جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "الهیات بالمعنی الاخص" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «الهیات بالمعنی الاخص» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
در نظام الهیاتی ابن سینا، موضوع مربوط به «وجود واجب تعالی» در دو بخش الهیات بالمعنی الاعم و الهیات بالمعنی الاخص بررسی و تبیین شده است. ابن سینا در امور عامه، احکام «موجود بما هو موجود» اعم از واجب و ممکنات را تبیین کرده و در مبحث الهیات بالمعنی الاخص نیز، به صورت مبسوط و مستوفی به اثبات واجب تعالی و بیان صفات و افعال او پرداخته است. در بررسی دیدگاه های شیخ الرییس در هر دو موضع است که میزان سازگاری و ناسازگاری نظام الهیاتی او قابل رصد، تحلیل و نقد می باشد. نظام الهیاتی سینوی، علی رغم توفیقاتی که در اثباب واجب الوجود و احکام تقسیمی «موجود بما هو موجود» داشته، به دلیل عدم ارتقاء از «وحدت تشکیکی عام» به «وحدت تشکیکی خاص» در تبیین مسایل «وجود» و «وحدت» واجب تعالی در دو قلمرو «مفهوم» و «حقیقت مصداق» با چالش های جدی مواجه گردیده است. این مقاله، با رویکرد تحلیلی- انتقادی و با تمرکز بر عناوینی نظیر «نحوه وجود واجب تعالی» و رابطه «انیت و ماهیت» او، نشان می دهد که بین اجزاء درونی نظام مذکور در محدوده موضوع مقاله ناسازگاری هایی وجود دارد و در نتیجه باید اذعان نمود که در این نظام الهیاتی وفاق و سازگاری صددرصدی مشاهده نمی گردد.
کلید واژگان: ابن سینا, توحید, خداشناسی, الهیات بالمعنی الاعم, الهیات بالمعنی الاخص, واجب الوجودAvicenna's theological discipline as a subsystem of Avicennism emerged in two section (including: theology in general sense & theology in special sense). Avicenna fully and in detail explains the necessity of a divine existence with emphasis on monotheism. Exactly in such approach we can observe and analyze the degree of compatibility and incompatibility of Avicenna's theological system. It be founded that Avicenna's philosophy system despite the successes had achieved in proving almighty existing & Divisive rulings of "Exists as there is" donʼt had complete consistency and compatibility because of it's form of maximal pluralism and lack of promotion to the level of gradation of unity. It had serious challenges to explain about almighty existence and unity (in concept & the true example). In this article using critical_analytical method with focus on subjects such as “necessity quality of Indispensable Being” and the ralation of his “ existence and essence “ we showed that Avicennism donʼt have complete coherency and compatibility in precinct of this article.
Keywords: Avicenna, Monotheism, Theology, General Sense Theology, Special Sense Theology, Necessary Being or Indispensable Being (Wajib-al-wujud) -
دو اصطلاح «الهیات بالمعنی الاعم» و «الهیات بالمعنی الاخص» ناظر به دو بخش از مباحث در فلسفه اولی هستند که در موضوع خدا و صفات او مشترک اند. حال سوال این است که این دو بخش چه نسبتی باهم دارند؟ آیا الهیات بالمعنی الاخص بخشی از مسایل الهیات بالمعنی الاعم است که به دلیل اهمیت و شرافت موضوع آن از الهیات بالمعنی الاعم افراز شده و یا الهیات بالمعنی الاخص مبحثی جداگانه در عرض الهیات بالمعنی الاعم است؟ آیا محتمل است الهیات بالمعنی الاخص علم مستقلی باشد؟فیلسوفان در این خصوص دو دیدگاه را برگزیده اند. دیدگاه اول، الهیات بالمعنی الاخص را بخشی از الهیات بالمعنی الاعم می داند و به دلیل اهمیت و شرافت موضوع آن مستقل تدوین شده است و دیدگاه دیگر، الهیات بالمعنی الاخص را در عرض الهیات بالمعنی الاعم می شمارد که این دو علم دو بخش از فلسفه اولی هستند. موضوعات مسایل الهیات بالمعنی الاخص با برخی موضوعات الهیات بالمعنی الاعم مشترک است، اما روش بحث در الهیات بالمعنی الاعم با روش بحث در الهیات بالمعنی الاخص کاملا متفاوت می باشد. ضمن اینکه از منظر فیلسوفان، براساس ضوابط منطقی در تقسیمات علوم، الهیات بالمعنی الاخص، علم تحت الهیات بالمعنی الاعم نیست. ملاصدرا نشان می دهد که الهیات بالمعنی الاخص باید علم هم عرض با الهیات بالمعنی الاعم باشد که هر یک از دو الهیات با روشی متمایز از دیگری، بخشی از فلسفه اولی را تشکیل می دهند و موضوع هر دو بخش موجود بما هو موجود است.کلید واژگان: الهیات بالمعنی الاعم, الهیات بالمعنی الاخص, ابن سینا, ملاصدرا, حاجی سبزواری, علامه طباطباییThe two terms “ilahiyyat in its broad sense” and “ilahiyyat in its narrow sense” concerns two sections of first philosophy both dealing with God and His attributes. The question is what relation is there between these two sections. Is the latter a part of the former being separated from it for the precedence of its subject matter? Or, does it constitute a separate discipline in parallel lines with the former? Namely, is it possible to consider the latter as an independent discipline of knowledge, so that both constitute two separate sections of the first philosophy?Some philosophers preferred the former view but others the latter. Those with the latter view hold that the subject matters of the questions of “ilahiyyat in its narrow sense” are the same as some of those of “ilahiyyat in its broad sense’. However, their methods are different. Furthermore, according to the logical criteria in the division of different sciences, philosophers hold that “ilahiyyat in its narrow sense” does not fall under “ilahiyyat in its broad sense”. Mulla Sadra has demonstrated that the two ilahiyyat stand in parallel lines and each with different method constitutes a section of the first philosophy but both deal with being qua being.Keywords: ilahiyyat in its broad sense, ilahiyyat in its narrow sense, Avicenna, Mulla Sadra, Haji Sabziwari, Allamah Tabatabaii
-
نظریه عروض وجود بر ماهیت مهمترین زیربنای متافیزیکی مورد استفاده ابن سینا برای شکل دهی یک نظام فلسفی مستقل و گذار از فلسفه یونان بوده است و ابن سینا در باز اندیشی در دو مبحث مهم فلسفی یعنی «مواد ثلاث» و «علیت» از آن بهره برده است. می توان گفت بسیاری از اجزای الهیات بالمعنی الاخص ابن سینا بی واسطه یا با واسطه بر نظریه عروض وجود بر ماهیت استوار شده اند، به عنوان مثال برهان صدیقین ابن سینا حاصل همه یافته های او در بحث های «عروض وجود بر ماهیت»،«مواد ثلاث» و نیز «علیت » است. این نظریه همچنین در مباحث اثبات توحید و سایر صفات خدا، گاه به صورت مستقیم و گاه به صورت غیر مستقیم و به عنوان زیربنای منطقی کاربرد می یابد.در این مقاله میخواهیم با مطالعه نظام مند الهیات بالمعنی الاخص ابن سینا جایگاه نظریه عروض وجود بر ماهیت را در این بخش از نظام فلسفی او باز شناسیم و در همین مطالعه مرزبندی فلسفه ابن سینا با فلسفه یونان باستان و نیز تاثیر نظریه عروض وجود بر ماهیت در این مرزبندی را نیز مورد بررسی قرار دهیم.کلید واژگان: عروض وجود بر ماهیت, ابن سینا, الهیات بالمعنی الاخص, خداشناسی فلسفیThe theory of attribution of existence to essence is the most important metaphysical foundation used by Avicenna for forming a new philosophical system and transition from Greek philosophy and rethinking two important philosophical issues: "modality" and "causality. It seems that many components of Avicennian theology is based, whether directly or not, on this theory. For example, Avicennas siddīqīn argument for the existence of God is the ultimate result of all Avicennas deliberations about attribution of existence to essence, "modality" and "causality. This theory has also been used, at times directly and at other times indirectly, for proving Gods oneness and His other attributes. In this article, we will try to show the role the theory of attribution of existence to essence plays in Avicennas philosophy trough a systematic study. We will also try to review differences between Avicennas philosophy and Greek philosophy and the role of the aforementioned theory in these differentiations.Keywords: Attribution of Existence to Essence, Avicenna, Theology
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.