به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « جامعه شناسی » در نشریات گروه « فلسفه و کلام »

تکرار جستجوی کلیدواژه «جامعه شناسی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سعید گودرزی، منوچهر رشادی*

     در این پژوهش با توجه به انواع رابطه علم و دین (تعارض، تمایز، تلاقی و سازگاری)، به بررسی آرای تعدادی از جامعه شناسان پرداخته شده است. نظریه پردازانی مثل کنت، مارکس، دورکیم، وبر و... دارای دیدگاه تعارض هستند و معتقدند باگذر جوامع از سنتی به مدرن و چیرگی علم تجربی و شیوه تفکر مدرن، جایگاه دین در دوران مدرن تضعیف شده و علم جای آن را می گیرد. برخی دیگر از جامعه شناسان مانند اسپنسر اعتقاد به تعامل و برخی دیگر مانند زیمل معتقد به جدایی (استقلال) بین علم و دین هستند. راهبرد هابرماس تعامل علم و دین است و زندگی اجتماعی جوامع مدرن در غیاب دین و اخلاق دینی را غیرممکن می داند. گیدنز نیز مخالف کاهش نفوذ دین با پیشرفت مدرنیته در دنیای مدرن است، اما بازاندیشی دینی را مطرح می کند. یافته ها بازگوی آن است که دیدگاه یکتایی در جامعه شناسی وجود ندارد که بتواند به طور کافی، همه پیچیدگی های مرتبط با رابطه علم و دین را پوشش دهد. اما می توان گفت تغییر دیدگاه های جامعه شناسان کلاسیک مبتنی بر تعارض، به سوی دیدگاه های مبتنی بر تعامل علم و دین در نظریه های متاخر جامعه شناسی است که به نوعی هم زیستی مسالمت آمیز میان مدرنیته و علم از سویی و دین از سویی دیگر است.

    کلید واژگان: دین, علم, جامعه شناسی, مدرنیته, عرفی شدن}
    Saeid Goudarzi, Manochehr Reshadi *

     In this research, considering the types of relationship between science and religion (conflict, contrast, intersection and contact), the opinions of a number of sociologists have been examined. Theorists such as Comte, Marx, Durkheim, Weber, etc. have a conflicting point of view and believe that with the transition of societies from traditional to modern and the dominance of experimental science and the modern way of thinking, the position of religion in the modern era is weakened and science takes its place. Some other sociologists like Spencer believe in interaction and others like Simmel believe in separation (independence) between science and religion. Habermas's strategy is the interaction of science and religion, and he considers the social life of modern societies impossible in the absence of religion and religious ethics. Giddens is also against the reduction of the influence of religion with the progress of modernity in the modern world, but he proposes religious rethinking. The findings show that there is no single point of view in sociology that can adequately cover all the complexities related to the relationship between science and religion. But it can be said that the views of classical sociologists based on conflict are changing towards the views based on the interaction of science and religion in the later theories of sociology, which is a kind of peaceful coexistence between modernity and science on the one hand and religion on the other.

    Keywords: Religion, science, Sociology, Modernity, Secularization}
  • مجتبی جهانگردی*
    موضوع مقاله حاضر بررسی و تحلیل چگونگی کاربرد مفهوم پارادایم در جامعه شناسی است. بنابراین مقاله هدف خود را نه درنقد نظریه پارادایمی کوهن بلکه در نقد چگونگی کاربرد مفهوم پارادایم در جامعه شناسی جستجو می کند. برای رسیدن به اینهدف سعی شده است تا با استفاده از روش اسنادی و بهره گیری از منابع و پژوهش های معتبر، چند موضوع مورد بررسیقرار گیرد: اول؛ بیان طرحی کلی از نظریه انقلاب علمی تامس کوهن و جایگاه مفهوم پارادایم در این نظریه برای مقایسه آن باکاربردش در جامعه شناسی، دوم؛ بررسی مفهومی واژه پارادایم و شباهت ها و تفاوت های آن با سایر واژه های مصطلح درعلوم اجتماعی، سوم؛ مشخص نمودن بعضی کاربردهای صورت گرفته از مفهوم پارادایم در جامعه شناسی و نقد آنها. مطابقیافته های پژوهش می توان گفت نه خود مفهوم پارادایم، بلکه دو ویژگی که کوهن برای آن قایل است، یعنی نسبی گرایی معرفتیو قیاس ناپذیری پارادایم ها با موضوع جامعه شناسی یعنی، تعین اجتماعی معرفت، دارای سنخیت هستند. به عبارتی از نظرگاهجامعه شناسی معرفت مفهوم پارادایم از حیث خصلت های نسبی گرایی و قیاس ناپذیری با جامعه شناسی دارای سنخیت است، امااز حیث ویژگی تحول پارادایمی، که مبتنی بر انقلاب علمی است، سنخیتی با جامعه شناسی ندارد و کاربرد آن نه تنها با مشکلروبرو است، بلکه به واسطه ایجاد ذهنیت پارادایم یافته به محدود شدن بینش انتقادی محققان جامعه شناسی منجرمی گردد. بنابراین از دید پژوهش حاضر بهتر است در علومی مانند جامعه شناسی به جای مفهوم پارادایم از مفاهیم رایج اینعلوم استفاده نمود، مفاهیمی مانند «گفتمان».
    کلید واژگان: پارادایم, تامس کوهن, جامعه شناسی, جامعه شناسی معرفت, نسبی گرایی معرفتی, قیاس ناپذیری پارادایم ها}
    Mojtaba Jahangardi *
    The subject of this article is to investigate and analyze how the concept of paradigm is used in social sciences. Therefore, the aim of the article is not to criticize Cohen's paradigm theory, but to criticize how the concept of paradigm is used in social sciences. In order to achieve this goal, several issues have been investigated by using the documentary method and using useful sources and researches: 1) conceptual examination of the word paradigm and its similarities and differences with other terms used in social sciences, 2) Expressing an outline of Thomas Cohen's scientific revolution theory and the place of the concept of paradigm in this theory to compare it with its place in social sciences; 3) Specifying some applications of the concept of paradigm in social sciences and criticizing them.
    Keywords: Paradigm, Thomas Cohen, Sociology, Sociology of Knowledge, Discourse}
  • صمد عباس زاده گرجان، محمد فرهمند سرابی، ابراهیم دانش، فرامرز جلالت

    مثنوی معنوی اثر جاودانه مولانا جلال الدین محمد بلخی به مثابه اثری از آثار موفق ادبی ایران و جهان، نمونه ای ارزنده و مهم در تاریخ ادبیات جهان است که با تحلیل جامعه‌شناختی آن، از منظر سلوک اجتماعی می توان به اطلاعات زیادی از اوضاع اجتماعی و بایدها و نبایدهایی که از فکر و تجربه و روان شناسی اجتماعی مولانا سرچشمه می گیرد و از آن به اندیشه سلوک اجتماعی تعبیر می شود، دست یافت. در این پژوهش که به شیوه توصیفی، تحلیلی تدوین شده است، دوره زمانی قرن هفتم را در نظر خواهیم داشت که در آن به نقش های اجتماعی، هنجارها و کنش ها و مقوله های مهم اجتماعی و نیز نهادهای اجتماعی خواهیم پرداخت. همچنین با توجه به جایگاه مهم مولانا در ادبیات، فرهنگ و تاریخ ایران زمین و نقش بی چون و چرای وی در تبیین آموزه های عرفانی، اخلاقی، بررسی نگاه و رویکرد وی به سلوک اجتماعی از خلال آثارش به‌ویژه مثنوی معنوی بسیار ضروری به نظر می رسد و این مهم می تواند ما را به آبشخورهای فکری مولانا درباره ی سلوک اجتماعی رهنمون شود.

    کلید واژگان: جامعه شناسی, سلوک اجتماعی, فرهنگ, مثنوی مولانا}
  • علی فتوتیان*، سید سعید زاهد زاهدانی، مجید موحد مجد

    بحث از آزادی، امکان و لوازم تحقق آن یک امر فلسفی است. یکی از مسایل مهم مدرنیته نیز بحث درباره آزادی انسان است. معنای آزادی در طول تاریخ مدرنیته دستخوش تغییر و تحولات بسیاری شده است اما می توان گفت ملاک محوری آزادی انسان در مدرنیته نوعی خودتعین بخشی انسان است؛ البته خود این ملاک نیز تغییر و تقریرهای مختلفی به خود دیده است. طرح آزادی در اندیشه مارکس با تحقق پراکسیس و ظهور انسان اجتماعی امکان‎پذیر می‎شود؛ انسانی که معنای زندگی را در خودتحقق بخشی و در قالب کار یافته است. از نظر مارکس ظهور پراکسیس غایت آزادی و تاریخ بوده و روایت تاریخ چیزی جز عمل آفرینش انسان نیست، پس ظهور پراکسیس با ظهور جامعه و تنها در وجهی اجتماعی امکان پذیر است.

    کلید واژگان: مارکس, پراکسیس, جامعه شناسی, مدرنیته, آزادی}
    Ali Fotutian *, Seyyed Saeed Zahed Zahedani, Majid Movahhed Majd

    In this paper, the central issue that is followed is the discussion of freedom and its realization from the perspective of Marx. While the central issue in modernity is the realization of human freedom, this meaning of freedom has changed and changed throughout history. However, one can argue that the central criteria for human freedom in modernity is a kind of self-determination that this criterion has been affected by various changes. The presence of the grand praxis is the ultimate outcome of freedom and history from the perspective of Marx, and history is nothing but the work of man creation, but its rising face is nothing more than society, and in this sense it is possible to emerge as a social reappearance and only a social aspect.

    Keywords: Marx, Praxis, Sociology, modernity, freedom}
  • سلیمان خاکبان
    هدف این مقاله بررسی مسئله ضرورت دین از منظر جامعه شناختی در دو دوره مدرن و پسامدرن است. برای پاسخ به این پرسش از روش «کتابخانه ای» که بخشی مبتنی بر نتایج «تجربه عینی اجتماعی» می باشد، استفاده شده است. ابتدا دیدگاه چند تن از شخصیت های برجسته ضد دین دوره مدرن ارائه گردیده، سپس دیدگاه برخی شخصیت های برجسته پست مدرن و سازمان های بین المللی مطرح شده است. یکی از دستاوردهای این تحقیق آن است که نشان می دهد با آنکه ایده سکولاریسم بیش از صد سال بر جهان مدرن حاکم شد و روبه رشد بود، با ورود به عصر پست مدرن، شاهد افول سکولاریسم و ظهور و رشد دسکولاریسم هستیم. علاوه بر این دستاورد معرفتی که موجب تقویت نگاه تاریخی- جهانی نسبت به تحولات کلان دینی می شود، دستاورد ملی این تحقیق، اصلاح نگره آن دسته از هم وطنان تجددزده نسبت به وضعیت گرایش به دین در جهان معاصر است که هنوز در فضای تئوری ها و تحلیل های عصر مدرن تنفس می کنند و به همین علت، انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن را حرکتی بر خلاف تحولات عصری و نسلی جهان معاصر و تاریخ آینده می پندارند؛ در حالی که انقلاب اسلامی بر خلاف این تلقی نادرست، می تواند نقطه کانونی و رهبر و راهبر تحولات فکری- دینی عصر پست مدرن باشد.
    کلید واژگان: دین, جامعه شناسی, پوزیتیویسم, سکولاریسم, دسکولاریسم, آگوست کنت, سوروکین}
    Solayman Khakban
    The purpose of this article is to investigate the necessity of religion from a sociological perspective in the two periods of modernism and postmodernism. A librarian method is used to answer this question, which is partly based on the results of "social concrete experience". The views of some outstanding anti-religious scholars of the period of modernism is first presented; then the views of the important scholars of the period of post-modernism and the international organizations are explained. Although the idea of secularism has been dominant on the world for more than hundred years and it has been developed but, as this research shows, secularism is declined at the beginning of the period of post-modernism and desecularism has appeared and developed. The cognitive outcome of this research is to strengthen the historical-universal view regarding major religious changes; in addition, as a national outcome of this research, it improves the views of those Westernized fellow citizens – who still think on the basis of modern theories and analysis and thus believe the Islamic republic of Iran and its resultant system moves in the opposite direction of contemporary and future world and human changes – concerning how much does the contemporary world tend to religion. Unlike this incorrect recognition, the Islamic Republic of Iran can be the central point and leader of the post-modern religious conceptual changes.
    Keywords: Religion, Sociology, Positivism, Secularism, Desecularism, Auguste Comte, Sorokin}
  • محمدرضا قائمی نیک
    علم عمران ابن خلدون، نوعی اندیشه اجتماعی است. گاهی هم از سنخ دیگر نظریات جامعه شناسی مدرن درک می شود. با این حال، اگر پاسخ نظریات جامعه شناسی مدرن به مسئله نظم اجتماعی مطلوب را در نظر بگیریم، آنگاه به تفاوت ماهوی پاسخ ابن خلدون به مسئله نظم اجتماعی نسبت به جامعه شناسان مدرن پی خواهیم برد. این مقاله ابتدا نشان داده است که نظریات جامعه شناسی مدرن، به دلیل اینکه تمامی مبادی دینی یا متافیزیکی را کنار می گذارند، ماهیت سکولار دارند. با بررسی منطق علم عمران و جایگاه آن در تمدن اسلامی، پاسخ آن به مسئله نظم اجتماعی را با پاسخ نظریات جامعه شناسی به این مسئله مقایسه کرده است. در نهایت، به این نتیجه رهنمون شده است که هرچند ابن خلدون، عقل را همچون جامعه شناسان مدرنی مانند کنت، تجربی- تاریخی می پندارد و از این رو، علم عمران او از حکمت عملی فیلسوفان مسلمان متمایز می شود، اما هستی شناسی و انسان شناسی او مانع از این می شود که علم عمران، نوعی از نظریات جامعه شناسی مدرن تلقی شود.
    کلید واژگان: ابن خلدون, جامعه شناسی, نظم اجتماعی, علم عمران, حکمت عملی}
    Mohammad Reza Ghaeminik
    The sociology science of Ibn Khaldun is a kind of social thought. Sometimes, it is viewed as another type of modern social theory. If, however, we consider the answer offered by modern social theories to the question about social discipline as sensible, we will perceive the essential difference between Ibn Khaldun’s answer to the question about social discipline and that of modern sociologists. This paper first shows that, due to their aloofness from all religious and metaphysical principles, the theories about modern sociology have a secular identity. After investigating the logic of sociology science and its status in Islamic civilization, the answer which is gives to the question about social discipline is compared with the answer offered by social theories about it. It is concluded that, although Ibn Khaldun, like modern sociologist, Comte (Count), considers intellect to be practical and historical, and therefore, his sociology science differs from the practical philosophy of Muslim philosophers, his ontology and anthropology prevent us from considering sociology science as a kind of modern sociological theory.
    Keywords: Ibn Khaldun, sociology, social discipline, sociology science, practical philosophy}
  • طاهره عطوفی کاشانی*، مریم حسن پور
    این مقاله با هدف مقایسه گروه های اجتماعی از دو منظر قرآنی روایی و جامعه شناسی با روش توصیفی تحلیلی بررسی شده است. ازآنجاکه یک جامعه برای وصول به آرمان خود، نیازمند بخش های تفکیک شده در درون خویش است، گروه های اجتماعی متعدد شکل می گیرند تا هریک، به انجام بخشی از اهداف جامعه و در نتیجه به حفظ و تقویت همبستگی اجتماعی مدد رسانند.در این دو دیدگاه گروه های اجتماعی، به لحاظ مبنایی با یکدیگر متباین هستند. گروه های اجتماعی قرآنی در تشکیل و دوام، به اصل وحدت وجودی در عین کثرت توجه کرده، و خداوند در راس امور و نیز مبنای تحرکات و از الزامات لاینفک اصولی می باشد، اما در دیدگاه جامعه شناختی این اصل هیچ محلی از اعراب ندارد و تنها موتور محرک گروه ها، اهداف و ارزش های این جهانی است و به این خاطر، دوام آن محدود به زمان بهره برداری از گروه های اجتماعی است. برای رسیدن به این یافته ها این تحقیق به تعریف گروه، مصادیق و ویژگی های گروه های اجتماعی از این دو نگاه می پردازد.
    کلید واژگان: گروه, عشیره, گروه های اجتماعی, قرآن, روایات, جامعه شناسی}
    Tahereh Atoofi Kashani*, Maryam Hasanpour
    Using a descriptive-analytical method, this paper seeks to investigate the different views about social groups presented by the Qur’an and narrations and by sociology. Since society needs to have separate institutions to achieve its goal, various social groups are formed so that each of them may contribute to the achievement of the community’s goals and to promoting social solidarity. According to these two views, social groups are different in as far as their structure is concerned. The Qur’anic view of social groups pays attention, in their development and durability to the pantheistic principle as well as to abundance and it sees that God is above all things and the author of movements and of the necessities sine qua non in principle, but the sociological view disregards this principle and considers the goals and worldly values as the only dynamic force of these groups, and therefore, its durability is connected with the time of utilization of social groups.To achieve these results, this research defines the world ’’group’’, gives instances for social groups and points out their features according to these two views.
    Keywords: group, tribe, social groups, the Holy Quran, narrations, sociology}
  • محمد غفوری نژاد
    علامه طباطبایی نظریه فطرت را براساس اصل هدایت عمومی بنا می نهد. وی در عین اعتقاد به نظریه سعادت و شقاوت ذاتی و ازلی انسان ها، آن را به گونه ای تقریر می کند که با نظریه فطرت خیرگرای انسان سازگار باشد.
    علامه در اندیشه های اجتماعی خود به وفور به فطرت استناد می کند. غریزه استخدام و نقش آن در زندگی اجتماعی انسان، تحلیل رابطه فطرت و آزادی، رابطه دفاع و جهاد با فطرت، پیوند میان اصل مالکیت و فطرت، تحلیل رابطه عدالت و فطرت، از رئوس اندیشه های جامعه شناختی علامه در حوزه فطرت است. شاید مهم ترین کارکرد معرفتی نظریه در اندیشه علامه به حوزه معرفت شناسی مربوط باشد. علامه برای اثبات کارآیی عقل در حوزه مابعدالطبیعه، به فطری بودن جستجو از حقایق مابعدالطبیعی استناد می کند. او انسان را فطرتا حقیقت جو، واقع گرا و تابع حق می داند. علامه در عین اعتقاد به نظریه فطرت، نظریه یادآوری را که میراثی افلاطونی است، مردود می شمارد. وی تفکر منطقی براساس تالیف مقدمات و استنتاج از آن را مقتضای فطرت انسان و مورد تایید قرآن قلمداد کرده است و از این طریق مشروعیت آن را تضمین می نماید.
    کلید واژگان: علامه طباطبایی, ادراکات فطری, ادراکات اعتباری, گرایش های فطری, معرفت شناسی, جامعه شناسی, انسان شناسی}
    Mohammad Ghafurnejad
    Allame Tabatabaei believes that theory of Fitrah (instinct qualities of human nature) rests upon the principle of general instinct conductance of creatures and considers this theory as a branch of it. He also believes in the theory of eternal inherent happiness and unhappiness of human being، explains it in a way that it can be compatible with the benevolent tendency in every human being’s nature. Allame T. rely on the theory of Fitrah in many of his anthropological and sociological ideas، including man’s need of coexistence and social cooperation، self-defense، proprietorship and the desire for seeking justice. He also investigates the compatibility of this theory with freewill. It can be said that the most important function of the theory of Fitrah in Allame’s thought is seen in the realm of epistemology. To demonstrate for capacity of reason to find the truth in the realm of metaphysics، he relies on the fact of man’s intrinsic tendency to knowing the truth، or in the other words، from man’s Fitrah. Allame believes that human kind by his Fitrah is truth-seeking، truth-follower and a realist being. While believing in the theory of Fitrah، he rejects the reminiscence in Platonic legacy. He has considered the logical thinking، based on premises and inferences، as a requisite of the human nature which is approved by the holy Quran and thus its legitimacy is guaranteed by the Quran.
    Keywords: Allame Tabatabai, epistemology, sociology, innate perceptions, innate impulses}
  • غلامرضا جمشیدیها، مهدی میرزایی
    هدف
    هدف از نگارش این مقاله، بررسی جامعه شناس بودن یا نبودن ابن خلدون است که علاوه بر روشن کردن یک حقیقت تاریخی، از حیث چیستی علم و روش دستیابی به آن، اسلوب درستی را برای قضاوت در مورد اینگونه مسائل به دست می دهد که از این منظر هم حائز اهمیت است.
    روش
    در این تحقیق با رجوع به نظریات روش شناختی دورکیم، چارچوب مفهومی در تبیین نظری سوال تحقیق ارائه شده است. ملاکها و معیارهای جامعه شناس بودن (موضوع، روش، سوالات)، با توجه به این چارچوب مفهومی استخراج و سپس به روش کتابخانه ای در جهت یک تحقیق توصیفی- تحلیلی به طور اکتشافی داده ها را در جهت پاسخگویی به سوال تحقیق، جمع آوری و به صورت کیفی تجزیه و تحلیل کرده ایم.
    یافته ها
    یافته های تحقیق حاکی از این واقعیتند که سه معیار و ملاک جامعه شناس بودن(موضوع، روش و پاسخگویی به سوالات اساسی مد نظر در علم جامعه شناسی/تغییر و نظم) در مطالعات ابن خلدون موجود است.
    نتیجه گیری
    جامعه شناس بودن ابن خلدون بر اساس معیارهای طراحی شده بر اساس قواعد روش شناختی امیل دورکیم اثبات می شود.
    کلید واژگان: ابن خلدون, جامعه شناسی, علم, موضوع, روش, سوالات}
    Jamshidiha G.R., Mirzaei M
    Objectives
    The present research aims at criticizing and analyzing ibn khaldun ideas as a sociologist with emphasis on Emil dorkim, s methodology. The author of the survey intents to clarify that whether ibn khaldun is a sociologist or not?
    Method
    Theme of the research is based on methodological opinions of Emil dorkim and a descriptive- analysis library research.
    Results
    The results of the research indicate that three criteria which are important in sociology are observed in ibn khaldun,s studies: a)subject b) method c) answering the fundamental questions in sociology science.
    Conclusion
    The author of the article concludes ibn khaldun is proved to be a sociologist based on planned criteria and Emil dorkim methodological rules.
    Keywords: ibn khaldun, sociology, science, subject, method, questions}
  • علی حسین حسین زاده، عبدالرضا نواح، محمدعلی مومبینی *
    هدف

    علم جامعه شناسی در ایران، برای دستیابی به پویایی و کارایی مناسب با مشکلاتی مواجه است. این نا کارامدی را می توان با توجه به دستگاه مفهومی مرتون در جامعه شناسی علم تبیین کرد، که برای تبیین شرایط پویایی و کارایی نهاد علم، دو بعد سازگاری فرهنگی میان نهاد علم و دیگر نهادهای اجتماعی و نهادینه شدن علم به عنوان یک نهاد اجتماعی را مورد تاکید فراوان قرار داده است.

    روش

    تحقیق حاضر بر مبنای روش کیفی- اسنادی صورت پذیرفته است.

    یافته ها

    سازگاری و همنوایی فرهنگی مطلوب میان ساختارهای اجتماعی ایران و نهاد علم جامعه شناسی و همچنین میان ارزشها و هنجارهای این دو بخش وجود ندارد. همچنین، سازگاری نامطلوب نهاد علم جامعه شناسی و نهادهای اجتماعی ایران موجب شده نهاد علم جامعه شناسی تا حدودی نهادمندی(هنجاری و شناختی) نامناسبی را درون ساختارهای اجتماعی احاطه کننده، به ویژه در میان مجموعه عناصر و سازمان های درونی خود تجربه کند.

    نتیجه گیری

    تا زمانی که عزمی ملی و انگیزه ای فراگیر برای حمایت ارزشی و هنجاری در ذهن و اندیشه افراد و ساختار اجتماعی- فرهنگی جامعه ایران به گونه ای مطلوب و گسترده به وجود نیاید، تولید، توسعه و پیشرفت علم جامعه شناسی با مشکلاتی همراه خواهد بود. همچنین تا وقتی نهادینه شدن علم جامعه شناسی در جامعه ایران بر اساس تمایزپذیری و تفکیک پذیری کارکردی درونی و مناسب تحقق نپذیرد، پویایی لازم را به دست نمی آورد. از این رو، راهکارها و راه حل هایی چون: «تبدیل انگیزه خواست علم به عنوان یک ارزش فرهنگی- اجتماعی» و «پیشرفت و توسعه همه جانبه جامعه بر مبنای دیدگاه اقتصاد دانش بنیان»، می تواند پویایی و کارایی لازم نهاد علم جامعه شناسی را درون ساختارهای اجتماعی جامعه ایران در پی داشته باشد.

    کلید واژگان: جامعه شناسی, نهاد علم جامعه شناسی, سازگاری فرهنگی نهاد علم و جامعه, نهادینه شدن علم}
    Hosein Zadeh, A.H., Navah, A.R., Mombeini
    Objectives

    The present study aims at analyzing the problems and barriers and malfunctions of sociology in Iran according to the conceptual theories of Robert Merton in science of sociology. Merton sociology of science emphasizes on two basic aspects: 1-cultural adaptation of science and other social institutions. 2-institutionalizing the science as a social institution.

    Method

    The method of the survey is based on documentary- quality method.

    Results

    The results of the research indicate that there is no ideal cultural consistency among Iranian social structures and social science institution and their values and norms. On the other hand inconsistency between social science and Iranian social institutions concludes in an inappropriate function of sociology (normative and cognitive) in social structures, particularly internal organizations.

    Conclusion

    The author of the article concludes the necessity of institutionalizing the society science in Iranian community based on internal functional differentiation and suggests considering the scientific motivations as a social-cultural value and development of the society based on knowledge based economic view.

    Keywords: sociology, sociology science institution, cultural consistency of science, society, science institutionalization}
  • غلام حیدر کوشا
    این مقاله با استفاده از الگوی «روش شناسی بنیادین» درصدد است مبانی و جهت گیری های فلسفی دخیل در نظریه های جامعه شناسی دین را بررسی کند. جامعه شناسان با تکیه بر اصول و مبادی نظری خاص، به تحلیل دین پرداخته و به جهت گیری هایی همچون نگاه ماده انگارانه به دین، محوریت انسان و منافع دنیوی او، استفاده از معرفت حسی و روش تجربی در تحلیل دین و درنهایت، بازکاوی منشا دین و توجیه کارکردی آن ملتزم شده اند. جهت گیری های مزبور، تعارض جامعه شناسی و دین، تقلیل گرایی، تساهل و تسامح روش شناختی و نیز تقویت سکولاریزم و پلورالیزم مذهبی و اجتماعی و درپی آن، گردن نهادن به جنبش های مذهبی متکثر و متضاد را موجب شده است. این درحالی است که اگر جامعه شناسان در طرح نظریه های خود، به مبانی دیگری ملتزم می شدند بسیاری از پیامدهای معرفتی، اجتماعی و فرهنگی فرصت بروز نمی یافت و وضع مذهب در جامعه نوین به گونه ای دیگر رقم می خورد.
    کلید واژگان: جامعه شناسی, دین, اجتماعی, نقد نظریه, روش شناسی, مبانی}
    Qolamheidar Koosha
    Using the model of "fundamental methodology", the present paper seeks to investigate the philosophical principles and orientations involved in sociological theories of religion. Relying on certain theoretical principles and foundations, sociologists analyze religion and act according to such orientations as materialist look at religion, centrality of man and his worldly benefits, use of empirical knowledge and an experience-based method to analyze religion, and finally reanalysis of the origin religion and justification of its function. Aforementioned orientations lead to a conflict between religion and sociology, reductionism, methodological tolerance and indulgence, and reinforcement of religious and social secularism and pluralism which result in obedience to multiple and contradictory religious movements. But, if sociologists act according to other principles in formulating their theories, this will not pave the way for many of epistemic, social and cultural effects and the state of religion in modern society will be otherwise.
    Keywords: sociology, religion, social, critique of theory, methodology, principles}
  • قاسم ابراهیمی پور
    جامعه شناسی تحت تاثیر مکاتب فلسفی، موضوع، هدف و روش های متفاوتی را اتخاذ نموده است. جامعه شناسی دورکیم، بر فلسفه اثباتی کنت مبتنی است و علم را به سطح واقعیات قابل مشاهده تقلیل داده، بدون توجه به معنای رفتار، تنها تبیین علی را در دستور کار خود قرار می دهد. جامعه شناسی وینچ، با تکیه بر فلسفه ویتگنشتاین دوم، بدون توجه به علل پدیده های اجتماعی، تفسیر رفتار معنادار با روش های تفهمی و بررسی دلایل انجام کنش را برجسته می سازد. علامه طباطبایی نیز بر مبنای حکمت صدرایی، حس، عقل، شهود و وحی را به عنوان منابع معرفت می پذیرد و معتقد است هر یک به سطحی از واقعیت نظر دارد. از این رو، نظریه های متنوع تفسیری، تبیینی، هنجاری و انتقادی بر مبنای ایشان قابل طرح است که هر یک از منبعی خاص برخاسته و به سطحی از واقعیت اشاره دارد و با آزمون های ویژه ای نیز مورد بررسی قرار می گیرد.
    کلید واژگان: اندیشه اجتماعی, جامعه شناسی, روش شناسی, دورکیم, وینچ, علامه طباطبایی, نظریه}
    Qasim Ebrahimipoor*
    Sociology has different aims and methods as a result of the influence of philosophical schools. Durkheim's sociology which is based on Kant's positivism, reduces science into observable realities, and only puts causal explanation on its agenda without taking into consideration. Winch's sociology which is based on the philosophy of the later Wittgenstein lays emphasis on the interpretation of meaningful behavior by using elucidating methods and on investigating the reasons behind the action without considering the causes of social phenomena. Basing his philosophy on Sadrain theosophy, 'Allāmah ṬabāṭabaῙ, also, considers senses (sense perception), intellect, intuition and revelation as the sources of knowledge and believes that each of them is related to reality to a certain extent. Therefore, various interpretive, explanatory, normative, and critical theories can be developed in the light of his views, each of which arises from a particular source, refers to a certain extent of reality and can be checked through especial kinds of tests.
    Keywords: social thought, sociology, methodology, Durkheim, Winch, Allāmah ṬabāṭabaῙ theory}
  • کریم رضادوست، علی حسین حسین زاده، محمدعلی مومبینی
    هدف
    علوم نوین طی چند قرن اخیر با شتاب بسیاری از سوی جوامع جهان سوم طلب شده و در عین حال، با معضلات و چالش های بی شماری نیز همراه بوده است. جامعه شناسی به عنوان یکی از حوزه های علم جدید نیز در جوامع جهان سوم به سرنوشتی نابسامان دچار شده است. از این رو، تحقیق حاضر از منظر فلسفی، عدم تطابق لازم میان دستگاه فلسفی-معرفتی موجود در فرهنگ و تمدن جامعه ایران و مبانی فلسفی-معرفتی علم جامعه شناسی واقعا موجود را به عنوان خاستگاه علل ناکارآمدی جامعه شناسی در جامعه ایران، بررسی کرده است.
    روش
    تحقیق حاضر، با روش کیفی- اسنادی صورت پذیرفته است.
    یافته ها
    یافته های تحقیق نشان می دهد، تحول و شرایط شکل گیری مبانی فلسفی جهان بینی، معرفت شناسی و انسان شناسی شالوده لازم را برای پیشرفت علم و به خصوص علم جامعه شناسی فراهم کرده و فهم این مبانی برای شناخت چگونگی شرایط تحصیل علم در حیطهعلم جامعه شناسی بسیار اساسی و مهم است.
    نتیجه گیری
    از سوی دیگر به دلیل تعارض میان مبانی فلسفی و دستگاه معرفتی موجود در جامعه ایران پیرامون هستی، انسان و کسب معرفت علمی با مبانی فلسفی- معرفتی علوم جدید،علم جامعه شناسی در ایران با مسائل و مشکلات عدیده ای مواجه شده است؛ به طوری که پیش از هر اقدام، در راستای مقابله با ناکارامدی علم جامعه شناسی، نیاز به شناخت و بررسی این تعارض و تصادم لازم و ضروری است.
    کلید واژگان: ناکارآمدی, جامعه شناسی, مبانی فلسفی, جهان بینی, معرفت شناسی, انسان شناسی}
    Rezadoostk., Hosseinzadeh, A.H., Mombini, M.A
    Objectives
    Third world countries are aiming to develop modern sciences rapidly and at the same time confront many challenges and restrictions. The present study aims to indicate the differences between philosophical –epistemic system in Iranian culture and civilization and philosophical –epistemic principals of social sciences as the origin of sociology alfunction in Iran.
    Method
    The method of the survey is quality- documentary.
    Results
    The results of the research indicate the changes of forming the epistemic, philosophical and anthropology principals as the foundation base sole of development of science and sociology in particular.
    Conclusion
    The author of the article concludes that due to the conflicting points in philosophical –epistemic discourse on existence in Iran, human being, social sciences in Iran and related problems; it is necessary to analyses and study the collision and conflicting points.
    Keywords: inefficiencies, sociology, philosophical foundations, conception of universe, epistemology, anthropology}
  • بومی سازی جامعه شناسی / در گفت و گو با حجج الاسلام والمسلمین پارسانیا، میرسپاه و دکتر پناهی
    بحث از «بومی سازی جامعه شناسی» از جمله مباحث چالش زا و مطرح در قلمرو علوم انسانی، به ویژه جامعه شناسی است. در همایشی که به همت گروه جامعه شناسی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی? برگزار گردید، این موضوع به تضارب آراء گذشته شد. در حایشه این همایش میزگردی تحت عنوان «بومی سازی جامعه شناسی اسلامی» با حضور استادان محترم جناب حجج الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، اکبر میرسپاه و و دکتر پناهی برگزار گردید. به دلیل اهمیت موضوع، این نشست علمی از نظر خوانندگان گرامی می گذرد. آنچه باید گفت: جامعه شناسی در خاستگاه خود علمی بومی است و در جوامع شرقی علمی غیر بومی. علاوه بر این، میان بومی سازی و اسلامی سازی باید تفاوت گذاشت. از سوی دیگر، باید در بومی سازی توجه کنیم که چه مبنایی را می پذیریم: اسلامی یا پوزیتویستی؟ این گفت وگو به چند و چون این موضوع می پردازد.
    کلید واژگان: جامعه شناسی, بومی سازی, جامعه شناسی اسلامی, علم بومی}
    An Interview With Mr. Parsaniya, Mr. MĪrsepah, Dr. Panahi
    The study related to the “Localization of the study of Sociology” is one of the studies which comprehend some challenges and set forth in the domain of human sciences, especially in the study of sociology. This subject has been discussed in a congregation which was carried out by the sociology department of Imām Khomeini education and research organization. As a side activity, a round table under the subject “localization of Islāmic sociology” was held with the presence of Mr. Hamid Parsīniyā, Mr. Akbar Mirsipāh, and Dr. Panāhī.With regard to the importance of this subject, this scientific meeting has been honored. The point that has to be mentioned is that sociology is a local science in its origin, and non-local in the scientific oriental societies. In addition, a difference must be put between localization and Islāmization. On the other hand, in regard to the matter of localization, we must pay attention to the bases that should be accepted; either the Islāmic view or the Positivism view. This interview deals with the different matters of this subject.
    Keywords: Sociology, localization, Islāmic sociology, local science}
  • محمد اسلم جوادی
    جامعه شناسی دانش مطالعه پدیدارهای اجتماعی است. پدیدارهای اجتماعی دارای شکل و حالت یکسانی نیستند، بلکه همواره دچار دگرگونی و تحول می گردند. در نگاهی ساده به نظر می رسد این ویژگی تنها در برخی پدیده هایی که ماهیت فرایندی شان بیشتر آشکار است، وجود دارد. از این رو، پارادایم های نظری کلاسیک در جامعه شناسی بر پایه پیش فرض ثبات پدیده های اجتماعی، با پذیرفتن تغییر و تحول نسبی تنها در برخی از آنها به وجود آمده اند. در این نوشتار، سعی شده است پارادایم جدیدی مطرح گردد که مطابق آن «زمانمندی» و «تغییر»، نه به عنوان یک امر تبعی و عارضی، بلکه به عنوان امری ماهوی در کل پدیدارهای اجتماعی، در نظر گرفته شود. این پارادایم نظری، هرچند در ابتدا در غرب مطرح شده و ریشه در ایده های کسانی همچون نوربرت الیاس دارد، اما دارای این ویژگی نیز هست که با نادیده گرفتن پاره ای از وجوه تمایز با سطوحی از آموزه های فلسفه اسلامی از قبیل «امکان استعدادی»، «قوه و فعلیت»، «کمال»، «مراتب وجود» و مهم تر از همه «حرکت جوهری» تا حدی همخوانی دارد. البته، تردیدی نیست که در این زمینه نمی توان به این حکم عام و اجمالی اکتفا کرد، بلکه با توجه به «ماهوی بودن» مقولات فلسفی، برای تعمیم خصلت های آن به پدیده های اجتماعی باید تحقیق و مطالعه عمیق تری انجام داد. با این همه، این امیدواری وجود دارد که شاید با بسط سطوح نظری این بحث در آینده بتوان میان جامعه شناسی و مطالعات فلسفه اسلامی پیوند جدی ایجاد کرد و در نتیجه، انگاره تلفیقی تری ارائه کرد. در این مقاله، تنها سویه های جامعه شناختی آن به اجمال مورد بررسی قرار می گیرد.
    کلید واژگان: جامعه شناسی, جامعه شناسی فرایندی, فرایند, تغییرات, پویایی, ایستایی, پارادایم}
  • رندان کالینز
    مترجم: محمد جواد محسنی
    نوشتار حاضر ترجمه مقاله ای است از یکی از نظریه پردازان معاصر جامعه شناسی به نام رندال کالینز در باب نظریه تطورگرایی; نظریه ای که در آغاز پیدایی این رشته بر اندیشه جامعه شناسی و مردم شناسی مسلط بود و هرچند مدتی از رونق افتاد; اما اخیرا رونقی دوباره یافته و اقبال برخی از جامعه شناسان را به خود جلب کرده است. آنچه در این مقاله جالب توجه است تفطن به جدیدترین نقطه نظرهای متفکران معاصر این رشته است که موجب تازگی و طراوت مقاله گردیده است. به دلیل طولانی بودن بیش از حد مقاله، ترجمه آن تلخیص، و بسیاری از ارجاعاتی که در متن مقاله وجود داشته، کتابشناسی، و همچنین خلاصه مقاله از ترجمه حذف گردیده است.
    کلید واژگان: تطور گرایی, جامعه شناسی, مراحل, تطور ذهنی, نظریه های انتخاب طبیعی, تطور زیست شناختی}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال