جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "قدرت الهی" در نشریات گروه "فلسفه و کلام"
تکرار جستجوی کلیدواژه «قدرت الهی» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
از منظر عرفانی، همه اسماء الهی در مقام کمون و بطون، اسم ذات اند. مسئله تحقیق حاضر بررسی و تعیین صفت قدرت الهی، از نظر صفت ذات یا صفت فعل بودن آن است. اگر بپذیریم قدرت از صفات ذات است، باید این مسئله را حل کنیم که صفت ذات همیشه باید ظهور داشته باشد در حالی که قدرت در همه زمان ها ظهور ندارد. شبهه ای که گاه از نظر عرفانی اینگونه پاسخ داده شده که صفت قدرت می تواند صرفا وجود داشته باشد ولی در کمون و بطون مانده است. ملاهادی سبزواری به علت تمایلات عرفانی مورد دوم را می پذیرد. این پژوهش بر اساس منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی و تحلیلی نظریه ملاهادی سبزواری را تقریر و تبیین کرده است. یافته های تحقیق حاضر حاکی از آن است که حکیم سبزواری در مسئله «قدرت الهی» مبتنی بر تعریف لزوم مختار بودن در فعل یا ترک فعل، به یکی از دو مشکل موجبیت خدا یا انقلاب در ذات بر نمی خورد بلکه با نگاه عرفانی، به قدیم بودن تجلی ذاتی یعنی قدیم بودن صفات چهارگانه حیات و علم و قدرت و ربوبیت می رسد و این قدم ذات است نه قدم فعل.
کلید واژگان: قدرت الهی, صفات ذات, صفات فعل, اراده و اختیار, حکیم سبزواریFrom a mystical point of view, all the Divine Names are the Names of the Essence. The problem of the present research is to investigate and determine the Attribute of Power, in terms of the Essence Attribute or action Attribute. If we accept that Power is one of the Attributes of Essence, we must solve the problem that the Attribute of Essence must always appear, while Power does not appear at all times. A doubt that is sometimes answered from a mystical point of view is that the Attribute of Power can simply exist, but it has remained in the depth covered. Molla Hadi Sabzevari accepts the second case due to his mystical tendencies. This research has presented and explained Sabzevari's theory based on library sources and descriptive and analytical method. The findings of the present research indicate that Hakim Sabzevari, in the issue of "Divine Power" based on the definition of the necessity of being free to act or refrain from acting, does not deal with one of the two problems of God's approval or revolution in Essence, but with a mystical view, the ancientness of manifestation. Essence means the oldness of the four Attributes of life, Knowledge, Power and Lordship, and this is the Essence, not the Action.
Keywords: Divine Power, Attributes Of Essence, Attributes Of Action, Will, Choice, Hakim Sabzevari -
بحث درباره خداوند و صفات او نزد فیلسوفان و متکلمین، همواره از دغدغه های محوری محسوب می شود. مباحث پیرامون صفات الهی، به معنای صفات و اثبات آن برای خداوند و نیز بیان برخی شبهات مرتبط، به ویژه درباره گستره قدرت الهی، ناظر است. هدف پژوهش حاضر پرداختن به صفت قدرت الهی است. پرسش اصلی عبارت است از این که آیا می توان از تقریر کران ناپذیری قدرت الهی مطابق مستندات صحیفه سجادیه دفاع نمود؟ در این پژوهش، تلاش شد تصویری از قدرت الهی و به دنبال آن تصویری که از نظام هستی از گفتمان مناجات گونه امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه می توان استنباط کرد، بیان شود. در این رابطه استدلال این پژوهش بر دو تحلیل زبانی و تحلیل فلسفی مبتنی است. حاصل تحلیل زبانی و فلسفی برخی از مستندات ارائه شده از فقرات صحیفه سجادیه، تصویری کران ناپذیر از قدرت الهی است. از این رو، نتیجه پژوهش حاضر بیان کننده بازخوانی معنایی از گستره قدت الهی است که در این بازخوانی، گستره قدرت الهی به عنوان کران ناپذیری خداوند در فعل تعیین می شود. روش پژوهش در مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی است و محققان با مراجعه به صحیفه سجادیه، مسئله مورد پژوهش در این تحقیق را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده اند.
کلید واژگان: صحیفه, امام سجاد, قدرت الهی, هستی شناسی, کران ناپذیریDiscussing about God and his attributes is always one of the central concerns of philosophers and theologians. Discussions about divine attributes are focused on the meaning of attributes and their proof for God, as well as expressing some related doubts, especially about the extent of divine power. The aim of the present research is to deal with the attribute of divine power. In this research, an attempt was made to express an image of divine power and then an ontological understanding that can be inferred from the speech of Imam Sajjad (peace be upon him) in the Sajjadiyyah. The result of the present research displays semantic reinterpretation of the extent of divine power, in this reinterpretation, the extent of divine power is determined as the limitlessness of God in action. The research method in the present article was descriptive-analytical, and the researchers have examined and evaluated the research problem in this research by referring to Safiha Sajjadiyeh.
Keywords: Sahifa, Imam Sajjad, Divine Power, Ontology, Limitlessness -
مسیله شر از دشوارترین و بحث برانگیزترین مباحث کلامی -فلسفی است. بسیاری از اندیشمندان با طرح مسیله «نظام احسن» درصدد پاسخگویی به این مسیله بوده اند. نظام احسن به معنای بهترین و کامل ترین نظامی است که خدا آفریده است. جان هاسپرس با این نظریه به مخالفت پرداخته است. ادله او در دو حوزه «انسانی» و «جهانی» در سه سطح «عاجز بودن خدا»، «جاهل بودن خدا» و «خیرخواه نبودن خدا» بررسی و نقد خواهد شد. همچنین پاسخ های عرضه شده به هاسپرس، در دو لایه «پسینی» و «پیشی» قابل طرح است. هدف و پرسش اصلی مقاله، نقد ادله هاسپرس در سطوح سه گانه در مسیله نظام احسن است. ضرورت چنین مقاله ای، نپرداختن محققان، به ادله هاسپرس در مسیله نظام احسن است. روش این پژوهش، گردآوری داده ها، مطالعات کتابخانه ای، تحلیل عقلی، انتقادی و تحلیل مطالب، بر اساس منابع موجود در آثار جان هاسپرس است. مهم ترین نتیجه سطح اول، «اعطای به جا و حکیمانه آزادی به انسان» و «تفاوت ماهوی عالم ماده و آخرت» است. همچنین «اراده عالمانه، حکیمانه و بدون ظلم» از یافته های سطح دوم تلقی می شود. «تعالی روح» و «مبدا خیرات بودن شرور» نیز از نتایج به دست آمده در سطح سوم است.
کلید واژگان: جان هاسپرس, خیرخواهی الهی, قدرت الهی, علم الهی, نظام احسنThe question of evil is one of the most difficult and controversial theological-philosophical discussions. Many thinkers have given in the “Nizām Aḥsan” (the best system) theory to respond to this question. The “best system” means the best and most complete system created by God. John Hospers has opposed this theory. In this article, his theory is examined and criticized in the two fields of “human” and “global” at three levels of “inability of God,” “ignorance of God,” and “non-benevolence of God.” Moreover, the responses made to his views are discussed in “posteriori” and “a priori” layers. The main purpose and premise of the article is criticizing Hospers’ arguments at three levels with regard to the “Best System” theory. The necessity of such an article came from the lack of attention to Hospers’ arguments against the “Best System” theory by previous researchers. The data was collected through the library research using the existing sources about the works of John Hospers, which was then analyzed through intellectual analysis, critical analysis, and content analysis. The most important result of the first level of analysis was “the appropriate, wise endowment of freedom to human” and “the difference between the essences of the material world and the otherworld.” Moreover, “the informed, wise, and non-cruel will” is among the findings of the second level. Finally, “the excellence of spirit” and “evils as sources of goodness” are the results of the third level.
Keywords: The best system, John Hospers, God’s power, God’s Knowledge, God’s benevolence -
با توجه به جایگاه محوری «من اندیشنده» در فلسفه دکارت این پرسش پیش می آید که چگونه «من» به آزادی و خود آیینی دست می یابد و قانون جهان را با توجه به قانون عقلانی خویش بنا می نهد؟ دکارت به این پرسش، از طریق تمایز نهادن ساحت آگاهی از ساحت معرفت شناسی پاسخ می دهد. او در معرفت شناسی که سوژه به شناخت ابژه های مستقل اقدام می کند، بحث آزادی را قابل طرح می داند و آزادی سلبی و ایجابی را زمینه تحقق شناخت سوژه از ابژه مستقل اعلام می کند. دکارت در معرفت شناسی، آزادی را به واسطه این که خداوند ضامن شناخت آدمی است، با دگر آیینی قابل جمع می داند، اما او در ساحت آگاهی، با توجه به این که ابژه مستقل از سوژه را منتفی می سازد و ابژه را به درون سوژه فرو می کاهد و آن را حیثی از آگاهی مطلق قرار می دهد، دگرآیینی را که در ساحت آزادی وجود داشت از میان بر می دارد. بر این اساس، آگاهی با توجه به محوریتی که به دست می آورد نه تنها قانون خود، بلکه قانون جهان را نیز از درون خود بیرون می کشد و خود آیینی بنیاد هستی قرار می گیرد. اهمیت این موضوع هنگامی مشخص می شود که به نقش بنیادی فاعلیت حیث درون در به وجود آمدن فلسفه جدید پی برده باشیم. به این ترتیب، واضح است که فهم اندیشه جدید، بدون بررسی معنا و مفهوم آزادی و خود آیینی در اندیشه دکارت امکان پذیر نخواهد بود.
کلید واژگان: دکارت, اراده, فاهمه, آزادی, آگاهی, قدرت الهی, خود آیینیTo realize human autonomy, Descartes establishes the dialectical relation between consciousness and freedom through the three essential elements of understanding, will, and divine power. Through the free will of negative, as methodic doubt and the destruction of all presuppositions, the basis of consciousness is referred to the human being and releases it from external authority. By building a knowledge based on the innate concepts that come from within and without mediation consciously re-establishes knowledge. In this way, human beings not only gain autonomy of understanding but also freedom through the effort of a systematic and restrictive understanding. Because with the entry of the limiting of understanding in the area of the will, freedom is no longer meant to be nonchalance and lawlessness. But freedom within the limits of certain judgments of understanding and its legislation and divine power are enclosed. Through this process, it is promoted to positive freedom. Descartes, by declaring that the natural imaginations are verifiably confirmed by divine confirmation, relied on God to guarantee the knowledge of the understanding and in this way, he describes freedom as God's guarantee. Therefore, in Descartes' philosophy, the realization of positive freedom under dialectical conditions form on the basis of the complex relationship between will, intelligence, and divine power, and all of the elements that constitute a whole will only have meaning with each other.
Keywords: Descartes, will, understanding, Freedom, consciousness, God’s power, Autonomy -
این مقاله در صدد است، ضمن گزارش و ارزیابی دقیق دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبائی درباره اراده الهی، نظریه ای نزدیک تر به روایات ارائه کند. ملاصدرا، اراده الهی را از صفات ذات و مساوق با علم به نظام اصلح می داند. علامه طباطبائی به دلیل ضعف فلسفی نظریه صدرا و نیز به دلیل تعارض آن با روایاتی که اراده را حادث، صفت فعل و غیر از علم و حب الهی می دانند، نظریه دیگری ارائه کرده و صفت اراده را از صفات فعل و از لوازم قدرت و اختیار الهی به شمار آورده است. بر اساس نظریه سوم، که به گمان ما مستفاد از روایات است، مشیت که برخاسته از حکمت الهی است، واسطه علم و قدرت الهی با اراده اوست و اراده الهی موجب تقدیر و قضای الهی و بالتبع، تحقق خارجی فعل است. این نظریه در جهات سلبی، منطبق با نظریه علامه و در جهات اثباتی، مغایر با آن است.
کلید واژگان: اراده الهی, اراده ذاتی, صفت فعل, علم الهی, علم به نظام احسن, قدرت الهی, مشیتAfter evaluating and presenting an exact report of Mulla Sadra’s view and Allameh Tabatabai’s one about the will of God, the authors of the paper try to offer a theory closer to traditions. Mulla Sadra considers the will of God as the attribute of the essence and tantamount to the knowledge of the best order. Allameh Tabatabai, due to the philosophical weakness of the Mulla Sadra’s theory and also due to its conflict with traditions that regard the will of God as created, attribute of action and other than the knowledge and love of God, has offered another theory that considers the will of God as attribute of action and a prerequisite for the God's power. According to the third theory, which we think is concluded by the hadith, the divine providence, which is derived from divine wisdom, goes between the knowledge and power and the will of God. As a result the will of God brings about fate and destiny and consequently causes the external realization of an action. From a negative point of view, this theory is in consistent with the Allameh Tabatabai’s theory but is in contrary to it from a positive point of view.
Keywords: The Will of God, the Attribute of the Essence, DivineKnowledge, Knowledge of the Best Order, God's Power, the Divine Providence -
نظام احسن از دیدگاه صدرالمتالهینمسئله احسن بودن نظام هستی، همواره برای بسیاری از متفکران، بویژه فیلسوفان و متکلمان اسلامی مورد توجه بوده است و بحثهای دامنه داری از دیرزمان بین دو طیف از اندیشمندان، بعنوان منکران و موافقان رخ داده است. این مسئله اکنون نیز با توجه به رشد فکری و علمی بشر درباره نظام پیچیده و دقیق جهان هستی مورد توجه است. بحث نظام احسن از طرفی به علم و حکمت و غایتمندی افعال الهی بستگی دارد و از طرف دیگر میتواند پاسخی برای شبهات مربوط به نقایص و شروری که در جهان هستی مشاهده میکنیم، باشد. از اینرو کنکاش در این زمینه میتواند در رشد و اعتلای معرفت دینی و نگاه عقلانی به دین نقش اساسی داشته باشد. از سوی دیگر، ضرورت اعتقاد به کمال و علم و قدرت الهی ایجاب میکند که شبهات گوناگونی که درباره شرور و وجود نقصها و کاستی های نظام آفرینش مطرح می شود را مدافعان خردورز و دینباور با دفاع عقلی و فلسفی پاسخ گویند و نظام احسن و حکیمانه نظام خلقت و عادلانه بودن نظام تکوین و تشریع را با براهین عقلی مورد تبیین و اثبات قرار دهند.
این نوشتار با بررسی مفهوم «نظام احسن» ضرورت و زمینه طرح این بحث در فلسفه را مورد توجه قرار داده و به تبیین دیدگاه ملاصدرا و بررسی دلایل مدافعان این نظریه و منکران آن پرداخته است، بدین دلیل که این موضوع هم از جنبه کلامی و دینی اهمیت دارد و هم بعنوان یک بحث کاملا فلسفی میتواند در تحکیم مبانی نظری الهیات و کلام اسلامی کاربرد داشته باشد و در مباحث مهم کلامی نظیر بحث شرور و بحث غایتمندی افعال الهی، برهان نظم و جهان شناختی، بحث علم و قدرت و حکمت حق تعالی مورد توجه قرار گیرد. با این رویکرد، این نوشتار به تبیین این مسئله و طرح و مبانی فلسفی آن پرداخته و قریب به ده دلیل را صورتبندی و ارائه نموده است و در پایان نیز به نقد و بررسی برخی شبهات نظام احسن پرداخته است.
کلید واژگان: نظام احسن, علم عنایی, فیض, غایتمندی افعال خداوند, امکان اشرف, حکمت الهی, قدرت الهی, وجود حق تعالی, خیرThe Best Order in Mulla Sadra's ViewThe issue of being as the best order has always attracted the attention of many thinkers and Islamic philosophers and theologians in particular. Moreover, for a long time, there have been several extensive discussions in this regard between two groups of thinkers: those who deny it, and those who agree with it. This subject is also the center of attention today considering man’s philosophical and scientific growth concerning the complicated and accurate order of the world of being. The discussion of the best order, on the one hand, depends on the knowledge, wisdom, and purpose beyond divine acts and, on the other, can be a response to the ambiguities regarding the defects and evils that we observe in the world of being. Therefore, research in this respect can play an essential role in the growth and promotion of religious knowledge and a rational view of religion. Moreover, the necessity of believing in divine perfection, knowledge, and power pushes rational and religious defenders to respond to the various questions which are posed concerning the existence of evils, defects, and shortcomings of the system of creation relying on rational and philosophical principles, as well as clarify and demonstrate the philosophical and the best order of creation and the justness of the order of being and Shari‘ah by means of rational arguments.The writer of this paper, through a study of the concept of “the best order”, has paid attention to the necessity and background of propounding this discussion in philosophy, explained Mulla Sadra’s view in this regard, and examined the reasons of those who are for and against this theory. This is because this issue is of great importance from both theological and religious aspects and can also have certain functions in the consolidation of the theoretical bases of Islamic theology as a completely philosophical issue. Besides, it can be of great significance in important theological discussions regarding such topics as the evils, teleological nature of divine acts, the argument of order and cosmology, and the knowledge, power, and wisdom of Almighty Truth. Accordingly, the writer has tried to clarify this issue and pose its philosophical design and basis. In doing so, he has developed and presented some ten reasons and, finally, criticized and examined some of the ambiguities concerning the issue of “the best order”. -
در مقاله حاضر رابطه خدا و عمل انسان از دیدگاه متکلمان اسلامی (اشاعره، معتزله و امامیه) و ادله هرکدام از آنها با توجه به قدرت الهی در مورد همه ممکنات، بررسی شده است.
بنا بر دیدگاه اشاعره و معتزله فعل انسان یک فاعل دارد. از دیدگاه اشاعره این فاعل خدای متعال است و از دیدگاه معتزله خود انسان است. بنا بر دیدگاه امامیه، فعل انسان دو فاعل دارد: یکی فاعل مباشر و دیگری فاعل غیر مباشر. فاعل مباشر، انسان و فاعل غیر مباشر خدای متعال است. گناه نیز به عنوان فعل انسان، بنا بر دو دیدگاه اخیر یعنی معتزله و امامیه قابل توجیه و بنابر دیدگاه اشاعره غیر قابل توجیه عقلانی است.
این مقاله تلاش می نماید تا موضوع فوق را از دیدگاه فرق اسلامی تطبیق و تحلیل نماید.
کلید واژگان: خدا, فعل انسان, اشاعره, معتزله, امامیه, قدرت الهیIn the present study the relationship between God and man's deed from the viewpoints of Islamic traditionists including those of Ashaerah, Mutazelah, and Imamiyyah, and the reasoning of each considering the Everlasting Divine Power has been surveyed.Based on the viewpoints of Ashaerah and Mutazelah, the deed (action) of humanbeing has one agent [doer]. Followers of Ashaerah believe that the agent of human deed is The Exalted One, while Mutazelah followers believe that the agent is human himself. Imamiyyah sects believe that each deed has two agents: "Mobasher Agent" and "Non-Mobasher Agent". The first is man and the latter is The Exalted One. Sin [viewed] as an action issued from the man, based on the beliefs of Mutazelah and Imamiyyah is reasonably justifiable, while it is not based on Ashaerah's point of view. -
توحید افعالی در حکمت متعالیهیکی از مسایل مهم و اساسی که از زمانهای کهن مورد توجه همه یا اکثریت افراد بشر بوده، مساله رابطه و انتساب افعال اختیاری انسان با خداوند متعال می باشد.
در این رابطه، اعتقاد به توحید افعالی بیانگر این موضع و عقیده است که جهان هستی تنها یک فاعل حقیقی دارد و افاضه وجود و تاثیر استقلالی منحصر در ذات مقدس حق تعالی است.
در این زمینه اقوال دیگری نیز به چشم می خورد. از یک سوی گروهی از متکلمین (اشاعره) با اذعان به توحید افعالی، بکلی از علل متوسطه سلب تاثیر نموده، و با انکار علیت، خدای متعال را فاعل بیواسطه برای هر پدیده ای قلمداد کرده اند. از سوی دیگر، گروه دیگری از متکلمین (معتزله) نوعی استقلال در تاثیر (در حد تفویض) بخصوص در مورد فاعلهای اختیاری قائل شده و استناد افعال اختیاری انسان را به خدای متعال، صحیص ندانسته اند و منکر توحید افعالی گردیده اند.
در این میان فلاسفه، استناد با واسطه همه پدیده ها، حتی افعال اختیاری انسان را به صورت فاعلیت طولی صحیح می دانسته اند. تا اینکه صدرالتالهین با ایضاح و تحلیل نهایی خویش از علیت، به صورت تجلی و ظهور و نیز تبیین فاعلیت ایجادی و با مدد از قاعده بسیط الحقیقه در ارایه نحوه معیت خدای متعال با مظاهر و شئونات خویش، تصریح می نماید که علل متوسطه تجلی و ظهور حق متعالند، از اینرو افاضه وجود بمعنای دقیق کلمه مختص به خداوند میباشد و سایر علل با اختلاف مراتبی که دارند بمنزله مجاری فیض وجودند. این تحلیل همان مفاد عبادت معروف «لا موثر فی الوجود الا اله» است که به معنای آن است که تاثیر استقلالی و افاضه وجود مخصوص به خداوند متعال است.
کلید واژگان: توحید افعالی, شرور, علم الهی, وحدت نظام آفرینش, فاعلیت حق تعالی, علت, معلول, اراده, قدرت الهی, قاعده بسیط الحقیقه
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.