به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "socio-economic factors" در نشریات گروه "علوم اجتماعی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «socio-economic factors» در نشریات گروه «علوم انسانی»
جستجوی socio-economic factors در مقالات مجلات علمی
  • حسین مشک آبادی مهاجر*، زینب مشک آبادی مهاجر

    در مقاله حاضر با استفاده از مدل رگرسیون پروبیت تاثیر عوامل جمعیت شناختی بر وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال بعد از دوران کرونا نسبت به قبل از آن در مشهد براساس تفکیک جنسیتی، بین دو گروه زنان و مردان سنجش شد. داده ها به روش پرسشنامه ای و به صورت آنلاین جمع آوری و رگرسیون های مربوط به وضعیت درآمد، پس انداز و اشتغال با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل شدند. حجم نمونه شامل 1093 نفر بود که از این تعداد 523 نفر زن و 570 نفر مرد بودند. نتایج پس از تحلیل رگرسیون در سطح اطمینان 95 درصد، حاکی از آن است که افراد با سن بالاتر، مستاجران و خانوارهایی که تعداد اعضای بیشتری دارند دچار کاهش درآمد و پس انداز بیشتری شدند که در این بین مردان بیش از زنان آسیب دیدند. با بهبود طبقه درآمدی، تحصیلات و موقعیت اقتصادی اجتماعی می توان از آسیب های ناشی از کرونا کاست که در این زمینه، میزان کاهش در آسیب زنان نسبت به مردان مقدار بیشتری است. مشاغل آزاد و حقوق بگیران بخش خصوصی کاهش بیشتری در درآمد، پس انداز و بدترشدن وضعیت شغلی خود مشاهده کردند که در بین شاغلان، زنان شاغل بیش از مردان شاغل دچار زیان ناشی از کرونا شدند. همچنین براساس نتایج مطالعه با ارتقای طبقه درآمدی، تحصیلات و بهبود موقعیت اقتصادی-اجتماعی، زنان نسبت به مردان، بهبود بیشتری در وضعیت شغلی، درآمدی و پس اندازی خود مشاهده می کنند.

    کلید واژگان: تفاوت جنسیتی, زنان, عوامل اقتصادی-اجتماعی, کووید-19
    Hossein Moshkabadi Mohajer *, Zeinab Moshkabadi Mohajer

    This study investigates the effect of socioeconomic factors on income, savings and employment status during the outbreak and spread of Covid-19, with a focus on gender segregation between two groups of women and men.The data for this article were gathered through the administration of questionnaires. SPSS software was utilized to analyze the regressions related to the status of income, savings, and employment. The investigation encompasses a statistical population of1093 individuals, of which 523 are women and 570 are men at the 95% confidence level, the results of the regression analysis indicate that households with more members, tenants, and older individuals have all experienced a decline in income and savings, with males being disproportionately affected. Enhancing socioeconomic status, education, and income class has the potential to mitigate the detrimental effects of Corona. Specifically, women experience a greater reduction in damage than males in this regard. Among different jobs, self-employed jobs were disproportionately impacted by Corona than government and salaried positions. Given the significance of employment in both the public and private sectors within Iranian society, it was deliberated in this domain. In this regard, females have incurred a greater number of occupational injuries and losses than males. Hence, it can be asserted that employed women hold occupations that are more precarious in nature compared to employed men, and in times of emergencies such as the Covid-19 pandemic crisis, they will endure a greater degree of occupational harm.

    Keywords: Covid-19, Gender Difference, Socio-Economic Factors, Women
  • آرزو باقری، مهسا سعادتی*، عادل عبدالهی
    ویروس کرونا میلیون ها نفر در جهان را مجبور به قرنطینه خانگی نموده و باعث ایجاد اضطراب شده است. هدف این مطالعه، بررسی اثر متغیرهای اجتماعی-اقتصادی با کنترل متغیرهای جمعیتی و بهداشتی بر روی اضطراب ناشی از کرونا در شهر نقده است. با استفاده از نمونه گیری طبقه بندی چندمرحله ای با تخصیص متناسب، 384 زن و مرد بالای 20 سال انتخاب شده و پرسشنامه 24 گویه ای CPDI برای آنان در پاییز سال 1399 تکمیل گردید. سپس، داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری در نرم افزار Amos تحلیل شدند. بر اساس نتایج به دست آمده، اضطراب ناشی از کرونا برای ترک زبانان نسبت به کردزبانان، خانواده های با هزینه ماهیانه کم و متوسط نسبت به خانواده های با هزینه ماهیانه بالا، افراد با ارزیابی پائین و متوسط از وضعیت آینده نسبت به افراد با ارزیابی بالا، بیشتر بوده است. افرادی که اعضای خانواده آنان به کرونا مبتلا نشدند، افرادی که از اینترنت استفاده می کردند، و افرادی که اعتقاد داشتند کرونا تاثیر کمی بر اختلافات خانوادگی آنان داشته است، در مقایسه با افرادی که یکی از اعضای خانواده آنها به کرونا مبتلا شدند، از اینترنت استفاده نمی کردند، و بر تاثیر زیاد کرونا بر اختلافات خانوادگی تاکید داشتند، اضطراب کمتری داشتند. همچنین، با افزایش احساس ناامنی اقتصادی، اضطراب ناشی از کرونا افزایش می یافت.
    کلید واژگان: کرونا, اضطراب, عوامل جمعیتی و اجتماعی-اقتصادی, مدل معادلات ساختاری, نقده
    Arezoo Bagheri, Mahsa Saadati *, Adel Abdollahi
    The Corona virus in the world has forced millions of people to quarantine at home and caused anxiety. The main objective of this study was to study the effect of socio - economic covariates by controlling demographic and health covariates on corona anxiety in Naghadeh. Using Proportional stratified multi-stage sampling 384 women and men over 20 years old were selected and a 24-item CPDI questionnaire was completed for them in the fall of 2019. Then, data were analyzed by Structural Equation Modeling in Amos Software. Accoridng to the results, Corona anxiety was more for Turkish people than Kurdish ones, for families with low and medium monthly expenses than those with high ones, and for people with low and medium assessments of the future situation than thoes with high ones. People whose family members were not infected with Corona, used Internet and believed that Corona had little effect on their family compared to those whose one of their family members were infected with Corona, didn’t use internet, and emphasized family disputes had less anxiety. Also, by increasing economic insecurity feeling, the Corona anxiety increased.
    Keywords: corona, anxiety, Demographic, socio-Economic factors, structural equation modeling, Naghdeh
  • Mehdi Safari Shirkuohi, Tahmoores Bashirieh*, Ali Reza Dehghani Sanij, Mohammad Reza Adabi
    Purpose

    One of the social problems of football spectators is their delinquent behavior and the reasons for this behavior. As a result, the aim of this study was identifying and ranking the effective factors in the delinquency of football spectators in Iran and its prevention strategies.

    Methodology

    This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was quantitative. The research population was football spectators in Iran, which the sample size were determined 400 people and this number were selected with using available sampling method. The research tool was a researcher-made questionnaire of delinquency of football spectators, which its face validity and reliability were confirmed and the data obtained from its implementation were analyzed with exploratory factor analysis test and Friedman's test in SPSS version 23.

    Findings

    The results of the exploratory factor analysis test showed that the effective factors in the delinquency of football spectators in Iran were included the socio-economic factors, mental-psychological factors, managerial factors, events inside the football field and media, which whose content validity was higher than 0.60 and whose Cronbach's and combined reliability was higher than 0.80. Also, the results of Friedman's test showed that the most effective factors in the delinquency of football spectators in Iran were included the events inside the football field, managerial factors, socio-economic factors, mental-psychological factors and media, respectively.

    Conclusion

    According to the results of this research, in order to reduce the delinquency of football spectators in Iran, respectively can manage the events inside the football field, improve the managerial factors, promote the socio-economic factors and mental-psychological factors, and optimize the media behaviors.

    Keywords: Delinquency, Football Spectators, Managerial Factors, Socio-Economic Factors, Media
  • زهرا میلا علمی*، هاجر احمدی، محمدتقی گیلک حکیم آبادی

    مقاله حاضر به مطالعه عوامل اقتصادی- اجتماعی و جمعیت شناختی موثر بر مشارکت نیروی کار در استان های ایران، براساس داده‏های خام طرح هزینه-درآمد خانوار با به کارگیری روش اقتصادسنجی داده‏های شبه تابلویی پرداخته است. یافته های حاصل از برآورد مدل لاجیت، رابطه‏ی U وارون بین سن و احتمال مشارکت  را نشان می دهد. بدین مفهوم که در سنین جوانی، احتمال ورود افراد به بازار کار بیش از دوران میان سالی و سال‏های انتهایی سن کاری است. مطلقه و مجرد بودن، در مقایسه با متاهل بودن، بر احتمال مشارکت تاثیر مثبت دارد، اما این اثر در گروه هرگز ازدواج نکرده بیش از گروه‏های دیگر است. محصل بودن، اثر منفی و بعد خانوار و سطح آموزش افراد، اثر مثبت بر احتمال مشارکت دارد. سرپرست خانوار بودن احتمال مشارکت را حدود 39 درصد افزایش می‏دهد. در یک نگاه کلی، با در نظر گرفتن آیینه جمعیتی و فراوانی جمعیت در سنین حدود 44-25 سال، تمایل بیشتر به مشارکت در گروه های سنی 34-25 و 44-35 سال و اشتغال به تحصیل بخش قابل توجهی از جمعیت در مقاطع آموزش عالی، افزایش نرخ طلاق و نرخ تجرد در ایران، افزایش مشارکت اقتصادی، در سال‏های پیش‏رو، دور از ذهن نیست. لذا انتظار می رود این مهم، در برنامه ریزی کلان کشور مورد توجه قرار گیرد.

    کلید واژگان: نرخ مشارکت نیروی کار, داده های هزینه درآمد خانوار, عوامل اقتصادی اجتماعی, عوامل جمعیت شناختی, روش داده های شبه تابلویی
    Zahra Mila Elmi *, Hajar Ahmadi, MohammadTaghi Gilak Hakimabadi

    This study examines how socioeconomic and demographic factors influence labor force participation (LFP) in Iran. Data from the Iranian Household Income and Expenditure Survey applied the pseudo-panel data method used. The logit model estimations show that there is an inverted U-shaped relationship between age and the probability of LFP, with higher chances of entering the labor market at younger than at middle or old ages. Marital status also affects LFP, with respectively never-married and divorced people more likely to participate in the labor market than married people. Being a student reduces the likelihood of LFP while having a larger household size and a higher level of education increases it. Being the head of the household increases the probability of LFP by 39%. Demographic trends in Iran, such as the high proportion of young adults (25-44 years old) who want to join the labor force, the large number of young people in higher education, and the rising rates of divorce and singlehood, suggest that the economic participation rate will increase shortly. Therefore, this important issue should be considered in the macro-policy.

    Keywords: Economic participation rate, household income expenditure data, Socio-economic factors, Demographic Factors, Pseudo -panel data method
  • مرضیه باقری، مصطفی ازکیا*، میثم موسایی
    بورس اوراق بهادار یکی از ارکان اصلی اقتصاد کشور است و توجه به این سازمان نه تنها باعث رونق این سازمان، بلکه رشد و پیشرفت اقتصاد ملی را نیز به همراه دارد، به همین دلیل عواملی که به نوعی توانایی تاثیرگذاری بر روی این سازمان را دارند، باید مورد تحلیل قرار گیرند، لذا تحقیق حاضر با هدف تحلیل جامعه شناختی عوامل اجتماعی- اقتصادی موثر بر جذب سهامداران در بازار بورس تهران، انجام پذیرفت. این پژوهش از بعد هدف از نوع تحقیقات اکتشافی شمرده می شود و از بعد استراتژی در دسته تحقیقات غیرآزمایشی، میدانی و کیفی قرار گرفت. جامعه مشارکت کننده این تحقیق را کلیه سهامداران بورس اوراق بهادار تهران در سال 1399-1400 تشکیل می دهند که از طریق نمونه گیری به شیوه هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه های باز ساختار نیافته گردآوری و از طریق رویه نظام مند استراوس و کوربین تحلیل شدند. به طور کلی دستاوردهای حاصل از تحقیق میدانی شامل، یک مقوله مرکزی، 4 مقوله اصلی، 67 مقوله فرعی و 139 مفهوم می باشد. در بررسی جامعه شناختی عوامل اجتماعی اقتصادی موثر بر جذب سهامداران در بازار بورس تهران، چهار رویکرد و الگوی پارادایمی در قالب رفتار سرمایه گذاری، سرمایه گذاری به منظور کسب درآمد برای آتیه، زمینه های اجتماعی موثر بر نگرش منفی به بورس و فقدان دانش اقتصادی مرتبط با بورس به دست آمد. مراحل بعدی پژوهش و بررسی عمیق تر موضوعات و مقولات، نشان داد که پدیده های قبلی خود بخشی از پدیده های عمده تر و بزرگ‏تری هستند تحت عنوان فقدان نهادینگی، رها شدگی و ریسک سرمایه گذاری در بورس است.‏
    کلید واژگان: تحلیل جامعه شناختی, عوامل اجتماعی- اقتصادی, جذب سهامداران, بازار بورس تهران
    Marziyeh Bagheri, Mostafa Azkia *, Meysam Mousai
    The stock exchange is one of the main pillars of the country's economy, and paying attention to thisorganization not only brings prosperity to this organization, but also to the growth and development of thenational economy, for this reason, the factors that have the ability to influence this organization in some wayshould be analyzed. Therefore, the present research was conducted with the aim of sociological analysis ofsocio-economic factors affecting the attraction of shareholders in the Tehran stock market. This research isconsidered as an exploratory research from the objective dimension, and from the strategy dimension, it wasclassified as non-experimental, field and qualitative research. The participating community of this researchconsists of all the shareholders of Tehran Stock Exchange in 2013-2014, who were selected through purposefulsampling until reaching theoretical saturation. Data were collected using unstructured open interviews andanalyzed through the systematic method of Strauss and Corbin. In general, the achievements of the fieldresearch include a central category, 4 main categories, 67 sub-categories and 139 concepts. In the sociologicalinvestigation of socio-economic factors affecting the attraction of shareholders in the Tehran stock market, fourapproaches and paradigm models were found in the form of investment behavior, investment to earn income forthe future, social contexts affecting the negative attitude towards the stock market and the lack of economicknowledge related to the stock market. The next stages of the research and the deeper examination of thesubjects and categories showed that the previous phenomena are part of the major and bigger phenomena underthe title of lack of institutionalization, abandonment and risk of investing in the stock market.
    Keywords: sociological analysis, socio-economic factors, attracting shareholders, Tehran stock market
  • امین الله روزیان، حمدالله اکوانی*، رضا التیامی نیا

    در این پژوهش رفتار انتخاباتی رای دهندگان  استان کهگیلویه و بویراحمد در دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری مورد سنجش قرار گرفته و با یکدیگر مقایسه شده است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان استان کهگیلویه و بویراحمد بودند که بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای، نمونه ای به حجم 368 نفر انتخاب و بررسی شد. ابزار گردآوری داده ها نیز پرسشنامه بود که بر اساس روش اعتبار صوری و آزمون آلفای کرونباخ، اعتبار و پایایی آن ارزیابی و تایید شد. نتایج به دست آمده نشان داده میانگین رفتار انتخاباتی محلی بالاتر از رفتار انتخاباتی ملی است. در تبیین هر دو نوع رفتار انتخاباتی داده ها نشان داد که متغیرهای دینداری، گرایش سیاسی، تبلیغات، رهبران افکار، عوامل اقتصادی اجتماعی و عوامل جامعه شناختی، با هر دو رفتار انتخاباتی، ارتباط مثبت و معناداری دارند. اما نتایج همچنین نشان می دهد که میزان تاثیرگذاری هر یک از این متغیرها بر رفتار انتخاباتی در دو انتخابات، متفاوت است یعنی متغیرهای مستقل، در تبیین دو انتخابات، یکسان عمل نکردند. چنانچه نتایج نشان داده است متغیرهای مناسبات عشیره ای، دینداری و عوامل اجتماعی بر رفتار انتخاباتی در انتخابات مجلس شورای اسلامی و متغیرهای رهبران افکار،تحصیلات، تبلیغات و گرایش سیاسی بر رفتار انتخاباتی در انتخابات ریاست جمهوری تاثیر بیشتری داشته اند. بر اساس یک تحلیل کلی می توان گفت که مجموعه متغیرهایی که با رفتار انتخاباتی محلی در ارتباط بودند، همگی نسبتا سمت و سوی سنتی داشتند. در مقابل، مجموعه متغیرهای مرتبط با رفتار انتخاباتی ملی، سمت و سوی مدرن تری دارند. به نظر می رسد علت این پدیده بستر و زمینه ای است که تحقیق در آن انجام گرفته است. به طور کلی می توان اینگونه استنباط کرد که به دلیل بافت سنتی استان کهکیلویه و بویراحمد انتخابات محلی برای رای دهندگان اهمیت بیشتری دارد و در تبیین آن نیز مجموعه متغیرهای سنتی تر اثرگذاری بیشتری دارند.

    کلید واژگان: رفتار انتخاباتی, رهبران افکار, دینداری, تبلیغات, عوامل اقتصادی, عوامل جامعه شناختی, مناسبات ایلی عشیره ای
    Amin Allah Rouzian, Hamdallah Akvani *, Reza Elteyami Neya
    Introduction

    Presidential and Islamic Consultative Assembly elections in Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad Province have been associated with high voter turnout in different periods. In fact, this province has always been one of the provinces with the highest turnout in both elections. In this study, the voters’ electoral behaviours in Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad Province in the two Presidential and Islamic Consultative Assembly elections were investigated and compared with each other. To this end, the most important factors affecting their electoral behaviours in the two presidential and parliamentary elections were studied. By comparing the voters’ electoral behaviours in these two types of elections, it was sought to examine the impacts of varied factors on the presidential and parliamentary elections. This research was done since some research had tended to assume the voters’ equal electoral behaviours in the two mentioned elections by adopting a reductionist view and had consequently considered that similar factors could affect the voters’ electoral behaviours in Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad Province in all elections.

    Materials & Methods

    The present survey was performed quantitatively with a descriptive-analytical purpose. The statistical population of the study included the citizens of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad Province, from among whom a sample of 368 subjects was selected through the cluster sampling method. The data were collected by using a combined questionnaire (researcher-made questionnaire and those made by others). In other words, two questionnaires were utilized in this investigation, one related to the Islamic Consultative Assembly elections and another one related to the presidential elections. The items were almost the same for the titles of the relevant elections in both questionnaires. The independent variables consisted of thought leaders, religiosity, political propaganda, political orientation, economic factors, sociological factors, and tribal relations, as well as contextual variables. The validity and reliability of the questionnaires were evaluated and confirmed based on the formal validation method and Cronbach's alpha test, respectively.

    Discussion of Results & Conclusions

    The findings revealed that the voters’ average electoral behaviours in the Islamic Consultative Assembly elections were higher than those related to the presidential elections. In explaining both types of electoral behaviours, the data showed that the variables of religiosity, political orientation, political propaganda, thought leaders, socio-economic factors, and sociological factors had a positive and significant relationship with the voters’ participations in both elections. The results also indicated that the extents to which each of these variables affected their electoral behaviours in the two elections were different, i.e., the independent variables did not equally accounted for the voters’ electoral behaviours in the mentioned elections. The results demonstrated that the variables of tribal relations, religiosity, and social factors had the greatest impacts on the electoral behaviours in the Islamic Consultative Assembly elections; on the other hand, the variables of thought leader, education, propaganda, and political orientation turned out to be the most influential factors in the presidential elections. Inconsistent with the research findings in other provinces, this study showed that people of all ages and genders participated in parliamentary elections. In more modern societies, the degrees of men and women’s participations are somewhat different. However, in this province, due to the entanglement of the phenomenon of the Islamic Consultative Assembly elections with many aspects of life and especially the issue of power, there was little or no difference between an old woman and a young man in terms of participation rate. However, in national events like presidential election, age and age group tended to affect the voters’ electoral behaviours. The research findings enabled us to argue that the voters’ electoral behaviours could be determined by the context, in which the research was conducted. In other words, while the variables influencing on the voters’ local electoral behaviours were all relatively traditional, the factors affecting their national electoral behaviours were of a more modern nature. To put this into perspective, due to the traditional context of Kohgiluyeh and Boyer-Ahmad Province, a great deal of value was attached to local elections in the transition towards modernity and a set of more traditional variables tended to affect the voters’ electoral behaviours.In fact, the Islamic Consultative Assembly elections in the province were not just a political phenomenon independent of the context of life; it was rather one of the main components of everyday life serving as a major topic of public and private debates. In recent years, due to the dominant roles of the members of the parliament in the authoritative distribution of goods and services (politics) and the ordinary people and influential groups’ ties of interests with the parliament members, social variables, such as clan and tribal relations, tribal and traditional gaps, and consequently thought leaders’ positions, played a more prominent role in social mobilization and electoral participation, which ultimately shaped the voters’ behaviours.

    Keywords: Electoral Behaviour, Thought Leader, Religiosity, Propaganda, Socio-Economic Factors, sociological factors, Tribal Tradition
  • فرناز فخری*، سیده شیما موسوی گرگری، محسن هادی طحان، سید حسین علوی

    هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر عوامل اجتماعی- اقتصادی و مشارکت ورزشی بر هزینه های ورزشی و درمانی کارکنان بود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی همبستگی بوده که به شکل پیمایشی انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق را تعدادی از کارکنان یک مرکز فرهنگی نظامی تشکیل داده اند. نمونه آماری بر اساس تعداد قابل کفایت جهت مدل سازی معادلات ساختاری به میزان 10 تا 20 برابر ابعاد ترسیم شده در مدل مفهومی برآورد شد. از طریق نمونه گیری تصادفی ساده 80 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. پرسشنامه تحقیق حاضر، برگرفته از مطالعه نوشیرانزاده (1390) بود که بین 110 نفر توزیع و در نهایت، 103 پرسشنامه جمع آوری شد. روایی پرسشنامه از طریق روایی هم گرا و واگرا مورد تایید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ 81/0=α محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس انجام شد. یافته ها نشان داد عوامل  اجتماعی- اقتصادی اثر معنی داری در هزینه های درمانی و هزینه های ورزشی دارد. همچنین مشارکت ورزشی اثر معنی داری بر هزینه های ورزشی دارد، اما بر هزینه های درمانی اثر معنی داری ندارد. در نتیجه، درک ارتباط بین عوامل اجتماعی- اقتصادی و مشارکت ورزشی بر هزینه های ورزشی و درمانی می تواند به سیاست گذاران و متخصصان بهداشت و سلامت عمومی بینشی کلی و جامع ارایه دهد تا با برنامه ریزی همه جانبه، به صورت هدفمند در صدد توسعه مشارکت ورزشی جامعه هدف، برآیند.

    کلید واژگان: عوامل اجتماعی- اقتصادی, مشارکت ورزشی, هزینه های ورزشی, هزینه های درمانی
    DFarnaz Fakhri *, Seyyedeh Shima Mousavi Gargari, Mohsen Hadi Tahan, Seyed Hossein Alavi

    The purpose of this study was to investigate the Socio-Economic Factors and Sport Participation on Sport and Medical Expenditures of employees. The present study was applied in terms of purpose and descriptive-correlational in nature, which has been done in a survey. The statistical population of this research consists of a number of employees of a military cultural center. The statistical sample was estimated to be 10 to 20 times the dimensions drawn in the conceptual model based on a sufficient number for modeling structural equations. Through simple random sampling, 80 people were selected as the research sample. The questionnaire of the present study was taken from the study of Noshiranzadeh (2011) that were distributed among 110 people and finally, 103 questionnaires were collected. The validity of the questionnaire was confirmed by convergent and divergent validity. The reliability of the questionnaire was calculated using Cronbach's alpha test α=0.81. Data analysis was performed by structural equation modeling and path analysis using SmartPLS software. Findings showed that the socio-economic factors has a significant effect on medical expenditures and sport expenditures. Sport participation also has a significant effect on sport expenditures, but does not have a significant effect on medical expenditures. As a result, understanding the relationship between socio-economic factors and sport participation in sports and health care costs can provide a comprehensive view for policy makers and public health professionals In order to purposefully develop comprehensive sport participation of the target community through comprehensive planning.

    Keywords: Socio-Economic Factors, Sport Participation, Sport Expenditures, Medical Expenditures
  • جعفر هزارجریبی، پروانه آستین فشان
    هدف اصلی این مقاله بررسی روند تحولات میانگین سن ازدواج زنان و عوامل اجتماعی-جمعیتی موثر بر آن طی سال های 85-55 در سطح استان ها به تفکیک مناطق شهری و روستایی است. بدین منظور، ابتدا با مطالعه تئوری ها و تحقیقات انجام شده در این زمینه، چارچوب نظری تحقیق، تدوین و سپس از طریق داده های سرشماری مرکز آمار ایران طی سال های مذکور و نرم افزار spss شاخص های مورد نیاز ساخته و وارد معادله رگرسیون چند متغیره شد.
    کلید واژگان: ازدواج زنان, عوامل اجتماعی اقتصادی, میانگین سن ازدواج, بیکاری, مشارکت اقتصادی زنان
    Jafar Hezar Jaribi, Arvaneh Astin Feshan
    The main objective of this paper is to study the trends of women’s age at marriage and socio-economic factors influencing it during the years 1976‌2006 at the province level in rural and urban areas. First, the theories and background of the subject were reviewed. Then, the censuses of the years 1976, 1986, 1996, 2006 were used and through SPSS software, relevant indicators were estimated. Multiple regression analysis was carried out to analyze the socio-economic determinants of the mean age at first marring for women. The results show that women’s mean age at marriage increased more than one year in urban and rural areas during the last three decades. In addition, there were no considerable differences between women’s mean age at marriage in urban and rural areas. Some of the most important influential factors during the last three decades are unemployment rate, women’s economic participation rate, higher education rate and literacy rate.
    Keywords: women's marriage, socio-economic factors, women's mean age at marriage, unemployment, women's economic participation
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال