به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « حکمیت » در نشریات گروه « علوم قرآن و حدیث »

تکرار جستجوی کلیدواژه « حکمیت » در نشریات گروه « علوم انسانی »
  • حسین هوشمند فیروزآبادی*، علی جعفری، علی محمد حکیمیان

    قضاوت تحکیمی که در مقابل قضاوت انتصابی نهادی جهت حل و فصل اختلاف میان طرفین تنازع در فقه محسوب می شود، امروزه در قوانین حقوقی تحت عنوان «داوری» ظاهر گشته و این شیوه حل اختلاف فقهی ‍ حقوقی، به دلیل احترام به حاکمیت اراده طرفین در انتخاب شخص قاضی تحکیم یا داور، روزبه روز در حال گسترش و اقبال مردم می باشد. پیرامون ادله قرآنی مشروعیت این نهاد فقهی و حقوقی میان فقها اختلاف نظر وجود دارد؛ به گونه ای که برخی مشروعیت آن را از برخی آیات قرآن استنباط نموده و برخی دیگر قائل به عدم مشروعیت آن به استناد برخی آیات دیگر هستند. پرسش اساسی این است که آیاتی که بر مشروعیت یا عدم مشروعیت داوری (قضاوت تحکیمی) دلالت می کنند، کدام اند و حدود دلالت هریک از این آیات به چه میزان است؟ گرچه بررسی جامع فقهی هر موضوع، نیازمند بررسی همه ادله فقه از جمله قرآن، سنت، عقل و اجماع است، اما در این نوشتار با تمرکز بر آیات قرآن و حفظ محوریت آیات شریف کلام وحی، دلالت آیاتی که قائلان به عدم مشروعیت داوری مطرح ساخته اند (مانند آیه رد منازعات و اختلافات به خدا و رسول (ص) و آیه تلازم ایمان با ارجاع اختلافات به پیامبر (ص)) محل مناقشه قرار گرفته است و از میان آیات مورد تمسک قائلان به مشروعیت داوری، تنها دلالت آیه 31 سوره نساء مربوط به نشوز زوجین مورد پذیرش قرار گرفته و با پذیرش مولویت «فابعثوا» در این آیه شریفه و رد نظریه ارشادی بودن این امر و با اثبات عدم اختصاص این آیه به اختلافات زوجین و توجه به حکومت عام آن بر کلیه دعاوی و اختلافات (با استعانت به سیره عقلا و قیاس اولویت و برخی روایات)، مشروعیت نهاد داوری در حقوق و قضاوت تحکیمی در فقه اثبات گردیده است.

    کلید واژگان: داوری, قضاوت تحکیمی, تحکیم, حکمیت, نشوز زوجین}
    Hossein Hooshmand Firuzabadi *, Ali Jafari, Ali Mohammad Hakimian

    Judgment arbitration which is opposite to appointment judgment is an institution in jurisprudence to settle disputes between the parties and is now appearing in legal law as “arbitration” and this method of resolving legal jurisprudential disputes is growing day by day due to respect for the rule of the parties’ will in choosing the judge or arbitrator. There is disagreement among jurists about the Quranic proofs of the legitimacy of this jurisprudential-legal institution, such that some derive its legitimacy from some verses of the Quran, and others believe that it is not legitimate based on some other verses. The question is, what are the verses that imply the legitimacy or illegitimacy of arbitration (judgment arbitration)? What are the implications of each of these verses? Although a comprehensive jurisprudential examination of each issue requires the examination of all evidences of jurisprudence, including the Four Sources or al-Adillat al-Arbaʿa (Arabic: الادله الاربعه) or Quran, the tradition, consensus, and reason, in this article, by focusing on the verses of the Quran and maintaining the centrality of the noble verses of the Holy Word of Revelation, the verses that the commentators have raised indicate the illegitimacy of arbitration. (such as the verse referring disputes and disagreements to God and the Messenger and the verse about faith with referring disputes to the Prophet) has been the subject of controversy, and among the verses that those who insist on the legitimacy of arbitration, only the meaning of verse 31 of Sūra al-Nisāʾ about marital duties (Arabic: نشوز, “Nushūz” is a jurisprudential term mainly referring to a wife’s disobedience of her husband in things like sexual requests and leaving the house without his permission. It is also used for a man when he disrespects her and does not observe her rights. It is also used for marital discord) has been accepted, and with the acceptance of the imperative word of “appoint” (Arabic: فابعثوا) in this verse and the rejection of the theory of being directory for this word and with the proof that this verse is not assigned to the disputes of the spouses and considering its general governing on all claims and disputes (with the help of Sīrah al-ʿUqalaʾ and argument a fortiori and some narrations), the legitimacy of the institution of arbitration in law and judgment arbitration in jurisprudence has been proven.

    Keywords: Arbitration, Judgment arbitration, Taḥkīm (Arabic: التحکیم), Ḥakamiyya (Arabic: الحکمیی), Nushūz al-zawjayn (Arabic: نشوز الزوجین)}
  • حیدر گودرزی*، سید علی سجادی زاده

    خداوند متعال در آیه 35 سوره نساء یکی از روش های جلوگیری از فروپاشی نهاد خانواده را در شرایط بحرانی و اختلاف بین زوجین وضع و امضا کرده است که با به کارگیری واقعی و صحیح این روش، زیربنای بنیادین جوامع خدامحور، یعنی خانواده حیاتش ادامه دار خواهد شد. این روش قرآنی «حکمیت غیرقضایی» و «صلح و سازش خویشاوندی» بدون مراجعه به دستگاه قضایی است. در حقیقت گام اول در شناخت نهاد خانواده بررسی واژه های آیه شریفه است؛ اما به سبب حجم بالای محتوای تمام واژه های آیه، در این جستار فقط واژه های کلیدی «شقاق» و «حکم» و «اهل» موردبررسی لغوی، تفسیری و فقهی قرار می گیرند. در اثر بی توجهی یا توجه سطحی به معانی این واژه ها مشکلاتی، نظیر به کارگیری واژه «نشوز» در تعریف «شقاق» یا استعمال آن به جای «شقاق» (در غیر تعریف) و بیان واژه «داور» به جای «حکم» رخ می دهد؛ به طوری که در اکثر کتب و پژوهش های حقوقی و حتی در مواد قانونی، با اینکه پدیدآوردندگان آثار برای هر نهادی از آن ها تعریف و شرایط خاصی قایلند، این واژه ها به جای یکدیگر به کار گرفته شده اند. همچنین گفته می شود «محکمه صلح خانوادگی» یا اینکه حکم از خانواده زوجین باشد؛ در حالی که معنای کلمه «اهل» این نیست؛ بلکه معنای صحیح و جامع افراد این واژه «صلح و سازش خویشاوندی» است.

    کلید واژگان: آیه 35 سوره نساء, حکم, حکمیت, شقاق, اهل}
    Heydar Goodarzi *, Sayyid Ali Sajjadizadeh

    Allah the Most Exalted in the verse 35 of Surah (Chapter) An-Nisāʾ (Arabic: ٱلنساء, An-Nisāʾ; meaning: The Women) has established and approved one of the methods to prevent the collapse of the family institution in crisis situations and arguments between spouses and the fundamental foundation of God-centered societies, i.e., the family will continue to live with the true and correct application of this method. This is the Quranic method of “non-judicial arbitration” and “relative peace and settlement” without referring to judicial system. The study of the keywords of the verse is in fact the first step in understanding the institution of the family. The keywords “Shiqāq” (Arabic: شقاق, breach or split) and “Ḥakam” (Arabic: حکم, arbiter) and “Ahl” (Arabic: اهل, relatives or familiy) are only considered lexical, exegetical and jurisprudential in this essay due to the high content of all the words of the verse. Problems due to neglect or less attention to the meanings of these words occur such as the use of the word “Nushūz” (Arabic: نشوز, recalcitrance or disobedience) in the definition of “Shiqāq” or its use instead of “Shiqāq” (in a non-definition) and the expression of the word “arbiter” instead of “Ḥakam” in such a way that these words instead of each other is used in most books and legal researches and even in legal articles, although the authors of the works have specific definitions and conditions for each institution. It is also said that is the “family settlement court” or the “Ḥakam” is from the families of the couples, while the word “Ahl” does not mean it and the correct and comprehensive meaning of the word is “relative peace and settlement”.

    Keywords: The Women), Ḥakam (Arabic: مک ح, arbiter), Arbitration, Shiqāq (Arabic: شق, breach or split), Ahl (Arabic: ه ا, relatives or familiy)}
  • عباسعلی صالحی*

    از آنجایی که حل اختلافات در محیط خانواده در مفهوم متعارف آن با رویکرد دینی آن دارای تفاوتهایی می باشد و منشا آثار مختلفی در سطح جامعه می گردد. بر اساس چنین ضرورتی مقاله حاضر در صدد تبیین مبانی دینی این موضوع و تطبیق آن در قوانین موضوعه می باشد. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی تدوین شده است و جمع آوری اطلاعات آن از طریق بررسی اسنادی و فیش برداری و بهره گیری از منابع کتابخانه ای و پژوهشی صورت گرفته است.حل اختلافات با استفاده از روش های مسالمت آمیز مورد تاکید آیات مختلف قرآن و روایات معتبر فریقین می باشد. با تتبع و تحقیق در آیات شریفه قرآنی و روایات معتبر استنباط می گردد که قرآن کریم جهت حل اختلافات خانواده ، راهکارهای مختلفی را مورد توصیه قرار داده است تا بدین سبب موجبات تحکیم خانواده تضمین گردد. یکی از مهم ترین و موثرترین آن راهکارها ، موضوع اصلاح ذات البین است. اصلاح ذات-البین ،یک وظیفه ی عمومی تلقی گردیده که همگان در برابر آن دارای مسیولیت می باشند بدین جهت آیات شریفه ی قرآنی آنرا از اسباب لطف و رحمت الهی قلمداد نموده است. این الگوی کاربردی در رسیدگی های قضایی منشا آثار مختلفی می گردد و از حجم گسترده پرونده-های قضایی می کاهد که از آن با عنوان قضازدایی ،تعبیر آورده می شود . بر اساس مبانی فقهی بویژه ادله قرآنی، تلاشهایی که در جهت سازش وحل اختلاف بین طرفین دعوی انجام می شود، بهتراز پیمودن راه های کیفری تلقی گردیده می گردد.

    کلید واژگان: اصلاح ذات البین, داوری, قضازدایی, حکمیت}
  • یاسمن سعیدی، عبدالرضا جمالزاده*

    حکمیت به عنوان یکی از مهمترین روش های غیرقضایی می باشد که بیشتر در متون فقهی از این لفظ استفاده می کنند. در حقوق موضوعه به آن داوری می گویند و به فنی اطلاق می شود که خارج از محیط پرتنش دادگستری و در محیطی دوستانه توام با همکاری، با حضور شخص ثالث بی طرف صورت می گیرد، این شخص یا اشخاص ثالث را یا خود اصحاب بطور اختیاری و یا به صورت اجباری دادگاه برای آنها تعیین می کند، اما نکته قابل توجه در این است که رای صادره توسط فرد ثالث برای طرفین لازم- الاجرا است. همین دلیل موجب نزدیکی داوری به روش قضایی و دادگاهی شده است. قاعدتا هر اختلاف مدنی را نمی توان به داوری ارجاع کرد هم چنین اختلافاتی که در عین حال با نظم عمومی و با اخلاق حسنه ارتباط دارند و هم چنین دعاوی که قانونگذار بطور صریح نام برده است مانند ورشکستگی، دعوای راجع به اصل نکاح، اصل طلاق و نسب را نمی توان به داوری ارجاع کرد که ما در این پژوهش بطور کامل به آن می پردازیم. هدف اصلی از نگارش این پژوهش، تحلیل قلمرو داوری در جهت شناسایی و تسریع برون رفت از اختلافات و هم چنین تثبیت حقوقی آن در میزان کاهش هزینه ها و مراجعات اصحاب دعوی به محاکم قضایی و اطاله دادرسی می باشد. البته با مطالعه بر روی قلمرو داوری مشاهده گردید با توجه به مزایای بسیار روش های غیرقضایی اما کاستی ها و محدودیت های فراوانی نیز دارد که با تصویب قوانین جدید منطبق با قواعد و استاندارد های حقوقی و اصلاح قوانین فعلی شاید بتوان افق روشنی در جهت توسعه این نهاد نوید دهد.

    کلید واژگان: حکمیت, حل و فصل اختلافات, حقوق موضوعه}
    Yasaman Saeidi, Abd A-Reza Jamal Zadeh *

    Arbitration is one of the most important non-judicial methods that is mostly used in jurisprudential texts. In jurisprudence, it is called arbitration and refers to a technique that takes place outside the tense environment of justice and in a friendly environment with cooperation, in the presence of an impartial third party, this person or third parties or the companions themselves voluntarily. Or it is mandatory for the court to decide for them, but the important point is that the verdict issued by a third party is binding on the parties. This is the reason why arbitration is so close to judicial and judicial methods. As a rule, not every civil dispute can be referred to arbitration, as well as disputes that are both related to public order and good morals, as well as claims that the legislator has explicitly mentioned, such as bankruptcy, litigation on the principle of marriage, the principle of divorce and Genealogy cannot be referred to arbitration, which we will address in full in this study. The main purpose of writing this study is to analyze the realm of arbitration in order to identify and expedite the resolution of disputes, as well as its legal consolidation in reducing the costs and litigants' referrals to courts and delays. Of course, the study on the field of arbitration showed that due to the many advantages of non-judicial methods, but it also has many shortcomings and limitations that with the adoption of new laws in accordance with legal rules and standards and amending existing laws may be a clear horizon to develop this The institution promises.

    Keywords: Arbitration, dispute resolution, Subject Law}
  • بشیر سلیمی، اصغر کریمخانی
    هدف از این جستار، بررسی نقش خوارج (شورشیان) در واقعه عاشورا از نظر ناریخی، و حدیثی می باشد که طی آن شخصیت و نقش افرادی چون شمر بن ذی الجوشن، شبث بن ربعی، خاندان اشعث و. . مورد تحلیل قرار گرفته؛ روش پژوهش کتابخانه ای بوده و نگاهی به نظریه عمومی خوارج در باب تکفیر گردیده که از یافته های این پژوهش موضوع اخیر است که نقش و حضور خوارج در واقعه عاشورا و دوران امام حسین علیه السلام را از منظر فقهی و عقیدتی برای این گروه موجه می سازد. به همین منظور حضور این گروه بصورت تاثیر مستقیم وغیر مستقیم در واقعه عاشورا بررسی گردیده. اگرچه شکل گیری خوارج به دوران پیشین برمی گردد ولی به جهت اختصاصی بودن قلمروی تحقیق و اینکه در دوران امام علی بر روی نقش خوارج پژوهشهای زیادی گردیده لذا از حیطه این جستار بیرون می باشد.
    کلید واژگان: خوارج, عاشورا, امام حسین, جنگ صفین, حکمیت}
    Dr. Bashir Salimi, Asghar Karimkhani, Dr. Hamid, Reza Safakish


    The present study focuses on the role of the rebels (ie, khawaarij) from a historical-cum-hadith perspective. In it, the lives of such people as Shimr and Shabath b. Rib'i, and many others are scrutinized based on library research. A key factor in such an event is the far and wide effect of excommunication, based on which they proved short of appreciating the sublime role of Imam al-Husayn.
    Keywords: Khawaarij, rebels, Ashura, Imam al-Husayn, the Battle of Siffin, arbitration.}
  • نازی قنبری پریخانی، علی باقر طاهری نیا *
    ماجرای «حکمیت» در سرزمین صفین از حوادث بی سابقه تاریخ اسلام به شمار می رود. امیرالمومنین (ع) که در آستانه پیروزی قرار داشت، به سبب نیرنگ عمروعاص و فریب خوردن تعداد قابل توجهی از سربازان ایشان، از ادامه نبرد و دست یافتن به پیروزی بازماند و عواقب وخیم جریان حکمیت تا مدت ها گریبان گیر مسلمانان شد. در این پژوهش خطبه های امام علی (ع) قبل و حین نبرد صفین، به روش تحلیل محتوای کیفی، مورد بررسی قرار گرفته است. ایشان در زمینه دشمن شناسی از میان ویژگی های منفی دشمن بیشتر بر روی سابقه کفر معاویه و اطرافیانش، دشمنی آنان با خداوند، قرآن و سنت پیامبر (ص) ، بی توجهی به فرامین الهی، دعوتشان به بت پرستی و مواردی از این قبیل تاکید دارد که در تنافی کامل با تمسک آنان به قرآن و نیات خیرخواهانه شان در پیشنهاد صلح و حکمیت قرآن قرار دارد. امام (ع) در زمینه معرفی خصائل خود تاکید بیشتری بر سابقه ایمان، همراهی با پیامبر (ص) و هدایتگری خود دارد که بیانگر لزوم اطاعت و فرمانبرداری از ایشان و اعتماد به گفته هایشان تحت هر شرایطی حتی در مقابل قرآن های بالای نیزه است. تحلیل مضامین این مجموعه از خطبه ها مشخص کرد که آن حضرت قبل از وقوع حادثه خطرآفرین حکمیت، در راستای آماده سازی سپاه جهت خنثی نمودن نقشه دشمن، روشنگری های لازم را بیان فرموده است. امام (ع) با تکرار مضامین مذکور، استفاده از اسلوب تاکید و به کارگیری صنعت طباق، کلام خود را در سطح بالاتری از تاثیرگذاری قرار داده است.
    کلید واژگان: امام علی(ع), جنگ صفین, حکمیت, نهج البلاغه, خطبه, تحلیل محتوای کیفی}
    Nazi Ghanbari Parikhani, Ali Bagher Taheri Niya *
    The Arbitration in battle of siffin is an unprecedented incident of Islamic history. Imam Ali (AS) that was on the verge of victory, stay away from fight and achieve victory because of the neglect of 'Amr ibn al-'As and the deception of a significant number of his soldiers and the grave consequences of the arbitration have long endured Muslims. In this research, Imam Ali (AS) sermons before and during the battle of Siffin has been studied using qualitative content analysis approach. In the field of hostility, he emphasizes the negative qualities of the enemy on the history of the disbelief of Mu'awiya and his associates, their enmity with God, the Quran and the Sunnah of the Prophet (PBUH), the neglect of divine orders, their invitation to idolatry, and so on that is in complete isolation with their clasp to the Quran and their benevolent intentions in offering peace and Quran arbitration. Imam (AS), in his introduction, emphasizes on the history of faith, companionship with the Prophet and his own guidance, which implies obedience to them and the trust in their statements under any circumstances, even against the Quran of the spear. The analysis of the contents of this series of sermons revealed that Imam Ali (AS) has provided the necessary insights before the arbitration and in order to prepare the Revolutionary Guard to neutralize the enemy's map. Imam (AS) has put his word at a higher level of influence by repeating the mentioned themes, using emphasis style and oxymoron.
    Keywords: Imam Ali (AS), battle of Siffin, Arbitration, nahj al-balaghah, Jihadi sermons, qualitative content analysis}
  • آرمان فروهی*، علی اکبر عباسی
    مالک اشتر نخعی و اشعث بن قیس کندی دو شخصیت موثر در حوادث دوران خلافت علی (ع) بودند که در میان کوفیان ابهت زیادی داشتند؛ اما نفوذ آن دو همیشه یکسان نبود. جایگاه و نفوذ این دو سردار در حادثه مهم حکمیت به مقابله آنها با یکدیگر منجر شد. مسئله اصلی در این پژوهش آن است که کاهش یا افزایش نفوذ مالک اشتر و اشعث در ماجرای حکمیت تحت تاثیر چه عواملی بوده است. بدین منظور این فرضیه به آزمون گذاشته شده است که «موقعیت و نفوذ دو سردار یمانی تابعی از وضعیت عمومی جامعه و جو حاکم بر نبرد صفین بوده است». همچنین، یافته های پژوهش نشان می دهد که پیش از ماجرای حکمیت موقعیت مالک اشتر به شکل بارزی موثرتر بود. وی از طریق خطبه ها، رجزخوانی ها و همچنین عملکردش مجاهدان را برمی انگیخت؛ اما اشعث از اواسط نبرد صفین با بی میلی با سپاه علی (ع) همراهی می کرد. با وقوع جریان حکمیت موقعیت و جایگاه این دو سردار دگرگون شد و مالک منفعل و اشعث همه کاره این واقعه شد. افزایش نفوذ اشعث و هواخواهان وی سبب بازگشت مالک اشتر و یارانش شد و حتی علی (ع) را تهدید به قتل کردند. آنها در جریان حاکمیت در خصوص ذکرکردن یا نکردن اصطلاح «امیرالمومنین» برای علی (ع)، خوش بینی و بدبینی به کل عهدنامه و نیز درباره اطاعت از علی (ع) با هم اختلاف نظر اساسی داشتند. روش کار در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و داده های استنتاج شده از منابع متقدم تاریخی را تبیین می کند
    کلید واژگان: علی (ع), مالک اشتر, اشعث بن قیس, حکمیت, صفین}
    Arman Farouhi*, Aliakbar Abbasi
    Mālik Ashtar Nakhaee and Ash,ath Bin Gheys Kendi were the two prominent figures during the Caliphate of Imam Ali whose positions were changed as the event of Hakamiyyah took place in the battle of Seffin, putting them at the two sides of a dispute in which the influence of the latter surpasses that of the former while it was vice versa up to then. As an effort to answer what the reason behind the increase or decrease of their influence was, this article hypothesize that "the position and influence of the two Yamani generals were subject to the general atmosphere of the community and the battle of Seffin". Our discriptive-analytic research also shows that the dispute also resulted in the schism of Malik, s proponents so that they even fell into a conspiracy to assassinate Imam Ali, being in doubt whether to obey him as Amir-ul-Mo,menin (The Commander of the Believers) or not.
    Keywords: Imam Ali, Mālik Ashtar Nakhaee, Ash, ath Bin Gheys Kendi, Hakamiyyah, Battle of Seffin}
  • یعقوب جعفری
    خوارج در ماجرای جنگ صفین پدید آمدند و از سپاه امیرمؤمنان جدا شدند. آنان برای خود باورهای ویژه ای برگزیدند که مهم ترین آنها تکفیر بخش مهمی از امت اسلامی بود. همین باور، عامل کشتارهای بسیاری شد. در کتاب های ملل و نحل از خوارج با نام های گوناگونی یاد شده است که هرنامی بار معنایی خاصی دارد. خوارج در طول تاریخ چندین انشعاب درون گروهی داشتند و به فرقه های گوناگونی تقسیم شدند. آنان به دلیل تندروی هایشان، هیچ گاه در جامعه اسلامی پذیرفته نشدند و به تدریج، از هم پاشیدند. اکنون تنها گروه خاصی از آنها به نام اباضیه که چندان تندروی نداشتند، در برخی از سرزمین های مغرب اسلامی و عمان زندگی می کنند.
    کلید واژگان: خوارج, جنگ صفین, حکمیت, نام های خوارج, فرقه های خوارج}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال