جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "embodiment" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «embodiment» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
فصلنامه مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی، سال شانزدهم شماره 3 (پیاپی 63، تابستان 1403)، صص 29 -74در دوران کنونی، «دیدگاه های رابطه ای» متعددی با تکیه بر «اصل پیچیدگی» به منزله بدیلی برای رویکردهای ذات گرا مطرح شده اند، چنان که از این گرایش به عنوان «چرخش رابطه ای» یاد می شود. بااین حال، عموما پایه های فلسفی این دیدگاه ها مبهم است و گاهی با «دیدگاه های نسبیت گرا» یا «دیدگاه های تعاملی» مبتنی بر نظریه کنش ارتباطی هابرماس آمیخته می شوند. بسیاری از دغدغه های دانش پژوهانه کنونی در حوزه های علوم انسانی و اجتماعی برای فهم فرایندهای انسانی جامعه ای -همچون تاکیدهای نوین بر مادیت، کردارهای بدنمند، شناخت ناخوداگاه، فضازمان مندی، پساانسان گرایی، و حتی امر همکاری رشته ای- محصول «تفکری رابطه ای» هستند؛ اما بنیان های هستی شناسانه و شناخت شناسانه آنها مغفول می ماند. این مقاله با استفاده از روش سنتزپژوهی می کوشد دیدگاه های رابطه ای را بر اساس بن مایه های هستی شناختی تحلیل و گونه بندی کند. همچنین، با به کارگیری «مولفه های عام شناختی» و «مولفه های دیدگاه (عمیقا) رابطه ای بر پایه هستی شناسی مسطح»، «چارچوبی شناخت شناسانه و روش شناختی (عمیقا) رابطه ای و همکاری رشته ای» بسط دهد. از این دیدگاه، دانش/شناخت ماهیتی چندگانه، ناهمگن، واسطه مند، و بسترمند دارد و از منابع درهم تنیده «ذهنیت خوداگاه» (قوه بازاندیشی یا تامل آگاهانه) و «عینیت» (محیط بیرونی) حاصل می شود. واسطه های ناخوداگاه همچون «واسطه های ایده ای جمعی» (فرهنگ و گفتمان) و «واسطه های بدنمند فردی» (ویژگی های روان تنی) در شکل گیری آن دخیل هستند. حدودی غیرقطعی و پیشایندی دارد و همواره در فرایند و «شوند» است. روش شناسی حصول آن نیز، با اقتباس از لاتور، مبتنی بر بسط «پروگرام های همبندی/چینشی» است. این چارچوب شناختی، در تمامی حوزه های علوم انسانی و اجتماعی تا هنر و برنامه ریزی فضایی و سیاست گذاری عمومی قابل استفاده است و می تواند انتظام های تک رشته ای را به سوی همکاری رشتگی، و انتظام های همکاری رشته ای را به سوی فرارشتگی رهنمون گردد.کلید واژگان: بدنمندی, چارچوب شناختی (عمیقا) رابطه ای, چرخش رابطه ای, دیدگاه رابطه ای, مادیت, ماهیت واسطه مند دانش, شناختIn recent times, various "relational views" based on the "principle of complexity" have emerged as alternatives to essentialist approaches, collectively referred to as the "relational turn". However, the philosophical foundations of these views are often ambiguous, leading to potential confusion with "relativist perspectives" or "interactive views" informed by Habermas' Communicative Action. Contemporary scholarly concerns in the humanities and social sciences -such as new emphasis on materiality, embodied practices, affects and intuition, spatiotemporality, post-humanism, and even the co-disciplinary- to understand human-societal processes, stem from "relational thought" but lack proper elucidation of their ontological and epistemological underpinnings. The article employs the Synthesis Research Method to comprehensively analyze and categorize "relational perspectives" based on their ontological roots to address these issues. Moreover, it seeks to elaborate a "co-disciplinary and (deep) relational epistemological and methodological framework" by utilizing "general epistemic components" and "key components of the (deep) relational view based on flat ontology". From this viewpoint, knowledge possesses multiple, heterogeneous, mediated, and contextual nature, drawing from the intertwined resources of "conscious subjectivity" (conscious deliberation or reflexivity) and "objectivity" (external environment). Furthermore, unconscious mediators, such as "collective ideal" (culture and discourse) and "individual embodied" (psychophysical characteristics) mediators, play an essential role in shaping knowledge. Knowledge exhibits uncertain and contingent boundaries, and is in a perpetual state of "becoming". Drawing inspiration from Latour, the methodology is premised on developing "assemblage/deployment programs". Importantly, the epistemic framework can apply to a wide spectrum of fields, from humanities and social sciences to art, spatial planning, and public policy, with the potential to promote single disciplines into co-disciplinarity and co-disciplines into trans-disciplinarity.Keywords: Embodiment, (Deep) Relational Epistemic Framework, Relational Turn, Relational View, Materiality, Mediated Nature Of Knowledge
-
در این نوشتار کوشیده ایم از خلال آشنایی با توماس سورداس، نظریات و کارهایش، مفهوم بدن مندی و جایگاه آن را در میان رویکردهای انسان شناختی و جامعه شناختی بهتر درک نماییم. درک جهان بدن مند، کشف دوباره ی خود و جهان در تکینگی مادیت تنیده با معنای آن است. بازگشت دوباره به جهان به همان اندازه که لذت یادآوری پیوستگی جهانی است که در تکینگی خود چیزها را در گسست از خویش برمی نهد، به همان اندازه مواجهه ای پیچیده با بیگانگی همزمان نزدیک دیگری است. مواجهه بدنمند با جهان و دیگری، از سوی دیگر، یکی از چالش های نوشتن این مقاله نیز بوده است؛ این دشواری در بیان و معرفی دیگری در مقام انسانی دیگر، سورداس، با تاریخ و موقعیتی منحصربه فرد دوچندان می شود و عدم تجربه نزدیک و هم تاریخی بدن ها، شناخت ما را به مفاهیم و شباهتهای تجربی محدود می سازد. هدف از این نوشتار درک مفهوم بدن مندی در معنای فلسفی و نظری اش و مواجهه با آن به عنوان پارادایمی هستی شناختی و روش شناختی در مطالعات انسان شناسی و جامعه شناسی است. از این رو نخست به مفهوم بدن مندی و ریشه های فلسفی و نظری آن پرداخته شده است؛ سپس ابعاد روش شناختی آن از دیدگاه سورداس بیان شده و در نهایت به معرفی سورداس، پژوهش ها و آثارش پرداخته ایم. سورداس از آن رو اهمیت دارد که بدن مندی را به مثابه ی پارادایمی می بیند که ما را به شناختی منسجم تر و کلی تر از انسان و جهان فرهنگی و مصایب اش می رساند. سورداس همچنین صورتبندی منسجمی از «پدیدارشناسی فرهنگی» در پارادایم بدن مندی، به عنوان روشی پدیدار شناختی در پژوهش های انسان شناختی و فرهنگی ارایه می دهد.کلید واژگان: بدن مندی, پدیدارشناسی فرهنگی, توماس سورداس, روش شناسی, علوم شناختیSociological Review, Volume:30 Issue: 63, 2024, PP 277 -301In this article, we have tried to better understand the concept of embodiment and its place among anthropological and sociological approaches by getting to know Thomas Csordas’s perspective Through his theories and works. Understanding the embodied world is rediscovering self and the world in the singularity of materiality intertwined with meaning; Understanding the world of things behind the curtain of their human-social identification as objects. This return to world of things is joy of remembering the interconnected world and also the difficult and complex encounter with alienation and separation of other. In this confrontation, the direct judgment of human subjectivity is distorted and reconstruct in its forgotten body. One of the challenges of writing this article has been introducing Csordas’s world and theory from his perspective. The purpose of this article is understanding the philosophical and theoretical concept of embodiment and face it as an ontological and methodological paradigm in anthropological and sociological studies. Therefore, first, the concept of embodiment and its philosophical and theoretical roots have been briefly discussed; Then, its methodological aspects are stated from the Csordas’s point of view. Csordas is important because he describes embodiment as a paradigm that brings us to a more coherent and general understanding of the culture and his sufferings. Csordas also presents a coherent formulation of "cultural phenomenology" in the embodied paradigm, as a phenomenological method in anthropological and cultural research.Keywords: embodiment, Cultural Phenomenology, Thomas Csordas, methodology, Cognitive sciences
-
بازی های ویدیویی از پرمخاطب ترین انواع هنر های نورسانه ای به شمار می آیند که به دلیل تعاملی بودن و حضور واسطه های کنترلی، که میان بازی و بازیکن اتصال برقرار می کنند، از اهمیت بسزایی برخوردار هستند. طرح این پرسش که چگونه کنترل گرها در بازی های ویدیویی، طرح واره بدنی بازیکن را در جهان بازی ویدیویی نگاشت می کنند، هدف اصلی این پژوهش بود. روش پژوهش مورد کاوی بوده و گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای انجام شد و شامل اسناد ویدیویی و مشاهده بوده است. برای تحلیل داده ها از روش «تبیین ساختارها» استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بازیکن با استفاده از کنترل گرهای مبتنی بر حرکت، کنش بیشتری داشت و کنترل گر نگاشت متجانسی از طرح واره بدن برجهان بازی انجام می داد. اما نتایج بیانگر این مسیله بودند که به دلیل انقطاع مادی میان دو جهان مجازی و فیزیکی و مشکلاتی نظیر عدم تولید نیروی بازخوردی و مسایل ناشی از عملکرد هوش مصنوعی، شاکله بدن با فقدان دریافت اطلاعات صحیح در کارکرد خود مواجه شد و بازیکن نمی توانست حسی واقعی و متناسب با عمل خود را تجربه کند.
کلید واژگان: بازیکن, تن یافتگی, شاکله بدن, نگاشت, واسطه کنترلیIntroductionVideo games are an essential phenomenon within new media art, utilizing game controllers that enable players to provide commands and receive corresponding output to interact with the system. In recent years, various controllers for video games have been introduced, some of which enable players to provide physical inputs using their entire body. Yet, it is inherent in human nature to interact with the world directly without intermediaries. In essence, the process of interacting with technology via intermediaries, such as video game controllers, introduces a new mechanism for human users. The primary aim of this research is to analyze the ways in which various controller generations in video games map the player's body schema within the game world. Moreover, the article delves into how symbiotic controllers can enhance the video game playing experience by accurately mapping a player's entire physical body in virtual space.
Materials and MethodsThis study has been conducted using qualitative research methods, specifically a case study approach. Documentary data, including online video documents, and observational data obtained from watching players during gameplay, have been used to answer the research questions. The video data was obtained from players interacting with three distinct controllers - the Wii remote of the Nintendo system in Wii-Sports, the Dual Shock controller of Sony's system, and Microsoft's Kinect technology - in a selected set of games, from a total of over 20 videos available online. The video selection included prominent instances of player interaction with the game using the three different controller types. In alignment with Calleja's theory, video game controllers can be classified into three types: symbolic, imitative, and symbiotic. These controller types will be discussed further in the analysis section of this research.
Discussion and ResultsThe body schema is an unconscious sensorimotor system that allows humans to perform activities efficiently without the need for conscious awareness or control. The important aspect to note about the body schema is its inherent flexibility and capacity for expansion during the embodied experience of users interacting with digital media. Video game controllers differentiate this medium from other visual media, like cinema and television, by acting as a link between the virtual and physical worlds. As such, controllers are responsible for accurately mapping a player's actions within the game. In fact, controllers serve as an automatic extension of the player's body and a means of translating the player's agency into digital signals that can be interpreted by hardware and software. We observed two types of actions performed using the controller: primary actions, such as moving the joystick or pressing a button, and more complex, context-specific actions, like aiming a gun or driving a car. Primarily, controllers enable players to physically move their bodies to perform specific actions. In contrast, the main action refers to what is done in the game and can be composed of various elementary actions that may or may not relate to the physical movements performed by the player. This discrepancy highlights an issue that affects the accuracy of mapping a player's body scheme, as their bodies may be performing different actions than those displayed on the game screen.
ConclusionsLearning how to use a controller to navigate and explore the game is a crucial aspect of the player's experience. Controllers should be internalized and used intuitively to provide an enjoyable experience. Moreover, altering the controller input and changing the controller schema can drastically affect the player's experience, comparable to the learning curve of acquiring a new language to communicate with technology. While symbolic controllers map minimal real-world actions to maximal game-world actions, resulting in inconsistent body schema mapping, imitative and symbiotic controllers exhibit a congruent mapping between what the player does and the corresponding game-world action. However, other issues can arise, including a gap between the player's body scheme and natural experience. The use of symbiotic controllers, while allowing for natural actions, is limited in its ability to provide meaningful feedback to the player. This is because the game system and mediator do not provide the necessary bi-directional, natural feedback to accurately map the player's body schema and natural experience.
Keywords: player, Embodiment, body schema, mapping, controller Schema -
با آغاز نوسازی در ایران در دوره رضاشاه و بهدنبال پیادهسازی سیاستهای کنترلی و انضباطبخش، بدن به کانون سیاست ایران وارد شد. در این دوره، بدن زنانه که پیش از این در حاشیه قرار داشت، به یکباره به مرکز سیاست وارد شد. اگرچه محمدرضاشاه اقتدار سیاسی پدرش را نداشت، اما سیاستهای او در مواجهه با مدرنسازی از طریق بدن زنانه، استمرار سیاستهای پیشین بود. در اوایل پهلوی دوم، با ورود متفقین به کشور و حمایت آنها از نقد رژیم سیاسی و افول اقتدار سیاسی حکومت، فضای سیاسی آزادانهتری در اختیار مطبوعات قرار گرفت. در این دوره، نشریات زنانه قبلی تقویت و نشریات جدیدی اضافه شدند و به آیینهای برای بازنمایی وضعیت سیاسی و اجتماعی زنان آن دوره تبدیل شدند. یکی از موضوعات مورد مناقشه در این نشریات، مفهوم بدنمندی زنانه است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل محتوای کمیکیفی، به مطالعه مفهوم بدنمندی زنان در ماهنامه «بیداری ما» در بین سالهای 1337-1323 ه.ش پرداخته شده است. سه مقوله اصلی (سه شکل از بدنمندی) از تحلیل محتوای کیفی نشریه استخراج شد: بدنمندی سنتی، بدنمندی عروسکی و بدنمندی مبارز. یافتهها نشان میدهد نشریه «بیداری ما» از طریق نقد دو شکل بدنمندی سنتی و عروسکی، به تصویر ایدیال خود از شکل بدنمندی (مبارز) تعین بخشیده است. اگرچه بدنمندی مطلوب نشریه، سایر اشکال بدنمندی را به سبب تحمیل قواعد سخت بر بدن زنانه نقد میکرد اما این بدنمندی نیز قواعد سختی را بر بدن زنانه تحمیل میکرد.
کلید واژگان: بدنمندی, بدنمندی مبارز, بدنمندی سنتی, بدنمندی عروسکی, زنانWith the beginning of modernization in Iran during the Reza Shah period and following the implementation of control and disciplinary policies, the female body, which was previously marginalized, entered the center of politics. Although Mohammad Reza Shah lacked the political power his father enjoyed but he tried to continue his predecessor’s policies. In the early second Pahlavi era, with the decline of the political power of the government, a freer political atmosphere was provided to the press. During this period, women publications began to represent the political and social conditions of Iranian women. At that time, one of the controversial issues in women's magazines was the concept of embodiment. In this research, using the content analysis method, the concept of female embodiment in the "Bidāri-ye Mā" monthly magazine between 1944 and 1949 has been studied. Three main forms of embodiment are recognized in this journal: Traditional embodiment, puppet embodiment, and warrior embodiment. By criticizing the two forms of traditional and puppet embodiment, the magazine has determined its ideal image of the body form which was warrior embodiment. Although the magazine's ideal embodiment criticized other forms of embodiment due to the imposition of strict rules, this embodiment too imposed strict rules on the female body.
Keywords: embodiment, traditional, puppet, warrior, Bidāri-ye Mā magazine -
تجربه زیسته در زیست جهان، مفهومی است که براساس آن، درک جامعه شناختی فیلم با رهیافت پدیدارشناسی امکان پذیر می شود. این پژوهش با هدف فهم بدنمندی و تجربه خود در زیست جهان نمادین فیلم با روش پدیدارشناسی توصیفی و تحلیل مضمون انجام شده است. شش فیلم سینمایی ایرانی از دهه 60 تا 90 ازطریق نمونه گیری موارد حاد انتخاب شدند که در آنها بدنمندی و تجربه خود سوژه ها به منزله ایده فلسفی و مسیله مند به تصویر درآمده است که عبارت اند از: شاید وقتی دیگر، هامون، مسافران، کاغذ بی خط، شب های روشن و رگ خواب. طبق نتایج پژوهش، سوژه خودش را در دوگانه خود/دیگری تجربه می کند و بدنمندی واسطه ای برای بازیابی خود یا استحاله در دیگری است. در دهه 60 این دوگانه شکل فردی دارد، بدن زن ساحت مستقلی ندارد و در چارچوب ذهنی دیگری ابزورد (مرد) قوام می یابد. بدن زن ابژه ای است که زیر نگاه دیگری خاموش و خود به واسطه دیگری بازیابی می شود. در دهه 70 دوگانه خود/دیگری به ساحت جمعی کشیده شده است و سوژه ها در دوگانه تکنیک/بین الاذهان جمعی قوام می یابند. بدن و خود در قاب بین الاذهان جمعی بازیابی می شوند و ماهیت تکنیک در جعل سوژه ها برملا می شود. در دهه 80 بدنمندی سوژ ها به ساحت تقابل/گذار برکشیده می شود، کنش بدنمند زن، از بدن ابزورد مرد عبور و او را در جهان متروکش رها می کند. در دهه 90 تقابل رنگ می بازد و سوژه ها در شکلی از هم تنانگی قوام می یابند. پیوند جمعی با جسمانیت فست فودی و حس پذیری بدن زن در هم می آمیزد و سوژه خودش را در شکل دگردیسی شده خانه تجربه می کند.
کلید واژگان: بدنمندی, تجربه خود, پدیدارشناسی, فیلم, سینمای ایرانIntroductionLived experience in the life-world is an interdisciplinary concept, according to which the sociological understanding of films is made possible by a phenomenological approach. In this research, we extended Husserl's life-world notion to the world of films and reached the concept of "the symbolic life world of films". Film is a social production and plays a role in the construction of the social world. Therefore, it can be said that the world of everyday life continues in the world of films as well. In this world, intersubjectivity takes on a symbolic aspect, that is, the characters’ lived experience is expressed in cinematic language. In the symbolic life-world of films and the intersubjective relationships of characters, the themes related to the embodiment and self-experience can be described phenomenologically. The main purpose of this research was to study embodiment and self-experience in the narration and actions of male and female characters in Iranian cinema from the 1980s to the 2010s. The main question was how embodiment and self-experience of the subjects are were constructed in the intersubjective relations.
Materials & MethodsThis research was done with the aim of understanding embodiment and self-experience in the symbolic life-world of films through the method of descriptive phenomenology and thematic analysis. To this goal, 6 Iranian films were selected from the 1980s to the 2010s by using intensity sampling, in which the embodiment and self-experience of the subjects were portrayed as philosophical and problematic ideas as follows: Maybe Another Time, Hamun, Passengers, Unruled Paper, Bright Nights, and Subdued. After selecting the samples, deep observation and coding, as well as other analytical steps, were performed. The key sequences and dialogues of each film were selected and compared after several observations. By replaying and watching the films in slow and fast motions, we were able to obtain the data that might have been overlooked in real observations. Due to the in-text nature of this study, we sought to extract meanings and concepts by coding the internal space of the images. In the theme analysis, we sought the general structure of meaning, not fragmented themes and categories. Therefore, the findings of this study included the themes that showed the general semantic structure and context of the subjects under study.
Discussion of Results & ConclusionsThe results revealed that in the studied films, the characters were in crisis in their interpersonal relationships and thus constructed in the form of self/other duality. This duality was the fundamental form of the subjects’ experiences, in which the self and the other were constructed in the intersubjective realm. The social context, in which the films had been produced over the 4 decades (the 1980s to the 2010s) constituted a specific gender structure.The embodiment of the subjects was constructed in the context of actions and role performances, whether in the form of a female or a male body. The embodiment and self-experience of the gendered subjects were based on a priori patterns in the collective intersubjective space that pitted them in opposition to each other, the most important form of which was confrontation of a man and a woman.The subject experienced himself in the self/other duality and the embodiment was a mediator for self-recovery or transformation in the other. In the 1980's, this duality had an individual form; the female body had no independent domain and was formed in another absurd (male) mental framework. The female body was an object that was extinguished under the gaze of another person and self was recovered by another one. In the 1990s, the self/other duality was drawn into the collective realm and the subjects were constituted in the form of duality of technique/collective intersubjectivity. The body and the self were recovered in the collective intersubjective frame and the nature of the technique was revealed in the forgery of the subjects. In the 2000s, the embodiment of the subjects was drawn into the realm of confrontation/transition; the embodied action of the woman passed through the absurd body of the man and left her in an abandoned world. In the 2010s, this contrast faded and the subjects were constituted in the form of co-embodiment. The collective bond merged with the fast-food physicality and sensitivity of the female body, while the subject experienced herself in the metamorphic form of the house. Contrary to the results of previous researches, which had a fixed and static understanding of the gendered body of the subjects and considered man as the dominant subject and woman as being subjugated to the patriarchal system, the findings of this study conducted through a phenomenological approach showed that the subjects were constructed in the form of a confrontation with each other.The dominant subject (male) in most films was in crisis himself and thus an absurd subject. The woman was also able to face, confront, and find transition from the man through her embodied actions.
Keywords: Embodiment, Self-Experience, Phenomenology, film, Iranian Cinema -
هدف اصلی این مقاله، واکاوی درک و نگرش نوجوانان تهرانی به مثابه یک نسل درباره بدن خودشان و دیگران در گروه همسالان و پس از آن، بررسی نگرش بزرگسالان به مثابه نسل های پیشین درباره این درک از بدن نزد نوجوانان است. یافته های پژوهش مبتنی بر مصاحبه عمیق اکتشافی با 17 نوجوان دختر و پسر (15 تا 18 ساله) و 14 بزرگسال زن و مرد (21 تا 48 ساله) در شهر تهران و تحلیل تماتیک (مفهومی) داده های گردآوری شده بود. نتایج پژوهش نشان می دهد هرچند نگرش های مدرن درباره بدن در میان نوجوانان رواج دارد و بسیاری از آنان بدن را مسئله ای تغییرپذیر می دانند که بیشتر مایه حیرت و گاهی نگرانی نسل های پیشین است، خود این تغییر، در بیشتر موارد به شکلی متناقض از الگوهای قدیمی مبتنی بر دوگانه انگاری مردانه/ زنانه پیروی می کند. این وضعیت حاکی از آن است که هرچند از نظر صوری بدن مندی نوجوانان شکلی جدید و گاهی غریب به خود گرفته است، در بطن این بدن مندی جدید همان ارزش ها و الگوهای نسل های پیشین با قوت پابرجا هستند و تنها بروز و ظهور متفاوتی یافته اند. نگرش بزرگسالان به این بدن مندی نوجوانان را نیز می توان در قالب سه سنخ «داغ ننگ»، «مدال افتخار» و «بی اعتنایی» فهم کرد.کلید واژگان: بدن, بدن مندی, تحولات نگرشی, نسل, نوجوانانIntroductionBody can be comprehended as the root of human identity, a time and a place in which the social world is embodied. Our understanding of our body and the meanings signified by this understanding vary depending on different social contexts. Moreover, adolescence is a period which body -as an unfinished and changing project- becomes an acute and critical sphere. The main aim in this article, first, is to analyse the understanding and attitude of adolescents in Tehran -as a generation- toward their body and others’ in their peer group. And second, to study the attitude adults -as previous generations- have toward this adolescents' understanding of body. In fact, the main effort is to learn how adolescents distinguish between bodies, and based on what regulations they classify bodies. And then to learn what attitudes adults have toward this understanding of body.MethodThis study has been done through “Qualitative Research” and the data is grounded in “In-depth and Semi-Structured Interviews” with 17 adolescent boys and girls (aged 15 to 18) and 14 adult men and women (aged 21 to 48) in Tehran. The Maximum Variation sampling is used for finding the cases in various types and theoretical sampling is used to achieve conceptual saturation. Finally, the interview data were coded and categorized by “Thematic analysis”.FindingResults show modern attitude toward body prevails among adolescents and most of them recognize body changeable and becoming. Although this understanding leads to puzzlement and sometimes worry for previous generations, the change itself and its ruling regulations paradoxically follow the totally traditional and gendered (masculine body and feminine body) patterns. Although this configuration seemingly represents adolescents’ embodiment ground breaking and altered, it has roots in values and patterns of previous generations. The same values and patterns but with different emersion and representation. It needs to be mentioned, the existing and continuity of these traditional regulations lies beneath the deep layers of this understanding and cannot be revealed effortlessly.ConclusionTherefore, most of both adolescents and adults contradict the existence and continuity of these regulations. This contradiction is comprehensible. Part of the adolescents' fulfilment and identification is constructed from this contradiction they feel between themselves and previous generations. Approving this convergence of these apparently different regulations in understanding body, causes a crisis in their identification. Additionally, adults resist approving this convergence mostly because the outstanding difference they observe between the emergence and representation of this embodied understanding the adolescents and previous generations have; therefore, adults cannot recognize the fundamental and significant similarities. Occasionally, the idea of existing such contradiction gives identity to previous generations. Therefore, seemingly these two sides of this equation strive to accentuate the differences in order to consolidate the boundaries of “self” and “others” -as two or more different generations.Keywords: Generation, Adolescent, body, embodiment, gender
-
اینستاگرام یکی از شبکه های اجتماعی است که بستری قوی برای نمایش خود واقعی و ایده آل فراهم کرده است. محبوبیت اینستاگرام تا حدی به خاطر تصویر محور بودن آن است و این که به راحتی می توان تصاویر را به اشتراک گذاشت و متناسب با بازخوردی که از مخاطبان در قالب کامنت گذاری می گیریم، تغییرات لازم را در خود ایجاد می کنیم. این پژوهش با استناد به نظریه نمایش گافمن، الگوی بازنمایی فرهنگی گیدنز، و آرای نظریه پردازانی چون ترنر و شیلینگ سعی در تحلیل شیوه ها و گونه های مصرف ایماژ بدن در شبکه اجتماعی اینستاگرام دارد. همچنین از رویکرد کیفی و مشخصا تحلیل روایت برای مصاحبه عمیق با 16 نفر از شهروندان سنندجی (11 نفر دختر و 5 نفر پسر) که بنا بر بررسی های به عمل آمده بیشترین فعالیت را در شبکه اینستاگرام داشته اند، استفاده شده است. نحوه انتخاب این افراد براساس روش نمونه گیری گلوله برفی است. بدین ترتیب که یکی از پژوهشگران نیز با توجه به حضور طولانی مدتی که در این شبکه اجتماعی داشته، به خوانش محتوا و تحلیل مطالب و تصاویر به اشتراک گذاشته شده اقدام نموده است. نتایج حاکی از آن است که تعداد 10 مقوله ی فرعی ذیل 5 مقوله ی اصلی الگوهای غالب مصرف ایماژ بدن در فضای اینستاگرام هستند: الگوهای تعاملی (بازاندیشی زندگی اجتماعی، مدیریت تاثیرگذاری)، نمادین (الگوسازی و الگوبرداری، تجسم و بازنمایی فرهنگ)، نمایشی (نمود و ارایه خود در زندگی اجتماعی و اغواگری)، سلیقه ای (ساخت بازاندیشانه خود و جذب فالوور) و فراغتی (پیج گردی و گذران وقت و بازاریابی).
کلید واژگان: مصرف, ایماژ, بدن, اینستاگرام, نمایشInstagram is one of the most important social networks that has provided an attractive space for self-representation and virtual interaction. The attractiveness of this social network is somehow due to the diversity and exchangeability of images, photos and signs which are frequently commented by millions of users. This research is about to interpret the Instagram users’ narratives of body images, through relying on three theories: the theory of self-representation (Goffman), cultural representation (Giddens), and somatic society (Turner & Shilling). The main question is how users read and consume body image in Instagram? We have used narrative interview to gain the stories users make about their experiences of being and searching in Instagram. The sample is selected among users in Sanandaj city by way of snowball sampling method (16 case: 11 male, 5 female). The findings show that users’ reading and consumption of body images can be categorized into five main categories or patterns: interactional, symbolic, representational, taste oriented and leisure oriented. The first implies users’ attempts to reflect their social life and manage impressions on others; the second category is about embodiment and imitating the dominant body images; the third means that users usually tend to be seduced and like to be immersed in images; the fourth implies finding the desired followers; and the fifth is about how to spend free time.
Keywords: consumption, images, Instagram, embodiment -
این مقاله می کوشد، با رویکردی انتقادی، تحلیلی از محتوای کتاب پدیدارشناسی ادراک حسی مرلوپونتی ارایه دهد. از این رو در مقدمه، بعد از طرح اهمیت این کتاب در شکل گیری اندیشه پدیدارشناختی در روزگار خود مرلوپونتی، به نقش آن در سیر بعدی پدیدارشناسی نیز اشاره خواهیم کرد. در بخش معرفی نویسنده اثر، موریس مرلوپونتی، به کاستی های پدیدارشناسی هوسرل از دید مرلوپونتی اشاره می کنیم. اما از آن جا که این مقاله هم چنین به ترجمه انگلیسی پدیدارشناسی ادراک حسی (در اصل به زبان فرانسه است) می پردازد، مترجم این کتاب یعنی کالین اسمیت (Colin Smith 1914-1990) نیز معرفی شده است. بخش اعظم این مقاله به تحلیل محتوایی این اثر، هم ازمنظر رویکرد انتقادی به روش مترجم در ترجمه این اثر و هم ازمنظر جایگاه مفهومی و تحلیلی خود این کتاب، اختصاص یافته است. در بخش های بعدی سعی کرده ایم بر مواردی نظیر نظم منطقی اثر، کفایت منابع، دقت در ارجاعات و استنادها، صورت، و نیز زبان اثر، که تا حد زیادی دشوار است، متمرکز شویم. درنهایت در بخش نتیجه گیری به اهمیت محوری این اثر برای رشته هایی چون فلسفه در مقاطع تحصیلات تکمیلی و حتی به نفوذ این کتاب در حوزه های هنر، پزشکی، و پرستاری اشاره خواهیم کرد.کلید واژگان: مرلوپونتی, پدیدارشناسی ادراک حسی, جهان, تنانگی, ذهنیتThis article tries to analyze the content of the book Phenomenology of Perception by Merleau-ponty critically. Therefore, having considered the importance of this work in the formation of the concept of Phenomenology in the author’s own period, we regard the role of this book in the following trend of Phenomenology. In introducing the author of this work, Maurice Merleau-ponty, we point out to the disadvantages of Phenomenology by Husserl from the viewpoint of Merleau-ponty. This paper, also, studies the translation of this book in English (since the original work was in French); so, the translator of the work; i. e., Colin Smith (1914-1990), will be introduced. The major part of this article is dedicated to the Content Analysis of this work, critically review its translation, and criticize the conceptual analytical status of the book itself. In the proceeding sections, we focus on the chronological order of the book, the sufficiency of resources, accuracy in references and citations, the form, and the language of the work, which is to some extent difficult. At last, in the conclusion, we mention the central importance of this work for some majors such as Philosophy in the post-graduate degrees, and even its permeation into the fields of Art, Medicine, and Nursing.Keywords: Merleau-ponty, Phenomenology of perception, the World, embodiment, Subjectivity
-
هدف این مقاله مطالعه آثار ترنر درباره جامعه شناسی بدن و نسبت آن با حقوق بشر است. اگرچه مطالعه شهروندی در جامعه شناسی معاصر رشد قابل توجهی داشته است، اما از ماهیت حقوق در این رشته به طور گسترده غفلت شده است. تنها در دهه 1990 آثار برایان ترنر، سبب توسعه جامعه شناسی نوین حقوق بشر شد. این مقاله از این مدعا که حقوق بشر موضوعی مشروع و قابل قبول برای پژوهش جامعه شناسان است، دفاع می کند. روش گردآوری داده ها در این مقاله، اسنادی است. مطالعات جامعه شناختی ترنر در حوزه های پزشکی، بدن، حقوق بشر و دین را می توان نمونه ای از مطالعات چندرشته ای و میان رشته ای در قلمرو علوم انسانی دانست. ترنر، در آثار خود تلاش کرده است با بهره گیری از مفاهیم و یافته های جامعه شناسی بدن، سیاست، و انسان شناسی فلسفی، مانند جسمانیت و آسیب پذیری، مبنایی ماتریالیستی برای دفاع از دعاوی عام حقوق بشر بیابد. او جامعه شناسی بدن را پایه ای برای دفاع از مفاهیم جهان شمول حقوق بشر، و گفتمانی جایگزین برای سنت حقوق طبیعی می داند. به زعم وی، حقوق بشر به عنوان نهادی فراتر از شهروندی، جایگزین مناسبی برای شهروندی و چالش های مرتبط با آن است. روی هم رفته، براساس استدلال این مقاله، جامعه شناسی حقوق بشر، اهمیت فراوانی دارد، زیرا مفهوم شهروندی که خود بر عضویت در یک دولت ملت مبتنی است، دارای محدودیت های آشکاری است؛ بنابراین،حقوق بشر به عنوان یک مفهوم جامعه شناختی، مکمل مهمی برای اندیشه موجود شهروندی است.کلید واژگان: جامعه شناسی بدن, جسمانیت, آسیب پذیری, حقوق بشر, شهروندی, فضیلت های جهان شمولThe purpose of this article is to study the Turner's works in the field of sociology of body and its relationship with human rights. Although the study of citizenship has been an important development in contemporary sociology, the nature of rights has been largely ignored. Only in the 1990s the works of Bryan Turner led to the development of a new sociology of human rights. This article defends the claim that human rights is a legitimate subject of inquiry for sociologists. Method of recent article is documentary. Turner sociological studies in the field of medical, body, human rights and religion can be an example of multidisciplinary and interdisciplinary studies in humanities. Turner, in his works has tried to take advantage of concepts and findings of sociology of body, politics and philosophical anthropology, as well as embodiment and vulnerability and find materialist basis for defending human rights universal claims. He knows sociology of body as a basis for the defense of human rights universal concepts and alternative discourse to the natural law tradition. According to him, human rights as an institution beyond citizenship, is a substitute for citizenship and its challenges. In summary, The article argues that a sociology of human rights is very important, because, there are obvious limitations to the idea of citizenship which is based on membership of a nation state. Therefore, human rights as a sociological concept is an important supplement to the existing idea of citizenship.Keywords: sociology of body, embodiment, vulnerability, human rights, citizenship, cosmopolitan virtue
-
هدف این مقاله تحلیل موقعیت بدن در عصر حاضر از دیدگاه انسان شناس پزشکی نانسی شپر هیوز است. به دنبال رشد سریع علم و فناوری از اواسط قرن بیستم و پس از آن، فرایند جهانی شدن و تحولات بنیادی در پزشکی مدرن تاثیرات شگرفی بر موقعیت انسان و بدن او نهادند و پیامدهایی چون دست کاری بدن به کمک فناوری های پیشرفته پزشکی، پزشکی شدن زندگی و جامعه، بیگانگی انسان از بدن خودش، نزول موقعیت بدن و اجزای آن و کالا شدگی اش در بازارهای ملی و جهانی همواره واکنش متفکرین در حوزه های مختلف به ویژه انسان شناسی پزشکی را به همراه داشته که با مردم نگاری های کاربردی، سیاسی و انتقادی خود موضعی فعال نسبت به این وضعیت در پیش گرفته اند. این یک مطالعه اسنادی است که داده های خود را عمدتا از آثار و آرای نانسی هیوز با تاکید بر موضوع کالا شدگی بدن در بازارهای جهانی به دست آورده و آن ها را مورد تحلیل قرار داده است. از مهم ترین یافته های این مطالعه این است که تقدم امر اخلاقی بر امر فرهنگی و اجتماعی به عنوان یک پیش فرض فلسفی، نانسی هیوز را به سمت انسان شناسی انتقادی، سیاسی و ستیزه گر در اعتراض آشکار نسبت به موقعیت بدن در عصر سرمایه داری جهانی شدهٴ متاخر سوق داده است. مقایسه انسان شناسی انتقادی با انواع مرسوم و سنتی انسان شناسی کاربردی این سوال اخلاقی را مطرح می کند که وظیفه واقعی انسان شناس و مردم نگار در عصر حاضر چیست؟ آیا باید بی طرفانه به تهیه مردم نگاری های کاربردی بسنده کند یا اینکه در صورت لزوم قضاوت اخلاقی کند و گزارش ها تحلیلی و انتقادی خود را در جهت تغییر و اصلاح وضع موجود تنظیم نماید؟کلید واژگان: انسان شناسی انتقادی, انسان شناسی پزشکی, بدن, جهانی شدن, کالا شدگی, کالبدیافتگی, نانسی هیوزAnalyzing the status of the human body in present epoch from Nancy Scheper Hughes (NSH) the medical anthropologist points of view is the main goal of this article. Since the mid 20th century and following the rapid growth of science and technology in the western world, the processes of globalization and also basic transformations in medicine have been making great influences on human body status. For example the consequences of body manipulation via new medical technologies, the process of medicalizing the lives and societies, alienation of human body from human , degrading of the statues of body via commodifying it as a whole or in parts in national and global markets , all have caused many objectional reactions from many social scientist in different disciplines especially in medical anthropology in which many scientists like NSH have had an active position against these issues. This is a documental study the data of which are in most parts gathered from NSHs field works with the focus on the problem of commodifying bodies in the global markets. One of the most important findings in the present study is the primacy of "the ethical" over "the social" and "the cultural" as a preassumption that philosophically supports NSHs approach to stand up as a political, ethical and militant anthropology in a vivid protest to the fallen status of human body in the late globalized capitalism era. Compared to the traditional approaches, critical militant anthropology does ask some important ethical questions about the main duty of anthropologists and ethnographers in the present epoch. Must they impartially continue writing their applied ordinary ethnographies more or less? Can they on the contrary to traditions make ethical decisions and guide their analyzing critical writings at the aim of helping change the present conditions?Keywords: critical anthropology, medical anthropology, body, globalization, commodifying, embodiment, Nancy Hughes, Nancy Scheper Hughes
-
انسان شناسی زیستی از آغاز شکل گیری تا کنون دچار تحولات چشمگیری شده است. از قرن نوزدهم تا نیمه های قرن بیستم نژاد مفهوم محوری مورد بررسی در انسان شناسی زیستی بوده است. از نیمه دوم قرن بیستم موضوع نژاد جایگاه خود را به موضوعات جدیدی داد. نیمه دوم قرن بیستم را می توان دوره گذار انسان شناسی زیستی نامید. سه دهه آخر این قرن سال های رو به رشد انسان شناسی زیستی برشمرده می شوند. در این سال ها این علم از حالت عمومی به سمت تخصصی تر شدن پیش رفت. ژنتیک انسانی، نخستی شناسی، محیط شناسی انسانی، دیرین انسان شناسی از جمله این تخصص ها بودند که تا کنون نیز توسعه یافته اند. در قرن بیست و یکم علاوه بر ادامه روند تخصصی شدن رویکرد مهم دیگری زیرمجموعه انسان شناسی زیستی شکل گرفت. این رویکرد موضوعات مورد بررسی خود را با در نظر گرفتن همزمان ویژگی های فرهنگی و جسمانی مطالعه میکند و رویکرد زیستی- فرهنگی نام دارد. این رویکرد در انتقاد به تخصصی شدن زیرشاخه های انسان شناسی شکل گرفته است. انسان شناسی پزشکی و بدن، انسان شناسی تغذیه، انسان شناسی عصب شناختی از جمله حوزه هایی هستند که زیرمجموعه این رویکرد در انسان شناسی زیستی شکل گرفته اند. این حوزه ها از جمله کاربردی ترین زیرشاخه های انسان شناسی در قرن معاصر محسوب می شوند که به وسیله آن ها می توان بحران های زیست محیطی، شیوع بیماری های قرن معاصر و بحران های غذایی و بیماری های ناشی از آنها را بررسی کرد. در این مقاله به بررسی این رویکرد و معرفی حوزه های شکل گرفته ذیل آن پرداخته ایم.کلید واژگان: انسان شناسی پزشکی و بدن, انسان شناسی تغذیه, انسان شناسی زیستی, انسان شناسی عصب شناسی, رویکرد زیستی, فرهنگی, محیط شناسی انسانیBiological Anthropology had been considerably changed from beginning to now. From 19th to Mid-20th century, the race has been the principal concept in bio-anthropologic researches. Since Mid-20th, the concept of race replaced with the new subjects. The second half of 20th century can be counted as the transition period for bio-anthropology. The three last decades of 20th century are the decades of increasingly growth of the discipline. Throughout these years the discipline goes ahead from a general situation to a more specialized one. The specialties such as Human genetics, Primatology, Human economy and paleoanthropology are the most important specialties which are developing right now. In 21st, a new important approach named bio-cultural approach established under the discipline in which both biological and culture aspect are include when studying a human issue. Nutritional Anthropology, Embodiment and Medical Anthropology and Neural Anthropology are some of its sub-areas. These sub-areas are considered as the most practical areas in contemporary anthropology. This article deals with this new approach and its sub-areas.Keywords: Bio, Cultural Approach, Embodiment, Medical Anthropology, Human Ecology, Neural Anthropology, Nutritional Anthropology
-
توجه محافل دانشگاهی و علمی به حوزه بدن را می بایست واکنشی به تغییرات بنیادین صورت گرفته در رابطه بین بدن، اقتصاد، تکنولوژی و جامعه دانست. رشد تکنولوژی های تغذیه، سلامت و ورزش در کنار اهمیت یافتن عاملیت و مصرف گرایی شدید بدن و بدنی شدن را به موضوعی مهم د رمطالعات اجتماعی و فرهنگی جامعه معاصر تبدیل ساخته است. مقاله حاضر با اتکاء به یافته های کمی و کیفی جوانان دختر و پسر فعال ورزشی بدنبال شناخت رابطه و احساس این دسته جوانان نسبت به بدن خود و زمینه ها و انگیزه های موثر بر توجه جدی آن ها به تناسب اندام است. نتایج بدست آمده بیانگر این است که نوگرایی د رجامعه ایران تاثیرات خود را در حساسیت جوانان به کنترل و انضباط بر بدن خویش و حساسیت بیشتر برای ارائه تصویر مطلوب از آن بر جای گذاشته است. به موازات تاثیر این نیرو، گفتمان های رقیب در حوزه عمومی جامعه (از جمله گفتمان مردانه) مرجع مهمی در شکل دهی، فهم، تفسیر و بازنمایی بدن به شمار می آید که علاوه بر بازتولید سنتی هنجارها و رفتارهای بدنی قواعد و تاثیرات آن بواسطه تغییر نگاه و نگرش های جدید، تغییراتی را نیز متحمل شده است.
کلید واژگان: بدن, بدنی شدن, تصویر بدنی, رضایت از بدن, فرهنگ تناسبrecent interest in body issues on the part of academic and scientific circles should be seen as a reaction to the radical changes in relationship between body, economy, technology and society. The growth of nutrition, health and sport technologies along with the increasing importance of agency and consumerism, have turned body and embodiment into major themes in the contemporary society. Drawing on quantitative and qualitative data on young boys and girls having regular sport activity, the present paper aims to reveal the relationship and the feelings they have towards their body. The findings indicate that modernity has made the youths more sensitive towards controlling and disciplining their body. Similarly, the competing discourses in public sphere (including the masculine discourse) act as major references in forming, understanding, and representing the body. In addition to reproducing traditional norms and bodily behaviors, such young boys and girls having regular sport activity, the present paper aims to reveal the relationship and the feelings they have towards their body.
Keywords: Body, Body Image, Body Satisfaction, Embodiment, Fitness Culture
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.