به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « صلح » در نشریات گروه « فلسفه و کلام »

تکرار جستجوی کلیدواژه «صلح» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • مریم بابایی، رضا حیدری نوری *، محمدتقی قندی

    دراسلام، الفت وهمدلی به عنوان یکی از مهمترین اهداف تربیتی و اجتماعی از ارزشمندترین دستاوردهای اسلام در جامعه است و از آن به عنوان محور وحدت و اتحاد،که نتیجه آن صلح است، توجه شده . صلح، نیاز بشر در هر دوره ای است وبه همین سبب طی اعصار گذشته و حال، اندیشمندان بزرگی نیز به موضوع همدلی به عنوان راهی برای رسیدن به صلح پرداخته اند از جمله مولانا بلخی درقرن هفتم شمسی و اندیشمند معاصر؛ دکتر مارشال روزنبرگ. بر این اساس،مساله اساسی پژوهش حاضر، پرسمان همدلی است و این پژوهش بر آن است، با مطالعه ای نظری به شیوه پژوهش کتابخانه ای بر مثنوی معنوی مولانا جلال الدین بلخی، و رویکرد ارتباط بدون خشونتدگاه مارشال روزنبرگ به بررسی مفهوم همدلی بپردازد و با تاکید بر روش تحلیلی _ توصیفی به این پرسش پاسخ دهد که در دیدگاه های ذکر شده، چگونه همدلی به عنوان راهی برای رسیدن به صلح عمل می کند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که درقرآن توجه خاصی به موضوع همدلی شده است و به آن به عنوان راهی که جلوی جنگ و خشونت را می گیرد، اشاره می کند. مولانا درقرن هفتم نیز همدلی را راهی برای رسیدن به صلح درون وصلح با دیگران و درنهایت صلح کل می داند. روزنبرگ، به عنوان روانشناس معاصر غربی که مولانا پژوه نیز بود، همدلی را راهی مهم برای رسیدن به صلح می داند. این مقاله اهتمامی نوین دراین باره است که نشان می دهد، چگونه یک مولفه اخلاقی می تواند در برقراری صلح موثر باشد.لازم به ذکر است این مقاله برگرفته از بخشی از رساله دکتری نگارنده است.

    کلید واژگان: قرآن, مولانا, روزنبرگ, همدلی, صلح}
    MARYAM BABAEI, Reza Heidari Noori *, Mohammadtaghi Ghandi

    In Islam,Emphaty and compassion as one of the most important educational and social goals is one of the most valuable achievements of Islam in society, and it is considered as the axis of unity, the result of which is peace. During the past and present ages, great thinkers have also addressed the issue of empathy as a way to achieve peace, such as Maulana in the seventh century and contemporary thinkers; Dr. Marshall Rosenberg. Based on this, the basic issue of the current research is the question of empathy and this research is about it, with a theoretical study in the way of library research on the Qur'an, the Masnavi of Maulana , and also empathy in the West by examining the psychologist Marshall's point of view. Rosenberg examines the concept of empathy And by emphasizing the analytical-descriptive method, answer the question of how the mentioned views look at empathy and to what extent they are aligned, influenced or different from each other. The findings of the present research show that special attention has been paid to the subject of empathy in the Quran And Maulana, influenced by the Holy Qur'an, has paid attention to this issue in his Masnavi, and Rosenberg, as a psychologist who was also a scholar of Maulana, considered empathy so important that he considers it a factor to achieve peace. Peace is a human need in every It is periodic.

    Keywords: Quran, Maulana, Rosenberg, Empathy, Peace}
  • حسین صابری ورزنه*، محمدرضا رجبی، محمدحسین منتظری، سید سعیدرضا منتظری

    زندگی در این جهان همواره محدودیت هایی داشته که با طبع ما انسان ها ناسازگار بوده است. محدودیت در زمان-مکان، منابع، توانایی، تلذذ، دیگر انسان ها، از جانب خدا، جامعه، فرهنگ، خانواده، بدن، جنسیت و عمر (فناپذیری و مرگ)، همگی موجب رنج بوده اند و در مواجهه با چنین وضعیت نامطلوبی، انسان ها در ساحت ذهن یا به الهام و تجربه، زیست جهان دیگری را به تصویر کشیده یا دریافته اند که به نحوی فارغ از این محدودیت ها و دامنه اراده و قدرت انسان در آن، بسی فراخ تر بوده است. از چنین زیست جهانی تعبیر به «بهشت» می شود. این بهشت می تواند در ابتدای جهان (عصر زرین اولیه)، در انتهای تاریخ (بهشت آخرت شناختی)، ایدئالی فرهنگی-تمدنی (مدینه فاضله) یا محقق شدنی در ساحت روح یا درون (رهایی یا سعادت روحی) باشد. یکی از جهان شمول ترین تصویرپردازی ها در این زمینه، بهشت به مثابه باغ یا مرغزار پر نعمت بوده است. در این تحقیق تلاش شده است تا به صورتی مقایسه ای و با تکیه بر توصیف و تحلیل مضامین مربوطه، تصویرپردازی ها از بهشت به مثابه باغ و مرغزار بررسی شود. تمایز، وفور، نامیرایی و تندرستی، آزادی، صلح فراگیر و رابطه نزدیک بین انسان و حقیقت قدسی، از مضامین بالنسبه مشترکی است که برای بهشت به مثابه باغ و مرغزار برشمرده می شود.

    کلید واژگان: بهشت, باغ, سعادت, نامیرایی, صلح}
    Hosein Saberi Varzaneh *, Mohammadreza Rajabi, Mohammadhosein Montazeri, Sayyed Saeid Reza Montazeri

    Life in this world has always had limitations that were incompatible with our human nature. Limitations in time-space, resources, ability, pleasure, other human beings, from God, society, culture, family, body, gender, and life (mortality and death), all have caused suffering. Facing such an unfavorable situation, humans in the mind field, either by inspiration and experience, have depicted or realized the life of another world, which somehow, regardless of these limitations and the scope of human will and power in it, was very vast. Such a universal life is interpreted as "paradise". This paradise can be at the beginning of the world (early golden age), at the end of history (apocalyptic paradise), a cultural-civilized ideal (Utopia) or it can be realized in the realm of the soul or inside (liberation or spiritual bliss). One of the most universal images in this field is heaven as a garden or meadow full of blessings. In this research, we try to compare images of heaven as gardens and meadows (fields) based on the description and analysis of relevant themes. Distinction, abundance, immortality and well-being, freedom, universal peace, and the close relationship between man and the holy truth are among the common themes that are counted as gardens and meadows for heaven.

    Keywords: Heaven, Paradise, Bliss, Immortality, Peace}
  • حامده راستایی *

    موضوع این تحقیق، بررسی و تحلیل صلح بنیادین است که در پرتو مواجهه با «دیگری» در نهاد سوژه امپریالیست رخ می دهد. لویناس سوژه ای را به نمایش می گذارد که در راستای بنیان بهشتی زمینی خواسته هایش را بر جهان تحمیل نموده و به بلعیدن اغیار و فروکاستن آنها به خویش سرگرم است. سوژه خودکامه که هویتش را با خشونت و در ارتباط با اغیار شکل داده، با «دیگری» مواجه می شود که در برابر تمامیت خواهی او مقاومت می کند. ایده لویناس جهت پایان خشونت، ریشه در سوبژکتیویته ای دارد که غیرقابل فروکاست به آگاهی است و مسئولیتی نامتناهی بر سوژه تحمیل می کند. مواجهه با چهره «دیگری» از ابتدا صلح آمیز است. چهره، با متنبه ساختن سوژه برای صلح و همبستگی، او را بر انجام وظیفه بر می انگیزد و پیش از هر پرسش و انتخاب، سوژه را شخصا مسئول صلح با «دیگری» می کند؛ مسئولیتی که پیش از این در آن مستقر شده است و نمی تواند خود را از آن کنار بکشد. صلح موردنظر لویناس صلح بنیادین، اصیل و فراتر از صلح و جنگ متعارف است.

    کلید واژگان: چهره, دیگری, سوبژکتیویته, صلح, لویناس}
    Hamedeh Rastaei *

    The topic of this paper is the investigation and analysis of the fundamental peace that occurs in the light of the encounter with the "Other" in the imperialist subject. Levinas presents a subject who imposes his desires on the world in order to establish an earthly paradise and is busy devouring others and subduing them to himself. The imperialism subject, who formed his identity with violence and in relation to others, encounters the "Other" who resists his totalitarianism. Levinas’ idea to end violence is rooted in subjectivity that cannot be reduced to consciousness and imposes an infinite responsibility on the subject. From the beginning, encountering the face of the "Other" is peaceful. By reminding the subject for peace and solidarity, the face motivates him to fulfill his duty and before any question and choice, he makes the subject personally responsible for peace with the "Other"; a responsibility that has already been placed in it and cannot withdraw from it. The peace considered by Levinas is the fundamental peace, original and beyond conventional war and peace.

    Keywords: Face, Other, Subjectivity, Peace, Levinas}
  • علی خلجی، امیررضا خلیلی *، سید احمد دارستانی، سید محمد حسینی

    صلح یکی از موضوعات مهمی است که همه فرق و ادیان نسبت به آن توجه جدی دارند و تلاش می کنند تا تصویر روشنی از آن ارایه نمایند. بهاییت از جمله فرقه هایی است که تلاش زیادی دارد تا خود را پیشتاز ارایه صلح و همزیستی مسالمت آمیز در جهان نشان دهد. پرسش اصلی در این مقاله این است که مفهوم و مراتب و انواع صلح در متون بهاییان چیست؟ هدف از انجام این پژوهش نشان دادن مراتب و ویژگی های صلح با استفاده از منابع مکتوب بهاییان است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در متون بهاییان چهار اصطلاح صلح مطرح شده است که عبارتند از صلح عمومی، صلح اصغر، صلح اکبر و صلح اعظم. این اصطلاحات ویژگی های دقیقی ندارند و برای سه اصطلاح نخست، ویژگی همسانی ذکر شده و صلح اعظم نیز زمانی است که تمام انسان ها تعالیم بهایی را پذیرفته و بهایی شوند. تصویر صلح از سوی بهاییان عمق علمی ندارد و صرفا چند توصیه ساده است و نمی توان برخلاف آنچه آنها معتقدند آن را به عنوان نجات دهنده بشر و معارفی از سوی خداوند دانست.

    کلید واژگان: صلح, بهاییت, نعالیم صلح عمومی, صلح اصغر, صلح اکبر, صلح اعظم}
  • سید محمدرضا آذرکسب*، نادیا مفتونی

    راهبردهای گوناگونی مانند راهبرد حقوقی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی نظامی برای برقراری صلح جهانی مطرح شده است. در این میان، از آثار فارابی نیز می توان راهبرد تعلیمی را برای برقراری صلح جهانی استخراج نمود. از دیدگاه وی، تعلیم خواص با استفاده از برهان و تعلیم عوام با صناعاتی مانند خطابه و شعر و راهکارهایی مانند اقناع و تخییل اجرا می گردد. مفهوم صلح جهانی از دیدگاه فارابی، مفاهیم سلبی «عدم جنگ» یا «عدم خشونت» نیست؛ بلکه مفهوم ایجابی «تعاون میان امم فاضله برای دستیابی به سعادت» است. راهبرد تعلیمی فارابی در باب صلح جهانی به دنبال این است تا اختلاف میان امم فاضله در محاکات حقایق را به حداقل برساند و با کاهش دشمنی های ذهنی، زمینه صلح جهانی در معموره فاضله را فراهم سازد.

    کلید واژگان: صلح, تعلیم, اقناع, تخییل, تعاون}
    Seyed mohammadreza Azarkasb *, Nadia Maftouni

    Various strategies such as legal, economic, political, cultural and even military strategy have been proposed to establish world peace. In this regard, from Abu Naṣr Muḥammad al-Farabi's works, an educational strategy can be extracted to establish world peace. In his view, teaching elites is carried out using argument and teaching common people uses ways such as rhetoric and poetry, and tactics such as persuasion and imagination. From al-Farabi's point of view, the concept of world peace is not the negative concepts of "non-war" or "non-violence"; Rather, it is a positive concept of "cooperation between virtuous nations to achieve happiness". Al-Farabi's educational strategy for world peace seeks to minimize differences between the simulation of facts in the utopia and to prepare the way for world peace in the utopia by reducing mental animosities.

    Keywords: al-Farabi, Peace, Education, Persuasion, imagination, Cooperation}
  • معصومه اسماعیلی

    تفکر پایه عمل است و فکر می‌تواند جنگ‌طلبانه یا صلح‌آمیز باشد و در این دوگانگی انواع تفکر، تفکر صلح‌آمیز با شرایطی خاص، دارای فضیلت است. بنابراین سوال این است که اولا، منطق حاکم بر صلح از دیدگاه مقام معظم رهبری چیست؟ و ثانیا، راهکارهای دستیابی به تفکر صلح‌آمیز کدام‌هاست؟ البته پاسخ به این سوال از آن نظر اهمیت دارد که نوع مواجهه مذاهب اسلامی در طول تاریخ، متفاوت بوده و گاه بر محور عداوت قرار گرفته و همین موجب تضعیف جبهه اسلام در برابر دشمنان شده است. بنابراین پرداختن به مسیله تفکر صلح‌آمیز در میان مذاهب اسلامی، اهمیت و ضرورت دارد. فرضیه مقاله این است که منطق حاکم بر صلح، «صلح عدالت‌محور» بوده و مقام معظم رهبری برای دستیابی به تفکر صلح‌آمیز عدالت‌محور، راهکارهایی ارایه نموده ‌است. نتیجه اینکه هر صلحی دارای ارزش نیست و سکوت در برابر ظالم، مطرود است. همچنن راهکارهای دستابی به صلح، «همگرایی»، «تمرکز بر اشتراکات»، «حرکت بر پایه اصول»، «تکیه بر مظاهر وحدت»، و «داشتن نگاه تمدنی» است. تحقق این راهکارها در جامعه، موجب صلح ملت‌ها شده، تنازعات را کاهش می‌دهد. بیان نتایج و اثبات فرضیه از طریق مطالعه بیانات مقام معظم رهبری و برخی مکتوبات ایشان انجام شده، سپس با شیوه «تحلیلی» راهبردهای ایشان استنباط، استخراج و تبیین گردیده است.

    کلید واژگان: صلح, عدالت, نظام اسلامی, راهکار, مقام معظم رهبری}
  • روح الله مدامی*

    صلح پایدار همواره خواستگاه ملتها بوده اما همیشه اینگونه نبوده که حکومت ها اهتمامی بر خواسته ملت ها داشته باشند بلکه برای تحقق اهداف خود، جنگ را بر صلح اولویت بخشیده اند. پرسش این است که چگونه میتوان زمینه های صلح پایدار را فراهم نمود؟ ایده هایی از سوی برخی متفکران ارایه شده، اما به نظر می رسد علامه با اعتباری دانستن فرهنگ، تمدن، اخلاق و دین که میتوان گفت از عوامل اصلی شکل گیری نهادهای اجتماعی و سیاسی هر جامعه هستند، توانسته یک ایده پیشگیرانه و کاربردی در دفع جنگ و تحقق صلح ارایه نماید. ابتکار علامه در اعتباریات، یک ابتکار فلسفی است. با این نگاه می توان نقش اعتباریات را در تقویت اشتراکات و عبور از افتراقات تبیین کرد. علامه چندان وارد ساختارهای حکومتی نمی شود، اما نظر ایشان در اداره نهادهای اجتماعی وسیاسی، با رویکرد صلح پایدار بسیار موثر است. ایشان اعتباریات را نوعی احساسات تلقی نموده که برحسب منافع فردی وجمعی اعتبار شده است. این اعتباریات ثبات ندارند بلکه انسان با توجه به تغییر زمان، نوع نیازهای جدید مفاهیم تازه ای را اعتبار نموده است. موضع منحصر به فرد در نظریه ایشان اعتباری دانستن زبان دین است. نظر به وسعت جمعیت دینداران و نقش دین در مسایل اجتماعی وسیاسی از یکسو و وجود اختلافات در ادیان از طرف دیگر، به نظر میرسد اعتباری دانستن زبان دین، میتواند نقش بنیادی در وحدت ادیان ایفا نماید. تاکید علامه بر این است که دین اعتبار انسان نیست بلکه برای پیوند انسان با ورای عالم طبیعت، به زبان اعتباری بیان شده تا قابل فهم باشد. دراین مقاله چگونگی فراهم شدن زمینه های صلح پایدار براساس دیدگاه علامه مورد بررسی قرار می گیرد.

    کلید واژگان: اعتباریات, علامه طباطبایی, صلح, جنگ, فرهنگ, اخلاق, دین, تمدن}
    Ruhollah Modami*

    Sustainable peace has always been their nation, but it has not always been that governments have been in the demand for nations, but they have prioritized the war on peace to fulfill their goals. An important question is how can you provide sustainable peace fields? Ideas from some thinkers, such as Khajeh Nasir Tusi, Kant, Huntington, Mohammad Baqer Majlesi، John Tomlinson, Marcel Pores, and others, are presented about the priority and realization of peace, which we will refer to in this article.
    But it seems that Allameh Tabatabai, with the ideationelof knowing culture and civilization, ethics and religion that can be said, is one of the main causes of the formation of social and political institutions of each community, has been able to provide a preventive and practical idea of ​​warping and peace.The initiative of Allameh in ideationality is a philosophical initiative. Therefore, with a philosophical look, the role of ideationality can be explained in reinforcement the relationships and passing through the differences.
    Allameh is not so enters into government structures, but their theory can be very effective in the management of social and political institutions, with a sustainable peace approach. Allameh Tabatabai considered ideationality a kind of illusions and emotions that are credited according to individual and collective interests. These credentials are not stable, but human, due to the change of time, the type of needs and conditions of new concepts are accredited. The unique position in Allameh's ideationel theory is the ideationality of knowing the language of religion

    Keywords: ideationality, Allame Tabatabai, Peace, War, Culture, Ethics, Religion, Civilization}
  • یحیی صباغچی*، طیبه میر محمد حسینی

    یوهان گالتونگ، صلح پژوه شهیر نروژی، سه ضلع برای خشونت قایل است: مستقیم، ساختاری و فرهنگی. خشونت فرهنگی به نوعی از خشونت اطلاق می شود که در بستر یک فرهنگ مجاز شمرده شده و ارتکاب آن منفی و ناشایست به حساب نیاید و ضمنا زمینه ساز یا توجیه گر سایر انواع خشونت باشد. در دیدگاه گالتونگ فرهنگ شامل ایدیولوژی، مذهب، زبان، هنر و... است که در این نوشتار به تناسب نظام فکری صدرایی تنها به جنبه های الهیاتی فرهنگ می پردازیم و از جنبه های دیگر صرف نظر می کنیم. خشونت دینی گونه ای از خشونت فرهنگی است که در آن یک «دین» به خشونت مشروعیت می بخشد. دیدگاه مرتکبان چنین خشونتی حق مطلق دانستن خود و باطل مطلق دانستن دیگران است که باعث مقدس شمرده شدن خشونت و عدم تحمل غیر می گردد. نوشتار حاضر بر آن است که نشان دهد در نظام فکری صدرایی، اصولی تاثیرگذار برای کاهش این نوع از خشونت وجود دارد. صدرالمتالهین در کنار رد کثرت گرایی معرفتی، معتقد است اکثر انسان ها از نجات اخروی بهره مند خواهند شد- که نوعی کثرت گرایی نجات شمرده می شود. چنین نگاهی با وسیع کردن دایره تحمل دیگران زمینه کاهش بسیاری از خشونت های دینی و به تعبیر گالتونگ خشونت های فرهنگی را فراهم می آورد. همچنین کرامت ذاتی که صدرالمتالهین برای انسان قایل است، مانعی استوار در برابر خشونت دینی به شمار می آید. به علاوه، رحمت واسعه الهی و خلیفه الله بودن انسان موجب می شود رحمت انسان ها نسبت به مجموعه مخلوقات از غضبشان پیشی بگیرد و در نتیجه خشونت جای خود را به صلح و دوستی بدهد. قابل تحمیل نبودن دین هم از مبانی فکری صدرا در این زمینه است. این اصول را می توان با استفاده از مبانی اصالت وجود، تشکیک در وجود، مساوقت وجود و خیر و نیز حرکت جوهری از آراء ملاصدرا برداشت کرد.

    کلید واژگان: صلح, ملاصدرا, کثرت گرایی, کرامت انسانی, رحمت الهی, گالتونگ, خشونت فرهنگی}
    Yahya Sabbaghchi *, Tayebeh Mirmohammad Hosseini

    The famous Norwegian pacifist Johann Galtung considers violence to have three sides: direct, structural and cultural. Cultural violence refers to a type of violence that is allowed in the context of a culture and its perpetration is not considered negative and inappropriate, and also is the cause or justification of other types of violence. In Galtung's view, culture includes ideology, religion, language, art, etc. In this article, in accordance with Sadra's intellectual system, we will deal only with the theological aspects of culture and ignore other aspects. Religious violence is a form of cultural violence in which a "religion" legitimizes violence. The view of the perpetrators of such violence is knowing oneself as the absolute right and considering others as the absolute void, which leads to the sanctification of violence and intolerance of others. The present article aims to show that there are effective principles for reducing this type of violence in Sadra's intellectual system. In addition to rejecting epistemic pluralism, Sadra believes that most human beings will benefit from salvation in the hereafter - which is considered a kind of salvation pluralism. Such a view, by broadening the tolerance of others paves the way for the reduction of religious violence, and in Galtung's words, cultural violence. Also, the inherent dignity that Sadra bestows on human beings is a strong obstacle to religious violence. In addition, man's vast divine mercy and being the caliph of God cause human mercy to outweigh their anger towards the creatures, and as a result, violence gives way to peace and friendship. The impossibility of compulsion in religion is also one of Sadra's intellectual principles in this regard. These principles can be deduced from the principles of the authenticity of existence, gradation in existence, the concoimtance of existence and goodness and the substantial motion.

    Keywords: Peace, Sadra, Galtung, pluralism, Human dignity, Divine mercy, Cultural violence}
  • حسن عبدی*

    پرسش اصلی این تحقیق عبارت است از: «وجوه شباهت و تفاوت دیدگاه کانت و علامه طباطبایی در مورد رابطه صلح و مردم سالاری چیست؟». در این تحقیق که هدف آن ارایه بحثی تطبیقی میان اندیشه سیاسی کانت و علامه طباطبایی بوده، با استفاده از روش تحلیلی عقلی  به بررسی این فرضیه پرداخته شده است که هر دو متفکر رابطه ضروری میان مردم سالاری و صلح پایدار قایل نیستند. بر اساس یافته های تحقیق، دیدگاه کانت و دیدگاه علامه طباطبایی درباره رابطه صلح و مردم سالاری، در این موارد به یکدیگر شباهت دارد: استفاده از روش تحلیلی عقلی، نگرش نظام مند و جامع به مساله، تکاملی شمردن زندگی انسان و هدف شمردن دست یابی به صلح در این فرآیند تکاملی، قانون مند دانستن نظام جهان و تحلیل رفتار انسان ها بر پایه استخدام. دیدگاه این دو متفکر از این جهات با یکدیگر تفاوت دارد: ایده آلیست بودن کانت در مقابل ریالیست بودن علامه طباطبایی، تضادگرا بودن کانت در مقابل وفاق گرا بودن علامه طباطبایی، انسان محور بودن کانت در مقابل خدامحور بودن علامه طباطبایی، قانون مدار بودن کانت در مقابل شریعت مدار بودن علامه طباطبایی، هدف غایی بودن صلح در نظر کانت و هدف واسطه ای بودن صلح در نظر علامه طباطبایی.

    کلید واژگان: مردم سالاری, دموکراسی, صلح, صلح دموکراتیک, جمهوری, نظریه استخدام, کانت, علامه طباطبایی (ره), اندیشه سیاسی اسلام}
    Hassan Abdi *

    The main question of this research is: “What are the similarities and dissimilarities of Allamah Tabatabaii and Kant’s points of view on the tie between democracy and peace?” The method adopted for the study of their political thought is rational-analytic. The research deals with the idea that both thinkers do not believe in the necessary tie between democracy and perpetual peace. According to the findings, their views on the issue are similar: their use of rational-analytic method, their systematic and comprehensive attitude to the issue, that man’s course of life is evolutionary and aims to promote peace, that the system of world is regulated, and the analysis of man’s behavior as per employment. Their dissimilar views are: that Kant is idealist but Allamah is realist, that Kant sides with opposition but Allamah with compatibility, that Kant is humanist but Allamah is theocentric, that Kant deals with positive laws but Allamah with divine laws, and that peace for Kant is the final aim but for Allamah is an intermediate aim.

    Keywords: Democracy, Peace, democratic peace, republic, the theory of employment, Kant, Allamah Tabatabaii, the political thought of Islam}
  • پریسا دانشفر، هیبت الله نژندی منش*
    رویکرد پیشینی و جهان شهری کانت در پیدایش نظریه های حکومت و صلح جهانی و نیز شکل گیری نهادهای جهانی با رویکرد حاکمیت بین المللی قانون مانند سازمان ملل، موثر واقع شده است. دیدگاه وی پیرامون صلح جهانی در معرفت شناسی، فلسفه اخلاق و حقوق او ریشه دارد. به باور کانت، قانون عادلانه در شرایطی محقق می شود که همه اعضای جامعه جهانی، واجد حداکثر آزادی از انقیاد در مواجهه با اراده دیگران باشند. در سطح بین المللی، قانون توسط دولت های آزاد مشروعیت پیدا کرده و تمدن حقیقی جز با کنار گذاشتن اندیشه جنگ امکان پذیر نمی باشد. بنابراین حاکمیت قانون، ابزاری در جهت حفظ صلح و امنیت بین المللی و ترویج و اعتلای حقوق بشر است. در نظر کانت، تحول از حالت طبیعی جنگ به حالت صلح در میان انسان ها ضمن مراحلی رخ می دهد. برای تحقق صلح ابدی در بین ملت ها، ضرورت دارد تا لوازم مقدماتی چندگانه، فراهم گردد که از آن جمله است، لغو پیمان های سری دولت ها. در این صورت، زمینه تحقق طرح سه مرحله ای صلح جهانی در سایه حاکمیت بین المللی قانون، ایجاد خواهد شد. در این نوشتار، مفهوم صلح در کنار پیش زمینه ها، شرایط وچگونگی رسیدن به آن از طریق حاکمیت بین المللی قانون و موانع موجود در این راه با محوریت اندیشه کانت، مورد بررسی قرار گرفته و چالشهای فراروی تحقق صلح کانتی مورد ارزیابی قرار می گیرد.
    کلید واژگان: صلح, حاکمیت بین المللی قانون, جهان شهری, حق, جمهوری و کانت}
    Parisa Daneshfar, Heibatollah Najandimanesh *
    Kant’s Cosmopolitan and apriori approach has influenced the formation of government and universal peace theories and international organizations such as the United Nations which have an important place in the establishment of peace and international rule of law. His views about universal peace are rooted in his epistemology and critiques. According to Kant, among human beings, the transformation from the natural state of war to the state of peace takes place in stages. At the international approach, law is legitimized by free governments, and true civilization is possible only by abandoning the idea of war. Therefore, the rule of law caused to international peace and security and protecting human rights. He said about Preliminary and Definitive Articles for Perpetual Peace among States. This paper, with the focus on Kant's thought, examined the concept of peace along with its background, conditions and how to achieve it through the international rule of law and the obstacles in this way.
    Keywords: peace, international rule of law, cosmopolitan, Kant}
  • طاهره صالحی، محمد سعیدی مهر*
    از میان رویکردهای گوناگون در بررسی مسئله صلح و جنگ در سنت علوی، رویکرد الاهیاتی اهمیت خاصی دارد. در این مقاله ضمن استناد به مدارک و منابع تاریخی می کوشیم با نگاهی تحلیلی، مبانی و ریشه های الاهیاتی این مسئله را در سنت امام علی (ع) بکاویم. بنا بر نتایج این تحقیق، مهم ترین مبانی الاهیاتی صلح و جنگ در سنت علوی عبارت اند از: رحمت الاهی، شناساندن توحید، تقابل حق و باطل، تقابل هدایت و ضلالت، دفاع از آموزه های اسلام و سنت نبوی و فرمان الاهی مبنی بر مقابله با پیمان شکنان. نتیجه کلی این اصول، نوعی صلح گرایی (تقدم صلح بر جنگ) و اختصاص تجویز جنگ به مواقع اضطرار در سنت علوی است.
    کلید واژگان: مبانی الاهیاتی, جنگ, صلح, امام علی (ع)}
    Tahere Salehi, Mohammad Saedi Mehr *
    Among different approaches toward investigating peace and war in Alavi Tradition (including social, historical, legal and jurisprudential approaches), the theological approach has a critical importance. The current research has adopted an analytical view and relied on historical documents and sources to investigate the theological roots and foundations of peace and war in Alavi tradition. The findings revealed that most important theological foundations of peace and war in this tradition are divine mercy, introducing monotheism, contrast between truth and false (right and wrong), contrast between guidance and deviation and defending Islamic doctrines, prophetic tradition and divine order based upon confronting the reneger.  It is concluded that these principles show the priority of peace over war in Alavi tradition, where war is only permitted only under necessity.
    Keywords: Theological Bases, war, peace, Imam Ali (a)}
  • وحید احمدی*، احمدعلی حیدری

    هدف این مقاله، مقایسه آراء ابن خلدون در مقدمه با مباحث مطرح شده در حوزه فلسفه فرهنگ در دوران مدرن است. با نگاهی به کتاب مقدمه ابن خلدون از این منظر، متوجه خواهیم شد که ابن خلدون در مقدمه، از رهگذر بحث درباره مفاهیمی چون عصبیت، پادشاهی و تاثیر آب و هوا بر عمران و... برخی از مهم ترین مولفه های فلسفه فرهنگ را مطرح می کند و نشان می دهد که چگونه از آدمیان از شرایطی نزدیک به طبیعت گام به گام به مرحله عصبیت و سپس به مرحله رفاه و تن آسایی صعود می کنند و به واسطه فرهنگ از طبیعت فاصله می گیرند و او نشان می دهد که برای طی این راه، جنگ و نفی دیگری امری ضروری است. او در ادامه نیز نشان می دهد که خود با اتخاذ چشم اندازی فلسفی، دیگری را به رسمیت می شناسد و بدین سان از افق های محدود به فرهنگ خود فراتر می رود و دیگری را در منطقه -الفراغی که همانا عمران است مد نظر قرار می دهد. او دین را بازاندیشی می کند تا راهی را برای کثرت انگاری فرهنگی باز کند.

    کلید واژگان: فلسفه فرهنگ, عصبیت, طبیعت, جهان انسانی, دین, جنگ, صلح}
    Vahid Ahmadi *, AhmadAli Heydari

    The paper is to compare between Ibn Khaldun's style of philosophizing and the modern viewpoint of Philosophy of Culture. Speculating on Asabiyyah (group feeling), civilization, and influences of climate on the human being, Ibn Khaldun sets the stage for his contribution to some of the most important categories of the philosophy of culture. He describes how gradually human beings, humans that first home around nature, reach the state of prosperity by way of Asabiyyah and he believes that this way is bound for wars and for the negation of the other. Ibn Khaldun, then, in the course of the discussion, somehow like oppressed utopian, recognizes other cultures and goes beyond the horizon of his own culture and views human being from the higher standpoint of O’mran, a standpoint that is devoid of any specific values, that is Jenseits von Gut und Böse. He rethinks religion so as to pave the way for poly – cultural standpoint.

    Keywords: Philosophy of Cultur, Nervousness, Nature, Human World, Religion, war, Peace}
  • روح الله مدامی، مهدی نجفی افرا*

    امروزه نگرش به سیاست نیازمند تحول جدی است تا روشن شود که سیاست در خدمت انسان و کرامت او باشد یا انسان در خدمت سیاست باشد، اگرچه هویتش به تاراج برده شود و جسم و جانش برای سیاست های کلان نادیده انگاشته شود. یکی از معما های دسترسی به صلح جهانی نیز در همین نکته نهفته است. وقتی جان، اخلاق و کرامت انسان مورد توجه قرار گیرد و سیاست پدیداری انسانی و در خدمت کرامت او لحاظ شود، می توان با اتکا به حقیقت مشترک انسانی به هم زیستی عمیق انسان ها رسید. هم زیستی ای که نه از روی مصلحت، بلکه از روی حقیقت انسان و ارزش هایی اخلاقی انسانی باشد که از این حقیقت برمی خیزد. خواجه نصیر با الهام از مکتب شیعی و با اتکا به ارزش های انسانی، علم و شرایط حاکم تلاش می کند تا چنین نگاهی به عرصه سیاست داشته باشد و آن را ابزاری برای تعالی اخلاقی و علمی انسان ها قرار دهد و صلح جهانی را با اتکا به آن در دسترس بداند.

    کلید واژگان: انسان, سیاست, صلح, خواجه نصیر طوسی, اخلاق, شرایط حاکم}
    Rouhollah Modami, Mahdi Najafi Afra *

    Today there is need to seriously transform politics in order to determine whether politics should be in the service of the human and his dignity, or the human should be in the service of politics, even if he is robbed of his identity and his body and soul are neglected for the sake of large-scale politics. Here lies a puzzle of achieving the world peace. When there is a concern for the human life, moral character, and dignity, and politics is considered as a human phenomenon and in the service of his dignity, we can then rely on the shared human truth so as to achieve a profound coexistence among people, where such coexistence does not arise from expediencies and arises, instead, from the human nature and moral values arising therefrom. Inspired by his Shiistic beliefs and relying on human values, science, and predominant conditions, Khwāja Naṣīr tries to establish such a view of politics according to which it is an instrument for moral and epistemic transcendence of humans and a means by which world peace can be achieved.

    Keywords: Human, Politics, Peace, Khwāja Naṣīr Ṭūsī, Ethics, predominant conditions}
  • احسان سامانی *
    از دیرباز یکی از دغدغه های اساسی بشر ایجاد محیطی امن و عاری از جنگ و ستیز بوده و در این راستا اقدامات و تلاشهایی – از جمله تاسیس نهادهایی چون جامعه ملل، سازمان ملل متحد، شورای امنیت و…- نیز انجام داده است اما نه تنها نتوانسته صلح جهانی را تامین کند که روز به روز شاهد جنگهای وحشتناک تر بودیم. ریشه های نا امنی و جنگ را در نوع نظامهای سیاسی باید جستجو کرد. فقر، جهل و استبداد، ریشه های نا امنی و ستم و جنگ و نزاع بین المللی است. لیبرال دموکراسی نیز نتوانسته این عوامل را از بین ببرد. به نظر می رسد با الگو پذیری از حکومت جهانی مهدوی و شاخصه های ویژه ی آن، می توان به این هدف متعالی نزدیک شد. البته این شاخصه ها به طور کامل، اختصاص به حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) دارد، اما حکومتهای اسلامی پیش از ظهور با الگو گرفتن از آن حکومت، می توانند به تناسب تلاششان به مراتبی از این شاخصه ها رسیده و به همان نسبت صلح و امنیت را برای جوامع خود به ارمغان آورند.
    کلید واژگان: صلح, امنیت, عدالت, ساختار حکومت, شاخصه های حکومت}
    Ehsan Samani *
    from a long time ago, one of the basic concerns of mankind has been the creation of a safe environment and free of conflict, and in that regard, he has taken measures and efforts, including the establishment of institutions such as the Community of Nations, the United Nations, the Security Council... but he has not only failed to provide world peace that we saw more and more terrible wars. The roots of insecurity and war should be sought in the kind of political systems. Poverty, ignorance and despotism are the roots of insecurity, oppression and and international conflict. Liberal democracy has also failed to eliminate these factors. It seems that the supreme goal can be approached with the pattern of Mahdavi's universal government and its special features. Of course, these attributes Completely are dedicated to the Mahdavi's universal government, but Islamic governments, before they emerge, by pattern of that government, can -According to their efforts- achieve a certain degree of this attributes , and equally bring peace and security to their communities.
    Keywords: peace, security, justice, government structure, government characteristics}
  • شریف لک زایی *، نجمه کیخا
    مقاله حاضر با هدف تمرکز بر دیدگاه صدرالمتالهین شیرازی، بر آن است تا چارچوبی از مسئله صلح را در فلسفه سیاسی صدرالمتالهین مورد بررسی قرار دهد. پرسش اصلی بحث آن است که: با توجه به آثار و از منظر صدرالمتالهین، چه تصویری از صلح ترسیم می شود و صلح چه جایگاهی در فلسفه ایشان دارد؟ در پاسخ به پرسش یادشده، این مدعا مورد توجه قرار گرفته که به نظر، در فلسفه سیاسی ملاصدرا تمامی عرصه های فردی و اجتماعی زندگی انسان درگیر مسئله صلح می شود و باید برای همه ارکان سه‏گانه زندگی، یعنی فرهنگ، سیاست و اقتصاد، صلح تدارک شود؛ در غیر این صورت نمی توان از صلح سخن گفت. در واقع چالش در هر کدام از سه بخش مورد اشاره می تواند به برقراری و تحقق صلح خلل وارد سازد. از نظر فلسفه سیاسی متعالی، هر چیزی که معرفت، امنیت و معیشت و به عبارتی، عدالت جامعه را مختل سازد، از صلح دور شده است. از این منظر می توان گفت جنگ و صلح هر دو بر جامعه عارض می شود. اگر عدالت باشد، صلح برقرار است و معرفت، امنیت و معیشت در جامعه به‏سامان است و اگر عدالت نباشد، جنگ و ستیز اتفاق می افتد. ازاین روست که در فلسفه اسلامی بر عدالت به عنوان رکن هستی تاکید بسیاری شده است و در کنار علم و معرفت، از مهم ترین ویژگی های یک حاکم مسلمان و حکومت اسلامی به شمار می رود. جهاد نیز از این منظر برای مقابله با سدکنندگان راه معرفت خدا و سدکنندگان راه معیشت و حیات مردم وضع شده است و کارکردی صلح‏طلبانه دارد.
    کلید واژگان: صلح, صلح متعالیه, جنگ, جهاد, فلسفه سیاسی متعالیه, صدرالدین شیرازی}
    Sharif Lakzai *, Najmah Kaykhah
    The present article seeks to examine the problem of peace in the political philosophy of Sadr al-Mutallihin Shirazi. The main question in this discussion is the following: What is peace in Sadr al- Mutallihin’s opinion and what role does it play in his philosophy? In response to this question, it has been claimed that in the political philosophy of Mulla Sadra, apparently, all of the individual and social areas of the life of a human being struggle with the problem of peace. Peace is something that must be sought out in all three of the pillars of life, i.e. culture, politics and economics. Otherwise, it will not be possible to talk about peace. According to the Transcendent Political Philosophy, everything that destroys knowledge, safety and life – or in other words, social justice – is far removed from peace. From this point of view, it is possible to say that peace and war both accidentally occur for society. If justice exists, then peace exists and knowledge, safety and life are secured in society. However, if justice does not exist, then war and conflict will occur. It is for this reason that in Islamic philosophy a great emphasis has been placed on justice as a pillar of existence. Aside from knowledge and wisdom, it is one of the most important distinctions of the Islamic ruler and the Islamic government. Also, resistance has been formulated to oppose those who bar the path to the knowledge of God and who prevent people from living peacefully. Thus, its purpose is peace.
    Keywords: peace, transcendent peace, war, resistance, transcendent political philosophy, Sadr al-din Shirazi}
  • سجاد احرامی، علی توکلی طبسی*، عسگر جلالیان
    حل و فصل اخلاقی و صلح آمیز مناقشات به معنی حل منازعات بین المللی بدون رجوع به زور است. این روش در بردارنده روش های علمی است، که طی آن مناقشات دولت ها و گروه ها در وظایف و حقوق اساسیشان می تواند مورد حل و فصل قرار گیرد (از قبیل: مذاکره، میانجی گری، سازش، مساعی جمیله و داوری). هنگامی که صحبت از حل مناقشه ای می شود، غالبا تلاش یا کوشش هایی مدنظر است که در صورت به بن بست رسیدن، حالت جنگی یا وجود احتمال های قوی مبتنی بر وقوع جنگ صورت می گیرد. در این مقاله حل و فصل اخلاقی مناقشات بین المللی از طریق اخلاق میانجی گری توسط سازمان های بین المللی و به ویژه سازمان ملل متحد و شورای امنیت با رویکرد تحولات و بحران های اخیر رخ داده در دو کشور سوریه و یمن مورد مطالعه قرار می گیرد. نقش اخلاقی سازمان ملل در پایان دادن به منازعات و بحران های بین المللی انکارناپذیر است اما سوالی که مطرح می شود چگونگی برخورد اخلاقی سازمان ملل در پایان دادن به این بحران ها است و این که تا چه حدی دولت های بزرگ جهانی در تصمیمات سازمان ملل متحد موثر هستند؟ سوالی که سعی می شود در این رساله با در نظر گرفتن تمام جوانب به آن پاسخ داده شود.
    کلید واژگان: میانجی گری, اخلاق, منشور سازمان ملل متحد, یمن, سوریه, بحران, صلح, حل و فصل اختلافات}
    Sajad Ehrami, Ali Tavakkoli Tabasi *, Asgar Jalalian
    The moral and peaceful settlement of disputes means the resolution of international disputes without reference to force. This method involves scientific methods, in which the conflicts of states and groups in their basic duties and responsibilities can be resolved (such as negotiation, mediation, compromise, Jamila and arbitration). When it comes to resolving conflicts, there are often attempts to put an end to the state of war, the state of war, or the existence of a strong conflict-based probability. In this paper, the ethical settlement of international disputes through ethics of mediation by international organizations, and in particular the United Nations and the Security Council, is studied with the approach of recent developments and crises in both Syria and Yemen. The moral role of the United Nations in ending international disputes and crises is indisputable, but the question is how is the UN's moral attitude to ending these crises and to what extent are major global governments effective in UN decisions? The question is being addressed in this thesis by considering all aspects.
    Keywords: Mediation, Ethics, United Nations Charter, Yemen, Syria, crisis, peace, settlement of disputes}
  • قاسم شبان نیا*
    در خصوص سیاست خارجی دولت اسلامی، هریک از نظریاتی که اصالت را به صلح یا جنگ داده اند دچار ابهام ها و اشکال های جدی هستند. بدین روی، نوشتار حاضر کوشیده است تا با بهره گیری از منابع معتبر اسلامی، به ویژه آیات و روایات و نیز مدد گرفتن از کلام فقها و مفسران، پس از بررسی اجمالی دیدگاه های مذکور، اثبات کند که هیچ یک از این اصول نمی تواند راهگشای دولت اسلامی برای تدوین سیاست خارجی و تعیین محدوده ها و ضوابط حاکم بر سیاست خارجی باشد. و چون اصالت جنگ یا صلح، اصالتی ذاتی و اولی نبوده و تابع قواعد و احکام دیگر است، ناگزیر باید اصل مبنایی حاکم بر جنگ و صلح را یافت. این نوشتار درصدد اثبات این ادعاست که اصل تحقق عبودیت خداوند می تواند مبنایی برای تعیین چارچوب ها و ضوابط دقیق سیاست خارجی دولت اسلامی، از جمله تعیین ضوابط و محدوده های احکام و قواعد مربوط به جنگ و صلح باشد.
    کلید واژگان: اصل, سیاست خارجی, دولت اسلامی, صلح, جنگ, عبودیت خداوند}
    Ghasem Shaban Niya*
    In the foreign policy of Islamic state, all the theories about the principality of peace or war have serious ambiguities and drawbacks. Therefore, referring to authentic Islamic sources, especially the Quranic verses and traditions, as well as the words of Muslim jurists and commentators and reviewing the mentioned perspectives, the paper proves that none of these principles can be of any help to the Islamic state to formulate the foreign policy and determine the rules and regulations governing the foreign policy. Since the principality of war or peace is not an inherent one, and should observe other rules and laws, we have to look for the basic principle which governs war and peace. This paper seeks to prove that the principle of devotional service of God can be the basis for setting the coherent frameworks and strict conditions of the foreign policy of Islamic State, including the terms and limits of the rules and regulations which govern war and peace.
    Keywords: principle, foreign policy, Islamic state, peace, war, devotional service of God}
  • محمد مشکات
    این مقاله دارای دو هدف یا مسئله اصلی است: نخست، رابطه دوسویه صلح و سعادت؛ دوم، تعامل و تصاعد متقابل و متعاکس آندو بدون هیچ نقطه ایستا و پایانی. چنانکه پیداست رویکرد مقاله توصیفی نیست بلکه در بخش اصلی خود، تحلیلی یا توصیفی تحلیلی است. نوآوری مقاله در تبیین و کشف رابطه» دوسویه صلح و سعادت و کشف رابطه متصاعد دوسویه آن از متون ملاصدراست. این رابطه بر مبناهای مختلفی در اندیشه صدرالمتالهین مورد تحلیل قرار میگیرد. بر مبنای انسان شناسی ملاصدرا، از زوایای گوناگون بدست می آید که صلح شرط سعادت دنیوی و اخروی است و سعادت نیز عامل تحکیم صلح است. وجودشناسی و جهانشناسی صدرایی نیز مبنای تحلیلهای نگارنده در باب رابطه دوسویه صلح و سعادت است؛ بر این مبنا تحلیل میکنیم که چگونه جامعه صدرایی در عین برخورداری از تکثرها میتواند عمیقا وحدتگرا باشد. تحلیل رابطه صلح و سعادت بر مبنای اندیشه های دینی صدرایی نشان میدهد که چگونه صلح در دنیای مدرن به مخاطره افتاده است. ساختار حکومت و کارکردهای آن نیز بتفصیل دیگری پرده از رابطه دوسویه صلح و سعادت برمیدارد، چنانکه اندیشه های اخلاقی ملاصدرا نیز رابطه دقیق صلح و امنیت و سعادت اخلاقی را برملا میسازد.
    کلید واژگان: سعادت, صلح, حکومت, خلافت, دین, قانون, اخلاق}
  • قاسم شبان نیا
    جهاد، از مفاهیمی است که به دلیل عدم توجه به ماهیت واقعی آن، جنبه صلح آمیز آن در روابط بین الملل کمتر مورد توجه قرار گرفته است. جهاد ابتدایی اساسا هدف دعوت دیگران به سوی اسلام را دنبال می کند و در صورت ممانعت سران طاغوت از چنین دعوتی، قتال با آنان صورت می گیرد. شرط وجوب دعوت تفصیلی پیش از قتال، آشکار می سازد که آنچه در جهاد از اهمیت برخوردار است، ابلاغ کلام الهی به مردم است. در عرصه سیاست خارجی دولت اسلامی، این دعوت در قالب های مختلفی همچون اصل تالیف قلوب و اصل احسان خود را نشان می دهد. احکام صلح آمیز اسلام در مباحث عقد ذمه و امان نیز، که مترتب بر جهاد مطرح می گردند، شاهدی بر این مطلب است که اسلام با هر کس در هر آیینی همزیستی مسالمت آمیز دارد و در قبال وظایفی که برای آنها برمی شمارد، حقوقی را برای آنها در نظر می گیرد و مسلمانان را در برابر چنین حقوقی مکلف می سازد.
    این تحقیق با رویکرد تحلیلی اسنادی تلاش می کند تا با بهره گیری از منابع معتبر اسلامی، مطالب فوق اثبات گردد.
    کلید واژگان: جهاد ابتدایی, روابط بین الملل, صلح, دعوت, اصل تالیف قلوب, اصل احساس, عقد ذمه, عقد امان}
    Qasim Shabn, Niya
    Jihad is among the concepts whose peaceful impact on international relations has not been well recognized due to the misunderstanding of its real nature. Preliminary jihad is basically intended to invite others to Islam and in case such an invitation is rejected, war will be declared against those who reject. The condition of the necessity of the elaborate pre-war invitation indicates that the main aim of jihad is to convey the divine words to people. In the foreign policy of the Islamic government, this invitation is manifested in different ways; such as adopting the principle of promoting cordial relations and the principle of benevolence. The peaceful rules of Islam concerning such issues as Zimmi contract and security contract is evidence to the fact that Islam has a peaceful coexistence with the people of all religions, grants them rights for the duties that have been appointed to them, and which Muslims have to observe.Using an analytical – documentary approach and relying on reliable Islamic resources, the present paper tries to prove the aforementioned views.
    Keywords: preliminary jihad, international relations, peace, call, principle of promoting cordial relations, principle of benevolence, Zimmi contract, security contract}
  • محمد امین امینی
    ادیان آسمانی برای تامین همزیستی، قوانینی الزام آور تشریع نموده اند. دین اسلام، مسلمانان را ملزم نموده به شیوه ای مسالمت آمیز با مخالفان عقیدتی خود تعامل نموده و عدالت را در این خصوص بر پا دارند. اما اگر غیرمسلمانان، خیانت پیشه نموده و علیه جان و مال و نوامیس مسلمانان وارد عملیات خصمانه شوند سیاست شرعی بر دفع تجاوز و مجازات خیانتکاران مبتنی می باشد. تمرکز بر آیات قتال، عدم توجه به آیات مبنی بر صلح و همزیستی و عدم دقت در سیره عملی پیامبر، باعث شده گروهی سیاست اسلامی در رابطه با ملل غیرمسلمان را بر پایه جنگ دانسته و علت پیشرفت اسلام در قرون اولیه را زور شمشیر بیان نمایند.
    این جستار با رویکرد نظری و اسنادی و با استناد به منابع اصیل اسلامی ثابت می کند که اصل در تعامل با غیرمسلمانان بر صلح و همزیستی بوده و دین اسلام منادی همزیستی مذهبی با پیروان سایر ادیان می باشد.
    کلید واژگان: صلح, مشرکان, نصارا, همزیستی مذهبی, یهود}
    Mohammad Amin Amini
    The divine religions have legislated compelling laws to procure coexistence. The religion of Islam has obligated the Muslims to interact peacefully with their doctrinal opponents and exercise justice in this regard. However, if the non-Muslims commit treason and do hostile actions against Muslim's life, wealth, honors, women and children, then the lawful policy is based on the repellence of aggression and punishment of betrayers. Focusing on the verses on the war, neglecting the verses on the peace and coexistence, and neglecting the Holy Prophet's practical conducts have led some people to consider the Islamic policy about the non-Muslim nations as based on the war and regard the reason of the progress of Islam in the early centuries as based on sword force.Using a theoretical and documentary approach and referring to the genuine Islamic recourses, the present paper proves that the principle of interaction with non-Muslims is based on peace and coexistence, and Islam is the inspirer of religious coexistence with the followers of other religions.
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال