جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "badness" در نشریات گروه "علوم قرآن و حدیث"
تکرار جستجوی کلیدواژه «badness» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
ازآنجاکه معجزه راه اثبات نبوت نبی از دیدگاه دینداران شمرده می شود، اثبات عجز بشر از آوردن مانند قرآن دلیلی بر الهی بودن قرآن و دلیلی بر صدق ادعای نبوت پیامبر اکرم (ص) است. عجز بشر از آوردن مانند قرآن در صورتی ادعای نبوت پیامبر (ص) را اثبات می کندکه دلالت آن بر صدق ادعای آورنده آن پذیرفته شود. اثبات این دلالت بر پایه تبیین حسن و قبح عقلی و پس از باور و اعتراف به وجود خداوند قادر، حکیم و عالم عملی می شود. در این نوشتار، موضوع با روش توصیفی - تحلیلی و کتابخانه ای و با توجه به قواعد «وجوب لطف»، «قبح اغراء به جهل» و «امتناع نقض غرض» از خداوند، بررسی شده است. نتیجه نوشتار حاضر، اثبات دلالت عقلی و برهانی عجز بشر از آوردن مثل قرآن بر الهی بودن آن است.
کلید واژگان: قرآن کریم, همانندناپذیری, الهی بودن, اعجاز, صدق نبوت, حکمت, حسن و قبح عقلی, قاعده لطفSince miracles are considered as a way to prove prophethood from the point of view of religious people, proving the inability of human beings to create something like the Qur'an is a reason for the divinity of the Qur'an and a reason for the validity of the claim of the Holy Prophet prophethood. The inability of human beings to create something like the Qur'an proves the claim of prophethood of the Prophet if its implication is accepted as the validity of the claim of its creator. The proof of this implication is based on the rational explanation of goodness and badness, and after believing and confessing the existence of Allah, the Almighty, the Wise and the All-Knowing. In this article, this issue has been examined via a descriptive, analytical and library method and according to the rules of "obligation of grace", "ugliness of exaggeration with ignorance" and "refusal to violate the intention" of Allah. The result of the present article is the proof of the rational and logical reason for human inability to create the Qur'an indicates its divinity.
Keywords: The holy Qur'an, inimitability, Divinity, miracle, Validity of Prophethood, Wisdom, Rational goodness, badness, The rule of grace -
توجه به مبانی نظری اخلاق و نقش آنها در تدوین دستورالعمل های اخلاقی ضروری است. معرفت شناسی اخلاق، ناظر به مبانی معرفت شناسانه اخلاق و توجیه احکام و گزاره های اخلاقی و واکاوی و ارزش گذاری منابع و بررسی راه های نیل به معرفت اخلاقی است. در این مقاله و با تکیه بر آثار و اندیشه های فیض کاشانی، در صدد تبیین مبانی معرفت شناختی اخلاق بوده ایم. عقل، وحی، حس و شهود از منابع مهم معرفت اخلاقی در نگاه کاشانی اند و البته، او عقل را بر دیگر منابع معرفت مقدم می داند؛ زیرا دیگر منابع معرفتی اعتبار خود را از عقل می گیرند. به اعتقاد او، عقل کامل، مختص انبیاء و اولیاء است و دیگران باید وحی را بر عقل ترجیح دهند؛ زیرا وحی افزون بر کلیات، جزییات امور را نیز تبیین می کند و از همین رو، می توان به نقش بی بدیل وحی در شناخت تکالیف اخلاقی و توانایی بر انجام آنها پی برد. دیدگاه فیض کاشانی در تبیین و تحلیل مبانی معرفت شناختی اخلاق بر این فرض مبتنی است که حس و عقل در کنار وحی قرار گرفته اند و پیوندی تنگاتنگ میان آنها برقرار است. این نگاه و رویکرد، این قابلیت را دارد که در ساحت های گوناگون از جمله اخلاق تاثیر گذار باشد.کلید واژگان: فرا اخلاق, مبانی معرفت شناختی, فیض کاشانی, معرفت اخلاقی, حسن و قبح عقلی, وحی و معرفت اخلاقیIt is necessary to take account of the theoretical foundations of ethics and their role in moral instructions. Moral epistemology deals with the epistemological foundations of ethics. To be more precise, in moral epistemology, moral judgments and propositions are explained and justified while the sources and processes of acquiring moral knowledge are analyzed and evaluated. In this article, relying on Feyḍ Kashani’s works and ideas, we seek to explain the epistemological foundations of ethics and the extent to which moral knowledge is influenced by them. Reason, revelation, senses, and intuition are considered to be the important sources of moral knowledge by Feyḍ Kashani. He regards reason as superior to the other sources of knowledge because they take their validity from it. Feyḍ Kashani believes that the perfect rationality is peculiar to the prophets and saints, and others have to prefer revelation to reason because revelation explains not only general matters but also the issues in detail, and therefore, one can realize the unique role of revelation in recognizing moral obligations and in the ability to fulfill them. Feyḍ Kashani explains and analyzes the epistemological foundations of ethics, on the assumption that senses and reason are next to revelation and there is a close connection between them. This outlook can have an impact on various areas including ethics.Keywords: Meta-ethics, epistemological foundations, Feyḍ Kashani, moral knowledge, rational goodness, badness, revelation
-
نشریه اخلاق پژوهی، پیاپی 11 (تابستان 1400)، صص 133 -147
اخلاق، امری بیرون از جهان نیست، بلکه دقیقا با تمام اجزای جهان آمیخته است و این درآمیختگی اخلاق با جهان، خود را به صورت پیوند میان عمل اخلاقی و ظهور شییی یا تجسم یافته آن عمل اخلاقی نشان می دهد. هدف این پژوهش که به روش توصیفی۔ تحلیلی انجام شده است، پاسخ به این پرسش است که مفهوم استعاره «بدی» در متن اندرزی فارسی میانه (مینوی خرد) و فارسی دری (گلستان سعدی) دارای چه حوزه های مبدایی بر اساس نظریه «استعاره معاصر» هستند و نتیجه مقایسه آنها با یک دیگر چیست. داده های تحقیق نشان می دهند که [بدی شیء است] هم در مینوی خرد (با 60%) و هم در گلستان سعدی (با 67%) بیشترین بسامد را دارد و این نشان از این حقیقت دارد که گرچه «مینوی خرد» متنی مربوط به دوران پیش از اسلام است و «گلستان سعدی» متنی مربوط به پس از اسلام، اما محتوای اخلاقی این دو کتاب از منظر زیربنای فلسفی و تلقی هستی شناسانه، دو وجه از یک جهانب ینی و تلقی یگانه از جهان هستند که جهان را دارای مراتب می داند و باور دارد که در پس هر فعل یا عمل اخلاقی، تجسم یا شیییت آن عمل اخلاقی در مرتبه ای دیگر از هستی ظاهر می شود.
کلید واژگان: اخلاق, نظریه «استعاره معاصر», رذیلت اخلاقی, بدی, مینوی خرد, گلستان سعدیPhilosophers have offered many meanings and descriptions for morality. Morality is not an alien factor to the world, in fact it is interweaved with every aspect of the world. This becomes apparent in metaphor and materialization of moral deeds in word views. The purpose of this research is to use analytical and literature review methods to compare and analyze the “Badness” metaphor in two famous Persian texts, . We also aim to understand the source domains of this metaphor based on the contemporary metaphor theory. Lakoff and Johnson (2003) believe that metaphors are cognitive tools that humans use to make abstract concepts more comprehendible. Our analysis showed that the "Badness is a thing" name-of-mapping n both Mēnōg- ī- Xrad (with 60%) and Golestan (with 67%) has the highest occurrence frequncy. This shows that even although Mēnōg- ī- Xrad is a pre-Islamic text and Golestan post-Islamic, their moral content are in fact two aspects of a singular world view when looked through a philosophical lens. Both texts believe that the world has multiple orders (the material life and the after life) and the materialization of each moral act will manifest itself in th next order of being (after life)
Keywords: Moral, Metaphor, Badness, Mēnōg ī Xrad, Golestan-e-Sa’di -
حسن و قبح از جمله موضوعات مهم دانش کلام اسلامی است که نتایج مختلفی در حوزه ها و شاخه هایی چون اخلاق و عقاید دارد. اشاعره حسن و قبح را شرعی و محصول احکام می دانند و معتزله و شیعه آن را از احکام عقل و مقدم بر شرع دانسته اند. طبق دیدگاه دسته دوم، حسن و قبح احکام، تابع مصالح و مفاسد آن هاست. حکم حسن تابع مصلحت و حکم قبیح دارای مفسده است. البته به جهت محدودیت های عقل آدمی، یافتن مصالح و مفاسد پشتیبان و یا حسن و قبح احکام، صرفا برای برخی احکام محقق می شود نه به صورت قاعده کلی. پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی-توصیفی مبتنی بر روشی کتابخانه ای در پی تحقیق پیرامون نگرش نهج البلاغه به مسئله حسن و قبح و پاسخ به این سوال است که آیا می توان از آن بر نظریه حسن و قبح اقامه دلیل نمود؟ در پاسخ به پرسش محوری پژوهش ممکن است برخی ادعا کنند که این کتاب دغدغه مساله حسن و قبح را نداشته و اشاره ای به این اصل ندارد. حال آنکه از برخی تعابیر آن می توان بر اثبات و تایید مدعای این اصل مهم کلامی بهره گرفت. از این رو، به کمک نگرش نهج البلاغه به مسئله فطرت، نقش و جایگاه عقل و همچنین گوشه هایی از بیانات امام (ع) می توان پاسخ پرسش پژوهش را یافت؛ با توجه به این نکته که عقلی بودن حسن و قبح، وجدانی است. اقامه دلایل و شواهد نقلی بر آن بیشتر جنبه تنبیهی و برطرف کنندگی غبار غفلت از آن دارد.
کلید واژگان: حسن و قبح عقلی, نهج البلاغه, حسن و قبح شرعی, عقل, فطرتGoodness and badness are one of most important subjects of the Islamic theology that have different results in areas and branches such as ethics and beliefs. The Ash'arites consider goodness and badness as the religious and product of Shari'a rules, and the Mu'tazilites and Shiites consider it as one of the rules of reason and prior to Shari'a. According to the second category, goodness and badness of rulings are subject to their interests and corruptions. The verdict of goodness is subject to expediency and the verdict of badness is corrupt. Of course, due to the limitations of human intellect, finding supporting materials and corruptions or the good and bad of rulings is achieved only for some rulings and not as a general rule. The present study, with an analytical-descriptive approach based on a library method, seeks to investigate the attitude of Nahj al-Balaghah to the issue of goodness and badness and answer the question whether it can be used as a reason for the theory of goodness and badness? In answer to the central question of the research, some may claim that this book is not concerned with the issue of goodness and badness and does not refer to this principle. However, some of its interpretations can be used to prove and confirm the claim of this important theological principle. Therefore, with the help of Nahj al-Balaghah's attitude to the issue of nature, the role and position of reason, as well as parts of Imam's (as) statements, the answer to the research question can be found; Given that the rationality of goodness and badness is a conscience. Presenting narrated reasons and evidences on it is mostly punitive and negligent.
Keywords: Rational Goodness, Badness, Nahj-ol-Balagheh, Religious Goodness, badness, reason, nature -
نشریه اخلاق پژوهی، پیاپی 8 (پاییز 1399)، صص 43 -68بحث حسن و قبح از مسایل مهم کلام ، فلسفه و اصول فقه است. از طرفی دیگر ، قضاوت درباره نیکویی و بدی ، به متغیرهایی نظیر «قصد فاعل» وابسته است. یکی از مسایل مورد کنکاش فقیهان اصولی و فیلسوفان اخلاق ، بررسی نقش قصد در ارزش عمل و حسن و قبح افعال است. در این میان ، اندیشه های ملا محمد کاظم خراسانی (آخوند خراسانی) ، درباره تاثیر قصد بر حسن و قبح افعال از اهمیت فراوانی برخوردار است. در این مقاله با روش تحقیقی۔ توصیفی ، ضمن مفهوم پردازی حسن و قبح و تبیین دیدگاه های مختلف درباره معنای آنها ، نظر فقیه و اصولی بزرگ ، آخوند خراسانی درباره نقش قصد در حسن و قبح اخلاقی تحلیل شده است. از نظر آخوند خراسانی ، « حسن و قبح» همان ملایمت و منافرت فعل با قوه عاقله است. به این معنا که هر عملی که مورد تایید عقل باشد ، ملایم و اگر عقل آن را تایید نکند ، مورد تنفر است. قصد فاعل نیز یکی از معیارهای ملایمت و منافرت با عقل است. بدین ترتیب ، قصد خوب ، حسن فاعلی دارد ، چنان که قصد بد قبح فاعلی دارد ، یعنی عقل اراده انجام افعال قبیح را نمی پسندد و به قبح آن حکم می کند و به تبع قبح نیت عمل نیز قبیح شمرده می شود.کلید واژگان: قصد, حسن اخلاقی, حسن فاعلی, حسن فعلی, اثر قصد جاهل, اثر قصد متجری, اثر قصد بر حسن و قبحThe problem of goodness and badness is an important problem in theology, philosophy, and principles of jurisprudence (uṣūl al-fiqh). Moreover, judgment of goodness and badness depends on variables such as the “agent’s intention.” One problem with which both Muslim jurists and moral philosophers are concerned is the intention’s role in the value of action and its goodness and badness. The views of Muḥammad Kāẓim Khurāsānī (known as Ākhūnd Khurāsānī) about the role of intention in goodness and badness of actions is very significant. In this paper, we deploy a descriptive method of research to conceptualize goodness and badness, and provide an account of different views here to analyze the view of Ākhūnd Khurāsānī about the role of intention in moral goodness and badness. For him, “goodness and badness” are respectively the agreement and disagreement of an action to the intellectual faculty. This means that any action confirmed by reason is agreeable, and any action rejected by reason is disagreeable. The agent’s intention is a criterion of such agreeability and disagreeability. Thus, a good intention has agential goodness, just as a bad intention has agential badness; that is, reason does not like bad actions and judges that they are bad, and the action is also judged as bad following the badness of its intention.Keywords: intention, moral goodness, agential goodness, goodness of action, the effect of an ignorant person’s intention, the effect of mutajarrī’s intention, the effect of intention on goodness, badness
-
حسن و قبح افعال یکی از مسائل اساسی در علم کلام، اصول فقه و اخلاق است که از جهات مختلف معناشناختی، هستی شناختی و معرفت شناختی می توان از آن بحث کرد. اینکه حسن و قبح، ذاتی افعال است یا نه، بحثی هستی شناختی است؛ اما اینکه عقلی است یا نه، بحثی معرفت شناختی است. غالبا این دو حیث بهدرستی از هم تفکیک نشده ، مغالطاتی را در پی داشته است. مقاله حاضر پس از تفکیک دو جهت یادشده، تعیین محل نزاع و نیز بیان دستاوردهای معرفت شناختی قضایای حسن و قبح، سه دلیل معرفت شناختی بر عقلی بودن قضایای حسن و قبح ارائه کرده است. بنا بر دلیل اول، اگر حسن و قبح، عقلی نباشد، شناخت حسن و قبح افعال به طور مطلق و حتی از راه شرع هم امکان پذیر نخواهد بود. دلیل دوم ثابت می کند قضایای حسن و قبح، یقینی اند و در مقدمات برهان به کار می روند، نه مشهوری و عقلایی تا صرفا در جدل به کار آیند. در دلیل سوم، حسن و قبح برخی افعال، بدیهی دانسته شد و معلوم است اگر قضیه ای بدیهی بود، به طریق اولی یقینی و عقلی هم خواهد بود. اگرچه اشکالات متعدد معرفت شناختی به دلایل یادشده وارد گردیده، در نهایت با پاسخ های کامل و متقن از عقلی بودن حسن و قبح دفاع شده است.کلید واژگان: قضایای حسن و قبح, حسن و قبح عقلی, حسن و قبح شرعی, حسن و قبح یقینی, حسن و قبح بدیهیThe problem of human deed`s Goodness and badness is one basic problem in theology, usuli fiqh and ethics; it may be studied in different aspect of semantics, ontology and epistemology. Whether goodness and badness are essential to deeds or not is ontological; but whether it is rational or not, is epistemological. Often, these two aspects are not properly distinguished and it leads to some fallacies. This paper, having distinguished the two aspects, deciding the place of dispute and describing epistemological consequences, has argued for rationality of those propositions of goodness and badness by giving three proofs. Upon the first, if the goodness and badness are not rational, one may not be of any knowledge of the goodness of human deeds at all, even by way of religion. The second proof proves that these propositions carry certainty and, therefore, are used in the premises of logical demonstration; they are not among those known only as well-known used in dialectic. On the third reason, the validity of certain deeds is known as self-evident and, thereof, certain and rational. Although numerous epistemological objections have been given against the proofs, finally the paper, giving certain arguments, has defended rationality of the goodness and badness of these propositions.Keywords: Goodness, Badness, Religious Goodness, Undoubtable Goodness, Self-Evident Goodness
-
شیخ محمدحسین اصفهانی - اندیشور اصولی شیعی - با استناد به سخنان حکیمان مسلمان تلاش کرده است تا تصویری عقلایی از نظریهٔ مشهور بودن قضایای اخلاقی ارائه کرده و طرحی نو در افکند. بنا به دیدگاه او، خوبی و بدی اخلاقی به معنای «استحقاق مدح و ذم» است؛ زیرا در مرحلهٔ معناشناسی آنچه از ارزش اخلاقی اراده می شود، همین بعد تحسین پذیری و تقبیح پذیری است. در تبیین وجودشناختی محقق اصفهانی از حسن و قبح اخلاقی دو عنصر مهم وجود دارد: یکی، تحسین و تقبیح عقلا و دیگری، نگاه ابزاری به این تحسین و تقبیح، به این معنا که تحسین و تقبیح عقلا به این دلیل است که افعال اخلاقی راهی برای حفظ نظام اجتماعی و جلب مصلحت ها و دفع مفسده ها به شمار می آیند. در این مقاله پس از طرح و تحلیل جانمایه نظریه و ادعای محقق اصفهانی و واکاوی لوازم آن، به نقد این دیدگاه پرداخته شده است.کلید واژگان: ارزش, حسن, قبح, اخلاق, مشهورات, قضایای اخلاقی, محقق اصفهانیShaykh Muḥammad Ḥusayn Iṣfahānī, the Shiite scholar of Ūṣūl al-Fiqh (principles of Islamic jurisprudence), has appealed to remarks by Muslim philosophers in order to give a common-sense picture of the moral propositions being types of mashhūrāt (generally held) propositions and provided a new theory. According to his view, moral goodness and badness amounts to being praiseworthy or blameworthy, because semantically speaking, moral value is meant to refer to being worthy of praise and blame. There are two elements in Muḥaqqiq Iṣfahānīs ontological account of moral goodness and badness: praise and blame by rational people, and an instrumental view of the praise and the blame, that is, rational people praise or blame an action because moral actions are ways to protect the social system, gain interests, and prevent harms. We criticize Iṣfahānīs view in that, first, our evaluations of the moral are made in terms of discovery, rather than construction, and second, the value we perceive in the moral is one that can be perceived by seeing their essences, and so, they do not have an instrumental nature. In this paper, after an analysis of the gist of Muḥaqqiq Iṣfahānīs claim and its implications, we will criticize his view.Keywords: Value, goodness, badness, morality, mashhūrāt (generally held propositions), moral propositions, Muḥaqqiq Iṣfahānī
-
شهید صدر در مسئله حسن و قبح، به تبیین معناشناسی حسن و قبح، حسن و قبح در مقام ثبوت و اثبات، و تبیین سنخ قضایای حسن و قبح پرداخته، و برخی دیدگاه های جدیدی ارائه نموده است. در اندیشه ایشان، تفسیر حسن و قبح به «مصلحت و مفسده»، «استحقاق ثواب و عقاب»، «استحقاق مدح و ذم» و «میل و غریزه» صحیح نیست، و معنای حسن و قبح، ضرورت اخلاقی ای است که در لوح واقع و با قطع نظر از دائره اعتباریات، تحقق داشته و غیر از ضرورت تکوینی است. به باور ایشان، تفاوت حسن و قبح ذاتی و شرعی، تفاوت جوهری بوده و در کیفیت اسناد خلاصه نمی شود. ایشان به نقد برخی ادله عدلیه برای اثبات حسن و قبح ذاتی و عقلی پرداخته و دو گزاره «عدل حسن است» و «ظلم قبیح است» را از قضایای ضروری به شرط محمول قلمداد می نماید. به باور ایشان قضایای حسن و قبح، برهان ناپذیر بوده و جزء یقینیات اند و استدلال محقق اصفهانی بر مشهوری بودن آنها صحیح نیست. دیدگاه شهید صدر در کنار نقاط قوت، کاستی هایی نیز دارد که در این نوشتار به آنها پرداخته شده است.کلید واژگان: حسن و قبح, ذاتی, عقلی, مصلحت, مفسده, مدح و ذم, شهید صدرExploring the question of goodness and badness, Martyr Sadr has aimed to explain the meaning of goodness and badness and their status in the station of realization and affirmation and typology of statements of goodness and badness. According to his view, interpretation of goodness and badness as expediency and aftermath, deserving reward and punishment, deserving praise and blame, desire and instinct is not correct but the authentic meaning of goodness and badness is the moral necessity which - regardless of the realm of conventions - has had actuality in the tablet of reality and is other than cosmic necessity. According to him, the difference between essential and canonical goodness and badness is substantial and is not limited to the quality of ascription. He has criticized some of justice-oriented ('adliyyah) theologians for proving essential and rational goodness and badness and regarded the two propositions of justice is good and oppression is bad as assertoric propositions. According to him, the propositions of goodness and badness are indemonstrable and are among certainties and Muhaqqiq Isfahanis argument for their being among conventional proposition is not valid. Beside its strong points, Martyr Sadrs view has some weak points which have been dealt with in the present article.Keywords: goodness, badness, essential, rational, expediency, evil aspect, praise, blame, Martyr Sadr
-
تاکید قرآن و سنت بر نقش عقل در هدایت انسان، نشان از اهمیت این موهبت الهی دارد. از آنجایی که بحث حجیت عقل یکی از بحث های مهم در بین متکلمان و سلفی ها است و از سوی دیگر البانی، به عنوان یکی از رهبران سلفی، دارای پیروان و مکتبی است، بر آن شدیم تا عقل از دیدگاه البانی را بررسی و تبیین کنیم و ضعف های دیدگاه وی را نشان دهیم. با تحقیقات انجام شده این نتیجه به دست می آید که البانی تعریف خاصی برای عقل مطرح نکرده و معتقد است عقل بر دو قسم است: عقل حقیقی و عقل مجازی. به نظر وی، روایات عقل جعلی و موضوعه است. چون در سند بیشتر روایات عقل، داوود بن محبر وجود دارد. در نگاه البانی، خدا به وسیله عقل شناخته نمی شود و عقل سلیم با نقل صحیح تعارضی ندارد. حسن و قبح، شرعی است نه عقلی.
کلید واژگان: عقل, البانی, روایات عقل, تعارض عقل و نقل, حسن و قبح عقلیConsiderable emphasis of the Qur'an and Sunnah on the role of reason in guiding people indicates the significance of this gift of God. Since there is a heated debate among theologians and the Salafis about authority of reason and Albania, on the other hand, is one of the Salafi leaders who has his own school and followers, we decided to investigate and explain reason from Albani's perspective and display the weaknesses of his view. Research shows that Albani has not proposed a specific definition for reason; he believes that reason is twofold: real reason and virtual reason. In his view, narrations are virtual reason because David Bin Mahbar is present there in the chain of the narrators of most of the narrations about reason. Albani believes that God cannot be known by reason and common sense is not supposed to conflict with reliable and authentic narrations. Thus, good and evil are originated in Shar'a not reason.
Keywords: wisdom, Albani, narrations about wisdom, conflict between, narration, rational goodness, badness
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.