جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "علامه مصباح" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «علامه مصباح» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
فصلنامه حکمت اسلامی، پیاپی 36 (بهار 1402)، صص 183 -203یکی از مباحث مهم و موثر در فلسفه علوم انسانی، اثبات واقع گرایی در ارزش های انسانی و رد نسبیت است. بنا بر مبانی حکمت اسلامی در فلسفه علوم انسانی، ارزش های انسانی ریشه در واقعیات عینی دارد و ذهن بشر فارغ از شرایطی که آن را احاطه نموده، می تواند آن واقعیات را شناخته و به دیگران نیز بشناساند. این بدان معناست که اگر بخواهیم در شناخت واقعیات علوم انسانی و ارزش های مطرح در آن قدم برداریم، باید ذهن را از سلیقه ها، برداشت های شخصی و از سلایق عمومی و توافقات جمعی به طور کلی رها سازیم و به ندای عقل و استدلال های آن اکتفا نماییم. اما برخی بر این باورند که حتی با فرض مزبور نیز رهایی از شرایط ذهنی امکان پذیر نیست؛ چراکه سیر استدلال عقلی لاجرم و در نهایت به دو گزاره پایه و بدیهی ختم می گردد که هیچ دلیلی بر تطابق آنها با عالم واقع وجود ندارد، جز آنکه ذهن و ساختار آن فعلا به گونه ای است که این قضایا را بر نقیضشان ترجیح داده است. پس قضایای بدیهی به جای مطابقت با واقع، صرفا به دلیل مطابقت با ساختار ذهن و شرایط آن پذیرفته می شوند، ولذا نسبی اند. وقتی قضایای پایه و بدیهی نسبی باشد، پس تمامی قضایای مبتنی بر آنها، به خصوص علوم انسانی نیز نسبی و وابسته به ساختار ذهن تلقی می گردند. در مقابل، برخی اندیشمندان مسلمان با تقسیم گزاره های بدیهی به وجدانی و اولی، به مساله مزبور پاسخ داده اند. پاسخ ایشان در قسم وجدانیات به دلیل وجود محکی آنها نزد نفس، روشن و مورد قبول است. اما معیار صدق بدیهی اولی، به دلیل قول به حکایت آنها از مصادیق محقق و عدم علم حضوری به آنها، همواره مورد بحث و مناقشات فراوان بوده و هست. در این میان، علامه مصباح یزدی ما را به سرمنزلی بدیع فرا می خواند. ایشان معیار صدق این دست از قضایا را نیز در ارجاع به علم حضوری می پوید. تبیین دقیق این نظریه در بخش اولیات و ارتباط وثیق آن با اعتبار علوم انسانی، مقصد اصلی این نوشتار است. ازاین رو با امید به خداوند، در این مقاله سعی داریم به روش توصیفی تحلیلی به آن دسته از دغدغه های اندیشمندان در باب ارزش شناخت علوم انسانی که به دلیل ابهام در معیار صدق اولیات ایجاد گشته، پاسخ قانع کننده ای ارایه دهیم.کلید واژگان: علم حضوری, بدیهی, بدیهی اولی, نظریه ارجاع, علوم انسانی اسلامی, مبانی علوم انسانی, علامه مصباحHikmat - e - Islami, Volume:10 Issue: 36, 2023, PP 183 -203One of the most important and productive discussions in the philosophy of humanities is to prove the realism of human values and reject relativism. According to the Islamic philosophy foundations in the philosophy of humanities, the human values have their roots in objective realities and human mind, irrespective of the conditions that surround it, can comprehend those realities and make others know them too. This means that if we want to comprehend the realities of humanities and the values discussed in it, we must completely free our minds from the personal tastes and understandings, as well as the general tastes and collective agreements, and rely on the intellect and the intellectual arguments. But some believe that even with this assumption, freeing the mind from such conditions is not possible, since the course of the intellectual argument must eventually end at two fundamental self-evident propositions and there is no proof of their conformity with the real world but that the mind and the mental structure, at present, is such that it prefers these propositions over their contradictions. Thus the self-evident propositions, instead of conforming to reality, are accepted due to their conformity with the mental structure and its conditions. Hence they are relative. When the fundamental self-evident propositions are considered relative, all the propositions based on them, especially the humanities, are relative as well and dependent on the mental structure. On the other hand, some Muslim thinkers have answered this issue by dividing the self-evident propositions to propositions of inner experiences (wijdāniyāt) and primary premises (awwaliyāt). Their answer with regards to the wijdāniyāt is clear and acceptable due to the fact that its representation is present near the soul. But the criterion for the truth of primary self-evident premise is always under discussion and is subject to many controversies. Here, Allamah Misbah guides us towards a novel answer. He seeks the criteria of truth of these propositions in the return to the knowledge of presence. The main objective of this paper is to precisely explain this theory in the section on the primary self-evident premises and their strong relationship with the subjective consideration of humanities. Therefore, with hope in Allah, using the descriptive analytical approach, we try to present a convincing discussion on the value of comprehending the humanities and answer the concerns of thinkers, raised as a result of ambiguity in the criteria of truth of primary self-evident premises.Keywords: : Knowledge by presence, self-evident, primary self-evident premises, theory of reference, Islamic humanities, Foundations of humanities, Allamah Misbah
-
پژوهش نامه اخلاق، پیاپی 56 (تابستان 1401)، صص 159 -178
ارزش ها سلسله امور تجویزی هستند که مبتنی بر مجموعه ای از باور ها با هدف عینیت بخشیدن به مفاد آن باور ها تنطیم و ارایه می گردند. باورها به مثابه مبانی و ارزش ها به منزله بایدها و نبایدها در واقع دو رکن اصلی یک مکتب فکری به شمار می روند. یکی از مسایل بنیادین در قلمرو ارزش ها کشف معیارهای سنجش مفاهیم ارزشی می باشد. مقاله حاضر با تمرکز بر انجام چنین رسالتی در صدد است ضمن مراجعه به آثار علامه مصباح یزدی، با روش توصیفی-تحلیلی و در مواردی نقلی-روایی با تکیه بر رویکرد استنتاجی، به هدف تبیین معیارهای مزبور از منظر علامه مصباح بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد عناصری چون نظام مندی، اصالت، عقلانیت، پایداری، انتقال پذیری، عمق، همسویی با هدف آفرینش، استحکام، اشراف ولایت الهی و انگیزه مندی نمونه معیارهای سنجش ارزش ها از منظر علامه مصباح به شمار می روند. مجموعه آثار و در مواردی سیره رفتاری علامه مصباح از جمله ابزار و منابع این پژوهش خواهد بود.
کلید واژگان: ارزش, مفاهیم ارزشی, معیار سنجش, رویکرد استنتاجی-تحلیلی, علامه مصباحBeing based on a set of beliefs, values are prescriptive entities which are organized and presented as to realize the contents of those beliefs. Beliefs as foundations and values as dos and don'ts are in fact considered to be two main cornerstones of a school of thought. It is a fundamental problem in the realm of values to identify criteria for value concepts. To pursue this aim, the present paper seeks to explain the above-mentioned criteria from Allamah Misbah’s standpoint by using an analytic descriptive method and sometimes adopting a traditional deductive approach. The findings of research show that the criteria for weighing up values, which are considered by Allamah Misbah, may involve elements such as capability to be systematized, authenticity, rationality, stability, transferability, depth, being in line with the end of creation, strength, divine guardianship, and motivation. The collection of Allamah Misbah’s works and in some cases his rules of conduct are among the sources and tools of this study.
Keywords: Value, value concept, criterion for weighing up, analytic deductive approach, Allamah Misbah -
امکان و چگونگی علوم انسانی اسلامی، از جمله مسایل و موضوعاتی است که در چند دهه اخیر مورد توجه بسیاری از محققان و متفکران مسلمان قرار گرفته است. یکی از راه هایی که می تواند به پیشرقت این حوزه مطالعاتی و حل مسایل آن کمک کند مطالعه تطبیقی آرا و نظریات شخصیت های برجسته و تاثیرگذار این عرصه است. به همین منظور مقاله حاضر تلاش دارد با روش توصیفی تحلیلی، برخی از مهم ترین مشابهت ها و تمایزات دیدگاه های علامه مصباح یزدی و سید محمد نقیب العطاس در این زمینه را به اجمال بررسی نماید. از جمله مشابهت ها می توان به مواردی هم چون: امکان و لزوم تدوین علوم انسانی اسلامی، ابتنای علوم انسانی اسلامی بر مبانی خاص خود، نفی حصر روش شناختی تجربی، نقد سکولاریزم به عنوان یکی از مبانی مهم و اساسی علوم انسانی غربی و... اشاره کرد. در مورد تقاوت ها نیز مواردی هم چون: تعریف علم، دین و علم دینی، معیار صدق و کذب گزاره ها، جایگاه شهود در ابزارها و منابع شناخت، هستی شناسی و تاثیر آن در علوم انسانی اسلامی و... قابل ذکر و اشاره است.
کلید واژگان: علم دینی, علوم انسانی اسلامی, علامه مصباح, سید محمد نقیب العطاسThe possibility and manner of Islamic humanities is one of the issues that have been considered by many Muslim scholars and thinkers in recent decades. One of the ways that can help the advancement of this field of study and solve its problems is the comparative study of the opinions and theories of prominent and influential personalities in this field. For this purpose, the present article tries to briefly review some of the most important similarities and differences between the views of Allameh Mesbah Yazdi and Seyyed Mohammad Naqib Al-Attas in this field by descriptive-analytical method. Among the similarities can be found such things as: the possibility and necessity of compiling Islamic humanities, basing Islamic humanities on their own principles, denying the limitation of empirical methodology, critique of secularism as one of the important and basic principles of humanities Western and ... pointed out. Regarding differences, such things as: definition of science, religion and religious science, the criterion of truth and falsity of propositions, the place of intuition in the tools and sources of cognition, ontology and its impact on Islamic humanities, etc. It is a mention and a reference. Keywords: Religious Science, Islamic Humanities, Allameh Mesbah, Seyed Mohammad Naqib Al-Attas.
Keywords: Religious Science, Islamic humanities, Allameh Mesbah, Seyed Mohammad Naqib Al-Attas -
فصلنامه حکمت اسلامی، پیاپی 31 (زمستان 1400)، صص 79 -101تحقیق حاضر مبتنی بر دو پیش فرض است؛ یکی اینکه علوم من جمله علوم انسانی نظام مند و سیستمی اند و دیگر اینکه تاثیرگذاری دین بر علم را باید در ناحیه فلسفه علم جست وجو کرد. این تحقیق در صدد است رابطه علم و دین از نگاه علامه مصباح را با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد فرآیندمحور مورد بررسی قرار دهد. نظام علم و عناصر و مولفه های اساسی آن به عنصر متاثر در یک سو، و مبانی دین شناسانه علامه مصباح نسبت به قلمرو و اهداف دین در حیات انسانی به عنوان عامل موثر در سوی دیگر این رابطه قرار دارد. با بررسی رابطه میان آن دو به این نتیجه می رسیم که موضوع علوم انسانی با توجه به رابطه تنگاتنگ آن با اهداف دین و در سایه اعتبار معرفتی گزاره های نقلی دینی مورد بازنگری واقع می شود.تغییر موضوع، تغییر در ساختار مسایل و قضایای علوم انسانی را به دنبال دارد. ارتباط موضوع شناسی و روش شناسی و همین طور پیچیدگی موضوع علوم انسانی باعث نیازمندی نظام علوم انسانی به گزاره های نقلی در کنار منابع غیر نقلی و تاثیرپذیری از آنها خواهد شد. همچنین با توجه به تاثیرگذاری دین بر غایات علم، گزاره های دستوری به عنوان جزیی از علوم انسانی تحت تاثیر قرار می گیرند.کلید واژگان: علامه مصباح, علوم انسانی اسلامی, فلسفه علم, مبانی دین شناسانه, فرآیند تولید علمThis research is based on two presuppositions: first is that disciplines of knowledge -including humanities- are organized and systematic and second is that we ought to seek for the impact of religion on science in the philosophy of science. Having adopted a descriptive-analytic method, this essay goes to study the relation between science and religion in the light of Allamah Misbah’s view and through a process-centered approach. The scheme of knowledge and its main constituents as a passive element stands on one side, and Allamah Misbah’s theological principles concerning the scope and aims of religion as an active element in man’s life stand on another. The study of the two sides leads to the conclusion that the subject matter of humanities -due to their close ties with the aims of religion and in the light of cognitive value of narrated propositions of religion- is to be revised. Any change in the subject-matter entails a modification in the structure of issues and propositions of humanities. The tie between subjectology and methodology and the perplexity of the subject-matter of humanities gave rise to the need of the scheme of humanities for revealed traditions along with none-revealed resources and their influence on it. Moreover, viewing the impact of religion on the goals of knowledge, normative propositions as a part of humanities come under influence, too.Keywords: Allamh Misbah, Islamic humanities, the philosophy of knowledge, theological principles, the process of knowledge-production
-
اصول تربیت از دیدگاه علامه مصباح برگرفته از نقطهنظرات استاد از لابهلای آثار گفتاری و نوشتاری ایشان است که به بخشی از معارف قرآن در زمینه اصول تعلیم و تربیت اسلامی اشاره دارد. این نوشتار ابتدا نقطهنظرات ایشان در این زمینه را تحت عنوان «اصول عملی تعلیم و تربیت اسلام» یادآور شده و آنگاه با جستوجو در آثار ایشان، مجموعهای از اصول عام تعلیم و تربیت را استنباط و استخراج کرده است. هدف، آشنایی مخاطبان با نظرات استاد در زمینه اصول تعلیم و تربیت بوده که با روش توصیفی استنباطی انجام گرفته است. این اصول عبارتند از: اصل لزوم توجه به اختیار و آزادی انسان؛ اصل استمرار و استقامت؛ اصل اولویتسنجی؛ اصل زمینهسازی در متربی؛ اصل تدریج و اعتدال؛ اصل توجه به تفاوتهای فردی و اجتماعی؛ اصل توجه به فطرت و ویژگیهای آن؛ اصل لزوم استفاده از فرصتها؛ اصل لزوم عمل (متربی) به علم (خود)؛ اصل لزوم مسئولیتپذیری و توازن مسئولیت و توانمندی در متربی؛ اصل پذیرش قانون و مقررات (توسط متربی)؛ اصل تقدم مصالح معنوی بر مصالح مادی.
کلید واژگان: تعلیم, تربیت, اصول تعلیم و تربیت, اصول عملی, اصول عام, علامه مصباحAllameh Mesbah's educational principles in this article are taken from his spoken and written works, which refers to a part of the teachings of the Qur'an in the field of Islamic education. This article first mentions Allameh's point of view in this field under the title of "Practical Principles of Islamic Education" and then, by searching his works, it has extracted a collection of general principles of education. Using a descriptive-analytical method this paper seeks to familiarize the audience with Allameh Mesbah's views on the principles of education. These principles are: the principle of the necessity of paying attention to human free will, the principle of continuity and endurance, the principle of prioritization, the principle of grounding in the educator, the principle of gradualism and moderation, the principle of paying attention to individual and social differences, the principle of paying attention to nature and its characteristics, the principle of the need to seize opportunities, the principle of the necessity of the educator acting upon his knowledge, the principle of the need for being responsible and balance of responsibility and ability in the educator, the principle of acceptance of laws and regulations (by instructor) and the principle of precedence of spiritual materials over material materials.
Keywords: education, training, principles of education, practical principles, general principles, Mesbah Yazdi -
مقاله حاضر با عنوان «بررسی و مقایسه شخصیت علمی علامه مصباح و خواجه نصیرالدین طوسی با رویکرد تربیتی» بهمنظور تبیین برخی امتیازات آن دو عالم بینالمللی شیعی تدوین شده است. این نوشتار بهدلیل ارتباط مستقیم با متون دینی و آثار مکتوب شخصیتهای مورد بررسی، باروش توصیفی تحلیلی انجام شده است. با وجود فاصله زمانی طولانی زندگی علامه مصباح با خواجه نصیرالدین طوسی، مشابهت آن دو بزرگوار در تحصیل، جایگاه علمی، فعالیتهای علمی، تربیت شاگرد و آثار تالیفی نسبتا زیاد است. همانگونه که خواجه نصیرالدین در قرن هفتم در موارد یادشده، سرآمد و پرآوازه بود؛ علامه مصباح در عصر حاضر در تنوع آثار، تربیت شاگرد و راهاندازی مراکز موثر علمی کمنظیر است. افزون براین امتیازات، علامه مصباح از ویژگیهایی همچون انگیزه دینی قوی، اندیشه جهانی نشر علوم اسلامی و نیز مدیریت اثربخش برخوردار بوده، که نتایج آن در اکثر مراکزعلمی کشورهای مخلف، بهروشنی مشاهده میشود.
کلید واژگان: مقایسه, شخصیت علمی, علامه مصباح, خواجه نصیرالدین طوسی, رویکرد تربیتیThis article seeks to examine some of the characteristical and scientific advantages of Allameh Mesbah and Khajeh Nasir al-Din al-Tusi, two Shiite International Scholars, in terms of educational performanc. Using a descriptive-analytical method and given the direct connection between the works of these two scholars with Islamic teachings, this paper has been proposed. Despite the long period between Allameh Mesbah and Khajeh Nasir al-Din al-Tusi, the similarities between these two noble scholars in education, scientific status, scientific activities, student training, and authorship are relatively high. As Khajeh Nasir al-Din was prominent in the seventh century in these cases, Allameh Mesbah was unique in the present era in the variety of works, student training and the establishment of effective scientific centers. In addition to these advantages, Allameh Mesbah has characteristics such as strong religious motivation, global thinking in the publication of Islamic sciences as well as effective management, the results of which can be clearly seen in most scientific centers in different countries.
Keywords: comparison, scientific personality, Allameh Mesbah, Khajeh Nasir al-Din Tusi, educational approach -
فصلنامه حکمت اسلامی، پیاپی 25 (تابستان 1399)، صص 141 -161مفاهیم فلسفی نقش مهمی در اندیشه انسان و کشف حقایق هستی بر عهده دارند. ازاین جهت، ارتباط مفاهیم فلسفی با خارج برای کشف حقایق هستی، از جمله مسایلی است که مورد توجه حکماء بوده است. برخی از حکما به ذهنی و اعتباری بودن آن ها حکم کرده اند و هیچ نحو خارجی ای بر آنها قایل نیستند. برخی از حکما نیز خارجیت آنها را پذیرفته و اصطلاح «عروض ذهنی» و «اتصاف خارجی» را برای بیان چگونگی وجود مفاهیم فلسفی ارایه داده اند تا از قاعده تکرر در وجودات که باعث اعتباری خواندن این مفاهیم و در نتیجه ذهنی محض دانستن آن ها شده است در امان باشند. تفسیر های مختلفی از این اصطلاح ارایه شده است؛ [مثلا] عده ای از حکماء، با عنوان «وجود رابط»، اتصاف مفاهیم فلسفی در خارج را تبیین و تفسیر کرده اند. اما گویا تفسیر به «وجود رابط» مکفی به پاسخ نبوده و دارای ابهام زیادی است. ازاین جهت علامه طباطبایی در نظر نهایی خود، تفسیر دقیقی از «وجود رابط» ارایه داده و تحقق این قبیل مفاهیم را به وجود منشا انتزاع دانسته است که وجودی جدا و مستقل از موضوع خود نداشته و به یک وجود موجودند. در مقابل، علامه مصباح اگرچه تحقق مفاهیم فلسفی را به وجود موضوع خود و به یک وجود می داند، ولی عنوان «وجود رابط» را به کار نمی برند. ما در این تحقیق با روش توصیف و تحلیل، در پی تبیین این مساله از نگاه این دو فیلسوف شهیر اسلامی هستیم .کلید واژگان: ذهن, انتزاع, معقول ثانی فلسفی, عروض, اتصاف, وجود رابط, علامه طباطبایی, علامه مصباحHikmat - e - Islami, Volume:7 Issue: 25, 2020, PP 141 -161Philosophical concepts play a significant role in the course of thinking and discovering the truths of what there is. Thus, the connection of philosophical concepts to the external world for discovering the truths of what there is has called the attention of the sages. Some of them have argued that those concepts are mental and thus mentally constructed so that they have no referent in the outside world at all. Others, however, have embraced that they have some sort of referent in the outside world using the terms that “their formation is mental” but “their application is external”. They have thus illustrated how philosophical concepts exist outside in order to avoid the infinite regression in their coming to being -which gave rise to consider them purely mental thus abstract. The above two terms have been interpreted differently. Some philosophers, for example, proposed copula in order to explain the external application of those philosophical concepts; though, the interpretation through copula does not suffice as an answer and sinks into much obscurity. That is why, in his point of view, Allamah Tabatabaii has suggested a very precise interpretation of copula saying that such concepts exist outside but not separately from their source of abstraction in the external world, that is to say they do not have independent referent outside separate from their subject thus they (the philosophical concepts and their outside subject they refer to) exist in one identical being. In contrast, Allamah Misbah does not make use of copula, though he embraces the idea that philosophical concepts and their referent subjects exist outside in one identical being. In their essay, the authors have adopted the descriptive-analytic method in order to explain the issue in the two celebrated philosophers .Keywords: Mind, Abstraction, the philosophical secondary intelligible, the formation of concepts in the mind, the application of concepts outside, Copula, Allamah Tabatabaii, Allamah Misbah
-
درباره زبان قرآن و اوصاف آن، به عنوان یکی از مصادیق زبان دین، آراء مختلفی وجود دارد. برخی نویسندگان این زبان را بی معنا، غیرواقع نما، اسطوره ای، تمثیلی و... می دانند؛ برخی هم زبان قرآن را تنها در برخی آیات، زبان عرف خاص می دانند. نسبت این آراء با یکدیگر گاه فراتر از تفاوت، و در حد تناقض است. این مقاله درصدد تبیین دیدگاه علامه مصباح درباره زبان قرآن است؛ طبق بررسی و جمع بندی آثار استاد، زبان قرآن از نظر ایشان، در کل، همان زبان محاوره عرف عقلاست، و البته تفاوت هایی نیز با آن دارد؛ در این زبان مانند زبان عرف عقلا از انواع صناعات ادبی نظیر استعاره، مجاز و ضرب المثل به گونه ای استفاده شده که زبان قرآن همواره در اوج فصاحت و بلاغت است و همین ویژگی، وجه بارز اعجاز قرآن است. در مقابل، آراء دیگری نیز در مورد زبان قرآن مطرح شده که آن را تمثیلی، اسطوره ای، و... می دانند. البته زبان قرآن از نظر استاد ویژگی هایی دارد که آن را از کلام بشر عادی متمایز می سازد. فراگیری از حیث واقع نمایی و واقع بنیانی، عدم مصلحت اندیشی مذموم، و چندلایه بودن (اشتمال بر ظهرها و بطن های متعدد) ازجمله آنهاست.کلید واژگان: زبان قرآن, اخبارهای قرآن, انشاء های قرآن, محاورات عرف عقلا, علامه مصباحMarifat, Volume:28 Issue: 2, 2019, PP 33 -50There are different opinions about the language of the Quran and its characteristics, as one of the examples of the language of religion. Some authors find this language meaningless, unreal, mythical, allegorical, and so on; some others consider the language of the Quran, only in some verses, the language of a certain custom. These opinions are sometimes different, and in some cases contradictory to each other. This paper seeks to explain Allamah Mesbah's viewpoint about the Quranic language. According to his works, the language of the Quran in their view, in general, is the same as mores; the common language of the wise people, and of course there are some differences. In this language, as the common language of the wise people, a variety of literary techniques such as metaphor, figurative expression and proverb have been used so that the language of the Quran is always at the height of eloquence and rhetoric and this is a remarkable aspect of the miracle of the Quran. On the other hand, there are other opinions about the language of the Quran, which consider it as allegorical, mythical, and so on. Of course, in the opinion of the professor, the language of the Quran has some characteristics that distinguish it from the ordinary human language. Universality, in terms of verisimilitude, the real foundation, lack of condemned expediency, and being multi-layered (having hidden meaning) are among them.Keywords: Quranic language, Quranic news, Quranic verses, the common language of the wise people, Allameh Mesbah
-
مقاله حاضر با پژوهش در آثار گفتاری و نوشتاری علامه مصباح، اموری نظیر رابطه دنیا و آخرت، نیاز همیشگی به دین، جهانشمولی دین اسلام، و هدف و قلمرو دین را به عنوان مبانی دین شناختی دیدگاه بدیع ایشان پیرامون علم دینی معرفی کرده و به توصیف و تحلیل آنها پرداخته است. به اعتقاد علامه مصباح، انسان ضرورتا و به صورت همیشگی به دین نیاز دارد و دین اسلام که آخرین دین الهی به شمار میرود جاودانه است. با پژوهشی درون دینی، روشن می شود که دین نسبت به بیان حقایق خارجی تعهدی ندارد و مسائل توصیفی علوم طبیعی و انسانی، بالذات جزء دین نیست؛ چراکه رسالت اصلی دین، نشان دادن راه کمال قرب به خدا از طریق بیان حکم افعال اختیاری انسان است. در عین حال، توجه به هدف و قلمرو دین نشان می دهد که دین به لحاظ احکام ارزشی در همه عرصه های زندگی انسان ازجمله در علوم طبیعی و رشته های مختلف علوم انسانی مانند مدیریت، فلسفه، سیاست و... حضور دارد و به راستی این گونه، می توان علوم را شایسته نام دینی دانست.
کلید واژگان: مبانی, علم دینی, علامه مصباح, اسلام, قلمرو دین, هدف دینMarifat, Volume:22 Issue: 7, 2013, PP 13 -26Delving into 'Allamah Misbah's lectures and written works, the present paper describes and analyzes such issues as the relationship between this world and hereafter, constant need for religion, all-comprehensiveness of Islam, and the aim and domain of religion as the theological foundations of his novel view on religious science. 'Allamah Misbah believes that man is essentially and constantly need of religion, and as the last divine religion, Islam is an eternal religion. An intra-religion study shows that religion is not intended to explain external realities and the descriptive issues of the very human and natural sciences are not essentially part of the religion, because the main mission of religion is showing the way of perfection- nearness to God- by demonstrating explaining the rules governing man's volitional acts. However, the special attention given to the aim and domain of religion shows that religion is present in all the fields of human life, including natural sciences and different branches of human sciences such as management, philosophy, politics, etc. Consequently, these sciences can be truly referred to as religious sciences.Keywords: foundations, religious science, Allamah Misbah, Islam, domain of religion, aim of religion -
بحث درباره اسلامی سازی علوم انسانی با توجه به ضعف های علوم انسانی موجود از یک سوی و نقاط قوت علوم انسانی اسلامی از سوی دیگر ضرورتی انکارناپذیر دارد. از این رو باید با شناسایی و برطرف کردن موانع این مسیر، به راهکارهایی برای اسلامی سازی علوم انسانی دست یافت. به اعتقاد علامه مصباح، برای ایجاد تحول در علوم انسانی باید از سویی در مبانی آنها بر اساس آموزه های اسلامی بازنگری کرد و از سوی دیگر با بهره گیری از روش صحیح، احکام و ارزش های اسلامی را در آنها مدنظر قرار داد. نوشتار پیش رو با پژوهش در آثار علامه مصباح می کوشد پس از تبیین دو کلیدواژه «علوم انسانی» و «علوم انسانی دینی» و نیز مروری بر ضعف های علوم انسانی موجود، به بررسی ضرورت اسلامی سازی علوم انسانی، و موانع و راهکارهای پیش روی علوم انسانی اسلامی بپردازد. در پایان نیز به شرایط عام اسلامی سازی علوم از دیدگاه علامه مصباح پرداخته شده است.
کلید واژگان: علامه مصباح, اسلامی سازی, علوم انسانی, باید و نباید, علم دینی, اسلامTaking into account the weak points of the extant humanities on the one hand and the strong points of Islamic humanities on the other, one would find out that there is an undeniable necessity for discussing Islamization of humanities. Thus recognizing and removing the obstacles in this way, we should find some mechanisms towards Islamization of humanities. According to Allama Mesbah, to create a development in humanities, we should reconsider their foundations based on Islamic teachings on the one hand, and benefitting the proper method, we should emphasize the application of Islamic regulations and values in them. Investigating into the works of Allama Mesbah, explaining humanities and Religious humanities as two important keywords, and reviewing the weak points of the extant humanities, the present article seeks to study the necessity of Islamization of humanities and identify the obstacles as well as the mechanisms towards Islamic humanities. The article ends with general conditions of Islamization of different disciplines from the perspective of Allama Mesbah.Keywords: Allama Mesbah, islamization, humanities, do, dont, religious knowledge, Islam
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.