جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "persian poetry" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"
تکرار جستجوی کلیدواژه «persian poetry» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
شاهین توراه، ترجمه ای منظوم از تورات که در قرن هشتم هجری سروده شده است؛ و تقریبا هیچ اطلاعی از حیات تاریخی شاعر در دست نیست. این اثر به جهت آنکه به سبک فارسیهود (متون فارسی با الفبای عبری) نوشته شده، تا کنون آن طور که باید مورد توجه نبوده، و تنها در سالهای اخیر با برگردان آن به الفبای فارسی مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. بخش اول این مقاله به برخی ویژگیهای منحصر بفرد این اثر اختصاص دارد؛ در بخش دوم در هشت محور برخی عناصر و مفاهیم اسلامی در این ترجمه منعکس شده است. مباحث مطرح، به این سمت پیش می رود که منظومه شاهین توراه به عنوان یک میراث مشترک ادیانی، و همچون سرزمین حاصلخیز می تواند منبعی برای پژوهش های تطبیقی باشد. و بر این پایه، در بخش جمع بندی برخی بایسته های پژوهشی پیشنهاد شده است.
کلید واژگان: شاهین توراه, ترجمه های تورات, قصص انبیاء, فارسیهود, شعر فارسی.Shahin Torah, a rhymed translation of the Torah composed in the 8th century AH, remains largely unknown, particularly due to the lack of historical information about its poet. Written in the Persian-Hebrew style (Persian texts using the Hebrew alphabet), the work has not received much attention until recently, when it was transcribed into the Persian alphabet and began to attract scholarly interest. The first part of this article explores the unique features of this work. The second part highlights eight main points where Islamic elements and concepts are reflected in the translation. The discussion moves towards viewing Shahin Torah as a shared religious heritage, suggesting that it can serve as a fertile ground for comparative studies. In the conclusion, the article offers some recommendations for further research.
Keywords: Shahin Torah, Torah Translations, Stories Of The Prophets, Persian-Hebrew Style, Persian Poetry -
در ادبیات منظوم فارسی برخی از دیوان های شاعران کامل نیست و پاره ای از اشعار شاعران عموما در گوشه و کنار و در منابع و اسناد گوناگون دیده می شود که به هر سبب، در دیوان های آن شاعران ثبت نشده است. این امر خود را به ویژه در دوره ادبیات مشروطه نشان می دهد؛ با این حال، خوشبختانه در دوره مشروطیت به سبب وفور نشریات و ثبت شدن بعضی از اشعار در آن ها، بخش درخور توجهی از شعرهای تعدادی از شاعران دوره یادشده به دست آمده است که در دیوان های آن ها ضبط نشده است. بر این پایه، نویسنده در سلسله مقالاتی تلاش کرده است ضمن بررسی علل ناقص بودن دیوان های شعری دوره مشروطیت، اشعار تازه یافته را از برخی شاعران دوره یادشده، با استناد به نشریات آن عصر به دست دهد. شماره نخست این سلسله مقالات، به اشعار نویافته محمدتقی بهار و حسن وحید دستگردی اختصاص دارد.کلید واژگان: شعر فارسی, شعر دوره مشروطه, شعر نویافته, محمدتقی بهار, حسن وحید دستگردیIn Persian poetry, some poets' divans are incomplete, and some of their poems are scattered across various sources and documents that, for various reasons, have not been included in their divans. This issue is particularly evident in the literature of the Mashruteh (Constitutional) period. However, fortunately, due to the abundance of periodicals during the Constitutional era and the recording of some poems in them, a significant portion of the works of several poets from that period, which were not included in their divans, has been recovered. Based on this premise, the author has undertaken a series of articles aiming to explore the reasons behind the incomplete nature of divans from the Constitutional period and to present newly discovered poems by some poets of that era, referencing the periodicals of that time. The first article in this series is dedicated to the newly found poems of Mohammad-Taqi Bahar and Hasan Vahid Dastgerdi.Keywords: Persian Poetry, Constitutional Poetry, Newly Discovered Poems, Mohammad-Taqi Bahar, Hasan Vahid Dastgerdi
-
جنس زن در شعر و ادب فارسی چهره مثبت ندارد و در اشعار معمولا مورد بی مهری گویندگان قرارگرفته است، اما آنگاه که در جایگاه همسر قرار می گیرد، با اینکه در ادبیات کلاسیک در هاله ای از ابهام و پوشیدگی قرار می گیرد، کم وبیش ستایش می شود، ولی در غزل معاصر از جایگاه والایی برخوردار است که پیوسته در قاب مدح و ستایش شاعران قرار می گیرد. همسر (مرد) در غزل فارسی چه کلاسیک و چه معاصر کمتر نمود دارد، ولی همین تعداد کم، کمتر ستایش شده است و بیشتر از طرف زنان نکوهش شده است. هدف از نگارش این مقاله، بررسی و تحلیل همسرستایی و نکوهش همسر (زن مرد) در شعر و ادب فارسی است. روش کار کتابخانه ای و توصیفی تحلیلی است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در شعر کلاسیک شاعران کمتر از همسر (زن) خویش سخن گفته اند و اگر از او ستایش کرده اند، بسیار محدود و بیشتر در مرثیه وفات آن ها شعر سروده اند و از همسر (مرد) خبری نیست، اما در غزل معاصر از آن تفکرات مردسالاری و مردمحوری تا حد زیادی کاسته شده و به ویژه همسر (زن) شاعر ستایش و مدح شده است و حتی مردان در جایگاه همسر گاه ستایش و گاه نکوهش شده اند. در این دوره ذهنیت غنایی شاعران تغییر کرده است و آن ها نه تنها زبان به ستایش همسر (زن) خود گشوده اند، حتی نام آن ها را هم در غزل ذکر کرده اند که در ادبیات کلاسیک ما اصلا سابقه ندارد.
کلید واژگان: شعر فارسی, جامعه شناختی, همسر (زن مرد), ستایش همسرThough females are not presented positively Persian literature, and poets usually ignore them, but when they get the role of a wife they are somehow praised, even in classical literature that again their presence is not so clear. Women in contemporary sonnets have a lofty place. They are constantly praised by poets. Men usually do not appear in Persian sonnets, whether classic or contemporary, but when they appear, they usually are not praised but criticized by women. The study tried to investigate and analyze the praise and criticism of spouse (male-female) in Persian poetry and literature. Library resources were used and a descriptive-analytical method was applied. The results showed that in classical poetry, poets do not usually speak about their spouses and even if they praised them, the poems are so limited and mostly briefly praise them in the mourning of their deaths. Men even do not appear in these poems. In contemporary Persian sonnets, however, patriarchal or man oriented thoughts have been greatly reduced, so that poets’ wives are praised and even men are sometimes praised and sometimes criticized for just being spouse. Contemporarily, poets’ lyrical thoughts has changed as not only they praise their wives, they even mention their names in sonnets. This is not seen at all in Persian classical poetry. This issue is so tangible in contemporary poetry. Spouses get sometimes the position of the poets' lovers. No more do they praise an imaginary lover. Spouses only are praised by poets.
Keywords: persian poetry, sociological analysis, Spouse (Male, Female), Praise of Spouse -
واژه تازی از جمله واژه هایی است که به مرور زمان معنی دیگری کسب کرده،معنیی کاملا متضاد با معنی اول آن.این واژه که در آغاز و در طول حیات 1300 ساله یا بیشتر خود، بار معنایی مثبت داشته و در حقیقت یک واژه ادبی بوده که بیشتر شعرا و ادبا آن را به کار می برده اند، در صد سال اخیر و به ویژه در هفتاد سال گذشته به موازات رشد گرایشات ناسیونالیستی، توسط نویسندگان و شعرای ناسیونالیست برای تحقیر و توهین به کار رفته و بار معنایی آن منفی شده است.از آنجایی که این بار معنایی باعث رنجش و آزردگی خاطر بسیاری از هم وطنان خوزستانی شده، در این نوشتار به اصل و منشا این واژه می پردازیم و نشان می دهیم این واژه از کجا نشات کرفته است.همچنین نشان می دهیم که این واژه نزد شاعران پارسی گوی از رودکی تا ملک الشعرای بهار و نثرنویسان از بیهقی تا قبل از میرزا فتحعلی آخوندزاده به چه معنایی به کار می رفته و در این یک صد سال اخیر چگونه بار معنایی آن تغییر کرده است؟کلید واژگان: تازی, تاریخ, شناخت و بررسی, متون کهن, شعر فارسیThe word Tazi is one of the words that has acquired another meaning over time, a meaning that is completely opposite to its first meaning. This word, which at the beginning and during its life of 1300 years or more, had a positive meaning and was in fact a literary word used by most poets and writers, in the last hundred years and especially in the last seventy years, along with the growth of nationalist tendencies, has been used by nationalist writers and poets for humiliation and insult, and its semantic burden has become negative. Since this negative connotation, has caused resentment and annoyance to many Khuzestani compatriots, in this article, we will discuss the origin of this word and show where this word originated. We will also show in which meaning this word was used by Persian-speaking poets from Rūdakī to Malek al-Shu’arā Bahār and prose writers from Beyhaqī to before Mirzā Fath Ali Akhūndzādeh, and how its semantic burden has changed in the last one hundred years?Keywords: Tāzī, history, Cognition, Study, ancient texts, Persian poetry
-
در طول همه سده های شعر پارسی، کم نبوده اند شاعران بدون دیوانی که در زمانه خود در پیشبرد ادب فارسی نقش داشته اند و به دلیل عدم ثبت و ضبط اشعارشان در دفترهای جداگانه، یا درخشش شاعران بزرگ ادب فارسی، ستاره هنر آن ها افول کرده و نقش آن ها فراموش شده است. «خواجه عمید شانه بند» از زمره این شاعران بد اقبال است که نامش به تذکره های شعر و تواریخ ادبیات نیز راه پیدا نکرده است. حتی شادروان سعید نفیسی که از ذکر گمنام ترین سخنوران زبان فارسی در کتاب تاریخ نظم و نثر در ایران باز نایستاده، نام او را در شمار شاعران نیاورده است. عمید شانه بند، از غزلسرایان زبردست سده هشتم است و در سال های میانی این قرن، آثارش به عرضه آمده و در برخی سفینه های شعر نقل شده است. در این مقاله، 25 غزل او که از منابع کهن دست یاب شده است، برای نخستین بار عرضه می گردد.کلید واژگان: عمید شانه بند, شعر فارسی, غزل, شعر قرن هشتم, شاعران بدون دیوانThroughout the centuries of Persian poetry, there have been many poets without a written work who have played a role in the development of Persian literature in their time and due to the lack of recording their poems, or because of the brilliance of their contemporary great poets of Persian literature, their part in developing Iranian art was soon forgotten. "Khajeh Amid Shaneband" is one of these unlucky poets whose name has not found its way into the memoirs of poetry and literary histories. Even the late Saeed Nafisi, who has not ignored mentioning the most anonymous Persian poets in his book on the history of poetry and prose in Iran, has not mentioned his name among the poets. Amid Shanehband is one of the great lyricists of the eighth century and in the middle years of this century, his works were published and quoted in some Safinahs of poetry. In this article, 25 of his sonnets, which have been obtained from ancient sources, are presented for the first time.Keywords: Amid Shanband, Persian poetry, lyric, eighth-century poetry, poets without book of poems
-
به سبک ادبی و معماری که در سده های آغازین تمدن اسلامی در خراسان بزرگ به وجود آمد، شیوه خراسانی گفته می شود. پژوهش حاضر سبک خراسانی را در این دو رسانه هنری بازشناسی می کند و سعی دارد به روش توصیفی و تفسیری به این پرسش پاسخ دهد که در پیوستار زمانی-مکانی موردمطالعه، چه اشتراکات و تفاوتهایی را می توان در شعر و معماری جستوجو کرد، همچنین اصطلاح تخصصی خراسانی در کدامیک از دو حوزه جامعیت معنایی بیشتری داشته است. بر این اساس، ویژگی های قابل انطباق، مشابهت ها، مشترکات، تقابل ها و تضادهای این دو را برمی شمارد و پس از مرور مفهوم سبک و تبیین شیوه سبک شناسی ساختارگرا، جایگاه خراسان در مقام خاستگاه جنبش های ملی (ابومسلم خراسانی و غیره)، فکری (عرفان خراسانی در برابر عرفان بغداد)، زبانی (فارسی دری بهعنوان زبان ملی)، هنری (فلزکاری، سفال گری، معماری، ادبیات) توصیف و ویژگی های سبکی شعر و معماری خراسانی تبیین و تحلیل می شود. از رهگذر این مطالعه تطبیقی می توان به این نتایج اشاره کرد: هر دو هنر در ادامه سنت هنری ساسانی، در گستره جغرافیایی و دوره زمانی تقریبا مشترک پس از یک وقفه آغاز می گردند و بنیان گذار یک «رنسانس فرهنگی» برای آیندگان می شوند. در معماری خراسانی، مصالح، بوم آورد هستند و در شعر خراسانی واژگان، بومی. سادگی، بیپیرایگی و پرهیز از پیچیدگی، صفت مشترک هر دو است. در معماری، پلان عربی و ساختمان، ایرانی است و متناسب با آن در شعر خراسانی قالب عربی، مضمون ایرانی را حمل می کند. معماری خراسانی شیوه ای درون گرا مردم وار است درحالیکه شعر خراسانی مادیگرا و بیشتر در خدمت مضامین اشرافی است. حاصل تحلیل اینکه شباهت های شعر و معماری سبک خراسانی در دو سطح زبانی -فرمی و ادبی- زیباییشناختی مطرح است، درحالیکه این دو در سطح فکری و فرهنگی ناقض جهان بینی های یکدیگرند. این تناقض معانی غایب این تعریف را فرامی خواند و نشان می دهد اصطلاح تخصصی سبک خراسانی در معماری بهاندازه شعر جامعیت معنایی ندارد، زیرا فقط در مسجد مصداق یافته و از بناهای مجلل مذکور در منابع تاریخی، غفلت کرده است.
کلید واژگان: سبک مطالعه تطبیقی, سبک خراسانی, شعر فارسی, معماری ایرانیThe literary and architectural style that emerged in the early centuries of Islamic civilization in the Great Khorasan is called the Khorasani style. The present study recognizes the Khorasani style in these two artistic areas and tries to seek answers in a descriptive and interpretive way for the commonalities and differences that are sought in poetry and architecture in this definite period of time and place. We also try to understand that in which of the two areas the Khorasani terminology has a more comprehensive meaning. Accordingly, the applicable characteristics, similarities, commonalities, contraries and contradictions of these two areas are enumerated, and after reviewing the concept of style and explaining the structural style of constructivism, Khorasan's position as the origin of national movements - (Abu Muslim Khorasani, etc.), intellectual (Khorasani mysticism versus Baghdad mysticism), linguistic (Persian Dari as the national language), artistic ( Metallurgy, pottery, architecture, literature) description and stylistic features of Khorasani poetry and architecture are explained and analyzed. Through this comparative study, the following results can be traced: Both of these fields following the Sassanid artistic tradition, in a relatively common geographical and temporal period after a break begin their existence and become the founders of a new movement and model for the future. In Khorasani architecture, materials are ecological, and in Khorasani poetry, words are native. Simplicity, complication distance and avoidance of complexity are common traits of both artistic areas. In architecture, plan is Arabic and construction is Iranian, and in accordance with it, in the Khorasani poetry, the Arabic format carries the Iranian theme. Khorasani architecture is an introverted, populist style, while Khorasani poetry is materialistic and more in the service of aristocratic themes. The result of the analysis is that the similarities of Khorasani style poetry and architecture are at two levels of linguistic-formal and literary-aesthetic beauty, while the two are at the intellectual and cultural level that contradict each other's worldviews. This discrepancy questions the absent meanings of this definition and shows that the specialized term of Khorasani artistic style in architecture does not have as much meaning as its comprehensive poetry, because it has only been applied in the mosque and neglected the luxurious buildings mentioned in historical sources.
Keywords: Comparative Study, Khorasani Style, Persian Poetry, Iranian Architecture -
شهر آشوب نام یکی از انواع شعر فارسی است که در آن سراینده به توصیف و مدح یا ذم اهل شهر و پیشه وران و ارباب مشاغل و اصناف گونا گون موجود در آن می پردازد. این گونه شعری، افزون بر ارزش هنری و ادبی عام آن، از چشم انداز جامعه شناسی تاریخی و وقوف بر لغات و اصطلاحات پیشه ها و صنعت های رایج در ادوار دور و فنون گونا گونی که در قدیم شایع بوده و همچنین شناخت مواد و ابزارهای مورد استفاده در حرف و صنایع مختلف، بسیار سودبخش است. مثنوی شهر آشوب وحید قزوینی مانند همه شهر آشوب ها و از جهاتی بیش از بسیاری از دیگر شهرآشوب ها، به کار مطالعه در تاریخ مشاغل و اصناف و بسیاری از دیگر مدنیات ایران کهن می آید. این کتاب اخیرا به کوشش رسول جعفریان در قالب چاپ حروفی از سوی نشر مورخ در سال 1398 به زیور طبع آراسته شده است. نویسنده در نوشتار حاضر با اشاره به یکی از اصناف مذکور در شهرآشوب وحید قزوینی یعنی تفنگ ساز، کندوکاوی در ضبط کلمه تفک و تفنگ در کتاب مذکور دارد. وی خوانش حدسی تفک را بر تفنگ ضبط کرده رسول جعفریان رجحان می نهد. نویسنده در ادامه، من باب نقد، معانی درست برخی واژه های دیگر متن را متذکر می شود.
کلید واژگان: مثنوی شهر آشوب, وحید قزوینی, شعر فارسی, انواع شعر, تفک, تفنگ, مشاغل, اصنافShahr-Ᾱshūb is one type of the Persian poems in which poet describes and praises, or dispraises the townspeople, the craftsman, and different kinds of profession in the city. This kind of poem, in addition to its general artistic and literal values, is very beneficial from the perspective of historical sociology, the introduction of the words and terminology of the common crafts and industry in past eras, various techniques that were prevalent in that time, and also recognition of the materials and tools used in various professions and industries. Vahid Qazvini’s Shahr- Ᾱshūb , like all the other ones and from some aspects more than many of them, is useful for knowing about the history of jobs and guilds, as well as many other civil issues of ancient Iran. Through Rasool Ja’faryiān’s efforts, this book has recently been published with letter printing by Movarekh publishing house in 2019. The author in the present article, refering to one of the guilds mentionedin Qazvini’s Shahr-ashub, gun maker, studies the recording of the word ‘tofak’ and ‘tofang’ in this book. He prefers the reading “tofak” to Jafarian’s record “Tofang”. The author continues his study with a critical look and mentions thecorrect meanings of some other words in the text.
Keywords: Shahr-Ᾱshūb Mathnavi, Vahid Qazvini, Persian poetry, poem types, tofak, tofang, professions, guilds -
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تحولات گسترده ی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در ایران، منجر به شکل گیری گفتمان های مختلف شد. هدف از این پژوهش، بررسی جامعه شناختی این تحولات در دو سال آغازین پس از انقلاب و چگونگی انعکاس آنها در شعر مقطع زمانی مذکور است. بر اساس دیدگاه های سیاسی- اجتماعی، این گفتمان ها را می توان به سه دسته ی کلی 1- لیبرال- دموکرات 2- مارکسیستی و سوسیالیستی و 3- اسلامگرا و مکتبی تقسیم کرد. اگرچه شباهتهایی نظیر ستایش انقلاب و امام(ره)، نکوهش نظام پهلوی، یادکرد شهدا، امید به آینده و...در اشعار این گفتمان ها وجود دارد؛ اما تفاوتهایی نیز به چشم می خورد. به عنوان مثال در گفتمان لیبرال- دموکرات، بیشتر از نمادهای ملی و میهنی استفاده می شود و از امام خمینی(ره) به عنوان رهبرجنبش ملی یاد می شود. اما در گفتمان مارکسیستی و سوسیالیستی، بیشتر مسائلی نظیر معیشت مردم، فقر و تبعیض بیان می شود و از امام(ره) به عنوان رهبر خلق یاد می شود. . ضمن اینکه در گفتمان اسلامگرا و مکتبی نیز بیشتر به مسائلی نظیر اندیشه های دینی و مذهبی، غرب ستیزی، مبارزه با اشرافی گری، تضعیف نمادهای ملی و... پرداخته می شود و از امام(ره) به عنوان رهبری عرفانی و آسمانی یاد می شود.کلید واژگان: جامعه شناسی, انقلاب اسلامی, شعر فارسی, 'گفتمان, تحلیلAfter the Islamic Revolution, great political, cultural and social evolutions lead to the formation of different discourses in Iran.
Iran,s conditions after the Islamic revelution lead iran society to the new direction and this conditions naturally search their owns literature. So the conditions beagan to change quickly.
The aim of this study was to investigate the sociological developments in the early years after the revolution and also how they are reflected in the poetry of mentioned period. On the political-social discourse can be divided into three. 1. Liberal Democrats 2. Marxist and socialist 3. Islamist religious. Although similarities such as revolution and Emam praised , criticized the government side, cite the martyrs, hope and exist in poetry of these discourses. But there are also differences. For instance, in the liberal discourse, national and patriotic symbols are used. And Imam Khomeini is remembered as a national leader. But in the Marxist and socialist discourse, more issues of livelihoods, poverty and discrimination is expressed. And the Imam is remembered as the leader of people. While in Islamic discourse too much thought to religion, anti west, anti aristocratic cast, undermining national symbols and etc. And the Emam is remembered as mystical and spiritual leaderKeywords: society, Islamic revolution, persian poetry, discourse, Analysis -
کتاب بانگ نی دربردارنده یک مثنوی بلند سروده امیرهوشنگ ابتهاج )سایه( است که بر وزن مثنوی معنوی مولوی سروده شده است. شاعر نماد نی را نیز از مولوی گرفته و به شیوه خود آن را در رمزگانی تازه با مفاهیمی امروزین پیوند زده است. سایه در بانگ نی توانسته با قالبی کهن باورها، دردها و آرما نهای انسان امروزی را بازگوید و در این راه از زبانی آراسته و پیراسته بهره برده است. قافی هسازی هنری و آرایه پردازی گسترده سایه که بیشتر در موسیقی شعر نمود یافته، نغز و نهفته با تاروپود بافت سخن درآمیخته و هرگز ساختگی نمی نماید. نگارنده در نوشتار پیش رو، به بررسی بنیاد دیگرسانی بانگ نی با شعر کهن به ویژه مثنوی معنوی و بخشی از باورهای بازتاب یافته در آن، همراه با گزارش زیبای یشناسانه برخی بیت ها، پرداخته است.کلید واژگان: کتاب بانگ نی, مثنوی سرایی, شعر پارسی, امیرهوشنگ ابتهاج, سایهBāng-e Ney (Ney Crying) contains a long masnavi by Amīr Hooshang Ibtihāj (Sāye) composed in Moulavis Masnavi-e Manavi meter. The poet has also taken the symbol of Ney from Moulavi, and in a new coding has connected it with the modern conceptions. Using a refined and elegant language in his book, Sāye has been able to restate modern mans beliefs, pains, and aspirations in an ancient form. His artistic rhyming and extensive using of figure of speech which is quite obvious in the music of the poem is interwoven with the context and do not seem to be fake at all. The author of the present paper is going to study the similar yet different foundation of Bāng-e Ney in comparison with ancient poem, particularly Masnavi-e Manavi, and point out part of the beliefs reflected in it. Besides, he provides an aesthetic report of some of the verses.Keywords: Bāng-e Ney (Ney Crying), composing masnavi, Persian poetry, Amīr Hooshang Ibtihāj, Sāye
-
از میان آثار سنایی، مثنوی حدیقهالحقیقه و شریعهالطریقه اهمیت دارد و از دیر باز مورد توجه سخنوران سده های گوناگون قرار گرفته است. در این مثنوی انبوهی از آگاهی های اجتماعی و فرهنگی و مذهبی با زبانی هنری و دارای گستره واژگانی بسیار بیان شده و این در نتیجه متنی را فراهم آورده است که دریافتنش گاه به آسانی و برای همه کس ممکن نیست. با این همه، شماری از دشواری های این کتاب مربوط به پیچیدگی سخن سنایی نیست و از تحریف متن به دست کاتبان و ناتوانی مصححان در تشخیص دست خوردگی ها سرچشمه گرفته است. یافتن برخی از این موارد و اصلاح آن ها هدف این مقاله است.کلید واژگان: تصحیح متن, شعر کهن فارسی, حدیقهالحقیقه سنایی غزنویIranian Studies, Volume:6 Issue: 1, 2016, PP 89 -104Among Sanayis works, Haghighat al haghigha is of significant importance and has been traditionally noticed and admired by many poets and scholars. In this long verse, there are a lot of social- cultural- religious information expressed in an artistic language with an extended vocabulary of which its true understanding is not so simple to everybody. Some difficulties, however, does not lie in the complexities of the work itself, rather in the text corruptions occurred by the scribers and editors faults and misreading. This article is dealt with some of those faults and is an attempt to correct them.Keywords: Persian poetry, Sanayi ghaznavi, Hadighat al haghigha, text editing
-
شمار مجموع ابیات فارسی بازمانده از ابوالطیب مصعبی شاعر عهد سامانی بسیار اندک است. وانگهی، در همین معدود بیت های بازمانده از او نیز چندان تحریف راه یافته که فهم بعضی از آن ها را سخت دشوار گردانیده و باعث اختلاف انظار و اقوال در ضبط و شرح اشعار وی شده است. عمده ترین شعر فارسی ابوالطیب مصعبی، همان چکامه «جهانا همانا فسوسی و بازی/ که بر کس نپایی و با کس نسازی» بوده که در تاریخ بیهقی آمده است. از بیت های تامل خواه چکامه مصعبی، بیت دوم آن است که «جهان» را اینگونه وصف می کند: «چو ماه از نمودن، چو خار از پسودن؛ به گاه ربودن چو شاهین و بازی». این ضبط مشهور بیت، یا به تعبیر درست تر، ضبطی است که از راه متداول ترین تصحیح تاریخ بیهقی (یعنی تصحیح شادروان دکتر فیاض)به شهرت رسیده است؛ ولی، تنها ضبط این بیت نیست. ضبط های دیگری هم هست که در ویراست های دیگر تاریخ بیهقی یا از جای هایی که به هر نحو آن را از تاریخ بیهقی برگرفته اند، اختیار گردیده است. نویسنده در نوشتار حاضر، دگرسانی ها در این بیت را مورد مداقه قرار می دهد. در نهایت، اینگونه اذعان می دارد که خوانش «چو مار از پسودن» به جای «چو خار از پسودن» با سخن مصعبی سازگار است.کلید واژگان: ابوالطیب مصعبی, چکامه مصعبی, عهد سامانی, شعر فارسی, چکامه جهانا همانا فسوسی و بازی که بر کش نپایی و با کس نسازیThe number of the Persian verses which have been left from Abu-Taieb Musabi is very few. However, even these few remaining verses have been so distorted that it is really hard to understand them, and so their recording and explaining has turned into a matter of controversy. Abu al-Taieb Musabis main Persian poem is his ode which starts withJahānā hamānā fosusi wa bāzi / ke bar kas napāie wa bā kas nasāzi (the world is really full of tricks, deceptions and games / it does not last for anyone and it does not get along with anyone) which is in Beyhaqi History. One of the verses of Musabis ode which requires contemplation is its second verse that depicts the world in this way: Cho māh az nemūdan, cho khār az pasūdan / be gāh-e robūdan cho shāhin wa bāzi (you are like a moon in appearance, but when you are touched, you are as sharp as spur/ and when its time to get something away, you are as fast as hawk and eagle). This is a famous recording of this verse, or to put it more correctly, is a recording which has become famous because of being in the most common correction of Beyhaqi History (done by the late Dr. Fayāz); however, this is not its only recording. There are other recordings which are in other editions of Beyhaqi History or in other books which in one way or another have taken it from Beyhaqi History. In this paper, the author is going to scrutinize alterations in this verse. Finally. Finally, he argues that the reading cho mār az pasudan (when you are touched, you sting like a snake) is more compatible with Musabis word than cho khār az pasudan (when you are touched, you are as sharp as spur).Keywords: Abu al Taieb Musabi, Musabi's ode, Samanid period, Persian poetry, ode, “Jahana hamana fosusi wa bazi, ke bar kas napaie wa ba kas nasazi” (the world is really full of tricks, deceptions, games, it does not last for anyone, it does not get along with anyone)
-
از دیوان عنصری، ملک الشعرای دربار محمود غزنوی، تا کنون دو تصحیح منتشر شده است، ولی به سبب آنکه نسخه های دیوان او نسخه های معتبری نیستند، در این دو تصحیح دیوان او هم ناگزیر اشتباهاتی راه یافته است. در این جستار به بررسی و تصحیح بیت هایی از دیوان او پرداخته می شود که در چاپ های یحیی قریب و محمد دبیرسیاقی به نادرست تصحیح شده اند. اساس کار استفاده از همان دستنویس هایی است که این دو مصحح از آنها در تصحیح خود بهره برده اند و گذشته از آنها، دستنویسی دیگر نیز که از دستنویس های مورد استفاده این دو مصحح کهن تر است، برای رسیدن به صورت درست بیت به کار خواهد رفت. بیشتر اصلاحات بر اساس ملاک های دستوری و معنایی و با توجه به قرارداد های شعر کهن فارسی، به ویژه شیوه های قافیه بندی و صنعت پردازی، انجام یافته است.کلید واژگان: نظم سده پنجم, دیوان عنصری, تصحیح متن, تصحیح قیاسی, سبک شناسیWe have now at hand two editions of Onsoris Divan , none of them is ideal. This is clauesd, first of all by the corruption of the manuscripts.
This article attempts to examine and rectify a number of verses of Onsoris Divan which have not been correctly recorded by the editors of the Divan in any of its two main editions; the 1st by Yahya Gharib, edited in 1341 S.H., and the 2nd by Mohammad Dabirsiaghi, edited in 1363 S.H. The basis of this study is the same manuscripts used by the mentioned editors. In addition, an older manuscript to which they had not access is used to find the correct forms of some of the verses. In this study most of the emendations were made upon grammatical and semantic criteria, especially regarding to the ancient Persian poetry conventions and figures of speech, as well as its literary traditions and style principals.Keywords: Persian poetry, Onsori's Divan, edition, emendation, Stylistics -
خاقانی از شاعران بزرگ ایرانی است که به جهاتی در تاریخ ادبیات فارسی بی نظیر است. این جهات شاید با مبانی جمال شناسی و سلیقه ی شعری امروز ما کاملا سازگار نباشد؛ اما تاییدی است بر آنچه او خود «شیوه ی تازه» و «طریق غریب» می نامید. بررسی زن در شعر او و مقایسه اش با تصویر زن در اشعار دیگر شاعران، مدخلی است که ما را با آن طریق غریب و جایگاهش در گنجینه ی ادبی ایران آشنا می کند. در پی این مقصود، بخش اول مقاله ی حاضر به بررسی زنانی پرداخت که در تاریخ، جامعه و خانواده ی خاقانی وجود خارجی و واقعی داشتند و بخش حاضر زنان غیرواقعی و صور خیال شعری او را درباره ی زن بررسی می کند.
کلید واژگان: شعر فارسی, خاقانی, زن, اساطیر, صور خیالKhāghāni is among the great Iranian poets who, in certain respects, is unique in the history of Persian literature. These dimensions may not be compatible with our modern aesthetic bases and poetic tastes, but it is an emphasis on what he himself calls “the new method” and “the odd technique”. Studying women in his poetry and comparing it to the image of women in the poems of other poets is a starting point which can familiarize us with that odd technique and its position in the contemporary Iranian literary treasure. To achieve this goal, the first part of the present paper studied the women who actually lived in Khāghāni’s family and community and this part of the paper studies the fictitious women in his poetry.Keywords: Persian poetry, Khāghāni, woman, myths, imagery -
خاقانی از نادر شاعرانی است که در عرصه ی واقعیت گریز شعر، اطلاعات قابل توجه و واقعی درباره ی نگرش خود به زنان به ویژه در عرصه ی خانواده خویش در اختیار خواننده و منتقد می گذارد. مقاله ی حاضر در پی آن است که اطلاعات مزبور را از میان اشعار نه چندان ساده ی او بیرون کشد و تحلیل کند و بخش دیگری از ادبیات گرانقدر فارسی را به طور مجزا درخصوص زنان بازشناسی نماید. در بخش های مختلف مقاله، نگاه خاقانی به جایگاه زن در خانواده، جامعه، تاریخ و دین نشان داده شده است.
Khāghāni is among the few poets who, in the fictitious world of poetry, presents to his readers and critics some noteworthy and real information about his attitude towards women, especially in his family domain. In order to introduce another piece of the valuable Persian literature dealing with women, the present paper is to take this information out of his not much simple poems for analysis. Thus, the paper elaborates on the status of women in family, society, history, and religion as reflected in Khāghāni’s poetry.Keywords: Persian poetry, Khāghāni, woman, mother, spouse, daughter -
8 ابومعین حمید الدین ناصر خسروحکیم ناصرخسرو قبادیانی، بی اعتناترین شاعر ادبیات فارسی به زن شمرده می شود که دیوان او در نگاه اول، خالی از حضور زن تلقی می گردد؛ لکن در لایه های ذهن او و در میان اشعارش می توان به طور غیرمستقیم سایه نامرئی زن را پیدا کرد. مقاله حاضر در جستجوی این سایه نامرئی است. نگارنده علاوه بر دیوان ناصرخسرو و مثنوی های او، همه آثار منثور وی را که از پرمایه ترین آثار ادب فارسی است، مورد بررسی قرار داده است تا از این راه، زوایای فکر شاعر را در روشنایی بکاود و نهفته های آن را آشکار سازد.
نقش عقاید شیعی شاعر در سرنوشت اجتماعی او و نیز تاثیر آن بر نگاه وی به زن، جامعه شناسی زنان روزگار از لابلای اشعار وی، حضور زن در نمادپردازی حکما و انعکاس آن بر ذهن و اندیشه شاعر از محورهای اصلی این مقاله است.
کلید واژگان: شعر فارسی, ناصرخسرو, زن, تشیع, عفاف, مقام مادر, خانواده, زنان مشهور, گناه نخستین, زناشویی مراتب وجودAbu-Moeen Hamid-od-Din Naser-KhosroNasser-Khosro Ghobadiani is the most indifferent poet to women in Persian literature, whose book of poems looks empty of women at the first glance. Nevertheless, in the layers of his mind and in the midst of his poems one can find an invisible shadow of woman. The present paper searches for this invisible shadow. In addition to Nasser-Khosro's book of poems and his Mathnavis, has investigated all his prose works, which are among the most fruitful works literary works of Persian literature, to shed light on the dark sides of the poet's mind and find out the hidden. Some of the basic features of the paper are the role of poet's Shiite beliefs in his social fate, and its effect on his view on woman, the sociology of the time according to his poems, the presence of women in symbolization by the wise, and its reflection on the mind and thought of the poet.Keywords: Persian poetry, Nasser, Khosro, woman, Shiism, dignity, the position of mother, family, famous women, the first sin -
فخرالدین اسعد گرگانی، شاعر قرن پنجم هجری است و تنها اثر او، ترجمه منظومی از داستان عاشقانه «ویس» و «رامین» است که به تمدن های پیش از اسلام تعلق دارد. این اثر از سویی جدال سرنوشت است که شخصیت های داستان را به طرز اجتناب ناپذیری در برابر حوادث متعدد قرار می دهد و از سوی دیگر آینه ای از مفاسد اجتماعی آن روزگار و تمایلات نفسانی بشر است که بستر ماجراهای داستان واقع می شود. «ویس»، قهرمان اول داستان است که برخی او را به سبب بی پروایی و جسارت زنانه اش ستوده اند و برخی دیگر در محکمه اخلاق، از بی عفتی او سخن گفته اند. مقاله حاضر با نگاهی نو به داستان، نه در پی تبرئه ویس، که درصدد تحلیل منصفانه شخصیت او و بررسی نقش دیگران، به خصوص مردان، در کشاندن او به ماجراهایی است که سبب محکومیت وی در ادبیات فارسی شده است.
کلید واژگان: شعر فارسی, فخرالدین اسعد گرگانی, ویس و رامین, زن, تقدیر, عشق, اخلاقFakhr-o-ddin As’ad Gorgani is a fifth century (H.) poet whose only work is a versified translation of "Veys va Rameen" love story going back to pre-Islamic civilizations. Exposing the characters of the story to numerous inevitable circumstances, this work, on the one hand, depicts the struggle for fate and, on the other hand, represents the social corruptions of the time and man's sensual desires which form the general setting of the circumstances of the story. Veys is the heroine of the story, admired by some for her bravery and womanly recklessness and reprimanded by others for her immodesty in the court of ethics. Based on a new approach, this paper is not to declare her innocent but to present a fair characterization of hers and study role of the others, especially men, in luring her to circumstances which led to her conviction in Persian poetry.Keywords: Persian poetry, Fakhroddin Asad Gorgani, Veys va Rameen, woman, fate, love, ethics -
در دو بخش پیشین این مقاله، نگرش منفی و مثبت مولانا به زن مورد بررسی قرار گرفت و در بخش حاضر نمادپردازی او درباره زن تبیین می شود. زن در اشعار مولانا از سویی نماد عشق الهی، روح، جان، زمین و رویش است و از سوی دیگر نماد جسم، نفس، دنیا و حرص است. البته این نمادپردازی متخالف، ناشی از دوگانگی نگرش مولانا به زن است که ریشه در فرهنگ تاریخی مسلمانان دارد.
بخش دیگر مقاله حاضر سیره عملی مولانا در قبال زنان را در زندگی شخصی و اجتماعی، در دو بخش روابط خانوادگی و روابط اجتماعی تبیین می کند. به عقیده نگارنده، این بخش، روشن ترین تلقی مولانا از زن است. تلقی مزبور در میان عرفا و شعرایی که اخبارشان به ما رسیده، نظیر ندارد.
کلید واژگان: شعر فارسی, مولانا جلال الدین محمد بلخی, نمادپردازی (سمبولیزم), زن, سیره عملی مولاناMowlana’s positive and negative approaches to women being studied in the previous two parts of the article, the symbolic representation of women in his works is elaborated in this issue. Woman in Mowlana’s poetry is symbolized as divine love, spirituality, earth, and fertility, on the one hand, and corporeality, sensuality, worldliness, and cupidity, on the other hand. This contrastive symbolization of women is due to the duality of Mowlana’s views on women, which is rooted in the historical culture of the Muslims’. The next section of the article deals with Mowlana’s conduct towards women in his private life and social relations. This section best represents Mowlana’s conception of women, which is unique among mystics and poets.Keywords: Persian poetry, Mowlana Jalal Al Din Mohammad Balkhi, symbolism, woman, Mowlana's conduct
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.