جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "رهیافت تفسیری" در نشریات گروه "علوم قرآن و حدیث"
تکرار جستجوی کلیدواژه «رهیافت تفسیری» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
نشریه سفینه، پیاپی 83 (تابستان 1403)، صص 48 -65
آیه 140 سوره آل عمران مشهور به آیه مداوله و هم چنین برخی دیگر از آیات مرتبط با آن از جمله آیه 104 سوره نساء، به مسئله گردش ایام و سنت تحول اشاره دارند. تحلیل و ارزیابی رهیافت های متعدد تفسیری از جمله روایی محض، باطنی و اجتهادی ذیل آیات نام برده، نشان می دهد نوع رویکرد مفسر و بهره وری وی از داده های تفسیری، چگونه می تواند منجر به فهم های گونا گون و بعضا اختلاف نظر گردد. بر اساس یافته های این پژوهه می توان گفت اختلاف رهیافت های تفسیری ذیل آیات مربوط به مداوله، که نوعا متاثر از رویکرد مفسر و چگونگی استناد وی به داده های تفسیری است، منجر به اختلاف در فهم موضوعاتی هم چون نزول و فضای نزول، معانی واژگان، ارتباط آیه 140 آل عمران با آیه 104 نساء و هم چنین اختلاف در تفسیر اصطلاحاتی که به نوعی با دانش کلام و اعتقادات اسلامی سر و کار دارد، شده است.
کلید واژگان: مداوله, گردش ایام, سنت تحول, تفسیر فریقین, روش تفسیری, رهیافت تفسیریVerse 140 of Surah Al-Imran, known as the verse of alternation, as well as some other related verses, including verse 104 of Surah An-Nisa ', refer to the issue of the vicissitudes of life and the tradition of evolution. Analysis and evaluation of various interpretive approaches, including pure, esoteric and diligent narration of the following verses, shows how the interpreter's approach and his use of interpretive data can lead to multiple understandings and sometimes disagreement. Based on the findings of this study, it can be said that the differences in interpretive approaches under the verses related to alternation, which are typically influenced by the interpreter's approach and how he cites interpretive data, lead to differences in understanding issues such as descent and descent space, meaning of words, the connection between verse 140 of Al-Imran and verse 104 of Nisa and also the difference in the interpretation of terms that deal with Islamic theology and beliefs in some way.
Keywords: Alternation, Vicissitudes Of Life, Tradition Of Evolution, Interpretations Of Two Sects, Interpretive Method, Interpretive Approach -
تعیین مرجع ضمیر در فراز «جعلا له شرکاء فیما آتاهما» از آیه 190 سوره اعراف، چالشی در میان مفسران فریقین پدید آورده است: بازگشت ضمیر فعل « جعلا» به حضرت آدم و حوا چگونه با عصمت حضرت آدم سازگاری خواهد داشت؟ متون روایی پرشمار ذیل آیه نشان از دیرینگی چالش در سده های نخست اسلامی دارد. مفسران فریقین رهیافت های گوناگونی در تبیین این آیه برگزیده اند. نظریه هایی همچون شرک آدم و حوا، شرک اجداد قریش، شرک نوع انسان ها در میان رهیافت های تفسیری فریقین دیده می شود. نوشتار حاضر با روش کتابخانه ای به گردآوری رهیافت ها پرداخته و پس از نقد و تحلیل رهیافت های تفسیری بر اساس روش تحلیلی توصیفی، نظریه شرک نسل آدم و حوا را به عنوان رهیافت منتخب برگزیده است. با استناد به آیات مشابه و روایات تفسیری و نیز دلایل عقلی، قرآنی و روایی عصمت آدم علیه السلام، به نظر می رسد آیه در صدد بیان داستان فرزندآوری حضرت آدم و حوا است اما در فراز «جعلا له شرکاء» به عاقبت اولاد مشرک این دو اشاره شده است.
کلید واژگان: عصمت آدم, نفس واحده, آیه 190 اعراف, روایات تفسیری, رهیافت تفسیریChoosing pronoun reference in part of the 190th verse of surah e A'raf “They ascribe partners to Him concerning that which He has given them” causes challenges among interpreters of both sects: referring pronoun of the verb "جعلا" to Adam and Eve how will compatible with infallibility of Adam(PBUH). Many narrative texts are showing these challenges tracking back to Islamic first centuries. Both sects' interpreters chose different approaches for explanation of this verse. Theories like Polytheism of Adam and Eve (PBUH), Polytheism of Quraysh ancestors, Polytheism of human kind are seen among exegesis approaches of both sects. This article by critics and analysis of exegesis approaches has chosen the theory of Polytheism of Adam and Eve (PBUH) as selected approach . According to similar verses and interpretive narrations and rational reasons, Quranic and narrative of infallibility of Adam (PBUH), it seems that the verse is seeking to explain the story of childbearing of Adam and Eve, but in the part of “جعلا له شرکاء" pointed to end of Polytheist children of these two
Keywords: Infallibility of Adam, 190th verse of A'raf, exegesis narrations, exegesis approaches -
آیات 74 و 80 سوره کهف از نمونه آیاتی به شمار می روند که در نگاهی سطحی با برخی از مبانی اعتقادی و تشریعی اسلام همسو نیستند. حکم به قتل غلام پیش از اثبات جرم او و توجیه این عمل با قرائنی چون علم به کافرشدن وی در آینده یا ترس و اکراه از وقوع این رخداد، اساسی ترین اشکال ظاهری این آیات است. برخی از مفسران کوشیده اند تا با بهره مندی از رهیافت های روایی، ادبی، فقهی، کلامی و عرفانی راه حلی برای این مسئله پیدا کنند. آنان با استناد به ادله نقلی و عقلی، تحلیل هایی از ماجرا ارائه کرده و در این راستا، غالبا از جریان های تفسیری وابسته به آن تاثیر پذیرفته اند. پژوهش حاضر با رویکرد تحلیلی- انتقادی، پس از بازیابی هریک ازاین رهیافت ها، به تبیین نگره های موجود و ارزیابی آنها پرداخته، و تاثیر مکاتب تفسیری مختلف را در تحلیل های مفسران شیعه و اهل سنت در طول تاریخ تفسیر قرآن بررسیده است. دراین میان، به نظر می رسد رهیافت کلامی و به ویژه نگره باورمندی به حکمت الهی بیشتر از راهکارهای دیگر گره گشا بوده، و ضمن هم خوانی با اصول و فروع دین، با سایر رویکردها هم تعارضی نداشته است.
تاریخ ارسال: 19/02/97 | تاریخ پذیرش: 28/09/97کلید واژگان: سوره کهف, قتل غلام, موسی و خضر, رهیافت تفسیریVerses 74 and 80 of Surah al-Kahf are among verses which in a superficial inspection are not compatible with some principles of belief and theology in Islam. Giving the command to murder Gholam before his crime is proved and justifying that by some evidences such as awareness of his heresy in future or fear and reluctance of the incoming heresy are some of the most basic apparent drawbacks in these verses. Some commentators have attempted to make use of narrative, literary, juristic, theological, and mystical approaches to solve this problem. Making a reference to historical and rational evidences, they have presented some analyses of this event and in this regard, they have often been influenced by the exegetical movements relying on those evidences. Using descriptive analysis, the present study aims to discover each of the abovementioned approaches, then determine and evaluate their underlying viewpoints and finally explore the effect of various exegetical schools on the Sunni and Shi’ite commentators’ views during the history of Qur’anic exegesis. It seems that using the theological approach, especially belief in the divine wisdom, has been more effective that other alternatives as it is compatible with foundations and ancillaries of faith as well as the rest of approaches.
Received: 9/5/2018 | Accepted: 19/12/2018Keywords: Surah al-Kahf, Murdering Gholam, Muses, Khidr, Exegetical Approach -
مقاله حاضر نخستین نوشتاری است که به دو بحث تاریخ و صورت بندی مطالعه فلسفه سیاسی اسلامی در غرب می پردازد. در بحث نخست، به پیدایش و سیر تاریخی مطالعه اندیشمندان غربی درباره فلسفه سیاسی اسلامی اشاره دارد و ضمن بیان زندگی علمی این دسته از اندیشمندان، به معرفی مهم ترین آثاری می پردازد که در غرب درباره فلسفه سیاسی اسلامی نوشته شده است. در بحث دوم، مطالعه فلسفه سیاسی اسلامی در غرب در چهار رهیافت تاریخی، تفسیری، انتقادی و توصیفی صورت بندی می شود. صورت بندی مذکور نه بر اساس تقدم و تاخر زمانی اندیشمندان و آثار، بلکه بر ساس هم خوانی محتوایی مباحث می باشد. همچنین دست یابی به رهیافت های مذکور و صورت بندی آن، نه بر اساس معیار قیاسی، بلکه بر اساس مطالعه استقرایی آثاری است که درباره فلسفه سیاسی اسلامی در غرب نوشته شده اند.کلید واژگان: فلسفه سیاسی, فلسفه اسلامی, فلسفه سیاسی اسلامی, رهیافت تاریخی, رهیافت تفسیری, رهیافت انتقادی, رهیافت توصیفیThe present paper is the first to deal with the two issues of history and the categorization of the study of Islamic political philosophy in the West. The first part of the paper deals with the emergence and historical development of the study of Western scholars on Islamic political philosophy and, in addition to giving an account of the life of these scholars, introduces the most important works written in the West about Islamic political philosophy. In the second part, the study of the Islamic political philosophy in the West is categorized into four approaches: historical, interpretive, critical, and descriptive. The above categorization is not based on time, but on the congruence of content. In addition, arriving at the above approach for categorization was not based on an deductive criterion, but on the inductive study of the works written about the Islamic political philosophy in the West.Keywords: political philosophy, Islamic philosophy, Islamic political philosophy, historical approach, interpretive approach, critical approach, descriptive approach
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.