جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "عرف" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «عرف» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
سنت پیامبر و امامان معصوم (ع) یکی از منابع اصلی برای دستیابی به آموزه های دین است که بدون آن، رسیدن به آموزه های دین وحیانی اسلام امکان پذیر نیست. از سوی دیگر، با توجه به جامعیت دین اسلام در هدایت انسان، استنباط آموزه های دینی مربوط به علوم انسانی، ضرورتی اجتناب ناپذیر است که امروزه فرایند آن با عنوان «اسلامی سازی علوم انسانی» دغدغه پژوهشگران شده است. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی نقش سنت پیامبر و امامان معصوم (ع) در اسلامی سازی علوم انسانی با تاکید بر اندیشه های متفکر بزرگ جهان اسلام، علامه مصباح یزدی را وجهه همت خود قرار داده است. اگرچه همگان بر منبع بودن سنت برای دستیابی به آموزه های دینی تاکید دارند، اما ادله حجیت و نیز دامنه سنت از مسائلی است که نیازمند تامل جدی است، ضمن آنکه به لحاظ روش شناسی استناد به سنت برای اسلامی سازی علوم انسانی از دشواری های خاص خود برخوردار است که در این مقاله به آنها اشاره شده است.
کلید واژگان: دین, سنت, عرف, حجیت, علوم انسانی, اسلامی سازی -
امروزه به جهت ماهیت سکولاری حاکم بر جهان بینی دولت ها، باید و نبایدهای عرفی نقش بسزایی را در تنظیم الگوی رفتاری دولت ها ایفا می کنند. در حوزه سیاست خارجی و روابط بین الملل نیز عرف بین الملل مهم ترین نقش را در تنظیم الگوی رفتاری دولت ها عهده دار است. بنابراین نظر به اهمیت عرف بین الملل، مقاله حاضر الزام برآمده از عرف مذکور را مورد توجه قرار داده، اعتبار شرعی آن را به بحث می گذارد. در همین راستا مقاله حاضر از منظر اصول فقه حکومتی و با تکیه بر روش اجتهادی، نشان می دهد که حتی براساس مبنای آن دسته از فقیهانی که در حجیت عرف، معاصر بودن آن با عصر معصوم را شرط نمی دانند نیز نمی توان معیارهای حجیت عرف فقهی را برای عرف بین الملل اثبات کرد. بنابراین در صورت عدم سازگاری حکم شرعی با بایدها و نبایدهای عرف بین الملل، حکم شرعی به عنوان حکم اولی قابل تخصیص نبوده و التزام به آن به صورت موجبه جزییه و با اذن ولی امر جامعه اسلامی و در قالب عنوان ثانوی مصلحت امت اسلامی، قابل توجیه خواهد بود.
کلید واژگان: فقه, اصول فقه حکومتی, عرف, بین الملل, حجیت و اعتبار -
پس ازوقوع نکاح صحیح وروابط زوجیت بین طرفین ، حقوق وتکالیف مختلفی از جمله حقوق مالی بین زوجین برقرار می شود. حقوق مالی زوجین یکی از مهمترین بخش های حقوق مدنی است که آمیخته با مسایل عرفی و اخلاقی وعاملی مهم در پیشگیری از وقوع جرم می باشد. از این رو بی توجهی به نقش عرف و اخلاق در حقوق زوجین سبب به وجودآمدن چالشهای بنیادی در جامعه می شود. هدف از نگاشتن این مقاله، تبیین جایگاه عرف و اخلاق در برخی از حقوق مالی زوجین ، مانند جهیزیه، مهریه ونفقه از دیدگاه حقوق ایران، مذاهب اسلامی و ادیان رسمی به روش تحلیلی توصیفی است؛ که ضمن تبیین حدود عرف و شناساندن آن، در نهایت به این مساله واقف خواهیم شدکه گرچه عرف و اخلاق درنظام حقوقی ایران، بطورعمده در موارد سکوت نص، نقش تکمیلی و تفسیری دارد؛ اماگاه نقش امری داشته ودر بسیاری از موارد به صورت کاربردی درفقه وحقوق استفاده می گردد. همچنین نقش عرف در نزد اهل سنت تابدان حد است که آنچه در نزد عرف پسندیده شمرده می شود نزد خداوند نیز پسندیده محسوب می گردد . نقش عرف درحقوق اقلیت ها (کلیمی، زرتشتی و مسیحی) نیز طبق رسوم وعادات مذهبی خودشان قابل انکار نیست، و منبع حقوق محسوب می شود. باید گفت پایبندی به قواعد اخلاقی در قلمرو خانواده،در تمامی دنیا نقش بسیار تعیین کننده ای در تامین حقوق مرد و زن ایفا می کند ؛ زیرا در بسیاری از موارد، حقوق و تکالیفی را که زوجین در قبال یکدیگر بر عهده می گیرند، فاقد الزام قانونی بوده و صرفا بر اساس ملاحظات اخلاقی صورت می گیرد.
کلید واژگان: عرف, استقلال مالی, جهیزیه, مهریه, نفقه, مذاهب اسلامی و ادیان رسمی, رویه قضایی -
«عرف» ازجمله عناصر اثرگذار بر رفتار فردی و اجتماعی آدمیان است و انسانها اغلب آگاهانه یا ناآگاهانه رفتار خویش را بر پایه آن قرار میدهند. بررسی عرف در مطالعات فقهی سهم بسزایی دارد، اما امروزه بهندرت جایگاه عرف در منظومه دانش حکمت اسلامی بررسی میشود. این مقاله میکوشد با روش «توصیف و تفسیر» از منظری فلسفی به عرف نظر بیندازد. چارچوب مفهومی این تحقیق براساس دیدگاه نصیرالدین طوسی در تعیین جایگاه عرف در مقایسه با حکمت عملی و شریعت الهی استوار است. ایشان برای اشاره به عرف، از واژگان «آداب و رسوم» بهره میگیرد. نتیجه این تحقیق بیانگر آن است که عرف، هم در مطالعات منطقی و هم از زاویه حکمت عملی مسایل مهمی را بازتولید میکند. برخلاف دانش فقه که عرف را از منظری انفعالی و صرفا شرایط حجیت آن را بررسی مینماید، نگاه فلسفی به عرف فعالانه و کنشگرانه است و ضوابط و شرایط تحولات آن را نیز میکاود. اهمیت مطالعه فلسفی عرف در شرایط کنونی که شیوههای رفتاری جوامع بهسرعت در حال تحول شتابان و انتقال به جوامع دیگر است، افزونتر میشود.
کلید واژگان: عرف, آداب و رسوم, اعتباریات, حکمت اسلامی, حکمت عملی -
در عالم معاصر یکی از مهم ترین مباحث، موضوع سکولاریسم است و بسیاری از فلاسفه در این حوزه دست به تاملات جدی زده اند و در این مقاله که نقدی بر کتاب پرسش از امکان امر دینی به قلم بیژن عبدالکریمی است ما رویکرد او در این اثر را مورد نقد و بررسی قرار داده ایم. بیژن عبدالکریمی یکی از پیشروترین و پرکارترین فیلسوفان معاصر ایرانی است که تلاش کرده است ژانری خلق کند که هم در حوزه آکادمیک با مخاطبان خویش به گفت وگو نشیند و هم در حوزه عمومی حضور یابد و هم در مجموع بتواند بنیان های فلسفی و چارچوب های نظری انحطاط تمدنی ایران را مورد نقادی جدی قرار دهد تا از قبل آن بتوان راهکارهایی عملی برای برون رفت از وضعیت کنونی را بازآفرید. البته نادرست خواهد بود اگر پروژه عبدالکریمی را تنها محدود به ایران یا جهان اسلام بدانیم، زیرا یکی از وجوه غالب در تفکر او «انسان معاصر» است و بسیاری از بحث ها و ایده های وی در طی این سال ها معطوف به «وجه جهانی» انسان روزگار کنونی است. غفلت از این وجوه نوعی جفا در فهم پروژه اصلی اوست. اما نخستین پرسشی را که باید مطرح نمود این پرسش به ظاهر بدیهی است: پروژه فکری عبدالکریمی چیست؟
کلید واژگان: عرف, شهود, غیب, سکولارBijan Abdolkarimi is one of the most progressive contemporary philosophers in Iran. He has attempted to invent a genre that could enable him to address the public and the academic circles. In this article, it has been argued that Abdolkarimi has conceptualized the question of religion in relation to the secular issue in a sense that one cannot see any distinction between this concept and 'Urf'. This lack of distinction seems to be related to his inability to view 'Urf' as a non-Catholic concept and by disregarding the meaning-domain of Urf, he has fallen prey into the traps of catholicization of knowledge which seems to be very influential in the context of the Shiite thought. But the question is how could Abdolkarimi deliver himself from such a dilemma? First of all, he should make a categorical distinction between the domain of Urf and the filed of Secular and secondly he should not conceptualize the meaning domains of Urf in terms of Christianity which led him to divide the theological categories into sacred and secular while in the Islamic metaphysics the being is distinguished in terms of 'Ghayb' and 'Shahadat'. I shall dwell upon these and other apsects of Abdolkarimi's project.
Keywords: Urf, Secular, Catholicization, Ghayb, Shahadat -
فصلنامه حکمت اسلامی، پیاپی 13 (تابستان 1396)، صص 151 -167همواره بحث بر سر منشا ارزش اخلاقی یکی از مهمترین و چالش برانگیزترین مباحث در میان فیلسوفان اخلاق بوده و سبب تقسیم مکاتب اخلاقی به واقع گرا و غیرواقع گرا گشته است. عرف گرایی ثبوتی، یکی از اقسام غیرواقع گرایی است. دایره شمول عرف گرایی ثبوتی، تمام مکاتبی را دربردارد که عرف را به عنوان منشا ارزش اخلاقی معرفی می کنند. دیدگاه عدالت اجتماعی جان رالز یکی از دیدگاه های مهم در فلسفه اخلاق شمرده می شود که درباره عرف گرا بودن یا نبودن آن تردید وجود دارد. برخی بر واقع گرا بودن دیدگاه رالز تاکید دارند و عرف گرا بودن آن را نفی می کنند، ولی برخی دیگر بر غیرواقع بودن دیدگاه وی از نوع عرف گرایی اصرار می ورزند. در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به برخی از دلالت های عرف گرایانه دیدگاه رالز اشاره شده، همچنین دیدگاه یادشده بنا بر احتمال عرف گرا بودن ارزیابی انتقادی شده است.کلید واژگان: عرف, عرف گرایی, رالز, اخلاق, نظریه اخلاقی, پرده جهل, موازنه تاملیHikmat - e - Islami, Volume:4 Issue: 13, 2017, PP 151 -167The question of the origin of moral values has always been among the most important and challenging questions for moral philosophers dividing moral schools into realist and non-realist. Positive secularism is a branch of non-realist school of thought. It includes all schools that regard common parlance as the origin of moral values. John Rawl's theory of social justice is an important theory in moral philosophy. It is not clear whether or not it is secular in nature. Some consider it as realist negating that it is secular whereas others term it as non-realist and secular. Using a descriptive analytic methodology, this study alludes to some of the secular implications of Rawl's theory. It critically assesses this theory if it happens to be a secular one.Keywords: common parlance, secularism, Rawls, ethics, moral theory, veil of ignorance, reflective equilibrium
-
گفتمان آیات قرآن کریم با چینش دقیق دال ها، تالیف بی نظیر عبارت ها و درنتیجه، عمق مدلول ها سبب شده مفسران گوناگون بنا به توان علمی و رویکرد عقیدتی خود، تفسیرهای گوناگونی از آیات ارائه دهند که البته فقط خوانش درستی (تفسیری) پذیرفتنی است که مطابق با روح هدایتگر قرآن صورت گیرد. این نوشتار در نظر دارد با روش توصیفی– تحلیلی، به تحلیل گفتمان آیات نخست (16-32) سوره مریم بپردازد که به شخصیت حضرت مریم (س) در تعامل با عرف و عفاف توجه دارد. این مقاله صورت های زبانی و سطوح گوناگون معانی، بافت موقعیتی و سیاق آیات را بررسی می کند و ضمن تاکید بر پیوند تنگاتنگ آیات از لحاظ ساختار متنی می کوشد با بهره از الگوهای تحلیل گفتمان، با استناد به خود آیات و گفتمان مطرح در آنها، به بازکاوی مفاهیم قرآنی بپردازد. این بررسی روشن می سازد سازواره های زبانی این دسته از آیات در عین انسجام ساختاری وموضوعی، براساس فراکارکرد اندیشگانی و بینافردی پایه ریزی شده اند.گفتمان مریم (س) جهت تحقق کنش ایمانی وی در تعامل با عرف و تاکید بر اهمیت حفظ عفاف شکل گرفته است. در گفتمان این بانوی نمونه، عفت و تعامل با عرف محور انسجام بخش عام و سازنده صورت های زبانی و جهت دهنده کنش های گفتاری آیات محسوب می شوند.
کلید واژگان: تحلیل گفتمان, عرف, عفاف, قرآن, مریم (س)Holy Quran’s commentators according to their different ideological approaches and scientific capabilities، have given different explanations from Quranic verses. Because they are affected first of all، by the depth of its Content and then by implications that are used in it. In this article we are going to analyze some of the Maryam verses، concerning custom and chastity (16-32) with a descriptive-analytical method. So we will analyze the linguistic structure and various levels of the meanings، and the context of these verses; and with emphasizing their textual structure''s cohesion، and with patterning it out، and appealing to the verses themselves and their doctrines، we will make a new inquiry about Quranic concepts. This research will illuminate that the linguistic syntaxes of this verses along with structural and thematic cohesion، are founded upon ideational and interpersonal metafunctions. In holy Quran The story of Maryam and her faith-oriented actions were formed with her interacting with custom and emphasizing the significance of observing chastity. The chastity and interaction with customs were formed the linguistic structures of the doctrine of Maryam and its cohesion and speech acts.Keywords: Chastity, Convention, Discourse Analysis, Quran, Maryam (P) -
سیطره منطق گزارهای بر مشی فلسفی ویتگنشتاین اول که در تعابیری چون تصویر، بازنمایی، تطابق و تناظر رخ مینمایانند از یک سو، و روح حاکم بر جریان تحلیلی با درونمایه های علم گرا، متافیزیکستیزو منطق محورش از دیگر سو، دعوی تاریخگرایی ویتگنشتاین و التفات وی به تلقی مرسوم هرمنوتیکیرا به چالش می کشند. این در حالی است که دلالت های تاریخی نهفته در رویه زمینه گرایانهویتگنشتاین دوم در سایه تعابیری چون عرف، بازی، قاعده، فرهنگ و زبان مشترک هستند، که تاریخ-گرایی خفیف وی را موجه می نمایند. در مقابل، تاریخ از ارکان کلیدی سامانه هرمنوتیکی گادامر است،که ارتباط آن با زمان مندی و سنت، بدیهی است. در نهایت، باوجود واگرایی محتوایی انکارناشدنی،تاکید بر ابعاد زمینه گرایی مذکور، تقریب نسبی اندیشه های ویتگنشتاین دوم و گادامر را در این حوزه،موجب می شود.
کلید واژگان: تاریخ, زبان, عرف, سنت, بازی, قاعدهThe domination of propositional logic in Wittgenstein’s philosophical manner in Tractatus which is revealed in the conceptions of picture, representation and correspondence on one hand, and analytical philosophy and its scientific, anti-metaphysics and logic-oriented content on the other hand, challenges Wittgenstein’s historic approach and his attention towards common hermeneutical concepts, whereas historical indications in the later Wittgenstein’s contextualistic manner namely custom, game and rule, culture and common language legitimize his slight historicism. On the contrary, history is one of the pillars in Gadamer’s hermeneutical system in which the relation with temporality and tradition is obvious. Finally, regardless of irrefutable conceptual diversion, the emphasis on the dimensions of the above mentioned of contextualism resulted in relative convergence between later Wittgenstein and Gadamer’s thought in this domain.Keywords: History, language, custom, tradition, contextualism -
نگاهی به عرف در فقه و حقوق اسلامی / بایسته ها و آسیب هاعرف، پدیده ای نیست که با پیدایش اسلام کشف شده باشد، بلکه همان روش و سلوک مستمر میان مردم است که فقه و حقوق اسلام، در برخی موارد مهر تایید بر آن زده و بعضی را هم مردود دانسته است. با وجود این، از اسناد اصلی و کاربردی برای کشف مفاهیم و معانی، تلقی می شود.
عرف از ابزارهایی است که مجتهد برای استنباط حکم شرعی استفاده می کند. نیز از پدیده های بحث برانگیز و متغیر فقه و حقوق شیعه و اهل سنت است که باعث تحول و دگرگونی در برخی موضوعات احکام و قوانین جامعه می شود. از این رو، فقیه برای به دست آوردن حکم یک پدیده عرفی، باید مسائل و شرایط مستحدث اجتماع را مورد دقت قرار دهد تا پویایی فقه شیعه محفوظ بماند.
این مقاله با روش کتابخانه ای و مراجعه به کتب فقهی و حقوقی توانسته است مباحث مهم عرف را تجزیه و تحلیل کند و ضرورت های آن را بازگو نماید. در نهایت نیز یافته است که در بعضی موارد عرف با سیره و عادت اشتباه گرفته می شود، اجتماع و عرف در هنگام افتاء کمتر مورد توجه قرار می گیرد. برخی مصادیق عرفی باید توسط مراجع بیان شوند تا مکلف سرگردان نماند. عرف ابزار و از ادله استنباط است نه منبع استنباط.
کلید واژگان: عرف, عادت, سیره عقلا, فقه, تغییر زمان, جامعهThe customary law is not a phenomenon which has been discovered with the advent of Islam; rather it the very continued way and conduct among people. The Islamic jurisprudence and law has approved it in some cases and has rejected it in other cases. However, the customary law is considered as one the basic and applied evidence to extract the concepts and ideas.The customary law is a tool used by Mujtahid (religious jurist) to deduce injunction. It is also one of the controversial and variable phenomena in Shiite and Sunni jurisprudence and law which causes development and change in the subjects of some religious commands and the rules of the society. Therefore, the Faqih (jurist) must pay attention to the newly occurred issues and situations of the society in order to deduce an injunction. In this way the dynamics of Shiite jurisprudence will continue.The present paper has managed to analyze the important issues of the customary law and retell its necessities through library survey and by referring to legal and juristic books. The final findings show that in some cases the customary law is mistaken for conduct and habit, and that in issuing the fatwa the society and the customary law is less attended. The authorities of imitation must explain some conventional instances so that the responsible and imitators would not wander. The customary law is a tool and proof of deduction not its source. -
نقش عرف در تعیین قلمرو مصادیق تسبیب / از منظر فقه«تسبیب» یکی از اقسام اتلاف به شمار می رود. در تسبیب، مسبب بر خلاف مباشرت، با واسطه موجبات تحقق خسارت یا جنایت را فراهم می آورد. تعاریفی که از تسبیب در فقه و حقوق ارائه شده است ریشه ای در فقه دارد که بر اساس روایات واردشده تنظیم گردیده است. برخی بر این باورند که عرف هم در مبنا و هم در تشخیص مصادیق تسبیب نقش ویژه و تعیین کننده ای داشته و روایات نیز از چنین عرفی حکایت دارد. در حالی که عرف نه تنها دلیلی برای قاعده تسبیب نبوده، بلکه با صرف صحت استناد تسبیب توسط عرف نیز نمی توان راسا مصادیق آن را تعیین نمود.
در این نوشتار پس از تعیین قلمرو عرف و تحلیل نقش آن در این قاعده، به روش تحلیلی نقش عرف در این قاعده مشخص خواهد گردید.
کلید واژگان: عرف, فقه, اسناد, تسبیب, سبب, مصادیق"Causality" is considered as a kind of waste. Contrary to the assistance in the crime, in causality the causer causes the realization of loss or crime indirectly. The definitions of causality provided in the jurisprudence and law are rooted in the jurisprudence which is compiled and organized according to the received traditions. Some believe that the customary law has a particular and determinant role both in the basis and the identification of the instances of causality and that traditions indicate such a customary law. However, the customary law not only is not a reason for the principle of causality but also its instances cannot directly determined through mere correctness of referring to the causality by the customary law.Having determined the domain of the customary law and analyzed it role in this principle, the present paper determines the role of customary law in this principle through analytical method and library survey. -
اهمیت اعجاز و اعجاز تشریعی قرآن از میزان حضور و تاثیرگذاری قرآن در جامعه بشری قابل ارزیابی است و با توجه به توسعه روزافزون علوم، بررسی و تبیین اعجاز تشریعی قرآن امری ضروری است. البته پژوهش در مسئله اعجاز قرآن دارای سابقه ای دیرینه است اما اعجاز تشریعی قرآن مورد توجه شایان نبوده، در حالی که قرآن کریم این مسئله را مورد تاکید قرار داده است.با عنایت به اینکه این موضوع مسئله ای میان رشته ای و دارای صبغه های کلامی و تفسیری است، در این مقاله راه های اثبات اعجاز تشریعی قرآن طی می گردد. نخست آنکه قوانین و شرایع قرآن دارای ویژگی های فرابشری و اعجازی است. دوم قوانین و شرایع قرآن متاثر از تورات نیست بلکه بر شرایع تورات فائق است و سوم آنکه شرایع قرآن از معایب و نارسایی های قوانین عرفی مبرا و وارسته است و با این همه توسط پیامبر اسلام (ص) که فردی «امی» و درس نخوانده بود، بیان شد و این دلیل واضحی بر اعجاز و الهی بودن قرآن است.کلید واژگان: اعجاز, تشریع, قرآن, عرفThe importance of Quran’s legislative miracle (E’jaz-e Tashrii) can be estimated from its widespread presence in and influence on human society. With the ever-increasing development of sciences, the investigation and explanation of Quran’s legislative miracle is considered a necessity. Despite the fact that an extensive literature has developed around the miracle of Quran, very few studies have been conducted on Quran’s legislative miracle. Given the interdisciplinary nature of the subject, the present article intends to survey the ways through which Quran’s legislative miracle can be proved. First, Quran’s legislations are of ultra-terrestrial and miraculous nature. Second, Quran’s legislations are not influenced by the Old Testament but are rather superior to those of the Old Testament.
-
نظریه عدالت ارسطویی در حوزه فلسفه سیاسی غالبا با رویکرد سیاسی اجتماعی و بدون تحلیل مبادی آن، مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله با روی آوردی میان رشته ای نشان داده شده است که ریشه های این نظریه در وجودشناسی، انسان شناسی، اخلاق ارسطویی و عرف یونان محکم شده است و این نظریه نتیجه اجتناب ناپذیر نظام فکری ارسطویی است. عدالت نزد ارسطو کاملا بر اساس مدل کلی طبیعی در وجودشناسی وی معنا می یابد. تحلیل ارسطو از رابطه نفس و بدن بر مبنای تئوری ماده و صورت و جایگاه ویژه عقل نظری و عملی در انسان شناسی با نگاه انسان انگارانه او به دولتشهر عجین شده و مفهوم عدالت توزیعی را می آفریند.
نظریه عدالت، مفهوم عام همان نظریه فضیلت و رعایت حد وسط در اخلاق ارسطویی است که وی تلاش می کند در اندیشه سیاسی خود در جامعه پیاده کند. وی دولتشهری را پیشنهاد می کند که تفاوت طبقاتی اش بر اساس فضایل تنظیم شده است و شهروندانش با رعایت قانون برای انجام رفتارهای فضیلت آمیز توسط دولت مردان با فضیلت تربیت می شوند. این دولتشهر به سمت غایت عدالت که همان سعادت یعنی تحقق رفتار فضیلت آمیز با همگان است پیش می رود. البته در چینش طبقات بر اساس میزان فضیلت انسانها ارسطو به شدت از عرف یونان متاثر است.
کلید واژگان: ارسطو, نظریه عدالت, انسان شناسی, وجود شناسی, اخلاق, عرف, مبادی دولتشهرAristotle’s theory of justice in the field of political philosophy has often been treated with political - social approach without an analysis of its principles. In this article by the use of interdisciplinary approach it has been shown that the roots of this theory has been based firmly on Aristotelian ontology, anthropology and ethics as well as Greek common practice and this theory is unavoidable outcome of Aristotelian system of thought. Aristotle’s view of justice makes sence only on the basis of natural universal in his ontology. Aristotle’s analysis of the relation between soul and body based on the concept of matter and form and the special place of practical and theoretical reason in anthropology is intertwined with his anthropomorphic view to city - state and this brings about the concept of distributive justice.Theory of justice is the same general concept of theory of virtues and the practice of middle term in Aristotlelian ethics which in his political thought he tries to implement it in society. He proposes a kind of city - state which its class differentiation is based on ethical virtues and its citizens are educated by their virtuous statesmen to observe laws by way of virtrous actions. This city - state proceeds towards justice’s goal, the happiness, which is the same as virtuous behavior of all people. Of course, in classifying social groups on the basis of the extent of virtues, that human beings have achieved, Aristotle is strongly influenced by Greek customs. -
نشریه فلسفه تحلیلی، پیاپی 7 (بهار 1385)، صص 79 -106
حاکمیت و فرمانروایی و اشکال گوناگون آن از دیرباز مورد توجه صاحبان اندیشه سیاسی بوده است .رویکردهای گوناگون پیروان ادیان و پیروان دین اسلام نیز، در فرآیند حاکمیت مطرح بوده و آثاری برجای گذاشته اند. در فقه اسلامی موضوعاتی چون عرف، عقل، مصلحت و مصالح مرسله به نوعی در توسعه یا تحدیدحوزه دخالت دین در حکومت تاثیر داشته اند. این عناوین در رویکردهای بشر ی نیز به رسمی ت شناخته شده وجزء منابع و مبانی مشترک حقوقی، در اداره جوامع به شمار می آ یند. اهم، در تزاحم اهم و مهم احکام اولیه،مقدم است و اسلام در تعارض ضرورتهای اجتماعی با احکام اولیه، اولی را مقدم داشته و با اتکا بر مبانی مشترک، احکام ثانویه را مبنای حکومتداری قرار می دهد . بنابراین در رویکرد فقه اسلامی از منابع و مبانی مشترک حقوقی بهره گرفته می شود و اراده های انسانی جایگاه گسترده ای در حکومت دارند.
کلید واژگان: حاکمیت, دولت, عرف, مصلحت, عقلSovereignty and its various forms have always been a matter ofconsideration by men of political thought. Different approaches offollowers of religions and those of Islam have also been considered inthe process of sovereignty. In the Islamic Jurisprudence some suchsubjects as custom, reason, interest, and implicit interests have affectedthe realm of interference of religion with sovereignty in one way oranother. Such titles are recognized by human approaches beingconsidered as common legal sources and essentials in governingsocieties. When two affairs of primary precepts interfere, what is moreimportant is given priority. In interference of social necessities withprimary precepts, Islam has given priority to the former and havingtaken common essentials into consideration has treated secondaryprecepts as the foundation of sovereignty. Thus, in the Islamic juristicapproach human wills are given remarkable status in sovereignty.
Keywords: sovereignty, government, custom, interest, reason -
نشریه فلسفه تحلیلی، پیاپی 7 (بهار 1385)، صص 107 -121این بخش دوم پژوهشی است درباره عرف که به مانند مآخذ فقه نقش تعیین کننده در استنباط احکام دارد .عرف عقلاء در واقع اجماع عملی است که اهمیت آن بر هیچ فقیهی پوشیده نیست و در حجیت آن نبایدکوچترین تردیدی به خود راه داد . عرفهای زمان حضور معصوم (ع) و عرف های زمان غیبت همگی معتبرهستند. بیش از همه فقهاء، امام خمینی و آیت الله شهید صدر و استاد شیخ محمد جواد مغنیه با ادله قویحجیت عرف هر زمان را اثبات کرده اند. مبادی اعراف مطرح شده و انواع تغییر حکم در پرتو عرف، و نیزدگرگونی حکم با دگرگونی عرف منظور نظر قرارگرفته و سرانجام نظرات بعضی از فقهای بزرگ اهل سنتدر تایید عرف، زینت بخش مقاله است.کلید واژگان: عرف, بنای عقلا, حجیت, پویائی عرف و حکم, تکامل جامعه و عرفThe Custom of the Wise is in face the practical consensus whoseauthority should absolutely not be doubted. The Customs of the Wiseof the times of presence of Imams as well as those of the time ofabsence of the twelfth Imam are all authorized. Imam Khomaini,Ayatollah Sadr, and Ayatollah Maghniyeh have proved authority of theCustom of the Wise of any time through strong proofs more than anyother jurist. Essentials of the said customs, kinds of change in theprecept in the light of the Custom of the Wise, transformation ofprecepts through transformation of the Custom of the Wise, andopinions of some great Sunni jurists in confirming the Custom of theWise are thoroughly dealt with in the present essay.Keywords: the Custom of the Wise, the conduct of the wise, Authority, Dynamism of the Custom of the Wise, the precept, evolution of the society, the Custom of the Wise
-
نشریه فلسفه تحلیلی، پیاپی 3 (بهار 1384)، صص 127 -155
این تحقیقی است درباره عرف که تاثیر فراوان در استنباط احکام فقهی دارد و راهگشای بسیاری از مسایل مستحدثه است. نقش عرف در فقه و حقوق نباید مورد غفلت فقیه قرار گیرد چرا که بسیاری از مسایل فقهی و اصول فقه به وسیله عرف ثابت می شود همه سیستم های حقوقی جهان به عرف عقلاء توجه داشته اند. در زمان های گذشته در میان قبایل، عرف، پایه، و مایه همه پدیده های اجتماعی بوده و خود به تنهایی مصدر دین و اخلاق و معاملات به شمار می رفت. عرف از نظر اسلام معتبر شناخته شده و حلال بسیاری از مشکلات فقهی است. عرف به مانند جامعه پویایی دارد و در اثر این پویایی، فقه و حقوق دستخوش پویایی و هم آهنگی با محیط می شوند.بعضی فکر می کنند که بر پایه حدیث« حلال محمد، حلال الی یوم القیامه» در احکام اسلامی تحول راه ندارد در حالی که این برداشت سطحی، مورد پذیرش پژوهشگران نیست.
کلید واژگان: عرف, بنای عقلاء, حجیت, پویائی, دین و فقه, تقلید, عرف رجوع جاهل به عالمCustom of the wise plays a very significant role inunderstanding juristic precepts especially newly-raised ones and alllegal systems have taken it into consideration. Some think that thereis no transformation in the Islamic precepts, while it is not correctand dynamic custom of the wise can solve many newly-raisedjuristic questions
-
مقوله «عرف و عادت» به تناسب بحث اجتهاد و استنباط، جایگاه کاربردی و موثر در روند استنباط احکام مذاهب اسلامی دارد. در این مقاله، مرجع بودن عرف در دو فصل و از زوایای مختلف بررسی می شود.
در فصل اول، کلیاتی از مفهوم عرف و عادت و تفاوت عرف و ادله لبیه تشریح می گردد. در فصل دوم، با بررسی مقایسه ای بین دو دیدگاه امامیه و مذاهب اهل سنت، شرایط و ادله وارده در منابع و مبانی اصولی مذاهب، مورد ارزیابی نهایی قرار می گیرد.
کلید واژگان: عرف, عادت, شیعه, اهل سنت, مذاهب اسلامی, ادله عرفThe term “common law and convention” plays a practical and effective role in the process of deducing rules in Islamic sects. In this article, the authority of common law will be studied in two chapters from different perspectives. The term “common law and convention” and its differences with intellectual proof are studied in first chapter. The second chapter will deal with the comparative study of Twelvers (Shiite) and Sunnite outlook and qualifications, common law proofs and freewill in principal sources of Islamic sects. -
شمول یا عدم شمول شریعت بر همه شوون و اطراف زندگی آدمیان از دیرباز مورد گفت وگو و مطمح انظار بوده و امروزه یکی از پرچالش ترین مسائل است. آن چه بر ضرورت این بحث افزون بر آن چه گذشت تاکید می کند، اظهارنظرهایی است که در این زمینه صورت گرفته و از افراط و تفریط خالی نیست؛ به ویژه که این بحث صرفا فنی و علمی، گاه صبغه سیاسی به خود گرفته و اندیشه هایی بی پایه وغیرعلمی را پدید آورده است.
در این مقاله، کوشش بر این است که بحثی به دور از آسیب های پیشین و با توجه به قرآن، سنت و عقل سامان یابد. نویسنده، محور اصلی بحث را «تبیین حوزه شریعت و نقش عرف در این زمینه» قرارداده است و در مجموع، به چهار اندیشه اشاره می کند:اندیشه شمول، انعزال، ابهام و اعتدال اندیشه اول بر این است که هر حرکت و سکونی در شریعت جهانی وجاودان (شریعت اسلام) دارای حکم است. نقطه مقابل این نظریه، گرایش به انعزال و بی طرفی مطلق قانونگذار اسلام درباره شوون دنیایی آدمیان است.
در اندیشه ابهام بر این که اصولی کلان و عام به وسیله شارع بیان شده، بدون این که دخالتی از وی در امور خرد و ساختارها صورت گرفته باشد، تاکید می شود.
در این میان، اندیشه ای که راهی میانه را می پیماید و به وجود حکم در هر واقعه معتقد نیست، اما اندیشه انعزال و ابهام را نیز غیرکافی و ناموفق می بیند، «اندیشه اعتدال» است.
در دیدگاه اعتدال، وجود منطقه ای فارغ از جعل، مورد تردید قرار گرفته و تقسیم احکام به عقلی و شرعی رد، و بر تقسیم احکام شرعی به عقلی و نقلی تاکید شده است.
کلید واژگان: شریعت, عرف, منطقهالفراغ, انعزال, اعتدال, شمول, ابهامSince long time, the inclusion of all issues and aspects of human life has been the focus of concerns and controversies among theoreticians. In addition to this, what has doubled the urgency of need for discussing this are – though not so moderate-, views expressed in this regard; particularly, when this mere technical and scientific debate gets a political form and style resulting in a baseless non-academic ideas.The author, in this article, has attempted to carry out a neutral discussion taking the Holy Quran, Islamic traditions, and human wisdom into consideration. He concentrates on “the explanation of the scope of Shariah and the role of common tradition” in this regard and points out the following four perspectives:Inclusion, isolation, ambiguity, and moderation. According to the first perspective, there is a rule for any movement or quiescence in the Islamic universal and eternal Shariah. Contrary to this, the isolation perspective emphasizes on the neutrality of Islam’s legislator with regard to the worldly affairs of human being. The third perspective emphasizes that the macro principles are specified by The Supreme legislator without interfering in the micro level of structure and affairs. The fourth perspective has chosen a moderate way emphasizing on the classification of Shariah law into rational and traditional categories and rejecting any area free of revealed rule as well as the classification of religious rules into legal (sharei) and rational categories.
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.