected by the resistance economy, and this issue is a clear distinction from other countries. It can be said that the current situation of resilience of insurance funds is not so favorable. As a result, it can be stated that regarding the social security organization, resilience can be measured with actuarial calculations and based on this, by introducing different shocks to the organization, its financial consequences can be evaluated. Without considering these calculations and taking into account key indicators such as support ratio, capital return rate, available resources and the government's financial situation, it seems that the social security fund should also be described as a fragile fund.
Keywords: Economic Resilience, Resistance Economy, Neoliberal Economic Approach, Welfare State, Social Security System, Insurance Funds -
بلایای طبیعی اجتناب ناپذیر هستند و دولت ها تنها با برنامه ریزی می توانند برای مقابله با آنها آماده باشند. کرونا شرایط دشواری را به وجود آورد. اما، برخی کشورها بهتر از دیگران عمل کردند. دلیل رویکردهای متفاوت چه بود و چرا برخی موثرتر واقع شد؟ برای پاسخ به این پرسش با روش توصیفی- مقایسه ای، با هدف کشف علل عملکرد متفاوت دولت ها و با این فرض که یکی از دلایلی که باعث پاسخ های متفاوت می باشد، ویژگی نظام اقتصادی است، به بررسی منابع پرداختیم. این مطالعه نشان می دهد نظام نابرابر سرمایه داری به دلیل حذف گزینشی بخش های هزینه زای خدمات اجتماعی تنها بر اساس هزینه- فایده اقتصادی، دولت های قدرتمندی مانند آمریکا و انگلستان را در بحرانی ترین شرایط در بدترین وضعیت قرار داد. تفاوت نظام های اقتصادی و نحوه درک دولت ها از همه گیری منجر به عملکردها و آمار متفاوتی در میزان مرگ و میر و پیامدهای اقتصادی شد. این تحقیق همچنین نشان می دهد که مدیریت بحران های همه گیر سه مرحله دارد. اولیه یا ورود، مقابله یا مدیریت و خروج. عدم آمادگی کشورهای نئولیبرال (آمریکا و انگلستان) در مرحله ورود باعث شدکه نتوانند عملکرد مناسبی در مرحله دوم داشته باشند ولی در مرحله سوم به دلیل تولید واکسن موفق تر بودند. اما آمادگی کشورهای آلمان و سوئد در مرحله اول به واسطه برنامه ریزی دولت و خدمات اجتماعی قوی تر موفقیت آنها را در مرحله مدیریت بحران و خروج رقم زد. آمادگی ژاپن نیز در مرحله اول به دلیل فرهنگ نهادینهشده مردم و همچنین سرمایه گذاری دولت در مبحث آموزش، باعث موفقیت این کشور در مراحل بعدی شد.
کلید واژگان: مدل های نظام اقتصادی سرمایه داری, کرونا (کووید-19), دولت رفاه, نئولیبرالیسم, عملکرد دولت هاNatural disasters are inevitable, and governments must plan ahead to prepare for them. The COVID-19 pandemic posed a daunting challenge; however, some countries outperformed others. Why were various approaches employed? Why were some of those approaches more effective? Trying to address these questions, we adopted a descriptive-comparative method to discover the causes of variations in states' performances. Hypothesizing that a key factor would be the nature of the economic system, we reviewed different references. This study reveals that the unequal capitalistic system, with its selective elimination of cost-intensive social service sectors based solely on cost-benefit analyses, placed powerful nations like the US and the UK in a vulnerable position at the height of the crisis. The disparity in economic systems and states' perceptions of the pandemic resulted in diverse responses, different mortality rates, and varying economic repercussions. This study further highlights the three-stage nature of pandemic crisis management: initial or entry phase, containment or management, and exit. Poor preparedness in the initial phase hampered the performance of neoliberal nations such as the US and the UK in the subsequent phase. However, their success in the final phase was notable, largely attributed to the development of vaccines. On the contrary, the preparedness of Germany and Sweden in the initial phase, due to government planning and more robust social services, paved the way for their success in the crisis management and exit phases. In a similar vein, Japan's early preparedness, stemming from its ingrained cultural norms and government investments in education, contributed to success in subsequent phases.
Keywords: Capitalist Economic System Models, Corona (COVID-19), Welfare State, Neo-Liberalism, Governments’ Performance -
در این پژوهش، تاثیرگذاری گرایش سیاسی و میزان دینداری شهروندان بر احساس عدالت توزیعی در برنامه های رفاهی دولت مد نظر است. این پنجره و منظر، از آن جهت اهمیت دارد که حاکمیت سیاسی کشور در پیوندی جدایی ناپذیر با دین، تلاش می کند نگرش متفاوتی به مقوله رفاه و عدالت اجتماعی بر اساس مفاهیم دینی داشته باشد. چارچوب نظری این پژوهش بر مبنای نظریههای نقد دولت رفاه و نظریه بوردیو تدوین شده است. این تحقیق به صورت پیمایشی و با ابزار پرسش نامه در بین شهروندان خرم آبادی در پایان سال 1399 و آغاز 1400 انجام یافته است. نمونه گیری پژوهش با تلفیقی از نمونه گیری خوشهای و طبقه بندی نامتناسب طراحی شد و حجم نمونه 400 نفر بود. نتایج نشان می دهد شهروندان دیدگاه یکسانی به برنامه های رفاهی دولت ها ندارند. آنها در میان سه دولت پیشین، برنامه های رفاهی دولت خاتمی را بهتر و دولت روحانی را ضعیف تر ارزیابی کرده اند. در امید به برنامه های رفاهی دولت آینده نیز اکثریت جمعیت معتقد به ثبات یا حتی بدتر شدن وضعیت هستند. نتایج پژوهش حاکی از تاثیرگیری ارزیابی برنامه های رفاهی دولت از میزان تعهد شهروندان به شعایر دینی و نوع گرایش سیاسی آنهاست؛ در این معنا افراد با گرایش اصولگرا و اعتقادات دینی بیشتر، ارزیابی بهتری از عدالت توزیعی دارند. نتایج پژوهش موید این است که ارجحیت گرایش ها و نگرش ها موجب وابستگی/ طرد ذهنی شهروندان نسبت به نهادهای دولتی شده و ارزیابی نیازهای اجتماعی و توزیع عدالت توزیعی برنامه های رفاهی دولت را سوگیرانه و به نفع یا علیه آنها تغییر می دهد.
کلید واژگان: عدالت توزیعی, رفاه اجتماعی, دولت رفاه, توسعه, نیازThe present research aimed at studying the effects of religiousness and political orientation on justice feeling among Iranian citizens regarding Iranian government´s welfare plans. This perspective is important because the political sovereignty of Iran with an inseparable tie with religion tries to have a different attitude towards social welfare and justice based on religious concepts. The present research framework was developed based on the theories of criticizing the government of welfare and Bourdieu´s theory. The present research was carried out by survey method and using questionnaire administered among Khoramabad citizens in 2021. The research sampling was designed through integrating cluster sampling and disproportionate stratified sampling with 400 as the sample volume. The results showed that Khorramabad citizens have not an equal attitude towards Iranian governments´ social welfare plans. Regarding the three previous governments, Khoramabad citizens assessed welfare plans of Khatami´s government as higher than that of Rohani´s government. Regarding their hope for the next government´s welfare plans, majority of the population predict the same or worse conditions. The research results showed that their commitment towards religious rituals and political orientations have effects on their assessment of a government´s welfare plans, i.e., the individuals with fundamentalist orientation and religious believes assess plans for distributive justice higher. The results also showed that priorities in the individuals´ orientation or attitude resulted in accepting or rejecting governmental institutions in their minds; moreover, the individuals assess securing the social needs and distributive justice in the governments´ welfare plans as biased for or against them.
Keywords: Distributive Justice, Social Welfare, Government Of Welfare, Development, Needs -
دولت رفاهی نوردیک به دلیل دارا بودن الگویی خاص از توسعه و نوسازی عموما مورد توجه متفکران قرار گرفته است. بنیان توسعه در نوردیک ترکیبی از سیاستهای اجتماعی - رفاهی و تامین خدمات اجتماعی مناسب توسط دولت است. هدف این پژوهش فهم مدل توسعه در کشورهای نوردیک بر مبنای یک منطق ترکیبی - ناحیه ای است. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که مدل توسعه هایبریدی (ترکیبی) نوردیکی دارای چه ویژگی هایی است و این الگو چه منطقی از توسعه را برای کشور های حوزه اسکاندیناوی فراهم آورده است؟ در پاسخ به پرسش اصلی، مقاله از طریق روش کیفی - توصیفی و با چارچوب جامعه شناسی اقتصادی، ضمن بررسی منطق اجتماعی امر توسعه در منطقه نوردیک، ویژگی های اصلی مدل هایبریدی توسعه در این منطقه را که شامل مدل رفاهی دولت نوردیک، پیوند سنت های اجتماعی با امرتوسعه، ساخت اقتصادی وسیاست خارجی نوردیکی است، تجزیه و تحلیل می کند. بنیان توسعه در منطقه نوردیک معنا سازی زندگی عادی و با کیفیت در جهان مادی است. برای نوردیک ها، توسعه نوعی سبک زندگی اجتماعی برای بهزیستی بهتر است که باعث شهرت مثبت این کشورها در نظام بین الملل و پیوند نام و برند این منطقه با توسعه شده است.
کلید واژگان: توسعه, سنت های اجتماعی, دولت رفاه, نوردیکThe Nordic welfare state model has garnered attention from thinkers due to its unique approach to development and modernization. At the core of Nordic development lies a combination of social welfare policies and the provision of appropriate social services by the government. The aim of this research is to understand the development model in the Nordic countries based on a hybrid-regional logic. The central question of the current study is: what are the characteristics of the Nordic hybrid development model, and what logic of development has it provided for the Scandinavian region? In addressing the main question, the paper utilizes a qualitative-descriptive method within the framework of economic sociology, examining the social logic of development in the Nordic region. It analyzes the main features of the hybrid development models in this region, which include the Nordic welfare state model, the political economy of quality governance, knowledge-based services, and Nordic foreign policy. The foundation of development in the Nordic region is the meaningful creation of a normal and quality life in the material world. For the Nordics, development is a social lifestyle meant for better well-being, which has led to the positive reputation of these countries in the international system and has linked the name and brand of this region with development.
Keywords: Development, Social Traditions, Welfare State, Nordic -
پژوهش حاضر تلاش می کند ضمن مرور رویکردهای مختلف در باب رابطه توسعه، عدالت توزیعی، و رفاه اجتماعی با اتخاذ رویکردی جامعه شناختی احساس عدالت توزیعی شهروندان خرم آبادی در برنامه های رفاهی دولت را بررسی نماید. این تحقیق به صورت پیمایشی و با ابزار پرسش نامه در بین شهروندان خرم آبادی در پایان سال 1399 و آغاز 1400 انجام یافته است. نمونه گیری پژوهش با در نظر گرفتن میزان برخورداری از رفاه اجتماعی مناطق شهری خرم آباد با تلفیقی از نمونه گیری خوشهای و طبقه بندی نامتناسب طراحی شد و حجم نمونه 400 نفر بود. نتایج پژوهش نشان می دهد میزان احساس عدالت توزیعی در رفاه اجتماعی شهروندان خرم آبادی پایین و فقط 2.4 درصد از افراد، این احساس را بالا تلقی نموده اند. در میان ابعاد مختلف نیز آنها در توزیع فرصت های کار و اشتغال و حکمروایی، احساس تبعیض بیشتری را احساس می کنند، اما در ابعاد آزادی های فردی و بهره مندی از رسانه ها و ارتباطات، این احساس به حداقل می رسد. بررسی فرضیه ها نشان داد متغیرهای نیازمندی های رفاهی اجتماعی، میزان اعتماد به برنامه های رفاهی دولت، و میزان سرمایه اقتصادی دارای همبستگی قوی تری با متغیر احساس عدالت توزیعی در برنامه های رفاهی دولت هستند. یافته های تحلیل رگرسیون حاکی از آن است که متغیرهای مستقل، 8/50 درصد از واریانس متغیر میزان احساس عدالت توزیعی در برنامه های رفاه اجتماعی دولت را پیش بینی می کنند. در این میان اثر خالص متغیر نیازمندی های رفاهی بیش...
کلید واژگان: عدالت توزیعی, رفاه اجتماعی, دولت رفاه, توسعه, نیاز, سیاستگذاری اجتماعیBy adopting a sociological approach, the present research tries to study distributive justice feeling among Khorramabad citizens regarding welfare programs of the Iranian Government; meanwhile, it reviews different approaches to relationship between development, distributive justice, and social welfare. The present research was carried out by survey method and using questionnaire in March, 2022. By considering social welfare levels in different urban regions in Khorramabad, the research sampling was designed through integrating cluster sampling and disproportionate stratified sampling with 400 as the sample volume. The results showed that the distributive justice feeling of Khorramabad citizens regarding social welfare was low, and only 2.4 % of the people considered this feeling high. And, regarding its different dimensions, i.e., distribution of job opportunities, employment, and governance, they felt more discrimination, and the feeling came to the lowest point regarding the dimensions of individual freedoms and their use of media and communications.Examining the hypotheses, the results showed that the variables social welfare needs, trust level for welfare programs of the government, and the amount of economic capital are more interdependent with the variable distributive justice feeling regarding governmental welfare programs. The regression analysis findings showed that independent variables predict 50.8 % of the variable variance of distributive justice feeling level regarding social welfare programs of the government. Among them, the net effect of the variable welfare needs ...
Keywords: Distributive Justice, social welfare, Welfare state, Development, demand, social policymaking -
فقر از بزرگ ترین نابسامانی های اجتماعی اقتصادی به شمار می آید که رفع آن نیازمند به کارگیری سیاست های گوناگون در حوزه های مختلف است. یکی از پیش شرط های موفقیت این سیاست ها، طراحی آن ها بر پایه شناسایی دقیق علت هاست. پژوهش حاضر، با گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و توصیف و تحلیل محتوای آن ها، به بررسی تطبیقی دیدگاه امیرمومنان علیه السلام و سه مکتب لیبرالیسم، سوسیالیسم و دولت رفاه درباره علت های فقر پرداخته است؛ تا ضمن آشکارساختن دلیل اختلاف یا اشتراک سیاست های فقرزدایی این دیدگاه ها، به طراحی و اجرای کارآمدترین و مناسب ترین سیاست های فقرزدایی کمک کند. بر اساس یافته های پژوهش، علت های فقر از دیدگاه امیرمومنان علیه السلام، نه همچون لیبرالیسم، بر کاستی های فردی و نه همچون سوسیالیسم بر کاستی های ساختاری متمرکز است؛ بلکه مانند دولت رفاه، به هر دو جنبه توجه دارد. با وجود این، برخی علت های فقر در سه مکتب لیبرالیسم، سوسیالیسم و دولت رفاه، بر مبنای دیدگاه امیرمومنان علیه السلام، قابل پذیرش، و برخی غیرقابل پذیرش است.کلید واژگان: امام علی (ع), علت های فقر, لیبرالیسم, سوسیالیسم, دولت رفاهPoverty is one of the most prominent socio-economic disturbances, requiring various policies in numerous fields to solve it. One of the prerequisites for the success of these policies is their design based on the precise identification of causes. In this research, authors, through collecting data in a library form and describing and analyzing their content, have comparatively investigated the views of Amir al-Mu'minin (AS) and the three schools of liberalism, socialism, and welfare state about the causes of poverty. This article aims to design and implement the most efficient and appropriate policies while revealing the reason for the similarities and differences of poverty alleviation policies. According to the findings of the research, the cause of poverty from Amir al-Mu'minin's (AS) point of view is not focused on individual shortcomings as mentioned by liberalism, nor on structural defects as mentioned by socialism; instead, like the welfare state, it pays attention to both aspects. Despite this, according to Amir al-Mu'minin's (AS) approach, some causes of poverty in the three schools of liberalism, socialism, and welfare state are acceptable, and some are unacceptaKeywords: Amir al-Mu'minin (AS), causes of poverty, Liberalism, socialism, Welfare State
-
رژیم های رفاهی بیانگر مجموعه سیاست ها و برنامه های رفاهی یک کشور در حوزه نظر و عمل می باشند که ساختار رفاهی یک کشور را شکل می دهند و به جهت اهداف بسیار مهم رفاه از جمله سعادت و بهروزی شهروندان، توسعه جامعه و همچنین آثار بسیار وسیعی که فقدان مولفه های رفاه در جوامع دارند (مانند آسیب ها، انحرافات و جرایم)، مورد توجه سیاست گذاران اجتماعی و جنایی قرار گرفته است. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی ضمن شناخت رژیم ها و مدل های رفاهی به عنوان مبانی نظری، ساختار رفاهی کشور بر مبنای اسناد بالادستی به عنوان نظریه و دیدگاه حقوقی و همچنین وضعیت رفاهی کشور در عرصه بین المللی به عنوان عمل و کارکرد رفاهی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. نتایج این پژوهش نشان می دهد، از یک سو قوانین بنیادین در ایران، علیرغم شدت و ضعف در برنامه های رفاهی، حاکی از دیدگاهی نسبتا فراگیر و تمایل به اجرای نظام دولت رفاه از نوع سوسیال دموکرات است و از سوی دیگر، وضعیت شاخص های رفاهی در گزارش لگاتوم، بیانگر وضعیت بسیار نامطلوب رفاه در کشور و جایگاه نامناسب ایران در عرصه بین المللی و حتی منطقه ای می باشد. همچنین مقایسه وضعیت شاخص های رفاهی در گزارش لگاتوم نشان می دهد که ایران از نظر نظام رفاهی، در کنار کشورهای تامین غیررسمی از نوع کمتر کارآمد قرار دارد. از این رو میان آنچه که در نظریه به عنوان سیاست های رفاهی ناشی از قوانین مبنایی معرفی شده با عمل که حاصل وضعیت فعلی رفاه در کشور است، فاصله بسیار زیادی وجود دارد.
کلید واژگان: اسناد بالادستی, دولت رفاه, رژیم های رفاهی, گزارش لگاتوم, نظام سوسیال دموکراتWelfare regimes represent the set of welfare policies and programs of a country in the field of opinion and practice,which form the welfare structure of a country and for the very important goals of welfare,including the happiness and well-being of citizens, the development of society,and also the very wide effects that the lack of welfare components in societies have(such as injuries, deviance and crimes),has been the focus of social and criminal policy makers.In this article, by using the descriptive-analytical method, welfare structure based on upstream documents as a legal theory and perspective, as well as the country's welfare status in the international arena aswelfare practice and function are examined.And it is analyzed.The results of this research show that, on the one hand,the fundamental laws in Iran, despite the intensity and weakness of the welfare programs,indicate a relatively comprehensive view and the desire to implement the welfare state system of the social democratic type, and on the other hand, the state of welfare indicators in Legatum's report shows the very unfavorable state of welfare in the country and Iran's inappropriate position in the international and even regional arena.Also, the comparison of welfare indicators in the Legatum report shows that in terms of the welfare system, Iran is next to the less efficient informal supply countries.Therefore, there is a huge gap between what is introduced in theory as the welfare policies resulting from the basic laws and the practice that is the result of the current state of welfare in the country.
Keywords: upstream documents, welfare state, welfare regimes, Legatum report, social democratic system -
اداره و وضعیت صندوق های بازنشستگی، همواره از موضوعات اصلی و مورد دغدغه در تمامی جوامع است. این نهاد به لحاظ کارکردهای خود، از جایگاه بالا و اثرگذاری چندوجهی برخوردار است. وخامت وضعیت صندوق های بازنشستگی می تواند در ارکان جامعه و ساختار اقتصادی تاثیرات جدی بر جای بگذارد؛ وضعیت صندوق های بازنشستگی در اروپا، از مدت ها پیش زیر نظر بوده و مطالعات قانونگذاری در این حوزه توام با آینده نگری و احتیاط است. مقامات مسیول دریافتند بی توجهی و غفلت می تواند بحران های مشروعیت و کارامدی را به صندوق ها تسری دهد؛ ازاین رو اصلاحات مستمری را با توجه به مقتضیات موجود در هر کشور اعمال کردند. در این مقاله سعی شده است تا به صورت پایه ای به تحول مفهوم حمایت اجتماعی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا در بستر نظریه دولت رفاه اشاره شود. هرچند باید در نظر داشت میزان توسعه یافتگی و وضعیت صندوق ها در بین این کشورها به یک اندازه نیست؛ لیکن نقش اتحادیه اروپا برای اعمال اصلاحات در برنامه های صندوق های بازنشستگی کشورهای عضو شایان توجه است.کلید واژگان: اتحادیه اروپا, تامین اجتماعی, حمایت اجتماعی, دولت رفاه, صندوق های بازنشستگیPublic Law Studies Quarterly, Volume:52 Issue: 4, 2023, PP 1697 -1716The management and status of pension funds have always been a major concern in modern societies. In terms of functions, these funds have a multifaceted impact. The deterioration of pension funds can have serious effects on society and the economy. The situation of pension funds in Europe has long been under scrutiny, and legal studies in this area are conducted with foresight and caution. Officials realized that neglect of the pension funds could engulf these funds in a crisis of legitimacy and efficiency. Therefore, they implemented continuous reforms according to the requirements of each country. In this paper, an attempt has been made to examine the evolution of the concept of social support in European countries in the context of the welfare state. However, it should be borne in mind that the level of development of the funds is not the same among European countries. Also, the role of the European Union in implementing reforms in the pension programs of member states is significant.Keywords: Pension funds, social security, European Countries, Social Protection, Welfare State
-
سیاستگذاران راهبرد تعدیل ساختاری در برنامه های توسعه ی کشور علت عقب ماندگی ها را سیاست های رفاهی دولت در حوزه سیاستگذاری عمومی معرفی کرده اند؛ در حالیکه سیاست های رفاهی منطبق با اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بودند. لذا پیامد اصلی برنامه های توسعه، به حاشیه رفتن بعد اجتماعی-اقتصادی حقوق شهروندی از جمله مسکن، آموزش، سلامت و سایر شاخص های رفاهی است. حقوق شهروندی دارای سه بعد حق مدنی،حق سیاسی و حق اجتماعی-اقتصادی می باشد. واکنشی که در تقابل با بعد اجتماعی-اقتصادی حقوق شهروندی شکل گرفت، عبارت است از تجویز و اجرای سیاست های تعدیل ساختاری در حوزه سیاستگذاری و مدیریت دولتی همراه با نقد معاصر به دولت رفاه بعنوان کارگزار تحقق بخشیدن به حقوق شهروندی. هدف این مقاله تشریح استدلال های واکنشی اقتصاددانان طرفدار بازار آزاد درمخالفت با دولت رفاه براساس نظریه آلبرت هیرشمن (خطابه های ارتجاع: انحراف، بیهودگی و مخاطره) است و با روش تحلیلی- اسنادی، شگردهای استدلالی مخالفان بررسی شده اند. یافته ها نشان می دهد در آغاز، استدلال انحراف بیش از سایر استدلال ها در توجیه راهبرد تعدیل ساختاری در برنامه های توسعه ی کشور کاربرد داشت. اما در دوره های دیگر بویژه اکنون، بانفوذترین استدلال در نادیده گرفتن بعد حقوق اجتماعی-اقتصادی متبلور در سیاستگذاری دولت رفاه، استدلال مخاطره است. استدلال بیهودگی همیشه نقش استدلال فرعی و یدکی را دارد.کلید واژگان: انحراف, بیهودگی, تعدیل ساختاری, دولت رفاه, _ مخاطرهPolicymakers of the structural adjustment strategy in the country's development plans have introduced the causes of lag as welfare policies of the state in the field of Public policy. While welfare policies were in accordance with the Islamic Republic of Iran constitution’s principles. Then its main consequence is to marginalize the socio-economic dimension of citizenship rights such as housing, education, health and other welfare indicators. Citizenship rights have three dimensions: civil rights, political rights, and socio-economic rights. A reaction that was formed in opposition to the socio-economic dimension of citizenship rights include the formulation and implementation of structural adjustment policies in the field of government policy and management, along with contemporary criticism of the welfare state as an agent for the realization of citizenship rights. The purpose of this paper is to explain the reactionary arguments of free market economists in opposition to the welfare states based on Albert Hirschman theory (The Rhetoric of Reaction: Perversity, Futility, Jeopardy). The analytical-documentary method is used to examines the oppositions' arguments of welfare state. Findings show that in the beginning, the argument of perversity was used more than other arguments in justifying the strategy of structural adjustment in the development plans of the country, But in other periods, especially nowadays, the most influential argument is the jeopardy argument for ignoring the socio-economic rights that is came true by welfare state policymaking. The argument of futility has always played the role of a Subsidiary and spare argument.Keywords: Structural Adjustment, Futility, Jeopardy, Perversity, _ Welfare State
-
دولت رفاه به دولتی گفته می شود که در آن تامین و بهبود رفاه عمومی وظیفه قانونی نهادهای قدرت است. اما این هدف به منزله عمل فرا قانونی و یا به عبارت دیگر عمل بر خلاف قانون از طرف مجریان و یا شهروندان نیست . چنین دولتی به همه کسانی که به هر دلیل نتوانند هزینه های خود را تامین کنند کمک رسانی می کند. این کار از طریق پرداخت مستمری (حداقل درآمد) و یا کمک های نقدی دیگر انجام می شود . دولت رفاه به معنی وجود سیاست های سنجیده و هوشمندانه ای در زمینه تامین دست کم حداقل استاندارد زندگی برای همه و ارتقای برابری در فرصت های زندگی است که در آن هیچ تردیدی در زمینه ضرورت تمرکز همه نهادهای رسمی بر تامین خدمات همگانی وجود ندارد؛ تامین اجتماعی یک سیستم همگانی از بیمه های اجباری است. بیمه اجتماعی از بیمه های بازنشستگی، بیمه های دولتی درمانی، بیمه های بیکاری و بیمه حوادث و تصادف ها تشکیل می شود؛ دولت ها تامین اجتماعی را به این دلیل فراهم می کنند که بازارها در بیمه کردن بسیاری از ریسک های مهم پیش روی افراد، شکست خورده اند. از طرفی دولت رفاه ، دولتی کاملا قانون محور است چرا که عرضه خدمات رایگان همواره سود جویان را به فکر سو استفاده از مزایای از پیش تعریف شده رفاهی می اندازد که می بایست در عین جلوگیری، به کیفر متخلفین نیز پرداخته شود .در این پژوهش به وظایف سازمان تامین اجتماعی در راستای تامین خدمات و رعایت کامل قوانین خواهیم پرداخت.
کلید واژگان: دولت رفاه, کیفر, تامین اجتماعی, مستمری, بازنشستهA welfare state is a government in which the provision and improvement of public welfare is the legal duty of the institutions of power. But this goal does not constitute an extra-legal act, or in other words, an act against the law by executors or citizens. Such a government will help all those who, for whatever reason, cannot afford it. This is done through the payment of a pension (minimum income) or other cash assistance. A welfare state means having prudent and intelligent policies to ensure at least a minimum standard of living for all and to promote equality in life opportunities, in which there is no doubt that all formal institutions need to focus on the provision of public services; Social security is a universal system of compulsory insurance. Social insurance consists of pension insurance, government health insurance, unemployment insurance and accident insurance; Governments provide social security because markets have failed to insure many of the important risks to individuals. On the other hand, the welfare state is a completely law-abiding government because the provision of free services always makes the profiteers think of abusing the predefined welfare benefits, which must be prevented and the violators punished. We will pay the duties of the Social Security Organization in order to provide services and fully comply with the laws
Keywords: Government Welfare, Punishment, Social security, Pension, Retirement -
مدل نوردیک تبدیل به یک نشان (برند) در سطح اقتصاد سیاسی بین الملل شده است. پذیرش مدل سوسیال دموکرات تاثیراتی بسیار فراتر از نتایج صرف اقتصادی ایجاد کرده است. با این حال اگرچه اعمال اصول بازار آزاد، نوآوری و تجارت، دولت های رفاه را در میان جهان صنعتی شده با تراز بالای GDP و کیفیت بالای استانداردهای زندگی رسانده است؛ اما ساخت ویژه اجتماعی و ثبات سیاسی دولت ها را قادر می سازد تا این سطح از سرمایه اقتصادی و اجتماعی را تجربه کنند. این ساخت اجتماعی و ثبات سیاسی نیز خود برآیندی از زمینه های فکری - اجتماعی حوزه نوردیک است. دولت های رفاه فراگیر نوردیک، دارای نظام رفاه اجتماعی،تامین خدمات اجتماعی و همگانی و درعین حال نظام مالیات گیری سخت گیرانه، سازوکارهای امنیت شهروندان و... هستند. این سنت های منحصر به فرد فکری و زیست فرهنگی و اجتماعی موجود در حوزه نوردیک، ویژگی های اصلی تعیین کننده توسعه مدل نوردیک محسوب می شوند؛ سنت هایی که هر یک بخشی جداناپذیر از الگوی توسعه ترکیبی (هیبریدی) سوسیال دموکرات -سرمایه داری در حوزه نوردیک را صورت بندی کرده اند. پرسش این پژوهش این است که چگونه سنت های اجتماعی - فرهنگی، هم زمینه شکل گیری و هم زمینه حل دشواری ها و معماهای مدل دولت رفاه فراگیر نوردیک را صورت بندی کرده است؟ برای پاسخ به این پرسش با استفاده از روش توصیفی - تبیینی، ضمن بررسی سنت های اجتماعی فرهنگی جامعه نوردیک، از جمله سنت دهقانی آزاد، سنت آرمان شهر سوسیالیستی، سنت سرمایه داری و سنت حکمرانی، چگونگی پیکربندی این سنت ها در اصول و مبانی «توسعه انسانی»، «اقتصاد ترکیبی (هیبریدی)»، «سرمایه اجتماعی» و «اعتماد همگانی»، «جایگاه برابری»، «همبستگی و مالکیت» و «مدل توسعه یافتگی» نوردیک پژوهش می شود.کلید واژگان: مدل نوردیک, اصول توسعه, نظام ترکیبی (هیبریدی), دولت رفاه, سوسیال دموکراسی2676-587X, Volume:4 Issue: 1, 2021, PP 195 -235The Nordic model has become a brand at the international political economy; the adoption of the social-democratic model has had more effects than a pure economic consequences. However, although the application of the principles of free market, innovation and free trade has brought welfare states into the industrialized world with high levels of GDP and high quality of living standards, it is this special social construction and political stability that has enabled them to experience this level of economic and social capital. This social construction and political stability is the result of the intellectual-social context of the Nordic field. Nordic universal welfare states have a system of social welfare, the provision of social and public services. Each tradition has formed a hybrid system of both the social democratic model and capitalist model in the Nordic region. The current studyaims to find how socio-cultural traditions have formulated both the formation and the solution of the difficulties and dilemmas of the Nordic model of universal welfare state. Consequently, based on a descriptive-explanatory method, this article examines the socio-cultural traditions of the Nordic society, including the free peasant tradition, the socialist utopia tradition, the capitalist and the governing tradition, and explains how to configure these traditions in principles foundations of "human development", "hybrid economy", "social capital" and "public trust", "equality", "solidarity and property" and "Nordic development model".Keywords: Nordic Model, Development, Hybrid System, Welfare state, Scandinavia. Iran
-
یکی از مباحث مهم و اساسی در هر مکتب و نظام اجتماعی، تبیین وظیفه دولت در عرصه فعالیت های اقتصادی و تامین معاش مردم است و این مهم از دیر زمان مورد توجه دانشمندان و حقوقدانان بوده است. سوال اصلی این است که دولت در تامین رفاه شهروندی چه وظایفی را بر عهده دارد؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سوال اثبات خواهد شد این است که؛ دولت رفاه تعهد دارد از درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایت های مالی شهروندان را فراهم نماید. مقاله حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانه ای نگاشته شده است. هدف مقاله حاضر بررسی تعهدات و وظایف دولت رفاه در تامین رفاه شهروندان می باشد و درنهایت به این نتیجه رسیده است که طبق منشور حقوق شهروندی و قانون اساسی وظیفه دولت تامین حقوق اساسی جهت رفاه شهروندان است.
کلید واژگان: دولت رفاه, منشور شهروندی, حقوق اساسی, قانون اساسیOne of the most fundamental issues in any social school is to explain the role of the government in the economy. Scientists and jurists have considered it for decades. The main question is: what are the responsibilities of the government in ensuring the welfare of citizens? According to the hypothesis, the welfare state is committed to providing services and financial support to citizens from public revenues. The present article is written in a descriptive-analytical method and a library method. The article aims to review the obligations and duties of the welfare state in ensuring the welfare of citizens. Finally, the authors concluded, according to the Charter of Citizenship Rights and the Constitution, the duty of the government is to ensure fundamental rights for the welfare of citizens
Keywords: Welfare State, Citizenship Charter, Basic Rights, Constitution -
این مقاله با رویکردی تحلیلی و با طرح این پرسش که هم گرایی مددکاری اجتماعی و سیاست اجتماعی چگونه ممکن می شود؟، به بررسی نقشی که مددکاری اجتماعی در توسعه سیاست اجتماعی دارد و نیز تاثیری که ایدیولوژی های رفاهی و در پی آن سیاست های اجتماعی بر مددکاری اجتماعی دارند، می پردازد. در این مقاله، زمینه های مورد توجه برای بیان این رابطه را در دو نقش محوری شناسایی و مفهوم پردازی کرده ام. 1) نقش حداقل گرا که در آن مددکار اجتماعی صرفا به عنوان مجری سیاست اجتماعی است. در این موقعیت، مددکار اجتماعی در نقش اجراکننده سیاست های اجتماعی در سازمان ها و مراکز ارایه دهنده خدمات اجتماعی ظاهر می شود و 2) نقش حداکثرگرا که مددکار اجتماعی به عنوان اصلاح گر سیاست اجتماعی عمل می کند. در این موقعیت، مددکار اجتماعی همزمان با اجرای سیاست های اجتماعی در جهت تعیین دستور کار برای اجرا یا ممانعت از اجرای یک سیاست، تحلیل مساله موجود، ارایه پیشنهاد پژوهش و حتی برای تصویب سیاست اقدام می کند. با این نقش، مددکار اجتماعی در تعاملی دوسویه با سیاست اجتماعی هم به توسعه مددکاری اجتماعی موثر کمک می کند و هم در پیوندی ارگانیک به پویایی و تحول سیاست اجتماعی زمینه مند یاری می رساند. برهم کنش هم افزایی که ضرورتی برای مددکاری اجتماعی روزآمد و سیاست اجتماعی علمی و کاربردی در زمینه ایران است.
کلید واژگان: سیاست اجتماعی, مددکاری اجتماعی, تحلیل سیاست, دولت رفاه, اقدام سیاستیUsing an analytical approach and proposing the question: How is the convergence of social policy and social work possible? this study aims to investigate the role of social work in social policy development and the effect of welfare ideologies, and consequently social policies on social work. This paper identifies and conceptualizes the areas of interest to express this relationship in two axial roles: 1) the minimalist role in which the social worker is only the executor of social policy. In this situation, the social worker appears in the role of social policy executor in organizations and centers that provide social services, and 2) the extremist role in which the social worker acts as the social policy reformer. In this situation, the social worker embarks on a plan to analyze the existing problem, to present a research proposal, and even approve the policy at the same time with implementing the social policies to determine the agenda for implementing or preventing the implementation of a policy. In this role, the social worker both helps with developing the effective social work in a two-way interaction with social policy and help with the dynamicity and evolution of the social policy in an organic connection; the synergy interaction which is considered as a necessity for up-to-date social work and applied social policy in Iran.
Keywords: social policy, Social Work, social policy analysis, Welfare state, policy action -
از آنجاییکه رفع فقر و محرومیت یکی از مهمترین مسایل و دغدغه های نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران و قوانین و اسناد بالادستی میباشد، انتخاب یک نظریه متناسب با این نظام، جهت ریشه کن نمودن فقر، از اهمیت بالایی برخوردار است. بدین ترتیب، بررسی و تعیین نسبت میان نظریه دولت رفاه به عنوان یکی از نظریات فقرزدایی با نظام حقوقی حاکم بر جمهوری اسلامی ایران مسئله ای است نیازمند تعمق جدی در اهداف و برنامه های حاکم بر هر دو، تا مشخص گردد که آیا نظریه دولت رفاه قابل برداشت از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران میباشد یا خیر؟ و اینکه آیا اساسا این نظریه با نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران همراستا و هماهنگ است؟ فرای عدم توفیق نظریه دولت رفاه در فقرزدایی از کشورهایی که آن را به کار بسته اند، با بررسی قوانین و ایدیولوژی حاکم بر نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران، مشخص میگردد تناسب حقوقی لازم میان نظریه مذکور با نظام فعلی ما وجود نداشته و اساسا میتوان گفت که یکی از دلایل عدم توفیق راهکارهای مبتنی بر نظریه دولت رفاه از جمله پرداخت یارانه ها، مسکن مهر، سبد کالاهای اساسی و اقداماتی اینچنین، در رفع فقر از ایران، به جهت همین ناهماهنگی میان نظریه دولت رفاه و نظم حقوقی و دیدگاه حاکم بر نظام جمهوری اسلامی ایران میباشد.
کلید واژگان: فقرزدایی, دولت رفاه, نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایرانSince the elimination of poverty and deprivation is one of the most important issues and concerns of the legal system of the Islamic Republic of Iran and the founding documents, choosing a theory appropriate to this system to eradicate poverty is of great importance. Thus, examining and determining the relationship between the theory of welfare state as one of the theories of poverty alleviation with the legal system governing the Islamic Republic of Iran is an issue that requires serious reflection on the goals and programs governing both, to determine whether the welfare state theory can be deduced from the constitution of the Islamic Republic of Iran or not? And whether this theory is basically compatible with the legal system of the Islamic Republic of Iran? Beyond the failure of the welfare state theory in poverty alleviation from the countries that have used it, by examining the laws and ideology of the legal system of the Islamic Republic of Iran, it becomes clear that Legal coordination required between the theory with our current system does not exist and basically, it can be said that one of the reasons for the failure of solutions based on the theory of the welfare state such as subsidies and ... , due to the discrepancy between the theory of the welfare state and legal order and perspective that rules the system of the Islamic Republic of Iran.
Keywords: Poverty Alleviation, Welfare State, legal system of the Islamic Republic of Iran -
نشریه مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی، سال سوم شماره 3 (پیاپی 12، پاییز 1399)، صص 23 -34
در چند دهه اخیر، پیامدهای افزایش مخارج دولتی به سبب فعالیت تام دولتها در تدارک و تهیه خدمات رفاهی و هزینه های مربوط به تامین اجتماعی، ساختار اقتصادی بسیاری از کشورها را با چالش روبرو کرده؛ بطوری که میتوان گفت روشنترین وجه غالب بر سیاست اجتماعی در آغاز قرن جدید حرکت به سمت خصوصی سازی و تالش برای کاهش هزینه ها بوده است. از سویی دیگر، تحوالت اجتماعی و افتصادی شتابان در خارج از حوزه رفاه نیز، بر لزوم گسترش مشارکت نهادهای مختلف از جمله فعالیت جامعه مدنی و بخش خصوصی افزوده است. هدف اصلی این مقاله شناخت علل و تحلیل ضرورتهای اجتماعی و اقتصادی است که مشارکت بخش خصوصی در حوزه رفاه اجتماعی را الزم میداند. توصیف چگونگی فعالیت و ایفای نقش بخش خصوصی در پی فرایند خصوصی سازی نظامهای رفاهی هدف دیگری است که این پژوهش در پی رسیدن به آن است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات تبیینی است که با استفاده از روش مطالعه اسنادی کتابخانهای و استدلال تحلیلی، علاوه بر توصیف نحوه فعالیت بخش خصوصی در عرصه های مختلف رفاهی، به بررسی و تحلیل عوامل ضرورتسازی میپردازد که در آن مشارکت بخش خصوصی در این حوزه را تبیین میکند.
کلید واژگان: رفاه اجتماعی, بخش خصوصی, دولت رفاه, خصوصی سازی, رفاه تجاری -
دولت رفاه که بعد از جنگ جهانی دوم در سراسر دنیا طرفداران بسیاری پیدا کرده و مدت بیش از دو دهه حکمرانی داشت به تدریج از اوایل دهه 70 میلادی ضعف هایش آشکار شد. در واقع دولت رفاه در ابتدا ابزاری در دست دولتمداران برای جلوگیری از رکود و شکست اقتصادی بود. اما در دهه هفتاد میلادی افزایش تورم و هزینه های رفاهی و بالا بردن وظایف دولت ،دولت را با مشکلات جدی مواجه کرد. دولت رفاه متهم به تمرکز بر دیوان سالاری و عدم کارامدی، ایجاد خدمات رفاهی انحصاری منشا فشارهای تورمی، تقدم قایل شدن بر مصرف و باز توزیع درآمد و ثروت و دارای اثر نامطلوب بر خود اتکایی و بخش خصوصی،تشویق بر انتخاب مصرف کنندگی و کاهش میل به پس انداز، تامین خدمات رفاهی با کیفیت پایین و ناموفق بودن در کاهش فقرگردید .هدف پژوهش نقد اصول حکمرانی خوب بر دولت رفاه از دیدگاه هایک است و روش پژوهش کتابخانه ای می باشد.کلید واژگان: دولت رفاه, دولت حداقلی, شفافیت. حاکمیت قانون, حکمرانی خوبThe welfare state, which gained many fans around the world after World War II and ruled for more than two decades, gradually revealed its weaknesses from the early 70 s. In fact, the welfare state was initially and a tool in the hands of the rulers to prevent stagnation and economic failure. However, in the 1970 s, the increase in inflation and welfare costs and increasing the duties of the government faced the government with serious problems. The welfare government is accused of focusing on bureaucracy and of inefficiency, creating exclusive welfare services that are the source of inflationary pressures, prioritizing consumption and redistribution of income and wealth, and having an adverse effect on self-reliance and the private sector, encouraging consumerism and reducing desire. The aim of the research is to criticize the principles of good governance of the welfare state from Hayek's point of view, and the research method is library.Keywords: Welfare State, minimal government, transparency. Rule of law, Good Governance
-
فصلنامه دولت پژوهی، پیاپی 22 (تابستان 1399)، صص 63 -105
پس از اپیدمی ویروس کرونا از ماه های آغازین سال 2020 در جهان؛ آلن بدیو، فیلسوف مارکسیست فرانسوی، طی مقاله ای تلاش کرد از جانب دولت به مسئله نگاه کند و بیان داشت دولت بورژوازی باید در حالیکه به منافع طبقاتی خود اهمیت می دهد، به منافعی عمومی تر نیز نظر کند و این بزنگاه را چون بزنگاه رویارویی با دشمنی عمومی دید. تلاش واقع بینانه این فیلسوف ایده آلیست در فهم وضعیت دولت فرانسه، برای هم کیشان و منتقدان وی غیرمنتظره بود. در این مقاله تلاش می شود از رهگذر نقد انتقادات وارد شده به آلن بدیو در موضع گیری اخیرش در باب وضعیت اپیدمی، شرح داده شود که چگونه وضعیت همه گیری بیماری کرونا نه وضعیتی فلسفی و نه موقعیتی متافیزیکی است و اینکه چرا توصیه های بدیو به دولت امانویل مکرون، به معنای موجه سازی ناکارآمدی سیاست های نیولیبرالیستی در مواجهه با اپیدمی کرونا نیست. برای پی گرفتن این هدف به تعریف بدیو از وضعیت فلسفی پرداخته و نسبت وی با مفهوم "رخداد" همچون مفهوم محوری وی در تعریف وضعیت فلسفی اشاره شده و در ادامه بررسی می شود چگونه وضعیت پاندمی کرونا، یک رخداد و وضعیتی فلسفی نیست و موضع گیری سیاسی آلن بدیو در شرایط حاضر در برابر دولت مکرون علی رغم شکل محافظه کارانه اش، در ادامه فلسفه رادیکال او فهم می شود. در نهایت پیشنهاد این فیلسوف سیاسی- رفتن به سمت الگویی مشابه دولت رفاه- با زیربنای اقتصادی و الگوی سیاسی هژمون فعلی در جهان سرمایه داری، به عنوان یک راه حل ممکن در مواجهه با وضعیت کرونا ارزیابی می شود.
کلید واژگان: پاندمی کرونا, وضعیت فلسفی, رخداد, اقتصاد سیاسی نئولیبرالیستی, دولت رفاهStudies the State, Volume:6 Issue: 22, 2020, PP 63 -105After coronavirus pandemic in the early months of 2020 in the world, Alain Badiou, French Marxist philosopher, tried to analyze the issue on behalf of the government in an article. He declared that the bourgeoisie state must pay attention to more general interests at the same time it takes care of the interests belonging to its class. He defined the situation as a confrontation with a public enemy. The realistic efforts of Alain Badiou as an idealistic philosopher in understanding the French state was unexpected for all his colleagues and critics. This article tries to explain how the coronavirus pandemic is neither a philosophical nor a metaphysical situation through the criticisms of Alain Badiou's recent stance in the epidemic situation, and why Badiou's recommendations to Emmanuel Macron administration do not meant to justify ineffectiveness of Neoliberal policies confronting with the coronavirus pandemic. In order to find the answer, we try to define Badiou's philosophical approach and understand its relation to the concept of "event" as the central concept in his philosophical discourse and it goes on to examine how the Corona pandemic situation is not a philosophical event or situation, and that Allen Badiou's political stance against Macron's government in the current context, despite his conservative form, is further understood in his radical philosophy. Finally, the proposal of this political philosopher - moving towards a model similar to the welfare state - with the economic foundation and political model of the current hegemony in the capitalist world, is considered as a possible solution in the face of the corona situation.
Keywords: Coronavirus pandemic, Philosophical Situation, event, Neoliberal Political economy, Welfare state -
حقوق خصوصی عمومی پارادایم نوین ناشی از تغییر سیاست ها و گسترش کارویژه های دولتحقوق عمومی معاصر در روزگار دخالت روزافزون دولت در امور مختلف جامعه و تعیین سیاست های خرد و کلان از رهگذر قوانین و مقررات گوناگون زاده حکومت ها پررنگ تر از پیش گردیده و این امر کمرنگ شدن گستره حقوق خصوصی را به همراه داشته است تا جایی که به زعم بسیاری می توان سخن از ناپدیدی حقوق خصوصی زد و هر آنچه که تنظیم گر سلوک اجتماعی مردمان است را زاده حقوق عمومی دانست، چرا که دولت پایه گذار این قواعد حتی در جزیی ترین مسایل خصوصی اشخاص است. عبور از لیبرالیسم اقتصادی و دولت های لیبرال و پیدایی دولت های رفاهی و تنظیمی سبب گسترش قوانین دولتی و گسترش حقوق عمومی شده است. فرض این مقاله بر این اصل استوار است که گستردگی تنظیم گری دولت در عرصه قواعد مربوط به حقوق خصوصی و گسترش قانون گذاری در ساحت آن، سبب فزونی دامنه حقوق عمومی گردیده است تا جایی که می توان سخن از پارادایم نوظهوری تحت عنوان «حقوق خصوصی عمومی» زد. حقوق خصوصی ای که تمامی قواعد آن زاده نهادهای حکومت و کنشگران عرصه حقوق عمومی است.کلید واژگان: حقوق عمومی, حقوق خصوصی, حقوق خصوصی عمومی, عمومی شدن حقوق خصوصی, دولت رفاهPublic private law The new paradigm resulting from policy change and the expansion of government functionsPublic law has become more prominent in the days of the government's increasing involvement in affairs of society and the determination of micro and macro policies through various laws and regulations born of governments, this has led to a decline in the scope of private law. the disappearance of private law can be attributed to the social rights of the people, because the government is the founder of these rules, even in the smallest private matters of individuals. The transition from economic liberalism and liberal governments to the emergence of welfare and regulatory governments has led to the expansion of state laws and the expansion of public law. The premise of this article is based on the principle that the extent of government regulation in the area of private law and the expansion of legislation in its field has led to an increase in the scope of public law,we can speak of an emerging paradigm called "public private law." Private law, all rules of which are born of government institutions and actors in the field of public law.Keywords: public law, Private law, Public Private Law, Generalization of Private Law, Welfare Government
-
لیبرالیسم مجموعه متنوعی از ارزش های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی را در بر می گیرد که در گذر زمان به اشکال مختلفی تفسیر شده و شاخه های مختلفی را ایجاد کرده است. این مقاله به بررسی وجوه اصلی لیبرالیسم اقتصادی در عصر مدرن اختصاص دارد. سوال اصلی این است که شاخه های اصلی تحقق یافته لیبرالیسم اقتصادی در دوره مدرن چه بوده اند. در پاسخ به سوال بر سه گرایش اصلی آن شامل لیبرالیسم کلاسیک، لیبرالیسم برابری گرا، و نئولیبرالیسم تاکید شده است. گرایش اول در سده های هجده و نوزده و دو گرایش بعدی در سده بیست تحقق یافتند. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی فرازوفرود های لیبرالیسم طی سده های اخیر را تحلیل کرده است. این مقاله توضیح می دهد که منطق بازار آزاد در لیبرالیسم پس از تضعیف در نیمه اول سده بیستم مجددا تقویت شد و در دوره نئولیبرالیسم به اوج رسید.1کلید واژگان: آزادی, دموکراسی, دولت رفاه, سرمایه داری, کینزینیسم, لیبرالیسم کلاسیک, نئولیبرالیسم, طبقه بندی JEL: B1, B2, F5Liberalism encompasses a diverse range of political, economic, social, and cultural values that have been interpreted over time in various ways and have created various branches. This article deals with the main faces of economic liberalism. There have been three main branches of economic liberalism: Classical liberalism, egalitarian liberalism, and neo-liberalism. Classical liberalism has been developed in 19th century emphasizing the negative nature of freedom in the market. During the 20th century, two other faces of economic liberalism have been emerged. Egalitarian liberalism which likes a more equal distribution of benefits, and neo-liberalism which prioritizes economic liberalization policies such as privatization, deregulation, and free trade. Neo-liberalism supports the idea that free market needs a strong state in order to protect it.Keywords: Capitalism, Democracy, Liberty, Classical Liberalism, Welfare State, Keynesianism, Neo-liberalism JEL Classification: B1, B2, F5
-
در سی سال اخیر، تشکیک در دولت رفاه افزایش یافته است و بسیاری معتقدند دولت رفاه با ذات سرمایه داری مدرن در تعارض قرار دارد. بحران مالی حوزه ی یورو که از سال 2008 میلادی آغاز شد، بار دیگر نقش دولت را وارد امواج تئوریک اروپا کرد و سبب تجدیدنظر جدی در مورد کارویژه های دولت در سطح قاره ی اروپا گردید. با آغاز فاز دوم بحران (بحران بدهی در یونان) این انگاره قدرت گرفت که وجود دولت رفاه یکی از دلایل اصلی این بحران و رکود اقتصادی بوده است و جهت سرپوش گذاشتن بر کسری موازنه و کمبود بودجه دولتی، تئوری های فراوانی در راستای لزوم کم کردن بار مسئولیت اجتماعی و رفاهی دولت مطرح شد. در نتیجه بسیاری از دولت های اروپایی مجبور به اعمال اصلاحات عمیق ساختاری و پیروی از سیاست های ریاضتی شدند. نتیجه ی این سیاست ها کاهش قابل ملاحظه ی سطح دستمزدها،کاهش خدمات اجتماعی و خصوصی سازی بخش دولتی بود. در این بین این سوال پیش می آید که بحران مالی حوزه ی یورو، چه تاثیری بر دولت رفاه در اتحادیه ی اروپا بر جای گذاشته است و دولت رفاه چه جایگاهی در مدل اجتماعی اروپا دارد؟ در جواب می توان این گونه گفت که بحران مالی حوزه ی یورو، به دلیل کاهش رشد اقتصادی، سبب کاهش کیفیت دولت رفاه در اتحادیه ی اروپا شده است و تنها راه نجات دولت رفاه ایجاد رشد توام با اشتغال زایی است که از طریق افزایش رقابت پذیری حاصل می شود. برای آزمون فرضیه ی فوق از مدل نظری جامعه شناس دانمارکی، گوستاو اسپینگ اندرسن استفاده خواهد شد.کلید واژگان: دولت رفاه, بحران مالی حوزه ی یورو, رقابت پذیری, مدل اجتماعی اروپا, رشد اشتغال زاIn the last 30 years, the welfare state has been doubted and many believe that the welfare state is in conflict with the nature of modern and post-industrial capitalism. The financial crisis in the eurozone, which began in 2008, once again, has entered the state into European theoretical waves. And it led to serious reconsideration of state`s functions in the continent. With the onset of the second phase of the crisis, this idea has got power that the existence of a welfare state was the main cause of this crisis and economic downturn. In order to cover the deficit imbalance and the lack of State funding, many theories were put forward to reduce the burden on the state's social and welfare responsibilities. As a result, many European states were forced to apply profound structural reforms and adhere to austerity policies. The result of these policies was a significant reduction in wages, reduction of social services, and privatization of the public sector. The question is: how has the eurozone financial crisis affected the welfare state in the EU and what is the welfare state function in the European social model? The eurozone's financial crisis has lowered the quality of the welfare state in the European Union, due to the slowdown in economic growth, and the only way to save the welfare state is to create a growth with employment,which is achieved through increased competitiveness. To test the above hypothesis, the Danish sociologist Gustavo Sping-Andersen's model will be used.Keywords: Welfare state, eurozone financial crisis, competitiveness, European Social Model, employment growth
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.