به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « مکتب قم » در نشریات گروه « علوم قرآن و حدیث »

تکرار جستجوی کلیدواژه «مکتب قم» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • majid beygi

    In a comparative analysis of the causes and contexts of different readings of the jurists of Najaf and Qom schools from the hadiths of Velayat-e-Faqih, four main factors are obtained, which are: 1. Textualism 2. Customary explanation of texts 3. Concrete ijtihad 4. Criteria of Sharia intentions in Qom school. 1. Central industry 2. Rational realization and multiplication of probabilities 3. Mathematical division 4. Lack of criterion of Sharia intentions in Najaf school. A case study of the hadiths of Velayat-e-Faqih shows that in the thought of Ayatollah Khoei school, these hadiths fail to prove the absolute authority of Velayat-e-Faqih.But the same narrations in the school of jurisprudence of Qom prove the leadership of the leadership for the jurist

    Keywords: Hadiths of Velayat-e-Faqih, Najaf School, Qom School, Imam Khomeini, Ayatollah Khoei}
  • سعید توفیق*، وجیهه میری

    تجهیز امام معصوم(ع) متوفی بدست امام معصوم در قید حیات یکی از مباحثی است که در اندیشه کلامی و فقهی شیعه مورد توجه قرار گرفته است. در این نوشتار با شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی تطبیقی باور اعتقادی دو مکتب قم و بغداد در این خصوص پرداخته می شود. با بررسی رویکرد و دیدگاه دو مکتب قم و بغداد روشن می شود که مکتب قم با تعبد و التزام به روایات، تجهیز معصوم متوفی بدست معصوم بعدی را به عنوان قاعده ای قطعی، تغییرناپذیر و فرا زمانی و فرا مکانی می شناسد؛ حال آنکه فقهای متکلم مکتب بغداد بر خلاف فقهای محدث مکتب قم، نه تنها روایات وارده در خصوص تجهیز معصوم را در حوزه اخبار آحاد قرار می دهند؛ بلکه قطعیت و تغییرناپذیری این مسیله را به عنوان یک قاعده ی مسلم کلامی و فقهی نمی پذیرند.مکتب بغداد ضمن آنکه اولویت تجهیز معصوم را بدست معصوم بعدی پذیرفته است، اما آن را به درجه ای از قطعیت ارتقا نداده است تا در صورتی که برای امام زنده در تجهیز امام متوفی موانع و محدودیت هایی به وجود آمد، همچنان خود را ملتزم و متعبد به این قاعده بداند. مکتب متکلمان و محققان، قایل به تجهیز امام حسین، امام کاظم و امام رضا(ع) بدست معصوم بعدی نیست. از گزارش های تاریخی نیز چنین درک می شود که متولی تجهیز امام رضا(ع) عموی ایشان محمد بن جعفر الصادق(ع) بوده است.

    کلید واژگان: مکتب قم, مکتب بغداد, تجهیز معصوم (ع), امام رضا(ع), ابن بابویه (شیخ صدوق), شریف مرتضی}
    Saeed Tofigh *, Vajiheh Miri

    The burial of the late Imam by the Infallible Imam is one of the topics that has been considered in Shiite jurisprudential theological thought. In this article, a descriptive-analytical method compares the beliefs of the two schools of Qom and Baghdad in this regard. Examining the approach and perspective of the two schools of Qom and Baghdad, it becomes clear that the school of Qom, by worshiping and adhering to the narrations, recognizes the equipping of the deceased by the next infallible as a definite, unchangeable, trans-temporal and trans-spatial rule. However, the theologians of the Baghdad school, unlike the hadith jurists of the Qom school, not only show the narrations regarding the equipping of the infallibles in the field of individual news; Rather, they do not accept the The Baghdad school, while accepting the priority of equipping the infallible with the next infallible, has not elevated it to a degree of certainty until there are obstacles and restrictions for the living Imam in equipping the deceased Imam certainty and immutability of this issue as an indisputable theological rule of jurisprudence. Remain committed to this rule. The school of theologians and scholars does not believe in equipping Imam Hussein, Imam Kazem and Imam Reza (as) with the next infallible. It is also understood from historical reports that Imam Reza 's uncle Muhammad ibn Ja'far al-Sadiq was in charge of equipping him.

    Keywords: Qom school, Baghdad school, Imam Reza, Sheikh Sadough, Sharif Morteza}
  • هادی خوشنودی*، مهدی شوشتری، سید محمد حیدری خورمیزی

    مکتب شناسی اصولی، از فعالیت های علمی بسیار مهم و دارای تاثیرات شگفت در اجتهاد است. بسیاری از تضییع فرصت ها، تاخیر در ابداعات و ضعف در پاسخ گویی به نیازها، ناشی از عدم مکتب شناسی است. در اصول فقه امامیه چهار مکتب مهم وجود دارد که عبارتند از مکتب اصولی کربلا، مکتب اصولی سامرا، مکتب اصولی نجف و مکتب اصولی قم، پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی و تحلیلی ضمن معرفی اجمالی مکاتب اربعه امامیه، به این نتیجه رسیده که علمای مکاتب اربعه اصولی به صورت کلی در سه دسته جای میگیرند: فقهای تطبیقی، فقهای تحلیلی و فقهای تنزیهی. علل اختلاف در مکاتب اصولی وجود مسایل غیراصولی در علم اصول و خلط بین آنهاست و وجود مسایل غیراصولی در اصول می تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد اول این که بعضی از مباحث زاید از کتب اهل سنت به کتب  شیعه منتقل شده است، عامل دیگر این که اصول، چارچوب مشخصی نداشته و هر کس بنا به سلیقه خود مطالبی را افزود؛ عامل سوم نیاز به بعضی مطالب بوده که پس از جایگیری در علم اصول نیاز به آن مطالب از بین رفته است.

    کلید واژگان: مکتب, مکتب قم, مکتب نجف, مکتب سامراء, مکتب کربلا}
  • عبدالمجید حکیم الهی*

    با آغاز غیبت امام دوازدهما دوره حیرت در جامعه شیعی آغاز می شود؛ از سویی جامعه شیعی از درون با پرسش هایی مواجه است و از سوی مقابل نیز شیعیان با شبهات و پرسش-هایی از طرف فرقه ها و مکاتب دیگر به ویژه زیدی ها و معتزله مواجه شده اند. با توجه به این فضای فکری است که دو مکتب قم و بغداد با دو رویکرد نص گرایانه و عقل گرایانه دو منظومه معرفتی شیعه را شکل داده اند. با توجه به بحران های دوره حیرت است که شیخ صدوق و شیخ مفید تلاش می کنند با نوآوری های خود در دایره دو رویکرد نص گرا و عقل گرا، جامعه شیعی را از این بحران خارج سازند. با توجه به آنچه گفته شد، نوشتار حاضر تلاش دارد به این پرسش بپردازد که در یک بررسی تطبیقی، عقل چه جایگاهی در منظومه معارف مکتب عقل گرای بغداد و نص گرای قم داشته است و نوآوری های شیخ صدوق و شیخ مفید در جایگاه عقل چیست. در پاسخ به این پرسش تلاش خواهد شد تا نشان داده شود که جایگاه عقل در معارف شیعی و صورت بندی نص گرا و عقل گرا در دو مکتب قم و بغداد پس از عصر غیبت معصوم} به دلیل آموزه های اهل بیت] با شکاف عمیقی که در کلام و فقه اهل سنت با دو رویکرد اشعری و معتزلی به وجود آمد، مواجه نشد و پس از آغاز عصر غیبت و نیازهای جوامع شیعی در این عصر، شیخ صدوق و شیخ مفید با نوآوری های خود در حدیث شناسی و علم کلام جایگاه عقل در معارف شیعی را رشد دادند که تاثیرات آن از حدیث شناسی به علم کلام و سپس به فقه و اصول فقه انتقال یافت و عقل به عنوان ادله چهارم در فقه جای گرفت.

    کلید واژگان: مکتب قم, مکتب بغداد, نص گرایی, عقل گرایی, شیخ صدوق, شیخ مفید, رشد جایگاه عقل}
    Abdul Majid Hakim Elahi *

    With the commencement of the occultation of the Twelfth Imam (a), a period of perplexity (ḥayrah) begins in the Shīʿī community: on the one hand, the Shīʿī community is faced with questions from within, and, on the other hand, the Shīʿīs are confronted with doubts and questions from other sects and schools, especially the Zaydīs and the Muʿtazila. It was in this intellectual milieu that the two schools of Qom and Baghdad shaped the two distinct Shīʿī doctrinal systems based on scripturalism and rationalism. The crises of the period of perplexity led al-Shaykh al-Ṣadūq and al-Shaykh al-Mufīd to employ their innovative thinking in their respective scripturalist and rationalist approaches so as to bring the Shīʿī community out of this plight. The present article seeks to carry out a comparative study of the place of intellect in the doctrinal systems of the rationalist school of Baghdad and the scripturalist school of Qom, as well as the innovations brought about by al-Shaykh al-Ṣadūq and al-Shaykh al-Mufīd in presenting the role of reason. In examining this question, an attempt will be made to show that, due to the guiding teachings of the Ahl al-Bayt (a), the place of reason in Shīʿī doctrines and the categorization of the two schools of Qom and Baghdad into scripturalist and rationalist in the era of the Infallible’s occultation did not result in a deep fissure, as witnessed between the Ashʿarī and Muʿtazilī theological schools.After the commencement of the age of occultation and the needs of Shīʿī communities in this era, al-Shaykh al-Ṣadūq and al-Shaykh al-Mufīd, with their novel approaches in hadith studies and theology, elevated the role of reason in Shīʿī teachings. The effects of this were subsequently transferred from ḥadīth studies to theology and thereafter to jurisprudence and legal theory, and reason became the fourth principle in jurisprudence.

    Keywords: The school of Qom, the school of Baghdad, scripturalism, Rationalism, al-Shaykh al-Ṣadūq, al-Shaykh al-Mufīd, elevation of the role of reason}
  • سید روح الله لطیفی

    در سال‌های اخیر، برخی جریان‌های مخالف اسلام سیاسی مدعی‌اند، حوزه علمیه نجف که از دوران آخوند خراسانی به این سو، تحت عنوان «مکتب نجف»، کانون مرجعیت جهان تشیع بوده، حوزه‌ای است سکولار و بی‌تفاوت نسبت به مسایل سیاسی اجتماعی و در نتیجه مداخله حوزه علمیه و مکتب قم، در امور سیاسی نوعی بدعت و انحراف در مسیر حرکت حوزه‌های علمیه تلقی می‌شود. در تحقیق پیش‌رو با مراجعه به مبانی دینی و نیز عملکرد حوزه علمیه نجف در دوران معاصر، به شیوه‌ای تحلیلی، این شبهه بررسی شد که آیا واکنش این حوزه نسبت به مسایل سیاسی اجتماعی نوعی بی‌تفاوتی است، یا اینکه این حوزه نیز به لزوم دخالت حوزه‌های علمیه در مسایل سیاسی اجتماعی معتقد است. در نهایت مشخص شد، براساس مبانی اسلام، این دین با سیاست رابطه تنگاتنگی داشته؛ لذا هیچ حوزه علمیه‌ای نمی‌‌تواند نسبت به مسایل سیاسی اجتماعی بی‌تفاوت باشد. همچنین بررسی‌ دیدگاه‌ها و سیره عملی و نظری علمای شاخص مکتب نجف حاکی از بی‌تفاوت نبودن و مداخله‌های آنها در امور سیاسی اجتماعی است و از این منظر میان مکتب قم و نجف تفاوتی ماهوی و اساسی وجود ندارد.

    کلید واژگان: مکتب نجف, مکتب قم, سیاست, ولایت فقیه}
  • محمد غفوری نژاد، محمدرضا ملانوری شمسی
    مطالعه شخصیت و آرای کلامی دانشمندان امامی متقدم در ادوار گوناگون می تواند زمینه را برای تدوین تاریخ جامع کلام امامیه فراهم کرده، این خلا علمی را پوشش دهد. محمد بن حسن صفار یکی از شخصیت های بزرگ مکتب قم در قرن سوم هجری است. برآیند داده های تاریخی آن است که وی در میان علوم دینی، بیش از همه، به فقه اهتمام داشته است. با این وجود، او را می توان متکلم نیز دانست. حجم بالای روایت های اعتقادی او این مدعا را اثبات می کند. برخی از آثار او همچون کتاب الرد علی الغلات و کتاب بصائر الدرجات نیز از شواهد این مدعاست. این تحقیق با رویکرد توصیفی- تحلیلی به دنبال تبیین شخصیت و آرای کلامی این دانشمند امامی اثرگذار است.
    از اهم آرای کلامی وی در خداشناسی می توان فطری بودن معرفت الهی، شناخت خدا از طریق اسماء و صفات، شرک بودن هرگونه تشبیه خداوند به مخلوقات، توقیفی بودن اسماء و صفات، صفت فعل دانستن اراده الهی و حصول بداء برای خداوند را نام برد. در باب پیامبرشناسی و امام شناسی می توان به ضرورت شناخت پیامبران و وجوب اطاعت از آنان، تفویض امور دین به حضرت محمد(ص) از میان انبیای الهی، اعلم بودن پیامبر از انبیای دیگر، اصل بودن عقیده امامت در آموزه های دینی، ضروری بودن وجود امام، نصب الهی ائمه(ع)، اعلم بودن ائمه(ع)، گستردگی منابع و دامنه علم ائمه(ع)، عصمت ائمه(ع)و ولایت آنان در تکوین به عنوان اهم آرای کلامی وی اشاره نمود.
    کلید واژگان: مدرسه کلامی قم, محمد بن حسن صفار, مکتب قم, بصائر الدرجات, صفار قمی}
    Mohammad Ghafoorinejad, Mohammadreza Mollanoori Shamsi
    Studying the personality and theological views of early scholars of the early Imāmi in various periods can provide a basis for comprising a comprehensive history of Imamiyah and satisfy the need. Mohammad ibn Hassan Saffar has been one of the great figures of Qom school in the third century AH. The result of the historical data is that he, among religious sciences, has been most concerned with jurisprudence. Nevertheless, considering his theological traditions, he may also be regarded as a theologian. Some of his works, including Al-radd al al-Gholat and Basa`ir al-Darajat may be regarded as evidence in the field. This research, with a descriptive-analytical approach, is intended to explain the character and theologian statements of this influential Imami scholar. As his most important theological opinions one may refer to natural state of human knowledge of God, human knowledge of God through Names and Attributes, any Divine likeness to creatures as polytheism, tauqifi state of Names and Attributes, Divine Will as attribute of action and the occurrence of bida` for God. In the field of Prophecy and Imamate, the necessity of recognizing the prophets and obeying them, delegating the affairs of religion to the Prophet Muhammad (S) among Divine prophets, the Prophet's being most aware with regard to others, religiously essentiality of Imāmate, necessity for the existence of Imam, Divine establishment of Imams, Imams` state of being the most of knowledge, vastness of Imams` sources and fields of knowledge, Imams` infallibility and authority in takwin
    Keywords: Theological School of Qom, Mohammad Ibn Hassan Saffar, Qom School, Basair al-Darajat, Saffar Qomi}
  • مهدی برزگر
    میان بسیاری از اهل علم مشهور است که روش اجتهادی شیخ انصاری رحمه الله در راستای تکمیل و امتداد روش مرحوم وحید بهبهانی قرار دارد. نگارنده در این مقاله با بررسی تفصیلی شباهت ها و تفاوت های بنیادین روش این دو فقیه و اصولی بزرگ، ثابت کرده است که روش مرحوم شیخ فاصله های بسیار زیادی از روش مرحوم وحید پیدا کرده است; به گونه ای که بسیاری از شاخصه های اجتهاد را که مرحوم وحید شرط می دانسته است، ندارد و در مسیر دیگری حرکت کرده است.
    کلید واژگان: وحید بهبهانی, شیخ انصاری, مکتب قم, مکتب نجف, روش اجتهاد, تورم علم اصول}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال