جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "development" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «development» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
مساله توانمندسازی زنان یکی از اساسی ترین مباحث جوامع معاصر است که پیوند اجتناب ناپذیری با امر توسعه آنها دارد. در کشور ما نیز به طور مشخص از برنامه چهارم توسعه، توانمندسازی زنان در زمره سیاست های کلان و اجرایی قرار گرفته است. پیرو این امر، پژوهش های متعددی در حوزه های مختلف تلاش داشته اند مساله توانمندسازی زنان در کشور را مورد ارزیابی و سنجش قرار دهند. هدف پژوهش حاضر فراتحلیل مطالعات صورت گرفته در حوزه توانمندسازی اقتصادی زنان است تا تصویری جامع از یافته ها و مشخصات مطالعات به دست آمده ارائه کند. انتخاب روش فراتحلیل کیفی، از این جهت است که امکان ارزیابی و مرور مطالعات را در دو بخش مشخصات صوری و ساختاری و نیز یافته های محتوایی فراهم می کند. مجموع مطالعاتی که بررسی شده است، 70 مورد است و شامل انواع مقالات و پایان نامه ها بوده اند که دو کلید واژه توانمندسازی اقتصادی و زنان را در اشتراک داشته اند. طیفی از پایگاه های داده ای مجازی مانند نورمگز و پایگاه علوم انسانی تا کتابخانه های دانشگاه های معتبر کشور، منبع جمع آوری داده ها بوده اند. نتایج نشان می دهد از نیمه دهه 90 شمسی به این سو، با فراوانی قابل ملاحظه ای از مطالعات این حوزه مواجه بوده ایم که با پراکندگی رشته ای همراه بوده است و رشته های حوزه کشاورزی به همراه علوم اجتماعی پیشتاز آنها هستند. روش های مورد استفاده به طور عمده، کمی و مبتنی بر پرسشنامه های بزرگ مقیاس هستند. نتایج یافته های توصیفی نشان می دهد که توانمندسازی اقتصادی، مقدمه ای برای شروع توسعه است. سیاست های اجرایی این حوزه به طور عمده، مقطعی، در راستای حمایت های غیرعاملیتی (وابسته ساز) و بدون توجه کافی به خاص بودگی ها و مختصات متفاوت زمینه های آن اعمال شده اند و نیاز به تمرکز بر نیازهای متفاوت زنان، هنجارهای جنسیتی و فرهنگی و زیرساخت های هر منطقه در راستای سیاست گذاری متناسب با آن وجود دارد.
کلید واژگان: اقتصاد, توانمندسازی, توسعه, زنان, عاملیتThe issue of women's empowerment is one of the most fundamental issues of contemporary societies, which has an inevitable link with their development. In Iran, in the fourth development program, women's empowerment was included among macro and executive policies. To that extend, many researches in different fields have tried to evaluate and measure the issue of women's empowerment in the country. The aim of the current research is to meta-analyze the studies conducted in the field of women's economic empowerment to provide a comprehensive picture of the findings and characteristics of the obtained studies. Qualitative meta-analysis method provides the possibility of evaluating and reviewing studies in two parts, formal and structural characteristics as well as content findings. A total of 70 reviewed studies including various articles and theses shared the two keywords of economic empowerment and women. A range of virtual databases such as Normagz and humanities database to the libraries of prestigious universities of the country are the source of data collection. Results show since mid-1990s, we have faced a considerable number of studies in this field. The applied methods are mostly quantitative and based on large-scale questionnaires. The results of the descriptive findings show that the executive policies of this field are mainly partial, in line with non-functional support (dependent) and without enough attention on the specificities and different coordinates of its fields, and there is a need to focus on the different needs of women, gender and cultural norms, and the infrastructure of each region.
Keywords: Agency, Development, Economy, Empowerment, Women -
تحقیق حاضر می کوشد با روشی تحلیلی-تطبیقی و با بهره گیری از داده های بدست آمده از منابع کتابخانه ای به کشف مهمترین عناصر و مولفه های اقتصادسیاسی دوران سازندگی در ایران(1376-1368) و نسبت سنجی آن با ویژگی های دولت توسعه گرا بر اساس متغیرهای دولت توسعه گرای لفت ویچ بپردازد.لفت ویچ پنج ویژگی وجود نخبگان توسعه گرا، قدرت بوروکراتیک و توانایی نهادی، استقلال دولت از طبقات اجتماعی، وجود جامعه مدنی ضعیف و بستر بین المللی مناسب برای توسعه کشور را برای دولت توسعه گرا ذکر کرده است. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهد که مهمترین ویژگی ها و گزاره های حاکم بر دولت سازندگی و نخبگان حاکم این دوره عبارت بودند از: لیبرالیسم اقتصادی، توسعه گرایی اقتصادی، رئالیزم اسلامی در سیاست خارجی، پراگماتیزم و عمل گرایی، تکنوکراسی و فن سالاری، خصوصی سازی و تعدیل ساختاری و به همین دلایل فضای کلی دولت سازندگی دارای ویژگی های مشابه دولتهای توسعه گرا بوده است. دولت سازندگی دارای اقتدار بوروکراتیک و توانایی فنی-نهادی نسبتا بالا برای پیشبرد پروژه توسعه کشور بود، این دولت دارای استقلال بالایی از طبقات مختلف اجتماعی بود و روابط ویژه ای با طبقه سرمایه داری تجاری-صنعتی داشت. جامعه مدنی در این دوره هرچند روبه رشد اما نسبتا ضعیف ارزیابی می شود. متغیر بستر بین المللی توسعه علی رغم بهبود نسبت به دهه اول انقلاب اما در مقایسه با دولتهای توسعه گرای شرق آسیا نامطلوب ارزیابی می شود. این دولت کم و بیش واجد ویژگی های دولت توسعه گرای لفت ویچ است و این شباهت در متغیرهای وجود نخبگان توسعه گرا،استقلال نسبی دولت از طبقات و وضعیت جامعه مدنی بیشتر از متغیرهای اقتدار بوروکرتیک(توانایی نهادی و فنی)و بستر بین المللی مناسب برای توسعه بوده است.کلید واژگان: دولت توسعه گرا, لفت ویچ, دولت سازندگی, اقتصادسیاسی, توسعهThe present research tries to discover the most important political economic elements and components of the construction period in Iran (1376-1368) with an analytical-adaptive method and using the data obtained from library sources and compare it with the characteristics of the development-oriented government. The basis of the variables of the development government of Leftwitch. Leftwitch has mentioned five characteristics for the development government: the existence of developmental elites,bureaucratic power and institutional ability,the independence of the government from social classes,the existence of a weak civil society,and a suitable international platform for the development of the country. . The findings of this research show that the most important characteristics and propositions governing the constructive government and the ruling elites of this period were: economic liberalism,economic development,Islamic realism in foreign policy,pragmatism and pragmatism,technocracy and technocracy. Privatization and structural adjustment,and for these reasons,the general atmosphere of the constructive government has had the same characteristics as the development-oriented governments. The construction government had relatively high bureaucratic authority and technical-institutional ability to advance the country's development project,this government had high independence from different social classes and had special relations with the commercial-industrial capitalist class. Although civil society is growing in this period,it is considered relatively weak. Despite the improvement compared to the first decade of the revolution,the variable of the international development platform is evaluated as unfavorable compared to the development-oriented governments of East Asia. This government more or less has the characteristics of the developmental government of Leftwich and this similarity in the variables of the existence of developmental elites,the relative independence of the government from the classes and the state of civil society is more than the variables of bureaucratic authority and a suitable international platform for development has beenKeywords: Developmental Government, Leftwitch, Sazandegi Government, Political Economy, Development
-
مناطق مرزی ایران علاوه بر شکاف طبقاتی از بی عدالتی فضایی منطقه ای هم رنج می برند. در حوزه عدالت اجتماعی و عدالت فضایی شهری تحقیقات کمی زیادی در رشته های مختلف علوم اجتماعی، برنامه ریزی شهری و...صورت گرفته است اما «عدالت فضایی منطقه ای» مورد غفلت واقع شده است.این پژوهش به بررسی سیاست های اجتماعی در خصوص توسعه مناطق مرزی با تاکید بر عدالت فضایی منطقه ای با روش کیفی تحلیل گفتمان انتقادی با رویکرد ترکیبی فر کلافی - لاکلاو و موف در سطوح توصیف، تفسیر و تبیین می پردازد.در برنامه های توسعه 5 ساله بعد از انقلاب درخصوص توسعه مناطق مرزی به جزء ماده 204 از برنامه ی پنجم توسعه که به سرمایه گذاری و معیشت پایدار مرزنشینان و شهرک های صنعتی مرزی می پردازد، ماده و تبصره دیگری در خصوص توسعه مناطق مرزی وجود ندارد. برنامه های توسعه بعد از انقلاب، متاثر از گفتمان های لایه بندی شده ای هستند که در لایه ی بالایی، فرا گفتمان ثابت حکومتی انقلاب اسلامی و در لایه میانی گفتمان های متغیر دولتی و در لایه درونی، گفتمان های توسعه ای وجود دارد که دال های شناور را حول دال مرکزی خود مفصل بندی می کنند و یک نظم گفتمانی را به وجود می آورند که توسعه مناطق مرزی با تاکید بر عدالت فضایی منطقه ای را صورت بندی می کند. در این سیاست های اجتماعی متاثر از صورت بندی ایدئولوژی- گفتمانی، عدالت پسینی و توزیعی بیشتر از عدالت پیشینی و فرایندی موردتوجه واقع شده است. در صورتی که توسعه مناطق مرزی ایران با تاکید بر عدالت فضایی منطقه ای، نیازمند رویکرد ترکیبی عدالت فرایندی - توزیعی و حاکمیت نظم گفتمانی تکاملی به جای تقابلی است.کلید واژگان: تحلیل گفتمان انتقادی, سیاست اجتماعی, توسعه, مرز, عدالت فضایی منطقه ایIn addition to the class gap, Iran's border regions also suffer from regional spatial injustice. In the field of social justice and urban spatial justice, a lot of quantitative research has been done in various fields of social sciences, urban planning, etc., but regional spatial justice" has been neglected. This research examines social policies regarding the development of border regions with an emphasis on regional spatial justice with the qualitative method of critical discourse analysis with the Farclough-Laclave and Mouffe approach at the levels of description, interpretation and explanation.In the post -revolution 5-year development plans, there is no article or note regarding the development of border areas, except, a part of Article 204 of the Fifth Development Plan, which deals with investment and sustainable livelihood of border dwellers and border industrial towns. Social policies and development plans after the revolution, influenced by layering discourses. in the upper layer, fixed supra-discourse of the government of the Islamic Revolution stands, while in the middle layer, there are variable government discourses, and in the inner layer, there are development discourses. This layering creates a discourse order in which development plans for border areas are articulated as plans emphasizing on regional spatial justice. In these social policies, which are under influence of ideological- discursive formulation, posterior and distributive justice was preferred to a priori and procedural justice. But, the development of Iran's border regions with an emphasis on regional spatial justice, requires a combined approach of procedural-distributive justice and the rule of an evolutionary discursive order instead of an antagonistic one.Keywords: Critical Discourse Analysis, Social Policy, Development, Border, Regional Spatial Justice
-
مقدمه و اهداف
«توسعه» و عبارات ارزش گذارانه آن از قبیل توسعه ناپایدار، توسعه نامتوازن، توسعه نیافته، در حال توسعه و... مفاهیمی پرکاربرد در تحلیل شرایط جوامع غیرغربی همچون ایران و مقایسه آن ها با جوامع توسعه یافته است. آنچه که در این تحلیل ها به عنوان امری مسلم و طبیعی در نظر گرفته می شود، ضرورت تحقق «توسعه» است، به گونه ای که تصور شکل دیگری از واقعیت غیرممکن به نظر می رسد. توسعه و شاخص های آن، نه تنها نقطه اتکای بسیاری از ارزیابی ها درباره سیاست ها و دولت ها، بلکه معیاری مسلط برای داوری درباره انسان و جامعه غیرغربی شده است. با این وجود، «توسعه» همچون هر پدیده اجتماعی دیگر تاریخمند است و فهم صحیح آن مستلزم اتخاذ رویکردی است که به این وجه توجه نماید. «تبارشناسی» به مثابه رویکردی نظری روشی، پدیده های اجتماعی از جمله توسعه را در روند تاریخی شان مطالعه می کند. این مقاله، تامل پیرامون ظرفیت هایی است که این رویکرد برای «مطالعات توسعه» فراهم می کند.
روشجهت تحقق این هدف، از مشارکت تبارشناسی فوکویی، مطالعات پساتوسعه و پسااستعماری توسعه (که متاثر از فوکو هستند)، تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی ایران و برخی ملاحظات استفاده شده است تا نسخه بهینه شده ای از تبارشناسی جهت کاربرد در «مطالعات توسعه» ارائه شود.
نتایجوفق این رویکرد، روش صحیح در «علوم اجتماعی» تاریخ پژوهی تبارشناسانه است، زیرا وجود هر پدیده اجتماعی برساخت تاریخی است. رد فرض پیوستگی به معنای انکار وجود هر نوع پیوستگی در تاریخ نیست، بلکه تدبیری روش شناسانه است. تبارشناسی متضمن نقد بنیادی مدرنیته است، زیرا آن را رهایی بخش نمی داند. این رویکرد تحلیلی به پژوهشگر امکان نقد روایت های مشهور و مسلط درباره پدیده اجتماعی توسعه را می دهد. نحوه صورت بندی مسئله، از مهم ترین امکان های تبارشناسی برای مطالعات توسعه است. تبارشناسی تحلیل خود را از پرسشی در زمان حال آغاز می کند. بنابراین، مسئله تبارشناسی توسعه، مسئله «اکنون» است. تحلیل تبار اندیشه و عمل توسعه، در جستجوی خاستگاه واحد نیست. موفقیت در این جستجو ضمن توجه به تاریخ خاص هر سرزمین، نیازمند رصد بازتاب تبار گفتمان جهانی توسعه، عناصر و نیروهای اجتماعی آن در جامعه مورد بررسی است. مطالعات تبارشناسانه توسعه، ضمن کاربرد مفهوم گفتمان، بین شیوه های بازنمایی (کردارهای گفتمانی) و رویه های مادی (کردارهای غیرگفتمانی) توسعه ارتباط می بیند، به عاملیت فردی و جمعی توجه دارد، همچنین به دنبال همگن سازی، نظریه سازی و تعمیم افراطی نیست.تبارشناسی مناسبات قدرت دخیل در برساخت معانی را ردیابی می کند، زیرا قدرت از عوامل برساخت تاریخی هویت ها است. فوکو ضمن نقد الگوی «حقوقی گفتمانی» قدرت، با طرح مفهوم «حکومت مندی» شبکه ای برای تحلیل روابط قدرت شکل می دهد که در آن دولت امکان بررسی دارد. در این چارچوب تحلیلی، به فاعلیت و آزادی فردی نیز توجه می شود. ظهور این فاعلیت در تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی ایران پرطنین است. تبارشناسی امکان فهم چگونگی شکل گیری اندیشه و عمل توسعه را با تحلیل روابط قدرت در اشکال و سطوح مختلف فراهم می سازد؛ از بررسی طرح های توسعه به عنوان ابزار اعمال قدرت تا روابط قدرت میان جوامع توسعه یافته و جوامع غیرغربی. در تحلیل قدرت، هم زمان وجه مقاومت نیز تحلیل می شود. در نسخه تبارشناسی ارائه شده در مقاله حاضر، به تاثیر رویدادهای تصادفی بر کردارهای گفتمانی و غیرگفتمانی توجه می شود؛ با این توضیح که در هر زمان تاریخی ممکن است رویداد خاصی که بر اساس نظم گفتمانی موجود قابل پیش بینی نیست، شرایط تاریخی متفاوتی را پدید آورد.رابطه بین قدرت، دانش و گفتمان، قلمرو تبارشناسی فوکو است. به دلیل پیوند قدرت و دانش، تحلیل علاوه بر متون، باید «نهادها، تصمیمات تسنظیمی، قوانین، اقدامات اداری» را نیز دربربگیرد. این رویکرد امکان تحلیل سازوکارهای عملی گفتمان توسعه مانند تخصصی سازی و نهادی سازی را فراهم می کند. تبارشناسی با واسازی برنامه ریزی، اثرات قدرت و دانش را در گسترش توسعه آشکار می سازد. تحلیل تبارشناسانه برحسب رابطه دانش، قدرت و گفتمان، نشان می دهد که گفتمان توسعه چگونه جهان غیرغربی را به عنوان نوع خاصی از موضوع دانش می سازد و بر این اساس چه نوع مداخلاتی سازمان دهی می شود. تبارشناسی به گفتمان های مقاومت و یا حاشیه ای نیز توجه می کند. از حیث روش شناسی، «تحلیل مقاومت» برای «تحلیل قدرت» یک ضرورت است. وفق تحلیل فوکو از انقلاب اسلامی، تبارشناسی توسعه در ایران معاصر، رویکرد نظری ویژه ای پیرامون نسبت این انقلاب با توسعه غربی اتخاذ می کند. در نهایت، امکان طرح و تامل درباره جایگزین ها نیز وجود دارد.
بحث و نتیجه گیریرویکرد تبارشناسی با جعبه ابزار مفهومی خود می تواند با برجسته نمودن جنبه هایی از اندیشه و عمل توسعه که تاکنون به آن توجه نشده است، به دانش ما درباره این موضوع کمک کند. پژوهش تبارشناسانه می تواند نشان دهد که اگر اندیشه و عمل توسعه، شکل های دیگری داشته است، چه کردارهای گفتمانی و غیرگفتمانی، در این تغییرات دخیل بوده اند. تبارشناس با نقد اکنون، صورت «طبیعی» و «قطعی» پدیده موجود را زیر سوال می برد و تصویری نو از آن ارائه می دهد. تبارشناسی می تواند از «گفتمان توسعه» در جهان غیرغربی آشنایی زدایی کند. مطالعات تبارشناسانه توسعه امکان تحقق مجموعه ای از اهداف اکتشافی، توصیفی، تفهمی و ارزیابی را دارد. امکان اتخاذ رویکرد پسااستعماری، از ظرفیت های انتقادی این نوع مطالعات است. کاربرد تبارشناسی در مطالعات توسعه، گاه می تواند با تمام اجزای آن اجرا شود، گاه می توان بخش هایی از آن را به صورت مطالعه ای مستقل در نظر گرفت. تبارشناسی، ظرفیت های قابل توجهی برای «مطالعات توسعه» دارد؛ اما بسندگی به رویکرد نظری واحد به عنوان توضیح دهنده باکفایتی از پیچیدگی موضوع مورد مطالعه، تقلیل گرایانه است.قدردانی: از داوران محترم برای نظرات سازنده و مفیدشان سپاسگزاریم. همچنین، از کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی برای فراهم نمودن فضای مناسب پژوهش تشکر می کنیم.تضاد منافع: هیچ تضاد منافع احتمالی توسط نویسنده مسوول گزارش نشده است.
کلید واژگان: تبارشناسی, توسعه, گفتمان, قدرت, دانش, مقاومت, فوکوIntroduction and Objectives"Development" and terms such as unstable development, unbalanced development, underdeveloped, under development, etc. are widely used concepts in analyzing the conditions of non-western societies such as Iran and comparing them with developed societies. What is considered as certain and natural in these analyses is the necessity of the realization of "development", in such a way that it seems impossible to imagine another form of reality. The development and its indicators have become not only the point of support for many evaluations about policies and states but also a dominant criterion for judgment about non-Western people and society. Nevertheless, "development" is historical like any other social phenomenon, and its correct understanding requires adopting an approach that pays attention to this aspect. "Genealogy" as a theoretical-methodological approach studies social phenomena such as development in their historical process. This article is contemplation about the capabilities that this approach provides for "development studies".
MethodTo achieve this purpose, the participation of Foucaultian genealogy, post-development and post-colonial studies of development (which are influenced by Foucault), Foucault's analysis of the Iranian Islamic Revolution, and some considerations have been used to provide an optimized version of genealogy for use in "development studies".
ResultsAccording to this approach, the correct method in “social science” is genealogical historiography, because the existence of every social phenomenon is a historical construction. Rejecting the assumption of continuity does not mean denying the existence of any type of continuity in history, but rather it is a methodological tact. Genealogy implies a fundamental critique of modernity, because it does not consider it emancipatory. This analytical approach allows the researcher to criticize dominant narratives about “Development”. The formulation of the problem is one of the most important possibilities of genealogy for development studies. Genealogy begins its analysis with a question in the present. Therefore, the genealogical problem of development is a question of the “present”. Analyzing the descent of the idea and practice of development is not in search of a single origin. Success in this search, while paying attention to the special history of each land, requires tracing the reflection of the descent of the global development discourse, its elements, and social forces in the society that is being studied. Genealogical studies of development, while applying the concept of “Discourse”, sees a connection between representation procedures (discursive practices) and material procedures (non-discursive practices) of development, pay attention to individual and collective agency, and do not seek homogenization, theorizing and extreme generalization.Genealogy traces power relations involved in the construction of meanings, because power is one of the factors in the historical construction of identities. While criticizing the “juridico-discursive” model of power, Foucault forms a network for the analysis of power relations by proposing the concept of “governmentality” in which the state can be examined. In this analytical framework, attention is also paid to subjectivity and individual freedom. The emergence of this subjectivity in Foucault's analysis of the Iranian Islamic Revolution is resounding. Genealogy provides the possibility of understanding how the idea and practice of development are formed by analyzing power relations in different forms and levels; from examining development projects as a means of exercising power to power relations between developed societies and non-western societies. In the analytics of power, the resistance is also analyzed at the same time. In the version of genealogy presented in this article, attention is paid to the impact of contingency events on discursive and non-discursive practices; with the explanation that at any historical period, a specific event that cannot be predicted based on the existing discourse order may create different historical conditions.The relationship between power, knowledge, and discourse is the domain of Foucault's genealogy. Because of the relationship between power and knowledge, the analysis should include “institutions, regulatory decisions, laws, administrative measures” in addition to texts. This approach provides the possibility of analyzing the practical mechanisms of development discourse such as professionalization and institutionalization. By deconstructing planning, genealogy reveals the effects of power and knowledge in the spread of development. The genealogical analysis in terms of the relationship between knowledge, power, and discourse shows how the development discourse constructs the non-Western world as a subject of knowledge and what kind of interventions are organized based on this. Genealogy also pays attention to resistance or marginal discourses. In terms of methodology, “resistance analysis” is a necessity for “power analysis”. According to Foucault's analysis of the Islamic Revolution, the genealogy of development in contemporary Iran adopts a special theoretical approach regarding the relationship between this revolution and Western development. Finally, it is possible to present and think of alternatives.
Discussion and ConclusionsThe genealogical approach with its conceptual toolbox, can contribute to our knowledge of the topic by highlighting aspects of the idea and practice of development so far unnoticed. Genealogical research can show that if the idea and practice of development had other forms, what discursive and non-discursive practices were involved in these changes? The genealogist, by criticizing of present, questions the “natural” and “definite” form of the existing phenomenon and presents a new picture of it. Genealogy can defamiliarize the “development discourse” in the non-western world. Genealogical studies of development have the possibility of realizing a set of exploratory, descriptive, understanding, and evaluation objectives. The possibility of adopting a post-colonial approach is one of the critical capacities of this type of study. The application of genealogy in development studies can sometimes be implemented with all its components, sometimes parts of it can be considered as an independent study. Genealogy has significant capacities for “development studies”; but being satisfied with a single theoretical approach as a sufficient explanation of the complexity of the subject under study is reductionistic.
Keywords: Genealogy, Development, Discourse, Power, Knowledge. Resistance, Foucault -
این که پویایی شهری می تواند از چه ابعادی برخوردار باشد انگیزش مطالعاتی این پژوهش است. هدف آن است که با رویکردی متفاوت دیدگاهی مطرح نمود که چگونه می شود دینامیسم اجتماعی در فضای شهری را مورد تحلیل قرار داد. در این زمینه از توشه اطلاعات دو رساله جامعه شناسی با اتخاذ روش تحلیل ثانویه استفاده شده است؛ این رساله ها با تلفیقی از روش های کمی و کیفی در شهرهای تهران و اراک انجام شده؛ ولی براساس طرح مساله پژوهش، نتیجه حاکی از آن است که زندگی شهری می تواند از فضای پویایی برخوردار باشد با توجه به ابعاد مهمی مانند: فرصت های متنوع جهت آسایش و سلامت اجتماعی، کاهش آسیب ها، ارتقاء بهداشت محیط زیست و... به علاوه شهر پویا، اتخاذ سیاست هایی را در «میدان فرهنگی» جامعه لازم دارد تا خود اجتماعی شهروندان به سمت ابراز مسئولیت، شایستگی ها و توانایی ها فعال بشود. در این عرصه از مشارکت کنشگران کارآفرین در عرصه های مختلف باید استفاده کرد. توسعه پویایی شهری را می توان فرآیندی دانست که تحت لوای خوداجتماعی، قادر به تحقق است. اگر خوداجتماعی شهروندان ارتقاء یابد، با افزایش سطح اعتمادسازی از طریق تفویض مسئولیت، حس تعلق و مشارکت شان نیز افزایش خواهد یافت. این فرآیند درنهایت از طریق ارتقاء سطح آگاهی به خود، افزایش عزت نفس، خودکارآمدی، اعتماد و تقویت پیوندهای درونی به رونق و پویش شهری می انجامد. پویایی خوداجتماعی شهروندی در پرتو نقش فعال کارآفرینانی است که درحقیقت از نوعی معنویت: باورها، ارزش ها و نگرشی غیرسنتی برخوردارند؛ و باور دارند خود نیز در میدان عینی روابط مدنی شهر عمل می کنند؛ از این رو موثر واقع شده و می توانند الگوسازی کنند.
کلید واژگان: شهر پویا, توسعه, شهروند مسئولSociological Analysis of Urban Society Dynamics Based on the Strategic Spirituality of EntrepreneursWhat are the dimensions of urban dynamics is the study motivation of this article. The purpose of this is to present a different perspective on how to analyze social dynamism in the urban space. “How can self-socialization of citizens affect the dynamics and sustainable development of a city?” By reflecting on the stated question, one can realize the special importance of this article. In this context, the information baggage of two sociology treatises was used by adopting the secondary analysis method. These treatises were done with a combination of quantitative and qualitative methods in the cities of Tehran and Arak; But based on the problem plan of this article, the result indicates that urban life can have a dynamic atmosphere according to important dimensions such as: diverse opportunities for comfort and social health, reducing damages, improving environmental health, etc. In addition to a dynamic city, it is necessary to adopt policies in the “cultural field” of the society so that the social self of the citizens is activated towards the expression of responsibility, competencies and abilities. In this field, the participation of entrepreneurial activists in different fields should be used. What supports the self-social dynamics of citizenship is the active campaign of entrepreneurs who have.
Keywords: Dynamic City, Development, Responsible Citizen -
زمینه و هدف
پژوهش حاضر با هدف شناسایی علل گرایش جوانان کلان شهر تهران به مصرف مواد مخدر صنعتی انجام شد.
روش پژوهش:
پژوهش حاضر از نوع مطالعات کیفی است. راهبرد به کارگرفته شده در این پژوهش، نظریه پردازی داده بنیاد کلاسیک است. جامعه پژوهش شامل تمام جوانان بین 18 تا 30 سال کلان شهر تهران از هر دو جنسیت (آقا و خانم) با سابقه مصرف مواد مخدر صنعتی بود که بر اساس نمونه گیری هدف مند قضاوتی و تا رسیدن به اشباع نظری نمونه گیری ادامه یافت و با 17 نفر (12 آقا و 5 خانم) مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از فرایند سه مرحله ای کدگذاری باز، محوری و انتخابی با بهره گیری از نرم افزار مکس کیودا استفاده شد.
یافته هامجموعا 184 کد از مصاحبه با مشارکت کنندگان استخراج شد. کدهای استخراج شده در قالب 41 مفهوم و 6 مقوله سازمان دهی شدند. مقوله های استخراج شده شامل فردی- روانی، دوستان و آشنایان، خانواده، اجتماعی، اقتصادی و محیطی است.
نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان داد که مفاهیم استخراج شده بر گرایش جوانان کلان شهر تهران به مصرف مواد مخدر صنعتی تاثیرگذار است. در این بین مقوله فردی- روانی با 14 مفهوم و مقوله خانواده با 12 مفهوم بیش ترین تاثیر و مقوله دوستان و آشنایان با 3 مفهوم و مقوله محیطی با 2 مفهوم کم ترین تاثیر را بر مصرف مواد مخدر صنعتی توسط جوانان تهرانی دارند.
کلید واژگان: جوانان, توسعه, موادمخدرصنعتی, کلان شهر تهران, نظریه داده بنیادBackground and purposeThe present study aimed to identify the factors contributing to the attraction of young people in the Tehran metropolis to synthetic drug use.
MethodThe present research is a qualitative study. The strategy used in this research is the classic grounded theory. The research population included all young people aged 18 to 30 in the Tehran metropolis of both genders (male and female) with a record of synthetic drug use. Sampling was conducted based on purposeful judgmental sampling and continued until theoretical saturation was reached. In-depth semi-structured interviews were conducted with 17 participants (12 men and 5 women), and the results were extracted using coding in three stages: open, axial, and selective.
FindingsA total of 184 codes were extracted from interviews with participants. The extracted codes were organized into 41 concepts and 6 categories. The extracted categories include individual- psychological, friends and acquaintances, family, social, economic, and community. The individual-psychological and family categories, with 14 and 12 concepts, respectively have the most concepts.
ConclusionThe results of the research showed that the extracted concepts have a significant impact on the attraction of Tehran metropolis young people to synthetic drug use. Among these categories, the individual-psychological and family have the greatest impact on the synthetic drugs used by young people in Tehran.
Keywords: Youth, Development, Synthetic Drugs, Tehran Metropolis, Grounded Theory -
اجرای برنامه های عمرانی (توسعه سرمایه داری) در دوره پهلوی دوم، اغلب از منظر اقتصادی یا سیاسی مورد تحلیل قرار گرفته است، در حالی که تاثیر این برنامه ها بر حوزه فرهنگ نیز قابل بررسی است. هویت زن ایرانی یکی از قلمروهایی است که تحت تاثیر سیاست های فرهنگی برنامه های توسعه این دوره، دستخوش تغییر و تحول شده است. در این مقاله با هدف بررسی تغییرات هویت زنانه در دوره پهلوی دوم و تاثیر آن بر شرایط امروز، بازنمایی هویت زنانه در فیلم های سینمایی این دوره را مدنظر قرار داده ایم. با توجه به اینکه بازنمایی هویت زنانه در سینمای این دوره در ذیل برنامه های توسعه سرمایه داری رقم خورده است، از چارچوب نظری صنعت فرهنگ سازی آدرونو و هورکهایمر از مکتب فرانفکورت بهره برده ایم تا بتوانیم به نحو انتقادی تاثیر سیاست های توسعه سرمایه داری را بر صنعت فرهنگ سازی در سینمای این دوره را نشان دهیم. متناسب با چارچوب انتقادی مکتب فرانکفورت، از روش تحلیل گفتمان انتقادی لاکلا و موف بهره برده ایم تا بتوانیم تغییرات گفتمانی بازنمایی هویت زنانه در دوره های تاریخی تولید و پخش آثار سینمایی این دوره شناسایی کنیم. بر اساس یافته های تحقیق، چهار گفتمان، از آغاز دوره پهلوی دوم تا سال 1327، اجرای برنامه عمرانی (توسعه) از 1327 تا 1343، وزارت مهرداد پهلبد از 1343 تا 1357 و گفتمان روبه ظهور «موج نوی سینمای ایران» از 1340 تا 1357 شناسایی شده است. تحلیل این گفتمان ها بیانگر آن است که بازنمایی هویت زنانه در سینمایی این دوره به تدریج از هویت سنتی محجبه به سمت هویت غربی برهنه تر تغییر می کند.
کلید واژگان: پهلوی دوم, توسعه, سینما, فیلم فارسی, هویت زنانهThe implementation of development programs of the second Pahlavi is analyzed from an economic or political view, while they are implied in the field of culture. The Iranian woman's identity has undergone changes under the influence of these cultural development policies. In this article, we study the representation of female identity in the movies of this period with the aim of investigating the changes of that. Considering that this representation was made under the programs of capitalist development, the theoretical framework of Adorno and Horkheimer's cultural industry from the Frankfurt school was used to critically show the representation of the implications of capitalist development on the cultural industry in the cinema of this period. In accordance with the framework of the Frankfurt school, the critical discourse analysis method of Laclau and Mouffe was used to identify the discursive changes of this representation in different periods of production and distribution of cinematographic works. Based on the findings of the research, four discourses have been identified from the beginning of the second Pahlavi period to 1327, the implementation of the construction program (1327-1343), the Ministry of Mehrdad Pahlabad (1343 to 1357) and the emerging discourse of the "new wave of Iranian cinema" (1340-1357). The analysis of these discourses shows that the representation of female identity in the cinema of this period has gradually changed from the traditional veiled identity to a more naked western identity, and the latter identity has been represented as the identity of the progressive and developed class.
Keywords: Representation, Second Side, Development, Cinema, Female Identity -
در این پژوهش، تاثیرگذاری گرایش سیاسی و میزان دینداری شهروندان بر احساس عدالت توزیعی در برنامه های رفاهی دولت مد نظر است. این پنجره و منظر، از آن جهت اهمیت دارد که حاکمیت سیاسی کشور در پیوندی جدایی ناپذیر با دین، تلاش می کند نگرش متفاوتی به مقوله رفاه و عدالت اجتماعی بر اساس مفاهیم دینی داشته باشد. چارچوب نظری این پژوهش بر مبنای نظریههای نقد دولت رفاه و نظریه بوردیو تدوین شده است. این تحقیق به صورت پیمایشی و با ابزار پرسش نامه در بین شهروندان خرم آبادی در پایان سال 1399 و آغاز 1400 انجام یافته است. نمونه گیری پژوهش با تلفیقی از نمونه گیری خوشهای و طبقه بندی نامتناسب طراحی شد و حجم نمونه 400 نفر بود. نتایج نشان می دهد شهروندان دیدگاه یکسانی به برنامه های رفاهی دولت ها ندارند. آنها در میان سه دولت پیشین، برنامه های رفاهی دولت خاتمی را بهتر و دولت روحانی را ضعیف تر ارزیابی کرده اند. در امید به برنامه های رفاهی دولت آینده نیز اکثریت جمعیت معتقد به ثبات یا حتی بدتر شدن وضعیت هستند. نتایج پژوهش حاکی از تاثیرگیری ارزیابی برنامه های رفاهی دولت از میزان تعهد شهروندان به شعایر دینی و نوع گرایش سیاسی آنهاست؛ در این معنا افراد با گرایش اصولگرا و اعتقادات دینی بیشتر، ارزیابی بهتری از عدالت توزیعی دارند. نتایج پژوهش موید این است که ارجحیت گرایش ها و نگرش ها موجب وابستگی/ طرد ذهنی شهروندان نسبت به نهادهای دولتی شده و ارزیابی نیازهای اجتماعی و توزیع عدالت توزیعی برنامه های رفاهی دولت را سوگیرانه و به نفع یا علیه آنها تغییر می دهد.
کلید واژگان: عدالت توزیعی, رفاه اجتماعی, دولت رفاه, توسعه, نیازThe present research aimed at studying the effects of religiousness and political orientation on justice feeling among Iranian citizens regarding Iranian government´s welfare plans. This perspective is important because the political sovereignty of Iran with an inseparable tie with religion tries to have a different attitude towards social welfare and justice based on religious concepts. The present research framework was developed based on the theories of criticizing the government of welfare and Bourdieu´s theory. The present research was carried out by survey method and using questionnaire administered among Khoramabad citizens in 2021. The research sampling was designed through integrating cluster sampling and disproportionate stratified sampling with 400 as the sample volume. The results showed that Khorramabad citizens have not an equal attitude towards Iranian governments´ social welfare plans. Regarding the three previous governments, Khoramabad citizens assessed welfare plans of Khatami´s government as higher than that of Rohani´s government. Regarding their hope for the next government´s welfare plans, majority of the population predict the same or worse conditions. The research results showed that their commitment towards religious rituals and political orientations have effects on their assessment of a government´s welfare plans, i.e., the individuals with fundamentalist orientation and religious believes assess plans for distributive justice higher. The results also showed that priorities in the individuals´ orientation or attitude resulted in accepting or rejecting governmental institutions in their minds; moreover, the individuals assess securing the social needs and distributive justice in the governments´ welfare plans as biased for or against them.
Keywords: Distributive Justice, Social Welfare, Government Of Welfare, Development, Needs -
آشنایی با حوزه ارتباطات و رسانه و درک آن که یکی از دلایل مهم صورت بندی های اجتماعی و فرهنگی است مستلزم نظریه پردازی، بازشناسایی و بازپردازی نظریه است. هدف مقاله حاضر بررسی وضعیت نظریه های ارتباط جمعی اجتماعی رفتاری در محیط رسانه های جدید است. این امر با استفاده از روش اسنادی و با استفاده از تکنیک های متعددی مانند: مقایسه تطبیقی، طبقه بندی و استفاده نظام مند از داده های اسنادی مرتبط دنبال شده است. در ابتدا مبانی و زمینه های تفاوت های نظریه پردازی در رسانه های جدید با رسانه های جمعی با توجه به چهار مقوله احصاء شده از نظریه های اجتماعی رفتاری شامل: محتوای ارتباطی، مخاطب (کاربر)، وسایل ارتباطی (رسانه) و مطالعه تاثیر شناسایی شده است. سپس با درنظرداشتن ریشه های تاریخی و زمینه های شکل گیری هر نظریه، وضعیت نظریه های استفاده و رضامندی، برجسته سازی، چارچوب سازی، مارپیچ سکوت بررسی شده و به مفاهیم جدیدی که به این نظریه ها اضافه شده پرداخته است. با نظر به یافته ها، به طورکلی می توان این گزاره را مطرح کرد که هرکدام از این نظریه ها با توجه به شرایط و ویژگی هایشان در یک طیف زیاد تا کم، در محیط رسانه های جدید توسعه یافته اند، به این معنا که نظریه های مذکور در عین حفظ ایده اصلی شان، متاثر از مبانی و زمینه های متفاوت رسانه های جدید با رسانه های جمعی توسعه یافته اند.
کلید واژگان: نظریه های ارتباط جمعی, رسانه های جدید, توسعه, رسانه های جمعیGetting familiar with the field of communication and media and understanding that it is one of the important reasons for social and cultural formations requires theorizing, re-identifying and re-examining the theory. The purpose of this article is to examine the status of social-behavioral mass communication theories in the environment of new media. This has been followed by using the documentary method. At first, the bases and fields of theorizing differences in new media and mass media have been identified according to four categories of socio-behavioral theories including: communication content, audience, communication tools and impact study. Then taking into account the historical roots and the contexts of the formation of each theory, the status of the theories of use and consent, highlighting, framing, the spiral of silence has been examined and the new concepts added to these theories have been discussed. According to the findings, it can be stated that each of these theories have been developed in the environment of new media according to their conditions in a range from high to low, in the sense that the mentioned theories, while maintaining their main idea, are influenced by different bases and fields of new medias .
Keywords: : Mass Communication Theories, New Media, Development, Mass Media -
توسعه، تکمیل شبکه تلگراف ازجمله اقدامات اساسی حکومت رضاشاه به منظور تاسیس جامعه ای مدرن بود، تلگراف به عنوان ابزار ارتباطی پرسرعت از عناصر اصلی مستحکم سازی بدنه اقتدار نظامی به شمار می رفت که در دوران پرالتهاب ناشی از وقوع دو جنگ جهانی، تاثیر مهمی در تحولات سیاسی، اجتماعی و تاریخی ایران برجای گذاشت زیرا ایران به دلیل قرارگیری در موقعیت خاص جغرافیایی نظر دولت های قدرتمند را جهت حفظ منافع خود در خاورمیانه جلب می کرد. از این منظر توجه به عنصر ارتباطات در ادامه حیات حاکمیت سیاسی حکومت پهلوی اول بسیار بااهمیت جلوه میکرد. پژوهش حاضر با تکیه بر منابع کتابخانه ای و اسناد، به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد کلیومتریک درصدد پاسخ به این سوال است که اثرات توسعه اجتماعی و سیاسی شبکه تلگراف در دوره حکومت پهلوی اول چگونه بوده است؟ آیا بودجه اختصاص یافته به این وزارتخانه در راستای توسعه اقتدار نظامی بوده یا خیر؟ یافته های این پژوهش حاکی از آن است که تلاش رضاشاه در راستای نوسازی ایران، توسعه شبکه تلگراف را به عنوان ابزاری بسیار کاربردی با خود به همراه داشت همچنین نحوه گسترش خطوط ناشی از شرایط سیاسی بین-المللی بود؛ این شبکه به عنوان یکی از اصلی ترین مولفه های گسترش سلطه نظامی در کشور مورد توجه قرار گرفت با این حال بودجه آن طی شانزده سال حاکمیت رضاشاه تغییر زیادی نکرد. اهمیت پژوهش حاضر آنکه می تواند اطلاعات ارزشمندی بر مبنای آمار و ارقام منتشرشده مربوط به بودجه اختصاصی به این وزارتخانه در عصر پهلوی اول در اختیار قرار دهد و زوایای مبهم سیاسی و اجتماعی جامعه را روشن نماید.کلید واژگان: تلگراف, رضاشاه, بودجه, توسعه, نوگرایی, کلیومتریکIranian Studies, Volume:14 Issue: 1, 2024, PP 113 -131The expansion and completion of the wireless and wireline telegraph network infrastructure is among the crucial measures of the Pahlavi government in the course of establishing a modern and developed society. In addition, as an important and high-speed communication tool, the telegraph was a significant factor for strengthening the body of military authority of the Pahlavi government, which has great impacts on the political, social and historical transformation of Iran specially in that period of restless caused by the initiation of the second world wars. since the international issues were changing rapidly and Iran, in a special geographical position, was attracting the attention of powerful governments in order to protect their interests in the Middle East. In terms of this point of view, paying attention to this crucial element was very important in the continuation of the political rule of the first Pahlavi government so neglecting this matter, was not possible.Based on library sources, descriptive-analytical and cliometric method, the current research is seeking to answer these questions: what were the effects of telegraph network development during the Pahlavi regime? And the budget allocated to this ministry was in line with the development of military power or not? The findings indicate that Reza Shah's efforts to modernize Iran led to the development of the telegraph network as a very practical facility, which was not only as a result of expanding the lines caused by international political conditions, but also a factor for Iran's reformation and revolution in the middle of that time. This network was considered as one of the main components of the expansion of military rule in the country, however, its budget did not grow significantly during Reza Shah's sovereignty. But the budget of the ministry did not grow significantly. The significance of the present research is that it can provide valuable information based on the published statistics related to the dedicated budget to this ministry in the first Pahlavi era and clarify the ambiguous political and social aspects of the society.Keywords: Telegraph, Reza Shah, Budget, Development, Modernization
-
این مقاله با توجه به ناپیوستگی مدرنیته و مدرنیزاسیون در ایران، کوشش دارد ضمن مروری کوتاه در خاستگاه سرزمینی این دو مفهوم در کشورهای غربی تاثیر ناپیوستگی را بر فرایند توسعه وضدتوسعه جستجو کند. جریان توسعه در ملل پیشرفته صنعتی بصورت طبیعی طی شد. این کشورها به دلیل کشمکش های طولانی بین سه کانون قدرت سیاسی، اقتصادی و مذهبی موفق به ایجاد نظام های حقوقی شدند که متضمن امر توسعه گردیدند. اما جریان توسعه بعد از جنگ جهانی دوم وقتی وارد کشورهایی شد که با موانع ساختاری و سرزمینی و فقدان تضمین های حقوقی مواجه بودند، به جریان ضدتوسعه تبدیل شدند. در ایران این پدیده در قالب نوسازی از دوران مشروطیت شروع شد. اما عوامل متعددی وجود داشتند که با دامن زدن به ناپیوستگی اجتماعی و سیاسی، موانع اساسی در مسیر توسعه ایجاد کردند. ناپیوستگی میان مدرنیسم و مدرنیته بخشی از یک روند تاریخی و ناشی از ناامنی ها و در نتیجه تمرکز قدرت سیاسی بود. این مقاله درصدد است با یک نگاه جامعه شناختی سیاسی یافته هایی را که درباره تاثیر قدرت سیاسی بر ناپیوستگی های اجتماعی شرح داده می شوند، با تمرکز روی موضوع توسعه تبیین کند. پرسش اصلی این است که چه عواملی باعث ناپیوستگی ها شدند، و چگونه می توان این عوامل را از میان برداشت؟
کلید واژگان: توسعه, ضدتوسعه, مدرنیته, مدرنیزاسیون, تضمین های حقوقیConsidering the discontinuity of modernity and modernization in Iran, this article tries to look for the effect of discontinuity in the process of development and counter-development while briefly reviewing the national origins of these two concepts in Western countries. The flow of development in advanced industrialized nations proceeded naturally. Due to the long conflicts between the three centers of political, economic and religious power, these countries succeeded in creating legal systems that ensured development. But after the Second World War, when the flow of development entered the countries that faced structural and territorial barriers and lack of legal guarantees, they turned into an anti-development flow. In Iran, this phenomenon started in the form of modernization from the constitutional era. But there were several factors that fueled social and political discontinuity and created major obstacles in the path of development. The discontinuity between modernism and modernity was part of a historical process and caused by insecurities and as a result the concentration of political power. This article intends to explain the effect of political power on social discontinuities, focusing on the issue of development with a political sociological approach The main question is, what factors caused the discontinuities to emerge , and how can these factors be removed?
Keywords: development, anti-development, Modernity, Modernization, legal guarantee -
آسیب شناسی مراکز ترک اعتیاد موضوع ماده 16 قانون مبارزه با مواد مخدر با رویکرد توسعه و بهبودزمینه و هدف
طبق ماده 16 قانون مبارزه با مواد مخدر، معتادان به مواد اعتیادآور فاقد گواهی موضوع ماده 15 و متجاهر به اعتیاد، با دستور مقام قضایی برای مدت یک تا سه ماه در مراکز دولتی و مجاز درمان و کاهش آسیب نگهداری می شوند که شناسایی و شناخت هر چه بیشتر و بهتر و در کنترل قراردادن اهداف ماموریتی این مراکز درمانی، موجب تولد فرصت ها در اجرای بهینه ماموریت های مربوطه خواهد شد. از این رو تحقیق حاضر با هدف آسیب شناسی مرکز ترک اعتیاد مهر سروش با رویکرد توسعه و بهبود انجام شده است.
روشاین مطالعه از نظر هدف کاربردی، از لحاظ روش کیفی و از لحاظ گرد آوری آمار و اطلاعات به صورت میدانی و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته اجرا شد. مشارکت کنندگان در پژوهش حاضر شامل خبرگان آگاه به موضوع بوده که با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند، پژوهشگر در پانزدهمین نفر به اشباع داده رسید. با استفاده از روش تحلیل مضمون به احصاء دیدگاه مشارکت کنندگان در مورد آسیب های مرکز ترک اعتیاد مهر سروش و همچنین شناسایی راهکارهای بهبود و توسعه این مرکز پرداخته شد. در تحقیق حاضر به جهت تحلیل داده ها از نرم افزار مکس کیو دی ای استفاده شد.
یافته هایافته ها نشان داد که آسیب های مرکز درمانی می توانند در قالب 72 مضمون پایه، 18 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر شامل آسیب های ساختاری، آسیب های سامانه ای و فرایندی، آسیب ها در حوزه منابع انسانی و آسیب های حوزه مشتریان مطرح شود.
نتیجه گیریبه کارگیری نتایج پژوهش منجر به بهبود و توسعه مرکز با تاکید بر آسیب های مربوطه خواهد شد که لازم است نسبت به بررسی ساختار مرکز و مهندسی مجدد آن از حیث زیرساخت، تجهیزات اداری، لجستیک و نیروی متخصص اقدام شود.
کلید واژگان: ماده 16 قانون مبارزه با مواد مخدر, کمپ, مرکز ترک اعتیاد, مهر سروش, توسعه و بهبودPathology of addiction treatment centers, the subject of Article 16 of the Anti-Narcotics Law, with the approach of development and improvementBackground and purposeAccording to Article 16 of the Anti-Narcotics Law, drug addicts who do not have a certificate subject to Article (15) and are prone to addiction are kept in government centers for a period of one to three months by the order of judicial authority and allowed for treatment. The more identification, and control of the mission goals of these centers will lead to more opportunities for the optimal implementation of the respective missions. Therefore, this research was conducted on the pathology of Mehr Soroush Center with the approach of development and improvement.
MethodThis study was conducted in terms of practical purpose, in terms of qualitative method, and in terms of collecting statistics and information in the field and through interviews. The participants in the current research included 30 experts who are knowledgeable about the subject, and by using the purposeful sampling method, the researcher reached data saturation in the 15th person. Using the method of thematic analysis, participants' views on the harms of the Mehr Soroush Center were analyzed, as well as the improvement and development strategies of this center were identified. In this research, MaxQD software was used for data analysis.
FindingsIt showed that the injuries of the treatment center can be presented in the form of 72 basic themes, 18 organizing themes, and 4 inclusive themes. Improvement and development solutions were also mentioned in the form of 40 basic themes and 10 organizing themes.
ConclusionThe results led to the detection of pathological factors in addiction treatment centers. These were the following factors: 1- structural damages, 2- systemic and process damages, 3- damages in the field of human resources, and 4- damages in the field of customers.
Keywords: Article 16 Of The Anti-Narcotics Law, Camp, Addiction Treatment Center, Mehr Soroush, Development, Improvement -
فصلنامه راهبرد فرهنگ، پیاپی 63 (پاییز 1402)، صص 93 -119
در ادبیات جامعه شناسانه، جماعت های مذهبی (مثل مساجد، حسینیه ها، هیات های مذهبی، جلسات روضه خانگی و امثالهم) به عنوان یکی از منابع مهم سرمایه اجتماعی محسوب شده اند. افراد واجد سرمایه بالای دینی که بطور فعال در جماعت های مذهبی و مناسک جمعی شرکت می کنند، معمولا دوستان جدیدی از همسایگان، هم محله ای ها و سایر هم مذهبی ها پیدا کرده و غالبا و به احتمال زیاد در معرض تعامل مستمر یا گاه گاهی با آنها قرار گرفته و از حمایت خاصی برخوردار می شوند که حقیقتا برای آنها سرمایه ای ارزشمند محسوب می شود. در پژوهش حاضر، ابتدا استدلال های معطوف به چگونگی ارتباط سرمایه دینی و سرمایه اجتماعی به نحوی با یکدیگر ترکیب شد تا منجر به استنتاج فرضیه ای گردد که قابل وارسی تجربی باشد. سپس، با واحد تحلیل قرار دادن «شهرستان» و استفاده از داده های ثانویه، اعتبار فرضیه تحقیق با روش تطبیقی درون کشوری در ایران مورد آزمون تجربی قرار گرفت. در پایان، یافته های مربوط به آزمون تجربی فرضیه مزبور نشان داد که حتی هنگامی که اثرات شاخص های مختلف توسعه یافتگی کنترل و حذف شوند، سرمایه دینی هنوز می تواند مشوق سرمایه اجتماعی در ایران باشد.
کلید واژگان: سرمایه دینی, سرمایه اجتماعی, مشارکت مذهبی, توسعه یافتگی, شهرستان های ایرانIn the sociological literature, religious congregations (such as mosques, hosseiniyehs, religious groups, home prayer meetings, etc.) are considered as one of the important sources of social capital. People with high religious capital who actively participate in religious congregations and collective rituals usually find new friends from neighbors and other co-religionists and often and most likely in They are subjected to continuous or occasional interaction with them and receive special support, which is truly considered a valuable capital for them. In the present research, first, the arguments related to the relationship between religious capital and social capital were somehow combined with each other to lead to the conclusion of a hypothesis that can be verified empirically. Then, with the analysis unit of "county" and using secondary data, the validity of the research hypothesis was experimentally tested in Iran with the within national comparative method. In the end, the findings related to the empirical test of the mentioned hypothesis showed that even when the effects of various development indicators are controlled and eliminated, religious capital can still encourage social capital in Iran.
Keywords: Religious capital, Social Capital, Religious Participation, Development, Iranian county -
Purpose
The success of universities depends on their ability to respond and adapt to environmental changes and developments. Therefore, the purpose of this study was designing the organizational learning capacity development model with an entrepreneur university approach.
MethodologyIn a qualitative study on 24 experts familiar with the field of research and relevant documents in this field, the organizational learning capacity development model with an entrepreneur university approach was investigated. The experts of the current research were selected by purposeful and snowball sampling methods and were underwent to three rounds of Delphi. The data were collected by taking notes from the documents and checking the level of agreement of the experts and were analyzed by coding methods and the percentage of agreement with the Delphi method.
FindingsThe findings of coding indicated that the organizational learning capacity development model with an entrepreneur university approach had 81 components in 21 dimensions. The results showed that in the first round of Delphi 3 components, in the second round of Delphi 4 components and in the third round of Delphi 2 components were removed, and finally, for the organizational learning capacity development model with an entrepreneur university approach were identified 72 components in 21 dimensions with an agreement percentage of higher than 70% for all components.
ConclusionThe results of this study help to better understand the methods of organizational learning capacity development with an entrepreneur university approach. Therefore, universal specialists and planners in order to improve organizational learning capacity can provide the basis for improving the identified dimensions and components in the current research.
Keywords: Development, Organizational Learning Capacity, Entrepreneur University, Continuous Training, Organizational Environment Development -
زمینه و هدف
گردشگری پایدار شهری مراکز اصلی رشد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در هر کشوری هستند که خود را به عنوان جذاب ترین نقاط برای ایجاد ثروت، کار، خلاقیت و نوآوری اثبات کرده اند. هدف این پژوهش بررسی جامعه شناختی نقش گردشگری پایدار بر توسعه اقتصادی-اجتماعی شهر سمیرم در سال 1401 بود.
روشاین پژوهش با استفاده از روش پیمایش و با ابزار پرسشنامه صورت گرفته است. جامعه پژوهش را شهروندان 18 تا 60 ساله ساکن شهر سمیرم تشکیل داده اند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 350 نفر تعیین شد و با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند.
یافته هابرای تحلیل داده های پژوهش، از آزمون های ضریب همبستگی با نرم افزار spss24 و تحلیل معادلات ساختاری با نرم افزار Amos25 استفاده شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ، محاسبه و مناسب ارزیابی شد که بر اساس آن ضریب متغیرهای پژوهش و ابعاد آن بیش از 0.7 بود. در این پژوهش با به کارگیری آمار استنباطی رابطه متغیرهای امنیت گردشگران، شبکه حمل و نقل، امکانات تفریحی و برنامه ریزی با متغیر وابسته پژوهش، توسعه اقتصادی-اجتماعی سنجیده شد که رابطه همه متغیرها مورد تائید قرار گرفت. نتایج نشان داد که این متغیرهای امنیت گردشگران، شبکه حمل و نقل، امکانات تفریحی و برنامه ریزی با متغیر وابسته پژوهش، توسعه اقتصادی-اجتماعی رابطه معنی داری دارند. با استفاده از نرم افزار Amos25 و رسم مدل مقدار تغییرات متغیر وابسته به وسیله متغیرهای مستقل تبیین شد.
کلید واژگان: توسعه, اقتصادی, اجتماعی, گردشگری پایدارBackground and purposeSustainable urban tourism are the main centers of economic, social and political growth in any country, which have proven themselves as the most attractive points for creating wealth, work, creativity and innovation. The purpose of this research was to sociologically investigate the role of sustainable tourism on the socio-economic development of Semiram city in 1401.
MethodThis research was conducted using survey method and questionnaire. The research community is made up of citizens aged 18 to 60 living in Semiram city. The sample size was determined using Cochran's formula, 350 people were selected using multi-stage cluster sampling method.
FindingsTo analyze the research data, correlation coefficient tests with spss24 software and structural equation analysis with Amos25 software were used. The reliability of the questionnaire was calculated and evaluated using Cronbach's alpha method, based on which the coefficient of the research variables and its dimensions was more than 0.7. In this research, by using inferential statistics, the relationship between the variables of tourist security, transportation network, recreational facilities and planning with the dependent variable of the research, socio-economic development was measured, and the relationship of all variables was confirmed.
ConclusionThe results showed that these variables of tourist security, transportation network, recreational facilities and planning have a significant relationship with the dependent variable of the research, socio-economic development. Using Amos25 software and drawing the model, the amount of changes in the dependent variable was explained by the independent variables.
Keywords: Economic, Development, Sustainable Tourism, Social -
برخی نظریه پردازان رویکرد انتخاب بخردانه در جامعه شناسی دین این استدلال را مطرح نمودند که همان طور که افزایش دانش و مهارت های فرد (= سرمایه انسانی) کیفیت کالاهای اقتصادی را افزایش می دهد، دانش و مهارت های مذهبی فرد (= سرمایه دینی) نیز موجب افزایش کیفیت فعالیت های مذهبی و در نتیجه مزایایی می شود که فرد از مشارکت مذهبی دریافت می کند. از این رو، هر چه فرد واجد سرمایه دینی بیشتری باشد، خشنودی بیشتری (یعنی افزایش مزایا) از فعالیت های مذهبی بدست می آورد که یکی از نتایج اصلی اش، افزایش مشارکت مذهبی او خواهد بود. در پژوهش حاضر تلاش گردید تا اعتبار این فرضیه، به محک تجربه زده شود.این مطالعه از روش «تطبیقی درون کشوری» استفاده نموده است. «واحد تحلیل» و «سطح تحلیل» در مطالعه حاضر به ترتیب «شهرستان» و «ایران» بوده که از داده های ثانویه برای وارسی مدعاهای نظری و تحلیل نهایی استفاده گردیده است.یافته های پژوهش برای فرضیه تحقیق مبنی بر ارتباط مثبت سرمایه دینی با مشارکت مذهبی در شهرستان های ایران- حتی وقتی که شاخص های توسعه یافتگی نیز کنترل شدند- دلالت تاییدی داشت، هر چند که شدت این ارتباط، ضعیف بود.نتایج بدست آمده گویای آن بود که اکثر تغییرات یا عمده تفاوت های موجود در مشارکت مذهبی در سطح شهرستان های ایران مربوط به عوامل دیگری غیر از سرمایه دینی می باشد. بنابراین، می توان گفت که برای تبیین مشارکت مذهبی در سطح شهرستان های ایران، نظریه سرمایه دینی فاقد توان تبیینی مکفی است و بایستی آن را مکمل نظریه های دیگر محسوب نمود.
کلید واژگان: اقتصاد دین, سرمایه دینی, مشارکت مذهبی, توسعه یافتگی, شهرستان های ایرانSome theorists of the rational choice approach in the sociology of religion put forward the argument that just as an increase in knowledge and skills of an individual (= human capital) increases the quality of economic goods, an individual's religious knowledge and skills (i.e., religious capital) also increases the quality of religious activities and as a result the benefits that a person receives from religious participation. Therefore, the more religious capital a person has, the more satisfaction (that is, the increase in benefits) he will get from religious activities, and one of the main results will be the increase in his religious participation. In the present study, an attempt was made to test the validity of this hypothesis.This study used the "within-national comparative method". "Unit of analysis" and "level of analysis" in the present study are "county" and "Iran" respectively, and secondary data were used to verify theoretical claims and final analysis.The findings of the research indicated a confirmation for the hypothesis of a positive relationship between religious capital and religious participation in Iranian counties- even when the indicators of development were also controlled - although the intensity of this relationship was weak.The obtained results indicated that most of the changes or major differences in religious participation at the level of Iranian counties are related to factors other than religious capital. Therefore, it can be said that to explain the religious participation at the level of Iranian counties, the theory of religious capital lacks sufficient explanatory power and it should be considered complementary to other theories.
Keywords: economy of religion, religious capital, religious participation, Development, Iranian counties -
مقدمه و هدف
تعریف و درک مفهوم مسئولیت پذیری در طول دوران زندگی هر فرد، تحولات زیادی را پشت سر گذاشته و به میزانی تحت تاثیر تربیت والدین قرار دارد. این پژوهش با هدف بررسی تغییرات در تعریف و درک مفهوم مسئولیت پذیری در دوره های سنی مختلف، با در نظر گرفتن سبک های فرزندپروری ادراک شده، انجام شده است.
روش و داده ها:
طرح این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آن، زنان و مردان 12 تا 75 ساله یزدی بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی متناسب با گروه های سنی انتخاب شده و پرسشنامه سبک های فرزندپروری ادراک شده و پرسشنامه باز پاسخ، مفهوم مسئولیت پذیری را تکمیل کردند.
یافته هانتایج حاصل از بررسی پاسخ های پرسشنامه باز پاسخ، بیانگر تعریف مسئولیت پذیری در قالب طبقه های مفهومی مبتنی بر وظیفه شناسی، امانتداری، قانونمندی، پیشرفت گرایی، سازمان یافتگی و خودمدیریتی بود. تحلیل داده های پژوهش در هر یک از طبقه های تعریفی با آزمون خی دو، نشان داد در مولفه های یادشده بین گروه های سنی مختلف تفاوت معنی دار وجود دارد. همچنین در تاکید بر مولفه های سازمان یافتگی و خودمدیریتی بین افراد متاثر از سبک های فرزندپروری مختلف، تفاوت معنادار وجود داشت. افراد با والدین آسان گیر در تعریف این مفهوم بیشترین تاکید را بر سازمان یافتگی و افراد با والدین سخت گیر بیشترین تاکید را بر خودمدیریتی داشتند.
بحث و نتیجه گیرییافته ها نشان داد که بررسی های بیشتر بر روی گروه های سنی گسترده تر به خصوص کودکان، با استفاده از ابزار منعطف تری مانند مصاحبه در طرح های طولی منسجم، می توانند چشم انداز بهتری از تغییرات تحولی مفهوم مسئولیت پذیری در طول زمان به دست دهد.
پیام اصلی:
محیط شناختی، عاطفی و هیجانی که والدین برای فرزندان خود تحت عنوان سبک فرزندپروری ایجاد می کنند، تاثیر بسزایی در شکل گیری مفهوم مسئولیت پذیری در آنان دارد. به عبارت دیگر، سبک فرزندپروری والدین تا حد زیادی تعیین کننده ی میزان مسئولیت پذیری فرزندان آنان در گذار از دوران نوجوانی به بزرگسالی در حال پیدایش است.
کلید واژگان: تحول, مسئولیت پذیری, سبک فرزندپروری, نوجوانی, بزرگسالی در حال پیدایشIntroduction and aimThe definition and understanding of the concept of responsibility constantly experience changes during one`s life and is almost influenced by parenting. This study aimed to investigate how the definition and understanding of responsibility change at different ages, considering the perceived parenting styles.
Method and data:
The study used a descriptive-correlational design. The sample consisted of 381 males and females aged 12 to 75 years living in Yazd who were selected by random sampling methods according to their age groups. They completed the Perceived Parenting Styles Questionnaire and an open-response questionnaire about the concept of responsibility.
FindingsThe findings of the open-response questionnaire revealed six conceptual categories for defining responsibility: conscientiousness, trustworthiness, law-abiding, progressivism, organization and self-management. Analysis of the data in each category with the Chi square test showed that there was a significant difference between different age groups in the categories. There was also a significant difference between individuals who perceived different parenting styles in the emphasis on organization and self-management categories. Participants with easy-going parents had the most emphasis on organization and those with authoritative parents had the most emphasis on self-management in defining responsibility.
Discussion and conclusionThe results showed that parenting styles are important determinants of the development of responsibility from adolescence to emerging adulthood. Further studies on different age ranges, especially children, using interviews in longitudinal designs, can provide a better perspective of the developmental changes in this concept.
Key Message:
The cognitive, emotional and social environment that parents make for their children, known as parenting styles, affect on the development of the concept of responsibility among them. In other words, the parents ‘parenting styles are the determinants of the level of responsibility in their children from adolescence to emerging adulthood.
Keywords: Development, Responsibility, Parenting style, Adolescence, Emerging adulthood -
زمینه و هدف
در طول تاریخ جامعه بشری، پدیده مهاجرت هم شکل دهنده به تغییرات اجتماعی و هم جزء نتایج و پیامدهای برآمده از تغییرات اجتماعی بوده است؛ در دهه های اخیر، افزایش مهاجرت ها در مقیاس بین المللی، سیاست گذاران و برنامه ریزان کشورهای در حال توسعه و مهاجرفرست را نگران کاهش سرمایه های انسانی و به تاخیر افتادن فرآیند توسعه کرده است. برای پاسخ به این نگرانی باید بررسی کرد که در بلندمدت این مهاجرت ها را می توان تسهیل گر مسیر توسعه و یا کاهنده سرمایه های انسانی کشورهای مبدا دانست؟
روش و داده ها:
نظر به کلان بودن موضوع، پژوهش حاضر از نوع مطالعات مروری روایتی بوده که با انتخاب بازه زمانی 2000 تا 2022 میلادی و با رویکردی توصیفی- تحلیلی به بررسی مطالعات منتخب و متناسب با این موضوع، در ادبیات جهانی این حوزه پرداخته است.
یافته هابازخوانی ادبیات پژوهشی موجود نشان می دهد جریان مهاجرت های بین المللی نه تنها انتفاع فردی برای مهاجران و خانواده های شان دارد بلکه، می تواند منافع متعددی نیز برای کشورهای مبدا به ارمغان آورد. لذا به نظر می رسد که این مهاجرت ها برای کشورهای مبدا، بیش از آن که کاهنده سرمایه های انسانی باشند، منوط به شیوه بهره گیری از ظرفیت های آن، بتواند تسهیل گر مسیر توسعه باشد. البته در مواردی نیز این مهاجرت ها ممکن است همراه با تبعاتی برای مهاجران و کشورهای شان باشد به طوری که سطوح توسعه مورد نظر را با تهدید روبرو کرده و یا به تعویق اندازد.
بحث و نتیجه گیریآنچه هویداست لزوم توجه به پدیده مهاجرت بین المللی به عنوان مصداقی از آزادی انتخاب و حق انتفاع افراد و اجتماعات از این گزینه و مزایای آن در مسیر زندگی خویش است. دولت ها باید سیاست هایی را دنبال کنند که مخاطرات مهاجرت ها را کاهش و منافع آن را افزایش دهند. با توجه به یافته های مقاله، تشکیل «سازمان ملی مهاجرت» به منظور مدیریت مهاجرت های بین المللی در جهت ارتقای توسعه کشور پیشنهاد شده است.
پیام اصلی:
دولت ها می بایست در برنامه ریزی های جمعیتی، نگرش به مهاجرت های بین المللی را از تهدید به فرصت تغییر داده و با برنامه ریزی برای بهره مندی از توانمندی های این مهاجران در راستای توسعه کشور گام بردارند.
کلید واژگان: مهاجرت بین المللی, توسعه, منافع اقتصادی مهاجرت, منافع اجتماعی مهاجرت, کشورهای مبداBackground and AimMigration has been a historical phenomenon that reflects and affects social changes in societies. In recent decades, the growing scale and complexity of international migration have raised concerns among policymakers and planners in developing (or migrant-sending) countries, who face the challenges of human capital loss and development delay in their own countries. This study examines the question of whether these migrations can be seen as a facilitator of development course or as a reducer of human capital in the long run for the countries of origin?
Methods and Data:
The present study is a narrative review that analyzes relevant literature from 2000 to 2022 using a descriptive-analytical approach.
FindingsResults show that international migration follows have individual and collective benefits for migrants, their families, and their origin countries. Depending on how the capacities of the migrants are utilized, these migrations may also have negative impacts or challenges for development. In other word, as litrature suggests, international migration does not necessarily reduce human capital, but depending on the way of using its capacities, it can facilitate development for the origin countries.
ConclusionThe phenomenon of international migration, which reflects the freedom of choice and the common right of individuals and communities to benefit from this option in their lives, requires careful attention from policymakers and planners. Governments should adopt policies that increase the benefits and reduce the risks of migration for their communities.
Key Message:
Governments of migration-sending countries should change their attitude towards international migration from a merely threat to a possible opportunity in their population planning and take necessary steps to benefit from the potentials of these immigrants in the direction of their own country's development.
Keywords: International migration, Development, Economic benefits of migration, Social benefits of migration, Origin countries -
یکی از مهم ترین حوزه های مطالعاتی در دانش سیاسی و انسانی حال حاضر کشور، مطالعه و پژوهش در چیستی، چگونگی و چرایی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت است. تاکیدات رهبری نیز مبنی بر ترسیم چشم انداز مطلوب انقلاب اسلامی و راه های تحقق آن در اولویت های طرح تدوین الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت نظام جمهوری اسلامی است که هدف از آن تمدن سازی و شکل گیری تمدن نوین اسلامی مطلوب در جهان اسلام در چند گام راهبردی است. درنتیجه باید گفت، الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، آینده ساز است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف کاربردی به ارزیابی الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت براساس نظر نخبگان با استفاده از تکنیک سوات می پردازد. نوع پژوهش کاربردی- تطبیقی و روش پژوهش، تحلیل محتوا و بر پایه اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی است. جهت تعیین نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها از طریق پرسشنامه و مصاحبه، از تکنیک SWOT و همچنین جهت تعیین سناریوها و سازوکارهای روزآمدسازی برنامه ریزی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت از تکنیک سناریونگاری استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش در ارتباط با مدل سوات نشان دهنده انتخاب استراتژی تهاجمی در جهت اقدام می باشد. براین اساس جهت تدوین راهبردهای تهاجمی باید تمرکز بر نقاط قوت درونی و فرصت های بیرونی باشد و باید نقاط قوت در کنار عوامل فرصت ها قرار گیرند. همچنین در ارتباط با موضوع پژوهش چهار سناریو در ارتباط با روزآمدسازی و تطبیق الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت با توجه به شرایط روز کشور ارائه شده است.کلید واژگان: سناریونگاری, آینده نگاری, الگوی اسلامی- ایرانی, برنامه ریزی, توسعه, SWOTOne of the most important fields of study in the current political and human knowledge of the country is the study and research of what, how and why the Islamic-Iranian model of progress. The emphasis of the leadership is also based on drawing the desired vision of the Islamic revolution and the ways to realize it in the priorities of the development plan of the Islamic-Iranian model of the development of the Islamic Republic. Based on this, the current research with a practical purpose evaluates the Islamic-Iranian model of progress based on the opinion of elites using the SWAT technique. The type of research is applied-comparative and the research method is content analysis based on library and documentary information. In order to determine the strengths, weaknesses, opportunities and threats through a questionnaire, the SWOT technique was used, as well as to determine the scenarios and mechanisms for updating the planning of the Iranian Islamic model of progress, the scenario technique was used. The results of the research related to the SWAT model indicate the choice of an aggressive strategy in the direction of action. Therefore, in order to develop offensive strategies, the focus should be on internal strengths and external opportunities, and strengths should be placed next to the factors of opportunities. Also, in relation to the topic of the research, four scenarios have been presented in relation to updating and adapting the Islamic-Iranian model of progress according to the current conditions of the country.Keywords: Scenario Planning, Futurism, Islamic-Iranian Model, Planning, Development, SWOT
-
در طول سه دهه گذشته، مواضع جنبش دانشجویی عدالتخواه در بسیاری از موضوعات چالش برانگیز شده است. هدف این مقاله بررسی جایگاه توسعه در گفتمان این جنبش دانشجویی است. با توجه به تاثیرگفتمان جنبش های دانشجویی، در گفتمان موثر جامعه و تاثیرش بر ساختارهای سیاسی و اجتماعی، بررسی آن ضروری به نظر می رسد. در این راستا باید مشخص ساخت که گفتمان این تشکل، چه معنایی از توسعه را حفظ و چه معنایی را طرد میکند. الگوی تحلیل گفتمان تلفیقی فرکلاف و لاکلا و موفه، برای نیل به این هدف کارآمد است. بر پایه این الگو، ابتدا ویژگی صوری بیانیهها و سخنرانیهای افراد شاخص از منظر واژگان، نظام آوایی و دستور زبان در سه سطح محتوا و روابط موجود در متن و همچنین هویت هایی که در سطح متن تصویر میشوند؛ بررسی شد. در ادامه، در سطح تفسیر با استفاده از تلفیق فرکلاف و لاکلا و موف، گفتمان های موجود در متون بیانیه ها و مصاحبه ها شناسایی شد. در سطح تبیین جایگاه گفتمان مورد مطالعه در مناسبات قدرت مشخص شد. یافتهها نشان میدهد هر چند این گفتمان دال «تمدن گرایی اسلامی» را به عنوان بدیل توسعه معرفی میکند، اما همچنان با رویکرد وابستگی قرابتی اساسی دارد. در گفتمان جنبش، نسبت به مقوله هایی چون عدالت طلبی، اقتصاد مقاومتی، استکبار ستیزی و استعمار ستیزی و مبارزه با فساد برجستهسازی آشکار صورت پذیرفته است. در مقابل، توسعه غربی، اشرافیگری و جناح بندیهای سیاسی، با شدت بالابه حاشیه رانده شده اند. گفتمان های غائب این جنبش شامل صلح طلبی، مقوله زنان، دمکراسی خواهی، آزادی خواهی، حقوق بشر و امر روزمره است.کلید واژگان: تحلیل گفتمان, جنبش دانشجویی, جنبش عدالتخواه, توسعه, عدالتOver the past three decades, the positions of the student justice movement have become challenging on many issues. The purpose of this article is to examine the place of development in the discourse of this student movement. Considering the impact of student movements' discourse on the effective discourse of society and its impact on political and social structures, it seems necessary to examine it. In this regard, it should be clarified that the discourse of this organization preserves and rejects what meaning of development.The integrated discourse analysis model of Fairclough, Lacla and Mouffe is efficient to achieve this goal. Based on this model, firstly, the formal features of the statements and speeches of prominent people from the point of view of vocabulary, phonetic system, and grammar in the three levels of content and relationships in the text, as well as the identities that are depicted at the level of the text; Checked out. Next, at the level of interpretation, using the combination of Fairclough, Lacla and Mouffe, the discourses in the texts of the statements and interviews were identified. At the explanation level, the position of the studied discourse in power relations was determined. The findings show that although this discourse introduces "Islamic civilization" as an alternative to development, it still has a fundamental relationship with the dependency approach.In the discourse of the movement, categories such as seeking justice, resistance economy, anti-arrogance, anti-colonialism, and fighting corruption have been highlighted. On the other hand, western development, aristocracy and political factions have been strongly marginalized. The absent discourses of this movement include pacifism, the category of women, democracy, freedom, human rights and everyday affairs.Keywords: Discourse Analysis, Students' Movement, Justice Seeking Students' Movement, Development, Justice
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.