به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « عقلانیت ابزاری » در نشریات گروه « علوم اجتماعی »

تکرار جستجوی کلیدواژه «عقلانیت ابزاری» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سید عباس واعظی*، ابراهیم فیاض، زهرا ساکیانی

    خانواده به عنوان هسته اصلی تشکیل دهنده یک جامعه سالم به تدریج در حال تغییر شکل است به نحوی که بسیاری از اندیشمندان نسبت به فروپاشی خانواده و نهایتا جوامع هشدار داده اند. ساختار نظام سرمایه داری به عنوان ساختار مسلط بر جوامع مدرن به مرور زمان باعث تغییر در نهاد خانواده و ایجاد اشکال جدید روابط جنسی خارج از خانواده شده است. بخش عمده این تغییرات به واسطه حاکم شدن نظام عقلانی محاسبه گری است که نظام سرمایه داری برای توسعه هر چه سریعتر خود بر جوامع حاکم کرده است و اندیشمندان حوزه علوم اجتماعی از آن با عنوان «عقلانیت ابزاری» یاد می کنند. با حاکم شدن عقلانیت ابزاری بر تمام ابعاد جامعه و در اولویت قرار گرفتن اقتصاد، خانواده به عنوان منبع اصلی احساسات که در تضاد با کار و فعالیت اقتصادی به تدریج کنار گذاشته می شود. تلاش نظام سرمایه داری برای تولید بیشتر و تربیت نیروی متخصص از یکسو باعث فاصله میان بلوغ اقتصادی و بلوغ جنسی شده و از سوی دیگر ایجاد شهرهای بزرگ، مهاجرت های گسترده، فرصت گمنامی و از بین رفتن نظارت های محلی، همگی باعث شکل-گیری آنومی جنسی و سوق دادن جوانان به روابط نامشروع و جایگزینی آن با نهاد خانواده شده است.

    کلید واژگان: رابطه نامشروع, نظام سرمایه داری, عقلانیت ابزاری, فروپاشی خانواده}
    Seyyed abbass Vaezi *, Ebrahim Fayaz, Zahra Sakiani

    he family, as the main core of a healthy society, is gradually changing its shape in such a way that many thinkers have warned against the collapse of the family and ultimately societies. The structure of the capitalist system, as the dominant structure of modern societies, over time has caused changes in the institution of the family and the creation of new forms of sexual relations outside the family. The major part of these changes is due to the rule of the rational system of calculation, which the capitalist system has ruled over the societies in order to develop itself as quickly as possible, and thinkers in the field of social sciences refer to it as "instrumental rationality". With instrumental rationality ruling over all aspects of society and economy being prioritized, the family as the main source of emotions, which is in conflict with work and economic activity, is gradually abandoned.Capitalist system's effort to produce more and train expert personnel on the one hand has caused a gap between economic maturity and sexual maturity, and on the other hand, the creation of big cities, large-scale migrations, the opportunity of anonymity and the loss of local supervision, all have caused the formation of sexual anomie and leading young people to illicit relationships and replacing it with the institution of the family.

    Keywords: Illicit relationship, capitalist system, instrumental rationality, family collapse}
  • محمدمهدی سرفراز شکوهی*، سلمان فتوتیان

    عقلانیت بیش از هر چیز وصفی است از عقلانی بودن؛ چه در رفتار معقول کنش گران و چه در منطق معقول عالمان، رفتار معقول و منطق معقول بر دوش انسانی سوار است که هم آغازی دارد و هم انجامی.این پژوهش می کوشد تا که مفهوم عقلانیت نزد "علامه طباطبایی" چیست و از چه ظرفیت هایی برای ورود به عرصه علوم اجتماعی برخورداراست؟ سپس به بازشناسی این مفهوم در نزد یکی از متفکرین این عرصه یعنی"ماکس وبر" خواهد پرداخت. وبر عامل اصلی ساخت تمدن متجدد را کنش عقلانی معطوف به هدف می داند و از عقلانیت تعریفی را ارایه می دهد که محصور در زندگی دنیایی است و به عقیده ی وی شرط تمدن متجدد و اساسا متجدد شدن، وجود چنین عقلانیتی است؛ این در حالی است که علامه طباطبایی فیلسوف معاصر جهان اسلام نه تنها این معنی از عقلانیت را نمی پذیرند، بلکه براساس نظریه اعتباریات خود مفهومی از عقلانیت را تعریف می کنند که نه تنها این جهانی و محصور در دنیا نیست بلکه نامین کننده ی سعادت دنیوی و اخروی انسان هاست و می تواند به عنوان راهبردی برای ساخت تمدن اسلامی موردتوجه واقع شود.

    کلید واژگان: عقلانیت, اعتباریات, عقلانیت ابزاری, عقلانیت فطری, علامه طباطبایی, ماکس وبر}
  • سورن مصطفائی*، اسماعیل عالی زاد

    این مقاله به رابطه انسان و طبیعت در اندیشه و شعر سهراب سپهری و مهدی اخوان ثالث می پردازد. دو دفتر «صدای پای آب» و «حجم سبز» از سپهری و سه دفتر «زمستان»، «آخر شاهنامه» و «از این اوستا» از اخوان ثالث انتخاب گردیده است. در این مقاله از برخی نظریه پردازان مکتب رمانتیسم، به خصوص ژان ژاک روسو استفاده شده است. رویکرد این پژوهش بین رشته ای و روش آن تحلیل محتوای کیفی از نوع مضمونی، که نخست به شیوه قیاس به ردیابی مفاهیم ملاحظات نظری پرداخته که از مهم ترین آن ها می توان به نظم مندی طبیعت اشاره کرد که در اشعار سپهری حضور پررنگی دارد. دوم به شیوه استقرا، مفاهیم و مقولاتی را که در پیوند با رابطه انسان و طبیعت بوده و در ملاحظات نظری نیامده، استخراج شده است. با تکیه بر این دو منطق پژوهشی و کاربست روش تحلیل محتوای مضمونی دو سازه مفهومی «طبیعت گرایی» و «دگردیسی رابطه انسان و طبیعت» به دست آمد که بین اشعار سپهری و اخوان ثالث مشترک است، اما هر کدام تلقی خاص خود را نسبت به این مفاهیم دارند. وجه ممیزه اشعار سپهری در این مورد توجه به تمامی عناصر طبیعی و ارجح ندانستن یکی بر دیگری یا به عبارت روشن تر، اهمیت به «کلیت طبیعت» و در اشعار اخوان ثالث، «هم سرنوشتی انسان و طبیعت» است. گذشته از این، نوع مواجهه سپهری و اخوان ثالث با طبیعت، در تضاد با زمانه آن ها و در تقابل با گفتمان حاکم و اندیشه پیشرفت مسلط بر آن قراردارد.

    کلید واژگان: دگردیسی رابطه انسان و طبیعت, رابطه انسان و طبیعت, طبیعت گرایی, عقلانیت ابزاری, یگانگی انسان و طبیعت}
    F. Mo’Tamad Dezfiuly *, E. Alizad

    This article deals with the relationship between man and nature in the thought and poetry of Sohrab Sepehri and Mehdi Akhavan Sales. Two books, "The Sound of Water Feet" and "Green Volume" by Sepehri, and three books, "Winter", "The End of Shahnameh" and "From this Avesta" by Akhavan Sales, have been analyzed in this article. This article uses the views of some Romantic theorists, especially Jean-Jacques Rousseau. The approach of this interdisciplinary research and its method is a qualitative content analysis of a thematic type, which first deals with the method of analogy to find the concepts of theoretical considerations, the most important of which is the order of nature, which is present in Sepehri's poems. Second, the method of induction has extracted concepts and categories that are related to the relationship between human and nature and have not been considered in theoretical considerations. Relying on these two research logics and applying the method of thematic content analysis, two conceptual constructs of "naturalism" and "metamorphosis of human-nature relationships" were obtained, which are common between the poems of Sepehri's and  Akhavan Sales, but each has its own perception of these concepts.  The distinguishing feature of Sepehri's poems, in this case, is the attention to all-natural elements and having no superiority over each other,  and in Akhavan the main attention is on, "the coexistence of human and nature." Moreover, the kind of confrontation between Sepehri and  Akhavan Sales with nature is in contradiction with their time and in opposition to the dominant discourse and the idea of progress that dominates it.

    Keywords: The relationship between humans, nature, naturalism, the metamorphosis of the relationship between humans, Sohrab Sepehri, Mehdi Akhavan Sales}
  • فردین قریشی*، اکرم سامع نصایح

    توسعه به عنوان یک ایده از دورانی به زبان فارسی راه یافت که فرهیختگان ایرانی به موضوع عقب ماندگی ایران پس از رابطه با جوامع اروپایی پی بردند و تعداد محدودی از نخبگان هییت حاکمه، به فکر تغییر وضع موجود افتادند. هدف این افراد رسیدن به مرحله ای بود که دولت های پیشرفته غربی در آن قرار داشتند، بدین منظور در عصر قاجار با توجه به عقب ماندگی اقتصادی و عدم پیدایش گروه های نوساز نیرومند، نخبگان حاکم راه اصلاحات از بالا را در پیش گرفتند، موضوعی که بعدها در دوره پهلوی نیز ادامه یافت. مقاله حاضر پژوهشی است پیرامون راهبردهایی که درزمینه توسعه فرهنگی در دوره پهلوی اول از سوی هییت حاکمه و نخبگان حاکم برای رسیدن به توسعه فرهنگی در پیش گرفته شد. رویکرد پژوهشی کار، عبارت از توصیف نظری و روش تحقیق انتخاب شده، ناظر بر روش بررسی تاریخی و شیوه گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای است. در این پژوهش از نظریه عقلانیت وبر به عنوان چارچوب نظری بهره برده ایم و حاصل بررسی، حکایت از این نکته دارد که راهبردهای توسعه فرهنگی در دوره رضاشاه ناظر بر توسعه عقلانیت ابزاری بوده و پیامدهای آن را در سه مورد می توان خلاصه کرد: 1) استبداد و اقتدارگرایی (2) ناسیونالیسم سرکوبگرا و 3) سکولاریسم ستیزه گر.

    کلید واژگان: توسعه فرهنگی, عقلانیت ابزاری, استبداد, ناسیونالیسم, سکولاریسم}
    Fardin Ghoreishi*, Akram Samenasayeh

    This article seeks to reveal the strategy by which the Iranian rulers and elites tried to develop the Iranian culture in the First Pahlavi era. The research method which has been used is historical research method; and needed data have been gathered from library resources. The rationality theory of Max Weber is the theoretical framework and based on this theory the first Pahlavichr('39')s cultural development strategy has been recognized as " the Development of Instrumental Rationality". Under the impact of applying such strategy in that era, some negative consequences have been occurred beside the positive consequences. As the subject of this paper first Pahlavichr('39')s cultural development strategy has been the Considering of some pathological aspect of the mater, the results demonstrates that three negative result have been created under the impact of the implementation of the strategy in question which are: the expansion of Autocracy and Totalitarianism, Oppressive Nationalism and Militant secularism.

    Keywords: Cultural Development, Instrumental Rationality, Totalitarianism, Nationalism, Secularism}
  • حسین کرمانی*

    نوشتن چکیده برای این مقاله کار دشواری است و من نیز قصد چنین کاری ندارم. این یک مقاله به شیوه مرسوم مقاله های علمی (پژوهشی یا ترویجی نیست) به همین دلیل نمی توان چکیده ای برای آن نوشت. من در این مقاله برخی ایده های اساسی را درباره «مسئله بودگی» «اخبار جعلی» در ایران مطرح می کنم و با بحث درباره معنای «اخبار جعلی» این پرسش را مطرح می کنم که چرا «اخبار جعلی» در ایران مورد توجه قرار گرفته است. ادعای اصلی من این است که عقلانیت ابزاری باعث شده تا به بحث اخبار جعلی بپردازیم در حالی که اخبار جعلی در ایران مسئله نیست. ایده های طرح شده در این مقاله را نمی توان خلاصه کرد یا به یک چکیده تقلیل داد؛ به همین دلیل برای فهم ایده ها و استدلال های مطرح شده لازم است کل مقاله خوانده شود، امری که من تلاش کرده ام توضیح دهم برای مقاومت در برابر عقلانیت ابزاری ضروری است.

    کلید واژگان: اخبار جعلی, عقلانیت ابزاری, کنش, هانا آرنت}
    HOSSEIN KERMANI *

    I am not going to write an abstract for this essay. First, this essay does not comply with the norms of academic papers and, second I challenge the reduction of a whole paper to an abstract as an underpinning and reproduction work of instrumental rationality. However, I discuss the ‘meaning’ of ‘fake news’ in this essay. Then, I question if fake news is a problem in Iran. To this end, I argue that focusing on fake news in Iran is because of the hegemony of instrumental rationality. That is why we focus on fake news in Iran, while it is not a problem in our country. I argue that while it is true that fake news interrupt the knowledge process and even seeking and searching information, in totalitarian socities all news do that work. Finally, I discuss this problem in the light of Hannah Arendt’ work on Human Condition which cannot be summarized here.

    Keywords: Fake News, Instrumental Rationality, action, Hannah Arendt}
  • رحمت عباس تبار*
    در این مقاله سعی شده است تا با ورود به رشته های تاریخ، جامعه شناسی و علوم سیاسی، پیوندی میان مباحث نظری و عملی برقرار شود. بنابراین، مهم ترین دغدغه مقاله حاضر این است که رابطه بین انفال و مدرنیته چه می باشد؟ آیا انفال یا نسل کشی کردهای عراق نسبتی با مدرنیته دارد؟ و آیا می توان آن را محصول مدرنیته دانست؟ با تبیین و توضیح مدرنیته و برجسته کردن دوگانگی های مدرنیته، انفال را در پرتو این دوگانگی ها مورد بررسی و واکاوی قرار داده ایم. برای آزمودن سوالات مقاله، از نظریه مدرنیستی و رهیافت های انتقادی آن بهره گرفته و برای تحلیل داده ها نیز از روش توصیفی _ تحلیلی استفاده نمودیم. فرض مقاله بر این است که انفال محصول چهره ژانوسی از مدرنیته است. یافته های مقاله حاکی از آن است که انفال محصول دوگانگی مدرنیته بوده و مدرنیته در مواجهه با انفال، چهره تاریک خود را نشان داده است. چهره ای که به وسیله عقلانیت ابزاری که خود ناشی از مدرنیته می باشد، رشد و گسترش یافته است. عقلانیت ابزاری با خود بروکراسی، ارتش و تکنولوژی را به همراه آورده که نتیجه آن، در عین رهایی بخش بودن، در دست دولتی چون بعث افتاد که در نهایت، انفال محصول مستقیم آن است.
    کلید واژگان: انفال, مدرنیته, کردها, عقلانیت ابزاری, حزب بعث عراق}
    R. Abbastabar *
    This paper attempts to enter the fields of history, sociology and political sciences and finds a link between their theoretical and practical bases. Therefore, the main concern in this paper is to find the relationship between Anfal (a historical and socio-political event) and modernism (a political-philosophical concept). It attempts to find out if Anfal or the genocide of the Iraqi Kurds has any relationship with modernism and if it can be considered as a by-product of modernism. By explaining the concept of modernism and highlighting the paradoxes in it, this paper examines Anfal vs-a-vis these paradoxes. To answer research questions of the theory of modernism theory and its critical attitude one has to depend on data analysis and use of the descriptive analytical method. The hypothesis in this study is that Anfal is the product of modernism. Findings of the study show that Anfal is the product of the paradoxes in modernism and modernism while encountering Anfal has shown its dark side. Fatalism is an aspect which has developed as a result of instrumental rationality which in itself is an outcome of modernism.The instrumental rationality has brought with itbureaucracy, army and technology as a result of which government fell in the hands of the Baath Partywhich was the direct product of Anfal.
    Keywords: Anfal, modernity, Kurds, Instrumental Rationality, the Baathist Government of Iraq}
  • ابراهیم متقی، حسین عبداللهی
    وجه عمده تمایز هابرماس با سایر منتقدین پوزیتیویسم در باور او به ناتمامی مدرنیته قرار دارد. وضعیتی که در عمده مقولات نظری هابرماس جایی برجسته اشغال می کند. معارضه ای آشکار و پنهان با وجوهی از عناصر و باورهای بنیادین پارادایم پوزیتیویسم منطقی در اجزای درونی منظومه نظریه ها و مفاهیم عام جامعه شناختی هابرماس نهفته است که موضع گیری او را نسبت به این پارادایم روشن می سازد.
    هابرماس پوزیتیویستم منطقی را محصول نوع خاص تکون روشنگری و مدرنیزه شدن جامعه در وجه سرمایه دارانه آن می داند. او با طرح نظریه «مدرنیته ناتمام»، وسایر نظریه های خود، و هم چنین مطرح ساختن مفاهیم عام جامعه شناختی، چون دو وجهی بودن عقلانیت در جلوه های عقلانیت ابزاری و عقلانیت ارتباطی، در پی آسیب شناسی پروژه روشنگری، و اصلاح آن است. برهمین اساس، به بسط نظریه عقلانیت غایت مند وبر می پردازد؛ عقلانیتی که به قول توماس مک کارتی، فیلسوف، مفسر و مترجم آثار هابرماس به زبان انگلیسی، به نحو ذاتی متوجه سروری بر جهان برای به خدمت گرفتن آن به نفع بشر است. همین عقل ابزاری است که پوزیتیویسم منطقی بر آن می بالد، و نظام سرمایه داری آن را به خدمت می گیرد. عقلانیتی که از نظر هابرماس واجد بی عقلی است؛ و لذا، نیازمند آسیب شناسی. آسیب شناسی هابرماس از عقلانیت ابزاری او را از وبر و اصحاب مکتب انتقادی، که زمانی پیش از آن او خود هم بسته آن ها بود، متمایز می کند. هابرماس عقلانیت ابزاری، و پارادایم حاصل از آن، پوزیتیویسم منطقی، را معطوف به «سیستم» می بیند؛ و در برابر آن عقلانیت متعلق به «زیست جهان»، عقلانیت ارتباطی، را طرح می کند. از همین جا مسیر او به سمت کامل کردن مدرنیته ناتمام، که پارادایم پوزیتیویسم منطقی برآمده از آن است، گشوده می شود. بدین ترتیب، اگر مدرنیته ناتمام به نظریه «متفکر منفرد» دکارتی متکی بود، مدرنیته تام یافته بر نظریه «متفکر اجتماعی» هابرماس استوار می شود.
    در این نوشته تلاش می شود تا با کنکاش در نظریه های هابرماس، زوایای پنهان و سطوح آشکار تعارض آن ها با پوزیتیویسم منطقی مشخص شود. وضعیتی که به نظر می رسد می توان رد آن را در بسیاری از نظریه های مطرح او پی گرفت؛ البته این امر در نظریه «شناخت و علقه های بشری» به نحو بارزی هویدا می شود. اما پیش از توجه به هابرماس، نگاهی گذرا خواهد شد به موضع مارکس و برخی از مارکسیست های کلاسیک و فلسفی نسبت به پارادایم پوزیتیویسم؛ هم چنین اشاره ای خواهد شد به نگاه اصحاب مکتب انتقادی نسبت به این پارادایم. این امر از آن رو صورت می گیرد تا هم نوع رابطه برخی نگره های مارکسیستی با پوزیتیویسم مشخص شود و هم بستر شکوفایی اندیشه هابرماس، به مثابه فیلسوف نئومارکسیست که ابتدا به مکتب انتقادی وابسته بود و در دوره بعدی با آن فاصله گرفت، نشان داده شود.
    کلید واژگان: پوزیتیویسم, عقلانیت ابزاری, عقلانیت ارتباطی, شناخت, علقه های بشری}
  • نوین تولایی، اکرم فلاح پیشه

    احساس نابرابری، به عنوان یکی از عوامل مخل نظم، از مهم ترین موانع همکاری است. برای بررسی سازوکار اثر احساس نابرابری بر همکاری، «نظریه انتخاب عقلانی» به دلیل تاثیر احساس نابرابری بر انتخاب عقلانی کنشگران و قابلیت آن در توضیح ابعاد گوناگون مسئله انتخاب شد. فرض این بود که احساس نابرابری با تاثیر بر عقلانیت ابزاری، عملی اقتدارگرایانه، جمعی خاص گرایانه و صوری عام گرایانه و همچنین از طریق متغیرهای تشکیل دهنده عقلانیت شامل فردگرایی خودخواهانه، عقلانیت کوته بینانه، اضطراب اجتماعی، اعتماد اجتماعی، هویت جامعه ای و اخلاق غیرپیامدگرا بر همکاری اثر می گذارد.
    پژوهش حاضر به روش پیمایش در بین 343 نفر از شهروندان بالای 18 سال شهر تهران با نمونه گیری خوشه ایتصادفی در سطح خرد صورت گرفت. با توجه به نتایج رگرسیون «گام به گام» احساس نابرابری به ترتیب از طریق کاهش عقلانیت صوری عام گرایانه و جمعی خاص گرایانه و افزایش عقلانیت ابزاری، همچنین از بین زیرمجموعه عقلانیت ها، از طریق کاهش هویت جامعه ای، اخلاق غیرپیامدگرا و افزایش فردگرایی خودخواهانه بر همکاری اثر کاهنده دارد.

    کلید واژگان: همکاری, احساس نابرابری, عقلانیت ابزاری, عقلانیت جمعی خاص گرایانه, عقلانیت صوری عام گرایانه}
  • پرویز اجلالی
    در این مقاله ابتدا چارچوب نظریه خردگرا در برنامه ریزی شرح داده شده است. سپس از زوایای گوناگون این دیدگاه نقد گردیده و در آخر به این مسئله پرداخته شده که نسبت میان نظریه خردگرا در برنامه ریزی که میراث نیمه قرن بیستم است با شرایط کنونی اندیشه اجتماعی چیست؟
    در این دوران ظهور پسامدرنیته، به نظر می رسد برنامه ریزی نیز وارد دوران پساخردگرایی می شود: منتقدان پسامدرن عقلانیت را تبدیل به یک واژه «بد» کرده اند. معمولا برنامه ریزی خردگرا را با تعابیری چون علم گرایی نابه جا، فن سالاری بیش از حد، و تخصص گرایی که به دنبال منافع خود است، توصیف می کنند. چنین ادعا می شود که خردگرایی به معنای تاکید تنگ نظرانه بر وسیله به جای هدف و تجربه گرایی محض بوده است و عینیت و بی طرفی آن مبتنی بر واقعیاتی است که همان طور که ساختارشکنی پسامدرن نشان داده است چیزی جز ادعاهای گزاف، تعصبات فرهنگی، و یا جانبداری های گمراه کننده نبوده است. اما این سخن پسامدرنیست ها هم مانند بسیاری دیگر از سخنان ایشان چیزی بیش از یک تصویر کلیشه ای اغراق آمیز نیست و مثل همه تصاویر کلیشه ای دیگر، در حالی که در آن پاره هایی از واقعیت دیده می شود، اما اساسا مبتنی بر یک سوءتفاهم و بدفهمی است که راه بردن به آن چندان دشوار نیست و آن بدفهمی این است: رد عقلانیت به طورکلی به عنوان مبنای نظری برنامه ریزی به جای رد عقلانیت ابزاری.
    مکتب خردگرا برنامه ریزی را عامل تحقق عقلانیت و حاکمیت خرد در جامعه می داند و عقلانیت را «کاربرد استدلال در تصمیم گیری جمعی» تعریف می کند؛ رابطه تاریخی میان برنامه ریزی و خردگرایی و کاربرد عقلانیت نیز انکارناپذیر است. اما بحث بر سر این است که عقلانیت ابعاد و دامنه وسیع تری از عقلانیت ابزاری دارد که در مثبت گرایی و برنامه ریزی خردگرا مورد نظر است. ارزش عقلانیت در پاسخ گویی و مسئولیت پذیری است که درون آن نهفته است. پس برخلاف استدلال های اخیر پسامدرن ها، خردگرایی نه تنها با انتقادی بودن در تضاد نیست، بلکه در ذات آن است. اما عقلانیت می تواند اشکال متفاوتی به خود بگیرد. پس برنامه ریزی نیز می تواند بر پارادایم های متفاوت عقلی استوار باشد و نظریه باید پاسخ دهد که چه نوع عقلانیتی در چه نوع شرایط تصمیم گیری و برای کدام کارگزاران تصمیم گیرنده باید به کار گرفته شود؟ در این نوع نظریه پردازی انعطاف پذیرالبته عقلانیت ابزاری نیز جای خود را خواهد داشت.
    کلید واژگان: برنامه ریزی خردگرا, سیستم بازخوردی, سیستم فراگیرنده, عقلانیت ابزاری, عقلانیت ذاتی, عقلانیت ارتباطی, عقلانیت هماهنگ (یکپارچه ساز), عقلانیت ارزشی}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال