به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تکلیف" در نشریات گروه "علوم قرآن و حدیث"

تکرار جستجوی کلیدواژه «تکلیف» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • محمدهادی توکلی*

    در مسئله امکان رویت پذیری خداوند در برخی کتب روایی معتبر امامیه، روایتی به امام رضا (ع) منسوب است که بر اساس آن، اجتماع رویت خداوند با ایمان به او در دنیا و آخرت، امری ممتنع تلقی شده است. اندیشمندان شیعی این روایت را از روایات صعب و غامض برشمرده و در تبیین معنای آن کوشیده اند؛ اما اشکالاتی که متوجه تبیین های ایشان می شود، غیرقابل قبول بودن آن ها را آشکار می سازد. در این میان، هرچند می توان با توجه به مبانی فکری متکلمان روزگار امام رضا (ع) راه حل بدیعی را بر اساس تقابل «تکلیف به ایمان» و «وقوع معرفت ضروری» مطرح کرد و اجتماع ناپذیری «رویت خداوند» با «ایمان به او» را مربوط به تقابل یاد شده دانست، اما این راه حل نیز خالی از اشکال نیست؛ از این رو، همان طور که عده ای بیان کرده اند، باید صدور این روایت را حداقل به شکلی که در منابع روایی آمده است، نفی کرد؛ به خصوص آنکه محتوای آن با برخی آیات قرآن و نیز بعضی روایت ها در تعارض است.

    کلید واژگان: رویت خدا, علم ضروری, علم اکتسابی, ایمان, تکلیف
    Mohammadhadi Tavakoli *

    On the issue of the possibility of seeing God in some authentic hadith books of the Imamiyah, There is a hadith attributed to Imam Reza (p.b.u.h) according to which the association of seeing God with faith in him in this world and the hereafter is considered forbidden. Shiite thinkers have listed this hadith as one of the difficult and ambiguous hadiths and have tried to explain its meaning; But the problems that are noticed in their explanations indicate their inaccuracy. According to the intellectual foundations of the theologians of the time of Imam Reza (p.b.u.h), an innovative solution can be proposed based on the opposition of “obligation to faith” and “occurrence of essential knowledge”. And the conflict between “seeing God” and “believing in Him” can be seen as related to the mentioned opposition. According to the intellectual foundations of the theologians of the time of Imam Reza (p.b.u.h), an innovative solution can be proposed based on the opposition of “obligation to faith” and “occurrence of essential knowledge”. And the conflict between “seeing God” and “believing in Him” can be seen as related to the mentioned opposition. But this solution is not without problems; therefore, as stated by some thinkers, the attribution of this hadith to the Imam should be negated, at least in the way it appears in the hadith sources; especially, its content is in conflict with some verses of the Qur’an and some hadiths.

    Keywords: Seeing God, Essential Knowledge, Acquired Knowledge, Faith, Obligation
  • محمدجواد ملکا آشتیانی*

    روزانه حوادث طبیعی چون سیل و زلزله و انسانی چون تصادف های وسایل نقلیه و اثرات ناگوار و ناگهانی بیماری‏ های مختلف، رخ می دهد. دولت ها برای مقابله با آثار سوء اتفاق ها و بیماری ها تدابیر بسیاری اندیشیده اند؛ اما مسئله این است که همیشه نهادهای امدادرسانی و درمانی، نمی توانند به موقع، به مصدومان سوانح و یا بیماران یاری رسانند و حتی در مواردی تعداد امدادگران و کادر پزشکی کفاف رسیدگی را نمی دهد. در چنین شرایطی توجه به صحنه سانحه و بروز اثرات بیماری، خالی از فایده نیست، چرا که به طور مثال در صحنه ی تصادف ها، علاوه بر افرادی که مصدوم شده اند، افراد دیگری پیدا می شوند که در تصادف نبوده اند و یا اگر بوده اند، جان سالم به دربرده اند و قادرند به سرعت درصحنه سوانح به یاری هم نوعان مصدوم بشتابند. این یاری رسانی زودهنگام در بسیاری موارد موجب نجات جان افراد می شود، درحالی که اگر یاری‏ رسان بالقوه، وقت را در انتظار رسیدن نیروهای پزشکی و امدادرسانی تلف می کرد، به هیچ وجه آن فرد جان سالم به درنمی برد. سیاست اتخاذی نظام حقوقی کامن لا درزمینه ی یاری رسانی، در قالب نهادی تحت عنوان یاری رسان نوع دوست قرار گرفته است و شباهت انکارناپذیری با سیاست اتخاذی فقه اسلامی در این خصوص دارد، آنجا که در فقه اسلامی دستاویز حمایت از چنین افراد هم نوع دوستی، قاعده ی احسان است که اتفاقا همانند قاعده ی کامن لایی یاری رسان نوع دوست، در جهت حمایت این افراد و نه اجبار، مورداستفاده قرار می گیرد.

    کلید واژگان: تکلیف, قاعده ی احسان, یاری‏ رسانی, اشخاص آسیب دیده, ترک فعل محض
    Mohammad Javad Malka Ashtiani *

    Natural disasters such as floods and earthquakes, along with human-made incidents like vehicle accidents and the sudden adverse effects of various illnesses, occur daily. Governments have formulated numerous measures to address the negative impacts of such events and diseases; however, the challenge remains that humanitarian and medical organizations cannot always provide timely assistance to victims of disasters or patients. In some cases, the number of rescuers and medical personnel is insufficient to handle the situation. In such circumstances, paying attention to the scene of the accident and the emergence of illness effects is not without benefit. For example, at accident scenes, in addition to those who are injured, there may be others who were not involved in the accident or who, if they were, have emerged unharmed and are capable of quickly assisting their injured fellow humans. This early assistance often saves lives; whereas, if the potential helper were to waste time waiting for medical teams and rescue services, the injured individual might not survive. The legal framework of common law concerning assistance is encapsulated in an institution known as “the Good Samaritan, ” which bears undeniable similarities to the approach taken in Islamic jurisprudence regarding this matter. In Islamic jurisprudence, the basis for supporting such individuals is the principle of “ehsan” (benevolence), which, similar to the common law principle of the Good Samaritan, is applied in the interest of supporting these individuals rather than through coercion.

    Keywords: Obligation, Principle Of Ehsan, Assistance, Injured Individuals, Pure Omission
  • اباذر کافی موسوی*، مهدیه کشانی
    خداوند، پیامبرش را به شریعت و دینی که مستقیم و آسان است مبعوث نموده و دایره احکام و تکالیف را به امر حلال و حرام خلاصه ننموده است. بر اساس این الگوی تساهل و تسامح که در شریعت حکم فرماست، موضوعات نه گانه در حدیث رفع که مسئولیت و تکلیف آن از افراد برداشته شده، مورد تحلیل قرار گرفت. این موارد که با نگاه تساهل و تسامح و با در نظر گرفتن شرایط مخاطب وضع گردیده است می تواند الگویی جهت استنباط اصول تربیتی مرتبط با رویکرد سهل گیرانه در تربیت باشد. به همین منظور، برای دست یابی به یافته های پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی به شیوه‎ ی استقرایی استفاده شد. موارد نه گانه حدیث رفع در قالب هفت دسته تقسیم بندی شد و از هر دسته دو اصل تربیتی استخراج گردید که جمعا چهارده اصل تربیت تساهلی مورد استنباط قرار گرفت که شامل موارد زیر می باشد: اصول نادیده انگاری و خطاپوشی از بحث خطا، اصول عذرپذیری و یادآوری از بحث فراموشی، اصول بخشش و رفع موانع از بحث آنچه تحت اجبار انجام دهند، اصول پیشگیری و آموزش بعد از خطا از بحث آنچه نمی دانند، اصول توانمندسازی و تسهیل تکلیف از بحث آنچه از توانشان بیرون است، اصول چاره اندیشی و ایمن سازی از بحث آنچه بدان ناچار شوند، اصول تعویق تنبیه، تنبه (اعطای بینش) از بحث آنچه از حسادت و فال بد زدن و تفکر وسوسه آمیز در آفرینش کنند البته تا زمانی که بر زبان نیاورند.
    کلید واژگان: تحلیل, محتوا, حدیث رفع, تکلیف, اصول تربیتی
    Abazar Kafi Mosavi *, Mahdiyeh Keshani
    God has sent his prophet with the Sharia and religion which is straight and easy and he has not reduced the scope of rulings and duties to halal and haram. Based on this pattern of tolerance and tolerance which is ruled by the Sharia law, the nine topics in the Rifa Hadith, whose responsibility and duty have been removed from individuals, were analyzed. These cases, which have been established with the view of tolerance and considering the conditions of the audience, can be a model for deriving educational principles related to a permissive approach in education. For this purpose, the method of qualitative content analysis was used in an inductive way to obtain the research findings. The nine cases of Hadith Rifa were divided into seven categories, and two educational principles were extracted from each category, and a total of fourteen principles of tolerant education were deduced, which include the following: the principles of ignoring and covering up mistakes, the principles of apologizing and reminding of the discussion. Forgetting, the principles of forgiveness and removing obstacles from the discussion of what they are forced to do, the principles of prevention and education after mistakes from the discussion of what they do not know, the principles of empowerment and facilitating the task from the discussion of what is beyond their ability, the principles of solution thinking and safety from the discussion of what they are forced to do The principles of postponing punishment, punishment (giving insight) from discussing what they create out of jealousy, bad omens, and tempting thinking, of course, until they do not utter it.
    Keywords: Content, Analysis, Hadith Rifa, Homework, Educational Principles
  • عبدالحکیم عادلی*، سید حمید جزائری، حسین بستان نجفی

    شارع مقدس براساس توانایی ها، ظرفیت ها و تفاوت های جسمی، روحی و روانی زن و مرد، قوامیت در آیه 34 سوره نساء را برای مردان تشریع و آن را به «فضیلت تکوینی» و «انفاق اموال» معلل کرده است. مفسران با در نظر داشت معنای سببیت و تعلیل برای بای جاره، «و بما انفقوا من اموالهم» از نقش سبب انفاق برای قوامیت سخن گفته اند. برخی افراد شبهاتی را درباره آیه مطرح کرده و «انفاق اموال» توسط مرد را نوعی خفت تحمیلی برای زن و «سرپرستی» مرد بر زن را نوعی استبداد دینی و یادگار نظام برده داری تلقی کرده اس.ت در این مقاله کوشیده شده است با تحلیل مفهوم قوامیت، نفقه، حق و حکم بودن قوامیت، مبانی مکلفیت مرد به نفقه و تاثیر آن در تشریع قوامیت مردان را به بررسی بگیرد و به شبهات مندرج در این قلمرو در کتاب «نقد قرآن» پاسخ مستدل ارائه کند و نقش سببی هزینه مالی در قوامیت مردان را به عنوان آمیزه ای از حق و تکلیف با قابلیت تعیین و تحدید قلمرو از ناحیه زوجین به عنوان حق قابل انتقال در صورت عدم توانایی زوج در مدیریت خانواده، مطرح کند.

    کلید واژگان: قوامیت, فضیلت تکوینی, سببیت نفقه, حق, تکلیف, مبانی و پاسخ به شبهات
    Abdulhakim Adeli *, Seyyed Hamid Jazayeri, Hossein Bostan Najafi

    The Sacred Law, acknowledging the physical, spiritual, and psychological distinctions between men and women, has established the principle of guardianship (Qawamah) for men in Verse 34 of Surah An-Nisa. This principle is attributed to "inherent virtue" and the responsibility of "financial expenditure." Scholars have examined the significance of financial support as a determining factor for guardianship, particularly referencing the phrase "and by what they spend of their wealth." Some critics have expressed concerns regarding this verse, viewing men's financial contributions as a means of imposing control over women and likening men's guardianship to a form of religious oppression, akin to a system of slavery. This article intends to explore the notions of guardianship, maintenance (Nafaqah), and the dual nature of guardianship as both a right and a duty. It will also investigate the basis for men's obligation to provide maintenance and its implications for the legal framework surrounding men's guardianship. The goal is to offer well-founded responses to the critiques found in the book "Critique of the Quran" and to analyze the role of financial responsibility in men's guardianship as a combination of rights and duties, with the possibility of defining and restricting this scope by both partners in situations where the husband is unable to effectively manage the family.

    Keywords: Guardianship (Qawamah), Inherent Virtue, Causal Role Of Maintenance, Right, Obligation, Foundations, And Responses To Doubts
  • محمدجواد عنایتی راد*، وحیده فخار نوغانی، سید مبین هاشمی، عبدالباسط حیدری، سید محمود طباطبایی

    ازآنجا که قوامیت مردان بر همسران در آیه 34 سوره نساء از شوون زناشویی و در قلمرو اغراض نوعی و عقلایی عقد ازدواج تعریف می شود، و از سوی دیگر قوامیت به معنای مدیریت و سرپرستی، ناظر به دو بعد تکلیف و حق است، برآیند این دو آن است که قوامیت و مدیریت مردان بر همسران مشروط به شرایطی همچون رشد عقلی، توان تدبیر، پرداخت مهر و عمل به وظایف زناشویی است. ازاین رو قوامیت به مثابه شانی از شوون مردان نمی تواند حق اطاعت مطلق برای ایشان ثابت کند و زمینه توسعه حقوق بر اساس امیال و هوس ها باشد. پژوهش حاضر در صدد تحلیل دیدگاه های قوامیت مردان بر همسران از منظر مفسران و فقها با روش توصیفی- تحلیلی است. ره آورد پژوهش این است که یکی از ابعاد قوامیت شوهر، اصلاح رفتار ظالمانه همسری است که از حقوق زوجیت بهره مند است، ولی از ادای حقوق شوهر سرپیچی کرده و حالت تمرد و عصیانگری به خود گرفته است. شوهر با توجه به حق قوامیت و رعایت راه های سه گانه تادیبی به شکل درست آن، علاوه بر حفظ آبروی همسر در درون منزل، او را از گزند طلاق دور می دارد. اما علم آموزی و دیگر فعالیت های فردی و اجتماعی زن، در صورت عدم تنافی با حقوق و قلمرو ثابت قوامیت شوهر، به خودی خود تحت حق اطاعت شوهر قرار نمی گیرد.

    کلید واژگان: تکلیف, حق, قوامیت, شوهر, همسر
    Muhammadjavad Enayati Rad *, Vahideh Fakhkhar Nowghani, Sayyid Mubin Hashemi, Abdul Baset Haydari, Sayyed Mahmood Tabatabai

    Since the authority (qawwāmiyat) of men over their wives is defined in verse 34 of Sūrat al-Nisā as among the marital aspects and in the realm of typical and rational purposes of a marriage contract, and on the other hand, authority in the sense of management and guardianship refers to the two dimensions of duty and right, the resultant of these two is that the authority and management of men over their wives is subject to conditions such as intellectual maturity, resourcefulness, payment of dowry and fulfillment of marital duties. Therefore, authority as an aspect of men's status cannot prove the right of absolute obedience for them and be the basis for development of rights based on desires and whims. The present study is intended to analyze the viewpoints concerning the authority of men over their wives from the point of view of interpreters and jurists with a descriptive-analytical method. The achievement of this research is that one of the dimensions of the husband's authority is to correct the oppressive behavior of the wife who enjoys the rights of marriage, but has refused to fulfill the husband's rights and has become disobedient and rebellious. Given his right of authority and observing the three modes of punishment in a correct way, the husband keeps her wife away from the harm and injury of divorce while maintaining her respectability inside the home. However, a woman's academic and other personal and social activities, if they do not conflict with the rights and fixed territory of her husband’s authority, do not per se fall under the husband's right of obedience.

    Keywords: Duty, Right, Authority (Qawwāmiyat), Husband, Wife
  • مریم علیزاده، خالد الغفوری*

    شیوع بیماری کوید 19 سبب پیدایش برخی مباحث مانند تعیین وظیفه مکلفین شده است. نوشتار حاضر با هدف بررسی وظایف مکلفین در مواجهه با این بیماری از منظر قواعد فقهی نوشته شده و درصدد تعیین وظایف مکلفین به طور اجمالی است. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و با فیش برداری و پردازش اطلاعات به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. نوشتار حاضر فقط به برخی از قواعد عامه و خاصه اشاره می کند. در بحث قاعده لاضرر، بعد از بیان معنای قاعده و احتمالات متصور، قول اعم را برگزیده و به 5 قاعده خاصه اشاره دارد. از ابداعات مقاله حاضر، احصاء تکالیف براساس باب بندی رایج در ابواب فقه در ابعاد فردی، اجتماعی و حکومتی است. نویسنده معتقد است که نوشتار حاضر فتح البابی برای هموارتر شدن مسیر تحقیق برای پژوهشگران است.

    کلید واژگان: بیماری کوید19, تکلیف, قواعد فقهی, قواعد عامه, قواعد خاصه, قاعده لاضرر
  • سید عبدالرحیم حسینی، سید مصطفی ملیحی*

    مبانی حجیت خبر واحد به عنوان یکی از ارکان استنباط و اجتهاد فقه شیعی عرصه ای مشترک بین علم حدیث و دانش اصول فقه است. از جمله مستندات مهم اعتبار اخبار آحاد که برخلاف سایر ادله تا حدود زیادی مورد اتفاق است، دلالت عقل برحجیبت آن است، از آنجا که این مطلب از ناحیه سه دیدگاه مختلف حدیثی، اخباری و اصولی مورد توجه قرار گرفته، دست یابی به گفتمان مشترک بین ایشان را سخت می نماید. نظریه طرفداران اعتبار عقلی اخبار آحاد، به هر دو معنای آن یعنی قرایت شیخ طوسی مبنی بر قرینه گی عقل و قرایت محقق حلی که مصلحت عقلیه را مستند اعتبار عقلی می شناسد، پس از ایشان به خصوص میان متاخران دچار قبض و بسط فراوان گردید و بین متاخران و معاصران در قالب سه نظریه علم اجمالی به صدور اخبار آحاد و تاکید بر عمل وفق این اخبار به اقتضای منجزیت علم اجمالی، نظریه لابدیت فاضل تونی مبنی بر ناگزیر بودن از استناد به خبر واحد برای حفظ تکالیف و احکام و نظریه تمسک به ظنون شیخ محمدتقی اصفهانی که با توجه به انسداد باب علم و عدم امکان تحصیل حکم قطعی از یک سو و ضرورت عمل به تکالیف از دیگر سو الزام عمل به خبر واحد را لازم دانسته است. پس از نقد و بررسی هر سه نظریه دیدگاه شهید سیدمحمد باقر صدر و سیدمحمدکاظم یزدی مبنی بر اعتبار عقلی خبر واحد در صروت نبود منع عقلی مستدل گردیده است.

    کلید واژگان: خبر واحد, متواتر, عقل, علم اجمالی, تکلیف, اخباری, اصولی
    Sayyid Abdul-Rahim Hosseini, Sayyid Mustafa Malihi*

    The fundamentals of the authority of khabar-e wāhid, as one of the pillars of inference and ijtihad in Shiite jurisprudence, is common grounds between the science of hadith and the science of the principles of Islamic jurisprudence. One of the important proofs of the validity of khabar-e wāhid, about which, unlike other evidence, there is considerably common agreement, is that reason signifies its authority. Since this issue has been considered from the three hadithi, Akhbāri and Usuli perspectives, the establishment of a common discourse among them appears to be difficult. The theory of the proponents of the rational validity of khabar-e wāhid, in both its meanings, that is, the reading of Sheikh Tusi denoting the symmetry of reason and the reading of Mohaghegh Helli recognizing the expediency of rationality as a document of rational validity, was faced with constraints and openings after them, especially among the later scholars, and the later scholars and contemporaries have considered acting upon khabar-e wāhid binding in the form of three theories: the theory of ilm ijmāli about the issuance of khabar-e wāhid and emphasis on acting according to it depending on the authority of ilm ijmāli, the eternality theory of Fazil Tuni denoting the inevitability of relying on khabar-e wahid for the sake of preserving religious obligations and rulings and Sheikh Mohammad Taghi Isfahāni’s theory of reliance on conjectures considering the obstruction of the gate of knowledge and the impossibility of obtaining a final verdict, on the one hand, and the necessity of performing religious obligations, on the other. After reviewing all these three theories, the view of martyrs Sayyid Mohammad Bāqer Sadr and Sayyid Mohammad Kazem Yazdi, i.e. in the absence of rational prohibition, khabar-e wāhid has rational validity, was proved to be well-founded.

    Keywords: hadiths transmitted by a single person, hadiths transmitted by various people, reason, ilm ijmāli, religious obligation, Akhbāri, Usuli
  • محمد داودآبادی*

    امروزه حقوق شهروندی یکی از مسایل مهم جوامع علمی بالخصوص در میان حقوقدانان و پژوهشگران محسوب می گردد؛ زیرا نهادینه شدن یک جامعه بر مبانی فکری دمکراسی، مستلزم توجه به مبانی این نوع حقوق در حکومت می-باشد. کشور ایران نیز به عنوان یک کشور اسلامی، باید مبانی حقوق شهروندی از دیدگاه اسلام تدوین کند؛ تا با ایجاد یک الگوی صحیح و متناسب با زمان، حکومت علوی را در سراسر جهان برای تمام عدالت پیشگان معرفی نماید. سوالی که مطرح می شود؛ این است که، «مبانی حقوق شهروندی» در سیره حکومتی امام علی علیه السلام چگونه بوده است؟ این نوشتار کتابخانه ای، با بررسی مبانی حقوق شهروندی در نهج البلاغه از دو بعد علمی و کاربردی بر این واقعیت دلالت دارد؛ که: برخلاف حقوق شهروندی در نظام-های دموکراتیک جهان که مبتنی بر حق محوری و تکلیف محوری هستند؛ حقوق شهروندی در حکومت امیرمومنان علیه السلام با دو منبع معتبر اسلام؛ قرآن کریم و سنت پیامبر اکر صلی الله علیه و آله ارتباط مستقیمی دارد. لازم بذکر است؛ امام علیه السلام مشروعیت حکومت را الهی می داند؛ که با اقبال مردم در یک جامعه محقق می شود. دین و سیاست نیز در کلام علی علیه السلام رابطه ای تنگاتنگ و ناگسستنی با هم دارند. امام علیه السلام رابطه ی فرمانروایان و شهروندان، را چون حق و تکلیف، دوسویه و متقابل می داند. مردم در حکومت اسلامی دارای مسیولیتی سنگین در قبال اجتماع و نظام اجتماعی، از جهت مشارکت فعال در عرصه های اجتماع و تعیین نوع حاکمیت دارند و در مقابل، حکامان اسلامی باید برای رشد و تعالی انسانیت در جامعه چهار زمینه را ایجاد نمایند:1- اجرای عدالت در تمام سطوح کشور.2- تامین امنیت در همه عرصه ها(اجتماعی- فرهنگی- اقتصادی).3- تامین رفاه همه شهروندان بدون لحاظ کردن نوع گرایش های دینی و فکری.4- ایجاد زمینه مناسب حقوق اجتماعی در جامعه برای رشد و تعالی انسان ها.

    کلید واژگان: حقوق شهروندی, حق, تکلیف, کرامت انسانی
    Mohammad Davoudabadi *

    Citizenship rights are among the most important issues in the scientific community, especially among lawyers and researchers; the institutionalization of a society on the intellectual foundations of democracy requires attention to the foundations of this kind of government's rights. As an Islamic country, Iran must formulate the foundations of civil rights from the perspective of Islam; to create a correct and appropriate model for the time and introduce the Alawite government around the world for all the forerunners of justice. The question that arises; is that what have been the "principles of civil rights" in the government of Imam Ali? This paper studies the principles of civil rights in Nahj al-Balaghah from two scientific and practical dimensions. In this regard, unlike citizenship rights in the democratic systems, which are based on rights and duties, citizenship rights in the Amir al-Mu'minin government are directly related to two authoritative sources of Islam. These sources are the Holy Quran and the Sunnah of the prophet (PBUH).  Imam Ali (A.S.) considers the legitimacy of government as divine, which is achieved by the luck of the people in a society. Religion and politics are also closely related to and inseparable in theology. Imam Ali (A.S.) considers the relationship between rulers and citizens as a reciprocal relationship between right and duty. The people in the Islamic government have a hefty responsibility towards the society and the social system, for active participation in the social spheres and determining the type of government. In return, the Islamic rulers must create four conditions for the growth and excellence of humanity in society:1-    Execution of justice at all levels of the country. 2-    Providing security in all areas (social-cultural-economic). 3-    Ensuring the welfare of all citizens, regardless of religious and intellectual tendencies. 4-    Creating a suitable ground for social rights in society for the growth and excellence of human beings.

    Keywords: citizenship rights, Rights, duties, Human dignity
  • محمود صیدی *، رسول محمدجعفری
    شیخ احمد احسائی از کسانی است که سعی نموده به بررسی تفصیلی رجعت در شیعه بپردازد و ابعاد گوناگون آن را تحلیل نماید. مباحثی که احسائی در مورد رجعت مطرح می کند، چنین اند: نسبت رجعت با اصول اعتقادی، تبیین استدلالی رجعت، مکلف بودن رجعت کنندگان، پاسخ گوئی از اشکال تناسخ در صورت رجعت، سازگاری رجعت با تکمیل رزق و پایان اجل، توبه نمودن کافران محض در زمان رجعت و سازگاری رجعت با قیامت صغری. با وجود این، دیدگاه احسائی از جهات متعددی دچار کاستی است. قرار داشتن آموزه رجعت ذیل اصل امامت و معاد، حجیت اجماع در احکام شرعی نه اصول عقیدتی، مطرح شدن دوباره اشکال تناسخ به دلیل نیازمندی نفس به بدن و ناسازگاری بازگشت دوباره نفس ناطقه به بدن و عالم ماده با کامل شدن رزق، برپائی قیامت صغری در صورت مرگ و امکان توبه رجعت کنندگان از مهم ترین اشکالات نظریه شیخ احمد احسائی در مورد آموزه رجعت هستند.
    کلید واژگان: احسائی, رجعت, تکلیف, دنیا, تناسخ, توبه
  • محمود کریمی، علیرضا دل افکار، رضا جعفری*
    عقلانیت، حاکمیت عقل و منطق انسانی در سازماندهی روابط اجتماعی است و عقلانیت سیاسی مبتنی بر حق و تکلیف، باور مبتنی بر خرد مردم به تعامل سازنده و مفید با زمامدار و جامعه سیاسی در چارچوب ادای حقوق و ایفای تکالیف است. از آن جا که عقلانیت سیاسی در شکلی نظام مند، زمانی محقق می گردد که مبتنی بر آگاهی کافی باشد، این مطالعه کوشیده است مولفه های حقوق زمامدار بر مردم را بر اساس نظام حق و تکلیف نهج البلاغه، معرفی نماید. این هدف، با رویکرد کیفی مبتنی بر منطق استقرا و متکی بر استراتژی داده بنیاد به گونه ای اکتشافی دنبال شده است. ضرورت بحث آن است که هر اندازه مردمان یک کشور، حقوق زمامدار و تکالیف خود در قبال وی و نظام سیاسی حاکم را بهتر بشناسند، تعاملی خردمندانه تر با او و جامعه سیاسی برقرار می کنند. نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که بصیرت، ثبات، جهاد در راه خدا، مسئولیت اجتماعی، اطاعت و حمایت از زمامدار، بارزترین مولفه های عقلانیت سیاسی مردم است که نهج البلاغه به دست می دهد.
    کلید واژگان: نهج البلاغه, عقلانیت سیاسی, حق, تکلیف
    Mahmood Karimi, Alireza Delafkar, Reza Jafari *
    Rationality is the very application of intellect and logic in organization of social relations. Politiacl rationality based on right and duty is people's belief, originating from their intellect, in a constructive and useful interaction with the ruler and the political society through satisfying rights and fulfilling duties. Since political rationality in its systematic form is realized only when it is based on sufficient awareness, this study attempts to present the components of the ruler's rights towards people based on the right andduty system in Nahj al_ Balaghah. This goal is to be achieved through a qualitative approach based on thelogic of induction and data grounded strategy. The significanceof this topic lies in the fact that the more the people know the rights of the ruler and their duties towards him and the political system, the wiser would be their interaction with them. The outcomes of this investigartion indicate that the most outstanding components of political rationality of people derived from Nahj al_ Balaghah are insight, stability, Jihad in theway of Allah, social responsibility, obedienceto the ruler and supporting him.
    Keywords: Nahjal-Balaghah, political rationality, right, duty
  • محمد بیابانی اسکویی
    نگارنده، عدل الهی را بر اساس لغت و حدیث معنا می کند، راه شناخت جایگاه اشیاء را بر اساس روایات نشان می دهد، آنگاه امتحان و تکلیف و استدراج را به عنوان سه عامل مهم اختلاف اشیاء بر می شمارد، بر امتحان و تکلیف پیشین و عرضه ولایت به عنوان عامل اختلاف در دنیا تاکید می ورزد؛ آنگاه «ماء» را به عنوان جوهر اصل همه مخلوقات می شناساند و مهمترین عامل تعیین کننده تفاوتها را مشیت و تقدیر الهی می داند.
    کلید واژگان: اختلاف اشیاء, امتحان, تکلیف, استدراج, عرضه ولایت, ماء, مشیت الهی, تقدیر الهی
    Muhammad Biabani Oskouie
    the author interprets justice of God literally and traditionwise. He also tries to show the place of goods according to traditions. He regards tests, duties and istidraj as the three most important factors causing differences among goods. He claims tests of God,previous duties and vilayah be the factors of differences in the world; he recognizes “water” as the essence of all creatures and the most important factor in causing differences regarding taghdir and fates.
  • حاکمیت ملی و حقوق شهروندان از نگاه امام خمینی
    محمد صادق مزینانی
    حاکمیت ملی، از مهم ترین حقوق شهروندان در دنیای امروز به شمار می‏آید. در نظام سیاسی اسلام نیز این اصل با تفاوتهایی پذیرفته شده است. مهم ترین پرسش در این گفتار این است که: آیا بین حاکمیت ملی و ولایت فقیه سازگاری وجود دارد یانه؟ شماری این دو را باهم سازگاروشماری ناسازگار دانسته‏اند. از دیدگاه امام خمینی، میان آن دو، نه تنها ناسازگاری وجود ندارد که آن دو کامل کننده یکدیگرند. درعین حال، بین دیدگاه امام و متفکران غربی درباره حاکمیت ملی، همانندی ها و تفاوتهایی وجود دارد.
    در حاکمیت ملی، از منظر غرب تعیین حاکم و شرایط آن و همچنین قانون‏گذاری، همگی از حقوق مردم به گونه‏ای مطلق شمرده می‏شوند، ولی در اندیشه سیاسی امام، شرایط خاصی برای حاکم لازم است و در عرصه قانون‏گذاری نیز حاکمیت ملی در چار چوب شریعت قرار می‏گیرد و مجلس شورای اسلامی، به عنوان نمایندگان مردم اعمال حاکمیت می‏کند، ولی این اعمال حاکمیت در طول قوانین اسلام قرار دارد. از این روی، قانون‏گذاری آنان نباید ناسازگار با شریعت اسلامی باشد.
    کلید واژگان: حق, تکلیف, حاکمیت ملی, ولایت فقیه, حاکمیت الهی
  • حقوق متقابل دولت و شهروندان از دیدگاه امام خمینی
    سید عباس صادقی
    اسلام، به حقوق و وظایف شهروندان و دولتمردان، اهمیت ویژه داده و آن را از مسائل بس مهم برشمرده است. و در میان انظار فقهی امام خمینی، این مساله نمود و ویژگی برجسته‏ای دارد که هر پرسش کننده‏ای را به خود جلب می‏کند. دیدگاه امام دراین حوزه، از یک سو، امتیازهای فقه سیاسی آن فقیه بزرگ را می‏نمایاند و به ما نشان می‏دهد واز دیگر سوی، مردم و کارگزاران نظام اسلامی را باحقوق ووظایف اساسی شان آشناتر می‏سازد. این مقال، در دو بخش سامان‏دهی شده است: حقوق شهروندان. حقوق دولتمردان برمردم.
    کلید واژگان: امام خمینی, حق, تکلیف, شهروند, دولت, امت, ملت, مردم
  • ابراهیم صالحی
    قاعده لطف از قواعد مهم کلامی است که مکاتب مختلف کلامی در اسلام، آن را در اثبات بعضی از اصول اعتقادی اساسی خود، به کار گرفته اند. متکلمان امامیه اصل امامت را و متکلمان معتزلی لزوم وعد و وعید را که از اصول اساسی این مکتب است از طریق قاعده لطف اثبات نموده اند، اما متکلمان اشعری و بعضی از معتزله بغداد این قاعده را انکار نموده و به ابطال آن پرداخته اند.
    هدف از نگارش این مقاله این است که، با توجه به اهمیت این قاعده در کلام اسلامی، ادله عقلی و نقلی متکلمان اسلامی را در اثبات وجوب لطف بررسی کنیم. افزون بر آن، بررسی دیدگاه متکلمان اهل سنت نسبت به قاعده لطف و نقد ادله عقلی که مخالفان قاعده لطف در ابطال وجوب لطف از آن بهره می گیرند نیز از مباحث حایز اهمیت این مقاله است.
    کلید واژگان: قاعده لطف, لطف مقرب, لطف محصل, تکلیف, امام
    Ebrahim Salihi
    Grace rule is among the important Kalam rules applied for the proof of some fundamental doctrinal principles by various schools of theology in Islam. Imamiyya theologians used the Grace rule to prove the principle of Imamate as Mutazilites theologians did for the promise and warning as two basic principles of them. Asharites and some Mutazilites from Baghdad, however, have denied the rule, arguing to discredit it. In view of the importance or the Grace rule in Islamic theology, the present paper is intended to examine the views of Muslim theologians who argued for the necessity of Grace on behalf of God. The critical survey of opposite view and counter-arguments by Sunni theologians who deny the necessity of Divine Grace is among other important discussions of the paper.
    Keywords: Grace rule, closer, to, obedience making grace, obedience, realizing grace, obligation, Imam
  • نگاهی به کنوانسیون های بین المللی درباره حقوق زن
    سید حسین همایون مصباح
    نوشتار حاضر نگاهی راهبردی به مساله زنان دارد و جستارهای فقهی درآن، با چنین رویکردی انجام گرفته است. بدین منظور، نخست یاد کردی از اسناد بین المللی و بویژه کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان به عمل آمده است، سپس واکنشهای روحانیت و حوزه، در قبال این کنوانسیون، که بیش تر در حد اعلامیه و فتواست، بازگو گردیده است. نویسنده بر آن است که روحانیت و حوزه:نخست آن که: باید به طور فعال و کارآمد در رویارویی با اسناد بین المللی درتمامی زمینه ها و بخصوص اسناد مربوط به زنان عمل نمایند.
    دو دیگر: رویارویی فعال، به معنای نفی و طرد همه جانبه نخواهدبود.
    سه دیگر: رویارویی کارآمد در گرو بازاندیشی در روش اجتهاد و نیزنگرشهای موجود در مورد زنان و روابط زن و مرد می باشد.
    ازاین روی، دو روش اجتهادی; لفظ و علت محور و روش اجتهاد مقصد ومصلحت بنیاد، پیامدها و نکته های قوت و ضعف هرکدام، بخصوص درحوزه مسائل مربوط به زنان بازنموده شده و مورد نقد قرار می گیرد و سپس روش سوم اجتهادی عرضه می شود که در اثر درهم آمیزی دو روش یادشده، به وجود می آید و ترکیب نوینی را می سازد و کارآمدی و خلوص دینی را توامان می تواند تامین نماید. بر اساس آن به محتوای کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان، نظر افکنده و کاستی های آن بازگو و به نقد گذاشته می شود و همچنین دیدگاه و نگره اسلامی در مورد حقوق و تکالیف ومسوولیت زنان، با روش جدید بازخوانی و رسالت و مسوولیت علمی - آموزشی، راهبردی - ارتباطی حوزه و روحانیت، در چنین راستایی شناسانده می شود.
    کلید واژگان: زنان, اجتهاد دینی, حوزه و روحانیت, روش, کنوانسیون بین المللی, مصلحت, علت, ساختار زبانی, حقوق, تکلیف
  • رضا باقی زاده
    در باب حقیقت جن اختلاف زیادی میان عالمان مسلمان وجود دارد. جسم آتشی و هوایی دارای عقل و فهم، از جنس روح و ملائکه و مجرد از عناصر، اجسام لطیف دارای حیات عرضی، از جمله این دیدگاه هاست. رویت جن، از دیگر موضوعات اختلافی است. برخی آن را ناممکن و ادعای رویت را باطل می دانند. عده ای خوراک این موجود را هوای آمیخته به بوی طعام می دانند. در برخی نصوص نیز بوی استخوان و ارواث حیوانات به عنوان غذای این موجود اشاره شده است. در مقابل عده ای معتقدند جن روحانی بوده و تغذیه مادی ندارد. دیگر اینکه برخی از آیات مشعر به وجود جنس زن و مرد و نیز قانون زناشویی در میان جنیان می باشد. حیات اجتماعی و نیز تشکل به شکل حیوان و انسان از دیگر گمانه زنی ها پیرامون این موجود است. دیگر اینکه جنیان همانند انسان دارای اختیار و تکلیف هستند، و در میان آنها، صالح و غیرصالح وجود دارد، و نتیجه اعمال شان را در آخرت خواهند دید. برخی معتقدند چون جن از لحاظ ظرفیت کمال و کرامت به انسان نمی رسد، هیچ گاه از آنان پیامبری برنخاسته و ایشان تابع پیامبران بشری هستند. در آیات وروایات، مواردی از حضور جنیان و ارتباط آنان با پیامبر اکرم9 و ائمه اطهار: بیان شده است.
    کلید واژگان: جن, شیطان, ابلیس, تکلیف, اختیار
  • مهدی نجفی افرا
    یکی از مباحثی که اخیرا در دنیای اسلام، منجر به پیدایش نظرات مختلفی شده، رابطه توصیف و تکلیف، یا علم و ارزش است. در این زمینه علامه طباطبائی با طرح ادراکات اعتباری میان گزاره های اخلاقی و گزاره های وجودی یا حقیقی تفاوت قائل می شود، در نتیجه «هست» بیرونی را در اعتبار گزاره های اخلاقی موثر می داند. اما چگونگی استنباط این گزاره ها را روشن نمی کند، اما مهدی حائری یزدی گزاره های اخلاقی را از سنخ گزاره های حقیقی دانسته و باید را در گزاره های اخلاقی، بیانی از ضرورت می داند که چیزی جز وجود و تاکد آن نیست، این مقاله علاوه بر تبیین دیدگاه این دو متفکر، به داوری در اندیشه آن دو نیز پرداخته و نقاط قوت و ضعف آنها را آشکار می سازد.
    کلید واژگان: توصیف, تکلیف, اخلاق, هست, ادراکات اعتباری, ادراکات حقیقی
    Dr. Mahdi Najafi Afra
    One of the issues which has been raised recently in the Muslim community and has led to the emergence of different theories is the relationship between ‘delineation and obligation’ or ‘science and value’. With regard to this، proposing hypothetical perceptions، Allameh Tabatabaee draws a distinction between ethical propositions and existential or true propositions. Therefore، he believes ‘what explicitly exists’ can influence the authenticity of ethical propositions. However، he doesn’t clarify how such propositions can be deduced. Mehdi Haeri Yazdi، on the other hand، holds that ethical propositions and true propositions are from the same ilk. He believes ‘does and don’ts’ of ethical propositions are a manifestation of necessity in which there is nothing but existence and emphasis. In addition to explicating the views of these two thinkers، the present article evaluates their thoughts and discloses their strengths and weaknesses.
    Keywords: delineation, obligation, ethics, hypothetical perceptions, real perceptions
  • عباس عزیزی مهماندوست، سعید صحت
    مدیریت اسلامی از الزامات جامعه اسلامی می باشد، بنابراین جامعه اسلامی نیازمند مدیریتی است که با الگوهای اسلامی مطابقت کند و بتواند در خدمت جامعه اسلامی باشد. هر مکتبی مدیریت را به گونه ای تعریف کرده است و انتظارات مشخصی از آن دارد. دین اسلام نیز نگاهی خاص به مدیریت دارد و معیارهایی را برای آن برشمرده است. با جستجو در آیات قرآن و روایات و احادیث معصومین (ع)، می توان معیارها و بینش اسلام نسبت به مدیریت را شناخت. در این مقاله تلاش شده است تا بینش اسلام پیرامون مدیریت شناسانده شود.
    کلید واژگان: مدیریت, مدیریت اسلامی, ریاست, امانت, تکلیف, خدمت, هدایت
    Abbas Azizimehmandoust, Saeed Sehat
    Islamic management is one of the necessities of an Islamic society. Therefore, any Islamic society requires a management system which is in line with Islamic patterns and is at the service of the Islamic society. Different schools of thought have provided differing definitions of management of which they have certain expectations. Islam, too, has a particular attitude towards management and has laid out certain criteria for that. We can get to know these criteria through the study of Quranic verses and the traditions and narrations of the immaculate Imams; the present paper aims at identifying Islam’s perspective on management.
  • امیر حمزه سالارزایی
    نویسنده در این مقاله به تناسب توانایی خود و به کمک روایات و یافته های بسیار شگفت انگیز پزشکی، موفق به استخراج دوازده نکته زرین از آیه 233 سوره بقره (آیه ارضاع) گردیده که بدون شک برداشت های این آیه، حداقل برای عرضه به دنیای نوین حقوق خانواده، بسیار مؤثر خواهد بود.
    از این آیه شریفه، نکته های مزبور از باب تعدد دال و مدلول و حتی وحدت دال و تعدد مدلول قابل استفاده است. افزون بر این، به چند پرسش ظریف و در عین حال دارای آثار فقهی و حقوقی، به طور استدلالی پاسخ داده شده است.
    بر اساس مفاد این آیه، قوانین خانواده براساس حقوق فطری و طبیعی استوار شده است، نه بر روال حقوق موضوعه وقرارداد ناپایدار بشری.
    یافته های شگفت انگیز پزشکی و عزم جدی سازمان بهداشت جهانی در خصوص ضرورت تغذیه ارزان، پاک و پیشگیرانه شیر مادر از انواع بیماری های خطر آفرین جسمی و روانی مادر و فرزند، مؤیدی بر مفاهیم بلند موجود در آیه ارضاع است.
    برایند یافته های این مقاله، اثبات لزوم شیردهی به مدت بیست و یک ماه به حکم اولی فقهی و آن هم از باب ضرورت عقلی و سمعی جلب منفعت و دفع ضرر و نیز از باب وصل و تشریک و تناسب حکمی، میان معطوف و معطوف علیه است.
    کلید واژگان: تضار, والدات, تکلیف, حق, شیرخوار, تناسب
    Dr. AmĪr Ḥamza Sālār Zā'Ī
    In this article, the author has extracted 15 valuable scientific and literary points from the Qur’anic verse of irḍā’ (lactation), which can be of great influence on the modern family rights.Under the provision of this verse, family laws are to be devised according to the natural and innate rights rather than on the basis of the statutory law and unstable human contracts.The outcome of the findings of this article proved the necessity of lactation for 21 months according to the primary legal ruling, and as such, on the basis of rational and traditional necessity, attracting benefits and repelling losses as well as judicial relation, contribution, and association between the attendant (ma‘ṭūf) and the attendee (ma‘ṭūfun ‘alayh).
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال