به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « فلسفه سیاسی اسلامی » در نشریات گروه « فلسفه و کلام »

تکرار جستجوی کلیدواژه «فلسفه سیاسی اسلامی» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سیدمحمدهادی مقدسی*، حمزه علی وحیدی منش

    اقتدارگرایی، یکی از گونه های جدید حکومت است که از رژیم های دیکتاتوری کلاسیک تمایز دارد. این مقاله با هدف نشان دادن جامعیت نظریه فیلسوفان کلاسیک مسلمان در تقسیم بندی حکومت ها، از روش توصیفی و تحلیلی استفاده کرده، تا ماهیت اقتدارگرایی را در فلسفه سیاسی اسلامی بررسی کند. زمینه ایجاد اقتدارگرایی، روش و هدف اقتدارگرایی، اموری هستند که براساس منابع کلاسیک فلسفه سیاسی اسلامی بررسی شده اند. فرضیه این مقاله آن است که «مدینه تغلب» که از گونه های مدینه جاهله است، با اقتدارگرایی انطباق دارد. بنابراین برای تحلیل ماهیت اقتدارگرایی در فلسفه سیاسی اسلامی، باید «مدینه تغلب» را بازخوانی کرد.

    کلید واژگان: اقتدارگرایی, مدینه تغلب, فلسفه سیاسی اسلامی}
    Seyed Mohammad Hadi Moghaddasi*, HamzehAli Vahidi Manesh

    Authoritarianism is one of the new methods of governing that differs from classical dictatorial regimes. Using a descriptive and analytical approach, this paper seeks to show the universality of classical Muslim philosophers' view about the way of classifying governments to examine the nature of authoritarianism in Islamic political philosophy. The grounds for the beginning of authoritarianism and the method and purpose of authoritarianism are the issues which this paper has studied by relying on classical sources of Islamic political philosophy. The hypothesis of this paper is that overpowering city, which is a type of ignorant city, applies to authoritarianism. Therefore, if one wants to expound the nature of authoritarianism in Islamic political philosophy, one has to read about “the overpowering city”.

    Keywords: uthoritarianism, overpowering city, Islamic political philosophy}
  • عباس گرایی*، احمدحسین شریفی
    مسئله اصلی مقاله حاضر این است که بیان کند مکتب فلسفی ملاصدرا چه ظرفیت هایی در حوزه روش شناسی فلسفه سیاسی، به ویژه روش تبیین دارد؟ برای پاسخ به این پرسش، ضمن ترسیم اهداف و کارکردهای علوم سیاسی با استفاده از روش تحلیلی فلسفی، ظرفیت های روش شناختی نظام حکمت صدرایی در هر یک از کارکردهای علوم سیاسی بیان شده است. از جمله دستاوردهای تحقیق حاضر را می توان در موارد پیش رو تبیین نمود: 1. حکمت متعالیه با توجه به ارائه انواعی از تعاریف مفهومی، ظرفیت خوبی در حوزه روش تعریف مفاهیم انتزاعی فلسفه سیاسی دارد. 2. با پذیرش تفسیر عقلی به معنای ارائه معانی انتزاعی و عقلی برای کنش سیاسی انسان، محقق باید تفسیری از همان کنش ها به عنوان فعل الهی نیز ارائه دهد. 3. محقق فلسفه سیاسی می تواند در تبیین حقایق سیاسی، با رعایت اصل کثرت در وحدت و وحدت در کثرت علل، تبیینی ارائه دهد که علاوه بر جهت کثرت علل، جنبه وحدت علل نیز آشکار گردد. 4. پیش بینی به معنای آینده شناسی تجربی به سبب رویکرد عقلی فلسفه سیاسی اساسا جایگاهی در این دانش ندارد. 5. برای ارزش یابی کنش های سیاسی، محقق باید ارزش یابی خویش را با لحاظ غایت و ارزش های اصیل اسلامی به دنیای سیاست پیشنهاد دهد.
    کلید واژگان: حکمت متعالیه, فلسفه سیاسی, فلسفه سیاسی اسلامی, روش شناسی فلسفه سیاسی, حقایق سیاسی}
    Abbas Geraei *, Ahmad Hosein Sharifi
    In this essay, the authors have gone to show what capacities there are in Mulla Sadra's school of philosophy for the methodology of political philosophy, particularly the explanation method. In order to answer this question, the authors have first illustrated the aims and functions of political sciences through a philosophical-analytical method, and then studied the methodological capacities of Sadraian system of metaphysics in each of the functions of political sciences.     Some achievements of this research are as the following: 1- viewing a variety of its conceptual definitions, Mulla Sadra's transcendental philosophy has a good deal of capacity in the methodology of definition of abstract concepts of political philosophy. 2- Having embraced the rational interpretation i.e. suggesting abstract and intellectual meanings for political activities, one should come to propose an interpretation of the same activities as divine action, too. 3- Considering the principle of unity within multiplicity and vice versa in the plurality of causes, a researcher of political philosophy may not only explain the plural aspect of causes, but also their unity one. 4- Due to the rational approach in political philosophy, there is no room for prediction i.e. emperical futurology in that field of knowledge. 5- In the position of political activity assessment, a Muslim researcher is expected to consider the Islamic aims and genuine values in order to propose his assessment in the world of politics .
    Keywords: Transcendental philosophy, political philosophy, the political philosophy of Islam, the methodology of political philosophy, political truths}
  • سیدمحسن علوی پور*، عبد الرسول حسنی فر
    بر خلاف این باور نادرست که تفکر مدرن و نتایج آن برای زندگی بشری، بر مبنای گسستی سراسری از تفکر پیشامدرن پدید آمده است، دستاوردهای حوزه های مختلف معرفت بشری در عصر حاضر نشان از آن دارد که بازخوانی انتقادی میراث فلسفه کلاسیک به اکتشافات شگفتی حتی در حوزه های علمی کاملا مدرن رهنمون شده است. پرسش آن است که آیا تنها فلسفه کلاسیک غرب چنین ظرفیتی را برای بازشکوفایی داراست؟ و آیا میراث فلسفه اسلامی از چنین ظرفیتی برای بهره برداری در جامعه معاصر خودمان تهی است؟ پژوهش حاضر با تامل بر یک مطالعه موردی و بررسی مقوله «دوستی» در رشته علمی مدرن «روان درمانی» و نحوه احیای مجدد آن در دنیانی معاصر –بر خلاف آموزه های فلسفی مدرن- ظرفیت های همین مقوله در چارچوب میراث فلسفه اسلامی را نیز مورد واکاوی قرار می دهد و نشان می دهد که امکان رویکردی مشابه به گنجینه فکری اسلامی نیز در جامعه معاصر اسلامی وجود دارد
    کلید واژگان: فلسفه سیاسی اسلامی, روان درمانی, فرد, اجتماع, دوستی}
  • مرتضی یوسفی راد
    فلاسفه اسلامی بر مبنای جهان بینی علمی و نظری خود قائل به حاکمیت اعتدال بر کل عالم هستی هستند و آن را بر موجودات تکوینی عالم آسمانی جبری دانسته و بر موجودات ارادی عالم زمینی و عالم خیرات و شرور خاصه بر حیات سیاسی انسان لازم و ضروری می دانند و همواره رسیدن به آن را در زندگی مدنی و نظام سیاسی دغدغه ذهنی و مساله فکری خود قرار داده اند. پرسش آن است که با توجه به وجود تمایزات میان عوالم مذکور، آنان از اعتدال حاکم بر عالم آسمانی و موجودات تکوینی چه تبیینی نموده و چه جایگاه و نقشی برای اعتدال در موجودات ارادی تشریعی و زندگی مدنی و نظام سیاسی قائلند و حقیقت آن را چه می دانند؟
    ادعا آن است که فلاسفه اسلامی اعتدال در عالم موجودات ارادی و در زندگی فردی و مدنی و نظام سیاسی را سبب برای ثبات و تعادل بخشی و در نتیجه سبب برای کمال آنها می دانند همان طور که عالم سماوی و موجودات تکوینی آن از چنین ثبات و تعادلی برخوردارند. آنان دستیابی به آن را از طریق حاکمیت حکمت و شریعت بر زندگی فردی و مدنی ممکن می دانند. نویسنده با روش توصیفی تحلیلی به معرفی چیستی اعتدال و تبیین جایگاه و اهمیت آن در نظام هستی اعم از عالم آسمانی و زمینی بر می آید.
    از نتایجی که براین موضوع بار می شود آن است که موضوع اعتدال به جهت امر فطری بودن آن به رشد و شکوفایی تمام استعدادها و ظرفیت های کمالی انسان خاصه خصلت عقلانی انسان در ابعاد نظری و عملی و رفتاری افراد در تعاملات مدنی می انجامد و توازن و ثبات و تعادل افراد و جامعه و نهادهای مدنی آن را در پی دارد.
    کلید واژگان: اعتدال, موجودات تکوینی, موجودات ارادی, تشریعی, توازن و ثبات, فلسفه سیاسی, فلسفه سیاسی اسلامی}
    Murtaza Yusufirad
    Based on their scientific and theoretical world view, Muslim philosophers believe that moderation dominates the entire universe. They think that heavenly bodies are already moderate but as for the earthly volitional existents especially human beings in their political lives, they are obliged to be moderate. They have always considered attaining this principle in their civil lives and political system as one of their goals. Given the distinctions between the said worlds, the questions are: how did they explain moderation that dominates the heavenly bodies and real beings? What is the role and status they give to volitional-legal beings and civil lives and political systems? How do they explain their nature and essence? It is claimed that Muslim philosophers regard moderation in volitional beings in their private lives and political systems as a cause for their stability and perfection - a thing that heavenly bodies already have. They believe that one can reach moderation through the domination of theosophy and sharia laws on one's personal and civil life. Making use of analytic- descriptive methodology, the writer explains the nature and status of moderation in creation whether heavenly or earthy. It concludes that moderation, being innate, contributes to the actualization of all human potentials and capacities including his intellect, theoretical and practical, bringing about thus stability and equilibrium among persons and their communities plus with their civil institutions.
    Keywords: moderation, real beings, legal, volitional beings, equilibrium, stability, political philosophy, Islamic political philosophy}
  • محسن رضوانی*
    این مقاله نخستین نوشتاری است که به بررسی نظریه الیور لیمن درباره فلسفه سیاسی اسلامی می پردازد. دغدغه اصلی لیمن، نقد تفاسیر و رهیافت های موجود درباره مطالعه فلسفه سیاسی اسلامی است. وی فلسفه سیاسی اسلامی را متاثر از مکتب نوافلاطونی و نوارسطویی می داند. بر این اساس، صفت «اسلامی» در این فلسفه را نه به معنای محتوایی، بلکه به معنای تمدنی می پذیرد. اما نظریه لیمن در هر دو وجه انتقادی و ایجابی ناموفق است. وی در وجه انتقادی، برداشت درستی از تفاسیر و رهیافت های موجود ندارد و در وجه ایجابی نیز به فهم مناسبی از رابطه میان وحی و عقل یا دین و فلسفه دست نیافته است.
    کلید واژگان: فلسفه سیاسی, فلسفه اسلامی, فلسفه سیاسی اسلامی, فلسفه سیاسی یونانی, الیور لیمن}
    Muhsen Rezwani*
    The present paper which is the first of its kind investigtes Oliver Leaman's view of Islamic political philosophy. Leaman's main concern is to criticize the existing interpretations of and approaches to the study of Islamic political philosophy. He believes that Islamic political philosophy is influenced by neo-platonic and neo- Aristotelian school. Accordingly, he accepts the idea of applying the term "Islamic" to this kind of philosophy in the civilizational meaning, not in the content meaning. However, his view of criticism and affirmation is unsound. Regarding criticism, he does not have an accurate perception of the existing interpretations and approaches. With regard to affirmation, he does not have a proper understanding of the relationship between revelation and intellect or religion and philosophy.
    Keywords: political philosophy, Islamic philosophy, Islamic political philosophy, Greek political philosophy, Oliver Leaman}
  • محسن رضوانی
    مقاله حاضر نخستین نوشتاری است که به بررسی تفسیر چارلز باترورث درباره فلسفه سیاسی اسلامی می پردازد. دغدغه اصلی باترورث فهم و تفسیر فلسفه سیاسی اسلامی بر اساس رهیافت تفسیری است، رهیافتی که به اصالت فلسفه سیاسی اسلامی اعتقاد دارد. با این حال، تفسیر دوگانه باترورث از فلسفه سیاسی اسلامی و به ویژه درک ناقص از فلسفه سیاسی اسلامی معاصر باعث شده است که وی نتواند خود را از رهیافت تاریخی، که اعتقادی به اصالت فلسفه سیاسی اسلامی ندارد، خارج سازد.
    کلید واژگان: فلسفه سیاسی, فلسفه اسلامی, فلسفه سیاسی اسلامی, چارلز باترورث}
    Mohsen Rezvani
    The present paper is the first essay which investigates Charles E. Butterworth’s interpretation of Islamic political philosophy. Butterworth’s main concern is to understand and interpret Islamic political philosophy based on interpretive approach، according to which Islamic political philosophy has originality. However، Butterworth’s dual interpretation of Islamic political philosophy and particularly incomplete understanding of contemporary Islamic political philosophy caused him fails to withdraw himself from the historical approach، according to which Islamic political philosophy has no originality
  • محسن رضوانی
    مقاله حاضر نخستین نوشتاری است که به بررسی نظریه ریچارد والزر درباره فلسفه سیاسی اسلامی می پردازد. دغدغه اصلی والزر، فهم و تفسیر رابطه میان فلسفه سیاسی اسلامی با فلسفه سیاسی یونانی است. بنابر رهیافت والزر، همه مباحثی که فیلسوفان سیاسی اسلامی (یا به تعبیر وی فیلسوفان سیاسی عرب) تبیین کرده اند، برگرفته از مطالب فیلسوفان سیاسی یونانی است. حتی در صورت عدم یافتن منبع آن مباحث، می توان فرض کرد که منبع اصلی یونانی، مفقود شده است. این نوع نگاه به فلسفه سیاسی اسلامی، متاثر از همان دیدگاه نادقیق است که فلسفه اسلامی را تقلیدی می بیند و اساسا برای مسلمانان به لحاظ معرفتی، توانایی پرداختن به فلسفه و فلسفه سیاسی قایل نیست. بنابراین «منبع یابی یونانی»، «عدم تمایز فلسفه اسلامی و فلسفه عربی»، «ارسطوگرایی، افلاطون گرایی و نوافلاطون گرایی» و «تاثیرپذیری از آموزه های یهودی و مسیحی»، عناوین برخی از مباحث والزرند که در این مقاله به بررسی آنها می پردازیم.
    کلید واژگان: فلسفه اسلامی, فلسفه یونانی, فلسفه سیاسی اسلامی, فلسفه سیاسی یونانی, افلاطون, ارسطو, فارابی, ابن سینا, ابن خلدون, ریچارد والزر}
    Mohsen Rezvā, Ni
    This article, as the first of its type to be written on this subject, tries to scrutinize Walzer’s idea about the political philosophy of Islam. Walzer’s preoccupation is to find out the relation between the political philosophy of Islam and that of the Greek philosophers. According to him, all of the ideas in the former (which he calls “Arab political philosophy”) come from the Greeks. He even supposes lost Greek sources for ideas in the Islamic political philosophy which are not found in the works of the Greek philosophers. The author argues that such an approach to Islamic political philosophy stems from the inaccurate hypothesis that Islamic philosophy is not but a copy of Greek philosophy, and does not believe in the ability of Muslim scholars to produce any philosophy at all. This article takes such issues of Walzer as “Greek Source-seeking”, “not distinguishing between Islamic and Arabic philosophy”, “Aristotelianism, Platonism, and Neo-Platonism”, and “being influenced by Jewish and Christian teachings” to reflect on and criticize.
    Keywords: Islamic Philosophy, Greek Philosophy, Islamic Political Philosophy, Greek Political Philosophy, Plato, Aristotle, Farabi, Ibn Sina, Ibn Khaldun, Richard Walzer}
  • محسن رضوانی
    مقاله حاضر به بررسی تفسیر میریام گالستون درباره فلسفه سیاسی فارابی می پردازد. گالستون با مقایسه مباحث چهار اثر اصلی فارابی (مدینه فاضله، سیاست مدنیه، تحصیل السعاده و فصول منتزعه) تلاش می کند به فهم تازه ای درباره فلسفه سیاسی فارابی دست یابد. نکته بدیع و متمایز تفسیر گالستون، توجه به مبانی ارسطویی فلسفه سیاسی فارابی است. اما غفلت از تمایز فلسفه افلاطونی و ارسطویی و همچنین تاثیرپذیری فلسفه سیاسی فارابی از آموزه های اسلامی، موجب شده نه تنها گالستون در اثبات مدعای خویش توفیق نداشته باشد، بلکه در نهایت رهیافت مشهور مفسران فلسفه سیاسی اسلامی را تصدیق کند که فلسفه سیاسی فارابی، متاثر از فلسفه افلاطونی است. این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی به این موضوع می پردازد.
    کلید واژگان: فلسفه سیاسی, فلسفه افلاطونی, فلسفه ارسطویی, فلسفه سیاسی اسلامی, فلسفه سیاسی فارابی, میریام گالستون}
    Mohsen Rezvani
    The present paper investigates Miriam Galston's interpretation of Farabi's political philosophy. Having made a contrastive study of Farabi's four main works (Madina Fazelah [Utopia], Siyasat Madaniyyah [Civil Politics], Tahsil al-Saadah [Realization of Happiness], and Fusool Montazaah [Abstracted chapters]), Galston tries to come up with a new conception of Farabi's political philosophy. The attention given to Aristotelian principles by Farabi's political philosophy is an interesting feature which characterizes Galston's interpretation. However, the in attention to the difference between Aristotelian philosophy and Platonic philosophy and the fact that Farabi's political philosophy is influenced by Islamic doctrines has not only led to Galston's failure to prove his claim but also to finally affirm the famous approach adopted by the interpreters of Islamic political philosophy who hold that Farabi's political philosophy is influenced by Platonic philosophy. The present paper elaborates on this point, using an analytical-documentary approach.
    Keywords: political philosophy, Platonic philosophy, Aristotelian philosophy, Islamic political philosophy, Farabi's political philosophy, Miriam Galston}
  • محسن رضوانی
    مقاله حاضر به بررسی اندیشه سیاسی محسن مهدی و اهمیت وی در بسط فلسفه سیاسی اسلامی در غرب می پردازد. تفسیر مهدی از فلسفه سیاسی اسلامی، مبتنی بر پیوند «عقل» و «وحی» و نقش متعالی این دو با «سیاست» است. همچنین، تلاش وی در بازشناسی فلسفه سیاسی فارابی، موجب تفسیر جدیدی از سنت فلسفه سیاسی غرب گردید. محسن مهدی نه تنها به احیای متون فلسفه سیاسی اسلامی و بسط محتوای آن اهتمام ورزید، بلکه نسلی از استادان و محققان را تربیت کرد که امروزه مکتب مهدی را در محافل علمی غرب شکل دادند و به بسط رهیافت وی در تفسیر فلسفه سیاسی، فلسفه سیاسی اسلامی و حتی فلسفه سیاسی غربی می پردازند.
    کلید واژگان: فلسفه سیاسی, فلسفه سیاسی اسلامی, فلسفه سیاسی یونانی, فلسفه سیاسی فارابی, محسن مهدی}
    Mohsin Rizwani
    The present paper investigates Mohsin Mahdi's political thought and the importance of his role in the extension of Islamic political philosophy in the West. His interpretation of political Islamic thought is based on the relationship between "reason" and "revelation" and their transcendental role in "politics". Also, his attempt to recognize Farabi's political philosophy has given rise to a new interpretation of the tradition of western political philosophy. He not only attempted to revitalize the texts of political Islamic thought and extend their contents, but also trained a generation of professors and scholars who have founded Mahdi school in the scientific circles of the West and extended the approach he developed to interpreting political philosophy, political Islamic philosophy, and also western political philosophy.
  • مهدی امیدی
    سیاست مقوله ای است که می توان آن را از زوایای گوناگون بررسید. رویکردهای تجربی، فلسفی و دینی هریک به ارائه وجهی از سیاست می پردازند. جایگاه هر یک از این رویکردها را می توان بر اساس منابع معرفتی در افقهای متفاوت عقلانیت شناسایی و ترسیم کرد. از این رو، «عقلانیت تجربی، فلسفی» و «متعالی یا وحیانی» چشم اندازهای متفاوتی از سیاست ارائه می دهند. فیلسوفان اسلامی افزون بر نفی «عقل دین گریز» و «دین عقل ستیز» کوشیدند تا با نزدیک ساختن افق های عقلانیت و بهره مندی از هر سه ساحت آن چشم اندازی ممتاز از مؤلفه های بنیادین سیاسی ترسیم کنند. تلاش آنها در دست یابی به این هدف، نمایان گر تفسیرهایی متفاوت از وفاق میان دو نوع عقلانیت در فلسفه و دین است. «وحدت حقیقت فلسفه و دین»، «اعم بودن دین از فلسفه»، «تقدم عقل بر دین»، و «وحدت در هدف، تمایز در روش»، تفاسیری چهارگانه از ارتباط دین و فلسفه است.
    کلید واژگان: فلسفه, عقل, تجربه, وحی, دین, فلسفه سیاسی اسلامی}
  • تخیل، نبوت و سیاست در فلسفه ابن سینا
    احمد بستانی، حاتم قادری
    به مباحث سیاسی مطرح شده در نوشته های ابن سینا می توان از جهات مختلفی نظر کرد و متناسب با رویکرد روشی، نتایج احیانا متفاوتی گرفت. نوشتار حاضر از منظر ویژه یی به طرح بحث درباره برخی وجوه سیاسی فلسفه ابن سینا می پردازد...
    کلید واژگان: نبوت, تخیل, حکمت مشرقی, فلسفه سیاسی اسلامی}
    Imagination, Prophethood, and Politics in Ibn Sina's Philosophy
    Ahmed Bostani
    One can view the political issues propounded in Ibn Sina’s works from different perspectives and, considering the methodological approach adopted, possibly arrive at various conclusions. The present paper discusses some of the political aspects of Ibn Sina’s philosophy from a specific point of view. The writer has tried to highlight his place in the history of Islamic political philosophy by mainly focusing on the issue of imagination. The plan of devising a “prophetic philosophy” with Farabi particularly began with writing his book Madina fadilah. Here, by expanding the functions of the imaginal faculty, Ibn Sina tried to explain the phenomenon of prophethood and its relationship with philosophy and politics. His philosophy must be studied within a framework which Farabi founded and, after Ibn Sina, Suhrawardi developed by devising the Illuminative philosophy. The role of Ibn Sina, as a philosopher who expanded Farabi’s thoughts and posed the two issues of “conjecture” and “imagining the souls of the spheres”, is quite noteworthy in this regard. In this way, he opened the window to a way which two centuries later led to the development of Illuminative Philosophy, one of the basic concepts of which is the world of imagination.
  • محمد پزشکی
    محور فلسفه متعالیه مفهوم اساسی وجود است و همین امر باعث شده است که گزاره های مرکب که تنها از صفات و عوارض و اختصاصات موضوع گزارش می دهند و اصل هستی موضوع و عوارض آن را به عنوان پیش فرض می پذیرند، خارج از قلمرو فلسفه متعالیه قرار بگیرند؛ در حالی که گزاره های فلسفه سیاسی نوعا از نوع گزاره های مرکبند.
    بنابر این، پرسشی اساسی برای هواداران حکمت متعالیه مطرح می شود که آیا قواعد وجودی فلسفه اسلامی در هر دو قلمرو فلسفه و فلسفه سیاسی جاری است یا اینکه فلسفه سیاسی راهی دیگر از فلسفه در رهیافت فلسفه اسلامی می پیماید؟ برای پاسخ به این پرسش، فیلسوفان مسلمان معاصر دو دیدگاه رقیب ارائه داده اند؛ مهدی حائری معتقد است که قواعد هستی شناسی فلسفه به رغم تفاوت فلسفه و فلسفه سیاسی، در هر دو قلمرو کاربرد دارند. اما سید محمدحسین طباطبائی معتقد است که قواعد هستی شناختی فلسفه را راهی در فلسفه سیاسی اسلامی نیست. مقاله حاضر بر آن است دو دیدگاه حاضر را مورد بررسی قرار دهد.
    کلید واژگان: حکمت متعالیه, فلسفه سیاسی اسلامی, فلسفه سیاسی وجودی, فلسفه سیاسی اعتباری}
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال