جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "data-based theory" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «data-based theory» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
پژوهش حاضر در پی فهم خرده فرهنگ مامائوک در شهر زاهدان به عنوان خرده فرهنگی کج روانه و ویژگی های حاکم بر روابط بین این اعضا با یکدیگر و جامعه گسترده تر و الگوهای رفتاری و فکری پذیرفته شده در آن از نگاه اعضای آن بود. این پژوهش با روش تحقیق کیفی و با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شد. از طریق نمونه گیری نظری و هدفمند و با انجام 23 مصاحبه نیمه ساختاریافته توسط مصاحبه کنندگان بومی آموزش دیده یا کسانی که تجربه عضویت در خرده فرهنگ مذکور را داشتند، اشباع نظری حاصل شد. مطابق یافته ها، مشارکت کنندگان عضویت خود را در قالب مفاهیمی چون جمع براس داری تعریف کردند؛ به عبارتی در گروه مامائوک، اعضا همچون برادرانی پنداشته می شوند که «هر» کاری برای برادر دیگر (عضو دیگر) گروه انجام می دهد. عضویت در گروه مذکور براساس تمایل درونی، شرایط نامساعد اقتصادی، تشویق همالان، عضویت دیگران مهم، دفاع از ناموس و جلوگیری از ظلم بوده است. آنان درعین حال گفتند که وجود تسهیل کننده هایی مانند سابقه مامایی محله، چشم و هم چشمی محله ای و کنترل و محدودسازی روابط محله ای زمینه های آن را محقق می کند. همچنین مشارکت کنندگان در مواجهه با چالش های پیش رو راهکارها و استراتژی هایی همچون مجاب سازی، جنگ شدید، رهاسازی و فرار را به کار می بندند و به این صورت، گامی برای کاهش چالش هایی منتج از عضویت در خرده فرهنگ مزبور برمی دارند. همچنین عضویت در گروه مامائوک با خود پیامدهای مثبت (مانند حمایتگری مالی و حمایت در درگیری ها، پرشدگی اوقات فراغت و گسترش روابط اجتماعی دوستانه) و منفی (نظیر کنشگری منفی، اعتیاد به مواد مخدر، احساس خسران و ازدست دادگی، دشمن زایی، تیرگی روابط و لزوم تجرد و انگ اجتماعی) به همراه دارد. درمجموع یافته های پژوهش در قالب مقوله محوری «قربانیان گریز» مدل نظری این نوع از عضویت را ترسیم می کند.کلید واژگان: خرده فرهنگ انحرافی, مامائوک, براس داری, نظریه داده بنیاد, استان سیستان و بلوچستانCurrent research sought to understand the Mamauk sub-culture in Zahedan city as a crooked sub-culture, the characteristics that govern the relationships between its members and the wider society, and the behavioral and thought patterns accepted in it from the perspective of its members. This research was conducted using qualitative research approach. Using purposeful sampling and conducting 23 semi-structured interviews were conducted with trained native interviewers or those who had the experience of being a member of the mentioned subculture. The results showed that the participants defined their membership in the form of concepts like Beras-Dari. That is, in the Mamauk group, the members are considered as brothers to whom do “any” thing for the other brother (another member of the group). Membership in the mentioned group was based on internal desire, unfavorable economic conditions, encouragement of relatives, membership of important others, face preservation, and the prevention of oppression. Moreover, they said that the existence of such issues as neighborhood midwifery experience, local pathetic competition, the control and limitation of neighborhood relations makes the ground for fulfilling the membership. Moreover, in facing the upcoming challenges, the participants use such solutions such as persuasion, fierce war, and release and escape. This is a way to reduce the challenges resulting from being a member of the small group. Also, being a member of the Mamauk group has positive consequences (e.g., financial supports, support in conflicts, enjoying in free time, and expanding friendly social relations) and negative consequences (e.g., negative activism, drug addiction, feelings of loss, and making enemies, and social stigma). In general, the findings describe the relationship model of the members through axial form of “victim avoidance”.Keywords: Deviant Subculture, Mamauk, Beras-Dari, Data-Based Theory, Sistan, Baluchistan Province
-
تدوین مدل تبلیغات دهان به دهان الکترونیکی در روابط بین فردی کاربران رسانه های اجتماعی با رویکرد کیفی
ظهور و تحول رسانه های اجتماعی، باعث افزایش پیشرفت و اهمیت ارتباطات د هان به د هان و ظهور پد ید ه جد ید ی به نام تبلیغات د هان به د هان الکترونیکی شد . طوری که امروزه تبلیغات د هان به د هان الکترونیکی، یکی از تاثیرگذارترین و متقاعد کنند ه ترین منابع، بین کاربران رسانه های اجتماعی محسوب می شود . هد ف از انجام این پژوهش، طراحی مد ل تبلیغات د هان به د هان الکترونیکی د ر روابط بین فرد ی کاربران رسانه های اجتماعی بود ه است. به منظور اجرای پژوهش از رویکرد پژوهش کیفی، بر مبنای روش د اد ه بنیاد و با استفاد ه از مصاحبه های نیمه ساختاری از متخصصان حوزه تبلیغات و رسانه استفاد ه شد ه است. حجم نمونه با منطق نمونه گیری نظری و تا حصول اشباع نظری د ر مجموع 12 نفر را د ر برگرفت. کد گذاری د اد ه ها با استفاد ه از نرم افزارMAXQDA انجام شد . یافته های پژوهش تبلیغات د هان به د هان الکترونیک با 9 عامل (عوامل مربوط به محرک، رسانه تبلیغ د هان به د هان الکترونیک، ارایه نظرها، منبع تبلیغ د هان به د هان الکترونیک، عوامل مربوط به بازار، جست وجوی نظرها، عوامل موقعیتی، تاثیر تبلیغ د هان به د هان الکترونیکی و گیرند ه تبلیغ د هان به د هان الکترونیک) و45 مولفه تبیین شد . نتایج این پژوهش می تواند برای مد یران کسب و کار جهت مد یریت تبلیغات د هان به د هان الکترونیک د ر رسانه های اجتماعی، مفید واقع شود .
کلید واژگان: روابط بین فردی برخط, تئوری داده بنیاد, تبلیغات دهان به دهان, تبلیغات دهان به دهان الکترونیکی, رسانه های اجتماعیRasaneh, Volume:32 Issue: 3, 2021, PP 5 -28The advent of social media has led to the development and importance of word of mouth (verbal) communication and the emergence of a new phenomenon called electronic word of mouth marketing and advertising. Today, electronic word of mouth is one of the most influential and persuasive means among social media users today. The purpose of this study is to design a model of electronic word of mouth advertising in interpersonal relationships of social media users. In order to conduct the research, the qualitative research approach, based on the data-based method and using semi-structured interviews with experts in the field of advertising and media has been used. The sample size with the logic of theoretical sampling and until the achievement of theoretical saturation included a total of 12 people. Data coding was carried out by using MAXQDA software. Findings of Electronic Mouth Advertising Research with 9 Factors (Stimulus Factors, Electronic Word of Mouth Advertising Media, Expressing of Opinion, Source of Electronic Word of Mouth Advertising, Market related Factors, Searching of Opinion, Situational Factors, Effect of Electronic Word of Mouth Advertising and Electronic Word of Mouth Advertising Recipient) and 45 components were elaborated. The results of this study can be useful for business managers to manage electronic word of mouth advertisings on social media.
Keywords: Online Interpersonal Relationships, Data Based Theory, Word of Mouth advertising, Electronic Word of Mouth Advertising, Social Media -
پژوهش حاضر، درصدد ارایه الگوی مسئولیت اجتماعی رسانه ی ملی به منظور تقویت همگرایی اقوام استان سیستان و بلوچستان از طریق روش آمیخته اکتشافی است. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 15 نفر از خبرگان آگاه به موضوع پژوهش (خبرگان دانشگاهی، مدیران رسانه ی ملی، سران اقوام استان) است، که به صورت نمونه گیری نظری و با بهره مندی از تکنیک های هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده اند. با استفاده از روش تحلیل محتوا برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، الگوی اولیه در قالب نظریه داده بنیاد به دست آمد. سپس الگو با روش دلفی، مورد اصلاح و تایید خبرگان قرار گرفت. برای آزمون الگو، از روش های تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل مسیر با بهره گیری از نرم افزاهای SPSS و PLS بر روی اطلاعات حاصل از پرسشنامه توزیع شده در بین 242 نفر از سران اقوام و طوایف استان سیستان و بلوچستان استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش حاضر عبارتند از؛ 130 مفهوم کلیدی، 34 مقوله و 13 مقوله اصلی که در قالب مقوله محوری «مسئولیت اجتماعی رسانه ی ملی در تقویت همگرایی اقوام استان سیستان و بلوچستان»، شرایط علی «رعایت حقوق شهروندی، حقیقت گرایی، مسئولیت پذیری و حرفه ای گرایی»، شرایط زمینه ای «محیط درونی و بیرونی رسانه»، شرایط مداخله ای «چالش های محیطی و محدودیت های سازمانی»، راهبردها «راهبردهای قومی و راهبردهای سازمانی» و پیامدها «تقویت همگرایی اقوام استان و ارتقاء مسئولیت پذیری رسانه ی ملی» تدوین شد.
کلید واژگان: مسئولیت اجتماعی رسانه ملی, همگرایی اقوام, نظریه داده بنیادThis study, through mixed exploratory method, seeks to explain the model of social responsibility of the Islamic Republic of Iran Broadcasting(IRIB) in order to strengthen the convergence of ethnic groups in Sistan and Baluchestan(S&B) province. The data collection tool was semi-structured in-depth interviews with 15 experts aware of the research topic including academic experts, managers of the IRIB, and the leaders of the ethnic groups of the province who were all selected through theoretical sampling and targeted and Snowball techniques. The initial model was obtained in the form of data-based theory through content analysis method used in analyzing the collected data. Then the model was modified and approved by the experts through Delphi method. Confirmatory factor analysis and path analysis using SPSS and PLS software were used on the information obtained from the questionnaires distributed among 242 heads of the ethnic groups and tribes in S&B province to test the model,The findings of the study are: 121 key concepts, 34 categories, and 13 main categories which were compiled in the form of the central category (social responsibility of the IRIB in strengthening the convergence of ethnic groups in S&B province), causal conditions (observance of citizenship rights, a tendency to the truth, responsibility and professionalism), underlying conditions (internal and external media environment), intervening conditions (environmental challenges and organizational constraints), strategies (ethnic strategies and organizational strategies), and implications (strengthening the convergence of the ethnic groups in S&B province and promoting IRIB accountability) in the conceptual grounded theories model.
Keywords: National Media Social Responsibility, Convergence of ethnic groups, Data-based theory -
در شرایط تحریم ، توجه بیشتر به شرکت های دانش بنیان و کمک به ارتقاء توانمندی آن ها، با هدف رهایی از فروش منابع طبیعی کشور و حرکت به سمت «تولید دانش بنیان» بیش از پیش ضرورت می یابد. به عبارت دیگر، راه «جهاد اقتصادی» و «اقتصاد مقاومتی»، از مسیر کارآفرینی دانش بنیان می گذرد. به همین منظور این پژوهش کیفی با هدف غایی «کاوش الگوی کارآفرینی دانش بنیان در چارچوب مفهومی اقتصاد مقاومتی» با روش داده بنیاد انجام شده است. به این منظور ضمن انجام مصاحبه باز با 15 نفر از اساتید دانشگاهی رشته اقتصاد و مدیریت و 10 نفر از کارآفرینان، مدیران شرکت های دانش بنیان و مدیران دولتی مرتبط، و با توجه دادن ایشان به مفاهیم چارچوب اقتصاد مقاومتی، مجموعه ای از مضامین اولیه (1280مضمون) طی فرایند کدگذاری باز گردآوری شدند و از دل آن ها مقوله هایی (60 مقوله) استخراج گردید؛ سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقوله ها ذیل عناوین شرایط علی (نبرد اقتصادی)، پدیده محوری (انگیزه مقاوم سازی اقتصاد متکی بر دانش)، راهبردهای کنش و کنش متقابل (کارآفرینی دانش بنیان)، بستر(تشکیل اتاق جنگ اقتصادی؛... رویکرد علمی و دانشی در همه ابعاد و مراحل کارآفرینی)، شرایط مداخله گر (تاکیدات مقام معظم رهبری در خصوص اقتصاد و کارآفرینی؛... ناکارآمدی و عمل کرد نامناسب عوامل داخلی) و پیامدهای کارآفرینی دانش بنیان (تقویت اقتصاد بدون نفت، تقویت تولید ملی، اقتصاد مقاوم و تحریم شکن؛... الهام بخشی الگوی اقتصادی اسلام برای دنیا) در قالب پارادایم کدگذاری تعیین شد؛ در ادامه و در مرحله کدگذاری انتخابی، یکایک اجزای پارادایم کدگذاری تشریح، سیرداستان ترسیم و نظریه خلق شد.
کلید واژگان: کارآفرینی دانش بنیان, اقتصاد مقاومتی, اقتصاد دانش بنیان, جنگ اقتصادی, نظریه داده بنیادUnder the US sanctions agains t Islamic Republic of Iran, there needs to be paid moreattention to knowledge-based companies and help promotion of their capabilities with theaim of putting an end to the sale of natural resources and moving toward "knowledge-basedmanufacturing". In other words, the path toward success in "economic Jihad" and "resilienteconomy" passes through the medium of knowledge-based entrepreneurship. This qualitativework has been carried out with the ultimate goal of research into knowledge-basedentrepreneurship within the conceptual framework of resilient economy. We collected atotal of 1280 themes through a codified procedure after open interviews with 15 universityprofessors of management and economy and 10 entrepreneurs, managing directors ofknowledge-based companies, and related government officials, who were briefed on suchconcepts as resilient economy. Then, 60 themes from among the total 1280 themes wereselected through a codification paradigm for determining the following subjects: causalconditions (economic fight), phenomenal centrality (motifs for making knowledge-basedeconomy resilient), reciprocal actions and interactions’ s trategies (knowledge-based entrepreneurship),infras tructure (es tablishing economic war room), … as well as a scientificand knowledge-based approach toward all aspects and s tages of entrepreneurship, interveningconditions (Leader’s recommendations on economy and entrepreneurship), domes ticagents’ inefficient and inappropriate performance, outcomes of knowledge-based entrepreneurship(boos ting non-oil economy, boos ting national production, resilient economy, antisanctionseconomy, …), and Islamic economy as a pattern for inspiring world economy. Incontinuation and at the s tage of selective codification, the elements of codification paradigmwere explained one by one to set the plot of the s tory and create the theory.
Keywords: Knowledge-based entrepreneurship, Resilient economy, Knowledge-Based Economy, economic war, Data-based theory -
هدفوصول به برنامه راهبردی و اتخاذ خط مشی مناسب در حل مساله فرهنگی -اجتماعی از لوازم مدیریت فرهنگی آموزش عالی و تحقق آن در قالب اسلامی شدن دانشگاه در ایران بوده و هست.یکی از مبادی و محیط های زاینده دغدغه های فرهنگی در ایران معاصر،که اتفاقا با طرح مساله حجاب،عجین و متقارن بوده است دانشگاه است. هدف مقاله اکتشافی حاضر، کشف اجماع و استقراء دیدگاه های نخبگان علمی و اجرایی حوزه «مساله حجاب و فرهنگ دانشجویی» برای امروز و فردای این موضوع حساس بود.روشروش مورد استفاده تکنیک کیفی نظریه زمینه ای میسور بود.یافته هابه لحاظ نتیجه مقاله در صدد ارائه الگویی همبسته بوده است که نسبت بین مساله و راه حل را بازسازی نموده ونظام نامه راهبردی ارتقاء حجاب و عفاف در محیط دانشگاه را پشتیبانی نماید.نتیجه گیرینویسندگان پس از طرح مساله و چهارچوبی مفهومی، دیدگاه های 16 نمونه انتخابی را در سه سطح عوامل، زمینه ها و راه حل ها بازسازی و در الگویی نظری ارائه کرده اند.
کلید واژگان: مساله حجاب, فرهنگ دانشگاهی, برنامه ریزی فرهنگی, نظریه داده بنیاد, ارتفاء عفاف و حجابObjectivesThis article is an analytical discussion on the veiling issue (hijab) in Iranian universities with emphasis on cultural planning and the opinions of elites.MethodThe method of the research is basic theory of Mysore.ResultsThe results of the paper attempts to develope a comprehensive pattern and strategic regulations for improving chastity, temperance and statutory Islamic dress code of modesty in academic environment.ConclusionThe authors of the article suggest the viewpoints of sixteen selected samples in three levels: factors, bases and solutions.Keywords: veiling issue (hijab), university culture, cultural planning, data based theory, improving chastity, veiling (Islamic dressing)
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.